الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام0%

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

نویسنده: محمد دشتى
گروه:

مشاهدات: 14137
دانلود: 3408

توضیحات:

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14137 / دانلود: 3408
اندازه اندازه اندازه
الگوهای رفتاری امام  علی علیه‌السلام

الگوهای رفتاری امام علی علیه‌السلام

نویسنده:
فارسی

روش استفاده از دنیا

با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی ؟ در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری .

آری اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی ! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی ، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی ، و حقوقی که بر گردن تو اسـت بـه صـاحـبـان حـق بـرسـانـی ، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می توانی پرداخت (41)

امام علی علیه السّلام و اجاره نشینی

امـام عـلی عـلیـه السـّلام وقـتـی کـه می خواست ازدواج کند، خانه مسکونی نداشت امّا نداشتن خانه مسکونی مانع از تشکیل زندگی نبود.

قـبـل از ازدواج بـا فـاطـمـه زهـرا سـلام الله عـلیـهـا اطـاقـی از مـنـزل حـارثـة بن نعمان اجاره کرد و عروسی حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام در آن صـورت گـرفـت ، تـا آنـکـه بـعـدهـا در کـنـار خـانـه رسول خدا صلی الله علیه و آله خانه ای برای خود ساخت . (42)

5 ـ استفاده از فرش های ساده

سوید بن غفله ، می گوید :

روزی خـدمـت امـام علی علیه السّلام رسیدم ، در آن ایّام که همه مردم با حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام بیعت کرده بودند، و امام علی علیه السّلام خلیفه مسلمین بود.

دیدم بر روی حصیر کوچکی نشسته و چیز دیگری در آن خانه وجود ندارد.

عرض کردم :

یـا امـیـرالمـؤ مـنـین علیه السّلام بیت المال مسلمین در اختیار شماست ، فرشی برای اطاق ها تهیّه فرمائید، می بینم که در خانه شما فرشی جز حصیر وجود ندارد.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود :

(ای سـویـد بـن غـفـله ! کـسـی کـه در راه اسـت ، در مـسـافـرخـانـه ای کـه زود از آنـجـا منتقل می شود، ابزار و وسائل فراوانی برای آنجا تهیّه نمی کند، ما به زودی از این دنیا مـی رویـم و بـه خـانـه آخـرت رهـسپار می گردیم ، چرا فرش های قیمتی فراهم کنیم ). (43)

6ـ فراهم کردن لوازم زندگی

امـام عـلی عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـی یـک الگـوی کامل بود، کار می کرد وزندگی را با کار روزانه اداره می فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش می کشید.

درخت می کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیاری می کرد و مُزد می گرفت .

هـیـزم جـمـع مـی کـرد و در بازگشت به منزل پُشته هیزم را بر دوش می کشید، تا با آن تنور را برای پختن نان آماده کنند.

در کار خانه کمک می کرد.

خانه را جاروب می زد، هر کس به حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام نزدیک می گشت ، مـی فـهمید که دور از هرگونه خود بزرگ بینی ، چون دیگر اقشار جامعه ، بلکه همچون محرومین زندگی می کند. (44)

7ـ سادگی در لوازم خانه

عوام بن حوشب ، از امام صادق علیه السّلام نقل می کند:

وقـتـی حـضـرت عـلی عـلیـه السّلام با لیلی دختر مسعود نهشلیّه ازدواج کرد، و عروس با لوازم مخصوص خودش به خانه امام علی علیه السّلام آمد، پرده ای بر در اطاق خود آویخت .

وقتی امام علیه السّلام وارد خانه شد آن پرده را برداشت و فرمود:

آنچه تا کنون خانواده علی داشت و با آن زندگی می کرد، کافی است . (45)

8 ـ ساده زیستی در کمال توانائی

اصبغ بن نباته می گوید:

امام علی علیه السّلام خطاب به مردم کوفه فرمود:

من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگی وارد شدم ، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه که با خود آورده ام ببرم خیانتکار خواهم بود. (46)

در صورتی که قدرت داشت تا انواع امکانات را برای خود فراهم آورد.

