چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول)

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول)0%

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول) نویسنده:
گروه: شخصیت های اسلامی

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول)

نویسنده: علي رباني خلخالي
گروه:

مشاهدات: 45153
دانلود: 4137


توضیحات:

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول) جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 88 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 45153 / دانلود: 4137
اندازه اندازه اندازه
چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول)

چهره درخشان قمر بنى هاشم (جلد اول)

نویسنده:
فارسی

فرزندان حضرت امير المؤ منين على عليه السلام

از حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه ٥ نفر: حسن ، حسين ، زينب ، ام كلثوم ، و محسن شهيد عليه السلام .

از ام البنين ، ٤ نفر: عباس جعفر، عبدالله و عثمان .

از ليلى ، ٢ نفر: محمد اصغر و عبدالله ؛

از اسماء، ٢ نفر: يحيى و عون ؛

از ام سعيد، ٢ نفر: ام الحسن و رمله ؛

از ام حبيب ، نفر: رقيه و عمر اطرف ، كه دو قلو بودند؛

از صهباء، ٣ نفر: عمر و رقيه و عباس اصغر؛

از ام ولد، ٢ نفر: محمد و ابراهيم (بنا به عقيده نصر بن مزاحم )

از خوله ، ١ نفر محمد اكبر، مشهور به محمد حنفيه ؛

از ام شعيب ، ١ نفر كه جمعا ٢٤ نفر مى شوند. فرزندان ديگر حضرت كه معلوم نيست فرزند كدام يك از همسران آن حضرتند، از قرار زيرند:

١. نفيسه ٢. رقيه ٣. صغرى ٤. ام هانى ٥. ام كرام ٦. حمانه ٧. امامه ٨. ام سلمه ٩. ميمونه ١٠. خديجه ١١. فاطمه صغرى ١٢. عبد الله اوسط ١٣. محمد اوسط ١٤. ام كلثوم صغرى ١٥. تقيه .

مسلم است كه ٦ نفر از فرزندان مولا، در زمان حيات ايشان فوت شده اند و ٦ نفر در كربلا به شهادت رسيده اند. نيز در ميان پسرها، بزرگترين اولاد على عليه السلام از نظر تقدم زمانى ، حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام است كه نخستين فرزند از اولين همسر مولا (فاطمه زهرا سلام الله عليه ) است از نظر سن نيز طولانيترين عمر از آن عمر عمر بن على است كه ٨٥ سال زندگى كرد و ميراث برادران را برد و جمع كرد. او كه از همه كوچكتر بود، بيشتر از همه عمر نمود؛ و از دخترها نيز، فاطمه صغرى به قدرى عمر كرد كه موفق به زيارت حضرت صادق عليه السلام گرديد.

--------------------------------------------

پاورقى ها :

٧٠-وقايع الاءيام : محدث قمى ، از انتشارات كانون انتشارات سال ١٣٥١ شمسى ص ٣١٧

٧١-رمد: درد چشم .

٧٢-قنطره : پل .

٧٣-وقايع الايام : محدث قمى ، ص ٣٢١.

٧٤-نقل از سرمايه سخن ، نشريه شماره ٧ اداره كل اوقاف ، مرداد ١٣٣٩، ج ٣ .

٧٥-خصائص العباسيه : .

٧٦-اقتباس از كتاب : سيره عملى اهل بيت عليهما السلام ؛ امام على عليه السلام ؛ نوشته دانشمند محترم آقاى سيد كاظم ارفع ، به بعد.

٧٧-اين قسمت از حديث اشاره به اين آيه شريفه دارد كه خداى متعال مى فرمايد (فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا كم و نساءنا و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبين ) (سوره آل عمران : آيه ٦١)

٧٨-ينابيع المودة : - ٨٣.

٧٩-ينابيع المودة : - ٨٣.

٨٠-ينابيع المودة : - ٨٣.

٨١-ينابيع المودة : - ٨٣.

٨٢-مناقب خوارزمى : .

٨٣-مناقب خوارزمى : .

٨٤-بحار: ج ٣٩، .

٨٥-ينابيع المودة : ٧٦ - ١٣٣.

٨٦-ينابيع المودة : ٧٦ - ١٣٣.

