پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا0%

پژوهشی در حیا نویسنده:
گروه: کتب متفرقه

پژوهشی در حیا

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 19570
دانلود: 2951

توضیحات:

پژوهشی در حیا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 36 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 19570 / دانلود: 2951
اندازه اندازه اندازه
پژوهشی در حیا

پژوهشی در حیا

نویسنده:
فارسی

بخش دوم : قلمرو حیا

فصل اوّل : حیا و خلوت

گاهی ممکن است انسان ، کاری را در خلوت انجام دهد که معمولاً در حضور دیگران از انجام دادن آن خودداری می‌کند و گاهی ممکن است کاری را در حضور دیگران انجام دهد که معمولاً در خلوت انجام نمی‌دهد معمولاً «مراعات» انسان ، در خلوت ، کاهش می‌یابد تقریبا برای همه این گونه است که جلوت و خلوتشان با هم تفاوت دارد چرا چنین است ؟ علّت این تفاوت در چیست ؟ در این بحث برآنیم تا خلوت را از منظر حیا کالبدشکافی کنیم و آسیب‌های آن را بشناسیم و راه‌کارهای مصون سازی آن را بیابیم در این فصل ، بحث‌های زیر مطرح می‌شوند : تعریف خلوت ، اقسام خلوت ، آسیب‌شناسی خلوت از منظر حیا ، و راه‌کارهای مصون‌سازی خلوت .

تعریف خلوت

خلوت ، دارای معانی سه‌گانه‌ای است که به ترتیب ، ذکر می‌شوند :

معنای اوّل خلوت

اوّلین چیزی که در تعریف خلوت به ذهن می‌رسد ، تنها بودن فرد و حضور نداشتن دیگران در کنار اوست وقتی در قلمروی که فرد در آن قرار دارد ، کس دیگری حضور نداشته باشد و او یکّه و تنها باشد ، آن قلمرو را می‌توان خلوت وی نامید معنای دوم خلوت

قلمروهای تک‌فردی را می‌توان خلوت نامید ؛ امّا همه خلوت ، این نیست در معرّفی مفاهیم اصلی حیا ، آن جا که مسئله نظارت را مطرح کردیم ، گفتیم که صِرف « وجود ناظر » ، شرم برانگیز نیست ؛ بلکه «درک نظارت موجود» ، شرم را برمی‌انگیزد 1 پس در فرایند برانگیختگی حیا ، میان «وجود نظارت» با «درک نظارت موجود» ، تفاوت است نظارت اگر وجود داشته باشد ، ولی درک نشود ، شرم برانگیز نخواهد بود ممکن است ناظری وجود داشته باشد ؛ امّا غفلت فرد از آن ، سبب شود که بودش همانند نبودش باشد حتّی گاهی ممکن است هیچ ناظری وجود نداشته باشد ؛ امّا «توهّم وجود ناظر» ، شرم برانگیز باشد پس نه صِرف وجود ناظر ، شرم برانگیز است ، و نه نبود آن منافات با شرم دارد اگر نظارت موجود ، درک نشود ، شرم‌برانگیز نخواهد بود و اگر توهّم وجود نظارت پیش بیاید ، شرم انسان برانگیخته می‌شود با توجّه به این بحث ، خلوت ، تعریف دیگری می‌یابد که البته منافاتی با تعریف پیشین ندارد ؛ بلکه فقط تکمیل شده و دقیق شده آن خواهد بود در این تعریف ، خلوت یعنی «درک نکردن نظارت» ، نه «وجود نداشتن نظارت» لازم نیست بدانیم نظارتی وجود ندارد تا خلوت ، حاصل شود ؛ بلکه اگر از نظارت ، آگاهی نداشته باشیم و نظارت موجود ، درک نشود ، باز هم خلوت حاصل می‌شود در این تعریف ، خلوت ، یک واقعیت خارجی نیست ؛ بلکه یک احساس روانی است اگر کسی در مجموعه تصوّرات خود به این احساس دست یابد که « تنها»ست ، احساس خلوت شکل می‌گیرد ؛ چه واقعا کسی حضور داشته باشد یا حضور نداشته باشد ممکن است کسی در برابر دوربین‌های کنترل کننده قرار  ر ک : بخش اول ، فصل دوم : ماهیت حیا داشته باشد ؛ امّا از وجود آنها بی‌خبر باشد و احساس تنهایی کند همین احساس ، سبب می‌شود تا قلمروی را که در آن قرار دارد ، یک خلوتگاه بداند در حقیقت ، خلوت در قلمرو ذهن او شکل گرفته است ، نه در عالم خارج .

معنای سوم خلوت

تاکنون گفتیم گاهی نظارت ، وجود ندارد و گاهی نظارت موجود ، درک نمی‌شود و در هر دو صورت ، مفهوم خلوت ، صدق می‌کند اکنون پرسشْ این است که : آیا هر نظارتی و نظارت هر کسی ، شرم برانگیز است ؟ آیا اگر کسی ( هر کس که باشد ) حضور داشته باشد و حضور وی توسط فرد ، درک شود ، قطعا شرم را در پی خواهد داشت ؟ پاسخ این پرسش ، منفی است گاهی در قلمرو خصوصی فرد ، کس یا کسانی حضور دارند که وی از حضور آنان ، آگاه است ؛ امّا نه تنها از انجام دادن کار خلاف ، شرم نمی‌کند ، بلکه اساسا آنان به همین منظور ، دور هم جمع شده‌اند گاهی عدّه‌ای دور هم جمع می‌شوند و دور از چشم دیگران ، به کاری مشغول می‌شوند که نابه‌هنجار و نارواست این جمع نیز خود ، یک خلوت است ؛ خلوتی از دید دیگران که ارتکاب فعل نابه‌هنجار را تسهیل می‌کند پس هر حضوری را نمی‌توان شرم‌برانگیز دانست بنا بر این ، خلوت به معنای نبود یا درک نکردن نظارت هر کسی نیست ؛ بلکه به معنای نبود یا درک نکردن نظارت کسی است که حضور او بازدارنده است پیش از این گفتیم که از یک جهت ، نظارت بر دو گونه است : یکی نظارت بازدارنده و شرم‌برانگیز ، و دیگری نظارت خنثا و بی‌اثر حضور و نظارتی که در گروه‌های مرتکب منکَرات وجود دارد ، از نوع دوم است در چنین مواردی ، در حقیقت ، یک گروه ، خلوت گُزیده ، به دور از چشم دیگران به فعل مورد نظر مشغول می‌شوند آنان در حضور خودشان مرتکب فعل نابه‌هنجار می‌شوند ؛ امّا در حضور دیگران به چنین کاری دست نمی‌زنند و این ، یعنی آنان از دیگران خلوت گُزیده‌اند ، نه از همکیشان خود از این رو ، می‌توان گفت که نبودن یا درک نکردن نظارت مزاحم و بازدارنده نیز خلوت را شکل می‌دهد ، هر چند یک فرد ، تنها نباشد هر جا که «نظارت بازدارنده» وجود نداشته باشد و یا اگر وجود دارد ، درک نشود ، باز هم مفهوم خلوت بر آن صدق می‌کند از مجموع آنچه گفته شد ، می‌توان نتیجه گرفت که خلوت ، دارای مراتبی سه‌گانه است : اوّل ، نبود هیچ ناظری ( خلوت : یک واقعیت خارجی ) ، دیگری درک نکردن نظارت موجود ( خلوت : یک احساس ) ؛ و سوم ، خلوت از نظارت بازدارنده (خلوت گروهی) .

