دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)0%

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع) نویسنده:
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه:

مشاهدات: 17470
دانلود: 4693

توضیحات:

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17470 / دانلود: 4693
اندازه اندازه اندازه
 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده:
فارسی

فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها شفیعه روز جزا

یکی از معتقدات شیعه و از مباحث کلامی، موضوع شفاعت است که اصل آن از قرآن کریم به خوبی استفاده می‌شود.

پیروان مکتب تشیّع و دادادگان خاندان پیغمبر علیهم‌السّلام با اتکای به آیات کریمه قرآنی و روایات شریفه، این موضوع را حتمی دانسته و بدان اعتقاد قلبی دارند.

خداوند در قرآن کریم خطاب به رسول اکرم صَلّی اللَّه عَلَیْهِ وَآلِه وِسَلَّم می‌فرماید:

وَ مِنَ الَّلیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً ؛(65) پاسی از شب را از خواب برخیز و به قرآن و نماز بگذران. این یک وظیفه اختصاصی برای توست. امید است که پروردگارت تو را به مقامی قابل ستایش برساند.

در تفسیر آیه از اهلبیت عصمت علیهم‌السّلام آمده که مقصود از این مقام محمود، مقام شفاعت است.(66)

شفعاء یوم القیامه متعددند و در رأس همه، رسول خدا، پیامبر خاتم صَلّی اللَّه عَلَیْهِ وَآلِه وِسَلَّم می‌باشند. چنانکه علاوه بر آیه فوق روایات متعدّد دلالت بر این موضوع دارد و نیز ائمه طاهرین، جزء شفعای عنداللَّه می‌باشند و این مقتضای آبرومندی آنان در نزد خدای تعالی و رأفت آنان نسبت به بندگان خداست و در زیارت حضرت امام حسین علیه‌السّلام می‌خوانیم:اَلَّلهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ...

بارخدایا! شفاعت حسین علیه‌السّلام را در روز ورود بر خودت روزیم فرما.

بالاخره در طبقه مردان، انبیا و اوصیا و ائمه طاهرین و برخی دیگر شفاعت می‌کنند و نیز در میان زنان و طبقه بانوان کسانی هستند که دارای مقام والای شفاعتند و شخصیّتهای گرانقدری که به اذن اللَّه تعالی در قیامت، شفاعت می‌کنند.

و آنچه که در اینجا مسلّم است، اینست که دو معظّمه دوران و افتخار بانوان جهان، دو شخصیّت بی‌نظیرِ فاطمه نام، یکی حضرت صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیها وعلی ابیها وبعلها وبنیها و دیگری کریمه آل محمّد و بضعه حضرت موسی بن جعفر علیه‌السّلام، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام صاحب مقام شفاعتند.

آنچه که حکایت از مورد اوّل می‌کند، روایات بسیاری است که در ابواب معاد و قیامت و نیز در ابواب فضایل حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام

رسیده است و از جمله روایت جابر از حضرت باقر علیه‌السّلام است که در یکی از فقراتش آمده است: ای جابر! واللَّه که فاطمه شیعیان و محبّان خود را التقاط می‌کند آنگونه که مرغ دانه‌های خوب و سالم را از میان دانه‌های بد، جدا نموده و انتخاب می‌کند.(67)

و اما راجع به حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام بعضی از روایات که از خاندان پیغمبر نقل شده، صریح در این معناست. چنانکه سید عالم شهید مرحوم قاضی نوراللَّه شوشتری رضوان اللَّه علیه نقل فرموده است که حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند: "آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکّه است و برای رسول خدا صَلّی اللَّه عَلَیْهِ وَآلِه وِسَلَّم حرمی است و آن مدینه است. آگاه باشید که برای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام حرمی است و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندان من، بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم کوفه کوچکی است. آگاه باشید که برای بهشت هشت در است که سه تای آن به سوی‌قم مفتوح می‌باشد."

بعد فرمودند: تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدی وَاَسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ ؛(68)

در سرزمین قم، زنی از فرزندان من که نام او فاطمه و دختر موسی بن جعفر است از دنیا خواهد رفت و شیعیان من همگی به برکت شفاعت او داخل بهشت خواند گردید.

و نیز در زیارت آن مکرّمه سلام اللَّه علیها که خود از امام علیه‌السّلام، مأثور است می‌خوانیم: یا فاطِمَةُ اشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ... ای فاطمه!برای من در مورد بهشت، شفاعت کن... بنابراین، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها همچون جدّه معظّمه‌اش فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها از شفعای محشر است.

