آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام

آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام0%

آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: شيخ حرّ عاملى رحمة الله عليه
گروه: مشاهدات: 9363
دانلود: 2808

توضیحات:

آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 33 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9363 / دانلود: 2808
اندازه اندازه اندازه
آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام

آداب معاشرت از دید گاه معصومان علیه السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

١٠٩- باب استحباب صدق وعده، گرچه يك سال طول بكشد

  ١- امام صادق (ع) فرمود : اسماعيل (ع) را صادق الوعد گفتند براى اين كه به شخصى در محلّى وعده داد، و يك سال برايش منتظر ماند، در نتيجه خداوند او را صادق الوعد ناميد، و پس از يك سال آن شخص پيش اسماعيل آمد، اسماعيل به او گفت من پيوسته منتظر تو بودم.

٢- امام صادق (ع) فرمود پيغمبر (ص) فرموده است كه كسى كه به خدا و روز جزا ايمان دارد بايد به وعده‏اى كه مى‏دهد وفا كند.

٣- هشام بن سالم گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : وعده دادن مؤمن به برادر دينى نذرى است كه كفّاره ندارد. كسى كه خلف وعده كند خلف وعده با خدا را شروع كرده و خود را مورد خشم او قرار داده است. و همين است معناى آيه شريفه، كه مى‏فرمايد : «اى كسانى كه به زبان ايمان آورده‏ايد، چرا به زبان چيزى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد، دشمنى بزرگى است در نزد خدا اين كه بگوييد آنچه را عمل نكنيد .

٤- سليمان جعفرى گويد : امام رضا (ع) فرمود : آيا مى‏دانى كه چرا اسماعيل (ع) صادق الوعد ناميده شد عرض كردم نه، حضرت فرمود : اسماعيل به شخصى وعده داد. و يك سال به انتظارش نشست.

٥- عبد اللّه بن سنان گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

پيغمبر (ص) كنار تخته سنگى به مردى وعده داد، فرمود : من اين جا منتظر تو هستم تا برگردى، امام مى‏فرمود تابش آفتاب بر حضرت رسول شديد شد، يارانش عرض كردند : يا رسول اللّه چه خوب است كه به مكانى سايه‏دار تشريف ببريد، فرمود :

من در همين جا به آن شخص وعده داده‏ام و اگر نيايد در روز رستاخيز بايد پاسخگو باشد.

١١٠- باب مستحب بودن حيا

  ١- امام صادق (ع) يا امام باقر (ع) فرمود : حيا و ايمان هر دو به يك رشته‏

بسته شده‏اند، هر گاه يكى از آنها برود ديگرى نيز در پى آن مى‏رود.

٢- امام صادق (ع) فرمود : حيا بخشى از ايمان، و ايمان وسيله رفتن به بهشت است.

٣- امام صادق (ع) فرمود : كسى كه حيا ندارد، ايمان ندارد.

٤- امام صادق (ع) فرمود : حيا، و پاكدامنى، و كند زبانى (كم گويى) نه كند دلى، از نشانه‏هاى ايمان است.

٥- پيغمبر (ص) فرمود : هر كه چهار خصلت داشته باشد، اگر از سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند گناهانش را مبدّل به حسنات گرداند. ١- راستگويى، ٢- داشتن حيا، ٣- خوش خلقى، ٤- سپاسگزارى. ٦- علىّ (ع) فرمود : جامه حيا هر كه را بپوشاند مردم عيب او را نمى‏بينند.

٧- پيغمبر (ص) فرمود : فخر در هر چيزى كه باشد از مقام و منزلت صاحبش مى‏كاهد، و حيا در هر چيزى كه باشد زينت بخش صاحبش است.

٨- از كلمات قصار پيغمبر (ص) است : حيا همه‏اش خير و نيكى است.

٩- از جمله سفارشهاى على (ع) به فرزندش محمّد حنفيّه است :

جامه حيا هر كه را بپوشاند، عيبش از نظرها پنهان مى‏ماند.

١٠- پيغمبر (ص) فرمود : حيا و شرم همه‏اش خير و نيكى است. يعنى حيا ديندار و بى‏دين را از كارهاى زشت باز مى‏دارد، شرم و حيا جامع همه زيباييها است.

١١- پيغمبر (ص) فرمود : حيا و ايمان هر دو بسته به يك رشته‏اند، اگر يكى از بين برود، ديگرى نيز از بين خواهد رفت.

١٢- پيغمبر (ص) فرمود : اگر خداوند حيا را از بنده‏اش بگيرد در آن صورت بنده دشمن خدا و مورد نفرت قرار مى‏گيرد، پس كسى كه حيا از او برداشته شود، رحمت خدا از او سلب و رشته اسلام نيز از او گسسته مى‏شود، و چنين بنده مبدّل به شيطانى مى‏گردد كه دور از رحمت خداست.

