دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)0%

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع) نویسنده:
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه:

مشاهدات: 17716
دانلود: 4800

توضیحات:

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17716 / دانلود: 4800
اندازه اندازه اندازه
 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده:
فارسی

موقعیّت ومحبوبیت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها

معظّمه اهلبیت، حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از محبوبیت ویژه‌ای در میان طبقات مختلف مردم مسلمان بهره‌مند و برخوردار بوده و هست. نوع محبوبیّت آن مکرّمه، نوع محبوبیّت امامان معصوم صلوات اللَّه علیهم اجمعین است.

علاقه و دلدادگی دینداران به آن بزرگوار، علاقه‌ای است که هم ریشه اعتقادی و مذهبی دارد و هم جنبه عاطفی که آن بزرگ بانوی با جلالت، جزء طبقه زنانی است که غالباً مورد احترام‌اند و هم او بانویی جوان بود که در فصل جوانی از این جهان درگذشت. علاوه که در راه سفر و دور از وطن مؤلوف و اقربا و نزدیکان خود از دنیا رفت.

حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها ملجأ خاصّ و عام و پناهگاه حاجتمندان است و مردم برای گرفتن حوایج خود از خدا و نیل به خواسته‌هایشان رو به آستانه آن مکرّمه دوران می‌آورند.

هنگام تحویل سال، شور فوق العاده‌ای برای تشرّف به آستانه مبارکه است و آنقدر جمعیّت از محلات مختلف قم، اطراف و شهرهای مجاور و احیاناً بلاد دور دست به این مکان مقدّس روی می‌آورند که علاوه بر حرم مطهّر، رواق‌ها و صحن‌های متعدّد نیز مملوّ از جمعیت است و همچون دریایی بی‌کران موج می‌زند.

آری، آنان همه می‌خواهند لحظه آغازین سال نو خود را در پناه حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها باشند و آن لحظه که به نظرشان سرنوشت‌ساز و مؤثر در تمام ایام یک‌سال جدیدشان است در زیر سایه کرامت وی بگذرانند و خود و بستگانشان را در پرتو آن بزرگ بانوی اسلام، بیمه کنند.

البته آن اجتماع و مراسم هم مثل سایر اجتماعات و بقیّه مراسم دینی و مذهبی، خالی از نقایص و کژیها نبوده و آنچنان که باید و شاید مطلوب و ایده‌آل نیست. اما روی هم رفته منظره‌ای باشکوه و تماشایی است که از عمق عقیده، ایمان پاک و اخلاص مردم مسلمان نسبت به دختر بلنداختر حضرت موسی بن جعفر علیه‌السّلام حکایت می‌کند.

و از مظاهر عمق نفوذ حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها در جان علاقمندان به بیت وحی این است که جوانان آنان زندگی نوین عایلی و همسرداری خود را از کنار روضه مطهر و مرقد منوّر آن حضرت قرار می‌دهند، عقد و ازدواج عروس و داماد را گاهی با حضور خود آنان و گاهی بدون حضور آنان در داخل حرم شریف یا در رواق‌های مجاور و یا در مسجد بالاسر آن حضرت، اجرا می‌کنند که خود این جانب مکرّر در جریان مراسم عقد ازدواج اشخاص بوده و عقد همسری آنان را انشاء نموده‌ام. و اگر این مراسم در آنجا انجام نشود، بعد از انجام عقد، عروس و داماد برای تبرّک و میمنت آغاز زندگی جدید خود به عنوان زیارت به حرم شریف مشرّف می‌گردند.

آری، آغاز زندگی عایلی از کنار حرم دختر جوان حضرت موسی بن جعفر علیه‌السّلام و از کنار قبر مطهّر کریمه اهلبیت، موجب یمن و برکت و بقا و استمرار رشته صمیمیت و کامیابی هر یک از زن و شوهر از دیگری خواهد بود و خود ضامن سعادتمندی آنان است. زوجین به برکت آن اختر فروزان آسمان ولایت، به خیرات بی‌شمار دنیا و آخرت دست خواهند یافت و بالاخره ازدواج آنان ان شاءاللَّه تعالی موفقیّت‌آمیز خواهد بود.

و از اموری که در میان مردم قم و کلاً علاقمندان به خاندان رسالت، مرسوم و رایج است،بردن جنایز و اموات به سوی حرم مطهّر برای تجدید عهد آنان با حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است.

آنان سخت به این موضوع پای‌بندند که جنازه مردگان خود را پس از انجام غسل و مراسم تکفین، به سوی حرم مطهّر ببرند و دور قبر مطهّر آن معظّمه طوف داده و بگردانند و خلاصه آخرین زیارت و دیدار او را از حرم شریف، بدین صورت انجام دهند.

آری، وداع و خداحافظی با حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از یکسو و انجام آخرین زیارت از سوی دیگر نیز استشفاع از آن بانوی بزرگ و رفتن به پناه آن مکرّمه و زاد و توشه معنوی برداشتن از کنار قبر شریف آن بانوی یگانه همه عواملی است که مردم را به پای‌بندی به آن برنامه مقدّس وادار می‌کند.

البته جنازه‌ای که از کنار قبر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها، مطاف دایمی فرشتگان، راهی سفر آخرت شود، مورد لطف و رحمت الهی و تجلیل و تکریم فرشتگان مقرّب آسمانی است و بُعدی ندارد که ملائکه رحمت الهی به استقبال او بیایند و روح وی را به سوی بهشت، که وعده‌گاه زائران فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و علاقمندان اوست، ببرند.

مرحوم آیت اللَّه سیخ غلامرضا خراسانی یزدی، در سال 1322 با فرزند خود و عدّه‌ای به مکّه مشرّف شدند. در بازگشت از کویت به آبادان و از آنجا به کربلا مشرّف گردیدند و در بازگشت از کربلا به قم مشرّف شدند. مدّتی را در قم توقّف داشتند. در همین ایّام فرزند او حاج شیخ محمّد دچار سرماخوردگی و تب شدید شد، او را به بیمارستان منتقل کردند ولی مفید واقع نشد و از دنیا رفت. در موقع خاکسپاری او، مرحوم حاج شیخ غلامرضا به نزدیکان گفته بود: حاج شیخ محمّد سعادت داشت که در جوار دختر موسی بن جعفر علیه‌السّلام فوت نمود.

و بعد به دستور پدر بزرگوار متوفّی، این عبارت را روی سنگ قبر او حکّ کردند:

پسر غلامرضا یزدی خراسانی، پس از مراجعت از بیت اللَّه الحرام و عتبات عالیات، میهمان حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها شد.(49)

بالاخره چشم علاقمندان یکسره متوجّه به عنایات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است و در حیات، ممات و همه اطوار زندگی امیدشان به اوست که عنداللَّه تعالی مقامی بس بلند و والا دارد.

