بهار روزگاران

بهار روزگاران0%

بهار روزگاران نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

بهار روزگاران

نویسنده: آیت الله سید حسن فقیه امامی
گروه:

مشاهدات: 6000
دانلود: 2504

توضیحات:

بهار روزگاران
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 84 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6000 / دانلود: 2504
اندازه اندازه اندازه
بهار روزگاران

بهار روزگاران

نویسنده:
فارسی

سفیانی خونخوار را بشناسیم

چنان که در روایات آمده است، یکی از کسانی که او را برای این کار آماده می کنند سفیانی است. خصوصیات سفیانی را در روایات می بینید؛ اسمش عثمان است، اسم پدرش عنبثه است، سر خیلی بزرگی دارد، از دور مثل این است که یک چشم داشته باشد، از نسل معاویة ابن ابی سفیان و هند جگرخوار است. خود را مسلمان جلوه می دهد، ولی می گویند روی لباسش آرم مسیح است؛ یعنی پاپیون زده است. از غرب ارتزاق می کند.

او را اول به ترکیه می فرستند، از ترکیه به شام، و از شام به عراق. در آنجا ۱۳۰ هزار نیرو پیاده می کند. چرا؟ این همه کار برای چیست؟ برای اینکه جلوی شیعه را بگیرند. فرمان می دهد که هر کسی یک شیعه را به من معرفی کند هزار درهم جایزه دارد. شیعه ها را می گیرند و به بهانه ای پیش او می برند هزار درهم می گیرند و او هم شیعه ها را به قتل می رساند.

یهودیها دارند زمینه سازی می کنند. از قبل، در روایات ما گفته شده است که چنین شخصی خواهد آمد که اگر روزی سفیانی پا به عراق و شام و اردن گذاشت و قتل عام را آغاز کرد، مردم دینشان را از دست ندهند و نگویند دیگر ما رفتیم زیر چکمه دشمن و هیچ راه نجاتی نیست. طبق روایات، سفیانی فقط نوزده ماه حکومت خواهد کرد که شش ماهش لشکر کشی است.

خداوند متعال برای خنثی کردن برنامه های سفیانی، دو گروه نیرو یکی از خراسان ایران و یک نیرو از یمن مأمور می کند. این نیروها به حمایت از حضرت بقیةاللهعليه‌السلام می آیند و با سفیانی درگیر می شوند و تمام برنامه های او را در عراق خنثی می کنند. سفیانی لشکرش را به طرف مکه می فرستد تا در آنجا از ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام پیشگیری کند. به اذن خداوند، دره ای به نام بیداء شکافته می شود و لشکر سفیانی در آن فرو می روند و آثارشان محو می شود.

موج این مسئله، خیلی ها را بیدار می کند. لشکر حضرت مهدیعليه‌السلام هم از مکه به طرف عراق حرکت می کند و در آنجا طومار لشکر سفیانی را در هم می پیچد. گروهی از لشکر سفیانی برای حمایت از یهود به اسرائیل حرکت می کند و در آنجا، لشکر حضرت مهدیعليه‌السلام آنها را تعقیب می کند و منقرضشان می کند. آن روز فاتحه یهود باید خوانده شود و شرّشان از جهان کم شود.

پیداست که یهود وقتی اینها را می خواند نگران می شود. آنها آنقدر نادان هستند که نمی دانند اگر مشیت خدا بر این تعلق گرفت که حضرت مهدیعليه‌السلام ظهور کند و عنایات خاصش نصیب مردم شود، هیچ قدرتی در مقابل او ندارند. امروز به نیروی جنگی و موشکی و جنگ الکترونیک و بمب اتمشان می نازند، ولی چطور می خواهند از فرو رفتن یک لشکر زیر زمین جلوگیری کنند.

قتل عامی که سفیانی راه می اندازد تکان دهنده است. حتی آمده است که شکم زنان باردار شیعه را پاره می کنند که مبادا فرزند پسری از شیعه در رحمشان باشد. خیلی تحملش مشکل است. ولی گفته شده است که اگر این مسائل و مشکلات پیش آمد، هراس نداشته باشید.

امروز می بینیم که ابرقدرتها از چپ و راست غُرّش می آورند. آمریکا چقدر تهدید می کند؟ حالا یا با واسطه یا بی واسطه یا صریح یا با اشاره. انسان فکر می کند که با چنین قدرت هایی چگونه می توانیم مقابله کنیم.

