خواص الاشیا

خواص الاشیا0%

خواص الاشیا نویسنده:
گروه: سایر کتابها

خواص الاشیا

نویسنده: حکیم ابو علی
گروه:

مشاهدات: 20488
دانلود: 3711

توضیحات:

خواص الاشیا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 76 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20488 / دانلود: 3711
اندازه اندازه اندازه
خواص الاشیا

خواص الاشیا

نویسنده:
فارسی

نام کتاب: خواص الاشیا

نویسنده: : حکیم ابوعلی

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم‌

پیشگفتار

نسخه‌های خطّی نشانگر هویّت و اعتبار یک ملّت است. این آثار گرانسنگ که کارنامه اسلاف ماست، حاوی اندیشه‌هایی شگرف و بن مایه تفکّرات گوناگون بشری است که همواره حامیان و پاسداران سنگرهای علم و دانش آن را در حلل جان پیچیده‌اند و در صندوقچه دیده دل نگاه داشته‌اند تا از تطاول گذر ایّام غبار پوسیدگی و گرد تعرّض بیگانه بر آن ننشیند؛ امّا باز، بسا گنجینه‌های ایرانی و اسلامی که در موزه‌های بیگانگان خفته‌اند و دست‌یابی بدان بر طالبان علم، مدلول «و لو بالصّین» است.

اثری که پیش روی دارید، با عنوان گنجینه‌های خطّی، کوششی است بر احیای برخی کتب و رسائل کوتاه در زمینه‌های مختلف (ادبیات فارسی، پزشکی، نجوم، موسیقی و ...) که به حول و قوّه الهی به صورت مسلسل انتشار می‌یابد. کتاب حاضر، با عنوان خواص الاشیاء که توسط فردی ابو علی نام، نخست به یونانی نگارش یافته و سپس توسط محمد بن زکریا به فارسی برگردانده شده است.

و من اللّه توفیق

پاییز 1387

مراغه

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 1

مقدّمه مصحّحین‌

طب یونانی‌

تاریخ پزشکی یونانی با نام أبقراط (هیپوکراتس) از مردم کوس شروع می‌شود، که به سال 257 ق. م.

(و به روایتی 370 ق. م.) از دنیا رفت و کتاب کلمات قصار یا فصول] Aphorismoi [ او پیوسته کتاب راهنمای کسانی بوده است که حرفه طبابت داشته‌اند. این مجموعه از جمله نخستین آثار طبّی است که توسّط حنین بن اسحاق که زبان یونانی می‌دانست، به زبان عربی ترجمه شد. ترجمه دیگر سریانی نیز از این کتاب در دست است که نام مترجم آن و نیز تاریخ ترجمه معلوم نیست، و به سال 1903 م. در لایپزیگ توسط پونیون انتشار یافت.

در دوره متأخّر مدرسه اسکندریّه، نوشته‌های طبّی گالن (جالینوس)] Galen [ (متوفی در 200 میلادی) بسیار معتبر بود، و منتخبی از رساله‌های وی به عنوان متن برنامه درسی تدریس می‌شد. این برنامه در حمص و جندیشاپور نیز بکار می‌رفت، و ترجمه سریانی آن مورد استفاده دانشجویان سریانی زبان بود. بسیاری از آن ترجمه‌های سریانی توسط سر جیوس رأس عینی صورت گرفته و پس از وی توسط حنین بن اسحاق و یاران او در دار الحکمه بغداد تنقیح شده یا ترجمه‌های جدیدی از این فرهنگستان جای آنها را گرفته است. این ترجمه‌های سریانی بر ترجمه‌های عربی مقدّم بود، و پس از پیدا شدن ترجمه عربی تا مدتی هر دو ترجمه سریانی و عربی بموازات یکدیگر بکار می‌رفت. خود جالینوس در رم طبابت می‌کرد، ولی در ازمیر و کورنت و اسکندریّه درس خوانده بود.

مؤلفان مهم دیگر در طب یونانی عبارتند از:

اوریباسیوس] Oribasius [ (متولد حوالی 325 میلادی) از دوستان امپراطور یولیانوس بود، و این امپراطور در بیان عدم رضایتی که از مسیحیّت داشت و کوششی که برای احیای بت‌پرستی قدیم می‌کرد، او را محرم اسرار خود می‌دانست. نامه‌یی که امپراطور در این باره به او نوشته (یولیانوس، Xvii ,Epist ) محتملا مربوط به سال 358 میلادی است. در حمله به سرزمین گل همراه آن امپراطور بود، و در لشکر کشی بد عاقبت وی به ایران نیز حضور داشت و هنگام مرگ وی در آن سرزمین به سال 363 در کنار او بود. پس از بازگشت از ایران املاک او را والنتینیانوس و والنس مصادره کردند، و سبب این مصادره به خوبی دانسته نیست. سپس وی را به «سرزمین وحشیان» تبعید کردند، ولی این تبعید چندان طولانی نشد، و در 369 به پایان رسید. از تألیفات طبّی او سه کتاب برجای مانده، که یکی از آنها «موجز»] Synopsis [ است مشتمل بر هشت کتاب که آن را به پسر خود ائوستاثیوس اهدا کرده بود.

