دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق

دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق0%

دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق نویسنده:
گروه: کتابخانه فلسفه و عرفان

  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13231 / دانلود: 4698
اندازه اندازه اندازه
دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق

دستور العملهای عرفانی از علمای بزرگ اخلاق

نویسنده:
فارسی

بعضی از بزرگان درباره غبن و حسرت آخرت ، گفته اند:

((بر فرض این که فرد بدکار ، مورد عفو قرار گیرد ، با محرومیت از پاداش و مقام خوبان چه خواهد کرد مگر نه این است که مقام خوبان را از دست داده است (33)))

خداوند متعال می فرماید:

((یوم یجعمکم لیوم الجمع ذلک التغابن . (34)))

آنچه که گفته شده نخستین مقام و قرارداد بانفس است که مربوط به پیش از عمل است و به آن محاسبه گفته می شود .

ارزیابی روزانه

باید در پایان هر روز ساعتی قرار دهد و در آن ساعت ، همه کارهای روزانه نفس را ارزیابی کند شگفتا! بازرگان در دنیا ، از ارزیابی شریک خود غفلت نکرده ، در روز ، یا ماه ، یا سال کارهای او را ارزیابی می کنند که مبادا سودی ، که نبود آن بهتر است و بود آن بی دوام و مایه گرفتاری ، از دست برود چگونه عاقل ، وقتی را در روز برای ارزیابی کارهای روزانه ، که خوشبختی و بدبختی همیشگی او در گرو آن اعمال است ، قرار ندهد خداوند در این زمینه می فرماید: ((اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد (35)))

هان ای مومنان ، از خدا پروا گیرید و بنگرید که نفس شما برای فردایتان چه چیز فرستاده است .

پیامبر خدا در همین زمینه می فرماید:

((حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا (36))) .

پیش از آن که اعمالتان را ارزیابی کنند ، خود آنها راارزیابی کنید .

روزی مردی نزد رسول خدا((ص )) آمد و عرض کرد: ((ای فرستاده خدا ، دستورالعملی عنایت فرمایید )) حضرت پرسیدند: ((آیا آن راآویزه گوش می کنی ؟)) عرض کرد: ((بلی )) حضرت فرمود:

((اذا همت با مرفند بر عاقبتة ، فان کان رشداء فامضه ، وان کان غیا فانته عنه (37)))

وقتی که بر انجام کاری همت کردی ، به فرجام آن بیندش ، چنانچه رشد و کمال تو در آن است اقدام کن و اگر مایه گمراهی توست ترک کن .

پیامبر((ص )) در گفتار دیگر می فرماید: ((ینبعی للعاقل ان یکون له اربع ساعات :ساعة یحاسب فیها نفسه . (38)))

بر خردمنداست که اوقات روزانه خود را چهار بخش کند: در ساعتی اعمال روزانه اش راارزیابی کند .

چنانکه در محاسبه با شریک ، باید سرمایه ، سود و زیان را ارزیابی و مشخص کرد تا سود از زبان معلوم گردد ، همین سان باید متوجه بود که سرمایه بنده ، واجبات دین ، سود آن مستحبات و خصایص نیک و زبان آن گناهان و زمان این تجارت ، گستره شب و روز و مدیر عامل آن نفس اماره بالسورء است در این راه باید نخست ، واجبات را از مطالبه کرد ، چنانچه انجام داده است خدای را سپاس گفت و او را به انجام دیگر واجبات ترغیب کرد و اگر واجبی را از دست داده است ، تدارک او را به انجام دادن قضاء آن واجب از او خواست ، چنانچه واجبات را ناقص آورده است ، او را وادار کرد که جبران کند .

اگر مرتکب گناه شده است ، باید او را عقاب کرد تا به ترمیم و جبران و تدارک آن اقدام کند و همانند یک تاجر که از عامل خود درخواست غرامت می کند ، باید از نفس غرامت گرفت این ارزیابی باید بطور دقیق انجام گیرد ، همانگونه که یک تاجر ، نسبت به مدیر عامل و یا شریک خود ، حتی از درهم و کمتر هم نمی گذرد ، تا ضرری متوجه او نگردد ، به طریق اولی بر سالک است که از مکرر و خدعه نفس مکار و حیله گر ، خود را در امان ندانسته و بطور دقیق و بدون انعطاف و گذشت ، کارهای او را ارزیابی کند .

نخست ، از همه گفته هایی که در طول روز از او سرزده است ، پاسخ صحیح بخواهد .

سزاوار است ، بر آنچه روز قیامت از او بازخواست می کنند ، پیش از رسوا شدن فرا دید اهل عالم در آن روز ، خود در خلوت از نفس بخواهد .

او که از آشکار شدن عیوبش نزد دوستان و همسایگانش هراس دارد و بخاطر چشم مردم ترک اعمال ناشایسته می کند ، هراس از رسوایی روز قیامت که همه کارهای انسان در معرض دید همه اهل عالم اعم از پیامبران ، امامان ، ستمگران و پیروان آنها از اولین و آخرین و . قرار می گیرد ، سزاوارتر است .