اروپایی ها هم از شیعه احساس خطر می کنند. در رسانه هایشان مطرح می کنند که موشک های ایران کار ما را دشوار کرده است. می گویند که موشک های ایران طوری است که به ما هم اصابت می کند. ایران می خواهد به انرژی هسته ای دست پیدا کند. اینها مارگزیده اند، احساس خطر می کنند، راحت نمی نشینند، هر روز توطئه می کنند، به دست و پا می افتند؛

مدام شورای امنیت، سازمان ملل، تهدید، چرا؟ چون می ترسند.

دعا برای فرج امام زمان عليه‌السلام واجب است

روایات به ما نوید می دهد که نباید روحیه مان را ببازیم. ابرقدرت ها با وجود تمام امکانات مادیشان، با این نیروهای سنگینشان، نمی توانند با ما کاری بکنند. ما پشتیبان داریم، وعده های خدا را داریم. اگر ایمان داشته باشیم هیچوقت از این تهدیدها نمی ترسیم. البته خودمان را هم باید آماده کنیم.

یکی از وظایف سنگینی که به عهده ماست دعا برای فرج حضرت بقیة اللهعليه‌السلام است. فکر نکنید این یک دعای ساده است. می گوییم خدایا فرج امام زمانعليه‌السلام را نزدیک کن؛ یعنی داریم برای تغییر سرنوشت جهان دعا می کنیم. مسئله، فردی نیست، منطقه ای نیست، سرنوشت جهان به ظهور حضرت بستگی دارد. این دعا، از همه دعاها مهم تر و واجب تر و لازم تر است. اگر خواستیم برای دینمان دعا کنیم، باید برای فرج حضرت دعا کنیم.

اگر برای دنیا دعا می کنیم باید برای فرج حضرت دعا کنیم. برای فرد یا جامعه، برای هرچه خواستیم دعا کنیم، باید بدانیم که رسیدن به همه این ها در گرو فرج آقا امام زمانعليه‌السلام است. اگر مراجع ما، بزرگان ما، تأکید دارند که فکرمان و دعاهایمان را روی فرج آقا امام عصرعليه‌السلام متمرکز کنیم، برای این است که ما را متوجه اهمیت موضوع کنند. این مسئله خیلی مهم است. با خلوص نیت باید دعا کرد. قرآن می فرماید:

(قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم )(۱)

بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد.

____________________

۱- فرقان:۷۷

باید دعا کرد. خودمان را هم بسازیم تا انشاء الله بتوانیم جزو لشکریان حضرت باشیم. طبق بسیاری از روایات، اهل بیتعليه‌السلام به ایران و جوانان ایران چشم دوخته اند. وقتی می خواهند یاران حضرت مهدیعليه‌السلام را معرفی کنند، روی مردم ایران انگشت می گذارند. قرآن هم به این مسئله اشاره فرموده است:

( مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه ) (۱)

هر کس از شما که از دینش بازگردد، به زودی خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند.

اهل بیتعليهم‌السلام به جوانان ایران چشم دوخته اند. جوانان این مرز و بوم باید آماده باشند تا در رکاب آقا شمشیر بزنند و دنیا را از شرّ دشمنان اسلام آزاد کنند.

____________________

۱- مائده: ۵۴

ضرورت دعا برای ظهور امام زمان عليه‌السلام

اشاره

ما در خصوص ائمه اطهارعليهم‌السلام ، وظایف سنگینی داریم. یکی از این وظایف، دعا برای فرج حضرت مهدی است. البته دعا شرایطی دارد و دعای واقعی آن است که از سرِ احساسِِ نیاز و کمبود باشد. اگر این احساس کمبود نباشد، دعا کامل نیست. این معنا، چیزی است که از روایات برمی آید. خودمان هم باید در جامعه ای که زندگی می کنیم نیازها را لمس کنیم تا از روی نیاز دعا کنیم و از خدا بخواهیم.

در همه امور دینی و معنوی و اخلاقی، امنیتی و اقتصادی، الان کمبود داریم. در روایات هم این کمبودها را مطرح و مردم را برای فرج حضرت مهدیعليه‌السلام آماده کرده اند.

یکی از نیازهای بشر، دینی است که در پرتو آن راه درست را از نادرست بشناسد. اگر به مذهب و دین و آئین نیاز نداشت، خدا صد و بیست و چهار هزار پیغمبر نمی فرستاد، انبیای اولو العزم را نمی فرستاد، اوصیای این بزرگواران را مأمور نمی کرد. این، نشانگر نیاز بشر به دین است.

