پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا0%

پژوهشی در حیا نویسنده:
گروه: کتب متفرقه

پژوهشی در حیا

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 19575
دانلود: 2951

توضیحات:

پژوهشی در حیا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19575 / دانلود: 2951
اندازه اندازه اندازه
پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا

نویسنده:
فارسی

فصل چهارم : کم‌رویی ؛ پیامدها و راه درمان

پیامدهای کم‌رویی

پیامد اصلی و کلّی کم‌رویی ، محرومیت است همان گونه که پیش از این گفتیم ، موضوع کم‌رویی ، افعال نیک و کارهای پسندیده‌ای است که فرد به جهت ضعف و ناتوانی خود ، از انجام دادن آنها شانه خالی می‌کند موضوع حیا ، فعل قبیح و پیامد آن ، «مصونیت» بود ؛ ولی موضوع کم‌رویی ، فعل نیک و پیامد آن ، «محرومیت» است وقتی کسی از انجام دادن کار نیک خودداری کند ، محرومیت را برای خود به ارمغان آورده است به همین جهت ، امام علی علیه‌السلامکم‌رویی را قرین با محرومیت دانسته 1 و آن را مایه حرمان معرّفی کرده 2 و فرموده است : مَن استَحیا حُرِمَ 3 هر که کم‌رو باشد ، محروم خواهد ماند .

این محرومیت را در همه اموری که تا به حال ذکر کردیم ، می‌توان مشاهده کرد. - 1 - «قرنت الهیبة بالخیبة والحیاء بالحرمان ؛ ترس با زیان و حیا با محرومیتْ همراه است» (نهج البلاغه ، حکمت 21 ؛ عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ، ج 2 ، ص139) «الحیاء مقرون بالحرمان ؛ حیا با حرمانْ همراه است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 350 و 6714) 2 - «الحیاء محرمة ؛ حیا ، مایه محرومیت است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 139) 3 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 7678 . به بیان دیگر ، کم‌رویی ریشه در ضعف دارد و عجز و ناتوانی ، منشأ خسارت‌های بسیار است علی علیه‌السلامسخنان حکیمانه‌ای در این باره دارد ایشان در جایی از عجز (ناتوانی) به عنوان آفت حیا یاد می‌کند 1 و از آن به عنوان عامل تضییع (تباه شدن) و فوت (از دست رفتن) خواسته‌ها نام می‌برد 2 و در سخن دیگری ، آن را خواری می‌شمارد 3 و لذا از آن به عنوان «بدترین مَرکب» یاد می‌کند 4 حال اگر حیا بر مَرکب ضعف و ناتوانی بنشیند ، رهاوردی جز ضایع شدن سرمایه‌ها و به دست نیاوردن خواسته‌ها و در یک کلام ، پیامدی جز محرومیت نخواهد داشت .

درمان کم‌رویی

در درمان کم‌رویی ، از امور زیر می‌توان استفاده کرد : 1 اگر کم‌رویی ریشه در ضعف دارد ، بهترین راه درمان آن ، برطرف کردن آن ناتوانی است بدین منظور ، باید از روش‌های تقویت‌کننده جرئت ، استفاده کرد یکی از این روش‌ها ، کوچک کردن مسئله است این امر می‌تواند به فرد کمک کند تا توان خود را متناسب با موضوع بداند و لذا از انجام دادن آن ، احساس ناتوانی نکند روش دیگر ، مواجه شدن با موضوع است فرد کم‌رو به جهت ضعفی که دارد ، از انجام دادن آن کار در هراس است و یکی از راه‌های رفع ترس ، مواجه شدن با موضوع ترس است امام علی علیه‌السلاممی‌فرماید 1 - «العجز آفة ؛ ناتوانی آفت است» (دستور معالم الحکم ، ص 19) 2 - «العجز سبب التضییع ؛ ناتوانی ، سبب از بین رفتن است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 416) «العجز اضاعة ؛ ناتوانی ، تباه کردن است» (همان ، ح 118) «العجز مضیعة ؛ ناتوانی تباه کننده است» (همان ، ح 170) . «ثمرة العجز فوت المطلب ؛ میوه ناتوانی ، از دست رفتن موضوع است» (همان ، ح 4597) 3 - «العجز مهانة ؛ ناتوانی ، خواری است» (الخصال ، ج 2 ، ص 506) 4 - «العجز شر مطیة ؛ ناتوانی ، بدترین مَرکب است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 655) إذا هِبتَ أمرا فَقَع فیهِ . 1 هر گاه از چیزی ترسیدی ، خود را در آن بیفکن .

