اخلاق در خانواده و تربیت فرزند

اخلاق در خانواده و تربیت فرزند15%

اخلاق در خانواده و تربیت فرزند نویسنده:
گروه: خانواده و کودک

اخلاق در خانواده و تربیت فرزند
  • شروع
  • قبلی
  • 53 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 14503 / دانلود: 3836
اندازه اندازه اندازه
اخلاق در خانواده و تربیت فرزند

اخلاق در خانواده و تربیت فرزند

نویسنده:
فارسی

صفات پسندیده و ناپسند زن

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : آیا به شما بگویم بدترین زنها کیست ؟ زنی است که در میان خانواده خودش خوار بوده ولی نزد شوهرش تکبر می کند ، نازا و کینه توز است ، از کار زشت پرهیزی ندارد ، وقتی شوهرش نیست زینت خود را به دیگران نشان می دهد ، ولی بر شوهرش امتناع می کند ، به سخن شوهرش گوش نمی کند و اطاعت او نمی نماید ، وقتی شوهر با او - در کامیابی - خلوت می کند ، همانند مرکب چموش امتناع می کند ، همو که نه عذری می پذیرد و نه از خطائی می گذرد .

و فرمود : بهترین زنهای شما زنی است بچه زا و مهربان و با عفت باشد ، نزد خانواده - پدر و مادر - عزیز و نزد شوهر متواضع باشد ، زیبائی و زینت خود را وقف شوهر کند و از دیگران بپوشاند ، سخن شوهر را گوش کند و از او اطاعت نماید ، و چون شوهر با او خلوت کند خواسته او را انجام دهد ، و همانند مردها اظهار شوق در زناشوئی - نکند (بلکه خود را نگه دارد و متین باشد تا نزد شوهر عزیز گردد) (۷۴)

محبت اساس موفقیت خانواده

اعضاء یک خانواده که رکن مهم آن زن و شوهر هستند ، گذشته از ضرورتهائی که آنها را دور هم جمع می کند ، باید از پیوندی مقدس و درونی که همان محبت و احساس علاقه به یکدیگر است ، برخوردار باشند .

زن و شوهر نباید به حکم ضرورت ، با هم زندگی کنند ، در هنگام ساختن یک بنا ، میان آجرها هرگز علاقه در کار نیست ، فقط به حکم ضرورت در کنار هم قرار گرفته اند .

ولی در کانون خانواده چطور ؟ آیا در زندگی مشترک آنها هم باید به حکم ضرورتها و ناچاریها با هم باشند ؟ مسلما خیر ، کانون خانواده باید از بنیاد محکمتری که همان علاقه و محبت است ، برخوردار باشد ، حکمت متعالیه حضرت حق ، در یک حسابرسی و نقشه کشی دقیق بهترین فرصت را برای پی ریزی این بنیاد در اوائل ازدواج ایجاد کرده است ، شور و نشاط جوانی ، شهوت و احساس محبت بسیار به همسر در اوائل ازدواج ، فرصت طلائی است که همراه با پیوند جنسی ، پیوند دو قلب هم انجام گیرد و این عروس و داماد هستند که باید از این فرصت و بهانه ، نهایت استفاده را بکنند ، و با انجام عوامل محبت آن را به گونه ای گسترش دهند که تا پایان عمر همدیگر را دوست و دلسوز هم بدانند .

اخلاق در خانواده : فرصت طلائی برای پیوند جاودانه

عروس و داماد باید توجه داشته باشند آن شور و عشق اولیه ازدواج که به خاطر مسائل جنسی و تازگی آن موجب علاقه شدید آنها نسبت به یکدیگر شده است تا آخر عمر خود بخود باقی نمی ماند ، اگر از این فرصت طلائی برای ایجاد پیوند عمیق دوستی و حقیقی میان خود در ماورای مسائل جنسی استفاده نکنید ، هنگام رنگ باختن مسائل جنسی ، دچار مسائل عدیده ای خواهید شد که چه بسا تا آخر عمر دست به گریبان شما خواهد بود .

این شور و علاقه اگر فقط بر مبنای مسائل جنسی باشد پس از مدتی نه چندان طولانی حساسیت خود را از دست می دهد و واقعیت زندگی بعد مهم زندگی می شود ، زیرا آن هیجانات و تحریکات شهوی و جذبه های اولیه از کار افتاده و آن میل شدید کاسته شده و کسانی که موفق شده باشند در آن فرصت محبت خود را در دل یکدیگر جا کنند ، پشتوانه ای محکم جایگزین آن نموده اند که تا آخر عمر ضامن اجرائی سعادت آنان خواهد بود و ما در این مبحث بر آنیم که توفیق الهی راههای ایجاد این محبت را که پایه یک زندگی شیرین است جستجو کنیم ، تا بتوانیم اعضاء خانواده را مثل دو دوست در کنارهم داشته باشیم و دوست نداریم که پس از گذشت مدتی از سر آغاز ازدواج ، وقتی که واقعیات زندگی نمایان شد و گرد و غبار شهوات کاسته شد ، زن و شوهر خود را نسبت به یکدیگر بی علاقه ببیند .

زندگی نباید بگونه باشد که با هم بسازند ، سازش بوی جنگ و سپس تظاهر به صلح از روی ناچاری می دهد ، باید با هم بجوشند ، غمخوار یکدیگر باشند ، از دیدن یکدیگر لذت ببرند ، نشاط می یابد ، سرمست می شود و روحیه می گیرد - خلاصه دلها باید با هم باشد نه جسم تنها ، آن خانواده ای که اساس آن بخاطر ناچاریها است زندان است نه خانه ، آن زن و شوهری که به خاطر فرزندانشان با هم هستند و می ترسند اگر جدا شوند فرزندانشان ضایع گردند ، خانه آنها اداره است ، میان زن و شوهر اگر غیر از محبت چیز دیگری سبب اجتماعشان گردد موفق نخواهند بود ، و اعضاء خانواده چه زن و چه شوهر به سختی باید مراقب باشند و این حقیقت را با تمام وجود درک کنند و بپذیرند که خانه ، زندان نیست و آنها هم سلولی نیستند ، خانه اداره نیست و آنها مثل دو کارمند نیستند ، خانه میدان جنگ نیست و آنها در مقابل دشمن قرار ندارند ، اینها هیچ نیست ، خانه کانون گرم صفا و محبت است و در یک کلمه خانه محیط دوستانه زندگی است و ازدواج یک اشتراک و همکاری مقدس برای رسیدن به سعادت می باشد .

نیاز به محبت

مسائل و احتیاجات زندگی نباید زن و شوهر را از توجه به نیازهای یکدیگر و شخصیت آنها غافل کند ، زوجین باید دقت کنند ، حتی اگر دنبال زندگی شیرین هستند باید در درجه اول همسر خود را سالم و با نشاط داشته باشند ، اگر هزاران وسیله رفاهی فراهم شود اما دل خوش و نشاط نباشد زندگی شیرین نیست .

حتی اگر یکی از طرفین از روی کوته فکری به فکر سعادت و رفاه خود بیش از طرف دیگر هم باشد باز باید کاری کند که نشاط و سلامتی روحی و جسمی همسر خود را به بهترین وجه فراهم کند ، گرچه اساس این تفکر که همسر خود را فقط به خاطر بهره وری و سودجوئی یکطرفه خواستن ، فکری خام و ابلهانه است .

در این راستاست که باید به شدت مراقب باشند ، تا حقیقت هستی و رگ حساس همسر خود که همان روح و روحیات اوست نه تنها لطمه نخورد که از نشاط و سلامتی بیشتری برخوردار شود .

همه می دانیم زندگی مشکلات دارد ، موانع و سختیها در راه خواسته های به حق یا ناحق موجود است و مهمترین عامل موفقیت در مبارزه با مشکلات ، استقامت و همت و دلگرمی است ، روحیه شخص خود باخته و دلسرد و بی رمق در مقابل کوچکترین حوادث از کاهی کوهی می سازد ، تا چه رسد به کوه مشکلات ، اینجا چه باید کرد ؟ یک همسر شایسته مخصوصا بانوان چه باید بکنند ؟ آیا باید صرف نظر از مشکلات شوهر و مسائل درونی و بیرونی او ، به فکر توقعات خود اگر چه بجا هم هست ، باشند ؟ و نه تنها موجب دلگرمی نشده که روحیه او را خرابتر گردانند ؟ هرگز .