اقسام خلوت

با توجّه به تعریفی که از خلوت ارائه شد ، می‌توان گفت که خلوت بر دو قسم است : خلوت‌های فردی و خلوت‌های جمعی گاهی کسی به تنهایی خود را از دید دیگران پنهان می‌کند و خلوت می‌گزیند ، و گاهی همراه با همکیشان خود ، از دیگران کناره‌گیری کرده ، به خلوت می‌روند در قِسم دوم ، مسئله «گروه‌های اجتماعی» معنا پیدا می‌کند گروه‌های اجتماعی بر اساس یک نقطه مشترک ، دور هم جمع می‌شوند اگر این امر مشترک از امور نابه‌هنجار باشد ، ممکن است از انجام دادن آن در حضور دیگران پرهیز کنند ؛ امّا در جمع خود ، دلیلی برای شرم و پرهیز نمی‌بینند همان گونه که پیش از این گفتیم ، انجام دادن فعل قبیح در حضور کسی شرم برانگیز است که معتقد به قُبح آن باشد اگر فرد ناظر ، قبحی برای آن کار قائل نباشد ، حضور وی شرم برانگیز نخواهد بود بنا بر این ، شرم برانگیز بودن و بازدارنده بودن یک حضور ، مشروط به قبیح بودن آن نزد وی است مثلاً اگر ارتباط غیر مشروع با جنس مخالف در هر سطحی که باشد ، در یک فرهنگْ قبیح باشد ، انجام دادن آن در حضور این فرهنگ ، شرم‌آور است ؛ امّا همین کار در فرهنگ دیگری شرم‌برانگیز نیست ؛ بلکه شاید پرهیز از آن ، قبیح باشد و نشانه کم‌رویی دانسته شود همچنین برای مثال ، نماز خواندن در جمع مسلمانان معتقد ، راحت است ؛ امّا انجام دادن همین کار در جمع کسانی که پایبند نیستند و یا اساسا مسلمان نیستند ، ممکن است شرم‌برانگیز باشد برخی افراد از خواندن نماز در حضور دیگران ، خجالت می‌کشند و گاهی حتّی از این که دیگران متوجّه نماز خواندن آنها شوند ، خجالت می‌کشند و ممکن است آن را انکار نیز بکنند همه اینها به دلیل تفاوت ارزش‌ها میان ناظر و انجام دهنده کار است این تفاوت ، اقسام خلوت را به خوبی تبیین می‌کند گاهی کسی از همه ، کناره‌گیری می‌کند و به انجام دادن کار نابه‌هنجار ، مشغول می‌شود ، و گاهی همراه با افرادی که با او هم‌عقیده‌اند ، از دیگر افراد ، جدا می‌شود و خلوت می‌گزیند دلیل این امر ، متفاوت بودن ارزش‌هاست انسان از کسی که با او اختلاف ارزشی دارد ، دوری می‌گزیند و به انجام دادن فعل مورد نظر می‌پردازد و با کسانی که با وی تساوی ارزشی دارند ، جمع شده ، به انجام دادن فعل مورد نظر ، همّت می‌گمارند بنا بر این ، خلوت بر دو قِسم است : خلوت‌های فردی و خلوت‌های جمعی هر دو قِسم خلوت ، در روایات مطرح شده است گاهی صحبت از تنها بودن فرد شده و از خلوت این چنینی نهی شده است 1 و گاهی مثلاً از خلوت با نامحرم ، نهی شده 2 که همان خلوت جمعی است وجه مشترکِ هر دو ، «خلوت برای گناه» یا «خلوتِ زمینه‌ساز گناه» است که در برخی روایات بدان اشاره شده است 3  1 - ر ک : الکافی ، ج 6 ، ص 534 و 533 ؛ بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 173 2 - ر ک : کنزالعمّال ، ح 16 ، ص 154 (ح 44188) ؛ مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 265 . 3 - ر ک : کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 411 (ح 5895) آسیب‌شناسی خلوت