پاسخ به شبهات روشنفکر نماها

امروزه بعضی می گویند ما عقل داریم و نیازی به مذهب نیست. این مکتب غلطی است که چند سالی است باب شده است. البته سابقه هم دارد، برهمن ها چنین عقیده ای داشتند. روی این عقیده کار شده است. روشنفکران ما این مسئله را تحت عنوان خاتمیت مطرح می کنند. معنای خاتمیت این است که ما رشد عقلی داریم پس نیازی به وحی نیست، دین لازم نداریم.

به دارندگاه و طرفداران چنین اندیشه هایی می گوییم: اگر سه چیز را تضمین کنید حرف شما را می پذیریم:

اول؛ اینکه تضمین بدهید که دیگر همه چیز را می فهمید و هیچ نقطه مجهولی برای بشر باقی نمانده است. این تضمین را هیچ دانشمندی نمی دهد. چون دانشمندان هر چه به علمشان افزوده می شود به مجهولات و نادانی هایشان آگاه تر می شوند.

از ابوعلی نقل کرده اند که در آخر عمرش گفت: فهمیدم که نفهمیدم. هر مسئله ای که کشف می شود در کنارش سؤالاتی پیش می آید و نقاط ابهامی وجود می آید که بشر باید سعی کند آنها را بفهمد. هیچ دانشمند عاقلی چنین ادعایی ندارد که دیگر همه چیز را می فهمم. یکی از دلایل اینکه بشر هنوز خیلی از چیزها را کشف نکرده، این است که می بینیم مرتب در دانشگاه ها، برای کشف مجهولات مشغول تحقیق و بررسی هستند. اگر بشر همه چیز را فهمیده باشد که باید درِ دانشگاه ها را تخته کنند.

دوم؛ اینکه باید تضمین دهند بر اینکه ما اشتباه نمی کنیم. فکر نمی کنم دانشمندی در دنیا باشد که تضمین بدهد که در آنچه فهمیدم احتمال خطا نیست. شاهد قضیه این است که می بینیم مثلاً پزشکان، مطلبی را کشف می کنند و آن را به آگاهی عموم می رسانند، اما بعد از مدتی اعلام می کنند که اشتباه کرده اند و تئوریشان را عوض می کنند. سایر دانشمندان هم همینطور. کسی نمی تواند تضمین کند که اشتباه در کارش نیست.

سوم؛ اینکه تضاد و تناقضی بین افکار نباشد. من می گویم عقل من، شما می گویید عقل من. هر فردی هم چنین ادعایی می کند. اگر تضادی نبود و همه عقل ها یکدست بودند مشکلی نداشتیم. ولی می بینیم به تعداد مغزهایی که خدا آفریده، فکر وجود دارد؛ افکار متضاد. نمی شود تضمین داد که تضادی در افکار نباشد. بنابراین وقتی می توانیم ادعا کنیم دیگر نیازی به وحی نداریم که همه چیز را بفهمیم، تضمین هم بدهیم که اشتباه نمی کنیم، تضّاد و تناقضی هم در افکار نباشد.

می دانیم که در هر سه موضوع، کُمیت ما لنگ است. بنابراین از مذهب و وحی بی نیاز نیستیم. تنها خدا و تنها انبیاء هستند که عصمت دارند و خطا در کارشان راه نمی یابد و همه چیز را می دانند و تضّادی هم در افکار و احوالشان وجود ندارد. بنابراین بشر در تمام دوره ها، به دین نیاز داشته و دارد.

نقش مذهب در آخرالزمان

حالا باید ببینیم که در آخرالزمان، در دوران غیبت، جریان مذهب چه وضعی دارد، ما به مذهب نیاز داریم یا نه؟ بر فرض اینکه نیاز داشته باشیم، کدام مذهب می تواند سعادت ما را تأمین کند. طبق روایات، در آخرالزمان انسان از نظر دینی با کمبود و نیاز مواجه است؛ چنان که رسول خدا فرمود:

«لایسلم لذی دین دینه الّا من یفر من شاهق الی شاهق و من حجر الی حجر کالثعلب باشباله ».(۱)

آخرالزمان وقتی است که دینِ هیچ صاحب دینی، برایش باقی نمی ماند. مسیحی ها دیگر مسیحی واقعی نیستند، یهودی ها دیگر یهودی واقعی نیستند، و همین طور پیروان ادیان دیگر. مگر اینکه کسی از قله کوهی به قله دیگر پناهنده شود و از سوراخ (لانه) جانوری به سوراخ جانور دیگر. یا در روایات است که در آخرالزمان:

«لایَبْقی مِنَ الاِْسْلامِ اِلاّ اِسْمُهُ ».(۱)

از اسلام جز نام، چیزی باقی نمی ماند.

