بهار روزگاران

بهار روزگاران40%

بهار روزگاران نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

بهار روزگاران
  • شروع
  • قبلی
  • 84 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6796 / دانلود: 2970
اندازه اندازه اندازه
بهار روزگاران

بهار روزگاران

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

نام کتاب: بهار روزگاران

نویسنده:آیت الله حاج سید حسن فقیه امامیرحمه‌الله

بسم الله الرحمن الرحیم

زمینه سازان ظهور موعود آخرالزمان

اشاره

بسیار خوشبختیم که خداوند این منت را بر ما نهاده است که در روزی که منتسب به آقا بقیةالله الاعظم حجت بن الحسنعليه‌السلام است در خدمت شما باشیم. ابتدا باید تشکر کنم از همه آقایانی که در دهه مهدویه با کمال عشق و علاقه تلاش و فعالیت می کنند تا برنامه های این دهه، هر چه بهتر اجرا شود.

کارهایی که بناست انجام بگیرد، مخصوصاً کارهای مهم و انقلاب های مهم، با یک دفعه و دو دفعه کار، نتیجه نمی دهد. باید زمینه های قبلی فراهم شود و کار به تدریج پیش برود. مثلاً بعثت خاتم انبیا را در نظر بگیرید که واقعاً اهمیت ویژه ای دارد؛ چون رسالت پیغمبر اعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و نبوتشان، به عنوان ختم پیامبری مطرح است. جمله ای را در خاطر دارم از مولای متقیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام در نهج البلاغه، که «تأبینِ» رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ بیان فرموده اند. تأبین، در عربی به معنای ذکر خیری است که در مجالس ختم، از مردگان می شود. خیلی هنر می خواهد که خطیبی که تأبین می کند، بتواند خیلی فشرده، شخصیت و صفات پسندیده متوفا را منعکس کند.

غرض اینکه امیرالمؤمنینعليه‌السلام در تأبین رسول خدا می فرماید: با رفتن پیغمبر از دنیا، چیز مهم و ارزشمندی از ما گرفته شد و آن مسئله وحی است؛ یعنی بعد از پیغمبر اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ ، رابطه بین زمین و آسمان از طریق وحی، قطع شد:

«بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اَللَّهِ لَقَدِ اِنْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ »(۱)

با مرگ تو رشته ای پاره شد که در مرگ دیگران این گونه قطع نشد، با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانی گسست.

وحی مثل باران است. باران عامل حیات است. خداوند وقتی می خواهد زمین مرده را زنده کند، به وسیله ابرها، آب را به آن می رساند.

قرآن می فرماید:

( فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتزََّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنبَتَتْ مِن کُلّ ِ زَوْجِ بَهِیج ) (۲)

اما هنگامی که آب (باران) بر آن می فرستیم، به جنبش در می آید و می روید و از هر نوع گیاه زیبا می رویاند.

____________________

۱- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۲۳۵، ص۷۳۱.

۲- حج: ۵.

باران خاصیتش این است که زمین را آماده می کند. این زمین به جنبش و حرکت در می آید و در نتیجه، گیاهان بسیار سبز و خرم در آن می روید.

همانطور که عامل حیات زمین باران است، وسیله حیات دل ها وحی است.

قرآن می فرماید:

( هَلْ أَدُلُّکمُ ْ عَلیَ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیم ) (۱)

آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که از عذاب دردناک رهایی تان می بخشد؟!

یا آیه کریمه دیگری که می فرماید:

( اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُْیِیکُم ) (۲)

چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که زندگیتان می بخشد دعوتشان را اجابت کنید.

____________________

۱- صف:۱۰.

۲- انفال:۲۴.

می گوید پیغمبر را اطاعت کنید تا زنده شوید. زنده شدن شما بسته به این است که اطاعت از وحی داشته باشید. حیات دلها به برکت وحی است.

حیات شما بستگی به این دارد که دعوت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را و قرآن را اجابت کند.

حالا این وحی، چگونه است که تا این حد در نگاه قرآن اهمیّت یافته است؟ می فرماید:

( و ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی* إنْ هو الّا وحیٌ یوحی*عَلَّمَهُ شَدیدُ القوی*ذُومِرَّة فَاسْتَوی ) (۱)

و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید. آنچه می گوید چیزی جز وحی ای نیست که بر او نازل شده است. او را آن فرشته نیرومند(جبرئیل امین) تعلیم کرده است. نیرومندی که سلطه یافت.

____________________

۱- نجم:۳-۶.

منظور اینکه با درگذشت پیغمبر، این رابطه قطع شده است. این یک انقلاب عظیم است. وقتی خدا می خواهد خاتم انبیا را بفرستد، از زمان آدم، آرام آرام زمینه چینی می کند.

مردم باید به تدریج در جریان وحی و ادیان قرار گیرند تا زمینه ظهور پیغمبر اسلام مساعد شود.

درباره خاتم الاوصیا حضرت مهدیعليه‌السلام نیز همین طور است؛ یعنی باید زمینه ها طبق سنت الهی کم کم فراهم شود تا وقتی حضرت ظهور می کند کاملاً پذیرش داشته باشد.

عده ای سؤال می کنند که با وجود این همه سلاح اتمی و سیستم های نظامی پیچیده، چگونه حضرت ظهور می کند و با این نیروها مقابله می کند. این افراد توجه ندارند که زمینه این انقلاب الهی را خدا به گونه ای فراهم می کند که مردم برای تسلیم در مقابل اسلام، نیازی به اسلحه نداشته باشند. خود مردم دنیا به این نتیجه خواهند رسید که نیاز به یک مصلح جهانی دارند. در نظر بگیرید که پیغمبر اسلام وقتی مکه را فتح کرد، دیگر لازم نبود با کفار و مشرکین مکه نبرد کند. خود مردم وقتی که عفو رسول خدا را می دیدند به او می پیوستند. تعبیر قرآن در این باره چنین است:

( إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح* وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فیِ دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ) (۱)

هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا رسد، و مردم را ببینی که گروه گروه وارد دین می شوند. سلاح بود، شمشیر بود، مشرکین بودند، ولیکن زمینه طوری مساعد شد که مردم، دسته دسته به اسلام گرایش پیدا کنند. زمینه ها وقتی فراهم شد، مردم دنیا خود به خود رشد فکری پیدا می کنند؛ تا جایی که بستر فکری شان برای پذیرش مصلح جهانی آماده می شود. یعنی این امر، احتیاج به زمان دارد. برخی عوامل، طبیعی است و برخی به خود ما مربوط می شود.

____________________

۱- نصر:۱و۲.

زمینه سازی برای ظهور امام زمانعليه‌السلام

چگونه باید زمینه ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام را مساعد کنیم؟ یکی از عوامل، دعاست. در روایات تأکید شده است که برای تعجیل در ظهور حضرت دعا کنید. از اهم دعاهای ما باید همین باشد؛ به خاطر اینکه درمان تمام فسادهای روی زمین، ظهور حضرت است. بنابراین اگر برای ظهور حضرت دعا کنیم، به منزله این است که برای از بین رفتن همه مفاسد دعا کرده ایم.

عامل دوم، همین برنامه های مناسبتی است، همین جشن های دهه مهدویه و نیمه شعبان است. این خودش نوعی تبلیغ است. قبل از هر چیز، تبلیغ مهم است. با مراجعه به متون تاریخی دینی، متوجه می شویم که برای اینکه پیغمبر اسلام مبعوث شود شش هزار سال تبلیغ شده است. یعنی در تمام کتب آسمانی، تمام انبیاء و اوصیا، در طول تاریخ تبلیغ کرده اند که پیغمبر اسلام در آخرالزمان می آید. این تعریف و تبلیغ تا حدّی بوده است که قرآن می فرماید قبل از اینکه پیغمبر اسلام مبعوث شود، اهل کتاب:

( یَعْرِفونَه کَما یَعرِفونَ اَبْناءَهُم ) (۱)

او(پیامبر) را به خوبی می شناسند، همان گونه که فرزندان خود را می شناسند.

آنقدر به صراحت تبلیغ شده بود که پیغمبر اسلام را همانطور می شناختند که بچه هایشان را. تبلیغ این قدر اثر می کند. در انقلاب های دیگر نیز نقطه مهم و اصلی، تبلیغ است.

سه مسئله در تمام کتب آسمانی گفته و پیش بینی شده است: ظهور پیغمبر اسلام؛ و انقلاب امام حسینعليه‌السلام ؛ و ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام .

____________________

۱- انعام:۲۰؛ بقره:۱۴۶.

