دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء13%

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء
  • شروع
  • قبلی
  • 54 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 27335 / دانلود: 6207
اندازه اندازه اندازه
دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

نویسنده:
فارسی

1

اسماعيل

  و اذكر فى الكتاب اسماعيل انه كان صادق الوعد و كان رسولا نبيا .

(سوره مريم: ۵۵)

سالها از ازدواج ابراهيم و ساره ميگذشت. رفته رفته هر دو قدم در سنين پيرى و سالخوردگى ميگذاشتند ولى از آنجا كه ساره عقيم بود، فرزندى نصيب آنها نشده بود.

زنم و شوهر هر دو از اين امر نگران و غمگين بودند ولى غم ساره، غمى مضاعف بود. هم غم خودش و هم غم همسر عزيز و گراميش كه به شدت او را دوست ميداشت و تاب ديدن چهره غم آلود او را نداشت.

بدينجهت كنيز خود «هاجر» را به ابراهيم بخشيد تا شايد خداوند از اين طريق فرزندى نصيب آنها كند و چراغ خانه را روشن سازد.

ساره با خود فكر ميكرد كه فرزند ابراهيم، اگر چه از مادرى جز او باشد، باز هم فرزند او است و او ميتواند وى را فرزند خود بداند و بدينوسيله غم خود و همسرش را پايان بخشد.

اسماعيل اولين فرزندى بود كه هاجر بدنيا آورد و خانه غم آلود ابراهيم را روشن ساخت.

روزهاى نخستين با لبخند و شادى گذشت و همه حتى ساره، از قدوم اين نوزاد مبارك شادمان بودند، ولى رفته رفته در دل ساره احساس تلخى راه يافت كه روز بروز ريشه دارتر و شديدتر ميشد.

ديدن اسماعيل زيبا، در آغوش مادرش هاجر و توجه عميق همسرش به آن دو، براى ساره تحمل ناپذير شد و غمى سنگين تر از گذشته براى او به ارمغان آورد.

اين احساس درونى ساره و آثار آن، كه در چهره و سخن و حركات او ديده ميشد، ابراهيم را دچار محذورى بزرگ كرد. ابراهيم براى ساره احترام خاصى قائل بود. سوابق درخشان و خدمات ارزنده او را بخاطر ميآورد. روزى كه ساره با او ازدواج كرد، دخترى زيبا و شريف و ثروتمند بود، در حالى كه ابراهيم جوانى تهيدست و مورد خصومت مردم بابل حتى عمويش آزر بود.

ساره در آن ايام فداكارى كرد. تمام ثروتش را در اختيار ابراهيم گذاشت و همه جا قدم بقدم، همسرش را در راه رساندن پيام خدا بمردم، همراهى نمود و اينك چهره غم آلود او، براى ابراهيم سخت دردناك است.

تنها يك راه در مقابل ابراهيم قرار داشت و آن، دور كردن اسماعيل و مادرش، از آن خانه و آن سرزمين بود.

مركبى آماده كرد و آن دو را با خود برداشت و بسوى مقصدى كه خود نميدانست، براه افتاد. با راهنمائى خداوند، همه جا آمد تا به سرزمين حجاز و مكه معظمه رسيد.

بيابانى خشك و بى آب و علف. در ميان كوههاى گرم و سوزان. دور از شهر و آبادانى، اما در كنار خدا و بيت الله الحرام كه بدست آدم بنيانگزارى شده و پس از طوفان نوح، همچنان پابرجا و استوار باقيمانده بود.

آنها را پياده كرد و آماده مراجعت شد. هاجر گفت: اى ابراهيم، در اين صحراى خشك ما را به كه ميسپارى؟

ابراهيم با قلبى سرشار از ايمان، با بيانى كه تا اعماق جان هاجر نفوذ كرد، گفت: شما را بخدا ميسپارم.

پس از اين پاسخ، چهره فرزند دلبندش را بعنوان آخرين وداع بوسيد و با هاجر خدا حافظى كرد و بسوى خانه خود رهسپار شد.

در لحظه بازگشت كه براى او لحظه سختى بود، رو به درگاه خدا آورد و عرضه داشت:

پروردگارا، من زن و بچه خردسالم را در اين بيابان بى آب و علف، در كنار خانه گرانقدر تو اسكان دادم، تا در پيشگاه تو نماز را بپا دارند و به بندگى تو كمر بندند.

خداوندا، آنها تنها هستند، تو دلهاى بندگانت را باين سرزمين و اين بى پناهان متمايل گردان. از نعمتهاى مادى و معنويت آنان را بهره مند فرما و من اميدوارم كه آنها نيز مراتب شكرگذارى و قدرشناسى از عنايات تو را به پيشگاه مقدست تقديم بدارند.

مادر و فرزند شير خوارش تنها ماندند. اما كسى كه خدا و عنايات و الطاف او را بهمراه دارد، هرگز و هيچگاه تنها و درمانده نيست.

با آب و غذاى مختصرى كه همراه داشتند، مدتى گذراندند و رفته رفته آب و آذوقه تمام شد و آثار گرسنگى درهاجر و تشنگى در چهره اسماعيل نمودار گرديد.

هاجر براى يافتن آب، نقاط اطراف را بررسى كرد. از كوهها بالا رفت و تپه ها دره ها را زير پا گذاشت ولى خسته و دست خالى ببالين كودك آمد.

با كمال تعجب ديد كه در زير پاى كودك چشمه آبى پديد آمده است. آب زمزم، آب شيرين و گوارا و مبارك. از آن آب نوشيد و چهره خود و فرزندش ‍ را صفا داد و بدرگاه خداوند شكرها گزارد.

چيزى نگذشته بود كه قبيله صحرانشين «جرهم» از آنجا گذشتند و چشمه آب و آن زن و كودك را ديدند و ازهاجر سرگذشتش را پرسيدند و چون دانستند كه خانواده خليل خدا، ابراهيم عليه السلام است، فوق العاده احترام كردند و با اجازه هاجر در نقطه اى از بيابان سكونت اختيار نمودند.

بناى كعبه

  و اذا يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل...

(سوره بقره: ۱۲۷)

ابراهيم زن و فرزندش را از ياد نبرد و گاه و بيگاه بديدار آنها مى آمد و از ديدار فرزندش توشه بر مى گرفت.

آن بيابان خشك و سوزان ببركت اين خانواده خداپرست، مورد توجه قرار گرفت و گروه زيادى از مردم در آن منطقه و دركنار زمزم سكونت اختيار كرده و به آبادانى آن همت گماشته بودند.

در يكى از سفرهاى ابراهيم، در حاليكه اسماعيل نيز قدم به دوران جوانى گذاشته بود، از جانب خداوند مأموريت يافت تا خانه كعبه را تجديد بنا كند.

پدر و پسر، كمر همت بستند و قطعات كوچك و بزرگ سنگ را از دور و نزديك فراهم آوردند و خانه كعبه را از زمان آدم ابوالبشر، آثارى از آن بجاى مانده بود نوسازى و براى پرستش خداوند وانجام مراسم حج، آماده ساختند.

آنها در حاليكه عرق ريزان و با نيروى ايمان، به ساختن خانه كعبه مشغول بودند، از پيشگاه خداوند منان تقاضاهائى داشتند كه قرآن كريم آنها را بيان كرده است.

خداوندا، بما روحيه عطا كن كه همواره تسليم اوامر تو باشيم و در سراسر زندگى جز اجراى دستورات تو، به چيزى نينديشيم.

خداوندا، نه تنها ما كه فرزندان و دودمان ما را نيز به اين موهبت بزرگ سرافراز فرما.

خداوندا، راه و رسم عبوديت و بندگى خودت را بما ارائه كن تا بنده اى فرمانبردار و مورد رضاى تو باشيم.

خداوندات توبه ما را بپذير و ما را مشمول رحمت واسعه خودت قرار ده.

خداوندا! براى اينكه فرزندان و آيندگان ما گرفتار انحراف و گمراهى نشوند، از ميان آنها پيامبرى مبعوث فرما تا آيات تو را بگوش آنها بخواند، كتاب و حكمت به آنها بياموز و آنان را از آلودگى ها پاك و پاكيزه گرداند.

قربانى بزرگ

 ... يا بنى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذاترى قال ياابت افعل ماتؤ مر...

(سوره صافات: ۱۰۲)

ابراهيم آن سردار بزرگ خداپرستى و خداپرستان كه همواره در برابر امتحانات بزرگ الهى قرار گرفته و همواره نيز از آنها سربلند و موفق بيرون آمده بود، در برابر يك آزمايش سخت و دشوار ديگرى قرار گرفت.

از جانب خداوند به او دستور داده شد كه فرزند عزيز و دلبندش اسماعيل را با دست خود قربانى كند.

تكليف بسيار سختى بود. پدرى كه دوران پيرى، از نعمت فرزند محروم بوده و سپس خداوند بر او منت گذاشته و پسرى شايسته و دوست داشتنى به او ارزانى داشته است. او براى تربيت اين پسر رنجها برده و در راه به ثمر رسانيدن او سختى هاى بسيار تحمل كرده است تا او به سنين نوجوانى و جوانى قدم گذاشته است.

با تمام علاقه و دلبستگى شديدى كه ابراهيم به پسر عزيزش داشت، اجراى امر خداوند براى او عزيزتر و پر اهميت تر بود. بدينجهت دل از همه علائق بشرى و عواطف پدرى بر كند و آماده انجام فرمان الهى شد.

در اولين قدم، ماجراى مأموريت خود را با فرزندش در ميان گذاشت تا او را نيز كه در تحقق اين امر سهيم بزرگى داشت، با خود همراه سازد.

اسماعيل كه فرزند آن پدر و تربيت يافته آن مكتب بود، بدون كوچكترين ترديد و تعلل گفت: پدر جان، آنچه خداوند بتو دستور داده انجام بده و منهم اميدوارم بيارى خداوند در انجام اين امر مهم شكيبا باشم.

پدر و پسر با دنيائى از ايمان و عشق بخداوند، رهسپار صحراى منا شدند. جائى كه بايد قربانگاه اسماعيل و شاهد بزرگترين فداكاريهاى تاريخ و جلوه گاه عشق پاك خليل خدا باشد.

جز خداى بزرگ، كسى از آنچه در دل ابراهيم و اسماعيل ميگذشت آگاه نيست. اما بدون ترديد، در دل آن دو، جز بدست آوردن خشنودى خداوند و انجام وظيفه و اجراى امر، چيزى راه نداشت.

اسماعيل گفت: پدر جان، دست و پاى مرا ببند تا مبادا هنگام بريده شدن گلويم دست و پا بزنم و قطرات خونم بر لباسهاى تو بريزد و اسباب زحمت تو شود. پراهن مرا پيش از قربانى از بدنم بيرون آور و به مادرم هاجر بده تا وقتى از فراق من غمگين ميشود، اين پيراهن وسيله آرامش خاطرش شود و بوى مرا از آن بشنود.

پدر جان، چشمهاى مرا ببند تا مبادا برخورد نگاهها، عشق پدرى را شعله ور سازد و ترا از اجراى امر خداوند باز دارد.

پدر جان، كارد را تيز كن كه آسانتر بتوانى امر خداوند را به اجرا در آورى.

و احتمالا سخن آخر اسماعيل اين بود كه امشب بخانه مرو تا مادرم، بى خبر از سرگذشت من، خواب راحتى داشته باشد و فردا وقتى از ماجرا آگاه ميشود، زنان همسايه و آشنا باشند كه او را تسلى دهند و ابراز همدردى كنند. ابراهيم آخرين بوسه را از چهره فرزندش بر گرفت و سپس صورت او را بر خاك نهاد و كارد را بر گلويش گذاشت.

ابراهيم انتظار داشت كه با اولين اشاره، سر از بدن اسماعيل جدا شود و امر الهى به آسانى تحقق يابد، اما نه تنها با اشاره اول كه با فشارهاى سخت او نيز، كارى از پيش نرفت و كارد كوچكترين خراشى بر گلوى اسماعيل نگذاشت.

آرى، خليل مى گويد: ببر، اما خداى جليل ميگويد: نه، و كارد همانند همه موجودات جهان هستى، مطيع فرمان خدا است و بس.

ابراهيم برافروخته و خشمگين، كارد را بر زمين كوبيد و شايد بخاطر انجام نيافتن فرمان الهى در تب و تاب بود.

در آن لحظه از جانب خداوند ندا رسيد كه اى ابراهيم، آسوده خاطر باش، تو وظيفه ات را انجام دادى و امر الهى را تحقق بخشيدى.

مقصود، كشته شدن اسماعيل نبود، بلكه هدف به نمايش گذاشتن ايمان، اخلاص، ايثار و از خود گذشتگى اين قهرمان بى رقيب تاريخ بود تا فرشتگان آسمان و نسلهاى آينده و همه انسانها در طول تاريخ، او را اسوه خويش ‍ سازند و جز رضاى خداوند به چيزى نينديشند.

جبرئيل بفرمان خداوند، گوسفندى فربه را براى ابراهيم آورد تا بجاى اسماعيل قربان كند و اينك قرنها است كه همه ساله در روز عيد قربان، زائران خانه خدا، در همان بيابان سوزان منا، بياد آن فداكارى بزرگ، در پيشگاه خداوند گوسفند و گاو و شتر قربانى ميكنند.