در این موارد بیش از خواسته های خود سعی کنید به فکر همسرتان باشید ، با محبت و ملاطفت و اظهار لطف و صفا و انجام نمودهائی از تواضع و خوش رفتاری ، روح او را آرامش داده و موجب شوید خانه محیط آرام بخشی برای او باشد و شما باعث تجدید قوای روحی و جسمی او باشید - حالا که بسیاری از مردم اجتماع بر خلاف دستورات دین و مکتب اهل بیت علیهم السلام و بر خلاف وجدان و عقل خود ، گرگ صفتی پیش گرفته اند ، و منتظرند با کوچکترین بهانه ، یکدیگر را پاره کنند ، و همچون گرگها بر سر منافع مادی به جان یکدیگر افتاده اند ، سعی کنید که محیط خانه برای وی جای امنی باشد به دور از این جنگ و گریز .

راه کمک به همسر و دلگرمی در زندگی

خستگی مال روح است نه جسم و نه مشکلات ، درد و رنج مال روح است نه بدن ، ترس و بزدلی مال روح است نه بدن ، خود باختگی مال روح است نه بدن ، خلاصه مرکز اصلی اغلب صفات انسان روح است ، گرچه زمینه آن در مسائل مادی ایجاد می شود ، مشکلات در خارج وجود انسان پدید می آیند ، ولی روح خسته می شود .

آنچه سخت است وجود مشکلات نیست ، بلکه سختی در خستگی روح است ، والا روح بلند و پر استقامت از مقابله با مشکلات نه تنها ضرر نمی بیند که آبدیده تر هم می شود و بر تجربیات خود نیز در مقابله با مشکلات می افزاید .

مشکل حقیقی این است که سختیهای زندگی روح کسی را افسرده و خسته و بی طاقت کند ، روح اگر افسرده باشد دچار بزرگترین نقصها شده است گرچه هیچ مشکلی در زندگی مادی نداشته باشد ، و برعکس روح اگر با نشاط و نیرومند شد بزرگترین موفقیتها را داشته و بدست خواهد آورد ، گر چه مشکلات چون کوهها بر سر راه او باشند .

راه موفق شدن در زندگی برای هر کسی در مقابله با مشکلات و سختیها یکی از دو راه است : ۱ - برداشتن مشکلات خارجی و موانع ۲ - تقویت روحیه ، راه اول ، راهی است که اغلب مردم به آن می اندیشند و آن را تنها راه حل مشکل نیز می پندارند ، و سعی می کنند که این مشکلها بوجود نیاید و اگر هم آمد می خواهند همانها را برطرف کنند ، و به همان نیز قانع هستند ، و هر کس را نیز بدون مشکل مادی یافتند خوشبخت می دانند و طبعا هر که مشکلات مادی دارد همچون فقر و مرض و شغل پائین و غیره بی چاره و ناکام می پندارند ، و این طرز فکر در عکس العمل مردم نسبت به طبقات جامعه کاملا هویدا است .

و لذا چون راه حل این مشکلات را در بر طرف کردن آن می دانند ، اگر نتوانند مثلا به یک بیمار کمک کنند و یا نیاز نیازمندی را بر طرف کنند ، خود را ناتوان از کمک به وی می بینند ، در مسائل خانوادگی هم اگر با این سطح فکر رفتار کنیم ، چه بسا همسری بگوید من که نمی توانم در مسائل مالی ، اداری و غیره به او کمک کنم ، پس وظیفه ای ندارم .

اما راه حل دومی نیز هست که بسیار مؤ ثرتر و مفیدتر نیز خواهد بود ، به این صورت که انسان توجه کند ، فشار مشکلات بر روح آدمی است ، لذا با تقویت روحیه خود و یا کسی که درگیر مشکلات است او را در مقابله با مشکلات قدرتمند گرداند ، کاری کند که خود بتواند مشکلاتش را بر طرف کند ، یعنی درست از همان راهی که مشکلات فشار می آورند ، آن را برطرف کنیم ، اینراه از جهتی بسیار آسان تر و عمومی تر خواهد بود ، و بسیار نیز مؤ ثر می باشد .

وقتی کسی را یافتند که در اثر مشکلات تحت فشار روحی قرار دارد نگران است و دلگرمی را از دست داده ، روحیه او را تقویت کنید ، تفاوت و امتیاز مهم این راه از روش اول این است که اگر بخواهیم مشکلات خارجی را برطرف کنیم ، چون مشکلات انواع مختلف دارند ، یکنفر نمی تواند از هر جهت به او کمک کند .

همچنانکه تعداد زیاد مشکلات اگر با کمک مداوم تواءم باشد موجب تنبلی و وابستگی روحی می شود و امکان کمک هم برای امثال همسران نیست ، بر خلاف روش دوم که ربطی به زیادی مشکلات و تنوع آنها و مخراج گسترده ندارد .

گفتن چند جمله سنجیده و مؤ ثر ، همراه با اخلاق و رفتار محبت آمیز و تشویق صمیمانه ، بهترین کمک برای تقویت روحیه است چه از معلم به شاگرد ، یا همسر به همسر ، یا پدر به فرزندان و دیگران .

بعد از بیان آن مقدمه عروس و داماد می توانند بخوبی رمز همیاری و خدمت به یکدیگر را دریابند .

اگر ساختمان وجودی هر انسانی به گونه ای است که خواه یا ناخواه در مقابل تشویق و دلگرمی و صمیمیت و محبت قوت می گیرد و متاءثر می شود .

چرا از این وسیله مهم در راه موفقیت زندگی استفاده نکنید ؟ با محبت و ایجاد علاقه و اخلاق خوب و مودبانه و صفا و صمیمیت می توانید پشوانه محکمی برای زندگی خود و موفقیت شوهر در مقابله با مشکلات و در نتیجه سعادت خود فراهم کنید .

انسان نیازمند و تشنه محبت است

انسان هر قدر هم که بزرگ باشد ، چه از نظر سن و یا مقام ، باز از تنهائی گریزان است ، احتیاج به دوستی صمیمی و یکرنگ دارد ، دوست دارد علاقه خود را برای کسی که نسبت به وی علاقه مند است صرف کند ، بشرط آنکه طرف او واقعا طرف به وی علاقه مند باشد .

زوجین باید سعی کنند ، این نیاز را برطرف کنند ، یعنی از نظر دوستی نیز یکدیگر را غناء کنند ، اگر پای محبت در میان آمد ، فضای محبت و عالم دوستی و شور و هیجان محبت ، عالم دیگری دارد با آثار و روشهای مخصوص بخود .

خلاصه آنکه در فضای محبت معادلات و معیارها بطور کلی دگرگون می شود ، و انسان به جهت ساختمان روحی خود مثل یک ماهی می ماند که در فضای محبت ، نشاط می یابد و رشد می کند ، خطاها ، سختی ها ، کمبودها ، مرضها ، همه و همه جلوه دیگری دارند ، تو گوئی اکسیری است که اگر به سخت ترین مشکلات زده شود آن را راحت و زیبا می کند .

افسوس که قدر این گوهر و ارتباط و تاءثیر آن در زندگی خانوادگی و اجتماعی ناشناخته است .

انسان تشنه محبت است ، اگر آب زلال محبتی از کسی یافت با تمام وجود به او علاقه مند می شود و انس می گیرد وگرنه بناچار وقتی آب زلال و شیرین نبود به آب شور هم بسنده می کند .

برای همسرتان آب شیرین ، و گوارائی باشید در محبت ، و غذای لذیذ و خوشمزه ای از محبت تدارک ببینید که مشتاقانه بسوی خانه آید ، نه آب شور دوای تلخی که بناچار باید خورد و تحمل کرد .