2 آشنا کردن فرد با منافع کاری که از آن شرم می‌کند و محرومیت‌هایی که کم‌رویی در پی دارد ، می‌تواند او را نسبت به ترک کم‌رویی تشویق کند اگر فرد کم‌رو بداند چه منافعی را از دست می‌دهد و چه محرومیت‌هایی را برای خود به ارمغان می‌آورد ، به احتمال زیاد ، دست از آن می‌کشد به همین جهت ، رسول خدا ، برخی از اموری را که مورد کم‌رویی قرار می‌گیرند ، به نان خوردنْ تشبیه می‌نمایَد و بدین صورت ، اهمّیت آن را بیان می‌کند 2 یا وقتی علی علیه‌السلاممی‌خواهد بگوید که از دانستن آنچه نمی‌دانید ، شرم نکنید ، به ارزش علم و نقش آن در شخصیت و منزلت انسان ، اشاره می‌کند و می‌فرماید : فَإِنَّ قیمَةَ کُلِّ امرِیً?مایَعلَمُ . 3 زیرا ارزش هر کس به آن چیزی است که می‌داند .

3 کمک کردن به فرد کم‌رو می‌تواند از شرم او بکاهد مثلاً کسی که تازه ، وارد جمعی ناآشنا شده ، نوعی هراس و اضطراب دارد و ممکن است دچار کم‌رویی گردد حال اگر کسانی که در جلسه حاضر هستند ، باب گفتگو را باز کنند و او را به سخن بگیرند ، کم کم ، هراس او به اُنس تبدیل می‌شود و کم‌رویی وی برطرف می‌گردد به همین جهت ، حضرت علی علیه‌السلاممی‌فرماید : لِکُلِّ داخِلٍ دَهشَةٌ ؛ فَابدَؤُوا بِالسَّلامِ 4 هر وارد شونده‌ای سرگشته است پس شما (حاضران) ، آغاز به سلام کنید 1 - نهج البلاغه ، حکمت 175 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 362 2 - «لایستحی الشیخ أن یتعلّم العلم ، کما لایستحیی أن یأکل الخبز ؛ سالخورد نباید از آموختنْ شرم کند ، همان گونه که از خوردن نان ، شرم نمی‌کند» (الفردوس ، ج 5 ، ص 73 ، ح 7494) 3 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 2787 4 - همان ، ح 7314 .

بخش چهارم : بی‌حیایی

فصل اوّل : ماهیت بی‌حیایی

تعریف بی‌حیایی

عناصر تشکیل‌دهنده بی‌حیایی ، تقریبا همان عناصر تشکیل دهنده حیا هستند ؛ به این معنا که در بی‌حیایی ، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبیح است ، بر خلاف کم‌رویی که در آن ، صحبت از فعل نیک بود تنها فرقی که دارند ، این است که فرد بی‌حیا ، از انجام دادن فعل قبیح ، شرم نمی‌کند بنا بر این ، بی‌حیایی ، یعنی مبادرت به کار قبیح در حضور دیگران ، بدون هیچ گونه نگرانی برخی افراد ، هیچ باکی ندارند که مردم ، آنان را در حال بدکارگی ببینند 1 اینان ، افراد بی‌حیایی هستند که اگر در حال گناه دیده شوند ، هیچ گونه تأثّر قلبی ـ شبیه آنچه در حیا گفته شد ـ پیدا نمی‌کنند فرد بی‌حیا ، برای حضور دیگران ، هیچ ارزشی قائل نیست و نظارت آنان ، او را از انجام‌دادن کار قبیح ، باز نمی‌دارد به بیان دیگر ، تفاوت میان حیا و بی‌حیایی ، در عنصر بازدارندگی است در حیا ، فرد به جهت حضور و نظارت دیگرن ، از انجام دادن کار قبیح ، بازداشته می‌شود ؛ امّا در بی‌حیایی ، هیچ گونه بازدارندگی‌ای وجود ندارد ؛ بلکه فرد به راحتی و با کمال شهامت در برابر دیگران ، به کار قبیح ، مبادرت می‌کند این حقیقت ، هنگام بررسی  امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : «شر الناس من لایبالی أن یراه الناس مسیئا ؛ بدترینِ مردم ، کسی است که باکی ندارد مردم ، او را در حال انجام دادن کار زشت ببینند» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 5702 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 295 ، ح 5277) مفاهیم اصلی بی‌حیایی ، روشن‌تر می‌گردد .

