حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان0%

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان نویسنده:
گروه: کتابخانه زن و خانواده

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده: مهدی طیب
گروه:

مشاهدات: 8422
دانلود: 3348

توضیحات:

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 25 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 8422 / دانلود: 3348
اندازه اندازه اندازه
حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان

نویسنده:
فارسی

الگو سا زی

محور سوم برای درمان بی حجابی، الگوسازی است. وقتی دختربچّه را از دو، سه سالگی به برهنگی عادت می دهیم و لباس کوتاه و رکابی تن او میکنیم و می گوییم به این بچّه ی سه چهار ساله که حجاب واجب نیست و این دختر را تا نُه سال به این طور لباس پوشیدن عادت می دهیم؛ شبی که فردای آن نه ساله می شود، چطور می خواهیم عادتی را که نُه سال با آن زندگی کرده است، از او بگیریم و بگوییم از فردا صبح باید باحجاب شوی؟! دختربچّه ها از سنّ کودکی باید به حجاب عادت داده شوند. در مورد نماز هم روایت داریم که کودک را از همان سنین آغاز عمر به نماز عادت دهید. ابتدا اللّه اکبر را به او یاد دهید، بعد لا اله إلا اللّه و کم کم سوره ی حمد و توحید را به او یاد دهید و هنوز چند سال مانده است به مکلّف شدن، نماز را کامل به او یاد دهید و او را به نماز خواندن تشویق کنید تا وقتی مکلّف شد، کاملاً عادت کرده باشد. آنچه معصومین درباره ی نماز گفته اند، در مورد حجاب هم عیناً صادق است.

برهنگی دوران کودکی را یک شبه نمی شود به پوشیدگی و حجاب دوران نوجوانی تبدیل کرد. در عرصه ی الگوسازی، یکی از مشکلات ما این است که تلویزیون، سینما و تئاتر الگوی خوبی نمی دهند و همه جا الگوی بدحجابی ارائه می شود. رسانه ها چرا شخصیّت های بزرگ علمی را که در بین خانم ها هستند و به شدّت هم به حجاب پایبندند، معرفی نمیکنند؟ در بین خانم های پایبند به حجاب، فیزیک دان های بزرگی داریم، اطبّای بزرگی داریم، اساتیدی داریم در زمینه ی مهندسی، علم حقوق، جامعه شناسی و ادبیّات که خلاقیّت های چشمگیری داشته اند. چرا خانم هایی را مثل اساتید بزرگ دانشگاه و متفکّرین بزرگ، که به شدّت به مسئله ی حجاب مقیّدند، معرّفی نمیکنند تا الگویی برای دختران جوان ما و جامعه باشد؟ دروغ می گوید کسی که می گوید در بین خانم های پایبند به حجاب، چنین کسانی وجود ندارند. ما زنان عارف بزرگی داشتیم و همین الآن هم به لطف خدا داریم. زن فقط همین چند هنرپیشه ی سینما هستند که در هر برنامه ی تلویزیونی باید آنها را دعوت کرد و در حالی که آرایش کرده و بزک کرده اند، با آنها گفت و خندید و آنها را نشان داد تا الگویی برای دختران جامعه ی ما بشوند؟ الگوسازی، کار بسیار مهمّی است. الگوهای جذّاب و دوست داشتنی که بتواند نسل جوان و نوجوان و زن های جامعه ی ما را جذب کند.

تحول بنیادین د ر رسانه ها

چهارمین کار برای درمان بی حجابی، تحوّل و اصلاح بنیادین شجاعانه در رسانه ها، خصوصاً در تلویزیون و بعد از آن سینماست. با رفرم و تغییرات جزئی، مشکل حل نمی شود. شخص شجاعی می خواهد که خطر کند و به صورت جدّی، برنامه هایی را که کاملاً در زمینه ی حجاب و عفاف بدآموز است، حذف کند. چه کسی گفته است ما باید این همه شبکه ی تلویزیونی داشته باشیم که به علّت نداشتن برنامه ی تولیدی خوب داخلی، مجبور شویم یا برنامه های هجو و بدآموز داخلی را عرضه کنیم یا فیلم های تولیدشده در کشورهای خارجی را پخش کنیم که در آنها حتماً قید و بند حجاب نیست و الگوهای بی حجابی را به جامعه عرضه میکند؟ می توانیم تعداد شبکه ها را کم کنیم ولی کیفیّت و جذابیّت و سلامت برنامه ها را بالا ببریم و از جنبه ی تخریب کنندگی اش بکاهیم. اشخاص شجاعی لازم است که ازمسخره شدن نترسند تا مدیر سازمان صدا و سیما و مسوول امور سینمای کشور شوند و در رابطه با حجاب، تغییرات جدّی و بنیادینی را در تلویزیون و سینما به اجرا گذارند.

