سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد ۳

سيرى در رساله حقوق امام سجاد0%

سيرى در رساله حقوق امام سجاد نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام سجاد علیه السلام

سيرى در رساله حقوق امام سجاد

نویسنده: آيت الله ميرسيد محمد يثربى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 20072
دانلود: 3472


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20072 / دانلود: 3472
اندازه اندازه اندازه
سيرى در رساله حقوق امام سجاد

سيرى در رساله حقوق امام سجاد جلد 3

نویسنده:
فارسی

۴۸ - حق شخص شادمان كننده

و امَّا حقُّ مَن سَرَّكَ اللهُ بهِ و على يَدَيهِ فان كانَ تعَمَّدَها لكَ حَمِدتَ اللهَ اءَولا ثمَّ شَكَرتَه على ذلكَ بِقدرِه فى مَوضعِ الجَزَاءِ و كافَاءتَه على فضلِ الابتدءِ و اءَرصَدتَ له المُكافَاءَةَ و ان لم يكُن تَعَمَّدُها حَمدتَ اللهَ و شَكَرتَه و عَلِمتَ اءَنَّه منهُ تَوَحَّدَكَ بها و اءَحبَبتَ هذا اذا كانَ سَببا مِن اءَسبابِ نِعَمِ اللهِ عليكَ و تَرجو له بعدَ ذلكَ خيرا فانَّ اءَسبابَ النِّعمِ بَرَكة حيثُ ما كانَت و ان كانَ لَم يَعمِد و لا قوُّةَ الا باللهِ.

«و اما حق كسى كه خدا به وسيله او موجب سرور و شادمانى تو گرديده اين است كه اگر با علم و آگاهى چنين كرده، پس از حمد خدا، او را سپاس ‍ گويى و مزيت پيش قدم شدن او را در نظر داشته باشى و در مقام جبران برآيى و اگر به عمد و آگاهى نبوده، خدا را حمد كنى و بدانى كه از جانب او است كه تو را برگزيده است و آن شخص را كه سبب شادى تو شده، دوست بدار؛ زيرا او وسيله جريان نعمت خداوند بر تو شده است و براى او دعاى خير كن كه اسباب نعمت ها و بركات الهى است، بركات اويند هر چند اين كار او از روى قصد نباشد».

قبل از تفسير و تبيين فرمايش امامعليه‌السلام نكته اى را درباره شرع مقدس ‍ و احكام الهى متذكر شويم. اگر چنين تصور شود كه آيين مقدس اسلام به طور خاص و يا اديان الهى به طور عام، شادى، سرور و فرح را براى مردم نمى پسنديدند، دروغ و بهتان صرف و برخاسته از افكار و انديشه كسانى است كه يا به اديان الهى به ويژه دين اسلام، آگاهى ندارند، و يا از روى غرض ورزى چنين مى گويند.

سرور و شادمانى از ديگاه اسلام

اساس سرور و شادمانى يكى از نيازهاى بشر است. به تعبير حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

السُّرورُ يَبسُطُ النَّفسَ و يُثيرُ النَّشاطَ(۸۰۱) .

«شادمانى موجب مى شود نفس انسان گشوده؛ و نشاط او برانگيخته شود».

تعبير حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام حاكى از آن است كه سرور و شادمانى براى انسان، امرى مستحسن، لازم و مورد توصيه معارف دينى است. اگر به متون دينى مراجعه كنيم، توصيه هاى بسيار جالبى را براى خوشحال كردن و خنداندن ديگران و اجر و پاداشى كه خداوند در قبال اين كار مقرر كرده، مى يابيم. از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده كه فرمودند:

مَن اءدخلَ على مومن سرورا فقد سرَّنى و من سرَّنى فقد اتخذ عندالله عهدا و من اتخذَ عندالله عهدا فلن تمسَّه النارُ ابدا(۸۰۲) .

«كسى كه مومنى را شادمان كند، مرا شاد كرده است و كسى كه مرا مسرور كند، از خدا پيمان هدايت و رستگارى گرفته است و كسى كه خدا نسبت به او عهدى ببندد، هرگز آتش آخرت را نخواهد ديد».

