ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه0%

ترجمه انوارالبهیه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده: مرحوم شیخ عباس قمی
گروه:

مشاهدات: 40063
دانلود: 3648

ترجمه انوارالبهیه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 40063 / دانلود: 3648
اندازه اندازه اندازه
ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده:
فارسی

خداوند برای نشان دادن راه درست زندگی و رساندن انسان ها به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبران را به میان آن ها فرستاد. حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی بود و پس از ایشان، وظیفه هدایت مردم به امامان معصوم (ع) محول شد. در مکتب تشیع حضرت محمد (ص) با حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و 11 امام پس از ایشان، 14 معصوم الهی هستند که این وظیفه را بر عهده داشتند. کتاب حاضر زندگی نامه ای تحلیلی از سیر زندگی، رفتار و ویژگی های خاص این 14 بزرگوار از زمان تولد حضرت محمد (ص) تا غیبت امام زمان (عج) است که توسط محدث بزرگ، مرحوم شیخ عباس قمی (ره) به اجمال نگاشته شده است. کتاب، ترجمه ای از "انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه" است.

معصوم چهاردهم [: حضرت امام زمان عليه‌السلام ]

اشاره

نگاهی بر زندگی: حضرت امام زمان عليه‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 520

نور چهاردهم:

حجّت حقّ، امام دوازدهم، حضرت ولیّ عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف اشعاری در ستایش امام عصر (عج):

صاحب العصر الامام المنتظرمن بما یأباه لا یجری القدر

حجّة اللّه علی کلّ البشرخیر اهل الارض فی کلّ الخصال

شمس اوج المجد مصباح الظّلام‌صفوة الرّحمن من بین الانام

الامام بن الامام بن الامام‌قطب افلاک المعالی و الکمال

فاق اهل الارض فی عزّ و جاه‌و ارتقی فی المجد اعلی مرتقاه

لو ملوک الارض حلّو فی ذراه‌کان اعلی صفّهم صفّ النّعال

یا امین اللّه یا شمس الهدی‌یا امام الخلق یا بحر النّدی

عجّلن عجّل فقد طال المدی‌و اضمحلّ الدّین و استولی الضّلال

  ترجمه:

: «ای صاحب زمان و ای امام انتظار شونده، ای کسی که هرگاه او مانع شود،

الأنوار البهیة، ص: 521

مقدّرات، جریان نیابد.

تو حجّت خدا بر همه انسانها هستی، و تو برترین اهل زمین در همه خصلتها می‌باشی.

تو خورشید نقطه کمال شرافت، و چراغ روشنی‌بخش تاریکی، و برگزیده خدای رحمن در میان انسانها می‌باشی.

تو امام پسر امام پسر امام هستی، و محور فلک‌های آسمان شرافت و کمال می‌باشی.

[با قدوم مبارک تو] همه زمینیان از جهت عزّت و مقام، برتری یافتند و از فرازهای شرافت و کمال بر بالاترین فراز نائل گشتند.

اگر زمامداران و شاهان سراسر زمین، در پناه او قرار گیرند، عالی‌ترین جایگاه و مقام آنها، کفش کن امام زمان عليه‌السلام است [یعنی امام زمان عليه‌السلام آن چنان در درجه اعلی است، که اگر شاهان جهان در پناه او درآیند، در جایگاه آخرین صف سرسپردگان آستان قدس امام زمان عليه‌السلام قرار می‌گیرند]

ای امانت‌دار خدا! و ای خورشید هدایت، ای رهبر خلق و ای دریای عطا! البته در ظهورت شتاب کن، شتاب کن که پایان غیبت به درازا کشید، و [بر اثر عدم ظهور تو] دین از بین رفت و طریق گمراهی چیره شد».

[میلاد]

اشاره

امام زمان عليه‌السلام در شب نیمه شعبان سال 255 ه ق در شهر سامرّاء چشم به جهان گشود.