علی رضا خان کاشانی، معروف به دکتر شفاء الدولة مطبّی را در خیابان ارم روبروی در صحن مطهّر، در طبقه دوم عمارت شخصی خود بازکرده و بر نماز دیوار بیرونی اشعاری را با کاشیکاری عالی نوشته است. (طبقه دوم که مطب او بوده، درست روبروی حرم مطهّر است و کسی که آنجا باشد، مشرّف بر رواق آیینه و قسمتی از سحن شریف می‌باشد.) و آن اشعار که حاکی از عمق دلدادگی به بانوی اسلام می‌باشد و بعد از گذشت ده‌ها سال هنوز باقی مانده است،این است: رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا بشارت دردمندان را، دوا اینجا، شفا آنجا

در اینجا طبّ یونانی و تشریح اروپایی فرامین و الهیّات و آیات خدا آنجا سبب اینجاست یعنی حکمت و تدبیر و دانایی توانایی است یعنی حکم و تقدیر قضا آنجا.

تواضع بزرگان در آستانه حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها

به موجب اینکه جلالت قدر و عظمت مقام بانوی اسلام، سیّده جلیله طاهره حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها از مسلّمات است و مورد هیچ گونه ابهام و اجمال و یا سخن و اشکالی نیست، رؤسای مذهب و زعمای دین در همه اعصار برای آن بانوی آسمانی احترام فوق‌العاده قائل بوده و هستند و همگی در برابر آستان باعظمت و جلالش سرتسلیم فرود می‌آورند. تشرّف به حرم مطهّر و ولیّة اللَّه را افتخار دانسته و به بوسیدن اعتاب آن حضرت سرافرازند و زیارت وی را مایه سعادت و خوشبختی دو جهان و نجات و رهایی خویشتن از عذاب الیم الهی می‌دانند.

از جمله این اعاظم و بزرگان، سید الطائفه مرحوم آیت‌اللَّه العظمی بروجردی اعلی اللَّه مقامه است که شخصیّت بزرگ جهانی بود و زعیمی بلامنازع و تقریباً متّفق‌علیه به شمار می‌رفت.

او نسبت به مقام والای بانوی عصمت و امامت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تعظیم و تفخیم خاصّی می‌کرد. یکی از اعلام از حواریّین آن زعیم بزرگ نقل می‌کردند که: صحبت این بود که ابن‌سعود در سفر به تهران برای ملاقات با ایشان به قم بیاید. آقا نپذیرفتند و موافقت نکرده، فرمودند: چون اگر به قم بیاید به زیارت حرم حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها نمی‌رود و این توهین به آن حضرت است که با من ملاقات کند ولی به زیارت حرم مطهّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نرود!

شدّت تعظیم و احترام فوق‌العاده آن پیشوای بزرگ اسلامی، نسبت به مقام رفیع حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها را بنگرید که از چنین موقعیّت عظیم ظاهری و اجتماعی چشم‌پوشی می‌کند و از اینکه پادشاه کشور سعودی به زیارتش بیاید،می‌گذرد که نکند اندک غباری بر شخصیّت والای کریمه آل‌محمّد سلام اللَّه علیها وعلیهم اجمعین بنشیند، در حالی که در آن روز و آن شرایط آمدن پادشاه سعودی به قم برای دیدارشان بستر بسیار مساعدی برای ارایه شخصیّت جهانی آن مرد خدا بود.

و این درس بزرگی برای همگان است که درست متوجّه باشند که نقطه مرکزی و محور همه عظمتها در قم، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و حرم مطهّر اوست و هر شخصی در پرتو آن بزرگوار مورد تعظیم و اجلال است و هرگونه احترام و تکریم از یک شخصیّت دینی و روحانی بدون مراعات مقام والای آن حضرت بی‌ارزش است و قابل قبول و تحمّل برای انسان‌های بزرگ و وارسته نیست.

اهتمام شیعه به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها

زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها در نزد شیعیان بسیار با اهمیّت است و آنان از دیر زمان به آن اهمیت داده، حتّی اگر ساکن قم نباشند، رنج سفر را بر خود هموار کرده و برای عرض ادب به پیشگاه مبارک آن حبیبه دربار خدا به قم مشرّف می‌شوند.

بسیاری از شیعیان کشورهای خارج که برای زیارت حضرت رضا علیه‌السّلام به ایران می‌آیند، تقیّد و اهتمام کامل دارند که از مشهد به قم بیایند و قبر منوّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها را هم زیارت کنند و همانگونه که ایرانیانی که به مکّه مشرّف می‌شوند، اگر قبل از اعمال حجّ به زیارت رسول خدا صلّی اللَّه علیه وآله در مدینه می‌شتابند و یا اگر به عراق برای زیارت حضرت امیرالمؤمنین و حضرت سیدالشّهدا بروند، مقیّدند علاوه بر زیارت آن دو بزرگوار و زیارت کاظمین علیهماالسّلام اگر چه یک روز هم که شده به سامرّا بروند و قبر مبارک حضرت هادی و حضرت عسکری علیهماالسّلام را زیارت کنند، زائران خارجی حضرت رضا علیه‌السّلام نیز سفر زیارتی خود را با زیارت مرقد منوّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تکمیل می‌کنند و بالاخره هر سال جماعت بسیاری از شیعیان و موالیان اهلبیت علیهم‌السّلام از اطراف و اکناف ایران از اقصی نقاط جهان و از بلاد بعیده و دوردست، برای درک فیوضات بی‌شمار در پرتو زیارت آن معظمه آل عصمت به قم آمده، در کنار قبر شریف و مرقد دلربای وی عرض ادب و اخلاص می‌کنند.

عشق و علاقه قلبی و عمیق دلدادگان اهلبیت عصمت و طهارت به زیارت کریمه خاندان وحی حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها چنان است که گاهی خیل عاشقان و علاقمندان آن حضرت وارد شهر قم می‌شوند و چون در این شهر آشنایی نداشته و وضع مالی و مادّی آنان ایجاب نمی‌کند که در هتلها و حتی مسافرخانه‌های معمولی سکونت کنند، در کنار رواق‌ها و صحن‌های شریف و گاهی در میادین و خیابان‌های مجاور حرم شریف بار می‌اندازند و گاهی کنار خیابان و پیاده روها، مختصر چیزی را انداخته، فرش می‌کنند و با کمبود وسایل و نبود امکانات لازم همانجا مختصر غذایی طبخ و یا تهیّه می‌نمایند و مصرف می‌کنند و همانجا در گرما و سرما استراحت می‌نمایند.

آری، همه این شداید و سختیها را تحمّل کرده و بر خود هموار می‌سازند و دلخوشی آنان به این است که توانسته‌اند قبر مطهّر دختر موسی بن جعفر علیه‌السّلام را زیارت کنند. اینها مظاهر عشق و علاقمندی مردم مسلمان و دیندار به زیارت بانوی اسلام و کریمه اهلبیت است.

خانم محترمه و با دیانتی(50) با گروهی به زیارت قبر حضرت رضا علیه‌السّلام مشرّف شده بودند. در بازگشت هنگام شب وارد قم می‌شوند و درب حرم و صحن منوّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها بسته بوده است. زائران می‌خواسته‌اند که راننده اتوبوس تا اذان صبح توقّف کند تا بتوانند حرم مطهّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها را زیارت کنند، ولی او نمی‌پذیرد و به درخواست آنان اعتنا نکرده، به سوی شیراز ادامه حرکت می‌دهد.