این کتاب را حنین بن اسحاق به عربی ترجمه کرد، و علی عبّاس [- علی بن عباس مجوسی] از آن با خبر بود. پل آیگینایی] paul of Aegina [ فقراتی از آن نقل کرده است.

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 2

آیتیوس] Aetius [ (پایان قرن پنجم) پزشکی بود که در قسطنطینیّه طبابت می‌کرد. از زندگی او هیچ نمی‌دانیم، حتی زمان فعالیت وی معلوم نیست؛ تنها از این که در آثار خود از کوریل اسکندرانی] Cyril [ متوفی در 444 میلادی و پتروس آرخیاتر] Petrus Archuater [ طبیب ثئودوریک شاه گتهای شرقی نام برده است، معلوم می‌شود که در اواخر قرن پنجم می‌زیسته است. وی سریانی و از مردم آمد بود.

مجموعه طبّی در شانزده کتاب نوشت که اکنون آنها را به چهار دسته تقسیم می‌کنند. در نوشته‌های او چیزهای ابتکاری فراوان نیست، ولی محتویات آنها را خوب انتخاب کرده است. نخستین پزشک یونانی است که به سحر و تعویذ توجّه فراوان داشته است.

پل آیگینایی محتملا در اواخر قرن هفتم می‌زیسته است. از حیات او چیزی نمی‌دانیم. سوییداس وی را مؤلّف چند کتاب طبّی می‌داند. از این کتابها تنها یکی بر جای مانده است به نام «هفت کتاب پزشکی».

این کتاب توسط حنین بن اسحاق ترجمه شده و در میان اعراب شهرت فراوان داشت؛ مخصوصا از لحاظ فن قابلگی بیشتر به آن رجوع می‌کردند و به همین جهت وی را «القوابل» لقب داده بودند [1].

اهرن یا هارون] Aaron [ کاهن و پزشک اسکندرانی نیز یکی دیگر از کسانی است که اطلاعی از زندگی وی در دست نیست. وی مؤلّف مجموعه‌یی است که می‌گویند توسط شخصی به نام گوسیوس] Gosius [ به سریانی ترجمه شده بود. این گوسیوس را با گوسیوس پتایوس] G .petaeus [ که در روزگار امپراطور زنو] Zeno[ (491- 474 ) می‌زیسته یکی شمرده‌اند.

نویسنده متأخرّتر سریانی، ابن العبری] Bar Hebraeus [ نوشته است که هارون سی کتاب تألیف کرده بود که سرجیوس رأسعینی آنها را ترجمه کرد و دو کتاب از خود بر آنها افزود، ولی شتاینشنایدر] Steinschneider [ بر آنست که این ملحقات تألیف مترجم عربی کتاب است که یهودی ایرانی بوده و ماسرجویه] Mesirgoyah [ نام داشته است. کتابهای هارون در میان اعراب رواج کامل داشته، و طب عربی سخت از آن متأثّر شده است [2] .

در میان ایرانیان نیز معدود افرادی بودند که کتب خود را به زبان یونانی می‌نوشتند تا هم تفاخر علمی نمایند و هم انتقال علوم به عالم غیر اسلام بود. شاید مؤلف این کتاب نیز از جمله همین افراد بوده؛ چه همچنان که از نام وی در مقدّمه کتاب برمی‌آید، ظاهرا ایرانی مسلمان بوده که کتابی در طبّ به یونانی نوشته است، و بعد از وی توسط زکریای رازی- هرچند جای تردید هست- به فارسی ترجمه شده است.

رازی از دیدگاه اروپاییان‌

دکتر زیگرید هونکه، در کتاب ارزشمند فرهنگ اسلام در اروپا درباره رازی می‌نویسد:

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 3

«ششصد سال قبل، کتابخانه دانشگاه طب پاریس، کوچکترین کتابخانه دنیا بود. این کتابخانه فقط دارای یک کتاب بود، و این کتاب نوشته یکی از دانشمندان اسلام بود.

این کتاب آن قدر برایشان ارجمند بود که حتی لودویگ یازدهم، که پادشاهی با ایمان و مسیحی بود و می‌خواست این کتاب را به امانت بگیرد، می‌بایست صد سکه طلا و دوازده سکه نقره به ودیعه بگذارد. او این کتاب را کرایه کرد تا اینکه پزشکان خصوصی وی از آن رونویسی کنند و چه در موارد بیماری و چه در دوران سلامتی، به مثابه یک فرهنگ امراض و دستورات طبی از آن استفاده نمایند.

این کتاب گرچه تمام موجودی این کتابخانه بود، ولی در حقیقت شامل مجموع علوم طب، از دوران یونان قدیم تا سال 925 بعد از میلاد مسیح بود، و چون مدّت چهار صد سال بعد از این نیز در اروپای فرانکی تقریبا هیچ فعالیت علمی وجود نداشت، ارزش این کتاب مهم و باعظمت و مترقی، به قلم یکی از فرزندان تمدن اسلامی، هزار بار بیش از مجموع نوشته‌های کم‌بها و خرافاتی مذهبی تمام کتابخانه‌های معابد اروپا بود.

