نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)

نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)0%

نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)

نویسنده: محمد دشتى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 15536
دانلود: 3818

نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 38 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15536 / دانلود: 3818
اندازه اندازه اندازه
نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)

نهج الحیاة - فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (س)

نویسنده:
فارسی

در این کتاب ارزشمند که به قلم مرحوم محمد دشتی تدوین و تنظیم و تألیف گردیده مجموعه سخنان حضرت زهرا (س) به صورت فهرست موضوعی تصنیف یافته و بیانات گهربار و معارف عمیق و دقیق ایمانی و اعتقادی و آموزه های اخلاقی منتشر و مستتر در بیان و بنان آن حضرت مورد توجه قرارگرفته است.

خ: سوم: از خودگذشتگى و ايثار فاطمه

۱- مهمان نوازى فاطمه

مرد گرسنه اى در مسجد مدينه بپا خاست و گفت، اى مسلمانان! از گرسنگى به تنگ آمده ام، مرا مهمان كنيد. پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: چه كسى اين مرد را امشب مهمان مى كند؟

حضرت علىعليه‌السلام فرمود، من يا رسول الله!

كمى بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهراعليها‌السلام پرسيد: آيا غذايى در منزل داريم؟ مهمان گرسنه آورده ام.

حضرت زهراعليها‌السلام ايثارگرانه فرمود:

حديث ۶۱:

فقالت: ما عندنا الا قوت الصبيه و لكنا نؤ ثر به ضيفنا(۱۳۴)

(در خانه ما غذايى نيست، مگر به اندازه خوراك دختر بچه

اما امشب ايثار مى نماييم و گرسنگى را تحمل مى كنيم

و همين مقدار غذا را به مهمان مى بخشيم(۱۳۵)

۲- از خود گذشتگى و ايثار فاطمهعليها‌السلام

عرب تازه مسلمانى در مسجد مدينه از مردم كمك خواست، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله باصحاب خود نگريست.

سلمان فارسى برخاست

تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد

هر جا رفت با دست خالى برگشت.

با نااميدى به طرف مسجد مى آمد كه چشمش به منزل حضرت زهراعليها‌السلام افتاد، با خود گفت:

فاطمهعليها‌السلام سرچشمه نيكوكارى است

درب خانه را كوبيد، و داستان عرب مستمند را شرح داد.

حديث ۶۲

قالت: يا سلمان والذى بعث محمدا بالحق نبيا ان لنا ثلاثا ما طعمنا و ان الحسن و الحسين قد اضطربا على من شده الجوع ثم رقدا كانهما فرخان منتوفان و لكن لا ارد الخير اذا نزل الخير ببابى

(اى سلمان! سوگند به خداوندى كه حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله را به پيامبرى برگزيد، سه روز است كه غذا نخورده ايم، و فرزندانم حسن و حسينعليهما‌السلام از شدت گرسنگى بى قرارى مى كردند و خسته و مانده به خواب رفته اند.

اما من، نيكى و نيكوكارى را كه در خانه مرا كوبيده است، رد نمى كنم)

آن گاه پيراهن خود را به مسلمان داد تا در مغازه شمعون يهودى گرو گذاشته، مقدارى خرما و جو قرض بگيرد.

سلمان فارسى مى گويد: پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمهعليها‌السلام آمدم و گفتم: دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ! مقدارى از اين غذاها را براى فرزندان گرسنه ات بردار پاسخ داد:

حديث ۶۳:

قالت: يا سلمان هذا شى ء امضيناه لله عزوجل لسنا ناخذ منه شيئا(۱۳۶)

(اى سلمان! اين كار را فقط براى خداى بزرگ انجام داديم و هرگز از آن چيزى برنمى داريم.(۱۳۷) )

خ: چهارم: خوشروئى: د- روابط اجتماعى، حديث ۸۴

اول: دعوت مردم به قيام

م - مبارزات سياسى و - وصيت هاى سياسى و د- دفاع

دوم: دفاع و مبارزه حضرت فاطمهعليها‌السلام

۱- دفاع در برابر هجوم گستاخانه به منزل اميرالمؤمنينعليه‌السلام

پس از ماجراى سقيفه، و سرپيچى عده اى از بيعت با ابوبكر، براى آن كه به خيال خودشان مركز تجمع مخالفان را مورد تهديد قرار دهند، به خانه امام يورش آوردند، عمر و قنفذ، و طرفداران آنها تهديد كردند، اگر امام علىعليه‌السلام براى بيعت به مسجد بيرون نيايد، خانه را آتش ‍ مى زنيم! !