١١١- باب جايز نبودن شرم و حيا داشتن از پرسش كردن در باره احكام دين‏

١- امام صادق (ع) فرمود : هر كه در پرسيدن از چيزى خجالت كشد، در علمش سستى پديد آيد.

٢- در حديث مرفوعه‏اى هست كه پيغمبر (ص) فرمود :

حيا دو گونه است، ١. حياى عقل ٢. حياى حماقت، حياى عقل دانش و حياى حماقت نادانى است.

١١٢- باب استحباب عفو و گذشت‏

١- ابن فضال گويد : از امام موسى بن جعفر (ع) شنيدم كه مى‏فرمود :

هيچ گاه دو گروه با هم ملاقات نكردند (به جنگ يك ديگر برنخاستند)، مگر اين كه هر كدام گذشتش بيشتر بود، پيروز شد.

٢- پيغمبر (ص) فرمود :

بر شما باد به گذشت و عفو، زيرا گذشت بر عزّت بنده مى‏افزايد، پس همديگر را عفو كنيد. تا خداوند شما را عزيز گرداند.

٣- امام باقر (ع) فرمود : آن زن يهودى را كه گوشت گوسفندى زهر آلود كرده بود تا پيامبر بخورد به نزد آن حضرت آوردند، فرمود : انگيزه تو از اين كار چه بود؟ زن پاسخ داد با خود گفتم اگر پيغمبر باشد زهر به او ضررى نمى‏رساند و اگر پادشاه باشد مردم را از دستش راحت مى‏كنم- راوى گويد : پيغمبر (ص) او را بخشيد.

٤- امام باقر (ع) فرمود : پشيمانى بعد از عفو برتر و آسانتر است از پشيمانى بعد از كيفر.

٥- از كلمات قصار رسول اللّه (ص) است : گذشت سلطان حكومت او را بيشتر دوام مى‏بخشد.

٦- امام رضا (ع) در توضيح آيه فَاصْفَحِ الصّفْحَ الْجَمِيلَ(با خوى خوش آنان را به حقّ دعوت كن» فرمود : عفو كردن بدون نكوهش و سرزنش.

(حديث ٧ مانند حديث ٦ مى‏باشد).

٨- على (ع) فرمود : چون بر دشمنت پيروز شدى گذشت از او را شكرانه پيروزى‏ات قرار بده.

٩- على (ع) فرمود : سزاوارترين مردم به گذشت كسى است كه بر كيفر توانمندتر باشد.

١٠- امام باقر (ع) در حديثى از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود چون روز رستاخيز شود منادى اعلان مى‏كند طورى كه همه مردم مى‏شنوند، وى مى‏گويد : صاحبان فضيلت كجايند؟ گروهى از مردم برمى‏خيزند، آنگاه فرشتگان از آنان استقبال مى‏كنند و مى‏پرسند، فضيلت و برترى شما چيست كه به سبب آن شما را خواستند؟ آنان مى‏گويند، در دنيا ما را نادان خواندند تحمّل كرديم، به ما بدى نمودند عفو كرديم، آنگاه از طرف خدا خطاب شود بندگانم راست گويند، راهشان را باز كنيد تا بدون حساب به بهشت درآيند.

١١٣- باب استحباب عفو از ستمگر، صله رحم، احسان و نيكى ...

١- امام صادق (ع) فرمود : پيغمبر (ص) در خطبه‏اى فرموده است. آيا بهترين اخلاق دنيا و آخرت را به شما خبر ندهم، عفو از كسى كه به تو ستم كرده پيوستن با كسى كه از تو بريده، نيكى با كسى كه به تو بدى كرده، عطا و بخشش به كسى كه تو را محروم ساخته است.

٢- ابو حمزه ثمالى گويد از علىّ بن حسين (ع) شنيدم كه فرمود : چون روز رستاخيز شود خداوند اوّلين و آخرين را در يك سرزمين گردآورد منادى فرياد كشد صاحبان فضيلت كجايند؟ گروهى از مردم برمى‏خيزند، فرشتگان آنها را ملاقات مى‏كنند و مى‏پرسند فضيلت شما چه بوده است؟ پاسخ مى‏دهند، به كسى كه از ما مى‏بريد مى‏پيوستيم، و به كسى كه ما را محروم مى‏ساخت بخشش مى‏نموديم، و كسى كه به ما ستم روا مى‏داشت درمى‏گذشتيم، به آنان گفته مى‏شود : راست گفتيد وارد بهشت شويد.

