حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان0%

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده: مهدی طیب
گروه:

مشاهدات: 8421
دانلود: 3348

توضیحات:

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8421 / دانلود: 3348
اندازه اندازه اندازه
حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده:
فارسی

حجاب مایه ی محبوبیّت زن نزد پروردگار

در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم ? آمده است: قُل انِ کُنتُم تحِبّونَ اللّه فَاتَّبعونی یُحبِبکُمُ اللّه 1 : به مردم بگو، اگر شما واقعاً خدا را دوست دارید، از روش من تبعیّت کنید و مثل منِ رسول اللّه عمل کنید تا خدا دوستدار شما شود. این آموزه ی مهمّی است. محبوبان خدا چطور عمل کردند؟ در اسلام، محبوب ترین زن ها نزد خدا، فاطمه ی زهرا ?، زینب کبری ? و فاطمه ی معصومه ? می باشند. اینها چگونه بودند؟ زن مومن باید از آنها تبعیّت کند تا خدا او را دوست بدارد. اگر زنان واقعاً خدا را دوست دارند، برای اینکه خدا هم آنها را دوست بدارد و محبوب خدا شوند، یعنی از مقام محبّی به مقام محبوبی و از مقام عاشقی به مقام معشوقی ارتقاء پیدا کنند، راهش این است که ببینند زنانی که محب واقعی خدا و عاشقان راستین پروردگار بودند، چگونه رفتار کردند.

یقین داریم حضرت زهرا ? در نهایت پوشیدگی و عفاف بودند. وقتی آن حضرت برای مطالبه ی فدک از خانه بیرون آمدند که به مسجد بروند و آن مناظره ی عجیب را با ابوبکر داشته باشند، هم خِمار بر سر کردند (خِمار مقنعه یا روسری است) و هم جِلباب بر تن نمودند (چادر بر تن پوشیدند) به گونه ای که جلبابشان بر زمین کشیده می شد 2. محبوبان خدا این گونه بودند. اگر زنان ما هم بخواهند محبوب خدا شوند باید خودشان را مثل زنان محبوب خدا کنند و از آنها تبعیّت نمایند.

1- سوره ی آل عمران، آیه ی 31. 2- طبر سی، احتجاج، ج1، ص 98.

حجاب رمز پذیرفته شدن زن در درگاه الهی

این مورد نکته ی لطیفی است که اهل محبّت آن را درک می کنند. نقل شده است دلقکی در دستگاه فرعون بود که برای خنداندن فرعون، شبیه موسی ? لباس چوپانی بر تن میکرد، چوبی هم مثل عصای موسی به دست می گرفت و اَدای موسی را در می آورد. فرعون هم قاه قاه می خندید. وقتی قرار شد فرعونیان عذاب شوند، فرعون و لشگریانش در رود نیل غرق شدند. امّا این دلقک زنده ماند. حضرت موسی ? به خدا عرض کرد: خدایا این دلقک را که اَدای من را در می آورد و من را مسخره میکرد، چرا غرقش نکردی؟ پاسخ آمد: موسی! چون این دلقک خود را به شکل تو که محبوب ما هستی در می آورد. دلمان نیامد او را غرق کنیم.

ما که در کمالات انسانی نمی توانیم به پای پیغمبر و اهل بیت عصمت و طهارت ? برسیم. امّا اگر دست کم ظاهرمان را مانند ایشان کنیم، شاید ما را هم در محضر پروردگار راه بدهند و بپذیرند. زنان ما کجا و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها کجا؟ امّا می توانند حدّاقل ظاهرشان را مثل فاطمه ی زهرا سلام الله علیها کنند تا در آستان الهی پذیرفته شوند. حجاب تاج بندگی خداست که زن بر سر می نهد و به درگاه الهی راه می یابد.

حجاب مایه ی تقویت روح حیا و عفاف

ظاهر و باطن انسان در تعامل با همند، رفتارهای ما در روحیّات ما اثر می گذارد و روحیّات ما منشأ رفتارهای ما می شوند. ظاهر و باطن انسان در تعامل و داد و ستدند. بی حجابی، خودآرایی و جلوه فروشی، روح حیا و عفاف را در درون انسان نابود میکند؛ چنان که پوشیدگی و وقار ظاهری، روح حیا و عفاف را تقویت میکند. حیا و عفاف هم سبب می شود زن طالب پوشیده بودن باشد و هر چه روح حیا و وقار در او عمیق تر گردد، طالب این می شود که خودش را بیشتر بپوشاند. در تمامی احکام الهی طیفی وجود دارد که از حداقل قابل پذیرش آغاز شده و تا حدّ اعلای کمال ادامه می یابد.