مفاهیم اصلی بی‌حیایی

این بحث را نیز با الگوی چهار عنصریِ مفاهیم ، بررسی می‌کنیم :

1 شخص بی‌حیا

در بحث حیا ، ویژگی فرد ، «کرامت نفس» بود و در بحث کم‌رویی ، «ضعف نفس» و در این بحث ، ویژگی فرد بی‌حیا ، « لئامت (پستی) » است بی‌حیایی و پرده‌دری ، جز از افراد پَست برنمی‌آید فرد پَست ، هیچ حرمتی را نگه نمی‌دارد و حضور هیچ ناظری را محترم نمی‌شمرد کسی که از حرمت و کرامت نفس برخوردار باشد ، حرمت دیگران را پاس می‌دارد 1 و کسی که دارای نفسی خوار و پست باشد ، هیچ حریمی را پاس نمی‌دارد و هیچ حرمتی را نگه نمی‌دارد به همین جهت ، امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : اللَّئیمُ لایَستَحیی 2 فرومایه ، شرم ندارد .

بنا بر این ، فرومایگی شخص ، یکی از عناصر اصلی بی‌حیایی است بدون این عنصر ، بی‌حیایی شکل نمی‌گیرد ممکن نیست فرد کریم ، بی‌حیا باشد و سرّ آن نیز در این است که حیا کردن و حرمت نگه داشتن ، برای حفظ آبرو و حرمت خودِ فرد است در حقیقت ، کسی که حرمت نگه می‌دارد ، اعتبار و آبروی خود را از لکّه‌دار شدن ، مصون می‌سازد و این ، مخصوص انسان‌های کریم النفس است کسی که از کرامت نفس برخوردار نباشد ، برای حفظ آن نیز تلاش نخواهد کرد درست شبیه کسی که لباس آلوده به تن دارد و مشخّص است که چنین کسی از آلودگی  1 - در فرهنگ اسلام ، میان کرامت نفس و ضدّ ارزش‌ها رابطه معکوس وجود دارد اگر کرامت نفس وجود داشته باشد ، همه قبیح‌ها نزد فرد ، خوار و پست می‌گردد (ر ک : میزان الحکمة ، ج 3 ، ص 2683 / الکرم) 2 - غررالحکم ودررالکلم ، ح 1053 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 43 پرهیز ندارد مثلاً کسانی که در کارگاه‌ها و تعمیرگاه‌ها کار می‌کنند و لباس کاری به تن دارند که معمولاً کثیف و آلوده است ، از کثیف و آلوده شدن آن باکی ندارند ؛ امّا اگر کسی که لباس تمیز ، سفید و زیبایی بر تن دارد ، وارد این گونه مکان‌ها گردد ، به شدّت مراقب است که لباسش آلوده نشود در بحث بی‌حیایی نیز همین گونه است کسی که پوششی از کرامت دارد ، آن را از آلوده شدن نگه می‌دارد و اگر در منظر دیگران ، نَمی از آلودگی و غباری از کثیفی بر وی بنشیند ، شرم می‌کند و سریعا درصدد جبران آن برمی آید ؛ امّا اگر کسی از نفسی آلوده برخوردار باشد و پوششی از فرومایگی بر جان خویش داشته باشد ، از آلوده‌تر شدن آن ، باکی نخواهد داشت چنین شخصی ، آبرو و اعتباری ندارد تا مراقب آن باشد و به همین جهت ، از انجام دادن هیچ کاری شرم نخواهد کرد نکته دیگر این که وجهه اجتماعی ، از عوامل مؤثّر