شرط اول محبت ، شناخت روحیات همسر است .

اولین قدم برای ایجاد محبت شناخت یکدیگر و روحیات طرفین است ، اینکه یک سلسله مفاهیم و دستورات را شما یاد بگیرید و بدون درک موقعیت مناسب همسرتان آن را بکار برید چه بسا برعکس نتیجه می دهد .

خلاصه آنکه عقل و هوش و درایت و ذکاوت همسر در این راه مهمترین وسیله برای موفقیت است .

اینکه شوهر یا همسر شما از چه چیز خوشحال می شود و یا ناراحت می شود ؟ نسبت به چه کسانی یا چه کارهائی علاقه مند است ؟ چه وقت خسته است ؟ چه وقت باید او صحبت کرد و چه صحبتی باید کرد ؟ چه موقع باید نیازهای مادی خانواده یا خود را بازگو کنید ، در چه شرائطی باید گله کرد ؟ چگونه باید گفت ؟

اینها از اموری نیست که بتوان برای آن مقررات دقیقی وضع کرد هر انسانی در شرائط خاص خود بسر می برد ، چه زن و چه مرد ، روحیات او در اثر خانواده و اجتماع و مدرسه و غیره به اشکال مختلف شکل گرفته است .

این همسر هوشمند و عاقل است که در رهگذار زندگی باید همسر خود را درک کند ، او را و موقعیت خانوادگی و اجتماعی و اخلاقی او را درک کند .

همچنانکه اغلب همسران نسبت به لباس و غذا و یا کیفیت آرایش دلخواه یکدیگر آگاهی می یابند و سعی می کنند حتی المقدور آن را رعایت کنند ، مثلا یک بانوی هوشمند سعی نمی کند غذائی درست کند که فقط خودش علاقه مند به آن است و شوهرش از آن متنفر است .

درست همین روش را باید در تمامی مسائل زندگی پیاده کرده ، و این احتیاج به شناخت همه جانبه از همسر دارد .

با توقعات و روحیات نامطلوب چگونه باید برخورد کرد ؟

البته معلوم است منظور روحیات فاسد و ضداسلامی همسر شما نیست در مقابل روحیات فاسد و نامناسب همسر باید ایستادگی کرد اما نه بگونه که نه تنها از آن اخلاق دست نکشد بلکه به شما هم بدبین شود خاص و موقعیت سنجی همراه با لطف و محبت می خواهد اگر همسرتان احساس کند شما دوست او هستید ، سخن دوستانه مخصوصا از یک دوست قابل پذیرش است ولو سخت باشد ، اما اگر شخصیت او را در این راستا نادیده گرفتید ، نه تنها از اخلاق نامناسب خود دست نمی کشد بلکه نسبت به شما نیز کم علاقه می شود .

هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد .

هرگاه خواستید چیزی تقاضا کنید ، نباید فقط به فکر گرفتن تقاضای خود باشید و به هر قیمتی شده آن را بدست آورید ، این کار مناسب محیط خانواده نیست بلکه به میدان جنگ و یا جنگل شبیه تر است .

مثلا شما برای خودتان یا فرزندانتان لباس می خواهید ، شوهر شما وارد خانه می شود ، بدون در نظر گرفتن موقعیت ، شروع می کنید به در خواست کردن ، و چه بسا که عکس العمل تند او - گرچه نابجاست - روبرو می شوید و دنبال آن ممکن است مسئله ادامه یابد و کم کم عواقب سوء پیدا کند ، و با زیاد شدن تدریجی کدورتها رشته محبت پاره می شود .

ولی یک بانوی عاقل می داند هنگامی که هنوز شوهر خستگی کار روزانه را بر دوش می کشد و برای استراحت به خانه آمده ، وقت گذاشتن کار دیگری بر عهده وی نیست ، او باید صبر کند تا شوهر خستگی بگیرد ، سپس با وی راجع به مسائل مختلف اندکی صحبت کند ، چه بسا در امور زندگی دچار مشکلاتی باشد ، اعصابش در اثر حادثه ای کوفته شده باشد ، مخارج تازه ای برایش پیش آمده باشد ، که اگر بی حساب و کتاب ، تقاضا کند مسلما جواب منفی خواهد گرفت ، و اگر موقعیت مناسب بود با نرمی و از روی محبت ، تقاضای منطقی خود را بنماید .

این همسر اشتباه می کند .

آن همسرانی که گمان می کنند اگر با سرسختی و درشتی و به زحمت انداختن همسر خود خواسته خود را تحمیل کرده به دست آورده اند ، زیرک و موفق هستند ، بسیار در اشتباهند ، آنها مثل کسی هستند که برای خرید قند به مغازه ای رفته بود ، صاحب مغازه که سنگ ترازوی او از گل پخته بود ، مقداری در ترازو گذاشت ، رفت تا قند را بیاورد .

خریدار که به خوردن گل عادت داشت ، موقعیت را مغتنم شمرد و شروع کرد مقداری از آن گل در ترازو را خوردن ، صاحب مغازه هم متوجه نشد و با آن گلها قند را کشید و تحویل داد ، خریدار بیچاره خوشحال از اینکه زرنگی کرده و صاحب مغازه را فریب داده و گل او خورده است ، رفت غافل از اینکه کم شدن گل موجب کم شدن قند او شده است و او به خود ضرر زده است .

آری ، آن همسری که خوشحال است از اینکه با سختی و ایجاد ناراحتی به خواسته خود رسیده ، در حقیقت با بدست آوردن آن خواسته ، سنگ زیرین زندگی که همان محبت و علاقه است را به یک یا چند خواسته فروخته است محبتی که شیرین تر از قند است را داده و گل آلوده ای را که با ناراحتی همراه شده گرفته است .

کیفیت محبت و ابعاد آن در انسان

هر انسانی بر حسب بافت روحی عقائد و ارزشهای مسلط و یا مهمی که دارد ، مسائل و اموری برای او اهمیت می یابد و به نسبت شدت و ضعف شکل گیری روح و فکر او نسبت به امور مختلف ، از خود عکس العمل نشان می دهد ، انتظار اینکه اگر کسی به چیزی یا انسانی ، علاقه داشت تحت هر شرائط و هر شکلی محبت را حفظ کند ، بدون در نظر گرفتن ارزشهای مهم و مسلط روحی و فکری وی ، جاهلانه است .

اینکه انسان به چه چیز باید اهمیت دهد و چه چیزی لایق است که بیش از هر چیزی محبت انسان را جلب کند و محبوب انسان شود یک مسئله است ؟ و اینکه دوست و همسر یا پدر و مادر چه چیز را در درجه اول اهمیت قرار می دهند مسئله دیگری است ؟

همیشه اینطور نیست که محبتها بر طبق بایدها باشد ، بلکه برعکس در صد کمی از محبتها در آن درجه که باید باشد هست .

مثلا ما مسلمانان معتقدیم مسلمان باید محبتش به خدا و رهبران دینی بیش از محبت او به هر چیز دیگر باشد ، ولی آیا در واقعیت چنین است ؟ هرگز ، زیرا محبتی که بسیاری از ماها نسبت به زن و فرزند و مال و مقام و غذا و لباس و آرزوهای خود داریم با محبتی که به خدا داریم قابل مقایسه نیست ، ما برای بدست آوردن مسائل غیرالهی با شوق اقدام می کنیم و تحمل مشقت می نماییم و انتظاری هم نداریم ، اما همینکه پای مخارج الهی و تحمل زحمت برای خدا پیش آید ، قدمها سست می شود و دستها بخیل می گردد !

این نمونه ها نشان می دهد که ما در اعتقاد خدا را قبول داریم و به او هم محبت می ورزیم ، اما نه بمقداری که معتقدیم باید محبت داشت ، درصدی از محبت به خدا و پیامبر و دین را هر مسلمانی دارد ، اما به تناسب حالات روحی افراد و صفای روح و اخلاق حمیده و یا رذیله و مسائل فکر و ارزشهای دیگر ، مقدار این محبت فرق می کند ، و به تناسب همان مقدار محبت ، برای دین خرج می کنند .