بنابراین زن اگر بخواهد نه تنها روح حیا و عفاف در باطنش نابود نشود، بلکه قوی شود، باید حجاب و وقار و متانت ظاهری را برگزیند.

حجاب مایه ی سلامت و نشاط جسم و جان

غریزه ی جنسی در وجود انسان، غریزه ای حدناشناس و سیری ناپذیر است. البتّه حکمتی در آن هست. بقای نسل بشر وابسته به وجود این غریزه است. اگر این غریزه در انسان نبود، نسل بشر معدوم و نابود می شد. این یک لطف الهی است. امّا این واقعیّت را راجع به این غریزه باید پذیرفت که سیری ناپذیر است. غریزه ی طعام، سیری پذیر است. یعنی اگر شخص گرسنه یک پرس غذا بخورد، پرس دوم را دیگر نمی تواند بخورد. سیر می شود. امّا غریزه ی جنسی، غریزه ای سیری ناپذیر است. حال اگر این غریزه ی سیری ناپذیر در معرض تحریکات مدام باشد، صاحب آن سر از هرزگی و بی بندوباری در خواهد آورد. گمان نکنیم آن گونه که بعضی می گویند، اگر حجاب را برداریم و همه ی زن ها بی حجاب باشند و زنان خودآرا و جلوه فروش زیاد شوند، جذابیّت و تحریک کنندگی جاذبه های جنسی زن از بین می رود و برای مردان یک امر عادی می شود. به هیچ وجه این گونه نیست. غریزه ی جنسی حسابش از سایر غرایز جداست. با هر تحریک، هوس و طلبی در وجود فرد ایجاد می شود. حالا فکر کنید جامعه ای که در آن حجاب نیست و زن ها خودآرایی و جلوه فروشی و طنّازی میکنند، چه بلایی به سر آن جامعه می آید.

شهید مطهّری مثال زیبایی دارند. می گویند مرد و زن مثل آب و آتشند. اگر آب و آتش بدون حجاب و حائل در کنار هم قرار گیرند، آب آتش را خاموش میکند و از بین می برد. امّا اگر بین آب و آتش حائل و حجاب قرار دهیم، مثلاً آب را در یک ظرف فلزی بریزیم و روی آتش قرار دهیم، ظرف فلزی که حجابی بین آتش و آب است، سبب می شود آب گرم شود و به جوش آید و هر کدام از آب و آتش خاصیّت خود را داشته باشند. اگر حجاب بین زن و مرد برداشته شود، همدیگر را نابود میکنند و اگر حجاب بینشان باشد، محیط زندگی گرم می شود، شور و نشاط و تعالی در زندگی پدید می آید و حیات انسان تضمین می شود.

شاهد بارز این امر جوامع غربی اند. پیامدهای برهنگی و بی حجابی، جوامع غربی را به شدّت به بحران و آشوب کشانده است. در جوامع غربی، از یک سو، زن در حدّ ابزاری برای تبلیغ کالاهای اقتصادی و فروش آنها تنزّل کرده است و از طرف دیگر به عروسک ملوسی برای هوسبازی های شهوترانان تبدیل شده است. در جامعه ی غربی نه حرمتی برای زن باقی مانده است نه امنیّتی. زن ها به شدت مورد تعرّض سادیست های جنسی قرار دارند و به نحو وحشتناکی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند و حتّی بعد از تجاوز کشته می شوند بنیاد خانواده در کشورهای غربی به شدت سست شده است. آمار طلاق به شدّت بالاست.ا کثر ازدواج ها در یکی دو سال اوّل تشکیل خانواده به طلاق می انجامد. انگیزه ی ازدواج به طور وحشتناکی از بین رفته است. خود کشورهای غربی آمارهای تکان دهند ه ای را در این زمینه ها اعلام میکنند. زنان و مردان زیادی بدون هیچ گونه رابطه ی قانونی ازدواج، چند سالی با هم زندگی میکنند، هر وقت هم از هم خسته شدند، یکدیگر را ترک میکنند و فرد دیگری را برای زندگی مشترک برمی گزینند. اینها تبعات برهنگی و بی حجابی در جوامع غربی است.