در حیای فرد است ممکن است کسی از شخصیت بالایی برخوردار نباشد ؛ امّا در میان مردم ، آبرو و اعتباری داشته باشد همین جایگاه وی نزد افکار عمومی و همین تصویری که مردم از وی دارند ، عامل بازدارنده‌ای است که شرم و حیا را برمی‌انگیزد چنین شخصی ، مراقب است که وجهه خود را نزد دیگران ، خراب نکند بنا بر این ، در فرض « لئامت پنهان و کرامت آشکار » ، باز هم امکان بروز حیا وجود دارد ؛ امّا اگر فرومایگی فرد ، آشکار باشد و از وجهه و اعتبار اجتماعی برخوردار نباشد ، دلیلی برای حرمت نگه داشتن وجود نخواهد داشت او چیزی در میان مردم ندارد تا آن را حفظ کند بنا بر این ، فرومایگی آشکار ، موجب بی‌حیایی می‌گردد البته همواره این گونه نیست که نبودِ اعتبار اجتماعی ، موجب بی‌حیایی گردد ممکن است کسی در میان مردمْ آبرویی نداشته باشد ؛ امّا اگر همین شخص از حرمت و کرامت نفسانی برخوردار باشد ، باز هم اهل شرم خواهد بود این ، تفاوتِ میان کرامت و فرومایگی است کرامت ، عامل حیاست و فرومایگی ، عامل بی‌حیایی با این حال ، فرومایگی اگر آشکار نشود و پنهان بماند ، موجب بی‌حیایی نمی‌شود ؛ چرا که اعتبار اجتماعی ، همچنان وجود دارد امّا کرامت نفس ، اگر آشکار هم نگردد ، باز ، موجب حیا می‌گردد ؛ یعنی کرامت نفس برای برانگیختن شرم ، نیازی به آشکار شدن ندارد ؛ امّا فرومایگی تا آشکار نشود ، موجب بی‌شرمی نمی‌گردد عامل بی شرمی تا آشکار نگردد ، تأثیری نخواهد داشت و عامل شرم ، حتّی اگر آشکار نگردد ، تأثیر خواهد داشت به بیان دیگر ، در این بحث ، چهار حالت فرضی وجود دارد : اوّل ، فرومایگی درونی و بی‌اعتباری اجتماعی دوم ، کرامت درونی و اعتبار اجتماعی سوم ، فرومایگی درونی و اعتبار اجتماعی. چهارم ، کرامت درونی و بی‌اعتباری اجتماعی. جز در فرض اوّل ، در فرض‌های سه‌گانه دیگر ، حیا می‌تواند وجود داشته باشد در فرض دوم ، روشن است حیا وجود دارد ؛ چون کرامت درونی و اعتبار اجتماعی ، هر دو وجود دارند در فرض سوم ، هر چند شخص در درون ، فرومایه و خطاکار است ، امّا چون اعتبار اجتماعی او هنوز باقی است ، ممکن است از مردم ، شرم کند و امّا در حالت چهارم ، هر چند اعتبار اجتماعی وجود ندارد و جای آن هست که فرد از مردم حیا نکند ، امّا چون کرامت درونی دارد ، از خود ، شرم دارد و بی‌حیایی نمی‌کند بنا بر این ، در تمام موارد حیا ، سخن از کرامت است : یا کرامت از نظر مردم یا کرامت درونی و یا هر دو امّا در جایی که کرامت درونی وجود ندارد و از اعتبار اجتماعی هم خبری نیست ، بی‌حیایی شکل می‌گیرد این ، ویژگی فرد بی‌حیاست .

