سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه0%

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

نویسنده: احمد مجتهدی تهرانی
گروه:

مشاهدات: 9475
دانلود: 2603

توضیحات:

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9475 / دانلود: 2603
اندازه اندازه اندازه
سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

سه رساله: گناهان کبیره، محرم و نامحرم احکام الغیبه

نویسنده:
فارسی

کردارت تو را برسوائی کشانده و نباید از بلای شبگیر آسوده باشد آنکه بدکرداری کند.

6- عن ابی بصیر قال سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول اذا اذنب الرجل خرج فی قلبه نکتة سوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتی تغلب علی قلبه فلا تفلح بعدها ابدا. «6»

ترجمه: ابی بصیر می‌گوید از امام صادق علیه السّلام شنیدم می‌فرمود چون مرد گناه کند در دلش نقطه سیاهی برآید و اگر توبه کند نابود شود و اگر بر گناه افزاید بر آن سیاهی فزوده گردد تا سیاهی بر دلش چیره شود پس از آن هرگز رستگار نگردد.

______________________________

(6)- کافی 1/ 271.

سه رساله، ص: 76

فصل دوم روایات در بیان مذمّت همنشینی با گنهکاران.

1 - عن ابی عبد الله عن ابیه علیهما السلام قال قال لی علی بن الحسین صلوات الله علیهما: یا بنی انظر خمسة فلا تصاحبهم و لا تحاد- ثهم و لا ترا فقهم فی طریق فقلت: یا ابه من هم؟ قال: ایاک و مصاحبة الکذاب فانه بمنزلة السراب یقرب لک البعید و یباعد لک القریب، و ایاک و مصاحبة الفاسق فانه بائعک باکلة او اقل من ذلک، و ایاک و مصاحبة البخیل فانه یخذلک فی ماله احوج ما تکون الیه، و ایاک و مصاحبة الاحمق فانه یریدان ینفعک فیضرک، و ایاک و مصاحبة القاطع لرحمه فانی وجدته ملعونا فی کتاب الله عز و جل فی ثلاث مواضع ... «7»

ترجمه: امام صادق علیه السّلام از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام نقل می‌کند که فرمودند پدرم علی بن الحسین علیهما السّلام به من فرمود: پسر جانم پنج کس را در نظر دار و با آن‌ها همراه و هم‌سخن و رفیق راه مشو گفتم: پدر جان چه کسانند؟ فرمود بپرهیز از همراهی با کذّاب زیرا که او مانند سراب است نزدیک کند بتو دور را و دور کند از تو نزدیک را، و بپرهیز از همراهی فاسق و بدکار زیرا او تو را به یک خوراکی یا به کمتر از آن بفروشد، بپرهیز از اینکه با بخیل رفاقت کنی زیرا او مالش را از تو دریغ دارد بتو کمک

______________________________

(7)- کافی 2/ 376.

سه رساله، ص: 77

مالی ندهد هنگامیکه بی‌نهایت بدان نیازمندی، بپرهیز از اینکه با احمق رفاقت کنی زیرا او میخواهد بتو سود رساند از نفهمی بتو زیان رساند، بپرهیز از اینکه با کسیکه قاطع رحم است رفاقت کنی زیرا من در سه موضع از قرآن یافتم که باو لعن شده 1- آیة 23 سورة محمد (ص) 2- آیة 24 سورة رعد 3- آیة 27 سورة بقره.

2 - عن ابی عبد الله السلام قال من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلا یجلس مجلسا ینتقص فیه امام او یعاب فیه مؤمن . «8»

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمودند هرکه ایمان بخدا و روز قیامت دارد در مجلسی که امام را کم شمارند و یا عیب مؤمنی گفته شود ننشیند.

3 - عن ابی عبد الله علیه السلام قال لا ینبغی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصی الله فیه و لا یقدر علی تغییره . «9»

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمودند سزاوار نیست برای مؤمن در مجلسی نشیند که خدا در آن نافرمانی می‌شود و او هم نمی‌تواند آنرا تغییر دهد.

4- عن ابی عبد الله علیه السلام انه قال لا تصحبوا اهل البدع و لا تجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم. قال رسول الله صلی اللّه علیه و آله: المرء علی دین خلیله و قرینه . «10»

______________________________

(8)- کافی 2/ 377.

(9)- کافی 2/ 374.

(10)- کافی 2/ 375.

سه رساله، ص: 78

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمودند با اهل بدعت (یعنی با کسانی که داخل کرده‌اند در دین چیزی را که در دین نبوده) هم‌صحبت نشوید و با آنها ننشینید تا در نظر مردم چون یکی از آنها محسوب شوید، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرموده است: مرد هم‌کیش دوست و رفیق خود است.

