صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام0%

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده: مکارم شیرازی
گروه:

مشاهدات: 13716
دانلود: 2347

توضیحات:

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 42 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13716 / دانلود: 2347
اندازه اندازه اندازه
صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده:
فارسی

منظور از کلمه «الفرج» چیست؟

در این جا دو احتمال وجود دارد: 1- «ال» در «الفرج» الف و لام جنس است، یعنی همواره در مشکلات و سختی‌ها امیدوار به یافتن راه حل و گشایشی باشید و هیچ‌گاه از رحمت الهی ناامید نشوید؛ زیرا رحمت الهی پایان‌ناپذیر و نامتناهی است. دنیا همواره فراز و نشیب داشته و امّت‌های مختلف نیز مشکلات و مصائب گوناگونی داشته‌اند، و گاه شیاطین و فرمانروایان ظالم عرصه را بر مردم تنگ می‌کردند و لشکر ایمان تضعیف

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 94

می‌شد، به گونه‌ای که گاه مشکلات نفس‌گیر می‌شد، ولی هیچ‌گاه مؤمنان از رحمت الهی مأیوس نمی‌شدند.

به عنوان مثال در جنگ احزاب آن قدر عرصه بر مسلمانان تنگ شد که به تعبیر قرآن «می‌خواست سینه‌ها از گلوها خارج شود!» «1» و به تعبیر ما «کارد به استخوان رسیده بود» ولی مسلمانان باز هم به حل مشکلات و انتظار رفع ناملایمات امید داشتند و این انتظار به ثمر نشست و خداوند به وسیله باد تمام بساط کفّار را در هم ریخت.

بنابراین اگر مشکلاتی برای جامعه، حوزه‌های علمیّه، انقلاب، جوانان، حکومت اسلامی، نوامیس مسلمانان و مانند آن پیش می‌آید، نباید خود را ببازیم و از رحمت حق مأیوس گردیم، او که رحمتش عام است و شامل کسانی که حتّی او را نمی‌خوانند و نمی‌شناسند «2» می‌شود، چطور شامل حال ما نمی‌شود؟!

2- این واژه معنای معهودی دارد، یعنی منتظر فرج مخصوص، که همه شیعیان و مسلمانان در انتظار آن هستند باشید؛ به تعبیر دیگر این روایت به ما توصیه می‌کند که منتظر قیام حضرت مهدی علیه السلام باشیم. طبق احتمال دوم معنای جمله «احب الاعمال» این است که انتظار فرج از نماز، روزه، حجّ، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، و خلاصه از همه اعمال بهتر است و هیچ عملی به ارزش انتظار فرج نمی‌رسد «3».

سؤال: انتظار فرج یک حالت باطنی و درونی است، بنابراین همه می‌توانند ادّعا کنند که منتظر هستند، آیا صرف این حالت درونی، که کار سختی هم نیست، افضل الاعمال است؟ و حتّی از جهاد با آن همه

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 95

مشکلات و سختی‌ها، که جان انسان در خطر می‌افتد، برتر است؟ آیا چنین انسانی مانند کسی است که خون خود را در راه خدا اهداء می‌کند؟

پاسخ: انتظار چند گونه است:

1- انتظار دروغین که همراه با هیچ‌گونه آمادگی نیست و فقط با حرکت زبان است.

2- انتظار راستین که آمیخته با آمادگی‌هایی می‌باشد که این خود درجاتی دارد. همانند نیروهای نظامی که وقتی به آن‌ها آماده‌باش می‌دهند گاه در آماده‌باش 50%، و گاه در آماده‌باش 70%، و گاه در آماده‌باش کامل 100%، به سر می‌برند.

برخی از منتظرین آمادگی ناقصی دارند، برخی دیگر آمادگی نسبتاً کاملی دارند و گروهی نیز آمادگی 100% و کامل دارند. کدام یک از این منتظرین مشمول أحبُّ الاعمال هستند؟

بدون شک کسانی که آمادگی کامل دارند به این مقام رفیع و بلند نائل می‌شوند؛ نه هر کسی که مدّعی انتظار باشد. مگر می‌شود ما منتظر میهمانی بس عزیز و عالیقدر باشیم و عمری را در انتظار مَقدم او به سر بریم، ولی حتّی ابتدایی‌ترین اسباب و وسایل پذیرایی را فراهم نکرده باشیم؟ اگر چنین شخصی مدّعی انتظار باشد، در حالی که هیچ آمادگی ندارد، مردم در عقل او شک می‌کنند!