٨٧-امالى صدوق : صحفه ١٠٧.

٨٨-ينابيع المودة : صحفه ٧٥ - ٧٦.

٨٩-ينابيع المودة : .

٩٠-ينابيع المودة : -٧٦

٩١-ينابيع المودة : - ٧٦.

٩٢-تاريخ شيعه : .

٩٣-بحار: ج ٢٨، .

٩٤-بحار: ج ٢٨ .

٩٥-بحار، ج ١٠٠ .

٩٦-اسرار آل محمد صلى الله عليه و آله : .

٩٧-بيت الاءحزان : (پايان قسمت اقتباس شده از كتاب آقاى سيد كاظم ارفع ).

٩٨-اصول عقايد: ، سيد عبد الرضا حجازى ، به نقل از كتاب غاية المرام : و سفينة البحار: ج ١ .

٩٩-اقتباس از: راه على عليه السلام ، آية الله سيد رضا صدر (متوفى ٢٦ ج ١ سال ١٤١٥ ق ).

١٠٠-زندگانى قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام : عماد زاده ، ، انتشارات كتابچى ، چاپ دوم سال ١٣٧٠ ش ، به نقل از: مروج الذهب مسعودى - جناب الخلود - منتخب التواريخ - كامل ابن اثير - عمدة الطالب فى انساب ال ابى طالب - ناسخ - روضيه الصفا- جبيب السير - لب التواريخ - تاريخ طبرى و ساير كتب انساب .

١. حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام ٢. حضرت امام حسين عليه السلام ٣. محسن شهيد (از حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه )

٤. محمد حنفيه (از خوله بنت جعفر بن قيس )

٥. حضرت عباس اكبر، قمر بنى هاشم ٦. حضرت عبد الله ٧. عثمان ٨. حضرت جعفر (از ام البنين )

٩. محمد اصغر ١٠. عبيدالله (از ليلى ارمنيه )

١١. يحيى ١٢. عون (از اسماء)

١٣. عمر اطرف (از ام حبيب )

١٤. عمر اصغر ١٥. عباس اصغر (از صهباء ثلعبيه )

١٦. محمد اصغر ١٧. ابراهيم (از ام ولد)

١٨. عبدالله اوسط ١٩. محمد اوسط (شايد از ام شعيب باشند)

و از اين ١٩ نفر فوق بنا بر اخبار، ٧ تن زير قبل از رحلت پدر فوت كرده اند:

١. حضرت محسن ٢. محمد اصغر (از ام ولد) ٣. عمر بن على (از صهباء) ٤ محمد اصغر ٥. ابراهيم (از ام ولد -جز نصربن مزاحم بن ، كسى نام ابراهيم را نبرده ) ٦. عبدالله اوسط ٧. محمد اوسط.

دوازده نفر مورد وصيت آن حضرت بودند و ٩ نفر را هم نوشته اند كه همراه حضرت امام حسين عليه السلام در كربلا شهيد شدند: ١٤. حضرت ابوالفضل و عبدالله عثمان (از ام البنين ) ٥. محمد اصغر (از ليلى ) ٦. عون (از اسماء) ٧. عباس اصغر (از صهباء) ٨. ابوبكر بن على عليه السلام ٩. محمد اوسط؛ ولى در زيارت ناحيه مقدسه ، كه از حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف در باب شهداى كربلا وارد شده ، تنها ٦ نفر را نام برده است .

ب - دختران حضرت امير المؤ منين على عليه السلام

چنانكه شماره شد، عدد دختران حضرت بالغ بر ١٩ نفر مى شوند، ولى مسلما دو نفر از آنها مكرر است : زيرا اولا، از سه رقيه ياد شد، در حاليكه بيش از دو رقيه (يكى فرزند ام حبيب و ديگرى فرزند صهباء و خواهر عباس اصغر) وجود نداشته اند. همچنين يكى ديگر از صاحبان كنيه بايد مكرر يا با اسم اشتباه شده باشد. و از اين ١٧ نفر، جز ٤ نفر اسامى مادران آنها در دست نيست و معلوم نيست هر يك از آنها از كدام زن به وجود آمده اند. ضمنا دختران مولا عليه السلام به ترتيب :

حضرت زينب كبرى و ام كلثوم - دختران حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه - مى باشند كه در كربلا حضور داشتند و خطابه هاى اتشين و پر بار آنها، نمونه والايى همراهى جمال صورت با كمال مضمون است .

