ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه0%

ترجمه انوارالبهیه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده: مرحوم شیخ عباس قمی
گروه:

مشاهدات: 40057
دانلود: 3648

ترجمه انوارالبهیه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 40057 / دانلود: 3648
اندازه اندازه اندازه
ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده:
فارسی

خداوند برای نشان دادن راه درست زندگی و رساندن انسان ها به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبران را به میان آن ها فرستاد. حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی بود و پس از ایشان، وظیفه هدایت مردم به امامان معصوم (ع) محول شد. در مکتب تشیع حضرت محمد (ص) با حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و 11 امام پس از ایشان، 14 معصوم الهی هستند که این وظیفه را بر عهده داشتند. کتاب حاضر زندگی نامه ای تحلیلی از سیر زندگی، رفتار و ویژگی های خاص این 14 بزرگوار از زمان تولد حضرت محمد (ص) تا غیبت امام زمان (عج) است که توسط محدث بزرگ، مرحوم شیخ عباس قمی (ره) به اجمال نگاشته شده است. کتاب، ترجمه ای از "انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه" است.

خود را آشکار نکن و به کسی نگو تا به حاکم مدینه خبر برسد».

آنگاه امّ احمد، صندوق یا زنبیلی را با دو هزار دینار (یا چهار هزار دینار) نزد حضرت رضا عليه‌السلام آورد و همه را به آن حضرت تحویل داد، نه به دیگران.

امّ احمد، ماجرای فوق را چنین بیان نمود: «روزی امام کاظم عليه‌السلام محرمانه آن پول را به من داد و فرمود: این امانت را نزد خود حفظ کن، و به کسی اطّلاع نده، تا من بمیرم، وقتی که از دنیا رفتم، هر کس از فرزندانم، آن را از تو مطالبه کرد، به او تحویل بده و همین نشانه آن است که من وفات کرده‌ام، سوگند به خدا اکنون آن نشانه را که آقایم فرمود، آشکار شد».

امام رضا عليه‌السلام آن امانت را تحویل گرفت و به همه بستگان و خدمتکاران دستور داد، جریان وفات امام کاظم عليه‌السلام را پنهان کنند، و به کسی نگویند، تا زمانی که (از بغداد به مدینه) خبر برسد.

سپس حضرت رضا عليه‌السلام به خانه خود رفت، و شب بعد، دیگر به خانه امام کاظم عليه‌السلام نیامد، پس از چند روز به وسیله نامه‌ای خبر وفات امام کاظم عليه‌السلام رسید، ما روزها را شمردیم معلوم شد همان وقتی که امام رضا عليه‌السلام برای خوابیدن نیامد، امام کاظم عليه‌السلام وفات نموده است «1» [به این ترتیب از ماجرای فوق بدست می‌آید که امام هشتم عليه‌السلام با طیّ الأرض از مدینه به بغداد رفته و در بالین امام کاظم عليه‌السلام هنگام وفات (یا در کنار جنازه آن حضرت) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و کفن کردن و نماز و دفن جنازه پدر، حاضر بوده و سپس بی‌درنگ به مدینه بازگشته است].

[زیارت]

پاداش زیارت مرقد امام کاظم عليه‌السلام ‌

زیارت مرقد شریف امام کاظم عليه‌السلام در کاظمین، نزدیک بغداد،

(1) اصول کافی، ج 1، ص 381 و 382

الأنوار البهیة، ص: 320

__________________________________________

مستحبّ است، روایت شده که پاداش زیارت کننده آن، بهشت است. حضرت رضا عليه‌السلام فرمود:

من زار قبر ابی ببغداد کان کمن زار رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله و قبر امیر المؤمنین عليه‌السلام ...

: «کسی که قبر پدرم را در بغداد زیارت کند، مانند آن است که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله و قبر علی عليه‌السلام را زیارت کرده است، و فضیلت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله و علی عليه‌السلام بر امام کاظم عليه‌السلام منافاتی در تساوی پاداش زیارت آنها ندارد».

خطیب در کتاب تاریخ بغداد، از علی بن خلال نقل کرده که گفت: «هرگاه دچار مشکلی شدم، قصد زیارت مرقد امام کاظم عليه‌السلام نمودم، و به آن حضرت متوسّل شدم، خداوند همان طور که می‌خواستم مشکلم را برطرف نمود».

