شیعه و پاسخ به چند سئوال

شیعه و پاسخ به چند سئوال0%

شیعه و پاسخ به چند سئوال نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: مناظره ها و رديه ها

شیعه و پاسخ به چند سئوال

نویسنده: رضا استادی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 8267
دانلود: 2434

شیعه و پاسخ به چند سئوال
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 12 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8267 / دانلود: 2434
اندازه اندازه اندازه
شیعه و پاسخ به چند سئوال

شیعه و پاسخ به چند سئوال

نویسنده:
فارسی

مهم ترین مسائلی که می توان در این کتاب مطالعه نمود، عبارت است از:
شیعه از چه زمانی پیدا شده است؟ دلیل شیعیان برای اعتقاد به امامت علی علیه السّلام و یازده فرزند معصوم او، ویژگی های امامان شیعه علیهم السّلام از نظر آنان، علت اختلاف شیعه و سنی در بخشی از مسائل اعتقادی و احکام فقهی ، این که چرا گاهی برخی از سنی های وهابی ، شیعه را مشرک می خوانند؟ اشتباه آنان در چیست؟ آیا اعتقاد شیعه به شفاعت دلیل قرآنی و روائی دارد؟ دلیل زیارت قبر پیامبر و امامان معصوم و مؤمنان از نظر شیعه، معنی بدعت چیست که گاهی برخی وهابی ها به اشتباه بخشی از عبادات شیعه را بدعت می نامند؟ چرا شیعه در مواردی تقیه می کند و مقصود از تقیه چیست؟ چرا شیعیان مانند سنی ها وضو نمی گیرند؟ چرا در اذان جمله «حی علی خیر العمل» را می گویند؟ چرا مانند بیشتر سنی ها دست بسته نماز نمی خوانند؟ چرا سنی ها در نماز بعد از خواندن سوره حمد «آمین» می گویند؟ علت بر مهر و امثال آن سجده کردن نزد شیعیان، علت جمع خواندن نماز ظهر و عصر و مغرب عشاء نزد شیعیان، چرا شیعیان هزار رکعت نماز مستحب ماه رمضان را مانند سنی ها به جماعت نمی خوانند؟ مدرک شیعه در وجوب پرداخت خمس چیست؟ آیا ازدواج موقت از نظر قرآن و روایات جائز است یا نه؟
در پایان برخی از خدمات دانشمندان شیعه مطرح می شود. مولف محترم در مطلب آخر خود همه مسلمانان را برادر یکدیگر خطاب کرده و شعار همه ی متفکران و مصلحان شیعه را این می شمرد: بنی الاسلام علی دعامتین: کلمه التوحید، و توحید الکلمه.

صفات امام

عصمت امام

امام باید معصوم باشد، تا در بیان احکام الهی که مسؤولیت آن از جانب پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به وی سپرده شده است، خطا نکند، زیرا در غیر این صورت، احکام الهی به بشر ابلاغ نشده، و غرض از تشریع دین حاصل نخواهد شد. و نقض غرض با حکمت الهی سازگاری ندارد.

مبنای این استدلال این است که حفظ شریعت از تحریف و تبدیل احکام آن یکی از وظایف امام است؛ یعنی اقوال و آرایی که در تفسیر کلام الهی و بیان احکام خداوند اظهار می شود با سخن امام سنجیده می شود، و بر این اساس، حق از باطل تشخیص داده می شود، و در شریعت تحریف و تبدیل راه نمی یابد. هرگاه امام، معصوم از خطا نباشد، این هدف برآورده نخواهد شد.

علامه ی حلّی در توضیح این دلیل چنین گفته است.

«تنها با قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم شریعت حفظ نخواهد شد، زیرا تفاصیل احکام در آن دو بیان نشده است. اجماع مسلمانان نیز نمی تواند حافظ شرع باشد، زیرا ـ اگر فرد معصومی در بین آنان نباشد ـ اجتماع آنان بر خطا محال نیست، در این جا، فرض دیگری، غیر از این که امام حافظ شرع باشد وجود ندارد، حال اگر امام معصوم نباشد سخن او نمی تواند معیار درست از نادرست، و حکم خداوند از غیر آن باشد (1) .