مثلا اگر مسلمانی به دین ۲۰ درجه محبت دارد اگر موردی پیش آید که به آن ۵۰ درجه علاقه دارد ، مثلا علاقه او به مال بیش از علاقه به دین باشد ، می بینیم که مسئله دینی را رها می کند و آن کار خلاف دین را مرتکب می شود ؟ البته در این بین مسائل قابل بررسی بسیار است .

منظور این است که بدانیم دوستی مراتب دارد ، اگر کسی در اثر برخورد با موردی ، نسبت به مسئله اظهار بی علاقه گی کرد ، دلیل این نیست که مطلقا بی علاقه است بلکه فقط می فهماند به آن چیز دیگر علاقه بیشتری دارد .

معیار و اندازه محبت در زن و شوهر

با این مقدمه آنچه بیان شد که زندگی محتاج محبت است و بدون محبت پایه های خانواده استوار نیست ، منظور این نیست که زن نسبت به شوهر و یا شوهر به زن باید چنان محبتی داشته باشد که هیچ چیز را مثل آن دوست نداشته باشد ، اینکه بعضی از همسران توقع دارند همسرشان باید آنها را بر همه چیز و همه کس مقدم دارد ، توقع نابجائی است .

توقع معقول از یک همسر آن است که محبت یک همسر را داشته باشد ، یعنی همسر خود را بعنوان یک همسر پذیرفته و محبت همسری را داشته باشد ، دقت کنید ، محبت خاص همسر ، یعنی شوهر آن محبتی که باید یک شوهر به زن داشته باشد و زن آن محبتی را که یک زن باید به شوهر داشته باشد در همان حد زن و شوهری ، داشته باشد ، و طبعا این درجه مخصوص و معینی از علاقه خواهد بود .

مرا بیشتر دوست داری یا . ؟

اینکه یک زن شوهرش بپرسد مرا بیشتر دوست داری یا پدر و مادرت را ؟ سؤ ال نامعقولی است ، محبت به پدر و مادر سبک و گونه دیگری است که ربطی به زن و شوهر ندارد و اگر شوهر بگوید پدر و مادرم را بیشتر دوست دارم ، نباید زن ناراحت شود که پس مرا دوست نداری یا کمتر دوست داری - هر کس باید پدر و مادر را بیش از دوست و همسایه و فامیل و همسر و غیره از مردم عادی دوست داشته باشد ، و محبت هر کسی در جای خود مطلوب است ، بنابراین اگر کسی پدر و مادرش را بر دیگری مقدم کند ، دلیل بی محبتی نیست ، توقع اینکه همسر شما ، اگر شما را دوست دارد باید بر همه چیز مقدم کند ، انتظار واهی و بیهوده است .

گذشته از اینکه در همان محبت زن و شوهری هم افراد درجات مختلف دارند ، و تا وقتی به حد افراط و تفریط نرسیده نباید توقع بیشتر داشت .

اینگونه همسر قابل سرزنش است

آری آن شوهری که قناری خود را بیش از همسرش پذیرفته ، قابل سرزنش است ، و یا آن همسری که لباس و آرایش را بر شوهرش مقدم می نماید قابل سرزنش است ، اینکه مرد ، به عیش و نوش با دوستان بپردازد و از همسرش غفلت کند ، قابل سرزنش است ، اینکه زن متوقع باشد که همیشه باید همراه مرد باشد و مرد را مقید کند ، که در هر سفری باید او هم باشد و مرد حق ندارد با دوستانش به جائی رود یا تنهائی به یک میهمانی رود ، توقع بی جاست .

همچنانکه اگر مردی یا زنی بدون هیچ مصلحتی ، پدر و مادر را در هر کاری خانواده خود دخالت دهد و خواسته همسر را نادیده بگیرد کار بجائی نیست ، اینکه حتما باید در هر کاری پدر و مادر نظر دهند وگرنه دیگری ناراحت می شود کار غلطی است که نه فرزند باید انجام دهد و نه پدر و مادر اندیشمند باید توقع این کار را داشته باشند .

برخوردهای تند مقطعی معیار بی محبتی نیست

اگر همسر شما ، در یک حالت خاص قرار گرفت و کاری کرد که شما ناراحت شدید ، کسی یا چیزی را بر شما مقدم کرد ، دلیل بر بی محبتی او نیست و یا دلیل بر کم محبتی او از مقداری که باید باشد بعنوان یک همسر نیست ، اگر همسر شما تصمیم پدر و مادر خود را بر شما مقدم کرد و یا احیانا خواسته یک دوست را بر خواسته شما مقدم کرد ، جای نگرانی نیست .

کدام پدر و مادری است که فرزندش را توبیخ نکرده باشد ولی با این حال دلیل بی محبتی آنها نبوده است ، اینکه یک یا چندبار تصمیم دوستی مقدم می شود قابل مقایسه با آن همه توافق او با نظرهای شما نیست ، یک یا چندبار مخالفت معیار بی محبتی و کم محبتی نیست و نباید انتظار داشت که همسر شما به شما چنان محبتی داشته باشد که تحت هیچ شرائطی با شما مخالفت نکند .

مسلما یک بار مخالفت با شما برای همسر شما سبک تر است از ناراحت کردن دوستی که احیانا موجب کدورت و جدائی می گردد .

در محبت توقع بی مورد نداشته باشید

اگر همسر شما به مال و مقام و آبرو و غذا و لباس اهمیت می دهد ، حتما باید رعایت خواسته او را بنمائید ، زیرا هیچ معلوم نیست که محبت زناشوئی و زندگی او چنان بالا و شدید باشد که بتواند از تمامی آنها چشم بپوشد .

و احیانا اگر به خاطر غذا و لباس و غیره ناراحت هم بشود - که نباید بشود - شما نباید این را دلیل بی محبتی او بگیرید بلکه باید متوجه باشید که او به دو یا چند چیز علاقه دارد ، هم به شما و هم به مسائل دیگر ، و این انتظار که همسر من نباید هیچ چیز دیگری را دوست داشته باشد یا باید مرا بیش از همه دوست بدارد بطوری که هر چیزی را فدای من کند و در سایه این محبت تمام تمایلات خود را فراموش کند و سختی ها را تحمل کند ، انتظاری جاهلانه است که با شکست و ناکامی مواجه می شود ، و در این راستا خشونتهائی که احیانا از همسر شما در اثر غضب و خشم صادر می شود اگر ادامه نیابد و مقطعی باشد ، چه بسا دلالت بر بی محبتی نمی کند ، در حال خشم گاهی آدمی خود را و عزیزترین افراد را دشنام می دهد یا میزند ، ولی بعد پشیمان می شود .

معیار محبت این نیست که هیچ وقت خشم نکند ، آری آن محبت بی اندازه که به عشق تعبیر می شود مانع از غضب است ولی هرگز میان زن و شوهر نباید انتظار چنین عشق عمیق داشت ، علاقه و محبت زوجین به یکدیگر ، در حد اعتدال کافی است .

منتظر محبت نباشید ، محبت کنید .

حتی دشمن را هم می شود دوست کرد .

بسیاری از افراد از جمله دو دوست یا همسران جوان و غیر جوان وقتی در اثر بروز مشکلات و مسائل مختلف که اغلب آنها ناشی از جهال طرفین است چه در مقام برخورد و چه در مقام پاسخگوئی و عکس العمل - که می توانسته اند حتی آتشی را که دیگری شعله ور کرده است با پاسخ مناسب خاموش کنند اما به آتش افروزی پرداختند به هر دلیل که میان آنها کدورت ایجاد شد ، گمان می کنند که دیگر از دوست و همسر خود سرد شده و نسبت به او بی علاقه شده اند و چاره جز بریدن و جدا شدن ندارند .

این افراد غافلند از اینکه محبت و صفا همانطور قابل زوال و نیستی است ، قابل ایجاد و برقراری هم هست ، محبت مثل حیات نیست که چون برود دیگر برنگردد ، حتی آهن سرد را هم دوباره می شود گرم کرد و جوش داد .

