تفسیر سوره زلزال

تفسیر سوره زلزال0%

تفسیر سوره زلزال نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسیر سوره زلزال

نویسنده: شیخ علی آقا نجفی کاشانی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 13706
دانلود: 3086

تفسیر سوره زلزال
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13706 / دانلود: 3086
اندازه اندازه اندازه
تفسیر سوره زلزال

تفسیر سوره زلزال

نویسنده:
فارسی

 

کتاب مشتمل بر متن 12 جلسه سخنرانی شیخ علی نجفی کاشانی (1300ـ 1365ه .ش) در باب تفسیر سوره زلزال است. سخنرانی ها با این عناوین به طبع رسیده است : 1ـ فضیلت خواندن سوره زلزال، 2ـ مقام خواننده سوره زلزال، 3ـ شناخت به معارف اهل بیت (ع)، 4ـ رحمت پروردگار جهان، 5ـ وقایع بزرگ قیامت، 6ـ جایگاه ائمه معصومین در نظام هستی، 7ـ اثر تربیتی سوره زلزال، 8ـ برانگیخته شدن انسان در قیامت، 9ـ تکرار حقایق در آیات قرآن مجید، 10ـ کتاب عمل انسان، 11ـ وجدان بیدار و پذیرفتن حقایق، 12ـ امیدوار کننده ترین آیه قرآن .

جلسه دوازدهم: اميدوار كننده ترين آيه قرآن

بقاى عمل، شرط ديدن آن در جهان آخرت

توبه خالصانه و حبط اعمال شر

جمع بين توبه و ديدن اعمال در قيامت

نحوه نوشتن نيكى ها و بدى ها

اميدوار كننده ترين آيه قرآن

توجه و حضور به هنگام انجام فرايض

روايت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام درباره نماز

تفاوت حق الناس و حق الله

( اعوذ بالله من الشيطان الرجيم * بسم الله الرحمن الرحيم * يومئذ يصدر الناس اشتاتا لير وا اعمالهم (۶) فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره (۷) و من يعمل مثقال ذره شرا يره (۸) )

بقاى عمل، شرط ديدن آن در جهان آخرت

به مقتضاى آيات سوره زلزال، كه با كمال وضوح و روشنى، مى فرمايد هركس به وزن ذره اى كار خير انجام دهد در قيامت آن را مى بيند و هركس به اندازه ذره اى كار شر و بدى انجام دهد در قيامت آن را مى بيند، مثقال كه به معنى مقدار است، ذره كه قبلا معنايش را عرض كرديم كنايه از كمى است، در قيامت صاحب هر عمل از خوب و بد هر چه كم باشد، آن عمل را مى بيند و جزا و كيفر آن از طرف پروردگار جهان به او مى رسد. از سويى، آياتى در قرآن مجيد و نيز روايات معتبر هست كه اين آيات و روايات از جهانى قابل ملاحظه و دقت و آموزنده و سازنده است، كه گروهى از اشخاص اعمالشان حبط مى شود. حبط به معناى باطل شدن، ناچيز شدن و از بين رفتن است. مثلا،( اولئك حبطت اعمالهم ) (۱۴۲) . در قرآن مكرر آمده است كه اشخاص اعمالشان حبط مى شود، باطل مى شود و از بين مى رود. آياتى ديگر هست كه از آن استفاده مى شود كه اشخاصى گناهكار، در نتيجه كارهايى و اعمالى، گناهانشان به كلى محو مى شود و از بين مى رود.( اولئك يبدل الله سيئاتهم حسنات ) (۱۴۳) . و يا در جاى ديگر،( ان الحسنات يذهبن السئيات ) (۱۴۴) شرحش را بعد عرض مى كنيم. كارهايى نيكو ايجاب مى كند كه گناهانى از بين برود و به طور كلى نابود شود. خوب، اين اعمال شر و بد كه اشخاصى انجام دادند به يقين آنها را در قيامت نمى بينند چون از بين رفته و نابود و باطل شده است. هنگامى كه عملى باطل شد و از بين رفت ديگر چيزى نيست كه قابل رؤيت و قابل ديدن باشد.

