حلیة المتقین

حلیة المتقین0%

حلیة المتقین نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

حلیة المتقین

نویسنده: علامه محمد باقر مجلسی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 39284
دانلود: 2523

توضیحات:

حلیة المتقین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 19 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 39284 / دانلود: 2523
اندازه اندازه اندازه
حلیة المتقین

حلیة المتقین

نویسنده:
فارسی

باب چهارم: فضیلت تزویج وآداب مجامعت ومعاشرت با زنان وکیفیت تربیت فرزندان و معاشرت با ایشان

فصل اوّل: فضیلت تزویج کردن و نهی از رهبانیت

به سندهای معتبر از حضرت صادق منقول است: از اخلاق پیغمبران است دوست داشتن زنان. و فرمود: گمان ندارم کسی را که در ایمان چیزی زیاد شود مگر آن که محبت زنان او را زیاده می شود. و فرمود: هرکه محبت زنان او را زیاده می شود فضیلت ایمانش بیشتر می شود.

در حدیث صحیح از امام رضا عليه‌السلام منقول است: سه چیز از سنّت پیغمبران است: بوی خوش کردن، موهای زیادتی بدن را ازاله کردن، زنان بسیار داشتن یا بسیار با ایشان مقاربت کردن.

به سندهای معتبر بسیار از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است که فرمود: از دنیای شما اختیار کرده ام زنان و بوی خوش را و روشنی دیده من در نماز است.

در حدیث معتبر منقول است: سکین نخعی اختیار عبادت کرده بود و ترک زنان و بوی خوش و طعام های لذیذ کرده بود و در این باب نامه ای به حضرت صادق عليه‌السلام نوشت. آن حضرت در جواب نوشتند: اما زنان، پس می دانی که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چند عدد از زنان داشتند، و اما طعام لذیذ پس رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گوشت و عسل تناول می فرمودند.

و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه زنی به عقد خود در می آورد، نصف دین خود را حفظ کرده است، از خدا بپرهیزد در نصف دیگر. و فرمود: بدترین مردهای شما عزبانند. و فرمود: چه چیز مانع است مؤمن را از آن که زنی بگیرد شاید خدا او را فرزندی روزی کند که سنگین کند زمین را به گفتن «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ» و فرمود: هرکه خواهد متابعت سنّت من بکند از سنّت من زن خواستن است.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: خوشم نمی آید دنیا و آنچه در دنیاست، داشته باشم و یک شب بی زن بخوابم. پس فرمود: دو رکعت نماز که کدخدا بکند بهتر از عزبی که شب ها تمام نماز بکند و روزها روزه باشد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه ترک کدخدایی بکند از ترس پریشانی، پس همانا گمان بد برده است به خدا، زیرا حق تعالی می فرماید: ( اِنْ یکُونُوا فُقَرآءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ) [نور / آیه 32]؛ اگر ایشان فقیران باشند، بی نیاز می گرداند ایشان را، خدا از فضل خود.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: زن عثمان بن مظعون آمد به خدمت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و گفت: یا رسول اللَّه! عثمان روزها روزه می باشد و شب ها نماز می کند و به نزد من نمی آید. حضرت غضبناک به نزد عثمان آمدند و فرمود: ای عثمان! خدا مرا به رهبانیت نفرستاده است و لیکن به دین مستقیم سهل و آسان فرستاده است، روزه می گیرم و نماز می کنم و با زنان خود نزدیکی می کنم، پس هرکه دین مرا خواهد باید که به سنت من عمل کند و از سنّت من نکاح زنان است.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: سه زن آمدند به نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؛ یکی گفت: شوهرم گوشت نمی خورد، و دیگری گفت: شوهرم بوی خوش نمی بوید، و دیگری گفت: شوهرم با زنان نزدیکی نمی کند. پس حضرت بیرون آمدند و از روی غضب، ردای خود را بر زمین می کشیدند تا بر منبر آمدند و حمد و ثنای الهی گفتند. و فرمود: چرا جماعتی از اصحاب من گوشت نمی خورند و بوی خوش نمی بویند و نزدیک زنان نمی روند، من گوشت می خورم و بوی خوش می بویم و به نزد زنان می روم، و هرکه سنّت مرا نخواهد از من نیست.

در حدیث دیگر منقول است: زنی آمد به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شکایت کرد که شوهرم به نزدیک من نمی آید. حضرت فرمود: خود را خوشبو کن تا به نزدیک تو بیاید، گفت: هیچ بوی خوش را نگذاشتم مگر آن که خود را به آن خوشبو کردم و از من دوری می کند. حضرت فرمود: اگر می دانست چه ثواب دارد در آمدن به نزد تو از تو دوری نمی کرد. پس فرمود: چون متوجه جانب تو می شود، دو ملک به او احاطه می کنند و ثواب آن دارد که شمشیر کشیده و در راه خدا جهاد کند، پس چون با تو مجامعت کند، گناهان از او می ریزد چنانچه برگ از درخت می ریزد، پس چون غسل می کند از گناهان بیرون می آید.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: دو رکعت نماز که کدخدا می کند برابر است با هفتاد رکعت نماز که عزب بکند.

فصل دوم: اصناف زنان و صفات پسندیده و ناپسندیده ایشان

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: زن به منزله قلاده ای است که در گردن خود می افکنی، پس ببین که چگونه قلاده برای خود می گیری. و فرمود: زن صالحه و غیر صالحه هیچ یک قیمت ندارند، زن صالحه طلا و نقره، قیمت و قدر او نیست بلکه او بهتر است از طلا و نقره، و زن غیر صالحه به خاک هم نمی ارزد، خاک بهتر از اوست.

و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دختر به کفو و مثل خود بدهید و از کفو و مانند خود دختر بخواهید و از برای نطفه خود، زنی را پیدا کنید که شایسته آن باشد و فرزند از او به هم رسانید.

در حدیث صحیح از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه زنی بخواهد برای حسن و جمال یا از برای مال، از هر دو محروم ماند و اگر از برای دین داری و صلاح او بخواهد، حق تعالی مال و جمالِ او را روزی کند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: زن باکره بخواهید که فرزند بسیار آورد، و زن مقبولی که فرزند نیاورد مخواهید. که من مباهات می کنم به شما با امّت های پیغمبران دیگر در روز قیامت، مگر نمی دانی که فرزندان در زیر عرش الهی از برای پدران خود طلب آمرزش می کنند و حضرت ابراهیم ایشان را نگاه داری می کند و حضرت ساره ایشان را تربیت می نماید در بالای کوهی از مشک و عنبر و زعفران.

در حدیث دیگر فرمود: دختران باکره بخواهید که دهان های ایشان خوشبوتر و رَحِم های ایشان خشک تر و پستان های ایشان پر شیرتر است و فرزندان آورنده ترند. مگر نمی دانید که مباهات می کنم به بسیاری شما در روز قیامت حتی به فرزندی که نا تمام از شکم افتاده باشد، او می آید و خشمناک بر در بهشت می ایستد، پس حق تعالی می فرماید: داخل بهشت شو. می گوید: نمی روم تا پدر و مادرم پیش از من نروند. پس حق تعالی به ملکی امر می فرماید: پدر و مادرش را بیاور داخل بهشت کن. پس به طفل خطاب می فرماید: ایشان را داخل بهشت کردم برای زیادتی رحمت من نسبت به تو.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: بخواه زن گندم گون، فراخ چشم، سیاه چشم، بزرگ سر، میانه بالا، پس اگر او را نخواهی اش بیا مَهر را از من بگیر.

در حدیث دیگر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون به خواستگاری زنی می فرستاد، می فرمود: گردنش را بو کنند که خوشبو باشد و غوزک پایش پر گوشت باشد.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: از سعادت آدمی است که زن سفیدی داشته باشد. و حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: چون خواهید زنی را خواستگاری کنید از مویش بپرسید، چنانچه از رویش می پرسید که نصف حسن مو است.

به سند معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: بهترین زنان شما زنی است که فرزند بسیار آورد و دوست شوهر باشد و صاحب عفت باشد و در میان خویشان خود عزیز باشد و نزد شوهرش ذلیل باشد و از برای شوهر خود زینت و بشاشت کند و از دیگران شرم کند و عفت ورزد، هرچه شوهر گوید شنود و آنچه فرماید اطاعت کند، و چون شوهر با او خلوت کند آنچه از او خواهد مضایقه نکند، اما به شوهر در نیاویزد که او را به تکلف بر جماع بدارد. بعد از آن فرمود: بدترین زنان شما زنی است که در میان قوم خود خوار و پست باشد و بر شوهر مسلّط باشد و فرزند نیاورد و کینه ورز باشد و از اعمال قبیحه پروا نکند و چون شوهر غایب شود زینت کند و خود را به دیگران نماید و چون شوهر آید مستوری اظهار کند و سخنش را نشنود و اطاعتش نکند و چون شوهر با او خلوت کند مانند شتر صعب مضایقه کند از آنچه شوهر به او اراده دارد و قبول نکند، و از تقصیرش در نگذرد.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: زنی دارم که هرگاه به خانه می روم مرا استقبال می کند و چون بیرون می آیم مشایعت می کند و چون مرا غمگین می بیند می گوید: چه غم داری اگر از برای روزی غم می خوری، خدا متکفل روزی تو و دیگران شده است و اگر برای آخرت غم می خوری خدا غم تو را زایل می کند. حضرت فرمود: خدا کارکنانی دارد، این زن از کارکنان خداست و نصف ثواب شهید دارد.

در حدیث دیگر فرمود: بهترین زنان امت من آن است که خوش روتر و مَهرش کمتر باشد.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: خوبی زن آن است که مهرش کم باشد و زاییدنش آسان باشد، و شومی زن آن است که مهرش گران و زاییدنش دشوار باشد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترین زنان شما زنان قریشند و مهربان ترین زنانند به شوهران، و رحیم ترین ایشان اند به فرزندان، و امانند به شوهران، و باعفتند از دیگران، و مصداق قریش در این زمان ساداتند.

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: خداوند عالمیان می فرماید که چون خواهم جمع کنم برای مسلمانی نیکی های دنیا و آخرت را، به او می دهم دل شکسته خاشع و زبان ذکر کننده و بدنی صبر کننده بر بلا، و زن مؤمنه، که هرگاه به او نظر کند شاد شود و چون غایب شود شوهر خود را نگاهداری کند و مال شوهر را ضایع نکند.

در حدیث صحیح از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: در بنی اسرائیل شخصی بود بسیار عاقل و مال بی شمار داشت و یک فرزند داشت از زن عفیفه که در شکل و شمایل به او شبیه بود، و دو فرزند داشته از زن دیگر که عفتی نداشت، چون وقت فوت او شد گفت: همه مال من از یکی از شماها است. چون مُرد، هر یک دعوی کردند که مال از من است. به نزد قاضی رفتند، قاضی گفت: به نزد آن سه برادر که به عقل مشهورند بروید. پیش یکی از آن ها رفتند، مرد پیری بود، گفت: بروید به نزد فلان برادر من که از من بزرگ تر است، به نزد او که رفتند نه پیر بود و نه جوان، او گفت: به نزد برادر بزرگ تر از من بروید. چون به نزد او رفتند او را جوان یافتند. پس اوّل سؤال کردند، به چه سبب برادر کوچک تر از همه پیرتر، و تو از همه بزرگ تری و از ایشان جوان تری؟ گفت: اما آن برادر کوچک زن بسیار بدی دارد و بر بدی های او صبر می کند که مبادا به بلای دیگر مبتلا شود که صبر نتواند کرد، به این سبب از همه پیرتر می نماید. و اما آن برادر دیگر زنی دارد که گاه گاه خوشحالش می کند به این سبب میانه حال مانده است. و من زنی دارم که همیشه مرا خوشحال دارد و هرگز آزرده ام نمی کند به این سبب جوان مانده ام.

پس برادران حال خود را نقل کردند. گفت: اوّل بروید و استخوان پدر خود را بیرون آورید و بسوزانید و بعد از آن بیایید تا در میان شما حکم کنم. چون رفتند پسر کوچک شمشیری برداشت و برادرانش کلنگ ها برداشتند و چون بر سر قبر رسیدند آن دو برادر کلنگ بر قبر زدند که قبر را بشکافند، برادر کوچک شمشیر کشید که نمی گذارم قبر پدرم را بشکافید و من از حصه خود گذشتم و مال را به شماها گذاشتم. چون به نزد قاضی آمدند، قاضی مال ها را به پسر کوچک داد، و به آن ها گفت: اگر شماها هم فرزند او می بودید، چنانچه برادر کوچک را شفقت فرزندی مانع شد از درآوردن و سوختن پدر، شما را هم مانع می شد.

فصل سوم: آداب نکاح و اراده آن

در حدیث حسن از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرگاه کسی اراده خواستگاری نماید دو رکعت نماز بگذارد و حمد الهی را بگوید و این دعا بخواند: «اَللَّهُمَّ اِنِّی اُریدُ اَنْ اَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْلِی مِنَ النِّسآءَ اَعَفَّهُنَّ فَرْجَاً وَاَحْفَظَهُنَّ لِی فی نَفْسِها وَمالِی وَاَوْسَعَهُنَّ رِزْقَاً وَاَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَقَدِّرْ لِی وَلَداً طَیباً تَجْعَلَهُ خَلَفاً صالِحاً فی حَیوتِی وَبَعْدَ مَوْتِی».