آن خانم محترمه برای همیشه دلسوخته و افسرده خاطر بود که موفّق به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها نشده است.

علمای بزرگ و طراز اوّل شیعه همواره اهتمامی شدید به زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها داشتند، از جمله آنان استاد بزرگ ما مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای گلپایگانی اعلی اللَّه مقامه مقیّد به این موضوع بودند. ایشان سالیان سال نماز صبح را در مسجد بالاسر می‌خواندند و در همین فرصت مدّتی را در نزدیکی قبر مطهر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها می‌نشستند و به زیارت و راز دل‌گویی با آن حضرت می‌پرداختند. در سالهای اواخر اشتغالشان به تدریس، روز چهارشنبه بعد از فراغت از درس مشرّف می‌شدند و مدّتی بالای سر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها درست متصل به قبر مبارک به زیارت و عبادت می‌پرداختند. خدّام محترم حرم در ساعت زیارت ایشان قسمت بالای سر مبارک را خلوت می‌کردند و تا پایان برنامه، مراقبشان بودند تا هجوم جمعیّت به سوی ایشان مانع زیارت و دیگر برنامه‌های ایشان نشود، البته به طور متفرق و به مناسبات هم به حرم مشرف می‌شدند و این برنامه همواره انجام می‌شد.

یکی از سالها که برای تغییر آب و هوا به جاسب - محلّی در اطراف قم - می‌رفتند و شاید آخرین مسافرت تابستانی ایشان به آنجا بود، کسالت و ضعف و خستگی‌شان شدّت داشت، با این حال فرمودند: اول به حرم مشرّف می‌شوم و از آنجا به جاسب می‌رویم. بعضی از نزدیکان ایشان عرض کردند: حالتان مساعد نیست، بنابر این همچنان که اتومبیل از کنار حرم عبور می‌کند شما از داخل سلام کنید و زیارت نمایید، ولی ایشان نپذیرفتند و بالاخره با همان حالت به حرم رفتند، در حالی که بعد از پایان زیارت نتوانستند مسافت کوتاه ما بین داخل حرم تا درب کنار خیابان موزه را راه بیایند. لذا برای ایشان در نزدیکی درب خروجی مسجد طباطبائی - مسجد موزه - صندلی گذاشتند و بعد از مختصر استراحتی ایشان را به نزدیک ماشین آورده و سوار کردند.

مرحوم آقای حاج آقا حسین فاطمی رحمة اللَّه علیه راجع به استادش مرحوم آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می‌نویسد: برای رفتن به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بسیار جدیّت داشتند و با داشتن مرض قلب همه روزه به حرم مشرّف می‌شدند.(51) بلکه از بعضی از آثار گذشتگان مانند نوشته شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی استفاده می‌شود که زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها اختصاصی به شیعه نداشته، بلکه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان نیز به زیارت بانوی بهشتیان می‌رفته‌اند و عبارت او در این مورد چنین است: و اهل قم به زیارت حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها، بنت مطهّره موسی بن جعفر علیه‌السّلام بروند که ملوک و امرا و علمای حنفی و شافعی به زیارت آن تربت، تقرّب نمایند.(52)

بلکه این عبارت حاکی از آنست که علمای مذاهب مختلف اهل سنت به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بنت موسی بن جعفر علیه‌السّلام می‌آمده‌اند و چون در مقدّمه مصنّف آن کتاب، از تاریخ ماه ربیع الاول سال پانصد وپنجاه وشش از هجرت صاحب شریعت، ذکری کرده، باید گفت: علمای اهل سنت از شهرهای سنّی‌نشین ایران در قرن ششم برای زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها به قم می‌آمده‌اند و وقتی علمای سنی مذهب چنین باشند، به طور طبیعی عوام و پیروان آنان نیز اینگونه بوده و به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها اهمیّت می‌داده‌اند.

کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها

حضرت فاطمه بنت الکاظم علیه‌السّلام نیز مانند دیگر اولیای پاک خداوند، دارای کرامتهای باهره بوده و می‌باشند و در اعصار و قرون مختلف، عموم طبقات از عالم و عامی، شاهد و ناظر بعضی از آن کرامات بوده و گواهی داده‌اند. البته روشن است که در پرتو مقامات عالیه معنوی و تقرّب خاصی که آن مکرّمه در نزد خدای تعالی دارند، از موهبت عظیم عنایات الهی و الطاف ویژه پروردگار برخوردار گردیده، دارای چنین کراماتی شده‌اند.

مرحوم قائم‌مقام فراهانی می‌گوید: جناب آمیرزا آقای سر کشیک حضرت معصومه قم می‌فرمود: در سنه 1300 ضعیفه مفلوجه‌ای را از کاشان به قصد استشفا به قم آوردند دخیل حضرت معصومه سلام اللَّه علیها شد، شب کشیک من بود. ضعیفه دور حرم مانده و درب حرم را بستند، چون نصف شب شد آن ضعیفه آواز داد: حضرت مرا شفا داد. در را گشودم. دیدم همانطور است که می‌گوید. واقعه را پرسیدم. گفت:

عطش بر من غلبه کرد، خجالت کشیدم آب بخواهم، با آن حالت خوابم ربود، در واقع جام آبی به من دادند و گفتند: این آب را بخور، شفا می‌یابی. آب را خوردم و از خواب بیدار شدم. دیدم نه از عطش خبری است و نه از فلج اثری.

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند/

و می‌فرمود: سالی نیست که دو سه نفر کور و شل از برکت توسل به آن معصومه سلام اللَّه علیها شفا نیابند.(53)

و هم او در جای دیگر می‌نویسد: کراماتی که در عصر خود این حقیر، از حضرت معصومه سلام اللَّه علیها ملاحظه نموده زیاد است، خود کتابی لازم دارد. چند فقره آن را در این رساله درج نموده که از جمله آنها:

خاقان مغفور، فتحعلی شاه قاجار البسه اللَّه حلل النّور در مطلبی یکصد هزار تومان نذر نمودند. بعد از رسیدن به مطلب، به علاوه آن وجه را خرج طلای گنبد مبارک و ساختن صحن و مدرسه دار الشفا و غیرها نمودند.

حسین خان نظام‌الدوله شاه‌سون که نذری نمودند آن گلدسته‌ها را ساختند.

نوّاب والامستطاب اشرف ارفع والانائب السلطنه کامران میرزا خود می‌فرمودند: من بعد از زیارت، از قم بیرون آمدم و بر دو فرسنگی برای صرف نهار پیاده شدم. دیدم چند تیهو برخاستند. تفنگ را از تفنگدار خواستم و به جانب آنها انداختم و تفنگ دولوله از میان لولها ترکید. ریزه ریزه شد و آسیبی به من و حاضرین - محض آنکه زوّار آن حضرت بودیم - وارد نیامد. از همانجا شخصی را فرستادم که گلدسته‌های حضرت را صلا نماید.