لوط

  و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفا حشة ما سبقكم من احد من العالمين .

(سوره اعراف: ۸۰)

ابراهيم خليل پس از استقرار در سرزمين فلسطين، رفته رفته داراى اغنام و احشام فراوان شد و بدليل محدود بودن چراگاهها، برادرزاده اش لوط، به يكى از روستاهاى آن منطقه بنام «سدوم» مهاجرت كرد.

اهالى روستا، مردمى منحرف بودند كه گناهان گوناگون و آلودگى هاى فراوان در ميان آنها رواج داشت. مردم آزادى، دزدى، غارتگرى و در يك كلام مردمى شرور و درنده خو بودند.

اگر ناشناسى دوره گرد يا پيله ورى غريب به آن سرزمين قدم ميگذاشت، دورش را ميگرفتند و هر كدام مقدارى از كالاها و اموال او را ميخوردند يا ميبردند و او را بينوا و درمانده رها مى كردند. آه و ناله او هم در دل سياه آنها اثر نميگذاشت و با قهقه هاى مستانه او را بمسخره ميگرفتند.

كنار معابر مى نشستند و سنگريزه هائى در ميان انگشتان خود ميگذاشتند و هر ناشناسى از آنجا ميگذشت، او را هدف قرار ميدادند و آزارش مى كردند و باو ميخنديدند.

نارواترين كارى كه در آنها رايج بود و قرآن كريم شديدترين انتقاد را نسبت بآن انجام داده، لواط يا همجنس گرائى بود.

كارى كه آثار نامطلوب فراوان دارد. خانواده ها را از هم ميپاشد و در دراز مدت، به انقراض نسل بشر مى انجامد.

لوط از جانب خدا مأموريت يافت تا آن قوم را بسوى پاكى و تقوا دعوت كند و با مفاسد و زشتيها بمبارزه برخيزد.

لوط با دلسوزى و محبت، دعوت خود را باطلاع قوم رسانيد و گفت: من از جانب خداوند براى شما پيام آورده ام. شما سابقه مرا ميدانيد. امانت و صداقت من بر شما روشن است. هرگز از من دروغ و خيانتى نديده ايد. در در رسانيدن پيام خداوند نيز جانب امانت را رعايت ميكنم و سخنى بر خلاف حق نميگويم.

بيائيد تقوا پيشه كنيد و راهنمائيهاى مرا بكار بنديد تا به سعادت برسيد. اين را هم بدانيد كه من از شما مزدى نميخواهم و بدنبال مال و مقام نيستم مزد من تنها با خدا است.

همجنس گرائى شما گناهى است بزرگ، شما همسران خود را كه خداوند براى شما آفريده است رها كرده ايد و باين كار ناروا پرداخته ايد.

گفتند: اى لوط، دست از اين سخنان بردار و ما را بحال خود بگذار تا ما هم بگذاريم زندگى كنى و در اين منطقه به كارت ادامه دهى.

تلاش سى ساله لوط، در راه هدايت و ارشاد انقوم، تلاشى بيحاصل و مشت بر سندان كوبيدن بود. نه تنها آن قوم شرور، دست از راه و روش خود بر نداشتند، كه در صدد اخراج و تبعيد پيامبر بزرگوار خود بر آمدند.

در گوشه و كنار، بگوش مردم ميخواندند كه لوط و فرزندانش، افرادى هستند كه ميخواهند پاك و پاكيزه زندگى كنند جاى آنها اينجانيست، بايد از اين روستا بروند مانع آزاديهاى ما و عيش و نوش هاى ما نباشند.

لوط كه از هدايت آن قوم كاملا مأیوس شد، دست بدرگاه خدا برداشت و دفع شر آنها را از خدا درخواست نمود.

گناه كثيف و غير انسانى لواط، نه تنها اعتراض لوط كه خشم خدا را بر انگيخت و فرشتگانى را مأمور فرمود كه آن منطقه را زير و رو و آن قوم را نابود سازند.

فرشتگان كه بصورت بشر در آمده بودند، در سر راه خود، بخانه ابراهيم خليل وارد شدند و بعنوان ميهمان تازه وارد بر سفره او نشست. ابراهيم كه پيامبرى مهدبان و مهمان نواز بود، براى پذيرائى ميهمانان، تلاش گسترده اى را آغاز كرد و گوساله اى را سر بريد و گوشت آنرا بريان كرد و در برابر آنان نهاد.

ميهمانان به تماشاى غذاهاى مطبوع اكتفا كرده و دست بسوى آن دراز نكردند. غذا نخوردن ميهمانان، ابراهيم را نگران كرد ولى بزودى با بيان مأموريت خود - هلاك كردن قوم لوط - او را از نگرانى در آوردند.

مأموريت فرشتگان، براى ابراهيم و همسرش ساره، خبرى مسرت بخش ‍ بود، زيرا آن دو از وضع قوم لوط و آلودگى ها و سرسختى و لجاجتشان آگاه و نسبت به جان لوط و فرزندانش شديدا نگران بودند.

در همان حال فرشتگان مژده فرزندى شايسته - اسحاق - را به ابراهيم و ساره دادند. آرى خداوند كه پاداش نيكوكاران را ضايع تميكند، اجر بانوئى همانند ساره كه در راه اهداف همسرش ابراهيم سختى هاى بسيارى را تحمل نموده و براى نشر و گسترش اساس يكتاپرستى، دوش بدوش او فداكارى كرده بود، بوى عطا فرمود.

در دوران پيرى و سالخوردگى، در حاليكه حدود نود سال از عمر ساره گذشته بود و در چنين دورانى احتمال بارورى زنان وجود ندارد، خداوند با ابراهيم و ساره، اسحاق را عطا فرمود.

ابراهيم كه از مژده فرزند، آنهم از ساره، بشدت مسرور شده بود، درباره قوم لوط با فرشتگان به گفتگو پرداخت.

او از قوم لوط دل خوشى نداشت و آنانرا مستحق عذاب ميدانست ولى از هلاك آنها نيز خشنود نبود. بدينجهت درصدد برآمد، مهلت ديگرى براى آنقوم بگيرد تا براى آخرين بار فرصتى در اختيار آنان گذاشته شود. اما قلم قضاى پروردگار، هلاكت قطعى آنقوم فاسد و شرور را رقم زده و زمان تعيين شده غير قابل تغيير بود.

فرشتگان با ابراهيم خداحافظى كردند و بجانب روستاى (سدوم) رهسپار شدند. قبل از غروب آفتاب بآن روستا رسيدند و لوط را كه در مزرعه خود در بيرون از قريه سرگرم كار بود، ملاقات كردند و از او خواستند، شب را در خانه او بگذرانند و ميهمان او باشند.

مشكل بزرگى براى لوط بود. او كه مردم روستا و اخلاق زشت آنها را ميدانست، براى اين ميهمانان جوان و زيبا روى، احساس خطر ميكرد.

آرى، آنها هر تازه واردى قدم به آن روستا ميگذاشت، بدون كمترين شرم و حيا مورد آزار و تجاوز وحشيانه قرار ميدادند و به هيچكس رحم نميكردند.

لوط كسى را نداشت كه از ميهمانانش دفاع كند و قدرتى نداشت كه مردم وحشى را بجاى خودشان بنشاند.

از طرفى وظيفه ميهمان نوازى ايجاب ميكرد، از اين جوانان غريب كه آثار بزرگ و بزرگوارى در صورتشان مشهود بود، پذيرائى كند.

اضطراب، ترديد، نگرانى و چاره جوئى، افكارى بود كه لوط را احاطه كرده بود و در پى يافتن راه چاره اى بود.

بالاخره تصميم گرفت ميهمانان را بيرون روستا معطل كند تا شب فرا رسد و رفت و آمدها قطع گردد و در تاريكى شب آنان را به خانه ببرد، شايد از شر آن قوم در امان بمانند.

شب فرا رسيد و هوا تاريك شد و لوط باتفاق ميهمانان رهسپار خانه شد و خوشبختانه كسى هم آنها را نديد و بسلامت، وارد خانه شدند.

كسى از مردم آنها را نديد ولى چه ميتوان كرد وقتى كانون خطر در داخل خانه باشد و گزارش ورود ميهمانان را به قوم اطلاع دهد.

آرى همسر لوط كه هرگز دعوت لوط را باور نكرده و با دشمنان او همواره همفكر بود بر بام خانه آتشى افروخت و با اين علامت، قوم را از ورود

ميهمانان باخبر ساخت.

هنوز از ورود ميهمانان چيزى نگذشته بود كه اشرار دسته دسته، دوان دوان و شادى كنان به خانه لوط هجوم آوردند و قصد ورود به خانه را داشتند. لوط جلو در، به مقابله آنها شتافت و زبان به نصيحت آنها گشود: اى مردم، اينها ميهمانان من هستند، حرمت آنها را پاس داريد، مرا رسوا نكنيد، آبروى مرا نزد ميهمانان نريزيد. اينها در پناه من و در خانه منند. ديوانگان شهوت و انسان نماهاى افسار گسيخته، گويا سخنان درد آلود و ملتمسانه لوط را نمى شنيدند و براى ورود به خانه هر لحظه بر فشار خود مى افزودند.

لوط كه خود را در برابر آن گروه ناتوان مى ديد فرياد زد: آيا در ميان شما يك مرد رشيد، يك انسان با شرف، يك فرد عاقل و فرزانه كه جلوى طغيان و ديوانگى شما را بگيرد نيست؟ اگر قوه و قدرت داشتم يا پشتيبان نيرومندى در اختيارم بود، نشان ميدادم كه با شما چگونه بايد رفتار كرد.

تا اين لحظه فرشتگان تماشاگر ماجرا بودند و سخنى نمى گفتند ولى وقتى وقاحت و بيشرمى قوم از حد گذشت و ناراحتى و اضطراب ميزبان بزرگوار بآن درجه رسيد، خود را معرفى كردند و لوط را دلدارى كردند:

اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توايم. آسوده خاطر باش كه آنها نمى توانند به تو آسيبى برسانند. تو همراه خانواده ات در اين دل شب از اين روستا بروى و نگاهى هم پشت سرتان نكنيد. لحظه نابودى اين قوم از جانب خداوند هنگام طلوع صبح تعيين شده است.

اين سخنان، سروش نجاتى بود كه در آن لحظه حساس بر دل دردمند و پر اضطراب لوط فرود آمد و او را از آنهمه تشويق و نگرانى نجات داد و خاطرش آسوده گشت.

اشرار كه هنوز ميهمانان را نشناخته بودند، فشار ميآوردند تا داخل شوند ولى فرشتگان مشتى خاك بر صورت آنها پاشيدند كه همگى كور شدند و پا به فرار گذاشتند.

شايد مهلت آنشب و تاخير عذاب تا بامدادان، لطفى بود از جانب خداوند مهربان كه باز هم فرصتى به آن قوم داده شود، شايد بخود آيند و از كردار زشت خود پشيمان شوند و بدرگاه حضرت ابديت توبه كنند. و نجات يابند. ولى انحراف آن قوم به حدى رسيده و شيطان به گونه اى بر آن ها تسلط يافته بود كه توبه و بازگشت به حق نيز در آنها راه نيافت.

لوط همراه خانواده اش، شبانه از آن منطقه خارج شدند ولى همسرش با آنها همراهى نكرد و در روستا ماند. ساعت مقرر فرا رسيد. صبح طالع شد. زلزله اى بسيار شديد روستا را لرزانيد، زلزله اى كه ساختمانها را ويران و بناها را در هم فروريخت و منطقه را زير و رو كرد. آنگاه بارانى از سنگريزه هاى مخصوص بر آنها فرو باريد و آن قوم سركش، با تمامى آثارشان زير باران سنگريزه ها مدفون گرديدند و نام و نشانى از آنان در صفحه روزگار باقى نماند.

اين سرنوشت شوم و دردناك، به خاطر گناه دامنگير آنقوم شد ولى اينگونه كيفرهاى وحشتناك مخصوص قوم لوط نبود كه هر جامعه آلوده و گناهكارى در معرض اينگونه عذابهاست.

ذوالقرنين

  و يسئلونك عن ذى القرنين قل ساءتلوا عليكم منه ذكرا.

(سوره كهف: ۸۳)

مردى بزرگ و بزرگوار، كه خداوند باو اقتدار فراوان بخشيده بود. پيامبر نبود، اما با پيامبران خدا در ارتباط و از راهنمائى هاى آنان بهره مند ميشد.

خداوند باو شخصيتى قوى، ايمانى محكم، قدرت اداره جامعه، عقل و دور انديشى و وسائل و امكانات مادى و معنوى، عطا فرموده بود.

او نيز از آن سرمايه هاى خدا داده به بهترين وجه استفاده كرد و براى گسترش عدل و داد و ريشه كن كردن ظلم و فساد، تلاش فراوان نمود.

مركز فرمانروائى ذوالقرنين و ديگر خصوصيات زندگانى او در قرآن كريم ذكر نشده ولى از آياتيكه درباره او نازل شده، اطلاعات بسيارى ميتوان بدست آورد.