حجاب زمینه ساز برخورداری یکسان زنان از آرامش و شادی

یکی از ویژگی های روانی زن نیاز او به مورد توجّه و تمجید قرار گرفتن است. بعضی از خانم ها از نظر ظاهری بهره ی کمتری از زیبایی دارند. خود آنها هم در این امر نقشی نداشته اند و تحت تأثیر عوامل ژنتیک، این ظاهر برای آنها رقم خورده است. اگر در جامعه نگاه به زن از منظر جسمانی باشد، زن هایی که از زیبایی ظاهری بهره ی کمتری برد ه اند، مورد بی توجّهی قرار می گیرند. زیرا چه در جمع مردان و چه در اجتماعاتِ خانم ها، طبیعتاً خانم هایی که زیباتر جلوه می نمایند توجّه بیشتری را به سمت خود جلب میکنند. همین امر سبب می شود خانم هایی که به دلیل نداشتن زیبایی زیاد، مورد بی توجّهی قرار می گیرند، نیاز روانی شان تأمین نشود و دچار نوعی آزردگی و افسردگی روحی و روانی شوند. زنانی که در رقابت استفاده از لباس، زینت آلات و آرایشهای گران قیمت، توان اقتصادی لازم را ندارند نیز با چنین مشکلی مواجه اند.

حجاب راه توجّه به زن را از منظر زیبایی جسمانی سد می کند و به نحوی همه ی زنان را برای کسب کمالات معنوی و انسانی، همچون علم و اخلاق، در شرایط برابری قرار می دهد تا از رهگذر این کمالات، مورد توجّه و تمجید قرار گیرند. لذا از این منظر، سادگی و پوشیدگی خانم ها حتّی در اجتماعات خودشان که مردی هم حضور ندارد، نکته ی مثبتی است. چرا که خانم ها در جمع خودشان هم اغلب به مسابقه ی خودآرایی و رقابت در تجمّل و آرایش و زیورآلات کشیده می شوند. اگر بتوان این روحیه را ایجاد کرد که خانم ها حتّی در جمع خود نیز با سادگی و در نهایت پیراستگی و بدون تجمّل و آرایش و زینت کردن حضور پیدا کنند، آنجا هم شرایط روانی بهتری برایشان فراهم خواهد بود و می توانند به صورتی شادتر و راحت تر با هم در ارتباط باشند.

حجاب عامل سهولت زندگی زن

با حذف حجاب دشواری های زیادی برای خود خانم ها به وجود می آید.

اوّلا زن هر بار که می خواهد در جامعه حضور پیدا کند باید زحمت زیادی برای خودآرای متقبّل شود و وقت زیادی را که می توان صرف کارهای مقید و سودمند کرد، باید صرف آرایش خود کند تا بتواند وارد جامعه شود.

از نظر اقتصادی، تهیّه ی لوازم آرایش، لباس های شیک و زیورآلات، هزینه ی سنگینی را که کاملاً زاید است، به زن و خانواده اش تحمیل می کند. اگر شخص چنین پولی را هم در اختیار داشته باشد، می تواند آن را صرف امور ضروری و مفید کند. حذف این هزینه ها کمک می کند خانواده ها با درآمد کمتر، زندگی راحت تری داشته باشند و مجبور نباشند برای تأمین هزینه ی خودآرایی، بیش از حد نیاز در پی کسب درآمد روند و در نتیجه از آسایش و راحت و نیز از پرداختن به جنبه های معنوی بازمانند.

حذف حجاب زن و کشاندن او به سوی آرایش و پوشش مطابق مدهای دائماً در تغییر، ترفند سرمایه داری برای ایجاد بازار فروش کالاهایی است که توسّط تکنولوژی و ماشین، به صورت انبوه تولید می شود. زنی که حجاب را کنار می گذارد ناگزیر است هر روز مطابق مد جدیدی که سرمایه داران طرّاحی و ترویج میکنند، کفش، کیف، لباس، زیورآلات و لوازم آرایش جدیدی بخرد، تا از قافله عقب نماند. در نتیجه تشویق زن به بی حجابی، تمهیدی اقتصادی است در جهت سود سرمایه داران و زیان زنان خودآرا و خودنما.

حجاب از یک طرف راحتی را برای زن فراهم میکند؛ یعنی زن می تواند با یک لباس ساده و چادر، به راحتی از خانه بیرون آید و از طرف دیگر صرفه جویی قابل توجّهی را در هزینه های یک خانم در پی می آورد. بر این اساس به خوبی می توان فهمید که استفاده از حجاب یک کار عاقلانه و منطقی و به سود خود زن است.