صحن نو را مرحوم مغفور ابراهیم خان امین السلطان ساختند.(54)

مرحوم حاجی نوری رضوان اللَّه علیه داستانی را نقل می‌کنند که چون در زمان خودشان و در نزدیکی محلّ اقامت ایشان واقع شده و گویا صاحب جریان را می‌شناخته‌اند، داستانی ارزشمند است. ایشان می‌گویند:

در ایّامی که ما در کاظمین اقامت داشتیم و مجاور بودیم، در بغداد یک مرد نصرانی بود به نام یعقوب که دچار بیماری استسقا شد و هرچه مراجعه به اطبا کرد نفعی نداد و بیماری او شدت یافت، چنان رنجور و لاغر گردید که از راه رفتن عاجز شد. او خود می‌گوید: پیوسته می‌گفتم خدایا، یا شفایم ده یا مرگم را برسان.

تا اینکه شبی همچنان که روی تختخواب، خوابیده بودم، خواب دیدم سید جلیل، نورانی و بلند قامتی نزد من آمده و تخت مرا حرکت داد و گفت: اگر شفا می‌خواهی باید به شهر کاظمین بروی و زیارت کنی که از این بیماری رها شوی. از خواب بیدار شدم و جریان خواب را برای مادرم نقل کردم. او که نصرانی بود گفت: این خواب شیطانی است و رفت صلیب و زنّار آورد و به گردنم آویخت.

من دوباره خواب رفتم و در عالم رؤیا بانویی با جلالت و پوشیده را دیدم که آمد و تخت مرا حرکت داد و فرمود: برخیز، چه آنکه صبح طالع شد. مگر پدرم به تو نفرمود به زیارتش بروی تا تو را شفا دهد؟!

عرض کردم: پدر شما کیست؟

فرمود: امام موسی بن جعفر علیه‌السّلام

گفتم: تو کیستی؟

فرمود: اَنَا الْمَعْصُومَة اُخْتُ الرّضا علیه‌السّلام؛ منم معصومه، خواهر رضا علیه‌السّلام

من بیدار شدم و متحیّر بودم که چه کار کنم و کجا بروم. پس در قلبم افتاد که به خانه سیّد محترم، سید راضی بغدادی که ساکن در محله رواق بغداد است، بروم. به راه افتادم تا به خانه او رسیدم. در را کوبیدم. او گفت: کیستی؟ گفتم: در را باز کن، چون صدای مرا شنید، دخترش را صدا زد که در را باز کن که یک نصرانی است و می‌خواهد مسلمان شود.

من وارد شدم و گفتم از کجا دانستید که نصرانی می‌خواهد مسلمان شود؟ گفت: جدّم حضرت کاظم علیه‌السّلام در خواب به من خبر دادند.

بعد مرا به کاظمین و به خانه عالم جلیل شیخ عبدالحسین تهرانی برد و داستان را به ایشان عرض کردم. به دستور او مرا به حرم مطهّر بردند و دور ضریح طواف دادند، ولی اثری از برای من ظاهر نشد. چون بیرون آمدم و مختصر زمانی گذشت دچار تشنگی شدم. آب آشامیدم. در آن وقت حالم دگرگون شد و به زمین افتادم و آن وقت بود که احساس کردم که بار گرانی چون کوه بر پشتم بود و برداشته شد و ورم بدنم از بین رفت و به کلی کسالت و دردم مرتفع گردید.

به بغداد برگشتم. بستگانم که از جریان اطّلاع پیدا کردند ناراحت شدند. مادرم گفت: خدا رویت را سیاه کند. کافر شدی؟ گفتم: از بیماری چیزی می‌بینی؟ او گفت: این از سحر است و بالاخره مرا زدند، اذیت کردند و خون‌آلود نمودند و گفتند: تو از دین ما خارج شده‌ای.

من به کاظمین برگشتم و خدمت شیخ عبدالحسین تهرانی رفتم و او اسلام و شهادتین را به من تلقین کرد و مسلمان شدم و چون خطر، مرا تهدید می‌کرد، او مخفیانه مرا به کربلا فرستاد و چون زیارت کردم و برگشتم مرا با مرد صالحی از اهل اصطهبانات به بلاد عجم فرستاد و یکسال در آن قریه - اصطهبانات - از توابع شیراز ماندم و بعد به عتبات برگشتم...

مرحوم محدث نوری می‌گوید: و باز به محل هجرت خود برگشت و در آنجا همسر گرفت و مشغول به قرائت مصائب حضرت امام حسین علیه‌السّلام شد و الآن در آنجاست و اهل و اولادی دارد...(55)

استاد ما در شیراز در قسمتی از سطوح، مرحوم آیت اللَّه آقای حاج سیّد محمّد باقر آیت‌اللهی معروف به حاج عالم رضوان اللَّه‌علیه کرامتی را از حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نقل کرده‌اند که خود در جریان آن بوده و مشاهده کرده‌اند و آن این است که می‌فرماید:

در سال 1349 هجری قمری به قصد تشرّف به قم از شیراز مسافرت نمودم. در اصفهان برای پیداکردن وسیله برای قم به گاراژ رفتم. یک ماشین سواری آماده بود. من و یک نفر دیگر که اصفهانی و مرد باوقاری بود سوار شدیم. جوان دیگری هم آمد که سوار شود، مادرش که به بدرقه او آمده بود با چشم گریان روی به حقیر نموده و گفت: آقا! دعا کن فرزندم به سلامت برسد.

ما سه نفر عقب ماشین جا گرفتیم و راننده، جلوی ماشین را برای دیگری در نظر داشت. راه افتادیم. چندین کوچه و خیابان گردش کردیم تا درب خانه‌ای نگه داشت و شخصی را سوار نموده و به سمت قم به راه افتادیم.

ضمناً معلوم شد آن جوان از ارامنه و کارمند بانک تهران است و آن شخص آخر اهل کردستان و رئیس دخانیات اصفهان است. رفتیم تا به مورچه خورت که حدود چند فرسنگی اصفهان می‌باشد، رسیدیم.

در اینجا مأمور تفتیش اثاثیه مسافرین آمد و چون شب تاریک بود چراغ دستی را گرفت و نگاه به داخل ماشین کرد. از من پرسید آقا اسباب شما کجاست؟ گفتم جلوی ماشین روی کاپوت بسته‌اند، برو نگاه کن.

از آن جوان پرسید: این صندوقچه که روی رکاب ماشین است چیست؟ گفت: مشروب است.

از آقای رئیس پرسید: صندوقچه بسته شده چیست؟ آن هم گفت: مشروب است و ما هم می‌شنیدیم و می‌فهمیدیم، ولی مجبور بودیم خود را به نفهمی بزنیم. بعد مأمور تفتیش آمد و از اینکه سؤال از اثاثیه اینجانب کرده بود، معذرت خواست.

به هرحال بدون تفتیش از آنجا گذشتیم. هوا بسیار سرد بود. آقای رئیس - شاید برای رفاع از سرما - بطری را سر می‌کشید. بوی آن بلند می‌شد و به مشام آن جوان ارمنی که عقب سوار بود، می‌رسید و او برای طعنه به اینجانب صدا می‌زد: جناب رئیس! بوی خوشی می‌آید و قاه قاه می‌خندید و چند مرتبه‌ای این جریان تکرار شد و هرچه که تملّق جناب رئیس را گفت، او جرعه‌ای هم به او نداد و حتی تعارفی هم به او نکرد. به همین ترتیب رفتیم تا از حدود دلیجان گذشتیم.

