١٠٩- باب استحباب صدق وعده، گرچه يك سال طول بكشد
١- امام صادق (ع) فرمود : اسماعيل (ع) را صادق الوعد گفتند براى اين كه به شخصى در محلّى وعده داد، و يك سال برايش منتظر ماند، در نتيجه خداوند او را صادق الوعد ناميد، و پس از يك سال آن شخص پيش اسماعيل آمد، اسماعيل به او گفت من پيوسته منتظر تو بودم.
٢- امام صادق (ع) فرمود پيغمبر (ص) فرموده است كه كسى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد بايد به وعدهاى كه مىدهد وفا كند.
٣- هشام بن سالم گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود : وعده دادن مؤمن به برادر دينى نذرى است كه كفّاره ندارد. كسى كه خلف وعده كند خلف وعده با خدا را شروع كرده و خود را مورد خشم او قرار داده است. و همين است معناى آيه شريفه، كه مىفرمايد : «اى كسانى كه به زبان ايمان آوردهايد، چرا به زبان چيزى مىگوييد كه عمل نمىكنيد، دشمنى بزرگى است در نزد خدا اين كه بگوييد آنچه را عمل نكنيد .
٤- سليمان جعفرى گويد : امام رضا (ع) فرمود : آيا مىدانى كه چرا اسماعيل (ع) صادق الوعد ناميده شد عرض كردم نه، حضرت فرمود : اسماعيل به شخصى وعده داد. و يك سال به انتظارش نشست.
٥- عبد اللّه بن سنان گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود :
پيغمبر (ص) كنار تخته سنگى به مردى وعده داد، فرمود : من اين جا منتظر تو هستم تا برگردى، امام مىفرمود تابش آفتاب بر حضرت رسول شديد شد، يارانش عرض كردند : يا رسول اللّه چه خوب است كه به مكانى سايهدار تشريف ببريد، فرمود :
من در همين جا به آن شخص وعده دادهام و اگر نيايد در روز رستاخيز بايد پاسخگو باشد.
١١٠- باب مستحب بودن حيا
١- امام صادق (ع) يا امام باقر (ع) فرمود : حيا و ايمان هر دو به يك رشته
بسته شدهاند، هر گاه يكى از آنها برود ديگرى نيز در پى آن مىرود.
٢- امام صادق (ع) فرمود : حيا بخشى از ايمان، و ايمان وسيله رفتن به بهشت است.
٣- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه حيا ندارد، ايمان ندارد.
٤- امام صادق (ع) فرمود : حيا، و پاكدامنى، و كند زبانى (كم گويى) نه كند دلى، از نشانههاى ايمان است.
٥- پيغمبر (ص) فرمود : هر كه چهار خصلت داشته باشد، اگر از سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند گناهانش را مبدّل به حسنات گرداند. ١- راستگويى، ٢- داشتن حيا، ٣- خوش خلقى، ٤- سپاسگزارى. ٦- علىّ (ع) فرمود : جامه حيا هر كه را بپوشاند مردم عيب او را نمىبينند.
٧- پيغمبر (ص) فرمود : فخر در هر چيزى كه باشد از مقام و منزلت صاحبش مىكاهد، و حيا در هر چيزى كه باشد زينت بخش صاحبش است.
٨- از كلمات قصار پيغمبر (ص) است : حيا همهاش خير و نيكى است.
٩- از جمله سفارشهاى على (ع) به فرزندش محمّد حنفيّه است :
جامه حيا هر كه را بپوشاند، عيبش از نظرها پنهان مىماند.
١٠- پيغمبر (ص) فرمود : حيا و شرم همهاش خير و نيكى است. يعنى حيا ديندار و بىدين را از كارهاى زشت باز مىدارد، شرم و حيا جامع همه زيباييها است.
١١- پيغمبر (ص) فرمود : حيا و ايمان هر دو بسته به يك رشتهاند، اگر يكى از بين برود، ديگرى نيز از بين خواهد رفت.