9 ـ زهد و سادگی

داستان سوید بن غفله

سویدبن غفله گفت :

در کوفه به حضور علی علیه السّلام رسیدم ، در حالی که قرص نان جوینی با کاسه ای از شیر جلوی ایشان بود.

آن قرص نان خشک را ریز کرد و در شیر ریخت .

به کنیز آن حضرت که نامش فضّه بود.

گفتم :

آیا در حقّ این پیرمرد رحم نمی کنید، چرا سبوس جو را نمی گیرید؟

آن کنیز گفت :

حـضـرت امـیـرالمـؤ منین علی علیه السّلام با ما عهد کرده که سبوس غذای او را هرگز جدا نکنیم .

امام علی علیه السّلام رو به من کرد و فرمود:

ای پسر غفله ! با او چه می گوئی ؟.

مطلب را با آن حضرت در میان گذاشتم و اضافه کردم :

یا امیرالمؤ منین علیه السّلام ، با خودتان مدارا کنید.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام با من چنین فرمود:

وای بر تو ای سوید، رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان او از نان گندم سه روز پـیـاپـی سـیر نشدند تا به لقاءاللّه پیوستند و هرگز خورشت برای آنها فراهم نشد. (47)

ماجرای پیراهن وصله دار

سفیان ثوری از عمروبن قیس روایت کرده که گفت :

جامه وصله داری در تن علی علیه السّلام دیدند و زبان به ملامت گشودند.

آن حضرت فرمود :

(با این جامه دل خاشع می گردد و برای مؤ من الگو می شود.) (48)

یـَخـشـَعُ لَهُ القَلبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفسُ، وَیَقتَدِی بِهِ المُؤ مِنُونَ. إِنَّ الدُّنیَا وَالاَّْخِرَةَ عَدُوَّانِ مـُتـَفـَاوِتـَانِ، وَسـَبِیلاَ نِ مُخْتَلِفَانِ؛ فَمَنْ اءَحَبَّ الدُّنیَا وَتَوَلا هَا اءَبغَضَ الاَّْخِرَةَ وَعَادَاهَا، وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، وَمَاشٍ بَینَهُمَا؛ کُلَّمَا قَرُبَ مِن وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الاَّْخَرِ، وَهُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ ! (49)

روش برخورد با دنیا

و درود خدا بر او فرمود: (پیراهن وصله داری بر اندام امام بود.

شخصی پرسید : چرا پیراهن وصله دار می پوشی ؟)

دل بـا آن فـروتـن ، و نـفـس رام می شود، و مؤ منان از آن سرمشق می گیرند، دنیای حرام و آخـرت ، دو دشـمـن مـتفاوت ، و دو راه جدای از یکدیگرند، پس کسی که دنیا پرست باشد و بـه آن عـشـق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد، و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هرگاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می گردد، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند. (50)

اعتراف غزالی

غزالی می گوید :

( عـلی بـن ابـیـطـالب عـلیـه السـّلام از مـصـرف بـیـت المـال خـودداری مـی فـرمـود تـا بـدانجا که شمشیر خود را می فروخت و جز یک جامه هنگام شستن در اختیار نداشت .) (51)

(این علی است با شدّت زهد و بی رغبتی نسبت به دنیا و جلوه های مادّی آن و تاءسّی به رسول خدا صلی الله علیه و آله که با خاک نشینان همدم است .