در این هنگام ماشین پنچر شد. برای پنچرگیری بیرون آمدیم و در سرما نشستیم. جوان ارمنی دم به دم می‌گفت: البته ماشینی که در آن خلاف شرع بشود، پنچر می‌گردد و ما را به باد مسخره می‌گرفت و صدای قاه‌قاه او و نیز آقای رئیس بلند می‌شد.

عاقبت این حقیر نزدیک رئیس شدم و خود را به دوستی با آقای صدیقی وزیری از اهل کردستان که در دارایی شیراز بود، برای او معرفی کردم و دم و دود رئیس را با این بهانه بستم و از تکرار سرکشیدن بطری باز داشتم و فیمابین او و جوان ارمنی جدایی افکندم.

پس از اتمام پنچرگیری سوار شده و به طرف قم حرکت کردیم. این حقیر به توجّه قلبی متوسّل به ساحت محترم حضرت معصومه سلام اللَّه علیها شدم و از جریان جوان و رئیس شکایت نمودم تا به قم رسیدیم. ماشین درب گاراژ سوت زد که درب بسته باز شود و وارد گردد.

درب باز شد و ماشین خواست وارد شود، ناگهان صندوق‌های آن جوان و رئیس که در یک ردیف روی رکاب ماشین بسته بود، اصطکاک با آستانه درب گاراژ پیدا کرد و حساب هر دو صاف شد و از درب گاراژ تا وسط حیاط یک جدول مشروف به راه افتاد و صدای مسخره حمالهای گاراژ برخاست.

این حقیر هم فوراً اثاثیه خود را به شخصی دادم که بیاورد و حسابم را با راننده تصفیه کردم و بیرون آمدم و آنها را به حرمان از مقصد واگذار کردم و از عنایت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها سپاسگزاری نمودم.(56)

آیت‌اللَّه شب‌زنده‌دار راجع به عموی محترمشان، عبدصالح مرحوم آقای‌حاج‌قنبر رحمة اللَّه علیه نقل کردند که: همسرشان حمل پیدا کرده بود و بعد از مدتی متوجّه می‌شوند که جنین حرکت ندارد. مراجعه به دکتر می‌شود و او می‌گوید: بچه در شکم مادر مرده و باید عمل جراحی انجام شود و بچه مرده را بیرون بیاورند. آن زمان - شصت سال قبل - هم که هنوز عمل جراحی شایع نبود و امکانات و وسایل امروز را نداشته‌اند و از این‌رو عمل برای آن خانم و بستگانش گران تمام می‌شود و بالاخره تصمیم می‌گیرند که برای استشفا به مشهد مقدّس مشرّف شوند. لذا حرکت می‌کنند تا به قم می‌رسند، خود آن محترمه گفته است: برای زیارت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها رو به سوی حرم رفتیم و به مجرّد اینکه پا را داخل حرم گذاشتیم بچه شروع به حرکت کرد و به جنبش آمد. این جریان موجب شادی آنان می‌شود و مرحوم حاج قنبر از قم نامه‌ای به جهرم می‌فرستد و جریان را اطلاع می‌دهد و می‌گوید: ما پیش از آنکه به مشهد برسیم، خداوند لطف کرده و شفا داد.

آثار توسّل به حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها

توسّل به خاندان عصمت و طهارت راهگشای انسان‌ها در مواضع تحیّر و حلّال مشکلات آنان ر دشواریها و سختیهای زندگی است و این مطلب کاملاً تجربه شده و قابل تردید نیست و از جمله توسل به ذیل عنایت علیا معظّمه حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بنت موسی علیه‌السّلام از ابواب نجات و از وسایل قضای حاجات، نیل به مقاصد، خواسته‌ها و رفع بلیّات است. حتّی بعضی از افراد بر اثر شدّت اتصال روحی و معنوی با آن بانوی یگانه عالم رسماً با او حرف می‌زنند و به برکت عنایات و افاضات آن حضرت به سرعت به مطالب و خواسته‌های خویش دست می‌یابند که در این مجال مواردی را نمونه می‌دهیم و چه‌بسا که این خود یادآور موارد متعدّدی باشد که خوانندگان محترم دیده و تجربه کرده باشند.

1- مرحوم مغفور حجةالاسلام آقای سید محمّدباقر موسوی گوگدی، والد ماجد مرحوم آیت اللَّه العظمی گلپایگانی رضوان اللَّه علیه، گاهی از گلپایگان به عزم زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها به قم می‌آمده‌اند و فرزند گرانقدرشان رضوان اللَّه علیه فرمودند: به یاد دارم که یک بار مرا هم با خود به قم آوردند و من با ایشان بودم.

در یکی از سفرهایی که آن سیّد جلیل و بااخلاص به قم می‌کنند، منزلی را به مبلغی اجاره می‌کنند که مال‌الأجاره آن نسبتاً زیاد و گران بوده است. آن مرد بااخلاص و صاحب مقام یقین فرموده بود: ای عجب من از عمّه‌ام - حضرت معصومه سلام اللَّه علیها خواستم که منزل خوبی برایم فراهم کنند و ایشان اجابت کردند، ولی از یادم رفت که از ایشان بخواهم که ارزان هم باشد.

2- مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج میرزا مهدی بروجردی رحمة اللَّه علیه، اب‌الزوجه آیت اللَّه العظمی گلپایگانی که در ماه جمادی الاخری سال 1388 ه'ق درگذشت، راجع به دفن ایشان در حول و حوش حرم مطهّر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از ناحیه عوامل طاغوت سختگیری و اشکال‌تراشی می‌شد و با آنکه خود ایشان قبری را برای خود پیش‌بینی کرده و یا آن را از قبل خریداری کرده بودند، بعد از فوتشان مورد مخالفت مسئولان دولتی قرار گرفت. آقا فرمودند: من به حضرت معصومه سلام اللَّه علیها عرض کردم: ایشان یک عمر پناهنده به شما بود و به این مکان مقدّس رفت و آمد داشت. اکنون او را از جوار خودتان محروم نسازید. و بحمداللَّه خداوند اصلاح کرد و رفع مانع شد و آن عالم محترم را در آن مرکز مقدّس دفن کردند.