انقلاب امام حسینعليه‌السلام و ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام

امام حسینعليه‌السلام ، مستقیماً به کربلا نرفتند. ابتدا به مکه رفته، از ماه رجب تا ذی الحجه آنجا ماند. در مسجد الحرام اقامه جماعت می کرد و ده هزار نفر پشت سر ایشان نماز می خواندند.

سیدالشهداعليه‌السلام تبلیغات را از آنجا شروع کرد. حج را به عمره بدل کرد. مردم پس از مدتی دیدند حسین بن علی دیگر در مکه نیست. در بین مردم سؤال به وجود آمد. آقا کجا رفت؟ چطور می شود کسی قبل از موسم حج به مکه بیاید و بعد در موسم حج، رها کند و برود؟

همه مردم مکه و حاجیان فهمیدند. بعد که به وطن هایشان برگشتند، مسئله را در تمام کشورهای اسلامی مطرح کردند. این، زمینه ای برای تبلیغ شد. حضرت به بصره نامه نوشت. مدینه را آماده کرد. چرا؟ چون، شبانه از مدینه بیرون آمد. هم مکه را آماده کرد، هم کوفه را و هم بصره را. این ها مراکز مهمّی بود. هر حادثه ای در آنجا اتفاق می افتاد، در همه دنیا پخش می شد. بصره مرکز تجاری بود. کوفه مرکز سیاسی بود. مدینه مرکز علمی بود. می توانیم بگوییم کعبه و مکّه یک مرکزِ به اصطلاح جهانی بود. حضرت تمام این مراکز حساس را آماده کرد تا انقلاب کربلا به وجود بیاید، خون امام حسینعليه‌السلام پایمال نشود. تبلیغات بعدی حضرت زینبعليهما‌السلام و زین العابدینعليه‌السلام هم همین خاصیت را داشت.

تبلیغ لازم است تا یک انقلاب به کمال مطلوب خود برسد. امروز تبلیغ برای زمینه سازی ظهور حضرت حجت به عهده ماست. همان طور که کتب آسمانی و ائمه طاهرینعليهم‌السلام ، امام مهدیعليه‌السلام را به ما معرفی کردند ما نیز باید این موضوع را به گوش دنیا برسانیم و به مردم دنیا تفهیم کنیم تا برای ظهور یک مصلح جهانی آماده شوند.

تقوا و زمینه سازی ظهور

خودمان هم باید در زمینه های مختلف آمادگی داشته باشیم؛ آمادگی اخلاقی، آمادگی اقتصادی، آمادگی تبلیغاتی، آمادگی اعتقادی، آمادگی اخلاقی.

یکی از زمینه های آمادگی، آراسته کردن خود به تقواست. باید تقوا داشته باشیم تا بتوانیم از هدایت امامان بهره برداری کنیم. امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرمود:

«أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدادٍ(۱)

مرا با ورع و پارسایی، تلاش و کوشش، عفت و پاکدامنی و پیمودن راه صحیح، یاری دهید.

آنهایی که دلباخته بقیة اللهعليه‌السلام هستند، در درجه اول باید با رعایت تقوا زمینه را فراهم کند تا دست کم از میان جماعت شیعه که فقط یک ثلث مسلمین دنیا هستند، دست کم، سیصد و سیزده نفر انتخاب شوند تا در رکاب حضرت مهدیعليه‌السلام باشند. تقوا را باید رعایت کرد. این بهترین زمینه سازی اخلاقی برای ظهور حضرت است.

____________________

۱- نهج البلاغه، نامه ۴۵.

برگزاری دهه فرخنده مهدویه

همین تلاش هایی که شما برای برگزاری مراسم دهه مهدویه می کنید، همین برنامه های مناسبتی، موجب تعجیل در ظهور حضرت می شود. باید در این کار، دلبستگی داشته باشیم، با علاقه به ساحت مقدس حضرت بقیة اللهعليه‌السلام خدمت کنیم. اهل بیت، قدردان هستند. اگر کسی یک گام در جهت ترویج مکتب اهل بیتعليهم‌السلام بردارد، به او می فهمانند که ما متوجه هستیم شما چه می کنید. امام صادقعليه‌السلام به هشام بن حکم فرمودند:

«لا تزال يا حسّان مؤيّداً بروح القدس ما نصرتنا بلسانك(۱)

تا وقتی با زبانتان ما را یاری کنید، روح القدس شما را کمک خواهد کرد.

فرقی نمی کند که این یاری چگونه باشد؛ با قلم، با مال، با قدم. قدر خودتان را بدانید. این زحمات هدر نمی رود. اینها مورد عنایات حضرت بقیة اللهعليه‌السلام است، پایتان حساب می شود. اینها ذخیره آخرت شماست.

____________________

۱- بحارالانوار،ج۱۰، ۲۹۳.

حضرت مهدی (عجله الله تعالی فرجه الشریف) در قرآن کریم

اشاره

قرآن واقعاً کتاب عجیبی است. مطالب بسیار مهم را در قالب الفاظی کوتاه و در عین حال، کلیدی بیان نموده است. درباره حضرت مهدیعليه‌السلام و انقلاب جهانی آن بزرگوار، آیاتی در قرآن وجود دارد. مرحوم سید بن طاووس (رضوان الله علیه)، در کتابی به نام «کشف المحجة»، تمام آیات مربوط به حضرت مهدیعليه‌السلام را جمع آوری کرده اند. یکی از این آیات، چنین است:

( وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ) (۱)

در زبور بعد از ذکر(تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد».

____________________

۱- انبیاء: ۱۰۵.

منجی موعود در دیگر کتب آسمانی

ادیبان عرب، موقعی که می خواهند اهمیت یک مطلب را بفهمانند، اولِ سخنشان یک «لام» می آورند که از آن به «لام توطئه» تعبیر می کنند. به کارگیری این حرف، از آن روست که شنونده به اهمیت مطلب پی ببرد. در اولِ این آیه لام آمده است: «لـ + قد». بنابراین از نظر پروردگار، این آیه به موضوع مهم و قابل توجهی اشاره دارد.

مطلب دوم اینکه بنابر افکار و عقاید شیعه، خداوند اسیر افعال و مقدّرات خود نیست. به این اصل، «بداء» می گویند. یعنی ممکن است پروردگار متعال چیزی را مقدّر کند، بعد، بر اثر پیشامدهایی آن را تغییر دهد. فرض کنید خداوند مقدر فرموده است که کسی سی سال عمر کند. حال ممکن است به خاطر اینکه اهل صله رحم است عمرش بشود شصت سال. از طرفی هم ممکن است مقدر شده باشد که عمر کسی نود سال باشد. ولی وقتی ترک صله رحم می کند، عمرش شصت سال شود.

آیا حکومت جهانی حضرت مهدیعليه‌السلام هم که در این آیه پیش بینی شده، مشمول بداء می شود؟ در اینجا، کلمه قد، اثبات می کند که حکومت جهانی آن بزرگوار، قطعی و اجتناب ناپذیر است و بداء در آن راه ندارد.

خداوند برای اینکه به موضوعی حتمیت بدهد، لفظ «کتب» را برای آن به کار می برد. مثلاً وقتی می خواهد بگوید: روزه را واجب کردیم، نمی فرماید: واجب کردیم، می فرماید:

( کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلیَ الَّذینَ مِنْ قَبلِکُم ) (۱)

روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد.

طبق این آیه، روزه تکلیفی به گردن انسان است. «کتب» این معنا و مفهوم را دارد که این مطلب حتمی و تردید ناپذیر است.

____________________

۱- بقره:۱۸۳

می فرماید:( وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ ) . این را ما از قبل نوشته ایم و به آن قطعیت داده ایم. کجا نوشتیم؟ بعد از اینکه در تورات نوشته بودیم در زبور نوشتیم. این دو کتاب چه خصوصیتی دارد؟ ۱۱۴ کتاب آسمانی داریم. در همه کتاب های آسمانی، سه مطلب مطرح شده است: بعثت رسول گرامی اسلام، انقلاب خونین کربلا؛ حکومت جهانی حضرت مهدیعليه‌السلام . این سه، در همه کتب آسمانی هست. ولی علت اینکه زبور مطرح شده چیست؟ خطاب به گروه خاصی نیست، ولی بیشتر کسانی که مدعی حکومت جهانی هستند و خود را مالک و صاحب اختیار زمین و مردم دنیا می دانند یهودند. آنها خود را نژاد برتر می دانند و الان در دنیا دارند تلاش می کنند که با قدرت، سه چیز را در دست بگیرند که رگ حیاتی جامعه جهانی است:

یکی تبلیغات و ارتباطات، رادیو، تلویزیون، ماهواره و امثال آن. وسایل ارتباط جمعی الان در دست صهیونیست هاست ریشه و اساسش در دست آنهاست.