خلاصه معلوم مى شود اين آيات يعنى( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره ) . به اين عموم و اطلاقى كه به نظر سطحى ما مى آيد نيست، چون نظرمان نسبت به يك آيه، محدود و كوتاه و به اصطلاح سطحى است، در معناى آيات مى گوييم هر كس كوچكترين عمل خوب يابد انجام بدهد آن را مى بيند. ولى نبايد اين طور برداشت كرد. بايد آيات ديگر و احيانا روايات ديگر را كه در رابطه با آن آيه است ملاحظه كرد و آن گاه به نتيجه رسيد. همه شنيده ايد كه قرآن مجيد عام و خاص، متشابه و محكم، و مطلق و مقيد دارد. اينها در قرآن هست و روى اينها بايد حساب كرد.

اين دو آيه سوره زلزال( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره ) ، قيدى دارد كه از آيات ديگر و روايات معتبر استفاده مى شود به اين شرحى كه عرض مى كنيم.

( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ) كسى كه عمل خيرى را انجام دهد كه به اندازه ذر يا ذره باشد آن را مى بيند، به شرطى كه اين عمل خير تا قيامت براى آن شخص بماند و شخص آن را ببيند. اما ممكن است اشخاصى عمل خيرى انجام مى دهند و در همين دنيا خيرشان حبط و باطل مى شود و از ميان مى رود و ناچيز مى شود. در اينجا ديگر چيزى نيست كه فرداى قيامت آن را ببيند. همچنين كسى كه عمل شرى انجام دهد هر چند كم باشد آن را مى بيند، اما در صورتى كه آن عمل بد كم مانده باشد. اما اگر كسى عمل بدى انجام بدهد و آن عمل بد همين جا از بين رفته و نابود شده باشد ديگر چيزى نيست كه فرداى قيامت آن را ببيند.

( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ) در صورت بقاى آن عمل خير،( و من يعمل مثقال ذره شرا يره ) در صورت بقاى آن عمل شر، نه آنكه يك عامل قوى تر از عمل خير، آن را نابود و حبط كند و از بين ببرد يا عاملى نيرومندتر از عمل شر آن را از بين برد. در اين صورت نه آن عمل خير باقى است كه صاحبش در قيامت آن را ببيند و نه عمل شر باقى است كه صاحب آن در قيامت آن را ببيند.

توبه خالصانه و حبط اعمال شر

در چند جلسه قبل، روايتى را از كافى نقل كرديم. البته اين روايات تنها نيست، روايات ديگر هم هست كه اين روايات را تأييد. كند و مطلب مسلم است. اگر مؤمنى گناه كند، و سپس توبه نصوح كند، يعنى توبه قطعى و توبه جدى، كه پس از آن پيرامون آن كار زشت نگردد، پروردگار جهان اين بنده را دوست مى دارد. اين موضوع در جاى خودش خيلى مهم است كه خداوند بنده اى را دوست بدارد و بنده اى محبوب خدا بشود. وقتى پروردگار جهان اين بنده را دوست داشت گناهان او را ستر مى كند و مى پوشاند. راوى از امام ششمعليه‌السلام مى پرسد كه چگونه خدا ستر مى كند؟ امام ششم فرمودند: آن دو ملك كه نويسنده اعمال اين آدمند و قهرا گناهان او را هم نوشته اند، وقتى اين شخص از آن گناهان توبه نصوح كرد، خداوند آن گناهان را از ياد آنها مى برند و از كتاب آنها محو مى كند. پروردگار جهان به اعضا و جوارح اين شخص كه با آنها گناه كرده هم خطاب مى كند كه كارى را كه فلانى كرده كتمان كنيد و بپوشاند و ستر كنيد، تا ابدا آشكار و ظاهر نشود. پروردگار جهان به تكه هاى زمين كه اين بنده خدا روى آن گناه كرد خطاب مى كند كه گناهى را كه او روى شما كرده ناديده بگيريد. فرمودند: وقتى اين بنده خدا در قيامت محشور مى شود هيچ گناهى بر او نيست و هيچ چيزى هم نيست كه عليه او گواهى برگناه بدهد.(۱۴۵) بنابراين درباره اين آدم كه به اين شكل توبه كرده ديگر گناه نيست چه كوچك و چه بزرگ، تا به متقضاى آيه( و من يعمل مثقال ذره شراً يره ) در فرداى قيامت آن را ببيند. همچنين اشخاصى ممكن است عمل خوب انجام دهند، اما عمل خوبشان حبط شود، ديگر چيزى نيست تا مورد آيه( فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره ) قرار بگيرد.

