دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)0%

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع) نویسنده:
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه: کتابخانه پیامبر و اهل بیت

 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
محقق: واحد تحقیقات قائمیه اصفهان
گروه:

مشاهدات: 21841
دانلود: 6033

توضیحات:

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 61 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21841 / دانلود: 6033
اندازه اندازه اندازه
 دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

دانستنیهای کریمه اهل بیت (ع)

نویسنده:
فارسی

5- علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی

آن بزرگوار معروف به ابن بابویه است و از او به عنوان صدوق اول نامبرده می‌شود. رجالی بزرگ و مشهور، نجاشی راجع به او می‌گوید: شیخ القمییّن در زمان خودش و متقدم و فقیه و ثقه آنان. او به عراق آمد و با حسین بن روح - وکیل ناحیه مبارکه - ملاقات کرد و مسایلی از او پرسش نمود. سپس با او به وسیله علی بن جعفر اسود، مکاتبه کرد و از او خواست که عریضه‌ای را که به حضرت صاحب علیه‌السّلام نوشته بود، به آن حضرت برساند و در آن نامه از آقا خواسته بود که از خدا بخواهند پسری به او عطا فرماید و بعد، جواب از ناحیه مقدّسه آمد که ما دعا کرده و خدا را در مورد حاجت تو خواندیم و به زودی دو پسر نیکوکار به تو عطا خواهد شد. و آنگاه دو پسر، یکی ابوجعفر، صدوق معروف و دیگری ابوعبداللَّه برای او متولّد شدند.(88)

و همو حدود بیست کتاب را از آن بزرگوار اسم می‌برد. ولیکن از کلام فرزند برومندش صدوق معروف - بنابر آنچه که از فهرست ابن ندیم نقل شده - استفاده می‌شود که او دویست کتاب و تألیف داشته است.(89)

ولی مع الاسف آن آثار ضایع شده و چیزی از آنها دز دست نیست.

مرحوم علّامه اعلی اللَّه مقامه در مختلف فتاوای او را نقل کرده است و یکی از افاضل حوزه علمیه قم، حجت الاسلام و المسلمین مرحوم آقای شیخ عبدالرحیم بروجردی رحمة اللَّه علیه فتاوای او را جمع آوری کرده و به ضمیمه فتاوای ابن ابی عقیل به نام "فتاوی العلمین" چاپ و منتشر ساخته است.

فتاوای این بزرگوار از اعتبار خاصی برخوردار بوده و هست به طوری که طبق نقل فقیه طراز اول شیعه، مرحوم شهید اوّل اعلی اللَّه مقامه، اصحاب به آنچه که در کتاب شرایع شیخ ابن بابویه رحمة اللَّه علیه بود، به هنگامی که نصّی را در مسأله‌ای نمی‌یافتند، تمسّک کرده، فتوای او را مانند روایت وی به حساب می‌آوردند و این به خاطر حسن ظنی بود که به او داشتند.(90)

در جلالت قدر آن بزرگوار همین بس که حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام در توقیع شریفی که برای او فرستاده در خطاب به او مرقوم فرموده‌اند: یا شَیْخی وَ مُعْتَمَدی وَ فَقیهی: ای شیخ من و محل اعتماد من و فقیه من! گروهی از اهل قم می‌گویند: ما در سال وفات ابن بابویه در بغداد بودیم و علی بن محمد سمری - از وکلای ناحیه مقدسه - پیوسته از ما راجع به ابن بابویه سؤال می‌کرد و ما می‌گفتیم: نامه رسیده و او سالم است و کارهای خود را تدبیر می‌کند. گذشت تا روزی از ما همان پرسش را کرد و ما هم بدانگونه جواب دادیم. او گفت: خداوند در مورد علی بن الحسین - ابن بابویه - به شما اجر و پاداش دهد، چه آنکه او در همین ساعت قبض روح شد.

آنان می‌گویند: ما آن تاریخ را از نظر ماه و روز و ساعت، ثبت کردیم و بعد از هفده یا هجده روز که نامه آمد، خبر داده بودند که آن بزرگوار در همان ساعت از دنیا رفته بوده است.(91)

باری آن عالم جلیل القدر و متقدم در قم که زادگاه و پایگاه اصلی وی بوده، از دنیا رفت و دارای بقعه و بارگاهی است و قبر شریفش زیارتگاه اهل دل و حاجتمندان و علاقمندان است.

6- محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، معروف به صدوق

او در شهرستان قم، تولد یافت و وجود او به برکت دعای حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه بود، که به درخواست پدر محترم او از امام علیه‌السّلام صورت گرفت.

و در شرح حالات شیخ صدوق اول، جریان دعای امام زمان را ذکر کردیم و دنبال همان قضیّه دارد که شخصی به نام حسین بن عبیداللَّه گفته است: "من شنیدم که ابوجعفر - شیخ صدوق - می‌فرمود: من به دعای صاحب الامر علیه‌السّلام ولادت یافتم و بدین مطلب افتخار می‌کرد."(92)

آن بزرگوار در قم، رشد یافت و از علما و مشایخ عصر خود در قم استفاده وافر برد و به درخواست اهل ری به آنجا مهاجرت کرد، تاریخ مهاجرتشان به صورت مشخّص ذکر نشده است، اما طبق استظهاری که محقق جلیل مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی رحمة اللَّه علیه از مواضعی از کتابهای عیون اخبار الرضا و خصال و امالی - که هر سه از تألیفات شیخ صدوق است - کرده‌اند، مهاجرت ایشان به ری بعد از ماه رجب سال 339 ه'ق و قبل از رجب 347 ه'ق بوده است.(93)

آثار و تألیفات آن مرد بزرگ بسیار زیاد است و ظاهراً در میان علمای امامیّه کسی مانند ایشان در کثرت تألیف نداریم.

نجاشی در حدود دو ورق اسامی کتاب‌های شیخ صدوق را ذکر کرده است.

و در حالات او آمده است که در سال 355 ه'ق وارد بغداد شد. شیوخ طایفه از او استماع حدیث و مطالب می‌کردند و حال آنکه او خود تازه سال بود. مصنفات او بسیار است و در میان قمیین کسی مانند او در حفظ حدیث و روایت و مطالب و کثرت علم دیده نشده است.(94) مباحثات و مناظرات او بسیار ارزنده است و در مقام مناظره بسیار قوی و نیرومند بوده است.

بر اثر شدت اعتماد علما بر روایات و نقلهایش، اشتهار به صدوق پیدا کرد و او را رییس المحدّثین خوانده‌اند.

شیخ عبدالجلیل قزوینی رازی در جواب یکی از علمای سنّی که شیعه را متهم کرده که ایشان را درسی نباشد، می‌گوید: "...و فضل و بزرگی شیخ کبیر، ابوجعفر بابویه، رحمة اللَّه علیه، را خرد چگونه انکار توان کرد از تصانیف و وعظ و درس و از ری تا بلاد ترکستان و ایلان، اثر علم و فضل و برکات زهد و امانت او پوشیده نیست."(95)

و در جای دیگر در جواب سخن دیگری از آن منحرف می‌گوید: " و ابو جعفر بابویه، شیخی بزرگوار است و استاد همه طایفه."(96)

و نیز می‌گوید: " ابوجعفر الکبیر بابویه، مصنف سیصد مجلّد از اصول و فروع."(95)

و بالاخره آن بزرگوار در سال 381 هجری قمری در حالی که عمر شریفش به هفتاد و چند سال رسیده بود از دنیا رفت و قبر شریفش در شهر ری نزدیک قبر حضرت عبدالعظیم حسنی می‌باشد و دارای قبّه و بارگاه و حرم و صحن است و دلدادگان مکتب علی آل علی علیهم‌السّلام به زیارتش می‌روند و بدان تبرّک می‌جویند.

7- آخوند ملا محمد طاهر قمی رضوان اللَّه علیه

او از علمای بزرگ قم در زمان صفویه بوده است.

شیخ حر جبل عاملی او را با عناوین: عالم، محقّق، مدقّق، ثقه،فقیه،متکلم، محدث،جلیل‌القدر، عظیم الشأن یاد کرده است. او صاحب تألیفات متعدّدی بوده است، از قبیل:

1- شرح تهذیب الحدیث

2- حکمة العارفین فی ردّ شبه المخالفین

3- الاربعین فی فضایل امیرالمؤمنین

4- رسالة الجمعة

5- الفواید الدینیة در ردّ بر حکما و صوفیه

6- حَجةالاسلام و کتابهای دیگر.(98) (98)

و بنابر نقلی که کرده‌اند، میان این بزرگوار و محدث و مفسّر نامی، فیض کاشانی رحمة اللَّه علیه اختلاف در عقیده و نظر بوده و بر او خرده می‌گرفته است.