3- برای خود اینجانب هم شرایطی پیش آمد که از نظر اقتصادی در تنگنا قرار گرفتم و مخارج تمام شد و مرا که در دوران تجرّد به سر می‌بردم، مضطرب و ناراحت کرد. وقت عصری بود که از فرط ناراحتی و دلتنگی از مدرسه مبارکه رضویه که محلّ سکونتم بود، بیرون آمدم و به حسب ظاهر به سوی حرم رفتم. دیگر یاد ندارم که چه گفتم و چه کردم، ولی به خوبی در ذهنم مانده است که در بیرون حرم، در خیابان موزه که دو در از درهای صحن و حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها از آنجا باز می‌شود و نیز در اصلی مسجد اعظم در آن قسمت است. در نزدیکی درب مسجد، میان رفت و آمد مردم کسی رسید و مراسم تعارفات مختصری انجام شد و او دست داد و وجهی در دستم گذاشت و رفت و من او را نشناختم و آن وجه هرچند زیاد نبود، ولی برای دو سه روز یا یکی دو روز در آن شرایط کارگشا بود. اینجانب مدّعی نیستم که آن شخص از رجال غیبی و اولیاء اللَّه بوده و با شناخت از بنده این لطف را کرده ولی این مقدار برایم تقریباً روشن است که عنایت معظّمه دوران، دخت موسی الکاظم علیه‌السّلام موجب شده به دل آن مرد بیفتد که در میان آن رفت و آمد این وجه را خیلی محترمانه در دست من بگذارد و زود هم برود که البته احتمال اوّل هم بعدی ندارد، ولی بنده شاهد و مؤیدی برای آن ندارم که موجب اطمینان باشد.

جوان محترم تحصیل کرده‌ای از دوستان می‌گفت: من هر وقت برای حاجتی به ویژه تشرّف به مشهد، متوسّل به حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها شدم موفق گردیده و مشرّف شدم و راستی که حضرت معصومه سلام اللَّه علیها اخت الرّضاست.

بالاخره توسّل به آن مکرّمه یگانه، یکی از مایه‌های سعادت و رفع مشکلات و نیل به مقاصد است و مقام رفیع و شأن منیع او هم ایجاب می‌کند که اگر مضطرِّ گرفتاری رو به آن بزرگوار بیاورد، به اذن‌اللَّه به خواسته خود برسد و به حاجتش دست یابد.

بله ممکن است در موردی آنچه را که انسان درخواست می‌کند به صلاح او نباشد یا کلاً مصلحت نظامات مقرّره الهی نباشد، در این مورد البته توسّل بی اثر می‌ماند و یا به کلی حال دعا و توسّل از آدمی گرفته خواهد شد.

چنانکه مرحوم آقای گلپایگانی نقل فرمود که: در زمان مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری، شخصی از اهل علم از من درخواست کرد که از آقای حاج شیخ وجهی برای مخارج او بگیرم. من این را به ایشان عرض کردم ولی مؤثر واقع نشد و چیزی ندادند. من با خود گفتم: اکنون که چنین شد من به حرم مطهر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها بروم و برای آن شخص دعا کنم، شاید کار او بدینوسیله حل شود. به این عزم به حرم مشرّف شدم و بسیار دعا کردم ولی همین مطلب که به خاطر آن رفته بودم بکلی از یادم رفت و راجع به آن اصلاً دعا نکردم!

حل مشکلات علمی

آنچه که راجع به تأثیر فراوان به ذیل عنایت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها ذکر شد، منحصر به جنبه مادی و اقتصادی و ظواهر زندگی نیست و در این محدوده خلاصه نمی‌شود بلکه آنانی که تشنه کام مقامات معنوی و یا زلال علم‌اند و به دنبال حلّ مشکلات علمی، گام برمی‌دارند نیز از رهگذر توسّل و روی آوردن به حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها می‌توانند، مشکلات خود را رفع کرده و حجاببها را از روی چهره مطالب علمی بردارند و به مقصد عالی و هدف والای خود نایل گردند، بلکه از نقطه‌نظر اینکه سازمان وجودی آن مکرّمه و کلاً خاندان پیغمبر با علم و معرفت صورت گرفته و خاندان علم و فضیلت‌اند، طلب نیل به علم و کمال از آنان زمینه مساعدتری برای پذیرش و اجابت دارد.

تاریخ نشان می‌دهد که افرادی با استمداد از انفاس قدسیّه حضرت معصومه سلام اللَّه علیها و در پرتو توسّل به ذیل عنایت آن مکرّمه، حجابهای علمی را کنار زده، حقایق و نکاتی برای آنان از این رهگذر روشن شده است و بالاخره حوایج و درخواستهای علمی حاجتمندان نیز در این جایگاه باعظمت رواشده و درخواست کنندگان به حاجت خود رسیده‌اند.

مرحوم محدّث قمی اعلی اللَّه مقامه الشریف در شرح حال صدرالمتألّهین شیرازی نوشته‌اند: از بعضی از مشایخ خود شنیدم که مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضی از ابتلائات از اقامتگاه خود به دارالایمان قم که عُشّ آن محمّد و حرم اهلبیت صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم است، مهاجرت کرد و بهحکم اِذا عَمَّتِ الْبَلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیْکُمْ بِقُمْ وَ حَوالیها وَ نَواحیها فَاِنَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها ؛(57) هنگامی که فتنه‌ها و ابتلائات شهرها را فراگرفت بر شما باد به قم و حوالی آن، زیرا فتنه‌ها از آنجا رفع گردیده است. به قریه‌ای از قرای قم که در چهار فرسخی آن شهر واقع و موسوم به "کهک" است، پناه برد و گاهگاهی که بعضی مطالب علمیّه بر او مشکل می‌گردید، از کهک به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها تشرّف می‌یافت و از آن حرم فیض آثار بر او افاضه می‌شد.

سپس محدّث بزرگوار در تأیید این جریان می‌گویند:

فاضل اشکوری لاهیجی، در کتاب محبوب القلوب، در احوال خاتم الحکماء الیونانیّین، ارسطاطالیس فرموده است: چون ارسطو در بلده اسطاغیرا از دنیا رحلت کرد، اهل آنجا استخوانهای او را پس از آنکه پوسیده شده بود در ظرفی از مسّ گزاردند و آن را در موضعی دفن کردند و آن مکان را مجمع خود قرار داده، از برای مشورت در کارهای بزرگ و امور جلیله در آنجا جمع می‌شدند و هر وقت مطلبی از فنون علم و حکمت برایشان مشکل می‌شد، قصد آنجا را نموده، برسر قبر او نشسته، مشغول به مناظره و مباحثه می‌گردیدند، تا آنکه مشکل ایشان حلّ و مطلبشان واضح و روشن می‌شد و چنان اعتقاد داشتند، که آمدن بر سر قبر ارسطوطالیس بر عقل و ذکاء آنان می‌افزاید و اذهانشان را پاک و تلطیف می‌نماید.

