حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان0%

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده: مهدی طیب
گروه:

مشاهدات: 8438
دانلود: 3351

توضیحات:

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8438 / دانلود: 3351
اندازه اندازه اندازه
حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده:
فارسی

حجاب در قرآن

کنون به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا اساساً مسئله ی حجاب در قرآن آمده است؟ چون بعضی ها می گویند در اسلام حکمی به نام حجاب نداریم و آخوندها آن را از خودشان در آورده اند. آیا واقعاً در قرآن به مسئله ی حجاب اشاره ای نشده است؟ چند آیه را مطرح میکنیم.

1. خدای متعال به پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم می فرماید : قُل لِلمُومِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ وَ یَحفَظنَ فرُوجَهُنَّ وَ لا یبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ولیَضرِبنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ وَ لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ 1 : ای پیامبر به زنان مؤمن بگو چشم های خود را از نگاه کردن به مردان نامحرم فرو پوشند. خیره خیره به مرد نامحرم نگاه نکنند. این جمله

1- سوره ی نور، آیه ی 31.

علاوه بر معنای ظاهری، یک معنای لطیف معنوی هم دارد به این صورت که اصلاً ا ز این قضیّه چشم پوشی کنند، یعنی از دل، نسبت به مسئله، بی اعتنا شوند و چشم پوشی کنند. و در ادامه می فرماید: و دامن های (پاکدامنی) خود را حفظ کنند، و زیبایی ها و زینت های خود را جز آنچه به ناچار آشکار می شود، ظاهر نسازند. جذابیّت ها و زیبایی هایشان را در معرض دید قرار ندهند.

ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبهنَّ. خِمار که جمع آن خُمُر است، در زبان عربی به معنی روسری یا مقنعه آمده است. بگو روسری یا مقنعه های خود را به گریبان هایشان ببندند. طوری روسری و مقنعه بپوشند که گردن و سینه ی آنها دیده نشود تا در برابر مرد نامحرم، زیبایی ها و جذّابیّت های پیکرشان آشکار نباشد.

وَ لا یَضرِبنَ باَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ . زن های عرب چیزی شبیه النگو به نام خلخال دارند که به پا میکنند. النگو که در دست است، اگر متعدّد باشد، دست را که تکان می دهند، به هم می خورد و صدا می دهد و توجّه افراد را به سمت خود جلب می کند. خلخال هم که به پاست، اگر پا محکم به زمین کوبیده شود، تولید صدا می کند. قرآن می گوید: به زنان مؤمنه بگو پاهای خود را آن گونه به زمین نکوبند که صدای خلخال های که زیر لباس هایشان پنهان است، آشکار شود و فرد را متوجّه آنها کند. یعنی حرکتی نکنند که توجه دیگران را به سمت بدن خود بکشانند. از اینجا می فهمیم تمام تذکّراتی که در آیه ی مذکور آمده است برای این است که زیباییها و جذابیّت های جسمی زن آشکار نباشد و توجّه ها به سمت پیکر جسمانی او جلب نشود.

بعد هم فرمود: وَ تُوبُوا الِی اللّهِ جَمیعاًایهَا المُؤمِنُونَ لَعَلکم تفلِحُونَ : ای مؤمنان همه ی شما، دسته جمعی، توبه کنید، شُاید به رستگاری برسید. احتمالاًا شاره به این معنی است که کنترل نگاه، مراعات پاکدامنی و تقوا و نحوه ی حجاب همه ی شما، به گونه ای نقص دارد 1. به عبارت دیگر دستور توبه ی دسته جمعی نشان می دهد که غالب کسانی که می پندارند این امور را مراعات میکنند، ممکن است ضعف ها و کاستی هایی در میزان مراعات حجاب یا در چشم پوشی شان از نامحرمان و پاکدامنی و تقوایشان وجود داشته باشد.

2. خداوند می فرماید : یا ایّهَا النَّبیُّ قل لِاَزواجکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ المُومِنینَ یُدنینَ عَلَیهنَّ مِن جَلابیبهِنَّ 2 : ای پیامبر به همسران و دختران خود و به بانوان مؤمنان بگو جِلباب های خود را به هم نزدیک کنند. جَلابیب جمع جلباب است. جلباب در کتب لغت به معنای روپوش بلندی است شبیه عبَا، چادر و پوشش ملحفه مانند که زن بر خود می پوشاند 3 .

در قرآن به چادر، در قالب واژه ی جلباب اشاره شده است که فراتر از روسری و مقنعه (خِمار) است. جالب این است که در بعضی از کتاب های لغت، جِلباب به عبا و پوششی اطلاق شده است که در بین عرب، رایج و

1- آیه ی پیش از آن در مورد مردهاست که در فصل پنجم کتاب به آن خواهیم پرداخت.

2- سوره ی احز اب، آیه ی 59.

3- تفسیر المیزان علاّمه طباطبایی، تفسیر صافی فیض کاشانی، تفسیر تبیان شیخ طوسی، تفسیر مجمع البیان شیخ طبرسی. در تفسیر قرطبی اهل سنّت نیز این مسئله مطرح شده است.

رنگش هم تیره و سیاه بوده است؛ که نشان می دهد سیاه بودن رنگ چادر هم ریشه ی قرآنی دارد.

ای پیامبر، به همسران و دختران خود و به بانوان مومنان بگو که دو لبه ی چادر خود را به هم نزدیک کنند. چون گاهی اوقات خانمی، چادر بر سر دارد؛ امّا دو سر چادر رها شده است و حجم و شکل پیکر او در بین چادر دیده می شود، از نظر قرآن این حجاب نیست. باید چادر را ببندند تا حجم و شکل بدن، بین چادر دیده نشود. ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ: اگر چنین کاری کنند، یعنی لبه های چادر خود را به هم نزدیک کنند تا بدن و جذّابیّت های جسمی شان دیده نشود، نزدیکتر به این است که آنها شناخته شوند.

پیش از این بیان شد که حجاب در اسلام برای این نیست که زن دیده نشود، اتّفاقاً حجاب برای این است که زن دیده شود. بدن زن مانع از این است که شخصّیت انسانی زن مورد توجّه قرار گیرد و دیده شود. بدن مَرکَب زن است؛ خودِ زن نیست. کما اینکه بدن مرد هم، خودِ مرد نیست. مَرکبی است برای مرد. مرد و زن یعنی اندیشه ها، روحیّات، خلقیّات، عقاید، افکار و کمالات باطنی و حقیقت انسانی ایشان. وقتی بدن زن عرضه می شود، چشم ها به سمت بدن او خیره می شود و خود زن، یعنی شخصیّت انسانی او، پشت این بدن گم می شود.

نکته ی بسیار ظریفی در ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ وجود دارد. اگر زن چادر را به هم ببندد نزدیکتر به این است که شناخته شود. پس حجاب برای شناخته شدن زن است، نه برای ناشناس ماندن زن. تعبیر دیگری هم در تفاسیر آمده است، به این صورت که: نزدیکتر به این است که زن به عنوان یک انسان اصیل و نجیب شناخته شود. زنی که خود را می پوشاند، مردهای هوسباز می فهمند که نمی توانند او را بازیچه ی لذّت جویی های جنسی خود قرار دهند. طمع آنها را می بُرَد. در واقع خود را به عنوان یک شخصیّت موقّر، ارزشمند، اصیل و نجیب نشان می دهد و شناخته می شود و در نتیجه کسی به فکر بازیچه قرار دادن او نخواهد افتاد.

