ترجمه امالى شيخ مفيد

ترجمه امالى شيخ مفيد0%

ترجمه امالى شيخ مفيد نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: حسين استاد ولى
گروه: متون حدیثی

ترجمه امالى شيخ مفيد

نویسنده: شيخ مفيد (رحمة الله عليه)
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: حسين استاد ولى
گروه:

مشاهدات: 17385
دانلود: 3477

توضیحات:

ترجمه امالى شيخ مفيد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17385 / دانلود: 3477
اندازه اندازه اندازه
ترجمه امالى شيخ مفيد

ترجمه امالى شيخ مفيد

نویسنده:
فارسی

مجلس بيست و سوّم : تاريخ مجلس ذكر نشده است

۱- ابو بصير گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: ابو ذر-رحمه‌الله - مى گفت:

گويا اين اشياء دنيا چيزى نيست جز عملى كه خير آن سود بخشد، و شرّ آن زيان رساند، مگر بكسى كه خداوند باو رحم آورد.

اى طالب علم نبايد اهل و مال تو را از رسيدگى بخودت سرگرم سازد، تو آن روزى كه از آنان جدا مى شوى همانند ميهمانى هستى كه شب را در ميان آنان بسر برده و صبح از نزدشان بسوى ديگران مى روى، و دنيا و آخرت بسان منزلى است كه در آن فرود آمده، سپس بسوى غير آن خواهى رفت. و فاصله ميان مرگ و برانگيخته شدن پس از آن جز خواب كوتاهى كه بزودى از آن بيدار شوى چيز ديگرى نيست. اى طالب علم، براى حضور در پيشگاه پروردگار عملى پيش فرست كه تو در گروه عمل خود هستى، و هر گونه كه عمل كنى جزا بينى.

اى طالب علم نماز بخوان پيش از آنكه نتوانى بر شب و روزى دست يابى كه در آن نماز بگزارى، همانا مثل نماز براى صاحبش - باذن پروردگار- مثل مردى است كه بر سلطانى وارد شود و آن سلطان، خوب به سخنان او گوش ‍ دهد تا از بيان نيازش فارغ شود، همچنين مرد مسلمان تا آن زمان كه در نماز است پيوسته خداوند بدون نظر دارد تا از نمازش فارغ گردد.

اى طالب علم صدقه بده پيش از آنكه قادر بر دادن چيزى نباشى، و از دادن آن ممنوع نگردى، همانا مثل صدقه براى صاحبش مثل مردى است كه دستش به خون كسى آلوده شده و اقوام او در پى خونخواهى وى هستند و او گويد:

مرا نكشيد و مدّتى برايم قرار دهيد تا در جلب رضايت شما كوشش نمايم، مرد مسلمان نيز- باذن خدا- اين چنين است، هر زمان صدقه اى بدهد يك گروه از گردنش گشوده شود تا اينكه خداوند اقوامى (چنين كسانى) را به نزد خويش بازستاند در حالى كه از آنان راضى گشته است، و هر كس كه خدا از روى راضى باشد همانا از آتش آزاد شده است.

اى طالب علم آن دل كه در آن چيزى از حقّ نباشد همچون خانه ويرانى است كه آبادكننده اى ندارد.

اى طالب علم همانا اين زبان كليد خير و كليد شرّ است. پس بر دهانت مهر زن همان گونه كه بر طلا و نقره است مهر مى نهى.

اى طالب علم اين مثالها را خداوند براى مردم بيان فرموده و جز عالمان در باره آن تعقّل نمى كنند.

۲- عبد اللّه بن سنان گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در سخنرانى خود فرمود: آيا شما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت خبر ندهم؟ آنها عبارتند از: گذشت از آن كس كه به تو ستم روا داشته، و اينكه پيوند كنى با آن كس كه رابطه اش را از تو بريده، و نيكى نمودن به آن كس كه به تو بدى نموده، و بخشش به كسى كه تو را محروم ساخته است. و همانا در نهاد دشمنى و كينه توزى بريدن و چيدن نهفته است، منظورم بريدن مو نيست بلكه بريدن دين است.

۳- عبد اللّه ابى يعفور گويد:

امام صادقعليه‌السلام بمن فرمود: مبادا مردم تو را نسبت به خودت بفريبند، كه همانا امر (حساب و كتاب اعمال) بتو خواهد رسيد نه ب آنان، و نبايد روزت به چنين و چنان سپرى شود كه همانا كسى با تو هست كه اعمال تو را حفظ و ضبط ميكند، و خوبى اندك را كم مشمار كه فردا روز آن را بصورتى خواهى ديد كه تو را شادمان كند، و بدى اندك را كم مشمار كه فردا روز آن را بصورتى خواهى ديد كه تو را ناراحت سازد، و كار نيك كن كه من نديدم چيزى را كه پى جوتر و سريعتر باشد از كار نيكى كه بدنبال گناه گذشته اى انجام گيرد، خدا- جلّ اسمه - مى فرمايد: «همانا نيكيها بديها را از بين مى برند، و اين ياد آورى است از براى ياد آوران ».

۴- عجلان ابو صالح گويد:

امام صادقعليه‌السلام بمن فرمود: در رابطه خود با مردم به انصاف رفتار كن، و در دارائى خود با آنان يارى همه جانبه بنما، و آنچه را براى خود مى پسندى براى آنان نيز بپسند، و فراوان خدا را ياد كن، و از رنجورى و افسردگى بپرهيز كه پدرم مرا بدين مطالب سفارش مى فرمود، و پدر او هم بهمين مطالب و نيز در باره نماز شب وى را سفارش مى نمود، زيرا كه چون رنجور باشى حقّ خدا را بجاى نياورى، و چون دلتنگ و افسرده باشى حقّى را به احدى نپردازى. و بر تو باد براستگوئى و پاكدامنى و باز دادن امانت، و چون وعده نمودى تخلّف مكن.

