صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام0%

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده: مکارم شیرازی
گروه:

مشاهدات: 13710
دانلود: 2347

توضیحات:

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 42 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13710 / دانلود: 2347
اندازه اندازه اندازه
صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده:
فارسی

103 نشانه‌های جهل و نادانی‌

قال علی علیه السلام:

«انَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّهَا الْاطْماعُ وَ تَرْتَهِنُهَا الْمُنی وَ تَسْتَعْلِقُهَا الْخَدائِعُ»؛

«قلب‌های انسان‌های نادان را طمع از جای خود تکان می‌دهد و آرزوهای دراز آن را به گروگان می‌گیرد، و زرق و برق دنیا آن را در دام خود اسیر می‌سازد» «1».

شرح و تفسیر

حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام طبق روایت فوق، سه نشانه برای روح و قلب افراد نادان بیان می‌کند:

1- نخست این که طمع قلب آن‌ها را از جایگاه اصلی خود تکان داده است. طمع به معنای انتظار بیهوده از کسی داشتن است؛ مثل این که شخصی کاری کرده که استحقاق هزار تومان مزد دارد، ولی انتظار دارد که ده برابر آن به او بدهند.

2- دیگر این که آرزوهای طولانی، که یکی از عوامل قساوت قلب است «2»، قلب جاهل را به گروگان گرفته است. طبیعی است که گروگان قادر بر انجام وظایف خویش نیست و در نتیجه نمی‌تواند

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 268

عکس العمل‌های مناسبی ارایه دهد. بدین جهت عکس العمل‌های انسان نادان در مقابل کُنش‌های مختلف، مناسب نیست.

3- نشانه سوم قلب جاهل، توجّه به ظواهر و غفلت از واقعیّت‌هاست.

عالِم، اسیر زرق و برق‌های دنیای مادّی نمی‌شود و واقعیّت‌ها را می‌بیند، ولی جاهل دائماً گرفتار اوهام و خیالات است و اسیر دامِ زرق و برق دنیاست، بدین جهت خطّ سیر عالِم که بر اساس درک واقعیّت‌ها طراحی شده، صراط المستقیم، ولی مسیر جاهل بیراهه است.

سؤال: چرا، عالم واقع‌بین است و جاهل اسیر ظواهر است و خیال‌پرور؟

پاسخ: اوّلًا «علم» روشنایی و «جهل» تاریکی است «1» و طبیعی است کسی که روشنایی در اختیار دارد واقعیّات را دریابد و کسی که در تاریکی گام برمی‌دارد اسیر اوهام و خیالات شود. ثانیاً جاهل گرفتار هوی و هوس است، و هوی و هوس چشم حق‌بین انسان را کور می‌کند. بدین جهت عالم واقع‌بین است و جاهل دچار اوهام و خیالات می‌شود.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 269

104 نقش انتظار فرج در زندگی ما

قال علی علیه السلام:

«الْمُنْتَظِرُ لِامْرِنا کَالْمُتَشَحِطِّ بِدَمِه فی سَبیلِ اللَّهِ»؛

«کسی که در انتظار ظهور ما باشد مانند کسی است که در میدان جهاد به خون آغشته است» «1».

شرح و تفسیر

دو تفسیر برای این روایت می‌توان ذکر کرد؛ که منافاتی با یکدیگر ندارد.

1- منتظران ظهور اعمالی انجام می‌دهند که نتیجه‌اش با نتیجه جهاد در راه خداوند یکی است؛ همان‌گونه که حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «جهاد باعث عظمت و علوّ و سربلندی دین و نصرت حق و عدالت می‌شود» «2».

نتیجه انتظار منتظران واقعی نیز همین امور است، انتظاری که در پرتو آن خودسازی و اجرای احکام اسلام و رسانیدن ندای دین با استفاده از قلم و بیان و تمام وسایل روز به اقصی نقاط عالم تحقّق یابد.