دوم سیاست جهانی. سی نفر یهودی صهیونیسم روی تمام قاره های زمین برنامه ریزی دارند و سیاست جهانی را قبضه کرده اند.

سوم مسئله اقتصاد. طلای دنیا در دست یهود است و غرور، اینها را گرفته است. با تمام قدرت تلاش می کنند در کشور اسلامی رخنه کنند و آنها را فلج کنند. از اسرائیل شروع کردند. البته منطقشان هم این است که اینجا محیطی است که انبیای بنی اسرائیل در آنجا برانگیخته شده اند. اینها می گویند ما بزرگ و زمامدار جهانیم و تمام مردم دنیا برده ما هستند.

اول اسرائیل و بعد هم از نیل تا فرات و بعد هم کشورهای دیگر. فعلاً لبه تیز حملاتشان به ۲۲ کشور است که اکثراً اسلامی هستند. می خواهند دست بگذارند روی تمام دنیا و بر همه جهان حاکمیت داشته باشند. خدا می خواهد اینها را نا امید کند. می گوید خیلی تلاش نکنید، امیدوار نباشید. پیشگویی های یهودی ها در کتاب زبور آمده است.

خداوند به یهود می گوید ما، در زبور نوشته ایم. ممکن است کسی ادعا کند که زبور کتاب اصلی یهود نیست، کتاب اصلیشان تورات است. قرآن می فرماید: «من بعد الذکر». اول در تورات نوشتیم و تفصیلش را در زبور. ما از قبل، در این دو کتاب آسمانی که متعلق به شما یهود و مورد قبولتان است حتمیت و قطعیت حکومت جهانی حضرت مهدیعليه‌السلام را اعلام کردیم.

در زبور بعد از تورات چه نوشتیم؟ می بینیم کلمه «أنّ» به کار رفته است:( أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ) .

این که حکومت جهانی به وجود خواهد آمد، حتمی و قطعی است. با کلمه اَنَّ باز تفهیم شده است:

الف و لام در الأرض، ظاهراً عهد حضوری است. اشاره است به اینکه برخلاف تمام حکومت های گذشته که مقطعی و منطقه ای بوده، این حکومت محدود به قاره ای یا کشوری یا منطقه ای نیست. این یک حکومت، فراگیر و جهانی است. وقتی می گوید: الأرض، منظور روی زمین است؛ ربع مسکون یا حکومت بر آب و خاک بر روی زمین. این حکومت حکومت مقطعی نیست، جهانی است.

وارثان زمین کیانند؟

( أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها ) در آینده این زمین را گروهی ارث می برند.

ارث یعنی چه؟ ارث مالی است که در اختیار کسی بوده و پس از مرگ او به طور قهری به بازماندگان منتقل می شود. این حکومت جهانی در آینده قرار است به دست بندگان صالح خدا بیفتد: «یرثها عبادی الصالحین». تمام حکومت های روی زمین از بین می رود. این حکومت به طور قهری از آنها گرفته می شود و به عبادالصالحین منتقل می شود.

خوب وارثان زمین چه کسانی هستند؟ «عبادی»، عبد یعنی چه؟ یعنی کسی که تحت فرمان دیگری است، خودش اراده ندارد. آنچه مولا دستور می دهد او به انجام می رساند. معنای مقام عبودیت در مقابل خدا چیست؟ خدا در قرآن پیغمبر را به نام عبد می خواند، ما در تشهد می خوانیم اشهد أنَّ محمداً عبده و رسوله. پیامبر مطیع سراپای فرمان خداست. هر مقامی که خدا به پیغمبر داده به برکت بندگی و عبودیت او بوده است.

قرآن می فرماید:

( فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی ) (۱)

در اینجا آنچه را وحی کردنی بود، به بنده خدا وحی کرد.

یا می فرماید:

( سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی... ) (۲)

____________________

۱- نجم:۱۰.

۲- اسراء:۷.

منزه است خدایی که شبی بنده اش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داد.

آنچه موجب شد پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به آسمان دعوت شود این بود که پیغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ عبد واقعی بود. آنچه سبب شد بر پیغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ وحی نازل بشود، بندگی پیغمبر بود. بنده خالص بود. حتی تکلم پیغمبر بدون اذن الهی نبود:

( وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی ) (۱)

و هیچ گاه بر خواسته نفسانی سخن نمی گوید.

عباد یعنی فرمانبر، نه فرمان دهنده. آنهایی که حکومت جهانی را قبضه می کنند فرمان دهنده نیستند، فرمان گیرند: بنده من هستند(عبادی). حتی خدا اینها را به خودش پیوند می دهد: عباد من. اشاره به این است که حکومت، الهی است، نه مردمی. چون اگر بنا باشد عدالت در عالم برقرار شود باید حکومت الهی بر سر کار بیاید. زمامداران چنین حکومتی، فرمانبرداران خدا هستند. همانطور که در زیارت جامعه می خوانیم: «بعرشه محدقین» چشمشان به دستگاه فرماندهی پروردگار است. تعهد دارند؛ الهی اند، نه مردمی.

علاوه بر اینکه اینها بندگان خدا هستند، صالحند (الصالحون). صالح در ذهن ما یعنی آدم خوب، عباد هم این معنا را می دهد، اما صالحون بارِ دیگری دارد؛ صالح یعنی شایسته. یعنی اینها می توانند حکومت کنند، رمز و راز حکومت را می دانند، تخصص دارند. آدم هایی نیستند که ناآگاه و نپخته باشند، آدم هایی نیستند که مملکت را به خاطر جهل، یا ناپختگی شان بر باد بدهند. در روایت آمده است که مراد از صالحون، آن ۳۱۳ نفر از اصحاب امام زمانند که وقتی آقا ارواحنا فداه در مکه اعلام ظهور می کند، مثل برق جهنده از اطراف و اکناف عالم خود را به حضرت مهدیعليه‌السلام می رسانند و در زیر لوای مهدیعليه‌السلام حکومت جهانی را اداره می کنند. هم تعهد دارند، عبادند، و هم تخصص دارند، صالحند.

____________________

۱- نجم: ۳

( یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ) این امر، در زبور و تورات پیش بینی شده است؛ یعنی ای یهودی ها این پنبه را از گوشتان بیرون کنید که بتوانید حکومت جهانی را قبضه کنید. به شما در کتاب آسمانی خودتان اعلام کردیم که برچسب حکومت جهانی، به نام دیگری زده شده است و این لباس متناسب قامت شما نیست.

حکومت جهانی، به کسانی می رسد که قبلاً دچار استضعاف بودند:

( وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْض ) (۱)

می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم.

یعنی تمام توان و نیروشان را استعمارگران گرفته اند. شما یهودی ها توان و قدرت حکومت را از مسلمان های جهان گرفتید. خدا می خواهد از دست شما در بیاورد و در اختیار کسانی قرار دهد که هم تعهد دارند که شما ندارید، هم صالحند که شما نیستید. آنها باید زمام این حکومت را به دست بگیرند.

____________________

۱- قصص:۵.

اهمیت علائم ظهور

اشاره

در میان احادیث و روایات عدیده و پیشگویی هایی که شده، دو مطلب بسیار مهم و چشمگیر است:

مطلب اول، بیان علائم ظهور حضرت بقیة اللهعليه‌السلام است. در قرآن، ظهور حضرت در آیات متعددی ذکر شده است. شیعه و سنی هم به اتفاق، با تکیه بر روایات و مضامین آیات کریمه قرآن، به ظهور آن بزرگوار اعتراف می کنند. و در منابعشان، برای ظهور علائمی ذکر کرده اند.

مطلب دوم، حوادثی است که توأم با ظهور یا قبل یا بعد از آن، اتفاق می افتد.

چرا علائم ظهور مطرح شده و چرا به آن حوادث تلخ و دردناک اشاره شده است؟ واقع امر، این است که آدمی با امید زنده است. از رسول اکرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل می کنند که فرمود:

«لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا ، وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَراً(۱)

اگر امید نباشد، هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی دهد و هیچ باغبانی نهالی نمی کارد.

اگر می بینیم باغبانی نهالی خریده، آن نهال، الان به ثمر نمی رسد. سال ها طول می کشد تا به تدریج رشد کند و باغبان بتواند از میوه هایش استفاده کند. اگر امید به آینده نبود، باغبان زحمت کشت و تربیت نهال را به خود نمی داد.