گرچه توقع محبت و دوستی از افرادی که نسبت به هم سرد و بی تفاوت شده اند مشکل است ، ولی نتیجه بسیار عالی است ، شما که قبول دارید اگر این سردی موجود تبدیل به حرارت و صفا شود باز دوست و همسر خود را می خواهید ، بسیار خوب ، دست بکار شوید و با عوامل محبت زا این محبت را ایجاد کنید و مطمئن باشید که موفق خواهید شد .

خداوند به پیامبرش می فرماید : بدی را به نیکی پاسخ ده ، خواهی یافت که دشمن تو همانند دوست صمیمی خواهد شد (۷۵) و چه بسیارند افرادی که موفق شده اند از این روش به نیکی استفاده کنند ، و زندگی خود را مجددا با صفا گردانند .

محبت را باید همیشه گرم نگهداشت

محبت و صفا و گرمی و و صمیمیت که لازمه زندگی مشترک و رمز موفقیت خانواده است ، هر چند پدیده بسیار مهم و گرانقدری است که هرگز با معیارهای مادی قابل مقایسه نیست و آنقدر ارزشمند است که حقیقت ارزشمند مقام انسانی زیبنده آن است و به هر موجودی که این اکسیر زده شود ، نسبت به محبوب سر از پا نمی شناسد ، و غافلان از محبت هرگز نمی توانند حال و هوای یک عاشق علاقمند را درک کنند .

به هر حال هر قدر که این علاقه ارزشمند است ، مثل تمام امور ارزشمند دیگر ایجاد و محافظت از آن نیز کار راحتی نخواهد بود .

غرض ما این است که دوستان مخصوصا همسران جوان بدانند که محبت خود بخود نمی ماند ، این اکسیر ارزشمند را در وجود خود و همسرتان باید همواره پر حرارت نگه دارید ، به علاقه و محبت سابق تکیه نکنید ، تا می توانید محبت کنید ، لطف کنید ، صفا نشان دهید ، و عوامل محبت که در میان شما حاکم است به سردی و ظلمت گرایش پیدا نکند .

کسی که گرمی و نور نمی خواهد زحمتی هم نمی کشد و همه چیز علی القاعده سرد و بی نور است ، اما کسیکه نور و گرمی می خواهد باید آتش روشن کند ، و اگر می خواهد نور و حرارت باقی باشد ، باید همواره این آتش را روشن نگه دارد و الا اگر غافل شود و بجای رعایت آتش سرگرم مثلا مطالعه و مسائل دیگر شود ، بناچار آتش خاموش می شود ، نور و گرمای موجود نباید ما را از ادامه آن غافل نکند .

کانون خانواده نیز همینطور است ، شور و حرارتی که اول ازدواج بدست می آید ، نباید عروس و داماد را غافل کند و بدون توجه به اینکه این حرارت و صفا احتیاج به مواظبت و نگه داری دارد ، مشغول زندگی شوند ، و چون مدتی گذشت کم کم آتش محبت و صفا رو به افول نهد و چون بفکر روشن نگه داشتن آن در طول زندگی نبوده اند ، پس از مدتی کانون دل خود را سرد و بی رونق نسبت به یکدیگر احساس می کنند .

پس همواره مراقب باشید ، چه زن و چه مرد ، نباید مشکلات منزل و خارج ، کسب و کار و لباس و آرایش و مرض و سلامتی و غیره چنان ما را به خود مشغول کند که هرگز متوجه مساله اصلی خانوادگی یعنی صفا و صمیمیت نشویم .

آری گاهی هم خود را از مسائل اطراف جدا کنید و محاسبه کنید که همسرتان علاقه اش نسبت به شما چگونه است ، شما نسبت به او چه علاقه دارید ، اگر احساس نقصانی می کنید سعی کنید که آن را با ایجاد محبت برطرف کنید .

عوامل محبت در احادیث اسلامی

۱ - ایمان محور محبت

(( من احب لله و ابغض لله و اعطی لله فهو ممن کمل ایمانه ))

امام صادق علیه السلام فرمود :

هرکس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد و به خاطر خدا عطا کند ، از کسانی است که ایمانش کامل شده است (۷۶)

امام باقر علیه السلام فرمود : اگر خواستی بدانی در تو خیری هست ، به دلت نگاه کن ، اگر اهل طاعت خدا ، فرمانبرداران را دوست دارد و از اهل معصیت خدا بدش می آید ، در تو خیری هست و خداوند تو را دوست دارد .

و اگر از اهل اطاعت بدش می آید و از اهل معصیت خوشنود است ، در تو خیری نیست ، و خداوند از تو ناخشنود است ، و (بدان ) که هر کسی با دوست خود خواهد بود (۷۷) (یعنی در قیامت دوست با دوست است ) .

و فرمود : هر کس که معیار محبت و دشمنی او دین نباشد دین ندارد (۷۸)

آری اگر کسی شوهر و یا همسر مؤ من و با تقوائی دارد ، که خداوند او را دوست می دارد ، باید همسر خود را دوست بدارد ، زیرا ایمان برای مؤ من برترین فضیلت است ، و هرگز نمی تواند هیچ فضیلتی جانشین ایمان گردد .

حیاببین که پوشد او ، چهره خود ز کور هم

فاطمه ای تو بازگو ، فلسفه حیات را

ساخته جد و جهد تو سفینة النجاة را

زنده نگاه داشتی و آتوالزکاة را

حی علی الفلاح را حی علی الصلاة را

مزرعه عفاف را ز اشک ، آب داده ای

به بانوان ز شرم خود ، درس حجاب داده ای

ای که خدای بی مثل ، به کوثرت مثال زد

دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد

نبی زمهر ، بضعتی ، به سینه ات مدال زد

حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد

یافته است پرورش ، خون خدا ز شیر تو

شیر خدا به مرتبت ، نظیر تو ، بشیر تو

به حسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را

به اشک تو که بشکند قیمت در ناب را

به کوی تو که دلم ربوده صبر و تاب را

عرض سلام کردم و منتظرم جواب را

دریغ از جواب ما به خاطر خدا مکن

دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن

قسمتی از قصیده : سید رضا مؤ ید

وظایف مرد یا آداب زن داری

مرد بعنوان سرپرست خانواده و تنظیم کننده برنامه زندگی ، دارای وظائفی است ، که باید آن را مراعات کند ، از نظر اقتصادی ، مرد مسئول تاءمین مخارج همسر و فرزندان می باشد و باید در حد توان خود به این مهم بپردازد ، اما مسئولیت مهم او همان تربیت و اخلاق پسندیده در خانه است ، که در بحث خانواده توضیح خواهیم داد ، اینک پاره ای از روایات و دستورات اسلامی در رابطه با وظائف مرد نسبت به همسر خویش ذکر می شود .

فرمان خدا در مورد بانوان

(( عاشروهن بالمعروف ))

خداوند راجع به رفتار شایسته با همسر می فرماید : با زنهای خود به نیکوئی رفتار کنید (32)

آری ، این جمله در حین کوتاهی ، حدود برخورد با همسر و کیفیت رفتار با او را تعیین می کند و می فرماید مرد نباید در رفتار نسبت به همسر ، از حد اعتدال خارج شود ، ظلم و بداخلاقی و بخل و سختگیری ، خلاف دستور خداست ، همچنانکه رها کردن همسر ، مراقب او نبودن ، مطیع کامل زن بودن و خرجهای بیهوده و سستی های ناپسند نیز درست نیست ، مرد باید با همسر از حد اعتدال خارج نشود ، نه ظلم کند و نه خود را رها و در اختیار همسر قرار دهد حضرت علی علیه السلام فرمود : هر مردی که امور او را زن بگرداند ملعون است (33)

زن گل است با او مدارا کنید

(( فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة ))

