صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام0%

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده: مکارم شیرازی
گروه:

مشاهدات: 13708
دانلود: 2347

توضیحات:

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 42 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13708 / دانلود: 2347
اندازه اندازه اندازه
صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

صد و ده سرمشق از سخنان حضرت علی علیه السلام

نویسنده:
فارسی

شرح و تفسیر

جنون ثروت‌اندوزی در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگر به چشم می‌خورد، بدون این که حساب کنند، و از خود بپرسند که هدف اصلی و فلسفه ثروت چیست؟ آن‌ها که دیوانه‌وار در فکر جمع ثروتند و حتّی کمترین توجّهی به راه‌های تحصیل آن، از نظر حلال و حرام و ظلم و عدالت ندارند، آیا هیچ فکر نمی‌کنند ثروت‌های کلان را نه با خود می‌توان برد، و نه همه آن را می‌توان خورد؟! آیا با خود نمی‌اندیشند که جمع کردن و گذاشتن و رفتن، سپس تمام مسؤولیّت‌های آن را به دوش کشیدن، کار عاقلانه‌ای نیست؟! «2».

توجّه و تفکّر در مضمون این روایت برای همگان، مخصوصاً برای اغنیاء و ثروتمندان، می‌تواند زندگی آن‌ها را دگرگون سازد و مسیر آن‌ها را تغییر دهد. به داستان زیر توجّه کنید:

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 118

«یکی از ثروتمندان بزرگ به یک ضیافت و میهمانی دعوت می‌شود، شب هنگام به همراه خدمتکار خود به سمت محلّ میهمانی حرکت می‌کنند، خادم که برای رفع تاریکی و روشن شدن مسیر چراغی در دست داشت، عمداً پشت سر ارباب خود حرکت می‌کند.

ارباب می‌گوید: چراغی که از پشت سر حرکت کند برای من چه فایده‌ای دارد؟ بیا جلوتر از من حرکت کن تا از نور چراغ استفاده کنم.

خادم، که فردی باهوش و نکته سنج و موقعیّت‌شناس بود، ضمن تصدیق و تأیید سخن ارباب خویش گفت: «آقاجان! من هم همین عقیده را دارم، می‌گویم: خیرات و مبرّاتی که پس از مرگ انسان انجام می‌شود، مانند چراغ پشت سر است و اثر چندانی ندارد، برای جهان آخرتت چراغی از پیش بفرست!».

این سخن پرمغز خادم در آن موقعیّت مناسب اثر فراوانی بر آن فرد ثروتمند گذاشت؛ به گونه‌ای که بسیاری از املاکش را وقف بر کارهای خیر کرد. تا آن جا که می‌گویند: بعد از موقوفات حضرت امام رضا علیه السلام بیش‌ترین موقوفات در مشهد توسّط ایشان انجام شده است!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 119

42 حاصل ازدواج تنبلی و ناتوانی!

قال علی علیه السلام:

«انَّ الْاشْیاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتِ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ، فَنَتَجَ مِنْها الْفَقْرُ»؛

«هنگامی که هر چیزی با دیگری ازدواج کرد، «کسالت» با «ناتوانی» ازدواج نمود و حاصل این ازدواج فقر و ناداری شد!» «1».

شرح و تفسیر

تعبیری که در این روایت آمده بسیار زیباست. حضرت طبق این روایت می‌فرماید: در آغاز خلقت، اشیاء مختلف با یکدیگر ازدواج کردند و در کنار یکدیگر قرار گرفتند، هر چیزی با کفو و چیز متناسب خویش ازدواج کرد و سنخیّت‌ها و تناسب‌ها در نظر گرفته شد، «کسالت» کفو و متناسب و هم‌سنخ «عجز» شناخته شد و با او ازدواج نمود و ثمره ازدواج آن‌ها «فقر» و «تنگدستی» و بدبختی بود.

در حقیقت در این روایت دو عامل و ریشه مهمّ فقر، که قابل اجتناب هم هستند، بیان شده است:

عامل اوّل تنبلی است؛ تنبلی راهی است که بدون شک به فقر و تنگدستی منتهی می‌گردد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 120

و عامل دوم ناتوانی است؛ که این خود دو رقم است:

الف) ناتوانی‌های طبیعی، مثل این که شخصی از بدو تولّد نابینا بوده است.