هدایت و کنترل بازار پوشاک و لوازم آرایش

اقدام دیگر، هدایت و نظارت و کنترل بر تولیدات، واردات و عرضه ی پوشاک زنان و لوازم آرایشی است. همانطور که پیشتر اشاره شد، این قضیّه، عادی نیست که در سطح دنیا، سرانه ی مصرف لوازم آرایشی در زنان ایران، اول است. این که در هیچ جای دنیا، زن ها این همه لوازم آرایش مصرف نمی کنند، طبیعی است؟ یا این که سرانه ی جرّاحی های زیبایی خانم ها در ایران اول است، طبیعی است؟ این که خانم می رود لباسی که با شخصیّت و متانت و وقار یک زن مسلمان ایرانی همخوانی دارد بخرد، هزار مغازه را می گردد و آخر هم دست خالی بر می گردد، طبیعی است؟ در امر پوشاک، چه بر تولیدات داخل، یعنی جاهایی که طرّاحی مد لباس میکنند، لباس می دوزند و تولید میکنند و به جامعه عرضه می نمایند و چه بر مرزهای کشور از نظر واردات نوع لباس ها؛ باید نظارت وکنترل شود. همچنین تولید و واردات لوازم آرایشی باید به طور جدّی کنترل و محدود شود و به شکل صحیح و سالم در جامعه در دسترس قرار گیرد. هدایت، نظارت و کنترل در عرصه ی کاربرد هم باید اِعمال شود. در محیط های کار، مثل ادارات و محیط های آموزشی، مثل مدارس و دانشگاه ها هم باید به طور جدّی قضیّه کنترل شود. اگر رسیدیم به اینکه خودآرایی و خودنمایی خانمها بیماری مهلکی است؛ با میکروب برخورد کردن، خدمت است. باید رئیس، کارمند و ارباب رجوع، هر سه کنترل شوند. گاهی رئیس اداره و مجموعه، خانمی است که حجاب را مراعات نمیکند. گاهی کارمندهای زیر دستِ رئیس حجاب را مراعات نمیکنند و رئیس به آنها هیچ گونه تذکّری نمی دهد و محدودیّت و تنبیهی برایشان در نظر نمی گیرد و اگر معاند و لجوج بودند و مخصوصاً می خواستند فساد را ترویج کنند، هیچ برخوردی برای برکناری آنها و جایگزینی یک عنصر سالم به جای آنها نمیکند. در محیط های آموزشی و جامعه ی دانشگاهی، برخی خانم های استاد، الگوی ترویج بی حجابی هستند. آیا به این استاد تذکّر داده می شود؟ آیا رئیس دانشگاه به طور خصوصی ایشان را به اتاق خود دعوت میکند که خانم محترم! شما برای دختران کلاس الگویید، بنابراین باید طوری به کلاس بیایید که الگوی سازنده ای باشید، در غیر این صورت معذوریم کلاس را در اختیار شما بگذاریم. در کنار تفهیم منطق حجاب و طرّاحی و تولید و عرضه ی پوشش مناسب، شایسته و وزین، ابتدا به خانم های استاد و کارمندان زن در بخش های مختلف دانشگاه و بعد دانشجوها، باید تذکّر داد. اگر مفید واقع نشد، تنبیه کرد. و اگر باز هم موثّر واقع نشد، باید اخراج و برکنار کرد. چون مسئله ی بی حجابی در جامعه، یقیناً در وهله ی اول برای خود زن، مخرّب است و مبارزه با آن به سود خود زن است.

این کنترل، اگر مداوم و مستمر باشد، فرهنگ و عادت ایجاد میکند.

به یک هنجار، رسم، عادت و سنت جا افتاده تبدیل می شود و در این صورت همه به راحتی حجاب را رعایت می کنند. نمونه ی بارز تأثیر کنترلِ مداوم و مستمر، استفاده از کمربند ایمنی خودرو بود که در جامعه ی ما مطلقاً رسم نبود، نیروی انتظامی برای مدّتی جدّی ایستاد و برخورد کرد و در صورت نبستن کمربند جریمه کرد؛ در نتیجه، تدریجاً بستن کمربند ایمنی عادت شد. اگر می خواست در این قضیّه با رافت و رحمت برخورد کند، رحم به جامعه نبود. وقتی کسی کمربند نمی بندد، در حادثه رانندگی کشته می شود، آیا این ترحّم و عطوفت و عدم کنترل و عدم الزام، خدمت به اوست؟ اتّفاقاً این سخت گیری خدمت به اوست؛ چون اگر تصادف کرد، کشته نمی شود. در قضیّه ی حجاب هم همین گونه است.

اولویّت دادن به باحجابان در ادارات و دانشگاه ها

کار دیگر، اولویّت دادن و اعطای امتیاز و تقدّم در بهره مندی از فرصت های رشد و اشتغال، به بانوان باحجاب است. متأسّفانه می بینیم بعضاً در ادارات، دخترهای بی قید نسبت به حجاب، با روی باز و خندان، تحویل گرفته می شوند؛ برعکس دخترهای محجّبه. طبیعی است که این مسأله تأثیر منفی خود را می گذارد. وضعیّت 180 درجه باید برگردد. برای دادن بورس تحصیلی در دانشگاه ها، باید یکی از فاکتورها، پای بندی به حجاب باشد. برای استخدام، حجاب را باید معیار قرار دهیم و کسانی را که به حجاب پایبندند، در اولویّت قرار دهیم. این کار برای کسانی که حجاب درستی ندارند، انگیزه ایجاد میکند؛ تا برای به دست آوردن فرصت های تحصیل، اشتغال و رشد، خود را با معیارها، الگوها و ضوابط منطقی و دینی هماهنگ کنند.