١٢- پيغمبر (ص) فرمود : اگر خداوند حيا را از بندهاش بگيرد در آن صورت بنده دشمن خدا و مورد نفرت قرار مىگيرد، پس كسى كه حيا از او برداشته شود، رحمت خدا از او سلب و رشته اسلام نيز از او گسسته مىشود، و چنين بنده مبدّل به شيطانى مىگردد كه دور از رحمت خداست.
١١١- باب جايز نبودن شرم و حيا داشتن از پرسش كردن در باره احكام دين
١- امام صادق (ع) فرمود : هر كه در پرسيدن از چيزى خجالت كشد، در علمش سستى پديد آيد.
٢- در حديث مرفوعهاى هست كه پيغمبر (ص) فرمود :
حيا دو گونه است، ١. حياى عقل ٢. حياى حماقت، حياى عقل دانش و حياى حماقت نادانى است.
١١٢- باب استحباب عفو و گذشت
١- ابن فضال گويد : از امام موسى بن جعفر (ع) شنيدم كه مىفرمود :
هيچ گاه دو گروه با هم ملاقات نكردند (به جنگ يك ديگر برنخاستند)، مگر اين كه هر كدام گذشتش بيشتر بود، پيروز شد.
٢- پيغمبر (ص) فرمود :
بر شما باد به گذشت و عفو، زيرا گذشت بر عزّت بنده مىافزايد، پس همديگر را عفو كنيد. تا خداوند شما را عزيز گرداند.
٣- امام باقر (ع) فرمود : آن زن يهودى را كه گوشت گوسفندى زهر آلود كرده بود تا پيامبر بخورد به نزد آن حضرت آوردند، فرمود : انگيزه تو از اين كار چه بود؟ زن پاسخ داد با خود گفتم اگر پيغمبر باشد زهر به او ضررى نمىرساند و اگر پادشاه باشد مردم را از دستش راحت مىكنم- راوى گويد : پيغمبر (ص) او را بخشيد.
٤- امام باقر (ع) فرمود : پشيمانى بعد از عفو برتر و آسانتر است از پشيمانى بعد از كيفر.
٥- از كلمات قصار رسول اللّه (ص) است : گذشت سلطان حكومت او را بيشتر دوام مىبخشد.
٦- امام رضا (ع) در توضيح آيه
فَاصْفَحِ الصّفْحَ الْجَمِيلَ(با خوى خوش آنان را به حقّ دعوت كن» فرمود : عفو كردن بدون نكوهش و سرزنش.
(حديث ٧ مانند حديث ٦ مىباشد).
٨- على (ع) فرمود : چون بر دشمنت پيروز شدى گذشت از او را شكرانه پيروزىات قرار بده.
٩- على (ع) فرمود : سزاوارترين مردم به گذشت كسى است كه بر كيفر توانمندتر باشد.
١٠- امام باقر (ع) در حديثى از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود چون روز رستاخيز شود منادى اعلان مىكند طورى كه همه مردم مىشنوند، وى مىگويد : صاحبان فضيلت كجايند؟ گروهى از مردم برمىخيزند، آنگاه فرشتگان از آنان استقبال مىكنند و مىپرسند، فضيلت و برترى شما چيست كه به سبب آن شما را خواستند؟ آنان مىگويند، در دنيا ما را نادان خواندند تحمّل كرديم، به ما بدى نمودند عفو كرديم، آنگاه از طرف خدا خطاب شود بندگانم راست گويند، راهشان را باز كنيد تا بدون حساب به بهشت درآيند.
١١٣- باب استحباب عفو از ستمگر، صله رحم، احسان و نيكى ...
١- امام صادق (ع) فرمود : پيغمبر (ص) در خطبهاى فرموده است. آيا بهترين اخلاق دنيا و آخرت را به شما خبر ندهم، عفو از كسى كه به تو ستم كرده پيوستن با كسى كه از تو بريده، نيكى با كسى كه به تو بدى كرده، عطا و بخشش به كسى كه تو را محروم ساخته است.