انسان از برخی کارها در آشکار ، پرهیز می‌کند ؛ امّا ممکن است در پنهانی به انجام دادن آنها بپردازد 1 این تفاوت رفتار در خلوت و جَلوت ، به دلیل حضور مردم است حیای از دیگران ، سبب می‌شود که فرد در حضور آنها از ارتکاب رفتارهای خلاف و نادرست ، دست بکشد و به محض پیدا شدن خلوت ، نسبت به انجام دادن آنها اقدام کند رسول خدا می‌فرماید که روز قیامت ، گروهی را در بدترین عذاب می‌آورند خداوند به آنان می‌فرماید : إنَّکُم کُنتُم إذا خَلَوتُم بارَزتُمونی بِالعَظائِمِ وإذا لَقیتُمُ النّاسَ لَقیتُموهُم مُخبِتینَ 2 شما این گونه بودید که هرگاه خلوت می‌کردید ، با گناهان بزرگ در برابر من قد می‌کشیدید و هر گاه با مردم ملاقات می‌کردید ، با فروتنی آنان را ملاقات می‌کردید گردنکشی در برابر خداوند ، نشانه خوار دانستن خداوند است در روایتی آمده که هر کس خدا را ناظر ببیند و سپس گناه کند ، او را «أهون الناظرین (کم‌ارج‌ترینِ ناظران)» قرار داده است 3 به هر حال ، خلوت ، زمینه را برای بروز ناهنجاری و زشتکاری آماده و انجام دادن آنها را تسهیل می‌کند این ، آسیب خلوت است شیطان در همه حال ، وسوسه‌انگیز است ؛ امّا قدرت وسوسه‌انگیزی و تأثیر وسوسه‌های او در خلوت ، بیشتر می‌گردد نزدیکی شیطان به انسان با حضور مردم ، رابطه معکوس دارد اگر کسی تنها باشد ، شیطان به شدّت به وی نزدیک است ، و اگر یک نفر دیگر اضافه شود ، قدری فاصله می‌گیرد و اگر تعداد آنان از سه نفر به بالا باشد ، 1 - ر ک : تحف العقول ، ص 223 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 369 ؛ الدرّ المنثور ، ج 1 ، ص 172 2 - تنبیه الخواطر ، ج 2 ، ص 234 3 - ر ک : الکافی ، ج 2 ، ص 68 ؛ ثواب الأعمال ، ص 147 ؛ بحار الأنوار ، ج 70 ، ص 386 . بیشتر و بیشتر فاصله می‌گیرد این را می‌توان در شدّت و ضعف وسوسه‌های نفسانی در حالت‌های یاد شده ، مشاهده کرد دوری و نزدیکی شیطان ، دوری و نزدیکی مکانی نیست ؛ بلکه به معنای کاهش و افزایش وسوسه‌ها و میزان تأثیرگذاری آنهاست به موازات افزایش تعداد حاضران ، تأثیر وسوسه‌های شیطان نیز کاهش می‌یابد و به موازات کاهش تعداد افراد ، تأثیر وسوسه‌های شیطان افزایش می‌یابد به بیان دیگر ، هر چه قلمرو انسان از انسان‌های شریفْ پُرتر شود ، شیطان از آن ، دورتر می‌شود و هر چه از انسان‌های شریفْ تهی‌تر گردد ، شیطان به آن ، نزدیک‌تر می‌شود و فضای بیشتری را اشغال می‌کند در این زمینه ، روایت‌های متعدّدی از رسول خدا نقل شده است ، از جمله این روایت که : فَإِنَّ الشَّیطانَ مَعَ الواحِدِ وهُوَ مَعَ الاِثنَینِ أبعَدُ 1 شیطان ، همراه انسانِ تنهاست ، و از دو نفر ، دورتر است .

پس هر چه حضور دیگران کم رنگ‌تر شود ، تسلّط شیطان بر انسان ، بیشتر می‌شود شیطان در وضعیت تنهایی انسان ، ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند تصویرگر خطر شیطان در این موقعیت باشد : یکی « شدّت اهتمام » وی برای وسوسه کردن انسان نبود دیگران ، احتمال «وسوسه‌پذیری» را افزایش می‌دهد و امید شیطان را برای گم‌راهی انسان ، بیشتر می‌کند و به همین جهت ، اهتمام او به فریب بشر نیز افزایش می‌یابد امام باقر علیه‌السلام با اشاره به این حقیقت می‌فرماید : إنَّ الشَّیطانَ أشَدُّ ما یَهُمُّ بِالإِنسانِ حینَ یَکونُ وَحدَهُ خالِیا 2 شدیدترین اهتمام شیطان به انسان ، هنگامی است که تنها و در خلوت است 1 - الکافی ، ج 8 ، ص 303 ؛ المحاسن ، ج 2 ، ص 356 ؛ کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 277 (ح 2433) ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 228 ؛ مسند احمد ، ج 5 ، ص 326 (ح 15696) ؛ کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 154 2 - الکافی ، ج 6 ، ص 533 ؛ مشکاة الأنوار ، ص 319 امام صادق علیه‌السلام نیز به همین حقیقت ، تصریح کرده است 1 این نشان می‌دهد که طمع او برای فریب دادن انسان در چنین موقعیتی فراوان است انسان تنها ، زمینه مناسبی برای فریب است ؛ زیرا امکان پیروزی بر وی بیشتر است و طبیعی است که دشمن در جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که احتمال تأثیر آن بیشتر باشد ویژگی دوم ، « افزایش جرئت » شیطان بر انسان تنهاست تنهایی سبب می‌شود که جرئت شیطان برای فریب دادن انسان ، افزایش یابد شیطان نسبت به انسان تنها ، بسیار دلیر و بی‌باک است امام باقر علیه‌السلام در این باره می‌فرماید : إنَّ أجرَأَ مایَکونُ الشَّیطانُ عَلَی الإِنسانِ إذا کانَ وَحدَهُ 2 دلیرترین حالت شیطان نسبت به انسان ، هنگامی است که تنها باشد .

دشمن ، هنگامی جرئت پیدا می‌کند که هدف خود را ضعیف و ناتوان و احتمال پیروزی خود را فراوان بیابد انسان تنها ، همانند سرباز بازمانده‌ای است که در نهایت ضعف و ناتوانی به سر می‌برد ویژگی سوم ، « شدّت شتاب » شیطان نسبت به انسان تنهاست وقتی شیطان کسی را تنها بیابد ، شتاب کرده ، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد امام صادق (یا امام باقر علیهماالسلام) مردم را از پنج چیز نهی کرده‌اند که یکی از آنها خلوت کردن است و در توجیه این حکم فرموده است : فَإِنَّ الشَّیطانُ أسرَعُ مایَکونُ إلَی العَبدِ إذا کانَ عَلی بَعضِ هذِهِ الأَحوالِ . 3 زیرا شیطان در این حالت‌ها بیشترین شتاب را نسبت به انسان دارد 1 - ر ک : الکافی ، ج 6 ، ص 534 ؛ بحار الأنوار ، ج 79 ، ص 323 2 - الکافی ، ج 6 ، ص 533 و ص 534 ؛ تهذیب الأحکام ، ج 9 ، ص 533 ؛ وسائل الشیعة (طبع مؤسسة آل البیت) ، ج 5 ، ص 330 3 - الکافی ، ج 6 ، ص 534 ؛ مشکاه‌الأنوار ، ص 550 ؛ بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 173 . سپس فرموده است : إنَّهُ ما أصابَ أحَدا شَیءٌ عَلی هذِهِ الحالِ فَکادَ أن یُفارِقَهُ إلاّ أن یَشاءَ اللّه‌ُ عز و جل 1 آسیبی که به کسی در این حالت برسد ، امیدی به برطرف شدن آن نیست ، مگر آن که خدا بخواهد .