٣- امام صادق (ع) فرمود : سه چيز از صفات خوب دنيا و آخرت است. عفو از كسى كه به تو ستم روا داشته، پيوستن به كسى كه از تو بريده، خويشتن دارى زمانى كه با تو نادانى كنند.

٤- امام باقر (ع) فرمود : سه چيز است كه خدا به وسيله آنها بر عزّت مسلمان مى‏افزايد، عفو كسى كه به او ستم كرده است، و بخشش بر كسى كه وى را محروم ساخته است، پيوستن با كسى كه از او بريده است.

٥- پيغمبر (ص) فرمود : آيا شما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت راهنمايى نكنم؟ پيوستن به كسى كه از تو بريده، بخشيدن كسى كه محرومت ساخته گذشتن از كسى كه به تو ستم كرده است.

٦- على بن موسى الرضا (ع) از پدرانش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود : شما را به صفات خوب سفارش مى‏كنم، چون خداوند مرا براى آن مبعوث نموده است. از جمله صفات خوب آن است. كه انسان عفو كند كسى را كه به او ستم روا داشته، و ببخشد كسى را كه وى را محروم نموده، و بپيوندد با كسى كه از او بريده، و ديدن كند از كسى كه به ديدن وى نيامده است.

٧- على (ع) در وصيّت به فرزندش محمد حنفيّه فرمود : بريدن برادرت از تو از پيوستن تو با او، و بدى كردنش از نيكى تو نبايد افزونتر باشد.

٨- زراره گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : ما خاندانى هستيم كه جوانمردى ما گذشت از كسى است كه به ما ستم كرده است. ٩- علىّ بن جعفر بن محمد گويد : هنگامى كه محمد بن اسماعيل مى‏خواست به عراق مسافرت كند از عمويش امام موسى كاظم (ع) اجازه خواست حضرت اجازه فرمود : محمد برخاست و گفت اى عمّ بزرگوار دوست دارم مرا نصيحت فرمايى، حضرت فرمود : سفارش مى‏كنم ترا به اين كه در ريختن خون من از خدا پروا كنى، محمد گفت خدا لعنت كند كسى را كه در ريختن خون تو كوشش نمايد، سپس گفت اى عمّ بزرگوار مرا نصيحت بفرما، حضرت مجددا فرمود : سفارشت مى‏كنم به اين كه در ريختن خون من از خدا پروا داشته باشى، راوى گويد : آنگاه حضرت كيسه پولى را كه در آن صد و پنجاه دينار بود به وى داد، محمد آن را گرفت، سپس حضرت كيسه ديگرى را كه صد و پنجاه دينار داشت به او عطا فرمود. محمد آن را نيز گرفت، براى سوّمين بار كيسه ديگرى را كه صد و پنجاه دينار داشت به او عطا فرمود، سپس هزار و پانصد درهم را كه نزد محمد بود نيز به او بخشيد. راوى گويد : عرض كردم پول زيادى به او بخشيدى، حضرت فرمود : اينها مطمئن‏ترين دليل و حجّت من باشد بر او وقتى كه او از من قطع رحم كند و من نسبت به او صله رحم كنم. آنگاه راوى مى‏گويد : محمد پيش هارون الرشيد از عمويش موسى بن جعفر (ع) سعايت كرد كه وى ادعاى خلافت دارد، برايش خراج مى‏رسد، هارون دستور داد صد هزار درهم به محمد بدهند و او در همان شب درگذشت. كلينى عين همين روايت را نقل كرده با اين تفاوت گفته است در آن كيسه صد دينار و در آخر روايت گفته است كه در كيسه سه هزار درهم بوده است.

١١٤- باب استحباب فروخوردن خشم‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : چه خوب جرعه‏اى است خشم براى كسى كه بر آن صبر كند، زيرا پاداش بزرگ در برابر بلاى بزرگ است، چون خداوند هر گروهى را كه دوست دارد گرفتارشان مى‏كند.

٢- امام سجّاد (ع) فرمود : دوست ندارم كه به جاى نرمخويى و فروتنى شتران سرخ مويى داشته باشم، و هيچ جرعه‏اى نياشاميدم كه برايم محبوبتر باشد از جرعه‏

خشمى كه طرف را به آن كيفر ندهم. [يعنى چنين صفت خوبى را با مال دنيا معاوضه نمى‏كنم و هرگز راضى نمى‏شوم كه تندخو باشم و بهترين چهار پايان و زيور دنيا داشته باشم

٣- امام باقر (ع) فرموده كه پدرم به من فرموده : هيچ چيزى بهتر از فرو خوردن خشمى كه عاقبتش صبر و شكيبايى است روشنى بخش چشم پدرت نيست، و داشتن شتران سرخ مو با ذلّت نفس مرا شاد نمى‏كند.