فصل دوم : اجمالى از زندگانى ام البنين عليه السلام (مادر قمر بنى هاشم عليه السلام)

ازدواج امير المؤ منين على عليه السلام با ام البنين سلام الله عليه

پس از آنكه امير المؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام به سوگ پاره تن و ريحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله يعنى سرور زنان عالميان حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه شهيده راه ولايت و امامت نشست ، برادرش عقيل بن ابى طالب عليه السلام را كه آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برايش همسرى از تبار دلاوران برگزيند تا پسر دليرى براى مولا به ارمغان آورد كه سالار شهيدان حسين بن على عليه السلام را در كربلا يارى كند. (١٠١)

عقيل ، ام البنين كلابيه عليه السلام را براى حضرت على عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش ، بنى كلاب ، در شجاعت بى مانند بودند. (١٠٢) بنى كلاب از حيث شجاعت و دلاورى در ميان عرب زبانزد بودند، ولبيد درباره آنان چنين سروده است ما بهترين زادگان عامر بن صعصعه هستم و كسى بر اين ادعا خورده نمى گرفت الو براء، همبازى نيزه ها (ملاعب الاءسنة )، كه در عرب در شجاعت مانند او را نديده بود، از همين خاندان است (١٠٣)

حضرت امير المؤ منين عليه السلام اين انتخاب از پسنديد و عقيل را به خواستگارى نزد پدر ام البنين سلام الله عليه فرستاد. پدر، خشنود از اين وصلت مبارك ، نزد دختر خود شتافت و او نيز با سر بلندى و افتخار پاسخ مثبت داد و پيوندى هميشگى بين وى و مولاى متقيان على بن ابى طالب عليه السلام برقرار شد. امام عليه السلام در همسر عقلى سترگ ، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيكو مشاهده كرد و او را گرامى مى داشت و از صميم قلب در حفظ حرمت او كوشيد.

ام البنين ، و دو سبط پيامبر صلى الله عليه و آله

ام البنين بر آن بود كه جاى خالى مادر آنها را در زندگى دو سبط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دو ريحانه رسول خدا صلى الله عليه و آله و دو سرور جوانان بهشت ، امام حسن و امام حسين عليه السلام ، پر كند؛ مادرى كه در اوج شكوفايى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال خود زد.

فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله در وجود اين بانوى پارسا، مادر خود را مى ديدند، و رنج فقدان مادر را كمتر احساس مى كردند. ام البنين سلام الله عليه ، فرزندان دخت گرامى رسول اكرم صلى الله عليه و آله را بر فرزندان خود كه نمونه هاى والاى كمال بودند مقدم مى داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى كرد.

تاريخ جز اين بانوى پاك كسى را به ياد ندارد كه به اصطلاح فرزندان هووى خود را بر فرزندان خويش مقدم بدارد. ليكن ام البنين سلام الله عليه توجه به فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله را فريضه اى دينى مى شمرد، زيرا خداوند متعال در كتاب خود همگان را به محبت آنان دستور داده (١٠٤) ،و آنان امانت و ريحانه رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند (١٠٥). ام البنين با درك عظمت آنان به خدمتشان قيام كرد و در اين راه از بذل آنچه در توان داشت دريغ نورزيد.

گويند همان روز كه پاى در خانه مولا عليه السلام گذاشت ، حسنين عليه السلام هر دو مريض بوده و در بستر افتاده بودند. اما عروس تازه ابو طالب عليه السلام به محض آنكه وارد خانه شد خود را به بالين آن دو عزيز عالم وجود رسانيد و همچون مادرى مهربان به دلجويى و پرستارى آنان پرداخت (١٠٦) . چنانكه گفته مى شود خود نيز پس از چندى به مولا پيشنهاد داد كه به جاى فاطمه ، كه اسم قبلى واصلى وى بوده ، او را ام البنين صدا زند، تا حسنين عليه السلام از ذكر نام اصلى او توسط مولا عليه السلام به ياد مادر خويش ، فاطمه زهرا سلام الله عليه ، نيفتاده و در نتيجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعى نگردد و رنج بى مادرى آنها را آزار ندهد!