شاید این که بلافاصله پس از تنهایی ، افکار ناروا و وسوسه‌های شیطانی هجوم می‌آورند ، نشانگر همین حقیقت باشد شتاب شیطان و بلکه شدّت یافتن شتاب او ، حاکی از این است که انسانِ تنها ، لقمه دندانگیری برای اوست ویژگی چهارم ، « شدّت نزدیکی » شیطان به انسانِ تنهاست شیطان ، خود به حضرت نوح علیه‌السلامگفته است که در سه موقعیت ، بیش از هر وقت دیگری به انسان نزدیکم یکی از آنها موقعیت خلوت است 2 در برخی دیگر از روایات آمده که در چنین مواقعی ، شیطان ، خود در صحنه حاضر می‌شود 3 و برخی دیگر نیز صحبت از همراهی شیطان با انسان در چنین مواقعی دارد 4 دشمن ، هنگامی به هدف خود نزدیک می‌شود که او را ناتوان و ضعیف بیابد هرچه شخص مورد هدف دشمن ، قوی‌تر و قدرتمندتر باشد ، فاصله دشمن از او بیشتر و بیشتر می‌گردد ؛ امّا به موازات کاهش توانِ هدف ، دشمن نیز به وی نزدیک‌تر می‌گردد و هر چه دشمنْ نزدیک‌تر گردد ، قدرت ضربه‌اش و عمق و دامنه تخریبش بیشتر از حملاتی است که از فاصله دور انجام می‌شود حکایت انسان و شیطان نیز همین‌گونه است شیطان ، در وقت تنهایی ، بیش از هر وقت دیگری به انسانْ نزدیک می‌شود و هرچه بیشتر نزدیک گردد ، توان ضربه زدن او و امکان آسیب‌پذیری انسان بیشتر می‌گردد خلاصه این که : خلوت ، همه قلمروهای پیرامونی انسان را به تصرّف شیطان  1 - همان 2 - الخصال ، ص 132 (ح 140) ؛ مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 265 ؛ بحار الأنوار ، ج 11 ، ص 318 3 - ر ک : بحار الأنوار ، ج 72 ، ص 197 ؛ مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 265 4 - ر ک : الکافی ، ج 8 ، ص 303 در می‌آورد و در چنین وضعیتی جرئت و اهتمام و شتاب شیطان برای فریب دادن انسان به شدّت افزایش می‌یابد کسی که تنها می‌شود ، افکار وسوسه‌انگیز به او هجوم می‌آورند فرزندی که در خانه تنها مانده است ، به محض این که والدین او از منزل خارج می‌شوند ، ممکن است افکار وسوسه‌انگیز بی‌شماری او را احاطه کنند ، به گونه‌ای که خود را در میان آنها گرفتار می‌بیند در چنین مواردی به موازات خروج والدین از منزل ، شیطان ، جای آنان را گرفته است فرزند ، از هنگامی که مطّلع می‌شود باید درون خانه بماند و از زمانی که مطمئن می‌گردد تنها خواهد شد ، این امکان وجود دارد که هجوم افکار وسوسه‌انگیز بر وی شروع شود ممکن است برای تنهایی خود ، فکرهایی داشته باشد و برنامه‌هایی بریزد بخشی از وجود او که منتظر چنین فرصتی است ، به شدّت مسرور می‌شود البته ممکن است در عین حال ، اضطراب هم داشته باشد و احتمالاً هر چه به زمان خروج والدین نزدیک‌تر می‌شود ، عصبی‌تر می‌گردد و اگر در برنامه آنان تأخیری روی دهد ، عصبانی می‌شود و لحظه به لحظه بر شدّت عصبانیت وی افزوده می‌شود اینها در آغاز راه است اوج قضیه ، هنگام تنها شدن است غرضْ این که از هنگام اطّلاع یافتن فرد از تنها شدن و فراهم شدن امکان خلوت ، شیطان ، حرکت خود را آغاز می‌کند و این حرکت شوم ، هنگام تنهایی به اوج خود می‌رسد به نظر می‌رسد منحنی وسوسه‌ها با مطّلع شدن از خروج والدین ، تغییر چشمگیری پیدا خواهد کرد و هنگام خارج شدن آنان ، به شدّت ، سیر صعودی پیدا می‌کند 1 می‌توان در رفتار و خصوصیات فرد ، مشاهده کرد فردی که در خلوت خود ، متأثّر از شیطان است ، هم نسبت به گناه شتاب دارد ، هم جرئت پیدا می‌کند ، هم به آن اهتمام بیشتری دارد ، و هم بیش از هر وقت دیگری خود را  1 - این مسئله ، خود می‌تواند موضوع یک تحقیق میدانی قرار گیرد .ویژگی‌های چهارگانه‌ای را که برای شیطان برشمردیم ، یعنی : شتاب گرفتن ، جرئت ورزیدن ، اهتمام و نزدیک شدن 2 - یعنی : شتاب گرفتن ، جرئت ورزیدن ، اهتمام و نزدیک شدن به آن نزدیک می‌بیند اگر فرد تا پیش از این ، به دلیل وجود موانع (حضور دیگران) ، اهتمام چندانی به گناه نداشته ، امّا به محض فراهم شدن خلوت ، اهتمام وی شدّت می‌یابد و اگر تا پیش از این جرئت انجام‌دادن گناه را نداشته ، در خلوت ، جرئت می‌یابد و اگر تا پیش از این نسبت به گناه ، شتاب چندانی نداشته ، وقتی زمینه را آماده می‌بیند ، به سوی آن شتاب بیشتری پیدا می‌کند اینها نشان می‌دهد که فرد ، نسبت به وسوسه‌های خلوت ، نامقاوم است و لذا باید چاره‌ای بیندیشد بازی با تلفن و تماس گرفتن با جنس مخالف ، از همین مقوله و یکی از آسیب‌های خلوت نوجوان و جوان است آسیب دیدن از راه رایانه و اینترنت ، از تهدیدهای جدّی برای جوانان و نوجوانان امروز است به محض تنها شدن ، ممکن است رایانه‌ها روشن شوند و سی دی‌های تحریک کننده درون دستگاه قرار گیرند و ارتباط اینترنتی با سایت‌های غیر اخلاقی برقرار شود برخی اندیشمندان غربی از اینترنت به عنوان «غریبه‌ای در خانه» یاد کرده‌اند این غریبه ، زمینه چه آسیب‌هایی را برای فرزندان ما فراهم می‌کند ؟ از آن جا که خلوت ، زمینه گناه را بسیار مهیّا می‌سازد ، به شدّت از آن نهی شده است خداوند متعال ، هیچ خوش ندارد که کسی در خانه‌ای تنها بخوابد 1 و رسول خدا ، چنین شخصی را نفرین نموده است 2 علی بن جعفر از برادر خود امام کاظم علیه‌السلامسؤال می‌کند که : آیا جایز است کسی درون خانه خود تنها بخوابد ؟ 1 - رسول خدا می‌فرماید : «إن اللّه ـ تبارک وتعالی ـ کرّه لکم أیّتها الأمة أن ینام الرجل فی بیت وحده ؛ خداوند تبارک و تعالی برای شما امت من نمی‌پسندد که کسی در اتاقی تنها بخوابد» (کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 3 ، ص 556 ، ح 4914 و ج 4 ، ص 357 ، ح 5762 ؛ الأمالی ، صدوق ، ص 377 ، ح 478 همچنین ، ر ک : مسند ابن حنبل ، ج 2 ص 401 ، ح 5654) 2 - امام کاظم علیه‌السلام می‌فرماید : «لعن رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ثلاثة : الآکل زاده وحده والنائم فی بیت وحده والراکب فی الفلاة وحده ؛ رسول خدا سه گروه را نفرین کرده است : کسی که تنهایی غذا می‌خورد و کسی که تنهایی در خانه می‌خوابد و کسی که در بیابان ، تنهایی سفر می‌کند» (کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 277 ، ح 2434 ؛ الخصال ، ص 93 ، ح 38 ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 187) حضرت می‌فرماید : تُکرَهُ الخَلوَةُ وما اُحِبُّ أن یُفعَلَ 1 خلوت ، ناخوشایند است و من خوش ندارم که چنین کاری رخ دهد .

