طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی

طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی0%

طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام صادق علیه السلام

طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی

نویسنده: دکتر محمد دریایی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 21494
دانلود: 6556

توضیحات:

طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21494 / دانلود: 6556
اندازه اندازه اندازه
طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی

طب الصادق (ع) - دستورات طبی و گیاهی

نویسنده:
فارسی

توضيح برخى اصطلاحات و مفاهيم متن احاديث

به نقل از علامه مجلسى چنين آمده است مقصود آن نيست كه واژه طبيب از ريشه «طيب» مشتق شده است؛ چرا كه يكى از اين دو واژه، يعنى واژه طبيب، از ريشه مضاعف و ديگرى از ريشه معتّل است؛ بلكه مقصود آن است كه نامور شدن طبيب به اين نام، نه به دليل درمان بيمارى هاى جسم است، بلكه بدان علت است كه دل را از ريشه و اندوه، درمان مى كند و خوش و خرسند مى سازد. در برخى نسخه ها هم به جاى «يطيّب»، «يطبّب» آمده است. ريشه «طب» به معناى وفق و مدارا در كار و لطف ورزيدن است و طبيب را از آن روى طبيب ناميده اند كه با مدارا و تدبير لطيف خود، اندوه را از دل مى گيرد؛ اما شفاى بدن به طبيب تعلق ندارد (بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۶۲، با تغييرى اندك. همچنين، ر. ك: مرآة العقول، ج ۲۵، ص ۱۹۹).

غاريقون يا اغاريقون:

ريشه ى گياه يا چيزى است كه در درخت هاى درون تهى ساخته مى شود و درمان زهرهاست. گشاينده، به جريان اندازنده ى اخلاط كدر. اين دارو شادى آور و براى سياتيك و مفاصل كارآمد است و هر كه آن را بر خود آويخته باشد، كژدم، نيشش نمى زند.

لغت نامه ى دهخدا، در لغت «باذروج» آورده: گياهى معطر (است) و بادروج، ريحان كوهى، بادرنجبويه، بارنگ، حوك، ريحان جبلى، باذروق، باذرو (نام هاى ديگر آن است).

در «باذرو» آورده: همان بادرو باشد؛ باذروج.

در «باذرنجويه» آورده: بادرنگبويه باشد؛ بادرنجويه (لغت نامه دهخدا: ج ۳ ص ۳۴۵۱).

همچنين در لغت «حوك» مى نويسد: بادروچ كه ريحان كوهى باشد؛ بورنگ، باذروج و آن هبق است. پادرو، بارنگ بويه، بادرنگ بويه. سبزى (ى) است مثل سپرغم كه آن را بونيك گويند و نازبو نيز نامند (لغت نامه دهخدا: ج ۶، ص ۸۱۱۴).

در «بادرنبويه» آورده: يك قسم ريحان است كه معرَّب آن، بادرنجبويه است.

در «بادرنجبويه» هم مى نويسد: معرَّب بادرنگبويه است (لغت نامه ى دهخدا: ج ۳، ص ۳۴۱۹).

در كلمه ى «بادرنگبويه» آورده: گياهى است خوش بوى و از جمله ى رياحين و آن را بادرود و بادرونه نيز گفته اند و مُهلِك عقرب است و دافع سم آن، امراض سوداوى و بلغمى را نافع است (لغت نامه ى دهخدا ص ۳۴۲۰).

و در «بادرو» هم آورده است: ريحانى است كه آن را بادرنجبويه گويند. تره ى خراسانى كه ريحان كوهى نيز گويند و باذروج، معرَّب آن است (لغت نامه ى دهخدا: ص ۳۴۲۱).

پيه انار، سپيده اى است كه در درون انار است و دانه ها بر آن تعبيه شده اند (لغت نامه دهخدا).