آیـا تـاریـخ ، پـیـشـوائی چـون عـلی عـلیـه السـّلام سـراغ دارد کـه امـوال از شـرق و غـرب بـه سـوی او سـرازیـر شـود و پـایـتـخـت او کـوفـه بـهـتـریـن و حـاصـل خـیـزتـریـن و غـنـی تـریـن نـقـطـه زمـیـن بـاشـد، بـا ایـن حال او در ساده ترین سطح زندگی چون بی بضاعت ترین مردم زیست کند، نان جوین پُر سـبوس بخورد و جامه ساده بر تن کند و بیت المال را برخود حرام داند و بر جامه خویش وصله زند تا بدانجا که از وصله دوز آن خجالت کشد.) (52)

او بدینسان رساترین شعار زاهدان را تبلور می بخشد که فرمود:

فـَوَاللّهِ مـَا کـَنـَزتُ مِن دُنیَاکُم تِبرا، وَلاَ ادَّخَرتُ مِن غَنَائِمِهَا وَفرا، وَلاَ اءَعدَدتُ لِبَالِی ثـَوبـِی طـِمـرا، وَلاَ حـُزتُ مـِن اءَرضـِهـَا شـِبرا، وَلَهِیَ فِی عَینِی اءَوهَی وَاءَهوَنُ مِن عَفصَةٍ مَقِرَةٍ.

(به خدا سوگند از دنیای شما طلائی نیندوختم و از غنائم آن چیزی ذخیره نکردم و برای کـهـنـه جـامـه خـود جـایـگـزیـنـی تهیّه ندیدم و از زمین آن یک وجب به تصرّف در نیاوردم و توشه ناچیزی از آن برنگرفتم .و همانا دنیا در نظر من از آن گیاه تلخ ، پست تر و بی اعتبارتر است .) (53)

10 ـ پرهیز از زر اندوزی

حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلیـه السـّلام در زهـد و پـارسـائی ، پـس از رسول خدا صلی الله علیه و آله ضرب المثل بود که عمر بن عبدالعزیز نیز اعتراف کرد و گفت :

مـا عـَلِمـنـا اَنَّ اَحـَداً کـَانَ اءزهَدُ فی الاُْمَّةِ بَعْدَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مِن عَلِیّ بنِ ابیطالِب

(مـا شـخـصی را در امّت اسلامی بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی شناسیم که از علی علیه السّلام پارساتر باشد.) (54)

امـام علی علیه السّلام در حالی که کار می کرد، و سرمایه خوبی بدست می آورد، و زن و بـچـّه خـود را بـخـوبـی تـاءمـیـن مـی فـرمـود، امـّا از بـیـت المال مسلمین استفاده نمی کرد، و از اموال عمومی برای خود اندوخته ای نداشت .

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام روزی بر بالای منبر خطاب به مردم فرمود:

مَن یَشتَری سَیفی هذا؟

( چه کسی این شمشیر مرا می خَرَد ؟ )

مردم در حالی که دچار شگفتی بودند به امام علی علیه السّلام نگاه می کردند.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام توضیح داد که :

وَ لَو اَنَّ لی قُؤ تُ لَیلَةٍ ما بِعتُهُ ! !

(اگر غذای یک شب را می داشتم این شمشیر را نمی فروختم ). (55)

از این رو صاحب نظران و یاران امام علی علیه السّلام نوشتند:

وَ عـَلِیُّ عـلیـه السـّلام قـُتـلَ فـی سـَبیلِ اللّهِ وَ ما تَرَکَ اِلاّ سَبعَمِاءَةَ دِرهَمٍ، فَضلاً عَن عَطائِهِ اَعَدَّها لِخادِمِ.

(علی علیه السّلام در حالی به شهادت رسید که جز هفتصد درهم که آن را برای بخشیدن به یکی از خادمها کنار گذاشته بود، باقی نگذاشت .) (56)

دوم ـ ساده پو شی امام (ع )

1 ـ جایگاه لباس های ساده

امـام عـلی عـلیـه السـّلام گرچه در اوائل زندگی دچار مشکلات فراوانی بود، امّا درتداوم زنـدگـی بـا کـار و تـولیـد و حـفـر چـاه و کـشـاورزی ، و احداث باغات فراوان در منطقه (یَنبُع ) سرمایه های فراوان در اختیار داشت ، امّا دست از ساده پوشی برنمی داشت .