سؤال: ما چگونه منتظرانی هستیم؟

پاسخ: برخی از منتظران فقط با تکرار این جمله «آقا! در ظهورت شتاب کن»، خود را منتظر می‌دانند!

برخی دیگر، انتظار را فقط در خواندن دعای «ندبه» و زیارت «آل‌یاسین» و مانند آن خلاصه کرده‌اند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 270

برخی علاوه بر این، به مسجد مقدّس جمکران نیز مشرّف می‌شوند، و همین را کافی می‌دانند!

این‌گونه تفسیرها از انتظار سبب می‌شود که وقتی چنین روایات پرمعنایی را می‌بینیم تعجّب می‌کنیم و از خود می‌پرسیم: «که چطور ثواب یک دعا، با تلاش مجاهدی که در خون خود غلطیده برابر است؟!». امّا اگر انتظار را به آماده‌سازی مردم سراسر جهان برای ظهور آن حضرت تفسیر کنیم، انتظار معادل جهاد بلکه گاهی ابعاد گسترده‌تر دارد!

2- بُعد بیرونی انتظار همان تفسیر اوّل بود؛ امّا بُعد درونی انتظار جهاد با نفس است، ما باید خود را بسازیم و آماده کنیم. چون او مجری عدالت است، من اگر ظالم باشم چگونه می‌توانم منتظر ظهور او باشم. او طیّب و طاهر است، من اگر آلوده باشم چگونه مدعی انتظار اویم و بنابراین انتظار واقعی در صورتی تحقّق می‌یابد که جهاد با نفس را انجام دهیم و چنان ساخته شویم که لایق سربازی آن حضرت گردیم. روشن است که جهاد با نفس به مراتب سخت‌تر از جهاد با دشمن است، به همین جهت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در آن حدیث مشهور خطاب به مسلمانانی که از جنگی سخت برگشته بودند فرمود: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوْا الْجِهادَ الْاصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْاکْبَرَ، قالُوا: وَ مَا الْجِهادُ الْاکْبَرُ؟ قالَ: الْجِهادُ مَعَ النَّفْسِ» «1».

نتیجه این که انتظار باید در بعد درونی و بیرونی آن برای مردم تفسیر شود تا به صورت بی‌محتوی در نیاید و در محدوده دعا خلاصه نشود. اگر ما در انتظار مهمان محترمی باشیم، چه می‌کنیم؟ هم خود را تمیز می‌کنیم و هم خانه تکانی می‌نماییم. آیا منتظران امام زمان- عجل اللَّه فرجه- نباید خانه تکانی کنند؟!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 271

105 هدف نهایی بعثت‌

قال علی علیه السلام:

«فَبَعَثَ اللَّهُ تَعالی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِالْحقِّ، لِیُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ الْاوْثانِ الی عِبادَتِه وَ مِنْ طاعَةِ الشَّیْطانِ الی طاعَتِه ؛

«خداوند متعال محمّد صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث ساخت، تا بندگانش را از پرستش بت‌ها خارج و به عبادت خود دعوت کند، و آن‌ها را از زیر بار طاعت شیطان آزاد ساخته به اطاعت خود سوق دهد» «1».

شرح و تفسیر

آیات و روایت متعدّدی وجود دارد که در آن‌ها اهداف مهمّی برای بعثت پیامبران الهی مطرح شده است «2». روایت فوق به دو هدف از اهداف مهمّ بعثت می‌پردازد، که در آیات قرآن نیز به آن اشاره شده است:

1- رها ساختن مردم از پرستش بت‌ها و هدایت آن‌ها به پرستش خداوند یگانه.

2- رها ساختن مردم از پیروی شیطان و فراخواندن آنان به پیروی از خداوند رحمان.