در حدیث معتبر منقول است: سنت است تزویج در شب واقع شود.

در حدیث موثّق منقول است: به امام محمّد باقر عليه‌السلام خبر رسید که شخصی زنی خواست در ساعتی که هوا گرم بوده است، در میان روز. حضرت فرمود: گمان ندارم که میان ایشان اتفاق و الفت به هم رسد، پس به زودی از هم جدا شدند.

در حدیث معتبر دیگر منقول است: عقد کردن در ماه شوال خوب است.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه عقد یا زفاف کند وماه در عقرب باشد، عاقبت نیکو نبیند.

در روایت دیگر منقول است: هرکه در تحت الشعاع عقد یا زفاف کند، بداند فرزندی که منعقد شود، پیش از تمام شدن سقط می شود.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: روز جمعه روز خواستگاری و نکاح است، و بدان که مؤمنان را طلبیدن و میهمانی کردن در نکاح سنّت است و پیش از عقد نکاح، خطبه خواندن سنّت است.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: از سنّت پیغمبران است طعام دادن در وقت تزویج. و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون میمونه را تزویج نمود، ولیمه فرمود و حلس به مردم خورانید و آن چنگالی بوده است که از خرما و روغن و کشک می ساخته اند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ولیمه روز اوّل لازم است و در روز دوم نیکی است و در روز سوم ریا و سمعه است.

و منقول است: امام محمّد تقی عليه‌السلام چون دختر مأمون را عقد کرد، این خطبه را خواند: «اَلحَمْدُ للَّهِ  اِقْراراً بِنِعْمَتِهِ وَلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِخْلاصاً لِوَحْدانِیتِهِ، وَصَلَّی اللَّهُ عَلی سَیدِ بَرِیتِهِ وَالاَصْفیآءِ مِنْ عِتْرَتِهِ، اَمّا بَعْدُ فَقَدْ کانَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَی الاَنامِ اَنْ اَغْناهُمْ بِالحَلالِ عَنِ الحَرامِ، فَقالَ سُبْحانَهَ: ( وَاَنْکِحُوا الاَیامی مِنْکُمْ وَالصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَاِمائِکُمْ اِنْ یکُونُوا فُقَرآءً یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ ) [نور / آیه 32].

سایر خطبه های طولانی در کتب مبسوطه مذکور است و این رساله گنجایش ذکر آن ها را ندارد و در باب آداب صیغه نکاح رساله جدایی تألیف کردم.

فصل چهارم: آداب زفاف و مجامعت

قسمت اول

بدان که زفاف کردن در وقتی که ماه در برج عقرب باشد یا تحت الشعاع باشد، مکروه است. و جماع کردن در فرج زن در وقتی که حایض باشد یا با خون نفاس باشد حرام است، و از ما بین ناف تا زانو از ایشان تمتع بردن مکروه است، و بعد از پاک شدن و پیش از غسل کردن، جماع را نیز بعضی حرام می دانند و احوط اجتناب است، مگر آن که ضرورتی باشد. پس امر کند زن را که فرج را بشوید و با او مقاربت کند. و زن مستحاضه اگر غسل و سایر اعمالی که او را می باید کرد به جا آورد با او جماع می توان کرد. و در وطی دبر زن خلاف است، بعضی حرام می دانند و اکثر علماء مکروه می دانند و احوط اجتناب است. و بهتر آن است با زن خود که جماع می کند و آزاد باشد منی خود را بیرون فرج نریزد. و بعضی علما حرام می دانند بی رخصت زن، بیرون ریختن را و در کنیز باکی نیست.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: نباید مرد را دخول کردن به زن خود در شب چهارشنبه.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: هرکه جماع کند با زن خود در تحت الشعاع، پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم، پیش از آن که تمام شود.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: جماع مکن در اوّل ماه و میان ماه و آخر ماه که باعث این می شود که فرزند سقط شود، و نزدیک است که اگر فرزندی به هم رسد دیوانه باشد یا صرع داشته باشد، نمی بینی کسی را که صرع می گیرد اکثر آن است که یا در اوّل ماه یا در آخر ماه می باشد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه جماع کند با زن خود در حیض، پس فرزندی که به هم رسد مبتلا شود به خوره یا پیسی، پس ملامت نکند مگر خود را.

حضرت صادق صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دشمن ما اهل بیت نیست مگر کسی که ولد الزنا باشد یا مادرش در حیض به او حامله شده باشد.

در چندین حدیث معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: چون کسی خواهد با زن خود جماع کند، به روش مُرغان به نزد او نرود، بلکه اوّل با او دست بازی و خوش طبعی بکند و بعد از آن جماع بکند.

در حدیث صحیح از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: در وقت جماع سخن مگویید که بیم آن است فرزندی که به هم رسد لال باشد، و در آن وقت نظر به فرج زن مکنید که بیم آن است فرزندی که به هم رسد کور باشد. و در روایات دیگر از آن حضرت منقول است: باکی نیست نگاه کردن به فرج در وقت جماع.

در چندین حدیث معتبر وارد شده است: مرد و زن در حالتی که خضاب به حنا و غیر آن بسته باشند جماع نکنند.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام پرسیدند: اگر در حالت جماع جامه از روی مرد و زن دور شود، چیست؟ فرمود: باکی نیست. باز پرسیدند: اگر کسی فرج زن را ببوسد، چون است؟ فرمود: باکی نیست.

از حضرت صادق عليه‌السلام پرسیدند: اگر کسی زن خود را عریان کند و به او نظر کند، چون است؟ فرمود: مگر لذّتی از این بهتر می باشد. و پرسیدند: اگر به دست و انگشت با فرج زن و کنیز خود بازی کند، چون است؟ فرمود: باکی نیست، اما به غیر اجزای بدن خود چیزی دیگر در آنجا نکند. و پرسیدند: آیا می تواند در آب جماع بکند؟ فرمود: باکی نیست. در حدیث صحیح از امام رضا عليه‌السلام پرسیدند از جماع کردن در حمام، فرمود: باکی نیست.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: مرد با زن و کنیز خود جماع نکند در خانه ای که طفل باشد، که آن طفل زناکار می شود یا فرزندی که از ایشان به هم رسد، زناکار باشد.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است که فرمود: به حق آن خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، اگر شخصی با زن خود جماع کند و در آن خانه شخصی بیدار باشد که ایشان را ببیند، یا سخن و نفس ایشان را شنود، فرزندی که از ایشان به هم رسد، رستگار نباشد و زناکار باشد.

چون امام زین العابدین عليه‌السلام اراده مقاربت زنان می نمودند، خدمت کاران را دور می کردند و درها را می بستند و پرده ها را می انداختند.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: کسی با کنیزی جماع کند و خواهد با کنیز دیگر پیش از غسل جماع کند، وضو بسازد.

در حدیث صحیح وارد شده است: باکی نیست با کنیز وطی کند و در خانه، دیگری باشد که بیند و شنود. و مشهور میان علما آن است که باکی نیست مرد در میان دو کنیز خود بخوابد، اما مکروه است که در میان دو زن آزاد بخوابد.

در حدیث موثّق از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: باکی نیست مرد میان دو کنیز و دو آزاد بخوابد. فرمود: کراهت دارد مرد رو به قبله جماع کند.

و در حدیث دیگر از آن حضرت پرسیدند: آیا مرد عریان، جماع می تواند کرد؟ فرمود: نه، رو به قبله و پشت به قبله جماع نکند و در کشتی جماع نکند.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: دوست نمی دارم کسی که در سفر آب نیابد برای غسل کردن، جماع کند مگر آن که خوف ضرری داشته باشد بر خود، و بعضی از علما قائل به حرمت شده اند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از آن که کسی که محتلم شده باشد پیش از آن که غسل کند جماع کند، و فرمود: اگر بکند و فرزندی به هم رسد و دیوانه باشد، ملامت نکند مگر خود را.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: مکروه است جنب شدن در وقتی که آفتاب طلوع می کند و زرد می باشد و همچنین در زردی آفتاب وقت فرو رفتن.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: مستحب است در شب اوّل ماه رمضان جماع کردن.

و از ابوسعید خدری منقول است: حضرت رسالت پناه وصیت نمود به امیر المؤمنین عليهما‌السلام : یا علی! چون عروسی داخل خانه تو شود، کفش هایش را بکن تا بنشیند و پاهایش را بشوی و آن آب را از در خانه تا منتهای خانه بپاش، چون چنین کنی خدا هفتاد هزار نوع رحمت بر تو بفرستد که بر سر عروس فرود آید، تا آن که آن برکت به هر گوشه آن خانه برسد و ایمن گردد عروس از دیوانگی و خوره و پیسی تا در آن خانه باشد. و منع کن عروس را تا هفت روز از خوردن شیر و سرکه و گشنیز و سیب ترش.

پس امیرالمؤمنین عليه‌السلام گفت: یا رسول اللَّه! به چه سبب منع کنم او را از این ها؟ فرمود: زیرا رَحِم به سبب خوردن این ها سرد و عقیم می شود و فرزند نمی آورد. و حصیری که در ناحیه خانه افتاده باشد بهتر است از زنی که فرزند از او به وجود نمی آید. پس فرمود: یا علی! جماع مکن با زن خود در اوّل ماه و میان ماه که دیوانگی و خوره و خبط دماغ راه می یابد به آن زن و فرزندانش.

یا علی! جماع مکن بعد از پیشین که اگر فرزندی به هم رسد احول خواهد بود. یا علی! در وقت جماع سخن مگو، که اگر فرزندی حاصل شود ایمن نیستی که لال باشد، و نگاه نکند احدی به فرج زن خود و چشم بپوشد در آن حالت که نظر کردن به فرج در آن حالت، باعث کوری فرزند می شود.

یا علی! به شهوت و خواهش زن دیگری با زن خود جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد مخنث یا دیوانه باشد.

یا علی! هرکه جنب با زن خود در فراش خوابیده باشد، قرآن نخواند که می ترسم آتشی از آسمان بر هر دو نازل شود و بسوزاند ایشان را.

یا علی! جماع مکن با زن خود مگر آن که تو دستمالی از برای خود داشته باشی و او دستمالی از برای خود داشته باشد و هر دو، خود را به یک دستمال پاک نکنید که دشمنی در میان شما پیدا می شود و آخر به جدایی می کشد.

قسمت دوم

یا علی! ایستاده با زن خود جماع مکن که آن فعل خَران است و اگر فرزندی به هم رسد مانند خران بر رختخواب بول می کند.

یا علی! در شب عید فطر جماع مکن که اگر فرزندی به وجود آید شر بسیار از او ظهور کند. یا علی! در شب عید قربان جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد شش انگشت یا چهار انگشت در دست داشته باشد.

یا علی! زیر درخت میوه دار جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد جلاد و کشنده مردم باشد، یا رئیس و سرکرده ظلم باشد.

یا علی! در برابر آفتاب جماع مکن مگر آن که پرده ای بیاویزی، که اگر فرزندی به وجود آید همیشه در بدحالی و پریشانی باشد تا بمیرد.

یا علی! در میان اذان و اقامه جماع مکن که اگر فرزندی به وجود آید جری باشد در خون ریختن.

یا علی! چون زنت حامله شود با او جماع مکن بی وضو که اگر چنین کنی فرزندی که به هم رسد کوردل و بخیل باشد.

یا علی! در شب نیمه شعبان جماع مکن که اگر فرزندی حاصل شود شوم باشد و در رویش نشان سیاهی باشد.

یا علی! در روز آخر ماه شعبان جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد عشّار و یاور ظالمان باشد و هلاک بسیاری از مردم بر دست او باشد.

یا علی! بر پشت بام جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد منافق و ریا کننده و صاحب بدعت باشد.

یا علی! چون به سفری بروی، در آن شب که می روی جماع مکن که اگر فرزندی به وجود آید مالش را به ناحق صرف کند و اسراف کنندگان برادر شیاطین اند، و اگر به سفری روی که سه روزه راه باشد، جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد یاور ظالمان باشد.

یا علی! در شب دوشنبه جماع بکن که اگر فرزندی به هم رسد، حافظ قرآن و راضی به قسمت خدا باشد.

یا علی! اگر جماع کنی در شب سه شنبه و فرزندی به هم رسد بعد از سعادت، اسلام او را روزی شود و دهانش خوشبو و دلش رحیم و دستش جوانمرد و زبانش از غیبت و بهتان پاک باشد.

یا علی! اگر جماع کنی در شب پنج شنبه و فرزندی به هم رسد، حاکمی از حکام شریعت یا عالمی از علماء باشد، و اگر در روز پنج شنبه وقتی که آفتاب در میان آسمان باشد نزدیکی کنی با زن خود و فرزندی به هم رسد شیطان نزدیک او نشود تا پیر شود و خدا او را روزی می کند سلامتی در دنیا و دین.

یا علی! اگر جماع کنی در شب جمعه و فرزندی به هم رسد خطیب و سخنگو باشد. و اگر در روز جمعه بعد از عصر جماع کنی و فرزندی به هم رسد از دانایان مشهور باشد. و اگر جماع کنی در شب جمعه بعد از نماز خفتن، امید هست آن فرزند از اَبدال باشد.