دلیل این ناخوش داری ، همان نفوذ عمیقی است که شیطان بر انسان پیدا می‌کند این نفوذ ، آن قدر عمیق است که رسول خدا کسی را که تنها می‌خوابد و یا تنها به مسافرت می‌رود ، خودِ شیطان می‌داند و می‌فرماید : البائِتُ فِی البَیتِ وَحدَهُ وِالسّائِرُ وَحدَهُ شَیطانانِ ، وَالاِثنانِ لُمَّةٌ وَالثَّلاثَةُ إنسٌ 2 کسی که تنها در اتاقی می‌خوابد و کسی که تنهایی سفر می‌کند ، شیطان است ، و (مسافرت )دو نفری ، وسوسه است و (مسافرت) سه نفری دوستی است .

در این جا صحبت از شیطنت کردن نیست ؛ بلکه فراتر از آن ، رسول خدا ، شخصِ تنها را خودِ شیطان می‌داند در روایات پیش‌گفته نیز آمده بود که شیطان با فرد تنها ، مصاحبت و همراهی دارد این همراهی ، آن قدر شدید است که گویا آن شخص ، خود شیطان است در همان روایت‌ها آمده بود که شیطان از دو نفر ، دورتر است در این روایت هم آمده که دو نفر بودن ، فرد را از شیطان بودن در حالت تنهایی خارج کرده ، فقط مایه وسوسه خواهد بود در گام بعدی ، شیطان ، بیشتر و بیشتر دور می‌شود و لذا رسول خدا ، جمع سه‌نفره را مایه اُنس و دوستی می‌داند 3 همان گونه که روشن است ، در این روایت ، از خلوت‌های گروهی نیز یاد شده است ؛ چرا که خلوت دو نفره را مایه وسوسه و خیالات نادرست می‌داند 1 - مسائل علی بن جعفر ، ص 175 (ح 314) ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 280 2 - المحاسن ، ج 2 ، ص 356 ؛ کتاب من لایحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 279 (ح 2443) ؛ بحار الأنوار ، ج 76 ، ص 188 . 3 - این مراتب سه‌گانه ، بسیار شگفت‌انگیز و الهام بخش‌اند : شیطان ، وسوسه و دوستی جای آن دارد که این مراحل سه گانه ، مورد پژوهش قرار گیرند و ویژگی‌های آنها تبیین شود خلوت با نامحرم ، بیشترین چیزی است که در روایات از آن نهی شده است خلوت با نامحرم ، وسوسه‌انگیز و فساد آور است در چنین حالتی ، شیطان ، خود وارد صحنه می‌شود و به شدّت به انسان نزدیک می‌گردد این نزدیکی از لحاظ جسمانی نیست ؛ بلکه به معنای قدرت تأثیرگذاری شیطان و آمادگی فراوان انسان برای وسوسه‌پذیری و تحریک‌پذیری است رسول خدا ، چهار چیز را مایه فساد قلب و روان انسان می‌داند که یکی از آنها خلوت کردن با زنان است 1 دلیل آن نیز وسوسه شدن قلب و تمایل انسان به جنس مخالف است کسی که با زنی خلوت کند ، به سوی وی متمایل می‌شود رسول خدا در این باره می‌فرماید : إیّاکُم ومُحادَثَةَ النِّساءِ ، فَإِنَّهُ لایَخلو رَجُلٌ بِامرَأَةٍ لَیسَ لَها مَحرَمٌ إلاّ هَمَّ بِها . 2 از هم‌صحبتی با زنان بپرهیزید ؛ زیرا هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی‌کند ، مگر این که قصد او را می‌کند .

هر که با زن نامحرم ، خلوت کند ، نفر سوم آنان ، خودِ شیطان است و چنین جمعی معلوم است که چه پیامدی خواهد داشت رسول خدا می‌فرماید : لا یَخلُوَنَّ رَجُلٌ بِامرَأَةٍ فَإِنَّ ثالِثَهُمَا الشَّیطانُ 3 هرگز مردی با زنی خلوت نکند ؛ چرا که نفر سوم ، خودِ شیطان خواهد بود .

در چنین موقعیتی ، شیطان نیز بیش از هر وقت دیگری به انسان نزدیک می‌شود وی ، خود به حضرت نوح علیه‌السلاممی‌گوید که هنگام خلوت کردن مرد با زن نامحرم ، بیش از هر وقت دیگری به او نزدیک هستم 4 رسول خدا می‌فرماید که یکی از توصیه‌های شیطان به حضرت موسی علیه‌السلام این بود : ---- 1 - الأمالی ، مفید ، ص 315 ، الأمالی ، طوسی ، ص 83 ؛ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 192 2 - الجامع الصغیر ، ج 1 ، ص 450 (ح 2918) ؛ کنزالعمّال ، ج 5 ، ص 327 (ح 13061) 3 - مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 266 ؛ مسند أحمد ، ج 3 ، ص 446 4 - الخصال ، ص 132 (ح 140) ؛ مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 265 .