سه رساله، ص: 79

فصل سوم در مدح اعتراف بگناه نزد خدا و پشیمانی از آن

1 - عن ابی جعفر علیه السلام قال: و الله ما ینجو من الذنب الا من اقربه و قال: ایضا کفی بالندم توبة . «11»

ترجمه: امام محمّد باقر علیه السلام فرمودند: بخدا از گناه رها نشود جز کسیکه بدان اعتراف کند و نیز فرمود: پشیمانی بس است برای توبه.

2 - عن ابی جعفر علیه السلام قال: لا و الله ما اراد الله تعالی من الناس الا خصلتین ان یقروا له بالنعم فیزیدهم و بالذنوب فیغفرها لهم. «12»

ترجمه: امام محمّد باقر علیه السلام فرمودند: نه بخدا، خداوند تعالی از مردم نخواسته است جز دو خصلت، اعتراف به نعمتهای او تا نعمت را بر ایشان بیفزاید، و اعتراف بگناهان خود تا آنها را برایشان بیامرزد.

3- عن بعض اصحابه عن ابی عبد الله علیه السلام قال: سمعته یقول: ان الرجل لیذنب الذنب فیدخله الله به الجنة قلت: یدخله الله بالذنب الجنة؟ قال: نعم انه لیذنب فلا یزال منه خائفا ماقتا لنفسه فیرحمه الله فیدخله الجنة. «13»

______________________________

(11)- کافی 2/ 426.

(12)- کافی 2/ 426.

(13)- کافی 2/ 426.

سه رساله، ص: 80

ترجمه: یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام می‌گوید از حضرت شنیدم می‌فرمود بدرستیکه مرد گناهی کند و خدا بوسیلۀ آن گناه او را به بهشت ببرد گفتم خدا بگناه او را ببهشت برد؟ فرمود:

آری سرّش این است که او گناهی می‌کند و پیوسته از آن گناه ترسان و بر خود خشمگین است و خدا باو ترحّم می‌کند و او را به بهشت می‌برد.

4 - عن ابی عبد الله علیه السلام ان الله یحب العبد ان یطلب الیه فی الجرم العظیم و یبغض العبد ان یستخف بالجرم الیسیر . «14»

ترجمه: امام صادق علیه السلام فرمودند خدا دوست دارد که بنده‌ای از جرم بزرگی طلب گذشت کند، و دشمن دارد بنده‌ای را که جرم اندک را خوار و بی‌اعتبار شمارد و در مقام توبه و تدارک آن نباشد.

______________________________

(14)- کافی 2/ 427.

سه رساله، ص: 81

فصل چهارم در مدح توبه و شرائط آن

1- از وهب نقل شده روزی شیطان برای حضرت یحیی علیه السلام آشکار شد اظهار داشت می‌خواهم ترا نصیحت کنم یحیی گفت من بنصیحت تو تمایل ندارم ولی از وضع و طبقات مردم مرا اطلاعی بده شیطان گفت بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم می‌شوند.

1- عدۀ که مانند شما معصومند چون از آنها مأیوسیم از دستشان راحتیم می‌دانیم نیرنگ و حیله‌های ما در آنها تأثیر نمی‌کند.

2- دسته‌ای هم برعکس در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچه‌های شما است به هر طرف بخواهیم آنها را می‌بریم کاملا در اختیار ما هستند.

3- طایفه سوّم رنج و ناراحتی برای ما از هردو دسته قبل بیشتر دارند یکی از ایشان را در نظر می‌گیریم جدّیّت زیاد می‌کنیم تا او را فریب دهیم همینکه فریب خورد و قدمی به میل ما برداشت یک‌مرتبه متذکّر می‌شود و از کرده خود پشیمان می‌گردد روی به توبه و استغفار می‌آورد هرچه رنج برای او کشیده‌ایم از بین می‌برد باز برای مرتبۀ دوّم در صدد اغواء و گمراهیش برمی‌آئیم این‌بار نیز پس از موفقیّت که او را به گناه می‌کشیم فورا متوجّه شده توبه می‌کند نه از او مأیوسیم و نه می‌توانیم مراد خود را از چنین شخصی بگیریم پیوسته برای اغواء این دسته در رنجیم.

