• شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12516 / دانلود: 4134
اندازه اندازه اندازه
بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات

بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات جلد 2

نویسنده:
فارسی

۱۳. جوانان و فرضیه هاى خلاف مذهب

خانواده و اختلافات مذهبى، منشأ اختلافات، مرگ در نظر مادیون، مادى گرى در قرون گذشته، مرگ در مكتب پیامبران، جهان بعد از مرگ، راسل و كلمات تردیدآمیز، فكر و انرژى شیمیایى، مغز و حیات ذهنى، زندگى پس از مرگ، روح مجرد یا كانون فكر، راسل و ادله روحیون، تصلب در مادى گرى، لجاجت و فساد رأى، تمایل بشر به زندگى ابدى، چند پرسش و پاسخ، كلاس تعالى، هم آهنگى عقیده و فطرت، احساس غیر قابل توصیف، مطالب توزین ناپذیر، سخن ناسنجیده، منشأ، گرایش هاى مذهبى، اختلاف بزرگسالان و جوان، والدین متدین و فرزندان بى ایمان، تصور ناسازگارى دین و دانش، كلیسا و محكمه تفتیش عقاید، محاكمه دانشمندان، سوزاندن دانشمند، تنزل ارزش نصرانیت، اسلام و تعلیم و تعلم، بى سوادى در جاهلیت، اسلام و فرهنگ عمومى، آموزش همگانى، اسیران و آموزگارى، تدریس به جاى غرامت جنگ، حداقل تحصیل، معیار ارزش انسان، وحشیان حیوان صفت، خاشاك هاى اجتماع، كار بر اساس علم، قرآن و اجرام كیهانى، مطالعه در جهان حشرات، تدبر در كتاب آفرینش، كلیسا و تثلیث، اعتقاد ناممكن، تصور بى اساس، فرضیه، علم نیست، قرآن و مسائل حقیقى، نظریه علمى درباره آفتاب، لامارك و بنیاد انواع، ابطال تئورى لامارك، صفات موروثى هاى ناثابت، فرضیه هاى نادرست، اسلام و مسائل فوق علم، صفات غیر قابل سنجش، تكنیك و حالات روانى، نارسایى فكر بشر، معنى نماز براى خدا، نتایج روانى نماز، حقیقت فوق علم، آزمایش الهى، پاستور و مذهب، نتیجه غرور علمى، ضعف مبانى دینى، سعادت در پرتو علم و دین.

( لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حكیم حمید )

قرآن كریم

یكى از مشكلاتى كه بعضى از خانواده ها با آن مواجه هستند، اختلاف نظرى است كه بیش و كم، بین بزرگسالان با ایمان و جوانان مخالف مذهب، درباره اساس دین با پاره اى از مسائل مذهبى بروز مى كند و آنان را به بحث و مجادله وا مى دارد.

در این قبیل خانواده ها، جوانان بر اثر چند سال تحصیل، معلوماتى به دست مى آورند و در پاره اى از رشته هاى علوم، اطلاعاتى كسب مى كنند، ولى اغلب آن ها از معارف الهى و علوم اسلامى بى اطلاع اند و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل دینى و تشخیص مطالب درست و نادرست را ندارند. اینان با خواندن بعضى از كتب و مقالات ضد مذهبى، تحت تأثیر نظریات مادیون قرار مى گیرند، نسبت به آیین الهى و مقررات آن بى اعتنا مى شوند، زبان به انتقاد والدین متدین و دیگر بزرگسالان با ایمان مى گشایند، محیط خانه را متشنج مى كنند و باعث ناراحتى و خشم آنان مى گردند.

قسمتى از این اختلافات، ناشى از افكار مادى و انكار ماوراى طبیعت است، كه در تاریخ بشر سوابق ممتدى دارد، و در قرون و اعصار گذشته نیز والدین خداپرست، در مقابل فرزندان مادى و بى ایمان خود، با این كشمكش و جدال مواجه بوده اند، و پاره اى از اختلافات آنان مولود اوضاع و احوال عصر كنونى است و بر اثر انقلاب فرهنگى و تحول صنعتى پدید آمده است.

براى آن كه ریشه این اختلافات، تا اندازه اى بررسى شود، و جوانان تحصیل كده، به عمق آنها وقوف بیشترى پیدا كنند و مسائل مذهبى را با واقع بینى بنگرند، در این فصل، چند قسمت از مطالب اصولى، كه منشأ اختلاف است مطرح مى گردد و پیرامون هر یك، به اختصار توضیح داده مى شود. امید است این بحث در اندیشه جوانان درس خوانده مفید و طرز تفكرشان را تغییر دهد و در رفع اختلاف بزرگسال و جوان در مسائل دینى اثر بگذارد.

یكى از مسائل اصولى، كه منشأ قسمتى از اختلافات مخالفین و موافقین مذهب است و در رد و قبول دین نقش اساسى دارد این است آیا مرگ به معنى نابودى و نیستى بشر است و با فرا رسیدن آن، تمام جهات حیاتى انسان خاتمه مى یابد، یا آن كه مرگ براى آدمى یك قسم تطور و تحول است و بر اثر آن حیات دنیوى بشر پایان مى پذیرد و حیات معنوى اش آغاز مى گردد.