فَلا یُوذَینَ: و اینکه لبه های چادرشان را به هم ببندند نزدیکتر به این است که مورد اذیّت و آزار قرار نگیرند. از امنّیت زن در بحث حکمت های حجاب سخن گفته شد. قرآن می گوید زنی که حجاب را بر می گزیند، خود در امنیّت قرار می گیرد. دیگر هیچ مرد هوسبازی به فکر بازیچه قرار دادن او نمی افتد. حادثه های بسیار تلخ و دردناکی در همه جای دنیا اتّفاق می افتد و متأسّفانه با پدیده ی تهاجم فرهنگی و ورود فرهنگ غربی، در جامعه ی ما هم مصادیقی پیدا کرده است، مثل ربودن زن ها، تجاوز به عنف، فریب دادن دخترها، شبکه هایی که اخیراً ا خبار مربوط به بعضی هایشان علنی شده است؛ زنان و دختران را اغفال نموده و بیهوششان میکردند و علاوه بر سوء استفاده ی جنسی، فیلم ها و عکس هایی از آنها می گرفتند و آن فیلم ها و عکس ها را ابزار تحمیل خواسته هایشان بر آن زنان و دختران قرار می دادند. دختری که خود را عرضه کند، در معرض چنین آزارها وآسیب هایی قرار می گیرد. قرآن فرمود: اگر زن چادرش را بر هم ببندد، این روش نزدیک تر است به این که در امنیّت بماند و کسی در صدد اذیّت و آزار او بر نیاید.

بعد فرمود : وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحیماً : و خدا بخشنده و مهربان است. یعنی ممکن است در گذشته نقص هایی در حجابتان بوده باشد، که آن را خدا می بخشد. سعی کنید از این به بعد، حجاب را کاملتر مراعات کنید.

3 . در سوره ی احزاب 1 ، خدای متعال مطالبی را به پیغمبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که به زن های خود ابلاغ کند. کلام الهی این طور شروع می شود: یا نِساءَ النَّبیِّ: ای همسران پیغمبر! و نکته هایی را به آنها خطاب میکند؛ از جمله می فرمایدهء وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیَّة الاُولی 2 : و همسران پیامبر مثل خودآرایی ها و خودنمایی های دوران جاهلیّت نخستین، خودنمایی نکنند.

تبرّج از ریشه ی بُرج است. در زبان فارسی هم به ساختمان مرتفعی که چشم ها را خیره می کند بُرج می گویند. تبرج یعنی زن خود را در معرض دید قرار دهد. شاید اگر کمی ظریف تر به واژه ی تبرج نگاه کنیم، این معنا را هم داشته باشد که برجستگی های اندام خود را در معرض دید قرار دهد. یعنی لباس تنگی بپوشد، که برجستگی های اندام او دیده شود. تبرّج به این معنا، در آیه ای از سوره ی نور هم آمده است. درآنجا قرآن به پیرزن هایی که چنان پیر شده اند که بدن آنها دیگر جذابیّت و حالت تحریک کنندگی جنسی ندارد و نگاه کردن به آنها برای جنس مخالف لذّت بخش نیست، در امر حجاب تخفیف هایی داده است؛ ولی آنجایی که این تخفیف ها را می دهد اشاره میکند: غَیرَ مُتَبَرِّجاتِ بزینَة 3 ؛ حتّی این پیرزن ها هم اگر می خواهند درصدی از حجاب خودشان را کم کنند، نباید طوری باشد که

1- سو ره ی احزاب، آیه های 28 تا 34. 2- سو ره ی احزاب، آیه ی 33.

3- سوره ی نور، آیه ی 60.

زینت های خود را عرضه کنند و در معرض دید قرار دهند. یعنی خود را زینت کنند، بیارایند و جسم خود را در معرض نگاه ها قرار دهند. پس حتّی پیرزن ها هم حق ندارند چنین کاری کنند.

4. قرآن کریم در مورد نحوه ی مراجعه ی مومنان به همسران پیامبرا کرم صلی اللّه علیه وآله وسلم می فرماید : یا اَیُّهاَ الَذینَ آمَنوا... اِذا سَالتُموهُنَّ مَتاعاً فَسئَلوهُنَّ مِن وَراءِ حِجاب ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلوبکُم وَ قُلوبِهِنَّ 1 : ای مومنان... هنگامی که از همسران پیامبر چیزی درخواست می کنید، از پس پرده و حجابی درخواست کنید. این برای دل های شما و دل های آنان پاک تر است.

در این آیه، هم به ضرورت پوشیدگی کامل زن، در پوشش پرده مانندی، که مصداق بارز آن چادر می باشد، اشاره شده است و اصطلاح حجاب در مورد آن به کار رفته است؛ و هم به یکی از حکمت های حجاب، که همان طهارت روح و دل مرد و زن است، تصریح گردیده است.

بنابراین همان طور که گذشت، لا اقل در چهار آیه از آیات قرآن کریم به مسئله ی حجاب بانوان تصریح شده است. در یک آیه، به استفاده از روسری و مقنعه ای که به گریبان بسته می شود و گردن و برجستگی های سینه را می پوشاند، امر شده است. در آیه ی دیگر به چادری که هنگام پوشش، لبه هایش به هم نزدیک می شود، تصریح شده است. در آیه ی بعد به نهی از خودنمایی و تبرّج تأکید شده است. در چهارمین آیه، به ضرورت حجاب هنگام ارتباط زن با مرد نامحرم تصریح شده است.

1- سوره ی احز اب، آیه ی 53.

حجاب در احادیث

هر چیز زکاتی دارد. مثلاً خدای متعال ثروتی به کسی عنایت می کند، شکرانه ی آن، دادن زکات است. زکات دو معنا دارد: یکی هَرَس کردن و از حَشو و زواید پاک کردن، دیگری رویش و بالندگی. لذا در احادیث مثلاً داریم زَکاةُ العِلمِ نَشرُهُ 1: زکات دانش این است که انسان دانایی هایش را از دیگران دریغ نکند و به آنها هم بیاموزد. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: زَکاةُ الجَمال العِفافُ 2 : زکات زیبایی، پاک کردن روح و وجود خویش از آلایش ها و زَمینه سازی برای رشد و تعالی روح، عفاف است. لذا زن زیبا در مقام زکات زیبایی و جمالش، باید عفّت، پاکدامنی، حیا و پوشیدگی را پیشه کند.

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : نَهی (رَسولُ اللّه) اَن تَتَزَیَّنَ المَراةُ لِغَیرِ زَوجها فَاِن فَعَلَت کانَ حقَّاً عَلَی اللّه عَزَّ وَ جَلَّ اَن یُحرِقَها بالنّارِ 3 : پیامبر خدا صلّیَ اللّه علیه وآله وسلّم از اینکه زن برای غیر از همسرش خود را بیاراید، نهی فرمودند. پس اگر زن چنین کاری کند، بر خدای عزّ و جل حقّ است که او را بوسیله ی آتش دوزخ بسوزاند.

پیغمبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم مطلب تکان دهنده ای به حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمودند : یا فاطِمَةُ! ما مِن اِمراة تَزَیَّنَت حُسنَها وَ خَرَجَت مِن بَیتِها بِاحسَنِ مَلبوسٍ حَتّی یَنظرَ اِلَیهَا النّاسُ، اِلاّ لَعَنَها مَلائکَةُ السَّمواتِ و

1- آمدی، غر را لحکم، ص 44.

2- آمدی، غررالحکم، ص 256.

3- حرّ عاملی، وسائل الشّیعة، ج 20، ص 211.

الاَرَضینَ وَ کانَت فی غَضَب اللّه حَتّی تَموتَ وَ یُومَرُ بها اِلَی النّارِ 1 : ای فاطمه! هیچ زنی نیست که زیبایی ها و جمال خود را زینت کند و با زیباترین و نیکوترین جامه های خود از خانه خارج شود تا نگاه مردمان را به سوی خویشتن جلب کند، مگر اینکه همه ی ملائکه ی آسمان ها و زمین او را لعنت و نفرین خواهند کرد و تا زمان مرگ، در غضب و خشم الهی خواهد بود و پس از مرگ، فرمان داده می شود که او را در دل آتش بیفکنند.

همچنین آن حضرت فرمودند: ایَّةُ امراة تَطَیَّبَت ثُمَّ خَرَجَت مِن بَیتِها فَهِیَ تُلعَن حَتّی تَرجِعَ اِلی بَیتِها 2 : هر زنی که خود را معطّر سازد، سپس از خانه اش بیرون آید، تا زمانی که به خانه اش بازگردد، مورد لعن و نفرین الهی است.

در رساله های عملیّه مراجع تقلید، یکی از موارد غسل های مستحب، غسل زنی است که عطری استعمال کرده و بوی عطر او را مرد نامحرمی استشمام کرده است. اسپری های خوشبو کننده، ادکلن ها، حتی کرم های نرم کننده ای که عطر در آن به کار رفته و به دلیل خشکی دست و ترک خوردگی پوست استفاده می شود امّا بوی عطر آن در محیط متصاعد می گردد؛ توجّه مردها را به سمت بدن زن جلب می کنند.

نکته ی شایان توجّه در زمینه ی مستحب بودن استفاده ی عطر در جامعه برای مردان و نهی اسلام از این کار برای خانم ها این است که به

1- قائمی، در مکتب فاطمه، بخش 6، فصل 17، فراز در زینت ها. 2- صدوق، ثواب الاعمال، ص 231.

موجب یافته های فیزیولوژیست ها، مردها از خانم ها در برابر بوها بسیار حسّاس ترند و لذا تأثیری که بوی عطر یک خانم بر روی مردها می گذارد بسیار شدیدتر از تأثیری است که بوی عطر یک مرد بر خانم ها دارد 1 . هر عاملی که توجّه مرد را به جای شخصیت انسانی زن، به سمت بدن او جلب کند، عامل منفی است و اسلام دستور داده است زن از آن بپرهیزد تا به عنوان یک! انسان در جامعه به او نگاه شود، نه به عنوان یک! عروسک ملوس برای لذّت جویی های مردهای آلوده و شهوت پرست.

1- ن. ک. به: فیزیولوژی گایتون سال 2003 میلادی، بخش حواسّ شیمیایی، چشایی و بویایی، قسمت جستجوی احساس های اصلی بویایی، بحث ماهیت عاطفی بویایی .

الگوهای عفاف

در قرآن کریم اوج عفاف را در مریم، مادر حضرت عیسی علیه السّلام ملاحظه می کنیم. وقتی خدای متعال اراده فرمود حضرت عیسی را به مریم قدّیسه، بانوی پاکدامن و یکپارچه معنوّیت و نور، عطا کند؛ فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً 2: جبرئیل به شکل یک مرد زیبا و متوازن بر او مُمَثَّل شد. جبرئیل متمثّل می شود. بر پیغمبر هم متمثل می شد. در روایات داریم مرد بسیار خوش سیمایی در زمان پیغمبر، به نام دحیه ی کلبی وجود داشت، که در بسیاری از موارد، جبرئیل به شکل او در برابر پیغمبر کرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متمثل و ظاهر می شد.

جبرئیل (روح القدس) بر مریم متمثّل شده است، امّا مریم جبرئیل را

2- سوره ی مریم، آیه ی 17. هم موعظه می کند و می گوید: اِنّی اَعوذُ بِالرَّحمنِ مِنکَ: از تو به خدای رحمان پناه می برم إِن کُنتَ تَقیّاً 1 : که تو شخص متقّی و پرهیزکاری باشی. از خدا می خواهم اهل تقوا باشی. این یک نماد از حیا و عفاف زن است که حتّی در برابر جبرئیل، عفاف و حیای خود را به این صورت ظاهر می کند. نماد برجسته تر، فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها است که به چند نمونه از موارد حیا و عفاف ایشان اشاره می کنیم.

آرایش و زینت کردن و استعمال عطر که در محیط بیرون از خانه برای زن مذموم و نهی شُده است، اگر زن در داخل محیط خانه و برای محرم خود، انجام دهد، نه تنها مذموم نیست، بلکه مستحب است و به سبب آن، در نامه ی عمل او ثواب نوشته می شود. فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها در خانه ی خود، در حالی که رسول الله صلی اللّه علیه وآله وسلّم نیز حضور داشتند، عطر استعمال کرده بودند. فرد نابینایی به نام ابن مکتوم برای ملاقات با رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلّم در زد، فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها بلند شدند جلباب (چادر) بر تن کرده، خود را پوشاندند. ابن مکتوم کارش را در محضر پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم انجام داد و رفت. رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم از فاطمه سلام اللّه علیها سوال کردند- که این سوال ها در واقع برای آموزش ماست- دخترم، ابن مکتوم که نابینا بود و تو را نمی دید، چادر بر سر کردن برای چه بود؟ فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها به پدر عرضه داشتند، اولاً درست است که ابن مکتوم مرا نمی دید؛ امّا من که او را می دیدم. من راحت نبودم که این طور، بدون چادر، در حضور یک مرد

1- سوره ی مریم، آیه ی 18.

نامحرم نشسته باشم ولو او نتواند من را ببیند.ثانیاً، درست است ابن مکتوم نابینا بود. امّا شامّه ی او که کار میکرد و بوی خوش را استشمام می کرد. من عطر استعمال کرده بودم. او بوی مرا می توانست استشمام کند، لذا من این عبا و چادر را بر خود پوشاندم تا بوی عطر من به شامّه ی ابن مکتوم نرسد 0 1 این الگوی زن مسلمان است.

روایت دوم این است که فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها بعد از رحلت پدر بزرگوارشان یک بار بیشتر لبخند بر لب هایشان ننشست. پدر که از دنیا رفت، آن حادثه های تلخ و وحشتناک اتّفاق افتاد. علاوه بر داغ سنگین از دست دادن پدری مثل رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، هجوم به خانه و به آتش کشیده شدن خانه، ضرباتی که بر پیکر این بانوی بزرگوار تاریخ خلقت وارد شد، به شهادت رسیدن فرزندی که در رحم ایشان بود، برخورد خشن با آن حضرت و درهم شکستن استخوان پهلوی حضرت، تازیانه و سیلی خوردن حضرت، بردن امیرالمومنین علیه السلام به مسجد با حالت جسارت آمیز برای بیعت و دیگر حادثه های تلخ، پی درپی وجود مقدّس و مطهّر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها را آزرد و کاهید تا اینکه بعد از مدّت کوتاهی، ایشان به شهادت رسیدند.

