سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد ۲

سيرى در رساله حقوق امام سجاد0%

سيرى در رساله حقوق امام سجاد نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام سجاد علیه السلام

سيرى در رساله حقوق امام سجاد

نویسنده: آيت الله ميرسيد محمد يثربى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 16898
دانلود: 3533


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16898 / دانلود: 3533
اندازه اندازه اندازه
سيرى در رساله حقوق امام سجاد

سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد 2

نویسنده:
فارسی

۲۷ - حقّ بنده آزادشده بر مولا

وَ اَمَّا حقُّ مَولاكَ الجَارِيَةِ عليه نِعمَتُكَ، فَاءَن تَعلَمَ اءَنَّ اللَّه جعَلَكَ حَامِيَة عليه، و وَاقِيَة و ناصِرا و مَعقِلا، و جَعَلَهُ لك وَسيلَة و سَبَبا بَينك و بَينَه، فَبِالحَرِىِّ اءَن يَحجُبَكَ عنِ النَّار فيكونَ فى ذلك ثَوابُكَ منه فى الآجِلِ، و يَحكُمَ لكَ بِمِيرَاثِهِ فى العاجِلِ اِذا لم يَكُن له رَحِم مُكَافَاءَة لما اءَنفَقتَهُ من مالِكَ عليه، و قُمتَ بهِ مِن حقِّهِ بَعدَ اِنفَاقِ مَالِكَ، فاءِن لَم تَخَفهُ خِيفَ عليك اءَن لا يُطَيِّبَ لكَ مِيرَاثَهُ و لا قوَّةَ الا باللَّه.

«وَ اما حقّ بنده اى كه به وسيله تو از نعمت آزادى بهره مند شده اين است كه بدانى خداوند تو را حامى، نگهبان و ياور او قرار داده و او را ميان خود و تو واسطه كرده است، پس شايسته است كه به وسيله همين واسطه، تو را از آتش و عذاب، مصون دارد و اين پاداش آينده تو است؛ و همچنين اگر او وارثى نداشته باشد، به ازاى مالى كه براى آزادى او هزينه كرده اى و بعد از آزادى نيز حقوق او را رعايت نموده اى، وارث اويى و اگر بعد از آزادى، اين حقوق را رعايت نكنى، بيم آن مى رود كه آن ميراث براى تو گوارا نباشد».

اين چهارمين حقى است كه امام سجادعليه‌السلام درباره بردگان و صاحبان آنها بيان مى فرمايند. همان طور كه گذشت، اين موارد چهارگانه، حكايت از اين دارد كه از منظر معارف اسلامى، رعايت حقوق ضعفا و زيردستان سفارش ‍ زياد شده است.

در آن دو حقى كه در مباحث گذشته براى اين دو طايفه ذكر شد، علاوه بر اين كه به بردگان نسبت به رعايت حقوق صاحبان و موالى خود توصيه شد، تا نظام زندگى فردى و اجتماعى شان محفوظ بماند، گفته شد كه بعد از آزادى نيز به پاس حق شناسى و بهره مندى از آزادى، حقوق موالى گذشته را رعايت كنند.

خوشرفتارى و مدارا با برده

در اين جا به صاحبان بردگان - چه هنگام بردگى آنها و چه پس از آزادى شان - حقوقى را متذكر مى شود. اما آن جا كه برده هستند، روشن است كه وظايفى برعهده مولا است. اما زمانى كه آزاد مى شوند نيز حقوقى براى آنها ذكر مى فرمايند و اين به دليل شرايط اجتماعى، غربت و بى كسى است كه به طور طبيعى براى ايشان به وجود مى آيد. لذا نيازمند پشتيبان و ياورند.

انصافا در كدام مكتب اخلاقى و حقوقى به اين نكته هاى دقيق و ظريف توجه شده است؟ به خصوص زمانى كه حاكميت فقط از آن قدرت و ثروت است و زبان عقل و عاطفه براى اكثريت مردم، قابل فهم نيست! در معارف دين به خوشرفتارى و مداراى با برده بسيار توصيه شده است؛ به صورتى كه دستور داده شده است، صاحبان آنها هيچ تفاوتى بين خود و آنها قائل نشوند. در روايت آمده است:

هُم اخوانكم جعلَهُمُ اللَّه تحتَ اءَيدِيكم، فاءَطعِمُوهُم ممَّا تاءكُلون، و اءَلبِسُوهم ممَّا تَلبِسون، و لا تُكَلِّفوهم ما يَغلِبُهُم، فان كَلَّفتُمُوهم، فاءَعينوهم (۷۳۵) .

«آنان برادران شمايند كه خداوند آنها را در اختيارتان قرار داده است؛ پس از آنچه خود مى خوريد به آنان بخورانيد و از آنچه خود مى پوشيد به آنان بپوشانيد و آنان را به آنچه طاقت ندارند وادار نكنيد. و اگر به كارى وادارشان كرديد، كمك كارشان باشيد».

