الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام9%

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15917 / دانلود: 4031
اندازه اندازه اندازه
الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

1

2

۶ـ تأمین هزینه زندگی

یکی از وظائف مهمّ اجتماعی در اخلاق همسرداری ، تاءمین هزینه زندگی است ، مرد باید با کـار و تـلاش فـراوان ، نـیـازهـای اقـتـصادی خانواده را برطرف سازد تا سر بار جامعه نـگـردنـد و دسـت نـیـاز بـه سـوی دیـگـران دراز نـکـنـنـد، امـروزه یـکـی از عوامل فِساد و بزهکاری ، تاءمین نبودن زن و فرزندان در خانواده هاست .

امـام عـلی عـلیـه السـّلام با کار و تلاش ، چاه کردن و آبیاری کردن ، و درختکاری و احداث باغ در منطقه (یَنبُع ) در اطراف مدینه توانست ، سرمایه های فراوان بدست آورد؛

هم هزار برده را آزاد کند ؛

هم برای خاله ها و عمّه های خود خانه شخصی بَخَرَد؛

و هم زنان و فرزندان خود را آبرومندانه اداره کند که وصیّت نامه آن حضرت به صورت نـامـه ۲۴ نـهـج البـلاغـه در تـاریـخ ثـبـت شـده اسـت ، در آن دسـتـو العـمـل اقـتـصـادی بـرای اداره زنان و فرزندان خود تاءکید می کند که درختان و زمین ها را نـفـروشـنـد، بـلکـه بـا درآمـد سالانه آن نیازهای اقتصادی خانواده آن حضرت را برطرف سازند.

امام علی علیه السّلام به فرزندش نوشت که :

هـذَا مـَا اءَمـَرَ بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلِیُّ بنُ اءَبِی طَالِبٍ اءَمِیرُ المُؤ مِنِینَ فِی مَالِهِ، ابتِغَاءَ وَجهِ اللّهِ، لِیُولِجَهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَیُعطِیَهُ بِهِ الاَْمَنَةَ.

منها : فَإِنَّهُ یَقُومُ بِذلِکَ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ یَاءکُلُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، وَیُنفِقُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، فَإِن حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَحُسَینٌ حَیُّ، قَامَ بِالاَْمْرِ بَعْدَهُ، وَاءَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ.

وَإِنَّ لاِبـنَی فَاطِمَةَ مِن صَدَقَةِ عَلِیٍّ مِثلَ الَّذِی لِبَنِی عَلِیٍّ، وَإِنِّی إِنَّمَا جَعَلتُ القِیَامَ بِذلِکَ إِلَی ابـنـَی فـَاطـِمـَةَ ابـتـِغـَاءَ وَجـهِ اللّهِ، وَقُربَةً إِلَی رَسُولِ اللّهِ صلی اللّه علیه و آله ، وَتَکرِیما لِحُرمَتِهِ، وَتَشرِیفا لِوُصلَتِهِ.

وَیـَشـتـَرِطُ عَلَی الَّذِی یَجعَلُهُ إِلَیهِ اءَن یَترُکَ المَالَ عَلَی اءُصُولِهِ، وَیُنفِقَ مِن ثَمَرِهِ حَیثُ اءُمـِرَ بـِهِ وَهـُدِیَ لَهُ، وَاءَلا یـَبـِیـعَ مـِن اءَولاَدِ نـَخِیلَ هذِهِ القُرَی وَدِیَّةً حَتَّی تُشکِلَ اءَرضُهَا غِرَاسا.

وَمـَن کـَانَ مـِن إِمَائِی ـ اللا تِی اءَطُوفُ عَلَیهِنَّ ـ لَهَا وَلَدٌ، اءَو هِیَ حَامِلٌ، فَتُمسَکُ عَلَی وَلَدِهَا وَهـِیَ مـِن حـَظِّهِ، فـَإِن مـَاتَ وَلَدُهـَا وَهـِیَ حـَیَّةٌ فـَهـِیَ عـَتـِیقَةٌ، قَد اءَفرَجَ عَنهَا الرِّقُّ، وَحَرَّرَهَا العِتقُ.

قـوله (ع ) فـی هـذه الوصـیـة : (واءلا یـبیع من نخلها وَدِیةً)، الوَدِیّةُ: الفَسِیلَةُ، وجمعها وَدِیّ.

و قـوله (ع ) : (حـتـی تـشـکل اءرضها غراسا) هو من اءفصح الکلام ، والمراد به اءن الا رض یـکـثـر فـیها غراس النخل حتی یراها الناظر علی غیر تلک الصفة التی عرفها بها فیشکل علیه اءمرها ویحسبها غیرها.

وصیّت اقتصادی نسبت به اموال شخصی

ایـن دسـتـوری اسـت کـه بـنـده خـدا عـلی بـن ابـیـطـالب ، امـیـرمـؤ مـنـان نـسـبـت بـه امـوال شـخـصی خود، برای خشنودی خدا، داده است ، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند.

(قسمتی از این نامه است )

هـمـانا سرپرستی این اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است ، آنگونه که رواست از آن مـصـرف نـمـایـد، و از آن انـفـاق کـنـد، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسین زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گیرد، و کار او را تداوم بخشد.

پـسـران فاطمه از این اموال به همان مقدار سهم دارند که دیگر پسران علی خواهند داشت ، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم ، تا خشنودی خدا، و نزدیک شدن به رسـول اللّه صـلی اللّه عـلیـه و آله و بـزرگ داشـت حرمت او، و احترام پیوند خویشاوندی پیامبر صلی اللّه علیه و آله را فراهم آورم .

ضرورت حفظ اموال

و بـا کـسـی کـه ایـن امـوال در دسـت اوسـت شـرط مـی کـنـم کـه اصـل مـال را حـفـظ نـمـوده تـنـهـا از مـیـوه و درآمـدش بـخـورنـد و انـفـاق کـنـنـد، و هـرگـز نـهال های درخت خرما را نفروشند، تا همه این سرزمین یک پارچه زیر درختان خرما بگونه ای قرار گیرد که راه یافتن در آن دشوار باشد.

و زنـان غـیـرعـقـدی مـن که با آنها بودم و صاحب فرزند یا حامله می باشند، پس از تولّد فرزند، فرزند خود را گیرد که بهره او باشد، و اگر فرزندش بمیرد، مادر آزاد است ، کنیز بودن از او برداشته ، و آزادی خویش را باز یابد. (۲۱۴)

(وَدّیة ) بمعنی نهال خرما، و جمع آن (وَدِیّ) بر وزن (علیّ) می باشد، و جمله امام نـسـبت به درختان (حتّی تشکل ارضها غراسا) از فصیح ترین سخن است یعنی زمین پر درخت شود که چیزی جز درختان به چشم نیایند.)