لباس های پشمی زِبر و خشن می پوشید و در لباس همانند توده های کم در آمد بود.

امامان عادل هرقدر در ساده پوشی دقّت کنند ارزشمند است ، امّا دیگران آزادند و می توانند بـرای زن و فـرزنـد خـود لباس های قیمتی و نرم بخرند، که دیگر امامان معصوم علیهم السـّلام نـیـز چـون رهـبـری امـّت را در دسـت نـداشـتند گرچه از انواع لباس ها استفاده می کردند، امّا در ساده زیستی همواره الگو بودند.

جایگاه ساده پوشی

شخصی به امام صادق علیه السّلام اعتراض کرد که ؛

شـمـا کـه از سـاده پـوشـی حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمودید، خودتان چرا لباس نرم و زیبا دارید؟

امام صادق علیه السّلام فرمود :

لباس های علی علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمی شد، اگر الان بود و همان لباس ها را می پوشید، انگشت نما می شد،

گـرچـه قـائم مـا وقـتـی ظهور می کند همان لباس علی علیه السّلام را پوشیده به روش علی علیه السّلام رفتار می کند. (57)

عـلاء بـن زیـاد حـارثـی از یـاران امـام علیه السّلام بود که در جنگ بصره زخمی شد، امام برای عیادت او به خانه اش رفت ، و از دیدن وسعت خانه اش در شگفت شد.

فرمود :

ایـن خـانـه بـه ایـن وسعت را در دنیا برای چه می خواهی ؟ تو که در آخرت به آن بیشتر نیاز داری ؟ !

بعد فرمود:

آری ، می توانی این خانه را پُلی قرار بدهی برای رسیدن به آخرت ، بدینسان که :

در آن از میهمانان پذیرائی کنی .

در آن صله ارحام به جای آوری .

حقوق واجب و مستحب را به وسیله این خانه وسیع به صاحبانشان برسانی .

در آن صورت با این خانه به آخرت رسیده ای .

اعتراض به لباس عاصم بن زیاد

علاء بن زیاد گفت :

یا امیرالمؤ منین از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت می کنم .

فرمود: چه شکایتی ؟

عـرض کـرد: عـبـائی پـوشیده و کار عبادت و رهبانیّت پیشه کرده و دست از کار دنیا کشیده است .

امام علی علیه السّلام فرمود:

او را پیش من بیاورید.

چون عاصم آمد، حضرت به او فرمود:

یَا عُدَیَّ نَفسِهِ ! لَقَدِ استَهَامَ بِکَ الخَبِیثُ ! اءَمَا رَحِمتَ اءَهلَکَ وَوَلَدَکَ؟ ! اءَتَرَی اللّهَ اءَحَلَّ لَکَ الطَّیِّبَاتِ، وَهُوَ یَکرَهُ اءَن تَاء خُذَهَا؟ ! اءَنتَ اءَهوَنُ عَلَی اللّهِ مِن ذلِکَ !

قَالَ: یَا اءَمِیرَ المُؤ مِنِینَ، هذَا اءَنتَ فِی خُشُونَةِ مَلبَسِکَ وَجُشُوبَةِ مَاءکَلِکَ !

قـَالَ: وَیـحـَکَ، إِنِّی لَسـتُ کـَاءَنـتَ، إِنَّ اللّهَ تـَعـَالَی فـَرَضَ عـَلَی اءَئِمَّةِ العـَدلِ اءَن یُقَدِّرُوا اءَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَیلاَ یَتَبَیَّغَ بِالفَقِیرِ فَقرُهُ.

(ای دشـمـنـک جان خویش ، شیطان سرگردانت کرده ، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمی کـنـی ؟ تـو مـی پـنـداری کـه خـداونـد نـعـمـتـهـای پـاکـیـزه اش را حـلال کـرده امـّا دوسـت ندارد تو از آنها استفاده کنی ؟ تو در برابر خدا کوچک تر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.