آیه ی کریمه ی ( لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ ) (2) نیز بر لزوم عصمت امام دلالت می کند، زیرا معصیت که عبارت است از؛ تعدّی از احکام الهی، از مصادیق روشن ظلم است، قرآن کریم می فرماید: ( وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ ) (3) چنان که شرک را ظلم بزرگ دانسته است؛ ( إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ ) (4) و آن کس که ظلم کند شایسته ی عهد و منصب امامت نخواهد بود.

1- کشف المراد، مبحث امامت، مسأله ی دوم.

2- بقره: 124.

3- بقره: 229.

4- لقمان: 13.

توضیح اینکه جمله ی (لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ) پاسخ خداوند به درخواست حضرت ابراهیم عليه‌السلام در مورد استمرار امامت در ذریه ی او است؛ زیرا هنگامی که خداوند مقام امامت را به ابراهیم عليه‌السلام اعطا کرد و فرمود: ( إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً ) ابراهیم عليه‌السلام این مقام و منصب والا را برای ذریه ی خویش تقاضا کرد چنان که می فرماید ( قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی ) خداوند در پاسخ او فرمود: ( لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ ) و ذریه ی حضرت ابراهیم را می توان به چهارگروه تقسیم کرد:

1 ـ آنان که از آغاز تا پایان زندگی مرتکب هیچ گناهی نشدند، و عنوان ظالم بر آنها منطبق نمی گردد.

2 ـ آنان که در بخش اول زندگی مرتکب گناه شده، سپس استغفار نموده و در بخش دوم از هرگونه معصیت و ظلمی پرهیز می کنند.

3 ـ عکس فرض دوم

4 ـ عکس فرض اول

بدیهی است، هرگز حضرت ابراهیم عليه‌السلام مقام امامت را برای دو گروه اخیر از ذریه ی خود درخواست نکرده است، زیرا در ناشایستگی آنان برای چنین مقام و منصب والایی جای هیچ گونه تردید نیست، و از مقام آن حضرت ـ که جز هدایت و سعادت بشر خواهان چیزی نبود ـ دور است که برای کسانی از خداوند تقاضای رهبری و امامت کند که در تمام دوران عمر آلوده گناه و گرفتار ضلالت اند، یا در پایان زندگی چنین روش و شیوه ای دارند؛ بنابراین، آن چه می تواند مورد درخواست ابراهیم عليه‌السلام باشد دو فرض اول است، از این دو فرض خداوند فرض دوم را استثنا کرده است، بنابراین، جز فرض اول باقی نخواهد ماند، و آن جز با عصمت تحقق نخواهد یافت، زیرا این فرض که فردی غیر معصوم از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش مرتکب هیچ گونه خطا و لغزشی، اعم از گناه کبیره و صغیره، عمدی و سهوی نشود، عادتاً محال است. (1).

به بیان دیگر، (الظالمین) از دو نظر شمول و اطلاق دارد: یکی از جهت افراد و دیگری از جهت زمان، و مفاد آن این است که هر کس در هر زمان که مرتکب ظلم (معصیت و نافرمانی خدا) شود از منصب امامت محروم خواهد بود، خواه در تمام دوران زندگی چنین باشد، یا در آغاز، یا در پایان. (2).

آیه کریمه ی ( أَطیعُوا اللهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ ) (3) نیز بر عصمت «اولی الامر» دلالت می کند؛ زیرا اولا: لزوم اطاعت بی قید و شرط از فرد یا افرادی ـ با توجه به این که اطاعت از غیر خدا در معصیت حرام است ـ بیانگر این است که «اولی الامر» معصوم از خطا و معصیت می باشند. ثانیاً: عطف «اولی الامر» بر «رسول» بیانگر این مطلب است که ملاک اطاعت از «اولی الامر» همان ملاک اطاعت از رسول است. پس همان گونه که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معصوم است، اولوالامر نیز معصومند.

1- ر. ک: المیزان، ج1، ص 274.

2- ر. ک: مجمع البیان، ج 1، ص 202.

3- نساء: 59.

دلالت این آیه بر لزوم عصمت «اولی الامر» چنان آشکار است که فخرالدین رازی با این که خود از عالمان اهل سنّت است دلالت آیه بر عصمت «اولی الامر» را پذیرفته و چنین گفته است:

1 ـ خداوند به طور قطعی به اطاعت اولی الامر حکم کرده است.

2 ـ خداوند هرکس را به صورت قطعی واجب الاطاعة بداند، معصوم است.

3 ـ پس اولی الامر معصوم می باشد.