۵- ابو النّعمان عجلى گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: اى ابا النّعمان بر ما دروغى نبند كه بدان سبب از راه راست و صحيح كنار افتى. اى ابا النّعمان بواسطه ما مردم را يغما مكن كه خداوند با اين كار بر فقر تو بيفزايد. اى ابا النّعمان رياست طلبى مكن كه دنباله رو خواهى شد. اى ابا النّعمان تو ناگزير بازداشت شده و مورد پرسشش قرار مى گيرى، پس اگر راست بگوئى تو را تصديق كنيم، و اگر دروغ بگوئى تو را تكذيب نمائيم. ابا النّعمان! زنهار مردم تو را نسبت بخودت نفريبند كه امر (حساب و كتاب اعمال) بتو خواهد رسيد نه ب آنان، و روز خود را به چنين و چنان سپرى مساز كه همانا با تو كسى است كه اعمال تو را ثبت و ضبط مى كند، و كار نيك كن كه من نديدم چيزى را كه پى جوتر و سريعتر باشد از كار نيكى كه بدنبال گناه گذشته اى انجام گيرد.

۶- علىّ بن نعمان با واسطه از امام سجّادعليه‌السلام نقل كند كه مى فرمود:

بيچاره آن كس كه يكانش بر دهگانش غلبه كند. (گويد) و امام صادقعليه‌السلام

فرمود: مغبون و فريب خورده كسى است كه در مورد عمرش لحظه بلحظه فريب خورد و زيان بيند. (گويد) و علىّ بن الحسينعليه‌السلام مى فرمود: از مردم اظهار نوميدى و بى نيازى كن كه اين دارائى واقعى است، و درخواست خود را از آنان كم كن كه آن نياز حاضر است، و از كارى كه از انجام آن عذر خواهى مى شود بپرهيز، و مانند كسى كه آخرين نماز اوست نماز بخوان، و اگر توانستى كه امروزت بهتر از ديروز، و فردايت بهتر از امروزت باشد اين كار را بكن.

۷- ابو سعيد زهرى از امام باقر يا امام صادقعليهما‌السلام روايت كند كه فرمود:

واى بر آن گروه كه با امر بمعروف و نهى از منكر براى خدا ديندارى نكنند. و فرمود: هر كس لا اله الّا اللّه بگويد اين گفتار به ملكوت آسمان وارد نشود تا اينكه گوينده آن، سخن خود را با كردار شايسته اى تمام و كامل سازد. [و دين ندارد كسى كه با تقويت كردن باطلى ديندارى كند]و دين ندارد كسى كه با اطاعت از ظالمى ديندارى كند. سپس فرمود: تمام اين گروهها را فزون طلبى و فخر فروشى (به اموال و اولاد و افراد) سرگرم ساخته تا جايى كه به سراغ گورستان رفته و بمرده ها نيز افتخار مى ورزند (يا اينكه آنقدر باين گونه امور سرگرم شده اند تا مرگ گريبانشان را بگيرد و بگورشان بسپارد).

۸- زيد شحام گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: بپرهيزيد از سطوات (قهر و غلبه) خداوند در شب و روز، عرض كردم: سطوات خدا چيست؟ فرمود: اينكه خداوند بندگان را به گناهانشان بگيرد و عذاب نمايد.

۹- ابو حمزه گويد:

از امام سجّادعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: هر كس بواجبات خدا عمل كند از بهترين مردم است، و هر كس از حرامهاى خدا بپرهيزد از عابدترين و پرهيزكارترين مردم است، و هر كس ب آنچه خداوند قسمت او نموده قانع باشد از داراترين مردم است.

۱۰- سعد بن طريف گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: با زبانت با منافق سازش كن، و مهر و محبّت خود را براى مؤمن خالص ساز، و اگر يك يهودى با تو همنشين شد با وى بخوبى مجالست نما يعنى با اين مردم به نرمى و مدارا رفتار كن.

۱۱- نعمان گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر كس از احوال دوستان جويا شود از احوال وى پى جو شوند، و هر كس كه در حوادث ناگوار روزگار صبر پيشه نسازد در برابر آنها زبون بماند، و اگر از مردم بدگوئى كنى از تو بدگوئى كنند، و اگر از آنان دست بدارى تو را رها نسازند. گفتم: پس چه كنم؟ فرمود: از آبروى خود براى روز فقر و تنگدستى خويش ب آنان وام بده.

۱۲- مرازم گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: بر شما باد بنماز گزاردن در مساجد، و نيكرفتارى در همسايگى با مردم، و اقامه شهادت، و حاضر شدن در تشييع جنائز. شما ناگزير از معاشرت و آميزش با مردم هستيد، هيچ كس تا زنده است از مردم بى نياز نيست، ما (پيشوايان شما) بر جنازه هاى آنان حاضر مى شويم، و زيبنده شماست كه همانند امامان خود عمل كنيد، و مردم تا زنده اند از يك ديگر بى نياز نيستند تا اينكه مرگشان در رسد، سپس هر گروهى بسوى آنان كه هوادارشان بوده اند خواهند پيوست. سپس فرمود: نيكو نماز بگزاريد، و براى آخرت خود كار كنيد، و آنچه را كه بسود شماست برگزينيد، كه گاهى مردى پيدا مى شود كه در كار دنيا باهوش و زيرك است و گفته شود: فلانى چقدر زيرك است! و حال آنكه زرنگ و زيرك كسى است كه در كار آخرت زيرك باشد.

۱۳- ابو خالد قمّاط گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در سرزمين منى سخنرانى نمود، فرمود: خداوند خرّم كند روى بنده اى را كه سخن مرا بشنود و خوب فرا گيرد و ب آن كس كه نشنيده است برساند، كه چه بسا كسانى كه بار فقه با خود مى كشند ولى فقيه نيستند، و چه بسا كسان كه فقه را بنزد كسانى انتقال مى دهند كه از خود حاملان بهتر مى فهمند.

سه چيز است كه دل هر مسلمانى با داشتن آنها بخيانت نگرايد (يا نبايد نسبت ب آنها خيانت ورزد): خالص ساختن عمل براى خدا، و نصيحت و خير خواهى نسبت به پيشوايان مسلمين، و همراهى جماعت آنان، زيرا كه دعوت آنان از همه جوانب بر آنها احاطه داشته و حافظ آنهاست (و نسبت به آيندگان نيز هست). مؤمنان با هم برابرند، ارزش خونشان با هم برابر است، و همگى قدرت واحدى عليه خودشان هستند، و پست ترين افرادشان مى تواند آنان را نسبت به امانى كه بكسى مى دهد عهده دار سازد.