حضرت زهراعليها‌السلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:

حديث ۶۴:

قالت: ايها الضالون المكذبون ماذا تقولون؟ واى شى ء تريدون؟

يا عمر اما تتقى الله؟ تدخل على بيتى؟ ابحزبك الشيطان تخوفنى؟ و كان حزب الشيطان ضعيفا

ويحك! ما هذه الجراه على الله و على رسوله؟ تريد ان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه و تطفى ء نور الله؟ «والله متم نوره(۱۳۸) » وانتهاره لها

طغيانك يا عمر اخرجنى، والزمك الحجه و كل ضال غوى

اما و الله يابن الخطاب لولا اءنى اكره ان يصيب البلاء من لا ذنب له لعلمت انى ساقسم على الله ثم اجده سريع الاجابه

يا ابتاه يا رسول الله هكذا كان يفعل بحبيبتك وابنتك؟

آه يا فضه اليك فخذينى فقد والله قتل ما فى احشائى من حمل(۱۳۹)

(شما اى گمراهان و دروغگويان! چه مى گوييد و چه مى خواهيد؟

اى عمر! آيا از خدا پروا ندارى؟ اين گونه مى خواهى وارد خانه من شوى؟

آيا با حزبت كه حزب شيطان است، مرا مى ترسانى در حالى كه حزب شيطان ناتوان است! واى بر تو! اين چه جراءت و جسارتى است كه بر خدا و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله او دارى؟ آيا مى خواهى دودمان پيامبر را نابود كنى؟ و نور خدا را خاموش؟ آگاه باش كه خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه مى دارد.

از شركت و حضور در ميان نامحرمان پرهيز داشتم، اما تهاجم و طغيان تو مرا از خانه بيرون كشيد و حجت را بر تو و بر ديگر گمراهان تمام كرد.

سوگند بخدا، چون كراهت دارم كه بى گناهان دچار بلا و گرفتارى شوند، دست از نفرين برمى دارم.

اگر چنين نبود، مى دانستى كه سوگند و نفرين من به سرعت تحقق مى يافت و عذاب خدا فرو مى باريد.(۱۴۰) )

پس از كوبيده شدن بين در و ديوار و شهادت حضرت محسنعليه‌السلام فرمود:

(اى پدر! اى رسول خدا! بنگر كه با دختر مورد علاقه تو چنين رفتار مى شود: آه: اى فضه بيا و مرا درياب. سوگند به خدا، فرزندى كه در شكم داشتم، كشته شد(۱۴۱) )

۲- دفاع و افشاگرى در برابر مهاجمان به منزل امام علىعليه‌السلام

الف - افشاگرى توطئه ها

در آن هنگامه كه عمر با گروهى به منزل امام علىعليه‌السلام يورش ‍ آوردند و با تهديدهاى پياپى نتوانستند در خانه را بگشايند، به دستور عمر هيزم آورده و درب منزل را به آتش كشيدند، حضرت زهراعليها‌السلام براى دفاع از ولايت و حرمت حريم امامت، در برابر ستونى از دود و شعله هاى آتش به پيش رفت و فرمود:

حديث ۶۵

قالت: يابن الخطاب اتراك محرقا على بابى؟ اجئت لتحرق دارنا؟ اتحرق عليا و ولدى؟

(اى پسر خطاب! آيا تو را مى بينم كه خانه ام را آتش مى زنى؟ آيا آمده اى كه خانه ما را بسوزانى؟ آيا تو علىعليه‌السلام و فرزندان مرا به آتش ‍ مى كشى؟)

پاسخ شنيد:

و الله لنخرجنكم الى البيعة او لنحرقنكم

سوگند به خدا يا شما را براى بيعت با ابوبكر بيرون مى آورم و يا همه شما را به خانه به آتش مى كشم!

حضرت زهرا فرمود:

يا عمر اما تتقى تدخل على بيتى؟

(اى عمر! آيا از خدا نمى ترسى؟ كه (بى اجازه) وارد خانه ام مى شوى؟)

ب - شكوه ها با پدر

اينجا بود كه حضرت زهراعليها‌السلام نگاه به قبر پدر كرد و فرمود:

حديث ۶۶:

يا ابتاه يا رسول الله ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب و ابن ابى قحافه! يا ابابكر ما اسرع اغرتم على اهل بيت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ؟ و الله لا اكلم عمر حتى القى الله(۱۴۲)

(واى اى پدر پيامبر خدا! چه مصيبت هايى كه از دست پسر خطاب و پسر ابى قحافه كشيديم!)