یعنی جسم اسلام وجود دارد و روحش از بین می رود. بنابراین، در آخرالزمان دینی که ما به آن نیاز داریم وجود ندارد. باید کسی بیاید و دین و معارف دینی را احیا کند، قوانین الهی را به اجرا بگذارد تا دین زنده شود. لذا در دعاهایمان می خوانیم که خدایا:

«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ : تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ». (۲)

____________________

۱- کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۳۰.

۲- الانصاف، ص ۳۹۲.

۳- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.

دینی را، دولتی را می خواهیم که اسلام را عزیز کند. مسلمین را به عزت واقعی برساند. در آخرالزمان از چنین دینی بی بهره ایم. در مسائل اقتصادی، دچار بحران هستیم، باران های سودمندی که ارتزاق بدان بسته است، کم می شود، چشمه ها می خشکد و دریاچه ها به تدریج کمتر و کمتر می شود:

( قُلْ أرَأیْتُم إنْ اَصْبَحَ ماؤکُم غَوراً فَمَنْ یأتیکُم بِماءٍ مَعینٍ ) (۱)

بگو به من خبر دهید اگر آبهای(سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!

از تأویل این آیه که بگذریم ظاهرش می گوید که اگر آب چاه ها پایین رفت، چه کسی می تواند این آبها را بالا بیاورد. بنابراین «غور» هم هست. نه آسمان دیگر آن برکات را دارد و نه زمین آن جوشش را. از این جهت، مردم گرفتار کم آبی می شوند، به قحطی می افتند و بیکاری در دنیا فراگیر می شود.

____________________

۱- ملک:۳۰

فتنه آخرالزمان و اهمیت دعای فرج

در آخرالزمان، در خصوص مسائل اقتصادی با کمبود مواجهیم. در مسائل امنیّتی که دیگر در هیچ گوشه دنیا جای امنی پیدا نمی شود. الان هم مشاهده می کنید که مسئله بمب گذاری و ترور کم کم فراگیر شده است. جایی می خواندم که در آخرالزمان مردم در دنیا به گونه ای بی بند و بار می شوند که اعمال منافی عفت را به طور علنی انجام می دهند و کسی هم نهی شان نمی کند. اگر ما این نیازها را احساس کنیم طور دیگری دعا می کنیم. می گوییم باید قدرتی بیاید؛ یک قدرت فراگیر.

اگر به صورت منطقه ای باشد کاری از پیش نمی برد، باید یک قدرت جهانی باشد. دانشمندان می گویند اگر در گوشه ای از دریا، سنگی افتاد و موج ایجاد کرد، این موج تا بی نهایت ادامه دارد؛ هرچند نامرئی باشد. موجی که از فساد به وجود می آید فراگیر است؛ درست مثل سنگی که در گوشه دریا بیندازند. همه دنیا با هم مربوط است. یک قدرت فوق العاده فراگیر لازم است که بر جهان سلطه پیدا کند و در سراسر جهان اصلاح کلی پدید آورد. این نیست، مگر یک حکومت عدل الهی متکی به باری تعالی که این نهضت را بر عهده بگیرد.

در همه کتاب های الهی نوید داده شده و مردم هم انتظار خواهند کشید، خودشان متوجه باشند یا نباشند. این آمادگی، باید به وجود بیاید، این نیازها باید احساس شود تا کسانی که به دین اعتقاد دارند، امنیت را دوست دارند، دلشان می خواهد مردم از نظر اقتصادی در رفاه باشند، اینها دعا کنند؛ چون جز با برپایی حکومت عدل الهی، هیچ راهی برای رسیدن به این آرزوها وجود ندارد. پیداست که هر چه آگاهی انسان به این کمبودها بیشتر شود، سوز و عمق دعا بیشتر خواهد بود.

پیشوای آسمانی و حیات طیّبه

اشاره

یکی از چیزهایی که ارزش حیاتی دارد آب است:

( وَجَعَلْنا مِنْ الْماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیًّ ) (۱)

و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم.

