سلمان فارسی استاندار مداین

سلمان فارسی استاندار مداین0%

سلمان فارسی استاندار مداین نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

سلمان فارسی استاندار مداین

نویسنده: احمد صادقی اردستانی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 24007
دانلود: 3222

سلمان فارسی استاندار مداین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 42 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24007 / دانلود: 3222
اندازه اندازه اندازه
سلمان فارسی استاندار مداین

سلمان فارسی استاندار مداین

نویسنده:
فارسی

 

سلمان فارسی اولین ایرانی سعادت‌ مندی بود که برای شناسایی خدای یکتا و فرار از ستم و بیدادگری بار سفر بست و پس از کاوش‌ های فراوان، سرانجام اسلام را پذیرفت و در زمرة صحابه بزرگ حضرت محمد (ص)، درآمد. پاکی و صداقت و فداکاری‌های خالصانه وی سبب شد تا از نزدیک‌ ترین یاران پیامبر شود، به طوری که دربارة او فرمود: «سلمان منّا اهل البیت». اثر حاضر، شرح حال این مرد بزرگ را براساس منابع معتبر، به تفصیل بررسی کرده است.

پى نوشتها:

۱. تاريخ الامم و الملوك، ج ۲، جزء ۳، ص ۲۰۰.

۲. بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۶۶ و ۷۵ و ج ۴۱، ص ۵.

۳. ترجمة الامام على بن ابى طالب، من تاريخ دمشق، ج ۳، ص ۱۱۵; بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۶۵;شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۴، ص ۱۰۷.

۴. سوره انبياء، آيه ۱۰۴.

۵. سوره واقعه، آيه ۴۱; بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۵.

۶. صحيح مسلم، ج ۵، ص ۳۸۶; كتاب الجنة، ح ۵۸; مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۳۸۴.

۷. تاريخ الامم و الملوك، ج ۲، جزء ۳، ص ۲۰۰; تاريخ الخلفاء، ص ۶۷.

۸. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۰۱ و تفسير ابن عباس، در حاشيه همان تفسير و همان صفحه.

۹. تاريخ الخلفاء، ص ۷۲ و ۸۱.

۱۰. الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۱۸.

۱۱. تاريخ اليعقوبى، ج ۲، ص ۱۳۸; بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۵۱۷.

۱۲. تاريخ الامم و الملوك، ج ۴، ص ۲۹ - ۳۳; تاريخ اليعقوبى، ج ۲، ص ۱۳۴; ناسخ التواريخ، خلفاء، ج ۱، ص ۲۹۴ - ۳۲۲.

۱۳. و قالت اليهود عزير ابن الله. سوره توبه، آيه ۳۰.

۱۴. و ماالله يريد ظلما للعباد. سوره غافر، آيه ۳۱.

۱۵. المجتبى، لابن دريد، ص ۳۵; الغدير، ج ۷، ص ۱۷۹.

۱۶. روضه كافى، ص ۲۴۵.

۱۷. شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۹.

۱۸. دلائل الامامة، ص ۱۳۴; بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹.

۱۹. دلائل الامامة، ص ۷۴.

۲۰. فاطمهعليها‌السلام الگوى زن مسلمان، ص ۹۵; بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۲ و ۷.

۲۱. دلائل الامامة، ص ۸۴.

۲۲. من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۲۵۳; دلائل الامامة، ص ۱۰۱; بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۰۴.

۲۳. الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۱۴.

۲۴. ناسخ التواريخ خلفاء، ج ۱، ص ۸۷.

۲۵. دلائل الامامة، ص ۱۳۹; مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۷.

۲۶. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۷.

۲۷. دلائل الامامة، ص ۱۴۱; الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۳.

۲۸. سوره زخرف، آيه ۳۱.

۲۹. مجمع البيان، ج ۹، ص ۴۶.

۳۰. بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۵۵.

۳۱. رجوع كنيد به اثر ديگر اينجانب: اخلاق زندگى، فصل ۹، ص ۲۳۹ - ۲۵۸.

۳۲. لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة. سوره احزاب، آيه ۲۱.

۳۳. سوره حجر، آيه ۴۳ و ۴۴.

۳۴. سوره قصص، آيه ۶۰.

۳۵. سوره واقعه، آيه ۱۰.

۳۶. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۸; ترجمه بيت الاحزان، ص ۴۲.