از سوی دیگر انتظار أشکال گوناگون دارد؛ انتظار شخصی که منتظر یک میهمان است، با انتظار کسی که منتظر صد میهمان می‌باشد متفاوت است، انتظار یک شخص عادی با انتظار امامی که برترین انسان روی زمین است و برای برپایی حکومت جهانی و گسترش عدالت و قسط می‌آید بسیار متفاوت است. اگر أشکال مختلف انتظار فرج را بررسی کنیم اعتراف خواهیم کرد که این انتظار، بزرگ‌ترین، با شکوه‌ترین و پرارزش‌ترین انتظار در طول تاریخ بشریّت است!

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 96

ولی آنچه مهمّ است این که: آیا اعمال ما نشانگر این انتظار هست؟ ما باید جایگاه خود را در حکومت جهانی مهدی علیه السلام از هم اکنون مشخّص کنیم! آیا از کسانی خواهیم بود که در خطّ مقدم جبهه خواهیم بود؟ یعنی آن قدر شجاعت، شهامت، آگاهی، تقوی ایمان، و استقامت داریم که در این صف قرار گیریم؟ یا از کسانی خواهیم بود که در پشت جبهه یار و یاور رزمندگان خواهیم بود؟ یا از کسانی خواهیم بود که نه در خط مقدّم قرار خواهیم گرفت و نه در پشت جبهه یار و یاور آن‌ها خواهیم بود، بلکه (خدای ناکرده) فقط و فقط به فکر دنیای خود خواهیم بود؟ یا (نعوذ باللَّه) در جبهه مخالف و رو در روی امام زمان قرار خواهیم گرفت!؟

عجبا! کسی که مدعی انتظار منتظَر بود حالا در صف مخالف قرار می‌گیرد و با شمشیر آقا کشته می‌شود! چنین انسانی در حقیقت با خواندن دعای فرج، دعای تعجیل مرگ خود را می‌خوانده است؟!

با این توضیحات، انتظار واقعی می‌تواند یک مکتب و دانشگاه خودسازی باشد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 97

33 بهترین رفیق‌

قال علی علیه السلام:

«حُسْنُ الْخُلْقِ خَیْرُ رَفیقٍ» و قالَ ایْضاً: «رُبَّ عَزیزٍ اذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَلیلٍ اعَزَّهُ خُلْقُهُ»؛

«بهترین رفیق انسان اخلاق نیکوی اوست» و نیز می‌فرماید: «چه بسا اخلاق (بد) انسان عزیزی را ذلیل کند و اخلاق (خوب) انسان ذلیلی را به (اوج) عزّت برساند» «1».

شرح و تفسیر

زندگی انسان، یک زندگی دستجمعی است و لذا نمی‌تواند تنها زندگی کند؛ زیرا در این صورت از همه چیز عقب می‌ماند. و روشن است که در زندگی اجتماعی و دستجمعی نیاز به دوست و رفیق وجود دارد، تا در مشکلات و گرفتاری‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، فراز و نشیب‌های زندگی همراه انسان باشد و به او کمک کند. زندگی بدون دوست و رفیق، زندگی بسیار ناگواری است و موجب عذاب روح انسان می‌شود، بدین جهت یکی از شکنجه‌های سخت برای زندانیان، زندان انفرادی است.

طبق روایت فوق، بهترین دوست انسان خلق و خوی خوب خود اوست! زیرا اخلاق خوش موجب می‌شود که دیگران به سوی او جذب

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 98

شوند و دوستان فراوانی داشته باشد، چون کسی که خوش اخلاق است همه مردم رفیق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست؛ مال، مقام، شخصیّت، تحصیلات عالی، خانواده‌ای اصیل و مذهبی، اعتقادات راسخ و عمیق و مانند آن، ولی فاقد اخلاق خوش است. چنین انسانی ذلیل می‌گردد. و بالعکس امکان دارد شخصی هیچ یک از امکانات فوق را نداشته باشد، امّا دارای اخلاقی نیکو و پسندیده باشد، بدون شک چنین انسانی در نزد همگان عزیز خواهد شد و همه به دیده عزّت به او می‌نگرند.

روایت فوق به همین مطلب مهمّ اشاره دارد، و معنای آن این است که حُسن خُلق پوششی بر تمام بدی‌ها و کاستی‌ها و نقاط ضعف است، همان‌گونه که اخلاق بد تمام محاسن و خوبی‌ها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار می‌دهد و آن‌ها را می‌پوشاند.

