جوانی و اخلاق در نهج البلاغه

جوانی و اخلاق در نهج البلاغه نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

  • شروع
  • قبلی
  • 22 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3605 / دانلود: 2245
اندازه اندازه اندازه
جوانی و اخلاق در نهج البلاغه

جوانی و اخلاق در نهج البلاغه

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

نام کتاب :جوانى و اخلاق در نهج البلاغه

نويسنده : محمد دشتى

پيشگفتار

سپاس و حمد بى كران سزاوار خداوندى است كه ما را نعمت عظماى كتاب قرآن بخشيد و در پرتو درخشان آن رسالت حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبداللهصلى‌الله‌عليه‌وآله و ولايت و امامت مولى الكونين حضرت امام علىعليه‌السلام را بر امت اسلام ارزانى داشت و جان عقول بشرى را از حمايت و هدايت بى منتهاى معارف دو كتاب عظيم قرآن و نهج البلاغه سيراب گردانيد.

احساس فزاينده ى تشنگى نسل جوان در كسب معارف ناب اسلام عزيز و روى آوردن به كتاب شريف نهج البلاغه در سال هاى اخير مسئوليت نهادهاى فرهنگى كشور را دو چندان كرده است. اين خيزش اميد بخش نسل نو، آينده ى تابناك و گسترش حقيقت معارف اسلامى را نويد مى دهد.

اداره ى كل امور فرهنگى و هنرى معاونت پرورشى وزارت آموزش و پرورش ضمن آگاهى و معرفتى كه به اين امر مهم دارد، با استعانت از پيشگاه آفريدگار جهان هستى و روح منور و حيات بخش مولى اميرالمومنين علىعليه‌السلام همه ساله مى كوشد در راستاى پرورش و رشد ساختار اخلاقى و شناختن دانش آموزان با تدوين تاليف، چاپ و نشر جزواتى پيرامون موضوعات مختلف از ديدگاه نهج البلاغه اقدام كرده، تشنگام كسب علوم و معارف اسلامى را دعوت به شكرت در مسابقات نهج البلاغه مى نمايد.

اين مجموعه ى ارزشمند را كه حجه الاسلام و المسلمين محمد دشتى از موسسه ى تحقيقاتى اميرالمومنين تاليف و تدوين نموده است توسط كارشناسان قرآن و معارف اسلامى اين اداره كل براى چهاردهمين دوره ى مسابقات نهج البلاغه دانش آموزان سراسر كشور «دوم راهنمايى دختران» در سال تحصيلى ٧٧ -٧٨ انتخاب و منتشر گرديده است.

اداره ى كل امور فرهنگى و هنرى

شناخت نهج البلاغه

نهج البلاغه، كتابى است كه در آن برخى از سخنان زيبا و نامه هاى ارزشمند و كلمات كوتاه حكيمانه ى امام علىعليه‌السلام گرد آمده است، و چون ستارگان هميشه درخشنده در آسمان علم و ادب و معارف انسانى نور مى پاشند.

اين كتاب كه با تلاش و زحمت و هنر بى مانند علامه سيدرضى در سال ٤٠٠ هجرى تدوين شده است و داراى سه فصل جداگانه مى باشد.

فصل اول- خطبه ها يا سخنرانيهاى امام علىعليه‌السلام '٢٤١ خطبه'

فصل دوم- كتب يا نامه هاى سياسى، اخلاقى، نظامى آن ابر مرد تاريخ '٧٩ نامه'

فصل سوم- قصارالحكم يا كلمات كوتاه حكمت آميز '٤٨٠ حكمت'

امام علىعليه‌السلام در تمام دوران زندگى پربار و نورانى خود سعى در هدايت دلها، و مغزها به سوى حقيقت و انسانيت راه روشن الهى داشت. حضرت از هر فرصت مناسبى، با سخنرانيهاى اخلاقى، سياسى، با نوشتن نامه هاى ضرورى و يا كلمات حكمت آميز، به تمام ارزشهاى اخلاقى، انسانى اشاره مى فرمود و راه و رسم زندگى سالم و صحيح انسانى را در اين كتاب به بشريت سرگشته، معرفى نمود و با هرگونه جهل و جهالت و نادانى مبارزه كرد و روش رسيدن به سعادت و تكامل جاويدان را به همگان نشان داد كه نهج البلاغه كتاب زندگى، كتاب اخلاق و رستگارى، كتاب سياست و كشوردارى، كتاب تكامل و بالندگى است.

چرا نهج البلاغه؟

سوال مى شود كه: اگر تمام ارزش هاى اخلاقى در سخنان امامعليه‌السلام وجود دارد پس چرا نام اين مجموعه را نهج البلاغه نهادند؟

و راستى نهج البلاغه يعنى چه؟

پاسخ اين سوال روشن است زيرا علامه ى سيد رضى قدس سره با توجه به زيبايى اعجازگونه كلمات امامعليه‌السلام نام اين مجموعه را نهج البلاغه گذاشت.

'نهج' يعنى راه، راه و روش، راه و رسم.

'بلاغت' يعنى كلام رسا، گويا، روشن.

نهج البلاغه يعنى راه و رسم زيبا سخن گفتن، رسا و گويا و روشن حرف زدن، خوب سخن گفتن، و سخنان خوب را مطرح كردن، كه فصاحت و بلاغت يكى از هنرهاى با ارزش ادبى است و نهج البلاغه پس از قرآن كريم از اين نظر بى مانند است.

تمام دانشمندان جهان، مسلمان و غيرمسلمان، شيعه و اهل سنت و حتى دشمنان امامعليه‌السلام به اين حقيقت اعتراف كردند كه از نظر فصاحت و بلاغت پس از قرآن كريم، نهج البلاغه نظير و مانندى ندارد.

سخنان امام چگونه جمع آورى گرديد؟

همه مى پرسند:

سخنان امام علىعليه‌السلام چگونه حفظ و ضبط جمع آورى شده است؟

و همه مى خواهند بدانند كه:

و در آن روزگاران ظهور اسلام «١٤ قرن قبل» كه وسائل مجهز الكترونيك امروزى وجود نداشت و از راديو و تلويزيون و مطبوعات و وسال پيشرفته ى صدابردارى خبرى نبود. چگونه سخنراني هاى امام علىعليه‌السلام را جمع نمودند؟ ضبط و كنترل كردند و به نسل هاى آينده رساندند؟

با توجه به زيبايى ها و ويژگي هاى سخنان امامعليه‌السلام پاسخ سوالات ياد شده نيز روشن است.

زيرا شيرينى كلمات امام و فصاحت و بلاغت بى مانند آن، هر شنونده اى را مجذوب خود مى ساخت، كه در پاى سخنان امام حاضر مى شدند و با تلاش فراوان در حفظ كردن و نوشتن آن سخت مى كوشيدند. از جمله ى اين افراد:

اول- گروهى به نام 'كتاب' «تندنويس هاى زبردست» همه جا با امامعليه‌السلام بودند و به جاى دستگاه هاى مدرن امروزى، كلمات ارزشمند امامعليه‌السلام را مى نوشتند مانند شاگردان امام 'حارث اعور' و 'زيد بن وهب' كه سخنراني هاى امام را در زمان خودش به صورت كتابى جداگانه تدوين نمودند.

دوم- گروهى ديگر به نام 'حفاظ' وجود داشتند كه با حافظه ى قوى خود، خطبه ها، نامه ها، و حكمت هاى امام علىعليه‌السلام را حفظ مى كردند و سينه به سينه به نسل هاى آينده رساندند همانگونه كه قرآن كريم را حفظ كردند و يا شعرهاى ادبى فرهنگ عرب را زنده نگه داشتند.

مسعودى مورخ معروف كه ١٠٠ سال قبل از سيد رضى، تاريخ مروج الذهب را نوشته است مى گويد:

«مردم قرن سوم بيش از ٤٠٠ خطبه از خطبه هاى امام علىعليه‌السلام را حفظ كرده و از آن استفاده مى كنند.»