٤- پيغمبر (ص) فرمود :

محبوبترين راه بنده به سوى خداى عزّ و جل نوشيدن دو جرعه است جرعه خشمى كه با خويشتن دارى از آن جلوگيرى كنى ٢- جرعه مصيبتى كه با شكيبايى خود برگردانى.

٥- امام صادق (ع) فرمود : هيچ بنده‏اى خشمى فرو نخورد مگر اين كه خداوند در دنيا و آخرت بر عزّت او بيفزايد، چون خداى عزّ و جل در قرآن فرموده :

«آنان كه خشمشان را فرو مى‏خورند و مردم را عفو مى‏كنند، خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد خداوند در عوض فرو خوردن خشم اين پاداش به وى عطا مى‏فرمايد، (او را دوست بدارد).»

٦- امام صادق (ع) فرمود : بنده خدا هيچ جرعه‏اى ننوشد كه در نزد خدا محبوبتر باشد از جرعه خشمى كه وقتى در دلش به گردش درآمد با صبر و خويشتن دارى آن را بنوشد. «منظور از گردش جرعه در دل، هيجان و جوششى است كه براى شخص خشمگين دست مى‏دهد و در كيفر كردن و بخشيدن مردّد است».

٧- برقى در كتاب محاسن از وشّاء مثل روايت فوق را نقل كرده جز اين كه در اوّل آن چنين آمده است : هيچ قطره‏اى نزد خداوند محبوبتر نيست از قطره اشكى كه بنده‏اى در سياهى شب فقط از ترس خدا فرو مى‏ريزد.

٨- امام صادق (ع) مى‏فرمود : هر كس خشمى را فرو خورد كه قدرت دارد آن را اعمال كند خداوند روز قيامت قلب او را از رضاى خود پر مى‏كند.

٩- امام باقر (ع) فرمود : هر كه خشمى را فرو خورد كه بتواند آن را به كار برد خداوند در روز قيامت دل او را از آرامش و ايمان پر مى‏كند.

١٠- از فرمايشات رسول اللّه (ص) است : هر كه خشمش را فرو خورد خدا پاداشش دهد، و هر كه بر مصيبتى صبر نمايد خداوند عوضش دهد.

١١- در وصاياى پيغمبر (ص) به على (ع) آمده است. كه آن حضرت فرمود :

يا على ترا سفارشى مى‏كنم آن را به خاطر بسپار و تا وقتى كه وصيّت مرا عمل كنى در خير هستى، يا على هر كه خشمى را فروخورد كه قادر بر اعمال آن هست، خداوند پاداشى از آرامش و ايمان به او عطا فرمايد كه مزه‏اش را دريابد.

١٢- امام صادق (ع) از اجدادش نقل مى‏كند. كه در حديث مناهى رسول اللّه (ص) آمده است : آن حضرت فرمود :

هر كه خشمى را فروخورد كه قادر بر اعمال آن است و خويشتن‏دارى كند.

كه گفتنش روا نيست خداوند اجر شهيد به او عطا فرمايد.

١٣- ربيع بن عبد الرحمن گويد : به خدا سوگند موسى بن جعفر (ع) از فراست‏

و هوشيارى برخوردار بود و كسانى را كه بر عليه او ايستادگى و رهبرى امام بعد از او را انكار مى‏كنند مى‏شناخت با اين حال خشمش را نسبت به آنها فرو مى‏خورد و آنچه را كه در باره آنها مى‏دانست بر آنان اظهار نمى‏كرد، بنا بر اين كاظم ناميده شد.

١٤- پيغمبر (ص) در آخر يكى از خطبه‏هايش فرمود : هر كه خشمش را فرو خورد و از برادر مسلمانش گذشت كند، خداوند اجر شهيد به او عطا فرمايد.

١٥- امام صادق (ع) فرمود : هر كه داراى سه خصلت باشد خداوند برايش حور العين تزويج مى‏كند هر طور كه دلش بخواهد، آن سه خصلت عبارتند از : ١- فروخوردن خشم، ٢- صبر بر شمشيرها در راه خدا، ٣- كسى كه بر مال حرام دست يابد ولى براى خدا از آن درگذرد.

١١٥- باب استحباب فروخوردن خشم از دشمنان دين در زمان حكومتشان‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : فروخوردن خشم از دشمن زمان حكومت و اقتدار آنان تقيه و احتياط است براى كسى كه دورانديشى كند، و در معرض بلاى دنيا در نيايد، و خصومت و دشنام دادن دشمنان در زمان اقتدارشان بدون رعايت تقيّه ترك كردن دستور خداى عزّ و جل است، پس با مردم مدارا كنيد. تا كردار شما نزد آنان بزرگ جلوه‏گر شود.- و از شما به نيكى ياد كنند- و با آنان عداوت و دشمنى نورزيد، كه برگردنتان سوارشان كنيد و خوار و زبون گرديد.

