سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد ۳

سيرى در رساله حقوق امام سجاد14%

سيرى در رساله حقوق امام سجاد نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام سجاد علیه السلام

جلد ۱ جلد ۲ جلد ۳
  • شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 23393 / دانلود: 4159
اندازه اندازه اندازه
سيرى در رساله حقوق امام سجاد

سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد ۳

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

6

7

8

۴۰ - حق مستشير

و اءَمَّا حقُّ المستَشيرِ فان حَضَرَكَ لهُ وَجهُ رَاءى جَهَدتَ له فى النَّصيحَةِ و اءَشَرتَ اليه بمَا تَعلمُ اءَنَّكَ لو كُنتَ مَكانَه عَمِلتَ به ذلكَ لِيَكُن منكَ فى رحمَة وَلِين فانَّ اللِّينَ يُؤ نِسَ الوَحشَةَ و انَّ الغِلَظَ يوحِشُ مَوضِعَ الاءُنسِ و ان لم يَحضُركَ له رَاءى و عَرَفتَ له مَن تَثِقَ بِرَاءيِهِ و تَرضَى به لِنفسِكَ دَلَلتَهُ عليهِ و اءَرشَدتَهُ اليهِ فَكُنتَ لم تَاءلُهُ خيرا و لم تَدَّخِرهُ نُصحا و لا قوَّةَ الا باللهِ.

«اما حق كسى كه با تو مشورت مى كند اين است كه اگر نظر روشن و پسنديده اى دارى، در نصيحت او بكوشى و او را آگاه سازى و آنچه كه اگر خود به جاى او بودى چنان مى كردى؛ و بايد نصيحت تو همراه با نرمش ‍ باشد كه سبب مى شود وحشت و هراس او به انس تبديل شود، همان طور كه خشونت و سخت گيرى، آرامش را به وحشت تبديل مى كند. اگر چيزى نمى دانى، او را به كسى راهنمايى كنى كه محل اعتماد و اطمينان تو است، و براى مشورت در امور خود به او مراجعه مى كنى، و از خيرانديشى و نصيحت كوتاهى نكنى».

مشورت، وصف ممتاز مسلمانان نسبت به ساير اديان است كه داراى پيامدهاى مثبت و قابل توجهى مى باشد.

مشورت؛ از منظر آيات و روايات

خداوند متعال در دو سوره قرآن، از اصل شورا ياد كرده است: يكى در سوره مباركه شورى هنگامى كه مؤمنان را توصيف مى كند و ديگرى در سوره آل عمران.

در سوره شورا وقتى اوصاف مؤمنين را ذكر مى كند، چنين مى فرمايد:

والَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهم و اءَقاموا الصَّلاةَ و اءَمرُهم شورَى بينَهم و ممَّا رزَقناهم يُنفُقون# والَّذينَ اذا اءَصابهمُ البَغىُ هم يَنتَصرونَ (۵۳۴) .

«كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده، نماز را برپا مى دارند و كارهايشان را با مشورت انجام مى دهند و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند و كسانى كه هرگاه ستمى به آنها رسد، تسليم ظلم نمى شوند و يارى مى طلبند».

آيه ديگر در سوره مباركه آل عمران است كه مى فرمايد:

فبِما رَحمَة مِّنَ اللهِ لِنتَ لهم و لو كُنتَ فظّا غليظَ القلبِ لانفَضُّوا مِن حولِكَ فاعفُ عنهم واستغفِر لهم و شاوِرهم فى الاءَمرِ فاذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل على اللهِ انَّ الله يُحبُّ المَتَوَكِّلينَ (۵۳۵) .

«به بركت رحمت الهى، در برابر مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در كارها، با آنان مشورت كن؛ اما هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست دارد».

اين دو آيه، موضوع شورا و مشورت را مطرح مى كنند كه از ماده «شورا» است. اشاره هم از همين ماده مشتق و به معناى علامت و نشان ياب است كه براى دسترسى به مجهول و يا بهترين گزينه از ميان چند گزينه به كار مى رود.

با توجه به آثار و پيامدهاى مثبت مشاوره، عقلا، مشاوره را امرى پذيرفته و ممدوح مى دانند و شرع هم به راه هاى مختلف به آن توصيه و به بعضى از آثار مفيد آن تصريح كرده است.

مرحوم مجلسى روايتى را از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمودند:

لا مُظاهَرَةَ اءَوثَقُ منَ المُشاوَرَةِ(۵۳۶) .

«هيچ تكيه گاهى مطمئن تر و موثق تر از مشاوره نيست».

در روايات متعددى، مى بينيم كه سيره رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعليهم‌السلام حتى در امور جارى و عادى زندگى مشاجره بوده است. كه در حد ممكن به برخى از آنها، اشاره مى كنيم:

يكى از راويان جليل القدر و از اصحاب خاص امام هشتم، حضرت ابوالحسن الرضاعليه‌السلام ، معمربن خلاد است؛ وى مى گويد:

هَلَكَ مَولى لاءبى الحسَنِالرضاعليه‌السلام يُقالُ له سَعد فقالَ اءَشِر علىَّ بِرَجُل له فَضل و اءَمانَة فَقُلتُ اءَنا اءَشيرُ عليكَ فقالَ شِبهَ المُغضِبِ انَّ رسولَ اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كانَ يَستَشيرُ اءَصحابَهُ ثمَّ يَعزِمُ على ما يُريدُ(۵۳۷) .

«امامعليه‌السلام خادمى داشتند كه نامش سعد بود و از دنيا رفت. بعد از وفات او امامعليه‌السلام فرمودند: كسى را به من معرفى كن كه هم آدم شايسته اى باشد و هم امانتدار. معمربن خلاد مى گويد با تعجب پرسيدم: ايا من لياقت مشاوره شما را ندارم؟ حضرت رضاعليه‌السلام مانند انسانى كه غضب كرده باشد، فرمودند: اين چه سخنى است كه تو مى گويى؟ چرا تو تعجب مى كنى؟ رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با اصحابشان مشورت مى فرمودند؛ منتها بعد از مشورت آنچه كه مرضى خدا بود، تصميم گرفته و عمل مى كردند».

مرحوم برقى روايتى را از ابن ابى عمير نقل مى كند كه:

استَشارَنِى اءَبوعبداللهعليه‌السلام مَرَّة فى اءَمر فَقُلتُ اءَصلَحَكَ الله مِثلى يُشيرُ على مثلِكَ قال نعَم اذا استَشَرتُكَ(۵۳۸) .

«يكى از اصحاب امام صادقعليه‌السلام مى گويد: امامعليه‌السلام در موضوعى مرا مورد مشورت قرار دادند. به حضرت گفتم: آيا شايسته است كسى مانند من به شما مشورت بدهم؟ حضرت فرمودند: هنگامى كه از تو مشورت بخواهم؛ آرى».

اين كار نزد ائمهعليهم‌السلام متعارف بوده است؛ مورد ديگر، حسن بن الجهم يكى از روات و از اصحاب امام هشتمعليه‌السلام است، مى گويد:

كُنَّا عندَ اءَبى الحسنِ الرضاعليه‌السلام فَذَكَرَ اءَبَاهُعليه‌السلام فقالَ كانَ عقلُهُ لا تُوازَنُ به العُقولُ و رُبَّما شَاوَرَ الاءَسوَدَ مِن سُودَانِهِ فقيلَ له تُشاورُ مثلَ هذا فقالَ انَّ الله تبارَكَ و تعالى رُبَّما فَتَحَ على لسانِهِ قال فكانوا رُبَّما اءَشاروا عليه بالشَّى ء فَيَعملُ به مِنَ الضَّيعَةِ و البُستانِ(۵۳۹) .

«نزد امام هشتمعليه‌السلام نشسته بوديم و يادى از پدر بزرگوار ايشان، موسى بن جعفرعليه‌السلام شد. حضرت فرمودند: عقل پدر من با هيچ عقلى قابل مقايسه نبود. در عين حال چه بسا حضرت با غلامان سياه خود هم مشورت مى كردند. بعضى به حضرت مى گفتند: آيا با فردى مثل او مشورت مى نماييد؟ حضرت مى فرمودند: اگر خدا بخواهد چه بسا راه را با زبان او مى گشايد. امام هشتمعليه‌السلام اضافه فرمودند كه همين غلام ها و خادم ها در مورد باغ و مزارعى كه حضرت داشتند، به حضرت مشاوره مى دادند و موسى بن جعفرعليه‌السلام مطابق نظر آنها عمل مى كردند».

نقل شده است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بعضى از جنگ ها به نظرهاى مشورتى اصحاب، ترتيب اثر مى دادند. از آن ميان مى توان به جنگ خندق و ماجراى عمل به نظر مشورتى سلمان اشاره كرد.

آثار و فوايد مشاوره

امام صادقعليه‌السلام روايتى را از جدشان رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند كه:

لا مُظاهَرَةَ اءَوثَقَ مِنَ المشاوَرَةِ(۵۴۰) .

«هيچ پشتوانه اى استوارتر و مستحكم تر از مشاوره نيست».

بنابراين روايت، فايده اولى كه بر مشورت مترتب است، پشت گرمى و قوت در اقدام به كارها است. ممكن است كسى در اقدام به كارى ترديد داشته باشد، ولى نظر ديگران را كه به دست آورد و تشخيص داد كه نظر مطلوبى است، قدرت پيدا مى كند و از حالت ترديد و تحير خارج مى شود.

فايده دومى كه از روايات استفاده مى شود و عقل هم بدان اذعان دارد، پيدا كردن راه صحيح ارشاد و هدايت است كه اين تعبير در روايات ما خيلى زياد آمده است. مكررا حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

الاستِشارَةُ عَينُ الهِدايَةِ(۵۴۱) .

«مشورت كردن، انسان را راهنمايى و هدايت مى كند».

فايده سومى كه براى مشاوره مترتب است اين كه انسان، به وسيله مشاوره، از انديشه و فكر ديگران بهره مند مى شود. از حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام نقل شده است كه فرمودند:

مَن شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها فى عُقُولِها(۵۴۲) .

«اگر كسى با ديگران مشورت كند، در عقل و انديشه آنها شريك شده است».

طبيعى است كه شريك از سهم الشراكة بهره مند مى شود. و در مشورت، عقل و فكر سهم الشراكة است.

فايده چهارمى كه از روايات استفاده مى شود اين است كه اگر كسى با ديگران مشورت كند، به اشكالات و عيوب خود اطلاع پيدا مى كند. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عرَفَ مواقِعَ الخطَاءِ(۵۴۳) .

«اگر كسى از آرا و نظرات ديگران استقبال كند، مى توان محل خطا و اشتباه را كاملا بشناسد».

فايده پنجم مشورت كه از روايات استفاده مى شود اين است كه انسان را از مخاطرات و احيانا هلاكت نجات مى دهد. در روايتى ديگر از حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام نقل شده است كه مى فرمايند:

خَاطَرَ بِنَفسه مَنِ استَغنَى برَاءيِهِ(۵۴۴) .

«كسى كه خويش را بى نياز از راى و نظر ديگران بداند، خود را در معرض ‍ مخاطره قرار داده است».