یا علی! در ساعات اوّل شب، جماع مکن که اگر فرزندی به هم رسد ایمن نیستی که ساحر باشد و دنیا را بر آخرت اختیار نماید.

یا علی! این وصیت را از من بیاموز، چنانچه از جبرئیل آموختم.

در حدیث معتبر منقول است: در روز عقد فاطمه عليها‌السلام حق تعالی امر فرمود سدرة المنتهی را: آنچه داری فرو ریز برای نثار حضرت فاطمه. پس آنچه داشت از مروارید و مرجان و جواهر بر اهل بهشت نثار کرد، پس حوران، نثار را بردند و تا روز قیامت مفاخرت می کنند و هدیه به یکدیگر می فرستند و می گویند که این نثار حضرت فاطمه است و در شب زفاف، استر اشهب حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را آوردند و قطیفه بر روی آن انداختند و حضرت فرمود: ای فاطمه! سوار شو. و سلمان لجام استر را می کشید و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از عقب روان شد و در اثنای راه صدای ملائکه به گوش مبارک حضرت صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسید، جبرئیل با هزار ملک و میکائیل با هزار ملک فرود آمدند و گفتند: حق تعالی ما را به جهت زفاف حضرت فاطمه عليها‌السلام فرستاده است. پس جبرئیل و میکائیل اللَّه اکبر می گفتند و ملائکه با ایشان موافقت می نمودند و به این سبب سنّت شد که در شب زفاف «اللَّه اکبر» بگویند.

در روایت دیگر منقول است: شخصی به حضرت صادق عليه‌السلام عرض کرد: ما طعام ها به عمل می آوریم بسیار پاکیزه و خوشبو می کنیم ولی بوی طعام عروسی از هیچ طعامی نمی آید. فرمود: زیرا بر طعام عروسی نسیم بهشت می وزد چون طعامی است که برای حلال مهیا می شود.

در احادیث معتبره وارد شده است: سنت است عروسی در شب واقع شود و طعام در چاشت پخته شود. و در بعضی از اخبار وارد شده است: نثار عروسی را می توان برداشت، اما چون غارت می کنند و از یکدیگر می ربایند کراهت دارد. و علماء گفته اند: وقتی جایز است برداشتن که به قرائن معلوم باشد که صاحبانش راضی اند که مردم بردارند.

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: هرگاه شما را به عروسی بطلبند دیر بروید زیرا دنیا را به یاد شما می آورد و چون شما را به جنازه بخوانند زودتر بروید چون آخرت را به یاد شما می آورد.

در حدیث دیگر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از جماع کردن در زیر آسمان و بر سر راه که مردم تردد کنند. و فرمود: هرکه در میان راه جماع کند خدا و ملائکه و مردم او را لعنت کنند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بیاموزید از کلاغ سه خصلت را: جماع کردن پنهان، و بامداد به طلب روزی رفتن و بسیار حذر کردن.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: هرگاه کسی خواهد با زن خود نزدیکی کند تعجیل نکند، زیرا زنان برای جماع، نیاز به آمادگی و مقدمات دارند که زنان را کارها می باشد پیش از جماع، و هرگاه کسی زنی ببیند و خوشش آید پس برود با اهل خود جماع کند که آنچه با این هست با آن هم هست و شیطان را بر دل خود راه ندهد، و اگر زنی نداشته باشد دو رکعت نماز بکند و حمد خدا را بسیار بگوید و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، پس از فضل خدا زنی سؤال کند که البته به او عطا می فرماید آنچه او را از حرام بی نیاز گرداند.

در حدیث معتبر از حضرت رسول منقول است: چون مرد و زن جماع کنند عریان نشوند مانند دو خر، زیرا اگر چنین کنند ملائکه از ایشان دور می شوند.

در حدیث معتبر دیگر از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: جایز نیست جماع کردن با دختر پیش از آن که نه سال تمام شود پس اگر بکند و عیبی رسد به آن زن، ضامن است.

در حدیث معتبر دیگر منقول است: مکروه است جماع کردن میان طلوع صبح تا طلوع آفتاب و از وقت فرو رفتن آفتاب تا برطرف شدن سرخی طرف مغرب، و در آن روزی که در آن روز آفتاب بگیرد و در شبی که در آن شب ماه بگیرد و در شب یا روزی که در آن، باد سیاه یا باد سرخ یا باد زرد حادث شود، واللَّه اگر جماع کند در این اوقات پس او را فرزندی به هم رسد، نبیند در آن فرزند چیزی را که دوست دارد. زیرا آیات غضب الهی را سهل شمرده است.

در فقه الرضا عليه‌السلام مسطور است: چون بعد از غسل دادن میت پیش از آن که غسل کنی خواهی که جماع کنی، وضو بساز، بعد از آن جماع بکن.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: هرگاه کسی را دردی در بدن به هم رسد یا حرارت بر مزاجش غالب شود، پس با زن خود جماع کند تا ساکن شود.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه در حالت خضاب با زن خود جماع کند فرزندی که به هم رسد مخنث باشد. امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: زن آزاد را در برابر زن آزاد دیگر جماع مکن، اما کنیز را در برابر کنیز دیگر جماع کردن باکی نیست.

در حدیث صحیح از امام رضا عليه‌السلام منقول است: حضرت صادق عليه‌السلام هرگاه بعد از جماع و پیش از غسل اراده جماع می کردند، وضو می ساختند.

در روایت دیگر منقول است: اگر کسی انگشتری با او باشد که بر آن، نام خدا نقش کرده باشند، با آن انگشتر جماع نکند.

فصل پنجم: آداب نماز و دعا در شب زفاف و در وقت مقاربت زنان

در حدیث صحیح از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: چون عروس را به نزد تو بیاورند، بگو که پیش از آن، وضو بسازد و تو هم وضو بساز و دو رکعت نماز بکن و بگو که او را نیز امر کنند که دو رکعت نماز بگذارد، پس حمد الهی بگو و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرست، پس دعا کن و امر کن آن زنان را که با او آمده اند، آمین بگویند و این دعا بخوان: «اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی اِلْفَها وُوُدَّها وَرِضاها وَارْضِنِی بِها وَاجْمَعْ بَینَنا بِاَحْسَنِ اجْتِماعٍ وَآنَسِ ائْتِلافٍ فَاِنَّکَ تُحِبُّ الحَلالَ وَتَکْرَهُ الحَرامَ» بعد از آن فرمود: بدان الفت از جانب خداست و دشمنی از جانب شیطان است و می خواهد که آنچه را که خدا حلال گردانیده، مکروه طبع مردم گرداند.

در حدیث حسن از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: چون در شب زفاف به نزد عروس بروی موی پیشانی اش را بگیر و رو به قبله آور و بگو: «اَللَّهُمَّ بِاَمانَتِکَ اَخَذْتُها وَبِکَلِماتِکَ اِسْتَحْلَلْتُها، فَاِنْ قَضَیتَ لِی مِنْها وَلَداً فَاجْعَلْهُ مُبارَکاً تَقِیاً مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فِیهِ شَرَکاً وَلا نَصِیباً».

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: دست بر بالای پیشانی اش بگذار و بگو: «اَللَّهُمَّ عَلی کِتابِکَ تَزَوَّجْتُها وَفِی اَمانَتِکَ اَخَذْتُها وَبِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها فَاِنْ قَضَیتَ لِی فِی رَحِمِها شَیئاً فَاجْعَلْهُ سَوِیاً وَلا تَجْعَلْهُ شَرَکَ شَیطانٍ» راوی پرسید: فرزند چگونه شرک شیطان می شود؟ فرمود: اگر در وقت جماع نام خدا ببرند، شیطان دور می شود و اگر نبرند، ذکر خود را با ذکر و یاد آن شخص داخل می کند، پس جماع از هر دو می باشد و نطفه یکی است. پرسید: به چه چیز می توان دانست که شیطان در کسی شریک شده است؟ فرمود: هرکه ما را دوست می دارد، شیطان در او شریک نشده است و هرکه دشمن ماست، شیطان او را شریک شده است. بر این مضمون احادیث از طرق عامه و خاصه بسیار وارد شده است.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: در وقت زفاف این دعا را بخواند: «اَللَّهُمَّ بِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُها وَبِاَمانَتِکَ اَخَذْتُها، اَللَّهُمَّ اجْعَلْها وَلُوداً وَدُوداً لا تَفْرَکْ تَأْکُلُ مِمّا راحَ وَلا تَسْئلُ عَمّا سَرَحَ».

در روایت معتبر دیگر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: این دعا بخواند: «بِکَلِماتِ اللَّهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها وَفِی اَمانَةِ اللَّهِ اَخَذْتُها، اَللَّهُمَّ اِنْ قَضَیتَ لِی فِی رَحِمِها شَیئاً فَاجْعَلْهُ بارّاً تَقِیاً وَاجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیاً وَلا تَجْعَلْ فِیهِ شَرَکاً لِلشَّیطانِ».

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: حضرت، شریک شدن شیطان را در نطفه آدمی بیان کردند و بسیار عظیم شمردند. راوی گفت که چه باید کرد که این واقع نشود؟ فرمود: هرگاه اراده جماع داشته باشی بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لا اِلهَ اِلَّا هُوَ، بَدِیعُ السَّمواتِ وَالاَرْضِ، اَللَّهُمَّ اِنْ قَضَیتَ مِنِّی فِی هذِهِ اللَّیلَةِ خَلِیفَةً، فَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فِیهِ شَرَکاً وَلا نَصِیباً وَلا حَظّاً وَاجْعَلْهُ مُؤْمِناً مُخْلِصاً مُصَفّی مِنَ الشَّیطانِ وَرِجْزِهِ جَلَّ ثَنآؤُکَ».

در حدیث دیگر فرمود: چون خواهد که شیطان شریک نشود، بسم اللَّه بگوید و پناه ببرد به خدا از شر شیطان.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: چون کسی اراده جماع داشته باشد، بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ، اَللَّهُمَّ جَنِّبْنِی الشَّیطانَ وَجَنِّبِ الشَّیطانَ ما رَزَقْتَنِی» پس اگر فرزندی به وجود آید، شیطان به او ضرر نرساند.

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: چون اراده جماع کنی این دعا بخوان: «اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَلَداً وَاجْعَلْهُ تَقِیاً زَکِیاً لَیسَ فِی خَلْقِهِ زِیادَةٌ وَلا نُقْصانٌ وَاجْعَلْ عاقِبَتَهُ اِلی خَیرٍ».

فصل ششم: حق زن و شوهر بر یکدیگر و احکام ایشان

از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهما‌السلام منقول است: حق تعالی برای زنان غیرت جایز نداشته است و از برای مردان غیرت قرار داده است، زیرا از برای مردان چهار زن و از متعه و کنیز آنچه خواهد حلال گردانیده است و از برای زن به غیر از یک شوهر حلال نکرده است، اگر شوهر دیگر طلب کند یا اراده نماید، نزد خدا زناکار است و غیرت و رشک نمی برند مگر زنان بد، و زنان مؤمنه صاحب رشک نمی باشند.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است که فرمود: رشک بردن زنان از بسیاری دوستی ایشان است نسبت به شوهران.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: گفتن مرد با زن خود که «من تو را دوست می دارم»، هرگز از دل او بدر نمی رود.

در حدیث صحیح از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: زنی آمد به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و گفت: یا رسول اللَّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چیست حق شوهر بر زن؟ فرمود: لازم است که اطاعت شوهر بکند و نافرمانی او نکند، و از خانه او بی رخصت او تصدق نکند، و روزه سنّت بی رخصت او ندارد و هر وقت اراده نزدیکی او کند مضایقه نکند، اگرچه بر پشت پالان شتر باشد، و از خانه او بی رخصت او بدر نرود، و اگر بی رخصت بدر برود ملائکه آسمان و زمین و ملائکه غضب و ملائکه رحمت، همه او را لعنت کنند تا به خانه برگردد. گفت: یا رسول اللَّه! حقّ کی بر مرد از همه کس عظیم تر است؟ فرمود: حقّ پدر. گفت: حقّ کی بر زن از همه عظیم تر است؟ فرمود: حقّ شوهر. پرسید: من به شوهر آن قدر حق ندارم که او بر من دارد؟ فرمود: از صد تا یکی نه. آن زن گفت: قسم می خورم به آن خدایی که تو را به حقیقت فرستاده است، هرگز شوهر نکنم.

در حدیث دیگر منقول است: زنی به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و سؤال کرد: حقّ شوهر بر زن چیست؟ فرمود: زیاده از آن است که توان گفت. پس فرمود: از جمله حق ها آن است که روزه سنّت بی رخصت او ندارد و از خانه بی رخصت او بیرون نرود و به نیکوترین بوهای خوش، خود را خوشبو کند، و نیکوترین جامه های خود را بپوشد، و به بهترین زینت ها خود را بیاراید، و هر بامداد و شام خود را بر او عرضه کند که اگر اراده جماع داشته باشد ابا نکند.