سه رساله، ص: 82

2- علامه حلی در منهاج الکرامة می‌نویسد که بشر حافی به دست موسی بن جعفر علیه السّلام توبه نمود روزی آن حضرت در بغداد از کنار منزل بشر عبور می‌کرد صدای سازونواز از داخل منزل بگوش می‌رسید در این موقع کنیز بشر برای ریختن خاکروبه از خانه خارج شد آن جناب به کنیز فرمود: صاحب این خانه بنده است یا آزاد جواب داد حرّ و آزاد است.

حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام فرمود راست می‌گوئی اگر بنده می‌بود از مولای خود ترس داشت.

کنیز وارد منزل شد بشر بر سر سفره شراب نشسته بود علّت تأخیر کردن او را پرسید جواب داد شخصی ردّ می‌شد از من سؤال کرد صاحب این خانه عبد است یا حرّ پاسخ دادم حرّ است گفت آری اگر بنده بود از آقای خود می‌ترسید.

این سخن چنان در قلب بشر تأثیر کرد که سر از پا نشناخت با پاهای برهنه از منزل خارج شده خود را به موسی بن جعفر علیه السّلام رسانید به دست آن حضرت توبه کرد و از گذشته خود پوزش خواسته با چشم گریان بازگشت از آن روز اعمال زشت خود را ترک کرد و از جمله زهّاد بشمار رفت گویند چون با پای برهنه از پی موسی بن جعفر علیه السّلام دوید و با این‌حال توبه کرد او را حافی (پابرهنه) لقب داده‌اند.

3- در نهج البلاغة نقل شده که شخصی در حضور امیر المؤمنین علیه السّلام گفت استغفر اللّه آن جناب فرمود : «ثکلتک امک» مادرت بسوگواریت بنشیند می‌دانی استغفار چیست؟

سه رساله، ص: 83

استغفار درجۀ علیّین است اسمی است که بر شش معنی گفته می‌شود.

اولها الندم علی ما مضی.

اول: پشیمانی از کردار ناپسندیده گذشته.

الثانی العزم علی ترک العود الیه ابدا.

دوم: تصمیم بر اینکه گناهان گذشته را هیچ وقت تکرار نکنی.

الثالث ان تودی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعة.

سوم: حقوقی که مردم بر تو دارند به آنها ردّ کنی تا خدای را ملاقات نمائی پاک و بر تو گناهی نباشد.

الرابع ان تعمد الی کل فریضة علیک ضیعتها فتودی حقها.

چهارم: هر واجبی که ترک کرده انجام بدهی و آنرا جبران کنی.

الخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم و ینشأ بینهما لحم جدید.

پنجم: با حزن و اندوه گوشتی که از حرام روئیده ذوب نمائی به طوری که پوست بدنت به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه بروید.

السادس ان تذیق النفس الم الطاعة کما اذقتها حلاوة المعصیته «15»

ششم: رنج عبادت و بندگی را به تن بچشانی چنانکه شیرینی

______________________________

(15)- نهج البلاغه حکمت 409.

سه رساله، ص: 84

گناه را بآن چشانده‌ای.

فعند ذلک تقول استغفر اللّه.

پس آنگاه که این شرایط جمع گشت می‌گوئی استغفر اللّه یعنی این استغفار حقیقی و کامل است.

4 - عن معاویة بن وهب قال: سمعت ابا عبد الله علیه السّلام یقول: اذا تاب العبد توبة نصوحا احبه الله فستر علیه فی الدنیا و الاخرة فقلت و کیف یستر علیه قال ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب و یوحی الی جوارحه: اکتمی علیه ذنوبه و یوحی الی بقاع الارض: اکتمی ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقی الله حین یلقاه و لیس شئ یشهد علیه بشئ من الذنوب . «16»

ترجمه: معاویة بن وهب می‌گوید از امام صادق علیه السّلام شنیدم می‌فرمود: چون بنده توبه نصوح کند خدا او را دوست دارد و در دنیا و آخرت بر او پرده‌پوشی کند من گفتم چگونه پرده‌پوشی کند از او؟

فرمود: هرچه از گناهان که دو فرشته موکّل بر او برایش نوشته‌اند از یادشان ببرد و به اعضای بدنش وحی کند که گناهان او را نهان دارند و بهر زمینی که در او گناه کرده وحی کند که آنچه گناه بروی تو کرده است پنهان ساز و در هنگام ملاقات او با خدا هیچ گواهی بر گناهانش اقامه نشود.

5- عن ابی عبیدة الحذاء قال سمعت ابا جعفر علیه السّلام یقول ان الله اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیلة ظلماء

______________________________

(16)- کافی 2/ 431.