او با سپاهيانش، سفرى بسوى غرب نمود و در انتهاى سفر بجائى رسيد كه - مانند همه مسافران دريا - بنظرش آمد، خورشيد در دريا يا مردابهاى آن آورد و ساكنان آن منطقه تسليم او شدند.

ترس و نگرانى ساكنان آن منطقه را فرا گرفته بود. ذوالقرنين را نميشناختند و از برنامه ها و اهداف او بى خبر بودند. پادشاهان و كشور گشايان، معمولا زورگو، بى رحم و ستمكارند. مبادا اين قدرتمند تازه وارد نيز از آنگونه باشد.

فرمان قتل و غارت بدهد و دامان از روزگار مردم برآورد.

ذوالقرنين با صدور يك اطلاعيه كوتاه، ترس و نگرانى مردم را برطرف و برنامه كار خود را باين شرح به اطلاع مردم رسانيد:

كسانى كه راه خداپرستى را برگزينند و به كارهاى شايسته بپردازند، مورد حمايت ما خواهند بود و از كمكهاى همه جانبه ما بهره مند خواهند شد، بار سنگينى بر دوش آنها نخواهيم گذاشت و فشارى بر آنها متحمل نخواهيم كرد.

كسانى كه راه سركشى و طغيان را برگزينند و به شرك و ظلم و فساد رو آورند و براى جامعه زيانبار باشند، به سختى مجازات خواهند شد. ما اينگونه افراد را آزاد نخواهيم گذاشت و اجازه فعاليت هاى مخرب به آنان نخواهيم داد. اينگونه مردم را نه تنها ما مجازات مى كنيم، كه در آينده به عذاب سخت خداوند نيز گرفتار خواهند شد.

ذوالقرنين پس از فتح مناطق غربى و تسلط بر آن نقطه از جهان، لشكر كشى به جانب شرق را آغاز كرد و همه جا با فتح و پيروزى روبرو بود و از آنجا كه شيوه عدل و داد و روش پسنديده و انسانى او بگوش مردم رسيده بود، هيچگونه مقاومتى در برابر او انجام نمى شد. او هر شهرى را متصرف مى شد، مهد و محبت را بكار مى بست و حمايت از مظلومان و دفع شر ستمكاران را باجرا در مى آورد.

ذوالقرنين در اين سفر طولانى، بآخرين منطقه شرقى جهان آنروز رسيد و در آنجا قومى را ديد كه زندگى بسيار ابتدائى داشتند. نه خانه و مسكنى، نه لباس و جامه اى، بلكه برهنه در صحرا زندگى مى كردند.

در آن منطقه نيز ذوالقرنين آنچه مورد نظرش بود بانجام رسانيد و سپس سفر سوم خود را با تمام امكاناتى كه خداوند باو عنايت فرموده بود، همراه با سپاهيانش، بسوى شمال آغاز كرد.

در اين سفر، بااقوام گوناگونى روبرو شد. در مناطق كوهستانى و ارتفاعات عظيم و گاهى در دره ها و صحراها، هر نقطه اى با ويژگيهائى و هر قومى با خصوصيتهائى.

يكى از اقواميكه ذوالقرنين با آنها ملاقات كرد، گروهى بودند كه وضع مادى آنها خوب بود ولى از نظر فكر عقب مانده و حتى از فهم و درك سخن ناتوان بودند و اين پادشاه نيك سرشت به تحقيق در وضع زندگى و مشكلات و دردهاى آنها پرداخت، تا كمى از رنج آنها را بكاهد و زندگى را براى آنها آسان تر سازد.

آنقوم كه رفتار محبت آميز او را ديدند، با او انس گرفتند و به هر ترتيبى بود، با زبان يا اشاره به او گفتند:

اى پادشاه مهربان، در آن سوى كوههائى كه ما زندگى مى كنيم، قومى وحشى و جنايتكار بنام ياءجوج و ماءجوج وجود دارند كه همواره در اين منطقه فساد برپا مى كنند. گاه و بيگاه از شكافى كه بين اين كوهها است بما حمله مى كنند و زندگانى ما را به تباهى مى كشانند.

آيا ممكن است با اين امكانات عظيمى كه در اختيار دارى، بين ما و آنها سدى ايجاد كنى و و ما را از حملات گاه و بيگاه آنها نجات دهى و ما هزينه حداث سد را به تو خواهيم پرداخت.

ذو القرنين با آغوش باز، درخواست آنانرا پذيرفت و هزينه سد را نيز خود به عهده گرفت و گفت:

اعتبار و اقتدارى كه خدا به من عطا فرموده، بهتر و بالاتر از پولى است كه شما مى خواهيد بپردازيد. شما با نيروى انسانى مرا يارى كنيد تا با كمك يكديگر، اين سد عظيم را احداث كنيم.

آنگاه دستور داد: قطعات آهن فراهم كنيد. همه به تلاش افتادند. از هر گوشه و كنار قطعه هاى بزرگ و كوچك آهن را به محل آوردند. طبق راهنمايى ذوالقرنين، آهنها را در دره ميان دو كوه روى هم چيدند و سپس دستور داد آتش تهيه كنيد. مقادير زيادى هيزم و ديگر مواد سوختنى كه در اختيار داشتند زير و رو و اطراف آهنها چيدند و آنها را شعله ور ساختند.

آتش عظيمى برافروخته شد و مدتها بآن ادامه دادند. حرارت، آهنها را نرم و به يكديگر متصل ساخت. سپس ذوالقرنين از مردم خواست مقدارى مس ‍ بياورند. بزودى مقدار زيادى مس آماده شد. مسها را بالاى آهنها گذاشت و با حرارت زياد آنها را ذوب كرد، بطوريكه پوششى از مس، آن سد آهنين را در بر گرفت تا از نفوذ آب و هوا و زنگ زدگى و فرسودگى آهنها جلوگيرى شود و بدين ترتيب سدى پولادين و غير قابل نفوذ، با ارتفاعى در حد ارتفاع كوههاى دو طرف ساخته شد كه ياءجوج و ماءجوج نه قدرت سوراخ كردن آن را داشتند و نه توان عبور از روى آنرا و در نتيجه، آنقوم محروم و درمانده از خطر حمله اشرار مصونيت يافتند.

روزى كه سد بپايان رسيد، مردم شاديها كردند و جشنها برپا نمودند و از ذوالقرنين كه چنين شاهكار بزرگ و حيرت آورى را بوجود آورده بود، ستايش و تجليل فراوان كردند.

ذوالقرنين وقتى ديد، چشمهاى مردم به او دوخته شده و عظمت او و كارش ‍ مردم را مبهوت ساخته و ممكن است مردم ظاهر بين، آنهمه اقتدار و عظمت را از او بدانند و كسى را كه همه چيز از آن اوست فراموش كنند، با نهايت ادب و خضوع گفت:

اى مردم، آنچه ديديد و مى بينيد، مربوط به ذوالقرنين نيست. او هم مانند شما انسانى است ضعيف و ناتوان. موجودى است كوچك و فناپذير.

اين فكر و انديشه توانا، اين قدرت و هوش حيرت آور، اين توانائى مادى و معنوى همه و همه از آن خدا است. رحمت او شامل حال ما شد و اين پديده شگفت انگيز بوجود آمد. اين سد عظيم و پولادين ابدى نخواهد بود. اين جهان و هر چه در آن است، فناپذير و بر اساس وعده خداوند، روزى خواهد رسيد كه عمر اين سد نيز پايان خواهد يافت و كسيكه باقى ميماند و فنا و زوال در حريم مقدسش راه ندارد، خدا است.

از زندگانى ذوالقرنين، لشكركشيهايش، سفرهاى شرق و غربش، سد ساختنش، تاريخ تولد و وفاتش، مركز حكومت و فرمانروايش و بسيارى از خصوصيات حياتش، چيزى جز آنچه در بالا خوانديد، در قرآن كريم نيامده است. زيرا قرآن تاريخ نيست و از تاريخ گذشتگان آن مقدار كه در راه هدايت انسانها سودمند است نقل مى كند.

ذوالقرنين كيست؟ اسكندر مقدونى است؟ فريدون، پنجمين پادشاه پيشدايان است؟ كورش، پادشاه هخامنشى است؟ يا شخصى ديگر؟

سدى ساخت كجااست؟ ديوار چين است؟ سدى بين كوههاى قفقاز و ارمنستان است؟ يا سدى ديگر؟

او در چه زمانى حكومت داشته است؟ معاصر با ابراهيم خليل بوده؟ معاصر با خضر بوده؟ قبل از ميلاد مسيح مى زيسته؟ يا زمانى ديگر؟

ياءجوج و ماءجوج چه كسانى بودند؟ قوم مغول يا طايفه اى ديگر؟

محققين و علاقه مندان به مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه ميتوانند به تفسير شريف «الميزان»

جلد سيزدهم، صفحات ۳۵۸ ببعد و «تفسير نمونه» جلد ۱۲، صفحات ۵۲۳ ببعد و كتاب «ذوالقرنين يا كورش كبير» تاءليف دانشمند شهير «ابو الكلام آزاد» وزير اسبق فرهنگ هند، مراجعه فرمايند.

يعقوب

  و وهبنا له اسحاق و يعقوب و جعلنا فى ذريته النبوة و الكتاب و اتيناه اجره فى الدنيا و انه فى الاخرة لمن الصالحين.

(سوره عنكبوت: ۲۷)

اسحاق با دختر عموى خود «رفقا» ازدواج كرد. خداوند دو پسر توأما به او عطا كرد، يكى بنام «عيسو» و ديگرى بنام «يعقوب» ناميده شد.

يعقوب، محبوبيت خاصى نزد پدر و مادر داشت و اسحاق درباره او دعا كرد كه خدا باو بركت و طول عمر و زندگى گوارا عنايت كند.

همين محبوبيت سبب شد كه عيسو خشمگين شود و او را ببدى ياد كند و تهديد نمايد.

يعقوب بااشاره پدر و مادرش، از فلسطين، به سرزمين «فدان آران» كه مسكن دائيش «لابان» بود رفت و در آنجا خدمت دائى خود را بعهده گرفت و در نظر داشت كه در مقابل اين خدمات، دختر او «راحيل» را به همسرى خود در آورد ولى دائيش دختر ديگر خود «ليئه» را بهمسرى يعقوب نامزد كرد.

يعقوب درباره راحيل با دائى خود مذاكره كرد. او گفت اگر مايل به ازدواج با راحيل هستى بايد ده سال خدمت مرا عهده دار شوى. يعقوب پذيرفت و با راحيل ازدواج نمود.

در پايان مدت قرارداد ده ساله، لابان دو كنيز هم از مال خود به آنان بخشيد و يعقوب بار سفر بست و با اهلبيت و اموال بيشمار به فلسطين بازگشت و هدايائى براى برادرش فرستاد. عيسو هم هداياى او را پذيرفت و با روى گشاده از يعقوب استقبال كرد و كدورت از بين آنها برداشته شد و يعقوب در كنعان ساكن گرديد. خداوند دوازده پسر به يعقوب عطا كرد كه به اسباط معروف شدند.

اهمیت همسایه خوب و توصیه معصومینعليهم‌السلام به حسن هم جواری

در این مطلب که نعمت برخورداری از همسایه خوب و همسایگی با افراد با شخصیت و محترم، از مسائل مهم در انتخاب محل زندگی در اجتماع امروزی است، تردید وجود ندارد؛ زیرا هیچ کس حاضر نیست به دلخواه خود محلی را برای زندگی انتخاب کند که از آزار و اذیت همسایه ها در امان نباشد. به همین علت است که در انتخاب محل زندگی حتی برای زندگی موقت، به این مورد توجه ویژه ای می شود. حتی برخی از مناطق مسکونی به همین دلیل قیمت کمتری دارند. افزون بر مباحث مادی و اجتماعی، آسایش روحی و آرامش خاطری که انسان از همسایگی در جوار همسایه های خوب و محترم به دست می آورد را نمی توان با چیز دیگری عوض کرد، همان طوری که کدورت ها و ناراحتی ها در روابط متقابل همسایگی از شیرینی زندگی می کاهد.

حسن هم جواری و اهمیت دادن به آن در کلام پیشوایان دین هم منعکس شده است. امام علیعليه‌السلام در نامه خود به امام حسن مجتبیعليه‌السلام ، در مقام پدری با تجربه و دنیا دیده می فرماید:

سَلْ عَنِ الرَّفیق قَبلَ الطَّریق وَ عَنْ الْجارِ قَبلَ الدّار.(۲)

____________________________________

۱- [۱] همان، ص ۳۷۷.

۲- [۲] نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۳۱

از مصاحب و همراهت، قبل از راه [و مسافرت] و از همسایه، قبل از سکونت سؤال کن.

مشابه همین سخن، از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله هم نقل شده است:

«شخصی نزد رسول اکرم آمد و عرض کرد: می خواهم خانه بخرم. دستور می فرمایید کجا بخرم؟ در میان جهنیه یا مزینه یا ثقیف یا قریش؟

پیامبر فرمودند: اول همسایه، سپس خانه.(۱)

آری داشتن همسایه خوب نعمتی است بس با ارزش و گران بها؛ همانطوری که همسایه خوب بودن هم موجبات دوستی و محبت را فراهم می آورد. امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

مَنْ حَسُنَ جِوارُه کَثُرَ جیرانُه.(۲)

کسی که همسایه خوبی باشد، همسایگان او فزونی می یابند.