تأکید فراوانی که در روایات و آیات قرآن مجید بر مسأله اخلاق می‌شود برای این است که اخلاق در مدیریّت و رهبری جامعه تأثیر فراوانی دارد. مخصوصاً اهل علم باید نسبت به این مسأله دقّت بیش‌تری داشته باشند، بداخلاقی‌ها و توهین‌ها را با نرمی پاسخ‌گو باشند، تا آن‌ها را متّهم به خشونت نکنند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 99

34 بهترین زاد و توشه‌ها

قال علی علیه السلام:

«لا خَیْرَ فی شَیْ‌ءٍ مِنْ ازْوادِها الَّا التَّقْوی ؛

«هیچ یک از زاد و توشه‌های دنیا برکتی ندارد، مگر زاد و توشه تقوی «1».

شرح و تفسیر

آن حضرت پس از بازگشت از جنگ صفّین، هنگامی که به دروازه کوفه می‌رسد، در کنار قبرستان مسلمین توقّف می‌کند، حوادث و خبرهای دنیا را برای ارواح مردگان بیان می‌کند! سپس از آن‌ها خواست که حوادث و اخبار جهان آخرت را برای او و همراهانش بیان کنند! حضرت در ادامه و در میان بهت و حیرت همراهان فرمود:

«اما لَوْ اذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلامِ لَاخْبَرُوکُمْ انّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی اگر به آن‌ها اجازه سخن داده شود به شما خواهند گفت: بهترین زاد تقوی است» «2».

در حقیقت دو روایت فوق، و روایات مشابه دیگر، از آیه شریفه «تَزَوَّدُوا فَانَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی ؛ «زاد و توشه برگیرید که بهترین زاد و توشه تقوی است» «3» گرفته شده است.

مسأله زاد و توشه در مسافرت‌های قدیم بسیار مهمّ بود؛ برخلاف

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 100

امروز که اهمیّت چندانی ندارد. مسافران در گذشته روستا به روستا و شهر به شهر، لوازم سفر و موادّ خوراکی، که از آن به زاد و توشه تعبیر می‌شود، را تهیّه می‌کردند. زاد و توشه باید سه ویژگی داشته باشد: 1- کم حجم باشد. 2- پرقوّت باشد. 3- فاسد نشدنی باشد.

در آیه شریفه فوق و دو روایتی که نقل شد، دنیا به منزلگاهی تشبیه شده که مردم همچون مسافران می‌آیند و اندکی در آن اقامت می‌کنند و زاد و توشه‌ای برمی‌گیرند و به حرکت خویش ادامه می‌دهند، سپس بهترین زاد و توشه، که واجد ویژگی‌های سه گانه باشد، را تقوی معرّفی می‌کند. حقیقتاً تقوی در هر کجا باشد آن جا را آباد می‌کند و هر کجا نباشد ویرانه خواهد شد. بدون شک پلیس بیرونی و ممانعت مردم از کارهای خلاف لازم است، ولی کافی نیست. آنچه کارآیی اصلی دارد پلیس درونی و تقوای الهی است. آنچه ملّت سرافراز ایران اسلامی را پس از هشت سال جنگ تحمیلی و طاقت‌فرسا و نا برابر، پیروز کرد و عزّت و عظمت اسلام را در نظر جهانیان دو چندان نمود، تقوای رزمندگان ما بود. ما نباید از این سرمایه بزرگ غافل شویم.

از امام صادق علیه السلام در مورد آیه شریفه «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ الّا مَنْ اتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»؛ «آن روز (روز قیامت) که مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد، مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید» «1» پرسیده شد، حضرت فرمودند: «قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیرخدا در آن نباشد» «2». و ثمره غیرخدا نبودن تقوی است؛ آری تقوی میوه قلب سلیم است.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 101

35 بهترین شیوه بندگی‌

قال علی علیه السلام:

«یا کُمَیْلُ! انَّ احَبَّ مَا امْتَثَلَهُ الْعِبادُ الَی اللَّهِ، بَعْدَ الْاقْرارِ بِه وَ بِاوْلیائِه التَّعَفُفُ وَ التَّحَمُّلُ وَ الْاصْطِبارُ»؛

«ای کمیل! محبوب‌ترین چیزی که بندگان خدا می‌توانند به وسیله آن بندگی خدا کنند، بعد از اقرار به وحدانیّت خدا و حقانیّت اولیائش، (سه چیز می‌باشد):

تعفّف و تحمّل و اصطبار است» «1».