۱۴- منصور بن ابى يحيى گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بر فراز منبر برآمد و در حالى كه رنگ از چهره اش پريده بود رو بمردم نموده، فرمود: اى مسلمانان بعثت من با قيامت مانند اين دو انگشتم توأ م است - و دو انگشت سبّابه خود را كنار هم قرار داد-. سپس ‍ فرمود: اى مسلمانان همانا برترين روش، روش محمّد است، و بهترين گفتار، كتاب خدا است، و بدترين امور، امور جديد و نو پديد است يعنى دين من متّصل به قيامت مى شود، و دين ديگرى ناسخ شريعت من نخواهد بود، بنا بر اين هر دين تازه بنام قانون بدعت و گمراهى است.

آگاه باشيد كه هر بدعتى گمراهى است، و جاى هر گونه گمراهى در آتش ‍ است. اى مردم هر كس پس از خود مالى بگذارد از براى اهل و وارثان اوست، و هر كس عيال و نانخورى بجاى گذارد سرپرستى آنان بر عهده من است.

۱۵- رفاعه گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: چهار چيز در تورات است و چهار ديگر در كنار آنهاست: هر كس كه صبح كند و غم دنيا خورد خشمگين بر پروردگار خود صبح نموده، و هر كس صبح كند و از مصيبتى كه بر وى وارد آمده شكايت نمايد از پروردگار خود شكايت نموده است، و هر كس بنزد ثروتمندى رود و نزد او

فروتنى كند [تا بهره اى از دنياى او ببرد]دو سوّم دينش را از دست داده است، و هر كس از اين امّت كه قرآن ميخوانده و با اين حال داخل دوزخ شود همانا از كسانى بوده كه آيات خدا را بمسخره و بازى مى گرفته است.

و آن چهار چيز ديگر: هر كس قدرت يابد انحصار طلب گردد، و هر كس ‍ مشورت كند پشيمان نشود، و هر گونه عمل كنى جزا بينى، و فقر بزرگترين مرگ است.

۱۶- جابر بن عبد اللّه انصارى گويد:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله براى ما سخنرانى كرد، پس حمد و ثناى الهى بجاى آورد و پس از سخنى چند فرمود: اى مردم بر شما باد بنماز، بر شما باد بنماز كه آن ستون دين شماست، رنج بيدارى شب را به نماز تحمّل كنيد، و فراوان ياد خدا كنيد تا گناهان شما را پاك سازد. همانا مثل اين نمازها مثل نهرى است كه در جلوى در خانه يكى از شما باشد و روزانه پنج بار خود را با آب آن بشويد، همان گونه كه با شستن هاى پياپى بدنش از هر گونه چركى پاك مى شود همچنان با مداومت بر نماز از گناهان پاك مى گردد، و هيچ گناهى بر او باقى نمى ماند.

اى مردم بنده اى نيست مگر اينكه ريسمانى چند بر او گره خورده است، پس چون دو سوّم از شب گذشت و ثلث ديگرش باقى ماند فرشته اى نزد وى آيد و باو گويد: برخيز ياد خدا كن كه صبح نزديك شده است، پس اگر بجنبد و ياد خدا كند يك گره از وى باز شود، و اگر برخيزد، وضو بگيرد و مشغول نماز شود همه گره ها از وى باز گردد، تا اينكه با چشمى روشن و شادمان وارد صبح شود.

۱۷- شعيب عقرقوفى گويد:

بامام صادقعليه‌السلام عرض كردم: شنيدم از كسى كه از ابى ذرّ روايت مى كرد كه او مى گفت: سه چيز است كه مردم آنها را دشمن دارند و من دوست مى دارم: مرگ را دوست دارم، و فقر را دوست دارم، و بلا و گرفتارى را دوست دارم. حضرت فرمود: اين مطلب آن طور نيست كه وى (راوى) فهميده است، منظور او از اينكه مرگ را دوست مى دارم اينست كه مرگ در اطاعت خدا نزد من از زندگى در معصيت خدا محبوبتر است، و بلا در طاعت خدا نزد من از سلامتى در معصيت خدا محبوبتر است، و فقر در طاعت خدا نزد من از ثروت در معصيت خدا محبوبتر مى باشد.

۱۸- ابو مريم از امام صادق يا امام باقرعليهما‌السلام از جابر بن عبد اللّه روايت كرده كه گفت:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله بما فرمود: روى ظروف خود را بپوشانيد، و سر ظروف آب خود را ببنديد، و در خانه هاى خود را چفت كنيد، و از غروب آفتاب تا بر طرف شدن سياهى شب چهار پايان و احشام خود را محبوس داريد. همانا شياطين (موجودات نامرئى) پوششى را بر نمى دارند، و بندى را باز نمى كنند، و از هنگام غروب آفتاب رها و پخش مى شوند. و چراغهاى خود را (چون سوخت آنها از موادّ آتش زاست) خاموش كنيد زيرا كه موش، خانه را بر سر اهلش آتش مى زند.

۱۹- اسماعيل جعفى گويد:

از امام باقرعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: هر كس روش عادلانه اى را پايه گذارى كند و ديگران بدان عمل نمايند پاداشى بمثل پاداش عمل كنندگان به وى داده شود بدون اينكه از پاداش آنان چيزى كاسته گردد، و هر كس روش ‍ ستمگرانه اى را پايه گذارى كند و ديگران بدان عمل نمايند وزر و وبالى مانند وزر و وبال عمل كنندگان بر گردن او خواهد بود بدون آنكه چيزى از وزر آنان كاسته گردد.