جمع بين توبه و ديدن اعمال در قيامت

اين مطلب از باب حكومت است كه مسئله اى اصولى است و در اصول فقه از آن بحث مى شود كه ممكن است دو آيه روايت باشد كه بعضى حاكم و بعضى محكم باشند، كه بحث علمى و مفصلى است. رابطه دو آيه مورد بحث، با آيات و رواياتى كه عرض كردم از باب حاكميت و محكوميت است. اين باب در اصول فقه و در فروع فقه بحث دامنه دارى دارد. مثلا براى شك در نماز و شك در وضو حكمى وجود دارد. اما، شارع مقدس اسلام در جايى فرموده است:( لا لكثير الشك ) آدمى كه در يك موردى كثير الشك بشود، شكش اثر ندارد. مثلا شك بين سه چهار حكمى دارد. در شك بين سه و چهار در نماز چهار ركعتى بنا را چهار مى گذارد و... اما اگر يك نفر در نمازهاى چهار ركعتى، بين سه و چهار خيلى شك مى كند مى گويند شكش اثر ندارد و به آن اعتنا نكند و بنا را به چهار بگذارد و نماز را تمام كند، نماز احتياط هم ندارد. شك اين آدم اثر ندارد. شكش مانند لاشك است. اينجاست كه مى گويند اين روايت كه مى گويد( لاشك لكثير الشك ) ، حكومت دارد بر آن رواياتى كه مى گويد شك بين سه و چهار حكمش چنين و چنان است.( لاشك لكثير الشك ) مى گويد اين آدم اگر چه شك مى كند اما حكم شك ندارد. در اينجا شك نيست لذا آثار شك بر آن مترتب نمى شود. در بحث ما هم آن آيه اى كه مى گويد:( اولئك حبطت اعمالهم ) يعنى عمل داشته ولى عمل او حبط شده و ديگر حكمى ندارد چون اثر ندارد، آن گاه( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ) ديگر شامل او نمى شود، چون آنجا چيزى نيست كه شاملش شود. هم چنين كسى كه از يك عملى توبه نصوح و خالصانه كرد، اين گناه اگر چه گناهى بوده كه در خارج محقق شده، اما، وقتى توبه آن را از بين ببرد ديگر اثر ندارد، و( و من يعمل مثقال ذره شرا يره ) شامل آن نمى شود.

پس( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ) درباره كسى است كه عمل خيرش تا قيامت باقى است، و از بين نرفته و باطل نشده است. او آن را مى بيند. مفاد اين دو آيه كريمه اين است. خود اين معنا از جهتى به انسان بسيار اميد و رجا مى دهد و او را اميدوار مى كند و از جهتى انسان را بر حذر مى دارد. چرا اميدوار مى كند؟ به اين ترتيب كه يك مؤمن به صرف اين كه گناه كرد ديگر دلهره و وحشت نكند و مأيوس نشود، بلكه بداند مى شود اين گناه را طورى از بين برد كه هيچ اثرى از آن باقى نماند، و فرداى قيامت هم ابدا كسى نفهمد و او رسوا نشود. اين خيلى مهم است و خيلى اميدوارى مى آورد. قهرا انسان تحريك مى شود كه ببيند چه كارى مى توان انجام بدهد تا عمل بدى را كه انجام داده محو و نابود كند تا فرداى قيامت، روز فضيحت و رسوايى، در ملأ مردم، در حضور انبياء، اوصياء و فرشتگان خجالت نكشد. اين، اميدوارى مى دهد. از آن طرف آدمى كه عمل خيرى انجام داده و مغرور نشود كه( فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ) ، كارهايى را كه كرده همه را مى بيند، بلكه مواظب مى كند و برحذر است كه مبادا يك وقت كارى بكند كه آن عمل خير از بين برود و باطل شود و برايش نماند تا در قيامت آن عمل خير را ببيند و خوشحال شود.