در مورد هدف اوّل باید توجّه داشت که «اوثان»، که مفرد آن «وثن»

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 272

است و به معنی «بت» می‌باشد، معنای وسیعی دارد؛ بنابراین هر چند با ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و زحمات فراوان آن حضرت، بت‌پرستی به ظاهر برچیده شد، ولی با توجّه به این که در فرهنگ اسلامی هر چیزی که انسان را از خدا دور سازد و به خود جذب کند بت می‌باشد، در عصر و زمان ما انواع دیگری از بت‌پرستی وجود دارد! که باید مردم را از آن رها ساخت و به سوی پرستش خدای یکتا دعوت کرد.

در روایتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می‌خوانیم:

«یَأْتی عَلَی النَّاسِ زَمانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ، وَ نِساؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ، وَ دَنا نیرُهُمْ دینُهُمْ، وَ شَرَفُهُمْ مَتاعُهُمْ ، وَ لایَبْقی مِنَ الْایمانِ الّا اسْمُهُ؛ زمانی بر مردم خواهد آمد که شکم‌هایشان معبود آن‌ها، و زنانشان قبله‌گاه آن‌ها، و سرمایه‌شان دین آن‌هاست، و شرفشان را در معرض فروش قرار می‌دهند و از ایمان جز نام آن باقی نمی‌ماند ...». (مردم که از این سخن، پس از برچیده شدن بساط بت‌پرستی در عصر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بسیار متعجّب شده بودند پرسیدند:) یا رَسُولَ اللَّه! ایَعْبُدُونَ الْاصْنامَ؛ آیا امکان دارد که مسلمانان دوباره به بت‌پرستی روی آورند؟ قالَ: «نَعَمْ، کُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَمٌ»؛ حضرت فرمودند: «بله (البتّه نه به شکل بت‌پرستان قبل از اسلام، بلکه) هر درهمی بتی برای آن‌ها محسوب می‌شود (و آن‌ها را از یاد خدا غافل می‌سازد!) «1».

در روایت دیگری نیز می‌خوانیم: «هنگامی که اوّلین درهم و دینار را ساختند، شیطان بسیار خوشحال شد و آن‌ها را بر چشمش نهاد و سپس آن‌ها را بوسید و گفت: شما نور چشمان من هستید! اگر از این پس انسان‌ها بت‌پرستی نکنند، امّا شما را بپرستند، من غمی نخواهم داشت!» «2».

آنچه گفته شد یک نوع بت‌پرستی است که در عصر ما رواج دارد و

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 273

بت‌پرستی أشکال دیگری هم دارد که تعریف کامل آن در جمله زیر آمده است: «کُلُّما شَغَلَکَ عَنِ اللَّهِ فَهُوَ صَنَمُکَ؛ هر چیزی که تو را از یاد خدا باز دارد آن بت توست».

اگر بعضی از دل‌ها را بشکافیم بت‌خانه بزرگی خواهد بود! دلی کعبه پروردگار است که جز خدا در آن دل نباشد و اگر غیر خدا را هم بخواهد، در راستای رضایت خداوند باشد.

امّا در مورد هدف دوم نیز باید توجّه داشت که شیطان مفهوم وسیعی دارد؛ زیرا شیطان به معنای یک موجود طغیانگر در برابر خداوند است، بنابراین پیروی از هر موجودی که در برابر خداوند طغیانگری می‌کند پیروی از شیطان است. حتّی گوش فرادادن به هر سخنی اطاعت از صاحب آن سخن شمرده می‌شود؛ اگر آن سخن برای رضای خدا باشد، عبادت الهی محسوب می‌شود و اگر در راه خلاف باشد، عبادت شیطان است «1».

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 275

106 هم‌طراز شهیدان‌

حضرت علی علیه السلام فرمود:

«مَا الُمجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللَّهِ بِاعْظَمَ اجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ»؛

«آن کس که در راه خدا جهاد کند و شربت شهادت بنوشد، بلند مقام‌تر از آن کس نیست که توانایی بر گناه داشته باشد و دامن خود را آلوده نکند!» «1».