دانگ يا دانق،

واحد اندازه گيرى وزن، پول و حجم بوده و غالبا وقتى به عنوان واحد وزن بكار مى رود، معادل نصف مثقال است. ( ر. ك: اوزان و مقياس ها در اسلام، هينس: ص ۱۶و۱۷) اين مقدار را معادل هشت دانه جو نيز دانسته اند. (ر. ك: الاوزان و المقادير، ابراهيم سليمان: ص ۲۲ - ۲۶). قطعه چى نيز اين مقدار را با واحدهاى معيار امروزين سنجيده و آن را معادل ۴۹۶/۰ گرم دانسته است (ر. ك: معجم لغة الفقهاء: ص ۴۴۹).

علامه مجلسى مى گويد: احتمالا تسبيح گفتن انار در درون بدن، كنايه اى از سودمندى فراوان آن است و از اين جهت كه بر قدرت حكمت آفريدگار دلالت دارد، گويى هماره در حال تسبيح گفتن خداوند است.

حزا،

گياهى است شبيه كرفس، ولى با برگ هايى پهن تر، در فارسى آن را «دينارويه» مى گويند. بويى تلخ دارد و داراى دو نوع صحرايى و باغى است. نوع صحرايى را به شيرازى «برگ كازرونى» و نوع باغى را «آهو دوستك» مى نامند (لغت نامه دهخدا: ج ۶، ص ۸۹۰۵).

مراد از فقّاع در حديث، نوع حلال آبجوست - كه امروزه به نام «ماءالشعير» شناخته مى شود - نه آب جو كه نوشيدن آن حرام است، مگر گفته شود نوشيدن آن در حمّام، علاوه بر حرمت و ايجاد مستى، معده را بيش از پيش از بين مى برد.

اوقيه،

واحد وزن با مقادير متفاوت در زمان ها و مكان هاى مختلف بوده و در اصل آن را برابر يك دوازدهم رطل دانسته اند. اوقيه ى شرعى در قرون نخستين اسلامى در مكه معادل چهل درهم برابر ۱۲۴ گرم بوده است (ر. ك: اوزان و مقياس ها در اسلام: ص ۵۴ به بعد).

گاورس،

گياهى است از تيره ى گندميان و از دسته غلّات كه دانه هاى شبيه اَرزَن دارد و با ارزن از يك نوع است و در حقيقت، گونه اى ارزن است كه دانه هايش ‍ درشت تر است و پوستش نيز از پوست ارزن، زِبرتر است. دانه هاى اين گياه را بيشتر به كبوتران دهند (فرهنگ معين). همچنين، ر. ك: ج ۲، ص ۵۰۱، پاورقى ۱.

علامه مجلسى مى گويد: گويا مقصود از حركت جنبندگان، همان احساس و تخيلى است كه به شخص دست مى دهد و وى مى پندارد كه مورچه يا حشره اى ديگر بر روى بدن وى راه مى رود. پزشكان، اين حالت را «تنمل (مورمور شدن)» خوانده اند.

سَويق:

به آن در فارسى قديم، «پست» گفته مى شد. امروزه به آن «قاووت» يا «پوره» مى گويند. گفتنى است كه لغت نامه دهخدا لفظ «قاووت» را تركى مى داند كه غالبا به معناى آرد حبوبات بريان شده است؛ ليكن اين واژه، گاه در مورد غير حبوبات ( مانند برخى ميوه ها يا تره بار) نيز كاربرد دارد.

علامه مجلسى مى گويد: از (گفته ى) كلينى چنين بر مى آيد كه «سويق»، در صورتى كه در روايات، همراه با قيدى (مانند جو) نباشد، به معناى «سويق گندم» است؛ چرا كه مى گويد: «باب انواع سويق ها و برترى سويق گندم» و سپس در ذيل اين عنوان، حديثهايى را مى آورد كه در آنها واژه ى «سويق»، بدون صفت يا مضافّ اليه، آمده است.