۳۷. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۶ و ۶۸ و ج ۲۲، ص ۳۵۲; نفس الرحمن، ص ۳۳۹; مهج الدعوات، ص ۷;دلائل الامامة، ص ۱۰۸.

۳۸. شرح نهج البلاغه، ج ۱۸، ص ۳۹.

۳۹. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۳.

۴۰. كليات سعدى، چاپ اسلاميه، ص ۴۸۲.

فصل هفتم : قرآن و سلمان

قرآن و سلمان

قرآن كريم، آيين نامه جهانى اسلام، براى راهبرى وهدايت انسانها به سوى خيرو صلاح و تمدن و تكامل است، منتها متاسفانه تاكنون همه انسانها به نداى حياتبخش اين آيين مقدس پاسخ مثبت نداده اند و به آن رشد لازم و تعالى مادى ومعنوى دست نيافته اند.

بخش وسيعى از اين كتاب مقدس، سخن از تاريخ اشخاص، وقايع و حوادث ورويدادهاى گذشته، موجود و آينده به ميان مى آورد، كه براى همگان قابل توجه وعبرت است.

بر اساس بيانهايى كه از جانب معصومينعليه‌السلام و مفسران بزرگوار قرآن كريم واردشده، تعداد زيادى از آيه هاى اين كتاب آسمانى، مصداقهاى عالى «مؤمنين » و «سابقين به اسلام » و ياران مجاهد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و حتى ياران و مدافعان آينده اسلام، از همان روزها، تبيين و تفسير شده، كه تعدادى از آياتى را كه مربوط به  «سلمان فارسى » و برخى ديگر از ياران ممتاز وى و پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد، در اين فصل مورد مطالعه قرار مى دهيم:

۱- مؤمنان

ابن عباس روايت مى كند: آيهالا الذين آمنوا و عملوا الصالحات ، در سوره  «والعصر» كه افراد غير زيانكار را معرفى مى كند، آنان علىعليه‌السلام و سلمان هستند(۱) .

۲- سابقون

«على بن ابراهيم بن هاشم قمى » از امام صادقعليه‌السلام روايت مى كند: منظور آيه:والسابقون الاولون من المهاجرين و الانصار (۲) نقيبان پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، يعنى ابوذر، مقداد، سلمان فارسى، عمار ياسر و افرادى كه ايمان آوردند، صداقت پيشه ماندند وبر ولايت اميرالمؤمنينعليه‌السلام ثبات قدم داشتند، مى باشند(۳) .

آرى، اين گروه بودند، كه قرآن كريم فرموده: بخوبى متابعت كردند، خداوند ازآنها راضى است و آنها هم از خدا رضايتمند هستند(۴) .

درباره اينكه همه افراد بالا از «سابقون مهاجرين از مكه به مدينه هستند» جاى ترديدى نيست، اما درباره سلمان، اگر چه او در جمادى الاول سال اول هجرت در «مدينه » به پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ايمان آورده و بايد او را «از سابقون انصار» ناميد، اما به لحاظ اينكه وى در باطن قبل از بعثت مؤمن بوده و به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ايمان آورده، و به هر حال، به مدينه هجرت نموده است، مى توان او را از «سابقون مهاجرين » نيزمحسوب داشت(۵) .

۳- خداجويان

در تفسير آيه:واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشى ...(۶) از امام صادقعليه‌السلام روايت شده، كه خداوند به پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: در مورد كسانى كه صبح و شام خداوند را مى خوانند و جز خواسته او منظورى ندارند، خويشتن دارى كن (و به خاطر نداشتن زيور دنيا) به آنها كم توجه مباش.

اين آيه درباره سلمان فارسى نازل شد، زيرا سلمان رداى موئينى داشت، كه هم غذا و مواد خوراكى خود را در آن مى گذاشت و هم به عنوان لباس از آن استفاده مى كرد، كه بدين جهت «رداء» از نظافت لازم برخوردار نبود، و در هواى گرم گاهى بوى نامناسب عرق، افراد را مى آزرد!