نتیجه توسّل به امام کاظم عليه‌السلام ، و سزای مسخره‌کننده‌

بانوئی را در بغداد دیدند که شتابان حرکت می‌کند، از او سؤال شد: به کجا می‌روی؟

گفت: «به سوی مرقد موسی بن جعفر عليه‌السلام ، زیرا پسرم در زندان افتاده است و برای نجات او نزد آن حضرت می‌روم»، شخصی که پیرو مذهب حنبلی بود، از روی مسخره گفت: خود موسی بن جعفر عليه‌السلام در زندان مرد! بانو گفت: «خدایا به حقّ آن کسی که در زندان کشته شد، قدرتت را برای من آشکار فرما! »، همان دم پسرش را در کنارش دید که از زندان آزاد شده، و همان دم پسر آن مسخره‌کننده حنبلی، به خاطر جنایتش، دستگیر گردید و به زندان سپرده شد.

شیوه زیارت مرقد امام کاظم عليه‌السلام ‌

امام رضا عليه‌السلام در پاسخ کسی که از چگونگی زیارت قبر امام کاظم عليه‌السلام پرسیده بود، فرمود: «در مسجدهای اطراف قبر آن حضرت نماز

الأنوار البهیة، ص: 321

بخوانید».

نیز روایت شده: «در ناحیه بالای سر قبر امام کاظم عليه‌السلام نماز نخوانید، زیرا آنجا مقابل قبرهای قریش است، و قبله قرار دادن آنها، جایز نیست».

عالم بزرگ، ابن قولویه، به اسناد خود از امام رضا عليه‌السلام روایت نموده، کنار قبر امام کاظم عليه‌السلام این زیارتنامه را بخوان:

السّلام علیک یا ولیّ اللّه-، السّلام علیک یا حجّة اللّه، السّلام علیک یا نور اللّه فی ظلمات الارض، السّلام علیک یا من بدا اللّه فی شأنه، اتیتک زائرا عارفا بحقّک معادیا لاعدائک، فاشفع لی عند ربّک، یا مولای

: «سلام بر تو ای ولیّ خدا، سلام بر تو ای حجّت خدا، سلام بر تو ای نور خدا در میان تاریکی‌های زمین، سلام بر تو ای کسی که در شأنش بدا حاصل شد.

به سوی تو در حالی که زیارت‌کننده و عارف به حقّ شما، و دشمن دشمنان شما هستم، رو آورده‌ام، ای مولای من، در پیشگاه پروردگارت از من شفاعت کن»

آنگاه دعا کن، و حوائج خود را از درگاه خدا بخواه.

سیّد بن طاووس (ره) [در مصباح الزّائر] این صلوات را در مورد زیارت امام کاظم عليه‌السلام ذکر نموده است:

اللّهمّ صلّ علی محمّد و اهل بیته، و صلّ علی موسی بن جعفر، وصیّ الابرار، و امام الاخیار، و عینة الانوار، و وارث السّکینة و الوقار و الحکم و الآثار، الّذی کان یحیی اللّیل بالسّهر الی السّحر بمواصلة الاستغفار، حلیف السّجدة الطّویلة و الدّموع الغزیرة و المناجات الکثیرة و الضّراعات المتّصلة، و مقرّ النّهی و العدل و الخیر و الفضل و النّدی، و البذل و مألف البلوی و الصّبر و المضطهد بالظّلم، و المقبور بالجور المعذّب فی قعر السّجون و ظلم المطامیر ذی السّاق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیه بذلّ الاستخفاف، و الوارد علی جدّه المصطفی، و أبیه المرتضی و امّه سیّدة النّساء بارث مغصوب و ولاء مسلوب، و امر مغلوب، و دم مطلوب و سمّ مشروب اللّهمّ و کما صبر علی غلیظ المحن، و تجرّع غصص الکرب، و استسلم لرضاک، و اخلص

الطّاعة لک و محض الخشوع و استشعر الخضوع، و عادی البدعة و اهلها، و لم یلحقه فی شی‌ء من اوامرک و نواهیک لومة لائم، صلّ علیه صلاة نامیة منیفة زاکیة توجب له بها شفاعة امم من خلقک، و قرون من برایاک و بلّغه عنّا تحیّة و سلاما و آتنا من لدنک فی موالاته فضلا و احسانا و مغفرة و رضوانا انّک ذو الفضل العمیم، و التّجاوز العظیم، برحمتک یا ارحم الرّاحمین