شهيد در الدروس گفته است: «درباره ى سويق و سود آن، روايت هاى فراوانى رسيده و كلينى، سويق را به معناى سويق گندم، دانسته است».

مؤ لّف بحرالجواهر گفته است: «از هفت چيز، سويق مى سازند: گندم، جو، كُنار، سيب، كدو، دانه ى انار و شلغم. همه اين انواع، طبع را مهار مى كند، قى و دلشوره اى را كه از صفرا زده مى شود، از ميان مى برد، رطوبت معده را خشك مى كند، و اگر قدرى سويق جو با آب و مقدار اندكى شير برداشته و خشخاش بوداده ى ساييده با آن مخلوط شود، براى شكم رَوى، سودمند است، نيش زدگى ها را تسكين مى دهد و خواب مى آورد».

ابن بيطار، به نقل از رازى گفته است: «هر سويقى با چيزى كه از آن ساخته مى شود، تناسب دارد. براى نمونه، سويق جو، از سويق گندم، سردتر است، به همان اندازه كه خودِ جو، طبعى سردتر از گندم دارد. اين سويق، همچنين نفخ بيشترى پديد مى آورد. از ميان همه سويق ها، استفاده از سويق گندم و سويق جو، بيشتر است و اين هر دو، نفخ آور و موجب كندتر شدن حركت غذا از معده به پايين اند. البته، اگر اين دو نوع سويق، كاملا با آب جوشانده و سپس از پارچه اى درشت باف گذرانده شوند و بدين ترتيب، آب آنها جدا شود و به صورت لقمه هايى فشرده در آيند و سپس همراه با آب سرد و شكر، نوشيده شوند، از نفخ آنها كاسته مى گردد و چنانچه در تابستان در اول صبح مصرف شوند، براى اشخاص حرارتى و برافروخته مزاج، سودمند خواهند بود و مانع تب ها و بيمارى هاى ناشى از گرم مزاجى مى شوند و همين، از بالاترين منافع آن است. كسى كه اين نوع سويق را بخورد، در آن روز نبايد ميوه ى تر، خيار و سبزى بخورد، يا دست كم نبايد از اين چيزها زياد بخورد؛ امّا سرماديدگان و كسانى كه به نفخ ‌هايى در شكم يا دردهايى مزمن در پشت و مفاصل مبتلا هستند و همچنين پيران و كسانى كه مزاجى كاملا سرد دارند، نبايد از اين سويق هيچ بخورند. اگر هم به خوردن آن ناچارند، آن را پس از چند بار شستن در آب گرم و همراه با پانيذ و عسل، پس از درآميختگى با زيتون و روغنِ وندانه و همچنين روغن گردو، با طبع خود مناسب سازند.

هر چند سويق جو از سويق گندم، سردتر است، اما از آن روى كه گندم نسبت به جو آب بيشترى مصرف مى كند، سويق گندم سردكنندگى بيشترى براى بدن نياز دارند، سودمندى بيشترى دارد. برعكس، سويق جو، براى كسانى كه به خشك كردن طبع نياز دارند، مناسب تر است. چنين كسانى، معمولا داراى بدن هايى سِتَبر، پُرگوشت و پُرخون هستند، در حالى كه گروه نخست، بدن هايى تكيده، كم گوشت و زردرنگ دارند.

سياه دانه يا سياه تخمه، تخمى است خوش بوى و شبيه به زنيان كه بر روى خمير نان مى پاشند. سياه تخمه، حبة السوداء، شونيز، نانجه، نانوخيه، نانخاه و سياه دانه (نام هاى ديگر آن است) (لغت نامه دهخدا)

تره تيزك يا شاهى، گياهى است از تيره ى چليپاييان. قسمى از بقولات خوردنى است كه مزه اش كمى تيز دارد. از اين جهت، به تره (سبزى) تيزك ناميده شده و در اصفهان، آن را «شاهى» گويند و در عربى «جرجير». (لغت نامه دهخدا)

علامه مجلسى مى نويسد: مقصود از «بيرون كشيدن رگ ها» بيرون كشسدن رگ از ميان گوشت است، چنان كه يهوديان، اكنون نيز اين كار را انجام مى دهند. در برخى از روايت هاى ما هم نهى از خوردن رگ گوشت، آمده است.