حجاب مایه ی رهایی زن از رنج و خرج تحمیلی

رقابت خانم ها در زیباسازی چهره و اندامشان برای حضور جذّاب و توجّه برانگیز در جامعه، پیامدهای تلخ دیگری هم برای زن ها دارد. حساسیّت فراوان برخی خانم ها نسبت به تناسب اندامشان و یا توجّه فوق العاده ای که به زیبایی صورت و بدن، در بین آنها ایجاد شده است،

خانم ها را به سمت رژیم های بسیار دشوار لاغری و جرّاحی های زیبایی گوناگون کشانده است که مستلزم تحمّل درد و سختی از یک سو و هزینه های کلان از سوی دیگر است. حجاب زن را از این رنج ها و هزینه ها نیز بی نیاز می کند.

فصل دوم : مبانی و حدود شرعی حجاب در اسلام

اشاره

به منظور تبیین مبانی و حدود شرعی حجاب در اسلام، ابتدا نکاتی کلّی را به عنوان مقدّمه بیان می کنیم و سپس به بحث خاصّ حجاب وارد می شویم.

قرآن بیانگر کلّیّات احکام

در تمامی احکام اسلام، قرآن کریم صرفاً به کلّیات اشاره میکند و بیان جزئیّات احکام را به پیامبر و ائمّه ی اطهار علیهم السلام محوّل می سازد. شاید با قاطعیّت بتوان گفت هیچ حکمی از احکام عملی اسلام وجود ندارد که با تمام جزئیّاتش در قرآن آمده باشد. قرآن به رئوس احکام اشاره میکند، سپس افراد را به پیامبر و ائمّه ی اطهار علیهم السّلام ارجاع می دهد تا آن بزرگواران جزئیّات احکام را برای آنها بیان کنند. قرآن فرمود: ما اتاکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَ ما نَهاکُم عَنهُ فَانتَهوا 1 : هرآنچه پیامبر برای شما آورد بگیرید و از هرآنچه شما را از آن پرهیز داد بپرهیزید.

همه ی احکام همین طور است. مثلاً از نماز که مهم ترین حکم اسلامی و عمود دین است، یک اَقِمِ الصَّلوةَ 2 ؛ در قرآن آمده است. واژه ی صلوة از نظر لغوی به معنی "دعا" و "درود" است. از جمله ی "درود یا دعا را به پا دارید. " چطور می توان فهمید نمازی که ما می خوانیم باید انجام شود.

1- سوره ی حشر، آیه ی 7.

2- سوره ی هود، آیه ی 114 و سوره ی اسراء، آیه ی 87

اذان، اقامه، تکبیرة الحرام، خواندن سوره ی حمد و سوره ی بعد از آن، رکوع، سجده، تشهّد، قنوت، تسبیحات اربعه، اینکه چند نماز باید خواند و هر نماز چند رکعت است، اوقات نمازها، شکیّات نماز، احکام خاصّ زن و مرد در امر نماز و بسیاری دیگر از احکام فقهی نماز، هیچ یک در قرآن نیست. این جزئیّات را پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمّه ی اطهار علیهم السلام بیان کرده اند. حجاب هم همین گونه است. به رئوسی از مسئله ی حجاب در قرآن کریم اشاره شده است و جزئیّات آن را پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلم و ائمّه ی اطهار علیهم السلام بیان فرموده اند.

بنای قرآن بر این نبوده است که وارد جزئیّات شود. چون اگر می خواست به جزئیّات بپردازد، دیگر قرآن کتابی با این حجم نبود، شاید به ده ها و صدها جلد توسعه پیدا می کرد. همان طور که در باب فقه گاهی کتابی با بیش از چهل جلد نوشته شده است،1 اگر قرآن می خواست در عقاید، اخلاق، عرفان، تاریخ انبیای قبل و تاریخ پیامبر اسلام وارد جزئیّات شود، چند صد جلد می شد. بنابراین، اساساً چنین انتظاری، انتظار به جایی نیست که تمام جزئیّات احکام را از خود قرآن طلب کنیم. ریشه و اساس احکام در قرآن آمده است و جزئیات و تفصیل آن به زبان پیامبر کرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و ائمّه ی هدی علیهم السّلام جاری شده است. در بحث حجاب هم، قرآن کلیّات حجاب را مطرح نموده و جزئیّات آن در احادیت آمده است.