اهل بيت عليه السلام ، و ام البنين سلام الله عليه

محبت بى شائبه ام البنين سلام الله عليه در حق فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و فداكاريهاى فرزندان او در راه سيد الشهداء عليه السلام ، در تاريخ بى پاسخ نماند. اهل بيت عصمت و طهارت در احترام و بزرگداشت آنان كوشيدند و از قدردانى نسبت به آنان چيزى فرو گذار نكردند.

شهيد كه از فقهاى قله پوى شيعه است ، مى گويد: ام البنين سلام الله عليه از زنان با فضيلت و عارف به حق اهل بيت عليه السلام بود. وى محبتى خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستى آنان كرده بود. آنان نيز براى او جايگاهى والا و موقعيتى ارزنده قائل بودند. زينب كبرى سلام الله عليه پس از رسيدن به مدينه به محضرش شتافت و شهادت چهار فرزندش را تسليت گفت چنانكه در اعياد نيز، براى اداى احترام ، به محضرش ‍ مشرف مى شد.

رفتن نواده رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، شريك نهضت حسينى و قلب طپنده قيام امام حسين عليه السلام يعنى زينب كبرى عليه السلام ، نزد ام البنين سلام الله عليه و تسليت گفتن شهادت فرزندان برومندش ، نشان دهنده منزلت والاى ام البنين سلام الله عليه نزد اهل بيت عليه السلام است .

ام البنين سلام الله عليه واسطه فيض الهى

اين بانوى بزرگوار نزد مسلمانان جايگاهى ويژه دارد، و بسيارى از انان معتقدند او را نزد خداوند منزلتى والاست و اگر دردمندى او را به درگاه حضرت بارى تعالى شفيع و واسطه قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد. لذا به هنگام سختيها و درماندگيها، اين مادر فداكار را شفيع خود قرار مى دهند. البته بسيار هم طبيعى است كه ام البنين سلام الله عليه نزد پروردگار مقرب باشد تا زيرا وى فرزندان پاره هاى جگر خود را خالصانه در راه خدا و استوارى دين حق تقديم داشته است (١٠٧) در خلال كراماتى كه در بخش سوم كتاب حاضر آمده ، با جلوه هايى از مقام والاى ام البنين سلام الله عليه در عالم معنا آشنا خواهيم شد.

سلسله نسب ام البنين سلام الله عليه

وى فاطمه دختر حزام (١٠٨) بن خالد بن ربيعه بن وحيد بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است .

مادر او شمامه (١٠٩) از خانواده سهل بن عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب مى باشد و جده هايش عبارتند از:

جده اول : عمره دخت طفيل بن مالك احزام بن جعفر كلاب .

جده دوم : كبته دخت عروة الرحال فرزند جعفر بن كلاب .

جده سوم : ام خشف دخت ابى معاوية فارس هزار بن عبادة بن عقيل بن كلاب .

جده چهارم : فاطمه دخت جعفر بن كلاب (١١٠)

جده پنجم : عاتكه دخت عبدالشمس بن عبد مناف بن قصى ، جده حضرت رسول صلى الله عليه و آله است كه در عمدة الطالب نام او را فاطمه دانسته است .

جده ششم : آمنه دخت وهب بن عمير بن نصر بن قعين بن حرث بن ثلعبه بن ذودان بن اسد بن خزيمه .

جده هفتم : دخت جحدر بن ضبيعه اغر بن قيس بن ثلعبية بن عكاية بن صعب بن على بن بكر بن وائل بن ربيعه بن نزار، جد حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله .

جده هشتم : دخت ملك بن قيس بن ثعلبه .

جده نهم : دخت الراءسين : خشين بن ابى عصم بن سمح بن فزاره (در قاموس اللغة خشين بن لاى ، و در تاج العروس لاى بن عصيم آمده است ).

جده دهم : دخت عمر بن صرمة بن عوف بن سعد بن ذبيان بن بغيض بن ريث بن غطفان .