نحوه نوشتن نيكى ها و بدى ها

يكى از چيزهايى كه عمل بد و سيئه را به طرز عجيبى نابود مى كند و به كلى اثرش را محو مى كند توبه است و ديگرى عمل خوب و پسنديده مخصوصا كه در اين مورد عجيب مؤثر است. خداوند عالم به ما خيلى لطف دارد. در رابطه با همين بحث ما، رواياتى در اصول كافى است كه اجمالا به اين بيان است كه بنده هنگامى كه قصد كار خوب و عمل پسنديده را مى كند، همين كه قصد مى كند، ملكه دست راست كه نويسنده حسنات است، از طرف خدا مأمور است كه همين يك حسنه را در نامه عمل اين شخص بنويسد، و اگر اين عمل خوب را انجام داده ده تا برايش مى نويسد و اگر انجام نداد، تصميم آن را داشت اما به موانعى يا اشكالاتى برخورد و نتوانست انجام دهد، روى آن قصد عمل خوب يك حسنه برايش مى نويسند(۱۴۶) .

اين روايات زياد است، روايات محكمى است و ترديدى در آن نيست. ديگر اگر اينكه قصد كار بدى كرد قصد گناهى كرد اولا چيزى برايش نوشته نمى شود، گناهى يا سيئه اى حساب نمى شود. اگر آن كار بد را انجام داد و تصميصش را عملى كرد، فورا ملك دست راست به ملك دست چپ كه نويسنده سيئات است مى گويد هفت ساعت صبر كن و چيزى ننويس. تا هفت ساعت ممكن است اين بنده خدا فريب خورده، گول خورده، و از روى جهالت مغلوب هوى و هوس شده پشيمان شود. خوب آدميزاد است، آدميزاد ضعيف است و مغلوب و ساوس ابليسى. يك ساعت ديگر، دو ساعت ديگر، پنج ساعت ديگر، هفت ساعت ديگر صبر كن. اگر اين آدم، حسنه اى انجام داد كه آن حسنه طورى بود كه آن سيئه را از بين ببرد و نابود كند، يا جدا استغفار و توبه كرد هيچ چيز نوشته نمى شود و آن سيئه به كلى محو مى شود.

اميدوار كننده ترين آيه قرآن

رواياتى در اصول كافى هست و در كتابهاى مربوطه ديگر، كه روايات معتبرى است و مفسران شيعه هم اين روايات را در تفاسير آورده اند در ذيل آيه كريمه ۱۱۴ سوره هود كه مى فرمايد:( و اقم الصلوه طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين ) .

( اقم الصلوه طرفى النهار ) ، در روايات است كه مراد از اين دو طرف روز، صبح و غروب است، گفته اند مراد نماز صبح و نماز مغرب است(۱۴۷) . و( زلفا من اليل ) اين هم در روايات به نماز عشا تفسير شده است(۱۴۸) .

خوب، نماز را به پادار، نتيجه آن چيست؟ به درستى كه حسنات و كارهاى خوب، سيئات را مى شويد و محو مى كند. خوب به مناسبت جمله قبل، در اينجا مراد از حسنات، مصداق خيلى روشن و بارزش همين حسنه نماز است. ديگر چه حسنه اى از نماز بالاتر كه گناه را از بين ببرد. البته حسنات ديگر و كارهاى خوب ديگر هم گناه را از بين مى برد ولى در رأس همه نماز است