٢- ابو حمزه ثمالى گويد از علىّ بن حسين (ع) شنيدم كه فرمود : چون روز رستاخيز شود خداوند اوّلين و آخرين را در يك سرزمين گردآورد منادى فرياد كشد صاحبان فضيلت كجايند؟ گروهى از مردم برمىخيزند، فرشتگان آنها را ملاقات مىكنند و مىپرسند فضيلت شما چه بوده است؟ پاسخ مىدهند، به كسى كه از ما مىبريد مىپيوستيم، و به كسى كه ما را محروم مىساخت بخشش مىنموديم، و كسى كه به ما ستم روا مىداشت درمىگذشتيم، به آنان گفته مىشود : راست گفتيد وارد بهشت شويد.
٣- امام صادق (ع) فرمود : سه چيز از صفات خوب دنيا و آخرت است. عفو از كسى كه به تو ستم روا داشته، پيوستن به كسى كه از تو بريده، خويشتن دارى زمانى كه با تو نادانى كنند.
٤- امام باقر (ع) فرمود : سه چيز است كه خدا به وسيله آنها بر عزّت مسلمان مىافزايد، عفو كسى كه به او ستم كرده است، و بخشش بر كسى كه وى را محروم ساخته است، پيوستن با كسى كه از او بريده است.
٥- پيغمبر (ص) فرمود : آيا شما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت راهنمايى نكنم؟ پيوستن به كسى كه از تو بريده، بخشيدن كسى كه محرومت ساخته گذشتن از كسى كه به تو ستم كرده است.
٦- على بن موسى الرضا (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود : شما را به صفات خوب سفارش مىكنم، چون خداوند مرا براى آن مبعوث نموده است. از جمله صفات خوب آن است. كه انسان عفو كند كسى را كه به او ستم روا داشته، و ببخشد كسى را كه وى را محروم نموده، و بپيوندد با كسى كه از او بريده، و ديدن كند از كسى كه به ديدن وى نيامده است.
٧- على (ع) در وصيّت به فرزندش محمد حنفيّه فرمود : بريدن برادرت از تو از پيوستن تو با او، و بدى كردنش از نيكى تو نبايد افزونتر باشد.
٨- زراره گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود : ما خاندانى هستيم كه جوانمردى ما گذشت از كسى است كه به ما ستم كرده است. ٩- علىّ بن جعفر بن محمد گويد : هنگامى كه محمد بن اسماعيل مىخواست به عراق مسافرت كند از عمويش امام موسى كاظم (ع) اجازه خواست حضرت اجازه فرمود : محمد برخاست و گفت اى عمّ بزرگوار دوست دارم مرا نصيحت فرمايى، حضرت فرمود : سفارش مىكنم ترا به اين كه در ريختن خون من از خدا پروا كنى، محمد گفت خدا لعنت كند كسى را كه در ريختن خون تو كوشش نمايد، سپس گفت اى عمّ بزرگوار مرا نصيحت بفرما، حضرت مجددا فرمود : سفارشت مىكنم به اين كه در ريختن خون من از خدا پروا داشته باشى، راوى گويد : آنگاه حضرت كيسه پولى را كه در آن صد و پنجاه دينار بود به وى داد، محمد آن را گرفت، سپس حضرت كيسه ديگرى را كه صد و پنجاه دينار داشت به او عطا فرمود. محمد آن را نيز گرفت، براى سوّمين بار كيسه ديگرى را كه صد و پنجاه دينار داشت به او عطا فرمود، سپس هزار و پانصد درهم را كه نزد محمد بود نيز به او بخشيد. راوى گويد : عرض كردم پول زيادى به او بخشيدى، حضرت فرمود : اينها مطمئنترين دليل و حجّت من باشد بر او وقتى كه او از من قطع رحم كند و من نسبت به او صله رحم كنم. آنگاه راوى مىگويد : محمد پيش هارون الرشيد از عمويش موسى بن جعفر (ع) سعايت كرد كه وى ادعاى خلافت دارد، برايش خراج مىرسد، هارون دستور داد صد هزار درهم به محمد بدهند و او در همان شب درگذشت. كلينى عين همين روايت را نقل كرده با اين تفاوت گفته است در آن كيسه صد دينار و در آخر روايت گفته است كه در كيسه سه هزار درهم بوده است.