الأنوار البهیة، ص: 322

ترجمه:

: «خدایا رحمت بفرست بر محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله و خاندانش، و رحمت بفرست بر موسی بن جعفر عليه‌السلام وصیّ نیکان، و پیشوای سعادتمندان، و صندوقچه نورها، و میراث برنده آرامش و وقار و حکمت‌ها و سنّتهای پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، آن امامی که پیوسته شب را تا به صبح، شب‌زنده‌داری و عبادت می‌کرد و همواره از درگاه خدا طلب آمرزش می‌نمود، همدم سجده‌های طولانی، و اشکهای فراوان، و مناجات بسیار، و زاری‌های پیوسته، و معدن عقل و عدالت و نیکی و فضل و عطا و بخشش، و محلّ الفت با بلاها و شکیبائی.

آن امامی که از طرف ستمگران در فشار ستم قرار گرفت، و بر اثر ظلم آنها، (شهید شد و) به خاک سپرده شد، آن شکنجه دیده در قعر زندانها، و تاریکی‌های گودالها، صاحب ساق کوفته شده به وسیله حلقه‌های زنجیرها.

سلام بر جنازه‌ای که با کمال خواری و اهانت بر او فریاد کردند، سلام بر آن واردشونده بر جدّ خود حضرت مصطفی صلى‌الله‌عليه‌وآله ، و پدرش حضرت مرتضی عليه‌السلام ، و مادرش سرور همه بانوان، با ارثی غضب شده، و مقام امامت ربوده شده، و حکومت مغلوب گشته، و خونی که مطالبه می‌شود، و زهری که به او خورانیدند.

خدایا! همان گونه که او (امام کاظم عليه‌السلام ) در برابر بلاهای بسیار سخت، استقامت نمود، و اندوه‌ها را جرعه جرعه نوشید، و تسلیم خوشنودی تو گردید، و با کمال اخلاص، تو را اطاعت کرد، و فروتنی در برابر تو را خالص نمود، و خضوع را شعار خود ساخت، و با بدعت و بدعت‌گران دشمنی نمود، و در

الأنوار البهیة، ص: 323

اجرای هیچ یک از اوامر و نواهی تو از ملامت ملامتگران نهراسید، رحمت بفرست بر او، رحمتی رشدکننده، بلند مرتبه و بسیار پاکیزه، که در پرتو آن، شفاعت امّتهائی از مخلوقاتت، و قرنهائی از آفریدگانت را، برای آن بزرگوار لازم کنی، و از سوی ما به آن بزرگوار، تحیّت و سلام بفرست، و به خاطر دوستی با او، از جانب خویش، فضل و احسان و آمرزش و خوشنودیت را به ما عنایت فرما، تو خدای صاحب فضل فراگیر و صاحب گذشت بزرگ می‌باشی، به حقّ مهربانیت، ای خدائی که مهربانترین مهربانان هستی»

(پایان ترجمه زیارتنامه امام کاظم عليه‌السلام )

[پایان نور نهم]

الأنوار البهیة، ص: 324

چند سخن گهربار از امام کاظم عليه‌السلام [تنظیم از: مترجم]

* امام کاظم عليه‌السلام به «زیاد بن ابی سلمه» که با دستگاه طاغوتی هارون الرّشید ارتباط داشت، فرمود: «آیا تو با آنها همکاری می‌کنی؟! ».

زیاد بن ابی سلمه: آری.

امام کاظم: چرا؟

زیاد بن ابی سلمه: «صاحب آبرو و عیالمند و تهی‌دست می‌باشم، برای تأمین معاش زندگی، در آنجا کار می‌کنم! ».

امام کاظم:

لان اسقط من حالق فاتقطّع قطعة قطعة احبّ الیّ من ان اتولّی لاحد منهم عملا او اطاء بساط رجل منهم

: «هرگاه من از بالای ساختمان بلندی بیفتم و قطعه‌قطعه شوم، برایم بهتر است از اینکه متصدّی کاری از کارهای آنها (ظالمان) شوم، یا قدم بر روی فرش یکی از آنها بگذارم».

[وسائل الشّیعه، ج 12، ص 140]

* من کفّ غضبه عن النّاس کفّ اللّه عنه عذاب یوم القیامة

: «آن کس که خشم خود را از مردم بازدارد، خداوند عذاب روز قیامت را از او بازمی‌دارد».