مادر آن حضرت، ملیکه دختر یشوعا، پسر قیصر روم بود، و مادر ملیکه، از نسل حواریّون (یاران خاصّ) حضرت عیسی عليه‌السلام بود و به شمعون، وصیّ حضرت عیسی عليه‌السلام نسبت داشت، هنگامی که (به دست سپاه اسلام، اسیر شد) نام خود را «نرجس» گذاشت. تا سر پرستش او را نشناسد.

الأنوار البهیة، ص: 522

وقتی که نور حضرت ولیّ عصر عليه‌السلام در رحم این بانوی با عظمت قرار گرفت، نور و درخشندگی تابانی او را فرا گرفت، از این رو به نام «صقیل» (که به معنی جلا دهنده است) خوانده شد.

چگونگی ولادت امام عصر (عج)

روایت شده: حکیمه دختر امام جواد عليه‌السلام [عمّه امام حسن عسکری عليه‌السلام ] گفت: «امام حسن عسکری عليه‌السلام برای من پیام داد که امشب هنگام افطار، نزد ما بیا، زیرا امشب شب نیمه شعبان است، خداوند متعال بزودی در این شب حجّت، را آشکار می‌کند، که حجّت خدا بر سراسر زمینش می‌باشد».

عرض کردم: «مادر او کیست؟ ».

فرمود: «مادرش، نرجس است.

عرض کردم: «خداوند مرا فدایت قرار دهد، اثر حمل در نرجس علیها‌السلام دیده نمی‌شود».

فرمود: همان است که گفتم، امشب، حجّت خدا عليه‌السلام متولّد می‌شود.

حکیمه می‌گوید: وقتی که نزد امام حسن عسکری عليه‌السلام رفتم و سلام کردم و نشستم، حضرت نرجس علیها‌السلام آمد که کفش مرا بیرون آورد، به من فرمود: «ای سیّده من (خانم من! ) حالت چطور است؟ »، عرض کردم: بلکه تو سیّده من و خانم اهل بیت من هستی، او سخن مرا رد کرد و گفت: «ای عمّه! این چه حرفی است که می‌زنی؟ ».

گفتم: «ای دختر! خداوند امشب به تو پسری عطا می‌کند که آقای دنیا و آخرت است».

حکیمه می‌گوید: «نرجس نشست و نشانه‌های شرم در چهره او آشکار شد، وقتی که من از نماز عشاء فارغ شدم، افطار کردم و به خوابگاه خود رفتم و خوابیدم، هنگامی که نصف شب فرا رسید، برخاستم و نماز شب را خواندم، بعد

الأنوار البهیة، ص: 523

از نماز دیدم حضرت نرجس علیها‌السلام در خواب است، و اثری از وعده برادرزاده‌ام (امام حسن عسکری عليه‌السلام ) دیده نمی‌شود، مشغول تعقیب نماز شدم، سپس خوابیدم و بعد در حال ترس، از خواب بیدار شدم، دیدم نرجس علیها‌السلام در خواب است، بعد از لحظه‌ای او برخاست و نماز شب خواند «1» ، من (بر اثر اینکه اثر وضع حمل از او ندیدم) به شکّ افتادم (که نکند او حامله نباشد) ناگاه امام حسن عسکری عليه‌السلام از اطاق خود صدا زد: «ای عمّه! عجله نکن، زیرا فرا رسیدن وعده نزدیک شده است».

حکیمه می‌گوید: سوره‌های الم سجده، و یاسین را خواندم، در این حال بودم، ناگاه نرجس علیها‌السلام هراسان، بیدار شد، به سوی او شتافتم، گفتم: خدا یارت باد، سپس گفتم: «آیا چیزی احساس می‌کنی؟ ».

گفت: آری، ای عمّه! ».

گفتم: «خاطر جمع و دلگرم باش، این همان است که گفتم».