سه رساله، ص: 85

فوجدها فالله اشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها . «17»

ترجمه: ابی عبیدة الحذّاء گوید شنیدم از امام محمّد باقر علیه السّلام که می‌فرمود بدرستیکه خدای تعالی به توبه و بازگشت بنده خود شادتر باشد از مردی که در شب تار شتر و توشه خود را گم کرده باشد و آنرا بدست آورد و بجوید خدا بتوبه بنده خود از این کسی که راحله و زاد و توشه خود را پیدا کرده شاد و خوشحال‌تر است.

6- قال ابو عبد الله علیه السّلام ان الله یحب العبد المفتن التواب و من لم یکن ذلک منه کان افضل . «18»

ترجمه: امام صادق علیه السّلام فرمودند بدرستیکه خدا بنده گول خورده و توبه کار را دوست می‌دارد و آنکه این گناه از او سر نزده از آنکه گناه کرده و توبه کرده برتر و بالاتر است.

______________________________

(17)- کافی 3/ 435.

(18)- کافی 2/ 435.

سه رساله، ص: 86

فصل پنجم در بیان چند حدیث راجع باستغفار از گناه و فایده آن.

1- عن ابی عبد الله علیه السّلام قال العبد المؤمن اذا اذنب ذنبا اجله الله سبع ساعات فان استغفر الله لم تکتب علیه شی و ان مضت الساعات و لم یستغفر کتب علیه سیئة و ان المؤمن لیذکر ذنبه بعد عشرین سنة حتی یستغفر ربه فیغفر له و ان الکافر لینساه من ساعته . «19»

ترجمه: امام صادق علیه السّلام فرمودند چون بنده گناهی کند خدای تعالی هفت ساعت باو مهلت دهد و اگر از خدا آمرزش خواست چیزی بر او نوشته نشود و اگر این ساعتها گذشت و آمرزش نخواست یک گناه بر او نوشته شود بدرستیکه مؤمن تا پس از بیست سال هم گناه خود را یادآور شود تا از آن بدرگاه پروردگار آمرزش جوید خدا او را بیامرزد اما کافر همان ساعت گناهش را فراموش کند.

2 - عن علی بن رئاب قال سالت ابا عبد الله علیه السّلام عن قول الله عز و جل و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدکم- ارایت ما اصاب علیا و اهل بیته علیهم السلام من بعده هو بما کسبت ایدیهم و هم اهل بیت طهارة معصومون فقال ان رسول الله (ص) یتوب الی الله و یستغفره فی کل یوم و لیلة مائة مرة من غیر ذنب ان الله یخص اولیاءه

______________________________

(19)- کافی 2/ 437.

سه رساله، ص: 87

بالمصائب لیأجرهم علیها من غیر ذنب. «20»

ترجمه: علی بن رئاب گوید از امام صادق علیه السّلام پرسیدم از تفسیر قول خدای عزّ و جل و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم یعنی آنچه بشما رسد در برابر آنچه است که خود کرده‌اید.

بفرمائید آنچه هم به علی علیه السّلام و خاندانش بعد از او رسید در برابر آنچه بود که خود آنها کرده بودند با اینکه آنان خاندان طهارت، و معصوم بودند.

امام علیه السلام در پاسخ فرمودند که رسول خدا صلی اللّه- علیه و آله در هر شبانه‌روزی گناه نکرده صدبار به درگاه خدا توبه و استغفار می‌کرد بدرستیکه خدا دوستنانش را مصیبت‌زده و گرفتار می‌کند تا بدانها اجر و ثواب دهد بی‌آنکه گناهی کرده باشند.

3 - قال ابو عبد الله علیه السّلام: ان الله اذا اراد بعبد خیرا فاذنب ذنبا اتبعه بنقمة و یذکره الاستغفار، و اذا اراد بعبد شرا فاذنب ذنبا اتبعه بنعمة لینسیه الاستغفار و یتمادی بها، و هو قول الله عز و جل: سنستدرجهم من حیث لا یعلمون، بالنعم عند المعاصی. «21»

ترجمه: امام صادق علیه السّلام فرمودند بدرستی که خدا چون خیر بندۀ را خواهد و آن بنده گناهی کند خدا دنبالش او را کیفری دهد و بیاد او آورد استغفار را، و چون شرّ بنده‌ای را خواهد و آن بنده گناهی کند دنبالش به او نعمتی دهد تا استغفار را از یاد او ببرد و بآن گناه

______________________________

(20)- کافی 2/ 450.

(21)- کافی 2/ 452.