اى ابوبكر، چه زود كينه توزيهاى خود را بر اهل بيت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ظاهر كرديد! ! سوگند به خدا از اين لحظه، تا روزى كه خدا را ملاقات مى كنم، هرگز با عمر صحبت نخواهم نمود!(۱۴۳) )

ج - محكوم نمودن مهاجمان

امام صادقعليه‌السلام نقل مى فرمايد كه: وقتى مهاجمان به خانه اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام يورش آوردند كه در خانه را بشكنند يا بسوزانند و وارد منزل شوند، حضرت زهراعليها‌السلام پشت درب منزل رفته، خطاب به عمر كه در پيشاپيش مهاجمان بود فرمود:

حديث ۶۷:

قالت: ويحك يا عمر ما هذه الجراه على الله و على رسوله؟ تريد ان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه؟ و تطفى ء نور الله؟ والله متم نوره(۱۴۴)

(واى بر تو اى عمر! اين چه جرات و جسارتى است كه نسبت به خدا و رسول خدا كرده اى، آيا مى خواهى نسل رسول خدا را نابود كنى؟ و از ميان بردارى؟ آيا مى خواهى نور خدا را خاموش كنى؟ خداوند نور خود را حفظ مى كند و تداوم مى بخشد.(۱۴۵) )

۳- دفاع از اميرالمومنينعليه‌السلام

الف - دفاع و يادآورى فضائل اهل بيتعليه‌السلام

در آن هنگامه غم آلود كه علىعليه‌السلام را با زور به طرف مسجد مى بردند، فاطمهعليها‌السلام ميان جمعيت آمد و بين امام و آنها قرار گرفت، و فرمود:

حديث ۶۸:

قالت: والله لا ادعكم تجرون ابن عمى ظلما

ويلكم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت و قد اوصاكم رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله باتباعنا و مودتنا والتمسك بنا فقال الله تعالى

«قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى(۱۴۶) »

(سوگند به خدا، نمى گذارم پسر عموى مرا ظالمانه به سوى مسجد بكشانيد. واى بر شما چه زود به خدا و رسولش خيانت كرديد و به خانواده او ستم نموديد، با اين كه رسول خدا پيروى از ما و دوستى با ما را به شما سفارش كرده و فرمود كه (در امور زندگى) از اهل بيتعليهم‌السلام اطاعت نماييد، كه خداوند فرمود: به مردم بگو از شما پاداش رسالت نمى خواهم، جز آن كه اهل بيت من دوستى نمائيد.(۱۴۷)

ب - تهديد به نفرين كردن

در آن لحظه كه امام علىعليه‌السلام را به سوى مسجد مى كشيدند، و هيچ كس در آن غربت و تنهايى دفاع نمى كرد، حضرت زهرا (عليها‌السلام ) خود را به امام رساند، و خطاب به عمر فرمود:

حديث ۶۹:

قالت: اما والله يابن الخطاب: لولا انى اكره ان يصيب البلاء من لا ذنب له لعلمت انى ساقسم على الله ثم اجده سريع الاجابه(۱۴۸)

(اى پسر خطاب! سوگند به خدا اگر كراهت نداشتم كه بيگناهان (مدينه) گرفتار بلاى الهى شوند، نفرين مى كردم و آنگاه مى فهميدى كه نفرين من خيلى زود تحقق مى پذيرد.(۱۴۹) )

۴- دفاع از امام در مسجد

آنگاه كه امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا (عليها‌السلام ) وارد مسجد شد و فرمود:

حديث ۷۰:

فقالت: خلوا عن ابن عمى

فوالذى بعث محمدا بالحق لئن لم تخلوا عنه لانشرن شعرى و لا ضعن قميص رسول الله على راسى و لاصرخن الى الله تبارك و تعالى

فما ناقة صالح باكرم على الله منى و لا الفصيل باءكرم على الله من ولدى(۱۵۰)

(رها كنيد پسر عموى مرا؛

قسم به آن خدايى كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله را به حق برانگيخت. اگر از على دست برنداريد، گيسوان خود را پريشان كرده، و پيراهن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله را بر سر افكنده و در برابر خدا فرياد خواهم زد، يقين بدانيد كه ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامى تر و بچه آن ناقه نيز از فرزندان من قدر و قيمتش زيادتر نبود.(۱۵۱) )