حکیمه می‌گوید: در این هنگام یک نوع سستی بر من و بر نرجس علیها‌السلام عارض شد، که چیزی نفهمیدیم، ناگاه دریافتیم که حضرت مهدی عليه‌السلام متولّد شده است، روپوش را از روی او کنار زدم، دیدم او به حالت سجده روی زمین قرار گرفته است، او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است، در این هنگام امام حسن عسکری عليه‌السلام صدا زد: «ای عمّه! پسرم را نزدم بیاور»، او را نزد امام حسن عسکری عليه‌السلام بردم، آن حضرت، نوزاد را روی دستش گرفت، و پاهایش را روی سینه‌اش قرار داد، سپس زبانش را در دهان نوزاد گردانید، و دستش را بر چشمانش و گوشها و مفاصل نوزاد کشید، سپس فرمود: «پسر جان! سخن بگو».

(1) و این از نکات آموزنده است که مادر امام زمان (عج) در شب وضع حمل، ساعتی قبل از وضع حمل، نماز شب خواند (مترجم).

الأنوار البهیة، ص: 524

________________________________

نوزاد گفت:

اشهد ان لا الّا اللّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه (ص)...

: «گواهی می‌دهم که معبودی، جز خدای یکتا و بی‌همتا نیست، و محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله رسول خدا است».

سپس بر امیر مؤمنان علی و سایر امامان علیهم‌السلام درود فرستاد، تا به پدرش رسید، آنگاه سکوت کرد.

حکیمه می‌گوید: امام حسن عسکری عليه‌السلام به من فرمود: «ای عمّه! این نوزاد را نزد مادرش ببر، تا بر او سلام کند، سپس نزد من بازگردان، من نوزاد را نزد مادرش بردم، سلام بر مادر کرد، و سپس او را نزد پدرش بازگرداندم و در مجلس امام نهادم.

پاره‌ای از عجائب ایّام ولادت امام مهدی عليه‌السلام ‌

حکیمه می‌گوید: «امام حسن عسکری عليه‌السلام به من فرمود: «ای عمّه! وقتی که روز هفتم شد، نزد ما بیا»، من صبح روز بعد، برای عرض سلام، به حضور امام حسن عسکری عليه‌السلام رفتم، وقتی که پرده را کنار زدم تا حضرت مهدی عليه‌السلام را بنگرم، به جستجو پرداختم، او را ندیدم، به امام حسن عسکری عليه‌السلام عرض کردم: «فدایت گردم، آقایم (حضرت مهدی عليه‌السلام ) کجا است؟ ».

فرمود: «ای عمّه! او را به آن کسی سپردم که مادر موسی عليه‌السلام ، موسی عليه‌السلام را به او سپرد».

حکیمه می‌گوید: «وقتی که روز هفتم فرا رسید، به خانه امام حسن عسکری عليه‌السلام آمدم و سلام کردم و نشستم، آن حضرت فرمود: فرزندم را نزد من بیاور، نوزاد را به پارچه‌ای پیچیدم و نزد امام حسن عسکری عليه‌السلام بردم، آن حضرت با او همان گونه رفتار کرد که بار اوّل او را نزدش بردم، سپس زبانش را در دهان نوزاد گردانید، مانند اینکه شیر یا عسل به او می‌خوراند، و بعد فرمود: «ای

الأنوار البهیة، ص: 525

پسرم! سخن بگو».

نوزاد، زبان گشود و گفت: «گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی‌همتا نیست»، آنگاه بر محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله و امیر مؤمنان عليه‌السلام و سایر امامان علیهم‌السلام درود فرستاد، تا به پدرش رسید، سپس این آیه را خواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*، وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ، وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ «1»

: «به نام خداوند بخشنده مهربان، اراده ما بر این قرار گرفته است، که به مستضعفین، نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم.

حکومتشان را پابرجا سازیم، و به فرعون و هامان و لشکریان آنها، آنچه را از این گروه، بیم داشتند نشان دهیم».