2 فعل قبیح

دومین مفهوم اصلی در فرآیند بی‌حیایی ، فعل قبیح است بی‌حیایی در جایی به وجود می‌آید که پای فعل قبیح در میان باشد ، بر خلاف کم‌رویی که در آن ، صحبت از فعل نیک بود قبیح بودن امور ، گاهی شرعی است (یعنی تحت تأثیر عوامل فرهنگی و نژادی و زمانی نیست) و گاهی عرفی و فرهنگی است دسته اوّل ، توسط شرع تعیین می‌شود و دسته دوم ، توسط عرف و فرهنگ جامعه نکته دیگر این که شاید در تعریف فعل قبیح ، اختلاف‌هایی وجود داشته باشد ریشه این اختلاف ، در متفاوت بودن دیدگاه‌ها و ملاک‌هاست بنا بر این ، در ارزیابی افراد با شاخص حیا ، باید دیدگاه و ملاک خود فرد را مورد توجّه قرار داد ، نه دیدگاه ارزیاب را ؛ زیرا اگر کاری از نظر ارزیاب ، قبیح باشد ، ولی از نظر فرد ، قبیح نباشد ، انجام شدن آن توسط او ، نشانه بی‌حیایی نیست ، و ممکن است کاری از نظر ارزیاب ، قبیح نباشد ، ولی از نظر فرد ، قبیح باشد در این صورت ، انجام شدن آن از نظر ارزیاب ، نشانه بی‌حیایی نیست ؛ ولی در واقع ، نشانه بی‌حیایی فرد است ؛ چون او به کاری اقدام کرده که آن را قبیح می‌دانسته است البته می‌توان گفت که فلان فرهنگ ، فاقد حیاست و فلان فرهنگ ، آمیخته با حیا ؛ ولی وقتی در درون فرهنگ فاقد حیا قرار می‌گیریم و می‌خواهیم افراد آن را ارزیابی کنیم ، باید براساس فرهنگی که آنان قبول دارند ، ارزیابی و داوری کنیم مثلاً اگر کاری از فردْ سر بزند که واقعا قبیح باشد ، ولی از نظر فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند ، قبیح نباشد ، نمی‌توان آن فرد را بی‌حیا دانست ؛ زیرا لازمه تحقق بی‌حیایی ، اعتقاد داشتن به قُبح کار است ؛ یعنی این که اگر کسی را با قُبح کاری آشنا کردیم ، باز هم آن را انجام دهد به بیان دیگر ، بی‌حیایی باید ویژگی و صفت او شده باشد ، نه این که نسبت به یک کار ، آن‌هم براساس فرهنگ شخص دیگر ، بی‌حیا باشد شخصی که براساس فرهنگ خود ، کاری انجام می‌دهد که صحیح است ، بی‌حیا نیست ، هر چند فرهنگ او دچار مشکلاتی باشد و براساس فرهنگ درست ، کار او قبیح باشد دلیل آن نیز این است که اگر آن فرد ، توجیه شود ، از انجام دادن آن کار ، شرم خواهد کرد اگر ویژگی این فرد ، بی‌حیایی باشد ، حتّی در صورت توجیه هم نباید از آن شرم کند .

3 حضور و نظارت

همان گونه که نظارت ، یکی از ارکان حیا بود ، در بی‌حیایی نیز عنصر حضور و نظارت ، یکی از ارکان است انجام دادن هر فعل قبیحی ، نشانه بی‌حیایی نیست اگر فعل قبیح ، در حضور کس یا کسانی صورت پذیرد و یا نسبت به نظارتِ ناظران سنجیده شود ، بی‌حیایی صدق می‌کند اگر فرض کنیم که فعل قبیح ، بدون حضور ناظران انجام شده است ، نمی‌توان آن را بی‌حیایی نامید حتّی اگر فعل قبیح را بدون توجّه به ناظران موجود ارزیابی کنیم ، از مقوله حیا و بی‌حیایی بیرون است بنا بر این ، وقتی یک فعل قبیح در حضور کسانی صورت پذیرد که حرمت آنان لازم است ، بی‌حیایی صدق می‌کند نکته دیگر این که در بی‌حیایی باید میان فرد و ناظران در مورد قبح یک فعل ، اشتراک دیدگاه وجود داشته باشد اگر فردی که بی‌حیا نامیده می‌شود ، کاری انجام داده باشد که براساس دیدگاه ناظران ، قبیح است ، نه دیدگاه خود او ، نمی‌توان او را بی‌حیا دانست ؛ زیرا این کار از نظر او قبیح نبوده و او با این کار ، نسبت به ناظران ، گستاخی نکرده است همچنین اگر کاری که انجام می‌شود ، از دیدگاه حاضران ، قبیح نباشد ، ولی از دیدگاه فرد ، قبیح باشد ، نمی‌توان او را بی‌حیا ندانست ؛ زیرا هر چند کار او از نظر حاضران ، خالی از اشکال است ؛ امّا از نظر خود فرد ، قبیح است و او با این کار ، در برابر آنان بی‌باکی کرده است پس در جایی که فرد به تفاوت دیدگاه خود با دیدگاه ناظران آگاه نباشد ، ممکن است نشانه بی‌حرمتی و بی‌شرمی وی نسبت به حاضران تلقی گردد ؛ امّا اگر از این اختلاف آگاه باشد ، شاید بی‌حرمتی صدق نکند ؛ زیرا او کاری را برابر دیگران انجام داده که برای آنان ، قبیح نیست و او از این مطلب ، آگاه است در چنین مواردی ، راه تشخیص ، آن است که بررسی شود که آیا اگر او نسبت به این اختلاف ، آگاهی نمی‌داشت ، باز هم بدان اقدام می‌کرد ؟ اگر اقدام نمی‌کرد ، نشانه حرمت نگه داشتن وی است و اگر اقدام می‌کرد ، معلوم می‌شود ارزشی برای حاضران ، قائل نیست و این کار او بی‌حرمتی و بی‌شرمی به شمار می‌رود .