الگوهای رفتاری امام علی (ع ) در چشمه سار نهج البلاغه

متن خطبه همام

ومن خطبة له علیه السلام یصف فیها المتقین

روی اءن صـاحـبـا لا مـیـر المـؤ مـنـیـن عـلیـه السـّلام یـقـال له هـمـام کـان رجـلا عـابـدا، فقال له : یا اءمیر المؤ منین ،

صـف لی المـتـقـیـن کـاءنـی اءنـظـر الیـهـم فـتـثـاقـل عـلیـه السـّلام عـن جـوابـه ثـم قال : یا همام ، اتق اللّه و اءحسن فَ: (انّ اللّه مع الذین اتقوا و الذین هم مُحسِنون ). فلم یـقـنـع هـمـام بـهـذا القـول حتی عزم علیه ، فحمد اللّه واءثنی علیه ، وصلی علی النبی صلی الله علیه و آله ثم قال علیه السّلام :

اءَمَّا بَعدُ ، فَإِنَّ اللّهَ ـ سُبحانَهُوَتَعَالَی ـ خَلَقَ الخَلقَ حِینَ خَلَقَهُم غَنِیّا عَن طَاعَتِهِم ، آمـِنـا مـِن مـَعـصِیَتِهِم ، لاَِنَّهُ لاَ تَضُرُّهُ مَعصِیَةُ مَن عَصَاهُ، وَلاَتَنفَعُهُ طَاعَةُ مَن اءَطَاعَهُ. فَقَسَمَ بـَیـنـَهـُم مَعَایِشَهُم ، وَوَضَعَهُم مِنَ الدُّنیَا مَوَاضِعَهُم فَالمُتَّقُونَ فِیهَا هُم اءَهلُ الفَضَائِلِ : مـَنـطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَمَلبَسُهُمُ الاِْقْتِصَادُ، وَمَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ. غَضُّوا اءَبصَارَهُم عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عـَلَیـهـِم ، وَوَقـَفـُوا اءَسـمـَاعـَهُم عَلَی العِلمِ النَّافِعِ لَهُم نُزِّلَت اءَنفُسُهُم مِنهُم فِی البـَلاَءِ کـَالَّتـِی نـُزِّلَت فـِی الرَّخـَاءِ. وَلَولاَ الاَْجـَلُ الَّذِی کـَتـَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَم تَستَقِرَّ اءَروَاحـُهـُم فـِی اءَجسَادِهِم طَرفَةَ عَینٍ، شَوقا إِلَی الثَّوَابِ، وَخَوفا مِنَ العِقَابِ. عَظُمَ الخَالِقُ فِی اءَنفُسِهِم فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی اءَعیُنِهِم ، فَهُم وَالجَنَّةُ کَمَن قَدرَآهَا،

ترجمه :

(گفته شد یکی از یاران پرهیزکار امام (ع ) به نام همّام (۲۱۵) گفت :

ای امیرمؤ منان پرهیزکاران را برای من آنچنان وصف کن که گویا آنان را با چشم می نگرم امام (ع ) در پاسخ او درنگی کرد و فرمود (ای همّام ! از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است ) امّا همّام دست بردار نبود و اصرار ورزید، تا آن کـه امـام (ع ) تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران را بیان فرماید. پس خدا را سپاس و ثنا گفت ، و بر پیامبرش درود فرستاد، و فرمود):

پـس از سـتـایـش پـروردگـار ! هـمـانـا خـداونـد سـبحان پدیده ها را در حالی آفرید که از اطـاعـتـشان بی نیاز، و از نافرمانی آنان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی می رسانَد و نه اطاعت مؤ منان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم ، و هر کدام را در جایگاه خویش قرار داد.

امـّا پـرهـیـزکـاران ! در دنـیـا دارای فضیلت های برترند، سخنانشان راست ، پوشش آنان میانه روی ، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است ، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده می پوشانند، و گوش های خود را وقف دانش سودمند کرده اند، و در روزگار سختی و گـُشـایش ، حالشان یکسان است و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدّر فرموده ، روح آنان حتی به اندازه برهم زدن چشم ، در بدن ها قرار نمی گرفت ، از شوق دیدار بهشت ، و از ترس عذاب جهنّم .

خـدا در جـانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند، بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیده

فـَهـُم فـِیـهـَا مـُنَعَّمُونَ، وَهُم وَالنَّارُ کَمَن قَد رَآهَا، فَهُم فِیهَا مُعَذَّبُونَ. قُلُوبُهُم مَحزُونَةٌ، وَشُرُورُهُم مَاءمُونَةٌ، وَ اءَجسَادُهُم نَحِیفَةٌ، وَحَاجَاتُهُم خَفِیفَةٌ، وَاءَنفُسُهُم عَفِیفَةٌ. صَبَرُوا اءَیَّاما قـَصـِیـرَةً اءَعـقَبَتهُم رَاحَةً طَوِیلَةً. تِجَارَةٌ مُربِحَةٌ یَسَّرَهَا لَهُم رَبُّهُم اءَرَادَتهُمُ الدُّنیَا فَلَم یُرِیدُوهَا، وَاءَسَرَتهُم فَفَدَوا اءَنفُسَهُم مِنهَا.

اءَمَّا اللَّیلَ فَصَافُّونَ اءَقدَامَهُم ، تَالِینَ لاَِجزَاءِ القُرآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرتِیلا. یُحَزِّنُونَ بِهِ اءَنفُسَهُم وَ یَستَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةً فِیهَا تَشوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیهَا طَمَعا، وَتـَطـَلَّعـَت نـُفـُوسـُهـُم إِلَی هـَا شـَوقـا، وَظَنُّوا اءَنَّهَا نُصبَ اءَعیُنِهِم وَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تـَخـوِیـفٌ اءَصـغَوا إِلَیهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِم ، وَظَنُّوا اءَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی اءُصُولِ آذَانـِهـِم ، فـَهـُم حَانُونَ عَلَی اءَوسَاطِهِم ، مُفتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِم وَاءَکُفِّهِم وَرُکَبِهِم ، وَاءَطرَافِ اءَقدَامِهِم ، یَطلُبُونَ إِلَی اللّهِ تَعَالی فِی فَکَاکِ رِقَابِهِم .

وَ اءَمَّا النَّهـَارَ فـَحـُلَمـَاءُ عـُلَمـَاءُ، اءَبـرَارٌ اءَتـقـِیَاءُ. قَد بَرَاهُمُ الخَوفُ بَریَ القِدَاحِ یَنظُرُ إِلَیهِمُ النَّاظِرُ فَیَحسَبُهُم مَرضَی ، وَمَا بِالقَومِ مِن مَرَضٍ؛ وَیَقُولُ: لَقَد خُولِطُوا !

ترجمه :

و در نعمت های آن به سر می برند، و جهنّم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتارند.

دل هـای پـرهـیـزکاران اندوهگین ، و مردم از آزارشان در اءمان ، تن هایشان لاغر، و درخواست هایشان اندک ، و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است .

در روزگـار کـوتـاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند: تجارتی پـر سـود که پروردگارشان فراهم فرموده ، دنیا می خواست آنها را بفریبد امّا عزم دنیا نکردند ، می خواست آنها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان ، خود را آزاد ساختند.

پـرهـیزکاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند.

وقـتـی بـه آیـه ای بـرسـنـد که تشویقی در آن است ، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمت های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل بـه آن مـی سـپـارنـد، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش ، در گوششان طنین افـکـن است ، پس قامت به شکل رکوع خم کرده ، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده ، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنّم می طلبند.

پـرهـیـزکـاران در روز، دانشمندانی بُردبار، و نیکوکارانی باتقوا هستند که ترس الهی آنـان را چـونـان تـیر تراشیده لاغر کرده است ، کسی که به آنها می نگرد می پندارد که بیمارند امّا آنان را بیماری نیست ، و می گوید، مردم در اشتباهند !

وَلَقـَد خـَالَطـَهـُم اءَمـرٌ عَظِیمٌ ! لاَ یَرضَونَ مِن اءَعمَالِهِمُ القَلِیلَ، وَلاَیَستَکثِرُونَ الکَثِیرَ. فـَهـُم لاَِنـفـُسـِهـِم مـُتَّهـِمـُونَ ، وَ مـِن اءَع مَالِهِم مُشفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ اءَحَدٌ مِنهُم خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فـَیـَقـُولُ: اءَنـَا اءَعـلَمُ بـِنـَفـسـِی مـِن غـَیرِی ، وَرَبِّی اءَعلَمُ بِی مِنِّی بِنَفسِی ! اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذنِی بِمَا یَقُولُونَ، وَاجعَلنِی اءَفضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَاغفِرلِی مَا لاَ یَع لَمُونَ.

فـَمـِن عـَلاَمـَةِ اءَحـَدِهـِم اءَنَّکَ تـَرَی لَهُ قـُوَّةً فـِی دِیـنٍ، وَحـَزمـا فِی لِینٍ، وَإِیمَانا فِی یَقِینٍ، وَحـِرصا فِی عِلمٍ، وَعِلما فِی حِلمٍ، وَقَصدا فِی غِنًی ، وَخُشُوعا فِی عِبَادَةٍ، وَتَجَمُّلا فِی فـَاقـَةٍ، وَصَبرا فِی شِدَّةٍ، وَطَلَبا فِی حَلاَلٍ، وَنَشَاطا فِی هُدًی ، وَتَحَرُّجا عَن طَمَعٍ. یَعمَلُ الاَْعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَهُوَ عَلَی وَجَلٍ.

یـُمـسـِی وَهـَمُّهُ الشُّکـرُ، وَیـُصبِحُ وَهَمُّهُ الذِّکرُ. یَبِیتُ حَذِرا وَیُصبِحُ فَرِحا؛ حَذِرا لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الغَفلَةِ، وَفَرِحا بِمَا اءَصَابَ مِنَ الفَضلِ وَالرَّحمَةِ.

إِنِ اسـتَصعَبَت عَلَیهِ نَفسُهُ فِیَما تَکرَهُ لَم یُعطِهَا سُؤ لَهَا فِیَما تُحِبُّ. قُرَّةُ عَینِهِ فِیَما لاَیـَزُولُ، وَزَهـَادَتـُهُ فـِیـَمـا لاَیَبقَی ، یَمزُجُ الحِلمَ بِالعِلمِ، وَالقَولَ بِالعَمَلِ. تَرَاهُ قَرِیبا اءَمـَلُهُ، قـَلِیـلا زَلَلُهُ، خَاشِعا قَلبُهُ، قَانِعَةً نَفسُهُ، مَنزُورا اءَکلُهُ، سَهلا اءَمرُهُ، حَرِیزا دِینُهُ، مَیِّتَةً شَهوَتُهُ، مَکظُوما غَیظُهُ.

ترجمه :

در صـورتـی کـه آشـفـتـگـی ظـاهـرشـان ، نـشـان از امـری بـزرگ اسـت از اعمال اندک خود خشنود نیستند، و اعمال زیاد خود را بسیار نمی شمارند. نفس خود را متّهم می کـنـنـد، و از کـردار خـود ترسناکند. هرگاه یکی از آنان را بستایند، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده می گوید : (من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من ، مرا بهتراز من می شناسد، بار خدایا، مرا بر آنچه می گویند محاکمه نفرما، و بهتر از آن قرارم ده که می گویند، و گناهانی که نمی دانند بیامرز ! )

و از نـشـانـه هـای یـکـی از پـرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی : در دینداری نـیـرومـنـد، نـرمخو و دوراندیش است ، دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشـتـن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سـخـتـی هـا بـردبـار، در جـسـتجوی کسب حلال ، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی ، می باشد.

اعـمـال نـیـکـو انجام می دهد و ترسان است ، روز را به شب می رساند با سپاسگزاری ، و شـب را بـه روز مـی آورد بـا یـاد خدا، شب می خوابد اما ترسان ، و بر می خیزد شادمان ، تـرس بـرای ایـنـکـه دچـار غـفـلت نـشـود، و شـادمـانـی بـرای فضل و رحمتی که به او رسیده است .

اگـر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می کند. روشنی چشم پرهیزکار در چیزی قرار دارد که جاودانه است ، و آن را ترک می کند که پایدار نیست ، بـردبـاری را بـا عـلم ، و سـخـن را بـا عـمـل ، در می آمیزد. پرهیزگار را می بینی که : آرزویـش نـزدیک ، لغزش هایش اندک ، قلبش فروتن ، نَفسش قانع ، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است .

الخـَیـرُ مـِنـهُ مَاءمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنهُ مَاءمُونٌ. إِن کَانَ فِی الغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِینَ، وَإِن کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَم یُکتَب مِنَ الغَافِلِینَ. یَعفُو عَمَّن ظَلَمَهُ، وَ یُعطِی مَن حَرَمَهُ، وَیَصِلُ مـَن قـَطـَعَهُ، بَعِیدا فُحشُهُ، لَیِّنا قَولُهُ، غَائِبا مُنکَرُهُ، حَاضِرا مَعرُوفُهُ، مُقبِلا خَیرُهُ، مُدبِرا شـَرُّهُ. فـِی الزَّلاَزِلِ وَقـُورٌ، وَفـِی المَکَارِهِ صَبُورٌ، وَفِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ. لاَیَحِیفُ عَلَی مَن یـُب غـِضُ، وَلاَ یـَاءثـَمُ فِیمَن یُحِبُّ. یَعتَرِفُ بِالحَقِّ قَبلَ اءَن یُش هَدَ عَلَیهِ، لاَیُضِیعُ مَا اسـتـُحـفـِظَ، وَ لاَیـَنـسـَی مـَا ذُکِّرَ، وَلاَیـُنـَابـِزِ بـِالاَْلْقـَابِ، وَلاَ یـُضـَارُّ بِالْجَارِ، وَلاَ یَشْمَتُ بـِالْمـَصـَائِبِ، وَلاَیـَدخـُلُ فـِی البَاطِلِ، وَلاَیَخرُجُ مِنَ الحَقِّ. إِن صَمَتَ لَم یَغُمَّهُ صَمتُهُ، وَإِن ضَحِکَ لَم یَعلُ صَوتُهُ،وَإِن بُغِیَ عَلَیهِ صَبَرَ حَتَّی یَکُونَ اللّهُ هُوَ الَّذِی یَنتَقِمُ لَهُ. نَفسُهُ مـِنـهُ فـِی عـَنَاءٍ، وَالنَّاسُ مِنهُ فِی رَاحَةٍ. اءَتعَبَ نَفسَهُ لاَِّخِرَتِهِ، وَاءَرَاحَ النَّاسَ مِن نَفسِهِ. بـُعـدُهُ عَمَّن تَبَاعَدَ عَنهُ زُهدٌ وَنَزَاهَةٌ، وَدُنُوُّهُ مِمَّن دَنَا مِنهُ لِینٌ وَرَحمَةٌ. لَیسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبرٍ وَ عَظَمَةٍ،وَلاَدُنُوُّهُ بِمَکرٍ وَخَدِیعَةٍ.