بعد از رحلت رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، لبخند به لب های فاطمه سلام اللّه علیها ننشست مگر چند روز قبل از رحلت آن حضرت. فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها به اسماء بنت عمیس فرمودند: زن ها که از دنیا می روند، رسم عرب این است که پیکر او را روی تخته ای می گذارند و یک پارچه

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43، ص 91.

روی بدنش می اندازند و آن را بلند می کنند و برای دفن می برند و طبیعتاً حجم بدن مرده از روی این پارچه قابل مشاهده است. من امروز و فردایی بیشتر مهمان شما نیستم و از دنیا خواهم رفت. برایم خیلی دردناک است که من را هم به این صورت بردارند. عفاف و حیا برای بعد از مرگ را ملاحظه کنید. اسماء عرض کرد در هجرت اوّل، وقتی من با شوهرم به حبشه مهاجرت کرده بودیم، ساکنان آنجا برای مرده هایشان تابوتی درست میکردند که حجم بدن مرده دیده نمی شد. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها فرمودند: می شود نمونه ی آن چیزی را که می گویی درست کنی تا من ببینم؟ اسماء هم نیمکت مانندی را سر و ته و پایه های آن را به سمت بالا کرد، ترکه هایی روی آن بست و روی آن پارچه ای انداخت و شبیه یک تابوت شد. وقتی فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها این صحنه را دیدند، گل لبخند بر لب هایشان نشست و خوشحال شدند. فرمودند: آری، ای اسماء خدا تو را بپوشاند که به این وسیله من را خواهی پوشاند، بله بعد از مرگ چنین چیزی برای من درست کن تا بدن من را این گونه بردارند 1 .

روایت دیگر مربوط به روز اول زندگی مشترک امیرالمومنین علیه السلام و فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها است. پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم به دیدن عروس و داماد آمدند. فرمودند: آنچه کار در داخل محیط خانه است به عهده ی فاطمه؛ و ای علی! آنچه کار از در خانه به بیرون منزل است، به عهده ی شما. وقتی این تقسیم کار را کردند، حضرت فاطمه سلام الله علیها با همه ی وجود غرق در سرور و مسرت شدند و گفتند به این خاطر

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43، ص 189 و 213.

خوشحال شدم که پیغمبر از کاری که مرا در معرض دید نامحرم قرار می دهد، معاف کردند و کارهای داخل خانه را به من سپردند 1.

مورد چهارم حدیثی ناظر بر حدّ کمال حجاب است. لذا ممکن است برای بعضی ها ثقیل باشد. پیغمبر ا کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلم در مسجد از اصحاب سوال کردند: بهترین چیز برای زن چیست؟ هیچ کس نتوانست جواب دهد. امیرالمومنین علیه السّلام به منزل نزد همسرشان فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها آمدند و فرمودند: پدر شما در مسجد چنین سوالی از اصحاب کردند، هیچ کس نتوانست جواب دهد. حضرت فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها فرمودند: من پاسخش را می دانم. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: چیست؟ حضرت فاطمه سلام اللّه علیها عرضه داشتند بهترین چیز برای یک زن این است که هیچ نامحرمی او را نبیند و او هم هیچ نامحرمی را نبیند. امیرالمومنین علیه السلام به مسجد برگشتند، عرض کردند یا رسول اللّه! من جواب سوال شما را می دانم. فرمودند: بگو علی جان، جواب چیست؟ علی علیه السلام همان جواب را بیان کردند. پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلم فرمودند: علی جان! جواب را از کجا آوردی؟ حضرت امیر علیه السلام به پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم عرض کردند: فاطمه ی زهرا سلام الله علیها پاسخ را دادند. پیغمبراکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند: پدر به فدای این دختر باد 2 .

بار دیگری پیامبر از اصحاب سوال کردند نزدیکترین حالت زن به خدای متعال چه حالتی است؟ فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها پاسخ دادند : فی

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43، ص 81. 2- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43، ص 54.

قَعرِ بَیتِها 1 : وقتی در عمیق ترین نقطه ی خانه ی خودش است. دورترین نقطه به در منزل.

اینجا ممکن است سوالی پیش آید که پس چرا حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به مسجد رفتند و با ابوبکر مناظره کردند و در مسجد سخنرانی فرمودند؟ چه بود که حضرت زینب سلام اللّه علیها در بازار کوفه و در آستانه ی ورود به شام سخنرانی کردند؟ یا در مجلس یزید، با یزید گفتگو کردند؟ فاطمه بنت الحسین سلام اللّه علیها هم صحبت کردند. امّ کلثوم خواهر حضرت زینب سلام اللّه علیها هم سخنرانی کردند.

برای پی بردن به پاسخ این سوال باید توجّه کنیم که در اسلام احکام اولیه و احکام ثانوّیه وجود دارد. احکام اولیه، احکام شرایط عادی و طبیعی است. احکام ثانوّیه، احکام شرایط اضطرار است. از نظر پروردگار، حکم در شرایط عادی با حکم در شرایط اضطرار فرق میکند. در شرایط اضطرار، بسیاری از چیزهایی که در شرایط عادی ممنوع و حرام است، مجاز و مباح می شود. اَلضَّروراتُ تُبیحُ المَحذُورات : ضرورت ها چیزهایی را که باید از آنها حذرکرد و ممنوع است، مباح می کند. منتها به چه میزانی مباح میکند. به حدّی که آن ضرورت برطرف شود. اَلضَّروراتُ تُقَدَّرُ بِقَدَرِها: ضرورت ها فقط به اندازه ی رفع ضرورت، کار را مباح میکند. یک سر سوزن بیشتر انجام بدهیم، باز هم حرام است.

مثال مشهور، فردی است که اگر در شرایط عادی که غذای حلال در اختیارش است، گوشت گوسفند مرده ای را بخورد، مرتکب حرام شده

1- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 43، ص 92.

است؛ امّا اگر در بیابانی دچار گرسنگی شدید شود و در معرض مرگ قرار گیرد به نحوی که اگر چیزی نخورد بمیرد، و هیچ خوراک حلالی هم وجود نداشته باشد، فقط گوسفند مرده ای در دسترس باشد، در اثر این ضرورت و اضطرار، حرمت از بین می رود. در اینجا بر این فرد گرسنه جایز است که صرفاً به اندازه ای که از مرگ نجات پیدا کند، از گوشت این گوسفند مرده بخورد. البتّه اگر یک گرم بیشتر بخورد، حرام خواری کرده است.