۲۰- بكر بن صالح گويد:

دامادم بامام جوادعليه‌السلام نوشت: پدرم مرد ناصبى بد اعتقادى است و از جانب وى با شدائد و زحماتى چند روبرو گشته ام، در صورت صلاحديد در باره ام دعا كنيد، و بيان فرمائيد كه نظرتان در اين باره چيست؟ آيا با وى بدشمنى و پرخاش برخيزم يا مدارا نمايم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: نوشته ات را فهميدم و به آنچه در باره پدرت ياد كرده اى پى بردم، و ان شاء اللّه در باره تو دست از دعا نمى كشم، و مدارا براى تو بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است، و همراه با هر مشكلى آسانى است، صبر را پيشه ساز كه عاقبت از آن پرهيزكاران است، خداوند تو را بر ولايت آن كس كه ولايتش را پذيرفته اى ثابت بدارد، ما و شما در امانت خدائيم، همان خدائى كه اماناتش ضايع و تباه نگردد. بكر گويد: پس از آن خداوند دل پدر او را مطابق ميل وى برگرداند بطورى كه در هيچ چيز با او مخالفت نمى ورزيد.

۲۱- ابو حفص عطّار گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه از پدرش از جدّشعليهما‌السلام روايت مى فرمود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است: جبرئيل در ساعت و روزى نزد من آمد كه هيچ سابقه نداشت، گفتم: اى جبرئيل در ساعت و روزى بى سابقه نزد من آمده اى؟ همانا مرا به هراس و وحشت انداختى! گفت: اى محمّد چه چيز تو را به وحشت انداخته در حالى كه خداوند گناه گذشته و جديد تو را بخشيده است؟! در اين مورد به تفسير قرآن ذيل آيه اوّل از سوره فتح مراجعه شود.

گفتم: پروردگارت تو را بچه خاطر فرستاده؟ گفت: پروردگارت تو را از پرستش بتها، و شرابخوارى، و برخورد خصمانه و ملامتگرانه با مردان نهى فرموده، و يك چيز ديگر نيز كه سود دنيا و آخرت در آن است، پروردگارت بتو مى فرمايد:

اى محمّد من هرگز ظرفى را مانند شكم پر دشمن نداشته ام.

۲۲- عبد اللّه بن بكير گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: ما از ميان شيعيان خود بكسى علاقه منديم كه عاقل، فهميده، دانا، بردبار، مداراكننده، پر صبر، بسيار راستگو، و با وفا باشد. سپس فرمود: خدا- تبارك و تعالى - پيامبران را به مكارم اخلاق مخصوص گردانيد، پس هر كه واجد آنهاست بايد بر اين نعمت خدا را سپاس گويد، و هر كس كه فاقد آنهاست بايد به پيشگاه خداوند زارى كند و آنها را از خدا درخواست نمايد.

گويد: عرضكردم: فدايت شوم آنها كدام اند؟ فرمود: پرهيزكارى، و اظهار فروتنى و خوارى به پيشگاه پروردگار، و صبر، و شكر، و بردبارى، و شرم، و سخاوت و شجاعت، و غيرت و نيكوئى كردن، و راستگوئى، و ردّ امانت.

۲۳- جارود بن منذر گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:

مشكل ترين كارها سه چيز است: اينكه در رابطه خودت با مردم بانصاف رفتار كنى تا جايى كه نپسندى براى خويش مگر آنچه را كه براى آنان همى پسندى، و به برادر دينى خود در امور مالى يارى رسانى، و بياد خدا بودن در هر حال. و بياد خدا بودن آن نيست كه فقط سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله اللّه و اللّه اكبر

بگوئى، بلكه منظور اين است كه هر گاه كارى برايت پيش آمد كه خدا از آن نهى فرموده است رهايش سازى.

۲۴- ابو عبيده گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: امير المؤمنينعليه‌السلام مى فرمود:

هيچ عملى همراه با تقوا اندك بحساب نيايد، و چگونه اندك بحساب آيد كارى كه مورد قبول واقع خواهد بود. (زيرا در قرآن مجيد آمده: خداوند عمل پرهيزكاران را قبول مى كند).

۲۵- عمرو بن سعيد بن هلال گويد:

بامام صادقعليه‌السلام عرض كردم: مرا سفارشى فرما. فرمود: تو را به پرواى از خدا، و پاكدامنى، و كوشش در عبادت سفارش مى كنم، و بدان كه كوشائى در عبادتى كه همراه با پاكدامنى نباشد سودى نبخشد. و هميشه به پائين تر از خودت بنگر، و ببالا دست خود نگاه مكن، و چه بسيار خداى متعال به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است: «اموال و اولاد كافران تو را به شگفتى نياورد» و فرموده: «چشمان خود را به بهره هائى كه به جفت هائى (مردان و زنانى) از كافران داده ايم ندوز، حال آنكه اينها همه نمودهاى فريبنده زندگانى دنياست». و اگر نفس تو، ترا بسوى چيزى از اينها فرا خواند پس ‍ بدان كه خوراك رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله جو، و حلوايش خرما- آنهم اگر بدستش ‍ مى آمد- و هيزمش شاخه درخت خرما بوده است. و هر گاه به مصيبتى گرفتار آمدى ياد مصيبت خود بفقدان و از دست رفتن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله كن كه مردم هرگز بمانند چنين مصيبتى گرفتار نمى شوند.

۲۶- داود بن فرقد گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: همانا كردار شايسته پيش از صاحب خود به بهشت رود و اسباب آسايش وى را فراهم و آماده سازد چنان كه مردى پيشكار خود را جلوتر فرستد تا خانه را براى او فرش كند (و براى استراحت وى آماده سازد). سپس حضرت اين آيه را خواند: «و امّا كسانى كه ايمان آورده و كردار شايسته نموده اند همانا براى خودشان آسايشگاهى خوش فراهم مى سازند».

۲۷- حسن بن أ بى ساره گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:

مؤمن، و مؤمن (واقعى) نيست تا اينكه هم ترسان باشد و هم اميدوار، و ترسان و اميدوار نمى تواند باشد تا اينكه بمقتضاى آنچه كه مى ترسد و اميد دارد عمل كننده باشد.

۲۸- علىّ بن ابى حمزه بطائنى گويد:

از امام صادقعليه‌السلام از تفسير اين آيه «آنان كه آنچه بايد بدهند مى دهند در حالى كه دلهايشان ترسان است» پرسيدم، فرمود: از علائم ترس و اميد آنها اينست كه مى ترسند اگر اطاعت نكنند اعمال آنان بسوى خودشان باز گردانده شود، و با اين حال اميد دارند كه از ايشان پذيرفته گردد.