در روایات، امام زمانعليه‌السلام را با آب مطابق دانسته اند. همان طور که در عالم طبیعت بدون آب، حیات معنا و مفهومی ندارد،

زندگی در روی زمین، بدون امام معنا ندارد. در دعای عدیله آمده است:

«بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء ».(۲)

در عالم و جهان هستی، امام، چنان ارزشی دارد که رسول خدا می فرماید:

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها »(۳)

اگر حجت خدا نباشد زمین اهلش را فرو می برد.

خوب قدر آب را چه کسی می داند؟ آن که تشنه است. انسان اگر تشنه شود، آن وقت ارزش آب را درک می کند. در خصوص ائمهعليهم‌السلام هم معرفت لازم است تا این تشنگی زنده شود. فعالیت های مناسبتی، تلاش هایی که برای بزرگداشت معصومانعليهم‌السلام صورت می گیرد، این اظهار علاقه ها، نشانگر تشنگی است. بر اثر تشنگی است که خداوند به عده ای توفیق می دهد که امام را از مغز به دل بیاورند. مغز شناسایی می کند، و دل، عشق و علاقه نشان می دهد.

____________________

۱- انبیاء:۳۰.

۲- مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

۳- اصول کافی، ج۱، ص۱۷۸.

عاشق امام، مثل کسی است که تشنه و طالب آب است. آن که در جستجوی آب است، اگر در یک متری سطح زمین آب پیدا نکرد حفاری می کند تا دو متری، تا ده متری، تا صد متری. تا هزار متری هم پایین می رود تا بالأخره به آب دسترسی پیدا کند و حیات خود را تأمین کند.

قرآن کریم می فرماید:

( قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ ) (۱)

بگو: به من خبر دهید اگر آب های (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟

این آیه را سید ابن طاووس (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب المحجة، ضمن روایاتی که مربوط به امام عصر (عج) است نقل می کند.

____________________

۱- ملک:۳۰.

امام زمان عليه‌السلام ، آب حیات است

اگر دنبال آب برویم تا خدا نخواهد دسترسی پیدا نمی کنیم، درباره حضرت بقیة اللهعليه‌السلام هم قضیه چنین است. خدا باید بخواهد و ما از خدا باید بخواهیم. بگوییم خدایا احساس می کنیم که برای اصلاح عالم به وجود حضرت بقیة اللهعليه‌السلام نیاز داریم؛ چون این فساد جهانی، این ظلم جهانی، عدل جهانی و یک حکومت جهانی لازم دارد. ما باید این تشنگی را احساس کنیم. از خدا هم می خواهیم توفیق دهد که حضرت بقیة اللهعليه‌السلام را زیارت کنیم.

به هر حال آنچه زمینه ظهور حضرت را فراهم می کند، همین تلاش ها، اظهار علاقه ها، دعاها و سوزهاست. امیدواریم دعاهایمان مستجاب شود و این آرزو به دلمان نماند، بلکه زنده باشیم و حکومت شیرین و لذت بخش جهانی حضرت مهدیعليه‌السلام را لمس کنیم.

حضرت بقیة الله عليه‌السلام ؛ مصلح جهانی

اشاره

چه نیازی به مصلح جهانی است؟ آیا یک مصلح می تواند در یک منطقه به خصوص، اصلاحات فراگیر انجام دهد؟ قرآن کریم در برخی سوره ها، داستان خلقت آدم را مطرح کرده است. از جمله، در سوره بقره آمده است که خداوند، خطاب به ملائک فرمود:

( إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ) (۱)

من بر روی زمین، جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد.

منظور از نماینده چیست؟ همان طور که کارخانه ای که در یک شهری است و در شهر دیگری نماینده دارد. در واقع، نماینده، اجناس و محصولات کارخانه را نشان می دهد. مثلاً یک کارخانه در مشهد یا اصفهان نماینده ای انتخاب می کند، نماینده، در آن شهر یا منطقه، اجناس کارخانه را در معرض دید مردم قرار می دهد تا مردم بفهمند این کارخانه چه محصولاتی دارد.

____________________

۱- بقره:۳۰.

امام زمان، آینه ی تمام نمای خدا

طبیعی است که نماینده خدا هم، باید صفات جلال و جمال او را نشان دهد. البته که هر موجودی گویای صفات خداست، و علم خدا را، حکمت خدا را، قدرت خدا را نشان می دهد. هر گیاهی که از زمین روید وحده لاشریک له گوید.

( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ ) (۱)

به زودی آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد.

خداوند می فرماید که در موجودات، آیات خودمان را نشان دادیم. هر موجودی نشانه ای از خداست. اگر نظام آفرینش هر موجودی را دقیق مطالعه کنید، می توانید به قدرت خدا پی ببرید. دانشمندان در معرفی خدا، از راه های گوناگون وارد شده اند. بعضی، به قول خودشان، از برهان صدیقین استفاده کرده اند. متکلّمین وقتی خواستند خدا را معرفی کنند از راه تقسیم موجودات به واجب و ممکن وارد شده اند.

ولی قرآن این طور نیست. وقتی می خواهد خدا را معرفی کند، هر چیز را که در زندگی روزمره با آن سرکار داریم، خلقت آسمان، خلقت زمین، خلقت مورچه، خلقت شتر و سایر موجودات ریز و درشت را محور قرار می دهد.

____________________

۱- فصلت:۵۳.

ولی این ممکنات، همه صفات خدا را نشان نمی دهد. هر ممکنی می تواند نمایانگر، نمونه اش گوشه ای از صفات خدا باشد. انسان یک موجود ویژه است؛ یعنی آنچه خدا در این عالم قرار داده در انسان جلوه گر است. یعنی جهان را اگر بخواهند کوچک کنند، می شود انسان، انسان را هم اگر بزرگ کنند می شود جهان. این موجود، جامعیت عجیبی دارد. از هر موجودی به هر دلیلی پی به خدا ببریم، نمونه آن، در بدن انسان است:

«مَنْ عَرَفَ نَفَسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ».(۱)

هر کس، خود را شناخت، خدای خود را نیز شناخت.

____________________

۱- بحارالانوار، ج۲،ص۳۲.

علت آفرینش و نقش مصلح جهانی

وقتی خداوند فرمود می خواهم یک نماینده خلق کنم، ملائک عرض کردند: خدایا این موجود نمی تواند نماینده تو باشد. اینکه ملائک، چنین حرفی را از کجا و روی چه حسابی می زدند، بحث مفصلی است که به آن نمی پردازیم. امّا حرف آنها چه بود؟

می گفتند: این موجود غضب دارد، شهوت دارد؛ شهوت و غضبش ایجاب می کند که فساد بوجود آورد، خون بریزد:

( أتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ ) (۱)

آیا کسی را در آن(بر روی زمین) قرار می دهی که فساد و خونریزی می کند؟! حال آن که ما تو را تسبیح و حمد به جا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم.

خدایا این بشر فساد می کند. خدایا این عالم را منظم خلق کردی. در جهانی که آفریده ای هر چیزی سرجای خودش است.

جهان چون خط و خال چشم و ابروست

که هر چیزی به جای خویش نیکوست

اینها موجوداتی هستند که نظام عالم را به هم می ریزند.

____________________

۱- بقره:۳۰.

البته ملائک، خیلی هم بی راه نمی گفتند. یهودی ها تعدادشان چقدر است؟ تعداد کمی هستند، اما نظام جهان را به هم ریخته اند. همه جا را به فساد کشانده اند. اینها خلیفة الله اند؟

خداوند فرمود: من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید. شما نمی دانید که من اگر می گویم می خواهم انسان خلق کنم، نظرم و هدفم کدام انسانهاست، می خواهم چه کسانی را خلیفه خودم روی زمین قرار دهم؟

( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ) (۱)

سپس علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت. بعد، آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید».

خداوند چند اسم به حضرت آدم آموخت. سپس به ملائکه گفت: اسم هایی را که من به آدم یاد دادم، شما هم بخوانید. گفتند: نمی دانیم، چیزی بلد نیستیم، ما فقط آنچه را تو به ما آموخته ای می دانیم. اینجا بود که آدم اسم ها را برای ملائک خواند.

____________________

۱- بقره:۳۱.

اما وقتی ملائک پرسیدند که می خواهی کسی را خلق کنی که فساد می کند و خون می ریزد، چه جوابی شنیدند که قانع شدند و ساکت شدند؟ خدا به آدم فرمود:

«أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ »(۱)

آنان را از اسامی این موجودات آگاه کن.