سه رساله، ص: 88

ادامه دهد و اینست معنی قول خدای عزّ و جلّ (182- الاعراف) محقّقا آنها را از راهی که ندانند (یعنی بوسیلۀ نعمت دادن وقتیکه مرتکب گناه شوند.) کم‌کم هلاک می‌کنیم.

خاتمه شامل ترجمه قسمتی از خطبه نهج البلاغة «22» درباره گناهکاران و اندرز بشنوندگان.

گناهکاران که در راه ضلالت و گمراهی قدم نهاده‌اند از هیچگونه نافرمانی پروا ندارند، تا اینکه خداوند کیفر گمراهیشان را بآنها نمایان ساخته، بخواهد آنان را از پشت پرده‌های غفلت و نافرمانیشان بیرون آورد، مرگ، ایشان را دریابد، آنگاه روآورند بآخرت که بآنها پشت کرده، عذاب و بدبختی را بهرۀ آنان قرار داده، و پشت کنند بدنیا که بایشان رو آورده، پس از آنچه می‌خواستند از لذّت و خوشی دنیا و بدست آورده بودند سود نبردند، زیرا نتوانستند همراه بیاورند، و از هوا و آرزوشان که بآن رسیده بودند بهره‌مند نگردیدند، زیرا با رفتن آنها آرزوها همه بر باد رفته است.

و من شما و خودم را از این پیشآمد (گرفتاری و سرگردانی و عذاب و بیچارگی) برحذر مینمایم، تا از خواب غفلت بیدار شده بلذّتها و خوشی‌های ناپایدار دنیا دل نبندید، پس باید مرد از خود سود برد در بدبختی و زیان نماند، زیرا بینای واقعی کسی است که اندرز خدا و رسول و ائمّۀ اطهار را شنیده در آن تفکّر و اندیشه نماید، و بدنیا نگاه کرده و به بیوفائی آن آشنا گردد، و از عبرتها سودمند شود، آنگاه

______________________________

(22)- نهج البلاغه فیض الاسلام ص 475.

سه رساله، ص: 89

در راه راست روشن سیر نماید بشرط آنکه در آن از افتادن در گودالها و درّه‌ها (خواهشهای نفس) و از گمراه شدن در اشتباه‌کاریهای شیطان دوری کند، و بر زیان خود اقدام نکرده گمراهان را یاری ننماید. به بیراهه رفتن در راه حق، یا تغییر در گفتار، یا برای گفتن سخن راست، ترس بخویشتن راه دادن.

پس ای شنونده از بیهوشی بهوش بیا، و از خواب غفلت و بیخبری خود بیدار شو، و از شتاب کردن آرام گیر، و در آنچه بتو وارد شده است بر زبان پیغمبر امّی صلی اللّه علیه و آله و چاره و گریزی از آن نیست، بدقّت اندیشه کن، و مخالفت و دوری نما کسی را که از اندیشه نمودن در فرمایشات پیغمبر صلی اللّه علیه و آله اعراض کرده، و بغیر آن توجّه نموده است، و واگذار او را بآنچه که بآن خوشنود است، و فخر و ناز و کبر و خودپسندی را از خویشتن دور کن، و گور خود را بیاد آور، که گذر تو از آنجا است، و همانطور که بجا میآری جزا داده میشوی، و آنچه را میکاری درو میکنی، و آنچه را امروز از پیش فرستاده‌ای فردا در قیامت بر آن وارد میگردی، پس برای خود جائی آماده کن و اکنون که فرصت داری برای روز بازگشت خویش توشه‌ای بفرست، پس ای شنونده برحذر باش، و ای بیخبر کوشش نما، و از احوال قیامت کسی ترا مانند شخصی آگاه مانند پیغمبر و ائمّه اطهار علیهم السلام مطلّع نمیکند، از جمله احکام خدا در قرآن محکم و استوار، که تجاوز از آن نمیتوان کرد و به پیرو آنها پاداش داده راضی و خوشنود میشود و برای مخالفت آنها کیفر مقرّر فرموده و بخشم میآید آنستکه بنده‌ای که از دنیا میرود اگرچه با عبادت و

سه رساله، ص: 90

بندگی بخود رنج داده. و عمل خویش را ظاهرا خالص نموده باشد سودی بدست نمیآورد در حالیکه ملاقات کند پروردگارش را با یکی از این خصلتهای پنجگانه زیر که از آنها توبه و بازگشت نکرده باشد:

اول: شرک بخدا در آنچه بر او واجب گردانیده از عبادت و پرستش خود (دیگری را شریک او قرار دهد، خواه آشکار خواه پنهان، که عبارت است از ریاء و خودنمائی). قرآن می‌فرماید:

فَمَنْ کٰانَ یَرْجُوا لِقٰاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صٰالِحاً وَ لٰا یُشْرِکْ بِعِبٰادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (سوره کهف آیه 110).