١١٤- باب استحباب فروخوردن خشم
١- امام صادق (ع) فرمود : چه خوب جرعهاى است خشم براى كسى كه بر آن صبر كند، زيرا پاداش بزرگ در برابر بلاى بزرگ است، چون خداوند هر گروهى را كه دوست دارد گرفتارشان مىكند.
٢- امام سجّاد (ع) فرمود : دوست ندارم كه به جاى نرمخويى و فروتنى شتران سرخ مويى داشته باشم، و هيچ جرعهاى نياشاميدم كه برايم محبوبتر باشد از جرعه
خشمى كه طرف را به آن كيفر ندهم. [يعنى چنين صفت خوبى را با مال دنيا معاوضه نمىكنم و هرگز راضى نمىشوم كه تندخو باشم و بهترين چهار پايان و زيور دنيا داشته باشم
٣- امام باقر (ع) فرموده كه پدرم به من فرموده : هيچ چيزى بهتر از فرو خوردن خشمى كه عاقبتش صبر و شكيبايى است روشنى بخش چشم پدرت نيست، و داشتن شتران سرخ مو با ذلّت نفس مرا شاد نمىكند.
٤- پيغمبر (ص) فرمود :
محبوبترين راه بنده به سوى خداى عزّ و جل نوشيدن دو جرعه است جرعه خشمى كه با خويشتن دارى از آن جلوگيرى كنى ٢- جرعه مصيبتى كه با شكيبايى خود برگردانى.
٥- امام صادق (ع) فرمود : هيچ بندهاى خشمى فرو نخورد مگر اين كه خداوند در دنيا و آخرت بر عزّت او بيفزايد، چون خداى عزّ و جل در قرآن فرموده :
«آنان كه خشمشان را فرو مىخورند و مردم را عفو مىكنند، خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد خداوند در عوض فرو خوردن خشم اين پاداش به وى عطا مىفرمايد، (او را دوست بدارد).»
٦- امام صادق (ع) فرمود : بنده خدا هيچ جرعهاى ننوشد كه در نزد خدا محبوبتر باشد از جرعه خشمى كه وقتى در دلش به گردش درآمد با صبر و خويشتن دارى آن را بنوشد. «منظور از گردش جرعه در دل، هيجان و جوششى است كه براى شخص خشمگين دست مىدهد و در كيفر كردن و بخشيدن مردّد است».
٧- برقى در كتاب محاسن از وشّاء مثل روايت فوق را نقل كرده جز اين كه در اوّل آن چنين آمده است : هيچ قطرهاى نزد خداوند محبوبتر نيست از قطره اشكى كه بندهاى در سياهى شب فقط از ترس خدا فرو مىريزد.
٨- امام صادق (ع) مىفرمود : هر كس خشمى را فرو خورد كه قدرت دارد آن را اعمال كند خداوند روز قيامت قلب او را از رضاى خود پر مىكند.
٩- امام باقر (ع) فرمود : هر كه خشمى را فرو خورد كه بتواند آن را به كار برد خداوند در روز قيامت دل او را از آرامش و ايمان پر مىكند.
١٠- از فرمايشات رسول اللّه (ص) است : هر كه خشمش را فرو خورد خدا پاداشش دهد، و هر كه بر مصيبتى صبر نمايد خداوند عوضش دهد.
١١- در وصاياى پيغمبر (ص) به على (ع) آمده است. كه آن حضرت فرمود :
يا على ترا سفارشى مىكنم آن را به خاطر بسپار و تا وقتى كه وصيّت مرا عمل كنى در خير هستى، يا على هر كه خشمى را فروخورد كه قادر بر اعمال آن هست، خداوند پاداشى از آرامش و ايمان به او عطا فرمايد كه مزهاش را دريابد.
١٢- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مىكند. كه در حديث مناهى رسول اللّه (ص) آمده است : آن حضرت فرمود :
هر كه خشمى را فروخورد كه قادر بر اعمال آن است و خويشتندارى كند.