در حدیث دیگر فرمود: هیچ چیز بی رخصت او به کسی ندهد و اگر بدهد، گناهش برای زن است و ثوابش برای شوهر. و هیچ شب نخوابد که شوهر از او خشمناک باشد. زن گفت: هر چند شوهر بر او ظلم کرده باشد؟ فرمود: بلی.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: هر زنی که شب به سر آورد و شوهر از او آزرده باشد، نمازش مقبول نباشد تا شوهر از او راضی باشد، و هر زنی که بوی خوش برای غیر شوهر بکند نمازش مقبول نیست تا آن بوی خوش را از خود بشُوید. و فرمود: سه کس هستند که هیچ عمل ایشان به آسمان بالا نمی رود: غلام گریخته، زنی که شوهرش از او راضی نباشد و کسی که جامه خود را از روی تکبر، بلند آویخته باشد.

در احادیث معتبره وارد شده است: جهاد مردان آن است که جان و مال خود را در راه خدا صرف کنند تا کشته شوند، و جهاد زنان آن است که بر آزار شوهران و غیرت آوردن ایشان صبر کنند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اگر امر می کردم کسی برای غیر خدا سجده کند، هرآینه می گفتم که زنان برای شوهران سجده کنند. و فرمود: زن نماز خود را طول ندهد برای آن که منع کند شوهر را از آنچه از وی خواهد. و فرمود: هر زنی که شوهر، او را برای مجامعت بطلبد و او تأخیر کند تا شوهر به خواب رود، پیوسته ملائکه او را لعنت می کنند تا شوهر بیدار شود.

در حدیث صحیح منقول است: زن از مال خود هم چیزی بی رخصت شوهر نمی تواند داد مگر حج، یا زکوة، یا نیکی به پدر و مادر، یا صله و احسان به خویشان.

در حدیث صحیح از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هر زنی که به شوهرش بگوید: «من هرگز از تو نیکی ندیده ام» ثواب عمل هایش همه برطرف می شود.

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است: حق زن بر مرد آن است که او را سیر کند، بدنش را بپوشاند و اگر بدی کند بر او بخشد و عفو کند.

در حدیث دیگر منقول است: رو تُرش نکند نزد او. یک روز به یک روز روغن برای مالیدن به او بدهد. هر سه روز یک مرتبه گوشت برای او بیاورد. رنگ مانند حنا و وسمه، هر شش ماه یکبار به او بدهد. در هر سال چهار مرتبه جامه اش بدهد دوتا از برای زمستان، دوتا از برای تابستان. باید که خانه اش را خالی نگذارد از روغن برای مالیدن سر.

از سرکه و زیت و روزی یک من کهنه قوت به او بدهد. و میوه ها که همه کس خورند به او بخوراند. و در عیدها زیاده از اوقات دیگر خوردنی برای او بگیرد.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: بترسید از خدا در حق دو ضعیف: یتیمان و زنان.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترین شما آن کسی است که با زنان بهتر سلوک کند. و فرمود: عیال مرد، اسیران اویند و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که احسان به اسیران خود بیشتر بکند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: موجبِ هلاکِ صاحبِ مروت است این که در شهری که زنش در آن شهر باشد شب در خانه دیگر بخوابد و نزد او نیاید.

امیر المؤمنین عليه‌السلام وصیت فرمود به امام حسن عليه‌السلام : زینهار! مشورت با زنان مکن، رأی ایشان ضعیف و عزم ایشان سست است. و ایشان را پیوسته در پرده بدار و بیرون مفرست و تا توانی چنان کن که به غیر از تو مردی را نشناسند و به ایشان خدمتی به غیر آنچه متعلق به خودشان دارد مگذار، که این از برای حال ایشان و خشنودی ایشان و حسن و جمال ایشان بهتر است. زیرا که زن گل است خدمتکار نیست، و همچنین خودش را گرامی دار و سخنش را در حقّ دیگران قبول مکن و اختیار خود را بسیار به دست او مده.

در حدیث معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: زنان را در غرفه و بالاخانه جا مدهید و نوشتن به ایشان میاموزید و سوره یوسف را تعلیم ایشان مکنید و چرخ رشتن به یاد ایشان بدهید و سوره نور را به ایشان تعلیم کنید.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از آن که زنان را بر زین سوار کنند. و فرمود: در نیکی اطاعت زنان مکنید تا آن که به طمع نیفتد در امر کردن به شما به بدی ها، به خدا پناه برید از بَدان ایشان، و از نیکانشان در حذر باشید.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: رازی به ایشان مگویید و درباره خویشان شما آنچه گویند، اطاعت مکنید.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: مردی که کارهای او را زنی تدبیر کند ملعون است.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون اراده جنگ داشتند، با زنان خود مشورت می کردند و آنچه ایشان می گفتند خلاف آن می کردند. حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه اطاعت زن خود بکند خدا او را سرنگون در جهنّم اندازد. گفتند: یا رسول اللَّه! این اطاعت کدام است؟ فرمود: از او رخصت بطلبد که برای رفتن به حمام ها و عروسی ها و عیدها و عزاها برود و او را رخصت بدهد و جامه های نازک از او طلبد که در بیرون بپوشد و شوهر برای او بگیرد.

در حدیث دیگر فرمود: مثل چنین، مثل استخوان کج پهلو است، اگر او را به حال خود می گذاری منتفع می شوی و اگر می خواهی راست کنی می شکند، پس صبر کن برناخوشی های ایشان. و بدان که از جمله حقوق زن بر مرد آن است که هر چهار ماه یک مرتبه با او جماع کند، اگر حاضر باشد و عذری نداشته باشد و این واجب است، و اگر چند زن داشته باشد و پیش یک زن یک شب بخوابد، واجب است که پیش آن های دیگر هر یک، یک شب بخوابد.

و جمعی را اعتقاد آن است که مطلقاً واجب است که پیش هر زنی هر چهار شب یک شب بخوابد، خواه یک زن داشته باشد و خواه زیاده و این احوط است، و در کنیز و متعه این ها واجب نیست، اما بهتر آن است که کنیزی که داشته باشد، یا خود دفع شهوت او بکند یا او را به شوهر دهد. و در بعضی اخبار وارد شده است که اگر نکنند و آن ها زنا کنند، گناهش بر اوست. و مشهور میان علما آن است که اگر کسی زنی داشته باشد و زن دیگر بخواهد، اگر باکره است تا هفت شب مخصوص اوست و اگر غیر باکره است تا سه روز.

فصل هفتم: دعاهای طلب فرزند و فضیلت آن

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است، فرزند صالح گلی است از گل های بهشت. و فرمود: از سعادت آدمی، فرزند صالح است. و فرمود: فرزند بسیار به هم رسانید که من به بسیاری شما در قیامت مباهات خواهم کرد.

امیرالمؤمنین عليه‌السلام فرمود: بیماری ای که به فرزند برسد کفاره گناهان پدر و مادر او است. در حدیث صحیح منقول است: روزی جبرئیل نازل شد و حضرت رسول و امیرالمؤمنین عليهما‌السلام ناله می کردند، جبرئیل از سبب آن پرسید. حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دو طفل ما آزار داشتند و به گریه ایشان متأذی شدیم. جبرئیل گفت: یا محمّد! حق تعالی برای فرزندان شما شیعه ای چند برانگیزد که چون اطفال ایشان گریه کنند، تا هفت سال گریه ایشان «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ» باشد. و چون هفت سال بگذرد، گریه ایشان طلب آمرزش باشد برای پدر و مادر، پس چون به حد بلوغ برسند، پدر و مادر، در ثواب ایشان شریک باشند و در گناهشان شریک نباشند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: زن از روزی که حامله می شود تا وضع حملش، و تا فرزند را از شیر باز می گیرد، مثل ثواب کسی دارد که در سر حد کافران مرابطه نماید و دفع ایشان از مسلمانان کند و اگر در این مابین بمیرد ثواب شهیدان را دارد.

در حدیث صحیح از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: عیسی عليه‌السلام به قبری گذشت که صاحبش را عذاب می کردند. پس در سال دیگر به همان قبر گذشت، صاحبش را عذاب نمی کردند، از آن حال سؤال کرد از پروردگار خود؟ وحی به او رسید که در این سال، فرزند شایسته ای از او به حد بلوغ رسید و راهی اصلاح کرد و یتیمی را جا داد، به این سبب او را به کرده فرزندش آمرزیدم. پس حضرت فرمود: میراثی که برای خدا از بنده می ماند فرزندی است که بعد از او عبادت خدا کند.

در روایت دیگر منقول است: کسی که بی فرزند بمیرد، گویا هرگز در میان مردم نبوده است و کسی که بمیرد فرزندی از او بماند گویا نمرده است.

در حدیث معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: حق تعالی بر دختران مهربان تر است از پسران، و هر مردی که منادی برساند به زنی که با او خویشی داشته باشد و محرم او باشد [کنایه از جویای احوال او شدن و صله رحم کردن است. ] خدا او را در قیامت شاد گرداند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: دختران حسناتند و پسران نعمت هستند و خدا بر حسنه ثواب می دهد و از نعمت سؤال می کند. آن حضرت یکی از اصحاب خود را فرمود: شنیده ام دختری به هم رسانیده ای و نمی خواهی او را، چه ضرر دارد به تو؟ گلی است بو می کنی، او را و روزی اش بر خداست، و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پدر دختران بود.

در حدیث دیگر فرمود: حضرت ابراهیم عليه‌السلام از پروردگار خود سؤال کرد دختری او را روزی کند که بعد از مرگ بر او گریه کند. فرمود: هرکه آرزوی مرگ دختران کند و بمیرند ثواب نداشته باشد و در قیامت نزد خدا عاصی باشد.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بود، خبر به او رسید که دختر برای او متولد شده است، رنگش متغیر شد. حضرت فرمود: زمین او را برمی دارد و آسمان بر او سایه می افکند و خدا روزی اش می دهد و گلی است او را می بویی. پس رو به اصحاب خود کردند. و فرمود: هرکه یک دختر دارد بارش گران است، و هرکه دو دختر دارد به خدا سوگند که به فریاد او برسد، و کسی که سه دختر داشته باشد جهاد و سایر آزارها را از او بردارید، و کسی که چهار دختر داشته باشد، ای بندگان خدا! او را یاری کنید. ای بندگان خدا! به او قرض بدهید. ای بندگان خدا! به او رحم کنید.

در حدیث صحیح دیگر از آن حضرت منقول است: هرکه سه دختر یا سه خواهر را نفقه دهد، او را بهشت واجب می شود. بعد از آن فرمود: هرکه دو تا یا یکی را هم نفقه دهد، بهشت او را واجب شود.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: هرگاه کسی را فرزند دیر به هم رسد این دعا را بخواند: «اَللَّهُمَّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَاَنْتَ خَیرُ الوارِثِینَ وَحِیداً وَحْشاً فَیقْصُرُ شُکْرِی عَنْ تَفَکُّرِی بَلْ هَبْ لِی عاقِبَةَ صِدْقٍ ذُکُوراً وَاُناثاً آنَسُ بِهِمْ مِنَ الوَحْدَةِ وَاَسْکُنُ اِلَیهِمْ مِنَ الوَحْدَةِ وَاَشْکُرُکَ عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ یا وَهّابُ یا عَظِیمُ یا مُعْظِمُ ثُمَّ اَعْطِنِی فِی کُلِّ عافِیةٍ شُکْراً حَتّی تُبْلِغَنِی مِنْها رِضْوانَکَ فِی صِدْقِ الحَدِیثِ وَاَدآءِ الاَمانَةِ وَوَفآءٍ بِالعَهْدِ».

در حدیث حسن دیگر فرمود: برای طلب فرزند در سجده این دو آیه را بخواند: ( رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیةً طَیبَةً اِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ ) [آل عمران/ آیه 38] ( رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ ) [انبیاء / آیه 89].

و در روایت دیگر فرمود: هرکه خواهد زنش حامله شود، بعد از نماز جمعه دو رکعت نماز بکند و رکوع و سجود را طول بدهد، پس بگوید: «اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسْألُکَ بِما سَألَکَ بِهِ زَکَرِیا رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَاَنْتَ خَیرُ الْوارثینَ اَللَّهُمَّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ ذُرّیةً طَیبَةً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ، اَللَّهُمَّ بِاسْمِکَ اِسْتَحْلَلْتُها وَفی اَمانَتِکَ اَخَذْتُها فِانْ قَضَیتَ فِی رَحِمِها وَلَداً فَاجْعَلْهُ غُلاماً مُبارَکاً زَکِیاً وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ شَرَکاً وَلا نَصِیباً».

در روایت دیگر منقول است: ابرش کلبی به امام محمّد باقر عليه‌السلام عرض کرد که مرا فرزند نمی شود. فرمود: در هر روز یا هر شب صد مرتبه استغفار کن، و بهتر آن است که «اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبّی وَاَتُوبُ اِلَیهِ» بگوید.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: هر صبح و شام هفتاد نوبت «سُبْحانَ اللَّهِ» پس ده نوبت اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رِبّی وَاَتوُبُ اِلَیهِ پس نُه نوبت سُبْحان اللَّهِ» پس یک نوبت «اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّی وَاَتوُبُ اِلَیهِ» بگوید. راوی می گوید که جمع کثیر به این عمل مداومت کردند و فرزندان بسیار به هم رسانیدند. و در هر یک از این ها به گفتن «اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» تنها اکتفا می توان کرد.