مومن - كسى كه به ماوراى طبيعت و به قيامت اعتقاد دارد - وقتى با اين بيان روبرو مى شود، يقينا تلاش خواهد كرد كه سرور و شادمانى خود را در عالم آخرت به وسيله شادمان كردن بندگان و مؤمنان ديگر در دنيا تضمين كند. امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

مَن سرَّ مومنا فقد سرِّنى، و مَن سرَّنى فقد سَرَّ رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و مَن سرَّ رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقد سرَّ اللهَ، و مَن سرَّ اللهَ اءَدخَلَهُ الجَنَّةَ(۸۰۳) .

«كسى كه مومنى را خوشحال كند، مرا خوشحال كرده است و كسى كه مرا شادمان كند، رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را خوشحال كرده و كسى كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مسرور كند، خدا را مسرور كرده است و كسى كه خدا را شاد كند خدا او را به بهشت داخل خواهد كرد».

حضرت در آخر كلام خود به كلام خداوند اشاره مى كنند كه:

فَادخُلى فى عبادى # وادخُلى جَنَّتى (۸۰۴) .

«باز آى و در صف بندگان خاص من درآى؛ و با خشنودى در بهشت من داخل شو».

در اين آيه، خداوند بهشت را به خود نسبت داده است؛ يعنى بهشت خاص ‍ خدا، نه مطلق بهشت. خدا در قرآن به خيلى از طبقات وعده داده است، ولى به بعضى از طبقات وعده داده كه آنها را به بهشت خود داخل مى كند. اين به معناى نهايت قرب الهى در عالم معنا و آخرت است. بنابراين، خوشحال كردن ديگران، فضيلت و ارزش است.

فضيلت مسرور نمودن مؤمنين

مرحوم محدث قمى از قول رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى كند كه حضرت فرمودند:

افضل الاعمال بعداَ الصلاةِ اءدخالُ السرور فى قلب المؤمنين بما لا اثمَ فيه(۸۰۵) .

«بالاترين اعمال بعد از نماز، شاد كردن دل مؤمنان است به آنچه كه گناه در آن نباشد».

نكته ديگر اين كه شاد كردن ديگران ابزار و وسائل مختلفى دارد: يكى همان است كه در دو حق گذشته نيز مورد بررسى قرار گرفت و آن گره گشودن از كار نيازمندان است؛ ولى مى توان معنايى وسيع تر از تعبير امام سجادعليه‌السلام در ادخال سرور و شادمان كردن برداشت كرد و آن اين كه اساسا خلق و خوى و روش و منش مومن بايد به طورى باشد كه ديگران، از معاشرت و ديدن چهره او فرحناك و شادمان شوند؛ نه اين كه با ديدن او بذر غم در دلهايشان پاشيده شود. از اميرالمؤمنينعليه‌السلام روايت شده كه فرموده اند:

المومنُ بِشرُهُ فى وجهِهِ و حُزنُهُ فى قلبِهِ(۸۰۶) .

«شادى و سرور مومن در چهره؛ و غم و اندوهش در قلب او است».

به آنان كه تصور مى كنند در پياده كردن احكام شرع، نياز به خشونت و تندى است توصيه مى كنيم كه در اين بينش خود تجديد نظر كنند. بايد دين را طورى به مردم معرفى كنيم كه از نزديك شدن به اين مكتب و التزام به قوانين آن احساس امنيت، آرامش، راحتى و شادى كنند؛ نه اين كه تصور كنند اسلام، مكتبى است كه براى انسان ها غم، ماتم، اندوه، گريه و مجلس ‍ مصيبت به ارمغان مى آورد. اين تصور، بدترين برداشت از دين و احكام آن است.

سيره رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در خشنود كردن ديگران

اگر در سيره رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مطالعه كنيم مى بينيم كه آن حضرت در معاشرت با نزديكان، اصحاب و اطرافيان با روى متبسم، بشاش و اخلاق نيكو رفتار مى كردند. بعضى از اصحاب نقل كرده اند كه ما هيچ كس را بيشتر از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم متبسم نمى ديديم. چهره رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هميشه خندان و شادان بود.

درباره رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده كه ايشان طورى به اصحابشان نزديك مى شدند و با آنها مزاح مى فرمودند كه آنها را در عين فقر شديد، خندان و شادمان مى نمودند.