ب) ناتوانی‌های خود خواسته کاذب، که فراوان است. نیروی واقعی هر انسانی ده برابر نیرویی است که به کار گرفته می‌شود. این ادّعا به هنگام عصبانیّت قابل لمس است.

اگر در جامعه‌ای عجز و ناتوانی‌ها از بین برود، ناتوانی‌هایی که بر اثر تلقین به نفس منجر به إنزوا و سستی و خمودی می‌گردد، و افراد جامعه باور کنند که توانا هستند، بدون شک تحوّلی عجیب رخ خواهد داد، و کلّ جامعه، افرادی متحرّک و پویا خواهند شد.

فقر و ناتوانی آثار سوء فراوانی به دنبال خواهد داشت، دین و ایمان و آبروی انسان را بر باد می‌دهد، عزّت و استقلال را متزلزل می‌کند و انسان را وابسته می‌نماید. ایران در زمان شاه سلطان حسین آن قدر ضعف و سستی از خود نشان داد که افغان‌ها تمام کشور را اشغال کردند و ثروت آن را به یغما بردند. ولی همین ملّت عاجز و درمانده وقتی فرماندهی همچون «نادر» پیدا کرد و ضعف و سستی را کنار گذاشت، موفّق شد کشور خود را از لوث بیگانگان نجات داده و آن‌ها را بیرون کند.

در عصر و زمان خود ما، ملّت ایران قبل از انقلاب ذلیل و ناتوان بود، امّا با قیام امام خمینی رحمه الله آن نیروی پنهان در وجود مردم بسیج شد و همچون سیلی پرخروش بنیان طاغوت را برانداخت.

در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله، آن حضرت با همان عرب‌های وحشی عصر جاهلیّت، که انواع ذلّت و زبونی در جامعه آنان دیده می‌شد، پس از مدّت کوتاهی قسمت عمده دنیا را فتح کرد!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 121

ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم تمام هستی خود را از دست دادند، امّا اراده و پشتکار خود را حفظ کرده و با تمام قوا به فعالیّت پرداختند، تا آن جا که هم اکنون قسمت عمده بازارهای دنیا را در اختیار گرفته‌اند!.

انسان‌های موفّق قبل از طلوع آفتاب فعالیّت خویش را آغاز می‌کنند و تا دیر هنگام نمی‌خوابند، تعطیلات فراوان ندارند و اساس برنامه آن‌ها بر کار و فعالیّت و عدم تعطیل است.

در روایتی می‌خوانیم که: «عطسه از سوی خدا و خمیازه از شیطان است!» «1» فلسفه آن روشن است؛ زیرا انسان پس از عطسه سر حال و آماده فعالیّت می‌شود، ولی هنگامی که خمیازه می‌کشد، نشان از تنبلی و خستگی و میل به خواب دارد.

آخرین نکته این که فقر در این روایت تنها فقر اقتصادی نیست، بلکه فقر علمی را هم شامل می‌شود. آدم‌های تنبل و ناتوان در علم هم راه به جایی نمی‌برند!.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 123

43 حساب‌رس خود باش!

قال علی علیه السلام:

«مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ، وَ مَنْ غَفَلَ عَنْها خَسِرَ»؛

«هر کس به محاسبه اعمال خویش بپردازد سود می‌برد و هر کس از آن غافل شود زیان می‌کند» «1».

شرح و تفسیر

«محاسبه» در روایات اسلامی مورد تأکید ویژه‌ای قرار گرفته است و علماء سیر و سلوک پافشاری زیادی نسبت به آن می‌کنند. محاسبه چیست؟

در پاسخ باید بگوییم: انسان در طول عمر خویش سرمایه‌های مهمّی دارد که مشغول خرج کردن و هزینه نمودن آن‌هاست، محاسبه آن است که مراقب باشد در مقابل هزینه نمودن این سرمایه‌های مهمّ، چه چیزی به دست می‌آورد؟ آیا سرمایه‌های باارزشی همچون عمر، عقل، مذهب، ایمان و مانند آن را خوب به کار می‌گیرد؟ خداوند اهل حساب و کتاب است و با این که علم او بی‌پایان است، برای همه انسان‌ها نامه عمل درست کرده، و اعمال و رفتار و کردار و عقاید آن‌ها را مورد محاسبه قرار می‌دهد و چه نامه اعمال دقیق و منظّمی که کوچک‌ترین اعمال انسان در

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 124

آن از قلم نمی‌افتد «1». تمام نظام هستی بر اساس حساب و کتاب حرکت می‌کند. پس چرا انسان، که حتّی قطره‌ای از اقیانوس عالم هستی محسوب نمی‌شود، اهل حساب و کتاب نباشد؟!