یا موسی ! لاتَخلُ بِامرَأَةٍ ولا تَخلُ بِکَ ، فِإِنَّهُ لایَخلو رَجُلٌ بِامرَأَةٍ ولا تَخلو بِهِ إلاّ کُنتُ صاحِبَهُ دونَ أصحابی 1 ای موسی ! نه تو با زنی خلوت کن و نه او با تو خلوت کند ؛ زیرا هیچ مردی با زنی خلوت نمی‌کند و هیچ زنی با مردی خلوت نمی‌کند ، مگر این که خودم همراه او خواهم بود ، نه یارانم در روایتی از امام باقر علیه‌السلام آمده که ابلیس به حضرت موسی علیه‌السلام گفت : ولا تَخلُوَنَّ بِامرَأَةٍ غَیرِ مَحرَمٍ فَإِنّی لَستُ أجعَلُ بَینَکُما رَسولاً غَیری . 2 و هرگز با زن نامحرم خلوت نکن ؛ چرا که کسی جز خودم را واسطه میان شما دو نفر قرار نمی‌دهم .

ظرافت این دو روایت در این است که برای بیان وضعیت شیطان در چنین موقعیتی از دو واژه « مصاحبت » و «رسول» استفاده شده که می‌تواند بیانگر عملکرد وی باشد واژه اوّل ، نشان می‌دهد که در موقعیت خلوت ، شیطان ، همراه انسان می‌گردد و واژه دوم ، نشان از واسطه‌گری شیطان و ارسال پیام‌های نامرئی از یکی برای دیگری است هنگام خلوت ، هر کدام از زن و مرد ، ممکن است احساس کند که گویا کانال ارتباطی دو طرفه‌ای میان آنها برقرار شده و از طرف مقابل ، پیام‌های علاقه و تمایل ، ارسال می‌شود احساس ارسال چنین پیام‌های عاشقانه‌ای ، در حقیقت ، همان واسطه‌گری و پیام‌رسانی شیطان است یکی از مسائل روز ، اختلاط کارمندان زن و مرد در ادارات است وقتی زنی در جمع کارمندان مرد قرار می‌گیرد ، ممکن است به تدریج ، صمیمتی میان آنان به وجود آید و بیش از پیش ، احساس خودمانی بودن پیدا کنند با به وجود آمدن این احساس ، در حقیقت ، زن به همکاران مرد خود اجازه داده که بیشتر در قلمرو خصوصی وی وارد شوند در حقیقت ، زن ، مرز قلمرو خصوصی خود را  1 - الأمالی ، مفید ، ص 157 ، ح 7 ؛ بحار الأنوار : ج 72 ، ص 197 2 - مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 266 به عقب کشیده ، منطقه بیشتری را برای دیگران ، آزاد اعلام کرده است تا پیش از این ، فلان مردی که اکنون همکار این خانم است ، اجازه نداشت خود را با او صمیمی بداند و احساس خودمانی بودن داشته باشد ؛ امّا هم‌اکنون ، چنین حقّی را به خود می‌دهد و از سوی زن ، مانعی احساس نمی‌کند این ، یعنی کاهش یافتن قلمرو خصوصی زن و افزایش قلمرو حضور مرد نامحرم احتمالاً هر چه تعداد همکاران مرد ، کم و کمتر باشد ، این احساس ، گسترش بیشتری می‌یابد و گویا حضور دیگر همکاران ، مانع افزایش ارتباط است هر چند همه مردان همکار ، به این زن ، نامحرم‌اند ؛ ولی افزایش تعداد مردان ، معمولاً محدوده نفوذ آنان را به قلمرو خصوصی زن کاهش می‌دهد حال اگر این تعداد به حدّاقل برسد ، منطقه نفوذ ، گسترش می‌یابد آخرین مرحله ، رسیدن به مرز خلوت دو نفره است در این همکاری اداری ، احساس صمیمیت بیشتری به وجود می‌آید و احتمالاً مرد ، اجازه می‌یابد که با زن ، شوخی کند و حتّی وی را با نام کوچک صدا بزند و زنان در برخورد با دیگران به تناسب نسبتی که با آنها دارند ، قلمروهای متعدّدی را برای خود تعریف می‌کنند این قلمرو ، اضلاع متعددی دارد که عبارت‌اند از : 1 نوع نگاه ؛ 2 نوع صدا کردن ؛ 3 حالت صحبت کردن ؛ 4 فاصله مرد با او ؛ 5 میزان مجازِ دیدن بدن مرز این اضلاع چندگانه نسبت به افراد مختلف ، کاهش یا افزایش می‌یابد زن ، کمترین قلمرو خصوصی را برای همسر خود دارد پس از آن ، احتمالاً فرزندان ، خصوصا فرزندان دختر ، قرار دارند سپس ، دوستان هم‌جنس یا والدین قرار می‌گیرند و در نهایت ، بیشترین قلمرو و حریم برای مرد نامحرم است در برابر مرد نامحرم ، زنان ، بیشترین حریم را برای خود تعریف می‌کنند مرد نامحرم ، اجازه ندارد صمیمانه نگاه کند ، صمیمانه صدا بزند ، صمیمانه

هم‌صحبت شود و فاصله خود را از حدّ معینی کمتر کند ، و بیش از حدّ معیّنی از بدن زن (صورت و دست‌ها) را ببیند امّا همکار شدنِ زن با مردان و خلوت کردن با آنان در محیط کار و ارتباط مداوم کاری با آنان ، سبب می‌شود که زن به مرور ، مرز قلمرو ممنوع خود را عقب بکشد و مرد ، اجازه می‌یابد که در قلمرو شخصی وی وارد شود این امر می‌تواند ناهنجاری‌هایی را در پی داشته باشد در تحقیقی که در امریکا انجام شده ، معلوم شده است که یکی از علل طلاق ، داشتن رابطه‌های نامشروع پس از ازدواج است که به دلیل اختلاط زنان و مردان و ارتباط داشتن آنان با یکدیگر در محیط کار و امثال آن حاصل می‌شود به همین جهت است که در اسلام ، خلوت کردن با نامحرم (زن با مرد نامحرم و مرد با زن نامحرم) منع شده است و در صورت ضرورت ، توصیه شده که حریم‌ها حفظ شود و رفتاری سر نزند که حکایت از ورود به قلمرو خصوصی زن داشته باشد ابوبصیر می‌گوید : من در شهر کوفه به یکی از زنان ، قرآن می‌آموختم روزی با آن زن ، شوخی‌ای کردم وقتی خدمت امام باقر علیه‌السلام رسیدم ، ایشان مرا سرزنش کرده ، فرمود : «هر که در خلوت ، مرتکب گناه شود ، خداوند برای وی هیچ ارزشی قائل نیست چه چیزی به آن زن گفتی ؟!» من از شرم ، صورتم را پوشاندم و در دم ، توبه کردم آن گاه ، امام باقر علیه‌السلامفرمود : « دیگر تکرار نکن» 1 خلاصه این که یکی از آسیب‌ها و پیامدهای منفی اختلاط زن و مرد در محیط کار ، شکسته شدن حریم زن و قلمرو خصوصی وی است در این حالت ، به طور پیوسته ، مرزهای ممنوع زن به عقب کشیده می‌شود و مرد نامحرم ، پیشروی می‌کند همچنین ، گاهی وقت‌ها حتّی شنیدن صدای نفس کشیدن نامحرم در خلوت ، رجال الکشی ، ج 1 ، ص 404 (ح 295) .