[وسائل الشّیعه، ج 11، ص 289]

الأنوار البهیة، ص: 325

معصوم دهم: [حضرت علی بن موسی الرّضا عليه‌السلام ]

اشاره

نگاهی بر زندگی: حضرت امام علیّ بن موسی الرّضا عليه‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 326

نور دهم:

امام هشتم؛ حضرت علی بن موسی الرّضا عليه‌السلام امام رضا عليه‌السلام در 11 ذی‌قعده، در روز پنجشنبه یا جمعه [یا سه‌شنبه] در سال 148 ه ق «1» در مدینه، چند روز بعد از بعد وفات جدّش امام صادق عليه‌السلام ، چشم به جهان گشود.

امام صادق عليه‌السلام آرزو می‌کرد که به دیدار امام رضا عليه‌السلام نائل شود. در روایت آمده: امام کاظم عليه‌السلام فرمود: از پدرم امام صادق عليه‌السلام مکرّر شنیدم که می‌فرمود:

انّ عالم آل محمّد لفی صلبک و لیتنی ادرکته فانّه سمیّ أمیر المؤمنین

: «همانا عالم خاندان محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله در صلب تو است، و ای کاش من او را درک و دیدار می‌کردم، او همنام امیر مؤمنان علی عليه‌السلام است».

شأن حضرت رضا عليه‌السلام از زبان امام صادق عليه‌السلام

یزید بن سلیط می‌گوید: ما جماعتی بودیم، در راه مکّه، با امام صادق عليه‌السلام

(1) و به گفته بعضی در 15 ذی‌قعده یا ذیحجّه. و در مورد سال تولد، بعضی گفته‌اند در سال 152 ه ق (اعلام الوری طبرسی)

الأنوار البهیة، ص: 327

_______________________________________

ملاقات نمودیم، من به آن حضرت عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت، شما امامان پاک هستید و از مرگ هم هیچ کس گریزی ندارد، شما چیزی به من بگوئید، تا من به بازماندگانم بگویم» [اشاره به اینکه امام بعد از خود را به من معرّفی کنید].

امام صادق عليه‌السلام فرمود: «آری؛ اینها فرزندان من هستند، و این؛ اشاره کرد به پسرش امام کاظم عليه‌السلام ، سرور و آقای آنها است، و در وجود این، جمع شده است علم حکمت‌ها، فهم، سخاوت، شناخت اموری از دین که مورد نیاز مردم است، و در آن اختلاف دارند، و همچنین در وجود این آقا جمع شده:

خوش اخلاقی، خوش صحبتی، او دری از درهای خدا است، و در او فضیلتی هست که بالاتر و برتر از این‌ها است که گفته شد».

یزید بن سلیط می‌گوید: پدرم به امام صادق عليه‌السلام عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت، آن فضیلت چیست؟ ».

امام صادق عليه‌السلام در پاسخ فرمود:

یخرج اللّه تعالی منه غوث هذه الامّة و غیاثها و علمها و نورها و فهمها و حکمها...

: «خداوند متعال خارج می‌کند از صلب او، کسی را [حضرت رضا علیه السلام را] که پناه این امّت، و فریادرس و علم و نور و فهم و حکم این امّت می‌باشد، بهترین نو رسیده و نوزاد است. خداوند به وسیله او خون‌ها را حفظ می‌کند «1» و بین افراد گروه‌ها را اصلاح می‌دهد، و نابسامانی‌ها را سامان می‌بخشد، و پراکندگی‌ها را جمع می‌نماید، و برهنه را می‌پوشاند، و گرسنه را سیر می‌کند، و ترسان را ایمن می‌نماید، و به برکت او باران می‌بارد، و بندگان، مطیع او گردند، بهترین انسان در جوانی و کهنسالی است، خاندانش در زمان کودکیش، به عظمت و آقائی می‌رسند، سخن او حکمت، و سکوت او دانش است، و او

(1) زیرا قبل از ولایتعهدی حضرت رضا عليه‌السلام همواره از افراد آل علی عليه‌السلام یکی پس از دیگری بر ضدّ بنی عبّاس قیام کردند، و خون‌های زیاد ریخته می‌شد، چرا که آل علی عليه‌السلام خود را بر بنی عبّاس، در مورد مقام رهبری سزاوارتر و برتر می‌دانستند، و پس از ولایتعهدی امام رضا عليه‌السلام ، دیگر دلیلی برای شورش آل علی عليه‌السلام وجود نداشت (محشّی)

الأنوار البهیة، ص: 328

___________________________________

آنچه را که بین مردم، مورد اختلاف است، تبیین نموده و راه درست را نشان می‌دهد- تا آخر حدیث» «1» .