1- جواهرالکلام، تألیف فقیه عالی قدر شیعه، مرحوم آیة الله العظمی شیخ محمّدحسن نجفی. اگر کسی بخواهد به احادیثی که پیامبر و ائمّه علیهم السّلام در زمینه ی حجاب بیان فرموده اند، آگاهی پیدا کند، به عنوان مثال، می تواند به کتاب وسائل الشّیعه که در برگیرنده ی اهمّ احادیثی است که فقها و مراجع تقلید بر اساس آن فتوا می دهند، مراجعه کند.

عمل به احکام مایه ی نیل به روحیّات و کمالات درونی

در دل هر یک از احکامی که در دین آمده و خدای متعال انجام آن را مقرّر کرده است، اهداف عمیقی نهفته است. عمل به احکام، غیر از تأثیرات ظاهری که در زندگی فردی و اجتماعی دارد، تأثیرات باطنی و معنوی نیز در درون انسان به جا می گذارد. این اصل مسلّمی است که حالات باطنی انسان بر رفتارهای او تأثیر می گذارد و به صورت رفتارهایی از او سر می زند. رفتارهای ظاهری انسان هم در صورت تکرار و تداوم، ملکات و روحیّاتی را در درون انسان ایجاد میکند. بنابراین تأکید به انجام احکام ظاهری عمدتاً به علّت تأثیرات عمیقی است که اجرای آنها در بُعد باطنی و روحی و درونی انسان در پی می آورد. تأکید اسلام بر مراعات حجاب توسّط زن نیز عمدتاً به علّت تأثیرات تعالی بخش معنوی است که حجاب، در باطن و درون زن برجامی گذارد.

خطر و ضرر رویکرد حداقلّی به احکام

در اسلام برای هر یک از احکام، حدّاقلی مقرّر شده است که اگر کسی کمتر ازآن انجام دهد، عملش باطل و خود او معصیتکار است. مثلاً نمازی که می خوانیم، حدّاقلی دارد، و آن ارکان و واجباتی است که اگر اجرا نشوند، نماز باطل است و فرد، مصلّی نیست و به عنوان کسی که نماز را به جا نیاورده معصیتکار است. در همه ی احکام این گونه است. امّا از حدّاقل تا حدّ کمال هر حکم، طیف بسیار وسیع و گسترده ای وجود دارد. در نماز، فراتر از ارکان و واجبات، چقدر اعمال مستحب داریم مثلاً ا ینکه قبل از نماز، انسان اذان و اقامه بگوید، تکبیرات افتتاحیّه را بگوید، ادعیّه ی قبل از ورود به نماز را بخواند و بعد در داخل نماز، قبل از حمد اعوذُ باللّهِ مِنَ الشیَّطان الرَّجیمِ بگوید. در رکوع و سجد ه، اذکار مستحبّی بگوید. قنوت بخواند و بعد از اینکه نماز تمام شد، تعقیبات نماز را به جا آورد، اذکار و ادعیّه ی مستحبّی را بخواند. نوافل نمازها را به تناسب، در پی نماز یا قبل از نمازها بخواند. پس یک حدّاقل داریم؛ ولی تا حدّ کمال، طیف بسیار گسترده ای وجود دارد.

حدّاقل برای کسانی خوب است که تازه می خواهند عمل به احکام را آغاز کنند. طبیعتاًا گر از کسی که برای اولین بار شروع به نماز خواندن میکند، مثلاً یک بچّه ی کم سنّ و سال، بخواهند نماز را با همه ی مستحبّات و مقدّمات و مقارنات و تعقیبات آن انجام دهد، اصلاً در توان او نیست. نه از نظر جسمی کشش این کار را دارد و نه از نظر روحی ظرفیّت چنین عملی را دارد. حدّاقل، برای کسانی مقرّر شده است که تازه می خواهند وارد میدان عمل به احکام اللّه شوند. لذا برای آنها کار باید ساده باشد که فراری و گریزان نشوند. امّا برای همیشه بسنده کردن به این حدّاقل، مثلاً ا ینکه فرد تا آخر عمر در نمازی که می خواند، فقط واجبات و ارکان آن را به جا آورده و مقدمّات و مقارنات و تعقیبات مستحب را مطلقاً انجام ندهد و به مختصرترین شکل ممکن نماز بخواند، یک خطر دارد و یک ضرر.