امام صادقعليه‌السلام در مورد حسن هم جواری سخن با ارزشی دارند:

حُسْنُ الجِوارِ یُعَمِّر الدِّیار و یَزیدُ فی الْاَعْمار.(۳)

حسن هم جواری، آبادی ها را می سازد و عمر را افزایش می دهد.

شایان ذکر است که حسن هم جواری تنها محدود و محصور به عدم آزار و اذیت همسایه نیست، بلکه گاهی صبر در برابر سختی ها و ناملایماتی که از سوی او ایجاد می شود، مصداق این حسن هم جواری است.

امام کاظمعليه‌السلام می فرماید:

________________________________________

۱- [۱] میرزای نوری، مستدرک الوسایل، تهران، المکتب الاسلامیه، ۱۳۴۳ ش، ج ۸، ص ۴۲۹.

۲- [۲] غررالحکم، جلد ۷، ص ۴۹.

۳- [۳] کافی، ج ۱، ص ۶۶۷. همچنین امام صادقعليه‌السلام در حدیثی، کسی را که با همسایه اش خوش رفتاری نکند مسلمان و مؤمن نمی داند اصول کافی، کلینی، ترجمه آیت اللّه شیخ محمد باقر کمره ای، اسوه، ۱۳۷۰، ج ۶، ص ۵۸۰.

لَیْسَ حُسنُ الجِوارِ کَفَّ الْاَذی وَ لکنْ حُسنُ الجِوارِ صَبْرُک علی الْاَذی.(۱)

حسن همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه شکیبا باشی.

سخن امام کاظمعليه‌السلام در بر دارنده نکته لطیف و حساسی در روابط همسایگی است و آن اینکه انسان گاهی باید سنگ زیرین آسیاب باشد و مشکلات و ناراحتی ها را تا حدی تحمل کند؛ البته این احادیث نباید حمل بر همسایه آزاری شود؛ زیرا آزار همسایه بدون تردید در هر درجه، قباحت و زشتی اخلاقی زیادی دارد که نباید از آن غفلت شود.

در زشتی همسایه آزاری روایت زیر قابل تأمل است:(۲)

«از عبداللّه بن مسعود روایت شده است که مردی حضور فاطمه زهراعليها‌السلام شرف یاب شد، عرض کرد: ای دختر پیامبر خدا، آیا از پیامبر خدا نزد شما چیزی مانده است که به من مرحمت فرمایید؟

حضرت فاطمهعليها‌السلام به خدمتکار خود فرمود: آن نوشته را بیاور. خدمتکار درصدد جست وجو برآمد و آن را نیافت. حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: وای بر تو، آن نوشته نزد من مساوی است با حسن و حسین!! خدمتکار پی گیری کرد. معلوم شد آن را جارو کرده بود، سرانجام آن را پیدا کرد و به خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام آورد. در آن لوح نوشته بود:

حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: از مؤمنین نیست کسی که همسایه از آزار وی در امان نباشد. و هر کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایه اش را آزار نمی دهد.»

______________________________________

۱- [۱] همان، ج ۲، ص ۶۶۷.

۲- [۲] دلائل الامه طبری: ۱. سفینه البحار ماده حدث نقل از سیمای همسایه، ص ۹.

روایات متعددی در باره آزار و اذیت همسایه وارد شده است که برخی ازاین روایات لحن تندی دارند. برای نمونه، امام علیعليه‌السلام در حدیثی، همسایه بد را این گونه توصیف می فرمایند:

جارُالسُوءِ أَعظمُ الضّراءِ و اشَدُّ البَلاء.

همسایه بد، بزرگ ترین ضرر و زیان ها و شدیدترین و سخت ترین بلاهاست.(۱)

توجه به این گونه احادیث، نکوهش و زشتی همسایه آزاری و سوء همسایگی را در نظر اسلام و ائمه بیان می کند. از رسول گرامی اسلام روایت شده است:

اگر شما خدا و رسول را دوست دارید، در حفظ سه خصلت کوشش کنید:

۱ - راستگویی؛

۲ - ادای امانت؛

۳ - حفظ همسایگان. همانا اذیت و آزار همسایه، کارهای نیک شما را تباه و محو می کند.

حق همسایگی و احسان در حق همسایه، در شریعت اسلام ارزش والایی دارد و آزار و اذیت همسایگان از زشتی ها و رذایل اخلاقی است که ائمهعليهم‌السلام آن را به صورت مؤکد نهی کرده اند. همان گونه که حسن هم جواری، باعث افزایش رزق و عمر انسان می شود، آزار همسایه می تواند عواقب دنیوی و اخروی مهمی برای انسان به بار آورد.

سخنان لقمان درباره همسایه

_______________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۱، باب الجار ۸۷، ص ۴۸۷.

در سفارشات و توصیه های لقمان به پسرش درباره همسایه، آمده است:

ای پسرم، همسایه قبل از خانه. ای فرزندم، رفیق قبل از مسافرت. ای پسرم، اگر انتخاب خانه با اختیار و اراده کامل بود، هرگز هیچ کس همسایه بد نمی شد.(۱)

هم چنین از لقمان در مورد همسایه بد نقل شده است که فرمود:

من صخره های بزرگ و آهن و هر بار سنگین را به دوش کشیده ام، اما باری سنگین تر از همسایه بد ندیده ام و متحمل نشده ام.(۲)

___________________________________________

۱- [۱] مستدرک الوسایل، ج ۸، ص ۴۳.

۲- [۲] میزان الحکمه، باب الجار، ص ۴۸۷.

گفتار سوم: سوء هم جواری در کلام معصومینعليهم‌السلام

اشاره

در این قسمت، سوء هم جواری را که یکی از موارد نکوهیده در روابط همسایگی است، بررسی می کنیم و در این راستا، بی گمان کلام گهربار معصومینعليهم‌السلام مسیر و طریق را نمایان خواهد ساخت. پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله، خطاب به حضرت علیعليه‌السلام ؛ همسایه بد را کمرشکن می شمارد.(۱) اما اینکه همسایه بد یعنی چه، در ادامه آمده است:

«همسایه ای که چشمانش تو را می پاید و دلش خواهان رسوایی توست. اگر خوبی ببیند، آن را می پوشاند و فاش نمی سازد و اگر بدی ببیند، آن را آشکار و همه جا پخش می کند. اگر تو را خوشحال ببیند، ناراحت می شود و اگر تو را گرفتار و بدحال دید، خوشحال می شود».(۲)

مصداق همسایه بد و سوء هم جواری از نظر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر پایه مطالب بالا به طور کامل مشخص و معین است و امام علیعليه‌السلام درباره همین همسایه است که می فرمایند: «همسایه بد، بزرگ ترین رنج و سخت ترین بلاهاست».(۳)

از موارد سوء هم جواری، آزار رساندن به همسایه است؛ مزمت این مورد به روشنی در بیانات ائمه مشهود است. رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

در این قسمت، سوء هم جواری را که یکی از موارد نکوهیده در روابط همسایگی است، بررسی می کنیم و در این راستا، بی گمان کلام گهربار معصومینعليهم‌السلام مسیر و طریق را نمایان خواهد ساخت. پیامبر بزرگ اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله خطاب به حضرت علیعليه‌السلام ؛ همسایه بد را کمرشکن می شمارد.(۴) اما اینکه همسایه بد یعنی چه، در ادامه آمده است:

«همسایه ای که چشمانش تو را می پاید و دلش خواهان رسوایی توست. اگر خوبی ببیند، آن را می پوشاند و فاش نمی سازد و اگر بدی ببیند، آن را آشکار و همه جا پخش می کند. اگر تو را خوشحال ببیند، ناراحت می شود و اگر تو را گرفتار و بدحال دید، خوشحال می شود».(۵)

مصداق همسایه بد و سوء هم جواری از نظر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر پایه مطالب بالا به طور کامل مشخص و معین است و امام علیعليه‌السلام درباره همین همسایه است که می فرمایند: «همسایه بد، بزرگ ترین رنج و سخت ترین بلاهاست».(۶)

از موارد سوء هم جواری، آزار رساندن به همسایه است؛ مزمت این مورد به روشنی در بیانات ائمه مشهود است. رسول اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرمایند:

__________________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ص ۵۸۷، حدیث ۳۰۱۰.

۲- [۲] اصول کافی، ص ۵۸۲.

۳- [۳] میزان الحکمه، صص ۵۸۶ _ ۵۸۷.

۴- [۱] میزان الحکمه، ص ۵۸۷، حدیث ۳۰۱۰.

۵- [۲] اصول کافی، ص ۵۸۲.

۶- [۳] میزان الحکمه، صص ۵۸۶ _ ۵۸۷.

هر که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، همسایه خود را آزار نمی رساند.(۱)

امام رضاعليه‌السلام نیز در این باره می فرمایند:

از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد.

یا به صورت مؤکدتر از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است که:

«مردی از انصار خدمت پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض کرد: من از بنی فلان، خانه ای خریده ام و نزدیک ترین همسایه ام کسی است که امیدی به خیر او ندارم و از شر او در امان نیستم.

پیامبر به علیعليه‌السلام ، سلمان و ابوذر (و شاید مقداد) دستور داد با تمام قدرت در مسجد اعلام کنند، ایمان ندارد هر آن کس که همسایه اش از شر او در امان نباشد. پس این مطلب را سه مرتبه اعلام کردند».(۲)

سوء هم جواری و آزار رساندن به همسایه یکی از مصادیق بسیار نکوهیده در روابط و تعاملات میان همسایگان است؛ همان گونه که لحن احادیث و تأکید ائمه معصومینعليهم‌السلام به این مطلب، زشتی آزار و اذیت همسایه را بیشتر نمایان می کند. نکته قابل ملاحظه و توجه در این باره، این است که آزار و اذیت همسایه، افزون بر اینکه در نظر اخلاق و مذهب نکوهیده و زشت است و مجازات های خاص خود را دارد، از نظر نظام حقوقی هم قابل بررسی است؛ به این معنا که آزار و اذیت همسایه در مواردی، مجازات های خاص حقوقی را در پی دارد. اما به طور کلی باید گفت که بر پایه قانون اساسی،

_________________________________________

۱- [۱] کافی، ج ۲، ص ۶۶۷.

۲- [۲] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران، الکتب الاسلامیه، ۱۳۴۷، ج ۸، ص ۴۸۷.

اعمال حق هم نباید موجب آزار و اذیت و اضرار به غیر باشد،(۱) چه برسد به اینکه هدف، تنها آزار و اذیت است؛ ازاین رو، آزار و اذیت همسایه در قانون هم ممنوع است و ضمانت اجرایی ویژه خود را دارد.

یکی از خطبه های مشهور و معروف نهج البلاغه، خطبه متقین یا همام است که به دلیل در برداشتن صفات متقین، اهمیت ویژه ای دارد. امام علیعليه‌السلام در این خطبه با عباراتی بسیار زیبا در پاسخ به همام از یاران حضرت صفات و خصوصیات متقین و پرهیزکاران را نام می برند. حضرت یکی از این صفات را چنین می فرمایند:

و لایُضّارُ بالجار و لایَشْمَتُ بالمصائب...(۲)

هرگز ضرری به همسایه وارد نمی آورد و در هنگام ابتلای مردم به ناگواری ها، آنان را شماتت نمی کند.

عبارت صریح امام علیعليه‌السلام ، زشتی آزار و اذیت رساندن همسایه را به خوبی نشان می دهد. امام در جایی دیگر از همین خطبه می فرمایند:

الخیر مِنُهْ مأمول والشّرُ منه مأمُون.(۳)

(همواره) خیر از او آرزوست و مردم از شرّ او ایمن هستند.

آری، انسان متقی و مسلمان، هرگز در فکر آزار و اذیت کسی نیست تا چه برسد به اینکه بخواهد به همسایه که حق بزرگی بر انسان دارد، آزار و اذیت برساند. از این سخنان گهربار می توان عظمت این خصلت نیکو را در

__________________________________________

۱- [۱] اصل چهلم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

۲- [۲] نهج البلاغه، ترجمه علامه جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خطبه ۱۹۳، ص ۶۴۲.

۳- [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳، ص ۶۴۰.

انسان متقی و مؤمن نتیجه گرفت.

تحمل آزار همسایه

یکی از مسائلی که در روابط همسایگی اهمیت چشم گیری دارد و در حسن هم جواری هم مطرح شد، این است که حسن هم جواری تنها آزار و اذیت نرساندن نیست، بلکه صبر و تحمل بر اذیت و آزار همسایه نیز از موارد حسن هم جواری است؛ زیرا روابط همسایگی در بعضی موارد نیازمند تحمل و گذشت است و همسایه در بعضی موارد باید تا اندازه ای در برابر آزار و اذیت همسایه صبر را پیشه خود سازد. در این زمینه می توان سخن امام کاظمعليه‌السلام را یادآور شد که می فرمایند:

حسن همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه صبور و شکیبا باشی.(۱)

یا در مستدرک الوسایل از امام علیعليه‌السلام آمده است که:

حسن هم جواری این نیست که به همسایه ات آزار نرسانی، بلکه حسن هم جواری این است که آزار و اذیت همسایه ات را تحمل کنی.