صاحب کتاب روضات، بعد از نقل این جریان می‌گوید: "گفته شده که او در آخر عمر از عقیده و روش خود برگشت و نسبت به فیض کاشانی خوش‌بین گردید. و بالاخره از قم به عزم کاشان بیرون رفت تا حضوراً از او اعتذار بجوید و تمام این مسافت را با قدم پیمود تا به کاشان رسید و بر در خانه او آمد و نداد در داد: یا مُحْسِنْ قَدْ اَتاکَ الْمُسیئ - نام مرحوم فیض، محسن بوده است - ای محسن و نیکوکار، آدم بدکار به در خانه تو آمده است. ملامحسن فیض بیرون آمد و با هم مصافحه و معانقه کردند و هر کدام از دیگری حلیّت می‌طلبید و بعد از آن ملا محمد طاهر بدون درنگ برگشت و فرمود: من از آمدنم از قم بدینجا خواستم هضم نفس و تدااه خود را و اینکه ضوان اللّ بنمایم.(99)

بالاخره این بزرگوار در قم، پایگاه خود از دنیا رفت و در نزدیکی قبر زکریّابن آدم و در بقعه او مدفون گردید.

8- شیخ غلامرضا قمی معروف به حاج آخوند

آن بزرگوار، فرزند حاج رجب علی قمی از اهل قم بوده و اشتهار به حاج آخوند داشته است. مرحوم آقای شیخ آقابزرگ تهرانی از او به "عالم محقّق و فقیه متبحّر از اعاظم" یاد کرده است.

او از قم برای تکمیل مراتب علمی به نجف می‌رود و دو سال درس شیخ مرتضی انصاری را درک کرده است. بعد از آن در درس مرحوم میرزای شیرازی شرکت نمود و در آخر دو سال هم دورانی که میرزای شیرازی در سامرا تشکیل حوزه داده بود، به سامرّا رفت و آنگاه به قم برگشت و مرجع امور مردم گردید و مشغول تدریس و وعظ و اقامه جماعت گردید، تا در شانزدهم ذی الحجّه سال 1332 هجری قمری از دنیا رفت(100) و در ایوان آیینه در صحن بزرگ اتابکی، مدفون گردید.

البته در عصر ما علامتی برای قبر شریف او نیست.

آن بزرگوار دارای آثار علمی متعددی است؛ از قبیل: 1- صلاة، 2- صلاة المسافر، 3- اجتماع امر و نهی، 4- مسأله ضدّ، 5- کتاب قضاء، 6- قلائد الفرائد.

در میان این آثار، کتاب اخیر که حاشیه بر فراید استادش شیخ مرتضی انصاری است، چاپ شده و چند سال قبل به همت نوادگان محترمش به صورت افست، مجدداً چاپ شد و منتشر گردید.

کتاب مزبور، حاشیه‌ای ارزشمند است که در بعضی از مواضع، به تبیین کلمات شیخ پرداخته است و از خاطرات اینجانب در ایّام تحصیل و دوران جوانی در مدرسه رضویه، این است که نسخه‌ای از چاپ قدیمی این کتاب در کتابخانه آن مدرسه بود و ما هنگام اشتغال به رسایل، پیوسته بدان مراجعه می‌کردیم و قسمتی از مطالب آن را در حاشیه کتاب رسائلم یادداشت کرده‌ام.

قابل ذکر است که نسخه‌ای از بحث قضای آن بزرگوار در نزد یکی از فضلا بود و بنابود توسط نوادگان مرحوم آخوند چاپ شود.

مع‌الاسف آنقدر تسویف و تأخیر شد تا آن آقا از دنیا رفت و به کلی قضیه منتفی گردید. آری و فِی التَّأخیرِ آفات.

9- حاج میرزا محمد ارباب

مرحوم آیت اللَّه آقای حاج میرزا محمد ارباب، فرزند محمدتقی بیک ارباب در سال 1273 ه'ق در قم و در یک خانواده کشاورز تولد یافت. پس از تعلم مقدمات و سطح، به عتبات عالیات رفت. از محضر مرحوم حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی و مرحوم آقای آخوند خراسانی استفاده کرد و مدتی از محضر افادات مرحوم میرزای بزرگ شیرازی بهره‌مند گردید.