ایجاد امکانات و تسهیل ازدواج

فراهم آوردن تسهیلات برای ازدواج جوانان، کار مهمّ دیگر است. یک طرف این کار، تأمین مسکن و شغل است، تا امکان ازدواج برای جوانان فراهم شود. این وظیفه ی دولت است. گفتیم که به تأخیر افتادن ازدواج، زمینه های بسیار خطرناکی را هم برای دختران و هم برای پسران ایجاد می کند؛ چون وقتی این نیاز طبیعی وجودشان، به صورت شرعی، اخلاقی و پاک پاسخ داده نشود، غریزه به آنها فشار می آورد تا به نحو دیگری آن را ارضاء کنند؛ این مسئله سبب آلودگی هایی در جامعه می شود. بازار پررونقی برای جلوه فروشی زنان بی حجاب فراهم میکند. باید مشکل مسکن برای جوانان حل شود. پشت تریبون ها شعار ندهیم؛ کار بکنیم. شعارهای ما گاهی اوقات 180 درجه با عملکردمان فرق میکند. شعار می دهیم مشکل مسکن را حل میکنیم، بعد سیاست هایی را در پیش می گیریم که قیمت مسکن چندین برابر افزایش می یابد. ما برای سخنرانی دولتمرد نشدیم، برای اجرا دولتمرد شدیم. امکان اشتغال نیز باید برای جوانان فراهم شود.

از طرف دیگر، استانداردها و انتظارات زوجین و خانواده ها را در مسئله ی ازدواج باید تصحیح کنیم. این اشرافیّت، تجمّل، مهریّه های بالا، جهیزیّه های کمرشکن و مجالس پرهزینه و اشرافی عقد و عروسی، سد بزرگی سر راه ازدواج دختران و پسران خوب و دوست داشتنی جامعه ی ماست. واقعاً باید یک انقلاب بینشی در محیط ایجاد شود و به جای زندگی تجمّلاتی که فقط ظاهری دارد و خدا می داند چه تلخی هایی در دل دختران و پسران جوان ما پشت این ظاهرهای شیک و مجلّل نهفته است،

به زندگی ساده، پاک و صمیمی روآوریم. این تحوّل باید از سطوح عالی جامعه آغاز شود. ابتدا مسوولان و مدیران عالی نظام و فرهیختگان و اندیشمندان جامعه، که تأثیر الگویی دارند، باید به این ساده زیستی روآورند و از اشرافیّت و تجمّل در زندگی و از جمله در امر ازدواج، دست بردارند. پس مشکل ازدواج را باید از دو طرف حل کرد؛ دولت باید فکر مسکن و اشتغال برای جوانان باشد و ما هم باید در الگوهایمان تحول جدّی ایجاد کنیم. سطح انتظارمان متعادل شود و مهریّه ها و جهیزیّه های وحشتناک و کمرشکنی را که مانع بزرگ ازدواج هاست، برداریم و ازدواج را تسهیل کنیم. اگر امکان ازدواج فراهم شود، دختری که شوهری دوست داشتنی دارد، به چه دلیل در پی این باشد که با عرضه ی زیبایی های جسمی خود به مردان دیگر، نگاه های آلوده ی چند پسر یا مرد هوسباز را به خود جذب کند؟

تصحیح معیارها در همسرگزینی

توجّه کردن بیشتر خانواده ها و پسرها در انتخاب عروس و همسر به جنبه های انسانی و کمالات دختر، تا زیبایی های جسمانی او، اقدام دیگر است. گفتیم یکی از مشکلات ما این است که حتّی خانواده ها و پسرهای مذهبی، وقتی می خواهند عروس و همسری انتخاب کنند، اولین چیزی که راجع به آن حسّاسند این است که قیافه و قدّ و بالای دختر چطور است. لذا معلوم است که دختر کشیده می شود به این که خود را طوری آرایش کند که بتواند شوهری برای خود دست وپا کند. این رویّه، بدآموزی دارد. چرا ما تحول عمیق ایجاد نکنیم؟ فاکتور اصلی در زندگی، اخلاق، ایمان، تفکّر، علم، شخصیّت وزین و جا افتاده، منطقی بودن، روحیّات لطیف معنوی داشتن، دیانت، پاکدامنی و امثال آن است؛ که مقدّم بر زیبایی و جذابیّت ظاهری است و سعادت خانواده ها، عمدتاً تحت تأثیر این فاکتورهای اصلی است تا زیبایی و جذابیّت ظاهری بدن دختر که آن هم چند سالی وجود دارد و بعد رو به افول می گذارد. نمی گوییم زیبایی ظاهری هیچ است، ولی در رده ی چندم قرار دارد. اگر عامل جذب دختر و پسری به یکدیگر، زیبایی ظاهریشان باشد، این دختر حدّ معیّنی از زیبایی ظاهری دارد و وقتی مرد در جامعه دختران زیباتر می بیند و پای فیلم های تلویزیونی و سریال ها می نشیند و سینما می رود، و هنرپیشه های زیبای زن را می بیند، به خود می گوید این هم زن بود که من گرفتم و نسبت به همسر و محیط خانواده ی خود دلسرد می شود و چه بسا کار به جدایی میکشد. واقعاً بیاییم تفکّرات پسران و پدران و مادرانشان را تصحیح کنیم. زنی می تواند برای مرد سعادت ایجاد کند که با کمال، فهمیده، منطقی، خوش اخلاق، صبور، باتقوا و عفیف باشد و از نظر روحانی با معنویّت و لطیف باشد. تصحیح معیار گزینش همسر می تواند انگیزه ی خودآرایی و جلوه فروشی را بسیار پایین بیاورد. متأسفانه الاَن شرایطی است که عدّه ای از دختران برای اینکه ازدواج کنند، به خودآرایی کشیده شده اند و دختران عفیف و پاکدامنی که به این سمت کشیده نشده اند، صرفاً به این دلیل، دیده نمی شوند و سال های زیادی از عمرشان می گذرد و فرصت ازدواج برایشان کم می شود و چه بسا کلاًّ از دست می رود. این ظلم و جنایتی است که جامعه ی ما نسبت به دختران باتقوا روا می دارد.