كه گفتنش روا نيست خداوند اجر شهيد به او عطا فرمايد.
١٣- ربيع بن عبد الرحمن گويد : به خدا سوگند موسى بن جعفر (ع) از فراست
و هوشيارى برخوردار بود و كسانى را كه بر عليه او ايستادگى و رهبرى امام بعد از او را انكار مىكنند مىشناخت با اين حال خشمش را نسبت به آنها فرو مىخورد و آنچه را كه در باره آنها مىدانست بر آنان اظهار نمىكرد، بنا بر اين كاظم ناميده شد.
١٤- پيغمبر (ص) در آخر يكى از خطبههايش فرمود : هر كه خشمش را فرو خورد و از برادر مسلمانش گذشت كند، خداوند اجر شهيد به او عطا فرمايد.
١٥- امام صادق (ع) فرمود : هر كه داراى سه خصلت باشد خداوند برايش حور العين تزويج مىكند هر طور كه دلش بخواهد، آن سه خصلت عبارتند از : ١- فروخوردن خشم، ٢- صبر بر شمشيرها در راه خدا، ٣- كسى كه بر مال حرام دست يابد ولى براى خدا از آن درگذرد.
١١٥- باب استحباب فروخوردن خشم از دشمنان دين در زمان حكومتشان
١- امام صادق (ع) فرمود : فروخوردن خشم از دشمن زمان حكومت و اقتدار آنان تقيه و احتياط است براى كسى كه دورانديشى كند، و در معرض بلاى دنيا در نيايد، و خصومت و دشنام دادن دشمنان در زمان اقتدارشان بدون رعايت تقيّه ترك كردن دستور خداى عزّ و جل است، پس با مردم مدارا كنيد. تا كردار شما نزد آنان بزرگ جلوهگر شود.- و از شما به نيكى ياد كنند- و با آنان عداوت و دشمنى نورزيد، كه برگردنتان سوارشان كنيد و خوار و زبون گرديد.
١١٦- باب استحباب صبر در برابر حسودان و مانند آن
١- امام صادق (ع) فرمود : در برابر دشمنان نعمت (حسودان) صبر پيشه كن.
زيرا كسى را كه نسبت به تو خدا را نافرمانى كرده هرگز نتوانى بهتر از فرمانبردارى خدا نسبت به او جبران كنى.
٢- پيغمبر (ص) فرمود : خداوند در مورد چهار بلا از مؤمن پيمان گرفته كه سخت
ترين آنها بر مؤمن اين است كه مؤمنى ظاهرا با او هم عقيده است ولى بر او رشك برد، يا اين كه منافقى در صدد كشف نقطه ضعفهاى او باشد يا شيطان گمراهش كند، يا كافرى به جنگ با او برخيزد، براى مؤمن با اينها بقايى نيست.
(يعنى با اين گرفتاريها مؤمن چقدر مىتواند تحمل داشته باشد) ٣- داود بن سرحان گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود : چهار چيز است كه مؤمن از آن چهار چيز يا يكى از آنها بر كنار نيست، مؤمنى كه مؤمن ديگر بر او رشك برد و اين از همه گرفتاريها سختتر است، منافقى كه مؤمن را دنبال كند، تا نقطه ضعفى از او پيدا كند، يا دشمنى كه با او در ستيز باشد، يا شيطانى كه او را گمراه نمايد.
توضيح اين كه حديث ٤ مانند حديث يك است و از امام موسى كاظم (ع) نقل شده، و حديث ٥ نيز مانند حديث يك است، به اضافه جملاتى در ذيل حديث به اين شرح كه امام (ع) خطاب به زيد شحّام مىفرمايد : اى زيد خداوند اسلام را انتخاب فرموده، پس همنشينى و مصاحبت او را با خوشرويى و سخاوت نيكو بداريد.
١١٧- باب استحباب سكوت، مگر در امور خير
١- امام رضا (ع) فرمود : دانش، سكوت، و بردبارى از نشانههاى دانايى است. همانا سكوت يكى از درهاى حكمت است، محققا سكوت محبّت مىآورد و راهنماى هر امر خيرى است.