البته او در تشخیص این که مصداق اولی الامر معصوم چه کسانی اند، گرفتار اشتباه شده است.

حاصل آن که در موضوع عصمت امام دو مطلب مطرح است:

الف) لزوم عصمت امام، یعنی آن کس که می خواهد پس از پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عهده دار منصب امامت و رهبری امت اسلامی گردد باید از ویژگی عصمت برخوردار باشد.

ب) ائمه اهل بیت عليهم‌السلام از مقام عصمت برخوردارند. بنابراین، آنان کسانی اند که شایستگی امامت و رهبری امت اسلامی را پس از پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارند و امامت شایسته ی آنان است.

و در حدیث امام رضا عليه‌السلام (1) در مورد امامت به صورت مکرر لزوم عصمت امام به صورت زیر بیان شده است:

1- اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ص 154.

1 ـ با استناد به آیه ی ( لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ ) فرموده است: «این آیه، امامت هر ظالمی را تا روز قیامت باطل کرده و آن را به پاکان اختصاص داده است. »

فابطلت هذه الایة امامة کل ظالم الی یوم القیامة...

2 ـ پس از بیان این که امام، امین خداوند در میان خلق و حجت پروردگار بر بندگان و دعوت کننده ی به خدا و مدافع حرمت های (احکام) الهی است، فرموده است «الامام المطهر من الذنوب و المبرّأ من العیوب»

3 ـ پس از بیان این که خداوند امام را از میان بندگان خود بر می گزیند و سرچشمه های حکمت را در قلب او می گشاید فرموده است: «فهو معصوم مؤیَّد موفَّق مسدَّد، قد أمن من الخطایا و الزلل و العثار، یخصّه الله بذلک لیکون حجّته علی عباده و شاهده علی خلقه»

افضلیت بر دیگران

از نظر عقل، تقدیم مفضول بر فاضل، یا فاضل بر افضل قبیح است، و خداوند از هر فعل ناروایی منزّه است، بنابراین، حکم شرع و عقل در این باره هم آهنگ است در نتیجه، امام باید در علم، سیاست، پارسایی و همه ی صفاتی که در رهبری جامعه و تحقق بخشیدن به آرمان های امامت نقش مؤثر دارد، افضل از دیگران باشد.

امام رضا عليه‌السلام فرموده است: «الامام واحد دهره، لایدانیه أحد، و لا یعادله عالم، و لا یوجد منه بدل، و لا له مثل و لا نظیر، مخصوص بالفضل کلّه، من غیر طلب منه و لا اکتساب » (1) امام یگانه روزگار خود است و هیچ کس مثل و مانند او نیست. همه ی فضائل در او جمع است.

خواجه نصیرالدین طوسی در مورد این شرط و صفت امام چنین گفته است: «وقبح تقدیم المفضول معلوم» ؛ یعنی در این باره که تقدیم مفضول بر فاضل از نظر عقل قبیح است، تردیدی نیست.

آری، امام باید از نظر فضلوکمال بردیگران برتری داشته باشد.

آنچه گفته شد مربوط به لزوم افضلیت در امام است و اما این که اهل بیت در عصر و زمان خود بر دیگران افضل بوده اند، از مسلّمات تاریخ است که آنان هرگز از کسی کسب علم و دانش نکردند، اما دیگران از علم و دانش آنان بهره گرفته اند، تا آنجا که ابوحنیفه که به عنوان «الامام الاعظم» لقب یافته است، گفته است: «لو لا السنتان لهلک نعمان» (2) مقصود دو سالی است که وی در مدینه محضر امام صادق را درک نموده و از وی کسب علم و دانش کرده است در جای دیگر گفته است:

1- اصول کافی 1: 156.

2- یعنی اگر آن دو سال نبود هلاک شده بودم. الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ج 1، ص 58.

«ما رأیت افقه من جعفر ابن محمد عليه‌السلام » (1).

از مطالعه ی تاریخ زندگی ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام و دانشمندان و شخصیت های معاصر آنان به روشنی این حقیقت به دست می اید که آنان در علم و عمل برترین شخصیت های روزگار خویش بودند، هرگز در پاسخ سؤالی که از آنان می شد، فرو نمی ماندند، نزد هیچ کس دانش و معرفت کسب نکردند. شیخ صدوق این مطلب را به عنوان یکی از روشن ترین دلایل امامت یاد کرده و گفته است:

هر یک از ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام در زمان خود بدون این که از کسی کسب علم و دانش کنند، در پاسخ هیچ سؤالی فرو نمی ماندند، و در همه ی علوم و فنون سرآمد روزگار خود بودند؛ پس چه دلیلی از این گویاتر بر امامت آنان وجود دارد؟ (2).