ما باید خویشتن را هر روز، یا هفته‌ای یکبار، یا ماهی یکبار به حساب‌رسی بکشیم؛ چقدر عبادت خالص انجام داده‌ایم؟ چقدر به مردم خدمت کرده‌ایم؟ چه اندازه از حق و حقوق خود گذشت کرده‌ایم؟ آیا حق و حقوقی از دیگران پایمال نکرده‌ایم؟ آیا به دیگران بدهکار نیستم؟ و صدها سؤال دیگر؛ چون اگر اهل حساب و کتاب نباشیم شکست می‌خوریم. ناگهان متوجّه می‌شویم تمام سرمایه از کف رفته و در مقابل هیچ چیز به دست نیاورده‌ایم!

با این توضیح روشن شد که چگونه شخصی که به محاسبه نفس خویش می‌پردازد سود می‌برد و به چه شکل کسی که از محاسبه خویشتن غافل می‌شود زیان می‌کند و خسران می‌بیند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 125

44 حُسن عاقبت‌

قال علی علیه السلام:

«اذا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً وَفَّقَهُ لِانْفاذِ اجَله فی احْسَنِ عَمَلِه وَ رَزَقَهُ مُبادَرَةَ مُهَلِه فی طاعَتِه قَبْلَ الْفَوْتِ»؛

«خداوند هنگامی که درباره کسی خیر و خوبی اراده کند، به او توفیق می‌دهد که به هنگام پایان عمر در بهترین حال و اعمال باشد، و نیز او را موفّق می‌دارد که قبل از پایان گرفتن عمر برای خود ذخیره‌ای کرده باشد» «1».

شرح و تفسیر

حُسن عاقبت دارای اهمیّت ویژه‌ای است. به همین جهت، دعا برای عاقبت به خیری بسیار ارزشمند است.

با توجّه به این اصل که: «أجل خبر نمی‌کند» و برای پیک أجل، سالم و مریض، پیر و جوان، زن و مرد، شب و روز، کودک و بزرگ، عالم و جاهل و دیگر امور تفاوتی ندارد، انسان باید بسیار مواظب عاقبت امر خویش باشد. بعضی اشخاص به هنگام مرگ در بدترین حالات هستند؛ در مجلس گناه، در حال مستی، در حال سرقت و دزدی و مانند آن. و برخی دیگر در بهترین حالات؛ مثل این که نماز صبحش را خوانده و پس از نماز سر بر سجده شکر نهاده، و در همان لحظه به ملاقات خداوند می‌شتابد. یا

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 126

در حال طواف، یا در حال روزه، یا در جبهه و در حال جهاد و مانند آن جان به جان آفرین تسلیم می‌کند.

به ما سفارش شده است که همیشه آماده باشیم، اگر گناهی کرده‌ایم توبه کنیم، اگر حقّی از کسی بر گردن داریم فوراً بپردازیم. و انجام این امور را به دیگران و آینده واگذار نکنیم.

معیار رستگاری، عقیده و اندیشه‌هایی است که هنگام مرگ همراه انسان است؛ چه بسیار افرادی بودند که در طول عمر خود در مسیر خدایی نبودند، ولی به هنگام مرگ عاقبت به خیر شدند! «1» و برعکس اشخاصی هم وجود داشتند که در طول زندگی به ظاهر در مسیر حق بودند، ولی عاقبت به شر گردیدند!.