٢- امام رضا (ع) فرمود : سكوت و بردبارى از علايم دانايى است.
٣- ابو حمزه گويد : از امام باقر (ع) شنيدم كه مىفرمود : همانا پيروان ما بىزبانند. (كم گوى گزيده گو هستند)
٤- امام صادق (ع) فرمود : كه پيغمبر (ص) به مردى كه خدمتش آمده بود فرمود : نمىخواهى ترا به امرى راهنمايى كنم كه خدا به وسيله آن ترا به بهشت برد، عرض كرد چرا، يا رسول اللّه، حضرت فرمود : از آنچه كه خدا به تو عطا فرموده بده، گفت : اگر خودم از آن كه به او دهم نيازمندتر باشم چه كنم؟ فرمود :
ستمديده را يارى كن، گفت : اگر خودم ناتوانتر از او باشم چه كنم؟ فرمود :
كارى براى نادان بكن. يعنى او را راهنمايى كن. گفت اگر خودم نادانتر از او بودم چه كنم؟ فرمود : زبانت را جز از خير خاموش دار، آيا شادمان نيستى كه يكى از اين خصلتها را داشته باشى كه ترا به بهشت ببرد.
٥- امام صادق (ع) فرمود : لقمان حكيم به پسرش گفت : پسر جان اگر گمان مىكنى كه سخن گفتن نقره است، بدان كه خاموشى طلاست.
٦- وشّاء گويد : از امام رضا (ع) شنيدم كه مىفرمود : هر گاه مردى از بنى اسرائيل مىخواست عبادت نمايد. ده سال قبل از آن سكوت اختيار مىكرد.
(يعنى سخن بيهوده نمىگفت)
٧- امام صادق (ع) در نصايحش به ياران خود فرمود : از اين كه زبانتان به ذكر سخن دروغ و ناحق و بهتان، و گناه و دشمنى مشغول باشد بپرهيزيد. زيرا اگر زبانتان را از آنچه كه خدا زشت دانسته و نهى فرموده است نگه داريد، اين كار برايتان بهتر خواهد بود از اين كه زبانتان به ذكر سخنان زشت مشغول باشد، چون چيرگى زبان به پليديهايى كه خدا نهى كرده است دليل پستى شخص در نزد خدا و دشمنى با پروردگار است، و هم چنين نوعى كرى و كورى است كه خداوند در روز قيامت نصيبش گرداند.
٨- در حديث مرفوعهاى. پيغمبر (ص) فرمود : زبانت را نگهدار، زيرا نگهدارى زبان صدقهاى است كه به خود بخشيدهاى، سپس فرمود : هيچ بندهاى حقيقت ايمان را نمىشناسد، تا اين كه زبانش را حفظ كند (يعنى آنچه را كه سود دنيا و آخرت دارد بگويد و زبان را از بقيه باز دارد.
٩- امام صادق (ع) فرمود : بنده مؤمن تا زمانى كه خاموش است از نيكوكاران نوشته مىشود، و چون لب به سخن گشايد، نيكوكار يا بدكار نوشته شود (- يعنى نيكى و بدى او بسته به كلامش است-)
١٠- امام صادق (ع) فرمود : سخن گفتن در راه حقّ بهتر است از سكوت بر باطل.
١١- امام صادق (ع) فرمود : سكوت گنجى وسيع است كه براى بردبار زينت، و براى نادان پرده و پوشش است.
١٢- امام صادق (ع) فرمود : با هيچ چيز همانند سكوت، و رفتن به زيارت خانه خدا نمىتوان خدا را عبادت كرد.
١٣- در حديث مرفوعهاى پيغمبر (ص) فرمود : زمانى براى مردم پيش مىآيد، كه در آن زمان سلامتى داراى ده جزء است، نه جزء آن در كنارهگيرى از مردم، و جزء ديگرش در خاموشى است. و در خصال از محمد بن حسن از صفّار از عباس بن معروف نظير همين روايت نقل شده است.