در روایت دیگر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: از برای فرزند در هر سحر صد مرتبه استغفار بکن و اگر شبی فراموش کنی در وقت دیگر قضا کن. و شخص دیگر به آن حضرت شکایت کرد که مرا فرزند نمی شود. فرمود: چون اراده جماع کنی بگو: «اَللَّهُمَّ اِنْ رَزَقْتَنی ذَکَراً سَمَّیتُهُ مُحَمَّداً».

در حدیث دیگر منقول است؛ شخصی به خدمت امام رضا عليه‌السلام شکایت کرد که همیشه بیمارم و مرا فرزند نمی شود. فرمود: در خانه خود، صدا به اذان گفتن بلند کن. چنان کرد، بدنش صحیح شد و فرزندان بسیار به هم رسانید.

در حدیث دیگر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: شخصی شکایت کرد که مرا فرزند نمی شود. حضرت فرمود: چون خواهی به نزد زن خود بروی، این سه آیه را بخوان، ان شاء اللَّه خدا تو را فرزندی روزی می کند: ( وَذَاالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤمِنِینَ وَزَکَرَیا اِذْ نادی رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَاَنْتَ خَیرُ الوارِثِینَ ) [انبیاء / آیه 89 - 87].

در حدیث دیگر فرمود: هرکه را فرزند نشود، نیت کند که «اگر مرا فرزند بشود علی نام خواهم کرد» و اگر چنین کند خدا او را پسری روزی کند.

از امام زین العابدین عليه‌السلام منقول است: هرکه این دعا را بسیار بخواند هرچه خواهد از مال و فرزند و خیر دنیا و آخرت خدا به او عطا فرماید: «رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَاَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ وَاجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلّیاً یرِثُنی فِی حَیوتی وَیسْتَغْفِرُلی بَعْدَ مَوْتی وَاجْعَلْهُ خَلْقاً سَوِیاً وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ فیهِ نَصِیباً اَللَّهُمَّ اِنِّی أسْتَغْفِرُکَ وَاَتُوبُ اِلَیکَ اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ» و از برای فرزند هفتاد مرتبه این دعا بخواند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرگاه زنی را حملی باشد و چهار ماه بر او بگذرد، روی او را به قبله کن و آیة الکرسی بخوان و دست بر پهلوی او بزن و بگو: «اَللَّهُمَّ اِنِّی قَدْ سَمَّیتُهُ مُحَمَّداً» یعنی خدایا! من او را محمّد نام کردم. چون چنین کند خدا آن فرزند را پسر گرداند، پس اگر او را محمّد نام کند مبارک باشد و اگر نام نکند خدا اگر خواهد، به او بخشد.

در چند حدیث معتبر وارد شده است: هرکه زن او حملی داشته باشد و عزم کند که او را محمّد یا علی نام کند، او پسر شود.

در حدیث دیگر آن است: او را علی نام کن که عمرش درازتر باشد.

در کتاب طبّ الأئمّه عليهم‌السلام روایت کرده است: شخصی به خدمت امام محمّد باقر عليه‌السلام شکایت کرد کمی فرزند را، آن حضرت فرمود: سه روز بعد از نماز صبح و نماز خفتن هفتاد مرتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» و هفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ» بگو و بعد از آن این را بخوان: ( اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفّاراً یرْسِل السَّماءَ عَلَیکُمْ مِدْراراً وَیمدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَبَنِینَ وَیجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَیجْعَل لَکُمْ اَنْهاراً ) [نوح / آیه 12 - 10] پس در شب سوم با زن خود جماع کن که خدا پسری که خلقتش درست باشد به تو عطا می فرماید.

در کتاب نوادر الحکمه روایت کرده است: شخصی به نزد امام جعفر صادق عليه‌السلام آمد و گفت: یابن رسول اللَّه! هشت دختر به هم رسانیده ام و روی پسری ندیده ام. حضرت فرمود: وقتی که در میان پای زن بنشینی دست راست خود را بر جانب راست ناف زن بگذار و سوره ( إنّا أنزلناه ) را هفت نوبت بخوان و بعد از آن جماع کن، و چون اثر حمل ظاهر شود پس در شب ها دست بر جانب راست ناف زن بگذار و هفت مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخوان. آن مرد گفت: چنین کردم و هفت پسر پی هم خدا به من روزی کرد.

از امام حسن عليه‌السلام منقول است: هرکه فرزند خواهد، باید که استغفار بسیار گوید.

فصل هشتم: احکام ایام حمل و آداب روز ولادت و نام نهادن طفل

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: زن حامله بِهْ بخورد تا فرزندش خوشبوتر و رنگ فرزند صاف تر باشد.

به سند معتبر منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: اوّل چیزی که زن زاییده بخورد باید که رطب باشد چنانچه حق تعالی به حضرت مریم عليها‌السلام فرمود: بعد از زاییدن حضرت عیسی عليه‌السلام رطب بخورد. گفتند: اگر وقت رطب نباشد چه کند؟ فرمود: نُه دانه خرما از خرماهای مدینه بخورد و اگر نباشد نه دانه از خرماهایی که باشد بخورد، به درستی که حق تعالی می فرماید که به عزّت و جلال خودم سوگند که هر زنی تازه زاییده که رطب بخورد، فرزند او را بردبار گردانم.

در حدیث معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: زنان را بعد از ولادت فرزند، خرمای برنی بخورانید تا آن که فرزند زیرک و بردبار شود.

در حدیث دیگر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: بر زنان حامله بخورانید کُندُر، به درستی که طفل در شکم مادر، کُندُر غذای او شود، دلش محکم و عقلش زیاد می شود و اگر پسر باشد شجاع می شود و اگر دختر باشد سرینش بزرگ و به سبب این نزد شوهر عزیز می باشد.

در حدیث معتبر منقول است: حضرت علی بن الحسین چون وقت ولادت [وضع حمل] زن می شد، می فرمود: زنان را از خانه بیرون کنید که اوّل مرتبه نظر زن بر عورت طفل نیفتد.

منقول است: چون به آن حضرت بشارت فرزند می دادند، نمی پرسید که پسر است یا دختر، بلکه اوّل می پرسید که خلقتش درست است؟ پس اگر می گفتند که درست است و عیبی در خلقتش نیست می فرمود: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی لَمْ یخْلُقْ مِنِّی شَیئاً مَشُوهاً؛ سپاس خداوند را که از من نیافرید فرزندی را که قبیح و معیوب باشد».

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: چون فرزند متولد شود به قدر عدسی از جاوشیر بگیر و در آب حل کن و دو قطره در بینی راست طفل و یک قطره در بینی چپش بریز و در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپش اقامه بگو، پیش از آن که نافش را ببرند، که اگر چنین کنی هرگز ترس به او نرسد و ام الصبیان او را ضرر نرساند.

در حدیث دیگر فرمود: قابله یا دیگری را بگویید که اقامه در گوش راستش بگویند که هرگز ضرر جنیان به او نرسد و دیوانه نشود.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: کام طفل را به آب فرات بردارید و اقامه در گوشش بگویید.

در روایت دیگر وارد شده است: کامش را به آب فرات و تربت امام حسین عليه‌السلام بردارید و اگر آب فرات نباشد به آب باران بردارید.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: کام فرزندان خود را به خرما بردارید که حضرت پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین کرد با امام حسن و امام حسین عليهما‌السلام .

و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه فرزندی از او متولد شود باید که اذان در گوش راست او و اقامه در گوش چپ او بگوید که نگاه دارنده او است از شرّ شیطان.

از حدیث ولادت حسنین عليهما‌السلام ظاهر می شود که مکروه است طفل را در ابتدای ولادت در جامه زرد پیچیدن و سنت است که در جامه سفید پیچند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: کام طفل خود را به تربت امام حسین عليه‌السلام بردارید که امان می دهد او را از دردها و بلاها.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: شخصی را تهنیت فرمود برای پسری که خدا به او عطا کرده بود و گفت: «رَزَقَکَ اللَّهُ شُکْرَ الواهِبِ وَبارَکَ لَکَ فِی المَوْهُوبِ وَبَلَغَ بِهِ اَشُدَّهُ وَرَزَقَکَ بِرَّهُ؛ خدا روزی کند تو را شکر آن خداوندی که فرزند را به تو بخشیده است و برکت دهد برای تو در آنچه به تو بخشیده است و او را به نهایت قوت برساند و روزی کند تو را نیکی او، یعنی به تو نیکوکار باشد». و نزدیک به این عبارات به سند بسیار از امام حسن عليه‌السلام منقول است.

ابن ادریس رحمه الله در کتاب سرائر از امام جعفر صادق عليه‌السلام روایت کرده است؛ هرگاه بر زن دشوار شود درد زاییدن، بنویسد از برای او در پوست، این آیات را و به ریسمان ببندد بر ران راستش و چون وضع حمل بشود باز کند. آیات این است: ( کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ ما یوعَدُونَ لَمْ یلْبَثُوا اِلّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ ) [احقاف / آیه 35] ( کَاًنَّهُم یوْمَ یرَوْنَها لَمْ یلْبَثُوا اِلّا عَشِیةً اَوْ ضُحیها ) [نازعات / آیه 46] ( اِذْ قالَتِ امْرَاَةُ عِمْرانَ رَبِّ اِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً ) [آل عمران/آیه 35].

مؤلّف کتاب طبّ الأئمّه روایت کرده است: شخصی به خدمت امام محمّد باقر عليه‌السلام آمد و گفت: زن من از درد زاییدن، مشرف بر مردن شده است. حضرت فرمود: برو این آیه را بر او بخوان: ( فَأجائَها الَمخاضُ اِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یالَیتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَکُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیاً فَنادیها مِنْ تَحْتِها اَلّاتَحْزَنِی قَدْجَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیا وَهُزِّی اِلَیکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْعَلَیکِ رُطَبَاً جَنِیاً ) [مریم/آیه 25 - 23] پس با آواز بلند بگو: ( وَاللَّهُ اَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ اُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئاً وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالاَبْصارَ وَالاَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرونَ ) [نحل / آیه 78] «کَذلِکَ اُخْرُجْ اَیهَا الطَّلَقُ اُخْرُجْ اَیهَا الطَّلَقُ اُخْرُجْ بِاِذْنِ اللَّهِ». چون بخوانی، در ساعت نجات می یابد به یاری خدا. به سند دیگر از آن حضرت روایت کرده است: برای دشواری زاییدن، این آیات را در ظرف پاکیزه به مشک و زعفران بنویسند و با آب چاه بشُویند و به خورد آن زن بدهند و بر شکم و فرْجش بپاشند: ( کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَها لَمْ یلْبَثُوا اِلّا عَشِیةً او ضُحیها ) [نازعات / آیه 46] ( کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ ما یوعَدُونَ لَمْ یلْبَثُوا اِلّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یهْلَکُ اِلَّا القَوْمُ الفاسِقُونَ ) [احقاف / آیه 35] ( لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاُولِی الاَلْبابِ ماکانَ حَدِیثاً یفْتَری وَلکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَی ءٍ وَهُدی وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ) [یوسف / آیه 111].

به سند دیگر از حضرت صادق عليه‌السلام روایت کرده است: این آیات را از برای حامله در کاغذی بنویسند و در وقتی که داخل شود در ماهی که در آن ماه وضع حمل او می شود، چیزی بر آن بپیچند اما گره نزنند و بر کمر آن زن ببندند، چون چنین کنند درد و آزار زاییدن به او نرسد و بعد از زاییدن به زودی بگشایند و یک ساعت به او نگذارند. آیات این است: ( اَ وَ لَمْ یرَ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّ السَّمواتِ وَالاَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَجَعَلْنا مِنَ المآءِ کُلَّ شَی ءٍ حَی اَفَلا یؤْمِنُونَ ) [انبیاء/آیه 30] ( وَآیةٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَاِذاهُمْ مُظْلِمُونَ، وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ، وَالقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کَالعُرْجُونِ القَدِیمِ، لَاالشَّمْسُ ینْبَغِی لَها اَنْ تُدْرِکَ القَمَرَ وَلَا الّلیلُ سابِقُ النَّهارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یسْبَحُونَ، وَآیةٌ لَهُمْ اَنّا حَمَلْنا ذُرّیتَهُمْ فِی الفُلْکِ المَشْحُونَ، وَخَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یرْکَبُونَ، وَاِنْ نَشَأْنُغْرِقْهُمْ فَلاصَرِیخَ لَهُمْ وَلاهُمْ ینْقَذُونَ، اِلّا رَحْمَةً مِنّا وَمَتاعاً اِلی حِینٍ ) [یس / آیه 44 - 37] ( وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَاِذا هُمْ مِنَ الاَجْداثِ اِلی رَبِّهِمْ ینْسِلُونَ ) [یس/آیه 51]

و پشت کاغذ این آیات را بنویسد: ( کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَ ما یوعَدُونَ لَمْ یلْبَثُوا اِلّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یهْلَکُ اِلَّا القَوْمُ الفاسِقُونَ ) [احقاف / آیه 35] ( کَأَنَّهُمْ یوْمَ یرَوْنَها لَمْ یلْبَثُوا اِلّا عَشِیةً اَوْ ضُحیهاً ) [نازعات / آیه 46]

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: راست ترین نام ها نامی است که دلالت بر بندگی خدا کند مثل عبد اللَّه، و بهترین نام ها نام پیغمبران عليهم‌السلام است.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: فرزند را در شکم مادر نام بگذارید و اگر نام نگذاری سقط می شود و در قیامت با پدر خود گوید که چرا مرا نام نگذاشتی؟ و رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محسن، فرزند حضرت فاطمه عليها‌السلام را در شکم نام گذاشت. و محسن آن فرزندی است که بعد از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنوز در شکم بود که عمر - علیه اللعنة - او را شهید کرد.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: اوّل نیکی که پدر با فرزند خود می کند آن است که او را نام نیکی بگذارد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه چهار فرزند از برای او به وجود آید و هیچ یک را به نام من مسمی نسازد، مرا جفا کرده است.