در بحث حجاب هم، یک حکم شرایط عادی داریم و یک حکم شرایط اضطرار. در شرایط اضطرار که دین خدا و ولایت به خطر افتاده است، کودتای خشن سقیفه اتّفاق افتاده است، مسیر ولایت منحرف شده است، حقّ امیرالمومنین علیه السّلام پایمال شده است، امیرالمومنین علیه السلام هم به دستور پیغمبر صلی اللّه علیه وآله وسلم موظّف به سکوت است و فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها مکلّف به سخن گفتن است، در این شرایط فاطمه ی زهرا سلام الله علیها در خانه، خِمار بر سر کردند، یعنی روسری و مقنعه ای که سینه را می پوشاند، و جِلباب بر تن کردند، به گونه ای که بر زمین می کشید و زن های بنی هاشم دور حضرت را حلقه کردند به نحوی که هیچ کس حضرت را نمی دید و به مسجد رفتند. وقتی هم خواستند بلند شوند و صحبت کنند، زن های بنی هاشم بلند شدند و دو سرِ پرده ای را گرفتند، پرده بین فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها و جمعیّت فاصله شد. بعد حضرت فاطمه سلام الله علیها بلند شدند و از پشت پرده شروع به صحبت کردند. در حدی که ضرورت برطرف شود.

یا بعد از واقعه ی جانخراس عاشورا که دستگاه یزیدی می خواهد این حادثه را مسخ کند و واژگونه جلوه دهد و بگوید یک عدّه که از دین پیغمبر خدا خارج شده بودند، سرکشی کردند و ما آنها را کشتیم؛ این شرایط، شرایط اضطرار است.

بنابراین نمی توان این گونه موارد را معیار قرار داد که پس من هم که زن هستم، اشکالی ندارد در شرایط عادی پشت تریبون بروم و بین یک عدّه مرد نامحرم سخنرانی کنم.

سوالی که ممکن است مطرح شود این است که حجاب برای این است که اندیشه ها و تفکّرات و زیبایی های روح زن دیده شود؛ امّا این مسئله با سخنرانی نکردن زن در اجتماع تضاد دارد؟

پاسخ این است که اوّلاً چه لزومی دارد یک زن اندیشمند و متفکّر حتماً اندیشه ها و دانش خود را بین مردها عرضه کند. چرا خانم ها مردها را مهم تر از خودشان می دانند که اگر یک زن توانست بین مردها سخنرانی کند، خیلی شخصیّت پیدا کرده است؛ امّا اگر بین خانم ها سخنرانی کند، آن شخصیّت را پیدا نمی کند؟ ثانیاً، چرا این خانم نتواند کتاب های عمیق و عظیمی تألیف کند که مردها هم از آن استفاده کنند؟

به عنوان مثال، حاجیه خانم امین اصفهانی، یک زن بود. مجتهد و فقیه مسلّم، عارف بزرگ و مفسّر بزرگ قرآن بود. یک دوره تفسیر قرآن نوشته است که واقعاً کتاب بسیار عظیمی است. کتاب های بزرگی در سیر و سلوک، عرفان و فقه نوشته است، که بسیاری از مردان دانشمند اسلامی از کتاب های ایشان استفاده میکنند. این گونه شخصیّت زن دیده می شود بدون اینکه پیکر جسمانی اش دیده شود. بنابراین تعارضی وجود ندارد.

حجاب یک حکم واجب مسلّم اسلامی و مورد اتّفاق کلیّه ی فِرَق و مذاهب اسلامی است. فرقه های اهل سنّت، (حَنبَلی، شافعی، حَنَفی، مالکی) و گروه های شیعه، در اصل حجاب هیچ اختلاف نظری ندارند. حجاب جزو ضروریّات دین است و کسی که آگاهانه و عمداً ضروریّات دین را انکار کند از دین خارج است و مسلمان نیست. یعنی اگر کسی دانسته و عمداً بگوید ما اصلاً در اسلام حجاب نداریم، این را آخوندها از خودشان در آورد ه اند، کافر شده است و دیگر مسلمان نیست. این فتوای فقهای تمام مذاهب اسلامی، از سنّی گرفته تا شیعه است. حجاب ضروریِ دین است.

حدّحجاب

همان گونه که پیشتر اشاره شد، حجاب یک حدّاقل دارد و یک حدّ کمال. حدّاقل حجاب برای زن، پوشیده بودن همه ی پیکر زن است جز قرص صورت و دست ها از مچ به بعد، آن هم به شرط اینکه زینت نشده باشد. قرص صورتی که رُژ لب، مداد ابرو و مداد لب و کرم پودر استفاده کرده و ابروها تَتو شده است، قرص صورتی نیست که آشکار بودنش جایز باشد. بلکه باید به حال طبیعی و زینت نشده باشد. دستی که از مچ به بعد آشکار بودنش مانع ندارد و ممنوع نیست، دستی است که زینت نشده باشد، نه اینکه ناخن ها مانیکور شده باشد و انواع زیور و زینت ها به دست بسته باشد و توجّه ها را جلب کند. بنا به فتوای اغلب مراجع، پوشاندن دست آرایش نشده و قرص صورت آرایش نشده واجب نیست. بقیّه ی بدن باید طوری پوشیده شود که نه پوست دیده شود و نه حجم بدن. یعنی هم پوست بدن دیده نشود، یعنی پارچه ای روی آن باشد که پوست بدن از روی آن پیدا نباشد، و هم حجم بدن دیده نشود، یعنی لباس به گونه ای نباشد که برجستگی ها و فرورفتگی های بدن آشکار باشد. این حدّاقل حجابی است که زن باید مراعات کند. از این حدّاقل تا حدّ کمال حجاب، طیف گسترده ای وجود دارد.

خانمی که چادر خود را طوری می گیرد که بخشی از قرص صورتش را هم می پوشاند، در واقع از حدّاقل به سمت حدّ کمال حرکت میکند. حدّاقل برای کسی است که تازه می خواهد حجاب اختیار کند. این حدّاقل برای اینکه کار برای او خیلی سخت نباشد، وضع شده است. امّا کسی که طالب نیل به مراتب بلند معنوی است و می خواهد به مدارج بلند قرب الهی و مراتب بزرگ عرفانی راه پیدا کند، باید بداند با این حدّاقل، به آن مراتب و مدارج راه پیدا نمی کندو نایل نمی شود. او به حدّ بیشتری از پوشیدگی نیاز دارد. از سوی دیگر وقتی چنین روح بلندی پیدا کرد، خود او هم راحت نیست که قرص صورتش کاملاً دیده شود. خود او هم از اینکه صورتش باز باشد کلافه است و طالب این خواهد بود که خود را بیشتر بپوشاند. بنابراین، حکم شرعی در حدّاقل، آن است که گفته شد؛ ولی در حدّ کمال، هرچه پوشیدگی بیشتر باشد، مطلوب تر است.در پاسخ این سوال که آیا زیاده روی در حجاب اشکال ندارد؟ باید دانست که اساساً ما در احکام اللّه، زیاده روی نداریم. منتها باید تناسب عمل را با ظرفیّت روحی شخص سنجید. اگر به کسی که تازه مسلمان شده و به دین راه پیدا کرده است، بگویید نمازهایت را با مقدّمات و مقارنات و تعقیبات و نوافل بخوان، ادعیه را هم بخوان؛ می گوید من از خیر این مسلمانی گذشتم. او ظرفیّت این همه عبادت را ندارد. مثل بچّه ی نوزادی است که تازه می خواهد غذا خور شود. دو قاشق حریره ی بادام به او بدهند، سیر می شود. نمی شود به او یک پرس چلوکباب داد، او را میکشد. امّا نمی شود گفت یک پرس چلوکباب خوردن زیاده روی و افراط است. کسی که سنّش بالا رفت و بیست ساله شد، یک پرس چلوکباب برای او کاملاً مناسب است. پس باید ببینیم حدّ عمل با ظرفیّت روحی فرد چقدر سازگار و متناسب است. تا جایی که روح شخص می طلبد و می کشد، عمل به احکام اللّه، هرچه غنی تر و پر عیارتر باشد، بهتر و زیباتر است.