عدم تشویق زنان به خانه گریزی و ایجاد فضاهای اختصاصی

تحوّل در دیدگاه مسوولان و مدیران جامعه در جهت دست برداشتن از تشویق خانم ها به حضور بیش از حد در محیط های بیرون از خانه و اقدام در جهت طرّاحی و ایجاد محیط های کار، تفریح و ورزش اختصاصی برای زنان و نیز جداسازی محیط آموزش عالی دختران و پسران، گام های مهمّ و موثّری است که می تواند انگیزه ی خودآرایی و خودنمایی را در بین خانم ها کاهش دهد. البتّه چنانچه پیشتر گفته شد، این اقدامات تنها توسّط مدیرانی می تواند طرّاحی و انجام شود که اوّلا از ایمان و بینش عمیق دینی برخوردار باشند و خودباخته ی فرهنگ و الگوهای غربی نباشند، ثانیاً از اعتماد به نفس و شجاعت و ایمان راسخی برخوردار باشند که از یک سو برای ایثار محبوبیّت و وجاهت و منصب و مقام خود در راه احیای احکام و ارزش های دینی آمادگی داشته باشند و از سوی دیگر از جوسازی، تخریب، استهزاء و تمسخر مخالفان نهراسند و با شجاعت تمام، تحوّلات مزبور را به مرحله ی اجرا گذارند.

امر به معروف و نهی از منکر

اقدام دیگر، امر به معروف و نهی از منکر همگانی است. همه در مسئله ی حجاب موظّفند امر به معروف و نهی از منکر کنند. دختر، پسر، مسوول، غیرمسوول، همه وظیفه دارند. اگر افراد مغرض و معاندی با شخص آمر به معروف و ناهی از منکر برخورد بدی کردند، که برخی اوقات برخوردهای خشن و وحشیانه ای میکنند، مسوولان اجرایی و قضایی باید از آمر به معروف و ناهی از منکر حمایت کنند. البتّه امر به

معروف و نهی از منکر شیوه ها و متدهایی دارد که آنها را باید یاد گرفت و درست عمل کرد. امّا تا می گوییم امر به معروف ونهی از منکر، برخی می گویند اصول زیادی دارد، که ما وارد نیستیم؛ لذا فعلاً انجام نمی دهیم تا ببینیم بعد چه می شود. نه! امر به معروف و نهی از منکر یک امر واجب است مثل نماز. همان طور که باید نماز بخوانیم، باید احکام نماز را هم یاد بگیریم. اگر کسی احکام نماز را یاد نگیرد، تکلیف نماز از او برداشته نمی شود. امر به معروف و نهی از منکر هم همین طور است. باید روش ها و ضوابط اسلامی اش را یاد بگیریم و عمل کنیم. اگر انجام ندادیم، خلاف شرع کرده ایم. فردای قیامت مواخذه می شویم. پس در امر حجاب، همه باید امر به معروف کنیم. وقتی هم چند نفر وقیح و مغرض با یک آمر به معروف و ناهی از منکر، برخورد خشن و تخریبی کردند، مسوولان نظام باید از آمر به معروف و ناهی از منکر حمایت کنند، نه اینکه دست به هم بمالند و امروز و فردا کنند؛ چرا که نمی خواهند خطر کنند؛ چون ممکن است افراد معاند فردا علیه آن مسئوول تحصّن کنند و شعار بدهند. مسوولان باید شجاعت داشته باشند و حمایت کنند.

برخورد انتطامی و قضایی با مغرضان

برخورد انتظامی و قضایی با مغرضان و خطّ مقدم سپاه بی عفّتی و بی حجابی در جامعه و شبکه های فساد و فحشا، که وجود این شبکه ها قابل انکار نیست، کار ضروری دیگر است. شبکه هایی هستند که بعضی دستگیر شده اند. شبکه های کاملاً تعریف شده و سازمان یافته که با پول های کلانی که در اختیارشان است، دخترها را گول می زنند و بیهوش و برهنه میکنند و از آنها فیلم و عکس می گیرند و فیلم و عکس ها را ابزار فشار به این دختران میکنند و به آنها می گویند اگر به آنچه می گوییم تن ندهید، عکس هایتان را منتشر می کنیم و این گونه آنها را به فساد میکشانند. اینها قصّه یا تئوری توطئه نیست، ذهنیّت پردازی های یک ذهن بیمار و بدبین نیست. این شبکه ها وجود دارد. آیا با آنها نباید برخورد کرد؟ با گروه هایی که دختران را می دزدند و تجاوز به عنف میکنند، نباید برخورد کرد؟ تا می گوییم برخورد قضایی یا انتظامی، رگ غیرت بعضی ها تحریک می شود و خون ها به جوش می آید و می گویند نباید این طور برخورد کرد. گروه هایی زنان بدکاره را استخدام کرده اند و به این زن ها پول می دهند فقط برای اینکه لباس های آنچنانی به تن کنند و صبح تا شب با این لباس و آرایش در خیابان راه بروند، تا قبح بدحجابی در جامعه از بین برود. با افراد و گروه های معاند و مغرض، یقیناً باید برخورد قاطع و جدّی کرد و با کسانی هم که از این افراد حمایت میکنند، که متأسّفانه بعضی روزنامه ها و جریان ها و گروه های سیاسی این کار را انجام می دهند، با مدافعان این مغرضان و میکروب های کُشنده ی اخلاق و پاکدامنی در جامعه هم باید برخورد قضایی جدّی شود.