در حدیث دیگر از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: فقر و بینوایی داخل خانه ای نمی شود که در آن خانه نام محمّد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبد اللَّه یا فاطمه بوده باشد.

در حدیث معتبر منقول است: شخصی به خدمت حضرت رسول آمد و گفت: مرا پسری به هم رسیده است، چه نام کنم او را؟ فرمود: نام کن او را به بهترین نام ها نزد من که آن حمزه است.

از جابررحمه الله منقول است: گفت با امام محمّد باقر عليه‌السلام به خانه شخصی رفتم، طفلی بیرون آمد حضرت از او پرسید: چه نام داری؟ گفت: محمّد. پرسیدند: چه کنیت داری؟ گفت: ابوعلی. حضرت فرمود: خود را از شیطان در حظیره محکمی درآورده ای، به درستی که هرگاه شیطان می شنود کسی را آواز می کنند: «یا محمّد یا علی» آب می شود، تا آن که بشنود که کسی را آواز می کنند به نام یکی از دشمنان ما، شاد می شود و فخر می کند.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی به حضرت صادق عليه‌السلام گفت: خدا به من پسری داده است. فرمود: مبارک باشد، چه نام کرده ای او را؟ گفت: محمّد. حضرت سر را به جانب زمین فرود آوردند و مکرر اسم «محمّد» را می گفتند تا آن که نزدیک شد روی ایشان به زمین برسد. پس فرمود: جان خودم و فرزندانم و زنانم و پدر و مادرم و جمیع اهل زمین فدای حضرت رسول باد. چون او را چنین نام مبارکی کرده ای او را دشنام مده و او را مزن و بد به او مرسان و بدان که هیچ خانه ای نیست که در آن اسم محمّد باشد مگر آن که هر روز آن خانه را مقدس و مطهر می گردانند.

در چندین حدیث وارد شده است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از نام گذاشتن به اسم حکم و حکیم و خالد و مالک، و فرمود: دشمن ترین نام ها نزد خدا، حارث و مالک و خالد است. و نهی فرمود از چهار کنیه: ابوعیسی و ابوالحکم و ابومالک و ابوالقاسم در وقتی نام محمّد باشد، که نام و کنیه هر دو موافق حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نباشد.

در حدیث وارد شده است: «یاسین» نام نکنند که مخصوص پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هر گروهی که جمع شوند برای مشورت و در میان ایشان کسی باشد که نامش محمّد باشد یا حامد یا محمود یا احمد، البته آنچه خیر است رأی ایشان بر آن قرار می گیرد. فرمود: فرزندی را که محمّد نام کنید، او را گرامی دارید و جا از برای او در مجلس بگشایید و رو به سوی او ترش مکنید. و فرمود: هر اهل بیتی که میان ایشان نام پیغمبری باشد البته حق تعالی هر روز صبح و پسین، ملکی می فرستد که دعا کند بر ایشان به قدس و پاکی.

در فقه الرضا عليه‌السلام مذکور است: نام را در روز هفتم تعیین بکنید. و بدان که از جمله اعمالی که در وقت ولادت سنّت مؤکّد است، غسل دادن طفل است و بعضی واجب می دانند، و احوط آن است که نیت کند: «غسل می دهم این طفل را از برای رضای خدا» و سرش را اوّل بشوید و بعد از آن، جانب راستش را و بعد از آن جانب چپش را.

فصل نهم: عقیقه کردن و سر تراشیدن و آداب هر یک

بدان که عقیقه فرزند سنّت مؤکّد است بر کسی که قادر بر آن باشد و بعضی از علما واجب می دانند، و بهتر آن است که در روز هفتم واقع شود و اگر تأخیر کند تا بلوغ طفل، بر پدر سنّت است و بعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش سنّت است.

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است: عقیقه واجب است بر کسی که او فرزندی به هم رساند. در احادیث بسیار منقول است: فرزند در گرو عقیقه است یعنی اگر نکنند، او در معرض مردن و انواع بلاها است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: عقیقه لازم است بر کسی که غنی باشد و کسی که فقیر باشد، بعد از آن که به هم رساند بکند و اگر به هم نرساند بر او چیزی نیست، و اگر عقیقه برای او نکنند تا وقتی که قربانی برای او بکنند از عقیقه مجزی است.

در حدیث دیگر منقول است که از آن حضرت پرسیدند: ما طلب کردیم گوسفندی برای عقیقه و به دست نیامد چه می فرمایید، تصدق کنیم قیمتش را؟ فرمود: نه، طلب کنید تا بیابید که خدا دوست می دارد خورانیدن طعام و ریختن خون حیوان عقیقه را.

در حدیث دیگر پرسیدند: فرزندی که در روز هفتم بمیرد عقیقه اش می باید کرد؟ فرمود: اگر پیش از ظهر بمیرد عقیقه ندارد و اگر بعد از ظهر بمیرد عقیقه بکنند.

در حدیث معتبر از عمر بن یزید منقول است: به خدمت آن حضرت عرض کرد: نمی دانم که پدرم برای من عقیقه کرده است یا نه؟ فرمود: عقیقه بکن. پس او در پیری خود را عقیقه کرد.

در حدیث حسن از آن حضرت منقول است: فرزند را در روز هفتم نام می گذارند و عقیقه می کنند و سر می تراشند و موی سرش را با نقره می کشند و آن نقره را تصدق می کنند و پا و ران عقیقه را برای قابله که مدد کرده است در زاییدن، می فرستند و باقی را به خورد مردم می دهند و تصدق می کنند.

در حدیث موثّق دیگر فرمود: هرگاه پسری یا دختری برای تو متولد شود عقیقه می کنی، در روز هفتم گوسفند یا شتری، و نام بگذار، و سرش را بتراش در روز هفتم و به وزن موی سرش طلا و نقره تصدّق کن.

در حدیث دیگر وارد شده است: ربع گوسفند را به قابله می دهند، و اگر بی قابله زاییده باشد، آن را به مادر می دهند که به هرکه خواهد بدهد، اقلاً به خورد ده کس از مسلمانان بدهد و هر چند زیاده باشد بهتر است، و خود از گوشت عقیقه نمی خورد، و اگر قابله زن یهودیه باشد قیمت ربع گوسفند به او می دهند.

در روایت دیگر وارد شده است: به قابله، ثلث گوسفند می دهند. مشهور میان علما آن است که عقیقه یا شتر یا گوسفند یا بز می باشد.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روز ولادت، اذان در گوش حسنین عليهما‌السلام گفتند و حضرت فاطمه عليها‌السلام در روز هفتم از ایشان عقیقه کردند، و به قابله پای گوسفند را دادند با یک اشرفی. و باید که اگر شتر باشد اقلاً شش ماهه یا در هفت باشد و اگر هفت ماه تمام باشد بهتر است. و می باید که خصیه اش را نکشیده باشند و بهتر آن است که نمالیده باشند و مغز شاخش، نشکسته باشد و گوشش نبریده باشد و بسیار لاغر نباشد و کور نباشد و لنگ بسیار لنگ نباشد که بر آن، راه رفتن دشوار باشد.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: عقیقه از باب قربانی نیست، هر گوسفندی که باشد خوب است. غرض گوشت است، هرچه فربه تر باشد بهتر است.

و مشهور میان علما آن است که سنّت است که عقیقه پسر، نر باشد و عقیقه دختر، ماده باشد. و گمان فقیر این است که از برای هر دو، گوسفند نر بهتر است، موافق احادیث معتبره بسیار، و از برای هر دو، گوسفند ماده هم خوب است. و سنّت است که پدر و مادر از گوشت عقیقه نخورند بلکه بهتر آن است که از طعامی که در آن پخته باشد نخورند و خوردن مادر کراهتش بیشتر است. و بهتر آن است که عیال پدر و مادر هم که در خانه ایشان می باشند از آن گوشت و طعام نخورند، و سنّت است که استخوان ها را نشکنند بلکه از بندها جدا کنند، و سنت است که بپزند و خام تصدق نکنند و اقلّش آن است که به آب و نمک بپزند، بلکه محتمل است که این بهتر باشد، و اگر خام تصدق کنند هم خوب است. و اگر حیوان عقیقه به هم نرسد، قیمتش را تصدق کردن فایده ندارد بلکه باید صبر کند تا به هم رسد. و شرط نیست که جماعتی که به خوردن عقیقه حاضر شوند فقیر باشند، اما صُلَحا و فقرا را طلبیدن بهتر است. و مشهور آن است که سنّت است که اوّل سر فرزند بتراشند و آخر عقیقه را بکشند.

در حدیث وارد شده است: سر تراشیدن و عقیقه را کشتن و موی سر را به طلا یا نقره کشیدن و تصدق کردن، در یک جا و یک وقت می باید کرد. و در سر تراشیدن سنت است که همه سر را بتراشند و زلف و کاکل نگذارند.

در روایتی وارد شده است: طفلی را نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آوردند که برای او دعا کند و آن طفل کاکل داشت. حضرت دعا برای او نکردند و فرمودند کاکلش را بتراشند. اما در روایتی وارد شده است: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای امام حسن و امام حسین عليهما‌السلام دو گیسو در جانب چپ سر ایشان گذاشتند.

در روایت دیگر آمده: در میان سر ایشان، گیسو را نتراشیدند، و ممکن است که این مخصوص ایشان باشد. یا آن که در تراشیدنِ اوّل کراهت داشته باشد.

در روایتی وارد شده است: سنّت است زعفران بر سر او بمالند بعد از تراشیدن. در احادیث بسیار نهی وارد شده است از مالیدن خون عقیقه بر سر طفل، و آن از عمل جاهلیت است.

در روایت معتبر مروی است از امام جعفر صادق عليه‌السلام که در وقت کشتن گوسفند عقیقه، این دعا بخواند: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ اَللَّهُمَّ عَقِیقَهٌ عَنْ فُلانِ و نام او را بگوید: لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْها وِقآءَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَآلِهِ السَّلامُ».

در روایت دیگر فرمود: این دعا بخوان: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَالحَمْدُ للَّهِ  وَاللَّهُ اَکْبَرُ اِیماناً بِاللَّهِ وَثَنآءً عَلی رَسُولِ اللَّهِ وَالعِصْمَةُ لِاَمْرِهِ وَالشُّکْرُ لِرِزْقِهِ وَالمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَینا اَهْلَ البَیتِ». پس اگرپسر باشد بگوید: «اَللَّهُمَّ اِنَّکَ وَهَبْتَ لَنا ذَکَراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِما وَهَبْتَ وَمِنْکَ ما اَعْطَیتَ وَکُلُّ ما صَنَعْنا فَتَقَبَّلْهُ مِنّا عَلی سُنَّتِکَ وَسُنَّةِنَبِیکَ وَرَسُولکَ، وَاخْسَأْعَنّا الشَّیطانَ الرَّجِیمَ، لَکَ سَفَکْتُ الدِّماعَ لا شَریکَ لَکَ وَالحَمْدُللَّهِ  رَبِّ العالَمِینَ، اَللَّهُمَّ لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ وَشَعْرُها بِشَعْرِهِ وَجِلْدُها بِجِلْدِهِ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْها وِقآءً لِفُلانِ بْنِ فُلانٍ» و به جای فلان بن فلان، نام طفل و پدرش را بگوید.

در حدیث موثّق دیگر فرمود: این دعا را بخوان: ( یاقَوْمِ اِنِّی بَرِی ءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ اِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَمااَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ ) [انعام / آیه 80 - 79] ( اِنَّ صَلوتِی وَنُسُکِی وَمَحْیای وَمَماتِی للَّهِ  رَبِّ العالَمِینَ لاشَرِیکَ لَهُ وَبِذلِکَ اُمِرْتُ وَاَنَا مِنَ المُسْلِمِینَ ) [انعام / آیه 162] اَللَّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَاللَّهُ اَکْبَرُ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنْ فُلانٍ» و نام فرزند را ببرد، پس آن را بکشد.

فصل دهم: ختنه کردن طفل و سوراخ کردن گوش ایشان

بدان که در روز هفتم سنّت مؤکّد است ختنه کردن پسران، و اگر در روز هفتم نکند هم سنّت است، بعد از آن تا بالغ شدن طفل، و بعد از بالغ شدن بر خودش واجب است. و بعضی گفته اند: نزدیک به بلوغ بر ولی طفل واجب است. و ختنه کردن دختران نیز سنّت است و مستحب است که اندکی بُبرند، بسیار نبرند. و سوراخ کردن نرمه گوش راست را و بالای گوش چپ از برای پسران سنّت است.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: ختنه کنید فرزندان خود را در روز هفتم که بیشتر پاکیزه می کند بدن طفل را و گوشت بدن او زودتر می روید، و زمین کراهت دارد از بول کسی که ختنه نکرده باشد.