در روایت دیگر آمده: حکیمه می‌گوید: وقتی که چهل روز از ولادت حضرت مهدی عليه‌السلام گذشت، به خانه امام حسن عسکری عليه‌السلام رفتم، ناگاه دیدم مولای ما صاحب الامر (عج)، در خانه راه می‌رود، چهره‌ای زیباتر از چهره او ندیده بودم، و سخنی شیواتر از سخن او نشنیده بودم. امام حسن عسکری عليه‌السلام فرمود: «این مولودی است که در پیشگاه خدا، گرامی است».

عرض کردم: «ای آقای من، آن کودک را چنین و چنان (رشد یافته) یافتم!! با اینکه چهل روز از عمرش بیشتر نگذشته است؟! ».

امام حسن عسکری عليه‌السلام لبخندی زد و فرمود: «ای عمّه من! آیا نمی‌دانی که ما گروه امامان علیهم‌السلام هر روز به اندازه یک سال دیگران رشد می‌کنیم؟ »، برخاستم و سر آن کودک را بوسیدم، و به خانه خود بازگشتم.

پس از مدّتی، برای دیدار آن نوزاد مبارک، به خانه امام حسن عسکری عليه‌السلام

(1) سوره قصص- آیات 5 و 6.

الأنوار البهیة، ص: 526

آمدم، به جستجوی نوزاد پرداختم، او را نیافتم، به امام حسن عسکری عليه‌السلام عرض کردم: «آقای من- حضرت مهدی- چه شد؟ ».

امام حسن عسکری عليه‌السلام فرمود: «او را به همان کسی سپردم، که مادر موسی عليه‌السلام ، موسی عليه‌السلام را به او سپرد».

شگفتیهای دیگر از ولادت و روزهای آغاز عمر امام زمان (عج)

از محمّد بن عثمان [دوّمین نایب خاص امام زمان (عج)] نقل شده، گفت:

هنگامی که حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود، از بالای سر او، نوری به سوی آسمان بالا رفت، سپس آن جناب به سجده برای خدا، رفت، و بعد، سر از سجده برداشت، و این دو آیه را می‌خواند:

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ

: «خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش (هر کدام به گونه‌ای) گواهی به یکتائی خدا می‌دهند، در حالی که (خداوند) قیام به عدالت (در عالم هستی) دارد (و این عدالت نیز نشانه یگانگی ذات او است، بنابراین شما هم با آنها همصدا شوید و بگوئید) معبودی جز او نیست که هم توانا و هم حکیم است. دین در نزد خدا اسلام (و تسلیم در برابر حقّ) است» «1».

نیز محمّد بن عثمان می‌گوید: حضرت مهدی (عج) شب جمعه، و ختنه شده به دنیا آمد، و از حکیمه (عمّه امام حسن عسکری عليه‌السلام ) شنیدم می‌گفت:

«از مادرش خون نفاس دیده نشد، که حال همه مادران امامان علیهم‌السلام چنین است».

(1) آل عمران- 19 و 18

الأنوار البهیة، ص: 527

از یکی از کنیزان امام حسن عسکری عليه‌السلام شنیده شد که گفت: هنگامی که حضرت مهدی (عج) متولّد شد، دیدم نوری از او آشکار شده و به آسمان می‌رود و به جانبی از آسمان رسید، در این هنگام دیدم پرندگان سفیدی از آسمان فرود می‌آمدند و پرهای خود را بر سر و صورت و سایر اعضای او می‌مالیدند، و سپس پرواز می‌کردند، ما این موضوع را به امام حسن عسکری عليه‌السلام ) خبر دادیم، لبخندی زد و فرمود: «اینها فرشتگان آسمان هستند، که برای تبرّک‌جوئی به این نوزاد فرود می‌آیند، و هنگامی که او خروج و ظهور کرد، آن فرشتگان یاران او خواهند بود».