در صورتى كه در سال ٤٠٠ هجرى، در نهج البلاغه ٢٤١ خطبه جمع آورى گرديد.

آيا همه سخنان امام على در نهج البلاغه موجود است؟

بايد بدانيم كه در كتاب نهج البلاغه، برخى از سخنان و آثار امام علىعليه‌السلام به دلائل فراوانى ممكن نبود زيرا:

اولا- دشمنان اسلام و رسول خدا، در طول ٤٠٠ سال قبل از تاليف نهج البلاغه با تمام امكانات سياسى، نظامى، سعى در نابودى آثار گرانقدر امامعليه‌السلام داشته و بسيارى از كتب دانشمند شيعه را به آتش كشيدند و به جرم نام و ياد و محبت و پيروى از علىعليه‌السلام تعداد فراوانى را به شهادت رساندند.

ثانيا- شيعيان و پيروان امام علىعليه‌السلام در زمان هاى گذشته، آثار امام را مخفى مى كردند و حق تبليغ و نشر آنها را نداشتند و با پنهان كارى و مبارزه ى مخفى، براى حفظ جان خود، نمى توانستند سخنان امام را جمع آورى و به صورت يكپارچه به جامعه ى مسلمين تقديم نمايند. در نتيجه ى قتل عامه اى خونى، در مهاجرت هاى غم بار و در پنهان كاري هاى ناگوار و در آتش سوزي هاى خيانت بار، برخى از سخنان و آثار امامعليه‌السلام به ما نرسيده و بشريت امروز از آن همه انوار تابناك محروم مانده است.

و تازه سيد رضى نيز تمام سخنان موجود امام را گرد نياورده است.

پيام نهج البلاغه

هركس يكبار كامل نهج البلاغه را بخواند مى داند كه نهج البلاغه سرچشمه ى هميشه زلال علوم و آبشار هميشه مواج معارف الهى، انسانى است.

نهج البلاغه كتاب انسان سازى است، كتاب معنويت است، كتاب سعادت و رستگارى انسان است، جان را درمان مى كند و درون را از آلودگى مى زدايد و با رنگ الهى صيقل مى دهد.

براى شما كه در دوره ى راهنمايى و سنين نوجوانى به سر مى بريد ارزنده ترين راه و رسم سازندگى است.

شما و ما كه مى خواهيم خود را، دوستان و خانواده ى خود را بسازيم و در اين سازندگى محتاج به الگوهاى صحيح، سالم و كامل مى باشيم. نهج البلاغه چون مشاورى دلسوز و آگاه، الگوهاى كامل را معرفى مى كند، روش شناخت الگوها را مى شناساند و روش غلبه بر دشمنان را معرفى مى فرمايد.

با توجه به پيام ارزشمند نهج البلاغه است كه مى بينيم از ديرباز «از سال ٤٠٠ هجرى تاكنون» همواره اين كتاب وحى گونه، مورد نقد و ارزيابى دانشمندان جهان قرار گرفته است و تاكنون ٣٧٠ جلد كتاب پيرامون مباحث ارزنده ى آن تاليف گرديده است. علاوه بر آن حدود ٢١٠ شرح و تفسير بر نهج البلاغه نوشته شده و هزاران نسخه ى خطى از قرن هاى گذشته تاكنون به جاى مانده است. صدها جزوه ى درسى از مباحث پربار آن تهيه و مورد استفاده قرار گرفته است.

در نتيجه ما نيز بايد با اين چشمه سار زلال علوم علوى آشنا شويم و فرازهاى درخشان آن را حفظ نموده، به تربيت و سازندگى خود بپردازيم.

ان شاء الله.

جوانى و اخلاق از ديدگاه نهج البلاغه

دختران نوجوان به سن و سالى رسيده اند كه بايد به هم فكرى با بزرگترها عادت كنند و با دوستان خود به مشورت و همدلى بپردازند. از خودسرى هاى كودكانه دست بردارند، درست فكر كنند. و نسبت به آينده ى خود تصميم بگيرند، و در كارخانه به مادران خود كمك كنند، هم درس بخوانند و هم گوشه اى از مشكلات خانه و خانواده را بر دوش كشند. اينجاست كه هم بايد به كسب دانش و به دست آوردن انواع آگاهى همت كنند و هم با راه و رسم زندگى، خانه دارى آشنا شوند.

ارزش آگاهى

كسب دانش و آگاهى براى نوجوان يك ضرورت است تا همراه با انواع آگاهى هاى لازم نسبت به آينده زندگى و آينده ى تحصيلى خود فكر كند، تصميم بگيرد.

امام علىعليه‌السلام در مجموعه ى سخنان و رهنمودهاى ارزشمند خود ارزش علم را فراوان مطرح كرده است.

ارزش تعليم و آموزش

١- قال علىعليه‌السلام : «لكنَّ الخَيرَ أن يَكثُرَ عِلمُكَ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «خير و نيكى آن است كه علم و آگاهى تو را گسترش دهد»(١) جاهل را بايد دانش آموخت و از علم و آگاهى و تجربه دانشمندان بايد استفاده كرد تا همه ى امور كشور بر اساس علم و تجربه سامان گيرد.

ره آورد علم

سپس به ارزش علم و ره آورد آن مى پردازد و جاودانه ماندن علم و جاويدان بودن عالم و دانشمند را مطرح مى فرمايد كه:

٢- قال علىعليه‌السلامقَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «علم و آگاهى عذرتراشى و بهانه جوئى افرادى كه احساس مسئوليت نمى كنند را برطرف مى سازد.»(٢)

اگر دختران نوجوان را در آغاز سنين نوجوانى، با علم و دانش آشنا سازند مى توانند آينده را با اخلاق نيكوى خانه دارى، همسردارى و تربيت فرزندانى كامل تغيير دهند، درست بسازند.

ضرورت تربيت پذيرى

از نظر روانشناسى يكى از مسائل دوران نوجوانى 'تربيت پذيرى' است.

گرچه تربيت كودك، حد و مرز خاصى ندارد، و نمى توان سن و سالى را از تربيت و آموزش استثناء كرد. اما اين حقيقت نيز به اثبات رسيد كه در سن و سال نوجوانى زمينه هاى مناسبترى براى 'تربيت پذيرى' وجود دارد، و نوجوانان بيشتر از كودكان، تربيت پذير مى باشند.

ره آورد تربيت

٣- قال علىعليه‌السلام : «وَ الآْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «ادب و تربيت، پوشش هاى زينتى انسان است»(٣)

زيرا وقتى نوجوان تربيت شد، و با ارزش ها آشنا گرديد، از سرمايه اى بس والا و پايان ناپذيرى برخوردار است كه با هيچ قيمتى به دست نخواهد آمد.

شتاب در تربيت نوجوان

امام پس از طرح ارزش تربيت، رهنمود مى دهد كه در تربيت نوجوان بايد شتاب كرد، نبايد نوجوان را به حال خود گذاشت، كه انواع انحرافات بر سر راه آنان كمين كرده اند.

حال كه نوجوان در سن و سال نوجوانى از 'روح تربيت پذيرى' برخوردار است و آمادگى لازم را دارد بايد به تربيت و آموزش او شتاب كرد، و از حداكثر تلاش و كوشش دريغ نورزيد كه فرمود:

٤- قال علىعليه‌السلام : «لَامِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَاظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «هيچ ميراثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت كردن نيست»(٤)

دورانديشى

از حالات روانى ارزشمند نوجوان، 'دورانديشى' و تدبير در امور است. نوجوان فكر مى كند، فراوان مى انديشد. به آينده ى خود دقيق مى شود. مى خواهد نقش خود را در خانواده بيابد، و جايگاه ارزشى خود را در جامعه پيدا كند اگر پدران و مادران و ديگر مسئولان تربيتى نوجوان را چونان مشاور آگاه بدانند و در امور سياسى و اجتماعى و نظامى، نوجوان را در صحبت ها و مشورت هاى خود دخالت دهند، روح دورانديشى او تقويت مى شود و مى توان براى آينده خود و آينده كشور خود مفيد و موثر باشد.