آنچه در اینجا بسیار قابل توجّه است این است که برحسب ظاهر روایاتی که در دو مورد، ذکر شد، نه تنها آن دو حبیبه خداوند، صاحب مقام شفاعتند، بلکه شفاعت آنان در سطحی وسیع و گسترده می‌باشد. چنانکه در روایت مربوط به حضرت معصومه سلام اللَّه علیها کلمه "اَجْمَعِهِمْ" به کار رفته که کاملاً ظاهر در این است که همه شیعیان به شفاعت آن بزرگوار می‌رسند و عامّه شیعه از آن بهره‌مند و برخوردار خواهند گردید.

این تعبیر، بسیار ارزشمند است، زیرا از یک سو مقام والای حضرت فاطمه بنت موسی را ابراز می‌دارد که شفاعت آن حضرت نوع خاصی از شفاعت است؛ گروهی نیست و طایفی نمی‌باشد، بلکه فراگیر و عمومی است و به کافّه شیعه خواهد رسید.

و از دیگر سو تعبیر امیدبخش و فرح‌انگیز است و نور امید در دلهای همه شیعیان ایجاد می‌کند. شفاعت حضرت معصومه سلام اللَّه علیها شعاع رحمت واسعه الهیه است که همه را زیر پروبال خود خواهد گرفت.

بنابراین اگر در زیارت آن مکرّمه بی‌بدیل می‌خوانیم: یا فاطِمَةُ اشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ و درخواست شفاعت از آن خزینه رحمت الهی می‌کنیم، تقاضایی به جا و به مورد است که او صاحب شفاعت کبری و تامّه است و دامنه شفاعتش آن قدر گسترده و وسیع است که به هرکسی که در زیر لوای مقدّس تشیّع باشد خواهد رسید.

بله! در اینجا نباید یک مطلب را از یاد برد و آن این است که در همان روایت مخصوص، می‌فرماید: "شیعیان من به شفاعت او داخل بهشت خواهند گردید" و اکنون باید همه در حال خود فرو رویم و بنگریم که آیا در زمره شیعیان امام صادق علیه‌السّلام هستیم؟ و آیا این عنوان و واژه درباره ما صادق است؟ و آیا آن امام بزرگوار، تشیّع ما را امضا می‌کند؟ اگر خدای نخواسته این مطلب مورد تردید قرار گرفت یا این عنوان منتفی شد، حکم و اثر آن نیز در پی آن منتفی خواهد گردید. ملاک شیعه بودن را ما خود نمی‌توانیم تفسیر کنیم و به دست بدهیم، ملاک آن طبق تفسیر خاندان پیغمبر علیهم‌السّلام باید در عمل روشن گردد و عمل ماست که معیار تشیّع ما خواهد بود.

بالاخره فیض، فیضی مستعدّ است و اقتضای شمول آن نسبت به همه افراد شیعه، محقّق است. اکنون بکوشیم که حداقل در ردیف ضعفای شیعه - از نظر فکر و عمل - باشیم تا مشمول لطف عمیم حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها قرار بگیریم.

تکریم حریم قم و حضرت معصومه سلام اللَّه علیها

قم از آغاز امر و خصوصاً از هنگام ورود حضرت فاطمه بدان سرزمین و دفن بدن مطهّر آن بانوی بزرگ در این خاک، قداستی خاصّ داشته و مورد احترام ویژه بوده است. چنانکه حرم مطهّر، قبّه سامیه، بقعه منوّره و صحن شریف حضرت معصومه سلام اللَّه علیها از احترام خاصّ عموم طبقات برخوردار بوده است و چنین در ذهن دارم که در طول سالیانی که در قم مشرّف می‌باشم، احیاناً دیده‌ام مؤمنان پاکدلی را که برای ورود به صحن و تشرّف به حرم مطهّر، از محلّ ورود خود را پابرهنه کرده و برای زیارت، مشرّف شده‌اند.

شهرستان قم مورد احترام طبقات و حتّی سلاطین بوده است، چنانکه مسلّم است که بعضی از فراریان از دستگاه‌های حکومتی در ادوار مختلف، رو به قم کرده و پناه به آن می‌آورده‌اند.

یکی از نویسندگان می‌نویسد: به پاس حرمت این سرزمین که حرم اهلبیت معصومین نامیده شده، حضانت آن مورد تأیید کلیّه سلاطین گردیده بود، تا جایی که پادشاه متعصّب و مقتدر حنفی، یعنی اتابک ساتمازبن قائم ازهم در نیمه قرن ششم، شهر قم را به عنوان مهد امنیت شناخته، حضانت آن را محترم می‌شناخت. از این روی، کمتر زمانی بود که قم مجمع وزرای مغضوب و امرای منکوب و رجال شکست خورده سیاسی نباشد. ولی در عصر صفویّه، محیط بست به مرافق آستانه تخصیص یافت و عمارت ساروتقی به جای دار الشّفای کنونی مرکز سکونت متحصّنین گشته، در همانجا از مطبخ خیرات هم اطعام می‌شدند و از آن پس کلیّه پادشاهان ایران هم در رعایت حرمت حرم فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها از نظر حفظ حضانت کوشا بودند.(69)