قال : فصعق همام صعقة کانت نفسه فیها. فقال اءمیرالمؤ منین علیه السّلام :

اءَمـَا وَ اللّهِ لَقـَد کـُنـتُ اءَخـَافـُهـَا عَلَیهِ. ثُمَّ قَالَ: اءَهکَذَا تَصنَعُ المَوَاعِظُ البَالِغَةُ بِاءَهلِهَا؟ فـقـال له قـائل : فـمـا بـالک یـا اءمـیـر المـؤ مـنـیـن ؟ فـقـال عـلیـه السـّلام : وَیحَکَ، إِنَّ لِکُلِّ اءَجَلٍ وَقتا لاَ یَعدُوهُ، وَسَبَبا لاَیَتَجَاوَزُهُ. فَمَهلا، لاَ تَعُد لِمِثلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّیطَانُ عَلَی لِسَانِکَ !

ترجمه :

مردم به خیرش امیدوار، و از آزارش در اءمانند. اگر در جمع بیخبران باشد نامش در گروه یـادآوران خـدا ثـبـت مـی گـردد، و اگر در یادآوران باشد نامش در گروه بیخبران نوشته نمی شود. ستمکار خود را عفو می کند، به آن که محرومش ساخته می بخشد، به آن کس که بـا او بـریـده می پیوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم ، بدی های او پنهان ، و کار نـیـکـش آشکار است نیکی های او به همه رسیده ، آزار او به کسی نمی رسد. در سختی ها آرام ، و در نـاگـواری هـا بـردبـار و در خـوشی ها سپاسگزار است به آن که دشمن دارد سـتـم نـکـنـد، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود. پیش از آن که بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند، و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد، و آنچه را به او تذکّر دادند فراموش نمی کند. مردم را با لقب های زشت نمی خواند، همسایگان را آزار نـمـی رساند، در مصیبت های دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند، و از مـحـدوده حـق خـارج نـمـی شـود. اگـر خـامـوش است سکوت او اندوهگینش نمی کند، و اگر بـخـنـدد آواز خـنـده او بـلند نمی شود، و اگر به او ستمی روا دارند صبر می کند تا خدا انـتـقـام او را بگیرد. نَفس او از دستش در زحمت ، ولی مردم در آسایشند. برای قیامت خود را بـه زحـمت می افکند، ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند. دوری او از برخی مردم ، از روی زهد و پارسایی ، و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است دوری او از تـکـبـّر و خودپسندی ، و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست (سخن امام که به اینجا رسید، ناگهان همّام ناله ای زد و جان داد. امام علیه السّلام فرمود:) سوگند به خـدا مـن از ایـن پـیـش آمـد بـر هـمـّام مـی تـرسیدم سپس گفت : آیا پندهای رسا با آنان که پـذیـرنـده آنـنـد چـنـیـن مـی کـنـد؟. شخصی رسید و گفت : چرا با تو چنین نکرد؟ امام علیه السّلام پاسخ داد:

وای بـر تـو، هـر أ جـلی وقت معیّنی دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخّصی دارد که از آن تجاوز نکند. آرام باش و دیگر چنین سخنانی مگو، که شیطان آن را بر زبانت رانده است (۲۱۶)

رسالت پاکان : خطبه ۱۴۰ نهج البلاغه

التحذیر من الغیبة و النّمیمة

وَإِنَّمـَا یـَنـبـَغـِی لاَِهـلِ العِصمَةِ وَالمَصنُوعِ إِلَیهِم فِی السَّلاَ مَةِ اءَن یَر حَمُوا اءَهلَ الذُّنُوبِ وَالمـَعـصـِیـَةِ، وَیـَکـُونَ الشُّکرُ هُوَ الغَالِبَ عَلَیهِم ، وَالحَاجِزَ لَهُم عَنهُم ، فَکَیفَ بِالعَائِبِ الَّذِی عَابَ اءَخَاهُ وَعَیَّرَهُ بِبَلوَاهُ ! اءَمَا ذَکَرَ مَوضِعَ سَترِ اللّهِ عَلَیهِ مِن ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ اءَع ظَمُ مـِنَ الذَّنـبِ الَّذِی عـَابـَهُ بـِهِ ! وَکَیفَ یَذُمُّهُ بِذَنبٍ قَد رَکِبَ مِثلَهُ ! فَإِن لَم یَکُن رَکِبَ ذلِکَ الذَّنبَ بِعَینِهِ فَقَد عَصَی اللّهَ فِیَما سِوَاهُ، مِمَّا هُوَ اءَعظَمُ مِنهُ.

وَایـمُ اللّهِ لَئِن لَم یَکُن عَصَاهُ فِی الکَبِیرِ، وَعَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ، لَجَرَاءَتُهُ عَلَی عَیبِ النَّاسِ اءَکبَرُ !

یـَا عـَبـدَ اللّهِ، لاَ تـَعـجَل فِی عَیبِ اءَحَدٍ بِذَنبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَاءمَن عَلَی نَفسِکَ صَغِیرَ مَعصِیَةٍ، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَیهِ. فَلیَکفُف مَن عَلِمَ مِنکُم عَیبَ غَیرِهِ لِمَا یَعلَمُ مِن عَیبِ نَفسِهِ، وَلیَکُنِ الشُّکرُ شَاغِلا لَهُ عَلَی مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابتُلِیَ بِهِ غَیرُهُ.

ترجمه خطبه ۱۴۰

پرهیز دادن از غیبت و بدگویی

بـه کـسـانـی کـه گـنـاه نـدارنـد، و از سلامت دین برخوردارند، رواست که به گناهکاران تـرحـّم کـنـنـد، و شـکـر ایـن نـعـمت گذارند، که شکر گذاری آنان را از عیب جویی دیگران بـازدارد، چـرا و چـگـونـه آن عـیـب جـو، عـیـب بـرادر خـویـش گوید؟ و او را به بلایی که گـرفـتار است سرزنش می کند؟ آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه دیگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مـرتـکـب شده ! یا گناه دیگری انجام داده که از آن بزرگتر است ؟ به خدا سوگند ! اگر خـدا را در گـنـاهـان بـزرگ عـصـیـان نـکـرده و تنها گناه کوچک انجام داد، اما جراءت او بر عیبجویی از مردم ، خود گناه بزرگتری است .