مقام مادر حضرت رضا عليه‌السلام ‌

مادر حضرت رضا عليه‌السلام ، «امّ ولد» بود و «امّ البنین» خوانده می‌شد.

نام او «نجمه» بود. نیز به او «تکتم» می‌گفتند، حمیده مادر امام کاظم عليه‌السلام او را خرید، او از بهترین زنان از نظر عقل و دین بود، و از همه بیشتر به صاحبش حمیده، احترام می‌کرد.

روایت شده: حمیده در عالم خواب، رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را دید، آن حضرت به حمیده فرمود: «ای حمیده! نجمه را به پسرت موسی بن جعفر عليه‌السلام ببخش، همانا به زودی پسرت، از او دارای پسری خواهد شد که بهترین مردم روی زمین است».

حمیده، پس از این خواب، نجمه را به پسرش بخشید [و از آن هنگام، نجمه، همسر امام کاظم عليه‌السلام گردید] هنگامی که حضرت رضا عليه‌السلام از او متولّد شد، امام کاظم عليه‌السلام نجمه را «طاهره» (بانوی پاک) نامید.

در کتاب الدّرّ النّظیم (تألیف جمال الدّین یوسف بن حاتم عاملی، شاگرد محقّق «ره»)، در شرح حال حضرت رضا عليه‌السلام آمده «2» :

«مادر حضرت رضا عليه‌السلام ، امّ ولد بود و به او تکتم گفته می‌شد، هنگامی که امام کاظم عليه‌السلام او را خریداری کرد، به اصحاب خود فرمود:

«سوگند به خدا، این کنیز را نخریدم مگر به فرمان خدا و وحی او».

سؤال شد: چگونه؟

(1) در شرح حال حضرت ولی عصر (عج) درباره ارزش انتظار فرج، حدیثی ذکر خواهد شد، که با حدیث فوق، تناسب دارد (مؤلّف).

(2) این روایت، در اثبات الوصیّه مسعودی نیز نقل شده است (مؤلّف)

الأنوار البهیة، ص: 329

_____________________________________

فرمود: «در عالم خواب، جدّم و پدرم علیهما السّلام نزد من آمدند، پارچه حریری همراه داشتند، آن را گشودند، دیدم پیراهنی در میان آن است که صورت همین کنیز، در آن پیراهن دیده می‌شد، آنها به من فرمودند: «ای موسی! از این کنیز، دارای فرزند می‌شوی که بهترین انسانهای روی زمین بعد از تو است، سپس به من امر کردند که هرگاه به دنیا آمد، نام او را «علی بگذار».

و نیز فرمودند: «خداوند بزودی، به وسیله او، عدالت، مهر و محبّت را آشکار می‌سازد، خوشا به سعادت کسی که آن حضرت را تصدیق کند، وای بر کسی که او را دشمن دارد و انکار کند».

سرگذشت نجمه علیها‌السلام ، هنگام حمل، و ولادت حضرت رضا عليه‌السلام

شیخ صدوق (ره) به اسناد خود از نجمه علیها‌السلام مادر حضرت رضا عليه‌السلام نقل می‌کند که فرمود: هنگامی که به پسرم علی (رضا عليه‌السلام ) حامله شدم، سنگینی حمل را احساس نکردم، و هنگامی که به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تهلیل و تمجید خدا را از رحم خودم می‌شنیدم، این موضوع مرا مضطرب و ترسان می‌نمود، وقتی که بیدار می‌شدم، چیزی نمی‌شنیدم.

هنگامی که فرزندم متولّد شد، یک دستش را بر زمین نهاد و سر به آسمان بلند کرد، لبهایش را حرکت می‌داد، گوئی سخن می‌گوید، پدرش موسی بن جعفر عليه‌السلام نزد من آمد و فرمود: «ای نجمه! این کرامت پروردگارت بر تو مبارک و گوارا باد»، نوزاد را در میان پارچه سفید پیچیده، به او دادم، در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه گفت، و آب فرات طلبید، و کام نوزاد را با آب فرات برداشت، و سپس نوزاد را به من برگردانید و فرمود: «این را بگیر، همانا این، باقیمانده خدا در روی زمین است».