و از ابو جعفر عمری «1» نقل شده که گفت: وقتی که حضرت مهدی (عج) متولّد شد، امام حسن عسکری عليه‌السلام برای «ابو عمرو» [عثمان بن سعید] چنین پیام فرستاد:

«ده هزار رطل نان «2» و ده هزار رطل گوشت خریداری کن و آن را بین مردم تقسیم نما (ابو جعفر می‌گوید: ) من گمان می‌کنم فرمود: بین بنی هاشم تقسیم کن، و برای فرزندش به فلان و فلان گوسفند، عقیقه کرد». الأنوار البهیة 527 شگفتیهای دیگر از ولادت و روزهای آغاز عمر امام زمان(عج)..... ص: 526

یم خادم می‌گوید: یک شب بعد از ولادت حضرت مهدی عليه‌السلام به

(1) ابو جعفر عمری همان محمّد بن عثمان بن سعید است (یعنی پسر اوّلین نایب خاصّ امام زمان (عج) که خود به عنوان دوّمین نایب خاص امام عصر (عج) می‌باشد، قبلا درباره مقام پدر ارجمند او سخن گفتیم.

شیخ طوسی (ره) در صحیح از عبد اللّه بن جعفر، از ابو علی، احمد بن اسحاق بن سعد، روایت می‌کند که امام حسن عسکری عليه‌السلام فرمود: «عمری (عثمان بن سعید) و پسرش (محمّد بن عثمان) هر دو مورد وثوق من هستند، آنچه به تو ادا کرده و گفتند، از طرف من ادا نموده و گفته‌اند، سخن آنها را بشنو، و از آنها اطاعت کن، آنها مورد اطمینان و امین هستند».

توقیعات مقدّسی که از ناحیه امام زمان (عج) صادر می‌شد، از ناحیه این پدر و پسر (عثمان بن سعید و محمّد بن عثمان) به سوی شیعیان، و پیروان خاصّ امام حسن عسکری عليه‌السلام می‌رسید (مؤلّف).

(2) هر رطل معادل 84 مثقال است.

الأنوار البهیة، ص: 528

_____________________________

او وارد شدم، در آنجا عطسه بر من عارض شد، آن حضرت فرمود:

یرحمک اللّه

: «خدا تو را رحمت کند».

من از دعای آن حضرت، شادمان شدم، آنگاه فرمود: «آیا می‌خواهی تو را در مورد عطسه بشارت دهم؟ ».

گفتم: آری.

فرمود:

امان من الموت ثلاثة ایّام

: «عطسه، نشانه امان از مرگ، تا سه روز است».

نامه امام حسن عسکری عليه‌السلام به احمد بن اسحاق قمّی، و نظریّه منجّم‌

روایت شده: از طرف امام حسن عسکری عليه‌السلام نامه‌ای به احمد بن اسحاق قمّی «1» رسید که با خطّ مبارکش در آن نامه که توقیعات خود را روی آن می‌نوشت، نوشته بود:

ولد المولود فلیکن عندک مستورا...

: «مولود (حضرت مهدی عليه‌السلام ) متولّد شد، و این موضوع نزد تو پوشیده بماند، و آن را از عموم مردم مخفی بدار، و ما این حادثه را آشکار نمی‌کنیم مگر

(1) احمد بن اسحاق بن عبد اللّه بن سعد بن مالک اشعری قمّی، شخص موثّق، و ارجمند است، او از امام جواد و امام هادی علیهما السّلام نقل روایت می‌کند، و از اصحاب خاصّ امام حسن عسکری عليه‌السلام بود، او پیشوای قمّی‌ها بود، و امام مهدی عليه‌السلام را دیدار نموده است، و در کتاب «ربیعة الشّیعة» روایت شده: او از وکلاء و سفیران و باب‌های معروف ائمّه اطهار علیهم‌السلام بود، که شیعیان معتقد به امامت امام حسن عسکری عليه‌السلام ، در این موضوع، اختلاف ندارند. به روایت صدوق (ره) وی پس از بازگشت از محضر امام حسن عسکری عليه‌السلام در «حلوان» وفات یافت، و امام حسن عسکری عليه‌السلام نزدیک شدن مرگش را به او خبر داده بود، و در سطور آینده مطالبی در مقام ارجمند او ذکر خواهد شد.