ره آورد دورانديشى

٥- قال علىعليه‌السلام : «والعلماءُ باقونَ ما بقي الدَهْرُ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «دانشمندان جاودانه اند تا دنيا وجود دارد»(٥)

انسان با دورانديشى مى تواند تمام سرمايه هاى معنوى، عقل و علم و دانش خود را حساب شده به كار گيرد، و از همه ى خلاقيت هاى خدادادى بهره مند شود.

ضرورت دورانديشى

ما براى استفاده ى صحيح از نعمتهاى خدادادى، و انتخاب درست راه و رسم زندگى، به دورانديشى و تدبير در امور زندگى فردى و اجتماعى نيازمنديم

بايد زندگى گذشتگان را مطالعه كرد و در پيروزى يا شكست آنها درست انديشيد، و علل موفقيت يا محروميت آنان را به ارزيابى گذاشت كه امام فرمود:

٦- قال علىعليه‌السلام : «و ثَمَرةُ الحَزمِ السَّلامَةُ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «ره آورد دورانديشى و تدبير، سلامت است.»(٦)

زيرا علل پيروزى يا شكست ملت ها، مى تواند درس هاى عبرت خوبى براى آيندگان و ما باشد كه گفته اند:

'گذشته چراغ راه آينده است'

تقويت فكر و انديشه

ارزش انسان به سرمايه ى فكر و انديشه او است و يكى از والاترين امتياز انسان نسبت به ديگر پديده ها داشتن فكر و عقل و انديشه مى باشد. چون انسان مى انديشد، تصميم مى گيرد، مى سازد، حركت مى كند و جهان را دگرگون مى كند چون مى انديشد مى تواند انتخاب كند كه خدا آزادى و اختيار را به او بخشيده است

ارزش فكر كردن

چون دورانديشى ارزش است و براى دوران نوجوانى يك ضرورت غيرقابل انكار مى باشد اما براى دورانديشى به تقويت فكر و انديشه نيازمنديم بايد فكر و عقل را پروراند، و درست فكر كردن را آموخت و از انديشه هاى پليد و ناروا پرهيز داشت تا به سلامت مراحل رشد را سپرى كرد كه امام در نهج البلاغه رهنمود داد:

٧- قال علىعليه‌السلام : «الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «فكر و انديشه آئينه اى صاف است كه واقعيت ها را نشان مى دهد»(٧)

پس آگاهى، نتيجه ى دورانديشى، و دورانديشى حاصل درست فكر كردن است.

ره آورد فكر كردن

امامعليه‌السلام به همان مقدار كه علم و آگاهى را به عنوان يك حقيقت ارزشمند مطرح مى فرمايد و ارزش فكر كردن را نيز تذكر مى دهد:

٨- قال علىعليه‌السلام : «وَ لاَ عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «هيچ علم و دانشى همانند فكر كردن نيست»(٨)

فراوانند كسانى كه در كلا سهاى آموزشى حضور دارند اما سودى به حالشان ندارد. آنانكه مى شنوند و پس از فراگيرى علوم، پيرامون آن مى انديشند و درست فكر مى كنند، موفق مى شوند مراحل كمال را بپيمايند.

عفت و پاكدامنى

از نظر روانشناسى يكى از مسائل مهم نوجوانى شكل گيرى شخصيت اوست، نوجوان آرام آرام با محيط خانه و مدرسه و مراكز فرهنگى، آشنائى خاصى پيدا كرده و نسبت به آنها احساس مسئوليت مى كند. خود را درك مى كند و جايگاه مناسبى براى خود در نظر مى گيرد. در روابط اجتماعى براى خود احترام و شخصيتى قائل است. دوست دارد مردم او را احترام كنند، و شخصيت او را بشناسد و متناسب با آگاهى و انديشمندى او به او بنگرند او را بستايند و مورد احترام قرار دهند كه امام با توجه به همين مرحله ى حساس رهنمود مى دهد:

حفظ شخصيت

٩- قال علىعليه‌السلام : «فَأَقِیمُوا عَلَی شَأْنِکُمْ وَ الْزَمُوا طَرِیقَتَکُمْ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «بر شخصيت و ارزش خود استوار باشيد و راه خود را برويد»(٩)

چون دوران نوجوانى يكى از دورانهاى حساس شكل گيرى شخصيت نوجوان است، از اين رو توجه به حقوق ديگران، خواسته ها و نگرانيهاى مردم بسيار ضرورى است.

راه حفظ شخصيت

مردم جامعه دوستان و همسايگان، همانند ما مى باشند، و چون ما محبت و خشم دارند؛ برخى از چيزها را دوست و بسيارى از سخن ها را دوست ندارند. شخصيت اجتماعى انسان وقتى درست شكل مى گيرد كه متناسب با خواسته ها و كشش هاى درونى مردم رفتار كنيم و در پرهيز اجتماعى نيز داراى معيار سنجش صحيحى باشيم كه فرمود:

١٠- قال علىعليه‌السلام : «مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «كسى كه بر آبرو و شخصيت خود نگران است بايد از مجادله بپرهيزد»(١٠)

احترام به روابط اجتماعى

در كودكى نسبت به ما مى گفتند: بچه است، كودك است، و دوران كودكى حساب و كتابى ندارد اما وقتى نوجوان وارد مرحله ى ديگرى از زندگى شد. و دوران كودكى را سپرى كرد، انتظارات پدر و مادر، خويشاوندان و همسايگان بالا مى رود. و از نوجوان توقع شخصيت و بزرگوارى دارند. از كارهاى او ايراد مى گيرند. رفتار نوجوان را به محاسبه و ارزيابى مى گذارند. شايد برخى از نوجوانان فكر كنند كه پدر و مادر آنها را دوست ندارند. نه بلكه در اين دوران زيبا آنها را بيشتر دوست دارند و از حضورشان شادند، اما چون ميزان انتظارات بالا مى رود، اعتراض و ايرادگيرى نيز فرق مى كند.

رعايت حقوق ديگران

بايد نوجوانان نيز درست بيانديشند. قانونمند بازى كنند. از كارهاى بيهوده بپرهيزند و شخصيت اجتماعى خود را تقويت كنند كه يكى از راههاى آن، تنظيم روابط اجتماعى است. يعنى بدون اجازه وارد اطاق پدر و مادر نشوند. بدون اجازه، اسباب و وسائل ديگران را در اختيار نگيرند. بدون هماهنگى، وارد اطاق يا منزل ديگران نشوند. بدون اطلاع، دست در جيب پدر و مادر نكنند.

١١- قال علىعليه‌السلام : «وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِك »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «آنچه را كه براى خود مى پسندى براى ديگران هم بپسند»(١١)

ضرورت هماهنگى با ديگران

براى تنظيم روابط اجتماعى، بايد به حقوق ديگران احترام بگذارد، و با دوستان و همسايگان هماهنگ باشد، و آنگونه كه دوست دارد مردم نسبت به او مهربان و اهل گذشت و نيكوكار باشند او نيز نسبت به ديگران نيكوكار باشد.

دختران نوجوان بايد در خانه و خانواده، مشاور و كمك كار مادر باشند، و جاى خالى او را بتوانند جبران كنند.

١٢- قال علىعليه‌السلام : «فَلْيَكُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدِکَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «امور مردم در اجراى حق بايد نزد تو مساوى باشد.»(١٢)

دختران نوجوان اگر بر اساس معيارهاى صحيح اخلاقى كه امام معرفى فرمود، روابط خود را با دوستان، با پدر و مادر، با همسايگان تنظيم كنند و كسى را نرنجانند. و حقوق كسى را ناديده نگيرند. و بدون هماهنگى و اجازه گرفتن دست به كارى نزنند. و به شخصيت افراد احترام بگذارند. مى توانند بهترين، سالمترين رابطه ى انسانى، اخلاقى را با دوستان و ديگر افراد جامعه داشته باشند.