و هم او از قول بعضی از سیّاحان خارجی نقل کرده است که این شهر ار معمولاً دارالامان می‌گویند، ولی این کلمه نسبت به عیسویان یا پیروان سایر مذاهب، صدق نمی‌کند، بلکه فقط دارالامان بزه‌کاران و جانیان است که برای فرار از مجازات به این شهر می‌آیند و در زیر دیوارهای مقبره، پناهنده می‌گردند. (70) و گویا مطلبی را که این نویسنده محترم از پادشاه حنفی نقل کرده است مستند به نوشته ملک الوعّاظ شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی، دانشمند بزرگ قرن ششم هجری است. او کتابی ارزنده به نام "النقض" در ردّ نوشته گمراه‌کننده بعضی از علمای عامّه، به نام "بعضُ فضایح الروافض" نوشته و چون آن گمراه گفته است: در هر شهری که رافضیان (شیعیان) غلبه دارند، دین و شریعت را آنجا جمال رونقی نباشد و بعد به قم و بعضی از شهرهای شیعه مثال زده است. ایشان در جواب او فصل مشبعی راجع به آثار فراوان و روشن دیانت در قم بحث کرده تا بدینجا که می‌گوید: در این تاریخ که این نقض را می‌نویسم، مثالی رسیده از قم که مُقطِع قم: غازی عادل صاتماز بن قائم از الحرامی ضاعف اللَّه دولته به قم فرستاده است اوّل این عبارت که اهل قم از خدای تعالی به نزدیک ما ودیعت‌اند. و ما را رعیّتی مبارکند و تا قم نامزد و دیوان ما کرده‌اند هر روزه ما را منزلتی و مرتبتی پدیده آمده است و ما ایشان را به فال کرده‌ایم.

بعد شیخ عبدالجلیل می‌گوید: چون چنین پادشاهی حنفی متعصّب، ملحدکش در حق قم و قمیان چنین می‌نویسد، الا از سر بصیرت و حقیقت نباشد چه پادشاه از رعیّت، تقیّه نکند و هزل ننویسد...(71)

هتک حریم قم و حضرت معصومه سلام اللَّه علیها

احترام مخصوص قم و اجلال ویژه حضرت معصومه سلام اللَّه علیها، از نظر معنوی و در نظر مردم و جوامع از بحث‌های گذشته، روشن گردید. اکنون یادآور می‌شویم که در مواردی شهر قم و یا حرم مطهّر آن بانوی جهانی مورد هتک و بی‌حرمتی قرار گرفت.

از مواردی که شهر قم در معرض تعدّی، تجاوز و تهاجم واقع شد حادثه هولناک حمله تیمور گورکان است که طبق نقل، این شهر را به کلّی ویران ساخت، هر چند در این نقل چیزی راجع به قبّه سامیه حضرت معصومه سلام اللَّه علیها نیامده است، کما اینکه اصل جریان، نیز مورد تردید واقع شده است.

و دیگر فتنه افغانهاست که در سال 1722 ه'ق این شهر را پس از آنکه رو به آبادی گذاشته بود مورد حمله قرار داده، آن را مجدّداً خراب کردند و شقاوت و بی‌رحمی نسبت به ساکنان قم از تیمور بیشتر شد، به طوری که یکی از سیّاحان اروپایی که یک قرن پس از حمله افغان‌ها از این شهر عبور کرده می‌نویسد: از شهر آباد قم فقط توده خاکی بر جای مانده است.(72)

و موارد دیگری نیز در تواریخ ذکر شده و گویا رمز این حملات وحشیانه و قتل‌عام مردم قم اشتهار آنان به تشیّع و پیوند دل و جان آنان با خاندان علی علیه‌السّلام بوده است.

و امّا راجع به هتک حریم مقدّس حضرت معصومه سلام اللَّه علیهاو شکستن احترام حرم شریف دو مورد را ذکر می‌کنیم:

1- هتک و سوء ادبی که به وسیله شخص رضاخان پهلوی صورت گرفت: بدین بیان که تحویل سال و نوروز سال 1346 شمسی که مصادف با ماه مبارک رمضان بوده، زنان و دختران فاسد او بدون ساتر و پوشش وارد آستانه مقدس شده، بی‌شرمانه در غرفه بالای ایوان آینه که در صحن بزرگ قرار دارد جای گرفته و مشغول تماشای مردم بودند و یک‌جا، حرمت ماه مبارک رمضان را شکستند و هم احترام مخصوص مکان مقدّس و آستان ملک پاسبان بانوی اسلام را از بین بردند.