قبرش در قم است (مؤلّف).

الأنوار البهیة، ص: 529

_______________________________

خویشان را به خاطر حقّ خویشی، و دوست را به خاطر حقّ دوستی، دوست داشتیم که آن را به اطّلاع تو برسانیم، تا خداوند تو را به این مولود، شاد سازد، چنانکه ما را شاد ساخت»- و السّلام.

روایت شده: در قم یک نفر منجّم یهودی سکونت داشت، که در مهارت و زبردستی در فن خود، معروف بود. احمد بن اسحاق (ره) او را نزد خود طلبید و به او گفت: مولودی در چنان ساعت و چنین روزی، به دنیا آمده است، ببین طالع او چگونه است؟

منجّم، طالع او را از روی حساب نجوم گرفت و در آن اندیشید و سپس به احمد بن اسحاق گفت: «در حساب نجوم، چیزی نیست که بیان کند، این مولود از تو باشد، و مثل چنین مولودی جز پیامبر یا وصیّ پیامبر نخواهد بود، و دقّت در حساب نجوم بیانگر آن است که این مولود بر سراسر دنیا از شرق و غرب و خشکی و دریا و کوه و دشت را، حاکم می‌گردد، تا آنجا که در سراسر زمین یک نفر باقی نمی‌ماند مگر اینکه پیرو دین او گردد، و تحت حکومت او درآید.

سه روایت جالب در شأن مولود موعود

1- از طریف روایت شده: ابو نصر خادم گفت: آن هنگام که حضرت مهدی عليه‌السلام در گهواره بود، به حضورش رفتم، فرمود: برایم صندل سرخ «1» بیاور، آن را آوردم. فرمود: «آیا مرا می‌شناسی؟ ».

عرض کردم: «آری، تو آقای من و پسر آقای من هستی».

فرمود: از این موضوع نمی‌پرسم.

عرض کردم: برای من توضیح بده!

(1) صندل (سندل): درخت تناوری مانند درخت گردو است که در هندوستان می‌روید، و چوبش خوشبو است، از جوشانده آن برای آرامش، استفاده می‌شود (مترجم)

الأنوار البهیة، ص: 530

____________________________________

فرمود:

انا خاتم الأوصیاء و بی یرفع البلاء عن اهلی و شیعتی

: «من خاتم اوصیاء هستم، و به وسیله من، بلا از خاندان و شیعیانم، برطرف می‌گردد».

2- در کتاب اثبات الوصیّه [تألیف مسعودی] روایت شده است، امام حسن عسکری عليه‌السلام فرمود: «هنگامی که حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود، خداوند دو فرشته را به سوی او فرستاد، آنها او را به سرادق عرش بردند، تا اینکه در آنجا در پیشگاه خدا ایستاد، خداوند به او فرمود:

مرحبا بک، و بک اعطی، و بک اعف و بک اعذّب

: «مرحبا و آفرین بر تو، به وسیله تو عطا می‌کنم، و به خاطر تو می‌بخشم و به خاطر تو عذاب می‌کنم».

3- سپس به سند خود از نسیم و ماریه روایت کند: هنگامی که حضرت مهدی عليه‌السلام به دنیا آمد، همان دم روی دو زانو نشست، و انگشت اشاره خود را به سوی آسمان بلند نمود، سپس عطسه کرد و گفت:

الحمد للّه ربّ العالمین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله عبد داخر للّه، غیر مستنکف و لا مستکبر

: «حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است، و درود خدا بر محمّد و آل او علیهم‌السلام ، همان محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله که بنده ذلیل درگاه خدا است، سرکش و متکبّر نیست».

آنگاه فرمود: «ستمگران می‌پندارند که حجّت خدا، از بین رفتنی است، وقتی که به ما اجازه سخن گفتن (در زمان نوزادی در گهواره) داده شد، دیگر شکّی باقی نمی‌ماند».

الأنوار البهیة، ص: 531