رمز عاقبت به خیر شدن این است که انسان همیشه آماده باشد و حقوق اللَّه و حقوق الناس را پرداخته باشد؛ چرا که در زمان حیات و زندگی ممکن است با قطراتی اشک دریایی از آتش را خاموش کرد، امّا بعد از مرگ پرونده‌ها بسته می‌شود و امکان جبران وجود ندارد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 127

45 حقّ تقوی‌

قال علی علیه السلام:

«مافاتَ الْیَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِیَ غَداً زیا دَتُهُ، وَ ما فاتَ امْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ یُرْجَ الْیَوْمَ رَجْعَتُهُ. الرَّجاءُ مَعَ الْجائی وَ الْیَأْسُ مَعَ الْماضی، فَ «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه وَ لاتَمُوتُنَّ الّا وَ انْتُمْ مُسْلِمُونَ»» «1»؛

«آنچه امروز از بهره دنیا کم شده ممکن است فردا اضافه گردد، ولی آنچه دیروز از عمر گذشته، امروز امید بازگشتن آن نیست. امید به آینده است و نومیدی از گذشته! پس آن‌گونه که شایسته است از خدا بترسید و نمیرید مگر این که مسلمان باشید» «2».

شرح و تفسیر

حضرت در روایت فوق ابتدا یکی از ضعف‌های اجتماعی را مطرح می‌کند، و آن این که: مردم نسبت به از دست دادن امکانات مادّی، که قابل جبران است، حسّاس هستند و بر آن افسوس می‌خورند، امّا در مورد هدر رفتن سرمایه عمرشان، که قابل جبران نیست، حسّاسیّتی ندارند. در حالی که به مقتضی عقل، انسان نسبت به آنچه گذشته و قابل بازگشت نیست باید افسوس بخورد و درسی از گذشته بگیرد و قدر باقی‌مانده عمرش را بداند و زاد و توشه‌ای مهیّا سازد.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 128

حضرت سپس به آیه 102 سوره آل عمران استدلال می‌کند و به مردم سفارش می‌نماید که «حقّ تقوی» را مراعات نموده، سعی کنند عاقبت به خیر شوند و با اسلام بمیرند.

سؤال: امام علیه السلام می‌فرماید: حق تقوی را به جا آورید، حق تقوی چیست؟

پاسخ: در این مورد بین مفسّران قرآن اختلاف است، ولی آنچه مسلّم است این که حقّ تقوی یک مرتبه عالی از تقوی است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حق تقوی چنین بیان شده است:

«انْ یُطاعَ فَلا یُعْصی وَ یُذْکَرَ فَلا یُنْسی وَ یُشْکَرَ فَلا یُکْفَرْ؛ حق تقوی و پرهیزکاری این است که پیوسته اطاعت فرمان خداوند کنی و هیچ‌گاه معصیت ننمایی، همواره به یاد او باشی و او را فراموش نکنی، و در برابر نعمت‌های او شکرگزار باشی و کفران نعمت ننمایی» «1».

سه نکته به عنوان «حق تقوی» در روایت امام صادق علیه السلام بیان شده است، که مهم‌تر از همه مسأله ذکر و یاد خدا است. ذکر خدا سرچشمه بسیاری از فضایل اخلاقی و موجب تربیت نفوس است. بدون شک به یاد خدا بودن ارتباطی تنگاتنگ با اطاعت خدا دارد، بلکه تمام مباحث تقوی پیوندی با معرفة اللَّه دارد و هر قدر معرفة اللَّه بالاتر رود و انسان بیش‌تر به یاد خدا باشد، تقوای او بیش‌تر می‌شود.

بنابراین تقوی میوه درخت معرفة اللَّه است، اگر من واقعاً معتقد باشم که خداوند از رگ گردن به من نزدیک‌تر است و همه جا حاضر و ناظر اعمال من می‌باشد و به تفکّرات و تخیّلات و ذهنیّات من آگاه است، مرتکب گناه و خطا نخواهم شد. اگر معتقد باشیم عزّت و ذلّت به دست اوست، هرگز عزّت و ذلّت خود را در دست دیگران نمی‌دانیم.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 129

46 حقیقت روزه!

قال علی علیه السلام:

«الصیامُ اجْتِنابُ الَمحارِمِ، کَما یَمْتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ»؛

«روزه پرهیز از گناهان است، همان‌گونه که خودداری کردن از خوردن و آشامیدن می‌باشد» «1».

شرح و تفسیر

همان طور که انسان دارای روح و جسم است، تمام عباداتی که انجام می‌دهد نیز دارای جسم و روح است؛ جسم عبادت همان ظاهر آن است که همه کس آن را درک می‌کند و روح عبادت، فلسفه وجودی آن و مصالحی که در درون آن نهفته، می‌باشد.