چرا نام امام هشتم عليه‌السلام «رضا» است؟

بزنطی [یکی از اصحاب امام رضا عليه‌السلام ] می‌گوید: به امام جواد علیه

الأنوار البهیة، ص: 330

السّلام عرض کردم: گروهی از مخالفین شما، معتقدند که از این رو مأمون نام پدر شما را «رضا» نامید که به ولایتعهدی مأمون، راضی شد».

امام جواد عليه‌السلام در پاسخ فرمود: «سوگند به خدا آنها دروغ می‌گویند و از راه حقّ منحرف شده‌اند، بلکه خداوند متعال نام پدرم را «رضا» گذاشت، زیرا پدرم، پسندیده خدا در آسمانش، و پسندیده رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله و امامان علیهم‌السلام در زمینش بود».

عرض کردم: «آیا هر یک از پدران گذشته شما، پسندیده خدا و رسول و امامان علیهم‌السلام نبودند؟! ».

فرمود: «آری، آنها نیز پسندیده خدا و رسول و امامان علیهم‌السلام بودند».

عرض کردم: «پس چرا تنها پدرت در میان آنها، به «رضا» نامیده شد؟ ».

امام جواد عليه‌السلام فرمود: «زیرا مخالفان او از دشمنانش به او راضی شدند، چنانکه موافقان او از دوستانش راضی بودند، و چنین موقعیّتی را هیچ‌یک از پدرانش پیدا نکردند، از این رو پدرم در میان آنها، به اسم «رضا» نامیده شد.

روایت شده: که در نقش انگشتر حضرت رضا عليه‌السلام این جمله نوشته شده بود:

ما شاء اللّه، لا قوّة الّا باللَّه

: «آنچه خدا بخواهد همان واقع شود، نیروئی جز به ذات پاک خدا نخواهد بود».

الأنوار البهیة، ص: 331

نگاهی بر عبادات و روش‌های اخلاقی و اجتماعی امام رضا عليه‌السلام ‌

اشاره

روایت شده: حضرت رضا عليه‌السلام در تابستان، روی حصیر، و در زمستان روی پلاس کم ارزش می‌نشست، در خانه لباسهای زبر و خشن می‌پوشید، و وقتی که بیرون می‌آمد لباس زیبا و زیبنده می‌پوشید.

آن حضرت نماز صبح را در اوّل وقتش می‌خواند، سپس به سجده می‌رفت، و سر از سجده برنمی‌داشت تا خورشید طلوع کند، سپس برمی‌خاست و برای دیدار مردم، در خانه می‌نشست، یا سوار بر مرکب شده و از خانه بیرون می‌رفت.

در خانه او هیچ‌کس در هر مقامی، نمی‌توانست صدای خود را بلند کند.

آن حضرت در خانه خود، بانوئی را گماشته بود تا زنهای (خدمتکار) را برای نماز شب بیدار کند، و این کار برای زنان به قدری سخت بود که بعضی از آنها آرزو می‌کردند از خانه امام رضا عليه‌السلام بیرون بروند.

1- رابطه امام رضا عليه‌السلام با قرآن‌

آن بزرگوار، با مردم، کم سخن می‌گفت، و گفتار، و پاسخ و مثالهائی که در ضمن گفتارش می‌آورد، نشأت گرفته از قرآن مجید بود.

آن حضرت در هر سه روز، یک بار تمام قرآن را تلاوت می‌کرد، و می‌فرمود:

اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز، قرآن را ختم کنم، می‌توانم؛

الأنوار البهیة، ص: 332

و لکنّی ما مررت بآیة قطّ الّا فکّرت فیها، و فی ایّ شی‌ء انزلت، و فی ایّ وقت...

: «ولی هرگز به هیچ آیه‌ای مرور نکردم، مگر اینکه در معنی آن اندیشیدم، و درباره اینکه آن آیه در چه موضوع، و در چه وقت نازل شده فکر کردم، از این رو در هر سه روز، همه قرآن را تلاوت می‌کنم».