شرح و تفسیر

بزرگ‌ترین جهاد از نظر منطق اسلام، جهاد با هوس‌های سرکش، مخصوصاً در محیطهای آلوده است. حتّی جهاد با دشمن آن‌گاه نتیجه‌بخش خواهد بود که با اخلاص و اتّحاد و نیّت پاک و به دور از خودخواهی و أغراض شخصی صورت گیرد و این‌ها جز با پرورش اخلاقی کافی و جهاد با نفس ممکن نیست.

به همین دلیل حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «آن‌ها که در میدانِ جهادِ با هوا و هوس پیروز می‌گردند و در محیطهای آلوده دامان خود را پاک نگه می‌دارند، کمتر از مجاهدان شهید در راه خدا نیستند!» بلکه در ادامه این حدیث در نهج البلاغه می‌خوانیم که این‌گونه افراد در ردیف فرشتگان آسمانی هستند! «2».

سرّ این اهمیّت فوق العاده، و تأکیدهای فراوان رهبران دینی بر مبارزه

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 276

با هوای نفس، تا آن جا که آن را «جهاد اکبر» نامیده‌اند، این است که منشأ بسیاری از گناهان یا تمام گناهان هواهای نفسانی و هوس‌های شیطانی است و از آن جا که خطر این دشمن انسانیّت زیاد و محدوده عملیاتی‌اش گسترده و از نظر زمان و مکان محدودیتی ندارد، لذا مبارزه با آن ارزش ویژه‌ای محسوب می‌شود و جهادگر با آن هم‌ردیف شهیدان می‌گردد و خوشا به حال هر دو گروه!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 277

107 همه چیز حساب و کتاب دارد!

قال علی علیه السلام:

«جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ عَمَلٍ ثَواباً وَ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ حِساباً»؛

«خداوند حکیم برای هر عمل نیکی ثواب و برای هر چیزی حساب قرار داده است» «1».

شرح و تفسیر

مسأله «محاسبه» رستاخیز یکی از ضروریّات دین ماست. بدین جهت یکی از نام‌های فراوان روز قیامت «2»، «روز حساب‌رسی» می‌باشد.

نه تنها در روز قیامت «حساب» هست، بلکه طبق آنچه از آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام استفاده می‌شود، در این دنیا نیز حساب و کتاب وجود دارد، همان‌گونه که در عالم آفرینش و تکوین حساب بسیار دقیقی وجود دارد، همان‌گونه که «نظم» و «حساب» در عالم کبیر (جهان خلقت) و در عالم صغیر (بدن انسان) هم حاکم است. اگر آدمی در خلقت خویشتن دقّت کند می‌فهمد که حساب‌ها چقدر دقیق و باریک است. وجود انسان از بیست و چند عنصر ترکیب شده است، انواع فلزّات و شبه فلزات در وجود انسان هست؛ آهن، کلسیم، اکسیژن، یُد، هیدروژن و مانند آن، از

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 278

جمله ترکیبات بدن انسان است! تمام این‌ها طبق حساب معیّنی است که اگر کم یا زیاد شود انسان بیمار می‌شود. بنابراین بیماری بر اثر بر هم ریختن حساب است. نه تنها ترکیبات شیمیایی بدن انسان حساب و کتاب دارد، بلکه حرکات فیزیکی بدن نیز حساب دارد؛ یعنی مثلًا مشخّص است که ضربان یک قلب سالم در هر سنّ و سالی به هنگام خواب چقدر و در هنگام بیداری چقدر، به هنگام راه رفتن چقدر و به هنگام دویدن چه مقدار!