تصحیح معیار در تجلیل و ستایش زنان

همانگونه که پیشتر گفته شد، از نظر روان شناسی، زن نیازمند مورد توجّه و تحسین و تقدیر و تجلیل قرار گرفتن است. این یک نیاز روانی در زن است که از نظر علمی قابل انکار نیست. زن در جامعه چطور باید مورد توجّه قرار بگیرد؟ اگر کاری کنیم که مردان و زنان جامعه ی ما از منظر شخصیّت انسانی به خانم ها نگاه کنند و آنها را به علّت کمالات انسانی مورد تجلیل و ستایش قرار دهند، دیگر دلیلی ندارد زن برای دیده شدن و مورد توجّه و تحسین قرار گرفتن، ناچار شود بدن خود را آرایش کند و به معرض دید بگذارد و چشم های دیگران را خیره ی بدن خود کند تا دیگران به جای اینکه زیبایی اندیشه و روح و شخصیّت او را تجلیل کنند، زیبایی اندام و چشم و ابروی او را تحسین کنند. اگر بتوانیم این نگاه را در جامعه متحول کنیم، هم نیاز روانی زن تامین شده و مورد توجّه و تجلیل قرار گرفته و ستایش شده است و هم انگیزه ای شده است تا زن در جنبه های علمی بیشتر فعالیّت کند و عالم بزرگتری شود و در جنبه های اخلاقی، عرفانی و اجتماعی روی خود کار کند و انسان والاتری شود.

برگزاری مراسم هایی برای تجلیل از زنان باحجاب دانشمند، نوآور و هنرمند و پیش بینی جوایزی برای آثار علمی و هنری اینگونه زنان، می تواند در این جهت سودمند باشد.

ترویج معنویّت و عرفان

اقدام دیگر، ارائه ی جذّاب دین و معنویّت و تقویت جاذبه های عرفانی برای رها شدن از شدّت فشارهای غریزی و مادّی و ظاهری است. تجربه های مکرّر نشان داده است که در کلاس های دانشگاه یا جلساتی که جنبه ی معنوی و عرفانی بحث ها قوی است، دانشجویان و جوانان به این بحث ها علاقه مند می شوند و بدون اینکه کوچکترین تذکری به آنها داده شود، با تقویت روحیّات معنوی و علاقه مندی های عرفانی، خود به خود چنان روح حیا و عفاف در آنها قوی شده که ناخودآگاه ظاهر آنها را هم متحول میکند. در این سال های تدریسم در دانشگاه، بارها شاهد بوده ام دخترانی با وضعیّت ظاهری زننده و چِندِش آور، در اثر جذب شدن به معنویّت و عرفان، به خانم های باحجاب چادری باتقوا و وزین تبدیل شدند. یکی از مشکلات ما این است که نتوانستیم معنویّت و عرفان دینی را که برای جوانان بسیار جذّاب و دوست داشتنی است و در آنها یک عشق آسمانی ایجاد میکند، به آنها معرفی کنیم و در دلشان جا بیندازیم تا در نتیجه، چنان در جاذبه ی زیبایی های معنوی قرار گیرند که جنبه های ظاهری و فشارهای طبیعی و غریزی و خواهش ها و هوس های نفسانی در آنها کم اثر شده و نتواند آنها را به راه خطا بکشاند.