1- همان، ص 53.

2- کمال الدین و تمام النعمة، ص 91.

راه تعیین امام

از مطالب پیشین روشن شد که تعیین امام جز از طرف خدای متعال ممکن نیست؛ زیرا صفات و شرایط یاد شده را کسی جز خداوند نمی داند. از این رو، همان گونه که قرآن کریم در موضوع نبوت فرموده است: ( اللهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ ) (1) ، در مورد امامت نیز این قاعده استوار و پابرجاست. همان گونه که نبوت رحمت خاص خداوند است و تعیین آن به دست خداوند است و دیگران چنین حقی ندارند ( أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ ) (2) امامت نیز رحمت ویژه ی الهی است، و تقسیم و تعیین آن به دست پروردگار است.

1- انعام: 124.

2- زخرف: 32.

ومسأله اصلی که باعث شده، مسلمانان به دو گروه شیعه و سنی تقسیم شوند همین مسأله امامت است که به طور مختصر توضیح داده شد.

شیعه معتقد است که پس از رحلت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت علی عليه‌السلام و یازده فرزند معصوم او امام و جانشین رسول خدا هستند و اهل تسنن ابوبکر و عمر و عثمان و علی عليه‌السلام را به ترتیب جانشین رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می دانند.

و بر این اساس بحث دیگری پیش می آید و آن این است که مسلمانان معارف و احکام اسلام را از چه منابعی می توانند استفاده و استخراج کنند و به عبارت دیگر مستند معارف و احکام اسلام چیست؟

شیعه و سنّی قرآن و نیز روایاتی که با سند مطمئن از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده باشد را دو منبع از منابع معارف و احکام می دانند.

و شیعه به استناد دلیل های فراوان از جمله حدیث ثقلین که پیشتر یاد شد گفتار و کردارامامان دوازده گانه و به تعبیر دیگر «اهل بیت و عترت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم » را مانند قرآن و سنت رسول الله، حجت و مرجع و منبع معارف و احکام می داند و معارف و احکام را از آنان می گیرند و گفتار دیگران مانند اصحاب رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را حجت نمی دانند و اختلافی که در بخشی از معارف و احکام بین شیعه و سنی است از همین مسأله نشأت گرفته است

این بحث را در آینده دنبال می کنیم.

تهمت غلو و غالی بودن به شیعه

اشاره

یکی از پدیده های انحرافی که در حوزه ی اعتقادات دینی در جهان اسلام رخ داده است، پدیده ی غلو و ظهور غالیان است. آنان کسانی بوده اند که در حق پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا علی بن ابیطالب عليه‌السلام و ائمه اهل بیت عليهم‌السلام یا افراد دیگر به الوهیت، و حلول خداوند در آنان، و یا اتحاد خداوند با آنان قایل شده اند. طبق گزارش های تاریخی، بیشترین غلو در جهان اسلام در مورد امام علی عليه‌السلام و در حق او صورت گرفته است.

شیخ مفید در مورد غُلات گفته است: عدّه ای از متظاهران به دین اسلامند که در حقّ امیرالمؤمنین و امامان از ذریه ی او قایل به الوهیت و نبوت شدند. آنان گمراه و کافرند، امیرالمؤمنین به قتل آنان دستور داده است، و ائمه اهل بیت عليهم‌السلام آنان را کافر و خارج از دین دانسته اند. (1).

1- تصحیح الاعتقاد، ص 109.

نشانه های غلو

غالیان در جهان اسلام عقایدی داشتند که برخی از آنها با عقاید مذاهب اسلامی همانند بود. ولی، عقایدی که از ویژگی های آنان بود و نشانه های غلو به شمار می روند عبارتند از:

1 ـ اعتقاد به الوهیت پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا امیرالمؤمنین عليه‌السلام یا یکی از ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام ، یا فردی دیگری.

2 ـ اعتقاد به این که تدبیر جهان به پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا امیرالمؤمنین عليه‌السلام یا ائمه اهل بیت عليهم‌السلام یا افرادی دیگر واگذار شده باشد.