به مناسب اين آيه در تفاسير شيعه رواياتى ذكر شده كه من يكى از اين روايات را انتخاب كرده ام كه به جرأت مى توان قسم خورد كه اين بيان را پيامبر اكرم فرمودند. جون اين روايت شاهدى خيلى قوى و گواهى خيلى نيرومند دارد و آن بيانات علىعليه‌السلام در نهج البلاغه است. اين روايت از جهاتى آموزنده است و عاملى خيلى قوى براى تربيت انسان و درست شدن انسان است. اين روايت در تفسير صافى در ذيل همين آيه سوره هود آمد است:(۱۴۹) .( و اقم الصلوه طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات و ذلك ذكرى للذاكرين ) . روايت اين است: ان علىعليه‌السلام قال سمعت حبيبى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خود همين تعبيرهاى روايات، تعبيرهاى مخصوصى است در همين جمله اول است كه اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: شنيدم از حبيبم رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، عجب حبيب و محبوبى! عجب دو نفرى! شنيدم كه آن حضرت مى فرمود: يقول ارجى آيه فى كتاب الله . فرمودند اميدوار كننده ترين آيه در قرآن اين آيه است. حالا شرحش را كه بخوانيد، خوب روشن مى شود كه اين آيه كريمه تا چه حد اميدوار كننده است.

توجه و حضور به هنگام انجام فرايض

بعد حضرت رسول براى على ابن ابيطالب شرح دادند. چه گوينده اى و چه شنونده اى! (قال: يا على، والذى بعثنى بالحق بشيرا و نذيرا) سوگند به آن كسى كه مرا به حق براى مژده دادن به مردم و بيم دادن به مردم برانگيخت، خوب پيامبر بشير و نذير است، سوگند به آن كسى كه مرا به اين كار برانگيخت، (ان احدكم ليقوم الى وضوئه) يكى از شما مؤمنين براى وضو گرفتن بلند مى شود مى خواهد وضو بگيرد. ببينيد، اين وضو عملى است كه در بين ما خيلى خيلى پيش پا افتاد و ساده است و عجيب نسبت به آن بى اعتنا هستيم، دست و روى خود را مى شوييم و مى رويم. (ان احدكم ليقوم الى وضوئه فتساقط عن جوارحه الذنوب) همين وضو را كه مى گيرد، گناهان، عجيب از اعضاء و جوارحش مى ريزد و از بين مى رود. رو را كه مى شويد گناهى كه با چشم، با دهان، با گونه يا حتى ممكن است با ابرو گناه كرده باشد، همه مى ريزد. گناهى كه با دست يا پا كرده همه ريخته مى شود و نابود مى شود. همه گناهان شسته مى شود.

وضو چنين چيزى است. اين روايات را بارها عرض كرده ام كه فرمودند: (الوضوء نور)(۱۵۰) . اين را ساده تلقى نكنيم. وضو ظلمت گناهان را مى شويد. تاريكى گناهان در مقابل اين نور از بين مى رود. وقتى نور آمد ديگر تاريكى نيست.

فرمودند: وقتى كسى براى وضو گرفتن بلند مى شود (فتساقط عن جوارحه الذنوب)

گناهان از اعضاء و جوارحش مى ريزد. (فاذا استقبل الله بقلبه و وجهه) وقتى كه براى نماز ايستاد، اما اينجا نكته دارد، مى فرمايد وقتى كه خدا را استقبال كرد و براى نماز حاضر شد (بقلبه و وجهه) يعنى دل و رويش، فقط متوجه خداست. (لم ينفتل و عليه من ذنوبه شى ء) هنوز از نماز منصرف نشده و هنوز (السلام عليكم و رحمته الله و بركاته) نگفته كه گناهش چيزى بر او نمانده است. هنوز از نماز فارق نشده كه ديگر گناهى نه در درون و در دل و نه در اعضاء و جوارح بر او مى ماند، كما ولدته امه به آن شكلى و به آن حالى مى شود كه از مادر زاده شده يعنى اينطور پاك مى شود. اين آدم گناه كرد ولى نور وضو و عامل نماز آن گناه را محو و نابود كرد و ديگرى چيزى نيست كه در قيامت آن را ببيند. از بدى و گناه در ديوان عمل او چيزى نيست.