١١٦- باب استحباب صبر در برابر حسودان و مانند آن‏

  ١- امام صادق (ع) فرمود : در برابر دشمنان نعمت (حسودان) صبر پيشه كن.

زيرا كسى را كه نسبت به تو خدا را نافرمانى كرده هرگز نتوانى بهتر از فرمانبردارى خدا نسبت به او جبران كنى.

٢- پيغمبر (ص) فرمود : خداوند در مورد چهار بلا از مؤمن پيمان گرفته كه سخت ‏ترين آنها بر مؤمن اين است كه مؤمنى ظاهرا با او هم عقيده است ولى بر او رشك برد، يا اين كه منافقى در صدد كشف نقطه ضعفهاى او باشد يا شيطان گمراهش كند، يا كافرى به جنگ با او برخيزد، براى مؤمن با اينها بقايى نيست.

(يعنى با اين گرفتاريها مؤمن چقدر مى‏تواند تحمل داشته باشد) ٣- داود بن سرحان گويد : از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : چهار چيز است كه مؤمن از آن چهار چيز يا يكى از آنها بر كنار نيست، مؤمنى كه مؤمن ديگر بر او رشك برد و اين از همه گرفتاريها سخت‏تر است، منافقى كه مؤمن را دنبال كند، تا نقطه ضعفى از او پيدا كند، يا دشمنى كه با او در ستيز باشد، يا شيطانى كه او را گمراه نمايد.

توضيح اين كه حديث ٤ مانند حديث يك است و از امام موسى كاظم (ع) نقل شده، و حديث ٥ نيز مانند حديث يك است، به اضافه جملاتى در ذيل حديث به اين شرح كه امام (ع) خطاب به زيد شحّام مى‏فرمايد : اى زيد خداوند اسلام را انتخاب فرموده، پس همنشينى و مصاحبت او را با خوشرويى و سخاوت نيكو بداريد.

١١٧- باب استحباب سكوت، مگر در امور خير

  ١- امام رضا (ع) فرمود : دانش، سكوت، و بردبارى از نشانه‏هاى دانايى است. همانا سكوت يكى از درهاى حكمت است، محققا سكوت محبّت مى‏آورد و راهنماى هر امر خيرى است.

٢- امام رضا (ع) فرمود : سكوت و بردبارى از علايم دانايى است.

٣- ابو حمزه گويد : از امام باقر (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : همانا پيروان ما بى‏زبانند. (كم گوى گزيده گو هستند)

٤- امام صادق (ع) فرمود : كه پيغمبر (ص) به مردى كه خدمتش آمده بود فرمود : نمى‏خواهى ترا به امرى راهنمايى كنم كه خدا به وسيله آن ترا به بهشت برد، عرض كرد چرا، يا رسول اللّه، حضرت فرمود : از آنچه كه خدا به تو عطا فرموده بده، گفت : اگر خودم از آن كه به او دهم نيازمندتر باشم چه كنم؟ فرمود :

ستمديده را يارى كن، گفت : اگر خودم ناتوانتر از او باشم چه كنم؟ فرمود :

كارى براى نادان بكن. يعنى او را راهنمايى كن. گفت اگر خودم نادانتر از او بودم چه كنم؟ فرمود : زبانت را جز از خير خاموش دار، آيا شادمان نيستى كه يكى از اين خصلت‏ها را داشته باشى كه ترا به بهشت ببرد.

٥- امام صادق (ع) فرمود : لقمان حكيم به پسرش گفت : پسر جان اگر گمان مى‏كنى كه سخن گفتن نقره است، بدان كه خاموشى طلاست.

٦- وشّاء گويد : از امام رضا (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : هر گاه مردى از بنى اسرائيل مى‏خواست عبادت نمايد. ده سال قبل از آن سكوت اختيار مى‏كرد.

(يعنى سخن بيهوده نمى‏گفت)

٧- امام صادق (ع) در نصايحش به ياران خود فرمود : از اين كه زبانتان به ذكر سخن دروغ و ناحق و بهتان، و گناه و دشمنى مشغول باشد بپرهيزيد. زيرا اگر زبانتان را از آنچه كه خدا زشت دانسته و نهى فرموده است نگه داريد، اين كار برايتان بهتر خواهد بود از اين كه زبانتان به ذكر سخنان زشت مشغول باشد، چون چيرگى زبان به پليديهايى كه خدا نهى كرده است دليل پستى شخص در نزد خدا و دشمنى با پروردگار است، و هم چنين نوعى كرى و كورى است كه خداوند در روز قيامت نصيبش گرداند.