مرحوم علامه تهرانی او را از تلامذه میرزای شیرازی می‌شمارد و می‌گوید: "حاج میرزا محمد ارباب قمی، با آقا حسن قمی و مولا عبداللَّه قمی به سامرا آمد و سالهای کمی در آنجا بود، بعد با مولا عبداللَّه به نجف رفت و سالیانی در نجف بود. آنگاه به قم بازگشت و امروز او در قم از مروّجین و محقّقین و مصنّفین است."(101)

آن بزرگوار دارای تألیف ارزنده‌ای است به نام اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی و آن کتابی است در مقتل و تحقیقات فراوانی پیرامون فضایل و مناقب و مصایب حضرت سیدالشّهدا علیه‌السّلام و روایات وارده درباره آن حضرت دارند و تا کنون دو بار چاپ شده است و مرحوم تهرانی می‌گوید: "آن را در سال 1328 به نام متولّی باشی، سید محمد باقر حسینی، که از اولاد علی بن الحسین علیهماالسّلام است، نگاشت."

از خصوصیات و مزایای آن بزرگوار این است که در بزرگداشت مقام ارجمند مرحوم آیت اللَّه‌العظمی حایری چیزی نگذاشته است، زیرا او به هنگامی که آقای حاج شیخ عبدالکریم به قم آمده و رحل اقامت افکنده‌اند، خود از علمای برجسته، نافذ الکلمه و محترم شهر به شمار می‌رفته است، مع ذلک زعامت آن مرد بزرگ را پذیرفته و با او همکاری نموده و بسیار نسبت به وی تواضع می‌کرده است.

او هر وقت می‌خواسته به جایی برود سوار مرکب متداول آن عصر می‌شده است، گاهی که در مسیر خود به آقای حاج شیخ عبدالکریم برخورد می‌کرده، از حیوان سواری خود پیاده می‌شده و ادای احترام می‌نموده است، دوباره سوار می‌شده و به راه خود ادامه می‌داده است.

و نیز مرحوم آقای ارباب منبر نمی‌رفته‌اند، جز در مجلس روضه‌ای که از سوی مرحوم آیت اللَّه العظمی حایری به مناسبت سوگواری حضرت زهرای اطهر سلام اللَّه علیها در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام اللَّه علیها منعقد می‌شده است که استثناءً در این مجلس به احترام آقای حاج شیخ عبدالکریم، منبر می‌رفته‌اند.(102)

آن بزرگوار طبع لطیفی داشته و اشعار در مدایح و مراثی اهلبیت علیهم‌السّلام می‌گفته است و از جمله اشعارشان قطعه شعر معروفی است در خطاب به حضرت ولی عصر و یادآوری مصایب کربلا که مطلع آن این است:

چه خوش باشد که بعد از انتظاری

به امیدی رسند امیدواران/

و این شعر در بسیاری از مجالس خوانده می‌شود و وعاظ و خطبا و گاهی مداحان، آن را با سوز مخصوص می‌خوانند و اثر خاصّی در مستمعین دارد.

آن روحانی بزرگوار و موجّه در ماه جمادی الاولی سال 1341 هجری، یک سال بعد از مهاجرت مرحوم حایری به قم، در سن 68 سالگی درگذشت و در قبرستان شیخان قم که مدفن بسیاری از علمای بلندپایه است دفن گردید. رحمة اللَّه و رضوانه علیه.

10- مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی

آن بزرگوار فرزند ملا محمد تقی قمی، از اعاظم علمای بلده طیّبه قم بوده‌اند. او در سال 1281 هجری قمری در قم تولد یافت. مقدمات را در نزد علمای قم مانند شیخ محمدجواد و شیخ محمدحسن قمی فرا گرفت. مدتی نیز در تهران از محضر مرحوم حاج میرزا محمدحسن آشتیانی استفاده کرد و سپس به عتبات عالیات رفت و از درس بزرگانی مانند میرزا حسن خلیلی و حاج آقا رضا همدانی و مرحوم سید محمد کاظم یزدی و مرحوم آقای آخوند خراسانی، اعلی اللَّه مقامهم جمیعاً بهره‌های فراوان گرفت.

از عبارت علامه تهرانی استفاده می‌شود که او در دوران تحصیل در نجف در کمال فقر و تنگدستی بوه و با این وضع ادامه تحصیل داده است تا از علمای بزرگ و برجسته گردیده و به مقام والای اجتهاد نایل شده است. او در سال 1322 ه'ق به زادگاه خود مراجعت کرد و سرگرم تدریس و تربیت نفوس و افتا و امامت جماعت گردید.