محدث بزرگ در اینجا اضافه می‌کند: پس هرگاه حکمای یونان، این نحو اعتقاد به استخوانهای پوسیده ارسطاطالیس داشته باشند، عجبی نیست که حکیم الهی و فیلسوف امامی، صدرالمتألّهین، هرگاه مسأله‌ای علمی بر او مشکل شود، از چهار فرسخی قم به قصد تشرّف به آستان ملک پاسبان حضرت سیّدتنا فاطمه سلام اللَّه علیها که مهبط فیوضات ربانیه و تجلیّات سبحانیّه است حرکت کند، برای آنکه علوم بر او افاضه شده و مطالب عویصه برایش کشف و حلّ گردد.(58)

کسان دیگری نیز در همین موضوعِ حلّ مشکلات علمی توسّل به آن بانوی زمانه پیدا کرده، خداوند قادر متعال به برکت آن وجود پاک و آن گوهر تابناک و بی‌همتای هستی افاضه مطالب کرده و حلّ قضیه و مشکل علمی و جواب مسأله غامض را به ذهن توسّل جویان القا و الهام فرموده است. یکی از علمای برجسته و پرهیزکار در حاشیه کتاب مکاسبی که از روی آن تدریس می‌کرده‌اند در صفحه 143 (بحث ترتّب عقود متعدّده بر مال مجیز) نوشته‌اند:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم. دیروز هرچه روی این قسمت، مطالعه و فکر نمودم برایم روشن نشد و موقع مباحثه شد، با بناء بر اینکه با تصریح به ابهام مطلب در این قسمت درس را بگویم، آماده حرکت شدم و هنگام خروج از منزل با توسّل به حضرت معصومه سلام اللَّه علیها، خزینه غیر منقوصه الهی سلام اللَّه علیها، دعا نمودم و بیرون رفتم. دیگر حتی فکر مطلب هم نبودم. امّا همینکه نزدیک صحن مطهّر رسیدم،ناگهان خصوصیّات مطلب از اول: "وللعقود اللاحقة..." تا "علی المعوّض ابتداً" به ذهنم، به اذن اللَّه تعالی و برکت سیّدتنا فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها القا شد و روشن گردید.

وَالْحَمْدُ لِللَّهِ عَلی آلائِهِ وَ نِعَمِهِ، اِلهی بِفاطِمَةَ بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهِمْنا کُلَّ خَیْرٍ وَ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ. 21شوّال‌المکرم 1411

این بحث و نکات و مطالبی که پیرامون آن گفته شد، توجّه و آگاهی می‌دهد که علمای اعلام و طلاب و فضلا می‌توانند علاوه بر مطالعات مستمرّ و دقّت و باریک شدن در مطالب از مسیر توسّلات نیز قسمتی از مسایل علمی خود را حل کنند، به ویژه برای روحانیّت قم که میهمانان مستمرّ حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بوده، همواره بر سر سفره احسان و لطف آن بانوی بهشتی نشسته و به انواع نعم مادّی و معنوی متنعّم و برخوردارند، در این نوع مشکلات و مسائل، دست توسل به ذیل عنایت این کانون خیر و احسان زده، او را در خانه خداوند متعال، واسطه کنند تا به برکت آن بزرگوار شفّافیّت ذهن و قوّت حافظه پیدا کرده، قوّه درّاکه در آنان نیرومند گردد و به زودی به عمق مسائل و مطالب رسیده و یا اگر مشکلی در راه رسیدن به مطلب است، خداوند مرتفع سازد و راه نیل به مطالب را هموار فرماید.

برکات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها

نزول اجلال حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و ورود او به قم، منشأ خیرات و برکات گوناگون و چشمگیر و ماندنی برای قم و اهل واردین آن، بلکه برای عموم مسلمانان جهان، حتّی در اقصی نقاط عالم گردید.

شهر، شهر زیارتی شد و از مشرق و مغرب جهان مردم علاقمند به بیت وحی برای زیارت آن معظّمه یگانه روبه این شهر شریف می‌آورند و در آمدن این جمعیّت‌های فراوان چه منافع بزرگی برای شهر و مردم آن تأمین می‌شود، ارتباط بین قم و بلاد و ممالک اسلامی حاصل می‌گردد، فرهنگ اسلامی از این پایگاه علمی به نقاط مختلف انتقال می‌یابد، جنبه‌های اقتصادی مردم قم رشد می‌کند و ده‌ها منافع دیگر که در پرتو زیارتی شدن این شهر، خداوند بزرگ متوجّه مردم این شهر و واردین و دیگر ملت اسلامی گردانیده است.

و از برکات بی‌نظیر، آنکه این شهر قداست پیدا کرده، مورد توجّه و اقبال علما و دانشمندان قرارگرفت و بالاخره بزرگترین پایگاه دینی و عالیترین حوزه علمیه در جهان گردید. ورود دو شخصیّت بزرگ علمی، مرحوم حایری و مرحوم بروجردی به قم بدون تردید از برکات حضرت معصومه سلام اللَّه علیها است و به نظر ما اندک ابهام و اجمالی ندارد و زمینه هیچ‌گونه شکّ و تردیدی در آن نیست.

اینک ما جریان ورود هریک از آن دو بزرگوار را به صورت گذرا و اجمالی، ذکر می‌کنیم تا صدق مدّعایمان ظاهر گردد.

1- آمدن مرحوم آیت اللَّه‌العظمی، مؤسس حوزه، آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری اعلی اللَّه مقامه به قم و عزم بر اقامت در آن شهر بر اثر یک استخاره‌ای بوده است که در کنار حرم حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیهاو با توسّل به آن حضرت انجام شده و در نتیجه آن توسّل آیه‌ای آمده که ایشان را موظّف به ماندن و جمع کردن علما و فضلا فرموده است و خلاصه هدایت بی‌دغدغه‌ای در آن جریان در پرتو حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها شامل حال ایشان شده است.

فرزند برومندشان مرحوم آیت‌اللَّه آقای حاج شیخ مرتضی حایری اعلی اللَّه مقامه در این رابطه می‌گویند:

مرحوم والد رَحِمَهُ الْعالی رَحْمَةً واسِعَةً تا آن‌جا که من یاد دارم با قرآن استخاره نمی‌کردند و می‌فرمودند: من درست نمی‌فهمم مثلاًیُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّمواتِ وَالْاَرْضِ نسبت به موضوع استخاره خوب است یا بد، مربوط به موضوع دیگری است.

ولی معروف و مسلّم است که برای ماندن در قم، پس از اصرار عدّه‌ای از علما و اهالی قم و اهالی تهران، بالای سر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها برای ماندن در قم استخاره کرده بودند و این آیه آمده بوده است:وَأتُونی بِاَهْلِکُمْ اَجْمَعینَ ؛(59)

این آیه خطاب حضرت یوسف به برادران است، که به آنان فرمود: همه اهل و بستگان خود را نزد من بیاورید.

این استخاره در کنار قبر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها بدون هیچگونه اجمال و ابهامی مرحوم آیت اللَّه حایری را به اقامت و آوردن اهل و بستگان خود بدان سرزمین مقدّس فرامی‌خواند. و از این رو آن زعیم بزرگوار، بستگان و حواریّون خود را به آمدن به قم از اراک که قبلاً آنجا بر گرد شمع وجودش اجتماع کرده بودند، فرامی‌خواند، در نتیجه عزم بر ماندن و پیدا کرده و بالاخره چنین حوزه علمیّه با عظمتی را تشکیل می‌دهند.

آری، تشکیل حوزه در شهرستان اراک قبلاً به وسیله همین شخصیّت بزرگ علمی، یعنی مرحوم آیت اللَّه العظمی حایری اعلی اللَّه مقامه صورت گرفت و دلدادگان علم و فضیلت نیز در آن حوزه جمع شده، گرد آمدند و حوزه اراک تحرّک و رونقی پیدا کرد.