۲۹- سماعه گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: چه مى شود شما را كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را آزار مى دهيد؟! مردى گفت: فدايت شوم چگونه حضرتش را مى آزاريم؟ فرمود: مگر نمى دانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مى شود، و چون معصيتى در آنها مشاهده فرمايد آزرده مى گردد؟ پس ‍ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را آزار ندهيد و آن حضرت را شادمان سازيد.

۳۰- ابو اراكه گويد:

در همين مسجد پشت سر امير المؤمنينعليه‌السلام نماز گزاردم، آن حضرت بجانب راست خويش بگرديد- و قدرى كسالت داشت - و مدّتى همان طور ماند تا خورشيد بر ديوار همين مسجد بقدر يك نيزه بر آمد، و آن ديوار باندازه فعلى نبود، سپس رو بمردم كرد و فرمود: هان بخدا سوگند ياران رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله همه شب رنج و مشقّت بيدارى آن را تحمّل مى كردند، و ميان پيشانى و زانوهاى خود نوبت مى گذاشتند (گاهى بسجود و گاهى بپا ايستاده عبادت مى كردند)، گويا كه خروش آتش دوزخ در گوششان طنين انداز بود، چون وارد صبح مى شدند رنگ پريده و زرد چهره بودند، پيشانى آنان بسان زانوى بز پينه بسته بود، و چون ياد خداوند مى شد مانند حركت درخت در يك تند باد بحركت در مى آمدند، و از چشمانشان چنان اشك مى باريد كه لباسهايشان تر مى گشت. سپس برخاست و در آن حال مى فرمود: بخدا سوگند گويا اين قوم بحال غفلت شب را به صبح آورده اند، و از آن پس ديگر شادان و خندان ديده نشد تا آنكه كار ابن ملجم - لعنه اللّه - صورت گرفت.

۳۱- جابر گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: امير المؤمنينعليه‌السلام در آن ايّام كه در كوفه بود چنين عادت داشت كه هر روز صبح از دار الاماره بيرون مى شد و در يكايك بازارهاى كوفه مى گشت و تازيانه اى دو شاخه بنام سبيبه بهمراه داشت، در هر بازارى مى ايستاد و در ميان اهل آن صدا مى زد: اى تاجران پيش از داد و ستد از خداوند خير و نيكى طلبيد، و با آسانگيرى در معامله از خداوند بركت جوئيد، و با خريداران نزديك شويد (گران نفروشيد تا از شما بگريزند)، و خود را به زينت حلم و بردبارى آرايش دهيد، و از سوگند خوردن خوددارى كنيد، و از دروغ بپرهيزيد، و از ستم كناره گيريد، و با مظلومان به انصاف رفتار نمائيد، و به ربا خوارى نزديك مشويد، و پيمانه را كامل بدهيد (كمفروشى نكنيد)، و چيزى از حقّ مردم كم نگذاريد، و روى زمين در غرقاب فساد فرو نرويد. و همين طور در تمام بازارهاى كوفه دور مى زد، و سپس بازمى گشت و در محلّى براى رسيدگى بكارهاى مردم مى نشست. و چون مردم مى ديدند كه آن حضرت بسوى آنان مى آيد، و فرياد «اى مردم» او بلند مى شد همگى دست از كار مى كشيدند و خوب به فرمايشات حضرتش گوش مى دادند، و به روى آن حضرت چشم مى دوختند تا از سخن خود فارغ مى گشت، و چون سخنش تمام مى شد مى گفتند: اى امير مؤمنان شنيديم و اطاعت خواهيم كرد.

۳۲- جابر گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: عادت امير المؤمنينعليه‌السلام در كوفه اين بود كه چون نماز عشاء را با مردم مى گزارد سه بار با صداى بلند كه تمام اهل مسجد مى شنيدند مى فرمود: مردم مجهّز شويد- خدا شما را رحمت كند- كه همانا آواى كوچيدن در ميان شما برخاسته، پس اين اقامت و دلبستگى بر دنيا چه معنى دارد پس از آنكه آواى كوچيدن برخاسته است؟! خدا شما را رحمت كند مجهّز شويد و بهترين زاد و توشه اى را كه آماده و در دسترس ‍ داريد- و آن تقواست - بهمراه خود برداريد، و بدانيد كه راه شما بسوى معاد، و عبور شما بر صراط و وحشت بزرگ در پيش رويتان است، و همانا گريوه ها و گردنه هاى صعب العبور، و منازل وحشت زا و هراسناكى در پيش ‍ داريد كه ناگزير بايد از آنها عبور نموده، در آنجاها توقّف كنيد، بنا بر اين يا رحمت خداست كه نجات از وحشت و خطر بزرگ و درهم بودن چهره قيامت و سختى خبرگاه آن است، و يا مهلكه اى است كه قابل جبران نخواهد بود.

۳۳- ابو حمزه ثمالى گويد:

نشنيدم نام احدى از مردم را كه از علىّ بن الحسين (امام سجاد)عليهما‌السلام زاهدتر باشد بجز اخبارى كه از زهد علىّ بن ابى طالبعليه‌السلام بمن رسيده است. علىّ بن الحسين هنگامى كه در زمينه زهد و بى رغبتى بدنيا سخن مى گفت و پند و اندرز مى داد تمام حاضرين را بگريه مى آورد. من صحيفه اى را كه سخنى چند در باره زهد از علىّ بن الحسينعليهما‌السلام در آن نوشته بود خواندم سپس مطالب آن را نوشته، خدمت آن حضرت بردم و حضور مباركش عرضه داشتم، حضرت آن را شناخت و تصحيح فرمود، و در آن نوشته بود: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ خداوند نيرنگ ظالمان، و ستم حسودان، و زور جابران را از ما و شما باز دارد. اى مؤمنان مصيبت و گرفتارى شما همه برخاسته از وجود طاغوت هائى است كه اهل رغبت در دنيا و مايلين ب آن و فريفته شدگان بدان، و رو آورندگان ب آن و باشياء آن هستند، همان اشيائى كه فردا روز همه اش بى بها و پوسيده و تباه خواهد بود. پس از آنچه كه خداوند شما را از آن برحذر داشته حذر كنيد، و در آنچه كه خداوند شما را نسبت ب آن بى رغبت نموده زهد را پيشه سازيد، و ب آنچه كه در اين دنياست مانند كسى كه آن را منزل ابدى و مقرّ هميشگى انگاشته و بدان دل بسته اتكاء و اعتماد پيدا نكنيد. و بخدا سوگند آنچه كه در دنياست همه اش رهنماى شما بر جلوه گرى ظاهرى آن و گردش روزگار و دگرگونى انقلاب و موارد عبرت آميز آن است، و بر اينكه چگونه اهل خود را دستخوش بازيگرى خويش قرار مى دهد. براستى كه دنيا افراد گمنام وامانده را رفعت شأ ن مى بخشد، و افراد شريف و گرانبها را ضايع و بيمقدار مى سازد، و فردا روز اقوامى را ب آتش در مى افكند. و در اين امور جاى پند گرفتن و آگاهى است، و نيز همه اينها بنوبه خود دوركننده و باز دارنده اى است براى آن كس كه بيدار و هوشيار باشد. همانا امورى كه در هر شبانه روز بر سر شما مى آيد از فتنه هاى گمراه كننده، و حوادث بدعتها، و روشهاى جائرانه، و شرور و حوادث كوبنده زمان، و ترس از سلطان، و وسوسه شيطان، همه و همه دلها را از بيدار شدن و آگهى يافتن دور ساخته، و از هدايت موجود و شناخت اهل حقّ غافل مى دارد مگر آن عدّه اندكى را كه خداوند نگاه داشته است. بگردش روزگار و دگرگونى حالات و عاقبت زيان فتنه دنيا جز كسى كه خداوند او را نگاه داشته و راه رشد را پيموده و در طريق ميانه گام نهاده پى نمى برد، و او كسى است كه عليه همه اينها از زهد يارى جسته است. چنين كسى پيوسته انديشه خود را تجديد نموده، و از امور مشابه اندرز گرفته، و خود را از آلودگى دور ساخته، و در باره شگفتى و سرور زودگذر دنيا زهد و بى رغبتى نشان داده، و در نتيجه از لذّات آن پهلو تهى كرده، و در نعمتهاى هميشگى آخرت رغبت نموده، و كوشش شايسته آن را عملى ساخته، و مراقب مرگ بوده، و زندگى را با قوم ستمگران منفور دانسته است، اينجاست كه با ديده اى تيز بين به كالاى دنيا نگريسته پس ‍ حوادث فتنه ها و گمراهى بدعتها و ستم شاهان ستمگر را بخوبى مشاهده كرده است، بجان خودم سوگند كه شما از امور گذشته در روزگاران سپرى شده از فتنه هاى انباشته و غرق شدن در آنها چيزهائى پشت سر گذاشته ايد كه مى توانيد بوسيله آنها بر پرهيز از گمراهان و بدعت گذاران و ستمگران و كسانى كه بنا حقّ در زمين فساد مى انگيزند راه ببريد. پس از خداوند يارى طلبيد و باز گرديد بطاعت خدا و طاعت آن كس كه شايسته تر است و به اطاعت نمودن از وى از ديگر كسانى كه مورد پيروى و اطاعت قرار مى گيرند. پس جدّا حذر كنيد و خود را بپائيد پيش از پشيمانى و حسرت و وارد شدن بر خداوند و ايستادن در حضور پروردگار. و بخدا سوگند هيچ قومى با معصيت خدا بيرون نشدند و جز اينكه به سوى عذاب او رفتند، و هيچ قومى دنيا را بر آخرت ترجيح ندادند مگر اينكه به عاقبت و سر انجام شومى دچار گشتند. شناخت خدا و عمل به طاعت او دو انيس هم آغوش اند، پس هر كس خدا را بشناسد از او مى ترسد و اين ترسش او را بر عمل به طاعت خدا بر مى انگيزد. و همانا صاحبان علم و پيروانشان كسانى هستند كه خدا را شناخته، و به فرامين او عمل كرده، و به سوى او رغبت نموده‏اند و خداى متعال فرموده: "جز اين نيست كه از ميان بندگان خدا علماء از خدا مى‏ترسند". پس چيزى از اشياء دنيا را با نافرمانى نمودن از خدا درخواست نكنيد، و در اين دنيا به طاعت خدا سرگرم باشيد، و روزهاى آن را مغتنم بشماريد، و براى آنچه كه نجات شما در آن است كوشش كنيد، كه پى‏آمدهاى اينها كمتر، و به پوزش نزديكتر، و براى نجات اميد بخش‏تر است. پس امر خدا و طاعت او و پيروى كسى را كه خداوند اطاعتش را واجب شمرده بر امور ديگر پيش اندازيد، و فرمانهاى وارده از طاغوتها را كه فريفتگى‏هاى زينت جلوه دنياست بر امر خدا و طاعتش و طاعت اولى الامرتان جلوتر نيندازيد. و بدانيد كه شما و ما بندگان خدائيم، و فردا روز سرورى حاكم بر ما و شما حكم كند و همو است كه شما را باز مى‏دارد و مورد سؤال قرا مى‏دهد، پس پيش از بازداشت و پرسش و عرضه شدن بر پروردگار جهانيان پاسخ خود را آماده كنيد، آن روز هيچ كس جز به اذن پروردگار، توانائى سخن ندارد. و بدانيد كه خداى متعال در آن روز هيچ دروغگوئى را تصديق و هيچ راستگوئى را تكذيب نكند، و پوزش، مستحقّ پوزش را ردّ ننمايد، و غير معذورى را پوزش پذير نباشد، بلكه بر آفريدگانش بواسطه پيامبران و اوليائش پس از پيامبران حجّت دارد. پس اى بندگان خدا پرواى الهى پيشه كنيد، و به اصلاح خويش و طاعت خداوند و آنان كه خدا ولايتشان را در مورد طاعت پذيرفته‏ايد رو آوريد، كه شايد پشيمانى پيدا شود كه بر آنچه در راه حقّ در گذشته كوتاهى كرده و از حقوق خدا ضايع ساخته پشيمانى گردد (كه اين پشيمانى بازدارنده‏اى است از مخالفت با حق). از مصاحبت عاصيان (غاصبان) و يارى ظالمان و مجاورت فاسقان بپرهيزيد، از فتنه آنان حذر كنيد، و از درگاهشان دورى جوئيد، و بدانيد كسى كه با اولياء خدا مخالفت ورزد و به غير دين خدا ديندارى نمايد و بدون در نظر گرفتن فرمان ولىّ خدا خودكامگى كند در آتشى خواهد بود كه زبانه مى‏كشد و بدنهايى را مى‏بلعد كه ارواح آنها از آنها غايب شده و شقاوت و بدبختى آنها بر ايشان چيره گشته است، و آنان مردگانى هستند كه حرارت آتش (حرمان و دورى از ساحت حقّ) را نمى‏يابند (چنان كه خداوند در باره كفار فرموده: مردگان‏اند و لكن نمى‏دانند). پس اى صاحبان بينش پند گيريد، و خدا را بشكرانه اينكه شما را هدايت نموده سپاس گوئيد، و بدانيد كه شما را تحت قدرت خدا به زير بار قدرت غير خدا بيرون نشويد، و خداوند كردار شما را مى بيند و سپس به سوى او محشور مى گرديد، پس از اندرزها پند پذيريد و به آداب صالحان مؤ دّب گرديد.