امیرالمؤ منین در ضمن سفارشات خویش به فرزندانش محمد حنفیه فرمود : ای پسر من وقتی قوی بر طاعت خدا قوی باش (ظلم نکن ، به مردم خدمت کن ) و چون ناتوان شدی از معصیت خدا ناتوان باش (حقوق مردم را ضایع مکن ) اگر بتوانی که زن را بیش از آنچه مربوط به خود اوست ، اختیار ندهی ، انجام ده ، چرا که این کار جمال زن را پیوسته و خاطرش را آسوده و حال او را نیکو می کند ، همانا زن گل است نه قهرمان ، با او به هر حال مدارا کن و نیکو برخورد نما تا زندگی تو با صفا شود (34)

با همسر خود خوب رفتار کنید

(( رحم الله عبدا احسن فیما بیته و بین زوجته ))

امام صادق علیه السلام فرمود :

رحمت خدا بر آن بنده که با همسرش به نیکی رفتار کند ، همانا خداوند زن را در اختیار او قرار داده و او را سرپرست وی کرده است (35) (پس باید با این امانت به خوبی برخورد کند)

با زنها ، زیبا صحبت کنید

(( فداروهن علی کل حال و احسنوا لهن المقال لعلهن یحسن الفعال ))

امیرالمؤ منین علیه السلام در ضمن بیاناتی که راجع به صفات ناپسند (برخی ) بانوان همانند خودپسندی و تکبر ، ناشکری و بی صبری و مانند اینها ایراد نمود و توصیه فرمود که مراقب زنها باشید تا به هلاکت نیفتند و سرپرستی خانواده را به آنها نسپارید فرمود :

با زنها در هر حالی مدارا کنید (سخنان تند و زشت بر زبان نیاورید) شاید (در اثر این رفتار نیکویی شما) آنها کارهای خود را درست کنند (36)

اذیت و آزار به همسر مجازات دارد

بزرگی از علماء اعلام و سلسله جلیله سادات که شاید از ذکر نام شریفش راضی نباشد نقل فرمود : وقتی پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسشهایی از ایشان نموده و پاسخهایی شنیدم ، پرسیدم : ارواحی که در عالم برزخ معذبند ، عذاب و سختیهای آنها چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : آنچه برای تو که هنوز در عالم دنیا هستی از عذاب برزخ و ناچاری آن می توان بیان کرد مثل آن است که در دره ای باشی و از چهار سمت کوههای بسیار مرتفعی که هیچ توانایی بر بالا رفتن از آنها نباشد تو را بر گرفته باشد و در آن حال گرگی هم تو را دنبال کند و هیچ راه فراری از او نباشد (عذاب برزخ هم چنین است )

پرسیدم : آیا خیراتی که در دنیا برای شما انجام داده ام به شما رسیده و کیفیت بهره مندی شما از خیرات ما چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : بلی تمام آنها به من رسیده است و اما کیفیت بهره مندی از آنها را هم با ذکر مثالی برای شما بیان می کنم .

هرگاه در حمام گرم و بسیار پر جمعیتی باشی که در اثر بخار و حرارت ، نفس کشیدنت سخت باشد در آن حال گوشه درب حمام باز شود و نسیمی خنک به تو برسد چقدر شاداب و راحت و آزاد می شوی ؟ ! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما !

صورت نورانی و لبهای چرکین

ایشان می گوید : چون بدن پدرم را سالم و نورانی دیدم و تنها لبهای او زخمی و آلوده به چرک خون بود از ایشان سبب زخم بودن لبهایش را پرسیدم و گفتم اگر کاری از دست من بر می آید برای بهبود لبهای شما بفرمائید تا انجام دهم ؟

در پاسخ فرمود : تنها علاج آنها بدست علویه مادر شما است ، زیرا سبب اهانتی بود که در دنیا به او می نمودم و چون نامش سکینه است و هر وقت او را صدا می زدم خانم سکو می گفتم ، او رنجیده خاطر می شد ، اگر بتوانی او را از من راضی کنی امید بهبودی هست ایشان از خواب بیدار شده گوید :

این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلی پدر شما هر وقت مرا می خواند از روی تحقیر می گفت خانم سکو و من سخت آزرده و رنجیده می شدم ولی اظهار نمی کردم و احترام ایشان چیزی نمی گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال نموده و از او راضی هستم و از صمیم قلب برایش دعا می کنم (37)

زن خوب سعادت است

(( من سعادة المراة الزوجة الصالحة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : از خوشبختی مرد ، داشتن زن شایسته است (38)

زن خوب فرمانبردار پارسا

کند مرد درویش را پادشا

چو مستور باشد زن خوبروی

به دیدار او در بهشت است شوی

دست روی همسر بلند نکنید

(( انی اتعجب ممن یضرب امراته و هو بالضرب اولی منها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده : تعجب می کنم از مردی که همسرش را می زند در حالی که خویش مستحق تر است به کتک خوردن (39) (خود دهها خطا را انجام داده است اما تحمل یک خطا را ندارد) .

خشونت و محبت ؟ !

(( ایضرب احدکم المراة ثم یظل معانقها ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : کسی که همسرش را نمی زند چگونه دست در گردن او می کند . (40) (وقتی کانون زندگی باید با شعله های محبت گرم باشد ، زدن همسر به شدت از این صمیمیت می کاهد) .

گذشت و مروت

آورده اند که مردی زن زیبائی داشت ، چند سالی با کمال خوشی با هم زندگی نمودند ، تا اینکه ناگاه زن در اثر آبله صورتش از زیبایی افتاد .

شوهر جوانمردی وی برای اینکه مبادا همسرش از این حادثه خجالت کشد و غمگین شود ، روزی چون سر از خواب برداشت ، شروع کرد به فریاد کردن و گریستن و بر سر و صورت می زد ، زن پرسید چه شد است ؟ گفت : دریغا که هر دو چشم من نابینا شده و جایی را نمی بینم ، و مدت بیست سال باقیمانده عمر خود را با این حال سپری کرد ، تا مبادا همسرش از زشتی رخسارش خجالت کشد .

عفو حق زن است

اسحاق ابن عمار می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : حق زن بر شوهر چیست ؟ حضرت فرمود : او را سیر کند ، لباس بپوشاند ، و اگر خطائی کرد از او در گذرد (41)

حضرت هود و همسر ایشان

حضرت هود یکی از پیامبران الهی است ، او همسر بدی داشت ، اما برایش دعا می کرد ، از علت این کار پرسیدند ؟ فرمود : خداوند هیچ مؤ منی را نیافرید ، مگر اینکه دشمنی دارد که او را اذیت می کند ! دشمن من هم همین زن من است ، اگر دشمنم در اختیار خودم باشد بهتر از این است که من در اختیار دشمنم باشم (42)

پاداش مرد صبور

(( من صبر علی خلق امراة سینة الخلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن ، تحمل کند ، خداوند پاداش شاکرین به او عطا خواهد نمود (43)

مهربانی و محبت به بانوان

(( العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلا ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بنده هر چه محبتش به بانوان زیادتر شود ایمانش بیشتر فضیلت می یابد (44)

شیرینی جاودانه

(( قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : شوهری که به همسرش بگوید دوستت دارم ، این سخن همیشه در دل زن خواهد ماند (45) (زیرا بانوان دوست دارند خود را محبوب شوهر ببینند و این اظهار محبت ، نشان دهنده علاقه و موجب محبت نیز می شود )

سفارش نسبت به زن

(( اوصافی جبرئیل بالمراءة حتی ظننت انه لا ینبغی طلاقها الا من فاحشة مبینة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : جبرئیل آنقدر راجع به زن به من سفارش کرد که گمان کردم جز در کار زشت آشکار نمی شود زن را طلاق گفت (46)

با غیرت باشید

(( یا اهل العراق نبئت ان نسائکم یدافعن الرجال فی الطریق اما تستحون لعن الله من لایغار ))

حضرت امیر علیه السلام فرمود : ای اهل عراق (ای مردم ) شنیده ام که زنهای شما در راه رفتن با مردها برخورد پیدا می کنند ، آیا خجالت نمی کشید ، خدا لعنت کند بی غیرتها را (هیچ لزومی ندارد بانوان برای مسائل جزئی در کوچه و بازار تردد کنند و موجب تحریک و تهییج غرائز دیگران شوند آن هم با عدم رعایت مسائل عفت در لباس و سخن و حرکات خود ) (47)