اهالی پاریس برای این گنجینه طبی اهمیت زیادی قا ئ ل بودند، به این دلیل که مجسمه نویسنده آن کتاب را به عنوان یادگار در سالن بزرگ تدریس مدرسه عالی پزشکی، برپا داشته‌اند. در حال حاضر هرگاه محصلین مدرسه عالی] Mdecin Ecole de [ واقع در بولوار سن ژرمن دوپرس در سالن بزرگ تدریس اجتماع می‌کنند، این مجسمه و مجسمه دانشمند اسلامی دیگری را نیز ملاحظه می‌کنند. نام او در اروپا به «رازس» معروف است. اعراب او را «الرازی» می‌نامند و اسم واقعی‌اش ابو بکر محمد بن زکریاست.

رازی دارای معلومات عمیقی بود، به طوری که از زمان جالینوس به بعد پزشکی نظیر او نمی‌شناسیم.

او به طور خستگی‌ناپذیر بر وسعت معلوماتش می‌افزود، و نه تنها بر بالین بیماران، بلکه موقعی هم که بیمارانش به خواب می‌رفتند، با خواندن کتابها هنگام شب و پرداختن به آزمایشهای شیمیایی و مسافرتهای علمی دور و دراز به این کار ادامه می‌داد. او با دانشمندان طراز اول همزمانش رابطه داشت و برخی از ایشان را ملاقات نیز می‌کرد. او ارزش اخلاقی شغل پزشکی را نزد شاگردانش بالا برد و علیه شارلاتان بازی‌های غیر علمی، کتبا و شفاها مبارزه کرد.

از جوانکی که با موسیقی و صرافی انس گرفته بود، پزشک بشردوستی ساخته شد که مورد احترام امرا و محبوب ملت و پناهگاه فقرا گردید. او اضافه بر این، بی‌بضاعتها را معالجه می‌کرد، با پول خودش نیز به آنان کمک می‌کرد، در حالی که خودش بی‌تجمّل و حتی فقیرانه زندگی را می‌گذراند.

رازی در 925 م. در نهایت فقر درگذشت؛ سخاوت بی‌نهایتش او را به تهیدستی محض کشاند.

همکارانش که قلبشان مملوّ از حسادت بود، و به اندازه کافی بهانه‌های مذهبی و سیاسی علیه آن فیلسوف آزاد فکر در دست داشتند، از او انتقام گرفته، توانستند او را به آسانی، هم در بغداد و هم بعدها در شهر ری، از همه مشاغل بر کنار کنند.

خواهرش خدیجه، برادر بی‌بضاعت و کاملا محتاج شده خود را به خانه خویش برد. به رغم اواسط

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 4

عمرش که در رفاه می‌زیست. اواخر عمر زندگی او اسفناک به نظر می‌رسید. رازی که درد هزاران بیمار را درمان کرده بود، نابینا شد، حاکم خشمگین و بیرحم خراسان، المنصور ابن اسحق با تازیانه‌اش آن‌چنان بر آن دانشمند زده بود که بعدها به کوری وی منتهی شد. بهانه این عمل این بود که یک آزمایش شیمیایی رازی که در حضور المنصور انجام داد، ظاهرا موفقیت‌آمیز نبوده است.

رازی برای امتحان، از پزشکی که می‌خواست چشم او را جراحی کند، پرسید: «چشم دارای چند پوسته است؟» پزشک دستپاچه شد و به لکنت افتاد. رازی گفت: «کسی که این را نداند، نباید وسایل جراحیش را در چشم من به کار برد».

احتمال زیادی بود که با عمل جراحی دوباره نور چشمش را بازیابد، ولی رازی به ردّ آن پافشاری کرد و گفت: «من از دنیا آن‌قدرها دیده‌ام که دیگر دلم را زده است».

بنابراین عقلش سوی مرگ می‌گراید، در حالی که روح در بدن دارد، و چشمان کورش شاهد اشعاری است که بر کاغذ می‌نویسد:

لعمری ما أدری و قد آذن البلی‌بعاجل ترحال الی أین ترحالی

و أین محل الروح بعد خروجهامن الهیکل المنحل و الجسد البالی

عظمت میراث به جای مانده از او در یک عمر کار ارضاکننده خستگی‌ناپذیر است. خدیجه به شمارش آنها پرداخت: دویست و سی جلد کتاب مهم [3] که عبارت‌اند از شرحهای علمی (مونوگرافی)، رسالات کوچک و کتابهایی که تنها منحصر به علم پزشکی یا شیمی نیستند- تقریبا نیمی از آنها در مورد فلسفه، مذهب، نجوم، فیزیک، ریاضیات و اند- مثلا جزو اینها کتابی به نام چرا مغناطیس آهن را جذب می‌کند به ضمیمه رساله‌ای درباره خلأ وجود دارد، و «درباره شکل جهان، با اثبات اینکه کره زمین دو نوع حرکت دارد (دارای دو محور حرکت است) و کره خورشید بزرگتر، و کره ماه کوچکتر از کره زمین است»، نقدی بر ادیان، دانش ازلی. رازی قایل بر پنج اصل ازلی مؤثر بر جهان بود و کتابی دارد که «اخلاق بدون توجه به مذهب» را اعلام می‌کند و می‌آموزد و خواستار آن می‌شود که بشر باید به زندگی «آری» گفته، با شجاعت زندگی کند؛ به خاطر زندگی و بقای آن و حفظ جامعه و بهبود آن، نه به خاطر وعده بهشت یا ترس از جهنم. باید هرکس صحیح و غلط یا خوب و بد اعمال خود را بشناسد و برحسب آن عمل کند. همچنین کتابهای پخت‌وپز و کنسرو کردن مواد غذایی و شعر نیز در میان آثار او یافت می‌شوند» [4].