شرح و تفسیر

1- «تعفّف» چیست؟ تعفّف یک معنی خاص دارد و یک معنی عام:

معنی خاصّش همان عفّت در مسایل جنسی است، به تعبیر قرآن مجید:

«وَ الَّذینَ هُمْ لِفُروجِهِمْ حافِظُونَ»؛ «مؤمنین کسانی هستند که دامن خود را (از آلوده شدن به بی‌عفّتی) حفظ می‌کنند» «2»، همان چیزی که حضرت یوسف علیه السلام برای حفظ آن بهای سنگینی پرداخت.

و امّا معنی عامّ آن، هرگونه پارسایی و زهد و بی‌اعتنایی به حرام در مورد مال و مقام و تمام امکانات زندگی می‌باشد. تعفّف طبق این تفسیر، چشم‌پوشی از حرام در تمام زمینه‌ها است. عفّت به معنای وسیع کلمه نشانه شخصیّت و ایمان انسان است.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 102

2- منظور از «تحمّل» چیست؟ بدون شک زندگی برای هر کس مشکلاتی در پی دارد؛ درس خواندن، معاشرت با مردم، کسب روزی حلال، بندگی خدا، صداقت و عفاف، سیر و سلوک الی اللَّه و خلاصه هرگونه فعالیّتی، مشکلاتی بر سر راه خود دارد، که باید آن مشکلات را تحمّل کرد و از پای نیفتاد. در تحمّل مشکلات- همانند سایر مسایل- باید از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درس بگیریم، هنگامی که دشمن دندان‌های آن حضرت را می‌شکند و پیشانی‌اش را مجروح می‌نماید، حضرت نه تنها ناامید نمی‌شود، بلکه با غلبه بر این مشکلات حتّی در همان لحظه دست از هدایت مردم برنمی‌دارد و برای آنان دعا می‌کند! «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمی فَانَّهُمْ لایَعْلَمُونَ؛ پروردگارا! قوم مرا هدایت کن، (اگر آنان اشتباهی کردند و مرا آزردند) آن‌ها مردمی جاهل و نادان هستند» «1». هدایت مردم و تبلیغ دین نیاز به تحمّل دارد؛ تحمّل ملایمات و سختی‌ها.

3- «اصطبار» چیست؟ اصطبار از مادّه «صبر» است. تفاوت «صبر» و «تحمّل» در این است که «صبر» جنبه مثبت دارد، ولی تحمّل دارای جنبه منفی است. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً؛ (در طول خلافت خلفای ثلاثه) صبر کردم، در حالی که (بسان انسانی بودم که) استخوانی در گلو و خار و خاشاکی در چشم داشت»»

.حقیقتاً بیست و پنج سال چنین صبر کردن، کار بسیار مشکلی است.

ما هم برای رسانیدن انقلاب اسلامی به نسل‌های آینده باید صبر و تحمّل داشته باشیم. عفّت و چشم‌پوشی از محرّمات الهیّه و تحمّل مشکلات و ناملایمات و صبر و خویشتن‌داری، موجبات مناسبی برای حفظ و بقاء انقلاب اسلامی خواهد بود.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 103

36 پنج دستور برای زندگی بهتر

قال علی علیه السلام:

«یا کُمَیْلُ! قُلِ الْحَقَّ عَلی کُلِّ حالٍ وَ وادِّ الْمُتَّقینَ وَ اهْجُرِ الْفاسِقینَ وَ جانِبِ الْمُنافِقینَ وَ لا تُصاحِبِ الْخائِنینَ»؛

«ای کمیل! از گفتن حق در هر حال دریغ مکن، و انسان‌های باتقوی را دوست بدار، از فاسقین و گنهکاران دوری کن، و مراقب منافقین و دو رویان باش، و با خیانت‌پیشگان رفاقت و مصاحبت نکن» «1».

شرح و تفسیر

حضرت علی علیه السلام طبق این روایت، برای بهتر زیستن پنج دستور به کمیل، که یکی از دوستان بسیار مورد علاقه آن حضرت بود، می‌دهد.