این مرد جهنمی است

(( من اضر بامراءة حتی تفتدی منه نفسها لم یرض الله له بعقوبة دون النار ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزار کند ، خداوند به کمتر از جهنم او راضی نخواهد شد (48)

بهشت بر او حرام است

(( حرمت الجنة علی الدیوث ))

حضرت صادق علیه السلام فرمود : بهشت بر دیوث حرام است (کسی که از آمیزش همسرش با اجانب ناراحت نیست ) (49)

از اعدام تا شهادت به خاطر پنج خصلت

امام باقر علیه السلام فرمود : چند اسیر (مشرک و بت پرست که جز اسلام از آنها پذیرفته نشود و آنها هم اسلام را نپذیرفته بودند) نزد پیامبر آوردند ، حضرت دستور داد ایشان را بکشند ، لیکن یکی از ایشان را جدا نمود ، آن مرد گفت : چرا مرا آزاد کردی ؟ حضرت فرمود : جبرئیل از طرف خدا به من خبر داد که تو پنج خصلت داری که خدا و رسول او آن را دوست می دارند ، نسبت به خانواده خودت به شدت غیرتمند هستی ، سخاوت و خوش خلقی و راستگوئی و شجاعت داری ، آن مرد که این سخن را شنید مسلمان شد و اسلامش نیکو گردید و با پیامبر جهاد کرد تا شهید شد (50)

بی غیرتی پستی است

(( کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه و ارغم الله انف من لایغار من المؤ منین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : پدرم ابراهیم با غیرت بود و من از او با غیرت ترم ، خدا به خاک مالد بینی آن مؤ منی را که غیرت ندارد (51) (شوهر باید تا می تواند همسر خود را از معاشرت نامشروع در اعمال و مجالس حفظ کند ، بی حجابی یا بد حجابی ، شوخی با اجانب و شرکت در محافل نامحرم بدون ضرورت ، از کم غیرتی مرد است ) .

همسرانتان را حفظ کنید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند ، نسبت به زنان مردم عفت پیشه کنید تا زنان شما با عفت باشند . (52)

این هم صدقه است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی فرمود : آیا امروز را روزه داری ؟ (گویا جمعه بوده است ) گفت : نه فرمود : به فقیری غذا داده ای ؟ گفت : نه فرمود : برو نزد خانواده ات که این خود انفاق است (53)

بیشترین خیر در زنهاست

(( اکثر الخیر فی النساء ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بیشترین خیر در زنهاست (شکم مادر و اخلاق و پرورش او سرمنشاء استعداد و پیشرفت هر خدمتگذار و خیراندیش است ) و می شود معنای حدیث این باشد که : نسبت به بانوان نیکی بسیار نمائید (54)

سه نعمت بی حساب

(( ثلاثه لا یحاسب علیهن المؤ من طعام یا کله و ثوب یلبسه و زوجة صالحه تعاونه و یحصن بها فرجه ))

امام صادق علیه السلام فرمود : سه چیز است که بر مؤ من حسابرسی ندارد ، غذائی که می خورد ، لباسی که می پوشد ، و زن نیکوئی که او را یاری داده و شهوت خود را به او کنترل می کند (55)

اینجا اطاعت نکنید

حضرت امیر علیه السلام فرمود : هر که در چهار چیز به حرف زنش گوش دهد ، خداوند به صورت ، او را در آتش افکند ، گفتند آنها چیست ؟ فرمود : در پوشیدن لباس نازک ، در رفتن به حمامها (زیرا رعایت عفت کلام و بدن را نمی کنند) در رفتن به عروسی (زیرا رعایت حجاب و جدائی زن و مرد نمی شود بعلاوه بد زبانیها ، چشم و هم چشمی و تفاخر بی جا و بهانه جوئیها از اثرات این مراکز است ) و نوحه خوانیها (56) (که سابقا برای اموات خود می گرفتند و زنها مراعات مسائل اسلامی را نمی کردند ، بطور کلی مرد باید مراقب رفت و آمدهای همسر خود باشد و او را از رفتن به مجالسی که زمینه ساز فساد و موجب وسوسه شیطانی می باشد منع کند )

به سخن این زن گوش ندهید

(( طاعة المراة ندامة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اطاعت کردن از زن پشیمانی آورد (57)

مؤ لف گوید : شاید منظور از این حدیث و امثال آن ، اطاعت از بانوانی است که عقل و دین آنها اسیر هواها و هوسهای بی مورد است ، همچنانکه در بسیاری از افراد مشاهده می شود ، بانوانی که توقعات بی جا از شوهران خویش دارند و بدون در نظر گرفتن ضروریات زندگی و درآمد و شئونات خانواده چه بسا روی چشم و هم چشمی و یا احیانا احساسات بی جا ، در خواستهائی می کنند ، انجام این دستورات موجب ندامت است ، آن بانوئی که از روی کم فکری ، شوهرش را تشویق به جدائی از پدر و مادر و یا فامیل می کند اطاعتش ندامت می آورد ، آن بانوئی که شوهرش را وادار به حرام و مخارج حرام و یا بیهوده می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که هنگام جنگ و شهامت و شهادت ، شوهر و فرزندانش را تشویق به سستی می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که شوهرش را و یا دختری که پدرش را تشویق به خریدن وسائل گمراه کننده و یا تفریحات ناسالم و یا مجالس گناه و یا خریدن لباسهای ناهنجار می کند اطاعتش موجب ندامت است ، خلاصه آنکه بانوان باید در خواستهای خود را مطابق عقل و درایت و دین قرار دهند نه طبق احساسات و هوسهای بیهوده همچنانکه مردها باید در انجام تقاضاهای بانوان طبق عقل و درایت و دین عمل کنند و زمام زندگی را خود بدست گیرند نه همسرانشان .

مشورت با همسر شایسته او را سعادتمند کرد

امام هفتم موسی ابن جعفر علیه السلام فرمود : در بنی اسرائیل مرد شایسته ای بود که همسر شایسته ای نیز داشت ، شبی در خواب دید که به او خبر دادند ، عمر تو فلان مقدار است و چند سال را برای او معین کردند ، و به او گفتند : خداوند مقدر کرده است نصف عمرت را در وسعت و ثروت باشی و نصف دیگر را در تنگدستی باشی ، حالا خودت انتخاب کن ، کدامیک را می خواهی اول بگذرانی ؟

آن مرد در خواب جواب داد : من همسر شایسته ای دارم که شریک زندگی من است ، با او مشورت می کنم و جواب می دهم ، چون صبح شد خواب خویش را با همسرش در میان گذاشت ، زنش گفت : نیمه اول را انتخاب کن ، اول در عاقبت باشیم ، شاید خداوند به ما رحم کند و نعمت خود را بر ما تمام کند شب بعد ، همان شخص به خواب او آمد و پرسید : تصمیم تو چه شد ؟ آن مرد گفت : نیمه اول را انتخاب کردم ، قبول شد ، از آن به بعد دنیا از هر طرف به او رو کرد و نعمتش زیاد شد ، همسرش به او گفت : به فامیلت و نیازمندان رسیدگی کن ، به همسایه و برادرت خدمت کن و بخشش نما ، تا اینکه نیمه اول تمام شد و آن وقت موعود فرا رسید ، باز آن مرد را در خواب دید ، اینبار به او گفت : خداوند متعال از این کار خیر تو تشکر نمود و مقدر نمود تا آخر عمر خود را در رفاه و ثروت زندگی کنی (58)

خیر دنیا و آخرت در چهار چیز است

نوه امام مجتبی علیه السلام از مادرش دختر امام حسین علیه السلام و ایشان از امام حسین و ایشان از پدرشان حضرت علی علیه السلام و ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمودند :

کسی که در دنیا به او چهار چیز داده شد ، خیر دنیا و آخرت را به او داده اند ، و بهره خود را از دنیا برده است (1) ورع و پرهیزکاری که او را از حرام باز دارد (2) اخلاقی که میان مردم زندگی کند (3) بردباری که با آن نادانی مردم را دفع کند (4) زن شایسته ای که او را در دین و دنیا کمک دهد (59)

صفاتی که زنان در مردان می پسندند

تو مرد رهی واقف راه باش

زحال زنان نیز آگاه باش

1 - مال و ثروت ، چرا که موجب رونق خانه و زندگی و زیبائی جامه و خانه می شود و این امور مورد توجه بانوان است ، اما مرد می بایست با عقل و فکر در تاءمین این گونه خواسته ها اقدام کند .