آينده نگرى صحيح

از آن جوانان و نوجوانان است به رشد و كمال مطلوب مى رسانند. و آينده را نوجوانان و آينده سازان تغيير مى دهند، مى سازند

ضرورت آينده نگرى

حال اگر نوجوانان در آينده ى جامعه و خود نقش دارند آيا مى توانند بدون آينده نگرى صحيح، نقش سازندگى خود را تحقق بخشند؟ و براى بهسازى آينده تلاش موثر داشته باشند بايد به نوجوانان آموخت كه: نسبت به آنده درست باينديشند. و فراوان فكر كنند. كه امام در نصيحت به فرزندش امام مجتبى فرمود:

١٣- قال علىعليه‌السلام : «وَ اَبْلَغُ فِي عَواقِبِ الاُمُورِ نَظَراً »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «كسى را انتخاب كن كه از ديگران بيشتر به آينده مى نگرد»(١٣)

ضرورت آمادگى براى آينده

امامعليه‌السلام پس از طرح ضرورت 'آينده نگرى' به يك حقيقت عمومى اشاره مى فرمايد كه در سن نوجوانى، و جوانى و سپس پيرى وجود دارد، و آن درست انديشيدن نسبت به آينده ى زندگى است، بايد پيش از فرا رسيدن دوران ضعف و پيرى، كار و تلاش لازم را داشت.

و براى روزگار ضعف پيرى و كهنسالى زاد و توشه اى فراهم كرد و فرصتهاى طلائى دوران نوجوانى و جوانى را بيهوده از دست نداد كه فرمود:

١٤- قال علىعليه‌السلام : «العَمَلَ العَمَلَ، ثُمَّ النِّهايَةَ النِّهايَةَ ؟!»

امام علىعليه‌السلام فرمود: «عمل كنيد، عمل كنيد، سپس آينده نگر باشيد»(١٤)

اگر دوران متفاوت زندگى را درست بشناسم، و در هر مرحله از كودكى و نوجوانى و جوانى و كهنسالى، تلاش متناسب با همان مرحله را داشته و فرصت ها را از دست ندهيم دچار تاسف و اندوه نمى شويم كه در كهنسالى بگوئيم. به پيرى خاك بازيگاه طفلان مى كنم بر سركه شايد بشنوم ز آن خاك بوى نوجوانى راتلاش در خودسازى

پس از شناخت روحيات و زمينه هاى فراهم دوران نوجوانى مانند:

الف- علم خواهى

ب- تربيت پذيرى

ج- دورانديشى

د- تفكر و انديشه هدفدار ه- شكل گيرى شخصيت اجتماعى

بايد تلاش كرد تا از زمينه هاى آماده، و روحيات مناسب نوجوانى براى 'خودسازى ' و 'تربيت خويش' حداكثر استفاده را برد.

و با آگاهى و دورانديشى به بازسازى فكر و جان و روان خود همت كرد.

زيرا تمام اصلاحات اجتماعى، و انواع سازندگى ها، از فرد آغاز مى شود.

من بايد خود را بسازم.

تو بايد خود را بسازى و تربيت كنى.

تا جامعه كه تشكيل شده از فرد، فرد انسانهاست ساخته شود.

معيار خودسازى

١٥- قال علىعليه‌السلام : «كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «در تربيت خويشتن اين كافى است كه آنچه بر ديگران نمى پسندى انجام ندهى»(١٥)

اگر افراد جامعه، خود را تربيت كنند، جامعه نيز ساخته مى شود، و مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى به تدريج نابود مى گردند.

راه خودسازى

امام پس از طرح ضرورت خودسازى به راه هاى خودسازى مى پردازد، و روش تربيت نفس، و راه خويشتن دارى را مى شناساند، و رهنمود مى دهد كه منتظر ديگران نباش، تربيت و خودسازى را با تلاش و كوشش از خود آغاز كن.

١٦- قال علىعليه‌السلام : «وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «نفس خويش را از هرگونه كارهاى پستى دور نگهدار»(١٦)

قانون گرائى

نوجوان سعى دارد با حساب و كتاب سخن بگويد. و دوست دارد كه ديگران نيز با نظم و قانون باشند. و با او قانونمند برخورد كنند. سن و سال نوجوانى با نظم و ترتيب و قانون و حساب و كتاب هماهنگ است. اگر مربيان تربيتى، پدران و مادران، نوجوانان را با قوانين و مقررات اجتماعى آشنا سازند، چون زمينه ى پذيرش قانون در نوجوانان بسيار فراهم است، روح قانونگرائى و نظم گرائى در آنان به كمال خواهد رسيد.

ضرورت آشنائى با قوانين الهى

١٧- قال علىعليه‌السلام : «إِنَّ اللهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمُ فَرَائِضَ فَلاَ تُضَيِّعُوهَا »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «همانا پروردگار بزرگ حقوقى را بر شما واجب كرده است پس آن را ضايع نگردانيد»(١٧)

ره آورد آمادگى براى اجراى قوانين

ما پيش از هر چيز بايد قوانين الهى را بشناسيم و در عمل كردن به آن از ديگران سبقت بگيريم.

با مطالعه ى رساله هاى عمليه مراجع تقليد، حلال و حرام الهى را بشناسيم طهارت و نجاست را بدانيم

روا و ناروا را درك كنيم؛

اموال خود و اموال ديگران را شناخته به آن احترام بگذاريم.

١٨- قال علىعليه‌السلام : «الْفَرَائِضَ! الْفَرَائِضَ أَدُّوهَا إِلَى اللَّهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَى الْجَنَّة »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «واجبات الهى! واجبات الهى را براى خدا انجام دهيد تا شما را به بهشت جاويدان برساند»(١٨)

ممكن است اجراى قوانين و رعايت حقوق اجتماعى براى برخى ناخوشايند باشد، اما عدالت اجتماعى وقتى تحقق مى پذيرد كه قوانين به خوبى اجرا شود.

صبر و بردبارى

تذكر داديم كه:

نوجوان بايد خود را بسازد چون روح 'تربيت پذيرى' دارد

نوجوان بايد آينده نگر بوده و خود را براى فرداى بهتر آماده كند.

نوجوان بايد روابط اجتماعى خود را تنظيم كند

نوجوان بايد انواع آگاهى و علوم را به دست آورد

اما چگونه؟

و با چه روش هائى مى توان به برترى هاى ياد شده دسترسى پيدا كرد؟

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد تمام مراحل ياد شده را تنها با صبر و بردبارى مى توان سپرى كرد.

و تمام ارزش هاى ياد شده را با صبر و تحمل مشكلات مى توان در جان خويش پياده ساخت.

ضرورت صبر و بردبارى

١٩- قال علىعليه‌السلام : «وَعَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ »

امام علىعليه‌السلام فرمود: «نفس خويش را بر استقامت در برابر مشكلات عادت ده. »(١٩)

انواع صبر

امام پس از آنكه به يكى از ره آوردهاى صبر و بردبارى اشاره فرمود، انواع صبر را مورد ارزيابى قرار مى دهد، و اين حقيقت را طرح مى فرمايد كه، صبر و بردبارى هيچگاه به ضرر و زيان كسى نخواهد بود، پس بايد بر همه ى سختى ها و مشكلات بردبار بود.

٢٠- قال علىعليه‌السلام : «الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ »

امام علىعليه‌السلام فرمود:

«صبر و بردبارى دو قسم است، يكى صبر بر انجام كارى كه خوش ندارى و ديگرى صبر بر كارى كه دوست دارى»(٢٠)

پس عامل اساسى، در مباحث نوجوانان، و به بارنشستن ارزش ها، در خودسازى و تربيت نفس، صبر و بردبارى و تحمل مشكلات است.