جمع كثيرى از مردم مدينه هيچ سرپناهى نداشتند كه در آن مسكن گزينند يا بتوانند وسيله امرار معاش خود را فراهم آورند؛ بنابراين، در محلى به نام صفه زندگى مى كردند. حضرت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم غير از اين كه نيازهاى جسمى آنها را فراهم مى كردند، به نيازهاى روحى آنها نيز توجه مى نمودند، بنابراين گاهى با آنها مى نشستند و مزاح كرده، آنها را مى خنداندند.

نوشته اند كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤمنينعليه‌السلام در جمعى نشسته بودند و خرما مى خوردند، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هسته هاى خرما را جلوى اميرالمؤمنينعليه‌السلام ريختند و بعد از اين كار پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: مَن كثُرَ نَواهُ فهو اءكُول كسى كه هسته هيا خرماى او بيشتر است پرخور است. اميرالمؤمنينعليه‌السلام در جواب فرمودند: مَن اءكَل نواهُ فهو اءكول كسى كه هسته هاى خرمايش را هم مى خورد پرخورتر است(۸۰۷) .

در اسلام، مسرور كردن و خنداندن ديگران از فضايل و ارزش هاى مورد تأکید است؛ به اين شرط كه گناهى در آن راه پيدا نكند. سخريه و استهزاى مومن، غيبت و تهمت، استفاده از الفاظ ركيك و... مى تواند از مصاديق گناه در خوشحال كردن ديگران باشد.

در مجموع مى توان گفت كه سرور، شادمانى و فرحى مورد نهى واقع شده است كه موجب غفلت از ياد خداوند متعال شود؛ يعنى لهو و لعب باشد. و هر چه كه اين عنوان بر آن صدق كند، مورد نهى واقع شده است؛ اعم از اين كه سرور و شادمانى باشد و يا غم و اندوه. به صورتى كه گاه مى بينيم انسان در مصائب و مشكلات چنان در نگرانى و ناراحتى فرو مى رود كه از ياد خداوند متعال غافل مى شود. در آياتى كه فرح و شادمانى نهى شده است، دليل آن، غرق شدن در ماديات و رضايت به متاع دنيا عنوان شده است. در سوره رعد مى خوانيم:

و فرحوا بالحَياةِ الدُّنيا و ما الحياةُ الدُّنيا فى الآخرةِ الا مَتاع (۸۰۸) .

«كافران به زندگى دنيا، شاد و خوشحال شدند؛ در حالى كه زندگى دنيا در برابر آخرت، متاع ناچيزى است».

قرآن در داستان قارون مى فرمايد:

قال له قَومُه لا تَفرح انَّ اللهَ لا يُحبُّ الفرحينَ (۸۰۹) .

«قومش به او گفتند: اين همه شادى مغرورانه مكن، كه خداوند شادى كنندگان مغرور را دوست ندارد».

در روايت ديگر نيز نزديك به اين مضمون آمده است:

يا موسى لا تَفرَح بِكثرَةِ المالِ و لا تَدَع ذِكرى على كلِّ حال(۸۱۰) .

«اى موسى! به خاطر زيادى مال شادى مكن و در هيچ حالى از ذكر من غافل مباش».

انسان از فراوانى مال و غرق شدن در نعمت نهى شده است؛ زيرا گاهى انسان را از ياد و ذكر خدا غافل مى كند.

نفس سرور و شادمانى امرى است كه فطرت انسان به آن تمايل دارد؛ و آنچه كه فطرت و دل به آن تمايل دارد، تا زمانى كه مستلزم ارتكاب مناهى و محرمات نشود، هيچ دليل بر ناپسندى يا حرمت و عدم جواز آن نيست، بلكه بدان توصيه نيز شده است.

شادمان كردن مومن از بهترين اعمال

پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند:

انَّ اءَحبَّ الاعمالِ الى اللهِ عزّوجلّ اءِدخالُ السُّرورِ على المؤمنين(۸۱۱) .

«بهترين اعمال نزد خداوند متعال، شادمان كردن مؤمنان است».

مصاديق شادمان كردن مختلف و بسيار است. گاهى مسلمانى قرض و دينى دارد، مشكل مسكن دارد و يا بيمار است، حل كردن اين مشكلات به معناى شادمان كردن او است، اما گاه هيچ يك از اين گرفتاريها وجود ندارد؛ بلكه دچار ملامت ها و اضطراب هاى روحى است. در تعبيرى از حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام نقل شده كه قابل تامل است:

انَّ هذهِ القلوبَ تَمَلُّ الابدانُ فابتَغوا لها طَرَائفَ الحكمَةِ(۸۱۲) .