نکته مهم در مورد این احادیث، این است که گاه این احادیث حمل بر همسایه آزاری می شود و برخی به خود اجازه می دهند که در روابط همسایگی در مواردی اذیت و آزار روا دارند؛ اما آنچه مسلم است، در دین اسلام در هیچ موردی آزار و اذیت تجویز نشده است. درست است که به صبر بر آزار و اذیت همسایه سفارش شده، اما این سفارش به دلیل استحکام روابط همسایگی و برهم نخوردن روابط میان همسایگان بر اثر مسائل جزئی

____________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۸۶.

است. ازاین رو، این توصیه ها نباید حمل بر اجازه به آزار و اذیت شود؛ زیرا در اسلام ضرر و ضرار جبران نشده وجود ندارد و می توان با ضرر و زیان برخورد کرد و خواستار جبران آن بود. مواردی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با ضرر و زیان همسایه به صورت خاص برخورد کرد، این داستان است:

«مردی خدمت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و از آزار و اذیت همسایه اش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل شد. زمانی که برای سومین بار، از همسایه شکایت کرد، حضرت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله چنین راهنمایی و سفارش فرمودند: روز جمعه، وقتی مردم به سوی نماز جمعه می روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذر مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز می روند، این صحنه را ببینند. وقتی علت را می پرسند ماجرا را به آنان بگو. آن مرد نیز به همین صورت عمل کرد. همسایه مردم آزار هم وقتی که آبروی خود را در خطر دید، بی درنگ به سوی او شتافت و ملتمسانه از او درخواست کرد که وسایل و اثاثش را به خانه برگرداند و قول داد که دیگر این گونه رفتار و همسایه آزاری نکند.(۱)

هر چند این داستان جنبه خاص و حکم ویژه ای است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در این مورد صادر فرمودند، اما توجه به آن می تواند بیانگر این باشد که آزار و اذیت همسایه مردود است و توصیه معصومینعليهم‌السلام در مورد تحمل و صبر

____________________________________________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۸

بر آزار و اذیت همسایه در موارد نادر و استثنایی است، نه در موارد مستمر و عادی؛ زیرا در مواردی که بر انسان روشن شود که قصد همسایه، آزار و اذیت است و این آزار و اذیت استمرار خواهد داشت، توصیه شرع و عقل هیچ گاه به سکوت و صبر نخواهد بود، بلکه باید به صورت عقلایی با مسئله برخورد کرد؛ ولی در مواردی که اتفاقی است یا انسان احتمال می دهد که در صورت صبر و سکوت بر آزار و اذیت، همسایه رفتار خود را تغییر خواهد داد، توصیه ائمه و شرع بر این است که برای حفظ انس و الفت و صمیمیت میان همسایگان، صبر کند تا روابط همسایگی به کدورت و دلخوری نینجامد.

فصل دوم: همسایگی نوین (آپارتمان نشینی)

اشاره

بی شک، مدرن شدن و پیشرفت وسایل زندگی در روش زندگی نیز مؤثر بوده است، امروزه می توان اثر مستقیم و مشهود مدرنیزه شدن را در تحول معماری ساختمان ها به صورت برج ها و آپارتمان های سر به فلک کشیده مشاهده کرد. هر چند عوامل گوناگونی در تغییر نوع معماری ساختمان ها مؤثر بوده است، ولی نمی توان نقش پیشرفت فن آوری را در این مهم کمتر از سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی دانست و شاید بتوان نقش آن را مهم تر جلوه داد.تغییر معماری سنتی و تحول آن به برج سازی و ساختمان های بزرگمسکونی، در نوع روابط همسایگی و صمیمیت و دوستی میان همسایه ها نیزاثر گذار بوده است؛ زیرا زندگی در این ساختمان ها بی گمان نیازمند فرهنگ خاصی است که با فرهنگ حاکم بر زندگی های سنتی در جامعه ما متفاوت است؛ هم چنان که در شهرهای بزرگ کشور نیز این مسئله به خوبی نمایان است. نکته شایان توجه در کشور ما که پیشینه وجود این گونه برج ها در آن زیاد نیست این است که فرهنگ زندگی و قوانین حاکم بر تعاملات میان همسایگان و حقوق خصوصی و عمومی ساکنان در این ساختمان ها کم رنگ و ناکافی است. البته عده ای بر این باورند که زندگی در برج های مسکونی با فرهنگ ملی مذهبی کشور ما سازگار نیست؛ گذشته از این اعتقاد، معضلات و مشکلاتی که با تغییر چهره زندگی سنتی به شکل نوین امروزی آن و تعارض در حقوق خصوصی و عمومی ساکنان آنها ایجاد شده و بروز مسائل خاص این ساختمان ها، مانند هیئت مدیره، حق شارژ، مسائل ایمنی و مسائل نظم و انضباط باید به گونه ای تعدیل و رفع شود. اما راه حل درست این مشکل بی گمان نفی این گونه همسایگی و هم جواری نیست؛ زیرا این راه حل در شهرهای بزرگی چون تهران، در واقع چشم بستن بر واقعیات است؛ پس به ناچار باید با وضع و گسترش قوانین خاص حاکم بر این ساختمان ها و آپارتمان ها و فرهنگ سازی درست از طریق رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون به بهبود مشکلات ناشی از این نوع زندگی در تعاملات همسایه ها کمک کرد.

با توجه به مسائل بالا و تکیه بر آداب و رسوم اصیل و سنتی و توجه به باورهای مذهبی، باید در پی تعدیل و فرهنگ سازی در این نوع همسایگی باشیم تا بتوانیم در این نوع هم جواری هم حقوق همسایگی را که در نظر شرع و فرهنگ ملی مذهبی ما متجلی است، رعایت کنیم. بی گمان در این راستا وضع قوانین حاکم بر ساخت و ساز این برج ها باید از مهم ترین اولویت ها باشد؛ زیرا برخی از مشکلاتی که امروزه در برج های مسکونی و برای ساکنین این ساختمان ها ایجاد شده است، با چگونگی ساخت و ساز این ساختمان ها و معماری آنها رابطه مستقیم دارد. هر چند در این راه اقداماتی چون طرح ضوابط حاکم بر بلند مرتبه سازی که به تصویب شورای عالی شهرسازی رسید انجام شده است، ضوابط و اصول محکم و منسجم تر در این باره می تواند بسیاری از مسائل را حل کند البته مهم تر از وضع قانون، اجرا و نظارت بر آن است که در صورت ضعیف بودن این قسمت، وضع قانون و ضوابط، کاری از پیش نخواهد برد، هم چنان که در حال حاضر هم در شهرهای بزرگ، مانند تهران، ساختمان هایی ساخته می شوند که اثری از رعایت ضوابط اولیه در آنها به چشم نمی خورد ازاین رو، نظارت منسجم و قوی بر رعایت این ضوابط و قوانین، اهمیت بیشتر و جایگاه اساسی تری از وضع آنها دارد.

نکته دیگر در رابطه با آپارتمان نشینی این است که سعی و تلاش ساکنین باید بر رعایت مواد قانون تملک آپارتمان ها باشد و هر چه بیشتر روابط و تعاملات خود را با ساکنین و همسایه های دیگر در این ساختمان ها با مواد و ضوابط این قانون هماهنگ و همسان کنند. این کار به نوبه خود می تواند بسیاری از مسائل و نزاع های احتمالی همسایگان را به صورت اصولی و قانونی و بدون هیچ گونه ناراحتی و دلخوری حل و فصل کند.

بر این اساس، مطالب این فصل در سه گفتار و تحت عناوین ذیل

گردآوری شده است:

گفتار اول: از زندگی سنتی تا زندگی آپارتمانی؛ تحولات روابط همسایگان

گفتار دوم: مشکلات زندگی آپارتمانی؛ راه حل ها

گفتار سوم: مباحث حقوقی آپارتمان نشینی

گفتار اول: از زندگی سنتی تا زندگی آپارتمانی؛ تحولات روابط همسایگان

اشاره

هر چند عوامل و شرایطی، ما را مجبور به «آپارتمان نشینی» نموده است که جمعیت زیاد و کمبود مسکن در رأس این عوامل است این اجبار نباید ما را از فرهنگ اصیل معماری سنتی دور کند؛ زیرا کشور ما دارای جامعه ای برخوردار از قدمت تاریخی و فرهنگی است و شکل و شیوه سنتی مسکن در آن که بسیار استوار است، از ابتدا تا این اواخر جاری بوده است و هم اینک با گسترش زندگی در آپارتمان ها و برج های مسکونی، آفتاب لب بام شده است.

نیم نگاهی به زندگی سنتی در کشور، ما را به این واقعیت رهنمون می کند که اگر امروزه از نظر فیزیکی، همسایه ها بسیار نزدیک تر از گذشته، حتی با فاصله خیلی اندک مثل یک «تیغه»، در کنار هم زندگی می کنند، ولی از صفا و صمیمیت و یکرنگی روابط همسایه ها خبری نیست، در حالی که در زمانی نه چندان دور، در این مرز و بوم، افراد در خانه های بزرگ زندگی می کردند و فاصله آنها بیش از امروز بود، اما همسایگان رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و در غم و شادی هم شریک و همراه بودند. اما امروزه در آپارتمان نشینی، اگر همسایه آپارتمان بغلی چند بار هم تغییر کند، ما به خود زحمت این را هم نمی دهیم که آنها را بشناسیم؛ چه رسد به شرکت در غم و هر چند عوامل و شرایطی، ما را مجبور به «آپارتمان نشینی» نموده است که جمعیت زیاد و کمبود مسکن در رأس این عوامل است این اجبار نباید ما را از فرهنگ اصیل معماری سنتی دور کند؛ زیرا کشور ما دارای جامعه ای برخوردار از قدمت تاریخی و فرهنگی است و شکل و شیوه سنتی مسکن در آن که بسیار استوار است، از ابتدا تا این اواخر جاری بوده است و هم اینک با گسترش زندگی در آپارتمان ها و برج های مسکونی، آفتاب لب بام شده است.

نیم نگاهی به زندگی سنتی در کشور، ما را به این واقعیت رهنمون می کند که اگر امروزه از نظر فیزیکی، همسایه ها بسیار نزدیک تر از گذشته، حتی با فاصله خیلی اندک مثل یک «تیغه»، در کنار هم زندگی می کنند، ولی از صفا و صمیمیت و یکرنگی روابط همسایه ها خبری نیست، در حالی که در زمانی نه چندان دور، در این مرز و بوم، افراد در خانه های بزرگ زندگی می کردند و فاصله آنها بیش از امروز بود، اما همسایگان رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و در غم و شادی هم شریک و همراه بودند. اما امروزه در آپارتمان نشینی، اگر همسایه آپارتمان بغلی چند بار هم تغییر کند، ما به خود زحمت این را هم نمی دهیم که آنها را بشناسیم؛ چه رسد به شرکت در غم و شادی و...

باری، هر چند شرایط زمان ما را به قبول این نوع زندگی مجبور کرده است، باید به نوعی فرهنگ اصیل، صحیح و با قدمت خود را در این حیطه به دست فراموشی نسپاریم و با درس هایی که از معماری سنتی و شیوه سنتی زندگی در شهرها و روستاها می گیریم، بکوشیم تا این دو شیوه را تلفیق کنیم. البته لازم به یادآوری است که جهش سریع در گذر از زندگی سنتی به شیوه مدرن امروزی تا حدودی در ایجاد مشکلات سهیم بوده است که بی گمان اگر این تغییرات، به تدریج ایجاد می شد، می توانستیم بستر فرهنگی و اجتماعی را برای قبول این نوع همسایگی جدید مهیا کنیم تا همراه رفع مشکلات مسکن، با مشکلات فرهنگی و اجتماعی جدیدی روبه رو نشویم.

به هر ترتیب، ضرورت دارد که به معماری سنتی بازگردیم و با درس ها و الهاماتی که از شیوه سنتی زندگی خواهیم گرفت، بر بسیاری از معضلات در روابط امروزی همسایگان غلبه کنیم. در این راستا، در ادامه، معماری سنتی و مزایای آن را بررسی خواهیم کرد تا با آشنایی بهتر با زندگی گذشته، راه حل مناسبی برای حل مشکلات ساکنین برج های مسکونی بیابیم.

معماری سنتی؛ مزایا و اهمیت ها

اشاره

با بررسی سبک سنتی زندگی و معماری آن به نکات تقریبا مشترکی در سبک ساخت و ساز این نوع بناها خواهیم رسید و پی خواهیم برد که این گونه ساخت در حل بسیاری از مشکلاتی که امروزه در روابط و تعاملات اجتماعی نمایان شده است، نقش مهمی ایفا می کند. برای روشن شدن موضوع، در ادامه به برخی اصول معماری سنتی اسلامی می پردازیم که توجه به آنها علل برخی از مشکلات امروزی را بدون هیچ ابهامی نمایان خواهد کرد.