به عنوان مثال نماز جماعت جسمی دارد و روحی؛ بسیاری هستند که جسم و شکل ظاهری این عبادت بزرگ را خوب انجام می‌دهند، مانند نمازهای جماعت میلیونی مکّه و مدینه در ایّام برگزاری مراسم پرشکوه حجّ، امّا متأسّفانه روح نماز حاکم نیست. روح نماز جلوگیری از فساد و فحشا است؛ ولی در شهرهای عربستان، گذشته از مکّه و مدینه، فساد غوغا می‌کند. روح نماز جماعت وحدت و یکدلی است، امّا متأسّفانه این همه مسلمان یکپارچه و متّحد نیستند!

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 130

حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در جمله 252 از کلمات قصار نهج البلاغه، فلسفه بیست حکم از احکام اسلامی، را در ضمن جملاتی کوتاه و پرمعنی، بیان می‌کند؛ مثلًا در مورد حجّ می‌فرماید: «فَرَضَ اللَّهُ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدینِ؛ خداوند حجّ را واجب کرد تا وسیله‌ای برای نزدیکی مسلمین به یکدیگر باشد». در ایّام حجّ هر چند میلیون‌ها مسلمان در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و جسم آن‌ها در قرب یکدیگر است، امّا روح و قلب آن‌ها با هم فاصله زیادی دارد، بدین جهت در این کنگره عظیم مشکلی از مشکلات جهان اسلام حل نمی‌گردد، گویا مسلمین هیچ مشکل عمده‌ای ندارند!

روزه نیز جسمی دارد و روحی؛ جسم روزه خودداری از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهایی است که روزه را باطل می‌کند، امّا روح روزه علاوه بر خودداری از مفطرات روزه، پرهیز از تمام گناهان است! تا جایی که به تعبیر قرآن مجید صائم به قلّه پرافتخار تقوای الهی برسد «1». و روشن است که جسم بی‌روح مجسّمه‌ای بیش نیست!

با توجّه به همین مسأله، روزه را بر سه قسم کرده‌اند:

1- روزه کسانی که فقط از مفطرات پرهیز می‌کنند، امّا چشم و گوش و سایر اعضاء بدن آن‌ها روزه نیست!

2- روزه کسانی که علاوه بر پرهیز از مفطرات، از گناهان نیز اجتناب می‌نمایند.

3- روزه کسانی که کعبه دل را از همه چیز جز خدا پاک نموده و جز عشق خدا را در آن راه نمی‌دهند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 131

47 دام‌های فریبنده‌

اشاره

قال علی علیه السلام:

«رَحِمَ اللَّهُ امْرَءً غالَبَ الْهَوی وَ افْلَتَ مِنْ حَبائِلِ الدُّنْیا»؛

«رحمت خداوند بر انسانی که بر هوای نفس پیروز گردد و از دام‌های دنیا خویش را نجات دهد «1»».

شرح و تفسیر

مفهوم مقابله و جهاد با نفس، جنگ میان حقیقت انسان و هوای نفس است؛ در یک سوی هوس‌های سرکش قرار دارد و در سوی دیگر واقعیّت انسان. حضرت علی علیه السلام برای انسانی که با هوای نفس می‌جنگد دعا می‌کند. و سپس به دام‌های دنیا اشاره می‌نماید و مردم را از آن دام‌های به ظاهر زیبا و فریبنده، برحذر می‌دارد.

ویژگی‌های دام‌

دام دارای ویژگی‌هایی است:

1- یکی از ویژگی‌های دام مخفی بودن آن است تا جلب توجّه نکند و شکار بدون توجّه و بر اثر غفلت اسیر آن گردد.

2- ویژگی دیگر دام، این است که محکم باشد و شکار پس از گرفتاری

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 132

در آن، نتواند خود را برهاند و فرار کند.

3- سومین ویژگی آن است که اطراف دام با طعمه‌هایی جلب توجّه کند، هر چند باید خود دام مخفی و پنهان باشد؛ دانه‌های اطراف دام مرغ‌ها و پرنده‌ها را فریب می‌دهد و آن‌ها را گرفتار می‌سازد.