تفهیم پیامدهای بدحجابی برای زنان

کار دیگر، آگاهی دادن به زنان و دختران در زمینه ی عواقب تلخ بی حجابی برای خودشان است. قبلاًا شاره شد که بی حجابی و خودنمایی، در زندگی دنیوی و اخروی، چه عواقب وحشتناکی برای خود زن دارد. رفتارها، آرایش و حالات انسان، در صورت باطنی او تأثیر می گذارد. اگر چشم های باطن ما امروز بسته است، اشخاصی هستند که چشم های باطنشان باز است و می بینند. خدا می داند صورت باطنی هر یک از ما چگونه است. امروز نمی بینیم. بعد از اینکه از این خواب دنیوی بیدار شدیم، چشمان ما هم باز می شود و خواهیم دید چه اتّفاقی برایمان افتاده است و چه بر سر خود آورد ه ایم. برخی صورت ها، صورت انسان نیست. اینها، قصّه نیست. آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. در مکاشفات بزرگان عرفان نیز مویّدات فراوانی برای آن وجود دارد. حدیث مفصّلی است از پیامبر کرم صلّی الله علیه وآله وسلّم که طیّ آن، خاطرات سفر معراج را برای حضرت زهرا سلام اللّه علیها تعریف میکنند. فقط قسمتی از آن را که مربوط به حجاب است نقل می کنم. در سفر معراج، یکی از جاهایی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم مشاهده کردند، دوزخ و جهنّم بود. به حضرت زهرا سلام اللّه علیها فرمودند: گروه هایی از زنان را در دوزخ در حال عذاب شدن به شیوه های مختلف دیدم. زنانی را دیدم که با موی سرشان در وسط آتش آویخته بودند و در حال سوختن بودند و آنها زنانی بودند که موی سر خودشان را از نامحرم نمی پوشاندند. این عذاب کسانی است که زلف را بیرون می گذارند. دوم، زنانی را دیدم که گوشت بدن خود را با دندان می کندند و می خوردند. آنها زنانی بودند که در دنیا خود را برای مردم زینت میکردند. لباس های آنچنانی می پوشیدند و زر و زیور می کردند و بیرون می آمدند که مردم ببینند. سوم، زنانی را دیدم که گوشت بدنشان با قیچی آتشین ریز ریز، بریده می شد. آنان زنانی بودند که بدن خود را در دنیا به مردان نامحرم نشان می دادند. 1

خانم ها باید بدانند بی اعتنایی به حجاب چه پیامدهای وحشتناک و مخرب دنیوی و اخروی برای خودشان خواهد داشت.

1- مجلسی، بحار الانوا ر، ج 100، ص 245.

ایجاد فضای امن برای انتقاد و اعتراض

اقدام دیگر، اصلاح و تحول در عملکرد سیاسی و باز کردن عرصه ی انتقاد، بدون قرار گرفتن در معرض اتّهام و انتقام است. پیش از این، در

آسیب شناسی حجاب اشاره شد که برخی افراد که کارشان به بی حجابی کشیده شده است، واقعاًا نگیزه های هوس آلود و شهوانی ندارند، بلکه این عملشان نوعی دهن کجی به دولتمردان و نظام است. ما چون راه درستِ انتقاد را باز نکردیم، افراد با دهن کجی می خواهند بگویند من به توی دولتمرد انتقاد دارم و این دهن کجی را به شکل بدحجابی نشان می دهند. همان طور که می دانیم، دولتمردان جمهوری اسلامی، هیچکدام ادّعای عصمت ندارند. از خود مقام معظّم رهبری گرفته 1 تا رییس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس و مسئوولان قضایی هیچکدام معصوم نیستند و ممکن است اشتباه کنند. حتّی در مواردی ممکن است، مسوولی عمداً کار خلافی کند. باید فضایی ایجاد کنیم که هر کسی انتقاد کرد، به او نگوییم تو ضدّ انقلابی، از بیگانه پول می گیری و جاسوس بیگانه ای. فضای سالمی برای انتقاد ایجاد کنیم. دولتمردان فقط برای یک طرفه سخنرانی کردن، بین مردم نیایند. برای سخنرانی لازم نیست به جمع مردم بیایند یا مردم را به حضور بپذیرند. سخنرانی را می توان از طریق رادیو و تلویزیون انجام داد و مردم هم آن را می بینند و می شنوند. دولتمردان باید در گفتگوهای متقابل با منتقدان حاضر شوند و اگر جایی اشتباه کرده اند، اشتباه خود را بپذیرند و اعتراف کنند که ما معصوم نبودیم و علم ما هم بی نهایت نیست؛ این

1- امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عصمت دارند، امّا ولی فقیه معصوم نیست. علم بی نهایتی هم که در اختیار معصوم است، در اختیار ولیّ فقیه نیست. ولی فقیه یک فقیه عادل، شجاع، مدیر، مدبر و آگاه به مسائل زمان است؛ نه یک امام معصوم. این عالی ترین شخصیّت در نظام ماست که خود داعیه ی عصمت و خطاناپذیری ندارد، چه رسد به مسئوولان رده های پایین تر.

سیاستی که اتخاذ کردیم، جواب غلط داد. ما اشتباه کردیم. در این نزدیک به سی سال بعد از انقلاب، هیچ مسوولی در رادیو یا تلویزیون نگفت من اشتباه کردم. یعنی همه ی مسوولان معصوم بودند؟! اگر فضای باز و سالمی برای انتقاد ایجاد کنیم، افراد مجبور نمی شوند دهن کجی کنند. متأسّفانه روش ما غلط است. هر کس انتقاد کند، می گوییم تو ضدّ ولایت فقیه و ضدّ دین هستی. این گونه، به فرد منتقد القاء می شود و باور میکند که واقعاً ضدّ دین و ضدّ ولایت فقیه است. در حالی که اوّل کار، ضدّ دین و ضدّ ولایت فقیه نبود، بلکه به عملکرد یک دولتمرد انتقاد داشت. وقتی کسی می گوید کار فلان وزیر یا فلان مسوول غلط است، ما به او القاء میکنیم معنی کار تو مخالفت با دین و ولایت است، کم کم خودش هم باور میکند و کم کم عملاً مخالف با دین می شود و این گونه با دست خودمان، او را به سمت بی دینی سوق می دهیم. در حالی که می توانیم او را اصلاح کنیم. یعنی فضای سیاسی جامعه طوری باشد که افراد وادار به بی دینی و ضدّیت با دین نشوند. بله، الان نظام ما مخالفان ضدّ دین دارد؛ ولی با برخی از اینها اگر درست برخورد می شد، کارشان به اینجا نمیکشید. امروز مخالفان سیاسی طرفدار آمریکا و فرهنگ مبتذل و آلوده ی غرب داریم؛ ولی برخی از آنها در اثر برخوردهای غلط ما به این سمت سوق داده شدند؛ به علّت مطلق کردن فلان مقام اجرایی، نماینده ی مجلس یا مسوول قضایی. چنان وانمود کردیم که کسی حق ندارد علیه او حرف بزند و اغص علیه او چیزی گفت، علیه پیغمبر خدا حرف زده و بی دین است. طرف مقابل کمکم باور کرد که ضدّ دین است و واقعاً ضدّ دین و طرفدار آمریکا هم شد. در حالی که می شد بهتر عمل کرد. الآن هم می توان بهتر از این عمل کرد.