2 - قدرت و توانایی ، چرا که زن مرد را نگهدار خود می داند و می خواهد پشتیبان او قوی باشد .

3 - مردانگی و غیرتمند بودن مرد .

4 - استقلال در زندگی ، بگونه ای که مرد آزادانه زندگی کند و زیر بار منت دیگری نباشد .

5 - میان مردم با آبرو و با شخصیت باشد .

6 - اهل سخن و شیرین کلام و شوخ باشد چرا که زن از مرد خاموش و بی سرو صدا رنج می برد .

7 - وضع سر و لباس او تمیز و زیبا و مرتب باشد .

8 - گاهی با هدیه و سوغاتی و گاهی با سخن علاقه خود را ابراز کند .

9 - گاهی سخنان و کارهای زن را تحسین کند .

10 - رعایت ادب و نزاکت را بکند .

11 - خوش سلیقه باشد و نسبت به کارهای زن در خانه بی تفاوت نباشد ، بلکه به آنها نظارت کند و اگر سستی یا ناهنجاری مثل کثافت و بی انضباطی دید بی تفاوت نباشد وگرنه زن نیز سرد و بی تفاوت می شود .

چهار چیز کمر شکن

پیامبر اکرم به حضرت امیر علیه السلام در ضمن سفارشات خود فرمود : یا علی چهار چیز ، پشت انسان را می شکند ، (یعنی بسیار سخت و گران و غیر قابل تحمل است ) (1) پیشوایی که معصیت خدا می کند ولی حرفش را گوش می کنند (2) زنی که شوهرش او را مراعات می کند ولی او به شوهر خیانت می کند (3) تنگدستی که صاحب آن چاره ندارد (4) همسایه بدی که در محل اقامت دائمی انسان باشد (60)

این زن نفرین کرد و خودش مرد

مردی با زنش نزد حضرت صادق آمد و از بد اخلاقی زن خود شکایت کرد ، حضرت به آن زن فرمود : چرا شوهرت از تو شکایت می کند ، زن شروع کرد به شوهرش نفرین کردن ، حضرت فرمود : اگر همینطور (بر این کنیه و بد اخلاقی و نفرین ) ادامه دهی بیش از سه روز زنده نیستی ، زن (با گستاخی ) گفت : برایم مهم نیست که هرگز او را نبینم (یعنی بمیرم و راحت شوم ) در روایت است که این زن بیش از سه روز عمر نکرد و مرد .

حضرت صادق علیه السلام فرمود : این زن متجاوز بود و خداوند عمرش را کوتاه کرد و شوهرش را راحت نمود (61)

طلا باشید نه خاک !

حضرت صادق علیه السلام فرمود : زن گردنبند است ، توجه کن چه چیزی به گردن می آویزی ، برای زن قیمت (مشخصی ) نیست ، نه خوبش و نه بدش ، اما خوبانشان را با طلا و نقره برابری نمی کنند چون طلا و نقره بهترند ، اما زن بد ، ارزش (مشتی ) خاک را هم ندارد ، خاک از آن بهتر است (زن خوب همواره سعادت آفرین و زن بد سبب سیاه کردن زندگی می شود و هیچکدام از این دو بهتر با طلا و خاک قابل مقایسه نیست ) (62)

پیری زودرس

(( کان من دعا رسول الله صلی الله علیه و آله اعوذ بک من امراة تشیبنی قبل مشیبی ))

امام صادق علیه السلام فرمود : یکی از دعاهای پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که خدایا به تو پناه می برم از همسری که قبل از پیری مرا پیر کند (63)

دل آرام باشد مرد نیکخواه

و لیک از زن بد خدایا پناه

با این سخن اعمال زن باطل می شود

(( ایما امراة قالت لزوجها ما رایت قط من وجهک خیرا فقد حبط عملها ))

امام صادق علیه السلام فرمود : هر زنی که شوهر خویش بگوید از تو خیری ندیده ام ، اعمالش باطل می گردد (64)

دستورهای بیجا ندهید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که با شوهر مدارا نکند و او را به آنچه نمی تواند وادار کند ، خداوند هیچ کار خوبی از او قبول نمی کند و خدا را در حالی که بر او خشمگین است ملاقات می کند (65)

بلای سفر به که در خانه جنگ

تهی پای رفتن به از کفش تنگ

بلای سفر به که در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتار ، به

که در خانه بینی بر ابرو گره

در خرمی بر سرایی ببند

که بانگ زن از وی برآید بلند

کسی را بینی گرفتار زن

مکن سعد یا طعنه بروی مزن

تو هم جور بینی و بارش کشی

اگر یک سحر در کنارش کشی

بر زنها هم حرام است

(( اشتد غضب الله علی امراءة ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : خشم خدا شدید است بر زن شوهرداری که چشم خویش را با نگاه به اجانب پر کند (66) (نگاه زن هم به نامحرم مثل نگاه مرد به زن اشکال دارد) .

سه چیز شوم

راوی گوید نزد امام صادق علیه السلام سخن از شوم بودن می کردیم ، حضرت فرمود : شومی در سه چیز است در زن و اسب و خانه ، اما شومی زن در زیاد بودن مهر او و ناراحت کردن شوهر است و اما اسب ، شومی او را رام نبودن او و چموشی آن است و اما خانه شومی آن در تنگ و کوچک بودن آن و بدی همسایه ها و عیوب زیاد داشتن است . (67)

جزای سرکوفت زدن بر شوهر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اگر تمامی آنچه روی زمین از طلا و نقره را زنی به خانه شوهر ببرد ولی یکروز بر شوهرش سرکوفت زند و بگوید تو چه کاره ای مال خودم است ، اعمال او باطل می شود و لو از عابدترین مردم باشد مگر اینکه توبه کند و برگردد و از شوهرش معذرت خواهی کند (68)

و در حدیث دیگری فرمود : هر زنی که بر شوهرش بخاطر مالش منت گذارد و بگوید تو از دارائی من می خوری ، اگر تمام آن مال را در راه خدا صدقه دهد خداوند از او قبول نمی کند مگر اینکه شوهرش از او راضی شود (69)

زن و تقاضای طلاق

(( ایما امراءة ساءلت زوجها الطلاق من غیر باءس فحرام علیها رائحة الجنة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که بی دلیل از شوهرش تقاضای طلاق کند بوی بهشت بر او حرام است (70)

واسطه ملعون

من عمل فی فرقة بین امراءة و زوجهان کان علیه غضب الله و لعنته فی و الاخره ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : هر که برای جدائی زن و شوهری گام بردارد خشم و لعنت خدا بر او است در دنیا و آخرت (71)

خداوند از طلاق نفرت دارد

همانا خداوند جائی که در آن عروسی واقع شود دوست می دارد و جائی که در آن طلاق واقع شود دشمن می دارد ، خداوند از هیچ کاری مثل طلاق نفرت ندارد (72)

صفات پسندیده و ناپسند شوهر

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : از بهترین مردان شما مرد با تقوی و پاکیزه و دست باز است که نگاه او سالم باشد (به نامحرم نظر نکند) و به پدر و مادرش مهربان بوده و عیان خود را به دیگری محتاج نکند و فرمود : از بدترین مردان مرد تهمت زننده ای است که بخیل و بد دهن باشد ، تنها غذا خورده ، میهمان دوست نباشد ، همسر و خدمتکار خویش را بزند و عیال خویش را به دیگری محتاج کند و پدر و مادرش را اذیت نماید (73)


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13