دام‌های دنیا نیز این خصوصیّات را دارد، یکی از دام‌های دنیا حُبّ مقام است که از اوّل بچگی تا آخرین لحظات عمر، در دل انسان‌ها وجود دارد «1». هر چیزی دوران خاصّی دارد، ولی علاقه به مقام در سراسر عمر انسان، همراه اوست. و گاهی از اوقات این دام مخفی است؛ در لباس خدمت به همنوعان، خدمت به انقلاب و دین، احساس مسؤولیّت شرعی و مانند آن خود را پنهان می‌کند. دانه‌هایی هم در اطرافش ریخته شده که جلب توجّه می‌کند؛ استفاده از نعمت‌های الهی، ضرورت‌های زندگی، حفظ آبرو، امکانات بیش‌تر، آرامش روح، تفریح بهتر و مانند آن، دانه‌هایی است که اطراف آن ریخته شده است. و عجیب این که این دام بسیار محکم است و رهایی از آن برای گرفتارانش بسیار مشکل.

یکی از دام‌ها عبادت بی‌تفکّر است، در این نوع از عبادت آهسته آهسته ریا شروع می‌شود و کم کم منتهی به عُجب می‌شود، چنین شخصی خود را از همه بهتر و سرآمد امّت و شفیع یوم المحشر تصوّر می‌کند! کار به این جا ختم نمی‌شود، بلکه آن قدر عقل او اسیر می‌گردد و هوی و هوس امیر، که از خداوند هم طلب‌کار می‌شود!

باید این دام‌ها را به خوبی شناسایی نمود و از گرفتار شدن در آن پرهیز کرد. و اگر خدای ناکرده گرفتار شده‌ایم، هر چه سریع‌تر به فکر رهایی از آن باشیم، که هر چه زمان بگذرد آزادی از این دام مشکل‌تر می‌شود.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 133

48 درهای نیکوکاری‌

اشاره

قال علی علیه السلام:

«ثَلاثٌ مِنْ ابْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ، وَ طیبُ الْکَلامِ، وَ الصَّبْرُ عَلَی الْاذی ؛

«سه چیز از درهای نیکوکاری محسوب می‌شود: سخاوت نفس، خوش زبانی و صبر در مقابل ناملایمات» «1».

شرح و تفسیر

بِرّ، به معنی نیکوکاری، مفهوم بسیار گسترده‌ای دارد و تمام نیکوکاری‌ها را شامل می‌شود؛ نیکوکاری‌های معنوی، مادّی، فردی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن. این که خداوند متعال در آیه شریفه 44 سوره بقره می‌فرماید: «أتَأمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ و تَنْسَوْنَ انْفُسَکُمْ»؛ «آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، امّا خودتان را فراموش می‌نمایید؟!» معنای وسیعی دارد.

یکی از لغویّین می‌گوید: «بِرّ» از «بَرّ» به معنی بیابان گرفته شده است و از آن جا که بیابان وسیع و گسترده است، بدین جهت عرب به هر کاری که زندگی انسان را وسیع کند و گسترش دهد «بَرّ» می‌گوید. «بَرّ» یکی از

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 134

صفات خداوند متعال است: «انَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحیمُ»».

به هر حال حضرت علی علیه السلام سه کار را به عنوان در ورودی ابواب برّ معرّفی کرده است:

اوّل: سخاوت نفس‌

منظور از سخاوت نفس این است که این فضیلت اخلاقی به گونه‌ای در قلب انسان ریشه‌دار شود که قلباً از سخاوت خوشحال شود. چون گاهی انسان سخاوت را بر خویشتن تحمیل می‌کند، برای درک ثواب بخشش می‌کند، ولی با اکراه؛ امّا گاهی به هنگام سخاوت قلبش شاد می‌گردد و وجودش آرام می‌شود، چنین سخاوتی در درون جان انسان نفوذ کرده و بسیار عالی است.

ما نباید فراموش کنیم که خداوند حوایج بسیاری از بندگانش را به وسیله ما انجام می‌دهد و تصوّر نکنیم که هر چه داریم مخصوص خود ماست؛ بلکه گاه ما تنها واسطه هستیم. و خوشا به حال بندگانی که واسطه بین خداوند و نیازمندان هستند. خداوند متعال این مطلب را به صورت زیبایی در آیه هفتم سوره حدید چنین بیان کرده است:

«آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه وَ انْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ»؛ «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق کنید».