3 ـ اعتقاد به نبوت امیرالمؤمنین عليه‌السلام یا ائمه ی دیگر، یا فردی از امت اسلامی.

شیخ مفید در مورد نشانه های غلو گفته است: «در علامت غلو همین کافی است که فردی نشانه های مخلوق بودن را در پیشوایان معصوم عليهم‌السلام نفی کند و به الوهیت آنان قایل شود».

نظر ائمه ی اهل بیت درباره غالیان ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام ، با شدّت تمام با پدیده ی غلو و غالیان مخالفت نموده اند. در این باره، احادیث بسیاری از آنان روایت شده است. علامه ی مجلسی حدود یک صد حدیث را در بحارالانوار روایت کرده است، نمونه هایی از آنها را در این جا نقل می کنیم:

1 ـ امام صادق عليه‌السلام فرمود: «اِحْذَروا علی شَبابِکم الغُلاةَ لا یُقسِدوهُم فَانَّ الغُلاةَ شرُّ خلق الله، یصغِّرون عظمة الله و یدَّعون الربوبیة لعبادالله... » (1) بر جوانان خود از خطر غالیان بیمناک باشید، مبادا عقاید آنان را تباه سازند، زیرا غالیان بدترین خلق خدا می باشند، عظمت خدا را کوچک دانسته و برای بندگان خدا قایل به ربوبیت می باشند.

2 ـ نزد امام صادق عليه‌السلام از غالیان سخن به میان آمد، حضرت فرمود از هرگونه مجالست با آنان بپرهیزید.

3 ـ در جای دیگر فرمود: لعنت خدا بر کسی باد که ما را پیامبر بداند. (2).

4 ـ امام رضا عليه‌السلام فرمود: غالیان، کافر و قائلان به تفویض (3) مشرکند. هرکس با آنان مجالست کند، و با آنان پیمان زناشویی برقرار سازد، یا آنان را امین بداند و سخن آنها را تصدیق تأیید کند از ولایت خدا و ولایت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ولایت اهل بیت عليهم‌السلام او بیرون می رود. (4).

1- بحارالانوار: 25: 265 به نقل از امالی شیخ طوسی.

2- همان، ص 296.

3- مقصود از تفویض این است که کسی بر این عقیده باشد که امر خلق و رزق بندگان به ائمه علیهم السلام واگذار شده است.

4- بحارالانوار: 25: 273، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه‌السلام .

این روایات و ده ها نمونه ی دیگر به خوبی بیانگر مخالفت شدید ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام با غالیان می باشد. همان گونه که دانشمندان و متکلمان امامیه نیز غالیان را کافر و مشرک دانسته و از آنان تبرّی جسته اند.

با وجود این تصریحات جای بسی تعجّب و تأسف است که گاهی از طرف افرادی مغرض یا ناآگاه، شیعه ی امامیه به غلو در مورد ائمه ی معصوم عليهم‌السلام متّهم می گردد، گاهی این اتهام از آنجا ناشی شده است که به حقیقت غلو توجه نشده و در نتیجه، برخی از اعتقادات شیعیان نسبت به پیشوایان معصوم عليهم‌السلام مانند اعتقاد به عصمت آنان، داشتن کرامت و اعجاز، و عالم بودن به امور غیبی با اذن و مشیت الهی، به عنوان غلو در حق آنان به شمار آمده است.

علت اختلاف میان شیعه و سنی

اشاره

در برخی مسائل اصول دین و نیز در بخشی از مسائل فقهی و احکام شرعی

یکی از بحث های مهم، بحث در مورد منابع مذهب شیعه است. یعنی بحث در این باره که شیعه عقاید و آراء خود در مورد اصول و فروع دین را از کجا و چگونه به دست می آورد، و نقاط اشتراک و امتیاز آن در این باره با دیگر مذاهب اسلامی کدام است؟ پاسخ این است که شیعه امامیه، اصول و فروع دین اسلام را از چهار منبع به دست می آورد که عبارتند از: 1 ـ قرآن کریم 2 ـ سنت نبوی 3 ـ احادیث ائمه ی اهل بیت عليهم‌السلام 4 ـ عقل (1) .

1- حجّیت اجماع هم از نظر شیعه بستگی به کاشف بودن از قول معصوم دارد.