در پاسخ به پرسش فوق باید گفت:
1. هنگامی که امام هفتم علیه السلام در قید حیات بود، اکثر مواقع در زندان بود و از آنجایی که اذن پدر در ازدواج دختر باکره شرط است، دست رسی به امام و اذن او میسر نبود.
2. در مواقعی هم که امام در زندان نبود، منزل او در حصر بود و رفت و آمد به منزل حضرت مشکل بود و شیعیان برای رسیدن به پرسشهای دینی خود به عنوان تمّار (خرما فروش) یا خیار فروش و غیره به منزل حضرت می رفتند و به دور از چشم مأموران خلیفه جواب نامه خود را دریافت می کردند؛ لذا تردد برای مردم به ویژه جوانان برای خواستگاری دختران موسی بن جعفر علیه السلام مقدور نبود.
مطلبی از آیة الله نجفی مرعشی درباره حضرت معصومه علیها السلام
کتاب خطی «امالی مرعشی» تألیف آقای دیزجی زنجانی، مطلب ذیل را از آیةالله مرعشی آورده است:
«روز دوشنبه 29 جمادی الاول 1366ه.ق. در قم منزل آقای شهاب الدین مرعشی ناهار دعوت بودم. از ایشان پرسیدم: آیا حضرت معصومه علیها السلام مزوجه بودند؟ فرمودند: نه! ایشان نه ماه یا یک سال پیش از ثامن الائمة علیه السلام وفات یافتند. پرسیدم: می گویند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 18 دختر داشته اند که غیر مزوّجه بوده اند؟ فرمود: بعضی مزوّجه و بعضی غیر مزوّجه بوده اند - البته نه برای ترک سنت، بلکه برای این که کفوی از فاطمی پیدا نکردند یا آنکه امکانات برای ازدواج نداشتند. شاهد اینکه روزی یکی از وزاری عباسی دستور داد برای او حلوای نبات درست کردند و به یکی از غلامان خود گفت: این حلوا را ببر و به فلان اشخاص بده! وقتی که غلام خود را به آن اشخاص رساند، حال فجیعی را دید که از خود بی خود شد و غش کرد. پس از اینکه به هوش آمد به حضور وزیر رسیده، گفت: اگر می خواستید مرا بکشید، غیر از این طریق هم ممکن بود. وزیر گفت: مگر چه شده است؟ گفت: در آن محل (کنار قبر موسی بن جعفر علیه السلام) جای تاریک و خرابی بود و زن و مرد از اولاد موسی بن جعفر علیه السلام با حالت پریشان و اسفبار گریه و زاری می کردند».
اگر مزوّجه بودن برخی از دختران موسی بن جعفر علیه السلام را بنا بر نظر آیةالله مرعشی بپذیریم، به دو مورد می توان اشاره کرد:
1. عقد محرمیت ام سلمه با پسرعمویش (قاسم بن محمد بن جعفر صادق علیه السلام) در سفر به مکه مکرمه.
2. همسر سیدحسین بن محمد بن حسین بن عیسی بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب که «سیدحسین» در خسرو گرد سبزوار مدفون است و آرامگاه مشهوری دارد.
متأسفانه نام زوجه سیدحسین معلوم نیست که کدام یک از دختران موسی بن جعفر علیه السلام بوده است.
3. بعد از شهادت حضرت امام کاظم علیه السلام در سال 183ه.ق.
در بغداد که عمر شریفش پنجاه و پنج سال بوده است، عمر حضرت معصومه علیها السلام در آن هنگام ده ساله بوده است (بنابر نقل مورخین که تاریخ تولد کریمه اهلبیت را سال 173ه.ق. ضبط کرده اند).
و بعد از شهادت موسی بن جعفر علیه السلام فرزندان حضرت عزادار و تا هجرت امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو در سال 200ه.ق. نیز زمینه ای برای ازدواج حضرت معصومه علیها السلام فراهم نشد.
4. طبق وصیت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مبنی بر اینکه ازدواج دختران او باید با اجازه و مشورت امام رضا علیه السلام باشد. حضرت معصومه علیها السلام بنا بر تبعیت از وصیت پدر و احترام به برادر بزرگ تر و بنا به صلاح دید علی بن موسی الرضا علیه السلام تا آن هنگام که در سال 201 ه.ق. به ایران - برای دیدار ثامن الحجج علیه السلام - آمد، موفق به ازدواج نشد و بعد از هفده روز اقامت در قم، خاکیان را بدرود گفت و روحش به ملکوت اعلا پیوست.
5. مشکلات اقتصادی خانواده پر عایله موسی بن جعفر علیه السلام یکی دیگر از معضلات سر راه ازدواج فرزندانش محسوب می شد که در این خصوص آیةالله مرعشی مطلب تاریخی را متذکر شده است.
6. بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام در بغداد و رحلت حضرت معصومه علیها السلام در قم و شهادت امام رضا علیه السلام در مشهد، دیگر زمینه ای برای ازدواج دختران موسی بن جعفر علیه السلام فراهم نشد و همچنان لباس عزا به تن داشتند و طبق وصیت موسی بن جعفر علیه السلام، مجری وصیت، یعنی امام رضا علیه السلام نیز به شهادت رسیده بود که با اجازه او بخواهند مزوّجه شوند. بنابراین دلایل و دلایل دیگری که بر ما پوشیده است، فرزندان موسی بن جعفر اعم از دختر و پسر موفق به امر ازدواج نشدند.
در پایان به این نکته اشاره می شود که مرحوم علامه نسّابه، عباس فیض در کتاب «انجم فروزان»
به نقل از کتاب «انوارالمشعشعین» مطلبی را درباره هجرت حضرت معصومه علیها السلام به ایران نقل کرده است و دلایلی نیز بر رد آن آورده است که ما این مطلب را از کتاب «انوار پراکنده»
چنین می خوانیم:
«چون مأمون حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه طیبه به مرو طلبید و ولایت عهدی خلافت را به او تفویض [نمود] و به نام وی از مردم بیعت گرفت که اصولاً برای تحکیم مبانی دوستی خویش با خاندان علوی و برای خوابانیدن فتنه و شورش و جلوگیری از قیام سادات بنی هاشم علیه خلفای عباسی بوده، می خواست که با تفویض ولایت عهدی به آن جناب، دودمان بنی هاشم را از خود خشنود گرداند، فاطمه معصومه علیها السلام را برای همسری از امام رضا علیه السلام خواستگاری نمود و این درخواست را چنان مؤکد ساخت که حضرت رضا علیه السلام ناچار خواهر خود را از مدینه به مرو طلب نمود.
زیرا مأمون می دانست که حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در وصیت خود تصریح فرموده است که هیچ یک از برادران و اعمام حق ندارند دختران مرا شوهر دهند و همچنین برادر ابوینی هم نسبت به خواهر خویش مگر با اجازه و مشورت فرزندم علی الرضا علیه السلام؛ زیرا او به مناکح قوم خود بصیرتر و بیناتر است و اگر بخواهد آنها را به زناشویی می دهد وگرنه نمی دهد».
از ملاحظه این مطلب می توان به مستند نبودن آن پی برد به چند دلیل:
1. هیچ کدام از مورخین از جمله: یعقوبی و مؤلف تاریخ قم که قدیمی ترین تاریخ نویسان شیعی در قرن سوم و چهارم هستند، به خواستگاری مأمون از حضرت معصومه توسط امام رضا علیه السلام اشاره نکرده اند.
2. اگر خواستگاری مأمون را سبب ورود حضرت معصومه علیه السلام بدانیم، باید گفت عروس خلیفه را از مدینه تا مرو بدین سادگی نمی آورند و این مسافرت ساده و بدون تشریفات بر بی اساس بودن آن دلالت دارد؛ خصوصاً که مأمون از اوایل جوانی در خراسان می زیست و با خوی پادشاهی ایران بار آمده بود و در عروسی «پوران» دختر سهل والی عراقین چنان تشریفاتی پیش بینی کرد که چشم زمانه نظیرش را ندیده بود، از جمله: به رسم شادباش ضمن افشاندن سکه بر سر عروس، پسته های خندان محتوی نام املاک، خانه، اسب، شمشیر و یا جامه را نیز در جمعیت پخش کردند و منادی گفت: هر که هر پسته ای را به دست آورده، به هیأت امنای نظارت بدهد و برای دریافت اشیای ثبت شده مراجعه کند. با این توصیف چگونه مأمون رضایت می دهد که همسر آینده اش با یک خادم این راه طولانی را طی نماید؟
مؤلف کتاب «انوار پراکنده» چنین نتیجه می گیرد:
«اگر علت خواستگاری مأمون را، رضایت آل علی علیه السلام از حکومت و خلافت خود بدانیم، باید گفت: لااقل مأمون می بایست ظواهر را حفظ می نمود و عروس آینده اش را با نهایت احترام به دار الخلافة می آورد و از طرفی چگونه برادر بزرگوارش امام رضا علیه السلام ولیعهد خلافت اسلامی تنها خواهر ابوینی اش را به این سفر دعوت می کند و هیچ مقدمه ای را برای آن بانو مهیّا نمی فرماید. از این جهت است که باید مجعول بودن این خبر را اقرار نمود و سبب هجرت آن حضرت را به ایران فقط زیارت برادرش دانست».