اينان جده هاى ام البنين سلام الله عليه ، مادر ابوالفضل العباس عليه السلام ، هستند كه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين از ايشان ياد كرده است تاريخ گواهى مى دهد كه پدران و داييهاى ام البنين سلام الله عليه در دوران قبل از اسلام جزو دليران عرب محسوب مى شده اند و مورخان آنان را به دليرى و جلادت در هنگام نبرد ستوده اند. افزون بر اين ، آنان علاوه بر شجاعت و قهرمانى ، سالار و بزرگ پيشواى قوم خود نيز بوده اند، آنچنان كه سلاطين زمان در برابرشان سر تسليم فرود آورده اند. اينان همانانند كه عقيل به امير المؤ منين عليه السلام گفت : در ميان عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمانتر يافت نشود (١١١).

امير المؤ منين عليه السلام نيز مقصودش از آن پرس و جو آن بود كه زنى را به همسرى خويش برگزيند كه زاده دلاوران عرب باشد، چرا كه مسلم است سرشت و خصايص ‍ اجداد به فرزندان منتقل مى شود، و فرزندان نيز آن ويژگيها را به نسلهاى بعدى منتقل مى سازند. بر اين اساس است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: دايى به منزله يكى از دو زوج است (يعنى دايى نيز چون پدر و مادر، در صفات و اخلاق طفل مؤ ثر است ) پس براى جايگاه نطفه خود همسرى شايسته برگزينيد.

در اينجاست كه مى بينيم در وجود شريف ابوالفضل عليه السلام دو گونه شجاعت در هم آميخته است : ١. شجاعت هاشمى و علوى كه ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدر سرور اوصيا به او رسيده ؛ و ٢. شجاعت عامرى كه از جانب مادرش ام البنين سلام الله عليه ارث برده است ، زيرا كه در ميان تيره مادريش جدى پيراسته چون عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب (جد ثمامه مادر ام البنين ) بوده است كه به سبب قهرمان سالارى و شجاعتش او را ملا الاءسنة يعنى كسى كه سر نيزه ها را به بازى مى گيرد، مى ناميدند. اين لقب را نخستين بار حسان در باب او به كار برد، چون ديد كه يك تنه با شجاعانى كه او را احاطه كرده بودند پيكار مى كند، و لذا گفت : وى سر نيزه ها را با دستش به بازى گرفته است .

نيز از اوس بن حجر نقل شده كه درباره عامر گفته است :

يلاعب اطراف الاءسنة عامر

فراح له حظ الكتائب اءجمع

عامر سر نيزه ها را به بازى مى گيرد، پس او در كار آيى و توان نظامى ، به تنهايى يك لشگر را در خود جمع دارد.

عامر بن مالك همان كسى است كه برادر زاده اش ، عامر بن طفيل ، با علقمة بن علاثه قرار گذاشتند كه هر كدام نسبت و حسب افتخارآميزترى داشت و به نفع او حكم شد، صد شتر از ديگرى بستاند. بدين منظور، هر يك ، يكى از پسران خود را نزد مردى از بنى وحيد به گرو گذاشتند (و ضمانت و رهن نيز از آن هنگام داير گرديد). چون ابن طفيل در اين مورد از عمويش ، عامر بن مالك ، كمك خواست ، اين مرد دلير نعلين خود را به او داد و گفت : براى تعيين شرافت خود از اين نعلين كمك بگير، زيرا من با آن چهل مرباع را به دست آورده ام (١١٢).

مرباع ، ربع غنائم جنگى ئى بوده است كه پس از پيروزى يك قوم بر قوم ديگر در زمان جاهليت به رئيس قبيله مى رسيد. اين نعلين ، مخصوص رئيس و پيشواى قوم بوده كه در ايام نبرد آن را مى پوشيده است ، والا مزيتى نداشته كه براى تعيين افتخار و مباهات به نسبت به كار رود.

ديگر از اجداد مادرى حضرت ابوالفضل عليه السلام ، عامر بن طفيل بن مالك بن كلاب ، برادر عمره : جده اول ام البنين سلام الله عليه مى باشد كه فوقا از او ياد شد.