____________________

۱- بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۷۵.

انگیزه مادر برای رشد فرزند، امیدواری به آینده اوست؛ حالا یا به نفع خودش یا به نفع جامعه. در هر صورت، به امید آینده است که مادر روی فرزندش سرمایه گذاری می کند، او را شیر می دهد، شب ها بی خوابی می کشد و از آسایش خودش می گذرد. اگر امید در کار نبود، بسیاری از انسان ها متوقف می شدند. علائم ظهور خاصیتش همین است؛ امید می دهد. در روایات آمده است:

«الشیعةُ تُرَبّی بِالْأمانِیَّ »(۱)

شیعه همیشه در اقلیت بوده و در تقیه به سر برده است،. همیشه مظلوم بوده است. حوادث تلخی که برای شیعیان پیش آمده، ممکن بود بر روحیه آن ها اثر بگذارد؛ در کار و عقیده سست شوند. گاه و بی گاه یکی از علائم ظهور که بروز پیدا می کند، شیعه دلگرم و امیدوار می شود. علائم قبل از ظهور، اثر بسیار مثبت و سازنده ای روی شیعیان دارد.

وقتی نشانه های ظهور را می خوانیم، می بینیم که این علائم، بعد از زمان ولادت حضرت شروع شده و به تدریج گوشه هایی از آن ظاهر شده است. اینگونه نبوده که این علائم فقط مربوط به زمان نزدیک به ظهور باشد. علائمی هم ذکر شده که ممکن است هزار سال با زمان ظهور فاصله داشته باشد.

____________________

۱- الغیبة للنعمانی؛ ص۲۹۵.

نگاهی گذرا به علائم ظهور:

به هر حال، این علائم، نشانه آن است که در آینده، مشکلات شیعه حل می شود. محرومیت هایی که دارند از بین می رود. وقتی به روایات مراجعه می کنیم می بینیم که اکثر علائم ظاهر شده است. بخش محدودی از علائم باقی مانده که احتمال می رود مربوط به زمان خیلی نزدیک به ظهور است.

حوادث تلخ مربوط به قبل از ظهور یا مقارن یا بعد از ظهور، چرا مطرح شده است؟ ظلم ها، جنایت ها، یورش ها، کارشکنی ها، توطئه ها و اینگونه مسائل؛ مشکلات و ناملایمات روحیه انسان را سست می کند و قدرت تلاش را از او سلب می کند.

این تلخی ها مطرح شده است تا اگر با آنها مواجه شدیم و ظلم فراگیر را در جهان مشاهده کردیم، خود را نبازیم، روحیه خود را از دست ندهیم، فکر نکنیم که برای همیشه این ظلم ها و جنایت ها خواهد ماند و ما موقعیتی پیدا نخواهیم کرد که آزادانه بتوانیم برنامه هایمان را عملی بکنیم. در قرآن به سنتی اشاره شده است:

( إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا ) (۱)

هر آینه از پی دشواری آسانی است.

اگر مشکلاتی پیش می آید، تلخی هایی در زندگی روی می-دهد، انسان نباید قالب تهی بکند یا سستی به خودش راه بدهد؛ چون طبق سنت خداوند، پس از دشواری ها نوبت آسایش است.

____________________

۱- شرح: ۵.

یکی از امتیازات مکتب شیعه که در مکاتب دیگر وجود ندارد و شیعه را برای همیشه زنده و پرتلاش نگه می دارد، همین مسئله است؛ یعنی پشت مشکلات، آسایش می بیند، پشت ظلم ها و جنایت ها عدل می بیند. پیشگویی هایی که شده، حاکی از همین مسئله است. قرآن هم اشاره کرده است:

( وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا ) .(۱)

و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می کند.

اگر شیعه در دنیا همیشه دلهره داشته و از جنایتکاران و دشمنان و ابر قدرت ها ترس داشته است، زمانی خواهد رسید که با کمال امنیت بر روی زمین زندگی می کند؛ این، سنت خداست. پس از مشکلات، آسانی است، پس از تلخی، شیرینی است. این گونه نیست که درب، همیشه روی یک پاشنه بگردد؛ نه، تحولاتی هست. مثلاً ما در میان روایات، با سفیانی برخورد می کنیم. روایات زیادی درباره او وجود دارد. هم اهل سنت و هم بزرگان شیعه، روایاتی درباره سفیانی نقل کرده اند.

____________________

۱- نور:۵۵

گسترش فرهنگ تشیع و انتظار

بنابر روایات، به خاطر ظلم ها و جنایت های سفیانی، روزگار تلخی در انتظار مسلمان هاست؛ به خصوص مردم عراق، لبنان، شام و اردن. این چند کشور در تیررس حملات سخت و ناگوار سفیانی هستند. چطور می شود سفیانی ظهور می کند؟

به روایات که مراجعه می کنید می بینید که مردم دنیا آرام آرام با افکار تشیع و مسلمانان آشنا می شوند. رفته رفته اسلام به کشورهای دیگر صادر می شود. آرام آرام جان مردم دنیا به لب می رسد تا جایی که در انتظار یک مصلح جهانی روزشماری می کنند. شیعه در دنیا شناخته می شود. این، چیزی است که پیش بینی شده و حتماً اتفاق می افتد. دشمنان هم نمی توانند از آن جلوگیری کنند.

در سفری که اخیراً به حج مشرف شدم، احساس کردم در عربستان سعودی تحول عجیبی به وجود آمده است. زمانی عربستان سعودی محیطی بسته بود. اجازه نمی دادند یک ورق از کتاب های شیعه در آنجا نشر پیدا کند. نمی گذاشتند یک گوینده و خطیب شیعی، حقایق مکتب تشیع را در حرمین شریفین برای مردم بیان کند. الان هم همینطور است.

مراقبند که یک نفر عالم شیعی با یک عرب یا عجم تماس نگیرد. فوری می آیند دخالت می کنند و جلسات را متفرق می کنند. ولی حالا وسائل ارتباط جمعی در دنیا به جایی رسیده است که آنها دیگر قادر به جلوگیری از نشر معارف شیعی نیستند.

مردمشان در خانه ها به وسایل ارتباطیِِ بدون مرز مثل اینترنت دسترسی دارند؛ آگاه می شوند. معارف شیعی، به همین کیفیت تبلیغ می شود. ندای حق طلبی و عدالتخواهی شیعه به همه جای دنیا خواهد رسید.

یهود و مبارزه با مهدویت

حالا اینجا دشمن چه خواهد کرد؟ اولین دشمنِ مسلمین، یهودی ها هستند؛ به خصوص دشمن شیعه. یهودیان آرام نیستند. سیصد سال است که با تمام قوا و طرح های متنوع، علیه شیعه سرمایه گذاری می کنند؛ به گونه ای به افکار شیعه حمله و هجمه می برند تا این مکتب را نابود کنند.

از سیصد سال قبل و مخصوصاً از صد سال قبل تا الان و به خصوص از زمان فتوای مرحوم میرزای شیرازی (رضوان الله علیه) که احساس کردند روحانیت شیعه و مرجعیت شیعه اجازه نمی دهد دشمنان در مرزهای تشیع رخنه کنند، آنها فعالیت-هایشان را دوچندان کرده اند. مکتب هایی به وجود آوردند، طرح هایی ریختند، پول هایی خرج کردند، فیلم هایی پخش کردند، الان ببینید از طریق ماهواره با جوان های ما چه می کنند. موقعی که احساس کردند شیعه منتظر کسی است که می آید و سراسر جهان را پر از عدل و داد می کند و با این نابسامانی ها مبارزه می کند و با این انحرافات سازش ندارد.

سعی کردند مکتب شیعه را نابود کنند، اما نتوانستند. بالأخره به اینجا رسیدند که یک فردِ به ظاهر مسلمانِِ غرب زده را انتخاب کنند، به ممالک اسلامی بفرستند تا به این وسیله، جاهایی را که امکان ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام وجود دارد زیر سیطره خود قرار دهند.

آمریکائیها عالمی را در نجف دستگیر کردند و از او سؤال کردند درباره اینکه حضرت مهدیعليه‌السلام کیست؟ کجاست؟ این خبر، خیلی عجیب است که یهودی ها برای آمادگی برای روزی که حضرت مهدیعليه‌السلام می آید و به حجر الاسود تکیه می کند و ندای أنا بقیة الله سر می دهد، از حالا رفته اند در اطراف کعبه دوربین نصب کرده اند. عجیب نیست؟! یهودی ها دارند مراکزی را که امام زمانعليه‌السلام قرار است برنامه داشته باشد کنترل می کنند.