دستور اوّل: «ای کمیل! هیچ‌گاه از گفتن حق خودداری مکن» در تمام عمرت طرفدار حق باش؛ چه در سختی و چه در راحتی، چه به هنگام قدرت و چه زمانی که فاقد قدرت هستی، چه بر تخت قدرت و چه بر خاک مذلّت، خلاصه در تمام طول عمرت، که در این دنیا زیست می‌کنی، حرف حق و سخن حق بگو. حضرت سپس به کمیل سفارش می‌کند، با چه کسانی زندگی کند و از چه کسانی فاصله بگیرد:

دستور دوم: «ای کمیل! همراه پرهیزکاران باش و دوستشان بدار»؛ زیرا

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 104

دوست متّقی و پرهیزکار، چون به خاطر رضای خدا با تو دوست هست، در سختی و مشکلات تو را رها نمی‌کند و به همین جهت تو را به گناه تشویق نمی‌نماید و به همین علّت مانع از اطاعت و بندگی تو نمی‌گردد.

آری مودّت پرهیزکاران را همیشه در خزانه قلبت حفظ کن. حضرت سپس به کمیل دستور می‌دهد که از سه طایفه خودداری نماید:

دستور سوم: «ای کمیل! زندگی‌ات را از فاسقین و اهل گناه «جدا کن»، اهل گناه بالاخره تو و خانواده‌ات را آلوده می‌کنند، پس برای حفظ خود و خانواده‌ات از آن‌ها کناره بگیر و با آن‌ها قطع رابطه کن.

دستور چهارم: «ای کمیل! مواظب مکر و حیله منافقین باش» این که در مورد فاسقین دستور به هجران وجدایی می‌دهد، ولی نسبت به منافقین امر به مواظبت و مراقبت می‌کند، بدین جهت است که در هر جامعه‌ای منافق وجود دارد و نمی‌توان آن‌ها را جداسازی کرد و به راحتی قابل شناسایی نیستند، و اتّفاقاً مسلمین بیش‌ترین ضربه را از همین طائفه خورده‌اند و لهذا باید مواظب شیطنت و مکر و فریب آن‌ها بود، هر چند نتوان جامعه را از آن‌ها پاک کرد.

دستور پنجم: «ای کمیل! با خیانت کاران رفاقت نکن» انسان‌های خیانت پیشه صلاحیّت رفاقت، شراکت، دوستی، و مانند آن را ندارند.

اگر در این کلام دقّت شود و در یک جامعه عملی گردد، قطعاً در آن جامعه تحوّلی روی خواهد داد؛ زیرا هر جامعه‌ای از خیانت، نفاق، گناه و کتمان حق رنج می‌برد و نیازمند تقوی و پاکی و بیان حقایق و انسان‌های پرهیزکار است. اگر جامعه‌ای را از صفات رذیله فوق پاک کنیم و به ویژگی‌های خوب زینت بخشیم بدون شک جامعه‌ای ایده‌آل خواهد شد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 105

37 پی‌آمد آرزوهای طولانی‌

قال علی علیه السلام:

«اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا»؛

«طولانی‌ترین آرزوهای انسانی، متعلّق به انسان‌هایی است که بدترین اعمال و کردار را دارند» «1» .

شرح و تفسیر

حضرت، بین آرزوهای طولانی و اعمال زشت و بد، رابطه‌ای برقرار می‌کند، و می‌فرماید: نه تنها آرزوهای طولانی بد است، بلکه هر چه طولانی‌تر باشد اعمال زشتی که از انسان سر می‌زند نیز زشت‌تر می‌باشد.

در مورد «طول امل» (آرزوهای دراز) مباحث مختلفی، مطرح گشته است «2»، که در این جا به طرح دو سؤال و پاسخ آن اکتفا می‌شود:

سؤال: در روایاتی که پیرامون «آرزوها» بحث می‌کند، تضادّی دیده می‌شود؛ از یک سو روایاتی، مانند آنچه در بالا آمد، «آرزو» را یک امر منفی و غیرارزشی معرّفی کرده و مردم را از آن برحذر می‌دارد، و از سوی دیگر می‌دانیم که اگر امید و آرزو نباشد زندگی متلاشی می‌شود؛ چرا که انسان با امید و آرزو زنده است. به همین جهت در روایتی از پیامبر

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 106

اسلام صلی الله علیه و آله می‌خوانیم: «الْامَلُ رَحْمَةٌ لِامَّتی؛ آرزو رحمتی برای امّت من است» در ادامه همین روایت آمده است که «اگر آرزو نبود هیچ مادری به فرزندش شیر نمی‌داد و هیچ کشاورزی نهالی نمی‌کاشت!» «1» . با توجّه به این دو مطلب، آیا آرزو خوب است، یا بد؟

پاسخ: آرزو در حدّ معمول و معقول چیز خوبی است و این همان چیزی است که رحمت است و مایه ادامه زندگی؛ امّا آرزوهای طولانی و نامعقول، آرزوهایی که تمام ذهن و فکر انسان را اشغال کند، آرزوهایی که میان او و سعادتش فاصله بیندازد، بدون شک چنین آرزوهایی مطلوب نیست و روایت فوق و مانند آن اشاره به چنین آرزوهایی دارد.