یعنی کسیکه امیدوار است رحمت پروردگارش شامل حال او گردد باید کار شایسته بجا آورد و در پرستش پروردگارش کسی را شریک قرار ندهد.

دوم: با هلاک کردن و از بین بردن دیگری خشم خویشتن را برطرف نماید. قرآن می‌فرماید:

وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزٰاؤُهُ جَهَنَّمُ خٰالِداً فِیهٰا وَ غَضِبَ اللّٰهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذٰاباً عَظِیماً. (سوره نساء آیه 92).

یعنی هرکه مؤمنی را از روی قصد بکشد کیفر او دوزخ است که در آن جاوید می‌ماند و خداوند بر او غضب نموده او را از رحمت خویش دور و عذاب بزرگ برایش آماده فرماید.

سوم: بیان کردن کار زشتی را که دیگری بجا آورده، قرآن می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفٰاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ. (سوره نور آیه 19).

سه رساله، ص: 91

یعنی آنان که دوست دارند کار ناشایسته و زشت دربارۀ کسانیکه ایمان آورده‌اند فاش گردد برای ایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناک است.

چهارم: بمردم روآوردن برای درخواست حاجتی بوسیله آشکار نمودن بدعتی در دین خود قرآن می‌فرماید:

وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوٰاهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللّٰهِ (سوره قصص آیه 50).

یعنی کیست گمراه‌تر از کسیکه آرزوی خود را پیروی کند بدون راهنمائی از جانب خدا.

پنجم: مردم را بنفاق و دوروئی ملاقات کردن و یا در میان ایشان بدو زبان رفتار نمودن یعنی در ظاهر خود را دوست و ثناگو نشان داده در پشت سر دشمن و بدگو باشد قرآن می‌فرماید:

إِنَّ الْمُنٰافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّٰارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً (سوره نساء آیه 145).

یعنی مردم دورو در پائین‌ترین درجۀ آتش دوزخ قرار خواهند گرفت و هرگز برای ایشان یاوری نمی‌یابی که آنان را از آنجا بیرون آورد.

عظمت و بزرگی این مثل را که ذکر میشود بفهم و در آن اندیشه کن، زیرا مثل نشان‌دهنده است شبیه و مانند خود را، مقصود چهارپایان از جهت کمال قوّه شهویّه شکمهاشان است، همیشه در بند آب و علفند، و مقصود درندگان دشمنی و آزار رساندن بغیرشان است، و مقصود زنها آرایش زندگانی دنیا و فساد و تباهکاری نمودن در آن است، یعنی بایستی انسان خود را از عالم حواسّ ترقّی داده قوّه

سه رساله، ص: 92

استعداد خویش را بکار انداخته، از صفات رذیله دوری نماید، پس اگر از قوّه شهویّه و غضبیّه پیروی نماید با چهار پایان و درندگان یکسان است، و اگر آرایش دنیا را شعار خویشتن قرار داده در فساد و تباهکاری بکوشد، در سلک زنان است، و اما صفاتی که باید پیروی نمود صفات مؤمنین است، که آنان در برابر خداوند سبحان فروتن و متواضع و بمردم پنددهنده و مهربان و از قهر خدا ترسناک‌اند.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.

خدایا ما را توفیق بده بکارهائی که تو دوست داری و راضی میشوی.

اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیته و صدق النیة و عرفان الحرمة.

خدایا ما را توفیق طاعت و دوری از گناه روزی گردان و نیّت با خلوص و حقیقت و معرفت بآنچه نزد تو محترم است عطا فرما و انا العبد العاصی احمد بن باقر المجتهدی التهرانی.

سه رساله، ص: 93

رسالۀ احکام الغیبة

اشاره

سه رساله، ص: 94

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد للّه ربّ العالمین و صلی اللّه علیه محمّد و آله الطاهرین.

[مقدمه مؤلّف]

حمد و ستایش خدایی راست که احترام مؤمن را واجب کرده، و غیبت و بدگویی کردن و خوار کردن او را حرام، و به منزله خوردن گوشت مرده برادر دانسته است.

و درود بی‌پایان بر بهترین خلق خدا حضرت خاتم الانبیاء محمّد مصطفی صلی اللّه علیه و آله و بر آل او باد.