مؤلّفات و مصنّفات رازی‌

مؤلفات و مصنفات رازی بسیار زیاد و شماره آنها از دویست متجاوز است.

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 5

وی در زمان خود از دانشمندانی بوده که صیت شهرت مؤلفاتش دنیای آن زمان را فراگرفته است.

محمد زکریا در طب و فلسفه و کیمیا و حکمت و نجوم و هیئت و علوم مؤلفات و مصنفات دارد، ولی آنچه که بیشتر از همه در عالم معروف است، طب و شیمی می‌باشد.

ابن الندیم [5] در کتاب الفهرست، عدّه مؤلفات رازی را بالغ بر یک‌صد و شصت و هفت کتاب و مقاله و رساله نوشته است.

ابن ابی اصیبعه [6] صاحب عیون الانباء، عدّه مؤلّفات و مصنّفات وی را دویست و سی و هشت عدد می‌داند.

ابو ریحان بیرونی [7] در رساله‌ای که فهرست کتب وی را ذکر می‌کند، عدّه آنها را یک‌صد و هشتاد و چهار می‌گوید.

بعضی از موّرخین مؤلّفات وی را بالغ بر دویست جلد می‌دانند که در میان جمیع مؤلّفین جهان شاید کسی تاکنون بدین پایه نبوده و ازاین‌رو، یعنی کثرت مؤلّفات مفیده وی جودت فکر و علّو مقام این دانشمند را می‌رساند.

یکی از دانشمندان اروپایی موسوم به «لانگله دوفرنوا» [8] در کتاب خود شماره کتب پزشک ایرانی را دویست و بیست و شش عدد می‌داند.

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 6

به نظر می‌رسد رازی بیشتر مؤلّفات و مصنّفات خود را در بغداد تهیه و تدوین نموده است و با وجود زیادی آثار و مؤلّفاتش نسخ زیادی از آنها در عالم موجود نیست و علّت آن به واسطه نبودن صنعت چاپ در زمان وی و از طرفی حوادث و سوانح ایام نیز بسیاری از آنها را از بین برده از این جهت نسخ کتب گرانبهای وی عموما از میان رفته و شاید بیش از چهل عدد از مؤلفات وی در عالم نباشد که در کتابخانه‌های جهان (من جمله کتابخانه اسکوریال [9] اسپانی) موجود است.

رازی را چند نوع تألیف و تصنیف می‌باشد:

نخست آنهائی که خود شخصا به اسم کتاب می‌نامند و در آن از یک فن بخصوص مانند معالجات و امثال آن سخن می‌راند و بخصوص آنکه جنبه تخصّصی و فنی بدانها داده است.

این دسته کتب مخصوصا رشته طب با کمال دقّت و تحقیق از طرف این دانشمند به رشته تحریر در آمده و اصولا بسیاری از آنها نتیجه تجربیات و عملیّات وی در بیمارستان‌ها می‌باشد؛ مانند کتاب حاوی و منصوری و امثال آنها. محققا کتاب حاوی که دایرة المعارف طبی است ثمره آزمایشهای شخصی‌اش در بیمارستان می‌باشد.

دوم آنهایی که رازی به اسم رساله نام می‌برد که بیشتر از یک موضوع بسیار مختصر صحبت می‌کند و به موجب نگارش ابن الندیم در کتاب الفهرست، رازی شخصا یک سلسله از مؤلفات خود را رساله نام نهاده و در یک موضوع به‌خصوص و یک مطلب با کمال سادگی و اختصار شرح و بسط آن را می‌دهد؛ مانند:

رساله «اطعمة المرضی» و رساله «فصد» و امثال آنها، چنانکه از اسم آنها پیداست در باب غذای بیماران و خون گرفتن می‌باشند.

سوم آن دسته از مؤلّفاتش که به اسم مقاله می‌باشد که در آنها از بعضی مسایل و مواضیع بخصوص گفتگو می‌کند که مختصرتر از دسته قبل می‌باشد؛ گرچه عده آنها کم است، ولی از مطالعه فهرست آن دقّت و تبحّر فوق العاده وی مشاهده می‌گردد؛ مانند: مقاله «شمیه» و مقاله «قولنج» که هر کدام یک مقاله بیشتر نیستند.