در حدیث صحیح فرمود: گوش پسر را سوراخ کردن و در روز هفتم ختنه کردن از سنّت است.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: زمین نجس می شود از بول کسی که ختنه نکرده باشد چهل روز.

در حدیث دیگر فرمود: زمین ناله می کند به سوی خدا از بول او.

در حدیث صحیح از امام موسی عليه‌السلام منقول است: پسر را در روز هفتم ختنه کردن سنّت است و اگر پیش اندازند باکی نیست.

امیرالمؤمنین عليه‌السلام فرمود: کسی که مسلمان شود ختنه اش می کنند اگر هشتاد سال داشته باشد.

در چند حدیث وارد شده است: ختنه کردن در مردان سنّت است و در زنان سنّت نیست، اما باعث این می شود نزد شوهران گرامی باشند و چه چیز از این بهتر می باشد.

در روایت دیگر از امیرالمؤمنین عليه‌السلام منقول است: ختنه نکنند زنان را مگر بعد از هفت سال.

در حدیث معتبر منقول است: چون زنان به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هجرت کردند، زنی آمد او را اُمّ حبیب می گفتند و زنان را ختنه می کرد. حضرت فرمود: ای اُمّ حبیب! آن کاری که داشتی هنوز داری؟ گفت: بلی یا رسول اللَّه! مگر آن که نهی فرمایی و من ترک کنم. حضرت فرمود: نه، بلکه حلال است، بیا تا تو را بیاموزم که چه باید کرد. چون ختنه کنی زنان را بسیار به ته مَبُر، و اندکی بگیر که رو را نورانی تر و رنگ را صاف تر می گرداند و نزد شوهر عزیزتر می دارد. پس اُمّ عطیه خواهر او آمد که زنان را مشاطگی می کرد. حضرت فرمود: چون زنان را مشاطگی کنی برای جلا دادن، پارچه های جامه بر روی ایشان مالیدن خوب نیست، آبروی ایشان را می برد، و موهای دیگران را به موهای ایشان پیوند مکن.

از امام صادق عليه‌السلام منقول است: در وقت ختنه کردن پسر، این دعا بخوانند و اگر در آن وقت میسر نشود تا بالغ شدن طفل هر وقت که میسر شود، بر آن طفل بخوانند که از او حرارت آهن را از کشتن و غیر آن دفع می کند، دعا این است: «اَللَّهُمَّ هذِهِ سُنَّتُکَ وَسُنَّةُ نَبِیکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَآلِهِ وَاتِّباعٌ مِنّا لَکَ وَلِنَبِیکَ بِمَشِیتِکَ وَبِاِرادَتِکَ وَقَضآئِکَ لِأَمْرٍ اَرَدْتَهُ وَقَضآءِ حَتَمْتَهُ وَاَمْرٍ اَنْفَذْتَهُ وَاَذَقْتَهُ حَرَّ الحَدِیدِ فِی خِتانِهِ وَحِجامَتِهِ بِأَمْرِ اَنْتَ اَعْرَفُ بِهِ مِنِّی، اَللَّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَزِدْ فِی عُمْرِهِ وَادْفَعِ الآفاتِ عَنْ بَدَنِهِ وَالاَوْجاعِ عَنْ جِسْمِهِ وَزِدْهُ مِنَ الغِنی وَادْفَعْ عَنْهُ الفَقْرَ فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلانَعْلَمُ».

از حسین بن خالد منقول است: از امام رضا عليه‌السلام سؤال کردم که تهنیت و مبارکباد فرزند را در چه روز باید گفت؟ فرمود: چون امام حسن عليه‌السلام متولد شد، جبرئیل عليه‌السلام برای تهنیت بر حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شد در روز هفتم، و امر کرد که او را نام بگذارند و سرش را بتراشند و عقیقه از برای او بکنند و گوشش را سوراخ کنند، و همچنین در ولادت امام حسین عليه‌السلام در روز هفتم جبرئیل آمد و به این ها امر کرد و ایشان را دو گیسو بود در جانب چپ سر و در گوش راست، در نرمه گوش، سوراخ کردن و در گوش چپ بر بالای گوش.

از حضرت صاحب الامر عليه‌السلام منقول است: اگر پسری را ختنه کنند و باز غلاف بروید و سرحشفه را پنهان کند می باید بار دیگر ختنه بکنند او را، زیرا زمین ناله می کند به سوی خدا از بول کسی که ختنه اش در غلاف باشد تا چهل روز.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: کسی که ختنه نکرده باشد پیشنمازی مردم نکند و گواهی اش مقبول نیست و اگر بمیرد، بر او نماز نکنند زیرا بزرگ ترین سنت های پیغمبر را ترک کرده است، مگر آن که از ترس مردن ترک کرده باشد.

در حدیث دیگر منقول است: اوّل زنی را که ختنه کردند، هاجر مادر اسماعیل بود که ساره مادر اسحاق از روی غضب او را ختنه کرد و باعث زیادتی خوبی او شد و از آن روز سنّت جاری شد که زنان را ختنه کنند.

فصل یازدهم: آداب شیر دادن و تربیت کردن فرزندان و رعایت ایشان

بدان که منتهای شیر دادن فرزند دو سال است، و مشهور میان علما آن است که بدون عذر زیاده از دو سال شیر دادن جایز نیست، مگر آن که آزاری داشته باشد و مضطر باشند و از بیست و یک ماه کمتر ندهند، مگر آن که ضرورتی باشد که دایه به هم نرسد یا قادر بر اجرت او نباشد و مادر شیر نداشته باشد یا آزاری داشته باشد. و جمعی از علما واجب می دانند که مادر به فرزند بخوراند از شیر اولی که به پستان می آید و گفته اند اگر آن شیر را ندهند باقی نمی ماند یا قوّت نمی یابد.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: نافع و مبارک ترین شیرها برای فرزند، شیر مادر است. در حدیث دیگر منقول است: امام جعفر صادق عليه‌السلام دیدند که مادر اسحاق فرزند خود را شیر می دهد، فرمود: ای مادر اسحاق! از یک پستان شیر مده، از هر دو پستان شیر بده که یکی به عوض طعام است و دیگری به عوض آب. و فرمود: هرچه کمتر از بیست و یک ماه شیر می دهند به فرزند، ظلم است بر طفل.

در حدیث صحیح دیگر فرمود: دایه گبر شیر ندهد به فرزند شما، و دایه یهودی و نصرانی می توان گرفت، امّا فرزند را به ایشان نباید داد که به خانه خود ببرند و منع می باید کرد ایشان را از خوردن شراب و گوشت خوک و سایر چیزهایی که حرام است در دین مسلمانان و ایشان حلال می دانند.

در احادیث معتبره نهی کرده اند از شیری که از زنا به هم رسیده باشد. در بعضی اخبار وارد شده است که اگر زنا کند و فرزندی به هم رساند، اگر صاحب کنیز حلال کند کنیز خود را و آن مردی را که زنا کرده است، آن شیر را به فرزند می توان داد. و در اخبار نهی وارد شده است از شیر زنی که خودش از زنا به هم رسیده باشد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از شیر زن احمق یا زنی که چشمش معیوب باشد زیرا تأثیر می کند در فرزند.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: دایه ای بگیرید که به صورت و سیرت نیکو باشد، زیرا که در طفل سرایت می کند و طفل شبیه می شود به دایه در صورت و سیرت.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: فرزند خود را هفت سال بگذار بازی کند و بعد از آن تا هفت سال دیگر سعی کن در تربیت او، اگر نیک شد، دیگر سعی کن و گرنه، امید خیری از او نیست.

در حدیث دیگر فرمود: هفت سال او را بگذار بازی کند، و هفت سال دیگر خط و سواد او را بیاموز، و هفت سال دیگر حلال و حرام خدا را به او بیاموز.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: طفل را هفت سال نگاه داری و تربیت بدنش باید کرد، و هفت سال آداب به او می باید آموخت، و هفت سال دیگر خدمتش می باید فرمود، و تا بیست و سه سال قدش بلند می شود، و تا سی و پنج سال عقلش زیاد می شود، و دیگر بعد از آن تجربه ها او را حاصل می شود.

در روایت دیگر وارد شده است: پسران که شش ساله شدند، می باید با یکدیگر در یک لحاف نخوابند.

در روایت دیگر وارد شده است: پسران و دختران که ده ساله شوند، باید رختخواب ایشان را جدا کنند.

و حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: فرزندان خود را زود احادیث به یاد ایشان بدهید که مخالفان، ایشان را گمراه نکنند.

در احادیث معتبره وارده شده است: تأدیب کنید فرزندان خود را بر محبت علی بن ابی طالب عليه‌السلام . اگر قبول نکنند نظر کنید در امر مادرهایشان، یعنی این علامت فرزند زنا است که قبول محبت امیر المؤمنین عليه‌السلام نمی کند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: هرکه محبت ما اهل بیت را در دل خود بیابد، مادرش را بسیار دعا کند که با پدرش خیانت نکرده است.

و از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: حق فرزند بر پدر آن است که او را به نام نیکو بخواند و نیکو تأدیب کند و به کسب نیکو او را بدارد.

در حدیث دیگر منقول است: سکونی به خدمت امام جعفر صادق عليه‌السلام آمد و گفت: من غمگینم. حضرت فرمود: سبب غم تو چیست؟ گفت: خدا به من دختری داده است. فرمود: ای سکونی! زمین او را برمی دارد و روزی اش بر خداست، و زندگانی می کند به غیر عمر تو، و روزی تو را نمی خورد. پس فرمود: او را چه نام گذشته ای؟ گفت: فاطمه. آن حضرت فرمود: آه آه! و دست بر پیشانی گذاشت و فرمود، رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: حق فرزند بر پدر، اگر پسر باشد آن است که مادر نیک برای او بگیرد و نامش را نیک تعیین کند و قرآن به او بیاموزاند و او را ختنه کند و شناگری یاد دهد او را، و اگر دختر باشد مادر نیک برای او قرار دهد و نامش را نیک کند و سوره نور به یاد او دهد و سوره یوسف به او نیاموزاند و در بالا خانه ها جا ندهد و او را زود به خانه شوهر فرستند. پس فرمود: چون فرزند خود را فاطمه نام گذاشته ای او را دشنام مده و نفرین مکن و مزن.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: به فرزندان خود بیاموزانید شنا کردن و تیر انداختن را.

و امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: شوخی و کج خلقی در طفل در کودکی، علامت آن است که در بزرگی دانا و بردبار خواهد بود.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مروی است: پدر و مادر را نیز گناه عقوق فرزند می باشد و عاق فرزندان می شوند چنانچه پدر و مادر می شوند، و فرمود: خدا رحم کند پدر و مادری را که یاری کنند فرزندان خود را در نیکی کردن به ایشان.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خدا رحم کند کسی را که اعانت نماید فرزند خود را بر نیکی او. راوی عرض کرد: چگونه اعانت کند؟ فرمود: کار آسانی که از او به عمل آید قبول کند و کاری که بر او دشوار باشد و نکند از او درگذرد و تکلیف های دشوار به او نکند و سفاهت و تندی به او نکند.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام عرض کرد، با که نیکی کنم؟ فرمود: با پدر و مادرت. گفت: ایشان مرده اند. فرمود: با فرزند خود نیکی بکن.

در حدیث دیگر فرمود که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: دوست دارید اطفال خود را و رحم کنید به ایشان و اگر وعده کنید وفا کنید به آن، زیرا ایشان گمان می کنند که شما روزی می دهید ایشان را.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: خدا غضب نمی کند برای چیزی مثل آن که غضب برای ظلم بر زنان و طفلان می کند.

در حدیث صحیح از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرکه فرزند خود را ببوسد خدا حسنه ای برای او بنویسد، و هرکه فرزند خود را شاد کند خدا او را در قیامت شاد کند، و هرکه قرآن بیاموزاند به فرزند خود، در قیامت پدر و مادر او را بطلبند و دو حلّه به ایشان بپوشانند که از نور آن دو حلّه، روی اهل بهشت روشن شود.

در حدیث دیگر فرمود: شخصی خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: هرگز اطفال خود را نبوسیده ام. چون او رفت، حضرت فرمود: این مرد در نزد من از اهل جهنّم است.

در حدیث دیگر فرمود: هرکه طفلی داشته باشد باید که با او طفلانه بازی کند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: خدا رحم می کند بر بنده خود، به سبب آن که بسیار دوست دارد فرزند خود را.

در حدیث دیگر مروی است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دیدند شخصی را دو پسر داشت و یک پسر را نبوسید و دیگری را بوسید، حضرت فرمود: چرا هر دو را مثل هم مهربانی نکردی؟ و بدان که بهتر آن است که در میان فرزندان زیادتی قرار ندهی، مگر آن که یکی عالم تر و صالح تر باشد و به این سبب او را زیادتی دهی.