(عاصم گفت ، ای امیرمؤ منان ، پس چرا تو با این لباس خشن ، و آن غذای ناگوار بسر می بری ؟ حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود:)

وای بـر تـو، مـن همانند تو نیستم ، خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری ، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند.) (58)

عاصم گفت :

یا امیرالمؤ منین خودت نیز مانند من هستی ، با این لباس خشن که می پوشی و با این طعام خشک و بی خورش که می خوری .

امام علی علیه السّلام فرمود:

قـالَ: وَیـحَکَ لَستُ کَاَنتَ، اِنَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَی اءئِمَّةِ العَدلِ اَن یُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ، کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ . (59)

( وای بـر تـو مـن مـانـنـد تـو نـیـسـتـم ، خـداونـد بـر پـیـشـوایـان عادل واجب کرده که خود را با مردم در زندگی برابر کنند تا فقرا را فقرشان به طغیان وادار نکند.)

2 - آثار ساده پوشی

شـخـصـی در کوفه خدمت امام علی علیه السّلام رسید، دید که لباس های حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام کم قیمت و ساده و وصله داراست ،

با شگفتی به امام علی علیه السّلام نگریست و گفت :

چرا لباس شما وصله دارد؟

امام علی علیه السّلام در جواب فرمود:

یَخشَعُ لَهُ القَلب ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفس وَیَقتَدی بِهِ المُؤ مِنُونَ

(لبـاس وصـله دار دل را خـاشع ، و نفس اماره را خوار می کند، و الگوی مؤ منان می شود). (60)

3 ـ اصلاح لباس بادست خویش

لبـاس هائی که امام علی علیه السّلام برای خود می خرید و می پوشید، اگر آستین ، یا دامن آن بلند بود، به خیّاطی نمی داد، بلکه خود آن را کوتاه و اصلاح می کرد و سپس می پوشید. (61)

یعنی بیشتر به ساده پوشی وخود کفائی در امور زندگی می اندیشید.

4 ـ پیراهن محدود

ابی اسحاق سبیعی می گوید :

مـن درکـودکی باپدرم به نماز جمعه رفتم ، علی علیه السّلام را دیدم که خطبه جمعه می خواند، امّا هر چند گاه پیراهن خود را با دست تکان می داد،

از پدرم پرسیدم آیا برای گرما چنین می کند که بخود باد بزند؟

پدرم گفت :

نـه بـلکـه یک پیراهن دارد و آن را شسته و چون هنوز خشک نشده است آن را به حرکت در می آورد که زودتر خشک شود. (62)

5 ـ اعتراض به ساده پوشی امام علی علیه السّلام

زید بن وهب می گوید :

پس از جنگ جمل گروهی از مردم بصره که در میان آنها مردی از سرکردگان خوارج به نام (جعدة بن نعجه ) بود خدمت حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام رسیدند.

وقتی لباس ساده امام علی علیه السّلام را دیدند، جعده از روی تمسخر گفت :

چه چیز باعث شد که از پوشیدن لباس خوب خودداری می کنی ؟

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام پاسخ داد :

این لباس ساده مرا از غرورزدگی دور می کند، و ساده پوشی بهترین روش است .

جعده به امام علی علیه السّلام گفت :

از خدا بترس تو روزی خواهی مُرد.

حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود:

بـه خـدا سـوگـنـد با ضربتی که برسرم فرود می آید به شهادت خواهم رسید، و این عـهدی الهی است که واقع خواهد شد، امّا سیاه روی کسی است که به مردم تهمت و افترا می زند. (63)

6 ـ استفاده از لباس بافته شده خانواده

امام علی علیه السّلام به کار وتولید وخود کفائی اهمیّت فراوانی می داد، ونیازهای خود را بـادسـت تـوانـای خـود بـرطـرف مـی کـرد، و فـرزنـدان و هـمسران خود را نیز به کار وتـولیـد و سـازنـدگـی تـشـویـق مـی فـرمـود کـه لباس های مورد احتیاج را با دست می بافتند، و نخ آن را از پَشم ریسی فراهم می کردند.