يك روز «عيينة بن حصين » به حضور پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و در حالى كه سلمان نيزآنجا حضور داشت، گفت: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! هر وقت ما به حضور شمامى رسيم، اين مرد را بيرون كن، و از خويش دور گردان، و هرگاه ما بيرون رفتيم وى وارد شود! كه به دنبال اين تقاضا، دنباله آيه نازل شد: اى رسول ما! از كسى كه (عيينة) دل او از ياد ما غافل مى شود، اطاعت مكن(۷) و سلمان را از خويش دورمگردان(۸)

مفسر بزرگ قرآن «فضل بن حسن طبرسى » از «ابن مسعود» روايت مى كند: اين آيه درباره سلمان، ابوذر، صهيب رومى، عمار ياسر، خباب بن ارت و تهيدستان ديگر از اصحاب پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شد، زيرا گروه «مؤلفة قلوبهم » كه عبارت بودنداز: عيينة بن حصين، و اقرع بن حابس، و چند نفر ديگر از آنان، به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفتند: هرگاه در بالاى مسجد مى نشينى و ما به حضور تو مى رسيم، اينان را كه لباس آنها بوى نامناسب مى دهد، از خويشتن دور گردان، چون لباسهاى موئين اينان بابوى ناخوش آيند، سبب عدم حضور ما مى شود!

اما وقتى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اين ايراد بهانه جويانه توجهى نكرد، درباره  «خويشتن دارى او» آيه نازل شد، آن حضرت به پا خاست و جوياى حال آن گروه (و از جمله سلمان) شد، كه متوجه گرديد، آنان در قسمت آخر مسجد، مشغول دعاو ذكر خدا هستند، آنگاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت: حمد خدايى را كه مرا نمى راند و به من دستور داد، كه درباره رجال امت خود خويشتن دارى كنم، و در حيات و پس ازآن، با آنان باشم(۹) .

۴- دوستان واقعى

امام صادقعليه‌السلام فرموده است: وقتى آيه:قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (۱۰) به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شد، آن حضرت در ميان ياران خود به پا خاست وفرمود: اى مردم! خداوند متعال حقى از من به عهده شما واگذار كرده، آيا آن رادوست مى داريد؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين موضوع را دو روز تكرار كرد و كسى به نداى او پاسخ مثبت نداد و آن حضرت هم ناراحت از جمعيت روى برمى تافت، تا اينكه روز سوم ايستاد و سخن خود را تكرار نمود و فرمود: خواسته من طلا و نقره و مواد خوراكى وآشاميدنى نيست! آنان گفتند: خواسته خود را بيان كن.

آن گاه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آيه «مودت » كه هنوز اعلام نداشته بود، براى آنان قرائت نمود و فرمود: خداوند چنين وظيفه اى را نسبت به من از سوى شما واجب شمرده است.

آنان گفتند: اين تقاضا را از تو مى پذيريم، اما امام صادقعليه‌السلام فرموده است: به خدا سوگند، به غير از هفت نفر، يعنى سلمان، ابوذر، عمار ياسر، مقداد بن اسودكندى، جابر بن عبدالله انصارى، ثبيب غلام رسول الله، و زيد بن ارقم، كسى به اين آيه و عهدى كه بسته بودند وفا نكرد(۱۱) .

۵- هدايت يافتگان

امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه: وهدوا الى الطيب من القول و هدوا الى صراط الحميد (۱۲) مى فرمايد: آنان كه به سخن پاك، يعنى توحيد و اخلاص، و نيز «صراطحميد» يعنى على بن ابى طالبعليه‌السلام هدايت يافتند، حمزه سيد الشهدا، جعفر طيار، عبيده، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد و عمار ياسر بودند(۱۳) كه در اين راه اطاعت وثبات قدم به خرج دادند و مصداقهاى عملى اين آيه قرآن قرار گرفتند.

۶- عمل صالحان

على بن ابراهيم قمى، در تفسير آيه: والذين آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بمانزل على محمد(۱۴) از امام صادقعليه‌السلام روايت مى كند: منظور: آنچه به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده، درباره علىعليه‌السلام است، و اين معنا حقى از جانب خداوند مى باشد، و آنان كه عمل صالح انجام دادند: ابوذر، سلمان، عمار، و مقداد بودند، كه عهد و پيمان خويش رانشكستند، و بر ولايت و اطاعت اميرالمؤمنينعليه‌السلام ، كه «حق نازل شده از جانب خداوند بود» ثابت قدم ماندند، و با اصلاح وضع خويش، هرگز به راه كفر و گناهان، خود را آلوده نساختند(۱۵) .

۷- شاهدان و صالحان

مولا محمد طاهر قمى، در تفسير آيه: و من يطع الله و الرسول، فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين...(۱۶) روايت مى كند: منظور از «النبيين » محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است و «الصديقين » على بن ابى طالبعليه‌السلام مى باشد، زيرا وى اول كسى بود كه رسالت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را تصديق نمود.