مقصود از سفيدى، همان پيسى است و اين احتمال كه مقصود از آن، سفيدى چشم باشد، بعيد است.

وسمه يا كتم،

گياهى است كه آن را با حنا مى آميزند و موها را بدان، خضاب مى كنند و رنگش بر جاى مى ماند. اگر ريشه آن را در آب بپزند، مركب قلم از آن بدست مى آيد.

ديدگاه امام صادقعليه‌السلام در مورد علل برخى بيمارى ها

يكى از نظريه هاى امام صادقعليه‌السلام كه نبوغ علمى ايشان را به اثبات مى رساند آن كه مى فرمود بعضى از بيمارى ها نه از راه هوا يا ميكروب يا... بلكه فقط توسط تابش برخى امواج از بدن فرد بيمار به فرد سالم منتقل مى شوند.

اين عقيده از نظر دانشمندان زيست شناسى و پزشكان در آن زمان و حتى دوره هاى بعد خرافات به شمار مى آمد زيرا در آن زمان علل رايج بيمارى را ابتدا از بوها مى دانستند و سپس آب يا هوا يا تماس بين فرد بيمار و سالم را به عنوان علّت انتقال بيمارى در نظر گرفتند. امّا در هيچ دوره اى ابراز نشد كه امواج ساطع شده از بدن شخص بيمار ممكن است سبب ايجاد بيمارى در فرد سالم شود.

ولى امروزه تحقيقات علمى جديد كه پايه ى آن در آزمايشگاههاى شوروى سابق گذاشته شد، نشان مى دهد كه چنين نظريه اى كاملا صحيح است و احتمال منتقل شدن و سرايت بيمارى از راه امواج وجود دارد.

در شهر نوو-وو-سيبيرسك در شوروى سابق كه يكى از مراكز بزرگ تحقيقات پزشكى و شيميايى و زيست شناسى روسيه مى باشد، به صورتى كاملا علمى و غير قابل ترديد ثابت شد كه اولا از سلولهاى بيمار اشعه ساطع مى شود و ثانيا نوعى از اشعه ها كه از سلول هاى بيمار ساطع مى شود در صورتى كه به سلولهاى سالم برسد آنها را بيمار خواهد كرد و اين سرايت بدون كوچك ترين تماس بين سلول هاى بيمار و سالم صورت مى گيرد. نحوه ى آزمايش به اين ترتيب بود كه دو دسته سلول از يك بافت را انتخاب كرده و به طور جداگانه كشت مى دادند و با استفاده از ابزارهاى آزمايشگاهى مشاهده مى كردند كه از هر دسته سلول چند نوع فوتون (واحد تشكيل دهنده ى امواج نورانى) ساطع مى شود. دانشمندان سپس سلول هاى سالم را به دو گروه تقسيم كردند و يك گروه از آنها را تحت تاثير يك عامل بيمارى قرار دادند و بيمار كردند و باز هم با استفاده از ابزارهاى مخصوص مشاهده كردند كه اشعه اى از سلول هاى بيمار ساطع مى شود. سپس سلول هاى سالم به دو دسته تقسيم و هر دسته در يك محفظه ى شيشه اى قرار داده شدند. محفظه ى اول از جنس شيشه و دومى از جنس كوارتز بود. شيشه داراى اين خاصيت است كه تمام امواج به جز نور ماوراى بنفش را از خود عبور مى دهد. و در مقابل، كوارتز فقط نور ماوراى بنفش را از خود عبور مى دهد. پس از چند ساعت كه سلول هاى سالم موجود در محفظه هاى شيشه اى و كوارتزى در مجاورت سلول هاى بيمار قرار گرفتند، مشاهده شد سلول هاى موجود در محفظه ى كوارتزى بيمار شدند ولى سلول هاى موجود در محفظه ى شيشه اى سالم ماندند. نتيجه ى اين آزمايش آن بود كه از سلول هاى بيمار اشعه هاى گوناگونى ساطع مى شود ولى اشعه ى ماوراى بنفش است كه باعث بيمار شدن سلول هاى سالم مى شود. اين آزمايش در مدّت بيست و پنج سال (!) با بيمارى هاى مختلف تكرار شد تا نتيجه ى آن قطعى و قابل استناد باشد و در همه موارد نتيجه يكسان بود. و اشعه ى ماوراى بنفش ساطع شده از سلول هاى بيمار علّت بيمار شدن سلول هاى سالمى بود كه در مجاورت آنها قرار داشتند.