می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد ممکن است زن و مردم نامحرم در یک محل نباشند ؛ امّا به حدّی نزدیک هم باشند که صدای نفس کشیدن یکدیگر را بشنوند این اندازه از ارتباط (یعنی ارتباط صوتی) ، در خلوت و هنگام شب ، بسیار وسوسه‌انگیز و تحریک کننده است و می‌تواند مقدّمات ارتباط‌های بیشتر را فراهم کند و به همین جهت ، رسول خدا نسبت به آن هشدار داده و مردم را از آن نهی کرده است 1

مصون‌سازی خلوت

اوّلین گام برای مصون ساختن افراد ، جلوگیری از به وجود آمدن موقعیت خلوت است همان گونه که بیان شد ، ممکن است برخی افراد به دنبال مکانی خلوت باشند تا موقعیت امنی برای کارهایی باشد که نمی‌توانند در حضور دیگران انجام دهند این قبیل افراد ، معمولاً برای محقَّق ساختن خواسته خویش ، به موقعیت سازی و فرصت سازی روی می‌آورند این کار ، در حقیقت ، به استقبال خطر رفتن و خود را در دام دشمن افکندن است یکی از بهترین اقدامات برای ایمنی از آسیب‌های خلوت ، پرهیز از موقعیت‌سازی برای خلوت است بهتر است فرد ، جَلوت خود را حفظ کند و از تبدیل آن به خلوت ، جلوگیری نماید یکی از راه‌های ایمنی انسان ، حفظ موقعیت نظارت دیگران است حضور دیگران ، قلعه امنی برای پاکی انسان و حصاری در برابر نفوذ گناه است و در مقابل ، تنهایی به معنای خارج شدن فرد از قلعه ایمنی‌بخش خود و فراهم کردن امنیت برای گناه است پس بهتر است انسان ، درون قلعه حضور بماند و با خروج از آن ، خود را بی‌دفاع نسازد تفاوت خلوت و جلوت ، همانند تفاوت رزمنده بی‌سنگر و رزمنده در سنگر است تنبیه الخواطر ، ج 2 ، ص 91 .

کسی که از قلعه امن حضور دیگران خارج شود و خلوت گزیند ، مثل رزمنده‌ای است که سنگر خود را ترک کرده ، بدون سلاح ، در زمین مسطّح ، با دشمن قدرتمند خود رو به رو شده است و یا می‌توان او را به گوسفندی تشبیه کرد که از گله جدا شده است گوسفند جدا شده از گله ، طعمه گرگ است و انسانِ جدا شده از جمع دیگران ، طعمه شیطان بنا بر این ، یکی از بهترین اقدامات ، پیشگیری از به وجود آمدن موقعیت خلوت است و به همین جهت ، در روایات زیادی بر پرهیز از خلوت ، تأکید شده است 1 امام علی علیه‌السلام ، در روایتی تصریح می‌فرماید که یکی از چیزهایی که مراعات آن ، مایه ایمنی از شیطان است ، خلوت نکردن با زن نامحرم است 2 گام بعدی این است که خلوت موجود را به جلوت تبدیل کنیم راه‌کار پیشین ، جلوگیری از تبدیل جلوت به خلوت بود و راه‌کار دوم ، تبدیل خلوت به جلوت است اگر به هر دلیلی موقعیت خلوت پیش آید ، باید بلافاصله نسبت به تبدیل خلوت به جلوت اقدام کرد این راه‌کار ، خود ، چند نوع است : یکی این که فرد ، بلافاصله محلّ خلوت را ترک کرده ، در جمع دیگران حضور یابد امام باقر علیه‌السلام به کسی فرمود : «کجا منزل گُزیده‌ای ؟» گفت : در فلان مکان حضرت از وی پرسید : «آیا کسی همراه تو هست ؟» گفت : نه به وی فرمود : «تنها نمان و از آن جا تغییر مکان ده ؛ زیرا وقتی انسان تنها باشد ، شیطان ، بیشترین جرئت را بر او پیدا می‌کند» 1 - ر. ک: بحار الأنوار ، ج 80 ، ص 173 و ج 72 ، ص 197؛ مستدرک الوسائل ، ج 14 ، ص 265؛ الکافی ، ج 8 ، ص303؛ کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 154 (ح 44188). 2 - از امام علی علیه‌السلام نقل شده است : «ثلاث من حفظهن کان معصوما من الشیطان الرجیم ومن کلّ بلیة : من لم یخل بامرأة لیس یملک منها شیئا ، ولم یدخل علی سلطان ، ولم یعن صاحب بدعة ببدعته ؛ سه چیز است که اگر کسی مراعات کند از شر شیطانِ رانده شده و از هر آسیبی ایمن خواهد بود : با زن نامحرم خلوت نکند و با سلطان رابطه نداشته باشد و یاور بدعت‌گذاران نباشد» (النوادر ، راوندی ، ص 120 ، ح 129 ؛ الجعفریات ، ص 96 ؛ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 197) 3 - الکافی ، ج 6 ، ص 534 و 533 . در این روایت ، روش «تغییر مکان» و تبدیل خلوت به جلوت ، سفارش شده است تاکنون صحبت از این بود که نباید به دنبال موقعیت سازی برای خلوت بود و از آن باید پرهیز کرد و اگر به وجود آمد ، باید بلافاصله ، آن را با حضور در جمع دیگران به جلوت تبدیل کرد امّا گاهی وقت‌هاست که خلوت‌های ناخواسته پیش می‌آید و امکان تبدیل آن به حضور مردم نیست در این جا چه باید کرد ؟ مهار کردن خود در این موقعیت ، یکی از سخت‌ترین کارهاست امام سجّاد علیه‌السلام ، پنج چیز را از نشانه‌های فرد مؤمن می‌داند که اوّلین آنها «وَرَع در خلوت» است 1 وَرَع و کنترل نفس در خلوت ، بسیار دشوار است برای این منظور ، یکی از مؤثّرترین اقدامات ، این است که انسان ، خود را در محضر ناظران ناپیدا ببیند در روش قبل ، برای تبدیل خلوت به جلوت ، از ناظران محسوس استفاده شد ؛ ولی در این روش از ناظران ناپیدا استفاده می‌شود روش قبل مبتنی بر «تغییر مکان» بود و این روش ، مبتنی بر «تغییر نگرش و شناخت» است در تغییر شناختی ، نیاز به احضار کسی یا حضور در جمع دیگران نیست ؛ بلکه تنها باید حضور موجود را درک کرد حضورهای ناپیدا ، انواعی دارند که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم :

در محضر «خود» بودن

یکی از حضورها حضور «خود» انسان است از طریق تقویت حضور «خود» در ذهن و حیا کردن از خود ، می‌توان خلوت را ایمن ساخت اگر کسی برای خود ارزش قائل باشد ، فرقی میان آشکار و نهان نمی‌بیند و همان گونه که در جلوت ، حیا می‌کرد ، در خلوت نیز حیا می‌کند در برخی روایات ، وجدان انسان ، این گونه به چالش کشیده شده که : چرا باید در الخصال ، ص 269 ؛ بحار الأنوار ، ج 67 ، ص 293 . تنهایی کاری انجام شود که در جمع ، انجام نمی‌گردد ؟ امام علی علیه‌السلامدر نامه‌ای خطاب به حارث همْدانی می‌نویسد : وَاحذَر کُلَّ عَمَلٍ یُعمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ ویُستَحی مِنهُ فِی العَلانِیَةِ ، وَاحذَر کُلَّ عَمَلٍ إذا سُئِلَ عَنهُ صاحِبُهُ أنکَرَهُ أوِ اعتَذَرَ مِنهُ ، ولا تَجعَل عِرضَکَ غَرَضا لِنَبالِ القَولِ 1 بپرهیز از هر عملی که در خلوت انجام می‌دهی ، ولی در آشکار از آن شرم می‌کنی ؛ و بپرهیز از هر عملی که اگر درباره‌اش از کننده آن سؤال کنند ، آن را انکار می‌کند و یا عذرخواهی می‌کند ؛ و آبروی خود را هدف تیرهای سخن مردم قرار نده ایشان در جای دیگری فرموده است : اِحذَر کُلَّ أمرٍ إذا ظَهَرَ أزری بِفاعِلِهِ وحَقَّرَهُ 2 بپرهیز از هر عملی که وقتی آشکار شود ، فاعل خود را خوار و حقیر می‌سازد همچنین در روایت دیگری آمده است : إیّاکَ وکُلَّ عَمَلٍ فِی السِّرِّ تَستَحی مِنهُ فِی العَلانِیَةِ وإیّاکَ وکُلَّ عَمَلٍ إذا ذُکِرَ لِصاحِبِهِ أنکَرَهُ 3 هر عملی که در آشکار از آن شرم داری ، از انجام دادن آن در نهان بپرهیز ، و از عملی بپرهیز که هرگاه آن را به یاد انجام دهنده‌اش آورند ، آن را انکار می‌کند .

گاهی انسان ، کاری را در خلوت انجام می‌دهد که از انجام‌دادن آن در حضور دیگران ، شرم دارد ممکن است این عمل افشا شود و دیگران از آن باخبر شوند و درباره آن ، صحبت کرده ، پرس و جو نمایند در این جا ممکن است فرد به دو گونه واکنش نشان دهد : یا انکار می‌کند و یا از انجام دادن آن ، عذر می‌خواهد هر دو واکنش ، دلیل شرم اوست ؛ امّا به راستی چرا باید انسان ، انجام دادن کاری 1 - نهج البلاغه ، نامه 69 ؛ بحار الأنوار ، ج 33 ، ص 508 (ح 707) 2 - غرر الحکم ، ح 2591 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 103 (ح 2325) 3 - عدة الداعی ، ص 214 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 369 را انکار کند و یا از آن ، عذرخواهی کند ؟ اگر رفتار ما (همانند فرزند ما) ، ساخته و پرداخته ماست و انتظارْ این است که مایه افتخار و سربلندی ما باشد ، چرا باید رفتاری تولید شود که انتساب آن را به خود ، انکار کنیم و یا از انجام دادن آن ، عذرخواهی کنیم ؟ اگر انسان برای خود ارزش قائل باشد ، فرقی میان آشکار و نهان نمی‌گذارد ؛ چرا که در هر دو حالت ، «خودِ» او ، حاضر و ناظر است تفاوت رفتار در نهان و آشکار ، نشانه عدم صداقت و ارزش قائل نبودن برای خود است و یکسانی رفتار در نهان و آشکار ، نشانه درستی و مردانگی وقتی از رسول خدا پرسیده می‌شود که : همه نیکی در چیست ؟ حضرت می‌فرماید : أن تَعمَلَ فِی السِّرِّ عَمَلَ العَلانِیَةِ 1 این که در نهان ، همانند آشکار عمل کنی حضرت علی علیه‌السلام نیز مردانگی را در گرو یکسانی خلوت و جلوت می‌داند وقتی درباره مردانگی از ایشان می‌پرسند ، می‌فرماید : لا تَفعَل شَیئا فِی السِّرِّ تَستَحیی مِنهُ فِی العَلانِیَةِ 2 این که کاری را که از انجام دادن آشکار آن شرم می‌کنی ، در پنهان انجام ندهی هم ایشان فرموده است : جِماعُ المُروءَةِ أن لا تَعمَلَ فِی السِّرِّ ماتَستَحیی مِنهُ فِی العَلانِیَةِ 3 همه مردانگی آن است که آنچه را در آشکار از آن شرم می‌کنی ، در پنهان انجام ندهی .

افراد بامروّت ، از آن جا که برای خود ارزش قائل‌اند ، تفاوتی میان خلوت و جَلوت نمی‌بینند و همان طور که در جلوت ، از انجام دادن کارهای ناروا شرم دارند ، در خلوت نیز از خود شرم می‌کنند به همین جهت ، امام علی علیه‌السلام 1 - المعجم الکبیر ، ج3 ، ص283 ، ح 3420 ؛ الدرّ المنثور ، ج 1 ، ص172 ؛ کنز العمّال، ج3 ، ص24 (ح 5265). 2 - تحف العقول ، ص 223 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 63 3 - غرر الحکم ، ح 4785 می‌فرماید : مِن تَمامِ المُرُوَّةِ أن تَستَحیِیَ مِن نَفسِکَ . 1 از درجات نهایی مردانگی آن است که از خودت شرم کنی .