مردمان علاقمند به دین، از این ماجرا ناراحت شده و مطلب را به مرحوم شیخ محمدتقی بافقی رحمة اللَّه علیه رساندند. او که انسانی بسیار غیرتمند بود، به آنان پیغام فرستاد که شما اگر بر غیر دین اسلامید، در این مکان شریف چه کار دارید و اگر مسلمانید چرا بی‌حجاب و با سر و موی باز در حضور چندین هزار نفر در غرفه نشسته‌اید؟ مردم هم سر و صدا کردند.

شیطان صفتان آتش افروزی نموده، خانواده سلطنتی را مرعوب ساخته اظهار داشتند که این آخوند، مردم را تحریک کرده که شما را اذیّت کنند. آنها تحت تأثیر این تحریکات واقع شده تلگراف تحریک آمیزی به دربار کردند و در پی آن تلگراف پهلوی با عده زیادی از افراد ارتش حرکت کرده به قم آمد. اطراف صحن به فرمان او محاصره شد و خود برای گرفتن آن عالم محترم وارد صحن شد و با کفش وارد ایوان حرم مطهّر گردید و به تیمورتاش فرمان داد که او را احضار کند.

آن خائن با کمال بی‌ادبی با کفش به مسجد بالاسرِ حضرت معصومه سلام اللَّه علیها رفت و آقای بافقی که به رسم همه روزه مشغول موعظه بود را گرفته و او را بیرون کشید و در ایوان آینه نزد آن طاغوت از خدا بی خبر آورد و او تا چشمش به این روحانی پاک افتاد، با شدّت بغضی که داشت شروع به فحش و جسارت و گفتن کلمات کفرآمیز کرد و عمّامه او را به گردنش انداخت و با حربه‌ای که در دست داشت به سر و صورت او زد و با لگد وی را به زمین انداخت و لگدهای زیادی به شکم و پهلوی او زد و او پیوسته می‌گفت: یا صاحب الزّمان!

آری، این هتک بزرگ را در جلو قبر مبارک حضرت معصومه سلام اللَّه علیها کرد و آن عالم پرهیزکار را در آن مکان مقدّس که جای امن بود، بدانگونه مورد ضرب و شتم و آزار قرار داد و آن وضع وحشت بار را در محل نزول فرشتگان آسمانی به وجود آورد.

و تازه دستور داد او را به تهران ببرند و مأموران خبیث آن روحانی محترم را با توهین فراوان و آزار بسیار به تهران بردند و در زندان شهربانی کل، زندانی کردند. شش ماه زندانی بود و بعد او را به حضرت عبدالعظیم بردند و او در آنجا به صورت اقامت اجباری، سکونت یافت تا در سال 1365 ه'ق از جهان درگذشت و جنازه شریفش را به قم حمل داده و در جوار حضرت معصومه سلام اللَّه علیها و نزدیک مدفن مرحوم آیت اللَّه‌العظمی آقای حایری دفن کردند.

نویسنده محترم شرح حال ایشان مرحوم آقای شیخ محمّد رازی رحمة اللَّه علیه دو خواب را نقل می‌کند که یکی راجع به حادثه هولناک ضرب و شتم و حبس کردن مرحوم بافقی است و دیگری راجع به آزاد شدن ایشان و چون از رؤیاهای صادقه است هر دو را نقل می‌کنیم:

الف - یکی از سادات عظام و اخیار قم، حکایت کرد که یک شب قبل از حادثه، خواب دیدم که در حرم حضرت معصومه سلام اللَّه علیها ایستاده و مشغول به گریه و زیارت می‌باشم. ناگاه دیدم جمعی به زیّ جبابره و فسّاق آمده، ضریح آن حضرت را برداشتند و بعد قبر مطهّر حضرت معصومه را خراب و بدن او را بیرون آورده و بردند و من هر چه جزع کردم که بدن حضرت را کجا می‌برید التفاتی به من ننمودند. صبح آن روز خواب خود را برای آقای شیخ مهدی مجتهد و جمعی دیگر نقل نمودم. آنان گفتند: پیش‌آمد بزرگی خواهد شد.

اتّفاقاً شب بعد آن قضیه رخ داد و آقای بافقی را به تهران بردند و خواب من تعبیر شد و دانستم که ایشان چقدر ارتباط با حضرت معصومه سلام اللَّه علیها دارند.(73)

ب - مرحوم سید مرتضی قمی معروف به ساعت ساز گفت: چون ایّام زندان آقای بافقی به طول انجامید و خبری از او نبود، من بی اندازه مضطرب بودم. تا شبی در خواب دیدم که حضرت بقیّة اللَّه صاحب‌الامر صلوات اللَّه علیه از سمت قبله می‌آید، در حالی که سوار اسب نجیب عربی است و خطی بر دست گرفته و نیزه خود را حرکت می‌دهد و از شدّت سرعت، گویا در فضا راه می‌پیماید و به صدای بلند ارجوزه فارسی می‌خواند و از ابیاتی که شنیدم می‌خواند این بود:

باز آمدم موسی‌صفت از خود ید بیضا کنم فرعون و قومش سر به سر مستغرق دریا کنم

آمد تا رسید روی پل یا محاذی پل رودخانه و رو را به حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها گردانید و با حال گریه فرمود:

اَلسَّلامُ‌عَلَیْکِ‌یاعَمَّتیالْمَظْلُومَةُ،لَعَنَ‌اللَّهُ‌قَوْماًهَتَکُواحُرْمَتَکِ‌وَکَسَرُواحِصْنَکِ

یعنی سلام بر تو ای عمّه مظلومه من، خدا لعنت کند کسانی که هتک حرمت تو را کرده و قلعه محکم تو را شکستند - اشاره به آن ظالمین که با کفش، قدم جسارت در حرم او گذارده و دوست او را توهین و اذیّت نمودند و پس از این سلام، مانند برق لامع، به طرف تهران رفت و من در خواب گمان می‌کردم که به شهر می‌آید، از دیدم این صحنه خوشحال از خواب بیدار شدم و به اهل خانه گفتم: ایشان از زندان خلاص شد، گفتند: تو از کجا می‌گویی؟ گفتم: خواب دیدم که امام زمان عجّل اللَّه فرجه به طرف تهران برای خلاصی او می‌رفت.

اتفاقاً روز دیگر خبر رسید که همان روز، از زندان بیرون آمده است.(74)

2- هتک حرمت و بی‌حرمتی که از سوی عمّال محمّدرضا شاه پهلوی صورت گرفت و آن جریان تأسف‌انگیز حمله اشرار و مزدوران رژیم به مدرسه فیضیه بود. اتفاقاً آن هم دوّم فروردین 1342 و مصادف با روز شهادت حضرت امام جعفر بن محمّد الصادق علیه‌السّلام بود. آن روز از سوی مرجع بزرگ، مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای گلپایگانی رضوان اللَّه علیه مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه برقرار بود، جمعیتی بسیار عظیم در آنجا گرد آمده و جلوی منبر یعنی مابین حوض بزرگ سابق تا جلو درب کتابخانه را کماندوها و مأمورین شاه اشغال کرده بودند. در اثنای سخنرانی واعظ شهیر مرحوم آقای حاج انصاری قمی رضوان اللَّه علیه آن جنایتکاران شروع به اخلال‌گری و به‌هم‌زدن نظم مجلس کردند، گاهی با صلوات‌های بی‌مورد و زمانی با سردادن شعار، ایجاد اغتشاش کردند تا بالاخره کنترل مجلس را از دست گوینده گرفتند، ایستادند و شعارهای شرک‌آلود خود را علیه علمای دین و به نفع شاه و خاندان پهلوی سردادند و بعد دیوانه‌وار به جان طلّاب، علما، محصّلین و مردم مسلمان افتاده هرکس را که به دستشان می‌افتاد محکم می‌زدند، صحنه چنان بود که قابل توصیف نیست و آنچه بنده خود دیدم به وصف نمی‌آید. و بالاخره عدّه زیادی را مجروح و مصدوم ساختند و آن ماجرا کشته‌ای نیز بر جای گذاشت.

قابل توجّه است که مدرسه فیضیه متژصل به صحن عتیقِ حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها است و بالاتر آنکه دری از درهای مدرسه به آن صحن مبارک باز می‌شود و اتفاقاً آن در درست محاذی با ایوان طلا و حرم مطهّر و قبر منوّر حضرت فاطمه بنت موسی علیهماالسّلام است.

و بعضی از نویسندگان محترم و اهل تحقیق گفته‌اند: این مدرسه تا قرن یازدهم به نام مدرسه آستانه، موسوم بوده و تا این اواخر هم مردم قم، آن را مدرسه صحن نیز می‌گفتند.(75)

بنابراین جنایت مزبور درست پیش چشمان حضرت معصومه سلام اللَّه علیها و در حرم امن و امان آن بانوی بهشتی به دست عمّال پهلوی، صورت گرفت و حرمت آن حرم محترم را شکستند و در حریم صفیّة اللَّه، دختر موسی بن جعفر سلام اللَّه علیها، مرتکب شتم، سبّ، ضرب و قتل که بزرگترین جنایات است شدند و این حادثه نفرت مردم مسلمان را از آن سفاکان بی‌رحم برانگیخت و مقدمات زوال و اضمحلال آن رژیم منحط را فراهم آورده، زمینه‌ای مساعد برای انقراض آنان گردید و صدق آن حدیث شریف ظاهر شد که فرمود: هر جبّاری که قصد سوء درباره قم کرد، خداوند او را در هم شکست و نابود گردانید.