ای بـنـده خـدا، در گـفـتـن عیب کسی شتاب مکن ، شاید خدایش بخشیده باشد، و بر گناهان کـوچـک خـود ایـمن مباش ، شاید برای آنها کیفر داده شوی ، پس هر کدام از شما که به عیب کـسـی آگـاه اسـت ، بـه خـاطـر آن چـه کـه از عـیـب خـود مـی داند باید از عیبجویی دیگران خـودداری کـنـد، و شـکـر گـذاری از عـیـوبـی کـه پـاک اسـت او را مشغول دارد از اینکه دیگران را بیازارد.

روش برخورد با اشتباهات دوستان : خطبه ۱۴۱ نهج البلاغه

۱ ـ التحذیر من سماع الغیبة

اءَیُّهـَا النَّاسُ، مـَن عَرَفَ مِن اءَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَسَدَادَ طَرِیقٍ، فَلاَ یَسمَعَنَّ فِیهِ اءَقَاوِیلَ الرِّجَالِ.

اءَمـَا إِنَّهُ قـَد یـَرمـِی الرَّامـِی ، وَتـُخـطِئُ السِّهَامُ، وَیُحِیلُ الکَلاَمُ، وَبَاطِلُ ذلِکَ یَبُورُ، وَاللّهُ سَمِیعٌ وَشَهِیدٌ. اءَمَا إِنَّهُ لَیسَ بَینَ الحَقِّ وَالبَاطِلِ إِلا اءَربَعُ اءَصَابِعَ.

۲ ـ معرفة الحق و الباطل

فـسـئل (ع )، عـن مـعـنـی قـوله هـذا، فـجـمـع اءصـابـعـه ووضـعـهـا بـیـن اءذنـه وعـیـنه ثم قال :

البَاطِلُ اءَن تَقُولَ سَمِعتُ، وَالحَقُّ اءَن تَقُولَ رَاءَیتُ !

ترجمه خطبه ۱۴۱

۱ ـ پرهیز از شنیدن غیبت

ای مـردم ! آن کـس کـه از بـرادرش اطمینان و استقامت در دین ، و درستی راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم درباره او گوش ندهد.

آگـاه بـاشـید ! گاهی تیرانداز، تیر افکند و تیرها به خطا می رود، سخن نیز چنین است ، دربـاره کـسـی چـیـزی مـی گـویـنـد کـه واقـعـیـّت نـدارد و گـفـتـار باطل تباه شدنی است ، و خدا شنوا و گواه است .

بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست .

۲ ـ شناخت حق و باطل

(پـرسـیدند، معنای آن چیست ؟ امام علیه السّلام انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود)

باطل آن است که بگویی شنیدم ، و حق آن است که بگویی دیدم .

پی نوشتها

۱تا۳۵

۱- تـاکـنـون هـزاران فـیـش تـحقیقاتی از حدود ۷۰۰ عنوان در یک هزار جلد، کتاب پیرامون حضرت امام علی علیه السّلام فراهم آمده است .

۲- خطبه ۱۷۵/ ۶، نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

۳- یـنـابـیـع المودّة ص ۴۰، قالت فاطمه (س ): نَظَرَ رَسُولَ اللّه (ص ) اِلی عَلِی (ع ) و قال : ه ذا وَ شِیعَتُهُ فِی الجَنَّة

۴- نامه ۴۵/۵ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

۵- خطبه ۲۰۹/۳ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

۶- نامه ۲۷/۱۶ نهج البلاغه ، اسناد و مدارک این نامه به شرح زیر است :

۱ ـ کتاب الغارات ص ۲۳۵ و ۲۴۹ : ابن هلال ثقفی (متوفای ۲۸۳ هجری )

۲ ـ تحف العقول ص ۱۷۶ و ۱۷۷ : ابن شعبه حرانی (متوفای ۳۸۰ هجری )

۳ ـ کتاب المجالس ص ۱۳۷ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۴ ـ کتاب اءمالی ص ۲۴ : شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ هجری )

۵ ـ بشارة المصطفی ص ۵۲ : طبری (متوفای ۵۵۳ هجری )

۶ ـ مجموعه ورام ص ۶۲ و ۴۸۹ : شیخ ورام (متوفای ۶۰۵ هجری )

۷ ـ جمهرة رسائل العرب ج ۱ ص ۴۸۷ : احمد زکی صفوت

۸ ـ تاریخ طبری ج ۶ ص ۳۲۴۶ : طبری (متوفای ۳۱۰ هجری )

۹ ـ کتاب اءمالی ص ۱۵۲ و ۱۵۳ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۱۰ ـ بحار الانوار ج ۲ ص ۱۱۰ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۱ ـ منیة المرید (بنقل بحار) : شهید ثانی (متوفای ۹۶۵ هجری )

۱۲ ـ بحار الانوار ج ۸ ص ۲۸۶ و ۳۲۴

کمپانی : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۳ ـ ارشاد القلوب ص ۱۰۸ : مرحوم دیلمی (متوفای ۷۷۱ هجری )

۱۴ ـ بحار الانوار ج ۸۰ ص ۲۳ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۵ ـ غرر الحکم ج ۳ ص ۴۷ و ۶۰ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۶ ـ غرر الحکم ج ۲ ص ۹۱ و ۲۸۲ و ۲۸۳

و۳۸۸ و ۵۸۹ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۷- خطبه ۱۹۲/۹۳ نهج البلاغه ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

۱ ـ کتاب الیقین ص ۱۹۶ : سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ هجری )

۲ ـ فـروع کـافـی ج ۴ ص ۱۹۸ و ۱۶۸ / ج ۱ ص ۲۱۹ : مـرحـوم کـلیـنـی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۳ ـ من لایحضره الفقیه ج ۱ ص ۱۵۲ : شیخ صدوق (متوفای ۳۸۰ هجری )

۴ ـ ربیع الابرار ص ۱۱۳ ج ۱ : زمخشری (متوفای ۵۳۸ هجری )

۵ ـ اعلام النبوة ص ۹۷ : ماوردی (متوفای ۴۵۰ هجری )

۶ ـ بحار الانوار ج ۱۳ ص ۱۴۱ و ج ۶۰ ص ۲۱۴ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۷ ـ منهاج البراعة ج ۲ ص ۲۰۶ : ابن راوندی (متوفای ۵۷۳ هجری )

۸ ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص ۱۸۰ : نـوشـتـه سال ۴۲۱

۹ ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص ۲۱۶ : نـوشـتـه ابـن مـؤ دب سال ۴۹۹ هجری

۱۰ ـ دلائل النبوة : بیهقی (متوفای ۵۶۹ هجری )