پیروان مكتب مادى، كه نافى عوالم ماوراى طبیعت هستند و به روح مجرد آدمى عقیده ندارند، مرگ را پایان زندگى همه جانبه بشر تلقى مى كنند. اینان، عالم را منحصر در جهان ماده مى دانند و بشر را نزدیك پدیده صد درصد مادى مى پندارند و مى گویند: نه در وراى دنیاى ماده، عالم دیگرى وجود دارد و نه بشر، غیر از حیات دنیوى، زندگى دیگرى خواهد داشت.

این عقیده، مولود انقلاب فرهنگى نوین نیست و به مادیون امروز اختصاص ندارد، بلكه در اعصار گذشته نیز كسانى آن را مى گفتند. قرآن شریف، در چهارده قرن قبل، این مطلب را از قول مادیون آن روز در جمله كوتاهى آورده است.

مادیون آن روز در جمله كوتاهى آورده است.

( و قالوا ان هى الا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین (۶۸) ) .

گفتند: حیات ما جز همین زندگى دنیا نیست. پس از مرگ حیاتى نخواهیم داشت و در قیامت برانگیخته نمى شویم.

پیروان ادیان الهى مى گویند: عالم هستى، تنها جهان ماده و طبیعت نیست، بلكه خالق توانا، در وراى عالم طبیعت، عوالم دیگرى را نیز آفریده است. همچنین، مى گویند كه حیات آدمى منحصر به زندگى دنیاى زودگذر نیست، بلكه در وارى زندگى مادى، حیات دیگرى براى انساها وجود دارد. اینان معتقدند كه با فرا رسیدن مرگ، حیات دنیوى انسان پایان مى پذیرد و بدن در اعماق زمین تجزیه مى شود، ولى روح ناشناخته و حقیقت مجهول آدمى همچنان باقى و پایدار است، به عالم دیگرى انتقال مى یابد، زندگى تازه اى را شروع مى كند، و از نیك و بدى ها اعمال دنیاى خویش برخوردار مى گردد.

( حتى اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون، لعلى اعمل صالحا فیما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون (۶۹) ) .

افراد بى ایمان و گناهكار، در جهل و غفلت به سر مى برند، تا آن كه موقع مرگ یكى از آنان فرا مى رسد. در آن لحظه حساس به خود مى آید، از گذشته خویش پشیمان مى شود، و درخواست مى كند كه دوباره به دنیا بر گردد تا مگر پس از مرگ، جهان برزخ است تا روزى كه برانگیخته شوند و در صحنه قیامت قدم بگذارند.

لازم است جوانان تحصیل كرده به این نكته توجه نمایند كه مسئله حیات بعد از مرگ و بقاى روح، پس از ویرانى بدن، تنها یك عقیده مذهبى نیست و طرفدارى از آن اختصاص به پیروان ادیان الهى ندارند، بلكه این خود یكى از مسائل مهم فسلفى است و بسیارى از فلاسفه دیروز و امروز بدان عقیده داشته و دارند و براى اثبات آن ادله متعددى اقامه كرده اند. فلاسفه مادى، اولا دلیلى بر نفى روح مجرد ندارند، و ثانیا، با توجه به ادله علمى روحیون، نمى توانند حیات بعد از مرگ را با قاطعیت انكار نمایند.

یكى از فلاسفه مادى این قرن برتراند راسل است. او، با آن كه از منكرین خدا و ادیان الهى و عوالم ماوراى طبیعت است، ولى وقتى درباره روح سخن مى گوید، ضمن مقاله خود، كلمات تردیدآمیز، از قبیل چندان، ظاهراً، انگاریم، احتمال و نظایر این ها مكرر به كار مى برد و این خود دلالت دارد كه راسل در عقیده خویش دو دل و مردد است و نمى تواند ادله روحیون را نادیده انگارد. براى نمونه، قسمتى از سخنانش، در این جا عینا نقل مى شود:

اشخاص وجود دارند كه متعقدند فیزیولوژى هرگز نمى تواند به كادر فیزیك محدود گردد. ولى استدلال هاى آن ها چندان مقنع نبوده و صواب آن است كه در اشتباه انگاریم. افكار همان طور كه مسافرت ها بستگى به طرق و راه آهن دارد. انرژى مصرف براى فكر كردن ظاهراً منشأ شیمیایى دارد. مثلا، وقتى كه بدن و فقدان ید مبتلا مى شود، یك انسان هوشمند تبدیل به آدمى ابله مى گردد. پدیده هاى ذهنى (فكرى) ظاهراً به ساختمان ماده مربوطاند. اگر چنین باشد، نمى توانیم فرض كنیم كه یك الكترون یا یك پرتون به حالت مجزا مى توانند فكر كنند، و به همین ترتیب، نمى توان تصور كرد كه فكر، قادر به ادامه زندگى پس از مرگ باش. زیرا مرگ تشكیلات مغز را تخریب مى كند و آن انرژى را كه در خطوط ترسیم شده در مغز ما در حركت بود، درهم مى ریزد(۷۰) .

مسلماً مى دانیم كه مغز جاودانى نیست و انرژى، كه یك بدن در اختیار دارد، پس از آن كه بر اثر مرگ از بدن رخت بربست، دیگر وجود خارجى نخواهد داشت. تمام علائم به ما نشان مى دهد كه كلیه آن چه را كه ما به عنوان زندگى ذهنى مى نگریم، به یك ساختمان مغزى و به یك انرژى بدنى (جسمى) متشكل بستگى دارد. بنابراین، عاقلانه است كه فرض كنیم زندگى ذهنى، در لحظه اى كه حیات متوقف گردید، باز مى ایستد. استدلال ما مسلما جنبه احتمالى دارد، ولى این احتمال خیلى قوى است.