سؤال دیگر: چرا آرزوهای طولانی آثار بسیار منفی و نامطلوبی بر اعمال انسان می‌گذارد؟

پاسخ: زیرا انسان را از مرگ، حساب و کتاب و دادگاه عدل الهی غافل می‌نماید، انسانی که از جهان آخرت غافل شود، سالم نخواهد ماند.

علاوه بر این که وقتی انسان فکر و استعداد و نیروی محدود خویش را در مسیر تحقّق آرزوهای طولانی به کار گرفت، دیگر توانی برایش باقی نمی‌ماند که اعمال نیک انجام دهد. در روایت تکان‌دهنده‌ای از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌خوانیم: «وَ الَّذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِه ما طَرَفْتُ عَینایَ الّا ظَنَنْتُ انَّ شَفَرایَ لایَلْتَقیانِ حَتّی یَقْبِضَ اللَّهُ روُحی ؛ قسم به خدایی که جان محمّد در دست اوست، هر زمان که پلک‌های چشمانم را بر روی هم می‌گذارم، قبل از این که چشمانم را باز کنم، احتمال می‌دهم قبض روح شوم!» «2».

کمترین واحد زمانی در ادبیّات ما «یک چشم بر هم زدن» است، تضمینی

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 107

برای ادامه زندگی ما حتّی به اندازه یک چشم بر هم زدن نیست، بنابراین باید آرزوهای خویش را کوتاه کنیم و بیش‌تر به فکر تهیّه زاد و توشه‌ای برای جهان آخرت، که مقصد اصلی است، باشیم.

«کسی که یقین دارد بالاخره (با مرگ) از دوستان خود جدا می‌شود، و (در نهایت) همنشین خاک می‌گردد و مواجه با حساب (و کتاب الهی در یوم المعاد) می‌گردد و نیازی به آنچه در دنیا جمع کرده ندارد و محتاج چیزهایی است که برای آخرتش فرستاده است، سزاوار است چنین انسانی آرزوهای خویش را کوتاه و اعمال نیکش را فراوان کند» «1».

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 109

38 تا زبان اصلاح نشود

اشاره

قال علی علیه السلام:

«وَ لَقَدْ قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لایَسْتَقیمُ ایمانُ عَبْدٍ حَتّی یَسْتَقیمَ قَلْبُهُ، وَ لایَسْتَقیمُ قَلْبُهُ حَتّی یَسْتَقیمَ لِسانُهُ»؛

«حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: ایمان هیچ بنده‌ای اصلاح و محکم نمی‌شود، مگر این که قلبش اصلاح گردد و قلب هیچ کس اصلاح نمی‌گردد، مگر این که زبانش اصلاح شود» «1».

شرح و تفسیر

برای ایجاد و تقویت ایمان دو راه وجود دارد: نخست راه عقل و استدلال و دیگر راه شهود و باطن. جستجوی ایمان از هر یک از دو راه فوق، بدون اصلاح دل امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم از راه استدلال وارد شویم، معرفت موانعی دارد که اگر آن موانع را برطرف نکنیم موفّق نخواهیم شد. شیطان با آن هوش سرشارش از مطلبی روشن و واضح غافل شد و در پاسخ به این سؤال: چرا بر آدم به همراه سایر فرشتگان سجده نکردی؟ گفت: «لمْ اکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیده‌ای، که از گل

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 110

بدبویی گرفته شده است، آفریده‌ای سجده نخواهم کرد» «1». در حالی که عظمت آدم به خاطر جسم او نبود، بلکه بر اثر روح الهی که در او دمید شد، عظمت پیدا کرد. ولی شیطان متوجّه این مطلب نشد؛ چون برای این معرفت مانع داشت و آن تکبّر و حبّ ذات بود. بنابراین انسان هوی‌پرست هم نمی‌تواند از راه استدلال خداپرست شود. نتیجه این که اگر از راه استدلال بخواهیم به ایمان برسیم اصلاح قلب و دل لازم است.