طبعا كسى كه از نظر ديگران استفاده كند، از مخاطره و هلاكت نجات پيدا مى كند. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

ما ضَلَّ مَن استَشارَ(۵۴۵) .

«كسى كه مشاوره كند، هلاك نمى شود».

مَن شاوَر ذَوى الالبابِ دَلَّ على الرِّشادِ(۵۴۶) .

«اگر كسى با انسان هاى خردمند مشورت كند، راه را پيدا مى كند».

منصور بن حازم از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند كه حضرت فرموده اند:

مُشاوَرَةُ العَاقِلِ النَّاصِحِ رُشد و يُمن و تَوفيق مِنَ اللهِ(۵۴۷) .

«مشورت با افراد عاقل و دلسوز، راهنمايى و مباركى در پى داردو براى انسان، توفيق الهى فراهم مى كند».

خداوند توفيق خود را به كسانى عنايت مى كند كه از انديشه ديگران استمداد و استفاده مى كنند، يعنى خداوند در استفاده از انديشه ديگران، بركت و توفيق قرار مى دهد و اين تأکید و تعبيرى است كه امام سجادعليه‌السلام در حق مشورت و مشير ذكر فرموده اند.

حضرت فرمودند: اگر كسى از شما نظرخواهى و مشورت كرد، او را به چيزى راهنمايى كنيد كه خود مى پسنديد و بعد هم به او بگوييد كه اگر من جاى تو بودم چنين مى كردم؛ چون انسان هنگام انجام دادن كارهاى مهم، وحشت و هراس دارد و براى اين كه كار او متوقف نماند و از هراس و وحشت رهايى يابد، به طور طبيعى، نيازمند نظر و راى ديگران است.

امامعليه‌السلام به مشاور راهنمايى مى كنند و مى فرمايند حقى كه مستشير بر تو دارد، اين است كه او را دلگرم كنى؛ وقتى كه به او گفته مى شود كه اگر من جاى تو بودم چنين مى كردم، گذشته از اين كه نوعى مهربانى و عطوفت است، وحشت او را تقليل مى دهد.

امامعليه‌السلام مى فرمايند: در اعلام نظر و مشاوره سخت گيرى مكن؛ چرا كه آرامش و آمادگى شخص در انجام كار از بين مى رود. بهتر است وقتى انسان مورد مشاوره قرار مى گيرد، اين وظايف را به خوبى انجام دهد و حق آن شخص را ادا كند.

حق ديگر انى است كه اگر فرد راى و نظرى ندارد و كسى را مى شناسد كه مى تواند مشاور خوبى باشد، به صراحت بگويد من نظرى ندارم و او را به سوى وى راهنمايى كند. تأکید مى كنيم وى را به كسى راهنمايى كند كه مورد اطمينان او است و واقعا اگر خود نيز چنين مشكلى داشت، با آن شخص مشورت مى كرد.

فايده ششم مشاوره اين است كه هم مى توان دشمن را شناخت و هم ميزان عداوت و دشمنى او را. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

استَشِر اءعداءَكَ تَعرِف من راءيِهم مقدارَ عداوتِهم و مواضِع مقاصدِهم(۵۴۸) .

«با دشمنانت مشورت كن؛ چرا كه مى توانى از نظرشان ميزان دشمنى آنها را بسنجى و بر مقاصد، انديشه ها و افكارى كه آنها عليه تو دارند آگاهى پيدا كنى».

انسان وقتى با دشمن خود مشاوره كرد، لازم نيست به نظر او ترتيب اثر عملى بدهد؛ بلكه مى تواند براى اطلاع از تصميمات و فكر او با وى مشاوره كند.

فايده هفتمى كه براى مشورت مى توان بيان كرد شيوه استنباط راه حلهاى دقيق و تضارب آرا در امور زندگى است. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

اضرِبوا بَعضَ الرَّاءى ببعض يَتَوَلَّد منهُ الصَّوابُ(۵۴۹) .

«آراى مختلف را كنار هم قرار دهيد، تا از اين مجموعه آنها، انديشه صواب و صحيح را به دست آوريد».

مشاوره علاوه بر اين كه در امور روزمره زندگى كاربرد دارد، در امور عملى نيز به انسان كمك مى كند تا راه رسيدن به نظرات صحيح و پخته علمى را پيدا كند.

فايده هشتم اين كه با مشورت مى توان نظرات خالص و آلوده نشده به خواهش هاى نفسانى را به دست آورد؛ چون معمولا خواهش هاى نفسانى و اميال انسانى در تصميمات اثر گذاشته، فرد را به سمت و سويى هدايت مى كند كه واقعا مصلحت او نيست. گاه ممكن است شدت علاقه انسان به انجام كارى، آثار و پيامدهاى منفى آن را از نظر او پنهان كند. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

انَّما خُضَّ على المشاورَةِ لاءنَّ رَاءىَ المُشيرِ صِرف و رَاءى المستشيرِ مشُوب بالهَوى(۵۵۰) .

«انسان به مشاوره تشويق شده است؛ چون انسانى كه مورد مشاوره قرار مى گيرد، نظرش خالص است؛ اما نظر مستشير با هواهاى نفسانى آميخته شده است».

بنابراين، فقط كسى مى تواند اظهارنظر بى شايبه كند كه در اين ماجرا ضرر و منفعتى ندارد. مثلا اگر كسى مى خواهد خانه اى بخرد يا پيوند ازدواجى ببندد، ممكن است به خاطر شدت تعلقى كه به آن خانه دارد يا علاقه زيادى كه به اين ازدواج دارد، اشكالات و عيوب را خوب نبيند؛ اما كسى كه مورد مشاوره قرار مى گيرد، نسبت به اين خانه علقه اى ندارد و نكاح و ازدواج نيز، براى او منفعت و ضررى ندارد، بنابراين، مى تواند نظرى عارى از اميال و هواهاى نفسانى ارائه كند.

فايده نهم اين كه مشاوره به منزله فكر و انديشه قبل از عمل است و همان طور كه كار با تامل و انديشه، موزون است، مشاوره نيز باعث توازن در عمل مى شود. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

شاوِر قبلَ اءَن تَعزِمَ، و فَكِّر قبلَ اءَن تُقدِمَ(۵۵۱) .

«قبل از تصميم، مشورت كن و قبل از عمل، فكر و انديشه».

فايده دهم مشاوره اين است كه انسان را از پشيمانى و ملامت ديگران مصون نگه مى دارد. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايند:

المشاورةُ حِرز مِن النَّدامةِ و اءمن من الملامةِ.(۵۵۲)

«مشاوره، حصار حفظ انسان از پشيمانى و عامل مصون ماندن او از ملامت است».

علاوه بر آنچه بيان شد، همان آثارى كه در آموختن علم و پند گرفتن از تجارب ديگران نهفته است، بر مشاوره هم مترتب است. به نص صريح قرآن كه مى فرمايد عالِم با جاهل، قابل مقايسه نيست:

هل يَستوى الَّذينَ يَعلمونَ والَّذينَ لا يعلمونَ (۵۵۳) .

«آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند، يكسانند».

كسى كه از تجربه انسان هاى مجرب، استفاده مى كند، يقينا با كسى كه بدون هيچ آگاهى و تجربه وارد كارى مى شود، تفاوت دارد. همين طور انسانى كه امور زندگى اش را با مشاوره انجام مى دهد، با كسى كه بدون مشورت به كارى اقدام مى كنند، قابل مقايسه نيست. حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

حقّ على العاقلِ اءن يُضِيفَ الى راءيهِ راءىَ العُقلاءِ و يَضُمَّ الى عِلمِه عُلومَ الحُكَماءِ(۵۵۴) .

«عاقل كسى است كه نظر و راى عقلا را به فكر و انديشه خود؛ و دانش و علوم علما را به علم و دانش خود اضافه كند».

ما مامور و موظف هستيم تا به تاريخ نيز توجه داشته باشيم. بخش عمده اى از آيات كريمه قرآن اختصاص به تاريخ گذشتگان دارد؛ چرا كه قرآن مى فرمايد:

لَقَد كانَ فى قَصَصِهم عبرَة لاُلِى الالبابِ (۵۵۵) .

«هر آينه داستان گذشتگان براى صاحبان خرد و انديشه، عبرت و پند است».

همچنين مى فرمايد:

فاقصُص القَصَصَ لَعَلَّهم يَتَفَكَّرونَ (۵۵۶) .

«قصه ها را براى مردم باز گوى، شايد ايشان انديشه كنند».

تاريخ، معلم انسان ها است و تجارب تاريخى، انسان را در كوران حوادث مختلف زندگى راهنمايى مى كند.

العاقلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجاربُ(۵۵۷) .

«عاقل كسى است كه از حوادث گذشتگان پند بگيرد».

حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام در توصيه هاى خود به فرزندش امام حسن مجتبىعليه‌السلام مى فرمايند:

اءَى بُنىَّ! انِّى و ان لَم اءَكُن عُمِّرتُ عُمُرَ مَن قَبلِى فَقد نَظَرتُ فى اءَعمالِهم و فَكَّرتُ فى اءَخبارِهم و سِرتُ فى آثارِهم حتَّى عُدتُ كَاءَحدِهم بل كَاءَنِّى بما انتَهَى الىَّ مِن اءُمورِهم قد عُمِّرتُ معَ اءَوَّلهم الى آخرهم(۵۵۸) .

«فرزندم! اگر چه عمرى كه خدا به ما عنايت كرده به اندازه عمر همه گذشتگان نيست، اما اگر كسى در اعمال، احوال و آثار برجاى مانده از گذشتگان بينديشد، يكى از آنها مى شود. گويا از آغاز تاريخ بشر تا آن روزى كه دارد زندگى مى كند، همه را ديده و با آنها همراه بوده است».

در حق مستشير ذكر كرديم كه سنت و سيره رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعليهم‌السلام مشاوره بوده است. آيه اى را هم از سوره مباركه آل عمران نقل كرديم كه پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مامور به مشورت با اصحاب مى شود:

و شاورهم فى الاءَمرِ(۵۵۹) .

«در كارها، با آنان مشورت كن».

ممكن است در اين باره سئوال ى پيش آيد كه با توجه به اين كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متصل و مرتبط به منبع وحى الهى است و ائمه اطهار عليهم اسلام كامل ترين انسان ها هستند و نقصانى در وجودشان نيست تا با رايزنى و مشورت از بين برود و طبعا با احاطه اى كه آنها به حقايق خلقت دارند، مجهولى براى آنها متصور نيست تا بگوييم نياز به مشاوره دارند، پس چگونه است كه اولا، مامور به مشورت شده اند؛ ثانيا، در امور مختلف خود مشورت مى كردند.

تفاسير مختلف از امر مشورت

به نظر مى رسد امر به مشورت درباره حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم توجيهات مختلف و گوناگونى دارد كه پاره اى از اين توجيهات را صاحجب تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسى رحمة الله ذكر فرموده اند:

احتمال اول اين كه معنى و شاورهم فى الاءَمرِ(۵۶۰) . استخبار از راى مردم است. پيغمبر مامور شده اند كه از آراى آنها سئوال كنند اين مشاوره هم به خود مردم برمى گردد كه در حقيقت همان بها دادن به انسان ها و راى و نظر آنها است.

پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مامور شده است كه به اصحاب و پيروان خويش به عنوان انسان هاى مسلمان شخصيت داده و مسووليت پذيرى و استقلال انديشه و فكر را در آنها باور كنند و به آنها بياموزند كه در زندگى خود بايد مستقل بينديشند و وابسته به ديگران و مقلد نباشند. حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد كودكان مى فرمايند:

الوَلَدُ سَيِّد سَبعَ سِنينَ و عبد سَبعَ سنينَ و وَزير سَبعَ سنينَ(۵۶۱) .

طفل در هفت سال اول آقايى مى كند؛ هرچه فرمان مى دهد، ديگران بايد بپذيرند. در هفت سال دوم، در واقع مستخدم خانه مى شود؛ يعنى اهل خانه امور خود را به او محول مى كنند. وقتى كودك به هفت سال سوم قدم گذاشت؛ يعنى به مرحله بلوغ رسيد، پدر مامور است به او منصب و مقام وزارت بدهد؛ يعنى او را ياور و مشاور خود در زندگى قرار دهد.

مشاوره با نوجوان بدان معنا نيست كه پدر در همه احوال به كمك و مشاوره او نيازمند است، بلكه بايد به اين وسيله به او شخصيت بدهد و مسووليت پذيرى را به وى بياموزد، تا بر اين اساس تربيت شود.

وقتى پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد كودك، چنين توصيه اى دارند، نسبت به ساير انسان ها به طريق اولى چنين انديشه اى خواهند داشت؛ نه اين كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ساير ائمهعليهم‌السلام انسان ها و اطفال را پيرو و مقلد و فاقد قدرت بدانند كه هميشه موجودات وابسته اى هستند كه منتظرند بزرگ ترى براى آنها تصميم بگيرد؛ چرا كه اين كار در افراد احساس حقارت و خودكم بينى ايجاد مى كند و يقينا قدرت خلاقيت را كه خداوند متعال در وجود آنها به وديعه نهاده است، از رشد و پويايى بازمى دارد.

بنابراين، روش انبيا و ائمه اطهارعليهم‌السلام در مشاوره با ديگران، همان سنت آفرينش است. خداوند متعال مى توانست انسان را در خلقت مجبور قرار دهد، اما خدا به او نيروى عقل و انديشه عطا كرد و حجج ظاهرى و انبيا را قرار داد تا راه هدايت را پيش پاى او بگشايد. بعد به او اختيار داد تا با فكر و انديشه خود راه را تشخيص دهد قد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِن الغَىِّ(۵۶۲) . با به كارگيرى نيروهاى خلاق وجودى و راهنمايى انبيا، بتوانند خير را از شر تشخيص دهند. اين نكته بسيار مهمى است. مخصوصا كه در قرآن كريم در كنار مشاوره دستور به عفو و استغفار داده شده است.

فَبِما رَحمَة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم و لو كَنتَ فَظّا غليظَ القلبِ لانفَضُّوا مِن حَولِكَ فاعفُ عنهم واستَغفِر لهم و شاوِرهم فى الاءَمرِ فاذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل على اللهِ انَّ اللهَ يحبُّ المُتَوَكِّلينَ(۵۶۳) .

«به بركت رحمت الهى، در برابر آنان نرم و مهربان شدى. و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس با آنها مشورت كن. اما هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست دارد».

مشاوره كردن با ديگران نشانه حسن خلق است و بى اعتنايى به نظر ديگران نشانه استبداد راى و استبداد راى، نشانه سوءخلق است؛ اين يك احتمال است.

احتمال دوم اين كه پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمهعليهم‌السلام مامور به انجام مشاوره شدند تا نوعى آموزش عملى به امت باشد. آنها هم بايد با زيردستان خود چنين كنند تا اين كار در جامعه مسلمانان به صورت يك سنت درآيد. نبايد اصحاب قدرت و حاكميت، هرچه به ذهن و فكرشان مى آيد انجام دهند.

احتمال سوم اين كه با عنايت به احاطه اى كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعليهم‌السلام به حقايق عالم دارند، مشاوره نوعى تمايز بين دوست و غيردوست است. نظر و راى مشاور نشان مى دهد كه او دوست است يا دشمن.

احمتال چهارم اين كه اساسا با مشاوره، افراد خوش فكر، از افراد عليل و ناتوان متمايز مى شوند. اگر مشاور داراى نظر صائب و دقيقى باشد، ديگران هم او را به عنوان انسان خوش فكر و نيرومند در انديشه خواهند شناخت. در صورت مشاوره زمينه ظهور و بروز چنين شناختى پيدا مى شود، ولى در جوامعى كه استبداد حاكم است، صاحبان انديشه، زمينه بروز و رشد پيدا نمى كنند؛ و در صورت وجود چنين افرادى، شناسايى آنها ممكن نخواهد

احتمال پنجم اين كه مى توانيم بگوييم دستور به مشاوره، مربوط به امورى است كه از جانب خدا فرمانى درباره آنها صادر نشده است. اگر در امرى وحى شده باشد و يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براساس احاطه و سلامت فكر و انديشه اش كه از هواهاى نفسانى پاك است به چيزى عزم پيدا كرد، ديگران حق اظهارنظر ندارند(۵۶۴) .

«اگر پيغمبر از ناحيه خدا و يا خود نسبت به امرى حكم صادر كرد، ديگر هيچ مومنى در مقابل آن حق اظهارنظر ندارد و اگر كسى نافرمانى كند، گمراه است».

معنى عبارت آن است كه مشاوره در جايى معنا پيدا مى كند كه غرض ‍ دستيابى به امر مجهولى باشد.

بر اين اساس، گفته بعضى كه در تفسير آيه و شاوِرهم فى الامرِ(۵۶۵) . راه افراط پيموده اند و گفته اند كه پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از مشاوره بايد ترتيب اثر عملى بدهد، نظر دقيقى نيست؛ چرا كه در مقابل حكم خدا و رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كسى نبايد نظر ديگرى داشته باشد. اشكال ديگر اين كه اصلا اين تفسير از آيه باعث مى شود شخصيت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمهعليهم‌السلام از يك فرد عادى هم پايين تر فرض شود. خداوند در قرآن مى فرمايد:

فاذا عَزَمتَ فَتوَكَّل على اللهِ(۵۶۶) .

«وقتى تصميم گرفتى، بر خدا توكل كن و كار را انجام بده».

۲ - آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنینعليه‌السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاسعليه‌السلام و برادرانشامان نامه آورد. آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبداللَّهعليه‌السلام رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا»: «پسران خواهر ما کجایند»؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسینعليه‌السلام فرمود: جواب او را بدهید اگرچه فاسق است.

حضرت عبّاسعليه‌السلام در جواب فرمودند: چه می گوئی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسینعليه‌السلام به کشتن ندهید.

حضرت عبّاسعليه‌السلام با صدای بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امیر تو (و بر امان تو) بد. ما را امان می دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد »؟!(۱)

۳ - درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسینعليه‌السلام

درعصر تاسوعا امامعليه‌السلام برای به تعویق انداختن جنگیک شب دیگر مهلت گرفتند . چون عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امامعليه‌السلام نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاسعليه‌السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها در ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.(۲)

۴ - آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،(۳) و شمر نامه ابن زیاد را آورد.(۴)

____________________

۱. امالی صدوق: ص۲۲۰. ارشاد: ج۲ ص۸۹. لهوف: ص۱۵۰. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۰۷. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶. بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۶۱. کلمات الامام الحسینعليه‌السلام : ص۳۹۱ - ۳۹۰. ازمدینه تا مدینه: ص۳۸۲ - ۳۷۷. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۵. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۰. مقتل الحسین (خوارزمی): ج۱ ص۳۵۴-۳۴۹.

۲. همان.

۳. امالی صدوق: ص۲۲۰. بحار النوار: ج۴۴ ص۳۱۵. از مدینه تا مدینه: ص ۳۷۸.

۴. امالی صدوق: ص۲۲۰. ارشاد: ج۲ ص۸۹. بحار النوار: ج۴ ص۳۱۶، ۳۱۹. لهوف: ص۱۵۰. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۵. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۰.

۵. خطابه امام حسینعليه‌السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسینعليه‌السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.(۱)

شب عاشورا

۱. سخنان امامعليه‌السلام با اهل بیت و اصحابش

در این شب امام حسینعليه‌السلام اصحاب و اهل بیت خود را جمع نمودند و کلماتی را به آنان فرمودند. خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هرجا که می خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت اهل بیتعليهم‌السلام و اصحاب کلماتی دروفاداری و جان نثاری خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.(۲)

۲. سخنان زینب کبریعليه‌السلام با امام حسینعليه‌السلام

در این شب بود که زینب کبریعليها‌السلام اشعار «یا دهر اف لک من خلیل... » را از زبان برادرش امام حسینعليه‌السلام شنیدو هنگامی که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود: «ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم ». سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد. امامعليه‌السلام خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند.(۳)

____________________

۱. همان. و مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج ۴، ص ۱۰۷. مثیر الاحزان: ص۳۸. روضة الواعظین: ص۱۸۲. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۱۰۷. ینابیع المودة: ج۳ ص۶۵. مقاتل الطالبیین: ص۷۴.

۲.همان. و فیض العلام: ص ۱۴۷. وسیلة الدارین: ص ۲۹۸ - ۲۹۹.

۳. مثیر الاحزان: ص۳۵. لهوف: ص۱۴۰. بحار الانوار: ج ۴۵ ص۲. ارشاد: ج۲ ص۹۳. کلمات الامام الحسنعليه‌السلام : ص۴۰۴. فیض العلام: ص۱۴۹. وسیلة الدارین: ص۳۰۲-۳۰۳. ینابیع المودة: ج۳ ص ۶۴. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۹. تاریخ یعقوبی: ج۲ ص۲۴۴. جواهر المطالب: ج۲ ص۲۸۳. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۱. مقاتل الطالبیین : ص۷۵ سبل الهدی و الرشاد: ج۱۱ ص۷۷.

۱۰ محرم (عاشورا)

۱. شهادت امام حسینعليه‌السلام

در این روز در سال ۶۱ ه(۱) که روز شنبه(۲) یا جمعه(۳) بوده، آقا و مولایمان حضرتاباعبداللَّه الحسین عليه‌السلام در سن ۵۸ سالگی (و یا ۵۶ و یا ۵۷ سالگی) بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی درزمین کربلا به شهادت رسیدند .(۴) این روز، روز باریدن خون از آسمان است، و روزی است که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسینعليه‌السلام در آن به وقوع پیوسته است.(۵)

____________________

۱. بعضی از مصادر مخالفین: مستدرک حاکم، سنن کبری بیهقی، مجمع الزوائد، فتح الباری، تحفة الحوذی، عون المعبود، المصنّف ابن ابی شیبة، الآحاد و المثانی، المعجم الکبیر، نظم درر السمطین، الطبقات و تاریخ خلیفة بن خیاط، معرفة الثقات، اخبار الطول، مشاهیر علماء الامصار، الثقات ابن حبان، تاریخ بغداد، التعدیل، و الترجیح، اسد الغابة، تهذیب الکمال، تاریخ دمشق، جواهر المطالب فی مناقب الامام علیعليه‌السلام ، سیر اعلام النبلاء، لسان المیزان، تقریب التهذیب، الاصابة، انساب سمعانی، البدایة و النهایة، سبل الهدی و الرشاد، ینابیع المودة، الذریة الطاهرة، رجال مسلم، تعجیل المنفعة، الاستیعاب، تاریخ طبری، مقاتل الطالببین، فیض القدیر، مولد العلماء و وفیاتهم، معرفة الثقات، رجال صحیح بخاری، صفوة الصفوة، تهذیب الاسماء، تلخیص الحبیر، تذکرة الخواص، مقتل الحسینعليه‌السلام (خوارزمی).