با تامل در اين روايت مى فهميم: اولا، از آنها تعبير به برادر مى شود؛ ثانيا، خورد و خوراك مولا نيز با آنها بايد يكسان باشد؛ ثالثا، لباسشان بايد با صاحبشان يكسان باشد؛ رابعا، به كارهاى مشكلى كه از طاقت آنها خارج است، وادار و ملزم نشوند. در ساير امور نيز آنهارا مساعدت و يارى كنند. اين مضامين را مولوى در قالب اشعار زيبايى بيان كرده است:

شرم دارم از نبىِّ ذوفنون

البسوهم گفت مما تلبسون

مصطفى كرد اين وصيت با بنون

اطعموا الاذناب مما تاكُلون

اين شعر بيانگر اين است كه به صورت يك فرهنگ و يك سنت در جامعه مسلمين موردقبول و پذيرش واقع شده است. توصيه اول اين كه تا برده اند، حقوق آنها رعايت شود؛ توصيه ديگر، آزادى آنها است كه در بحث حقوق «عبيد و اماء» توصيه هاى فراوانى براى وجوب آن ذكر شده است و راه هاى مختلفى را شرع مقدس براى آن قرار داده است. در اين جا هم امام سجادعليه‌السلام مى فرمايند: بعد از آزادى، وظيفه مولا و صاحب عبد تمام نشده است؛ وظيفه اش ‍ اين است كه او را در اجتماع، تنها رها نكند. همواره پناهگاه او باشد و از يارى او كوتاهى و دريغ نكند.

اين يك توصيه ظريف اخلاقى است و انصاف اين است كه رعايت حقوق، فقط به نفع عبد آزاد شده نيست، بلكه از ادامه سخنان امامعليه‌السلام استفاده مى شود كه منافعى نيز براى مولا كه اقدام به آزادى بنده و برده كرده است، در بردارد؛ زيرا روابط انسان ها، روابطى ارزشمند است و نبايد به سهولت از دست برود.

ارتباط بين عبد و مولا

حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

اءَعجَزُ النَّاس مَن عَجَزَ عَن اكتِسَابِ الاخوَانِ، و اءَعجَزُ منه مَن ضيَّع مَن ظَفَرَ به منهم(۷۳۶) .

«عاجزترين افراد كسانى هستند كه قادر به دوست يابى نيستند و از آنها عاجزتر و ناتوانتر كسانى هستند كه دوستان خود را از دست دهند».

فردى كه زمان زيادى را در كنار ديگرى زندگى كرده است و بر سر سفره او نشسته است، به طور طبيعى، ميان آن دو علقه اى ايجاد شده است كه نبايد به واسطه يك وظيفه شرعى يا يك تقيد شرعى كه باعث شده او را آزاد كند، از بين برود؛ و يا به علت اين كه او از منزلت و جايگاه رفيع اجتماعى برخوردار نيست، اين علقه ها فراموش شود. حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايند:

المؤمن للمؤمن بمنزلة البنيان يشدُّ بعضه بعضا(۷۳۷) .

«مؤمنان نسبت به يكديگر به منزله ساختمانى هستند كه هر قسمت آن، قسمت ديگر را تقويت مى كند».

تصريح رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين است كه خداوند متعال در سايه رعايت حقوقى كه برده آزاد شده، به صاحبش دارد، دو منفعت براى او قرار داده است: يك منفعت عاجل و فورى كه در دنيا براى و حاصل مى شود و يك منفعت آجل كه در سراى آخرت از آن بهره مند مى شود. اما منفعت دنيوى خدمت و كار خير او كه شرع مقدس قرار داده، اين است كه مولا به پاس خدمتى كه كرده و انسانى را از بند رقيت آزاد كرده، در زمره وراث او قرار مى گيرد و اگر وارثى نداشته باشد، حقّ ارث مولا بر بيت المال مقدم است اگر كسى از دنيا برود و وارثى نداشته باشد اموال او متعلق به بيت المال است و به اصطلاح فقهى امام وارث او است اما نفع اخروى كه براى مولا مقرر شده، اين است كه با اين اقدام، در برابر عقاب و آتش، براى او حجاب و سپرى ايجاد مى شود. شايد بتوانيم بگوييم كه چون اين عمل به حكم عاطفه انسانى و راءفت و تلطف انجام گرفته، ذات اقدس پروردگار، شايسته تر است كه به اهل راءفت، رحمت فرسد و پاسخ نيكى را به نيكى بدهد. او انسان ها را به ملاطفت با يكديگر توصيه مى كند و از سويى هم خود را به رحمت ستوده است و به يقين به رفتار كريمانه سزاوارتر است. وقتى انسانى تفضل كند، خدا سزاوارتر به تفضل است و طبيعى است كه اگرچه اين كار كوچك است، اما چون نشاءت گرفته از يك وصف ارزشمند انسانى است، طبعا پاسخ هم كريمانه خواهد بود.

ذلك فضل اللَّه يؤ تيه مَن يشاء واللَّه ذوالفضل العظيم(۷۳۸) .

«اين فضل خدا است كه بر هر كس بخواهد مى بخشد. و خداوند صاحب فضل عظيم است».

معامله فضل و كرامت، در قالب قاعده و قانون نمى گنجد. پس حقّ اين است كه در قبال چنين عملى، خدا نيز كه كريم تر از همه كريمان است، با كرامت از خطاهاى او درگذرد و اين انسان را با همان وصف راءفت ش مشهور كند و از آتش دور سازد. اين طبيعت اين صفت است؛ كه ميان او و آتش حجاب ايجاد مى كند.

بنابراين كه در جامعه بشرى امروز بردگى و بندگى به صورت زمان هاى سابق وجود ندارد، بحث در مورد اين حقّ به صورت مختصر بيان شد.