چهارم آن دست از کتب وی که ردّ بر اقوال دیگران است. عده آنها بی‌شمار و این دسته از مؤلّفاتش باعث شد که مخالفین وی وقت گرانبهای دانشمند را گرفته و برای جواب آنها رازی اوقات زیادی را صرف نماید و بدبختانه گاه اتفاق افتاده که مخالفینش بر کتابش نقض و ردّی بنگارند؛ مانند «کتاب الرد علی ابی القاسم البلخی فی نقض المقاله الثانیه فی العلم الالهی» و «کتاب نقض البلخی لعلم الالهی» و «کتاب مناقضة الجاحظ فی کتابه فی فضیلة الکلام» و امثال آنها که چنانکه از نام آنها برمی‌آید، نقض و ردّ بر موضوعات فلسفی می‌باشد.

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 7

پنجم، یک دسته دیگر از مؤلفات رازی است که ایراد بر اقوال و آرای گذشتگان است که سردسته آنها شکوک وی بر جالینوس است. توضیح آنکه محمد زکریا اشکالات و ایرادات چندی بر آرای دیگران در بسیاری از مسایل عملی و فنّی می‌گرفته و آنها را مورد مطالعه و تحقیق قرار می‌داده و از این رهگذر مؤلّفاتی به نام شکوک دارد؛ مانند: کتاب الشکوک علی الجالینوس و امثال آن.

ششم یک دسته از مؤلّفات رازی که تلخیص بر مؤلفات دیگران است؛ مانند تلخیصات وی بر کتاب «نبض» و «حیلة البرء» جالینوس و امثال آنها.

غیر از دسته‌های بالا سایر مؤلّفات وی در فلسفه و کیمیا و نجوم و هیئت و امثال آنها نیز دسته آخری را تشکیل می‌دهند.

اما باید دانست مؤلفات وی مانند مؤلّفات بسیاری از دانشمندان دیگر نیست و تفاوتی با آنها دارد به این معنی که اغلب آنها (مخصوصا رشته پزشکی) نتیجه تجربیات و کارهایش می‌باشد که در طیّ دوران عمل به رشته تحریر درآورده است.

و از این بابت فرق بسیار فاحشی با مؤلّفات علمای دیگر دارد. این مؤلّفات عملیات طبی و جراحی است که در بیمارستان و آزمایشگاه و مطبّ خود نموده که تمام با دقت کامل و تحقیق آنها را به صورت کتاب درآورده است و هرکس اندک آشنایی به مؤلفاتش داشته باشد، به خوبی می‌فهمد که این مطلب کاملا صادق و واضح می‌باشد.

مؤلّفات وی نه تنها در میان مردم خاور و علمای مشرق مقامی بلند دارد، بلکه در میان ملل باختر و علمای مغرب‌زمین مقام ارجمندی را دارا است و بعضی از آنها به زبان علمی دوران قدیم اروپا یعنی لاتینی ترجمه و طبع شده و برخی دیگر نیز به زبانهای مختلفه ترجمه و چاپ گردیده و در قرون وسطی و اوایل قرون جدیده در مدارس اروپا تدریس می‌شده است.

از مزایایی که برای بعضی از مؤلّفات طبّی رازی عموم مورّخین متذکّر شده‌اند، آنکه به صورت دائرة المعارف طبّی است و رازی را شخصا «آنسیکوپدیست»[10] معرفی نموده‌اند.

بعضی را عقیده آن است که رازی زبان یونانی را نیز می‌دانسته و هرچه در علوم شیمی و طبی به رشته تحریر درآورده، از کتب یونانی بوده است.

شادروان دکتر قاسم غنی در رساله ابن سینا، ضمن صفحه بیست و پنجم به این نکته اشاره و چنین نگاشته است «که ضمن تألیفاتش کتابی به نام کتاب فی استدارک ما بقی من کتب جالینوس ممّا لم یذکّره حنین [11] و همچنین قصیده به نام قصیدة فی العظه الیونانیه [12] موجود می‌باشد و این دو رساله مؤیّد این موضع است».

همچنین ابن ابی اصیبعه در کتاب عیون الانباء در ذکر کتب رازی قسمت هفتم از کتاب حاوی چنین

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 8

می‌نگارد «القسم السابع فی تفسیر الاسماء و الاوزان و المکائیل التی للعقاقیر و تسمیة الاعضاء و الادواء بالیونانیه و الخ» [13] .

خواصّ الاشیاء رازی‌

در میان آثار محمد زکریای رازی، از کتابی با عنوان «کتاب الخواصّ» نام برده‌اند. ابن ابی اصیبعه از این کتاب به عنوان «در خواصّ اشیاء» یاد کرده است [14] . این کتاب مورد استفاده دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. چنان که بیرونی از کتاب خواص رازی نقل می‌کند که در مصر کنیسه‌ای است که در آن دو مرده بر تختی هستند که پیوسته از زیر آن زیت بیرون می‌آید [15] ؛ و مقدّسی به نقل از رازی در کتاب خواص از کوهی در سرزمین ترک نام می‌برد که وقتی مردم بدان می‌رسند، ناچارند سمّ ستوران خود را با نمد و پشم ببندند وگرنه از سمّ آنان گردی برمی‌خیزد که موجب ریزش باران می‌شود [16] .