شرح مسأله انفاق در زندگی ائمّه اطهار علیهم السلام کتاب جداگانه‌ای می‌طلبد، برخی از ائمّه علیهم السلام در طول عمر بابرکتشان چندین بار تمام اموال خود را با فقرا تقسیم کردند «2» و داستان سوره دهر نمونه بارز این ادّعا است «3».

دوّم: خوش زبانی‌

سخن نرم و اخلاق خوش سرمایه‌ای است که تمام نمی‌شود. سرمایه مالی انسان محدود و توقّع و نیاز نیازمندان نامحدود است، و روشن است که محدود پاسخ‌گوی نامحدود نیست. امّا خداوند حکیم سرمایه نامحدودی به نام زبان خوش به انسان داده تا در مقابل توقّع نامحدود نیازمندان پاسخگو باشد. باید با آنان با زبان خوش و به دور از خشونت و تندی برخورد کرد. اگر نمی‌توان از نظر مادّی کمک کرد باید به نرمی و ملاطفت جواب آن‌ها را گفت. کاری که ادب می‌کند ده‌ها استدلال نمی‌کند. طیب کلام، مخصوصاً در زمان ما، که ما را متّهم به خشونت می‌کنند، جاذبه عجیبی دارد.

سوّم: تحمّل ناملایمات‌

دنیا محلّ مشکلات و سختی‌ها و ناملایمات است؛ مصیبت، خشکسالی، قحطی، زلزله، سیل، بیماری‌های مختلف و مانند آن، همگی ناملایمات این دنیاست. بچّه‌های همسایه ایجاد مزاحمت می‌کنند، در نانوایی نوبت را مراعات نمی‌کنند، در رانندگی برخوردهایی به وجود می‌آید و ناملایمات دیگری که همه روزه با آن روبرو هستیم، باید همه این‌ها را تحمّل کرد و با زبان خوش تذکّر داد، تا بتوان به دروازه‌های نیکوکاری رسید.

49 دنیا و آخرت‌

قال علی علیه السلام:

«ما بَعُدَ کائِنٌ وَ ما قَرُبَ بائِنٌ»؛

«آنچه خواهد آمد دور نیست و آنچه جدا شدنی است نزدیک نمی‌باشد» «1».

شرح و تفسیر

این حدیث در واقع اشاره به دنیا و آخرت دارد؛ «آخرت» «کائن» است، یعنی خواهد آمد؛ بنابراین آنچه خواهد آمد بعید و دور از دسترس نمی‌باشد. امّا «دنیا» به هر حال جدا می‌شود و «بائن» است و آنچه جدا شدنی است نزدیک نیست. خلاصه دنیایی که ظاهراً نزدیک است، دور است و جدا شدنی! امّا آخرتی که ظاهراً دور است، نزدیک است و جاودانه!

تعبیراتی که در مورد دنیا و آخرت در آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام آمده، فراوان است و علّت اصرار زیاد روی این مسأله، غفلتی است که متأسّفانه بر ما انسان‌ها عارض می‌گردد.

متأسّفانه منطق برخی از مردم، همانند منطق عمر بن سعد- لعنة اللَّه علیه- است، آن‌ها می‌گویند: «دنیا نقد است و آخرت نسیه، نقد را نباید به خاطر نسیه رها کرد!» «2».

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 138

در حالی که نه دنیا نقد است و نه آخرت نسیه؛ بالاترین مقام‌ها و موقعیّت‌ها با یک چشم بر هم زدن از بین می‌رود. این چه نقد بی‌ارزش و ناپایداری است!

در روایت است که «وقتی اهل آخرت به دنیا نگاه می‌کنند، تمام عمر دنیا در نظر آن‌ها به اندازه لحظه دوشیدن شیر از یک شتر بیش‌تر طول نمی‌کشد». امّا آخرت جاویدان است و ما باید این حقیقت را قبول کنیم و بدان ایمان بیاوریم و آثار ایمان به آن در اعمال و گفتار و اعتقادات ما ظاهر و آشکار گردد. همان‌گونه که اگر چراغی در خانه‌ای روشن شود، نور از تمام منافذ آن خانه به بیرون پرتوافشانی می‌کند.

110 سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، ص: 139