این چنین نفس خود را ارزیابی کند و در تمام عمر نسبت به همه اعضاء باطنی و ظاهری ، این روش را اعمال کند ، درباره یکی از بزرگان ، که همواره حسابگر خویش بوده ، چنین حکایت شده است ((در شصت سالگی ، روزی اعمال خود را ارزیابی می کرد ، روزهای زندگی اش را شمرد دریافت که بیست و یک هزار و پانصد روز از عمر گذشته است بناگاه فریاد زد و گفت : ای وای بر من اگر روزی یک گناه از من سرزده باشد خداوند عالم را با بیست و یک هزار گناه ، باید ملاقات کنم سپس ناله ای سر داد و بیهوش شد وقتی به بالین او رفتند ، دار فانی را وداع کرده بود .

در اینجا شنیدند: گوینده ای ندا می دهد: خوشا بحال او ، چه بسرعت به سوی بهشت پرواز کرد (39)))

بله ، اینچنین باید نفس را برای هر نفسی و نیز برای عمل قلب و همه اعضاء بدن ، بازخواست کرد ، زیرا اگر انسان نافرمانی های خود را شناسایی و جبران نکند ، دو فرشته موکل ، گناهان او را ثبت می کنند: ((احصاه الله و نسوه (40)))

قلمرو تقوا

بدان ، تقوا را دو رویه است : رویه کسب و به چنگ آوردن و رویه ترک و دوری اولی ، انجام طاعات ، عبادت و دستورات خداوندی و دومی ، ترک معاصی و گناهان .

دوری از گناه دشوارتر است و رعایت آن سزاواتر ، زیراانجام واجبات در توان همه است ، ولی ترک معاصی ، تنها در توان مؤ منان راستین و صدیقین می باشد .

در این راستاست که پیامبر اسلام می فرماید:

((المهاجرمن هاجر السوه والمجاهد من جاهد هواه (41)))

مهاجر واقعی کسی است که از سر هوا و هوسهایش برخیزد ، مجاهد راستین آن است که با هوسهای خود ستیز کند .

حضرت رسول ، بهنگام بازگشت از جهاد به یاران رزمنده خود می فرماید:

((رجعنا من الجهاد الاصغر الی جهاد الاکبر (42)))

ما از جهاد کوچکتر به سوی جهاد بزرگتر که مبارزه با نفس است بازگشتیم .

باید توجه داشت که رویه ((پرهیز)) در تقوا با وجود اندکی از اطاعات و عبادات رشد می کند ، ولی رویه ((انجام وظایف )) اگر چه فراوان باشد ، و با اندکی نافرمانی و گناه ، از رشد خود باز می ماند در همین راستا ، حضرت ختمی مرتبت ((ص )) می فرماید:

((به همین اندازه که نمک برای طعام کافی است ، دعا خوبیها را بس است (43))) و یا در پاسخ کسی که پرسید: ((ما درختهای بهشتی زیادی در بهشت داریم ؟)) می فرماید: ((نعم ، ولکن ایاکم ان ترسلوا علیها نیرانا فتحرقوها (44)))

و در همین باره می فرماید:

((الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب (45)))

حسد خوبیها را می خورد ، همانطور که آتش هیزم را .

روایات وارده در این باب بسیار است ، ما بهمین مقدار بسنده می کنیم .

اگر تو ، موفق به تحصیل هر دو رویه تقوا شدی ، به حقیقت تقوا رسیده ای ، ولی چنانچه به واجبات بسنده کنی ، فریب شیطان را خورده ای و مثل تو ، همانند کشاورزی خواهد بود که بهمراه کشتش ، علف هرزهایی روئیده است که کشتش را فاسد می کند او بجای این که علفهای هرزه را از بن در آورد ، سر آنها را می چیند و ریشه را رها می کند ، در این صورت پیوسته ریشه آنها نیرومندتر می گردد ، تا کشت را از بین می برد .

یا مثل تو ، همانند کسی خواهد بود که به بیماری ((گر)) مبتلا شده است و برای مداوا هم باید ضد عفونی کند و هم دارو بخورد: دارو ، برای خشکاندن ریشه آن و ضدعفونی ، برای درمان ظاهر آن ؛ ولی او ، به ضد عفونی کردن بسنده کند و علاوه ، چیزهایی که موجب رشد بیماری ((گر)) می شود مصرف کند روشن است که عفونت در درون او ، همچنان رشد کرده و نه تنها مرض او بهبود نمی یابد که گسترش هم پیدا می کند .

یا مثل تو ، همانند بنائی خواهد بود که خانه ای را استوار می سازد و در درون آن ، حشرات گوناگون ، همچون : مار ، عقرب و . می باشد ، ولی او بجای از بین بردن آنها ، خانه را زینت داده و با فرشها و پرده های فاخر بیاراید! بی شک حشرات از باطن به بیرون آمده ، فرشها را پاره کرده و پوششها را از بین می برند ، تا این که خود او نیز ، از گزند آن ها در امان نخواهد ماند .