آری، هتک مستقیم و سوء ادب آشکار به قبر منوّر فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها و شکستن حرمت مسلّم آن بانوی دو سرا به وسیله پدر و پسرِ بی‌ایمان صورت گرفت. یکبار پدر این اقدام غیرانسانی را کرد و بار دوّم، پسر این برنامه ننگین را انجام داد و بالنتیجه این پدر و پسر ننگ هتک حرمت بانوی بهشتی و بی‌احترامی به مهبط انوار الهی و فرشتگان آسمانی را برای خود کسب کردند و علاوه بر عذاب الیم و دردناک پروردگار فضاحت و رسوایی این عمل را برای خود خریدند و به جای آن همه اجلال، احترام، بنا، تعمیر و تقدیسی که از سلاطین صفوی و قاجار نسبت به آن بانوی بهشتی صورت گرفت، این دو موجود بخت برگشته دست به چنین اقدام زشتی زدند و لعن و نفرین مردم مسلمان و دلدادگان حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها برای ابد متوجّه آنان گردید و این است عاقبت ستمگرانی که به حریم قدس ناموس خدا و دختر گرانقدر حضرت موسی بن‌جعفر علیهاالسّلام اهانت کنند.

بخشی از افتخارات و گروهی از مفاخر قم

اشاره

برای قم و مردم قم افتخارات فراوانی است.

از جمله افتخارات آنان این است که اوّل کسانی که برای امامان معصوم، خمس فرستاده‌اند و از جمله آن‌ها اینکه بعضی از آنان مورد اکرام و احترام خاص ائمه علیهم‌السّلام قرار گرفته، انگشتر یا خلعتی از ناحیه آن بزرگواران به آنها عطا شده است.

و از جمله اینکه بعضی از امامان علیهم‌السّلام جماعت بسیاری از آنان را اکرام کرده، هدایا و تحفی به آنها عطا فرموده‌اند و به بعضی از آنان کفن داده، یا کفن بری آنها فرستاده‌اند.

به طور کلّی شهرستان قم سابقه‌ای بسیار درخشان در ارتباط با علی و آل علی علیهم‌السّلام دارد و در این باب، داستانها نقل شده است که از جمله آنها قضیّه دعبل خزاعی است. وی اشعار جالبی راجع به اهلبیت سرود که در حدود صد وبیست بیت است و طبق نقلی، او از حضرت رضا علیه‌السّلام جامه‌ای خواست که آقا پوشیده باشند تا آن را جزء کفن خود قرار دهد. حضرت رضا علیه‌السّلام پیراهنی که در تن داشتند را درآورده، به او مرحمت فرمودند. مردم قم از این جریان آگاه شدند و از دعبل درخواست کردند که آن را به سی‌هزار درهم به آنان بفروشد و دعبل نپذیرفت. آنان آمدند و راهی را که او عبور می‌کرد، بستند و به زور آن جبّه را از او گرفتند و به او گفتند: اگر می‌خواهی این پول را بگیر و اگر نه خودت بهتر می‌دانی.(76)

او گفت: به خدا سوگند که من از روی رضا و رغبت آن را به شما نخواهم داد و به صورت غصب هم که نفعی از برای شما ندارد و من شکایت شما را به حضرت رضا علیه‌السّلام خواهم کرد. بالاخره با او مصالحه کردند که سی‌هزار درهم و یک آستین پیراهن از ناحیه آستر به او بدهند و بر این مطلب توافق کردند و به او دادند و او راضی گردید و دعبل آن آستین پیراهن حضرت رضا علیه‌السّلام را در کفن خود قرار داد.(77)

و اینک به ذکر اسامی چند نفر از مفاخر و رجال بزرگ علمی و مذهبی قم از قدما و متأخرین می‌پردازیم و شرح حال مختصری از آنان را ارائه می‌دهیم.

1- زکریا بن آدم قمی

او از اصحاب حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسّلام است و حضرت رضا علیه‌السّلام نکاتی راجع به او فرموده‌اند که حاکی از اوج مقامات علمی و معنوی اوست.

علی بن مسیّب می‌گوید: "به حضرت رضا علیه‌السّلام عرض کردم: مسافت من بسیار زیاد و راه من دور است و برایم فراهم نیست که هر زمان بخواهم به حضور شما برسم. بنابراین از چه کسی معالم دین خود را فرا گیرم؟ فرمود: از زکریّا بن آدم قمی که مورد اعتماد بر دین و دنیاست. علیّ بن مسیّب می‌گوید: چون به وطن خود بازگشتم به حضور زکریّا بن آدم رسیده و همه مسایلی که مورد نیازم بود از او پرسش کردم.(78)