او علاوه بر مراتب عالیه علمی، صاحب مقامات معنوی بالایی بوده و عمل وی در تربیت نفوس اثر بسزایی داشته است و این مطلب مسلّم است که هنگام ورود مرحوم آیت اللَّه‌العظمی حایری به قم او رییس مطلق و شخصیت یگانه علمی و دینی قم بوده و حداقل از رؤسا و علمای طراز اول شهر به شمار می‌رفته و با این وصف، با اخلاص عجیبی در برابر آن مرد بزرگ تواضع می‌کرده و در حمایت و پیشبرد زعامت او فروگزار نمی‌کرده است تا بالاخره ریاست و زعامت برای آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری محرز می‌گردد و علی التحقیق یکی از عوامل مهمّ در پیشروی مرحوم آقای حایری فداکاری کم‌نظیر آقای حاج شیخ ابوالقاسم قمی بوده است.

شگفتا! او خود مرجع تقلید بوده و چنانکه نقل شده است اکثر مردم قم و نواحی - یا حداقل گروهی از آنان - از او تقلید می‌کرده‌اند و محبوب و مقبول عموم طبقات از مردمان عادی و طبقه فضلاو علما بوده است. به طوری که نقل شده است گروهی او را بر مرحوم آیت‌اللَّه العظمی حایری ترجیح می‌داده‌اند، علاوه که خود قمی الاصل و اهل این سرزمین بوده است، مع ذلک نه تنها از آمدن آیت اللَّه‌العظمی حایری به قم و اقامت او باکی نداشته، بلکه ترویج می‌کرده و زمینه استقرار ایشان را فراهم می‌آورده است.

نقل شده که یکی از شاگردان آن بزرگوار پای درس ایشان مطلبی را گفت و برای اینکه بتواند مطلب خود را به ایشان برساند، گفت: حضرت آیت اللَّه! ایشان فرمودند: آیت اللَّه آقای حاج شیخ عبدالکریم است.

و در نقلی خواندم که در مجلسی شرکت کردند. واعظ با تعبیر حضرت آیت اللَّه... از ایشان تجلیل کرد. ایشان فرمودند: آیت اللَّه آقای حاج شیخ عبدالکریم است.

از یکی از اعاظم و مراجع در گذشته نقل شده که فرمودند: روزی همچنان که پای درس آقای حاج شیخ عبدالکریم نشسته بودیم. ناگهان ایشان از منبر پائین آمدند. همه متحیر شدند که چه شد. بعد دیدیم که آقای حاج شیخ ابوالقاسم آمده‌اند و در درس آقای حاج شیخ به عنوان احترام از ایشان شرکت کرده‌اند و آقای حاج شیخ به احترام ایشان درس را قطع کرده و از منبر پائین آمده بودند.

اجازه و تصدیق اجتهادی از آن بزرگوار برای مرحوم آیت اللَّه آقای میرزا احمد سلطانی جهرمی صادر شده که صورت آن نزد اینجانب موجود است و مرحوم آیت اللَّه‌العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم در ذیل آن نوشته‌اند، آنچه مرقوم فرموده‌اند صحیح است، الاحقر عبدالکریم الحایری. باری، آن بزرگوار در سال 1353 هجری قمری مطابق با سال 1313 هجری شمسی دار فانی را وداع گفت و در مسجد بالاسر، نزدیکی موضعی که بعداً قبر مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم واقع شد، مدفون گردید.

11- حاج شیخ مهدی حَکَمی قمی

او که فرزند آخوند ملا علی اکبر حکمی است در شهرستان قم و در سال 1280 یا 1281 ه'ق تولد یافته است. مقدمات را در قم و تهران فراگرفته و سپس در سال 1310 ه'ق به سامرا رفت و در درس مرحوم میرزای بزرگ شیرازی و پس از وفات او در درس مرحوم سیّدمحمّد فشارکی، حاضر شد و استفاده کرد. سپس به نجف آمد و از درس مرحوم آقای آخوند خراسانی و مرحوم میرزا حسین خلیلی تهرانی استفاده نمود، چنانکه قبلاً علوم عقیله را در تهران از مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه فراگرفته بود. بالاخره در سال 1322 ه'ق بازگشت به قم کرد و بر اثر علمیّت بالا و مقامات زهد و تقوای معنوی‌ای که داشت، در نزد عموم طبقات از احترام خاصّی برخوردار بود و محل وثوق و اعتماد مردم قرار داشت. در مسجد جامع قم که در قسمت پائین شهر قم واقع است، اقامه جماعت می‌نمود و عهده‌دار قضا و فصل خصومات و منازعات بین مردم بود.