سفیانی خونخوار را بشناسیم

چنان که در روایات آمده است، یکی از کسانی که او را برای این کار آماده می کنند سفیانی است. خصوصیات سفیانی را در روایات می بینید؛ اسمش عثمان است، اسم پدرش عنبثه است، سر خیلی بزرگی دارد، از دور مثل این است که یک چشم داشته باشد، از نسل معاویة ابن ابی سفیان و هند جگرخوار است. خود را مسلمان جلوه می دهد، ولی می گویند روی لباسش آرم مسیح است؛ یعنی پاپیون زده است. از غرب ارتزاق می کند.

او را اول به ترکیه می فرستند، از ترکیه به شام، و از شام به عراق. در آنجا ۱۳۰ هزار نیرو پیاده می کند. چرا؟ این همه کار برای چیست؟ برای اینکه جلوی شیعه را بگیرند. فرمان می دهد که هر کسی یک شیعه را به من معرفی کند هزار درهم جایزه دارد. شیعه ها را می گیرند و به بهانه ای پیش او می برند هزار درهم می گیرند و او هم شیعه ها را به قتل می رساند.

یهودیها دارند زمینه سازی می کنند. از قبل، در روایات ما گفته شده است که چنین شخصی خواهد آمد که اگر روزی سفیانی پا به عراق و شام و اردن گذاشت و قتل عام را آغاز کرد، مردم دینشان را از دست ندهند و نگویند دیگر ما رفتیم زیر چکمه دشمن و هیچ راه نجاتی نیست. طبق روایات، سفیانی فقط نوزده ماه حکومت خواهد کرد که شش ماهش لشکر کشی است.

خداوند متعال برای خنثی کردن برنامه های سفیانی، دو گروه نیرو یکی از خراسان ایران و یک نیرو از یمن مأمور می کند. این نیروها به حمایت از حضرت بقیةاللهعليه‌السلام می آیند و با سفیانی درگیر می شوند و تمام برنامه های او را در عراق خنثی می کنند. سفیانی لشکرش را به طرف مکه می فرستد تا در آنجا از ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام پیشگیری کند. به اذن خداوند، دره ای به نام بیداء شکافته می شود و لشکر سفیانی در آن فرو می روند و آثارشان محو می شود.

موج این مسئله، خیلی ها را بیدار می کند. لشکر حضرت مهدیعليه‌السلام هم از مکه به طرف عراق حرکت می کند و در آنجا طومار لشکر سفیانی را در هم می پیچد. گروهی از لشکر سفیانی برای حمایت از یهود به اسرائیل حرکت می کند و در آنجا، لشکر حضرت مهدیعليه‌السلام آنها را تعقیب می کند و منقرضشان می کند. آن روز فاتحه یهود باید خوانده شود و شرّشان از جهان کم شود.

پیداست که یهود وقتی اینها را می خواند نگران می شود. آنها آنقدر نادان هستند که نمی دانند اگر مشیت خدا بر این تعلق گرفت که حضرت مهدیعليه‌السلام ظهور کند و عنایات خاصش نصیب مردم شود، هیچ قدرتی در مقابل او ندارند. امروز به نیروی جنگی و موشکی و جنگ الکترونیک و بمب اتمشان می نازند، ولی چطور می خواهند از فرو رفتن یک لشکر زیر زمین جلوگیری کنند.

قتل عامی که سفیانی راه می اندازد تکان دهنده است. حتی آمده است که شکم زنان باردار شیعه را پاره می کنند که مبادا فرزند پسری از شیعه در رحمشان باشد. خیلی تحملش مشکل است. ولی گفته شده است که اگر این مسائل و مشکلات پیش آمد، هراس نداشته باشید.

امروز می بینیم که ابرقدرتها از چپ و راست غُرّش می آورند. آمریکا چقدر تهدید می کند؟ حالا یا با واسطه یا بی واسطه یا صریح یا با اشاره. انسان فکر می کند که با چنین قدرت هایی چگونه می توانیم مقابله کنیم.

اروپایی ها هم از شیعه احساس خطر می کنند. در رسانه هایشان مطرح می کنند که موشک های ایران کار ما را دشوار کرده است. می گویند که موشک های ایران طوری است که به ما هم اصابت می کند. ایران می خواهد به انرژی هسته ای دست پیدا کند. اینها مارگزیده اند، احساس خطر می کنند، راحت نمی نشینند، هر روز توطئه می کنند، به دست و پا می افتند؛

مدام شورای امنیت، سازمان ملل، تهدید، چرا؟ چون می ترسند.

دعا برای فرج امام زمان عليه‌السلام واجب است

روایات به ما نوید می دهد که نباید روحیه مان را ببازیم. ابرقدرت ها با وجود تمام امکانات مادیشان، با این نیروهای سنگینشان، نمی توانند با ما کاری بکنند. ما پشتیبان داریم، وعده های خدا را داریم. اگر ایمان داشته باشیم هیچوقت از این تهدیدها نمی ترسیم. البته خودمان را هم باید آماده کنیم.

یکی از وظایف سنگینی که به عهده ماست دعا برای فرج حضرت بقیة اللهعليه‌السلام است. فکر نکنید این یک دعای ساده است. می گوییم خدایا فرج امام زمانعليه‌السلام را نزدیک کن؛ یعنی داریم برای تغییر سرنوشت جهان دعا می کنیم. مسئله، فردی نیست، منطقه ای نیست، سرنوشت جهان به ظهور حضرت بستگی دارد. این دعا، از همه دعاها مهم تر و واجب تر و لازم تر است. اگر خواستیم برای دینمان دعا کنیم، باید برای فرج حضرت دعا کنیم.

اگر برای دنیا دعا می کنیم باید برای فرج حضرت دعا کنیم. برای فرد یا جامعه، برای هرچه خواستیم دعا کنیم، باید بدانیم که رسیدن به همه این ها در گرو فرج آقا امام زمانعليه‌السلام است. اگر مراجع ما، بزرگان ما، تأکید دارند که فکرمان و دعاهایمان را روی فرج آقا امام عصرعليه‌السلام متمرکز کنیم، برای این است که ما را متوجه اهمیت موضوع کنند. این مسئله خیلی مهم است. با خلوص نیت باید دعا کرد. قرآن می فرماید:

(قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم )(۱)

بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد.

____________________

۱- فرقان:۷۷

باید دعا کرد. خودمان را هم بسازیم تا انشاء الله بتوانیم جزو لشکریان حضرت باشیم. طبق بسیاری از روایات، اهل بیتعليه‌السلام به ایران و جوانان ایران چشم دوخته اند. وقتی می خواهند یاران حضرت مهدیعليه‌السلام را معرفی کنند، روی مردم ایران انگشت می گذارند. قرآن هم به این مسئله اشاره فرموده است:

( مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه ) (۱)

هر کس از شما که از دینش بازگردد، به زودی خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند.

اهل بیتعليهم‌السلام به جوانان ایران چشم دوخته اند. جوانان این مرز و بوم باید آماده باشند تا در رکاب آقا شمشیر بزنند و دنیا را از شرّ دشمنان اسلام آزاد کنند.

____________________

۱- مائده: ۵۴

ضرورت دعا برای ظهور امام زمان عليه‌السلام

اشاره

ما در خصوص ائمه اطهارعليهم‌السلام ، وظایف سنگینی داریم. یکی از این وظایف، دعا برای فرج حضرت مهدی است. البته دعا شرایطی دارد و دعای واقعی آن است که از سرِ احساسِِ نیاز و کمبود باشد. اگر این احساس کمبود نباشد، دعا کامل نیست. این معنا، چیزی است که از روایات برمی آید. خودمان هم باید در جامعه ای که زندگی می کنیم نیازها را لمس کنیم تا از روی نیاز دعا کنیم و از خدا بخواهیم.

در همه امور دینی و معنوی و اخلاقی، امنیتی و اقتصادی، الان کمبود داریم. در روایات هم این کمبودها را مطرح و مردم را برای فرج حضرت مهدیعليه‌السلام آماده کرده اند.

یکی از نیازهای بشر، دینی است که در پرتو آن راه درست را از نادرست بشناسد. اگر به مذهب و دین و آئین نیاز نداشت، خدا صد و بیست و چهار هزار پیغمبر نمی فرستاد، انبیای اولو العزم را نمی فرستاد، اوصیای این بزرگواران را مأمور نمی کرد. این، نشانگر نیاز بشر به دین است.