٨- در حديث مرفوعه‏اى. پيغمبر (ص) فرمود : زبانت را نگهدار، زيرا نگهدارى زبان صدقه‏اى است كه به خود بخشيده‏اى، سپس فرمود : هيچ بنده‏اى حقيقت ايمان را نمى‏شناسد، تا اين كه زبانش را حفظ كند (يعنى آنچه را كه سود دنيا و آخرت دارد بگويد و زبان را از بقيه باز دارد.

٩- امام صادق (ع) فرمود : بنده مؤمن تا زمانى كه خاموش است از نيكوكاران نوشته مى‏شود، و چون لب به سخن گشايد، نيكوكار يا بدكار نوشته شود (- يعنى نيكى و بدى او بسته به كلامش است-)

١٠- امام صادق (ع) فرمود : سخن گفتن در راه حقّ بهتر است از سكوت بر باطل.

١١- امام صادق (ع) فرمود : سكوت گنجى وسيع است كه براى بردبار زينت، و براى نادان پرده و پوشش است.

١٢- امام صادق (ع) فرمود : با هيچ چيز همانند سكوت، و رفتن به زيارت خانه خدا نمى‏توان خدا را عبادت كرد.

١٣- در حديث مرفوعه‏اى پيغمبر (ص) فرمود : زمانى براى مردم پيش مى‏آيد، كه در آن زمان سلامتى داراى ده جزء است، نه جزء آن در كناره‏گيرى از مردم، و جزء ديگرش در خاموشى است. و در خصال از محمد بن حسن از صفّار از عباس بن معروف نظير همين روايت نقل شده است.

١٤- حديث ١٤ مانند حديث شماره يك است از امام رضا (ع)

١٥- امام صادق (ع) فرمود : خواب، راحتى بدن، سخن گفتن، راحتى روح، و سكوت، راحتى براى عقل است.

١٦- علىّ بن حسين (ع) فرمود : گفتار نيك ثروت را زياد و روزى را افزون مى‏كند، و اجل را به تأخير مى‏اندازد، و محبت خاندان را جلب، و انسان را داخل بهشت مى‏كند.

١٧- امام صادق (ع) به نقل از اجدادش فرمود : حضرت داود (ع) به سليمان (ع) گفت : «پسرم، بر تو باد به سكوت طولانى، زيرا يك بار پشيمانى بر سكوت دراز مدت، بهتر از پشيمانى متعدّد بر گفتار زياد است، فرزندم، اگر سخن گفتن نقره است سزاوار است كه خاموشى طلا باشد.»

١٨- علىّ (ع) فرمود : خاموشى از اندرز دادن خيرى ندارد. چنان كه در سخن گفتن از روى نادانى بهره‏اى نيست.

١٩- على (ع) فرمود : سكوت زياد، شكوه و بزرگى مى‏آورد.

٢٠- على (ع) فرمود : هر كه گفتارش زياد شود، لغزشش بيشتر است، و هر كه لغزشش بيشتر باشد، از حياى او كاسته شود، و هر كه حيايش كم شود، پارسايى‏اش كاهش يابد، و هر كه پارسايى‏اش كم گردد، دلش مى‏ميرد، هر كه دلش بميرد، در آتش داخل مى‏شود.

٢١- على (ع) فرمود : تا سخن نگفته‏اى گفتارت گروگان توست، و چون سخن گفتى كلامت را در موضعش قرار دادى، (چه خوب يا بد) زبانت را نگهدار چنان كه طلا و سكّه‏ات را نگاه مى‏دارى، اى بسا سخنى نعمتى را از تو بازگيرد.

١١٨- باب استحباب سخن گفتن در جايى كه سكوت روا نيست‏

١- پيغمبر (ص) در نصيحتش به ابو ذر فرمود : اى ابا ذر! كسى كه در ميان جمعى غافل و بى‏خبر ياد خدا مى‏كند، همانند كسى است كه در ميان گروهى كه از جنگ مى‏گريزند به نبرد ادامه مى‏دهد.

اى ابا ذر، همنشين خوب بهتر از تنهايى، و تنهايى بهتر از همنشين بد است.

گفتن سخن خير بهتر از خاموشى، و خاموشى بهتر از گفتار شرّ است.

اى ابا ذر، سخنان زايد را ترك كن، و سخن به مقدارى كه نيازت را برآورد ترا بس است.

اى ابا ذر، در دروغگويى شخص همين بس كه هر چه را بشنود نقل كند.

اى ابا ذر، هيچ چيز براى حبس كردن طولانى در زندان سزاوارتر از زبان نيست.

اى ابا ذر، خدا نزد زبان هر گوينده حاضر است، پس شخص بايد از خدا پروا داشته باشد، و بداند كه چه مى‏گويد.