۵- دفاع از جان امام

پس از بردن امام به مسجد، در آن ازدحام جمعيت، عمر با شمشير برهنه تهديد كرد كه: اگر با ابوبكر بيعت نكنى گردنت را مى زنم. در اين هنگام حضرت زهراعليها‌السلام خطاب به ابوبكر فرمود:

حديث ۷۱:

قالت: يا ابابكر اءتريد ان ترملنى من زوجى؟

والله لئن لم تكف عنه لاءنشرن شعى و لاشقن جيبى ولآتين قبر ابى(۱۵۲)

(اى ابوبكر! آيا مى خواهى شوهرم را از دستم بگيرى؟ (و مرا بيوه سازى؟) سوگند به خدا اگر دست از او برندارى، موى سرم را پريشان مى كنم و گريبان چاك زده كنار قبر پدرم رسول خدا مى روم(۱۵۳) )

سپس دست امام حسن و حسينعليهما‌السلام را گرفت تا در كنار قبر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله با نفرين و ناله تهديد خود را تحقق بخشد

امام علىعليه‌السلام به سلمان فرمود:

«سلمان فاطمه را درياب، گوئى دو طرف مدينه را مى نگرم كه به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمهعليها‌السلام موى خود را پريشان كند و گريبان چاك نمايد و در كنار قبر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نفرين و ناله سر دهد، ديگر مهلتى براى مردم مدينه باقى نمى ماند، و زمين همه آنها را در كام مرگبار خود فرو مى برد»

سلمان شتابان خدمت زهراعليها‌السلام رسيد و گفت:

(اى دختر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله ! خداوند پدرت را مايه رحمت جهانيان قرار داده است، خواهش مى كنم به خانه برگرد و نفرين در حق مردم نادان مكن.

حضرت زهراعليها‌السلام پاسخ داد:

حديث ۷۲:

فقالت: يا سلمان! يريدون قتل على و ما على على صبر فدعنى حتى آتى قبر ابى فانشرن شعرى، و اشق جيبى و اصيح الى ربى(۱۵۴)

(اى سلمان! آنها قصد جان علىعليه‌السلام را دارند، و من در شهادت علىعليه‌السلام نمى توانم صبر كنم، صبرم تمام شده، مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم، موهايم را پريشان نمايم گريبان چاك دهم، و به درگاه خدا ناله سر دهم.(۱۵۵) )

سلمان فارسى كه فاطمهعليها‌السلام را براى ناله و نفرين مصمم يافت، گفت: امام علىعليه‌السلام مرا فرستاد و فرمود كه به شما بگويم:

(فاطمه به خانه بازگرديد و از ناله و نفرين خوددارى كنيد)

وقتى حضرت زهراعليها‌السلام پيام امام را شنيد فرمود:

حديث ۷۳:

قلت: اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطيع(۱۵۶)

(حال كه شوهرم و امام من، فرمان داده كه به خانه بازگردم،) مى روم و صبر مى كنم و سخن آن بزرگوار را مى پذيرم و از او اطاعت مى كنم.(۱۵۷) )

۶- دفاع تا رهايى و سلامت امامعليه‌السلام

آنگاه كه سلمان فارسى از يگانه دخت پيامبر خواست تا دست از نفرين و ناله بردارد، و به خانه بازگردد، فرمود:

حديث ۷۴

قالت: ويلهم يا سلمان! يريدون ان يوتموا ولدى الحسنين فوالله يا سلمان! لا اخلى عن باب المسجد حتى ارى ابن عمى سالما بعينى(۱۵۸)

(واى بر آنان اى سلمان! آنها مى خواهند دو فرزند من حسن و حسينعليهم‌السلام را يتيم و بى سرپرست نمايند، اى سلمان! سوگند به خدا از درب مسجد مدينه پا بيرون نمى گذارم تا آن كه پسر عمويى خود را با چشمان خودم، (رها شده) و سالم مشاهده نمايم.(۱۵۹) )

و پس از لحظاتى چند كه در ميان سكوت و اندوه و شگفتى حاضران، مهاجمين دست از امام كشيدند و امام علىعليه‌السلام تنها و مظلوم از مسجد مدينه بيرون آمده راه خانه را در پيش گرفت، حضرت زهراعليها‌السلام به شوهر معصوم خود نگريست و فرمود:

حديث ۷۵:

قالت: روحى لروحك الفداء و نفسى لنفسك الوقاء يا اباالحسن! ان كنت فى خير كنت معك و ان كنت فى شر كنت معك

(على جان، جانم فداى جان تو، و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، يا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خير و نيكى بسر مى برى با تو خواهم زيست و يا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى، باز هم با تو خواهم بود.(۱۶۰) )

۷- دفاع از اموال خويش:

 ف - فدك

سوم: دعاهاى حضرت زهرا (عليها‌السلام )

براى آگاهى از دعاهاى حضرت فاطمهعليها‌السلام به كتاب صحيفه فاطميه مراجعه شود، كه در اين فصل تنها به ارزش دعا و هدفدارى دعا از ديدگاه حضرت زهراعليها‌السلام اشاره مى گردد.