می گویند آیا در شرایط کنونی جامعه، حجاب خیلی زیاد، جلب توجّه نمی کند؟ جواب این است که گاهی اوقات شرایط بیرونی می خواهد ما را به سمت دور شدن از ضابطه ها بکشاند. به هیچ وجه نباید به این شرایط بیرونی تسلیم شد. به جای اینکه ما دست از معیارها برداریم، شرایط را باید تغییر دهیم. ممکن است گفته شود اگر چادری به سرم کنم که فقط قرص صورت و دو دستم از مچ به پایین معلوم باشد، مسخره ام میکنند؛ پس این کار را نکنم. امّا باید دانست خانم ها شرعاً ا جازه ندارند با چنین توجیهاتی از حدّاقل حجاب، پایین تر بیایند. هر خانم که به جمع باحجاب ها و چادری ها ملحق می شود، شرایط و زمینه ی مساعدتری برای اینکه دیگر خانم ها به سمت حجاب و چادر بیایند، فراهم می سازد؛ چنانکه هر زنی که به خودآرایی و خودنمایی در جامعه می پردازد، زمینه ی مساعدتری را برای اینکه دیگر خانم ها نیز به همین سو کشیده شوند به وجود می آورد. برای عادی شدن و جلب نظر نکردن حدّ کمال حجاب، باید از همین نکته استفاده کرد 1 .

1- برای توضیحات بیشتر رجوع شود به فصل های سوم و چهارم.

در مورد بحث طرّاحی حجابهای جذّاب و زیبا نیز باید دقّت کرد که از دید قرآن کریم و اسلام، لباس، زینت انسان است. خدای متعال می فرماید: یا بَنی آدَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکم لِباساً یُواری سَواتِکُم وَ ریشاً 1 : ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که هم پوشاننده ی پیکر و عورت های شما و هم مایه ی زینت و زیبایی شماست. پس لباس دو کارکرد دارد: یکی پوششی و دیگری زینت. از دید قرآن لباس زینت است؛ امّا حجاب پوشاننده ی زینت است. لباس برای زیباتر شدن است. حجاب برای مخفی شدن زیبایی هاست. حجابِ زیبا و قشنگ یعنی نقضِ غرض. حجاب برای پوشاندن قشنگی و زیبایی است. حجاب برای این است که زیبایی های بدن را بپوشاند تا زیبایی های روح، اندیشه، افکار، دانش، روحیّات و خلقیّات زن دیده شود. وقتی می گویند برویم حجاب زیبایی برای خانم ها درست کنیم که خانم ها رغبت کنند از آن استفاده نمایند؛ باید گفت حجاب زیبا که حجاب نیست، لباس است. فرق است بین لباس و حجاب. لباس در نهایت زیبایی، اما حجاب در نهایت پوشانندگی زیبایی. بعضی از چادرهایی که خانم ها به سر میکنند، گل هایی دارد، برق می زند، نقش و طرحهای مختلف دارد. این اصلاً حجاب نیست. ولو این خانم خیلی هم قشنگ خودش را پوشانده باشد این پارچه با این زرق و برق و گل و بوته، همه ی نگاه ها را به سمت بدن این زن خیره میکند. چون توجّه را به سمت جسم زن جلب کرد، دیگر از حجاب بودن بیرون آمده است.

2- سوره ی اعر اف، آیه ی 26.

فصل سوم : آسیب شناسی حجاب در جامعه ی ما

اشاره

در این فصل معضلاتی را که در امر حجاب در جامعه مان داریم، بررسی میکنیم.

ناشناخته ماندن منطق حجاب

اولین عاملی که سبب سست شدن حجاب و ضعیف بودن مراعات آن در جامعه ی ماست، تبیین نشدن منطق حجاب با زبان مناسب برای جامعه ی زنان در مقاطع مختلف سنّی و تحصیلی است. در جمهوری اسلامی بعد از نزدیک به سی سال که از عمر این نظام می گذرد، واقعاً کار جدّی، مفید و موثّر در این زمینه انجام نشده است. کجا با بیان و زبانی که برای نسل جوان، روشنفکر و تحصیل کرده، جذّاب است و با ادبیّات قابل فهم و دوست داشتنی برای آنها و با منطق و استدلال هایی که اندیشه ی آنان را قانع کند، بحث حجاب را تبیین کردیم؟ مثلاً در نظام آموزشی، در متون درسی، از اولین سال های تحصیل ابتدایی تا آخرین سال های تحصیلات عالیه ی دانشگاهی، کجا این کار انجام شده است؟ در رسانه های ما کجا این کار انجام شده است؟ در رادیو و تلویزیون، سینما و تئاتر، روزنامه ها و مجلاّت، کجا این کار انجام شده است؟ این یکی از عواملی است که معضل کنونی را در جامعه ی ما ایجاد کرده است.

رسانه های جمعی و تخریب حجاب

دومین عامل، نقش ویرانگر و تخریبی رسانه ها، سینما، تئاتر و خصوصاً تلویزیون، در نابود کردن فرهنگ حجاب و دادن الگوی بی حجابی و خودآرایی و خودنمایی به جامعه است. من متّهم ردیف اول را در این زمینه، تلویزیون می دانم. تعارف ندارد. دختر بچّه ی سه، چهار ساله پای تلویزیون می نشیند، برنامه ی کودک نگاه میکند. در این برنامه دختربچّه هایی را به عنوان تماشاچی یا مسابقه دهنده شرکت می دهند. بسیاری از این دختربچّه ها، روسری به سر ندارند، لباس های آنچنانی به تن دارند، می گویند بچّه است، به دختربچّه ی پنج، شش ساله که حجاب واجب نیست، طبیعی است که این طور باشد. فکر کنید دختربچّه ای که در خانه پای تلویزیون نشسته و این مدل ها و الگوها را می بیند، چگونه تأثیر می پذیرد؟ این برنامه تمام می شود. کارتون شروع می شود. چون کارتون ها اغلب تولید کشورهای غربی است؛ در آن ها، نه تنها دختربچّه ها، بلکه زن های بزرگ، بدون حجاب، زینت کرده، زیبا و دوست داشتنی ظاهر می شوند. این دختر بچّه هم این صحنه ها را تماشا میکند. تلویزیون به این دختربچّه ها از همان سنین طفولیّت الگو می دهد. نشان می دهد اگر می خواهی خوشگل و دوست داشتنی باشی، لازمه اش بی حجابی است، و اینکه خودت را آرایش کنی. سریال های خارجی و فیلم های سینمایی را دیده اید که چگونه است. این فیلم ها تولید کشورهای غربی است. حجاب در آنها معنا ندارد. فیلم های شرقی را هم دیده اید، مثلاً از سوریّه فیلم می خرند و نمایش می دهند که صد برابر بدتر از فیلم های کشورهای غربی است. این فیلم ها الگوی بدحجابی می دهد. روح حجاب و عفاف را در جامعه ویران میکند.