از مجموعه هاى اين آزمايش ها اين نتيجه به دست مى آيد كه هر يك از سلول هاى بدن ما مانند يك فرستنده و گيرنده است كه از خود اشعه ساطع مى كند. تحت تاثير اشعه نيز قرار مى گيرد و آنها را ضبط مى كند و اگر اشعه اى كه ضبط مى كند از نوع ماوراى بنفش باشد و از يك سلول بيمار ساطع شده باشد، سلول سالم را بيمار خواهد كرد.

همچنين در آزمايش هاى متعدد اين دانشمندان اين نكته هم به اثبات رسيد كه هر گاه عامل بيمارى دسته اى از سلول هاى مادّه ى شيميايى «توكسين» باشد، اشعه ى ماوراى بنفش ساطع شده از اين سلول ها، سلول هاى سالمى را كه هيچ تماسى با آنها ندارند، بيمار مى كنند. «توكسين» در واقع سمّى است كه بعضى از موجودات ذره بينى و انگل در بدن ما توليد كرده و موجب بيمارى مى شوند.

به هر حال اين يافته ها افق جديدى را پيش روى دانشمندان گشود. به طور مثال در مقابله با بيمارى هايى مانند سرطان يكى از روش هاى جديد آن است كه ابتدا مانع رسيدن اشعه از سلول هاى بيمار به سلول هاى سالم شوند و سپس مانع از پيشرفت بيمار در سلول هاى بيمار گردند.

اين كشف علمى به قدرى قابل توجه است كه كار زيادى بر روى آن انجام شده است و دانشمندان دريافته اند كه هر نوع بيمارى خاص فوتون با طول موج مخصوص به خود را ساطع مى كند و با تكيه بر اين يافته اكنون دانشمندان مشغول تهيه ى جداول مربوط به فوتون ها و طول موج هاى مربوط به بيمارى هاى مختلف هستند.

به طور مثال اگر طول موج فوتون هاى ساطع شده از سلول هاى مبتلا به ويروس آنفلوانزا به دست مى آمد، مى توان اقدام حساب شده اى در جهت معالجه آنفلوانزا و جلوگيرى از ابتلاى سلول هاى سالم به عمل آورد.

از آنچه گفته شد نتيجه گرفته مى شود كه نظريه ى امام صادقعليه‌السلام مبنى بر اين كه بعضى امواج باعث توليد بيمارى مى شود، كاملا صحيح است و ما امروزه مى دانيم اشعه ى ماوراى بنفش تابيده شده از سلول هاى بيمار، سلول هاى سالم را نيز بيمار مى كند.

اكتشافات زيست شناسى و پزشكى جديد پس از هزار و سيصد سال، صحت نظريه ى امام صادقعليه‌السلام را به اثبات رساند.