4 بازداری

اساسا در بی‌حیایی ، عنصر بازدارندگی وجود ندارد حضور و نظارت دیگران ، وقتی سبب بازداری فرد نشود ، بی‌حیایی نامیده می‌شود فرد بی‌حیا ، چون ارزشی برای خود و حاضران قائل نیست ، در حضور آنان نسبت به کار قبیح ، اقدام می‌کند و از این کار ، هیچ پروایی ندارد البته ممکن است این بی پروایی ، همیشه و همه جا و نزد همه کس ، اتّفاق بیفتد و ممکن است به تناسب شرایط ، متفاوت باشد در حالت اوّل ، فرد از بی‌حیایی مطلق برخوردار است ؛ امّا در حالت دوم ، بی‌شرمی وی نسبی است و در شرایط خاصّی رخ می‌دهد و لذا نمی‌توان او را به طور مطلق ، بی‌حیا دانست .

حیا ، کم‌رویی و بی شرمی ؛ تفاوت‌ها و شباهت‌ها

حیا ، عبارت است از ترک فعل قبیح به احترام فرد ناظر دو عنصر محوری باید در این تعریف ، مورد توجّه قرار گیرند : فعل قبیح و ناظر محترم در کم‌رویی ، عنصر ناظر ، وجود دارد ؛ ولی عنصر اوّل ـ که «کار قبیح» باشد ـ جای خود را به «کار نیک» داده است در حیا از کار قبیح ، شرم می‌شود و در کم‌رویی ، از کار نیک ؛ ولی هر دو در مسئله وجود ناظر و شرم از ناظر ، مشترک‌اند بی شرمی (بی‌حیایی) ، از این جهت که در آن ، صحبت از فعل قبیح است ، شبیه حیاست ؛ ولی از این جهت که فرد بی شرم از حضور ناظران ، شرم نمی‌کند ، با حیا و کم‌رویی تفاوت دارد .

فصل دوم : ویژگی‌های بی‌حیایی

بی‌حیایی دارای ویژگی‌های روانشناختی‌ای است که در این مجال ، به بیان آنها می‌پردازیم :