فصل پنجم : مردان و معضل خود آ رایی و خودنمایی برخی زنان در جامعه

اشاره

برای تبیین اینکه در جامعه ای که زنان زیادی به خودآرایی و خودنمایی روی آورده اند، مردان باید چه راهی را در پیش گیرند، مقدمتاً دو نکته را متذکر می شویم.

رفتار زن زمینه ساز لغزش مرد

پیش از ذکر نکته ی نخست، استدعا می شود در این بحث ها موضع فراجنسیّتی داشته باشیم، یعنی از دیدگاه زن یا مرد به قضیه نگاه نکنیم؛ چرا که هر یک از زن و مرد، اغلب انتقاد به جنس خود را برنمی تابند.

در قرآن کریم، در همه ی جرم ها اوّل مجرمیّت مرد و بعد مجرمیّت زن مطرح می شود. مثلاً می فرماید: اَلسّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقطَعوا ایدیَهُما 1: مرد و زن دزد، دست آنها را قطع کنید. اوّل مجازات مرد سارق و بعد زن سارق را مطرح کرده است. در تنها موردی که اول زن مجرم نام برده شده و بعد مرد مجرم، جرائم جنسی است. قرآن می فرماید: اَلزّانیَةُ وَ الزّانی فَاجلِدوا کُلَّ واحِدِ مِنهُما مِائةَ جَلدة 2: زن زناکار و مرد زناکار، هر کدام از آن دو را صد تازیانه بزنید. این چه چیز را می رساند؟ إن شاءاللّه خانم ها تحمل این واقعیّت را داشته باشند که آیه ی مذکور می گوید: در جرائم و انحرافات جنسی، فراهم کننده ی زمینه، زن است. مرد به دنبال زن کشیده می شود. بنابراین زن می تواند کاری کند که مرد هم به این وادی کشیده نشود. یعنی اگر زن، خودآرایی و طنّازی نکند و میدان ندهد و چنین جسارتی را به مرد نبخشد که احتمال دهد زن پذیرای او خواهد بود و جرأت کند به سمت او بیاید، مرد هم به این وادی کشیده نمی شود.

1- سو ره ی مائده، آیه ی 38. 2- سوره ی نور، آیه ی 2.

تحریک جنسی و اشتهای کاذب نامحدود

در نیازهای جسمی و روانی، با تحریک، اشتهای کاذب در انسان ایجاد می شود. به عنوان مثال، بر سر سفره ای که غذاهای خوش آب و رنگ دارد، با اشتها حاضر می شویم. محرّک هایی مثل !سُس، خردَل و ترشی و سالاد و ماست و نوشیدنی های گازدار، اشتهای کاذب ایجاد میکند. با تحریک اشتها و ایجاد اشتهای کاذب، شخص به پرخوری کشیده می شود و پرخوری هم چاقی و بیماری را به دنبال دارد. این واقعیّتی در انسان است. غریزه ی جنسی هم قابل تحریک است و می شود در آن اشتهای کاذب ایجاد کرد. در غریزه ی طعام، ولو هرچه ترشی، سُس، خردَل و غیره استفاده شود، بالاخره تا جای محدودی می توان خورد و از آن به بعد نمی شود خورد. امّا در غریزه ی جنسی، اشتهای سیری ناپذیر و نامحدودی در بشر وجود دارد و اگر این غریزه تحریک و اشتهای کاذب در آن ایجاد شود، دیگر هیچ حدّ توقّفی برای آن قابل تصوّر نیست و خدا می داند این روند چه بلایی بر سر جسم، اعصاب، روان، اندیشه و روحیّات یک انسان می آورد. این افراط بی حد در لذت جویی های جنسی، یک موجود بیمار و پلید درست میکند.