و از چیزهایی که راجع به ایشان معروف و مشهور است، جریان عقرب گزیدگان است که به آن بزرگوار رجوع کرده‌اند و او دعایی می‌داده یا انگشت بر موضعی که عقرب گزیده بوده می‌گذاشته و به اذن اللَّه در اسرع وقت درد برطرف می‌شده است.

ضمناً آن مرد بزرگ در سامرّا و در درس مرحوم فشارکی یا میرزای شیرازی با مرحوم آیت اللَّه العظمی حایری اعلی اللَّه مقامه آشنا می‌شوند و مصاحبت و صمیمیّت بین آن دو بزرگوار برقرار می‌گردد.

و این خود از عوامل زمینه‌ساز برای مهاجرت مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبدالکریم به قم می‌شود و نقل شده که در ورود ایشان به قم، نخستین بار آقای شیخ مهدی حکمی پائین شهری، رضوان اللَّه علیه بر اثر سوابق مصاحبت از حوزه سامرا ه میزبانی ایشان پرداختند و خلاصه برای اقامت آقای حاج شیخ عبدالکریم اقدام و همکاری می‌کرده است و این نکته از افتخارات خاصّه است که خداوند نصیب ایشان فرموده و ان‌شاءاللَّه در اجر و ثواب‌های حوزه و آثار آن شریکند.

بالاخره آن بزرگوار در مسافرت تابستانی که به محلات داشته‌اند، در سال 1360 ه'ق از دنیا رفتند و جنازه شریفشان به قم حمل داده شد و ضمن تشییع باشکوهی در رواق حرم، نزدیکی قبر مرحوم آقای حایری مدفون گردید.(103)

12- حاج میرزا محمد فیض قمی

مرحوم آقای فیض، رضوان اللَّه علیه فرزند آقامیرزا علی اکبر - از ادبای قم - و از احفای مرحوم ملامحسن فیض کاشانی رحمة اللَّه علیه بوده است. وی در سال 1293 ه'ق در قم به دنیا آمد. مقدمات را در نزد علمای قم، مانند مرحوم آقامیرزا محمد ارباب خواند و مدتی در تهران اشتغال پیدا کرد و از محضر مرحوم آشتیانی و دیگران بهره‌مند گردید و در سال 1317 ه'ق به نجف مشرف گردیده، از محضر مرحوم سید محمد کاظم یزدی، صاحب عروة و مرحوم آقای آخوند خراسانی و نیز شیخ الشریعه اصفهان و محدّث بزرگ، حاجی نوری استفاده کرد و در سال 1303 ه'ق به سامرا رفت و مورد توجه و عنایت میرزای دوم آقا میرزا محمدتقی شیرازی قرار گرفت. بعد به قم، زادگاه خود مراجعت کرد و سرگرم تدریس و تربیت طلاب و افتا و امامت جماعت و ارشاد مردم گردید و نسخه‌ای از مناسک حج ایشان، در نزد اینجانب موجود است.

او در مهاجرت مرحوم آیت اللَّه حایری به قم اقداماتی داشته است که شرح آن در کتاب نفیس گنجینه آثار قم، که اثر فرزند آن مرحوم نویسنده محقق آقای عباس فیض رحمة اللَّه علیه می‌باشد، آمده است و بالاخره آن بزرگوار در 25 ماه جمادی الاولی سال 1370 هجری قمری، اول اسفند 1329 هجری شمسی دار فانی را وداع گفت و مرحوم آیت اللَّه‌العظمی آقای بروجردی اعلی اللَّه مقامه بر او نماز خواند و در ایوان طلا، صحن کهنه، محاذی قبر مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام مدفون گردید.

این نکته، جالب است که فرزند ایشان نقل کرده که وفات ایشان در موقع ادای فریضه و در قنوت، در حالی اتفاق افتاد که جمله اِلهَنا عامِلْنا بِفَضْلِکَ را به زبان می‌راند.(104)