نوجوانان بايد خويشتن را با صبر و بردبارى عادت دهند و از عجله و شتابهاى دروغين بپرهيزند.

ان شاءالله

پى نوشت ها

۱. حكمت ۱/۹۴ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۲. حكمت ۲۸۴ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۳. حكمت ۵ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۴. نامه ى ۵۴ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۵. حكمت ۶ /۱۴۷ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۶. حكمت ۱۸۱ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۷. حكمت ۵ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۸. حكمت ۳/۱۱۳ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۹. خطبه ى ۶/۱۳۲ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۰. حكمت ۳۶۲ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۱. نامه ى ۵۶ /۳۱ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۲. نامه ى ۱/۵۹ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۳. نامه ى ۷۴/۵۳ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۴. خطبه ى ۱۳/۱۷۶ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۵. حكمت ۴۱۲ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۶. نامه ى ۸۶/۳۱ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۷. حكمت ۱۰۵ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۸. خطبه ۲/۱۶۷ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۱۹. نامه ى ۱۶/۳۱ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

۲۰. حكمت ۵۵ نهج البلاغه المعجم المفهرس.

«اَلّلهُمَّ اَلبِسنِی التَّقوی وَ جَنِّبنِی الرَّدی»(۱)

بیست و هفتم: کسی که از حمام بیرون می آید او را تحیت گوید به این لفظ که:

«طابَ ما طَهَرَ مِنکَ وَ طَهَرَ ما طابَ مِنکَ»(۲)

بیست و هشتم: در زمین حمام بول نکند که مورث فقر است.

بیست و نهم: در آب خزانه بلکه در مطلق آب ایستاده بول نکند که خوف صرع و دیوانگی دارد، و اگر آب خزانه از غیر است بول کردن با شکّ در رضایت صاحب آن حرام است. و خوف ابتلاء به حبس البول است و در آب جاری خوف ابتلاء به سلس البول است.

سی ام: سر را به خطمی(۳) بشوید که چرک سر و جانوران را برطرف می کند و در جمعه، بخصوص امان می دهد از دیوانگی و پیسی و ثواب آزاد کردن بنده دارد و فقر را رفع می کند چنانچه وارد شده که ناخن و شارب(۴) گرفتن و سر را به خطمی شستن فقر را تمام می کند و روزی را وسیع می نماید.

____________________________________

۱- خداوندا؛ لباس تقوی به من بپوشان و از پستی و سقوط نگهدار.

۲- پاکیزگی تو عافیت و پاک باد.

۳- گیاهی است که برگهای پهن و گلهای رنگارنگ دارد و برای درمانها بکار می برند.

۴- سبیل

سی و دوّم: همینکه موی سر بلند شد او را بتراشد که سنّت مؤکَد است چنانچه مأثور است که هر که لذّت چهار چیز را یافت هرگز ترک نمی کند:

۱- موی را از بیخ کندن.

۲- جامه را کوتاه گرفتن.

۳- با کنیزان خود وطی کردن.

۴- موی سر را تراشیدن

الف: رفع چرک سر و جانوران می نماید.

ب: گردن را درشت می نماید.

ج: چشم را جلا می دهد.

د: بدن را راحت می کند.

و بلند شدن آن.

الف: چشم را ضعیف می کند.

ب: صداع می آورد.

ج: شخص را کسل کند.

د: جانوران در بدن زیاد می شوند.(۱)

____________________________________

۱- تراشیدن موی سر مستحبّ مؤکّد است و اگر خواست موی سرش بلند باشد موظّف است در شستن و شانه زدن و نظافت آن کوشا باشد.

آداب سر تراشیدن

هفت است:

۱ - رو به قبله نمودن در حال تراشیدن.

۲ - از جانب پیشانی تراشیدن.

۳ - چون شروع نماید بگوید:

«بِسمِ اللهِ وَ عَلی مِلَّهِ رَسوُلِ اللهِصلى‌الله‌عليه‌وآله اللهم اَعطِنی بِکُلِّ شَعرَهٍ نُوراً یَومَ القِیمَهِ».(۱)

۴- چون فارغ شد بگوید:

«اَلّلهُمَّ زَیِّنّی بِالتَّقوی وَ جَنِّبنِی الرَّدی».(۲)

_______________________________________

۱- بنام خدا و بر مله رسول الله که درود خدا بر او و آل او باد خداوندا؛ به هر موئی در قیامت نوری به من عطا کن.

۲- خداوندا؛ مرا به تقوی زینت ده و از پستی ها دور کن.

۵ - موی آن را جمع نماید و در مکان محفوظ قرار دهد که پا بر روی آن گذاردن موجب عداوت است.

۶ - هفته به هفته تراشیدن که امان است از صداع.

۷ - ملاحظه نیک و بد ایام بشود:

اول ماه: تراشیدن باعث کوتاهی عمر است.

دوم ماه: باعث برآورده شدن حاجت.

سوم ماه: موجب درازی مو.

چهارم ماه: موجب غم و اندوه.

پنجم ماه: موجب سرور.

ششم ماه: موجب بلای ناگهان.

هفتم ماه: موجب دولت از بزرگان.

هشتم ماه: موجب مرض.

نهم ماه: موجب درد پشت.

دهم ماه: موجب احترام.

یازدهم ماه: موجب زیادتی غم و اندوه.

دوازدهم ماه: موجب شکوه میان مردم.

سیزدهم ماه: موجب خصومت.

چهاردهم ماه: موجب خوشحالی.

پانزدهم ماه: موجب سرور.

شانزدهم ماه: موجب حزن.

هفدهم ماه: نه ضرر دارد نه نفع.

هیجدهم ماه: موجب ملالت.

نوزدهم ماه: موجب دولت.

بیستم ماه: موجب ایمنی از بلا.

بیستم و یکم ماه: موجب دولت یافتن.

بیست و دوم ماه: موجب فقر.

بیست و سوم ماه: نیک است.

بیست و چهارم ماه: نیک است

بیست و پنجم ماه: ایضاً نیک است.

بیست و ششم ماه: موجب خلاصی از بلا و دفع غم.

بیست و هفتم ماه: موجب پشیمانی.

بیست و هشتم ماه: بسیار بد است.

بیست و نهم ماه: بد است

سی ام ماه: خوب است.

و در ایام هفته: چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه، خاصه از ایام دیگر بهتر است.

سی و سوم: از آداب حمام نوره(۱) است. خواصّ آن بسیار است:

۱ - بدن را پاک می کند.

۲ - پریشانی را دفع می کند.

۳ - غصّه را زایل می کند.

۴ - آب پشت را زیاد می کند.

۵ - بدن را قوّت می دهد.

۶ - پیه گُرده(۲) را زیاد می کند.

۷ - بدن را فربه(۳) می کند.

۸ - از اخلاق پیامبران است چنانچه وارد شده چهار چیز از اخلاق پیغمبران است.

الف: بوی خوش استعمال نمودن.

ب: سر تراشیدن.

ج: نوره کشیدن.

د: بسیار جماع نمودن.

اما آداب آن:

پس نه چیز است.

___________________________________________

۱ - داروئیکه موهای زائد بدن را می زداید.

۲- کلیه

۳- چاق

اول: روز جمعه بودن که سنّت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و اما حدیثی وارد شده که پنج چیز است موجب پیسی است:

۱ - نوره در روز جمعه و چهارشنبه کشیدن.

۲ - وضو و غسل به آب آفتاب گرم شده.

۳ - در حال جنابت چیز خوردن.

۴ - در حال حیض جماع کردن.(۱)

۵ - در حال سیری غذا خوردن.

جمعه آن حمل بر تقیّه بعضی از ائمهعليهم‌السلام برای حفظ جان خود و شیعیان، و بعضی مصالح دیگر جملاتی می فرمودند که بعضاً در ظاهر، موافق با نظرات دشمنان بوده که بهاین عمل تقیّه می گویند.

__________________________________

۱ - آمیزش در دوران قاعدگی بانوان، حرام و اگر کسی مرتکب شود باید طبق دستوری که در رساله های عملیّه بیان شده کفّاره بپردازد.