ضربان نبض آن قدر روی حساب و کتاب است که دکترهای قدیم از طریق آن، انواع بیماری‌ها را تشخیص می‌دادند. از این مهم‌تر، طبیبی می‌گفت: «می‌توانم تمام بیماری‌ها را از نگاه به چشم بیمار متوجّه شوم، چشم آینه تمام بیماری‌های انسان است!». این‌ها همه نشانه حساب دقیق در سراسر عالم آفرینش است. اگر این را باور کنیم، یقین پیدا می‌کنیم که در شریعت نیز، همانند طبیعت، حساب خاصّی حاکم است.

حضرت علی علیه السلام در حدیث فوق به همین مطلب اشاره دارد: «هر عمل خیری ثواب و هر کار بدی حساب دارد». باید بدانیم که تمام حوادث بزرگ و کوچک معلول علّت‌هایی است؛ هر چند به بسیاری از آن‌ها پی نمی‌بریم و انسان موفّق کسی است که علّت هر حادثه‌ای را بیابد و از آن عبرت بگیرد.

مرحوم علّامه مجلسی در بحارالانوار نقل می‌کند که: «به حضرت علی علیه السلام خبر دادند مار یکی از یاران شما را گزیده و بسیار ناراحت است و بی‌تابی می‌کند.

حضرت فرمود: او را به خانه‌اش ببرید، به این زودی خوب نمی‌شود، او دارد کیفر یک عمل بد خود را پس می‌دهد!

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 279

دو ماه طول کشید تا این فرد خوب شد، پس از بهبودی خدمت امام رسید و از حضرتش توضیح خواست.

حضرت فرمود: تو نزد فلان حاکم ظالم بودی، قنبر وارد شد، تو به احترام قنبر تمام قامت برخواستی، آن حاکم پرسید: چرا جلوی این مرد بلند شدی؟ تو در جواب گفتی: آیا شما قنبر را نمی‌شناسید؟! او کسی است که ملائکه آسمان پر و بال خویش را بر سر راهش پهن می‌کنند تا او از روی آن عبور کند! حاکم عصبانی شد و قنبر را کتک زد. به خاطر آن تعریف نابجای تو، که باعث آزار قنبر شد، مار تو را گزید!» «1» .

اگر حساب‌ها این قدر دقیق است، پس باید بیش‌تر مواظب اعمال خویش باشیم و در سلب توفیق‌ها، از بین رفتن نشاط عبادت‌ها، گرفتاری‌ها، مشکلات و امور دیگر، طبق این قانون به دنبال علّت آن باشیم.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 281

108 همه چیز در پرتو اندیشه!

قال علی علیه السلام:

«الا لا خَیْرَ فی عِلْمٍ لَیْسَ فیهِ تَفَهُّمٌ، الا لاخَیْرَ فی قِرائَةٍ لَیْسَ فیها تَدَبُّرٌ، الا لاخَیْرَ فی عِبادَةٍ لا فِقْهَ فیها»؛

«آگاه باشید! علمی که در آن فهم نباشد فایده‌ای ندارد. بدانید! قرائت قرآن اگر همراه با تدبّر و اندیشه (در معانی آن) نباشد بی‌فایده است. آگاه باشید! عبادتی که در آن تفکّر و اندیشه نباشد خیری ندارد» «1».

شرح و تفسیر

سؤال: در جمله اوّل می‌خوانیم: «علمی که در آن فهم نباشد خیری ندارد» مگر می‌شود علم و دانشی بدون تفهّم حاصل گردد؟

پاسخ: بله، بسیار است علم و دانش‌هایی که حاصل آن تنها ذخیره کردن مشتی دانستنی‌ها و قواعد یا فورمول‌های خشک است که صاحب آن، در آن تفکّر نمی‌کند و به نتیجه آن نمی‌اندیشد. دانشمندی که توانست هسته اتم را بشکافد و این نیروی عظیم را آزاد کند، برای چه هدفی این کار را کرد؟ آیا هدفش نابودی همه موجودات زنده و از بین بردن تمام آثار حیات و زندگی در شهر «ناکازاکی» و «هیروشیمای» ژاپن بود، که هنوز هم بعد از ده‌ها سال متأسّفانه آثار شوم آن موجود است!؟