نظر به این‌که بعضی مردم از یکدیگر بدگویی می‌کنند و از بزرگی این گناه غافلند، قسمتی از آیات قرآن و اخباری که در مذمّت و حرمت غیبت و بدگویی کردن از مؤمن است در این کتاب جمع‌آوری شد، تا خوانندگان محترم مرتکب این گناه بزرگ نشده و از آن در حذر باشند و مرتکبین آن توبه نمایند . «1»

______________________________

(1)- توبه از این گناه به این است که از کسی که از او بدگویی کرده‌اند طلب رضایت نمایند البته در صورتی که از گفتن به او و طلب رضایت کردن مفسده‌ای تولید نشود و چنانچه اظهار این مطلب به او مفسده‌ای داشته باشد نباید به او بگویند ولی باید از خدای متعال برای او تقاضای آمرزش نمایند. این نظریه مطابق با فتوای مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی رضوان الله علیه است.

سه رساله، ص: 95

مطالب این کتاب در پنج فصل و یک خاتمه بیان می‌شود.

فصل اول: حقیقت و معنای غیبت.

فصل دوم: دلیل‌های حرام بودن غیبت.

فصل سوم: راه‌های معالجه مرض غیبت.

فصل چهارم: مواردی که غیبت حرام نیست و استثناء شده است.

فصل پنجم: توبه غیبت و سایر گناهان.

خاتمه: گناهان مربوط به زبان.

سه رساله، ص: 96

فصل اول در بیان حقیقت و معنای غیبت.

اشاره

بدان که حقیقت و معنای غیبت آن‌طور که از روایات استفاده می‌شود آن است که چیزی دربارۀ شخصی که شیعه اثناعشری باشد نزد مردم بگویی که اگر به گوش او برسد بدش بیاید و دل‌تنگ شود و به آن راضی نباشد.

و فرق نمی‌کند که آن بدی در بدن او باشد مانند این‌که بگویی فلان کس کور است، یا کر، یا لنگ، یا کوتاه قد، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا مثل خرس، یا مثل قلیان، یا مثل تریاکی‌ها و بنگی‌ها است.

یا در نسب او باشد مانند این‌که درباره کسی بگویی او پسر فلان فاسق، یا پسر فلان حمّال، یا پسر فلان نانجیب است و مانند این‌ها.

یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مانند این‌که بگویی فلانی بداخلاق است، یا بخیل، یا متکبّر، یا جبّار و ظالم، یا ریاکار، یا ریاست ‌طلب، یا دزد، یا کم‌فروش، یا پرگو، یا پرخور است، یا بی‌وقت به خانه مردم می‌رود و مانند این‌ها.

و یا در چیزی باشد که متعلّق به او است از لباس و یا خانه، مانند این‌که بگویی خانه فلان شخص مانند خانه یهودی‌ها است، و یا لباس او مانند لباس فقرا است، و یا کلاه او مثل کلاه شیطان است،

سه رساله، ص: 97

و همچنین در سایر اموری که منسوب به او باشد و به بدی یاد شود که اگر بشنود بدش بیاید.

این معنی که برای غیبت گفته شد از روایات زیر استفاده می‌شود.

روایت اول:

قال رسول الله صلی اللّه علیه و آله: اتدرون ما الغیبة؟ قالوا: الله و رسوله اعلم، قال: ذکرک اخاک بما یکرهه. قیل: یا رسول الله ارایت ان کان فی اخی ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته، و إن لم یکن فیه فقد بهتّه. «1»

ترجمه: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود: آیا می‌دانید غیبت چیست؟ اصحاب عرض کردند: خدای تعالی و رسول او داناترند.

حضرت فرمود: غیبت آن است که یاد کنی برادر مؤمن خود را به چیزی که باعث کراهت خاطر او باشد.

شخصی عرض کرد ای رسول خدا اگر آن‌چه درباره او می‌گوییم در او موجود باشد باز غیبت است؟ حضرت فرمود: اگر آنچه در او موجود است بگویی او را غیبت کرده‌ای و اگر در او نباشد به او تهمت زده‌ای.

روایت دوم:

روزی نام مردی در خدمت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله برده شد شخصی گفت: او عاجز است، حضرت فرمود: غیبت کردی. «2»

______________________________

(1)- کشف الریبه شهید ثانی ص 52.

(2)- کشف الریبه ص 52.