سیّم: پیش از مشغول شدن خرده آن را با انگشت بر دارد ببوید و ببالای دماغ بمالد.

چهارم: بگوید:

«وَ صَلَّی اللهُ عَلی سُلَیمانِ بنِ داوُدُ کَما اَمَرَنا بِالنُّورَهِ».(۱)

پنجم: ابتدا کند به پشت زهار.(۲)

ششم: در حال نوره ننشیند که بیم آن است که به ناخوشی فتق(۳) مبتلا شود و از این جهت است که بول در آن حال، ایستاده ضرر ندارد.

هفتم: در حال نوره مکرر بگوید:

«لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ.»(۴) میکرب

_________________________________________

۱- و درود خدا بر حضرت سلیمان بن داود که دستور نوره کشیدن را به ما داد.

۲- موی اطراف آلت تناسلی.

۳- گشادی مثانه

۴- هشتم: زیر بغل را نیز نوره بمالد که شیطان

و کندن آن از برای چشم ضرردارد تراشیدن آن عیبی ندارد.

نهم: در جای نوره حنا بمالد که امان است از دیوانگی و خوره و پیسی و خارش بدن و تا نوره دیگر فقر و پریشانی را برطرف می کند و آبرو را زیاد می کند و دهان را خوشبو می کند و بوی بدن را می برد و فرزندان را نیکو می نماید.

سی و چهارم: از آداب حمّام خضاب است.(۱)

۱ - یک درهم که صرف او شود بهتر است از هزار درهم که در راه خدا صرف شود.

۲ - پرده چشم را جلا می دهد.

۳ - بوی بینی را می برد.

۴ - دهن را خوشبو می کند.

۵ - دماغ را خوشبو و ملایم می کند.

۶ - گوشت دندان را سخت می کند.

۷ - بیماری و لاغری را می برد.

۸ - وسوسه شیران را کم می کند.

۹ - ملائکه از آن خشنود می شوند.

۱۰ - مؤمنان را خوش می آید.

__________________________________

۱ - حنا

۱۱ - کافران را بد می آید.

۱۲ - موجب زیادتی زینت می شود.

۱۳ - امان از عذاب قبر باشد.

۱۴ - آبرو را زیاد می کند.

۱۵ - روزی را زیاد می کند و این همه خواصّ در خضاب ریش است و به سیاهی افضل است و خضاب دست از برای برادران اولی ترک است لکن ناخن را سفید نگذارند.(۱)

_____________________________________

۱- آداب حمام رفتن در کتاب بحار الانوار جلد ۷۶ صفحه ۶۹ و کتاب مستدرک جلد ۱ صفحه ۱۸۱.

باب سیم در آداب غذا خوردن

و آن بسیار است لیکن به پنجاه و دو از آن اکتفا می شود.

اول و دوم: ظرف از طلا و نقره نباشد.

سوم: بر سفره ای که شراب خورده شده غذا نخورد.(۱)

چهارم: از غذای غیر، بدون آنکه صاحب او نخورد بلکه بدون اذن صاحب سفره بر سفره حاضر نشود چنانچه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: هشت طائفه اند اگر اهانتی و خفتی بر آنها وارد شد ملامت نکنند مگر خود را:

_______________________________________

۱- حضرت رضاعليه‌السلام فرمودند: «اِنَّ اللهَ تَبارَک وَ تَعالی لَم یُبح اَکلاً وَ لا شَرباً الا لِما فیهِ المَنفَعَهِ وَ الصَّلاحِ وَ لَم یُحَرَّمَ الا ما فیهِ الضَّرَرِ وَ التَّلَفِ وَ الفَسادِ». «خداوند هیچ خوردنی و آشامیدنی را حلال نکرده است مگر آنکه نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچیک را حرام ننموده است مگر آنکه مایه زیان و مرگ و فساد است». (مستدرک: ۷۱/۳)

۱ - کسی که بر سفره ای حاضر شود و حال آنکه او را به آن نخوانده باشند.

۲ - کسی که بر صاحب خانه امری کند.

۳ - کسی که از دشمن خود طلب نیکی کند.

۴ - کسی که از لئیم(۱) طلب بخشش کند.

۵ - کسی که در میان سرّ دو نفر داخل شود بدون اینکه او را داخل نمایند.

۶ - کسی که به سلطان استخفاف نماید.

۷ - کسی که بجائی نشیند که اهل آن نباشد.

۸ - کسی که حدیث از برای کسی بگوید که او گوش نکند.

پنجم: چیز نحس و متنجّس را نخورد.(۲)

ششم: پیش از شروع دست خود را بشوید که فقر را می گدازد و روزی

_________________________________________

۱ - شخص پست و فرومایه.

۲ - امام سجادعليه‌السلام فرمودند: و اما حقّ شکم تو پس آنست که آن را ظرف حرام قرار ندهی خواه کم یا بیش و از حلال هم به اندازه بدهی و از حدّ تقویت به حدّ زیاده روی و بی مروّتی نرسانی زیرا سیری بی حدّ موجب آشوب شکم می شود و کسالت می آورد که مایۀ بازماندن و دور شدن از کارهای نیک و خیر است و نوشابه ای که خورنده اش را مست کند مایۀ سبکسری و نادانی کردن و بی مروّتی است. (بحارالانوار: ۱۰/۷۴).

را وسیع می گرداند و جسد او را از بلیّات محفوظ می ماند و عمر او زیاد می شود و چشم را جلا می دهد خیر و برکت در خانه او نازل شود مثل اذان گفتن و مهمان آوردن و قرآن خواندن و جاروب نمودن فضای خانه که اینها نیز باعث زیادتی برکت است.

هفتم: دست را بعد از شستن به صورت و محاسن بمالد که بعدد هر موئی که دست بر آن گذارد، حسنه از برای او نوشته شود. مثل کشیدن دست بر سر طفل یتیم.

هشتم: اول صاحب خانه دست خود را بشوید و بعد از آن دیگران و بعد از او ابتدا شود به کسی که از طرف راست صاحب خانه است.

نهم: دست را بعد از شستن پاک نکند زیرا که تا رطوبت بر دست هست، برکت بر طعام نازل می شود.

دهم: اول غذا «بِسمِ الله» بگوید تا شیطان شریک او نشود و غذا برکت داده شود و مأثور است که هرگاه اراده نماید شخصی که بخورد غذائی را و خواهد که لقمه بردارد بگوید:

(بِسمِ اللهِ وَ الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمینَ)

خداوند می آمرزد او را پیش از آنکه لقمه در دهان او برود.

یازدهم: در اثناء غذا سکوت نکند بلکه متصل «اَلحَمدُلله» بگوید.

دوازدهم: بعد از فراغ از غذا «اَلحَمدُلله» بگوید که اگر چنین کرد

یعنی اول «بِسم الله» و آخر «الحَمدُلله» گفتن، از آن نعمت سؤال کرده نمیشود.(۱)

سیزدهم: نزد شروع به هر رنگی و نوعی از طعام «بِسم الله» بگوید.

چهاردهم: با سیری غذا نخورد که موجب پیسی است و خداوند دشمن می دارد صاحب آنرا چنانچه وارد است که سه چیز است که خداوند دشمن می دارد صاحب آن را:

۱ - خواب کردن بدون بیداری شب.

۲ - خنده کردن بدون تعجب.

۳- خوردن طعام هنگام سیری؛

الف: باعث گرسنگی قیامت است.

ب: بهای(۲) صورت را تمام می نماید.

ج: باعث ناخوشی است.

د: دل را می میراند.

ر: اسراف و تضییع نعمت است چنانچه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به حضرت امیرعليه‌السلام فرمودند: چهار چیز است می رود ضایع:

______________________________________

۱- فردای قامت سؤالاتی از همه انسانها می شود که از جملۀ سؤالات نعمت است که قرآن کریم می فرماید: (ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ) (سوره تکاثر آیه ۸).