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 282

یا منظورش تولید نیروگاه‌های برق بود، تا به وسیله آن جهان را روشن کند و چرخ‌های کارخانجات را به گردش درآورد و استفاده‌های مثبت فراوان دیگر از آن بشود؟

متأسّفانه بسیاری از دانشمندان مادّی در علوم و دانش‌های خویش تفهّم ندارند، بدین جهت دنیا تبدیل به ظلمتکده‌ای می‌گردد. دنیایی که دانشمندان آن هدفی جز لذّات مادّی ندارند و برای آن‌ها تفاوتی نمی‌کند که با اختراعات و اکتشافات آن‌ها کارخانجات داروسازی فعّال شود یا کارخانجات بمب‌سازی، بلکه هر کدام درآمد بیش‌تری عاید آن‌ها کند و دلارهای فزون‌تری به جیب آن‌ها سرازیر نماید، همان را ترجیح می‌دهند! چنین دنیایی حقیقتاً ظلمتکده و چنان دانشی در حقیقت زیانبار است!

در جمله دوم می‌خوانیم: «آگاه باشید تلاوت قرآن اگر توأم با اندیشه نباشد سودی ندارد» آری، بسیارند کسانی که قرآن تلاوت می‌کنند، ولی مورد لعن قرآن هستند «1» ! زیرا به دستورات این نسخه شفابخش آسمانی عمل نمی‌کنند؛ آن‌ها هنگامی که آیات مربوط به غیبت را می‌خوانند، در حالی که خود غیبت می‌کنند مورد لعن این آیات قرار می‌گیرند! هنگامی که آیات مربوط به ربا را قرائت می‌کنند، در حالی که آلوده به این گناه بزرگ و کثیف هستند، مورد لعن آیات ربا واقع می‌شوند! و همچنین در سایر آیاتی که به آن عمل نمی‌کنند.

«تدبّر» از ریشه «دَبْر» (بر وزن ابر) گرفته شده و به معنای عاقبت‌اندیشی است، تلاوت‌کننده قرآن هنگام تلاوت آیات شریفه باید به عاقبت کسانی که آیات تلاوت شده در مورد آن‌ها سخن می‌گوید بیندیشد

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 283

که قرائت یک آیه همراه با تدبّر از یک ختم قرآن بی‌تدبّر ارزشمندتر است!

در جمله سوم می‌فرماید: «عبادت بدون تفکّر هم فایده‌ای ندارد». آیا هنگامی که در مقابل پروردگار می‌ایستیم و آیات بلند و پرمحتوای سوره حمد را می‌خوانیم، در معانی آن آیات تفکّر می‌کنیم؟ وقتی به «ایَّاکَ نَعْبُدُ وَ ایَّاکَ نَسْتَعینُ» می‌رسیم، نگاهی به قلب خویش کنیم و ببینیم آیا حقیقتاً فقط خدا را می‌پرستیم و فقط از او کمک می‌گیریم؟ یا هوای‌پرستی، مال‌پرستی، مقام‌پرستی در کُنج دل ما جایی برای پرستش خدا نگذارده است!؟ هنگامی که به تشهّد می‌رسیم و به یگانگی خداوند شهادت می‌دهیم، سری به قلب خویش بزنیم و ملاحظه کنیم که آیا هیچ بتی در خانه قلب ما وجود ندارد، یا این خانه خدا به اشغال انواع بت‌ها در آمده است؟ آری باید عبادت همراه با تفکّر باشد، چرا که یک عبادت همراه با تفکّر می‌تواند سرنوشت ما را متحوّل و دگرگون نماید.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 285

109 همیشه به ضعف‌ها بیندیشیم‌

قال علی علیه السلام:

«یا کُمَیْلُ! انَّ ذُنُوبَکَ اکْثَرُ مِنْ حَسَناتِکَ، وَ غَفْلَتَکَ اکْثَرُ مِنْ ذِکْرِکَ، وَ نِعَمَ اللَّهِ عَلَیْکَ اکْثَرُ مِنْ عَمَلِکَ»؛

«ای کمیل! خطاهایت، از کارهای خوبت بیش‌تر، و غفلتت از حضور قلبت فزون‌تر، و نعمت‌های پروردگار از قدرت شکرگزاری تو بیش‌تر است. «1»».