اسم آنهایی را که خلیفه من هستند برای ملائک بگو تا بفهمند هدف من از آفرینش انسان چیست. حضرت آدم شروع کرد به گفتن اسم ها؛ اول ابوالقاسم محمد؛ دوم ابوالحسن علی بن ابی طالب، سوم فاطمه بنت رسول الله. یکی یکی اسم ها را گفت تا رسید به امام دوازدهم. ملائک سکوت کردند؛ یعنی خدایا خلیفه ای را که منظور توست، قبول داریم .اینها نماینده تو هستند، صفات جلال و جمال تو را نشان می دهند.

خدا می خواهد به وسیله اینها نظم را در جهان برقرار کند، صلح ایجاد کند؛ صلح جهانی.

پیامبران می خواستند اصلاح کنند، نمایندگان خدا بودند، علمش را داشتند و می توانستند با علمشان نظام عالم را حفظ کنند و فساد را تبدیل به صلاح بکنند؛ با قدرتشان، با قداستشان. ولیکن شیاطین انسی و جنّی، سد راه اینها بودند، و مردم جهان، آمادگی پذیرش این صلاح را پیدا نکردند. بر سر راه این خلفای واقعی الهی، سدهایی ایجاد کردند تا آنها نتوانند اهدافشان را اجرایی کنند. اینها دلسوز مردم دنیا بودند. امیرالمؤمنین علیعليه‌السلام کسی بود که دلش به حال انسان ها می سوخت و می خواست آنها را اصلاح کند. اما آنها لیاقت درک اهداف امیرالمؤمنینعليه‌السلام را نداشتند.

____________________

۱- بقره:۳۳.

آخرین مصلح موعود

در دوران های گذشته هم آنهایی که - از خود پیغمبر گرفته تا امام یازدهم- زمینه اصلاح برایشان مساعد نشد، آمادگی داشتند، قدرتش را داشتند، علمش را داشتند، قداستش را داشتند، اما موانع وجود داشت. آنقدر در این عالم باید حکومت ها بیایند و بروند و کار کنند و طرح بریزند و نقشه بدهند تا به این نتیجه برسند که اگر نماینده خدا نباشد بشر نمی تواند جهان را سامان دهد. محال است بتوانند در همه جهان به طور گسترده عدل برقرار کنند. ظلم، مردم را متلاشی و خسته می کند. ناچارند به انتظار یک مصلح جهانی باشند.

چه کسی می تواند مصلح جهانی باشد؟ کسی که واقعاً نماینده خدا باشد، و اِلّا نمی تواند. حالا چرا؟ چون آن قدرت را ندارد، آن آگاهی را ندارد، آن آمادگی هم در مردم دنیا نیست. اگر هم یک وقت مصلحی پیدا می شده، مسلمین روزگار کم نبوده اند، ولی قدرتشان محدود بوده است. در یک روستا، در یک شهر، در یک منطقه می توانستند اصلاحات ایجاد کنند، ولی مفید نبود. چرا؟ برای اینکه این جهان تمامش به هم پیوسته است؛ مثل بدن یک انسان. اگر در گوشه ای از بدن اختلالی به وجود آید، نظام بدن به هم می خورد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

که در آفرینش ز یک گوهرند

دگر عضوها را نماند قرار

مصلح حقیقی همان خلیفة الله است

همین ایران خودمان را در نظر بگیرید. با تمام کشورهای دنیا در ارتباط است، بخواهد یا نخواهد، روابط سیاسی برقرار بشود یا نشود، این روابط هست. چه کسی می تواند جلوی رسانه های بدون مرز مثل اینترنت و ماهواره را بگیرد؟ در آمریکا فساد می کنند اینجا ماهواره نشان می دهد. اینترنت که حالا آمده، عامل نشر شبهات، فسادها و ابتذال هاست.

هر قدر مسئولین کشور به خودشان فشار بیاورند بخواهند جلوی این فسادها را بگیرند، امکانپذیر نیست. اینها نهایتاً بتوانند یک مملکت را مهار کنند. بقیه اش چه؟ پس اگر قرار شد اصلاحی روی زمین قرار بگیرد، باید مصلحی بیاید که بر تمام این جهان اشراف داشته باشد، جهان باید مثل موم در قبضه قدرتش باشد، چنین کسی می تواند خلیفةالله باشد، مصلح باشد فسادها را ریشه کن کند. او قدرتش را دارد، منتها موانع باید برطرف شود. مانع چیست؟

ین است که مردم دنیا هنوز نمی دانند چه می کنند. باید به این نتیجه برسند که نمی توانند، دولت ها کاری از پیش نمی برند، با نظام کمونیستی نمی شود، با سیستم سوسیالیستی نمی شود. هر مکتبی، هر قدرتی بیاید نمی تواند. آرام آرام به این نتیجه می رسند که خوب است جهانی فکر کنیم. بعد چه می کنند؟ سران مذاهب را مثلاً در آمریکا دور هم جمع می کنند؛ یهودی ها، مسیحی ها، حتی سیک های هندی، بت پرست ها همه در مرکزی گردهم می آیند.