۲- شادابی و طراوت

۱ - غذا درحالت سیری.

۲ - چراغ در مهتاب.

۳ - در زمین شوره زار تخم افشاندن.

۴ - احسان به کسی که اهل آن نباشد نمودن و مراد به چراغ بدون جهت (روشن کردن) است.

پانزدهم: هنوز سیر نشده دست از طعام کشیدن، چنانچه حضرت امیرعليه‌السلام وصیت فرمودند به حضرت امام حسنعليه‌السلام به چهار خصلت که باعث بی نیازی از طبیبان می شود فرمودند:

۱ - منشین بر غذا مگر گرسنه.

۲ - برمخیز از غذا مگر گرسنه.

۳ - خوب بجای غذا را.(۱)

۴- وقت خواب، خود را بر خلا عرض نماید.

شانزدهم: وقت غذا صبح و شام را قرار دهد.

هفدهم: لقمه را کوچک بردارد.

هیجدهم: خوب طعام را بجود.

نوزدهم: نظریه روی مردم نکند.

بیستم: طعام را بسیار گرم نخورد که جرأت را کم می کند، برکت او کم

_____________________________________

۱- جویدن غذا.

می شود، شیطان در او شرکت می نماید.

بیست و یکم: به طعام نده که نهی از آن وارد شده.

بیست و دوم: نان را به کارد نبرد.(۱)

بیست و سوم: نان را به یک دست پاره نکند.

بیست و چهارم: نان را ظرف قرار ندهد الا برای گوشت.

بیست و پنجم: استخوان را خوب پاک نکند چون اجنّه از آن بهره دارند.

بیست و ششم: به کمتر از سه انگشت غذا نخورد.

بیست و هفتم: از پیش خود غذا بخورد.

بیست و هشتم: دست در پیش دیگران دراز نکند.

بیست و نهم: انگشتان را خوب بلیسد.

سی ام: در کاسه اگر چیزی دارد خوب بلیسد که ثواب صدقه دادن همان کاسه را دارد.

___________________________________

۱- قال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله : «اَکرَمُوا الخُبزَ فَاِنَّهُ قَد عُمِلَ فیهِ ما بَینَ العَرشِ اِلَی الاَرضِ وَ ما فیها مِن کَثیرٍ مِن خَلقِهِ». «نان را عزیز بدار چه آنکه عوامل سماوی و ارضی و بسیاری از آفریده های الهی در ایجاد آن مؤثّر بوده اند». (بحار الانوار جلد ۱۴ صفحه ۳۷۷)

سی و یکم: در حال جنابت دست نشسته غذا نخورد.(۱)

سی و دوم: دو زانو پیش طعام بنشیند.

سی و سوّم: یک دست را بر زمین و از دست دیگر غذا بخورد.

سی و چهارم: با دست راست طعام بخورد.

سی و پنجم: بطرف چپ بنشیند.

سی و ششم: بداند که این نعمت از خداوند است و به آن راضی باشد.

سی و هفتم: در حال راه رفتن غذا نخورد.

سی و هشتم: تکیه کرده غذا نخورد.

سی و نهم: یا پای کفش دار بر طعام ننشیند.

چهلم: پیش از طعام ابتدا به نمک نماید که موجب رفع هفتاد بلا می باشد که از آن جمله است پیسی و خوره و درد گلو و درد دل و امثال اینها.

چهل و یکم: ختم کند غذا را به نمک.

چهل و دوم: ابتدا به سرکه نیز بکند که سیصد بلا از او دور شود.

چهل و سوم: تنها غذا نخورد و مأثور است که خدای تعالی لعن فرموده سه طایفه را:

۱ - کسی که تنها به سفر رود.

۲ - کسی که تنها بخوابد.

۳ - و کسی که تنها غذا بخورد.

____________________________________

۱- بلکه در حال جنابت مکروه است دست به نان بزند الا آنکه وضو بگیرد.

چهل و چهارم: پیش از مهمان دست دراز کند آخر از همه دست بردارد.

چهل و پنجم: «اَلحَمدُلله» را بلند بگوید.

چهل و ششم: طول دهد زمان غذا را که خدای تعالی طول رکوع سجود و جلوس در مسجد و جلوس بر مائده(۱) را دوست می دارد و هر یک باعث طول عمر است.

چهل و هفتم: اگر در خانه غذا می خورد آنچه از سفره بیرون می ریزد از خرده های طعام تناول نماید که:

۱ - شفاء هر دردی است.

۲ - فقر را دفع می کند.

۳ - اولاد را زیاد می کند.

۴ - حسنه در نامه عمل او نوشته می شود.

۵ - بعوض هر دانه حور العینی به او بدهند.

و اما اگر در صحرا غذا می خورد واگذارد آن را برای حیوانات صحرا و برداشتن خرده های طعام مخصوص بعد از غذا نیست بلکه در هر حالی که ببیند بردارد بخورد که ثواب بسیار دارد از آن جمله مأثور است که هر

______________________________________

۱- سفره غذا

لقمه نانی یا دانه خرمائی بباید بردارد بخورد او را، در جوف او قرار نمی گیرد مگر آنکه خدای تعالی می آمرزد او را و قلب او پر می شود از علم و حلم و ایمان و نور.

چهل و هشتم: اگر در غذا احتمال ضرر بدهد وقت شروع بگوید:

«بِسمِ اللهِ اَن ضَرَرتَنی فَخَصمُکَ عَلِیُّ بنُ اَبیطالِبِ».(۱)

چهل و نهم: بین غذا خوردن سخن زیاد نگوید.

پنجاه: بعد از فراغ از غذا بگوید:

«اَلحَمدُللهِ الَّذی یُطعِمُ وَ لا یُطعَم».(۲)

پنجاه و یکم: بعد از طعام دست خود را بشوید.

پنجاه و دوم: دست را پاک نموده به دیده های خود بمالد که امان است از درد چشم.

پنجاه و سوم: خلال(۳) نمودن آن مؤکّد است(۴)

و امان است از درد دندان.

و باعث وسعت رزق.

_________________________________

۱ - بنام خدا؛ اگر به من ضرر زدی پس دشمن تو علی بن ابیطالبعليه‌السلام باشد.

۲ - حمد خدائی را که می خوراند و نمیخورد.

۳ - چوبی که با آن باقیماندۀ غذا را از زیر دندانها خارج می کنند.

۴ - مستدرک جلد ۱ صفحه ۱۸۱.

و خوش آمدن ملائکه.

و دهن متعفن نمی شود چنانچه وارد شده که چند چیز است نمی گذارد دهان متعفن شود:

۱ - شستن آن بعد از غذا.

۲ - خلال نمودن او را بعد از غذا.

۳ - باز گذاردن او را وقت خواب.

۴ - مسواک کردن و انار خوردن.

خلال کردن

اما آداب خلال:

پس آن سه است:

اول: آنچه از خلال بیرون می آید بیرون انداختن.

دوم: با چوب ریحان و گز و نی انار و آهن خلال ننمودن و بهتر نقره و برنج و چوب زرشک و بید است.

سوم: غیری را با او شریک نکردن که در شانه و مسواک و دستمال و خلال شرکت ننمودن اولی است، باعث افتادن از چشم یکدیگر است.

و آداب غذا خوردن بیش از این است لکن جهت اختصار همین قدر اختصار شد.(۱)

________________________________________

۱ - روایات آداب غذا خوردن در کتاب بحار الانوار جلد ۶۶ صفحه ۴۰۷.

باب چهارم آداب تخلّی

در آداب بیت الخلا رفتن

و آن چهل و یک چیز است.

اول: پوشاندن عورت از کسیکه حرام است نگاه او.

دوم: رو به قبله و پشت به آن ننشستن.

سوم: رو به مغرب و پشت به مغرب ننشستن.

چهارم: سر را پوشانیدن.

پنجم: خود را مخفی داشتن از مردم.

ششم: وقت داخل شدن اول پای چپ را گذارد و هنگام بیرون آمدن پای راست را.