محمّد بن اسحاق و حسن بن محمد می‌گویند: "سه ماه بعد از درگذشت زکریّا بن آدم به سوی حج رفتیم، در اثنای راه نامه حضرت رضا علیه‌السّلام به دستمان رسید و در آن نوشته بودند: یاد جریانی کرده بودید که از قضای الهی در مورد آن مردِ از دنیا رفته - زکریا - صورت گرفت. رحمت خدا بر او باد که در آن روز که به دنیا آمد و روزی که از دنیا رفت و روزی که زنده شده و مبعوث می‌گردد! پس به حقیقت که او ایام زندگی خود را گذرانید، در حالی که عارف به حق و قایل به آن و صابر بود و مشکلات را به پای حقّ حساب می‌کرد. به هر چه خدا و رسول واجب گردانیده بود قیام می‌نمود. رحمت خدا بر او با که درگذشت، در حالی که نقض احکام نکرد و آن را تبدیل ننموده و تغییر نداد. پس خداوند پاداش نیّت او را بدهد و مهمترین آرزوی او را به وی عطا کند."(79)

زکریّا بن آدم خود می‌گوید: "به حضرت رضا علیه‌السّلام عرض کردم: من تصمیم دارد که از میان بستگان و خانواده‌ام بیرون روم. چه آنکه سفها و اهل‌گناه در آنها زیاد شده‌اند. حضرت فرمودند: نه این کار را مکن، زیرا بلا به سبب تو از اهلبیت و بستگانت دفع می‌شود، آن چنان که از اهل بغداد به برکت موسی بن جعفر علیه‌السّلام دفع بلا می‌شد."(80)

و در نقلی آمده است که حضرت رضا علیه‌السّلام به زکریّا بن آدم فرمودند:

"اِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ الْبَلاءَ بِکَ عَنْ اَهْلِ قُمْ کَما یَدْفَعُ الْبَلاءَ عَنْ اَهْلِ بَغْدادَ بِقَبْرِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه‌السّلام" ؛ راستی که خداوند به وسیله تو از اهل قم بلا را دفع می‌کند، چنانکه از اهل بغداد با قبر موسی بن جعفر علیه‌السّلام بلا را دفع می‌فرماید.

سالی حضرت رضا علیه‌السّلام از مدینه به حج رفتند که زکریا بن آدم زمیل؛ یعنی هم محمل حضرت بود تا به مکه رسیدند.(81)

و بالاخره از این روایات استفاده می‌شود که آن بزرگوار در اعلا درجه وثاقت و اطمینان است.

قبر شریف او در مقبره مبارک شیخان قم، نزدیکی قبر مرحوم میرزای قمی است و در زیر بقعه‌ای قرار دارد که آن بقعه، تجدید بنا شده، نمای خارجی آن را کاشیکاری کرده‌اند.

2- زکریا بن ادریس یا ابو جریر قمی

گفته شده است که او از حضرت صادق، حضرت کاظم و حضرت رضا علیهم‌السّلام روایت کرده و کتابی نیز داشته است.(82)

و از زکریا بن آدم نقل شده که گفته است:"اول شب وارد بر حضرت رضا علیه‌السّلام شدم و تازه جریان درگذشت ابی جریر واقع شده بود. آقا راجع به او از من پرسش کردند و آنگاه بر او ترحّم فرموده و طلب رحمت کردند و همچنان با من سخن گفتند و من با ایشان تا صبح شد و حضرت برخاستند و نماز صبح به جای آوردند."(83)

قبر شریف او در مقبرة الشیوخ، یعنی شیخان قم و نزدیکی قیر زکریا بن آدم و میرزای قمی است و گفته شده است که سال رحلتش سال 201، پس از رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه علیها بوده است.(84)

3- احمد بن اسحاق بن عبداللَّه بن سعد اشعری قمی

او از محدّثین اهل قم است. از حضرت جواد و حضرت هادی علیهم‌السّلام روایت کرده است و از خواص حضرت عسکری علیه‌السّلام به شمار می‌رفته و از ایشان نیز روایت دارد. او علاوه بر اینکه از اصحاب سه امام معصومه بوده، به عنوان شیخ القمیین نیز اشتهار کرده است.

دو جریان راجع به این مرد بزرگ نقل شده که هر کدام برای بیان مقام رفیع و شأن والای او کافی است.

1- تشرّف او به حضور امام عسکری علیه‌السّلام و دیدار امام زمان حجت بن الحسن عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف به وسیله ن بزرگوار:

شیخ صدوق نقل کرده که احمد بن اسحاق گفته است: وارد بر امام عسکری علیه‌السّلام شدم و تصمیم داشتم که راجع به جانشین پس از وفات آن حضرت از وی پرسش کنم. ابتدا به سخن کرده و فرمودند: ای احمد بن اسحاق! خدای تبارک و تعالی زمین را از آغاز خلقت آدم از حجّت خود بر خلق، خالی نگذاشت و تا قیام قیامت هم خالی نخواهد گذاشت، به برکت آن حجت بلا را از اهل زمین دفع کرده و باران نازل می‌نماید و برکات زمین را به وسیله او بیرون می‌آورد.