محمّد بن سرخ نیشابوری، دانشمند اسماعیلی در فصلی که تحت عنوان «اندر معنی خاصیت‌ها» آورده، درباره «کتاب الخواص» رازی چنین گفته است: «بدان که محمّد بن زکریاء الرّازی کتابی تصنیف کرده است اندر خاصّیت چیزها و بسیار سخن اندرو بیاورده است از قوی و ضعیف و فربهی و لاغر» [17].

در کتاب مؤلفات و مصنفات رازی، در ذیل عنوان «طب الملوکی» و ضمن معرفی این کتاب آمده است:

«این کتاب را رازی برای علی بن وهسودان، حاکم طبرستان تألیف نموده و آن معالجه بیماری‌ها با غذاست، بدون آن که بیمار را کراهت فزاید. محمد زکریا آن را به نام «کتاب الخواص» موسوم ساخته و چنان که از اسم آن برمی‌آید، این کتاب را برای پادشاهان و فرمانروایان تألیف نموده در حقیقت پزشک‌نامه شاهانه است. در ابتدای آن از بسیاری از مؤلفات خود مانند کتاب «حاوی» که به اسم الجامع الکبیر نامیده و کتاب «تقسیم و تشجیر» و کتاب «منصوری» و کتاب «من لا یحضره الطبیب» و کتاب «ادویة الموجودة بکل مکان» نامبرده است» [18] .

چنان که از قراین برمی‌آید، کتاب الخواصّ مذکور، تألیف خود رازی است و ترجمه از زبان یونانی نیست. امّا آقای دکتر محمود نجم‌آبادی در تکمله کتاب مؤلّفات و مصنّفات رازی، از کتابی دیگر به نام «خواص الاشیاء» نام می‌برد و می‌نویسد: «این کتاب در حقیقت باید ضمن کتب طبی یا طبیعی رازی بیاید.

برکلمان تحت عنوان:

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 9

( K. Kawass- al- as? ya )alphabetish nam. 11, 432 steinschneider Virchows Archiv 68, p. 221 .

در ضمیمه اول کتاب خود، چاپ لیدن (از صفحه 419- 417)، 1937 میلادی از کتاب مزبور یاد می‌کند.

همچنین در جلد اول برکلمان (صفحه 270) تحت عنوان:

1-( De proprietatibus; membrorum hebr. 7 .

ایضا: برکلمان، 1937 میلادی، صفحه 421:

2- De Aegritudinibus praeconum aus Hebr. zuzammenn mit de proprietatibus membrorum et utilitatibus et nocummentis animalium Aggregatus ex dictis antiquorom S. B. Locatellus Venet. 7941 .

که ترجمه آن در حقیقت «خواص اشیاء» می‌باشد، مذکور افتاده است. تحت عنوان «کتاب الخواص و الاشیاء المقوّمة للامراض»، به شماره 141 (طب) در کتابخانه تیمور پاشای قاهره موجود است [19] .

آقای احمد منزوی، در فهرستواره کتابهای فارسی، به این کتاب اشاره کرده است و از آن به دو نسخه در کتابخانه‌های ایران اشاره کرده است؛ وی می‌نویسد: «در سرآغاز آن آمده: کتاب را بو علی (؟) به یونانی نگاشته و محمد بن زکریا به فارسی برگردانده است (که جور نیست) ...»، و نسخی از آن در پزشکی ایران، ش 116؛ و اشکوری، ش 87- 14/ 86 یاد کرده است [20] ؛ و آغاز و انجام آن را ذکر کرده که همین کتاب می‌باشد.

استاد عبد الحسین حائری نیز از وجود یک نسخه از این کتاب در کتابخانه مجلس اطلاع دادند که گویا از کتب تازه خریداری شده است که هنوز فهرست نشده است.

در باب چهارم این کتاب به مطلبی اشاره شده است که انتساب کتاب را به زکریای رازی ردّ می‌کند؛ در مدخل «فنداریقون» نوشته است: «نسخه قانون شیخ الرئیس ...»، که نشان می‌دهد که این مطلب افزوده کاتبان است که در این صورت باز مسئله انتساب به قوّت خود باقی است؛ وگرنه با توجه به تقدیم و تأخر این دو دانشمند بزرگ (رازی و ابن سینا) و بعد زمانی حدود یک قرن از همدیگر چنین امری محال و ساختگی به نظر می‌آید [21] .

و این احتمال هم به نظر می‌رسد که «محمد بن زکریّا» نامی غیر از زکریای رازی بوده که این کتاب را از یونانی به فارسی ترجمه کرده است.

از آن چه گفته شد، چنین برمی‌آید که رازی به احتمال دو کتاب با عنوان «خواص الاشیاء» دارد که یکی تألیف اوست که با عنوان معروف «کتاب الخواصّ» شناخته شده و در فهارس مسطور است؛ و دیگری

خواص الأشیاء، مقدمه، ص: 10

کتابی است که گویا حکیم ابو علی نامی (؟) آن را به زبان یونانی نگاشته و محمد بن زکریا آن را به فارسی برگردانده است.