هفتم: وقت داخل شدن بگوید:

«بِسمِ الله اَلّلهُمَّ اِنّی اَعُوذُ بِکَ مِنَ الخَبیثِ المُخبِثِ الشَّیطانِ الرَّجیمِ».(۱)

______________________________________

۱- بنام خدا، خداوندا؛ به تو پناه می برم از خبیث پلید کننده یعنی شیطان رانده

هشتم: در وقت کشف عورت «بسم الله» گفتن.

نهم: وقت نگاه به آنچه خارج شده بگوید:

«اَللّهُمَّ ارزُقنی الحَلال وَ جَنِّبنِی الحَرام».(۱)

دهم: در حال نشستن بر پای چپ تکیه کند و پای راست را بگشاید.

یازدهم: استنجاء نماید به نحوی که در کتب فقها مذکور است.(۲)

دوازدهم: در وقت نگاه کردن به آب بگوید:

«اَلحَمدُللهِ الَّذی جَعَلَ الماءَ طَهوُرا وَ لَم یَجعَلهُ نَجِساً».(۳)

سیزدهم: استبراء نماید، به نوعی که در فقه مذکور است.(۴)

چهاردهم: وقت استنجاء بگوید:

_______________________________________

۱- خدایا؛ مرا روزی حلال ده و از حرام دور نگاه دار.

۲- یعنی تطهیر کردن مخرج بول بوسیلۀ آب و مخرج غائط بوسیلۀ آب و چوب و کلوخ و پارچه و مانند اینها که خشک باشد. (توضیح المسائل مراجع تقلید، احکام تخلّی)

۳- حمد خدائی را که آب را پاک قرار داد و آن را نجس قرار نداد.

۴- استبراء عملی مستحبّی است که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام می دهند. و آن دارای اقسامی است و بهترین آنها این است که بعد از قطع شدن بول اگر مخرج غائط نجس شده اول آن را تطهیر کند بعد سه دفعه با انگشت میانۀ دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت بکشند، و بعد انگشت شَست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر الت را فشار دهند. (توضیح المسائل).

«اَشهَدُ اَن لا اِله اِلّا اللهُ، اَللّهُمَّ اجعَلنی مِنَ التَّوّابینَ وَ اجعَلنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ وَ الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ».(۱)

پانزدهم: بعد از استنجاء بگوید:

«اَللّهُمَّ حَصِّن فَرجی وَ اَعِفَّهُ وَ استُر عَورتی وَ حَرِّمنی عَلَی النّار وَ وَفِّقنی لِما تُقَرِّبنی مِنکَ یا ذَا الجَلالِ وَ الاِکرامِ».(۲)

شانزدهم: بعد از برخواستن دست بر شکم بمالد و بگوید:

«اَلحَمدُللهِ الَّذی اَماطَ عَنّی الاَذی وَ هَنّانی طَعامی وَ شَرابی مِن البَلوی».(۳)

هفدهم: چون بیرون آید بگوید:

«الحمدلله الذی عرفنی لذته و ابقی فی جسدی قوته و اخرج عنی اذاه یا لها نعمه لا یقدر القادرون قدرها».(۴)

_______________________________________

۱- شهادت می دهم که خدائی بجز «الله» نیست. خدایا: مرا از توبه کنندگان و پاکیزه کنندگان قرار بده و حمد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.

۲- خداوندا؛ حفظ کن شرمگاه مرا وپاک دار آنرا و بپوشان زشتی مرا و دروم کن از آتش و به آنچه مرا به تو نزدیک می کند موفق دار، ای صاحب جلالت و اکرام.

۳- سپاس خدائی را که ناراحتی را از من دور گردانید و غذا و آشامیدنیم را گوارا نمود و عافیتم داد از بلا.

۴- سپاس خدائی را که شناساند لذتش را به من و باقی گذاشت نیروی آن را در من و بیرون آورد از من اذیّت آن را، چه خوب نعمتی است، نتوانند نیرومندان قدر آن را بدانند.

هجدهم: زیاده از قدر حاجت ننشیند.

نوزدهم: ابتدا در استنجاء به مخرج غائط نماید.

بیستم: در جائی بنشیند که بول تَرشح ننماید.

بیست و یکم: در کوچه ها ننشیند.

بیست و دوم: در کنار آنها(۱) ننشیند.

بیست و سوم: در درب خانه ها ننشیند.

بیست و چهارم: در وسط نهر ننشیند.

بیست و پنجم: سخن نگوید الا جهت ضرورت یا ذکر.

بیست و ششم: در محلّ پایین آمدن قوافل(۲) ننشیند.

بیست و هفتم: ایستاده بول نکند که چند چیز است موجب فراموش می شود:

۱- سیب تُرش خوردن.

۲- گشنیز بوئیدن.

۳- نیم خورده موش خوردن.

۴- بول در آب ایستاده نمودن.

۵- نوشته قبور خواندن.

__________________________________________

۱- جمع نهر، جوی بزرگ.

۲- جمع قافله کاروان.

۶ - در میان دو زن راه رفتن.

۷ - شپش را دور انداختن.(۱)

۸ - گودال پشت گردن را حجامت کردن(۲)

۹ - ایستاده بول کردن.

بیست و هشتم: در سوراخ حیوانات بول کردن.

بیست و نهم: در حال تخلّی چیز نخورد.

سی ام: در آن حال مسواک نکند که دهن متعفّن می شود.

سی و یکم: استنجاء بدست چپ کردن و اگر در آن انگشتری باشد لازم الاحترام(۳) بیرون بیاورد.

سی و دوّم: در شب بدون چراغ داخل نشود.

____________________________________

۱ - تا چندین سال قبل که مواد شیمیائی میکرب کش مثل امروزه نبوده جانوران خیلی ریزی به نام شپش در سر و لباسهای مردم بوده که نکشتن آنها اذیت زیادی به مردم می کرده.

۲ - حجامت (کم کردن خون): یک نوع طبّ سنتی اسلامی است که در حدود بیش از چهارصد روایت از پیامبر بزرگ اسلام و ائمۀ معصومینعليهم‌السلام راجع به آن آمده که همۀ آنها تشویق و ترغیب به این عمل است. امام باقرعليه‌السلام فرمودند: «هر آزاری که به رسول خدا میرسید به حجامت پناه میبردند و حجامت رأس شفای تمام دردهاست بغیر از مرگ». (مکارم الاخلاق)

۳ - مثل انگشتری که آیه قرآن یا نام خدا و چهارده معصوم روی آن نوشته باشد ولی اگر در دست راست باشد اشکال ندارد.

سی و سوّم: اگر صدای مؤذّن بشنود، در آن حال که اذان گویند حکایت کند.(۱)

سی و چهارم: در زیر درخت میوه دار ننشیند.

سی و پنجم: در حریم(۲) مساجد ننشیند.

سی و ششم: در قبرها ننشیند چنانچه وارد شده که در چند حالت است که از شیطان به انسان آسیب میرسد:

۱ - در قبر تخلّی نمودن.

۲ - ایستاده در آب بول کردن.

۳ - با یک کفش راه رفتن.

۴ - در خانه تنها خوابیدن.

۵ - ایستاده در شب آب خوردن.

۶ - تنها به بیایانی در شب راه رفتن.

سی و هفتم: عورت را در حال بول سر بالا نکند.

سی و هشتم: رو به آفتاب و ماه ننشیند.

سی و نهم: جمع میان آب و سنگ نماید در استنجاء به غائط.

چهلم: متذکّر نعمت خداوند شود که چگونه اذیّیت غذا را دفع می کند و نفع آن را در بدن باقی می گذارد.

__________________________________

۱- همراه او بگوید.

۲- اطراف

چهل و یکم: رو به باد ننشستن.(۱)

__________________________________

۱- آداب بیت الخلا رفتن در کتاب بحار الانوار: جلد ۸۰، صفحه ۱۶۳.