2- برنامه امام رضا عليه‌السلام در زندان سرخس‌

ابا صلت می‌گوید: برای دیدار حضرت رضا عليه‌السلام به در خانه‌ای که آن حضرت در آن، در سرزمین سرخس (یکی از نواحی خراسان) زندانی و دربند بود، رفتم، از زندانبان اجازه ملاقات با آن حضرت را خواستم، زندانبان گفت:

ملاقات با او برای تو میسّر نیست، گفتم: چرا، گفت: «زیرا حضرت رضا عليه‌السلام چه بسا در شبانه روز، هزار رکعت نماز می‌خواند، فقط ساعتی در آغاز روز، و ساعتی قبل از ظهر، و ساعتی نزدیک غروب، دست از نماز برمی‌دارد، و در این ساعتها نیز در محل نماز خود نشسته و به مناجات و راز و نیاز با خدا می‌پردازد.

گفتم: «پس در این ساعات، به من اجازه ملاقات بده»، زندانبان اجازه داد، به حضور حضرت رضا عليه‌السلام رفتم، دیدم آن حضرت در محلّ نماز خود نشسته و غرق در فکر و اندیشه است- تا آخر حدیث.

3- برنامه‌های عملی حضرت رضا عليه‌السلام

ابراهیم بن عباس می‌گوید: «هیچ‌گاه ندیدم که امام رضا عليه‌السلام در سخن گفتن، کسی را برنجاند، و هرگز در برابر همنشین خود، تکیه نداد، و هرگز ندیدم که به یکی از غلامان خود ناسزا بگوید، و هرگز مشاهده نکردم که او هنگام خنده، قهقهه کند، بلکه خنده او لبخند بود، و هرگاه خلوت می‌نمود، و سفره غذا در حضورش می‌گسترانیدند، غلامان خود، و حتّی سرپرستهای اصطبل را در کنار سفره خود می‌نشانید.

آن حضرت، شبها کم می‌خوابید، و شبها را غالبا به عبادت می‌گذرانید،

الأنوار البهیة، ص: 333

بسیار روزه می‌گرفت، و هرگز روزه گرفتن سه روز در هر ماه را ترک نمی‌کرد، و می‌فرمود: «روزه این سه روز، در هر ماه، معادل روزه همه ایّام سال و عمر است».

آن بزرگمرد؛ بسیار به مردم احسان می‌کرد، و به آنها انفاق مالی مخفیانه می‌نمود، و غالبا این کمکهای مالی را در شبهای تاریک انجام می‌داد، پس کسی که گمان می‌کند در بزرگواری، کسی را همانند حضرت رضا عليه‌السلام دیده است، او را تصدیق نکنید».

4- غذارسانی هر روزه امام رضا عليه‌السلام به نیازمندان‌

مؤلّف گوید: کسی که می‌خواهد به عبادتهای شبانه روزی آن حضرت آگاه شود، باید به روایت مشهوری که از «رجاء بن أبی الضّحاک» نقل شده، توجّه نماید:

حمیری از پدرش، و او از معمر بن خلّاد روایت می‌کند: هنگامی که حضرت رضا عليه‌السلام می‌خواست غذا بخورد، دستور می‌فرمود: سینی بزرگی را می‌آوردند و نزدیک سفره‌اش می‌نهادند، آن حضرت دست می‌برد، از هر کدام از بهترین غذائی که در سفره بود، مقداری برمی‌داشت و در آن سینی بزرگ می‌گذاشت، سپس دستور می‌داد، آن غذا را برای مستمندان ببرند، در این هنگام این آیه را تلاوت می‌فرمود:

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ* وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ* فَکُّ رَقَبَةٍ* أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ* یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ

: «ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت- و تو نمی‌دانی آن گردنه چیست؟ - آزاد کردن برده است- یا اطعام کردن در روز گرسنگی- یتیمی از خویشاوندان را- یا مستمندی به خاک افتاده را» «1».

سپس می‌افزود: «خداوند متعال می‌دانست که همه قادر بر آزاد کردن بردگان

(1) سوره بلد آیه 11 تا 16.

الأنوار البهیة، ص: 334

____________________________________-

نیستند، راه دیگری را نیز به سوی بهشتش قرار داد» «1».

5- محبّت پرمهر حضرت رضا عليه‌السلام به مسافر درمانده‌

شیخ کلینی (ره) «2» از یسع بن حمزه نقل می‌کند که گفت: من در مجلس حضرت رضا عليه‌السلام حاضر بودم، و با آن حضرت گفتگو می‌کردم، جمعیّت بسیار در محضرش بودند، و از مسائل حلال و حرام می‌پرسیدند، در این هنگام ناگاه مردی بلند قامت و گندمگون وارد شد و گفت:

السّلام علیک یا بن رسول اللّه

: «سلام بر تو ای پسر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ».