ابو مخنف ، (لوط بن یحیی ) نقل می کند که :

پـس از جـنـگ جـمـل حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام سخنرانی هائی برای هدایت مردم داشت و در یکی از آنها فرمود:

ما تَنقَمُون عَلَیَّ یا اءَهلَ البَصرَة وَاللّهِ إِنَّهُما لِمَن غَزلِ اَهلی

(مردم بصره ! چرا بر من ایراد می گیرید؟

سـوگـنـد بـه خـدا ایـن دو لبـاس مـرا کـه مـی بـیـنـیـد از بـافـتـه هـای اهل خانه ام می باشد).

سپس به کیسه ای که همراه داشت و در آن مختصر نان خشک بود اشاره کرد و فرمود :

وَاللّهِ مَا هِیَ اِلاّ مِن غَلَّتی بِالمَدینَةِ

(سوگند به خدا این نیست جز همان خوراک مختصری که از مدینه همراه خود آورده ام )

فَاِن اءَنَا خَرَجتُ مِن عِندِکُم بِاءَکثَرِ مِمّا تَرون ، فَاءنَا عِندَ اللّه مِنَ الخائِنِین

آنگاه خطاب به مردم فرمود:

  (پـس اگـر مـن از نـزد شـمـا مردم بصره خارج شوم ، و زیاده از آنچه که دیدید برداشته باشم پس در نزد خدا از خیانتکاران می باشم .) (64)

در روایات نقل شد که همین سخنرانی را امام علی علیه السّلام برای مردم کوفه نیز ایراد کرده و مطالب فوق را تذکر داد. (65)

7ـ پوشش با حوله ای ساده

هارون بن عنتره می گوید:

در قـصـر خـورنـق (66)، خـدمـت حـضـرت امـیـرالمـؤ مـنـیـن عـلی عـلیـه السـّلام رسـیـدم ، فـصـل زمـسـتـان بود، دیدم امام علی علیه السّلام حوله ای برخود پیچیده و در آن سرما می لرزد و در زحمت است .

گفتم :

یـا امـیـرالمـؤ منین ! از اموال فراوان بیت المال لباسی برای خود تهیّه فرما، چرا با خود اینگونه رفتار می کنی ؟

پاسخ داد:

وَ اللّهِ ما اَزرَؤُکُم شَیئاً وَ ما هِیَ اِلاّ قَطیفَتی اَلَّتی اَخرَجتُها مِنَ المَدینَةِ

(بـه خـدا قـسـم بر شما خشم نگرفته ام و ناراحت نیستم ، این حوله همان است که از مدینه همراه خود آورده ام .) (67)

8 ـ سادگی در لباس

الف ـ عبدالرّزاق از ثوری و او از ابوحیّان نقل می کند:

علی بن ابیطالب علیه السّلام را بر منبر دیدم که می گفت :

چه کسی از من این شمشیر را می خرد؟ اگر بهای لباسی را داشتم آن را نمی فروختم .

مردی به سوی او برخاست و گفت :

من بهای لباسی را به تو قرض می دهم .(68)

ب ـ کیع از علی بن صالح و او از عطا روایت کرد که او گفت : (69)

(بر تن علی علیه السّلام پیراهنی از کرباس نشسته بود.)

(فصل اوّل ـ اخلاق فردی امام علی علیه السّلام )

سوم ـ خود کفائی

1ـ خودکفائی در امور زندگی

بسیاری سعی دارند تابه این و آن امر و نهی کنند؛

فرمان بدهند ؛

کـارهـای خـود را بـه دیـگـران بـسـپـارنـد، دیگران را در استخدام خود درآورند، یا از روی جـهـالت و نـادانی یا بر اساس غرور وخودبزرگ بینی یا از روی خودخواهی به تحقیر دیگران ، به امر و نهی این و آن می پردازند؛

و هـمـواره یـک مـوجـود تـنـبل و مصرف کننده و بی تحرّک باقی می مانند که امام علی علیه السـّلام بـاایـن روحـیـّه نـادرسـت مقابله می فرمود و تلاش داشت تا کارهای خود را شخصا انجام دهد.