شرح و تفسیر

در تفسیر جملات سه‌گانه فوق باید به این نکات توجّه کرد:

1- این که نعمت‌های پروردگار فزون‌تر از قدرت شکرگزاری انسان‌هاست مطلبی واضح و بدیهی است. به عنوان مثال، اگر نعمت بسیار ارزشمندِ چشم از انسان گرفته شود، چه مصیبت بزرگی رخ می‌دهد! اگر انسان بخواهد تا آخر عمر تنها شکر همین یک نعمت را بجا آورد، آیا قادر خواهد بود؟ چشمه جوشانی که در چشم انسان‌ها وجود دارد و دائماً سطح چشم را مرطوب نگه می‌دارد، و اگر نباشد پلک‌ها چشم را آزار خواهند داد و در مدّت زمان کوتاهی بینایی انسان را از بین خواهند برد، و چاه فاضلابی که اضافه آب چشم را جذب می‌کند و اگر نباشد انسان دائماً گریان و صورتش خیس خواهد بود! آیا این‌ها

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 286

نعمت‌های بزرگ الهی نیستند؟ اگر یکی از این‌ها نبود (چشمه جوشان، یا چاه فاضلاب) چه می‌شد؟ گاهی از اوقات نعمت‌هایی داریم که در طول زندگی متوجّه آن نمی‌شویم! حقیقتاً که نعمت‌های پروردگار فزون‌تر از قدرت شکرگزاری ما انسان‌هاست.

2- امّا جمله دوم: «وَ غَفْلَتَکَ اکْثَرُ مِنْ ذِکْرِکَ»، با یک محاسبه ساده آن را هم تصدیق خواهیم کرد. در طول شبانه روز چقدر به یاد خدا هستیم؟

تمام نمازهای شبانه‌روزی ما چقدر طول می‌کشد؟ در مدّتی که مشغول خواندن نماز هستیم، چقدر به یاد خدا هستیم؟ اگر به یاد خدا باشیم، همه گمشده‌ها را در نماز نمی‌یابیم! کیست که دائماً متوجّه خدا باشد؟ آیا در حال خواب و کار به یاد خدا هستیم؟ بله، اولیاء اللَّه در حال خواب هم به یاد خدا هستند، ولی آن‌ها انگشت‌شمار هستند. نتیجه این که مدّت زمان غفلت از یاد خدا، بیش‌تر از زمان حضور قلب است.

3- امّا جمله سوم: «انَّ ذُنُوبَکَ اکْثَرُ مِنْ حَسَناتِکَ»، نیز با قدری تفکّر روشن می‌شود. متأسّفانه بسیاری از گناهان را گناه نمی‌شمریم! دروغ‌ها، تهمت‌ها غیبت‌ها، ناشکری‌ها، شایعه‌سازی‌ها، نقل شایعات، تمسخر دیگران و مانند آن. یا برخی کارها شایسته شخصیّت انسان نیست، ولی انجام می‌دهیم! مثل پرگویی، نماز بی‌حضور قلب، نمازی که شک بین 3 و 4 و 5 می‌کنیم، اتلاف وقت و مانند آن. و گاهی حسناتی را انجام می‌دهیم که به ظاهر حسنه است، ولی هنگامی که در آن دقیق می‌شویم می‌بینیم که عبادت نیست. بنابراین گناهان ما از حسنات ما بیش‌تر است.

