1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام

1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام0%

1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام علی علیه السلام

1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام

نویسنده: م‍ح‍م‍د رض‍ا رم‍زی‌ اوح‍دی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 34425
دانلود: 4616

توضیحات:

1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 34425 / دانلود: 4616
اندازه اندازه اندازه
1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام

1001 داستان از زندگانى امام على علیه السلام

نویسنده:
فارسی

۹۹۹- همه زهد در دو كلمه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روايت است كه علىعليه‌السلام فرمود: خداوند متعال زهد را در دو كلمه جمع فرموده است: كه اگر كسى به اين آيه عمل كند زاهد روزگار است و آن آيه اين است: لكيلا تاءسوعا على ما فاتكم؛ براى آنچه از دست داده ايد تأسف نخوريد.( ۱۱۸۶)

۱۰۰۰- معرفى امام علىعليه‌السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مفضل بن عمر از امام صادقعليه‌السلام سئوال كرد يابن رسول الله به چه دليل على بن ابيطالبعليه‌السلام قسيم الجنة و النار تقسيم كننده بهشت و جهنم شده است؟

حضرت فرمودند: به سبب اينكه محبت به آن حضرت عين ايمان است و عداوت با او كفر است و تحقيقا بهشت فقط براى اهل ايمان آفريده شده است و جهنم صرفا براى اهل كفر؛ بدين علت قسمت كننده بهشت و جهنم است و كسى داخل بهشت نمى شود الا با محبت او و كسى داخل در جهنم نشود الا كسانى كه دشمنى با آن حضرت را داشته باشند.

مفضل عرض كرد: اى پسر رسول خدا: بنابراين انبياء و اوصياى آنان هم علىعليه‌السلام را دوست داشته اند و دشمنانش را مبغوض مى داشته اند؟!

فقال نعم. قلت: فكيف ذلك؟!

امام فرمود: آرى، مفضل عرض كرد: چگونه است آن مطلب؟!

حضرت فرمود: آيا ندانسته اى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در روز خيبر فرمود: هر آينه حتما من پرچم و لواى جنگ را فردا به مردى مى سپارم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند. و او از ميدان كار زار بر نمى گردد مگر اينكه خداوند بدست او فتح و ظفر را نصيب خواهد نمود.( ۱۱۸۷)

عرض كرد: بلى، امام فرمود: آيا ندانسته اى كه چون يك پرنده بريان براى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آوردند آن حضرت به خداوند عرض كرد: بار پروردگارا! محبوب ترين مخلوقات خود را بياور تا او با من از اين پرنده بخورد و مقصود از احب خلق اله علىعليه‌السلام بود.

عرض كرد: بلى، امام فرمود: ايا ممكن است كه انبياى خداوند و اوصياى آنها دوست نداشته باشند مردى را كه خدا و رسولش او را دوست داشته باشند و وى نيز خدا و رسولش را دوست داشته باشد؟ گفتم: نه.

حضرت فرمود: آيا ممكن است كه مؤمنين از امت هايى باشند كه حبيب خدا و حبيب رسولش و حبيب پيمبرانش را دوست نداشته باشند؟

گفتم: نه.

حضرت فرمود: بنابراين ثابت شد كه تمامى پيامبران خدا و مرسلين از آنها تمامى مومنان، محبت و دوستدار على بن ابيطالبعليه‌السلام هستند.

و همچنين ثابت شد كه تمامى مخالفين آنها دشمن او و دشمن تمامى دوستداران و اهل محبت او مى باشند. گفتم: آرى.

حضرت فرمود: بنابراين داخل در بهشت نمى شود مگر كسى كه علىعليه‌السلام را دوست بدارد خواه از پيشينيان باشد و خواه از پسينيان؛ پس روى اين استدلال علىعليه‌السلام قسمت كننده بهشت و جهنم است.

مفضل در اينجا عرض كرد: اندوه و غصه را از من گرفتى خداوند غصه و اندوهت را بزدايت.

امام سپس فرمود: اى مفضل اين مطلب را بگير، زيرا آن از علوم مخزون و مكنون و پنهان است كه كسى را بدان دسترسى نيست.( ۱۱۸۸)

۱۰۰۱- چشم چرانى ممنوع

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در روايت است كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام در ميان اصحاب خود نشسته بود كه زنى زيبا و جميل از آنجا عبور كرد و اين گروه چشمهاى خود را با نگاهى طولانى به او دوختند.

فقالعليه‌السلام : ان ابصار هذه الفحول طوامح و ان ذلك سبب هبابها، فاذا نظر احدكم الى امراة تعجبه، فليلا مس اهله فانما هى امراة كامراة؛ يعنى: در اين حال حضرت فرمود: چشم هاى اين مردان. گشاده و تيز بين و دنبال كننده مطلوب از راه دو است و همين چشم چرانى سبب هيجان نفوس آنها براى آميزش و لمس نمودن زنان است. بنابراين اگر احيانا چشم شما به زن زيبايى افتاد، كه براى شما شگفت آور دلپسند بود فورا برويد، و با عيال خودتان در منزل آميزش نموده و هم بستر شويد: زيرا زوجه شما هم زنى است مانند ساير زنان.

فقال رجل من الخوارج قاتله الله كافرا ما افقهه!

مردى از خوارج كه سخن امام علىعليه‌السلام را شنيد به امام گفت: خدا اين مرد كافر را بكشد، چقدر دانا و بينا و فقيه و عاقبت انديش و به اسرار احكام آشنا و بصير است؟!

اصحاب امام علىعليه‌السلام از جابر جستند تا آن مرد بى ادب را بكشند.

حضرت فرمود: آرام باشيد جزاى او نيست مگر دشنامى در مقابل دشنام او كه به من داده است و يا به عوض آن، عفو و گذشت از گناهى كه مرتكب شده است.( ۱۱۸۹)