۲. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۳ ص۲۳۱. تهذیب الاحکام: ج۴ ص۳۳۳. کامل الزیارات: ص۱۵۳. الهدلیة الکبری: ص۲۰۱، ۲۰۳. مقتل الحسینعليه‌السلام : ص۱۱۳. ارشاد: ج ۲، ص ۱۳۳،۳۷۹. عیون المعجزات: ص۶۱. تاج الموالید: ص۳۰. الخرائج و الجرائح: ج۳ ص۱۱۵۹. عدد القویة: ص۶۵. وسائل الشیعة: ج۱۳ ص۲۴۸. بحار الانوار: ج۴۴ ص۱۹۸، ۳۳۱، ج۴۵ ص۸۷، ج۵۲ ص۲۸۵، ۲۹۰. لهوف: ص۱۲۹. روضة الواعظین: ص۲۶۳. الغیبة طوسی: ص۴۵۳. حدائق الناضرة: ج۱۷ ص۴۳۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۲۰.

۳. تاریخ موالید الائمةعليه‌السلام : ص۲۰. عیون المعجزات: ص۶۱. بحار الانوار: ج۴۴ ص۱۹۹. تاریخ دمشق: ج۱۴ ص۲۵۰. مستدرک حاکم: ج۳ ص۱۷۷.

۴. کافی: ج۱ ص۴۶۳. ارشاد: ج۲ ص۱۳۳. اعلام الوری: ج۱ ص۴۲۰. کشف الغمة: ج۲ ص۴۰. توضیح المقاصد: ص۳. مسار الشیعة: ص۲۴. تهذیب شیخ طوسی: ج۶ ص۴۲. زاد المعاد: ص۳۰۶. معالی السبطین: ج۲ ص۵. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۴. مصباح المتهجد: ص۷۱۲. مقاتل الطالبیین: ص۷۸.

۵. زاد المعاد: ص۳۰۶-۳۰۷.

چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند، و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام گریه کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند.(۱) در این روز ترک خوردن و آشامیدن بخصوص از غذاهای لذیذ مناسب است.(۲)

۲. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی(۳)

۳. شهادت مسلم بن عوسجه(۴)

۴. شهادت حر بن یزید ریاحی

۵. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری(۵)

۶. شهادت همسر وهب، به دست رستم غلام شمر(۶)

۷. شهادت شبیه ترین مردم به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علی اکبرعليه‌السلام فرزند بزرگ سیّد الشّهداءعليه‌السلام

عموی والامقام حضرت صاحب الامرعليه‌السلام .

____________________

۱. کامل الزیارت: ص۲۳۴، ۲۳۵. کمال الدین: ص۶۷۲. مستدرک الوسائل: چ۱۰ ص۲۴۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲۶، ج۵۲ ص۳۲۶. ۲.توضیح المقاصد: ص ۳. مسار الشیعة: ص ۲۵.

۳. مثیر الاحزان: ص۳۲. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۷-۲۶، ۷۱، ۷۴-۶۵، ج۹۸ ص۲۷۴-۲۶۹. ابصار العین: ص۵۶، ۶۱. وسیلة الدارین: ص۱۱۹، ۱۲۶. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۸۷، ۱۰۱. اعیان الشیعة: ج۴ ص۵۵۵. رجال البرقی: ص۳۴، ۴۱. مزار ابن مشهدی: ص۴۹۶ -۴۸۶. رجال شیخ طوسی: ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰. نفس المهموم: ص۲۷۰. الاصابه: ج۲ ص۱۴۲. الاعلام زرکلی: ج۲ ص۱۶۶.

۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۲۳، ۷۱. مثیر الاحزان: ص۳۳. اعیان الشیعة: ج۴ ص۲۹۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۷۸. نفس المهموم: ۲۹۰. ابصار العین: ص۱۰۵. وسیلة الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۰۸. الاعلام زرکلی: ج۷ ص۲۲۲.

۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۲۳، ۷۱. مثیر الاحزان: ص۳۳. اعیان الشیعة: ج۴ ص۲۹۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۷۸. نفس المهموم: ۲۹۰. ابصار العین: ص۱۰۵. وسیلة الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۱۵. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۲ ص۲۴۶. ۶. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۱۴۱. لواعج الاشنان: ص۱۳۹. منتخب التواریخ: ص۲۸۸. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۳۴. مثیر الاحزان: ص۳۲. ابصار العین انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۰۶، ۱۰۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۱۴۲، ج۲ ص ۱۳۸-۱۳۶. بحار الانوار: ج۴۵ ص ۱۷-۱۶.

۸. شهادت قاسم بن الحسنعليه‌السلام .(۱)

۹. شهادت عبداللَّه بن الحسنعليه‌السلام .

۱۰. شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس بن علی بن ابی طالبعليه‌السلام .

۱۱. شهادت مولانا الرضیع باب الحوائج علی اصغرعليه‌السلام .

۱۲. آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین

به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت.

۱۳. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم

بر سیّد الشّهداءعليه‌السلام و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت.

۱۴ غارت اموال از خیام امام حسینعليه‌السلام .

۱۵. فرار فاطمیات و علویات در بیابانها

بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبداللَّهعليه‌السلام .

۱۶. غارت کردن لباس و زره و... از بدن مطهر شهدای کربلا.

۱۷. جدا شدن سرهای مطهر امام حسینعليه‌السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت.

۱۸ به آتش کشیدن خیمه های آل اللَّه ،فرزندان رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهراء عليهم‌السلام .

۱۹. شهادت دختران کوچک در کنار خیمه ها.

۲۰. گریه و ماتم بر سیّد الشّهداءعليه‌السلام

و عزای زمین و زمان، عرش و آسمان، جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت.

____________________

۱. ارشاد: ج۲ ص۱۰۷، ۱۰۸. مثیر الاحزان: ص۳۶. بحار الانوار: ج۴۵ ص۳۴، ۳۶، ۶۸، ۶۹. ابصار العین: ص۳۶، ۳۷. وسیلة الدارین: ص۲۵۱، ۲۵۳. فرسان الهیجاء: ج۲ ص۲۶، ۳۰.

در این روز ملکی ندا کرد: ای امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید، خداوند شما را موفق به درک عید فطر و قربان نفرماید.(۱)

۲۱. رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام در کوفه

عصر عاشورارأس مطهر و نورانی امام حسین عليه‌السلام را توسط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند.(۲)

۲۲. خونین شدن ریشه هر گیاهیکه از زمین می کشیدند، از مصیبت عظمای آن روز. (۳)

۲۳. قتل ابن زیاد

ابن زیاد در روز عاشورای سال ۶۷ ه به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد. حصین بن نمیر و جمعی از قتله امام حسینعليه‌السلام نیز همراه ابن زیاد به قتل رسیدند.(۴)

ابن زیاد ملعون به دست ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی کشته شد، و سر نحسش را برای مختار فرستادند.مختار هم سر او را برای امام زین العابدین عليه‌السلام فرستاد. هنگام وارد کردن سر ابن زیاد حضرت مشغول غذا خوردن بود. لذا سجده شکر به جای آورده

____________________

۱.کافی: ج۴ ص۱۷۰. بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۷، ۲۱۸. وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۲۹۶. من لا یحضره الفقیه: ج۲ ص۸۹، ۱۷۵. مستدرک الوسائل: ج۶ ص۱۵۲.

۲. بحار الانوار: ج۴۵ ص۶۲، ۱۰۷. ارشاد: ج۲ ص۱۱۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۳. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۰. منتهی الآمال: ج۱ ص۴۰۱. فیض العلام: ص۱۵۵. تاریخ طبری: ج۵ ص۳۴۸.

۳. کامل الزیارات: ص۱۵۹. بحار الانوار: ج۴۵ ص۸۹، ۲۰۴، ۲۱۶، ۳۰۵. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۰۵، ۱۱۶، ۱۸۷. شرح احقاق الحق: ج۱۱ ص۴۸۳-۴۸۱. ترجمة الامام الحسینعليه‌السلام من طبقات ابن سعد: ص۹۰. ینابیع المودة: ج۳ ص ۱۵، ۲۰، ۱۰۲. تاریخ دمشق: ج۱۴ ص۲۳۰. الصواعق المحرقة: ص۱۱۶، ۱۹۲. تفسیر ابن کثیر: ج۴ ص۱۵۴. تذکرة الخواص: ص۲۴۶. نظم درر السمطین: ص۲۲۱.

۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۳۸۳، ۳۸۵. تتمه المنتهی: ص ۹۰. قلائد النحور: ج ذی الحجه، ص ۴۲۴. مستدرک سفینه البحار: ج ۵، ص ۲۱۵. وقائع الشهور: ص۲۲۷. لطائف المعارف: ص۱۴۵. استیعاب: ج ۱، ص ۳۹۶. البدایه و النهایه: ج ۸، ص ۳۱۰. التاریخ الصغیر: ج۱ ص۱۵۵.

فرمودند: «روزی که ما را بر ابن زیاد وارد کردند غذا می خورد. من از خدا خواستم که از دنیا نروم تا سر او را در مجلس غذای خود مشاهده کنم، همچنان که سر پدر بزرگوارم مقابل او بود و غذا می خورد. خداوند به مختار جزای خیر دهد که خونخواهی ما را نمود». سپس حضرت به اصحاب خود فرمود: همه شکر کنید.»(۱)

۲۴. قیام حضرت مهدیعليه‌السلام

به روایتی حضرتبقیه اللَّه الاعظم حجه بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداه در این روز قیام خواهند کرد.(۲)

۲۵. وفات امّ سلمه

در این روز در سال ۶۲-۶۳ ه امّ سلمه همسر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دنیا رحلت فرمود.(۳) نام او هند، پدرش ابی امیّه، مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب بود. شوهر اول او پسر خاله اش ابوسلمه بن عبدالاسد بن مغیره بود. چون به شرف اسلام مشرف شد با همسرش امّ سلمه به حبشه مهاجرت کردند. پس از بازگشت از حبشه براثر زخمی که در جنگ احد بر او وارد شده بود ، بعد از مدتی شهید شد.(۴)

سلمه، عمر، زینب و درّه، فرزندان او بودند، وعمر در جمیع جنگهای امیر المؤمنین عليه‌السلام شرکت کرد و مدتی از طرف آن حضرت والی بحرین بود.(۵)

____________________

۱. ذوب النضار: ص۱۴۴. بحار الانواز ج۴۵ ص۳۳۶، ۳۴۲، ۳۸۶. امالی طوسی: ص۲۴۳. مدینة المعاجز: ج۴ ص۳۲۸.