سؤال: هدف حضرت امیرمؤمنان علیه السلام از این جملات سه‌گانه چیست؟

پاسخ: هدف حضرت این است که مبادا ما خود را از خداوند طلبکار بدانیم، بلکه باید همواره خویش را بدهکار پروردگار حساب کنیم و به فکر جبران باشیم. یکی از رموز تکامل همین است که خود را ناقص بدانیم.

آن کس که خود را کامل می‌داند، اوّل بدبختی و توقّف اوست.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 287

110 یاد خدا

اشاره

قال علی علیه السلام:

«یا کُمَیْلُ! سَمِّ کُلَّ یَوْمٍ بِاسْمِ اللَّهِ، وَ قُلْ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ الّا بِاللَّهِ، وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ، وَ اذْکُرْنا وَ سَمِّ بِاسْمائِنا وَصَلِّ عَلَیْنا، وَ ادِرْ بِذلِکَ عَلی نَفْسِکَ وَ ما تَحُوطُهُ عِنایَتُکَ، وَ تُکَفُّ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ انْ شاءَ اللَّهِ»؛

«ای کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ الّا بِاللَّهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَی اللَّه» بگو) و همه روز یادی از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه‌ات و خانواده‌ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهی بود» «1».

شرح و تفسیر

انتخاب این جمله‌های چهارگانه و گذاردن آن‌ها در کنار هم، همان‌گونه که بارها گفته‌ایم، بی‌جهت و تصادفی نیست. بلکه به خاطر رابطه‌ای است که با یکدیگر دارند.

امّا «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» به خاطر این که هر کاری در فرهنگ اسلامی باید با یاد و نام خداوند شروع گردد و هر کار باارزشی بدون آن آغاز شود به سرانجام نمی‌رسد «2».

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 288

و امّا تکرار «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ الّا بِاللَّهِ» در هر روز بدین جهت است که باور کنیم تمام قوّت‌ها و قدرت‌ها از اوست، و حایل و مانع بین ما و ناملایمات نیز آن قادر مطلق می‌باشد. ما بدون اتّکا بر او نه توان انجام کاری را داریم و نه نیروی دفع موانع.

و امّا واگذاری همه امور به خداوندِ عالمِ بر سرّ و آشکار و توکّل بر آن قدرت مطلق، بدین جهت است که با تمام وجود به درگاهش عرض کنیم:

«خدایا! ما از خود چیزی نداریم و بدون تکیه بر لطف تو و توکّل بر قدرت و علم تو، قادر بر هیچ کاری نیستیم. هر چه هست از ناحیه تو و به دست توست».

و بالاخره در پایان با جمله‌ای کوتاه، به چهارده معصوم علیهم السلام متوسّل شویم. مثل این که گفته شود: «اللَّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ امیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْائِمَّةِ الْمَعْصُومینَ».

انسان با انجام این اعمال چهارگانه و اعتقاد به مضامین آن، هر روزه از شرّ آن در امان خواهد بود، از هر شرّی؛ هم شرّ نفس خویشتن و هم شرّ شیاطین جنّ و انس و هم آفات و بلاها و حوادث گوناگون و خلاصه از هر نوع شرّی در امان خواهد بود.

تخلّق به صفات اللَّه‌

مسأله مهمّ در اذکار اللَّه تخّلق به ذکرهاست؛ یعنی ذکر نباید صرفاً لقلقه زبان باشد، بلکه باید در روح و جان انسان نفوذ کند و اثر بگذارد و انسان را به رنگ خودش درآورد. یک قطعه آهن سیاه سرد وقتی که در درون آتش نهاده می‌شود به رنگ آتش درمی‌آید و متخلّق به خُلق آتش می‌گردد. بنابراین، ما هم که این ذکرها را تکرار می‌کنیم باید همراه با تکرار آن، تدریجاً پلی از زبانمان به قلبمان بزنیم و مضامین آن را باور کنیم.

پایان‌

رفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».