دانشجویی را در نظر بگیرید که در مقطع کارشناسی، همه ی همّتش را بر این می نهد که در پایان ترم نمره ی10 بیاورد و به میزانی درس می خواند که به نمره ی 10 دسترسی پیدا کند و اوج همّتش این است. این دانشجو در معرض یک خطر و یک ضرر است. خطرش این است که ممکن است در امتحان دچار یک اشتباه یا لغزش شود و به اندازه ی 25/. کمتر از 10 نمره بیاورد. در این صورت در واحد درسی اش مردود شده و ترم بعد باید دوباره این واحد را بگذراند.

ضررش این است که دانشجویی که موفق شده است تمام واحدهای مقطع کارشناسی را با نمره ی 10 بگذراند، روزی که فارع التحصیل می شود، جز یک برگه ی بی ارزش به نام مدرک فارغ التحصیلی، هیچ ندارد. یعنی سواد، کارایی و توانمندی عملی پیدا نکرده است و کاری از او بر نمی آید. فقط یک ورق پاره دارد به عنوان مدرک فارغ التحصیلی.

کسی هم که در عمل به احکام اللّه به حدّاقل ها بسنده میکند، همین خطر و ضرر متوجّه اوست. خطر این است که اگر تصادفاً یک سر سوزن کمتر از حدّاقل انجام بدهد، عملش باطل و خود او معصیتکار است. ضررش این است که انجام هر یک از احکام، سازندگی هایی در درون ما ایجاد میکند. وقتی ما به حدّاقل عمل بسنده کنیم، حدّاقل سازندگی در ما ایجاد می شود. با انجام حدّاقل، ما معصیتکار نیستیم، ما را به دوزخ نمی برند و به عنوان فرد متمرّد عذابمان نمیکنند؛ امّا آیا با این حدّاقل به اوج قلّه های کمالی که احکام اللّه می خواهند مومن را برسانند، خواهیم رسید؟ مثلاً نمازی که فقط در حدّاقل و به کمترین و کوتاه ترین صورت به جا آورده شده است، نمازی است که در مورد آن فرموده اند: اَلمُصَلّی مُناج ربَهُ 1 : نمازگزار گفتگو کننده ی محرمانه و نزدیک با خداست؛ اَلصَّلوةُ مِعراجُ المُومِنِ 2 : نماز معراج مومن است؛ اَلصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقیٍّ 3 : نماز موجب نیل هر انسان پرهیزگار به خداست؛ آیا این نماز مختصر، می تواند انسان را به قرب الهی برساند و به معراج ببرد؟! انسان را به نجوا و گفتگوی محرمانه و عاشقانه با خدا موّفق کند؟! بی شک، نه. در حجاب هم، مسأله به همین قرار است.

حجاب، حدّاقلّی دارد و حدّ کمالی. نیل به آثار تعالی بخش حجاب، مستلزم بیش از حدّاقل مراعات کردن حجاب است. زن با بسنده کردن به حدّاقلّ واجب در حجاب، ضمن محروم ساختن خویش از آن آثار تعالی بخش، خود را در معرض این خطر قرار می دهد که اگر خواسته یا ناخواسته، حجابش اندکی از آن حد کمتر شد، در پیشگاه الهی معصیتکار به شمار آید. حدّاقلّ شرعی حجاب، برای دختران و زنانی مناسب است که در آستانه ی حجاب اختیار کردن قرار دارند؛ تا کار برای آنها آسان باشد و به علّت دشواری، از روآوردن به حجاب نهراسند و یا در آغاز باحجاب شدن، از تصمیم خود بازنگردند.

1- امام صادق علیه السلام، مصباح

الشّریعة، ص 111. 2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 79، ص 247.

3- کلینی، کافی، ج 3، ص265.

کمال روحی مایه ی شوق به انجام بیشتر احکام

آخرین نکته ی مقدّمه این است که همان گونه که در مسائل معنوی و در حوزه ی عبادات، هرچه شخص روح معنوی قوی تری داشته باشد، موقع نماز خواندن هم می خواهد نمازش بیشتر طول بکشد و از نماز لذّت بیشتری می برد و به نماز کوتاه، راضی نمی شود و دلش می خواهد بیشتر با خدا راز و نیاز و معاشقه کند؛ هر چه هم روح حیا و عفاف در درون زن، قوی تر شود و روحیّات معنوی در درون او استوارتر و پررنگ تر گردد، طالب پوشیدگی بیشتری خواهد شد و به حداقل حجاب راضی نمی شود. یعنی آن روحیّه، این نحو عمل را می طلبد.