۲. الغیبة (نعمانی): ص۲۸۲. تهذیب الاحکام: ج۴ ص۳۲۳. کمال الدین: ص۶۵۴. اعلام الوری: ج۲ ص۲۸۶. بحار الانوار: ج۵۲ ص۲۹۷، ج۹۵ ص۱۹۰. عدد القویة ص۶۵. کشف الغمة: ج۲ ص۴۶۲، ۵۳۴.

۳. مستدرک سفینه البحار: ج ۵، ص ۲۱۵. تاریخ دمشق: ج۳ ص۲۱۱.

۴. بحار الانوار: ج۲۰ ص۱۴۳، ۱۸۵. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۱. الصحیح من السیرة: ج۷ ص۷۳. ذخائر العقبی: ص۲۵۳. طبقات الکبری: ج۳ ص۲۴۰. البدایة و النهایة: ج۴ ص۷۱.

۵. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۶۹- ۱۶۸. الدجات الرفیعة: ص۱۹۸. سفینة البحار: ج۳ ص۶۴۸. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۶ ص۷۴. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۱۹. استعیاب: ج۳ ص۱۱۶۰.

بعد از اینکه عدّه امّ سلمه در وفات شوهرش سر آمد، ابوبکر و عمر جداگانه به خواستگاری او رفتند، ولی امّ سلمه اجابت نکرد.سپس پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از او خواستگاری کرد و امّ سلمه قبول کرد،(۱) و به فرزند خود عمر بن ابی سلمه گفت: عقد را جاری کن.(۲)

عایشه وقتی دید پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امّ سلمه را به عقد خویش در آورده بسیار ناراحت شد، چه اینکه امّ سلمه در جمال کم نظیر بود. عایشه به حفصه گفت: امّ سلمه چقدر زیباست! او باور نکرد تا اینکه امّ سلمه را دید.از همین جهت حسادت این دو با امّ سلمه بسیار زیاد بود .(۳)

امّ سلمه فضائلی دارد که او را از دیگر همسران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به جز خدیجه کبریعليها‌السلام ممتاز کرده است:

۱. بارها امّ سلمه عایشه را نصیحت می کرد در پیروی از علی بن ابی طالبعليه‌السلام ، ولی او نمی پذیرفت. فضائل و مناقب آن حضرت را برای عایشه می گفت ولی او قبول نمی کرد،(۴) او تا لحظه ای که زنده بود با عایشه سخن نگفت چون مردم را برای جنگ با علی بن ابی طالبعليه‌السلام در جنگ جمل جمع کرد.(۵)

۲. امّ سلمه شهادت داد که عایشه دشمنامیر المؤمنین عليه‌السلام است.(۶)

____________________

۱. الصحیح من السیرة: ج۵ ص۲۴۵. مسند احمد: ج۶ ص۳۱۳. سیر اعلام النبلاء: ج۱ ص۱۵۲. طبقات الکبری: ج۸ ص۸۹.

۲. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۰۳، ۲۲۴. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۲. مستدرک حاکم: ج۴ ص۱۷. سیر اعلام النبلاء: ج۲ ص۲۰۴.

۳. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۴۹، ج۵ ص۲۴۶. موسوعة التاریخ الاسلامی: ج۲ ص۴۴۵. طبقات الکبری: ج۸ ص۹۴.سیر اعلام النبلاء: ج۲ ص۲۰۹. الاصابة: ج۸ع ص۳۴۳، ۴۰۶.

۴. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۷۰-۱۴۹. احتجاج: ج۱ ص۲۴۱. معانی الاخبار: ص۳۷۵. الجمل شیخ مفید: ص۱۲۵. مجمع النورین: ص۲۶۴. الجمل ابن شدقم: ص۲۸.بلاغات النساء: ص۷. العقد الفرید: ج۲ ص۲۷۷. الامامة و السیاسة: ج۱ ص۷۶. جواهر المطالب فی مناقب الامام علیعليه‌السلام : ج۲ ص۱۰.

۵. الصحیح من السیرة ج۵ ص۲۴۷. شرح الاخبار: ج۱ ص۳۹۶. المحاسن و المساوی: ج۱ ص۴۸۱.

۶. الهدایة الکبری: ص۱۹۷. مدینة المعاجز: ج۳ ص۴۱۲.

۳. امّ سلمه شنید که یکی از آزاد شده هایش امیر المؤمنینعليه‌السلام را ناسزا گفته است. آن شخص را فرا خواند و آنقدر از فضائل و مناقب علیعليه‌السلام که از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیده بود برای آن شخص بازگو کرد، تا او توبه کند.(۱)

۴. امّ سلمه حدیث «نحن معاشر الانبیاء لانورّث... » را کهابوبکر آن را به دروغ به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نسبت داد تکذیب کرد.(۲)

۵. هنگامی که امیر المؤمنینعليه‌السلام برای جنگ جمل حرکت کردند، امّ سلمه پسرش عمر بن ابی سلمه را برای یاری آن حضرت فرستاد، و به آن حضرت پیغام داد: «اگر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همسرانش را به ملازمت خانه ها امر نفرموده بود می آمدم و در نصرت و یاری شما کوتاهی نمی کردم».(۳)

۶ بعد از رحلت خدیجه کبریعليها‌السلام مراقبت حضرت زهراءعليها‌السلام با فاطمه بنت اسدعليها‌السلام بود. بعد از رحلت فاطمه بنت اسد این مهم از طرف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امّ سلمه سپرده شد، و عایشه از این ماجرا بسیار خشمناک بود. امّ سلمه می گفت: «مردم گمان می کنند من آموزگار فاطمه عليها‌السلام هستم! بخدا قسم که آن حضرت آموزگار من است ».

۷ روزی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پوست گوسفندی را طلبیدند و مطالبی را فرمودند و امیر المؤمنینعليه‌السلام نوشتند. بعد آن پوست را به امّ سلمه دادند و فرمودند: «هرکس بعد از من فلان و فلان نشانه را به تو داد، این پوست را به او تسلیم کن». آن سه نفر آن نشانه ها را نداشتند، و امّ سلمه آن پوست را در خلافت ظاهری امیر المؤمنین عليه‌السلام به آن حضرت - که

____________________

۱. امالی صدوق: ص۴۶۲. امالی طوسی: ص۴۲۵. بشارة المصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ص۵۸. کشف الغمة: ج۱ ص۲۹۶. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۲. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۲۱، ج۳۸ ص۳۰۹. کشف الیقین: ص۴۶۸. ینابیع المودة: ج۱ ص۲۴۲.

۲. دلائل الامامة: ص۱۲۴. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۳. بیت الاحزان: ص۱۵۳، از «الدرّ النظیم».

۳. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۶۸. سفینة البحار: ج۳ ص۶۸۴. الدجات الرفیعة: ص۱۹۸. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۶ ص۷۴. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۱۹. استیعاب: ج۳ ص۱۱۶۰. المیعار و الموازنة: ص۳۰. تذکرة الخواص: ص۶۷.

۴.دلائل الامامة: ص۸۲. بحار الانوار: ج۴۳ ص۱۰. مجمع النورین: ص۵۲. اللمعة البیضاء: ص۲۳۴.

همه نشانه ها را دارا بود تسلیم نمود.(۱)

۸ هنگام حرکت امام حسینعليه‌السلام از مدینه به مکه امّ سلمه آمد و خبر شهادت آن حضرت را که از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیده بود با اندوهی

فراوان بازگو کرد. امام حسینعليه‌السلام محل شهادت و موضع دفن خود و اصحابشان و... را به معجزه نشان دادند. سپس مقداری از خاک آن بقعه طیّبه را به امّ سلمه دادند و در نزد آن حضرت بود تا روز عاشورا که امّ سلمه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با حالتی گردآلود و ژولیده مو در خواب دید، و عرض کرد: یا رسول اللَّه، این چه حالت است که در شما می نگرم؟ فرمودند: «ای امّ سلمه، حسین مرا کشتند و دیشب برای او و اصحاب او قبر می کندم ».

وقتی از خواب بیدار شد خاکی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام حسینعليه‌السلام به او داده بودند به خون تازه تبدیل شده است.(۲)

شب یازدهم محرم

۱. شام غریبان کربلا

نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از شهادت سیّد الشّهداءعليه‌السلام است. شبی تیره تر از سیاهی! شبی جانسوز که در آن تلخترین لحظات بر خاندان امام حسینعليه‌السلام گذشت.

____________________

۱. بصائر الدرجات: ص۱۸۳. الامامة و التبصرة من الحیرة: ص۴۵. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۲۴، ج۲۶ ص۴۹، ج۳۸ ص۱۳۲. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۴۸.

۲. بحار الانوار: ج۴۴ ص۲۲۵، ۲۴۱، ج۴۵ ص۸۹، ۲۳۰. امالی صدوق: ص۲۰۳. امالی طوسی: ص۳۱۵. کلمات الامام الحسینعليه‌السلام : ص۲۹۲. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۹۲. ریاحین الشرعیة: ج۲ ص۳۰۵ - ۲۸۳. ذخائر العقبی: ص۱۴۸. ینابیع المودة: ج۳ ص۱۲. تاریخ یعقوبی: ج۲ ص۲۴۶. مجمع الزوائد: ج۹ ص۱۸۹. المعجم الکبیر: ج۳ ص۱۰۸. تاریخ دمشق : ج۱۴ ص۱۹۳. تهذیب الکمال: ج۶ ص۴۰۹. تهذیب التهذیب: ج۲ ص۳۰۱.

آیا می شود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتّی تصّور نمود؟ آیا کسی درک می کند کهدیدگان خونفشان عمه امام زمان عليه‌السلام و اهل بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند ؟ آیا می تواند تصویر کند که آه و ناله سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است؟

با چه زبانی و با چه لفظی می توان دلهای شکسته، قلبهای جریحه دار، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوخته گلستان نبوی و علوی، و سوز دل یتیمان و بانوان حسینی را بیان کرد؟

شام غریبان است ! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بی سرپرست که دیشب سرپرست و کاشانه داشتند، امشب با آشیانه سوخته و دلهای داغدار، بدون سرورشان حضرت اباعبداللَّه چه می کنند؟

تفاوت بین این دو شب چقدر است:شب عاشورا و شب یازدهم ؟ دیشب چه سالاری داشتند؟ دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟ دیشب چه کسانی در خیمه ها بودند؟ امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!آن شب چه کسی سرپرستی علویات و فاطمیات را بر عهده داشت؟ زینب کبریعليها‌السلام آن شب چه حالی داشت؟ از یک سو مراقبت از حجّت خدا زین العابدینعليه‌السلام و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به دنبال دخنران گمشده!!همه اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند !

آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنینعليه‌السلام . «سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشّکور ».(۱)

۲. سر امام حسینعليه‌السلام در تنور خولی

شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسینعليه‌السلام در تنور منزل خولی بود در

____________________

۱. از زیارت حضرت زینبعليها‌السلام

حالیکه نورانیّت آن سر فضا را روشن نموده بود.(۱)

۱۱ محرم

۱. حرکت کاروان اسرا از کربلا

عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر شتران بی جهاز سوار کردند(۲) و سیّد سجّادعليه‌السلام را نیز با غل جامعه بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسینعليه‌السلام افتاد،لطمه ها بر صورت زدند و صدا به صیحه و ندبه برداشتند .(۳)

۲. تشکیل مجلس ابن زیاد

روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد. ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسّم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.(۴)

۳. حرکت اهل بیت امام حسینعليه‌السلام به سوی کوفه

عصر روز یازدهم اهل بیتعليهم‌السلام را با حالت اسارت به کوفه بردند. نزدیک

____________________

۱. مقتل الحسینعليه‌السلام (مقرّم): ص ۳۰۴. از مدینه تا مدینه: ص۷۷۰. فیض العلام: ص۱۵۶-۱۵۵. در بعضی از مصادر به جای تنور خولی، زیر ظرف خمیر آمده است: مناقب آل ابی طالبعليهم‌السلام :ج۴ ص۶۸. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۲۶. مثیر الاحزان: ص۶۶. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۱۴. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۴۸.

۲. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۰. لهوف: ص۱۸۹. بحار الانوار: ج۴۵ ص۰۷.

۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۳. مثیر الاحزان: ص۶۴. معالی السبطین: ج۲ ص۹۰. قلائد النحور: ص ۱۸۴. فیض العلام: ص ۱۵۶. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۴۸. البدایة و النهایة: ج۸ ص۲۱۰. ۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۱.

۵. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. مثیر الاحزان: ص۶۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۶۲. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۱. لهوف: ص۱۸۹.

غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد، و بسان فرماندهی که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسرائ وارد کوفه شد.(۱)

۱۲ محرم

۱. دفن شهدای کربلا

روز دفن بدنه ای مطهر سیّد الشّهداءعليه‌السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت،(۲) توسّط امام سجّادعليه‌السلام به یاری جمعی از بنی اسد است.(۳) و بنا بر قولی دفن شهدای کربلا در سیزهم محرم بوده است.(۴)

۲. ورود اهل بیتعليه‌السلام به کوفه

روز دوازدهم روز ورود اهل بیتعليهم‌السلام با حالت اسارت به کوفه است.(۵)

در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید، و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها موکل گردانید، که احدی از شیعیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام حرکتی نکند.

سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روی اهل بیتعليه‌السلام حرکت دهند،و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند .

____________________

۱. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۴.

۲. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۰۸. مثیر الاحزان: ص۶۵.

۳. تذکرة الشهداء (مترجّم): ص۴۴۷- ۴۴۵. الوقایع و الحوادث: ج ۶ ص ۶۱-۵۹. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۱۳۲. علی الاکبرعليه‌السلام (مقرّم): ص۹۴.

۴. علی الاکبرعليه‌السلام : ص۹۴. تذکرة الشهداء (مترجَم):ص۴۴۵.

۵. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۱. درجات الرفیعة: ص۴۵۱. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۴. الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۲۵.

۲ - آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنینعليه‌السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاسعليه‌السلام و برادرانشامان نامه آورد. آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبداللَّهعليه‌السلام رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا»: «پسران خواهر ما کجایند»؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسینعليه‌السلام فرمود: جواب او را بدهید اگرچه فاسق است.

حضرت عبّاسعليه‌السلام در جواب فرمودند: چه می گوئی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسینعليه‌السلام به کشتن ندهید.

حضرت عبّاسعليه‌السلام با صدای بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امیر تو (و بر امان تو) بد. ما را امان می دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد »؟!(۱)

۳ - درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسینعليه‌السلام

درعصر تاسوعا امامعليه‌السلام برای به تعویق انداختن جنگیک شب دیگر مهلت گرفتند . چون عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امامعليه‌السلام نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاسعليه‌السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها در ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.(۲)

۴ - آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،(۳) و شمر نامه ابن زیاد را آورد.(۴)

____________________

۱. امالی صدوق: ص۲۲۰. ارشاد: ج۲ ص۸۹. لهوف: ص۱۵۰. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۰۷. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶. بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۶۱. کلمات الامام الحسینعليه‌السلام : ص۳۹۱ - ۳۹۰. ازمدینه تا مدینه: ص۳۸۲ - ۳۷۷. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۵. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۰. مقتل الحسین (خوارزمی): ج۱ ص۳۵۴-۳۴۹.

۲. همان.

۳. امالی صدوق: ص۲۲۰. بحار النوار: ج۴۴ ص۳۱۵. از مدینه تا مدینه: ص ۳۷۸.

۴. امالی صدوق: ص۲۲۰. ارشاد: ج۲ ص۸۹. بحار النوار: ج۴ ص۳۱۶، ۳۱۹. لهوف: ص۱۵۰. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۵. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۰.

۵. خطابه امام حسینعليه‌السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسینعليه‌السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.(۱)

شب عاشورا

۱. سخنان امامعليه‌السلام با اهل بیت و اصحابش

در این شب امام حسینعليه‌السلام اصحاب و اهل بیت خود را جمع نمودند و کلماتی را به آنان فرمودند. خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هرجا که می خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت اهل بیتعليهم‌السلام و اصحاب کلماتی دروفاداری و جان نثاری خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.(۲)

۲. سخنان زینب کبریعليه‌السلام با امام حسینعليه‌السلام

در این شب بود که زینب کبریعليها‌السلام اشعار «یا دهر اف لک من خلیل... » را از زبان برادرش امام حسینعليه‌السلام شنیدو هنگامی که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود: «ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم ». سپس سیلی به صورت زد و بیهوش شد. امامعليه‌السلام خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبی فرمودند.(۳)

____________________

۱. همان. و مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج ۴، ص ۱۰۷. مثیر الاحزان: ص۳۸. روضة الواعظین: ص۱۸۲. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۱۰۷. ینابیع المودة: ج۳ ص۶۵. مقاتل الطالبیین: ص۷۴.

۲.همان. و فیض العلام: ص ۱۴۷. وسیلة الدارین: ص ۲۹۸ - ۲۹۹.

۳. مثیر الاحزان: ص۳۵. لهوف: ص۱۴۰. بحار الانوار: ج ۴۵ ص۲. ارشاد: ج۲ ص۹۳. کلمات الامام الحسنعليه‌السلام : ص۴۰۴. فیض العلام: ص۱۴۹. وسیلة الدارین: ص۳۰۲-۳۰۳. ینابیع المودة: ج۳ ص ۶۴. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۱۹. تاریخ یعقوبی: ج۲ ص۲۴۴. جواهر المطالب: ج۲ ص۲۸۳. البدایة و النهایة: ج۸ ص۱۹۱. مقاتل الطالبیین : ص۷۵ سبل الهدی و الرشاد: ج۱۱ ص۷۷.

۱۰ محرم (عاشورا)

۱. شهادت امام حسینعليه‌السلام

در این روز در سال ۶۱ ه(۱) که روز شنبه(۲) یا جمعه(۳) بوده، آقا و مولایمان حضرتاباعبداللَّه الحسین عليه‌السلام در سن ۵۸ سالگی (و یا ۵۶ و یا ۵۷ سالگی) بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی درزمین کربلا به شهادت رسیدند .(۴) این روز، روز باریدن خون از آسمان است، و روزی است که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسینعليه‌السلام در آن به وقوع پیوسته است.(۵)

____________________

۱. بعضی از مصادر مخالفین: مستدرک حاکم، سنن کبری بیهقی، مجمع الزوائد، فتح الباری، تحفة الحوذی، عون المعبود، المصنّف ابن ابی شیبة، الآحاد و المثانی، المعجم الکبیر، نظم درر السمطین، الطبقات و تاریخ خلیفة بن خیاط، معرفة الثقات، اخبار الطول، مشاهیر علماء الامصار، الثقات ابن حبان، تاریخ بغداد، التعدیل، و الترجیح، اسد الغابة، تهذیب الکمال، تاریخ دمشق، جواهر المطالب فی مناقب الامام علیعليه‌السلام ، سیر اعلام النبلاء، لسان المیزان، تقریب التهذیب، الاصابة، انساب سمعانی، البدایة و النهایة، سبل الهدی و الرشاد، ینابیع المودة، الذریة الطاهرة، رجال مسلم، تعجیل المنفعة، الاستیعاب، تاریخ طبری، مقاتل الطالببین، فیض القدیر، مولد العلماء و وفیاتهم، معرفة الثقات، رجال صحیح بخاری، صفوة الصفوة، تهذیب الاسماء، تلخیص الحبیر، تذکرة الخواص، مقتل الحسینعليه‌السلام (خوارزمی).

۲. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۳ ص۲۳۱. تهذیب الاحکام: ج۴ ص۳۳۳. کامل الزیارات: ص۱۵۳. الهدلیة الکبری: ص۲۰۱، ۲۰۳. مقتل الحسینعليه‌السلام : ص۱۱۳. ارشاد: ج ۲، ص ۱۳۳،۳۷۹. عیون المعجزات: ص۶۱. تاج الموالید: ص۳۰. الخرائج و الجرائح: ج۳ ص۱۱۵۹. عدد القویة: ص۶۵. وسائل الشیعة: ج۱۳ ص۲۴۸. بحار الانوار: ج۴۴ ص۱۹۸، ۳۳۱، ج۴۵ ص۸۷، ج۵۲ ص۲۸۵، ۲۹۰. لهوف: ص۱۲۹. روضة الواعظین: ص۲۶۳. الغیبة طوسی: ص۴۵۳. حدائق الناضرة: ج۱۷ ص۴۳۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۲۰.

۳. تاریخ موالید الائمةعليه‌السلام : ص۲۰. عیون المعجزات: ص۶۱. بحار الانوار: ج۴۴ ص۱۹۹. تاریخ دمشق: ج۱۴ ص۲۵۰. مستدرک حاکم: ج۳ ص۱۷۷.

۴. کافی: ج۱ ص۴۶۳. ارشاد: ج۲ ص۱۳۳. اعلام الوری: ج۱ ص۴۲۰. کشف الغمة: ج۲ ص۴۰. توضیح المقاصد: ص۳. مسار الشیعة: ص۲۴. تهذیب شیخ طوسی: ج۶ ص۴۲. زاد المعاد: ص۳۰۶. معالی السبطین: ج۲ ص۵. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۴. مصباح المتهجد: ص۷۱۲. مقاتل الطالبیین: ص۷۸.

۵. زاد المعاد: ص۳۰۶-۳۰۷.

چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند، و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام گریه کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند.(۱) در این روز ترک خوردن و آشامیدن بخصوص از غذاهای لذیذ مناسب است.(۲)

۲. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی(۳)

۳. شهادت مسلم بن عوسجه(۴)

۴. شهادت حر بن یزید ریاحی

۵. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری(۵)

۶. شهادت همسر وهب، به دست رستم غلام شمر(۶)

۷. شهادت شبیه ترین مردم به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علی اکبرعليه‌السلام فرزند بزرگ سیّد الشّهداءعليه‌السلام

عموی والامقام حضرت صاحب الامرعليه‌السلام .

____________________

۱. کامل الزیارت: ص۲۳۴، ۲۳۵. کمال الدین: ص۶۷۲. مستدرک الوسائل: چ۱۰ ص۲۴۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲۶، ج۵۲ ص۳۲۶. ۲.توضیح المقاصد: ص ۳. مسار الشیعة: ص ۲۵.