1 متأثّر نشدن

فرد باحیا از این که در حال ارتکاب فعل قبیح دیده شود ، متأثّر می‌شود ؛ امّا فرد بی‌حیا ، هیچ گونه تأثّری پیدا نمی‌کند و از این که در آن حال دیده شود ، ناخشنود نمی‌گردد گاه ممکن است کسی در خلوت به گناهی مشغول باشد و از این کار ، ناخرسند نبوده ، از نظر روانی هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد همین شخص ، اگر بداند که در منظر دیگران بوده است ، ممکن است با حالت انقباض (گرفتگی) و انکسار (آسیب‌پذیری) روانی رو به رو شود به بیان دیگر ، شخص باحیا ، نسبت به نظارت و حضور دیگران ، حسّاس است ؛ امّا شخص بی‌حیا نسبت به نظارت دیگران ، به هیچ عنوان حسّاس نیست و از این که در حال انجام دادن رفتاری زشت دیده شود ، ناراحت و نگران نمی‌شود چنین افرادی ، هیچ اهمّیت نمی‌دهند که در حضور دیگران ، چه می‌گویند و یا دیگران ، چه قضاوتی درباره آنان دارند به همین جهت ، در احادیث ، از این گونه افراد با تعابیر : «باکی ندارد که مردم ، او را در حال انجام دادن کار زشت ببینند» ، 1 «باکی ندارد که  امام علی علیه‌السلام : می‌فرماید : «قیل للعبد الصالح لقمان : أی الناس أشر ؟ قال : الّذی لایبالی أن یراه الناس مسیئا ؛ از بنده صالح خدا لقمان پرسیده شد : بدترینِ مردم کیست ؟ گفت : کسی که باکی ندارد مردم او را در حال انجام دادن کاری زشتی مشاهده کنند» (قصص الأنبیاء ، ص 197 ، ح 248 ؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 42 همچنین ، ر .ک : غررالحکم ودررالکلم ، ح 5702) چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند» 1 و «از آنچه گفته است یا درباره‌اش گفته‌اند ، شرمی ندارد» 2 و «از آنچه می‌گوید و یا درباره‌اش می‌گویند ، شرم نمی‌کند» 3 یاد شده است .

2 گستاخی و بی‌باکی

ویژگی دیگر این گروه ، گستاخی و بی باکی آنان است که از آن ، با عنوان «جری شدن» یاد می‌شود افراد باحیا ، برای نظارت دیگران اهمیّت ویژه‌ای در نظر می‌گیرند و هنگام حضور آنان ، پروا دارند و ملاحظاتی را در رفتارهای خود ، رعایت می‌کنند ؛ امّا فرد بی‌حیا ، هیچ ارزشی برای حضور و نظارت دیگران ، قائل نیست و هیچ پروایی از دیده شدن ندارد و لذا با گستاخی تمام ، در حضور دیگران ، به رفتار زشت ، اقدام می‌کند این گونه افراد ، هرگز به جهت آنچه انجام می‌دهند ، دچار اضطراب نمی‌شوند بخش مهمّی از روایات منقول از امامان معصوم علیهم‌السلام ، به این مبحث اختصاص دارد و در سخنان آنان ، گاهی به رفتارهای زشت ، از این دریچه نگاه شده و این گونه رفتارها مورد بررسی قرار گرفته است .

3 راضی بودن

ویژگی دیگر افراد گستاخ ، «رضایت» آنان از انجام دادن فعل قبیح است 1 - رسول خدا می‌فرماید : «إن اللّه حرّم الجنة علی کلّ فحاش بذی‌ء قلیل الحیاء ، لایبالی ما قال ولا ما قیل فیه ؛ خداوند ، بهشت را بر هر ناسزاگویِ بد دهانِ کم حیا حرام کرده است ؛ کسی که باکی ندارد که چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند» (الکافی ، ج 2 ، ص 323 ؛ تحف‌العقول ، ص44) 2 - ر .ک : الفردوس ، ج 3 ، ص 623 (ح 5947) ؛ المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 376 ؛ اُسد الغابة ، ج 3 ، ص 6 3 - ر .ک : مستدرک الوسائل ، ج 18 ، ص 89 ؛ مجمع الزوائد ، ج 10 ، ص 284 ؛ المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 315 ؛ الإصابة ، ج 3 ، ص 296 .

افراد عادی شاید مرتکب فعل قبیح شوند ؛ امّا معمولاً از انجام دادن آن ، اظهار رضایت نمی‌کنند رضایت از کار ناشایست ، ویژه افراد بی‌حیاست اینان ، نه تنها از آنچه کرده‌اند و می‌کنند ، متأثّر و شرمنده نمی‌شوند ، بلکه نسبت به آن ، راضی‌اند به همین جهت ، در احادیث ، رضایت از گناه ، بزرگ‌تر از خودِ گناه دانسته شده است 1 ممکن است یک رفتار زشت ، در اثر بی‌توجّهی و غفلت و لغزش شخص صورت گیرد ؛ امّا رضایت از آن ، نشانه بی‌اهمّیت بودن آن کار نزد وی است .