او گراميترين مردم در عصر خود و نام آورترين شجاعان و دلاوران عرب بود. حتى گويند كه : هرگاه يكى از اعراب نزد قيصر روم مى رفت قيصر به او مى گفت :

تو با عامر بن طفيل نسبتى دارى ؟ اگر وى ميان خود و عامر نسبتى بر مى شمرد، گراميش كمى شمرد و صله و احسان به او مى كرد، و الا روى خوش به او نشان نمى داد. (١١٣)

نيز از اجداد مادرى ام البنين سلام الله عليه ، عروة الرحال فرزند عتبة بن جعفر بن كلاب ، پدر كبشه : جده دوم اين بانو مى باشد. عروه با پادشاهان رفت و آمد بسيار داشت و او را نزد آنها پايگاه و منزلتى رفيع بود، و به همين خاطر هم او را رحال (يعنى جهانگرد) ناميده اند.

از ديگر نياكان ام البنين ، طفيل : فارس قرزل است كه پدر عمره (جده اول اين بانوى بزرگوار) مى باشد. او نيز در شجاعت و قهرمان سالارى زبانزد همگان بوده و با ملاعب الاءسنة ربيعه ، عبيده ، و معاويه (پسران جعفر بن كلاب ) برادر بوده است گويند: يك روز صبح آنان بر نعمان بن منذر (امير مشهور عرب ) وارد شدند و مشاهده كردند كه يكى از ياران و همنشينان امير، موسوم به ربيع بن زياد عبسى ، با امير مشغول غذا خوردن است آنان مطلع شده بودند كه ربيع نزد حاكم ايشان سعايت كرده است لبيد، كوچكترين فرزند ربيعه (يكى از برادران ياد شده )، اشعارى در مدح طائفه و عموهاى خويش و ذم ربيع بن زياد سرود كه نعمان و ديگر همنشينانش بر او انكار نورزيدند، و اين به لحاظ شرافت و بزرگمنشى غير قابل انكار آنان بود. حتى پس از اين ماجرا، امير آن شخص ‍ سخن چين را از خود راند و ابياتى در توبيخ او سرود.

ام البنين سلام الله عليه همسرى جز اميرالمؤ منين على عليه السلام برنگزيد

گروهى از مورخين برآنند كه اميرالمؤ منين عليه السلام با ام البنين سلام الله عليه ، دختر حزام عامريه ، بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله عليه ازدواج نمود. (١١٤) دسته اى ديگر مى گونيد كه اين امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده است (١١٥) اما در هر حال ، مسلم است كه اين ازدواج بعد از صديقه كبرى سلام الله عليه صورت گرفته است ، زيرا تا فاطمه سلام الله عليه زنده بود خداوند ازدواج با زنان را بر اميرالمؤ منين عليه السلام حرام نموده بود. (١١٦)

ام البنين داراى چهار پسر به نامهاى عباس ، عبدالله جعفر، و عثمان گرديد كه سرور همه آنان حضرت عباس عليه السلام مى باشد. اين بانوى بزرگوار، بعد از امير المؤ منين على عليه السلام مدتى طولانى زنده بد و با كسى نيز ازدواج نكرد؛ همچنانكه امامه و اسماء بنت عميس و ليلى نهشيله چنين نمودند و اين چهار زن آزاده ، كمال وفادارى را در حق شوى و سرورشان امير المؤ منين على عليه السلام انجام دادند. (١١٧) حتى يك بار مغيرة ين نوفل و يك بار نيز ابو هياج بن سفيان از امامه خواستگارى كردند، اما او امتناع ورزيد و حديثى از على عليه السلام نقل كرد كه همسران پيامبر و جانشينش بعد از مرگ ايشان نبايد به همسرى كسى درآيند، بر پايه اين سفارش ، زنان وارسته مزبور، تن به ازدواج با كسى ندادند. (١١٨)

در باب عظمت مقام و علو معرفت حضرت ام البنين سلام الله عليه به مقام و موقعيت اهل بيت عليه السلام همين بس نوشته اند: چون ازدواج اميرالمؤ منان عليه السلام در آمد، امام حسن و امام حسين عليه السلام بيمار بودند، و او بسان مادرى دلسوز و پرستارى مهربان به مراقبت و دلنوازى از آنان پرداخت ؛ و چنين امرى از همسر سرور اهل ايمان ، كه از انوار معارف حضرتش بهره ها گرفته ، در بوستان علوى تربيت يافته و به آداب و اخلاق مولاى متقيان عليه السلام مؤ دب متخلق شده ، شگفت نيست .