۳. مثیر الاحزان: ص۳۲. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۷-۲۶، ۷۱، ۷۴-۶۵، ج۹۸ ص۲۷۴-۲۶۹. ابصار العین: ص۵۶، ۶۱. وسیلة الدارین: ص۱۱۹، ۱۲۶. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۸۷، ۱۰۱. اعیان الشیعة: ج۴ ص۵۵۵. رجال البرقی: ص۳۴، ۴۱. مزار ابن مشهدی: ص۴۹۶ -۴۸۶. رجال شیخ طوسی: ص۶۰، ۹۳، ۱۰۰. نفس المهموم: ص۲۷۰. الاصابه: ج۲ ص۱۴۲. الاعلام زرکلی: ج۲ ص۱۶۶.

۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۲۳، ۷۱. مثیر الاحزان: ص۳۳. اعیان الشیعة: ج۴ ص۲۹۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۷۸. نفس المهموم: ۲۹۰. ابصار العین: ص۱۰۵. وسیلة الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۰۸. الاعلام زرکلی: ج۷ ص۲۲۲.

۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۲۳، ۷۱. مثیر الاحزان: ص۳۳. اعیان الشیعة: ج۴ ص۲۹۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۷۸. نفس المهموم: ۲۹۰. ابصار العین: ص۱۰۵. وسیلة الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۱۵. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۲ ص۲۴۶. ۶. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۱۴۱. لواعج الاشنان: ص۱۳۹. منتخب التواریخ: ص۲۸۸. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۳۴. مثیر الاحزان: ص۳۲. ابصار العین انصار الحسینعليه‌السلام : ص۱۰۶، ۱۰۷. فرسان الهیجاء: ج۱ ص۱۴۲، ج۲ ص ۱۳۸-۱۳۶. بحار الانوار: ج۴۵ ص ۱۷-۱۶.

۸. شهادت قاسم بن الحسنعليه‌السلام .(۱)

۹. شهادت عبداللَّه بن الحسنعليه‌السلام .

۱۰. شهادت قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس بن علی بن ابی طالبعليه‌السلام .

۱۱. شهادت مولانا الرضیع باب الحوائج علی اصغرعليه‌السلام .

۱۲. آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین

به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت.

۱۳. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم

بر سیّد الشّهداءعليه‌السلام و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت.

۱۴ غارت اموال از خیام امام حسینعليه‌السلام .

۱۵. فرار فاطمیات و علویات در بیابانها

بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبداللَّهعليه‌السلام .

۱۶. غارت کردن لباس و زره و... از بدن مطهر شهدای کربلا.

۱۷. جدا شدن سرهای مطهر امام حسینعليه‌السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت.

۱۸ به آتش کشیدن خیمه های آل اللَّه ،فرزندان رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهراء عليهم‌السلام .

۱۹. شهادت دختران کوچک در کنار خیمه ها.

۲۰. گریه و ماتم بر سیّد الشّهداءعليه‌السلام

و عزای زمین و زمان، عرش و آسمان، جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت.

____________________

۱. ارشاد: ج۲ ص۱۰۷، ۱۰۸. مثیر الاحزان: ص۳۶. بحار الانوار: ج۴۵ ص۳۴، ۳۶، ۶۸، ۶۹. ابصار العین: ص۳۶، ۳۷. وسیلة الدارین: ص۲۵۱، ۲۵۳. فرسان الهیجاء: ج۲ ص۲۶، ۳۰.

در این روز ملکی ندا کرد: ای امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید، خداوند شما را موفق به درک عید فطر و قربان نفرماید.(۱)

۲۱. رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام در کوفه

عصر عاشورارأس مطهر و نورانی امام حسین عليه‌السلام را توسط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند.(۲)

۲۲. خونین شدن ریشه هر گیاهیکه از زمین می کشیدند، از مصیبت عظمای آن روز. (۳)

۲۳. قتل ابن زیاد

ابن زیاد در روز عاشورای سال ۶۷ ه به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد. حصین بن نمیر و جمعی از قتله امام حسینعليه‌السلام نیز همراه ابن زیاد به قتل رسیدند.(۴)

ابن زیاد ملعون به دست ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی کشته شد، و سر نحسش را برای مختار فرستادند.مختار هم سر او را برای امام زین العابدین عليه‌السلام فرستاد. هنگام وارد کردن سر ابن زیاد حضرت مشغول غذا خوردن بود. لذا سجده شکر به جای آورده

____________________

۱.کافی: ج۴ ص۱۷۰. بحار الانوار: ج ۴۵، ص ۲۱۷، ۲۱۸. وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۲۹۶. من لا یحضره الفقیه: ج۲ ص۸۹، ۱۷۵. مستدرک الوسائل: ج۶ ص۱۵۲.

۲. بحار الانوار: ج۴۵ ص۶۲، ۱۰۷. ارشاد: ج۲ ص۱۱۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۳. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۰. منتهی الآمال: ج۱ ص۴۰۱. فیض العلام: ص۱۵۵. تاریخ طبری: ج۵ ص۳۴۸.

۳. کامل الزیارات: ص۱۵۹. بحار الانوار: ج۴۵ ص۸۹، ۲۰۴، ۲۱۶، ۳۰۵. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۰۵، ۱۱۶، ۱۸۷. شرح احقاق الحق: ج۱۱ ص۴۸۳-۴۸۱. ترجمة الامام الحسینعليه‌السلام من طبقات ابن سعد: ص۹۰. ینابیع المودة: ج۳ ص ۱۵، ۲۰، ۱۰۲. تاریخ دمشق: ج۱۴ ص۲۳۰. الصواعق المحرقة: ص۱۱۶، ۱۹۲. تفسیر ابن کثیر: ج۴ ص۱۵۴. تذکرة الخواص: ص۲۴۶. نظم درر السمطین: ص۲۲۱.

۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۳۸۳، ۳۸۵. تتمه المنتهی: ص ۹۰. قلائد النحور: ج ذی الحجه، ص ۴۲۴. مستدرک سفینه البحار: ج ۵، ص ۲۱۵. وقائع الشهور: ص۲۲۷. لطائف المعارف: ص۱۴۵. استیعاب: ج ۱، ص ۳۹۶. البدایه و النهایه: ج ۸، ص ۳۱۰. التاریخ الصغیر: ج۱ ص۱۵۵.

فرمودند: «روزی که ما را بر ابن زیاد وارد کردند غذا می خورد. من از خدا خواستم که از دنیا نروم تا سر او را در مجلس غذای خود مشاهده کنم، همچنان که سر پدر بزرگوارم مقابل او بود و غذا می خورد. خداوند به مختار جزای خیر دهد که خونخواهی ما را نمود». سپس حضرت به اصحاب خود فرمود: همه شکر کنید.»(۱)

۲۴. قیام حضرت مهدیعليه‌السلام

به روایتی حضرتبقیه اللَّه الاعظم حجه بن الحسن العسکری ارواحنا له الفداه در این روز قیام خواهند کرد.(۲)

۲۵. وفات امّ سلمه

در این روز در سال ۶۲-۶۳ ه امّ سلمه همسر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دنیا رحلت فرمود.(۳) نام او هند، پدرش ابی امیّه، مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب بود. شوهر اول او پسر خاله اش ابوسلمه بن عبدالاسد بن مغیره بود. چون به شرف اسلام مشرف شد با همسرش امّ سلمه به حبشه مهاجرت کردند. پس از بازگشت از حبشه براثر زخمی که در جنگ احد بر او وارد شده بود ، بعد از مدتی شهید شد.(۴)

سلمه، عمر، زینب و درّه، فرزندان او بودند، وعمر در جمیع جنگهای امیر المؤمنین عليه‌السلام شرکت کرد و مدتی از طرف آن حضرت والی بحرین بود.(۵)

____________________

۱. ذوب النضار: ص۱۴۴. بحار الانواز ج۴۵ ص۳۳۶، ۳۴۲، ۳۸۶. امالی طوسی: ص۲۴۳. مدینة المعاجز: ج۴ ص۳۲۸.

۲. الغیبة (نعمانی): ص۲۸۲. تهذیب الاحکام: ج۴ ص۳۲۳. کمال الدین: ص۶۵۴. اعلام الوری: ج۲ ص۲۸۶. بحار الانوار: ج۵۲ ص۲۹۷، ج۹۵ ص۱۹۰. عدد القویة ص۶۵. کشف الغمة: ج۲ ص۴۶۲، ۵۳۴.

۳. مستدرک سفینه البحار: ج ۵، ص ۲۱۵. تاریخ دمشق: ج۳ ص۲۱۱.

۴. بحار الانوار: ج۲۰ ص۱۴۳، ۱۸۵. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۱. الصحیح من السیرة: ج۷ ص۷۳. ذخائر العقبی: ص۲۵۳. طبقات الکبری: ج۳ ص۲۴۰. البدایة و النهایة: ج۴ ص۷۱.

۵. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۶۹- ۱۶۸. الدجات الرفیعة: ص۱۹۸. سفینة البحار: ج۳ ص۶۴۸. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۶ ص۷۴. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۱۹. استعیاب: ج۳ ص۱۱۶۰.

بعد از اینکه عدّه امّ سلمه در وفات شوهرش سر آمد، ابوبکر و عمر جداگانه به خواستگاری او رفتند، ولی امّ سلمه اجابت نکرد.سپس پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از او خواستگاری کرد و امّ سلمه قبول کرد،(۱) و به فرزند خود عمر بن ابی سلمه گفت: عقد را جاری کن.(۲)

عایشه وقتی دید پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امّ سلمه را به عقد خویش در آورده بسیار ناراحت شد، چه اینکه امّ سلمه در جمال کم نظیر بود. عایشه به حفصه گفت: امّ سلمه چقدر زیباست! او باور نکرد تا اینکه امّ سلمه را دید.از همین جهت حسادت این دو با امّ سلمه بسیار زیاد بود .(۳)

امّ سلمه فضائلی دارد که او را از دیگر همسران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به جز خدیجه کبریعليها‌السلام ممتاز کرده است:

۱. بارها امّ سلمه عایشه را نصیحت می کرد در پیروی از علی بن ابی طالبعليه‌السلام ، ولی او نمی پذیرفت. فضائل و مناقب آن حضرت را برای عایشه می گفت ولی او قبول نمی کرد،(۴) او تا لحظه ای که زنده بود با عایشه سخن نگفت چون مردم را برای جنگ با علی بن ابی طالبعليه‌السلام در جنگ جمل جمع کرد.(۵)

۲. امّ سلمه شهادت داد که عایشه دشمنامیر المؤمنین عليه‌السلام است.(۶)

____________________

۱. الصحیح من السیرة: ج۵ ص۲۴۵. مسند احمد: ج۶ ص۳۱۳. سیر اعلام النبلاء: ج۱ ص۱۵۲. طبقات الکبری: ج۸ ص۸۹.

۲. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۰۳، ۲۲۴. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۲. مستدرک حاکم: ج۴ ص۱۷. سیر اعلام النبلاء: ج۲ ص۲۰۴.