پاسخ به شبهات روشنفکر نماها

امروزه بعضی می گویند ما عقل داریم و نیازی به مذهب نیست. این مکتب غلطی است که چند سالی است باب شده است. البته سابقه هم دارد، برهمن ها چنین عقیده ای داشتند. روی این عقیده کار شده است. روشنفکران ما این مسئله را تحت عنوان خاتمیت مطرح می کنند. معنای خاتمیت این است که ما رشد عقلی داریم پس نیازی به وحی نیست، دین لازم نداریم.

به دارندگاه و طرفداران چنین اندیشه هایی می گوییم: اگر سه چیز را تضمین کنید حرف شما را می پذیریم:

اول؛ اینکه تضمین بدهید که دیگر همه چیز را می فهمید و هیچ نقطه مجهولی برای بشر باقی نمانده است. این تضمین را هیچ دانشمندی نمی دهد. چون دانشمندان هر چه به علمشان افزوده می شود به مجهولات و نادانی هایشان آگاه تر می شوند.

از ابوعلی نقل کرده اند که در آخر عمرش گفت: فهمیدم که نفهمیدم. هر مسئله ای که کشف می شود در کنارش سؤالاتی پیش می آید و نقاط ابهامی وجود می آید که بشر باید سعی کند آنها را بفهمد. هیچ دانشمند عاقلی چنین ادعایی ندارد که دیگر همه چیز را می فهمم. یکی از دلایل اینکه بشر هنوز خیلی از چیزها را کشف نکرده، این است که می بینیم مرتب در دانشگاه ها، برای کشف مجهولات مشغول تحقیق و بررسی هستند. اگر بشر همه چیز را فهمیده باشد که باید درِ دانشگاه ها را تخته کنند.

دوم؛ اینکه باید تضمین دهند بر اینکه ما اشتباه نمی کنیم. فکر نمی کنم دانشمندی در دنیا باشد که تضمین بدهد که در آنچه فهمیدم احتمال خطا نیست. شاهد قضیه این است که می بینیم مثلاً پزشکان، مطلبی را کشف می کنند و آن را به آگاهی عموم می رسانند، اما بعد از مدتی اعلام می کنند که اشتباه کرده اند و تئوریشان را عوض می کنند. سایر دانشمندان هم همینطور. کسی نمی تواند تضمین کند که اشتباه در کارش نیست.

سوم؛ اینکه تضاد و تناقضی بین افکار نباشد. من می گویم عقل من، شما می گویید عقل من. هر فردی هم چنین ادعایی می کند. اگر تضادی نبود و همه عقل ها یکدست بودند مشکلی نداشتیم. ولی می بینیم به تعداد مغزهایی که خدا آفریده، فکر وجود دارد؛ افکار متضاد. نمی شود تضمین داد که تضادی در افکار نباشد. بنابراین وقتی می توانیم ادعا کنیم دیگر نیازی به وحی نداریم که همه چیز را بفهمیم، تضمین هم بدهیم که اشتباه نمی کنیم، تضّاد و تناقضی هم در افکار نباشد.

می دانیم که در هر سه موضوع، کُمیت ما لنگ است. بنابراین از مذهب و وحی بی نیاز نیستیم. تنها خدا و تنها انبیاء هستند که عصمت دارند و خطا در کارشان راه نمی یابد و همه چیز را می دانند و تضّادی هم در افکار و احوالشان وجود ندارد. بنابراین بشر در تمام دوره ها، به دین نیاز داشته و دارد.

نقش مذهب در آخرالزمان

حالا باید ببینیم که در آخرالزمان، در دوران غیبت، جریان مذهب چه وضعی دارد، ما به مذهب نیاز داریم یا نه؟ بر فرض اینکه نیاز داشته باشیم، کدام مذهب می تواند سعادت ما را تأمین کند. طبق روایات، در آخرالزمان انسان از نظر دینی با کمبود و نیاز مواجه است؛ چنان که رسول خدا فرمود:

«لایسلم لذی دین دینه الّا من یفر من شاهق الی شاهق و من حجر الی حجر کالثعلب باشباله ».(۱)

آخرالزمان وقتی است که دینِ هیچ صاحب دینی، برایش باقی نمی ماند. مسیحی ها دیگر مسیحی واقعی نیستند، یهودی ها دیگر یهودی واقعی نیستند، و همین طور پیروان ادیان دیگر. مگر اینکه کسی از قله کوهی به قله دیگر پناهنده شود و از سوراخ (لانه) جانوری به سوراخ جانور دیگر. یا در روایات است که در آخرالزمان:

«لایَبْقی مِنَ الاِْسْلامِ اِلاّ اِسْمُهُ ».(۱)

از اسلام جز نام، چیزی باقی نمی ماند.

یعنی جسم اسلام وجود دارد و روحش از بین می رود. بنابراین، در آخرالزمان دینی که ما به آن نیاز داریم وجود ندارد. باید کسی بیاید و دین و معارف دینی را احیا کند، قوانین الهی را به اجرا بگذارد تا دین زنده شود. لذا در دعاهایمان می خوانیم که خدایا:

«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ : تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ». (۲)

____________________

۱- کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۳۰.

۲- الانصاف، ص ۳۹۲.

۳- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.

دینی را، دولتی را می خواهیم که اسلام را عزیز کند. مسلمین را به عزت واقعی برساند. در آخرالزمان از چنین دینی بی بهره ایم. در مسائل اقتصادی، دچار بحران هستیم، باران های سودمندی که ارتزاق بدان بسته است، کم می شود، چشمه ها می خشکد و دریاچه ها به تدریج کمتر و کمتر می شود:

( قُلْ أرَأیْتُم إنْ اَصْبَحَ ماؤکُم غَوراً فَمَنْ یأتیکُم بِماءٍ مَعینٍ ) (۱)

بگو به من خبر دهید اگر آبهای(سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!

از تأویل این آیه که بگذریم ظاهرش می گوید که اگر آب چاه ها پایین رفت، چه کسی می تواند این آبها را بالا بیاورد. بنابراین «غور» هم هست. نه آسمان دیگر آن برکات را دارد و نه زمین آن جوشش را. از این جهت، مردم گرفتار کم آبی می شوند، به قحطی می افتند و بیکاری در دنیا فراگیر می شود.

____________________

۱- ملک:۳۰

فتنه آخرالزمان و اهمیت دعای فرج

در آخرالزمان، در خصوص مسائل اقتصادی با کمبود مواجهیم. در مسائل امنیّتی که دیگر در هیچ گوشه دنیا جای امنی پیدا نمی شود. الان هم مشاهده می کنید که مسئله بمب گذاری و ترور کم کم فراگیر شده است. جایی می خواندم که در آخرالزمان مردم در دنیا به گونه ای بی بند و بار می شوند که اعمال منافی عفت را به طور علنی انجام می دهند و کسی هم نهی شان نمی کند. اگر ما این نیازها را احساس کنیم طور دیگری دعا می کنیم. می گوییم باید قدرتی بیاید؛ یک قدرت فراگیر.

اگر به صورت منطقه ای باشد کاری از پیش نمی برد، باید یک قدرت جهانی باشد. دانشمندان می گویند اگر در گوشه ای از دریا، سنگی افتاد و موج ایجاد کرد، این موج تا بی نهایت ادامه دارد؛ هرچند نامرئی باشد. موجی که از فساد به وجود می آید فراگیر است؛ درست مثل سنگی که در گوشه دریا بیندازند. همه دنیا با هم مربوط است. یک قدرت فوق العاده فراگیر لازم است که بر جهان سلطه پیدا کند و در سراسر جهان اصلاح کلی پدید آورد. این نیست، مگر یک حکومت عدل الهی متکی به باری تعالی که این نهضت را بر عهده بگیرد.

در همه کتاب های الهی نوید داده شده و مردم هم انتظار خواهند کشید، خودشان متوجه باشند یا نباشند. این آمادگی، باید به وجود بیاید، این نیازها باید احساس شود تا کسانی که به دین اعتقاد دارند، امنیت را دوست دارند، دلشان می خواهد مردم از نظر اقتصادی در رفاه باشند، اینها دعا کنند؛ چون جز با برپایی حکومت عدل الهی، هیچ راهی برای رسیدن به این آرزوها وجود ندارد. پیداست که هر چه آگاهی انسان به این کمبودها بیشتر شود، سوز و عمق دعا بیشتر خواهد بود.

پیشوای آسمانی و حیات طیّبه

اشاره

یکی از چیزهایی که ارزش حیاتی دارد آب است:

( وَجَعَلْنا مِنْ الْماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیًّ ) (۱)

و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم.