نیز تشکیل حوزه علمیه در قم با دست توانای همان عالم ربّانی و فقیه با اخلاص صورت گرفت و حوزه‌ای قوّی و نیرومند و با برکت شد و رجال بزرگ و کم‌نظیری را تربیت کرده، تحویل جهانیان داد و برکات و آثار آن چشمگیر و مستمر گردید و اکنون متجاوز از چهار ربع قرن است که در جهان اسلام تلألؤی خاص دارد، به طوری که نه تنها ممالک اسلامی بدان توجّه دارند، بلکه ممالک بیگانه و دور از اسلام چه کشورهای شرقی و چه غربی برای این حوزه اهمیّت ویژه قایل بوده مرکزیت و محوریّت دینی برای آن قائلند و خائنان و ابر قدرتهای خودسر، از آن بیمناک می‌باشند.

بالاخره هر دو حوزه به دست یک نفر احداث و تأسیس شده است، ولی یکی از آن‌دو، دچار رکود و رقفه شده و یا به قهقرا برمی‌گردد و دیگری روز به روز تلألؤ بیشتر پیدا کرد، نور داد و روشنی آفرید و آثار و ثمرات خود را به نقطه نقطه جهان صادر کرد و ندای شیعه را به اقطار عالم رسانید. این چه سرّی است و چه رمزِ نهانی دارد؟!

جز اینکه قم چیزی دارد که اراک و اصفهان و سایر بلاد ندارند و آن بضعه موسی، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها می‌باشد.

مضجع و مرقد مطهّر این بانوی بزرگ و با عظمت، روحانیّتی خاص و قداست و معنویّتی مخصوص و خلل‌ناپذیر به این شهر داده است که با وجود آنکه از نظر جغرافیایی، محیطی مساعد نبوده واز آب و هوای مطلوب و مطبوعی برخوردار نیست، اینچنین مورد توجّه نفوس واقع شده، دلها مجذوب آن گردیده است و جمع کثیری از هیأت علمیه، علما، فضلا و طلاب با محرومیت‌های گوناگون مادّی روی به اینجا آورده و اقامت در این کویر برای اشتغال و فراگیری علوم و معارف آل محمّد علیهم‌السّلام را بر انواع رفاه‌ها و راحتی ها در سایر بلاد ترجیح می‌دهند.

و جان کلام اینکه آمدن مرحوم آیت اللَّه العظمی حایری و تأسیس حوزه و اقبال نفوس، مخصوصاً فضلا و علما، همه از برکات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است.

2- جریان اقامت سیّد الطائفه، مرحوم آیت‌اللَّه العظمی آقای بروجردی اعلی اللَّه مقامه نیز مستند به عنایات حضرت معصومه سلام اللَّه علیها است، بدین ترتیب که ایشان در اواخر سال 1361 ه'ق مبتلا به بیماری فتق می‌شوند و قرار می‌شود که در تهران عمل کنند، هنگامی که به مقصد معالجه از بروجرد خارج می‌شوند، وضع مزاجشان رضایت‌بخش نبوده و تقریباً در بیهوشی بوده‌اند و این حال ادامه داشته تا یک مرتبه در دل‌شب، چشم گشوده و چراغ‌های قم را مشاهده می‌کنند. از همراهان استفسار می‌فرمایند، اینجا کجاست؟ عرض می‌کنند: قم است.

جذبه‌ای روحانی و کششی معنوی ایشان را به خود مشغول می‌کند و در آن حالت تصمیم می‌گیرند که پس از بهبودی، بقیّه عمر را در این آستان مقدّس بگذرانند.

در عبارت دیگری آمده که: هنگام حرکت از بروجرد، وضع مزاجی ایشان سخت بوده و در حالت بیهوشی می‌گذرانیدند ولی ناگهان در وقت شب از خواب بیدار و از داخل اتومبیل نظرشان به چراغ‌های شهر قم می‌افتد، می‌پرسند اینجا کجاست؟ همراهان به عرض می‌رسانند: اینجا قم است. منظره چراغ‌های شهر قم در آن دل‌شب اثر عمیقی در دل ایشان می‌گذارد و قصد می‌کنند که اگر از این بیماری شفا یافتند، بقیّه عمر را در کنار مرقد منوّر حضرت فاطمه‌معصومه سلام اللَّه علیها به سر ببرند.

بالاخره خداوند به برکت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها آن بزرگوار را شفا می‌دهد و از این‌رو بعد از علاج بیماری به قم می‌آیند و آن تحوّل عظیم علمی و فرهنگی را در حوزه به وجود می‌آورند. و علما و مجتهدین بسیاری را پرورش داده، صدای روحبخش اسلام و تشیّع را به گوش جهانیان رسانیدند.

قابل توجّه است که نکته‌ای را که در مورد آمدن مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری اعلی اللَّه مقامه ذکر کردیم، در مورد مرحوم آیت اللَّه العظمی بروجردی اعلی اللَّه مقامه نیز صادق است. آن بزرگوار پس از بازگشت از نجف اشرف، حوزه بروجرد را پس از انطماس و رکود احیا کرد و رونقی داد و جماعتی دور وجود مبارکش جمع شدند و آن مرد بزرگ، حدود چهل سال در آنجا اقامت فرمود - بعد از آنکه بروجرد زادگاهشان هم بود - و فیض بخشی فراوانی کرد، سپس به قم آمد، حوزه مبارکه قم دستاورد مرحوم حایری بزرگ را توسعه داد و آبیاری کرد. از ابعاد مختلف آن را گسترش داد و نام قم را عالمگیر کرد. از اکثر شهرها و بلاد ایران، بلکه از قسمتی از روستاهای آن جوانانی با شور و شوق را به سوی این مرکز علمی جذب نمود تا بالاخره حوزه یگانه و بی‌نظیر جهان تشیّع گردید، در حالی که حوزه بروجرد رو به توقف و رکود گذارد و تحرّک و پویایی خود را از دست داد.

شگفتا شخصیّتی بزرگ و کم‌نظیر مانند آیت اللَّه العظمی بروجردی در رأس دو حوزه قرار می‌گیرد و یکی را در خلال مدّت چهل سال رشد نسبی و زودگذر می‌دهد و دیگری را خلال مدّت حدود پانزده سال رشد مطلق می‌بخشد و آن را جهانی کرده و به اوج عظمت و سربلندی می‌رساند.

این چه سرّ نهفته و رازِ نهانی است، جز اینکه قم گوهری دارد که بروجرد با همه سوابق درخشانش ندارد، چنانکه در جریان مرحوم حایری اراک نداشت و آن مرقد منوّر دختر بلنداختر حضرت موسی بن جعفر سلام اللَّه علیها می‌باشد. آری، قم، حضرت معصومه سلام اللَّه علیها دارد و اراک و بروجرد ندارند.

این بانوی بزرگ و سرافراز، پشتوانه عظیمی است که شخصیّتهای وزین را بدین سو و سمت می‌کشد و متفکران و اندیشمندان را از هر نقطه‌ای جذب می‌نماید و دلها همه در هوای اوست، از این رو تأسیس حوزه به دست مرحوم آقای حایری از برکات حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است و تجدید و تحکیم اساس آن مرکز عظیم و گسترش چشمگیر آن به دست مرحوم آقای بروجردی نیز از برکات آن معظّمه دوران است.