۱۱ ـ کتاب السیرة والمغازی : ابن یسار

۱۲ ـ کـتـاب خـصـال ج ۱ ص ۱۶۳ حـدیـث ۱۷۱ / ص ۶۵۵ و ۵۰۰ : شـیخ صدوق (متوفای ۳۸۰ هجری )

۱۳ ـ غرر الحکم ج ۱ ص ۲۹۴ و ج ۲ ص ۱۱۰ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۴ ـ بحار الانوار ج ۶۳ ص ۲۱۴ و ج ۱۳ص ۱۴۱ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۵ ـ غرر الحکم ج ۴ ص ۴۳۵ و ۴۳۸ و ۴۷۷ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۶ ـ غـرر الحـکـم ج ۳ ص ۲۰ و ۳۹ و ۳۰۰ و۳۱۱ و ۳۷۳ : مـرحـوم آمـدی (مـتـوفای ۵۸۸ هجری )

۱۷ ـ غرر الحکم ج ۶ ص ۲۷۶ و ۲۷۹ و ۴۳۱ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۸ ـ غرر الحکم ج ۲ ص ۲۶۲ و ۳۴۳ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۹ ـ غرر الحکم ج ۵ ص ۱۱۹ و ۱۵۶ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۲۰ ـ ارشاد ج ۱ ص ۳۱۵ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۲۱ ـ بحار الانوار ج ۱۴ ص ۴۷۷ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۲۲ ـ احتجاج ج ۱ ص ۱۴۱ : مرحوم طبرسی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۸- نامه ۲۷/۱۶ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۹- نامه ۲۷/۱۶ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۱۰- سوره الرّحمن آیه ۷

۱۱- نـهـج البـلاغـه خـطـبـه ۹۱/۳۲ مـعجم المفهرس مؤ لّف ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

۱ـ عقد الفرید ج ۲ ص ۴۰۶ : ابن عبدربه (متوفای ۳۲۸ هجری )

۲ـ کتاب توحید ص ۳۴ : شیخ صدوق (متوفای ۳۸۰ هجری )

۳ـ ربیع الابرار ج ۱ باب الملائکة : زمخشری (متوفای ۵۳۸ هجری )

۴ـ النـهـایـة ج ۲ ص ۱۱۶ (اکـثـر لغـات ایـن خطبه شرح شده است ) : ابن اءثیر (متوفای ۶۰۶ هجری )

۵ـ فرج المهموم ص ۵۶ : سیدبن طاووس (متوفای ۶۶۴ هجری )

۶ـ تیسیر المطالب ص ۲۰۲ : یحیی بن الحسین (متوفای ۴۲۴ هجری )

۷ـ غررالحکم ج ۶ ص ۱۹۳ و ۲۱۲ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۸ـ غررالحکم ج ۵ ص ۲۱ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۹ـ تفسیر عیاشی : عیاشی (متوفای ۳۰۰ هجری )

۱۰ـ بحارالانوار ج ۳ ص ۲۵۷ و ج ۳ ص ۱۴۸ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۱ـ بحارالانوار ج ۴ ص ۲۷۴ و ج ۵۷ ص ۱۱۵ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۲ـ بحارالانوار ج ۵۴ ص ۱۰۶ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۳ـ غررالحکم ج ۴ ص ۶۳۳ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۴ـ غررالحکم ج ۵ ص ۱۰۲ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۵ـ احتجاج ج ۱ ص ۲۰۰ : مرحوم طبرسی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۶ـ اصول کافی ج ۱ ص ۹۰ و ۱۳۵ : مرحوم کلینی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۱۷ـ ارشاد ج ۱ ص ۲۱۷ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۱۲- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

۱ ـ ربیع الابرار ج ۱ ص ۲۲۷ : زمخشری (متوفای ۵۳۸ هجری )

۲ ـ منهاج البراعة ج ۳ ص ۳۴۱ : ابن راوندی (متوفای ۵۷۳ هجری )

۳ ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص ۳۳۸ : نـوشـتـه سال ۴۲۱ هجری

۴ ـ غرر الحکم ج ۵ ص ۸۴ : مرحوم آمدی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۱۳- اسناد و مدارک این جملات نورانی به شرح زیر است :

۱ ـ روضه کافی ج ۸ ص ۳۵۲ : مرحوم کلینی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۲ ـ منهاج البراعة ج ۲ ص ۳۴۸ : ابن راوندی (متوفای ۵۷۳ هجری )

۳ ـ نـسـخـه خـطـی نـهـج البـلاغـه ص ۱۸۴ : نـوشـتـه سال ۴۲۱ هجری

۴ ـ دعائم الاسلام ج ۲ ص ۵۳۹ : قاضی نعمان (متوفای ۳۶۳ هجری )

۵ ـ بحار الانوار ج ۸ ص ۷۰۷ و ج ۲۷ ص ۲۵۱ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۶ ـ بحار الانوار ج ۱۷ ص ۹۳ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۷ ـ بحار الانوارج ۴۱ ص ۳۶۰ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۴- خطبه ۲۱۶/۱۰ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۱۵- خطبه ۲۱۶/ ۱ تا ۷ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۱۶- اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

۱ـ کتاب النهایة (در ماده عذر و نخم ) ج ۱ ص ۴۶ : ابن اءثیر (متوفای ۶۳۰ هجری )

۲ـ کتاب النهایة ج ۳ ص ۱۹۸ : ابن اءثیر (متوفای ۶۳۰ هجری )

۳ـ بحارالانوار ج ۸ ص ۳۹۹ و ج ۱۶ ص ۲۸۴ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۴ـ ینابیع المودة ص ۳۵۸ : قندوزی (متوفای ۱۲۷۰ هجری )

۵ـ اءمالی (مجلس ۲۴) : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۶ـ الامامة والسیاسة ج ۱ ص ۱۵۱ : ابن قتیبة (متوفای ۲۷۶ هجری )

۷ـ تذکرة الخواص ص ۱۰۰ : ابن جوزی (متوفای ۵۷۶ هجری )

۸ـ الغارات ج ۲ ص ۴۸۸ : ابن هلال ثقفی (متوفای ۲۸۳ هجری )

۹ـ کتاب ارشاد ص ۱۷۳/ ۱۵۷ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۱۰ـ کتاب مسترشد ص ۷۳ : طبری امامی (متوفای ۳۱۰ هجری )

۱۱ـ تفسیر قرآن ج ۱ ص ۳۸۴ : علی بن ابراهیم قمی (متوفای ۳۰۷ هجری )

۱۲ـ محاسن ج ۱ ص ۳۰۸ : علامه برقی (متوفای ۲۸۰ هجری )

۱۳ـ اصـول کـافـی ج ۱ ص ۵۴/۶۰ و ۶۱ و ج ۱ ص ۵۴ : مـرحـوم کـلیـنی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۱۴ـ روضه کافی ص ۵۸ ج ۳ : مرحوم کلینی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۱۵ـ تاریخ ج ۲ ص ۱۳۶ : ابن واضح (متوفای ۲۹۲ هجری )

۱۶ـ بحارالانوار ج ۱ ص ۱۵۹ و ج ۲ ص ۲۹۰ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۷ـ بحارالانوار ج ۸ ص ۷۰۵ و ج ۴۱ ص ۳۳۲ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۱۸ـ دستور معالم الحکم ص ۱۳۲ : قاضی قضاعی (متوفای ۴۵۴ هجری )