من یکی از دوستان شما و دوستان پدران و اجداد شما هستم، از سفر حجّ می‌آیم، ولی اندوخته‌ام تمام شده، به گونه‌ای که آن قدر ندارم تا با آن به اندازه یک منزل راه بروم، اگر صلاح می‌دانید، مقداری از توشه راه را، که مرا تا وطنم برساند به من بدهید، خداوند به من نعمت داده (و در شهر خودم ثروتمند هستم) وقتی که به شهر خودم رسیدم، معادل همان مقدار، صدقه خواهم داد، خودم فقیر و مستحق صدقه نیستم».

امام رضا عليه‌السلام به او فرمود: «بنشین» سپس به طرف مردم رو کرد و با آنها به گفتگو پرداخت تا همه رفتند، و فقط آن حضرت و سلیمان جعفری و حیثمه و من ماندیم. در این هنگام امام رضا عليه‌السلام فرمود: «اجازه می‌دهید به اندرون بروم! »، سلیمان عرض کرد: «خداوند کار شما را پیش ببرد».

امام رضا عليه‌السلام برخاست و به اندرون خانه رفت و پس از ساعتی.

(1) در این آیات، خداوند شکر و سپاس نعمتها را به عبور از گردنه، قرار داد، و گردنه را چنین تفسیر کرد: یعنی؛ آزاد کردن برده، غذارسانی به نیازمندان در روز گرسنگی، و امام رضا عليه‌السلام اشاره فرمود: که مردم غالبا قدرت بر آزاد نمودن برده ندارند، ولی قدرت بر غذارسانی دارند، بنابراین به مستمندان غذا برسانند (محشّی)

(2) در کتاب فروع کافی، ج 4، ص 23 و 24 (مترجم)

الأنوار البهیة، ص: 335

__________________________________________

بیرون آمد، و در اطاق را بست و دستش را از پنجره بالای در بیرون آورد و به آن حاجی فرمود: «این دویست درهم را بگیر، و مخارج سفر را با آن تأمین کن، وقتی که به وطن رسیدی، لازم نیست که آن را از جانب من به فقرا، صدقه بدهی، آن را به تو بخشیدم، برو که نه من ترا ببینم، و نه تو مرا ببینی».

آن شخص به سوی وطن بازگشت، سلیمان به امام رضا عليه‌السلام عرض کرد: «فدایت گردم، لطف و مرحمت فراوان نمودی، ولی چرا پول را از بالای پنجره دادی و خود را از آن مسافر پوشاندی؟ ».

امام رضا عليه‌السلام در پاسخ فرمود: از آن ترسیدم که مبادا وقتی که با او رخ به رخ شدم، خواری سؤال کردن را در چهره‌اش مشاهده نمایم، آیا نشنیده‌ای که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجّة و المذیع بالسّیّئة مخذول، و المستتر بها مغفور

: «آن کسی که احسان خود را (برای حفظ حریم اخلاص) بپوشاند، پاداش او، برابر پاداش هفتاد حجّ (مستحبّی) است، و آن کس که آشکارا گناه کند، درمانده بیچاره است، و آن کس که آن را بپوشاند، زیر پوشش آمرزش خدا است».

و آیا سخن یکی از پیشینیان را نشنیده‌ای که (در تمجید محبوبش) گوید:

متی آته یوما لا طلب حاجةرجعت الی اهلی، و وجهی بمائه: «هرگاه برای رفع نیازی، نزد او بروم، به سوی اهل خانه‌ام بازمی‌گردم، در حالی که آبرویم به جای خود باقی است».

6- اشعار ابو نواس در مدح امام رضا عليه‌السلام

سبط بن جوزی در کتاب تذکره می‌نویسد: امام رضا عليه‌السلام از بزرگمردان پرفضیلت و پرهیزکار و بسیار سخاوتمند بود. ابو نواس «1» در شأن آن

(1) ابو نواس، حسن بن هانی، شاعر مشهور، در عصر امام رضا عليه‌السلام می‌زیست، در بصره چشم به جهان گشود و در همان جا بزرگ شد. اشعار فوق را طبق درخواست مأمون سرود. مأمون او را تحسین کرد، و جایزه هنگفتی معادل همه جوائزی که به شاعران دیگر داده بود، به او داد (الکنی و الألقاب، ج 1، ص 168)- مترجم.

الأنوار البهیة، ص: 336