امّا در جامعه ای که زنان بسیاری خودآرایی و جلوه فروشی میکنند، مرد چه کند؟

صرف نظر کردن و ندیدن

اوّلاً اگر دل مرد، مشغول توجّه و عشق به خدا و خوبان خدا و جذب حقایق بلند معنوی باشد؛ چشمش چنین مناظری را نمی بیند. انسان به موضوعی فکر میکند که به آن علاقه دارد. به جایی می رود که مورد علاقه ی او است. کاری می کند که دوست دارد. اگر دل شخص چیزی را دوست داشت، چشم، گوش، دست و همه ی وجودش به دنبال آن می رود. قبله و امام وجود انسان، دل اوست. اگر دل مرد در جاذبه ی عشق الهی قرار بگیرد، تمام وجودش و از جمله چشمش هم به آنجا می رود. زن نامحرم ازجلوی چشمش عبور میکند و او متوجّه نمی شود؛ نه اینکه نگاه نمیکند، اصلا نمی بیند. همان طور که گاهی کسی از مقابل چشممان رد می شود و حواسمان نیست، اصلاً او را نمی بینیم. او از مقابل چشم ما رد شد و از لحاظ فیزیکی، مراحل دیدن طی شد، ولی چون توجّهمان جای دیگری بود، او را ندیدیم. پس یکی از کارهایی که مردان باید بکنند، این است که روی خود کار کنند که در جاذبه ی عشق الهی قرار بگیرند و توجّهشان اصلاً به این سمت کشیده نشود.

دوّم، اشتغال ذهن و فکر به اندیشه های دینی و امور علمی و مسائل اجتماعی است. یعنی اگر فکر و ذهن به طور فعّال، صرف مسائل علمی و رشد در زمینه ی تحصیلی شود، یا درگیر بررسی و حلّ مشکلات اجتماعی شود و یا در مطالعات دینی، فعّال شود، دیگر رها نیست که به سمت توجّه به جلوه های مخرّب بدحجابی برود. شش دانگ حواس متوجّه آن مسائل است.

حضرت علی علیه السّلام فرمودند : اَلنَّفسُ ان لَم تَشغَلها شَغَلَتکَ 1 ؛ نفس انسان به گونه ای است که اگر تو آن را مشغول فعّالیّت مثبت و سازنده نکنی و به حال خودشَ رها کنی، او تو را به افکار و رفتارهای آلوده مشغول میکند. نفس را نباید بیکار رها کرد. باید آن را به طور فعّال، مشغول و درگیر کرد. اگر رهایش کنی، به آن سمت می رود. اندیشه ی گناه موقعی سراغ انسان می آید که نفس رها شده است و فعالیّت تعریف شده ای ندارد. موقع بیکاری، اندیشه ی گناه بیشتر سراغ انسان می آید.

اشتغال دل و ذهن سبب می شود مرد اصلاً زنان بدحجاب و جلوه فروش را نبیند.

نگاه نکردن و نظر ندوختن

در این رابطه به شش مورد اشاره میکنیم.

اول. اگر مردی توجّه کند که در منظر و محضر خداست و خدا و اولیاء خدا هر لحظه، در خلوت و جلوت، او را می بینند و او زیر نظارت الهی است، حیا میکند در محضر خدا و اولیای خدا نگاهش را به دیدن صحنه ی حرام آلوده کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ألَم یَعلَم بِأنَّ اللّهَ یَری 2: شخصی که گناه میکند، آیا نمی داند که خدا او را می بیند؟ همین

1- ابن ابی فراس، مجموعه ی ورّام، ج 2، ص 134 2- سوره ی علق، آیه ی 14.

مردی که با نگاه هرزه ای به زن نامحرم می نگرد، اگر کسی که برایش احترام قائل است، عبور کند و او را ببیند، از آن شخص خجالت میکشد و سرش را پایین می اندازد. مرد باید احساس کند که خدا و پیامبر خدا و ائمّه ی هدی دارند او را نگاه میکنند. قرآن کریم می فرماید : فَسَیَرَی اللّهُ عَمَلَکُم وَ رَسولُهُ وَ المُومِنونَ 1 ؛ عمل شما را هم خدا می بیند، هم رسول خدا می بیند و هم مومنین می بینند، که در ذیل آیه، حدیثی داریم که می فرماید مقصود از مومنون، ائمّه ی هدی علیهم السّلام می باشند 2 . قرآن کریم می فرماید : یَعلَمُ خائِنَةَ الأعیُنِ وَ ما تُخفِی الصُّدورُ 3 : نگاه های خیانت بار زیر چشمی و آنچه را سینه ها پنهان میکنند، خدا می فهمد. مردی که دائم خود را در محضر و منظر الهی می بیند و می داند زیر چشمی نگاه کردنش را هم خدا زیر نظر دارد، حیا میکند به چشم چرانی بپردازد.

دوم. توجّه مرد به اینکه نیل به شهود ملکوت هستی و باز شدن دیده ی دل انسان به عالم غیب، در گرو چشم پوشیدن از جلوه های جذّاب و گناه آلود دنیوی است. اگر به این حقیقت توجّه کرد، به خاطر جذّابیّت آن جلوه های ملکوتی و عالم غیب، چشم خود را از خیره نگریستن به زن های خودآرا و جلوه فروش فرومی پوشاند. پیامبر کرم صلّی اللّه علیه وآله وسلم فرمودند: غَضّوا اَبصارَکُم تَرَونَ العَجائِبَ 4 : نگاه هایتان را فرو بپوشانید تا عجائب را ببینید. وقتی چشم به منظره های گناه آلود خیره شد، چشم دل

1- سوره ی توبه، آیه ی 105.

2- عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثّقلین، ج 2، ص 262. 3- سوره ی غافر، آیه ی 19.

4- مجلسی، بحا را لانو ا ر، ج 1 10، ص 41.