۳۴- ابو حمزه ثمالى گويد:

امام سجّادعليه‌السلام فرمود: بيرون آمدم تا به اين ديوار رسيده، و بدان تكيه دادم ناگهان به مردى برخوردم كه دو لباس سفيد به تن داشت (گويا حضرت خضرعليه‌السلام بوده است)، به چهره من نگاهى انداخت و گفت: اى علىّ بن الحسين چه شده تو را ناراحت و غمگين مى بينم؟ آيا حزن تو بر دنيا است؟ كه روزى خدا براى نيكوكار و بدكار فراهم است. گفتم: بر اين غم ندارم مطلب همچنان است كه تو مى گوئى. گفت: پس اندوه تو آيا بر آخرت است؟ كه آن وعده راستى است كه پادشاه قاهرى در آن حاكم است، گفتم: بر اين هم غم ندارم كه مطلب همچنان است كه تو مى گوئى.

گفت: پس غمت از چيست؟ گفتم: از ترسى كه از فتنه ابن زبير داريم. او خنديد و گفت: اى علىّ بن الحسين هرگز ديده اى كه كسى از خدا بترسد و خدا نجاتش نداده باشد؟ گفتم: نه، گفت: اى علىّ بن الحسين هرگز ديده اى كه كسى بر خدا توكّل كند و خدا او را كفايت نكرده باشد؟ گفتم: نه، سپس ‍ نگاه كردم در پيش رويم كسى را نديدم.

۳۵- قاسم بن عروه از مردى از امام باقر يا امام صادقعليهما‌السلام روايت كرده كه آن حضرت در معنى اين آيه:

«اين چنين خداوند، اعمالشان را حسرت بر آنان مى نماياند»، فرمود: مردى مالى بدست مى آورد و محروم مى ماند از اينكه بدان وسيله كار خيرى انجام دهد و مى ميرد و ديگرى آن را به ارث مى برد و كار خيرى بدان سبب انجام مى دهد، پس آن مرد آنچه را بدست آورده بصورت كارهاى نيكى در نامه عمل ديگرى مى بيند (آنجاست كه حسرت مى خورد كه اى كاش خودم آن مال را در راه خير مصرف مى نمودم) بقرة: ۱۶۷.

۳۶- هشام بن سالم گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر گاه به كار خيرى تصميم گرفتى انجام آن را به تأ خير مينداز، چه بسا خدا- تبارك و تعالى - بر بنده اش نظر ميكند و او را در حال انجام طاعتى مى بيند پس مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه هرگز تو را عذاب نكنم. و هر گاه به گناهى مصمّم شدى انجامش مده، چه بسا خدا- تبارك و تعالى - بر بنده نظر ميكند و او را مشغول معاصى خودش ‍ مى بيند پس مى فرمايد: به عزت و جلالم سوگند كه هرگز تو را نيامرزم.

۳۷- حمزة بن حمران گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود:

هر گاه يكى از شما به انجام كار خوبى تصميم گرفت نبايد به تأ خيرش اندازد چه بسا بنده نماز مى خواند، و روز را روزه مى دارد، پس باو گفته شود كه: پس از اين ببعد هر چه خواهى بكن كه خداوند تو را آمرزيده است.

۳۸- ابو اسحاق خراسانى گويد:

امير المؤمنينعليه‌السلام مى فرمود: مقدّمات شك را فراهم نكنيد كه به شك مى افتيد، و شك نكنيد كه به كفر مى گرائيد، و به خودتان رخصت ندهيد كه سست مى شويد، و در راه حقّ سستى نكنيد كه زيان مى بينيد. دور انديشى آن است كه دانائى پيدا كنيد، و از نشانه هاى دانائى آن است كه مغرور نشويد. خيرخواه ترين شما از براى خودش كسى است كه از همه بيشتر مطيع خدا باشد، و نيرنگ بازترين شما با خودش كسى است كه از همه بيشتر معصيت خدا كند. هر كس كه خدا را فرمان برد در امان مى ماند و رشد مى يابد، و هر كس معصيت او كند زيان بيند و پشيمان گردد. و از خداوند يقين طلبيد، و براى بدست آوردن عافيت و سلامتى (يا عاقبت) بسوى خدا ميل كنيد، و بهترين چيزى كه در دل گردش ميكنيد يقين است. اى مردم از دروغ پرهيز كنيد، كه هر اميدوارى جوينده است، و هر ترسانى گريزان.