در روایات، امام زمانعليه‌السلام را با آب مطابق دانسته اند. همان طور که در عالم طبیعت بدون آب، حیات معنا و مفهومی ندارد،

زندگی در روی زمین، بدون امام معنا ندارد. در دعای عدیله آمده است:

«بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء ».(۲)

در عالم و جهان هستی، امام، چنان ارزشی دارد که رسول خدا می فرماید:

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها »(۳)

اگر حجت خدا نباشد زمین اهلش را فرو می برد.

خوب قدر آب را چه کسی می داند؟ آن که تشنه است. انسان اگر تشنه شود، آن وقت ارزش آب را درک می کند. در خصوص ائمهعليهم‌السلام هم معرفت لازم است تا این تشنگی زنده شود. فعالیت های مناسبتی، تلاش هایی که برای بزرگداشت معصومانعليهم‌السلام صورت می گیرد، این اظهار علاقه ها، نشانگر تشنگی است. بر اثر تشنگی است که خداوند به عده ای توفیق می دهد که امام را از مغز به دل بیاورند. مغز شناسایی می کند، و دل، عشق و علاقه نشان می دهد.

____________________

۱- انبیاء:۳۰.

۲- مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

۳- اصول کافی، ج۱، ص۱۷۸.

عاشق امام، مثل کسی است که تشنه و طالب آب است. آن که در جستجوی آب است، اگر در یک متری سطح زمین آب پیدا نکرد حفاری می کند تا دو متری، تا ده متری، تا صد متری. تا هزار متری هم پایین می رود تا بالأخره به آب دسترسی پیدا کند و حیات خود را تأمین کند.

قرآن کریم می فرماید:

( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ ) (۱)

بگو: به من خبر دهید اگر آب های (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟

این آیه را سید ابن طاووس (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب المحجة، ضمن روایاتی که مربوط به امام عصر (عج) است نقل می کند.

____________________

۱- ملک:۳۰.

امام زمان عليه‌السلام ، آب حیات است

اگر دنبال آب برویم تا خدا نخواهد دسترسی پیدا نمی کنیم، درباره حضرت بقیة اللهعليه‌السلام هم قضیه چنین است. خدا باید بخواهد و ما از خدا باید بخواهیم. بگوییم خدایا احساس می کنیم که برای اصلاح عالم به وجود حضرت بقیة اللهعليه‌السلام نیاز داریم؛ چون این فساد جهانی، این ظلم جهانی، عدل جهانی و یک حکومت جهانی لازم دارد. ما باید این تشنگی را احساس کنیم. از خدا هم می خواهیم توفیق دهد که حضرت بقیة اللهعليه‌السلام را زیارت کنیم.

به هر حال آنچه زمینه ظهور حضرت را فراهم می کند، همین تلاش ها، اظهار علاقه ها، دعاها و سوزهاست. امیدواریم دعاهایمان مستجاب شود و این آرزو به دلمان نماند، بلکه زنده باشیم و حکومت شیرین و لذت بخش جهانی حضرت مهدیعليه‌السلام را لمس کنیم.

حضرت بقیة الله عليه‌السلام ؛ مصلح جهانی

اشاره

چه نیازی به مصلح جهانی است؟ آیا یک مصلح می تواند در یک منطقه به خصوص، اصلاحات فراگیر انجام دهد؟ قرآن کریم در برخی سوره ها، داستان خلقت آدم را مطرح کرده است. از جمله، در سوره بقره آمده است که خداوند، خطاب به ملائک فرمود:

( إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ) (۱)

من بر روی زمین، جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد.

منظور از نماینده چیست؟ همان طور که کارخانه ای که در یک شهری است و در شهر دیگری نماینده دارد. در واقع، نماینده، اجناس و محصولات کارخانه را نشان می دهد. مثلاً یک کارخانه در مشهد یا اصفهان نماینده ای انتخاب می کند، نماینده، در آن شهر یا منطقه، اجناس کارخانه را در معرض دید مردم قرار می دهد تا مردم بفهمند این کارخانه چه محصولاتی دارد.

____________________

۱- بقره:۳۰.

امام زمان، آینه ی تمام نمای خدا

طبیعی است که نماینده خدا هم، باید صفات جلال و جمال او را نشان دهد. البته که هر موجودی گویای صفات خداست، و علم خدا را، حکمت خدا را، قدرت خدا را نشان می دهد. هر گیاهی که از زمین روید وحده لاشریک له گوید.

( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ ) (۱)

به زودی آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد.

خداوند می فرماید که در موجودات، آیات خودمان را نشان دادیم. هر موجودی نشانه ای از خداست. اگر نظام آفرینش هر موجودی را دقیق مطالعه کنید، می توانید به قدرت خدا پی ببرید. دانشمندان در معرفی خدا، از راه های گوناگون وارد شده اند. بعضی، به قول خودشان، از برهان صدیقین استفاده کرده اند. متکلّمین وقتی خواستند خدا را معرفی کنند از راه تقسیم موجودات به واجب و ممکن وارد شده اند.

ولی قرآن این طور نیست. وقتی می خواهد خدا را معرفی کند، هر چیز را که در زندگی روزمره با آن سرکار داریم، خلقت آسمان، خلقت زمین، خلقت مورچه، خلقت شتر و سایر موجودات ریز و درشت را محور قرار می دهد.

____________________

۱- فصلت:۵۳.

ولی این ممکنات، همه صفات خدا را نشان نمی دهد. هر ممکنی می تواند نمایانگر، نمونه اش گوشه ای از صفات خدا باشد. انسان یک موجود ویژه است؛ یعنی آنچه خدا در این عالم قرار داده در انسان جلوه گر است. یعنی جهان را اگر بخواهند کوچک کنند، می شود انسان، انسان را هم اگر بزرگ کنند می شود جهان. این موجود، جامعیت عجیبی دارد. از هر موجودی به هر دلیلی پی به خدا ببریم، نمونه آن، در بدن انسان است:

«مَنْ عَرَفَ نَفَسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ».(۱)

هر کس، خود را شناخت، خدای خود را نیز شناخت.

____________________

۱- بحارالانوار، ج۲،ص۳۲.

علت آفرینش و نقش مصلح جهانی

وقتی خداوند فرمود می خواهم یک نماینده خلق کنم، ملائک عرض کردند: خدایا این موجود نمی تواند نماینده تو باشد. اینکه ملائک، چنین حرفی را از کجا و روی چه حسابی می زدند، بحث مفصلی است که به آن نمی پردازیم. امّا حرف آنها چه بود؟

می گفتند: این موجود غضب دارد، شهوت دارد؛ شهوت و غضبش ایجاب می کند که فساد بوجود آورد، خون بریزد:

( أتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ) (۱)

آیا کسی را در آن(بر روی زمین) قرار می دهی که فساد و خونریزی می کند؟! حال آن که ما تو را تسبیح و حمد به جا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم.

خدایا این بشر فساد می کند. خدایا این عالم را منظم خلق کردی. در جهانی که آفریده ای هر چیزی سرجای خودش است.

جهان چون خط و خال چشم و ابروست

که هر چیزی به جای خویش نیکوست

اینها موجوداتی هستند که نظام عالم را به هم می ریزند.

____________________

۱- بقره:۳۰.

البته ملائک، خیلی هم بی راه نمی گفتند. یهودی ها تعدادشان چقدر است؟ تعداد کمی هستند، اما نظام جهان را به هم ریخته اند. همه جا را به فساد کشانده اند. اینها خلیفة الله اند؟

خداوند فرمود: من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید. شما نمی دانید که من اگر می گویم می خواهم انسان خلق کنم، نظرم و هدفم کدام انسانهاست، می خواهم چه کسانی را خلیفه خودم روی زمین قرار دهم؟

( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ) (۱)

سپس علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت. بعد، آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید».

خداوند چند اسم به حضرت آدم آموخت. سپس به ملائکه گفت: اسم هایی را که من به آدم یاد دادم، شما هم بخوانید. گفتند: نمی دانیم، چیزی بلد نیستیم، ما فقط آنچه را تو به ما آموخته ای می دانیم. اینجا بود که آدم اسم ها را برای ملائک خواند.

____________________

۱- بقره:۳۱.

اما وقتی ملائک پرسیدند که می خواهی کسی را خلق کنی که فساد می کند و خون می ریزد، چه جوابی شنیدند که قانع شدند و ساکت شدند؟ خدا به آدم فرمود:

«أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ »(۱)

آنان را از اسامی این موجودات آگاه کن.