آرام آرام زمینه مساعد شود برای اینکه اینها جهانی فکر کنند تا یک قدرت، یک فکر، یک اراده بر جهان حاکم شد؛ آن هم اراده ای که از یک فرد الهی باشد، به خدا وصل باشد. تا مردم دنیا از فساد خسته نشوند، به این نتیجه نمی رسند. تا مردم دنیا این طور فکر نکنند که مصلح باید یکی باشد آن هم از طرف خدا، موفق نمی شوند. این زمینه ها که مساعد شد، آن وقت آقا ظهور می کند. در روایت آمده است که تعداد کارگزاران دنیا که باید جهان را زیر نظر حضرت مهدیعليه‌السلام اداره کنند ده هزار نفر است.

از این تعداد، سیصد و سیزده نفر نواب و کسانی هستند که به حضرت بقیة اللهعليه‌السلام نزدیک ترند. هر وقت جامعه بشری از نظر فکری توانست ده-هزار آدمی را که مجری فرمان امام زمانعليه‌السلام باشد تحویل دهد، امام زمانعليه‌السلام ظاهر می شود. این شرایط باید پیش بیاید و پیش می آید. خواهی نخواهی پیش می آید. خدا چنین خواسته است:( أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ) .

مشیت خدا بر این است که سرانجام، زمین به دست بندگان صالح برسد:

( وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون ) (۱)

در کتاب زبور بعد از ذکر نوشتیم که وارث زمین، بندگان صالح من خواهند شد.

الحمدلله ارتباطاتی که در دنیا هست، دارد زمینه ها را برای این کار و شکل گیری حکومت جهانی فراهم می کند. البته مردم باید آمادگی پیدا کنند. حدیث هم داریم که تا مردم آماده نباشند حضرت ظهور نخواهد کرد. مرحوم خواجه طوسی (رضوان الله علیه) در متن فشرده ای به نام تجرید، که در علم کلام نوشته، می فرماید:

«وُجُودهُ لُطْفٌ و تَصَّرفُه لُطْفٌ آخر و عدمه منّا ».

وجود امامعليه‌السلام لطف است. تصرف امام زمان، لطف دیگری است. و نبود او، از ماست.

یعنی اگر حضور ندارد، ما مقصر هستیم. ما هنوز آماده نیستیم. باید مهیا شویم تا به لطف خدا، حضرت بیاید و به عنوان یک مصلح جهانی، حکومت تشکیل بدهد.

____________________

۱- انبیاء: ۱۰۵.

ویژگی های حکومت حضرت بقیة اللهعليه‌السلام چیست؟ بررسی این موضوع، بحث مفصلی می طلبد که آن را به یک فرصت مناسب می گذاریم؛ چون باید اهداف مقدس حضرت بقیة اللهعليه‌السلام را مطرح کنیم و ببینیم که حکومت ایشان کجاها پایه گذاری شده است. طرح چیست؟ چه خواهد کرد؟ و حکومت ایشان با سایر حکومت ها چه فرق هایی دارد؟ و به انتظار آن حکومت باشیم:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ ».(۱)

پروردگارا! ما را آرزوی آستان قرب تو در دولت کریمانه یارست همان که اسلام و یارانش را شوکت بخشد و دوروئی و اهلش را ذلت.

از آثار حکومت حضرت مهدیعليه‌السلام این است که اسلام عزیز می شود؛ همان اسلامی که الان قدرت ها دارند تحقیرش می کنند و می خواهند آن را به زانو در بیاورند.

۱- مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.

تلاش آنها، اسلام آنقدر در دنیا طالب و عاشق پیدا می کند که مردم واقعاً مثل صدر اسلام به اسلام می گروند:

( وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً ) (۱)

می بینی که مردم گروه گروه به دین خدا وارد می شوند.

____________________

۱- نصر: ۲.