۳۹- علىّ بن مهزيار بسند خود از امام صادقعليه‌السلام روايت كند كه فرمود:

امير المؤمنينعليه‌السلام مى فرمود: امور دور را بر خود نزديك، و امور مشكل را بر خود آسان گيريد، و بدانيد كه بنده هر قدر راه و چاره جوئيش ضعيف و سست باشد از آنچه برايش مقدّر فرموده كمتر نستاند، و اگر زرنگى و راه يابى و چاره جوئيش قوى و افزون باشد بيش از آنچه خدا مقدّرش ‍ فرموده بدست نياورد.

۴۰- هشام گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود: امير المؤمنينعليه‌السلام در كوفه به مردم مى فرمود: اى كوفيان گمان مى كنيد كه من راه اصلاح شما را نمى دانم؟ آرى مى دانم و لكن خوش ندارم، اصلاح شما را به قيمت فساد خودم تمام كنم.

۴۱- يحيى بن عقيل گويد:

علىعليه‌السلام فرمود: من از دو چيز بر شما بيم دارم: پيروى دلخواه خود، و آرزوى دراز. امّا پيروى دلخواه خود مانع از حقّ است، و آرزوى دراز آخرت را از ياد انسان مى برد. همانا آخرت رو كرده مى آيد، و دنيا پشت كرده مى رود، و هر كدام را فرزندانى است، پس از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد. امروز روز عمل است نه حساب، و فردا روز حساب است نه عمل.

۴۲- اسماعيل (بن ابى زياد سكونى) گويد:

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

امير المؤمنينعليه‌السلام مى فرمود: با تفكّر دل خود را بيدار ساز، و پهلو از خواب تهى كن، و پرواى از خدا كه پروردگار توست پيش گير.

۴۳- ابن سنان گويد:

از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: حضرت مسيحعليه‌السلام بيارانش ‍ مى فرمود: اگر دوستان و برادران من هستيد پس خود را براى عداوت و دشمنى از جانب مردم آماده كنيد، و اگر نكرديد برادران من نيستيد. همانا بشما مى آموزم كه عمل كنيد، و شما را نمى آموزم كه خود بين شويد. هرگز ب آنچه مى خواهيد (از پاداشهاى اخروى) دست نيابيد جز به ترك كردن آنچه كه بدان ميل داريد، و به صبر نمودن بر آنچه كه آن را خوش نداريد. از نگاه بنامحرم بپرهيزيد كه در دل صاحبش بذر شهوت مى افشاند، و همين كار كافى است كه صاحبش را دچار فتنه نمايد. خوشا حال آن كس كه با دو چشمش شهوت را ببيند و دلش بمعاصى نپردازد. چقدر دور است آنچه كه از دست رفته، و چقدر نزديك است آنچه كه خواهد آمد! واى بحال فريفته شدگان اگر آنچه كه خودش ندارند نزديكشان شود، و آنچه كه دوست دارند از آنان جدا گردد، و آنچه كه بدان وعده داده شده اند نزدشان آيد. و همانا در آفرينش اين شب و روز جاى پند آموزى است.

واى بحال آن كس كه دنيا همه همّ اوست، و گناهان كردار اوست كه فردا روز چگونه در پيشگاه پروردگارش رسوا مى شود. در غير ذكر خداوند زياد سخن نگوئيد كه آن كسانى كه بسيار در غير ذكر خدا سخن مى گويند دلهايشان سخت است امّا نمى دانند. آن گونه به عيوب مردم ننگريد كه گويا به جاسوسى بر آنها گمارده شده ايد، بلكه بفكر آزادى خودتان باشيد كه شما بندگانى مملوكيد. تا كى آب بر كوهها سيلان يابد و سنگها نرم نشود! و تا كى درس حكمت مى گيريد، امّا دلهاى شما بدان وسيله نرم نمى گردد! شما بندگان بدى هستيد نه بندگان پرهيزكار، و نه آزادگانى گرانمايه. داستان شما داستان گل خرزهره است كه شكوفه آن دل بيننده اش را مى برد، ولى خورنده اش را مى كشد، و السّلام.

۴۴- مردى از ياران امير المؤمنين علىّ بن ابى طالبعليه‌السلام گويد:

از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: ترك حشمت و بزرگى و خودنمائى كن و خود را مشهور مساز، و خود را نهان كن تا ياد تو نكند و شناخته نشوى، و رازى خود را پنهان دار، و سكوت اختيار كن تا سالم بمانى - و با دست خود بسينه اش اشاره كرد و فرمود- نيكان را دوست دارد، - و با دست به عموم اشاره نمود- و فاجران را دشمن مى دارد.

۴۵- حسن بن فضّال گويد:

از ابى الحسن (امام رضا)عليه‌السلام شنيدم كه مى فرمود: دو گروه با هم كارزار نكنند جز اينكه خداوند آن دسته را كه باگذشت تر است يارى مى دهد.

۴۶- حبيب سجستانى گويد:

امام باقرعليه‌السلام فرمود: در تورات نوشته:

خداوند در مناجات خود با موسىعليه‌السلام فرمود: اى موسى در باطن كار خود از من بترس تا تو را از پس اسرار و عيوبت محافظت كنم. و مرا در خلوت و هنگام خوشى و لذّت خود ياد آر تا تو را به نزد غفلتهايت ياد آورم، و خشم خود را از آن كس كه تو را مالك وى نموده ام بازدار تا خشم خود را از تو باز دارم. و اسرار پنهان مرا در باطن خود نهان دار، و از جانب من با دشمنم و دشمن خودت از آفريدگانم در آشكاراى وجودت بمدارا رفتار كن، و با اظهار اسرار پنهانى من نزد نااهلان دشنام آنان را بجان من مخر كه در اين صورت در جرم دشمن من و دشمن خودت در دشنام دادن بمن شريك خواهى شد.

۴۷- فضل بن يونس گويد:

امام كاظمعليه‌السلام فرمود: خوب را برسان، و سخن خوب بگو، و امّعه مباش. گفتم: «إ مّعه» چيست؟ فرمود: نگو من با مردم هستم و من هم يكى از مردمم. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده است: اى مردم، دو راه بيشتر وجود ندارد: راه خير و راه شر، چه شده كه راه شر نزد شما محبوبتر از راه خير است؟!