4 خرسند بودن

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا ، خرسند بودن آنان از انجام دادن کار ناشایست است افراد بی‌حیا ، نه تنها از کاری که انجام می‌دهند ، ناراحت نیستند ، بلکه از انجام دادن آن ، خرسندند خرسندی از انجام دادن فعل قبیح ، ویژگی افراد بی‌حیاست انجام دادن گناه ، زشت است و خرسند بودن از آن ، زشت‌تر اگر کسی مرتکب خطا شود ، ولی از آن خرسند نباشد ، شاید بی‌حیا نباشد ؛ امّا کسی که مرتکب خطا می‌شود و از آنچه انجام داده ، خرسند نیز است ، این نشانه بی‌حیایی اوست ارتکاب قبیح همراه با شرمساری ، بهتر از خرسندی از ارتکاب آن است در بخشی از روایات معصومان علیهم‌السلامبه مسئله خرسندی از گناه ، پرداخته شده و این امر ، مورد نهی قرار گرفته است 2  1 - امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید : « إیّاک والرضا بالذنب ؛ فإنّه أعظم من رکوبه ؛ بپرهیز از خرسندشدن به گناه ؛ چرا که این کار ، بزرگتر از انجام دادن گناه است» (أعلام الدین ، ص 299 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 161) 2 - امام علی علیه‌السلام می‌فرماید : «التبجّح بالمعاصی أقبح من رکوبها ؛ خرسندی از گناه ، زشت ‌تر از انجام دادن گناه است» (غررالحکم ودررالکلم : ح 2045) همچنین آن حضرت فرموده است : «لا وزر أعظم من التبجّح بالفجور ؛ هیچ گناهی بزرگ‌تر از خرسندی از بدکاری نیست» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 10762) نیز می‌فرماید : «لایفلح من یتبجَّح بالرذائل ؛ کسی که از رذایلْ خرسند گردد ، رستگار نمی‌شود» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 10705) خرسندی ، نشانه نبود غم و اندوه است وجود حیا ، انسان را نسبت به انجام دادن خطا حسّاس می‌کند و نسبت به خطای انجام شده ، غمگین و ناراحت امّا اگر کسی نه تنها احساس ناراحتّی ندارد ، بلکه خرسند نیز هست ، این ، نشانه گستاخی و بی‌حیایی اوست .

5 خندیدن

یکی دیگر از ویژگی‌های افراد بی‌حیا ، خندیدن به هنگام ارتکاب کار قبیح است برخی افراد بی‌حیا ، به گاه خطا ، قهق ای مستانه سر می‌دهند و بدین وسیله ، خوش‌حالی خود را آشکار می‌سازند رسول خدا ، این حالت را بدتر از خودِ گناه دانسته 1 و فرموده است : مَن أذنَبَ ذَنبا وهُوَ ضاحِکٌ ، دَخَلَ النّارَ وهُوَ باکٍ 2 هر که با لب خندان مرتکب گناه شود ، با چشم گریان ، وارد دوزخ می‌شود .

6 لذّت بردن

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا ، لذّت بردن از ارتکاب کار زشت است لذّت بردن از هر کار ، نشانه آن است که هیچ عامل دردآوری برای شخص وجود ندارد و او به هیچ عنوان ، تحت فشار نیست حیا ، عاملی است که فرد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و کار خطا را نزد وی ، تلخ می‌سازد و لذا اگر کسی از خطا کاری خود لذّت ببرد ، نشان از نبود حیا در وجود اوست به همین جهت ، در روایات منقول از معصومان علیهم‌السلام ، لذّت‌بردن از گناه ، مورد نکوهش قرار گرفته و به پیامدهای آن  1 - کنزالعمال ، ج 4 ، ص 261 (ح 10432) 2 - ثواب الأعمال ، ص 266 ؛ تنبیه الخواطر ، ج 1 ، ص 18 ؛ حلیة الأولیاء ، ج 4 ، ص 96 ؛ جامع الصغیر ، ج 2 ، ص 56 (ح 8382) ؛ الفردوس ، ج3 ، ص 578 (ح 5810) ؛ إرشاد القلوب ، ج 1 ، ص 185 اشاره شده است 1