حالا فرض كنيد نماز صبح خواند و اين چنين شد. بعد از خانه بيرون مى آيد. در بازار و در خيابان با اين و آن و با مردم مواجه است، ممكن است مرتكب گناهى شود. فان اصاب شى ء بين الصلوه يعنى بين نماز صبح و نماز ظهر اگر كار خلافى كرد، كان له مثل ذلك وقتى مى خواهد نماز ظهر بخواند، وقتى مى رود وضو بگيرد و نماز ظهر را به جا بياورد، همانطور مى شود. يعنى گناهى از صبح تا پيش از نماز ظهر كرد، همه محو و نابود مى شود و از بين مى رود، حتى عد الصلوه الخمس. على بن ابى طالب فرمود: پيامبر اكرم نمازهاى پنج گانه را همين طور توضيح دادند، ثم قال سپس پيامبر فرمود: ياعلى انما الصلوه الخمس لا متى كنهر جار على باب احدهم اين نمازهاى پنجگانه براى امت من، مثل يك نهر آب است كه در خانه هر كدامشان جارى باشد. فما يظن احد اذا كان فى جسده درن ثم اغتسل فى ذلك النهر مرات اين مردم كه يك نهر آبى كه جلوى خانه شان است، و روزى پنج مرتبه خود را در اين نهر آب شستشو مى دهند، تميز و پاكيزه اند، خيلى خوب و عالى است. در آخر باز حضرت فرمودند: فكذلك و الله الصلوه الخمس لامتى. به خدا سوگند نمازهاى پنجگانه براى امت من همين طور است.

روايت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام درباره نماز

خوب اين روايت بود. شاهد بر اين روايت خطبه ۱۹۰ نهج البلاغه(۱۵۱) است كه اميرالمؤمنين سلام عليه مى فرمايد تعاهدوا امر الصلوه، تعاهدوا امر الصلوه و حافظوا عليها واستكثروا منها تقربوا بها فانها كانت على المومنين كتابا موقوتا. اى مومنان، موضوع نماز را خوب رعايت كنيد، چون موضوع ساده اى نيست. بر نماز محافظت كنيد. خيلى مراقبت نماز باشيد كه مبادا ضايع شود. اوقاتش را مواظبت كنيد، شرايط را مواظبت كنيد، طهارتش را مواظبت كنيد، از هر لحاظ مواظبت كنيد، زيرا نماز بر مومنين فرض و واجب شده است. بعد فرمود: فلا تسمعون الى جواب اهل النار حين سئلوا ما سلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين. آيا گوش نمى دهيد كه خدا در قرآن چه مى گويد؟ هنگامى كه از دوزخيان سوال مى شود كه چه چيز شما را به دوزخ برد مى گويند ما نماز نماز گزار نبوديم(۱۵۲) از روايات استفاده مى شود كه كسانى كه مى گويند ما نماز گزار نبوديم آنهايى هستند كه نماز را ضايع مى كردند. روايات گاهى عرض كرده ام كه خود نماز بر سرشان مى خورد و مى گويد: خدا تو را ضايع كند كه مرا ضايع كردى(۱۵۳) . در جمله هاى بعد كه شاهد ماست مى فرمايد و شبهها رسول الله صلى عليه و آله و سلم. معلوم مى شود اين مطالب را اميرالمؤمنين از رسول اكرم شنيده اند و يادشان است كه در اين خطبه بيان كنند.

و شبهها رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بالحمه تكون على باب الرجل فهو يغتسل منها فى اليوم و الليله خمس مرات فما عسى ان يبقى عليه من الدرن. مى گويند پيامبر اكرم نمازهاى پنجگانه را به چشمه آب گرمى در خانه هر كدامتان اى مومنان تشبيه كرد كه شبانه روزى پنج مرتبه در اين چشمه آب گرم شستشو بدهى، ديگر احتمال اين هست كه چركينى بر بدن اين آدم باشد؟ ابدا.