«به درستى كه دل و روح انسان مانند بدن آنها ملالت پيدا مى كند. اين ملالت و بيمارى را با حكمت هاى تازه و نو بزداييد».

همان طور كه انسان با ورزش يا استراحت، خستگى را از بدن مى زدايد، روح هم به ابزار و وسائلى نياز دارد كه تكدر، نگرانى و ملالت ها از آن زدوده و پاك شود.

هيچ اشكالى ندارد كه انسان، روح آزرده مومنى را كه به خاطر خستگى، فشار كار و ابتلائات روزمره دچار ملالت شده است، با كلمات زيبا، نقل حكايات شيرين و... شادمان كند تا خستگى او از بين برود و بر لب هاى او خنده بنشيند. اين امرى پسنديده است. در روايات ما كه ساعات روزمره انسان را تقسيم كرده اند چنين آمده است:

للمومنِ ثَلاثُ ساعَات: ساعَة يُناجى فيها رَبَّه و ساعَة يُحاسِبُ فيها نفسَه و ساعَة يُخَلّى بينَ نفسهِ و لَذَّتها فيما يَحِلُّ و يَجمُلُ(۸۱۳) .

«مومن زندگى خود را به سه قسمت تقسيم مى كند. در بخشى از ساعات به عبادت و مناجات با خدايش مشغول مى شود؛ بخشى از ساعات خود را به محاسبه نفس خود اختصاص مى دهد و بخشى از ساعات خود را براى لذت هاى حلال و استفاده از زيباييهاى زندگى قرار مى دهد - كه به طور طبيعى به شادمانى و سرور او مى انجامد -».

اين توصيه از پسنديده بودن لذت سرور حكايت مى كند. در روايتى از امام صادقعليه‌السلام نقل شده است كه فرمودند: خدا به داوود پيغمبرعليه‌السلام وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من كه حسنه اى را انجام مى دهند، بهشت را بر آنها مباح مى كنم.

داوود سئوال كرد:

يا ربِّ و ما تلكَ الحَسَنةُ قال يُدخلُ على عبدِىَ المومنِ سُرورا و لو بِتَمرَة قالَ داودُ يا ربِّ حقّ لمَن عَرَفَكَ اءَن لا يَقطعَ رَجاءَه مِنكَ(۸۱۴) .

«آن حسنه اى كه موجب مباح شدن بهشت مى شود، چيست؟ خداوند فرمود: شادمان و مسرور كردن بنده من، گرچه با يك خرما. حضرت داوود عرض كرد: شايسته است كسى كه تو را مى شناسد، اميدش را به تو از دست ندهد».

در سخنى از حضرت اميرالمؤمنينعليه‌السلام نقل شده است كه فرمودند:

ما مِن اءحد اءَودَعَ قَلبا سُرورا الا و خَلَقَ الله له مِن ذلكَ السُّرورِ لُطفا(۸۱۵) .

«كسى كه مومنى را شادمان و مسرور كند، خدا از آن سرور، لطفى خلق مى كند - كه به هنگام غربت و نگرانى در دنيا و آخرت، دست او را خواهد گرفت -».

در اين باره امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

انَّ مِن اءَحَبِّ الاعمالِ الى اللهِ عزّوجلّ اءدخالَ السرور على المومنِ(۸۱۶) .

«شاد كردن مومن از محبوب ترين اعمال نزد خداوند است».

توصيه امام سجادعليه‌السلام به كسى كه به هر وسيله اى توسط ديگرى شادمان شده اين است كه اگر از روى عمد و آگاهى بوده، بايد در قبال اين خدمت، او را سپاس گويد كه در واقع شكر نعمت وظيفه اى است كه در مباحث گذشته هم از آن سخن گفته ايم. اگر تصادفا عملى انجام داده كه موجب شادمانى و سرور او شده، بداند كه خدا او را وسيله سرور و شادمانى او قرار داده است. بنابراين، لازم است كه خدا را بر اين نعمت، سپاس گويد و شخصى كه وسيله سرور انسان شده، از اسباب نزول نعمت الهى است. خداوند بركت و خيرى در اين شخص ديده كه او را واسطه سرور و شادمانى مومن قرار داده است.