در صحّت انتساب ترجمه این کتاب به رازی شک هست و در هیچ‌یک از فهارس کتب رازی و دیگر فهارس کتب خطی صراحتا به چنین اثری از وی اشاره نشده است.

امّا با توجه به اهمیت کتاب از حیث فرهنگواره بودن آن در زمینه موضوعات عمده طبّی و طبقه‌بندی داروها در آن برحسب داروهای مرکبّه، و وجود برخی اصطلاحات دارویی و طبّی یونانی در آن که به عنوان منبعی از منابع لغات و اصطلاحات طبّی می‌تواند به شمار آید و ...، می‌توان آن را مورد نظر قرار داد.

همچنین به عنوان یک اثر ترجمه شده از زبان یونانی به فارسی در مطالعات سنّت ترجمه متون از یونانی به زبان فارسی می‌تواند مورد توجه قرار گیرد.

درباره چاپ حاضر و نسخه خطی مورد استفاده:

چندی پیش یک نسخه خطّی زیبایی با خط نسخ در ابعاد 15* 10 با جلد تیماج قهوه‌ای از مراغه یافتیم که تاریخ کتابت نداشت و از قراین برمی‌آمد که مربوط به اواخر دوره صفویه است. با مطالعه کتاب، پی بردیم که یکی از آثار مترجم منسوب به زکریای رازی است که درباره خواصّ داروهای مرکّبه است و در بیست و یک باب تبویب شده است.

با توجه به زیبایی و خوانایی نسخه و کامل و کم غلط بودن آن، برآن شدیم تا با استناد به همین نسخه شخصی موجود، به احیای آن بپردازیم؛ لذا متنی که پیش روی عزیزان است، فقط احیای متن محسوب می‌شود و ادعای هیچ‌گونه تصحیح علمی یا هر نوع تصحیح دیگری بر آن نمی‌رود. تا جایی که در توان بود، سعی کردیم تا با مراجعه به منابع طبّی کهن، صورت درست لغات و اصطلاحات ثبت شود و اگر در مواردی اغلاط سهوی یا مطبعی ملاحظه افتد، امید که خوانندگان فاضل در صورت مشاهده چنین مواردی ما را از دلالت به صواب محروم نسازند.

در آخر بر خود فرض می‌دانیم که از زحمات استاد فاضل و دوست دانشمند، جناب آقای سیّد صادق حسینی اشکوری، ریاست محترم مجمع ذخائر اسلامی و دیگر عزیزان زحمت‌کشی که مقدّمات چاپ این اثر را فراهم فرمودند و قبول زحمت نمودند، تشکّر و قدردانی نماییم.

خواص الأشیاء، متن، ص: 17

تصویر صفحه اول نسخه خطّی «خواص الاشیاء»- از مجموعه شخصی

خواص الأشیاء، متن، ص: 18

تصویر صفحه آخر نسخه خطّی «خواص الاشیاء»- از مجموعه شخصی

خواص الأشیاء، متن، ص: 19

[مقدمه مولف]

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذّی علّمنا خواصّ الاشیاء و صلوة علی محمّد و آله و عترته البررة اتقیاء و سلّم تسلیما کثیرا.

امّا بعد، بدان که این رساله‌ای است مسمّی به اسم خواص الاشیاء از تصانیف احکم الحکماء و اعلم العلماء و افضل الفضلاء، حکیم ابو علی- علیه الرّحمة و الدّعا- که به تکلیف بعضی از احبّا به زبان یونان تصنیف کردند؛ و چون مردم از یافتن آن به زبان یونان عاجز بودند، این فقیر حقیر بی‌بضاعت، محمّد بن زکریا [22] - عفا عنهما- آن را به زبان فارسی بیان نمود؛ و اللّه موفّق بالخیرات.

باب اوّل: در شراب‌ها

باب سیم: در مربّیات

باب پنجم: در معاجین

باب هفتم: در مفرّحات

باب نهم: در حبوبات

باب یازدهم: در ایارجات

باب سیزدهم: در سعوطات و غیره

باب پانزدهم: در غرغره‌ها و داروی قی

باب هفدهم: در مطبوخات

باب نوزدهم: در دهن‌ها

[باب بیست و یکم: اسامی مرکّبات] [23] .

باب دویم: در لعوقات

باب چهارم: در گوارش‌ها

باب ششم: در اطریفلات

باب هشتم: در اقراص

باب دهم: در سفوفات

باب دوازدهم: در شیافات

باب چهاردهم: در داروهای متفرّقه

باب شانزدهم: در داروهای چشم

باب هجدهم: در حقنه‌ها

باب بیستم: در مرهم‌ها

خواص الأشیاء، متن، ص: 20

باب اوّل در شراب‌ها و ربّ‌ها

سکنجبین:

دفع صفرا بکند و محروران را نافع بود و تشنگی بنشاند؛ صنعت آن: قند صافی کرده یک من، سرکه انگوری یک من، پودنه یک چهار یک، در یکدیگر بجوشانند تا قوام گیرد و قدری گلاب بر سر آن کنند و فرو گیرند.