بعد مى فرمايد البته گروهى از مومنان حق نماز را آن طورى كه بايد، شناختند، و زينت دنيا و حطام دنيا و زندگى آنها را از نماز روى گردان نكرد و از نماز غفلت نكردند.

پس در مجموع استفاده مى شود كه اين آيه مورد بحث ما قيد دارد. فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره يعنى خيرى كه براى كسى بماند و من يعمل مثقال ذره شرا يره يعنى شرى كه تا آنجا بماند.

تفاوت حق الناس و حق الله

البته شبهه اى نيست كه اين گناهانى كه نماز يا وضو آنها را پاك مى كند، گناهانى است كه بين انسان و خداست و باصطلاح حق الله است، ولى حق الناس را وضو كه هيچ، حتى نماز هم نمى تواند آن حق الناس را محو و نابود كند. گناه حق الناس اگر بخواهد از بين برود بايد آن حق را به صاحبش برگرداند. اگر حق را به صاحب حق رساند سپس توبه هم كرد آن وقت گناه حق الناس پاك مى شود اما اگر حق الناس را به ناس برگرداند اين گناهش نه با وضو، نه با نماز، نه با توبه، نه با حج و نه با هيچ وسيله ديگر از بين نمى رود. براى قيامت هم خدا فرموده هيچ بنده اى كه مظلمه اى از بنده ديگرى به گردنش باشد از عرصه هاى قيامت نمى تواند عبور كند، خلاصى براى او نيست، امكان خلاصى ندارد تا آن مظلمه را به اهلش بازگرداند، البته در آنجا حساب هاى ديگرى دارد. پس گناهانى كه بين صلاتين پاك مى شود حق الله است.

يك نكته را هم بايد تذكر بدهم. نكند خداى نكرده ما بر گناه جرأت پيدا كنيم. گناهانى كه پاك مى شود غير از گناهان كبيره است. اگر كسى از صبح كه نماز صبح را خواند تا ظهر يك دروغ گفت، و دروغ بنا به قول معروف و مشهور بين علما از گناهان كبيره است، نماز ظهر اين گناه را پاك نمى كند، گناهان كوچك را پاك مى كند، گناهان كبيره حسابى ديگر دارد.

مگر مى شود مومن گناه كبيره انجام دهد؟ بله مى شود. احيانا ممكن است مومن گناه كبيره انجام دهد. اگر يك مومن گناه كبيره انجام داد و توبه نكرد يا يك غير مومن عمل خوبى انجام داد و اينها براى قيامت ماند و چيزى نبود كه محو شود، در آنجا با اينها چه مى كند؟ امام پنجمعليه‌السلام در بيانى لطيف فرمودند: بعضى كارهاى خير است كه بعضى ها كرده اند اما در اثر كارهاى ديگر اهل جهنمند، اين كار خير را فرداى قيامت مى بيند، اما براى او حسرت است چون از اين كار خير نتيجه نمى گيرد. با وجود انجام كار خير به جهنم مى رود، و خير را مى بيند و حسرت و ناراحتى مى كشد.

اما مومنى كار بدى كرده و تا زنده بوده عاملى كه اين كار بد را از بين ببرد در دنيا انجام نداده، اين تا قيامت مى ماند و اين مومن اين كار بد را در آنجا مى بيند، اما يغفر الله له پروردگار جهان اين كار بد را مى آمرزد(۱۵۴) .

پس كارهاى خوب و بد كه از انسان مى ماند و در قيامت آن را مى بيند اگر كار بد براى مومن است او آن را مى بيند اما غصه نمى خورد خداوند عالم او را مى آمرزد اما اگر آدم غير مومن كار خوب كرده كار خوب را مى بيند اما حسرت مى برد كه از اين كار خوب نتيجه نمى گيرد و برايش اثرى ندارد.

خدا انشاء الله به همه ما فوق بدهد كه اگر گاهى اين سوره مباركه را مى خوانيم درست و با تأمل و تدبر و بينش درست بخوانيم كه انشاء الله از اين سوره نتيجه مثبتى براى ما حاصل شود.