۱- دعا براى گناهكاران امت

اسماء، همسر جعفر طيار نقل مى كند كه:

در لحظه هاى پايانى زندگانى حضرت زهراعليها‌السلام متوجه آن بزرگ زنان عالم بودم

ابتدا غسل كرد و لباسها را تغيير داد و در خانه مشغول راز و نياز با خدا شد.

جلو رفتم، فاطمهعليها‌السلام را ديدم كه رو به قبله نشسته، و دستها را به سوى آسمان برآورده، چنين دعا مى كند:

حديث ۷۶:

قالت: الهى و سيدى اسئلك بالذين اصطفيتهم و ببكاء ولدى فى مفارقتى، ان تغفر لعصاه شيعتى و شيعه ذريتى

(پروردگارا! بزرگا! به حق پيامبرانى كه آنها را برگزيدى و به گريه هاى حسن و حسين در فراق من، از تو مى خواهم از گناهكاران شيعيان من و شيعيان فرزندان من درگذرى(۱۶۱) )

۲- دعا براى همسايگان

امام حسن مجتبىعليه‌السلام مادر را ديد كه همواره براى همسايگان، برادران اسلامى، و مردم مسلمان دعا مى كند، گفت:

مادر جان چرا براى خودت دعا نمى كنى؟

حضرت زهراعليها‌السلام پاسخ داد:

حديث ۷۷:

قالت: الجار ثم الدار(۱۶۲)

(پسرم! اول همسايه، سپس خانه خود(۱۶۳) )

۳- توجه به دعا حتى در هنگامه غم از دست دادن پدر

پس از وفات درد آلود رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله ، زنان بنى هاشم در منزل آن حضرت اجتماع كردند و نوحه و زارى مى نمودند.

حضرت زهراعليها‌السلام همگان را به دعا سفارش فرمود:

حديث ۷۸:

قالت: اتركن التعداد و عليكن بالدعا(۱۶۴)

(دست از شمارش افتخارات برداريد و به دعا و عبادت بپردازيد(۱۶۵) )

۴- تقاضاى دعا براى شفاى امام حسنعليه‌السلام

امام حسنعليه‌السلام مريض شد و درد و بى تابى آن بزرگوار بالا گرفت، حضرت زهرا (عليها‌السلام ) فرزند عزيزش را خدمت رسول خدا برده فرمود:

حديث ۷۹:

قالت: يا رسول الله ادع الله لابنك ان يشفيه

(اى رسول خدا! پروردگارت را بخوان تا فرزندت را شفا دهد(۱۶۶) )

۵- ارزش و اهميت دعا

رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود، دخترم:

آيا دوست دارى دعايى را به تو بياموزم كه هيچ كس آن را نمى خواند مگر آنكه خواسته هاى او تحقق پذيرد؟

در پاسخ پدر فرمود:

حديث ۸۰:

قالت: يا ابه لهذا احب الى من الدنيا و ما فيها

(پدر جان، چنين دعايى از دنيا و آنچه در آن است، نزد من محبوب تر است(۱۶۷) )

۶- دعاى معروف حضرت زهرا (عليها‌السلام )

سلمان فارسى نقل مى كند:

حضرت زهراعليها‌السلام پس از ملاقات با حوريان بهشتى، از خرماى خوش بويى كه به آن حضرت تقديم داشتند، مقدارى به من عطا فرمود، كه در شهر مدينه با هر يك از اصحاب رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ملاقات كردم. مى گفت:

چه عطر دلنشينى؟ آيا مشك ناب با خود دارى؟

اين ماجراى شگفتى آور را براى حضرت فاطمهعليها‌السلام بازگو نمودم، در حالى كه متبسم و خوشحال بود فرمود:

اين خرماى معطر بهشتى از درختى است كه براى يكى از دعاهاى من آفريده شد

و من آن را از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آموختم

و آن دعا اين است:

بسم الله النور

بسم الله الذى يقول للشى ء كن فيكون

بسم الله الذى يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور

بسم الله الذى خلق النور من النور

بسم الله الذى هو بالمعروف مذكور

بسم الله الذى انزل النور على الطور بقدر مقدور، فى كتاب مسطور على نبى محبور(۱۶۸)

(بنام خداى نور

بنام خدايى كه به هر چيز مى گويد: باش، پس مى باشد

بنام خدايى كه چشمها و نگاههاى پنهان و راز سينه ها را مى داند

بنام خدايى كه نور را از نور آفريد

بنام خدايى كه به نيكى ياد مى شود

بنام آن كه نور را بر كوه طور نازل كرد

به اندازه اى معين

در نوشته اى بر پيامبرى عظيم)

۷- دعاى بعدازظهر روز جمعه

حضرت زهراعليها‌السلام نسبت به دعاى روز جمعه از رسول گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل فرمود كه:

حديث ۸۲:

قالت: ان فى الجمعه لساعه لا يوافقها رجل مسلم يسال الله عزوجل فيها خيرا الا اعطاه اياه

فقلت يا رسول الله اى ساعه هى؟

قال اذا تولى نصف عين الشمس للغروب(۱۶۹)

(در روز جمعه ساعتى است كه هر خواسته خير و نيكوئى در آن ساعت به اجابت مى رسد. پرسيدم يا رسول الله! كدام ساعت است. فرمود: آنگاه كه نصف قرص خورشيد در افق پنهان شود)

از آن پس حضرت زهراعليها‌السلام در اين ساعت از غروب جمعه در دعا و خير خواهى مسلمانان همت مى نمود و فردى را مى گماشت تا غروب خورشيد را به او اطلاع دهد(۱۷۰)

چهارم: دنيا و دنيازدگى

۱- ترك دنياپرستى

حضرت زهراعليها‌السلام فرمودند:

حديث ۸۳:

قالت: انى لا احب الدنيا

(من دنياى «دنياپرستان» را دوست ندارم(۱۷۱) )

حديث ۵۸/۱

۲- والاتر از دنيا:

حديث ۸۰ «ارزش دعا» حديث ۸۸

۳. شوق شهادت و بى اعتنايى به دنيا

ش. شادى و خشنودى فاطمهعليها‌السلام ع. آگاهى از شهادت خويش، حديث ۱۳۴ الى ۱۳۷

۴. ايثارگرى هاى فاطمهعليها‌السلام

خ - ازخودگذشتگى م - مشكلات اقتصادى، حديث ۱۷۹ الى ۱۹۵

۵. ضرورت ساده زيستى

ز- زن و ساده زيستى، حديث ۸۸

ذ. ر

اول: روابط اجتماعى

۱- كيفيت رابطه با مردم و خانواده

معيار و ميزان سنجش ارزشمندى انسان از ديدگاه حضرت زهرا (عليها‌السلام )، روابط شايسته با مردم و خانواده است كه فرمود.

حديث ۸۴:

قالت: خياركم الينكم مناكبة و اكرمهم لنسائهم(۱۷۲)

(بهترين شما كسى است كه در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر است و ارزشمندترين مرم كسانى هستند كه با همسرانشان مهربان و بخشنده اند(۱۷۳) )

۲- زن و زندگى اجتماعى

- ز- زن و زندگى اجتماعى، حديث ۸۷

- ز- زن و آرايش حديث ۹۶ و ۹۷

۳- روابط سياسى اجتماعى

خ - خطبه هاى حضرت زهراعليها‌السلام

د- دفاع

الف - اخلاق اجتماعى

دوم: روزه

۱- شرائط روزه دارى

حضرت زهراعليها‌السلام درباره شرايط روزه دارى فرمود:

حديث ۸۵:

قالت: ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه

(اگر روزه، زبان و گوش و چشم و دست و پاى روزه دار را از ارتكاب اعمال ناپسند دور نكند، روزه را مى خواهد چه كند (و به چه دردش ‍ مى خورد؟(۱۷۴) )

۲- روزه نذرى (روزه شكرگزارى)

وقتى امام حسن و امام حسينعليهما‌السلام مريض شدند، حضرت زهراعليها‌السلام آن دو بزرگوار را در آغوش گرفت و نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله برد و فرمود:

حديث ۸۶:

قالت: ان برى ء ولداى مما بهما صمت لله ثلاثه ايام شكرا

(اگر فرزندانم شفا يابند، سه روز براى خدا جهت شكرگزارى روزه خواهم گرفت(۱۷۵) )