البته هنوز مشخص نشده است كه چگونه تابش نور ماوراى بنفش سبب بيمارى در سلول سالم مى شود و تحقيقات بر روى اين موضوع ادامه دارد. طبق نظريه اى گفته مى شود شايد هر فوتون نور، بخشى مؤ ثر از عامل بيمارى را با خود حمل مى كند و به سلول سالم مى رساند. البته اين تنها يك نظريه است زيرا عقل مى گويد، ذرّه اى از نور به كوچكى فوتون، تا بخشى از عامل بيمارى را با خود حمل نكند نمى تواند در سلول سالم بيمارى توليد كند.

نظريه مادّه و ضد مادّه

يكى ديگر از نظريه هاى بديع امام صادقعليه‌السلام در زمينه ى فيزيك، نظريه ى ماده و ضد ماده است. بر اساس اين نظريه هر چيز در اين جهان كه موجوديت ذاتى دارد (غير از خداوند) داراى ضد خود است، امّا بين اين دو ضد تصادم و برخورد به وجود نمى آيد زيرا در اين صورت ممكن است جهان ويران و منهدم شود.

اين نظريه كه قرن ها پيش از سوى امام صادقعليه‌السلام بيان شده است امروزه به طور علمى از سوى دانشمندان تأیید شده و دانشمندان در كشورهاى مختلف به تدريج در حال كشف ضد ماده هاى مواد مختلف مى باشند. به طور ساده تفاوت ماده با ضد ماده را مى توان به اين ترتيب بيان كرد: كه در اتم هاى ماده، بار منفى، الكترون و بار مثبت، پروتون است. امّا در ضد ماده بار الكتريكى الكترون مثبت و بار پروتون منفى است. هنوز اين آزمايش به طور عملى انجام نشده است كه اگر اتم هاى ماده با ضد ماده برخورد كند و انفجار به وجود بيايد، چه خواهد شد و هر چه در اين مورد گفته مى شود بيشتر جنبه تئورى دارد. مانند نظرياتى كه در مورد تفكيك اتم هاى اورانيوم قبل از سال ۱۹۴۴ ميلادى كه هنوز امريكا اوّلين بمب اتمى خود را آزمايش ‍ نكرده بود گفته مى شد. در آن زمان معتقد بودند كه آزمايش بمب اتمى ممكن است موجب تفكيك زنجيرى گردد و تمام عناصر موجود در كره ى زمين تفكيك شود امّا در نهايت اين گونه نشد. امّا بين انفجار بمب اتمى و انفجار ناشى از برخورد ماده و ضد ماده تفاوت وجود دارد زيرا وقتى يك بمب اتمى يا هيدروژنى منفجر مى شود، قسمت كمى از ماده به انرژى تبديل مى شود و بخش زيادى از آن باقى مى ماند و تبديل به انرژى نمى شود.

بر اساس قانون جرم و انرژى انيشتين، انرژى برابر است با جرم ضرب در مجذور سرعت سير نور. بر طبق اين قانون اگر تمام آنچه كه در يك بمب اتمى يا هيدروژنى هست به انرژى تبديل شود، نيروى زيادى به وجود مى آيد. «ژول» دانشمند انگليسى در فيزيك كه در قرن نوزدهم مى زيست اين طور ابراز مى كرد كه اگر يك كيلوگرم از ماده به طور كامل به انرژى تبديل شود يعنى به طور كامل بسوزد و دود و خاكستر نداشته باشد، از قدرت زياد آن جهان محو خواهد شد.

امّا نظريه انيشتين بر خلاف آن بود و اعتقاد نداشت كه با تبديل كامل يك كيلوگرم ماده به انرژى، نيروى چنين عظيمى به وجود بيايد.