٢- در احتجاج طبرسى است كه از علىّ بن حسين (ع) سؤال شد، سكوت بهتر است يا سخن گفتن، فرمود، براى هر يك از آنها آفتابى است، اگر سالم از آفت باشند سخن گفتن بهتر از خاموشى است، عرض شد يا ابن رسول اللّه چگونه است آن؟ فرمود : براى اين كه خداى عزّ و جلّ هيچ يك از پيغمبران و اوصيا را براى سكوت مبعوث نفرموده، بلكه براى سخن گفتن فرستاده است. و استحقاق بهشت با سكوت امكان‏پذير نيست، و دوستى خدا با سكوت ميسّر نمى‏شود، دورى از آتش غضب پروردگار با سكوت ممكن نيست، بلكه همه اينها با سخن گفتن و تكلّم به دست مى‏آيد، من نمى‏توانم ماه را با خورشيد يكسان بدانم. راوى گويد :

يا ابن رسول اللّه شما برترى سكوت بر كلام را بيان فرمودى، ولى فضيلت كلام را بر سكوت توصيف نفرمودى.

١١٩- باب وجوب نگهدارى زبان از آنچه كه گفتنش روا نيست‏

١- امام سجّاد (ع) فرمود : هر روز صبح زبان آدمى تمام اعضاى بدنش را زير نظر گرفته، و مى‏گويد : چگونه هستيد؟ شب را چگونه به صبح رسانديد؟ پاسخ مى‏دهند اگر تو ما را رها كنى خوب هستيم، و مى‏گويند، خدا را، خدا را نسبت به ما ياد بياور، سوگندش دهند و گويند ما به وسيله تو پاداش و كيفر مى‏بينيم.

٢- ابو على جوانى گويد : امام صادق (ع) را ديدم كه انگشت بر لبهاى مباركش گذاشته و به غلامش سالم مى‏فرمايد : اى سالم زبانت را نگهدار تا سلامت بمانى، و مردم را بر دوش ما سوار مكن (از فضايل ما آنچه خلاف تقيّه است مگو تا بر ما نشورند) ٣- شخصى به امام موسى بن جعفر (ع) عرض كرد : يا ابن رسول اللّه مرا نصيحت فرماييد، فرمود : زبانت را نگهدار تا عزيز شوى، اختيارت را به دست مردم نده، تا خوار و زبون نگردى.

٤- امام صادق (ع) در مورد آيه شريفه «مگر كسانى را نديدى كه به آنها گفته شد دستهاى خود را نگه داريد.» فرمود : مراد از كُفّوا أَيْدِيَكُمْ،يعنى زبانتان را نگه داريد.

٥- امام صادق (ع) به مردى كه زياد حرف مى‏زد، فرمود : سخن را كوچك‏

و خوار مى‏شمارى همانا خدا هيچ پيغمبرى را همراه با طلا و نقره مبعوث نفرموده بلكه آنها را با كلام به سوى مردم فرستاده، خداوند خودش را نيز به وسيله كلام و براهين و ادلّه به مردم معرفى كرده است. ٦- در حديث مرفوعه‏اى پيغمبر (ص) فرمود : نجات مؤمن در نگه داشتن زبانش باشد.

٧- ابو بصير گويد : از امام باقر (ع) شنيدم كه مى‏فرمود : ابو ذر رحمه الله عليه مى‏گفت : اى آن كه دانش مى‏طلبى همانا اين زبان كليد خير و شر است، پس چنان كه بر طلا و نقره‏ات (براى محفوظ ماندن) مهر مى‏زنى، بر زبانت نيز مهر بزن.

٨- در حديث مرفوعه آمده است كه مردى خدمت پيغمبر (ص) آمد و عرض كرد :

يا رسول اللّه مرا نصيحتى فرما، فرمود : زبانت را نگه‏دار، عرض كرد : يا رسول اللّه مرا نصيحتى فرما، فرمود : زبانت را نگه‏دار، عرض كرد : يا رسول اللّه به من نصيحتى فرما، فرمود زبانت را نگه‏دار، واى بر تو، آيا مردم را بجز نتيجه گفتار زبانشان به رو در آتش اندازند؟

٩- امام صادق (ع) فرمود : در حكمت آل داود است (كتاب زبور) كه بر عاقل لازم است به وضع زمانش آشنا باشد، سرگرم كار خود بوده، و زبانش را نگه دارد.

١٠- امام صادق (ع) فرمود : روزى نيست جز آن كه هر عضوى از اعضاى بدن در برابر زبان فروتنى كرده و مى‏گويند : ترا بخدا مبادا به وسيله تو ما عذاب ببينيم.

١١- امام صادق (ع) فرمود : كه پيغمبر (ص) فرموده است، اگر در چيزى نحسى و شومى باشد، آن شومى در زبان است.