سکنجبین بزوری:

سدّه جگر بگشاید و بول براند و مستسقی را نافع بود؛ صنعت آن:

پوست بیخ کاسنی تازه و پوست بیخ کرفس از هریک ده درم، تخم کاسنی نیم کوفته نیم درم، مغز سه تخم از هریک پنج درم، نیم کوفته کنند و در آب و سرکه خوسانند یک شبانه‌روز و بجوشانند و بپالایند و یک من قند اضافه کنند، چنان که رسم است.

سکنجبین بزوری گرم:

سدّه جگر و معده بگشاید و بول براند، فضول از معده پاک کند و مستسقی را نافع بود و تشنگی کاذب بنشاند. صنعت آن: تخم کرفس و رازیانه و انیسون از هر یک پنج درم، پوست بیخ رازیانه و پوست بیخ کرفس تازه از هریک ده درم، تخم کاسنی و تخم کشوث از هریک پنج درم در یک چهار یک سرکه صافی و نیم من آب خوسانند؛ روز دیگر بجوشانند و صافی کنند و یک من قند صاف کرده اضافه کنند.

سکنجبین ریوندی:

یرقان و جگر گرم را نافع بود؛ صنعت آن: تخم کاسنی نیم کوفته بیست درم، ریوند چینی سوده پنج درم، در کیسه کنند و چهل مثقال سرکه صاف و یک من و نیم آب می‌زنند و زمان زمان کیسه را می‌مالند تا تمام شیره باز دهد و آب‌ها کم شود و یک من قند صاف اضافه کنند و اگر ده درم تخم شاهترج و تخم کشوث اضافه کنند، بهتر باشد.

نوع دیگر: سدّه بگشاید؛ تخم کاسنی نیم‌کوفته بیست درم، ریوند چینی سوده پنج درم، در کیسه کنند و چهل مثقال سرکه صاف و یک من و نیم آب می‌زند و زمان زمان کیسه را می‌مالند تا تمام شیره باز دهد و آب‌ها کم شود و یک من قند صاف اضافه کنند و اگر ده درم

خواص الأشیاء، متن، ص: 21

تخم شاهترج و تخم کشوث اضافه کنند، بهتر باشد.

سکنجبین:

سدّه را بگشاید درد جگر را سود دهد و طبع نرم کند؛ صنعت آن: ریوند چینی بیست درم، غاریقون پنج درم، تربد سفید پانزده درم، تخم کاسنی نیم‌کوفته پانزده درم، زنجبیل سه درم، کوفته و بیخته بجوشانند و بپالایند و یک من قند صاف کرده و یک چهار یک سرکه اضافه کنند.

سکنجبین رمّانی:

تب‌های محرّقه را سود دهد. صنعت آن: آب انار ترش شیرین نیم من، سرکه صاف یک چهار یک، آب زرشک یک چهار، گلاب یک وقیه، قند یک من، چنانکه قاعده است بپزند؛ و اگر به جای سرکه خرمای هندو کنند، شاید.

سکنجبین سفرجلی:

معده را سود دهد و غذا هضم کند. صنعت آن: آب با یک من سرکه یک چهار یک، و قند صاف یک من بپزند و اگر به جای سرکه آب لیمو کنند، بهتر باشد.

سکنجبین سفرجلی حارّ:

ضیق النّفس و درد پهلو که از سردی بود و فالج و لقوه را سود دهد. صنعت آن: زنجبیل و بادیانه و انیسون و بیخ انجدان و عاقرقرحا و پودنه و نانخواه از هر یک بیست درم، تخم کرفس و کمون سیاه و قردمانا از هریک پانزده درم، سداب خشک سی درم، فلفل سیاه ده درم، سرکه عنصل پنج من، مثلّث یک من و نیم، انگبین یک من، داروها کوفته و بیخته، ده روز در آفتاب نهند و بعد از آن بپالایند و در ظرفی زجاجی کنند و نگاه دارند و پیش از طعام و بعد از طعام سی درم به کاری می‌دارند.

ساختن خل العنصل:

پیاز دشتی به کارد چوبین پاک کنند و قصبه‌قصبه کنند، هریک من از این پیاز نه من خل الخمر به رویش کنند و دو ماه در آفتاب نهند و بعد از آن به کار دارند.

مضمضه کردن، گوشت بیخ دندان سخت کند و بوی دهان خوش کند.

سکنجبین عنصل:

نوع دیگر خداوند ضیق النّفس را سود دارد. صنعت آن: قند یک من، سرکه عنصل چهل مثقال، چنان که رسم است، بپزند.

سکنجبین عسل:

معتدل بود در سردی و گرمی. صنعت آن: چون صفت سکنجبین ساده باشد.

سکنجبین که خداوند سپرز را سود دهد:

ریوند چینی ده درم، تخم کاسنی ده درم، تخم کشوث ده درم، غافث ده درم، غاریقون پنج درم، فوه پنج درم، و پوست بیخ کبر و پوست درخت بید و کزمازج و افتیمون در یک چهار یک سرکه و دو من آب خوسانند و روز دیگر

خواص الأشیاء، متن، ص: 22

بجوشانند و بپالایند با یک من قند شربت پزند.