۱۹ـ احتجاج ج ۱ ص ۲۹۰ : مرحوم طبرسی (متوفای ۵۸۸ هجری )

۲۰ـ البصائر والذخائر ص ۳۲ : توحیدی (متوفای ۳۸۰ هجری )

۲۱ـ مشکاة الانوار ص ۲۲۳ : طبرسی (متوفای ۵۴۸ هجری )

۲۲ـ تاریخ ج ۲ ص ۱۹۸ : یعقوبی (متوفای ۲۸۴ هجری )

۲۳ـ تیسیر المطالب ص ۱۹۱ : یحیی بن الحسین (متوفای ۴۲۴ هجری )

۲۴ـ وافی ج ۲ ص ۲۸۰ : علامه فیض کاشانی (متوفای ۱۰۹۱ هجری )

۲۵ـ مرآت العقول ص ۳۸ : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۲۶ـ فروع کافی ج ۵ ص ۳۶۹ : مرحوم کلینی (متوفای ۳۲۸ هجری )

۱۷- حکمت ۲۵۲/۵ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۱۸- خطبه ۱۳/۱ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف ، اسناد و مدارک این خطبه به شرح زیر است :

۱ ـ الاخبار الطوال ص ۱۵۳ : دینوری (متوفای ۲۸۲ هجری )

۲ ـ مروج الذهب ج ۲ ص ۳۷۷ : مسعودی (متوفای ۳۴۶ هجری )

۳ ـ عیون الاخبار ج ۱ ص ۲۱۷ : ابن قتیبة (متوفای ۲۷۶ هجری )

۴ ـ عقدالفرید ج ۴ ص ۳۲۸ : ابن عبد ربه (متوفای ۳۲۸ هجری )

۵ ـ بحارالانوار ج ۸ ص ۴۴۵ کمپانی : مرحوم مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ هجری )

۶ ـ تذکرة الخواص : سبط ابن الجوزی (متوفای ۶۵۴ هجری )

۷ ـ ارشاد ص ۱۲۳ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۸ ـ الجمل ص ۲۰۳ : واقدی (متوفای ۲۰۷ هجری )

۹ ـ الجمل ص ۲۰۱ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ هجری )

۱۰ ـ احتجاج ص ۲۵۰/ج ۱ ص ۱۷۱ : مرحوم طبرسی (متوفای ۶۲۰ هجری )

۱۱ ـ تفسیر القمی ص ۶۵۵ : علاّمه قمی (متوفای ۳۰۷ هجری )

۱۲ ـ کتاب اءمالی ص ۷۸ : شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ هجری )

۱۳ ـ الکنی والاسماء ج ۱ ص ۱۴۳ : علامه دولابی (متوفای ۳۱۰ هجری )

۱۹- پایتخت پادشاهان حیره

۲۰- عـلی و حـقـوق بـشـر ج ۱ص ۸۲ ـ و ـ کامل ابن اثیر ج ۲ ص ۴۴ ـ و ـ تذکرة الخواص ص ۱۰۸ ـ و ـ کشف الغمّه ج ۱ ص ۲۰۳

۲۱- سنن این ماجه ج ۲ ص ۳ ـ و ـ تذکرة الخواص ابن جوزی ص ۳۱۶ و ۱۶ ـ وکشف الغمّه ج ۲ ص ۷۸ ـ و ـ یـنـابـیـع الموّدة ص ۱۹۷ ـ و ـ نهج الحیاة فرهنگ سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها ص ۲۹۷ حرف م ` q (مشکلات زندگی )

۲۲- کامل بهائی ج ۱ص ۱۶۱ ـ و ـ خصایص نسائی

۲۳- کشف الغمّة جلد ۱ ص ۳۷۴ ـ و ـ جلاء العیون مجلسی

۲۴- ینابیع المودة ص ۱۷۲ ـ و ـ تذکرة الخواص

۲۵- اصل الشّیعه و اصُولُها ص ۶۵ ـ و ـ نثر الدّرر، سعید بن منصور بن الحسین الا بی

۲۶- شرح ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۷

۲۷- خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۲۸- الغارات ج ۱ ص ۸۸ ـ و ـ بحارالانوار ج ۸

۲۹- کشف الغُمّه ص ۳۷

۳۰- حلیة الابرار ج ۱ ص ۳۵۷

۳۱- حلیة الابرار ج ۱ ص ۳۲۹

۳۳- بحارالانوار ج ۴۰ ص ۳۲۷

۳۴- بحارالانوار ج ۴۰ ص ۳۲۷

۳۵- امام علی علیه السّلام جرج جرداق ج ۱ص ۸۱

۳۶تا۱۱۳

۳۶- اسناد و مدارک نامه ۳ به شرح زیر است :

ـ کتاب اءمالی ص ۲۵۶ مجلس ۵۱ حدیث ۱۰ : شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ ه(

ـ تذکرة الخواص ص ۱۳۸ : ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴ ه(

ـ دستور معالم الحکم ص ۱۳۵ : قاضی قضاعی (متوفای ۴۵۴ ه)

ـ کتاب اربعین ص ۹۸ ح ۱۴ : شیخ بهائی (متوفای ۱۰۳۰ ه)

ـ بحار الانوار ج ۱۷ ص ۷۷ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه (

ـ منهاج البراعة ج ۳ ص ۸ : ابن راوندی (متوفای ۵۷۳ ه(

ـ بحار الانوار ج ۷۴ ص ۲۷۷ ح ۱ ب ۱۲ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)

ـ بحارالانوار ج ۴۱ ص ۱۵۵ ح ۴۸ ب ۱۰۷ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)

ـ شرح نهج البلاغه ج ۳ ص ۱۹ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه(

ـ بحارالانوار ج ۳۳ ص ۴۸۵ ح ۶۹۰ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه)

ـ حلیة الاولیاء ج ۸ ص ۱۰۱ و۱۰۲ : ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۰۲ه)

۳۷- شـریـح بـن حـارث را عـمـر مـنـصـب قـضـاوت داد و حـدود ۶۰ سـال در مـقـام خـود بـاقـی مـانـد امـّا سه سال در دوران عبداللّه بن زبیر از قضاوت کناره گرفت و در زمان حجّاج استعفا داد، در دوران حکومت امام علیه السّلام خلافی مرتکب شد که او را به روستایی در اطراف مدینه تبعید کرد و دوباره به کوفه بازگرداند.