منظور از «الشهداء» هم، على بن ابى طالبعليه‌السلام ، جعفر طيار، حمزه، حسن وحسينعليه‌السلام مى باشند، كه سروران شهدا هستند، و «الصالحين » هم، سلمان، ابوذر، صهيب رومى، بلال حبشى، خباب بن ارت و عمار ياسر مى باشند..(۱۷) .

۸- پاداش صالحان

فرات بن ابراهيم كوفى، از امام صادقعليه‌السلام روايت مى كند، كه آن حضرت در تفسير آيه:الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات، فلهم اجر غير ممنون (۱۸) فرمود: اين مؤمنان: سلمان، مقداد، عمار و ابوذر هستند، كه به آنان پاداش بدون منت داده مى شود(۱۹) .

۹- از پارسيان

«ابوحمزه ثمالى » روايت مى كند، كه گروهى از ايرانيانى كه به حج رفته بودند، درمدينه به حضور امام باقرعليه‌السلام رسيدند، و مسايل و احكام دينى خود را سؤال كردند و امام باقرعليه‌السلام هم به همه مسايل و مطالب آنان جواب داد.

آن گاه داستان خواستگارى دختر (عمر) يعنى خواهر «حفصه » همسر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را، از سوى سلمان فارسى مطرح كردند، امامعليه‌السلام در اين باره توضيحاتى ارائه كرد و بعد ادامه داد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به عمر فرمود: واى به حال تو! چرارضايت ندادى دختر تو با سلمان ازدواج كند؟ در حالى كه سلمان به اين كار علاقه داشت، و وصلت تو نيز موجب تقرب به او مى گرديد، كه بهشت نيز مشتاق اومى باشد.

آن وقت، خداوند متعال درباره سلمان و شما قوم قريش، اين آيه را نازل فرمود:اولئك الذين اتيناهم الكتاب و الحكم و النبوة، فان يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا قوماليسوا بها بكافرين (۲۰) .

آنها كسانى بودند، كه ما به آنها كتاب و فرمان و نبوت عطا كرديم، پس اگر آنان كفران كنند، ما قومى را كه هرگز كافر نخواهند شد، بر آنان مى گماريم.

عمر گفت: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين قوم چه افرادى هستند؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: به خدا سوگند، آنان سلمان و قوم (فارس) او مى باشند.

آرى، به خدا سوگند، خداوند متعال درباره آنان و شما نازل فرموده است:وان تتولوا يستبدل قوما غيركم، ثم لا يكونوا امثالكم (۲۱) .

بارى، شما همان مردمى هستيد كه، براى انفاق در راه دين خدا دعوت مى شديد، اما برخى از شما بخل مى ورزيد، و هر كس براى انفاق بخل ورزد، به زيان خود اوست، زيرا خداوند بى نياز است و شما نيازمند مى باشيد. بنابراين، اگر شما ازدين خداوند رويگردان شويد، خداوند قومى را غير از شما، به جاى شما پديدمى آورد.

عمر، با شنيدن اين آيه ساكت ماند، اما «حذيفة بن يمان » سؤال كرد: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! آنان چه قومى هستند؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آنان سلمان و قوم ايرانى او هستند. سپس آن حضرت ادامه داد: اى قوم قريش! عجم امروز اين گونه تلاش مى كنند و شمشير مى زنند، امابه خدا سوگند، فردا براى اسلام، آنان بر شما شمشير فرود مى آورند!

آنگاه «حذيفة بن يمان » گفت: ايمان و تقوايى كه نصيب سلمان و قوم اومى شود، بر آنان گوارا باد.

سپس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ادامه داد: اگر اسلام در زمين ناياب شود، اگر درسوراخى هم شده يافت مى گردد، و اگر اسلام در آسمان قرار گيرد، افرادى جزفرزندان و نسل سلمان فارسى، بدان دست نخواهند يافت، اما «عمر» با شنيدن اين آيات قرآن و توضيحات رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، غمناك و افسرده از جاى خود حركت كرد و رفت(۲۲)

در بيان ديگرى هم آمده: به مناسبت آيه: يستبدل قوما... رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست خود را روى ران سلمان گذاشت و فرمود: منظور آيه اين مرد و ياران اوهستند، و به خدايى كه جانم در اختيار اوست، اگر ايمان در «ثريا» قرار داشته باشد، مردانى از فارس بدان دست خواهند يافت(۲۳)

۱۰- ملحق شدگان

عبدالله بن عبد شمس، معروف به «ابوهريره » مى گويد: وقتى «سوره جمعه» نازل شد، من با عده اى در حضور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوديم، آن حضرت سوره را تلاوت كرد تا به آيه: و آخرين منهم لما يلحقوا بهم(۲۴) رسيد.