و امّا اگر قرار باشد این راه از طریق شهود و باطن طی شود، از طریقی که بتوان همچون علی علیه السلام ادّعا کرد: «ماکُنْتُ اعْبُدُ رَبّاً لَمْ ارَهُ؛ پروردگاری را که نبینم پرستش نمی‌کنم» «2»، روشن است که نیاز به قلب و دل پاک و اصلاح شده‌ای دارد. باید گرد و غبار قلب را گرفت تا بتوان یار را دید!

جمال یار ندارد غبار و پرده ز دل غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

رابطه قلب و زبان‌

آن روز که حضرت علی علیه السلام از قول پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله این حدیث را فرمود، علمای اخلاق نبودند؛ ولی آن‌ها اکنون می‌گویند که بزرگ‌ترین و بیش‌ترین گناهان به وسیله زبان انجام می‌شود. بعضی از علمای اخلاق، گناهان کبیره‌ای که به وسیله زبان انجام می‌شود را بیست عدد شمرده‌اند، در حالی که ما در کتاب اخلاق در قرآن تا 30 گناه کبیره برای زبان نوشته‌ایم! «3» گناهانی که بعضی از آن‌ها شدیدتر از زناست! «4».

خوانندگان محترم! تا زبان اصلاح نشود هیچ کس به هیچ جا نمی‌رسد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 111

چرا که زبان ابزار و وسیله‌ای است که در همه جا در اختیار انسان هست؛ امّا ابزار سایر گناهان همیشه در اختیار نیست. و از این بدتر این که متأسّفانه قبح و زشتی گناهان زبان کاسته شده و در برخی موارد از بین رفته است. اگر کسی خدای ناکرده در مسجد بساط قمار پهن کند همه به او اعتراض می‌کنند، ولی اگر شخصی غیبت کند، که بدتر از قمار است، کمتر کسی به او اعتراض می‌کند.

بنابراین باید مواظب زبان خویش، مخصوصاً به هنگام عصبانیّت، حسادت، بروز مشکلات و مصائب باشیم، که اصلاح زبان یکی از گام‌های سیر و سلوک و مقدّمه اصلاح قلب است.

39 تعلیم و تعلّم الزامی است‌

قال علی علیه السلام:

«ما اخَذَ اللَّهُ عَلی اهْلِ الْجَهْلِ انْ یَتَعَلَّمُوا، حَتّی اخَذَ عَلی اهْلِ الْعِلْمِ انْ یُعَلِّمُوا»؛

«خداوند از جاهلان و افراد نادان پیمان یادگیری نگرفت، مگر آن دم که از دانایان و دانشمندان پیمان گرفت که آن‌ها را تعلیم دهند» «1».

شرح و تفسیر

دو برنامه مهمّ و مسلّم در اسلام وجود دارد که اجرای آن ضامن سلامت جامعه و سعادت مردم در دنیا و آخرت در تمام جهات زندگی است. آن دو عبارتند از: 1- ارشاد ناآگاهان 2- امر به معروف و نهی از منکر.

تفاوت این دو در این است که در اوّلی شخصی که مرتکب خلاف می‌شود نمی‌داند و تخلّف می‌کند، بر اثر جهل و ناآگاهی دست به کار خلاف می‌زند؛ ولی در دومی دانسته مرتکب خلاف و منکر می‌شود و یا از انجام معروف دست می‌کشد.

بدون شک پیاده کردن این دو برنامه اساسی و مهمّ، که از وظایف انبیا و اولیا بلکه به اعتباری از وظایف خداوند است، ثمرات و آثار بزرگی به

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 114

دنبال خواهد داشت و جامعه را احیاء و زنده می‌کند. مبلّغان دینی و کسانی که عهده‌دار هدایت مردم هستند نباید از هیچ یک از این دو برنامه غافل شوند و هر کدام را با شرایط و ویژگی‌های خاصّ خود انجام دهند.