اگر خردش را بکار می گرفت ، بایسته بود که پیش از فرش و آذین ، به دفع حشرات بپردازد و خانه را از وجود آنها پاک سازد ، تا فرشها و نیز خودش ، از شر آن ها در امان باشند .

چه می گوییم ؟ نیش زهرآگین مارهای دنیا کجا ، و زهر کشنده گناهان و معاصی کجا درد نیش مار دنیا ، مدتی اندک ، از وجود انسان رخت بر می بندد و هر چه باشد ، بالاخره ، با مرگ پایان می پذیرد ، ولی درد جانگداز افعی های گناه ، در آتش جهنم هم باقی است از آن به خدا پناه می بریم و از او طلب بخشش و رحمت می کنیم .

بیان بعد دیگر تقوا ، طاعات و عبادات در کتابهای مربوط به عبادت آمده است گرچه ما در این زمینه نیز ، به بیان وظائف قلبی و دقایق علمی و عملی فراوان نیازمندیم که در بسیاری از کتب فقهی نیامده است و تنها کسانی موفق به فهم و انجام این امورند که توفیق خداوندی ، قلب آنها را به صراط مستقیم هدایت کرده است .

منهیات اخلاقی

رویه دیگر تقوا؛ آنچه را که باید از او دوری گزید ، بر حسب موضوع متفاوت است ، بخشی از آنها از وضایف قلبیه اند و بخشی ، مربوط به عضوهای ظاهر بدن اعضائی که از آنها گناه سر می زند ، هفت تاست ؛ به تعداد درهای جهنم هرکس این اعضای هفت گانه را از گناه بازدارد ، درهای جهنم بر او بسته خواهد شد؛ انشاءالله این اعضاء ، عبارتنداز: چشم ، گوش ، زبان ، شکم ، زیرشکم ، دست و پا فلسفه وجود چشم ، اهتداء به او در تاریکی ها ، یاری گرفتن بر رفع نیازها ، نگریستن به ملکوت زمین و آسمانها ، عبرت از آیات ، حوادث و پدیده ها و نظر در کتاب خدا و سنت رسول الله و مطالعه کتابهای اخلاق و عرفان برای بیداری دل و جان است و مبادا که با آن به روی نامحرم و یا به مسلمانی به دیده تحقیر بنگری و یا بر عیب مسلمانی چشم بدوزی باید از همه زوائدی که مورد نیاز نیست چشم برگیزی ؛ زیرا خداوند برزگ از نگاههای بیهوده ، پرسش کند به همانگونه که کلام بیهوده را مورد سؤ ال قرار خواهد داد .

گوش را باید از شنیدن ، بدعت ، دشنام ، غیبت ، اباطیل و بدگویی مردمان حفظ کرد ، زیرا فلسفه و همچنین گوش فرا دادن به دانشهائی که به وسیله آنها می توان به نعمت جاودانی بهشت دست یافت فلسفه وجودی زبان ، گفتن ذکر خدا ، تلاوت قرآن ، ارشاد بندگان خدا و ابراز خواسته های انسان ، اعم از نیازهای دینی و دنیایی است اگر در غیر مواردی که برای آن آفریده شده است بکارگیری ، نعمت خدای سبحان را کفران و ناسپاسی کرده ای .

زبان ، بر سایر اعضاء آفرینش در انسان ، غلبه دارد؛ زیرا او را مهاری نیست و بکارگیری آن مؤ نه ای نمی طلبد ، ولی از سوی دیگر جنایات بزرگی همچون : غیبت ، دروغ ، ستایش خود ، بدگویی مردم ، ستیره جوئی و آفتهای بسیاری دیگر ، از آن سر می زند؛ زیرا هیچ چیزی همانند نشخوارهای زبان ، انسان را به ((روی )) به جهنم نمی افکند .

پس تمام تلاشها و توان خود را برای غلبه بر او بکارگیر ، تا تو را به ((روی )) به جهنم نیفکند .

در حدیثی آمده است :

((ان الرجل لیتکلم بالکلمه فیهوی بها فی جهنم سبعین خیریفا))

گاهی انسان سخنی می گوید که به خاطر آن ، بمدت هغتاد سال در جهنم سقوط می کند .

و نیز روایت شده است مردی در میدان مبارزه به شهادت رسید؛ یکی گفت : بهشت گوارایش باد پیامبر ((ص )) فرمود: چه می دانی ، شاید او سخنان بیهوده گفته باشد و بیجا بخل ورزیده باشد (46)

اما شکم ، آن را همواره از پرخوری بازدار و مواظب باش حتی از حلال سیر نخورد؛ زیراسیری ، قساوت قلب می آورد ، ذهن را فاسد ، حافظه را کور و حفظیات را باطل کند ، شهوات را در انسان قوی نماید ، لشکریان شیطان را یاری رساند و اعضاء بدن را از عبادت باز دارد بطور خلاصه ، آگاه باش ، پرخوری ، سرچشمه هر بدی است .

این چنین ، بقیه اعضاء را خود ، بازرسی و وظیفه شناسی کن ؛ زیرا فرمانبری و نافرمانیهای آنها پوشیده نیست .