حتى در انفجار بمب اتمى كه در هيروشيما روى داد نيز فقط ۱۹/۰ درصد از جرم بمب به انرژى تبديل شد و بقيه ى آن به مرور زمان فرو پاشيده گرديد. امّا هنگامى كه دانشمندان قصد داشتند اوّلين بمب اتمى را در هيروشيما منفجر كنند، از نابودى كامل زمين بيم داشتند. امروزه نيز در بحث هاى مربوط به برخورد ماده و ضد ماده، دانشمندان فيزيك اعتقاد دارند كه هر دو ماده و ضد ماده در اين برخورد به طور كامل تبديل به انرژى مى شود. بر اساس نظر اين دانشمندان برخورد يك كيلوگرم ماده با ضد ماده آن قدر انرژى در كره ى زمين به وجود مى آورد كه تمام عناصر و مواد موجود در كره ى زمين به گاز تبديل مى شوند. چون حرارت آن گاز بسيار زياد است، در فضاى منظومه شمسى پراكنده مى شود.

امّا پروفسور «آلفون» استاد دانشگاه «لوند» در سوئيس، با اين نظريه مخالف بود و مى گويد كه منبع انرژى آينده ى نوع بشر نه تفكيك اورانيوم در كارخانه هاى توليد برق است و نه استفاده از هيدروژن آب رودها و درياها، بلكه بشر در آينده از برخورد ماده و ضد ماده انرژى به دست مى آورد به طورى كه يك صد كيلوگرم از اين دو عنصر يعنى پنجاه كيلوگرم ماده و پنجاه كيلوگرم ضد ماده براى تاءمين تمام احتياجات نوع بشر در كره ى زمين، از لحاظ انرژى، براى مدّت يك سال كافى است.

همان طور كه گفته شد هنوز انفجار ماده و ضد ماده به طور عملى انجام نشده است تا مشاهده شود چه اتفاقى روى خواهد داد امّا از لحاظ تئورى و بنا بر نظريه ى پرفسور آلفون استاد دانشگاه لوند، انررژى خالص و بدن هيچ گونه عوامل آلوده كننده محيط به دست خواهد آمد.

بنا بر نظريه ى اين دانشمند اگر نيم كيلوگرم از ماده با نيم كيلوگرم از ضد ماده برخورد كند صد ميليارد درجه (صد هزار ميليون درجه) حرارت به وجود مى آيد. در جهان منبعى وجود ندارد كه بتواند چنين حرارتى توليد كند. حتى حرارت مركز خورشيد هم بنا بر نظريه ى ستاره شناسان، ده ميليون درجه است.

اما آيا نوع بشر مى تواند اين حرارت زياد را مهار كند و از آن براى رفع نيازهاى خود استفاده نمايد؟ «پرفسور آلفون» مى گويد بلى با انفجار ناقص ماده و ضد ماده، مى توان از ميزان حرارت به دست آمده كاست. منظور از انفجار ناقص، انفجارى است كه در بمب هاى اتمى صورت مى پذيرد كه فقط قسمتى از ماده را به انرژى تبديل مى كند و بقيه ى ماده فروپاشى مى شود.

عاملى كه باعث شده برخورد ماده و ضد ماده جنبه ى علمى پيدا نكند، موضوع اقتصادى آن است. زيرا بر طبق نظريه ى پروفسور «آلفون» استاد فيزيك دانشگاه لوند، براى آن كه ماده و ضد ماده با هم برخورد كنند و نيرو به وجود بيايد، در مرحله ى آزمايش ده تا پانزده ميليارد دلار اعتبار لازم است و امروزه هيچ مؤ سسه ى خصوصى و دولتى اين آمادگى را ندارد كه شرايط كار را فراهم كند. ولى تجربه نشان داده است وقتى برخورد بين ماده و ضد ماده انجام شد، به دست آوردن انرژى آسان مى شود.

همان طور كه در هنگام بهره بردارى از انرژى هسته اى، در بين تمام عناصر «اورانيوم» انتخاب گرديد، به نظر مى رسد براى بهره بردارى از نيروى انفجار ماده و ضد ماده از عنصر هليوم استفاده شود زيرا دانشمندان فيزيك توانسته اند ضد ماده ى هليوم را به دست آورند.