نکته جالبی که از حدیث فوق استفاده می‌شود این که به همان نسبت که نادانان و ناآگاهان در برابر اعمال خویش مسؤولند و باید به دنبال فراگیری علم بروند، دانشمندان و دانایان نیز در برابر اعمال آن‌ها مسؤولند، بلکه شاید مسؤولیّت آن‌ها بیش‌تر باشد! بدین جهت خداوند از نادانان پیمان تعلیم گرفتن و از دانایان پیمان تعلیم دادن گرفته است.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 115

40 تفسیری دیگر از تقوی‌

حضرت علی علیه السلام در نامه‌ای خطاب به معاویه فرمود:

«فَاتَّقِ اللَّهَ فی نَفْسِکَ، وَ نازِعِ الشَّیْطانَ قِیادَکَ، وَ اصْرِفْ الَی الْآخِرَةِ وَجْهَکَ، فَهِیَ طَریقُنا وَ طَریقُکَ، وَ احْذَرْ انْ یُصیبَکَ اللَّهُ مِنْهُ بِعاجِلٍ قارِعَةٍ تَمَسُّ الْاصْلَ، وَ تَقْطَعُ الدَّابِرَ»؛

«از خدا بترس! و با شیطان که در رام کردنت می‌کوشد، ستیزه کن! و روی خویش را به سوی آخرت، که راه من و تو است، بگردان و بترس از آن که خداوند تو را به زودی به یک بلای کوبنده، که ریشه‌ات را بزند و دنباله‌ات را قطع کند، دچار سازد!» «1»

شرح و تفسیر

از تعبیرات فوق تفسیر دیگری برای تقوی استفاده می‌شود و آن این که: «تقوی آن است که انسان زمام اختیارش را به شیطان نسپرد، و بی‌تقوایی سپردن زمام اختیار به دست شیطان است». برای توضیح بیش‌تر باید توجّه داشت که مردم از این دیدگاه بر سه دسته‌اند:

1- کسانی که شیطان از انحراف و به دست گرفتن زمام اختیار آن‌ها ناامید است، البتّه این دسته عدّه معدودی به نام «مخلصین» هستند که در قرآن مجید از قول شیطان در باره آن‌ها می‌خوانیم: «لَاغْوِیَنَّهُمْ اجْمَعینَ

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 116

الّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الُمخْلَصینَ»؛ و (به یقین) همگی انسان‌ها و بنده‌هایت را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را» «1». خداوند متعال نیز این‌ها را بیمه کرده است و لهذا می‌فرماید: «انَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»؛ «بر بندگانم (بندگان مخلص) تسلّط نخواهی یافت» «2». این دسته از بندگان خدا عبارتند از: معصومین علیهم السلام، اولیا اللَّه و کسانی که قدم جای قدم آن‌ها نهاده‌اند. آن‌ها عوامل و ریشه‌های فساد را در درون خود از بین برده‌اند، به همین دلیل شیطان راهی به آن‌ها ندارد.

2- کسانی که کاملًا در اختیار شیطان هستند، حتّی گاه بدون دستور او به دنبالش حرکت می‌کنند! وضع این‌ها روشن و نیازی به بحث ندارد.

3- گروه سوم کسانی هستند که نه تابع مطلق خداوند هستند، و نه تسلیم محض شیطان می‌باشند، بلکه گاهی سر بر فرمان خداوند می‌نهند و گاه فریب شیطان را خورده به دنبال او حرکت می‌کنند!

خداوند درباره این گروه، که تعداد آن‌ها کم نیست، در آیه 201 سوره اعراف می‌فرماید: «انَّ الَّذینَ اتَّقَوْا اذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فِاذاهُمْ مُبْصِرُونَ»؛ «پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند؛ و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌گردند». شیطان به گِرد قلب انسان می‌چرخد، تا دریچه‌ای برای نفوذ خود بیابد و نفوذ کند. دریچه مقام، مال، شهوت، زن و بچّه، تعریف‌های بی‌جا و مانند آن. باید حدّاقل در زمره این گروه قرار گیریم تا بتوانیم با یاد خدا بصیر و بینا شویم و سارق شیطانی را همانند سارق اموال با هوشیاری خود فراری دهیم و اگر غفلت کنیم و در خواب غفلت فرو رویم، شیطان سرمایه ما را به سرقت می‌برد.

پروردگارا! ما را در مسیر رسیدن به زمره مخلصین یاری فرما.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 117

41 چراغی از پیش بفرست!

قال علی علیه السلام:

«ما تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ، وَ ما تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ»؛

«آنچه پیش از خود بفرستی برای تو ذخیره می‌شود و آنچه (را برای بعد از مرگت) تأخیر بیندازی، فایده‌اش تنها برای دیگران است (و مسؤولیّتش متوجّه توست!)» «1».