محرومیت و جدایی حوزه های عمومی و خصوصی

پس از گذشتن از در ورودی و فضای تقسیم هشتی در خانه سنتی، فرد به دالانی هدایت می شود که با چند شکست او را به حیاط می رساند. دالان، تاریک و باریک است و معمولاً اختلاف سطح کوچه با حیاط نیز در دالان برطرف می شود. بنابراین، در کف دالان نیز پله وجود دارد. شخص وارد شونده از هشتی هرگز نمی تواند داخل حیاط را ببیند و مجبور است از یک راهروی باریک عبور کند.

اما در طرح مسکن امروزی و به ویژه آپارتمانی، ورودی به محل تجمع و مرکز خانه باز می شود و هیچ حریم خاصی برای فرد وارد شونده و برای جلوگیری از دید او به فضاهای درونی موجود نیست. حتی در بسیاری از موارد، آن گونه که امروزه بسیار مرسوم است، قسمت های مختلفی از مسکن به صورت باز ( Open ) طراحی می شود که به این صورت هیچ حریمی برای آنها وجود ندارد.(۱) آشپزخانه های باز در ساختمان های جدید با وجودی که از نظر راحتی، سهولت کارها و نزدیک بودن زن در محیط آشپزخانه به فضای اصلی خانه و دیگر اعضای خانواده امتیازاتی دارد و بسیاری از زنان به آن علاقه مندند، مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. در واقع، این نوع آشپزخانه

______________________________________

۱- [۱] مجموعه مقالات سومین سمینار سیاست های توسعه مسکن در ایران، وزارت مسکن و شهرسازی سازمان ملی زمین و مسکن، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، بهمن ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۲۱۵.

برای خانواده های کم جمعیت (بین ۲ تا حداکثر ۴ نفر) مناسب است که اکثر اعضای آن بیشتر در بیرون از منزل باشند و دست کم، یک وعده غذا را در بیرون از منزل (محل کار، مدرسه و...) صرف کنند. و همچنین مهمانان زیادی، به ویژه برای صرف غذا و یا مهمانی مفصل نداشته باشند. اما خانواده های ایرانی که بیشتر به غذای گرم و مفصل علاقه دارند و از طرفی مهمان نواز و مهمان دوست نیز هستند، در این گونه آشپزخانه ها با مشکل روبه رو می شوند؛ بوی غذا در تمام ساختمان می پیچد. وقتی مهمان می آید، خانم خانه باید در حضور مهمان ها پخت وپز کند. خانمی را در نظر بگیرید که خود را ملزم به رعایت حجاب می داند و چند مهمان غریبه یا آشنا دارد که نامحرم هم در میان آنها دیده می شود و با رعایت حجاب در حضور مهمان ها باید پخت وپز غذا و شستن ظروف و دیگر کارها را در آشپزخانه انجام دهد.(۱) بی گمان این طور رفتار کردن، میزبان و حتی میهمان را معذب خواهد کرد. آری، چون زندگی ما آمیزه ای از فرهنگ ها و ارزش های ملی مذهبی است، به ناچار باید به نحوی رفتار کنیم که در عین استفاده از متدهای جدید و به روز ساختمان، دچار تعارض و تقابل بین شیوه زندگی با اصول و ارزش های اسلامی نشویم. نحوه ساخت و ساز می تواند بر بسیاری از این نوع مشکلات فایق آید. یادآوری این نکته لازم است که گاه، همین عامل، باعث کم رنگ شدن روابط و رفت و آمدها میان همسایگان شده است. و بر طرف نکردن این مشکلات، کم کم ارزش های مهمان نوازی و صله رحم را که

________________________________________

۱- [۱] همان، ج ۱، صص ۱۸۳ _ ۱۸۴.

از موارد مؤکد در شرع اسلام هستند، ضعیف می کند.

پرهیز از عناصر غیر ضروری

در معماری اسلامی از به کارگیری عناصر غیر ضروری، در عین رعایت زیبایی، خودداری می شده است.(۱) یعنی در عین رعایت سادگی و زیبایی، از تمام اجزای طراحی شده در ساختمان استفاده بهینه می کرده اند. که مسئله سادگی خود در تحکیم روابط میان همسایگان می تواند مؤثر باشد.

امروزه در معماری جدید، بر لوکس سازی و تعبیه تزئینات اضافی و تجملات بیش تر توجه می شود؛ هرچند استفاده از تزئینات و ریزه کاری ها در معماری جدید امری پسندیده است، ولی فاصله گرفتن از اصول سنتی معماری ایرانی اسلامی و تأکید بر مسایل تزئینی و تجملّی صرف از نظر روحی و روانی بر ساکنان ساختمان های امروزی نیز تأثیرگذار است.

رعایت سلسله مراتب فضایی از نظر نور و منظر

در طراحی خانه سنتی، بهترین نور و منظر برای نشیمن و تالار خانه در نظر گرفته شده است. ارسی های خانه بهترین تصویر را در پیش روی افرادی که در تالار خانه نشسته بودند، قرار می دادند. طراحی اتاق های دیگر خانه که گاه برای خواب هم از آنها استفاده می شد، نسبت به نشیمن و تالار اهمیت کمتری داشت. آنچه در خانه امروزین مهم است، نور اتاق های خواب است، با وجودی که از اتاق های خواب در بیشتر موارد، فقط برای خوابیدن استفاده می شود،اما نشیمن که محل تجمع افراد خانواده است، فضایی بی نور و بدون

____________________________________

۱- [۱] محمد کریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه علم و صنعت، خرداد ۷۲، چاپ دوم، ص ۱۵۷.

اهمیت همسایه خوب و توصیه معصومینعليهم‌السلام به حسن هم جواری

در این مطلب که نعمت برخورداری از همسایه خوب و همسایگی با افراد با شخصیت و محترم، از مسائل مهم در انتخاب محل زندگی در اجتماع امروزی است، تردید وجود ندارد؛ زیرا هیچ کس حاضر نیست به دلخواه خود محلی را برای زندگی انتخاب کند که از آزار و اذیت همسایه ها در امان نباشد. به همین علت است که در انتخاب محل زندگی حتی برای زندگی موقت، به این مورد توجه ویژه ای می شود. حتی برخی از مناطق مسکونی به همین دلیل قیمت کمتری دارند. افزون بر مباحث مادی و اجتماعی، آسایش روحی و آرامش خاطری که انسان از همسایگی در جوار همسایه های خوب و محترم به دست می آورد را نمی توان با چیز دیگری عوض کرد، همان طوری که کدورت ها و ناراحتی ها در روابط متقابل همسایگی از شیرینی زندگی می کاهد.

حسن هم جواری و اهمیت دادن به آن در کلام پیشوایان دین هم منعکس شده است. امام علیعليه‌السلام در نامه خود به امام حسن مجتبیعليه‌السلام ، در مقام پدری با تجربه و دنیا دیده می فرماید:

سَلْ عَنِ الرَّفیق قَبلَ الطَّریق وَ عَنْ الْجارِ قَبلَ الدّار.(۲)

____________________________________

۱- [۱] همان، ص ۳۷۷.

۲- [۲] نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۳۱

از مصاحب و همراهت، قبل از راه [و مسافرت] و از همسایه، قبل از سکونت سؤال کن.

مشابه همین سخن، از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله هم نقل شده است:

«شخصی نزد رسول اکرم آمد و عرض کرد: می خواهم خانه بخرم. دستور می فرمایید کجا بخرم؟ در میان جهنیه یا مزینه یا ثقیف یا قریش؟

پیامبر فرمودند: اول همسایه، سپس خانه.(۱)

آری داشتن همسایه خوب نعمتی است بس با ارزش و گران بها؛ همانطوری که همسایه خوب بودن هم موجبات دوستی و محبت را فراهم می آورد. امام علیعليه‌السلام می فرمایند:

مَنْ حَسُنَ جِوارُه کَثُرَ جیرانُه.(۲)

کسی که همسایه خوبی باشد، همسایگان او فزونی می یابند.

امام صادقعليه‌السلام در مورد حسن هم جواری سخن با ارزشی دارند:

حُسْنُ الجِوارِ یُعَمِّر الدِّیار و یَزیدُ فی الْاَعْمار.(۳)

حسن هم جواری، آبادی ها را می سازد و عمر را افزایش می دهد.

شایان ذکر است که حسن هم جواری تنها محدود و محصور به عدم آزار و اذیت همسایه نیست، بلکه گاهی صبر در برابر سختی ها و ناملایماتی که از سوی او ایجاد می شود، مصداق این حسن هم جواری است.

امام کاظمعليه‌السلام می فرماید:

________________________________________

۱- [۱] میرزای نوری، مستدرک الوسایل، تهران، المکتب الاسلامیه، ۱۳۴۳ ش، ج ۸، ص ۴۲۹.

۲- [۲] غررالحکم، جلد ۷، ص ۴۹.

۳- [۳] کافی، ج ۱، ص ۶۶۷. همچنین امام صادقعليه‌السلام در حدیثی، کسی را که با همسایه اش خوش رفتاری نکند مسلمان و مؤمن نمی داند اصول کافی، کلینی، ترجمه آیت اللّه شیخ محمد باقر کمره ای، اسوه، ۱۳۷۰، ج ۶، ص ۵۸۰.

لَیْسَ حُسنُ الجِوارِ کَفَّ الْاَذی وَ لکنْ حُسنُ الجِوارِ صَبْرُک علی الْاَذی.(۱)

حسن همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه شکیبا باشی.

سخن امام کاظمعليه‌السلام در بر دارنده نکته لطیف و حساسی در روابط همسایگی است و آن اینکه انسان گاهی باید سنگ زیرین آسیاب باشد و مشکلات و ناراحتی ها را تا حدی تحمل کند؛ البته این احادیث نباید حمل بر همسایه آزاری شود؛ زیرا آزار همسایه بدون تردید در هر درجه، قباحت و زشتی اخلاقی زیادی دارد که نباید از آن غفلت شود.

در زشتی همسایه آزاری روایت زیر قابل تأمل است:(۲)

«از عبداللّه بن مسعود روایت شده است که مردی حضور فاطمه زهراعليها‌السلام شرف یاب شد، عرض کرد: ای دختر پیامبر خدا، آیا از پیامبر خدا نزد شما چیزی مانده است که به من مرحمت فرمایید؟

حضرت فاطمهعليها‌السلام به خدمتکار خود فرمود: آن نوشته را بیاور. خدمتکار درصدد جست وجو برآمد و آن را نیافت. حضرت فاطمهعليها‌السلام فرمود: وای بر تو، آن نوشته نزد من مساوی است با حسن و حسین!! خدمتکار پی گیری کرد. معلوم شد آن را جارو کرده بود، سرانجام آن را پیدا کرد و به خدمت حضرت فاطمهعليها‌السلام آورد. در آن لوح نوشته بود:

حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: از مؤمنین نیست کسی که همسایه از آزار وی در امان نباشد. و هر کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایه اش را آزار نمی دهد.»

______________________________________

۱- [۱] همان، ج ۲، ص ۶۶۷.

۲- [۲] دلائل الامه طبری: ۱. سفینه البحار ماده حدث نقل از سیمای همسایه، ص ۹.

روایات متعددی در باره آزار و اذیت همسایه وارد شده است که برخی ازاین روایات لحن تندی دارند. برای نمونه، امام علیعليه‌السلام در حدیثی، همسایه بد را این گونه توصیف می فرمایند:

جارُالسُوءِ أَعظمُ الضّراءِ و اشَدُّ البَلاء.

همسایه بد، بزرگ ترین ضرر و زیان ها و شدیدترین و سخت ترین بلاهاست.(۱)

توجه به این گونه احادیث، نکوهش و زشتی همسایه آزاری و سوء همسایگی را در نظر اسلام و ائمه بیان می کند. از رسول گرامی اسلام روایت شده است:

اگر شما خدا و رسول را دوست دارید، در حفظ سه خصلت کوشش کنید:

۱ - راستگویی؛

۲ - ادای امانت؛

۳ - حفظ همسایگان. همانا اذیت و آزار همسایه، کارهای نیک شما را تباه و محو می کند.

حق همسایگی و احسان در حق همسایه، در شریعت اسلام ارزش والایی دارد و آزار و اذیت همسایگان از زشتی ها و رذایل اخلاقی است که ائمهعليهم‌السلام آن را به صورت مؤکد نهی کرده اند. همان گونه که حسن هم جواری، باعث افزایش رزق و عمر انسان می شود، آزار همسایه می تواند عواقب دنیوی و اخروی مهمی برای انسان به بار آورد.

سخنان لقمان درباره همسایه

_______________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۱، باب الجار ۸۷، ص ۴۸۷.

در سفارشات و توصیه های لقمان به پسرش درباره همسایه، آمده است:

ای پسرم، همسایه قبل از خانه. ای فرزندم، رفیق قبل از مسافرت. ای پسرم، اگر انتخاب خانه با اختیار و اراده کامل بود، هرگز هیچ کس همسایه بد نمی شد.(۱)

هم چنین از لقمان در مورد همسایه بد نقل شده است که فرمود:

من صخره های بزرگ و آهن و هر بار سنگین را به دوش کشیده ام، اما باری سنگین تر از همسایه بد ندیده ام و متحمل نشده ام.(۲)

___________________________________________

۱- [۱] مستدرک الوسایل، ج ۸، ص ۴۳.