۳. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۴۹، ج۵ ص۲۴۶. موسوعة التاریخ الاسلامی: ج۲ ص۴۴۵. طبقات الکبری: ج۸ ص۹۴.سیر اعلام النبلاء: ج۲ ص۲۰۹. الاصابة: ج۸ع ص۳۴۳، ۴۰۶.

۴. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۷۰-۱۴۹. احتجاج: ج۱ ص۲۴۱. معانی الاخبار: ص۳۷۵. الجمل شیخ مفید: ص۱۲۵. مجمع النورین: ص۲۶۴. الجمل ابن شدقم: ص۲۸.بلاغات النساء: ص۷. العقد الفرید: ج۲ ص۲۷۷. الامامة و السیاسة: ج۱ ص۷۶. جواهر المطالب فی مناقب الامام علیعليه‌السلام : ج۲ ص۱۰.

۵. الصحیح من السیرة ج۵ ص۲۴۷. شرح الاخبار: ج۱ ص۳۹۶. المحاسن و المساوی: ج۱ ص۴۸۱.

۶. الهدایة الکبری: ص۱۹۷. مدینة المعاجز: ج۳ ص۴۱۲.

۳. امّ سلمه شنید که یکی از آزاد شده هایش امیر المؤمنینعليه‌السلام را ناسزا گفته است. آن شخص را فرا خواند و آنقدر از فضائل و مناقب علیعليه‌السلام که از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیده بود برای آن شخص بازگو کرد، تا او توبه کند.(۱)

۴. امّ سلمه حدیث «نحن معاشر الانبیاء لانورّث... » را کهابوبکر آن را به دروغ به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نسبت داد تکذیب کرد.(۲)

۵. هنگامی که امیر المؤمنینعليه‌السلام برای جنگ جمل حرکت کردند، امّ سلمه پسرش عمر بن ابی سلمه را برای یاری آن حضرت فرستاد، و به آن حضرت پیغام داد: «اگر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همسرانش را به ملازمت خانه ها امر نفرموده بود می آمدم و در نصرت و یاری شما کوتاهی نمی کردم».(۳)

۶ بعد از رحلت خدیجه کبریعليها‌السلام مراقبت حضرت زهراءعليها‌السلام با فاطمه بنت اسدعليها‌السلام بود. بعد از رحلت فاطمه بنت اسد این مهم از طرف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امّ سلمه سپرده شد، و عایشه از این ماجرا بسیار خشمناک بود. امّ سلمه می گفت: «مردم گمان می کنند من آموزگار فاطمه عليها‌السلام هستم! بخدا قسم که آن حضرت آموزگار من است ».

۷ روزی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پوست گوسفندی را طلبیدند و مطالبی را فرمودند و امیر المؤمنینعليه‌السلام نوشتند. بعد آن پوست را به امّ سلمه دادند و فرمودند: «هرکس بعد از من فلان و فلان نشانه را به تو داد، این پوست را به او تسلیم کن». آن سه نفر آن نشانه ها را نداشتند، و امّ سلمه آن پوست را در خلافت ظاهری امیر المؤمنین عليه‌السلام به آن حضرت - که

____________________

۱. امالی صدوق: ص۴۶۲. امالی طوسی: ص۴۲۵. بشارة المصطفیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ص۵۸. کشف الغمة: ج۱ ص۲۹۶. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۲. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۲۱، ج۳۸ ص۳۰۹. کشف الیقین: ص۴۶۸. ینابیع المودة: ج۱ ص۲۴۲.

۲. دلائل الامامة: ص۱۲۴. سفینة البحار: ج۲ ص۶۹۳. بیت الاحزان: ص۱۵۳، از «الدرّ النظیم».

۳. بحار الانوار: ج۳۲ ص۱۶۸. سفینة البحار: ج۳ ص۶۸۴. الدجات الرفیعة: ص۱۹۸. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۶ ص۷۴. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۱۹. استیعاب: ج۳ ص۱۱۶۰. المیعار و الموازنة: ص۳۰. تذکرة الخواص: ص۶۷.

۴.دلائل الامامة: ص۸۲. بحار الانوار: ج۴۳ ص۱۰. مجمع النورین: ص۵۲. اللمعة البیضاء: ص۲۳۴.

همه نشانه ها را دارا بود تسلیم نمود.(۱)

۸ هنگام حرکت امام حسینعليه‌السلام از مدینه به مکه امّ سلمه آمد و خبر شهادت آن حضرت را که از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیده بود با اندوهی

فراوان بازگو کرد. امام حسینعليه‌السلام محل شهادت و موضع دفن خود و اصحابشان و... را به معجزه نشان دادند. سپس مقداری از خاک آن بقعه طیّبه را به امّ سلمه دادند و در نزد آن حضرت بود تا روز عاشورا که امّ سلمه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را با حالتی گردآلود و ژولیده مو در خواب دید، و عرض کرد: یا رسول اللَّه، این چه حالت است که در شما می نگرم؟ فرمودند: «ای امّ سلمه، حسین مرا کشتند و دیشب برای او و اصحاب او قبر می کندم ».

وقتی از خواب بیدار شد خاکی که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام حسینعليه‌السلام به او داده بودند به خون تازه تبدیل شده است.(۲)

شب یازدهم محرم

۱. شام غریبان کربلا

نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس از شهادت سیّد الشّهداءعليه‌السلام است. شبی تیره تر از سیاهی! شبی جانسوز که در آن تلخترین لحظات بر خاندان امام حسینعليه‌السلام گذشت.

____________________

۱. بصائر الدرجات: ص۱۸۳. الامامة و التبصرة من الحیرة: ص۴۵. بحار الانوار: ج۲۲ ص۲۲۴، ج۲۶ ص۴۹، ج۳۸ ص۱۳۲. مدینة المعاجز: ج۲ ص۲۴۸.

۲. بحار الانوار: ج۴۴ ص۲۲۵، ۲۴۱، ج۴۵ ص۸۹، ۲۳۰. امالی صدوق: ص۲۰۳. امالی طوسی: ص۳۱۵. کلمات الامام الحسینعليه‌السلام : ص۲۹۲. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۹۲. ریاحین الشرعیة: ج۲ ص۳۰۵ - ۲۸۳. ذخائر العقبی: ص۱۴۸. ینابیع المودة: ج۳ ص۱۲. تاریخ یعقوبی: ج۲ ص۲۴۶. مجمع الزوائد: ج۹ ص۱۸۹. المعجم الکبیر: ج۳ ص۱۰۸. تاریخ دمشق : ج۱۴ ص۱۹۳. تهذیب الکمال: ج۶ ص۴۰۹. تهذیب التهذیب: ج۲ ص۳۰۱.

آیا می شود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتّی تصّور نمود؟ آیا کسی درک می کند کهدیدگان خونفشان عمه امام زمان عليه‌السلام و اهل بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند ؟ آیا می تواند تصویر کند که آه و ناله سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است؟

با چه زبانی و با چه لفظی می توان دلهای شکسته، قلبهای جریحه دار، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوخته گلستان نبوی و علوی، و سوز دل یتیمان و بانوان حسینی را بیان کرد؟

شام غریبان است ! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بی سرپرست که دیشب سرپرست و کاشانه داشتند، امشب با آشیانه سوخته و دلهای داغدار، بدون سرورشان حضرت اباعبداللَّه چه می کنند؟

تفاوت بین این دو شب چقدر است:شب عاشورا و شب یازدهم ؟ دیشب چه سالاری داشتند؟ دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟ دیشب چه کسانی در خیمه ها بودند؟ امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!آن شب چه کسی سرپرستی علویات و فاطمیات را بر عهده داشت؟ زینب کبریعليها‌السلام آن شب چه حالی داشت؟ از یک سو مراقبت از حجّت خدا زین العابدینعليه‌السلام و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به دنبال دخنران گمشده!!همه اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند !

آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنینعليه‌السلام . «سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشّکور ».(۱)

۲. سر امام حسینعليه‌السلام در تنور خولی

شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسینعليه‌السلام در تنور منزل خولی بود در

____________________

۱. از زیارت حضرت زینبعليها‌السلام

حالیکه نورانیّت آن سر فضا را روشن نموده بود.(۱)

۱۱ محرم

۱. حرکت کاروان اسرا از کربلا

عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر شتران بی جهاز سوار کردند(۲) و سیّد سجّادعليه‌السلام را نیز با غل جامعه بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسینعليه‌السلام افتاد،لطمه ها بر صورت زدند و صدا به صیحه و ندبه برداشتند .(۳)

۲. تشکیل مجلس ابن زیاد

روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد. ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسّم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.(۴)

۳. حرکت اهل بیت امام حسینعليه‌السلام به سوی کوفه

عصر روز یازدهم اهل بیتعليهم‌السلام را با حالت اسارت به کوفه بردند. نزدیک

____________________

۱. مقتل الحسینعليه‌السلام (مقرّم): ص ۳۰۴. از مدینه تا مدینه: ص۷۷۰. فیض العلام: ص۱۵۶-۱۵۵. در بعضی از مصادر به جای تنور خولی، زیر ظرف خمیر آمده است: مناقب آل ابی طالبعليهم‌السلام :ج۴ ص۶۸. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۲۶. مثیر الاحزان: ص۶۶. مدینة المعاجز: ج۴ ص۱۱۴. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۴۸.

۲. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۰. لهوف: ص۱۸۹. بحار الانوار: ج۴۵ ص۰۷.

۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۳. مثیر الاحزان: ص۶۴. معالی السبطین: ج۲ ص۹۰. قلائد النحور: ص ۱۸۴. فیض العلام: ص ۱۵۶. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۴۸. البدایة و النهایة: ج۸ ص۲۱۰. ۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۱.

۵. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. مثیر الاحزان: ص۶۴. بحار الانوار: ج۴۵ ص۶۲. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۱. لهوف: ص۱۸۹.

غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد، و بسان فرماندهی که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسرائ وارد کوفه شد.(۱)

۱۲ محرم

۱. دفن شهدای کربلا

روز دفن بدنه ای مطهر سیّد الشّهداءعليه‌السلام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت،(۲) توسّط امام سجّادعليه‌السلام به یاری جمعی از بنی اسد است.(۳) و بنا بر قولی دفن شهدای کربلا در سیزهم محرم بوده است.(۴)

۲. ورود اهل بیتعليه‌السلام به کوفه

روز دوازدهم روز ورود اهل بیتعليهم‌السلام با حالت اسارت به کوفه است.(۵)

در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید، و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها موکل گردانید، که احدی از شیعیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام حرکتی نکند.

سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روی اهل بیتعليه‌السلام حرکت دهند،و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند .

____________________

۱. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۴.

۲. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۷۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۰۸. مثیر الاحزان: ص۶۵.

۳. تذکرة الشهداء (مترجّم): ص۴۴۷- ۴۴۵. الوقایع و الحوادث: ج ۶ ص ۶۱-۵۹. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۱۳۲. علی الاکبرعليه‌السلام (مقرّم): ص۹۴.

۴. علی الاکبرعليه‌السلام : ص۹۴. تذکرة الشهداء (مترجَم):ص۴۴۵.

۵. ارشاد: ج۲ ص۱۱۴. اعلام الوری: ج۱ ص۴۷۱. درجات الرفیعة: ص۴۵۱. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۴. الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۲۵.


12

13

14

15

16

17

18

19

20

21