سه رساله، ص: 98

روایت سوم:

روزی نام زنی خدمت حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله برده شد عایشه گفت: کوتاه قد است، حضرت فرمود: غیبت کردی. «3»

و نام زن دیگری برده شد عایشه گفت: او دامن بلند است حضرت فرمود: بیفکن از دهان خود پس پاره گوشتی از دهان او افتاد. «4»

روایت چهارم:

روزی یکی از حاضرین در مجلس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به دیگری گفت: فلان شخص بسیار می‌خوابد، حضرت فرمود:

گوشت مرده برادر خود را خوردی. «5»

روایت پنجم:

روزی زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه به دست خود اشاره کرد که این کوتاه قد است، حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله فرمود: او را غیبت کردی «6» .

مؤلّف گوید: بدگویی کردن و غیبت منحصر به زبان نیست بلکه انسان به هر وسیله‌ای عیب و نقصی از غیر را بفهماند در صورتی که آن شخص شیعه اثنا عشری باشد غیبت است خواه به گفتن به زبان، خواه به اشاره و رمز، و یا به نوشتن باشد.

______________________________

(3)- کشف الریبه ص 61.

(4)- جامع السعادات 2/ 294.

(5)- جامع السعادات نراقی 2/ 294.

(6)- جامع السعادات 2/ 294.

سه رساله، ص: 99

و فرقی نیست در حرام بودن غیبت بین کنایه و تصریح، بلکه بسا باشد که کنایه بدتر است مانند این‌که کسی بگوید: الحمد لله که خدا ما را مبتلا به همنشینی با مردمان ظالم، یا به حبّ ریاست، یا سعی در جمع کردن مال نکرد، یا بگوید: نعوذ بالله از بی‌شرمی، یا خدا ما را محافظت کند از بی‌شرمی، و غرضش از گفتن این جمله‌ها کنایه زدن به شخص معینی باشد که مرتکب این اعمال است.

و بسا باشد که بعضی افراد وقتی می‌خواهند از کسی غیبت کنند اول از راه ریا و تشبّه به صلحا او را مدح و تعریف می‌کنند، و در ضمن تعریف عیبی از او را بیان می‌کنند، مانند این‌که می‌گویند فلانی چه شخص بسیار خوبی بوده اما روزگار او را مثل ما کرد و از دست شیطان خلاصی نیافت.

بعضی از غیبت‌کنندگان چون می‌خواهند غیبت کنند ابتدا از راه نفاق، غم و اندوه خود را بر حال آن شخص ظاهر می‌نمایند و حال آنکه در دل خود هیچ اندوهی ندارند، مثلا می‌گوید: آه چقدر برای او غصه خوردم و دلم سوخت که آبرویش ریخت و یا فلان عمل از او سر زد یا به او اهانت شد خدا امر او را اصلاح فرماید، در صورتی که اگر این منافق دوست او بود و برای او غم و غصّه داشت بایستی پشت سر او چیزی که او را ناراحت می‌کند نگوید و دعایی که در حق او می‌کند در خلوت بکند، پس این اظهار غصّه و دعا از خباثت باطن او است و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده و امر را بر او مشتبه کرده و به ریش او می‌خندد- اگر ریش داشته باشد- و حسنات او را به باد می‌دهد و او چنان خیال می‌کند که کار خوبی کرده و

سه رساله، ص: 100

نمی‌داند که:

خرده‌بینان عالم دانش و بینش از احوال و اوضاع برون او احوال درونش را درک می‌کنند.

حمد گفتی کو نشان حامدون نی برونت را اثر، نی اندرون

رو ملاف از مشک، کان بوی پیاز از دم تو می‌کند مکشوف راز

تذکر:

بسیاری از مردم هنگامی که غیبت مسلمانی را می‌شنوند جلوگیری نمی‌کنند البته این‌ها هم در گناه با غیبت‌کننده شریک هستند این مطلب در ضمن حدیثی در فصل دوم بیان خواهد شد.

شنونده غیبت باید به طور کلی از غیبت و بدگوئی کردن پشت سر مؤمنان قلبا ناراضی باشد و از آن جلوگیری کند و اگر نمی‌تواند جلوگیری کند از آن مجلس خارج شود تا شریک گناه غیبت‌کننده نشود و اگر قدرت ندارد که از آن مجلس بیرون برود باید از این کار غیبت‌کننده غضبناک باشد و باید توجه داشت که اگر به زبان بگوید: ساکت شو غیبت مکن اما در دل مایل و طالب باشد این شخص از اهل نفاق است.

پس بر متدیّن لازم است که چنانچه غیبت مسلمانی را بشنود در مقام انکار برآید و آن را ردّ کند و از آن مؤمن غایب، دفاع و یاری کند تا خدا هم او را یاری فرماید.

سه رساله، ص: 101