١٢- علىّ (ع) فرمود : زبان درنده‏اى گزنده است اگر به خود واگذار شود مى‏گزد.

١٣- على (ع) فرمود : چون خرد به مرتبه كمال رسد گفتار كاهش مى‏يابد.

١٤- امام صادق (ع) فرمود : در حكمت آل داود (كتاب زبور) است كه براى خردمند سزاوار است سرگرم كار خود باشد، زبانش را نگه دارد، و وضع اهل زمانش را بشناسد.

١٥- على (ع) در وصيّت به فرزندش محمد حنفيّه فرمود : خداى عزّ و جلّ چيزى نيكوتر از سخن و زشت‏ تر از آن نيافريده است، به سبب سخن چهره‏ها سياه و سفيد مى‏شوند، آگاه باش تا وقتى كه سخن نگفته‏اى كلامت در اختيار توست، و چون سخن گفتى آن را در جايش قرار دادى، «خوب يا بد» همچنان كه طلا و نقره‏ات را نگاه مى‏دارى، زبانت را نيز نگه‏دار، زيرا زبان سگ گزنده است اگر آزادش گذارى مى‏گزد اى بسا سخنى نعمتى را بربايد. هر كه افسار گسيخته باشد به سوى زشتيها و پليديها كشيده مى‏شود، آنگاه از روزگار رهايى ندارد. مگر با مذمّت مردم و دشمنى با خدا.

١٦- على (ع) فرمود : هيچ چيزى براى اين كه مدتى دراز زندانى شود سزاوارتر از زبان نيست.

١٧- امام رضا (ع) از پدرش نقل كرده است كه امام صادق (ع) فرمود : نجات مؤمن در نگهدارى زبانش است، و نيز على (ع) فرمود : هر كه زبانش را نگه دارد،

خداوند عيبهاى او را مى‏پوشاند.

١٨- سليمان بن مهران گويد : بر امام صادق (ع) وارد شدم، عده‏اى از شيعيان در خدمتش بودند، شنيدم كه مى‏فرمود : اى گروه شيعيان زينت ما باشيد، و سبب ننگ ما نشويد، به مردم سخنان خوب بگوييد، زبانتان را حفظ كنيد، و آن را از گفتن سخنان زشت و بى‏فايده بازداريد.

١٩- پيغمبر (ص) فرمود : در غير ذكر خدا زياد سخن نگوييد زيرا سخن گفتن زياد در غير ذكر خدا قساوت قلب مى‏آورد، و دورترين مردم از خدا كسانى هستند كه قساوت قلب دارند.

٢٠- امام صادق (ع) به يارانش فرمود : كلامى را از من بشنويد كه از پول پس‏انداز شده برايتان بهتر است، و آن عبارت است از اين كه هيچ كدام از شما سخنى را كه سودمند نيست نگوييد، و سخنى را كه سود دارد زيادى‏اش را ترك كنيد، تا اين كه براى گفتنش موقعيت مناسبى يافت شود، اى بسا گوينده‏اى كه با گفتار بى‏مورد خويشتن را به اشتباه انداخته، هيچ يك از شما نبايد با بردبار، و احمق مجادله كند، زيرا هر كه با بردبار مجادله نمايد محكوم مى‏شود، و هر كه با سفيه مجادله كند خوار و زبون شود، برادرانتان را در غيابشان بهتر از آنچه كه مى‏خواهيد آنان شما را در غياب ياد نمايند ياد كنيد، اعمالتان را مانند كسى انجام دهيد كه از پاداش كار نيك و عذاب گناهان آگاه است.

٢١- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه علىّ (ع) فرمود : سه چيز باعث نجات است ١- نگهدارى زبان، ٢- گريه بر گناهان، ٣- توسعه دادن زندگى اهل و عيال.

٢٢- فضيل بن يسار گويد : امام باقر (ع) فرمود : اى فضيل، به دوستان ما سلام برسان و به آنان بگو كه من چنين مى‏گويم : من از آنان به هيچ چيز مثل تقوا براى خدا بى‏نياز نمى‏شوم، زبانهايتان را حفظ كنيد، دستهايتان را «از كارهاى بد» بازداريد، نماز خواندن، و صبر كردن پيشه نماييد، زيرا خداوند با صابران است.

٢٣- امام صادق (ع) از اجدادش نقل كرده است كه پيغمبر (ص) فرمود :

بر زبان هر گوينده نگهبانى مراقب است، شخص بايد از خدا پروا داشته باشد، و بنگرد كه چه مى‏گويد.

٢٤- امام صادق (ع) از جدّش نقل فرمايد : از نشانه‏هاى كمال اسلام شخص، ترك سخن بيهوده است.