در اين حال، يكى از افراد حاضر در مجلس سؤال كرد؟ اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! آنهايى كه تا به حال به ما ملحق نشده اند، چه افرادى هستند؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حالى كه دست خود را روى سر سلمان فارسى گذاشته بود، فرمود: به خدايى كه جانم در اختيار اوست، اگر ايمان در «ثريا» قرار گرفته باشد، افرادى از اينان بدان دست مى يابند(۲۵) .

۱۱- شب زنده داران

«خازن » در تفسير آيه: امن هو قانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الآخرة(۲۶)

يعنى، آيا آنكه شب را به اطاعت خداوند، به سجود و قيام مى پرازد و از عذاب الهى بيمناك است. مى نويسد: اين آيه درباره عبدالله بن مسعود، عمار ياسر وسلمان فارسى، نازل شده است(۲۷) .

مسئله مهم و ممتاز «سابقون اول » را كه قرآن كريم مطرح كرده(۲۸) از نظر نقل و عقل براى اين دسته از مسلمانان، امتياز بسيار بزرگ و افتخارآميز و فراموش نانشدنى است، زيرا آنان در روزگار سخت و تلخى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى تاسيس آيين نو بنيادو جهانى اسلام، از هر سو مورد اذيت و آزار و تهديدهاى هولناك قرار مى گرفت واحتياج به يار و ياور و مدافع راستين داشت، اين گروه مجاهد و پاكباخته، سر از پانمى شناختند و حتى با تحمل شديدترين زجرها و شكنجه ها، به حمايت اسلام وپيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اقدام نمودند.

بارى، نام اين بزرگواران در پيشانى نورانى تاريخ ثبت شده، آنان در خور هر گونه ستايش و تمجيد هستند، و امام علىعليه‌السلام هم آنان را كه هر كدام از گوشه اى از جهان، براى يارى حق و ايمان و رسالت سبقت گرفته بودند، اينگونه معرفى مى كند:

السباق خمسة: انا سابق العرب، و سلمان سابق فارس(۲۹) و صهيب سابق الروم، و بلال سابق الحبش، و خباب سابق القبط(۳۰) .

سبقت گيرندگان به اسلام، از هر ملت و قومى عبارتند از:

۱- من (على بن ابى طالب ع ) از ميان عربها.

۲- سلمان فارسى، از ملت فارس - ايران.

۳- صهيب، از سرزمين روم. كه بخشى از آسيا و اروپا و آفريقا را شامل مى شد.

۴- بلال، از سرزمين «حبشه »، اتيوپى كنونى، سياه پوست.

۵- خباب بن ارت، از طايفه «قبطيان »، سرزمين مصر.

به هر حال، اين پيشى گيرندگان به اسلام، در ميان غوغاى وانفساى بشريت آن روز، و نياز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به كمك و مساعدت براى تحكيم و ترويج آيين مقدس اسلام، سابقان و جلو داران افراد ديگر براى ورود به بهشت نيز خواهند بود، چنانكه قرآن، سابقين را «مقربين » دانسته(۳۱) و امام حسن مجتبىعليه‌السلام هم براى «سابقين » فضيلت و برترى فوق العاده اى بيان داشته است(۳۲) .

خلاصه، رسول گرامى اسلام هم فرموده: از ميان عرب من، از روميان صهيب، ازحبشيان بلال و از فارسيان، سلمان به بهشت سبقت خواهيم گرفت(۳۳) .

ايمان و عمل

نكته بسيار مهمى كه در پايان اين فصل بايد قابل توجه باشد، اين است كه، اگرسلمان فارسى و ديگران از زبان پيشوايان معصوم، مصداق عينى آيات قرآن قرارمى گيرند، و اين كتاب آسمانى آنان را مى ستايد و مى پذيرد، خلاصه رمز و راز آن را، در «ايمان » و «عمل آنان » بايد جستجو نمود. يعنى اعتقادات اسلامى را، كه با قلب وزبان مى پذيرفتند، آن را در «حوزه عمل » هم، به كار مى گرفتند و نمودار مى ساختند.