درکارخانه به همسرش کمک می کرد؛

گندم آرد می کرد ؛

عدس پاک می کرد ؛

نعلین را با دست خود وصله می زد؛ (70)

برای خرید پیراهن ، خود به بازار می رفت ؛

برای اداره زندگی کار می کرد ؛

آبیاری نخلستان دیگران رابه عهده می گرفت تا پولی به دست آورد؛

و مشکلات زندگی را با دست خود برطرف می کرد.

2ـ فروش وسائل زندگی

حـضـرت امـیـرالمـؤ منین علی علیه السّلام هرگاه احتیاج پیدا می کرد سعی داشت تا از بیت المـال استفاده نکند و با فروش وسائل زندگی ، مشکلات اقتصادی خانواده رابرطرف می فرمود.

روزی شمشیر خود رابه بازار آورد تابفروشد واز آن لباس تهیّه کند، و فرمود :

چـه کـسـی ایـن شـمشیر را از من می خرد؟ به خدا سوگند با این شمشیر چقدر غبار اندوه از چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله زدودم ، و اگر احتیاج به لباس نداشتم آن را نمی فروختم .

شخصی نزد امام علی علیه السّلام آمد و گفت :

من این لباس را نسیه به شما می فروشم . (71)

در حالی که جهان اسلام و همه سرمایه های کشور اسلامی در اختیار آن حضرت بود.

3ـ استفاده از دسترنج خویش

امام صادق علیه السّلام فرمود:

جَدِّ ما امیرالمؤ منین علیه السّلام همیشه با دسترنج خود زندگی می کرد، در باغات اطراف مـدیـنـه کـار مـی کـرد، وقـتـی گندم یا جو آرد می شد، آرد آن را اَلَک نکرده در کیسه ای می گذاشت و به هنگام غذا تناول می فرمود،

و آن را چند گِرِه می زد که چیزی به آن اضافه نکنند.

راسـتـی چـه کـسـی زاهـدتـر و پـارسـاتـر از علی علیه السّلام یافت می شود؟ که انواع سـرمـایـه هـای بیت المال کشور پهناور اسلامی در اختیار او بود (که اکنون به 50 کشور تبدیل شده است ) با اینکه از باغات خودش انواع خرماها را در اختیار داشت ، و به مستمندان می بخشید امّا خود با مقداری آرد و آب افطار می کرد. (72)

4ـ انجام کارهای ضروری

در کـتـاب ابـانـه عـکـبـری و فـضـائل احـمـد (از کـتـاب هـای مـعـروف اهل سنّت ) آمده است که :

علی علیه السّلام مقداری خرما برای خانواده خود خرید و آن را در دامن خود ریخته می برد، مـردم بـشـتاب آمدند که آن را از حضرت گرفته و ببرند، حضرت امیرالمؤ منین علی علیه السّلام فرمود:

رَبُّ العَیالِ اَحَقُّ بِحَملِهِ

(سرپرست خانواده شایسته تر است که آن را بردوش کشد.)

و در روایت دیگری است که :

به دنبال آن این شعر را می خواند :

للّه للّه لا یَنقُصُ الکامِلُ مِن کَمالِهِ غغغ ماجَرَّ مِن نَفعٍ اِلی عَیالِه (73) للّه للّه للّه

(انـسـان کـامـل از ارزش هـا سـقـوط نـمی کند، اگر برای اداره زندگی خانواده اش کار و تلاش کند.)

و از زید بن علی نقل شده که گفته است :

آن حضرت در پنج مورد با پای پیاده راه می رفت و نعلینش را به دست چپ خود می گرفت .

در عید فطر و عید اضحی (قربان ) و روز جمعه و هنگام عیادت بیمار و تشییع جنازه و می فرمود:

اینها جایگاه خدا است ، و من دوست دارم پاهایم برهنه باشد.