عرض کردم: ای زاده پیامبر! پس امام و خلیفه بعد از شما کیست؟

حضرت با سرعت برخاسته، داخل اتاق شدند و چون بیرون آمدند، پسر بچّه‌ای بر دوش گرفته بودند که صورتش همانند ماه شب چهارده بود و به کودکان سه ساله می‌برد. فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر به خاطر آن احترام و بزرگداشتی که از طرف خدا و حجتهای او داری نبود، من این فرزند خود را به تو نشان نمی‌دادم. او همنام و هم‌کنیه پیامبر صَلّی اللَّه عَلَیْهِ وَآلِه وِسَلَّم است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، آنچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.

ای احمدبن‌اسحاق، مثل او در این امّت، مثل خضر علیه‌السّلام و مثل ذوالقرنین است. به خدا سوگند چنان غیبتی داشته باشد که در آن غیبت کسی از هلاکت نجات پیدا نکند، مگر کسی که خداوند او را بر عقیده امامت وی ثابت گردانیده او را به دعای تعجیل فرج موفق بدارد.

احمد بن اسحاق می‌گوید: عرض کردم: از مولای من آیا نشانه‌ای هست که قلب من بدان مطمئن شود؟ ناگهان آن پسربچه به زبان آمد و با زبان عربی فصیح گفت: اَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فی اَرْضِهِ وَالْمُنْتَقِمُ مِنْ اَعْدائِهِ فَلا تَطْلُبْ اَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یا اَحْمَدَ بْنَ اِسْحاق؛ (85) منم بقیّةاللَّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا، پس بعد از مشاهده عین، در پی اثر نباشد از احمد بن اسحاق!

احمد می‌گوید: من با فرح و شادمانی از نزد حضرت عسکری علیه‌السّلام بیرون آمدم.

2- شیخ صدوق قدس‌سرّه حدیث مبسوطی را نقل کرده که در آخر آن آمده است: احمد بن اسحاق در سرّ من رأی از حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام پارچه‌ای به جهت کفن خود خواست.

حضرت سیزده درهم به او داده و فرمودند: این را خرج مکن مگر برای مصارف خودت و آنچه را که خواستی هم به تو می‌رسد.

سعد بن عبداللَّه واری خبر می‌گوید: "چون از خدمت مولایمان مراجعت کردیم و به سه فرسخی حلوان - سر پل ذهاب - رسیدیم، احمد بن اسحاق تب کرد و سخت بیمار شد، به طوری که از او مأیوس گردیدیم و چون وارد حلوان شدیم در کاروانسرایی منزل کردیم. احمد فرمود: امشب مرا تنها بگذارید و از این‌رو هرکس به خوابگاه خود رفت.

نزدیک صبح در فکر افتادم، پس چشم باز کردم که ناگاه کافور، خادم مولایم امام عسکری علیه‌السّلام را دیدم که می‌گوید: اَحْسَنَ اللَّهُ بِالْخَیْرِ عَزاکُمْ وَ جَبَرَ بِالْمَحْبُوبِ رَزِیَّتِکُمْ؛ خداوند، سوگ و عزای شما را به خیر و خوبی قرار دهد و مصیبت شما را با آنچه که محبوب است جبران فرماید و بعد گفت: غسل و کفن رفیق شما، احمد، فارغ شد. اکنون برخیزید و او را دفن کنید، راستی که او عزیزترین شما در نزد آقایتان - امام عسکری علیه‌السّلام - است، آنگاه از چشم ما غایب شد."(86)

آری، امام عسکری علیه‌السّلام کافور خادم را با کفن از سامرا به آنجا فرستاده بود تا او را غسل دهد و کفن کند.

4- علی بن ابراهیم قمی

او از جمله روات امامیه و معاصر با حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام بوده است. مرحوم شیخ کلینی اعلی اللَّه مقامه در کتاب شریف کافی روایات بسیاری را از او نقل کرده و این حکایت از کمال وثوق و اعتماد شیخ کلینی بر آن بزرگوار می‌کند.

آثار متعدد علمی و روایتی از آن بزرگوار باقی مانده و نام برده شده است.(87) لیکن شاید معروفترین آنها کتاب تفسیر اوست که در دو جلد، طبع شده و متکی بر روایات شریفه‌ای است که از طریق پدر بزرگوارش ابراهیم بن هاشم از حضرت باقر و حضرت صادق علیهماالسّلام نقل کرده است و چون وسایط بین ایشان و امام معصوم علیه‌السّلام کم است، از ارزش بالایی برخوردار خواهد بود. ضمناً پدر او از اصحاب حضرت رضا علیه‌السّلام بوده است.

او در قم از دنیا رفت و دارای قبّه شریفی است و نزدیک مقبره شیخان قرار دارد و محلّ زیارت اهل ایمان و علاقمندان به اهلبیت است.