آرى، غير از آنچه را تاكنون درباره «سلمان » خوانديم، و در فصلهاى آتى هم موردمطالعه قرار مى دهيم، روايت «يونس بن عبدالرحمن » نيز از زبان سلمان فارسى، قابل توجه است.

سلمان مى گويد: پيامبر محبوبم، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من هفت سفارش آموخت، كه در طول زندگى همه آنها را به كار گرفتم، و هيچگاه از آن غفلت نكردم.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به من سفارش كرد:

۱- پيوسته (در امور مادى) به زيردست خود نگاه كنم، نه به كسى كه از من بالاتر است.

۲- فقيران و تهيدستان را دوست بدارم، و (بدون غرور و خودپسندى) به آنان نزديك شوم.

۳- و ان اقول الحق و ان كان مرا. حق را بگويم، اگرچه حق تلخ است.

۴- با قوم و خويشان خود پيوند و ارتباط داشته باشم، اگرچه آنان بى مهرى كنندو با من فاصله بگيرند.

۵- حتى الامكان، دست سؤال و نيازمندى پيش ديگران دراز نكنم.

۶- در انجام وظايف دينى خود، از سرزنش ديگران آزرده و منصرف نگردم.

۷- و ذكر لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم را، پيوسته به زبان جارى كنم، زيرا اين ذكر (و ارتباط ايمانى و معنوى با خداوند) گنجى از گنجهاى بهشت خواهد بود(۳۴) .

پى نوشتها:

۱. الغدير، ج ۱۰ص ۱۳۴; الدرالمنثور، ج ۶، ص ۳۹۲.

۲. سوره توبه، آيه ۱۰۰; تفسير القمى، ج ۱، ص ۳۰۳; نفس الرحمن، ص ۱۸۷.

۳. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۲۷.

۴. سوره توبه، آيه ۱۰۰; تفسير القمى، ج ۱، ص ۳۰۳; نفس الرحمن، ص ۱۸۷.

۵. نفس الرحمن، ص ۲۰۳.

۶. سوره كهف، آيه ۲۸.

۷. سوره كهف، آيه ۲۸.

۸. تفسير نورالثقلين، ج ۳، ص ۲۵۷.

۹. مجمع البيان، ج ۶، ص ۴۶۵; نفس الرحمن، ص ۱۸۹.

۱۰. سوره شورى، آيه ۲۳.

۱۱. الاختصاص، ص ۵۸; نفس الرحمن، ص ۱۸۵.

۱۲. سوره حج، آيه ۲۴.

۱۳. اصول كافى، ج ۱، ص ۴۲۶; نفس الرحمن، ص ۱۹۱.

۱۴. سوره محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آيه ۲.

۱۵. تفسير القمى، ص ۳۰۱; نفس الرحمن، ص ۱۹۳; بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۴۹.

۱۶. سوره نساء، آيه ۶۹.

۱۷. اختيار معرفة الرجال، ص ۳۹; نفس الرحمن، ص ۱۹۴.

۱۸. سوره التين، آيه ۷ - ۶.

۱۹. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۴۵; نفس الرحمن، ص ۱۹۷، تفسير فرات الكوفى، ص ۲۰۷.

۲۰. سوره انعام، آيه ۸۹.

۲۱. سوره محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آيه ۳۸.

۲۲. نفس الرحمن، ص ۱۹۹; مشكوة المصابيح، ص ۶۹۴.

۲۳. الدرجات الرفيعة، ص ۲۰۸; نور الثقلين، ج ۵، ص ۴۶.

۲۴. سوره جمعه، آيه ۲.

۲۵. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۲۱۵; نور الثقلين، ج ۵، ص ۳۲۳; نفس الرحمن، ص ۱۹۹.

۲۶. سوره زمر، آيه ۹.

۲۷. تفسير خازن، ج ۳، ص ۵۳; الغدير، ج ۹، ص ۲۲.

۲۸. سوره توبه، آيه ۱۰۰.

۲۹. كنزالعمال، ج ۱۱، ص ۶۹۰.

۳۰. بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۳۵۲.

۳۱. سوره الواقعة، آيه ۱۰.

۳۲. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۴۰.

۳۳. الغدير، ج ۱۰، ص ۱۲۱.

۳۴. المحاسن، للبرقى، ص ۱۱.