١٤- حديث ١٤ مانند حديث شماره يك است از امام رضا (ع)
١٥- امام صادق (ع) فرمود : خواب، راحتى بدن، سخن گفتن، راحتى روح، و سكوت، راحتى براى عقل است.
١٦- علىّ بن حسين (ع) فرمود : گفتار نيك ثروت را زياد و روزى را افزون مىكند، و اجل را به تأخير مىاندازد، و محبت خاندان را جلب، و انسان را داخل بهشت مىكند.
١٧- امام صادق (ع) به نقل از اجدادش فرمود : حضرت داود (ع) به سليمان (ع) گفت : «پسرم، بر تو باد به سكوت طولانى، زيرا يك بار پشيمانى بر سكوت دراز مدت، بهتر از پشيمانى متعدّد بر گفتار زياد است، فرزندم، اگر سخن گفتن نقره است سزاوار است كه خاموشى طلا باشد.»
١٨- علىّ (ع) فرمود : خاموشى از اندرز دادن خيرى ندارد. چنان كه در سخن گفتن از روى نادانى بهرهاى نيست.
١٩- على (ع) فرمود : سكوت زياد، شكوه و بزرگى مىآورد.
٢٠- على (ع) فرمود : هر كه گفتارش زياد شود، لغزشش بيشتر است، و هر كه لغزشش بيشتر باشد، از حياى او كاسته شود، و هر كه حيايش كم شود، پارسايىاش كاهش يابد، و هر كه پارسايىاش كم گردد، دلش مىميرد، هر كه دلش بميرد، در آتش داخل مىشود.
٢١- على (ع) فرمود : تا سخن نگفتهاى گفتارت گروگان توست، و چون سخن گفتى كلامت را در موضعش قرار دادى، (چه خوب يا بد) زبانت را نگهدار چنان كه طلا و سكّهات را نگاه مىدارى، اى بسا سخنى نعمتى را از تو بازگيرد.
١١٨- باب استحباب سخن گفتن در جايى كه سكوت روا نيست
١- پيغمبر (ص) در نصيحتش به ابو ذر فرمود : اى ابا ذر! كسى كه در ميان جمعى غافل و بىخبر ياد خدا مىكند، همانند كسى است كه در ميان گروهى كه از جنگ مىگريزند به نبرد ادامه مىدهد.
اى ابا ذر، همنشين خوب بهتر از تنهايى، و تنهايى بهتر از همنشين بد است.
گفتن سخن خير بهتر از خاموشى، و خاموشى بهتر از گفتار شرّ است.
اى ابا ذر، سخنان زايد را ترك كن، و سخن به مقدارى كه نيازت را برآورد ترا بس است.
اى ابا ذر، در دروغگويى شخص همين بس كه هر چه را بشنود نقل كند.
اى ابا ذر، هيچ چيز براى حبس كردن طولانى در زندان سزاوارتر از زبان نيست.
اى ابا ذر، خدا نزد زبان هر گوينده حاضر است، پس شخص بايد از خدا پروا داشته باشد، و بداند كه چه مىگويد.
٢- در احتجاج طبرسى است كه از علىّ بن حسين (ع) سؤال شد، سكوت بهتر است يا سخن گفتن، فرمود، براى هر يك از آنها آفتابى است، اگر سالم از آفت باشند سخن گفتن بهتر از خاموشى است، عرض شد يا ابن رسول اللّه چگونه است آن؟ فرمود : براى اين كه خداى عزّ و جلّ هيچ يك از پيغمبران و اوصيا را براى سكوت مبعوث نفرموده، بلكه براى سخن گفتن فرستاده است. و استحقاق بهشت با سكوت امكانپذير نيست، و دوستى خدا با سكوت ميسّر نمىشود، دورى از آتش غضب پروردگار با سكوت ممكن نيست، بلكه همه اينها با سخن گفتن و تكلّم به دست مىآيد، من نمىتوانم ماه را با خورشيد يكسان بدانم. راوى گويد :
يا ابن رسول اللّه شما برترى سكوت بر كلام را بيان فرمودى، ولى فضيلت كلام را بر سكوت توصيف نفرمودى.