در حدیث معتبر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: چون پسر سه ساله شود به او می گویند که هفت مرتبه بگو: لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ، و چون سه سال و هفت ماه و بیست روز از عمرش بگذرد، به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ. پس چهار سالش تمام شود، به او می گویند که هفت مرتبه بگوید: صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، پس چون پنج سالش تمام شود او را وا می دارند که خدا را سجده کند، پس چون شش سالش تمام شود، نماز به او می آموزند و او را به نماز امر می کنند، و چون هفت سالش تمام شود وضو را به او می آموزند و امر به نماز می کنند او را. و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را خوب به او می آموزند و بر ترک وضو و نماز می زنند، پس چون وضو و نماز را یاد گرفت، خدا پدر و مادرش را بیامرزد.

در روایت دیگر منقول است: امیر المؤمنین عليه‌السلام نهی فرمود از آن که حربه آهن به اطفال بپوشانند یا به دست ایشان بدهند.

در حدیث معتبر دیگر فرمود: چربی و کثافت دست و روی اطفال را در شب پیش از خواب بشویید که شیطان می آید و ایشان را بو می کند و در خواب می ترسند و ملائکه نویسندگان اعمال، متأذی می شوند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرکه به بازار رود و تحفه ای بخرد و بردارد و برای عیال خود به خانه آورد، چنان است که تصدقی برای جمعی از فقرا برداشته و برایشان رسانیده است و باید که اوّل به دختران بدهد پیش از پسران، به درستی که هرکه دختری را خوشحال کند، چنان است که بنده ای از فرزندان اسمعیل را آزاد کرده است، و کسی که دیده پسری را روشن کند و او را شاد گرداند چنان است که، از ترس خدا گریسته باشد، و هرکه از ترس خدا بگرید، خدا او را داخل بهشت گرداند.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: به اطفال خود بخورانید قاووت که گوشت در بدن ایشان می رویاند و استخوان ایشان را محکم می کند.

در حدیث دیگر فرمود: انار بخورانید برایشان که زودتر به حد جوانی و قوت می رساند. در کتاب طبّ الأئمّه عليهم‌السلام از امیر المؤمنین عليه‌السلام روایت کرده است: اگر طفلی گریه بسیار کند، یا زنی در خواب ترسد، یا کسی از دردی، بیداری بر او مستولی شود، این آیه را بخواند: ( فَضَرَبْنا عَلی آذانِهِمْ فِی الکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً، ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ اَی الحِزْبَینِ اَحْصی لِما لَبِثُوا اَمَداً ) [کهف / آیه 12 - 11].

وارد شده است: دختری که شش ساله شود، مرد نامحرم او را نبوسد و بر دامن ننشاند.

در حدیث دیگر منقول است: امام رضا عليه‌السلام در مجلسی بودند، دختری را به مجلس آوردند، مردم می بوسیدند و در دامن می نشانیدند و چون نوبت به حضرت رسید، پرسید: چند سال دارد؟ گفتند: پنج سال. حضرت او را دور کرد و نبوسید و به دامن ننشانید.

در حدیث دیگر وارد شده است: دختری که شش سالش تمام شود، مادر او را برهنه در پهلوی خود نخواباند، که به منزله زنا است.

در حدیث دیگر وارد شده است: دختری که شش ساله شد، پسران او را نبوسند، و پسر که از هفت سال بگذرد، زنان را نبوسد.

در احادیث معتبره وارد شده است: ملعون است کسی که عیال خود را ضایع گذارد و خرج ایشان را ندهد، یعنی با قدرت.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: عیال آدمی اسیران اویند، پس کسی که خدا نعمتی به او کرامت کند بر اسیران خود توسعه کند، اگر نکند به زودی آن نعمت از او زایل شود.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: هرکه خرج دو دختر یا دو خواهر یا دو خاله یا دو عمه را بدهد، حاجب او باشند از آتش جهنّم.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: در بهشت درجه ای هست که به آن درجه نمی رسد مگر سه کس: امام عادل، و کسی که احسان به خویشان کند، و صاحب عیالی که بر خرج عیال و آزار ایشان صبر کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: پنج کس اند که نفقه دادن ایشان واجب است: فرزند و پدر و مادر و زن و بنده. و فرزند شامل فرزند فرزندان هم هست هر چند پایین روند، و پدر و مادر شامل جد و جده پدری و مادری هست هر چند بالا روند.

فصل دوازدهم: حق پدر و مادر و وجوب رعایت حرمت ایشان

بدان رعایت حرمت پدر و مادر از عمده شرایع دین است، و ایشان را از خود راضی داشتن از جمله اشرف طاعات است، و عاق ایشان بودن و ایشان را از خود آزرده داشتن از جمله گناهان کبیره است. و حق تعالی در قرآن فرموده است: اگر پدر و مادر تو کافر باشند و تو را امر کنند که کافر شو، در این باب اطاعت ایشان مکن اما در دنیا با ایشان نیکو مصاحبت کن.

در حدیث معتبر منقول است: شخصی به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: مرا وصیتی بکن. حضرت فرمود: تو را وصیت می کنم که به خدا شرک نیاوری هرچند تو را به آتش بسوزانند، مگر آن که به زبان حرفی بگویی و دلت بر ایمان ثابت باشد، و تو را وصیت می کنم که اطاعت پدر و مادر بکنی و با ایشان نیکی کنی، خواه زنده باشند و خواه مرده باشند، هر چند تو را گویند که از زن و مال خود بگذری، بکن که این از جمله ایمان است.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی از آن حضرت پرسید: حق پدر بر فرزند چیست؟ فرمود: آن که نام او را نگوید، و پیش از او راه نرود، و پیش از آن که پدر بنشیند، او ننشیند و کاری نکند که مردم به پدرش دشنام دهند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: چه مانع است احدی از شما را که احسان کند به پدر و مادر خود، خواه زنده باشند و خواه مرده، به آن که بعد از مردن، نماز برای ایشان بکند، و حج به نیابت ایشان بکند، و روزه از برای ایشان بدارد، و آنچه می کند هم ثوابش به آن ها عاید شود و هم به خودش، و به سبب این نیکی که به ایشان کرده است، خدا ثواب بسیار به او می دهد.

در حدیث حسن فرمود: شخصی نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: یا رسول اللَّه! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: با مادرت. تا سه مرتبه پرسید، چنین فرمود. و در مرتبه چهارم فرمود: با پدرت.

در حدیث دیگر فرمود: شخصی به خدمت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: یا رسول اللَّه! بسیار رغبت دارم به جهاد. حضرت فرمود: جهاد کن در راه خدا که اگر کشته شوی، نزد خدا زنده خواهی بود و روزی در بهشت خواهی یافت و مزدت با خدا است و اگر زنده برگردی، از گناهان به در می آیی، مانند روزی که از مادر متولد شده ای. گفت: یا رسول اللَّه! پدر و مادر پیری دارم که با من انس دارند و نمی خواهند من از ایشان جدا شوم. حضرت فرمود: پس با پدر و مادر خود باش، به حق آن خداوندی که جانم به دست قدرت اوست، انسی که ایشان یک شبانه روز با تو داشته باشند، بهتر است از یک سال جهاد کردن در راه خدا.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: کسی جزای حق پدر و مادر را نمی تواند ادا کند مگر در دو چیز: یکی آن که پدر بنده باشد و او را بخرد و آزاد کند یا بر او قرضی باشد و ادا کند.

در حدیث دیگر فرمود: گاه کسی نیکوکار است با پدر و مادر در زندگی ایشان، و بعد از مرگ ایشان، قرض ایشان را ادا نمی کند و طلب آمرزش برای ایشان نمی کند، پس خدا او را عاق پدر و مادر می نویسد. و گاه هست کسی که عاق ایشان است در زندگی ایشان، پس چون مردند قرضشان را ادا می کند و استغفار از برای ایشان می کند، پس خدا او را نیکوکار می نویسد.

در حدیث دیگر فرمود: سه چیز است که خدا به هیچ وجه در آن رخصتی نداده است: اوّل: پس دادن امانت از هرکه باشد، خواه نیکوکار و خواه بدکردار. دوم: وفای به عهد و پیمان کردن، خواه با نیکوکار و خواه با بدکردار. سوم: نیکی با پدر و مادر، خواه نیکوکار باشند و خواه بدکردار.

در حدیث دیگر فرمود: ادنای حقوق پدر و مادر آن است که اف بر روی ایشان نگویی. و فرمود: چون روز قیامت شود پرده ای از پرده های بهشت را بگشایند، پس هر صاحب جانی بوی آن را از پانصد ساله راه بشنود مگر کسی که عاق پدر و مادر باشد.

و در حدیث دیگر فرمود: کسی که از روی خشم و غضب نظر به سوی پدر و مادر کند در وقتی که بر او ظلم کنند ایشان، خدا هیچ نماز او را قبول نکند.

و در حدیث دیگر فرمود: از عقوق است آن که کسی تند نظر کند به سوی پدر و مادر.

و در حدیث معتبر منقول است که امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: پدرم دید که شخصی پسرش با او راه می رود و تکیه بر دست پدر کرده است، پدرم دیگر با آن پسر سخن نگفت تا زنده بود.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: با پدران خود نیکی کنید تا فرزندان شما به شما نیکی کنند. و از زنان دیگران عفّت کنید، تا دیگران هم از زنان شما عفّت کنند. فرمود: هرکه خواهد خدا سکرات مرگ را بر او آسان کند باید با خویشان خود احسان کند و با پدر و مادر نیکی کند، اگر چنین کند سختی های مرگ را حق تعالی بر او آسان کند و هرگز در زندگانی او پریشانی نرسد.

در حدیث صحیح از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: چهار خصلت است که هرکس از مؤمنان در او آن خصلت ها جمع شود، حق تعالی اعلی مراتب بهشت، در بلندترین غرفه های عزت و شرف او را جا دهد، کسی که یتیمی را جا دهد و متوجه احوال او گردد و از برای او به جای پدر باشد. و کسی که ضعیف و شکسته را رحم کند و یاری نماید و کارهای او را متکفل شود. و کسی که خرج پدر و مادر را بدهد و با ایشان مدارا کند و نیکی با ایشان کند، هرگز ایشان را آزرده نکند. و کسی که بنده خود را یاری کند و سفاهت و تندی با او نکند و اعانت کند او را بر خدماتی که به او می فرماید و کاری که بر او دشوار است به او نفرماید.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سه دعاست که البته مستجاب است: دعای پدر و مادر برای فرزند نیکوکار، و نفرین ایشان بر فرزندی که عاق ایشان باشد، و نفرین مظلوم بر ظالم و دعای مظلوم برای کسی که انتقام او را از آن ظالم بگیرد. و دعای مؤمنی که برای برادر مؤمنی دعا کند که او را از برای رعایت ما اهل بیت عليهم‌السلام شریک در مال خود ساخته باشد، و نفرین مؤمن بر کسی که برادر مؤمنش به او محتاج شده باشد و قدرت داشته باشد که او را اعانت کند و نکند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هر فرزند نیکوکاری که از روی شفقت و مهربانی به سوی پدر و مادر نظر کند، هر نگاه کردنی، ثواب یک حج مقبول برای او نوشته شود. گفتند: یا رسول اللَّه! هر چند روزی صد مرتبه نظر کند؟ فرمود: خدا بزرگ تر و کریم تر است.

در حدیث دیگر فرمود: نگاه کردن بر روی عالم عبادت است، و نظر کردن به سوی پدر و مادر از روی ترحم و مهربانی عبادت است، و نظر کردن بر روی برادر مؤمنی که برای خدا او را دوست داری عبادت است. فرمود: سه گناه است که عقوبتش زود در دنیا به این کس می رسد: عقوق پدر و مادر، و ظلم کردن بر مردم، و کفران نعمت خدا و خلق کردن.

در حدیث دیگر از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: در میان بنی اسرائیل، عابدی بود که او را جریح می گفتند و در صومعه خود پیوسته مشغول عبادت بود. روزی مادرش به نزد او آمد و او مشغول نماز بود، او را آواز داد، جوابش نداد. بار دیگر آمد و او را طلب کرد، باز مشغول نماز شد و جوابش نداد. پس بار سوم آمد و او را طلب کرد، باز سخن نگفت و مشغول نماز بود. مادرش گفت: از خدای بنی اسرائیل می خواهم تو را به این گناه بگیرد. روز دیگر زن زناکاری که در بنی اسرائیل بود، آمد و نزد صومعه او نشست و فرزندی زایید و گفت: این فرزند از جریح است، با من زنا کرده است و این فرزند از او به هم رسیده است. در میان بنی اسرائیل شهرت کرد آن کسی که مردم را به زنا ملامت می کرد، خود زنا کرده است. و پادشاه فرمود: او را بر دار کنند. پس مادرش آمد و بر روی خود می زد. جریح گفت: خاموش باش! این همان بلایی است که به نفرین تو متوجّه من شده است. چون مردم این را شنیدند، از سبب آن واقعه پرسیدند، عابد نقل کرد آنچه گذشته بود. گفتند: ما چون بدانیم که تو راست می گویی؟ گفت: آن طفل را بیاورید. چون بیاوردند، عابد از آن طفل پرسید: تو فرزند کیستی؟ طفل به امر الهی به سخن آمد و گفت: من فرزند فلان کسی ام که شبانی گوسفندان فلان می کند. پس از کشتن نجات یافت و سوگند خورد تا زنده باشد خدمت مادر بکند و از او جدا نشود.

و احادیث در حق پدر و مادر زیاده از آن است که استیفا توان نمود.