۲- [۲] میزان الحکمه، باب الجار، ص ۴۸۷.

گفتار سوم: سوء هم جواری در کلام معصومینعليهم‌السلام

اشاره

در این قسمت، سوء هم جواری را که یکی از موارد نکوهیده در روابط همسایگی است، بررسی می کنیم و در این راستا، بی گمان کلام گهربار معصومینعليهم‌السلام مسیر و طریق را نمایان خواهد ساخت. پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله، خطاب به حضرت علیعليه‌السلام ؛ همسایه بد را کمرشکن می شمارد.(۱) اما اینکه همسایه بد یعنی چه، در ادامه آمده است:

«همسایه ای که چشمانش تو را می پاید و دلش خواهان رسوایی توست. اگر خوبی ببیند، آن را می پوشاند و فاش نمی سازد و اگر بدی ببیند، آن را آشکار و همه جا پخش می کند. اگر تو را خوشحال ببیند، ناراحت می شود و اگر تو را گرفتار و بدحال دید، خوشحال می شود».(۲)

مصداق همسایه بد و سوء هم جواری از نظر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر پایه مطالب بالا به طور کامل مشخص و معین است و امام علیعليه‌السلام درباره همین همسایه است که می فرمایند: «همسایه بد، بزرگ ترین رنج و سخت ترین بلاهاست».(۳)

از موارد سوء هم جواری، آزار رساندن به همسایه است؛ مزمت این مورد به روشنی در بیانات ائمه مشهود است. رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

در این قسمت، سوء هم جواری را که یکی از موارد نکوهیده در روابط همسایگی است، بررسی می کنیم و در این راستا، بی گمان کلام گهربار معصومینعليهم‌السلام مسیر و طریق را نمایان خواهد ساخت. پیامبر بزرگ اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله خطاب به حضرت علیعليه‌السلام ؛ همسایه بد را کمرشکن می شمارد.(۴) اما اینکه همسایه بد یعنی چه، در ادامه آمده است:

«همسایه ای که چشمانش تو را می پاید و دلش خواهان رسوایی توست. اگر خوبی ببیند، آن را می پوشاند و فاش نمی سازد و اگر بدی ببیند، آن را آشکار و همه جا پخش می کند. اگر تو را خوشحال ببیند، ناراحت می شود و اگر تو را گرفتار و بدحال دید، خوشحال می شود».(۵)

مصداق همسایه بد و سوء هم جواری از نظر پیامبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر پایه مطالب بالا به طور کامل مشخص و معین است و امام علیعليه‌السلام درباره همین همسایه است که می فرمایند: «همسایه بد، بزرگ ترین رنج و سخت ترین بلاهاست».(۶)

از موارد سوء هم جواری، آزار رساندن به همسایه است؛ مزمت این مورد به روشنی در بیانات ائمه مشهود است. رسول اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرمایند:

__________________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ص ۵۸۷، حدیث ۳۰۱۰.

۲- [۲] اصول کافی، ص ۵۸۲.

۳- [۳] میزان الحکمه، صص ۵۸۶ _ ۵۸۷.

۴- [۱] میزان الحکمه، ص ۵۸۷، حدیث ۳۰۱۰.

۵- [۲] اصول کافی، ص ۵۸۲.

۶- [۳] میزان الحکمه، صص ۵۸۶ _ ۵۸۷.

هر که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، همسایه خود را آزار نمی رساند.(۱)

امام رضاعليه‌السلام نیز در این باره می فرمایند:

از ما نیست کسی که همسایه اش از شر او در امان نباشد.

یا به صورت مؤکدتر از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است که:

«مردی از انصار خدمت پیامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض کرد: من از بنی فلان، خانه ای خریده ام و نزدیک ترین همسایه ام کسی است که امیدی به خیر او ندارم و از شر او در امان نیستم.

پیامبر به علیعليه‌السلام ، سلمان و ابوذر (و شاید مقداد) دستور داد با تمام قدرت در مسجد اعلام کنند، ایمان ندارد هر آن کس که همسایه اش از شر او در امان نباشد. پس این مطلب را سه مرتبه اعلام کردند».(۲)

سوء هم جواری و آزار رساندن به همسایه یکی از مصادیق بسیار نکوهیده در روابط و تعاملات میان همسایگان است؛ همان گونه که لحن احادیث و تأکید ائمه معصومینعليهم‌السلام به این مطلب، زشتی آزار و اذیت همسایه را بیشتر نمایان می کند. نکته قابل ملاحظه و توجه در این باره، این است که آزار و اذیت همسایه، افزون بر اینکه در نظر اخلاق و مذهب نکوهیده و زشت است و مجازات های خاص خود را دارد، از نظر نظام حقوقی هم قابل بررسی است؛ به این معنا که آزار و اذیت همسایه در مواردی، مجازات های خاص حقوقی را در پی دارد. اما به طور کلی باید گفت که بر پایه قانون اساسی،

_________________________________________

۱- [۱] کافی، ج ۲، ص ۶۶۷.

۲- [۲] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران، الکتب الاسلامیه، ۱۳۴۷، ج ۸، ص ۴۸۷.

اعمال حق هم نباید موجب آزار و اذیت و اضرار به غیر باشد،(۱) چه برسد به اینکه هدف، تنها آزار و اذیت است؛ ازاین رو، آزار و اذیت همسایه در قانون هم ممنوع است و ضمانت اجرایی ویژه خود را دارد.

یکی از خطبه های مشهور و معروف نهج البلاغه، خطبه متقین یا همام است که به دلیل در برداشتن صفات متقین، اهمیت ویژه ای دارد. امام علیعليه‌السلام در این خطبه با عباراتی بسیار زیبا در پاسخ به همام از یاران حضرت صفات و خصوصیات متقین و پرهیزکاران را نام می برند. حضرت یکی از این صفات را چنین می فرمایند:

و لایُضّارُ بالجار و لایَشْمَتُ بالمصائب...(۲)

هرگز ضرری به همسایه وارد نمی آورد و در هنگام ابتلای مردم به ناگواری ها، آنان را شماتت نمی کند.

عبارت صریح امام علیعليه‌السلام ، زشتی آزار و اذیت رساندن همسایه را به خوبی نشان می دهد. امام در جایی دیگر از همین خطبه می فرمایند:

الخیر مِنُهْ مأمول والشّرُ منه مأمُون.(۳)

(همواره) خیر از او آرزوست و مردم از شرّ او ایمن هستند.

آری، انسان متقی و مسلمان، هرگز در فکر آزار و اذیت کسی نیست تا چه برسد به اینکه بخواهد به همسایه که حق بزرگی بر انسان دارد، آزار و اذیت برساند. از این سخنان گهربار می توان عظمت این خصلت نیکو را در

__________________________________________

۱- [۱] اصل چهلم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

۲- [۲] نهج البلاغه، ترجمه علامه جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خطبه ۱۹۳، ص ۶۴۲.

۳- [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳، ص ۶۴۰.

انسان متقی و مؤمن نتیجه گرفت.

تحمل آزار همسایه

یکی از مسائلی که در روابط همسایگی اهمیت چشم گیری دارد و در حسن هم جواری هم مطرح شد، این است که حسن هم جواری تنها آزار و اذیت نرساندن نیست، بلکه صبر و تحمل بر اذیت و آزار همسایه نیز از موارد حسن هم جواری است؛ زیرا روابط همسایگی در بعضی موارد نیازمند تحمل و گذشت است و همسایه در بعضی موارد باید تا اندازه ای در برابر آزار و اذیت همسایه صبر را پیشه خود سازد. در این زمینه می توان سخن امام کاظمعليه‌السلام را یادآور شد که می فرمایند:

حسن همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه حسن همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه صبور و شکیبا باشی.(۱)

یا در مستدرک الوسایل از امام علیعليه‌السلام آمده است که:

حسن هم جواری این نیست که به همسایه ات آزار نرسانی، بلکه حسن هم جواری این است که آزار و اذیت همسایه ات را تحمل کنی.

نکته مهم در مورد این احادیث، این است که گاه این احادیث حمل بر همسایه آزاری می شود و برخی به خود اجازه می دهند که در روابط همسایگی در مواردی اذیت و آزار روا دارند؛ اما آنچه مسلم است، در دین اسلام در هیچ موردی آزار و اذیت تجویز نشده است. درست است که به صبر بر آزار و اذیت همسایه سفارش شده، اما این سفارش به دلیل استحکام روابط همسایگی و برهم نخوردن روابط میان همسایگان بر اثر مسائل جزئی

____________________________________

۱- [۱] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۴۸۶.

است. ازاین رو، این توصیه ها نباید حمل بر اجازه به آزار و اذیت شود؛ زیرا در اسلام ضرر و ضرار جبران نشده وجود ندارد و می توان با ضرر و زیان برخورد کرد و خواستار جبران آن بود. مواردی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با ضرر و زیان همسایه به صورت خاص برخورد کرد، این داستان است:

«مردی خدمت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و از آزار و اذیت همسایه اش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل شد. زمانی که برای سومین بار، از همسایه شکایت کرد، حضرت رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله چنین راهنمایی و سفارش فرمودند: روز جمعه، وقتی مردم به سوی نماز جمعه می روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذر مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز می روند، این صحنه را ببینند. وقتی علت را می پرسند ماجرا را به آنان بگو. آن مرد نیز به همین صورت عمل کرد. همسایه مردم آزار هم وقتی که آبروی خود را در خطر دید، بی درنگ به سوی او شتافت و ملتمسانه از او درخواست کرد که وسایل و اثاثش را به خانه برگرداند و قول داد که دیگر این گونه رفتار و همسایه آزاری نکند.(۱)

هر چند این داستان جنبه خاص و حکم ویژه ای است که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در این مورد صادر فرمودند، اما توجه به آن می تواند بیانگر این باشد که آزار و اذیت همسایه مردود است و توصیه معصومینعليهم‌السلام در مورد تحمل و صبر

____________________________________________

۱- [۱] اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۸

بر آزار و اذیت همسایه در موارد نادر و استثنایی است، نه در موارد مستمر و عادی؛ زیرا در مواردی که بر انسان روشن شود که قصد همسایه، آزار و اذیت است و این آزار و اذیت استمرار خواهد داشت، توصیه شرع و عقل هیچ گاه به سکوت و صبر نخواهد بود، بلکه باید به صورت عقلایی با مسئله برخورد کرد؛ ولی در مواردی که اتفاقی است یا انسان احتمال می دهد که در صورت صبر و سکوت بر آزار و اذیت، همسایه رفتار خود را تغییر خواهد داد، توصیه ائمه و شرع بر این است که برای حفظ انس و الفت و صمیمیت میان همسایگان، صبر کند تا روابط همسایگی به کدورت و دلخوری نینجامد.

فصل دوم: همسایگی نوین (آپارتمان نشینی)

اشاره

بی شک، مدرن شدن و پیشرفت وسایل زندگی در روش زندگی نیز مؤثر بوده است، امروزه می توان اثر مستقیم و مشهود مدرنیزه شدن را در تحول معماری ساختمان ها به صورت برج ها و آپارتمان های سر به فلک کشیده مشاهده کرد. هر چند عوامل گوناگونی در تغییر نوع معماری ساختمان ها مؤثر بوده است، ولی نمی توان نقش پیشرفت فن آوری را در این مهم کمتر از سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی دانست و شاید بتوان نقش آن را مهم تر جلوه داد.تغییر معماری سنتی و تحول آن به برج سازی و ساختمان های بزرگمسکونی، در نوع روابط همسایگی و صمیمیت و دوستی میان همسایه ها نیزاثر گذار بوده است؛ زیرا زندگی در این ساختمان ها بی گمان نیازمند فرهنگ خاصی است که با فرهنگ حاکم بر زندگی های سنتی در جامعه ما متفاوت است؛ هم چنان که در شهرهای بزرگ کشور نیز این مسئله به خوبی نمایان است. نکته شایان توجه در کشور ما که پیشینه وجود این گونه برج ها در آن زیاد نیست این است که فرهنگ زندگی و قوانین حاکم بر تعاملات میان همسایگان و حقوق خصوصی و عمومی ساکنان در این ساختمان ها کم رنگ و ناکافی است. البته عده ای بر این باورند که زندگی در برج های مسکونی با فرهنگ ملی مذهبی کشور ما سازگار نیست؛ گذشته از این اعتقاد، معضلات و مشکلاتی که با تغییر چهره زندگی سنتی به شکل نوین امروزی آن و تعارض در حقوق خصوصی و عمومی ساکنان آنها ایجاد شده و بروز مسائل خاص این ساختمان ها، مانند هیئت مدیره، حق شارژ، مسائل ایمنی و مسائل نظم و انضباط باید به گونه ای تعدیل و رفع شود. اما راه حل درست این مشکل بی گمان نفی این گونه همسایگی و هم جواری نیست؛ زیرا این راه حل در شهرهای بزرگی چون تهران، در واقع چشم بستن بر واقعیات است؛ پس به ناچار باید با وضع و گسترش قوانین خاص حاکم بر این ساختمان ها و آپارتمان ها و فرهنگ سازی درست از طریق رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون به بهبود مشکلات ناشی از این نوع زندگی در تعاملات همسایه ها کمک کرد.