حتّی سریال های تولید داخل، به این سریال های تلویزیونی دقّت کنید.

نمی خواهم بگویم صددرصد، ولی غالباً در این سریال ها به این صورت است که اشخاص پولدار و تحصیل کرده و زن هایی که از خانواده های متشخّص و تحصیل کرده ی امروزی هستند، غالباً کم حجاب یا بدحجابند. از آن طرف، کلفت ها و زن های فقیر و دهاتی و بی سواد و حتّی زنان مجرم، باحجاب و چادری اند. این کار حساب شده ای برای ویران کردن حجاب است. زن دهاتی را می خواهد نشان دهد، چادری است. شهری را می خواهد نشان بدهد، چادر ندارد و لباس تنگ به تن دارد. روسری اش تا کجا بالاست و آرایش آنچنانی دارد. مجریان و گویندگان زن برنامه های تلویزیونی غالباً خانم های بی چادر و بعضاً بدحجاب و بزک کرده و آرایش کر ده اند. این ها الگوی مخرّب حجاب اند.

کارشناسان اجتماعی علّت پاشیده شدن خانواده ها را مطالعه کرده اند.

در بحث حکمت های حجاب به عوامل متعّددی اشاره کردیم. از جمله پی برده اند که یکی از عللی که سبب می شود مردها نسبت به همسرشان دلسرد می شوند و نهایتاً پای طلاق به میان می آید، این است که زنی که مرد اختیار کرده است بهره ی معیّنی از زیبای دارد. امّا چون در سینما و تلویزیون، وقتی می خواهند فیلم یا سریال بسازند، سعی میکنند زیباترین هنرپیشه ی زن را انتخاب کنند، وقتی این مرد پای تلویزیون می نشیند یا به سینما می رود، هزار جور زن زیبا و جذّاب را می بیند و لذا کم کم نسبت به زن خودش بی علاقه و دلسرد می شود. در این زمینه مطالعاتی در دادگاه های خانواده شده است. در جامعه شناسی خانواده هم رسیده اند به اینکه یکی از عوامل دلسرد شدن مردها نسبت به همسرانشان، همین فیلم هاست.

بدآموزی در محیط های خانوادگی و جلسات دینی

از عوامل آسیب زننده ی دیگر، محیط خانواده ها، مهمانی ها، عروسی ها، جشن های خانوادگی، جشن تولّدها، و مجالس دید و بازدید است، که در آنها الگوهای بدی به دختربچّه ها داده می شود. زن ها آرایش کرده و با لباس های نیمه عریان در این مهمانی ها و مجالس خانوادگی حاضر می شوند. می گویند مهمانی فامیلی است، مهم نیست. عروسی است، مهم نیست. حتی در بعضی از جلسه های مذهبی الگوهای بسیار بدی وجود دارد. مثلاً در جلسه ی مولودی، خانم ها بزک کرده و با لباس های آنچنانی می آیند. این دختربچه ی کم سّن و سال که به این جلسه آورد ه اند، الگو می گیرد و این جلسه تأثیر مخرّبی روی شخصیّت او می گذارد. این همه آرایش، این همه زر و زیور، این همه لباس های بدن نما، با روح این دختربچّه چه می کند؟!

تخریب حجاب و معلّمان و استادان زن

عامل بعد معلّمان، دبیران و استادان زنی می باشند که بزک کرده و بدحجاب در مدرسه ها و دانشگاه ها سر کلاس ها می آیند. می گویند این خانم شوهر کرده است، عیبی ندارد. مدرسه هم دخترانه است و مرد نامحرمی که نیست. چه عیبی دارد این خانم آرایش کرده و با لباس آن چنانی و با زر و زیور بیاید؟ نمی دانند چگونه دارند روحیّه ی عفاف و حجاب را در این شاگردها ویران و فرهنگ خودآرایی و جلوه فروشی را جایگزین آن میکنند. بعضی ها که می دانند،- عمداً میکنند، برخی هم نمی دانند. ولی ندانستن مانع از تأثیر مخرّب آن نیست. تأثیر بسیار مخرّبی می گذارد.

در بعضی دانشگاه ها، برخی از خانم هایی که استادند و تدریس میکنند، بدحجاب و با آرایش در کلاس حاضر می شوند. طبیعتاً دختر دانشجویی که الگو و ایده آلش استاد شدن است، وقتی این زن استاد را با این همه آرایش و بدحجابی می بیند، از او تأثیر می پذیرد.

بازار لباس و لوازم آرایش و تخریب حجاب

عامل دیگر، تولیدات و واردات و عرضه ی گسترده ی پوشک مغایر عفاف و لوازم آرایش های گوناگون است. ببینید کارخانه های تولید لباس و جوراب در همین کشور جمهوری اسلامی چه تولید میکنند؟ بوتیکها و فروشگاه های پوشاکی که لباس می فروشند، ببینید چه عرضه میکنند؟ لباس هایی که از خارج می آید، چه جور لباس هایی است؟ا اینها با عفاف و پوشیدگی یک زن مسلمان سازگار است؟ و آیا این الگوی منفی دادن نیست؟ بعضی وقت ها خانم های باتقوا و متدیّن این قدر از این مغازه به آن مغازه می گردند بلکه بتوانند لباسی که با متانت و وقار و پوشش یک زن مسلمان سازگار باشد، پیدا کنند. بعد از ساعت ها دوندگی، نا امید می شوند. جای شرمندگی نیست که کشور ما در ردیف اول سرانه ی مصرف لوازم آرایشی در دنیاست؟ معنی اسلامی بودن کشور این است؟ سرانه ی مصرف لوازم آرایشی زنان در جمهوری اسلامی از زنان فرانسوی، انگلیسی، آمریکایی، هندی، پاکستانی، از زنان همه جای دنیا بالاتر است. چه حجم لوازم آرایشی وارد کشور می شود؟! و چه حجمی در داخل تولید می شود؟! کجای دنیا این قدر تولیدات و واردات لوازم آرایشی وجود دارد؟ سرانه ی جرّاحی های زیبایی بالاست. در جرّاحی های زیبایی هم جمهوری اسلامی در دنیا در ردیف اوّل است. هیچ جای دنیا، کشورهای مسیحی، یهودی، بت پرست، کشورهای ماتریالیست و کمونیست، هیچ جای دنیا، زن ها به اندازه ی ایران جرّاحی زیبایی نمیکنند. اینها ما را به فکر بیندازد. داستان چیست؟! آیا یک توطئه پشت قضیّه نیست؟

داستان آندلس را به یاد دارید. حکومت اسلامی تا قلب اروپا پیش رفته بود. نام اسپانیای امروزی، آندلس بود. اسپانیای آن روز یک کشور اسلامی بود. مسیحی ها برای اینکه این کشور را از چنگ مسلمان ها در آورند، دو کار کر دند:

(1) باغ های بزرگ انگوری درست کردند که انگورهای آن به قیمت بسیار ارزان به شراب تبدیل می شد و شراب از قیمت انگور ارزان تر بود و حتّی رایگان بین جوانان مسلمان پخش می شد.

(2) دخترهای مسیحی آرایش کرده را می فرستادند که بین جوان های مسلمان بگردند.