۳۸- سوره مؤ منون آیه ۷۸

۳۹- نامه ۳ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۴۰- اسناد و مدارک خطبه ۲۰۹ به شرح زیر است :

ـ قوت القلوب ج ۱ ص ۵۳۱ : ابو طالب مکی (متوفای ۳۸۲ ه(

ـ عقد الفرید ج ۲ ص ۱۸۸ و۱۸۹ وج ۱ ص ۳۲۹ : ابن عبد ربه مالکی (متوفای ۳۲۸ ه)

ـ اصول کافی ج ۱ ص ۴۱۰ و ۴۱۱ ح ۱ : کلینی (متوفای ۳۲۸ ه(

ـ ربیع الابرار ج ۴ (باب اللهو و اللذات ) : زمخشری معتزلی (متوفای ۵۳۸ ه)

ـ کتاب اختصاص ص ۱۵۲ : شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ ه)

ـ تلبیس ابلیس ص ۲۴۸ : ابن جوزی حنفی (متوفای ۵۹۷ه)

ـ تذکرة الخواص ص ۱۰۶ : ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴ ه)

ـ بحار الانوار ج ۶۳ ص ۳۲۰ ب ۳ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)

ـ بحار الانوارج ۴۰ ص ۳۳۶ ح ۱۷ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)

ـ بحارالانوار ج ۷۳ ص ۱۵۵ ح ۳۶ ب ۲۶ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه)

ـ بحارالانوار ج ۶۷ ص ۱۱۸ ح ۸ ب ۵۱ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه)

ـ تفسیر نورالثقلین ج ۲ ص ۲۴ و۲۵ : حویزی (متوفای ۱۱۱۲ه)

ـ تفسیر نور الثقلین ج ۵ ص ۱۸۹ : عبد علی حویزی (متوفای ۱۱۱۲ه)

ـ بحارالانوار ج ۴۱ ص ۱۲۳ ح ۳۲ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه)

ـ مستدرک الوسائل ج ۳ ص ۲۳۷ : محدّث نوری (متوفای ۱۳۲۰ه)

۴۱- خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لف

۴۲- طـبـقـات ابـن سـعد ج ۸ ص ۱۴ ـ و ـ الاصابة ج ۸ ص ۱۵۸ ـ و ـ اخبار الموفقیّات ص ۳۷۶

۴۳- انوار نعمانیّه ص ۱۸ ـ و ـ بحارالانوار ج ۹

۴۴- ناسخ التواریخ امیرالمؤ منین (ع ) ـ و ـ کامل مبرّد ص ۱۵۳

۴۵- شرح ابن ابی الحدید نقل از تجلّی فضیلت ص ۶۲

۴۶- بحارالانوار ج ۴۰ ص ۳۲۷ و ۳۲۵

۴۷- تذکرة الخواص ص ۱۲۰

۴۸- بحار الانوار ج ۴۰ ص ۳۲۳ ـ و ـ تذکرة الخواص ص ۱۲۰

۴۹- اسناد و مدارک حکمت ۱۰۳ به شرح زیر است :

ـ تحف العقول ص ۲۱۲ : ابن شعبه حرانی (متوفای ۳۸۰ ه)

ـ کتاب طبقات ج ۳ ص ۲۸ : ابن سعد(متوفای ۲۳۰ ه)

ـ حلیة الاولیاء ج ۱ ص ۸۳ : ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۰۲ ه )

ـ مطالب السؤ ول ج ۱ ص ۱۵ : ابن طلحه شافعی (متوفای ۶۵۲ ه)

ـ سراج الملوک ص ۲۴۴ : طرطوشی (متوفای ۵۲۰ ه )

ـ روض الاخیار ص ۷۲ و ۱۸۰ : محمد بن قاسم

ـ تذکرة الخواص ص ۱۰۸ : ابن جوزی حنفی (متوفای ۶۵۴ ه)

ـ ذخائر العقبی ص ۱۰۲ : طبری شافعی (متوفای ۴۶۰ ه)

ـ کتاب اءمالی ج ۱ ص ۱۵۳ : سید مرتضی (متوفای ۴۳۶ ه)

ـ بحار الانوار ج ۴۱ ص ۱۶۱ باب ۱۰۷ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ ه)

ـ غرر الحکم ج ۲ ص ۶۵۶ : آمدی (متوفای ۵۸۸ ه)

ـ خصائص الائمة ص ۹۶ و۹۷ : سیّد رضی (متوفای ۴۰۶ه (

ـ ارشاد القلوب ج ۱ ص ۱۹۹ باب ۲۶ : دیلمی (متوفای قرن ۸ه)

ـ بحارالانوار ج ۷۰ ص ۱۲۹ : مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ه)

ـ مستدرک الوسائل ج ۳ ص ۲۷۳ : محدث نوری (متوفای ۱۳۲۰ه (

ـ ربیع الابرار ج ۴ ص ۶۳۰ ح ۳ : زمخشری معتزلی (متوفای ۵۳۸ه)

ـ نثرالدّر ج ۱ ص ۲۸۶ : وزیر ابی سعد آبی (متوفای ۴۲۱ه)

۵۰- حکمت ۱۰۳ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۵۱- مناقب ابن شهر آشوب ج ۱ ص ۳۶۶ از احیاء العلوم .

۵۲- بـرای اطـّلاع بـیشتر از زهد امام علی علیه السّلام به بحارالانوار ج ۴۰ ـ و ـ تذکرة الخواص ابن جوزی ـ و ـ مناقب آل ابی طالب ـ و ـ ابن شهر آشوب ج ۱، مراجعه کنید.

۵۳- نامه ۴۵ نهج البلاغه معجم المفهرس مؤ لّف

۵۴- حلیة الابرار بَحرانی ج ۱ ص ۳۵۶

۵۵- حلیة الابرار بَحرانی ج ۱ ص ۳۵۵

۵۶- حلیة الابرار ج ۱ ص ۳۳۳

۵۷- اصـول کـافـی ج ۱ص ۴۱۱ ـ و ـ شـرح خـوئی ج ۱۳ ـ و ـ وسائل الشیعه ج ۱ص ۲۷۹

۵۸- نهج البلاغه خطبه ۲۰۹ معجم المفهرس مؤ لّف

۵۹-ـ۵۹نهج البلاغه خطبه ۲۰۹ (معجم المفهرس )

۶۰- شرح خوئی ج ۲۱ ص ۱۵۲ ـ و ـ نهج البلاغه حکمت ۱۰۳ معجم المفهرس مؤ لّف

۶۱- غایة المرام ـ و ـ کفایة الخصام ص ۶۴۸

۶۲- بحارالانوار ج ۸ ـ و ـ الغارات ج ۱

۶۳- بحارالانوار ج ۸ ص ۶۲۲

۶۴- منهاج البراعة ج ۱۷ ص ۸۵ ـ و ـ بحارالانوار ج ۴۰ ص ۳۲۵

۶۵- وسائل الشیعه ج ۱۱ ص ۸۳

۶۶- قـصـری کـه نـعمان بن منذر پادشاه حیره به دستور فرمانروای ایران برای بهرام گور از شاهزادگان ایران بنا نمود.

۶۷- حکومت در اسلام ص ۳۵۰

۶۸- تذکرة الخواص ص ۱۰۹ ـ و ـ کشف الغمّه ج ۱ ص ۲۲۲

۶۹- تذکرة الخواص ص ۱۰۹ ـ و ـ کشف الغمّه ج ۱ ص ۲۲۲


4

5

6

7

8

9

10

11