با توجه به مسائل بالا و تکیه بر آداب و رسوم اصیل و سنتی و توجه به باورهای مذهبی، باید در پی تعدیل و فرهنگ سازی در این نوع همسایگی باشیم تا بتوانیم در این نوع هم جواری هم حقوق همسایگی را که در نظر شرع و فرهنگ ملی مذهبی ما متجلی است، رعایت کنیم. بی گمان در این راستا وضع قوانین حاکم بر ساخت و ساز این برج ها باید از مهم ترین اولویت ها باشد؛ زیرا برخی از مشکلاتی که امروزه در برج های مسکونی و برای ساکنین این ساختمان ها ایجاد شده است، با چگونگی ساخت و ساز این ساختمان ها و معماری آنها رابطه مستقیم دارد. هر چند در این راه اقداماتی چون طرح ضوابط حاکم بر بلند مرتبه سازی که به تصویب شورای عالی شهرسازی رسید انجام شده است، ضوابط و اصول محکم و منسجم تر در این باره می تواند بسیاری از مسائل را حل کند البته مهم تر از وضع قانون، اجرا و نظارت بر آن است که در صورت ضعیف بودن این قسمت، وضع قانون و ضوابط، کاری از پیش نخواهد برد، هم چنان که در حال حاضر هم در شهرهای بزرگ، مانند تهران، ساختمان هایی ساخته می شوند که اثری از رعایت ضوابط اولیه در آنها به چشم نمی خورد ازاین رو، نظارت منسجم و قوی بر رعایت این ضوابط و قوانین، اهمیت بیشتر و جایگاه اساسی تری از وضع آنها دارد.

نکته دیگر در رابطه با آپارتمان نشینی این است که سعی و تلاش ساکنین باید بر رعایت مواد قانون تملک آپارتمان ها باشد و هر چه بیشتر روابط و تعاملات خود را با ساکنین و همسایه های دیگر در این ساختمان ها با مواد و ضوابط این قانون هماهنگ و همسان کنند. این کار به نوبه خود می تواند بسیاری از مسائل و نزاع های احتمالی همسایگان را به صورت اصولی و قانونی و بدون هیچ گونه ناراحتی و دلخوری حل و فصل کند.

بر این اساس، مطالب این فصل در سه گفتار و تحت عناوین ذیل

گردآوری شده است:

گفتار اول: از زندگی سنتی تا زندگی آپارتمانی؛ تحولات روابط همسایگان

گفتار دوم: مشکلات زندگی آپارتمانی؛ راه حل ها

گفتار سوم: مباحث حقوقی آپارتمان نشینی

گفتار اول: از زندگی سنتی تا زندگی آپارتمانی؛ تحولات روابط همسایگان

اشاره

هر چند عوامل و شرایطی، ما را مجبور به «آپارتمان نشینی» نموده است که جمعیت زیاد و کمبود مسکن در رأس این عوامل است این اجبار نباید ما را از فرهنگ اصیل معماری سنتی دور کند؛ زیرا کشور ما دارای جامعه ای برخوردار از قدمت تاریخی و فرهنگی است و شکل و شیوه سنتی مسکن در آن که بسیار استوار است، از ابتدا تا این اواخر جاری بوده است و هم اینک با گسترش زندگی در آپارتمان ها و برج های مسکونی، آفتاب لب بام شده است.

نیم نگاهی به زندگی سنتی در کشور، ما را به این واقعیت رهنمون می کند که اگر امروزه از نظر فیزیکی، همسایه ها بسیار نزدیک تر از گذشته، حتی با فاصله خیلی اندک مثل یک «تیغه»، در کنار هم زندگی می کنند، ولی از صفا و صمیمیت و یکرنگی روابط همسایه ها خبری نیست، در حالی که در زمانی نه چندان دور، در این مرز و بوم، افراد در خانه های بزرگ زندگی می کردند و فاصله آنها بیش از امروز بود، اما همسایگان رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و در غم و شادی هم شریک و همراه بودند. اما امروزه در آپارتمان نشینی، اگر همسایه آپارتمان بغلی چند بار هم تغییر کند، ما به خود زحمت این را هم نمی دهیم که آنها را بشناسیم؛ چه رسد به شرکت در غم و هر چند عوامل و شرایطی، ما را مجبور به «آپارتمان نشینی» نموده است که جمعیت زیاد و کمبود مسکن در رأس این عوامل است این اجبار نباید ما را از فرهنگ اصیل معماری سنتی دور کند؛ زیرا کشور ما دارای جامعه ای برخوردار از قدمت تاریخی و فرهنگی است و شکل و شیوه سنتی مسکن در آن که بسیار استوار است، از ابتدا تا این اواخر جاری بوده است و هم اینک با گسترش زندگی در آپارتمان ها و برج های مسکونی، آفتاب لب بام شده است.

نیم نگاهی به زندگی سنتی در کشور، ما را به این واقعیت رهنمون می کند که اگر امروزه از نظر فیزیکی، همسایه ها بسیار نزدیک تر از گذشته، حتی با فاصله خیلی اندک مثل یک «تیغه»، در کنار هم زندگی می کنند، ولی از صفا و صمیمیت و یکرنگی روابط همسایه ها خبری نیست، در حالی که در زمانی نه چندان دور، در این مرز و بوم، افراد در خانه های بزرگ زندگی می کردند و فاصله آنها بیش از امروز بود، اما همسایگان رابطه ای بسیار نزدیک و صمیمی داشتند و در غم و شادی هم شریک و همراه بودند. اما امروزه در آپارتمان نشینی، اگر همسایه آپارتمان بغلی چند بار هم تغییر کند، ما به خود زحمت این را هم نمی دهیم که آنها را بشناسیم؛ چه رسد به شرکت در غم و شادی و...

باری، هر چند شرایط زمان ما را به قبول این نوع زندگی مجبور کرده است، باید به نوعی فرهنگ اصیل، صحیح و با قدمت خود را در این حیطه به دست فراموشی نسپاریم و با درس هایی که از معماری سنتی و شیوه سنتی زندگی در شهرها و روستاها می گیریم، بکوشیم تا این دو شیوه را تلفیق کنیم. البته لازم به یادآوری است که جهش سریع در گذر از زندگی سنتی به شیوه مدرن امروزی تا حدودی در ایجاد مشکلات سهیم بوده است که بی گمان اگر این تغییرات، به تدریج ایجاد می شد، می توانستیم بستر فرهنگی و اجتماعی را برای قبول این نوع همسایگی جدید مهیا کنیم تا همراه رفع مشکلات مسکن، با مشکلات فرهنگی و اجتماعی جدیدی روبه رو نشویم.

به هر ترتیب، ضرورت دارد که به معماری سنتی بازگردیم و با درس ها و الهاماتی که از شیوه سنتی زندگی خواهیم گرفت، بر بسیاری از معضلات در روابط امروزی همسایگان غلبه کنیم. در این راستا، در ادامه، معماری سنتی و مزایای آن را بررسی خواهیم کرد تا با آشنایی بهتر با زندگی گذشته، راه حل مناسبی برای حل مشکلات ساکنین برج های مسکونی بیابیم.

معماری سنتی؛ مزایا و اهمیت ها

اشاره

با بررسی سبک سنتی زندگی و معماری آن به نکات تقریبا مشترکی در سبک ساخت و ساز این نوع بناها خواهیم رسید و پی خواهیم برد که این گونه ساخت در حل بسیاری از مشکلاتی که امروزه در روابط و تعاملات اجتماعی نمایان شده است، نقش مهمی ایفا می کند. برای روشن شدن موضوع، در ادامه به برخی اصول معماری سنتی اسلامی می پردازیم که توجه به آنها علل برخی از مشکلات امروزی را بدون هیچ ابهامی نمایان خواهد کرد.

محرومیت و جدایی حوزه های عمومی و خصوصی

پس از گذشتن از در ورودی و فضای تقسیم هشتی در خانه سنتی، فرد به دالانی هدایت می شود که با چند شکست او را به حیاط می رساند. دالان، تاریک و باریک است و معمولاً اختلاف سطح کوچه با حیاط نیز در دالان برطرف می شود. بنابراین، در کف دالان نیز پله وجود دارد. شخص وارد شونده از هشتی هرگز نمی تواند داخل حیاط را ببیند و مجبور است از یک راهروی باریک عبور کند.

اما در طرح مسکن امروزی و به ویژه آپارتمانی، ورودی به محل تجمع و مرکز خانه باز می شود و هیچ حریم خاصی برای فرد وارد شونده و برای جلوگیری از دید او به فضاهای درونی موجود نیست. حتی در بسیاری از موارد، آن گونه که امروزه بسیار مرسوم است، قسمت های مختلفی از مسکن به صورت باز ( Open ) طراحی می شود که به این صورت هیچ حریمی برای آنها وجود ندارد.(۱) آشپزخانه های باز در ساختمان های جدید با وجودی که از نظر راحتی، سهولت کارها و نزدیک بودن زن در محیط آشپزخانه به فضای اصلی خانه و دیگر اعضای خانواده امتیازاتی دارد و بسیاری از زنان به آن علاقه مندند، مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. در واقع، این نوع آشپزخانه

______________________________________

۱- [۱] مجموعه مقالات سومین سمینار سیاست های توسعه مسکن در ایران، وزارت مسکن و شهرسازی سازمان ملی زمین و مسکن، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، بهمن ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۲۱۵.

برای خانواده های کم جمعیت (بین ۲ تا حداکثر ۴ نفر) مناسب است که اکثر اعضای آن بیشتر در بیرون از منزل باشند و دست کم، یک وعده غذا را در بیرون از منزل (محل کار، مدرسه و...) صرف کنند. و همچنین مهمانان زیادی، به ویژه برای صرف غذا و یا مهمانی مفصل نداشته باشند. اما خانواده های ایرانی که بیشتر به غذای گرم و مفصل علاقه دارند و از طرفی مهمان نواز و مهمان دوست نیز هستند، در این گونه آشپزخانه ها با مشکل روبه رو می شوند؛ بوی غذا در تمام ساختمان می پیچد. وقتی مهمان می آید، خانم خانه باید در حضور مهمان ها پخت وپز کند. خانمی را در نظر بگیرید که خود را ملزم به رعایت حجاب می داند و چند مهمان غریبه یا آشنا دارد که نامحرم هم در میان آنها دیده می شود و با رعایت حجاب در حضور مهمان ها باید پخت وپز غذا و شستن ظروف و دیگر کارها را در آشپزخانه انجام دهد.(۱) بی گمان این طور رفتار کردن، میزبان و حتی میهمان را معذب خواهد کرد. آری، چون زندگی ما آمیزه ای از فرهنگ ها و ارزش های ملی مذهبی است، به ناچار باید به نحوی رفتار کنیم که در عین استفاده از متدهای جدید و به روز ساختمان، دچار تعارض و تقابل بین شیوه زندگی با اصول و ارزش های اسلامی نشویم. نحوه ساخت و ساز می تواند بر بسیاری از این نوع مشکلات فایق آید. یادآوری این نکته لازم است که گاه، همین عامل، باعث کم رنگ شدن روابط و رفت و آمدها میان همسایگان شده است. و بر طرف نکردن این مشکلات، کم کم ارزش های مهمان نوازی و صله رحم را که

________________________________________

۱- [۱] همان، ج ۱، صص ۱۸۳ _ ۱۸۴.

از موارد مؤکد در شرع اسلام هستند، ضعیف می کند.

پرهیز از عناصر غیر ضروری

در معماری اسلامی از به کارگیری عناصر غیر ضروری، در عین رعایت زیبایی، خودداری می شده است.(۱) یعنی در عین رعایت سادگی و زیبایی، از تمام اجزای طراحی شده در ساختمان استفاده بهینه می کرده اند. که مسئله سادگی خود در تحکیم روابط میان همسایگان می تواند مؤثر باشد.

امروزه در معماری جدید، بر لوکس سازی و تعبیه تزئینات اضافی و تجملات بیش تر توجه می شود؛ هرچند استفاده از تزئینات و ریزه کاری ها در معماری جدید امری پسندیده است، ولی فاصله گرفتن از اصول سنتی معماری ایرانی اسلامی و تأکید بر مسایل تزئینی و تجملّی صرف از نظر روحی و روانی بر ساکنان ساختمان های امروزی نیز تأثیرگذار است.

رعایت سلسله مراتب فضایی از نظر نور و منظر

در طراحی خانه سنتی، بهترین نور و منظر برای نشیمن و تالار خانه در نظر گرفته شده است. ارسی های خانه بهترین تصویر را در پیش روی افرادی که در تالار خانه نشسته بودند، قرار می دادند. طراحی اتاق های دیگر خانه که گاه برای خواب هم از آنها استفاده می شد، نسبت به نشیمن و تالار اهمیت کمتری داشت. آنچه در خانه امروزین مهم است، نور اتاق های خواب است، با وجودی که از اتاق های خواب در بیشتر موارد، فقط برای خوابیدن استفاده می شود،اما نشیمن که محل تجمع افراد خانواده است، فضایی بی نور و بدون

____________________________________

۱- [۱] محمد کریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه علم و صنعت، خرداد ۷۲، چاپ دوم، ص ۱۵۷.


5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23