اسم آنهایی را که خلیفه من هستند برای ملائک بگو تا بفهمند هدف من از آفرینش انسان چیست. حضرت آدم شروع کرد به گفتن اسم ها؛ اول ابوالقاسم محمد؛ دوم ابوالحسن علی بن ابی طالب، سوم فاطمه بنت رسول الله. یکی یکی اسم ها را گفت تا رسید به امام دوازدهم. ملائک سکوت کردند؛ یعنی خدایا خلیفه ای را که منظور توست، قبول داریم .اینها نماینده تو هستند، صفات جلال و جمال تو را نشان می دهند.

خدا می خواهد به وسیله اینها نظم را در جهان برقرار کند، صلح ایجاد کند؛ صلح جهانی.

پیامبران می خواستند اصلاح کنند، نمایندگان خدا بودند، علمش را داشتند و می توانستند با علمشان نظام عالم را حفظ کنند و فساد را تبدیل به صلاح بکنند؛ با قدرتشان، با قداستشان. ولیکن شیاطین انسی و جنّی، سد راه اینها بودند، و مردم جهان، آمادگی پذیرش این صلاح را پیدا نکردند. بر سر راه این خلفای واقعی الهی، سدهایی ایجاد کردند تا آنها نتوانند اهدافشان را اجرایی کنند. اینها دلسوز مردم دنیا بودند. امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام کسی بود که دلش به حال انسان ها می سوخت و می خواست آنها را اصلاح کند. اما آنها لیاقت درک اهداف امیرالمؤمنینعليه‌السلام را نداشتند.

____________________

۱- بقره:۳۳.

آخرین مصلح موعود

در دوران های گذشته هم آنهایی که - از خود پیغمبر گرفته تا امام یازدهم- زمینه اصلاح برایشان مساعد نشد، آمادگی داشتند، قدرتش را داشتند، علمش را داشتند، قداستش را داشتند، اما موانع وجود داشت. آنقدر در این عالم باید حکومت ها بیایند و بروند و کار کنند و طرح بریزند و نقشه بدهند تا به این نتیجه برسند که اگر نماینده خدا نباشد بشر نمی تواند جهان را سامان دهد. محال است بتوانند در همه جهان به طور گسترده عدل برقرار کنند. ظلم، مردم را متلاشی و خسته می کند. ناچارند به انتظار یک مصلح جهانی باشند.

چه کسی می تواند مصلح جهانی باشد؟ کسی که واقعاً نماینده خدا باشد، و اِلّا نمی تواند. حالا چرا؟ چون آن قدرت را ندارد، آن آگاهی را ندارد، آن آمادگی هم در مردم دنیا نیست. اگر هم یک وقت مصلحی پیدا می شده، مسلمین روزگار کم نبوده اند، ولی قدرتشان محدود بوده است. در یک روستا، در یک شهر، در یک منطقه می توانستند اصلاحات ایجاد کنند، ولی مفید نبود. چرا؟ برای اینکه این جهان تمامش به هم پیوسته است؛ مثل بدن یک انسان. اگر در گوشه ای از بدن اختلالی به وجود آید، نظام بدن به هم می خورد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

که در آفرینش ز یک گوهرند

دگر عضوها را نماند قرار

مصلح حقیقی همان خلیفة الله است

همین ایران خودمان را در نظر بگیرید. با تمام کشورهای دنیا در ارتباط است، بخواهد یا نخواهد، روابط سیاسی برقرار بشود یا نشود، این روابط هست. چه کسی می تواند جلوی رسانه های بدون مرز مثل اینترنت و ماهواره را بگیرد؟ در آمریکا فساد می کنند اینجا ماهواره نشان می دهد. اینترنت که حالا آمده، عامل نشر شبهات، فسادها و ابتذال هاست.

هر قدر مسئولین کشور به خودشان فشار بیاورند بخواهند جلوی این فسادها را بگیرند، امکانپذیر نیست. اینها نهایتاً بتوانند یک مملکت را مهار کنند. بقیه اش چه؟ پس اگر قرار شد اصلاحی روی زمین قرار بگیرد، باید مصلحی بیاید که بر تمام این جهان اشراف داشته باشد، جهان باید مثل موم در قبضه قدرتش باشد، چنین کسی می تواند خلیفةالله باشد، مصلح باشد فسادها را ریشه کن کند. او قدرتش را دارد، منتها موانع باید برطرف شود. مانع چیست؟

ین است که مردم دنیا هنوز نمی دانند چه می کنند. باید به این نتیجه برسند که نمی توانند، دولت ها کاری از پیش نمی برند، با نظام کمونیستی نمی شود، با سیستم سوسیالیستی نمی شود. هر مکتبی، هر قدرتی بیاید نمی تواند. آرام آرام به این نتیجه می رسند که خوب است جهانی فکر کنیم. بعد چه می کنند؟ سران مذاهب را مثلاً در آمریکا دور هم جمع می کنند؛ یهودی ها، مسیحی ها، حتی سیک های هندی، بت پرست ها همه در مرکزی گردهم می آیند.

آرام آرام زمینه مساعد شود برای اینکه اینها جهانی فکر کنند تا یک قدرت، یک فکر، یک اراده بر جهان حاکم شد؛ آن هم اراده ای که از یک فرد الهی باشد، به خدا وصل باشد. تا مردم دنیا از فساد خسته نشوند، به این نتیجه نمی رسند. تا مردم دنیا این طور فکر نکنند که مصلح باید یکی باشد آن هم از طرف خدا، موفق نمی شوند. این زمینه ها که مساعد شد، آن وقت آقا ظهور می کند. در روایت آمده است که تعداد کارگزاران دنیا که باید جهان را زیر نظر حضرت مهدیعليه‌السلام اداره کنند ده هزار نفر است.

از این تعداد، سیصد و سیزده نفر نواب و کسانی هستند که به حضرت بقیة اللهعليه‌السلام نزدیک ترند. هر وقت جامعه بشری از نظر فکری توانست ده-هزار آدمی را که مجری فرمان امام زمانعليه‌السلام باشد تحویل دهد، امام زمانعليه‌السلام ظاهر می شود. این شرایط باید پیش بیاید و پیش می آید. خواهی نخواهی پیش می آید. خدا چنین خواسته است:( أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ) .

مشیت خدا بر این است که سرانجام، زمین به دست بندگان صالح برسد:

( وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ) (۱)

در کتاب زبور بعد از ذکر نوشتیم که وارث زمین، بندگان صالح من خواهند شد.

الحمدلله ارتباطاتی که در دنیا هست، دارد زمینه ها را برای این کار و شکل گیری حکومت جهانی فراهم می کند. البته مردم باید آمادگی پیدا کنند. حدیث هم داریم که تا مردم آماده نباشند حضرت ظهور نخواهد کرد. مرحوم خواجه طوسی (رضوان الله علیه) در متن فشرده ای به نام تجرید، که در علم کلام نوشته، می فرماید:

«وُجُودهُ لُطْفٌ و تَصَّرفُه لُطْفٌ آخر و عدمه منّا ».

وجود امامعليه‌السلام لطف است. تصرف امام زمان، لطف دیگری است. و نبود او، از ماست.

یعنی اگر حضور ندارد، ما مقصر هستیم. ما هنوز آماده نیستیم. باید مهیا شویم تا به لطف خدا، حضرت بیاید و به عنوان یک مصلح جهانی، حکومت تشکیل بدهد.

____________________

۱- انبیاء: ۱۰۵.

ویژگی های حکومت حضرت بقیة اللهعليه‌السلام چیست؟ بررسی این موضوع، بحث مفصلی می طلبد که آن را به یک فرصت مناسب می گذاریم؛ چون باید اهداف مقدس حضرت بقیة اللهعليه‌السلام را مطرح کنیم و ببینیم که حکومت ایشان کجاها پایه گذاری شده است. طرح چیست؟ چه خواهد کرد؟ و حکومت ایشان با سایر حکومت ها چه فرق هایی دارد؟ و به انتظار آن حکومت باشیم:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ ».(۱)

پروردگارا! ما را آرزوی آستان قرب تو در دولت کریمانه یارست همان که اسلام و یارانش را شوکت بخشد و دوروئی و اهلش را ذلت.

از آثار حکومت حضرت مهدیعليه‌السلام این است که اسلام عزیز می شود؛ همان اسلامی که الان قدرت ها دارند تحقیرش می کنند و می خواهند آن را به زانو در بیاورند.

۱- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.

تلاش آنها، اسلام آنقدر در دنیا طالب و عاشق پیدا می کند که مردم واقعاً مثل صدر اسلام به اسلام می گروند:

( وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً ) (۱)

می بینی که مردم گروه گروه به دین خدا وارد می شوند.

____________________

۱- نصر: ۲.


3

4

5