همین دو عامل، نسل جوان غیرتمند کشور آندلس را به جوان های هرزه ی معتاد به مشروب و آلوده به پلیدی های جنسی تبدیل کرد و آن گاه به سادگی این کشور را از دست مسلمان ها بیرون آوردند و به کشوری که در مجموعه ی غرب مسیحی است، بدل کردند.

این صحنه را در تاریخ گذشته ی دنیای اسلام دیدید. پس اینکه این همه لوازم آرایشی به کشور ما وارد و در خود کشور تولید می شود و این همه جرّاحی های زیبابی انجام می شود، به نحوی که ما از این نظرها در ردیف اول دنیا هستیم، احتمال نمی دهید توطئه ای پشت قضیّه است؟ بی شک دشمن برای از بین بردن صلابت و قدرت ملّت ما، از طریق دامن زدن به بی حجابی، در پی ترویج هرزگی و بی بندوباری است.

محیط های اداری و آموزشی و تخریب حجاب

عامل دیگری که به بدحجابی دامن می زند، این است که بعضاً در ادارات و دانشگاه های ما، دخترها و زن های به اصطلاح بدحجاب و فی الواقع بی حجاب، بهتر تحویل گرفته می شوند. کارشان زودتر انجام می شود. در برخورداری از امتیازات به آنها تقدّم می دهند. اگر می خواهند به دختر دانشجویی بورس بدهند، به دختر بدحجاب می دهند. اگر می خواهند کار یا وام دانشجویی بدهند، به دختری که خودش را عرضه میکند و خودنمایی میکند و برای فلان مدیر طنّازی میکند، می دهند. آن وقت می خواهید این قضیّه، دخترها را به بی حجابی نکشاند؟ این هم یکی از معضلات ماست.

در ادارات معمولاً کارهای خانم های باحجاب و موقّر سخت تر و دیرتر انجام می شود. در دانشگاه ها بعضی از اساتید سر کلاس ها با دانشجویان محجّبه برخورد بدی میکنند. در بعضی دانشگاه ها وقتی یک! دختر چادری در کلاس سوال میکند، برخی استادها با اوقات تلخی و با بدترین صورت با او برخورد میکنند؛ ولی وقتی دختر بزک! کرده ی جلوه فروشی سوال میکند، با روی باز و با خنده تحویلشَ می گیرند. مشخّص است که این استاد برای بدحجابی کار میکند. در بعضی موارد، معدودی اساتید ضدّ دین و تقوا وجود دارند که تعرّض و اذیّت دختران دانشجوی محّجبه را به مراتب پیشتر می برند و متأسّقانه برخوردی هم از طرف مدیران دانشگاه ها با ایشان نمی شود.

تأخیر ازدواج و تخریب حجاب

عامل دیگری که آسیب بدحجابی را در جامعه ایجاد کرده است، به تأخیر افتادن سنّ ازدواج در اثر مشکلات اقتصادی از یک طرف و راحت طلبی و مسوولیّت گریزی مردان از طرف دیگر است. بسیاری از مردها راحت طلب و مسوولیّت گریزند و شرایط اقتصادی برای ازدواج هم به شدّت دشوار است. کرایه ی خانه و هزینه ی زندگی، خدا می داند چقدر سخت است و یک جوان در پایان تحصیل و آغاز اشتغالش چطور می تواند این همه پول تهیّه کند؟

از آن طرف هم بازار آزاد تمتع های جنسی برای هرزگی و ارضاء جوان ها، بدون تن دادن به سختی های تشکیل خانواده، به وفور در دسترس است. این عامل سبب می شود که برای دخترها، داوطلب ازدواج کم شود. در حالی که نیازهای جنسی، هم در مرد هست و هم در زن. این دختر هم نیاز جنسی دارد و به او فشار می آورد. شوهری هم نیست که از راه قانونی و اخلاقی به این نیاز پاسخ گفته شود. پس چه کار باید بکند؟ یا باید برود به گونه ای برای خود شوهر دست و پا کند. اما چطور؟ با آرایش کردن و با لباس محرّک پوشیدن، تا بلکه بتواند مردی را به تور بزند که شوهرش بشود؛ و یا اینکه خدای نکرده، به بی بند و باری و فساد جنسی کشیده شود.

معیارهای غلط در همسرگزینی و تخریب حجاب

متأسفانه، خانواده ها از یک سو و پسرها از سوی دیگر، در انتخاب عروس یا همسر، اولین معیاری را که در نظر می گیرند، زیباییهای ظاهری دختر است. اوّل خانواده ها می روند ببینند دختر، خوشگل و خوش اندام هست یا نه. پسر هم وقتی می خواهد همسری انتخاب کند، اوّل جسم دختر را می سنجد، بعد توجّه میکند به اینکه افکار و اندیشه هایشان چقدر همخوانی دارد. آنها عوامل دست دومند. وقتی این طور شد، چه پیامدی خواهد داشت؟ این کار سبب می شود دختر برای اینکه شانس ازدواج به دست آورد، ناچار شود بدن خود را بیاراید و عرضه کند. یعنی این خانواده ها و مردها هستند که دخترها را به سمت خودآرایی و طنّازی سوق می دهند.

از آن طرف، دخترهای باحیا، باوقار، متدّین و بامعنویت، چه می شوند؟ خدا می داند قلب من برای آنها ریش است و دلم می سوزد وقتی می بینم به علّت کچ سلیقگی و کچ فکری خانواده هاییکه به دنبال عروس می روند و مردهایی که به دنبال همسر می روند، سال ها طی می شود و از سنّ ازدواج این دخترهای خوب و پاکدامن که خودنمای و جلوه فروشی نکرده اند، می گذرد و کسی به خواستگاری ایشان نمی رود و چه بسا شانس ازدواج را برای همه ی عمر از دست می دهند. پیامد این جریان، یا کشانده شدن دختر است به بی حجابی، بدحجابی، خودآرایی، جلوه فروشی و خریدار برای خود پیدا کردن و یا اینکه دختری که پاکدامن و متدّین است، سال ها بدون اینکه کسی به خواستگاری اش بیاید، می ماند و از سنّ ازدواجش می گذرد و برای همیشه از داشتن شوهر و فرزند و خانواده محروم می شود.

تضعیف غیرت و تخریب حجاب

لقمه های حرام و موسیقی های حرام، عکس ها و تصاویر مستهجن و فیلم ها و کلیپ های کثیف و ضدّ اخلاقی، از عواملی هستند که روح حیا و غیرت را در انسان نابود میکند. شخصی که پول حرام، پول دزدی، رشوه، ربا و جنس تقلّبی فروختن کسب میکند و غذاهای نجس و حرام می خورد و کسی که موسیقی های حرام زیاد گوش میکند و فردی که به تماشای عکس ها و تصاویر مستهجن و فیلم ها و کلیپ های ضدّ عفّت و اخلاق می نشیند، چنین کسی، طبیعتاً به بی بندوباری، بی غیرتی و بی حیایی کشیده می شود و در پی آن، اگر زن است، به خودآرایی و جلوه فروشی و اگر مرد است، به تشویق زن و دختر خود به کنار گذاردن حجاب و حیا و رو آوردن به خودآرایی و طنّازی در برابر نامحرمان سوق می یابد. اینها عوامل مخرّب حیا و غیرت در وجود انسان است.