آیا درگیری و کشته شدن همراهان حضرت معصومه علیها السلام در ساوه صحیح است؟
برخی از مورخین نوشته اند:
«بانوی با فضیلتی که در سراپرده عصمت و با نظارت مستقیم امام کاظم و امام رضا علیهما السلام تربیت شده، هرگز بدون همراهان واجد شرایط به مسافرت طولانی «مدینه» تا «مرو» آن هم با وسایل آن روز و ناامنی جاده ها، موافق نبود؛ لذا برادران و برادر زادگانش را همراه خود به این سفر پرخطر دعوت کرد. در این سفر پنج تن از برادران حضرت معصومه علیها السلام به نامهای فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادر زادگان و تنی چند از غلامان و کنیزان، آن حضرت را همراهی می کردند.
رنج سفر را با وسایل بسیار سخت آن روز هر چه بود، تحمل کردند تا به شهر (ساوه) رسیدند. مردمان شهر ساوه در زمان ما از شیعیان شیفته و موالیان پاک باخته خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام هستند؛ ولی در آن ایام از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهم السلام بودند. از این رو، هنگامی که کاروان حضرت معصومه علیها السلام و همراهانش به ساوه رسیدند، مردم به آنها حمله ور شدند و جنگ سختی در گرفت و همه برادران و برادر زادگان حضرت به شهادت رسیدند.
هنگامی که حضرت معصومه علیها السلام آن کانون مهر و صفا، جسدهای غرقه به خون و پیکرهای قطعه قطعه شده علیها السلام 2 تن از عزیزان خود را نقش بر زمین دید، به شدّت محزون گشته و در اثر مصایب جانکاه به شدّت بیمار گردید».
اما دلایل بی اساس بودن مطلب فوق. به قرار ذیل است:
مؤلف کتاب «تاریخ قم» که از دانشوران قرن چهارم هجری قمری است. سفر حضرت معصومه علیها السلام از مدینه تا ساوه را دقیق نوشته است و نام امام زادگانی را که در ایران و مخصوصاً در قم مدفون اند، ثبت کرده است.علامه محمدباقر مجلسی (صاحب بحارالانوار) و شیخ عباس قمی در منتهی الآمال، کتاب حسن بن محمد بن حسن قمی را برای نقل مطلب به عنوان مدرک متقن انتخاب کرده اند.
الف. اگر مطلب فوق صحیح بود، این محققین در آثارشان منعکس می کردند و می نوشتند که مرقد مطهر امام زادگان شهید در ساوه در چه قسمتی از آن شهر واقع است و به چگونگی شهادت آنان اشاره می کردند و اینکه با چه وسیله ای آنان را شهید کردند؛ لذا می توان چنین نتیجه گرفت که عدم درج روایت این حادثه در کتب معتبر تاریخی، دال بر غیر مستند بودن این مطلب است.
ب. مردم ساوه چگونه فهمیدند که کاروان در حال عبور، منتسب به موسی بن جعفر علیه السلام است و به ملاقات حضرت رضا علیه السلام می روند. درست است که در آن زمان مردم ساوه سنی شافعی بودند، ولی تا این حد به خود جرأت نمی دادند که کاروان مهاجر به سرپرستی خواهر ولایتعهد مأمون را مورد هجوم و کشتار قرار دهند و به شهادت برسانند.
ج. در صورت بروز چنین جنایتی، نه از طرف مأمون و نه از ناحیه امام رضا علیه السلام و نه از طرف شیعیان قم هیچ عکس العمل و اعتراضی نسبت به وقوع حادثه مذکور ابراز نشده است و مورخین مطلبی را ضبط نکرده اند.
د. اگر بپذیریم که سنیهای متعصب شافعی ساوه، برادران و برادر زادگان کریمه اهل بیت علیهم السلام را به شهادت رسانده اند، پس چرا حضرت معصومه علیها السلام و خادم ایشان از مهلکه جان سالم بدر بردند؟ چرا که اگر بگوییم آنان دشمن اهل بیت علیهم السلام بودند، پس زن و مرد از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام برای آنان فرقی نمی کرد!
ه. بنابراین، از قراین می توان به دست آورد که کوثر ثانی، فاطمه معصومه علیها السلام به صورت ناشناس همراه کاروانهایی که به سوی ایران و سمت خراسان بزرگ در حرکت بودند، همراه شده و هنگامی که به شهر ساوه می رسد، بیمار می شود. سپس فاصله ساوه تا قم را می پرسد و پیکی به سوی قم می فرستد و از ورود به ساوه، بزرگ شیعیان قم را مطلع می گرداند. بلافاصله موسی بن خزرج بزرگ آل سعد اشعری که مردی متمکن و متدین بوده است، با جمعی از شیعیان شب هنگام به استقبال دخت موسی بن جعفر علیه السلام می شتابد و کریمه اهل بیت علیها السلام را با احترام و عزت فراوان از ساوه به قم می برد؛ در حالی که مهار شتر حضرت را خودش به دست گرفته و به جانب شهر قم می کشد. آن گاه به سرای خود فرود می آورد که حضرت معصومه علیها السلام هفده روز مهمان او و در قید حیات بوده است.