• شروع
  • قبلی
  • 6 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4347 / دانلود: 2129
اندازه اندازه اندازه
حدیث معراج

حدیث معراج

نویسنده:
فارسی

نام کتاب: حدیث معراج

نویسنده: محمدرضا غیاثی کرمانی .

مقدّمه مؤلّف

«معراج» ، از حوادث بزرگی است که در دفتر زندگی پر افتخار پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) به ثبت رسیده است .

معراج از پیچیده ترین مسائلی است که مباحث علمی و فکری فراوانی را برانگیخته است .

قرآن کریم دوبار از معراج یاد کرده است :

1 - سُبْحانَ الَّذِی أسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الاَْقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا .

2 - لَقَدْ رَآی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری .

وامّا روایات در این مورد به حدّ تواتر رسیده است و صرف نظر از اختلافاتی که در جزئیات این سفر آسمانی دارند ، موجب یقین در تحقق این امر عظیم میگردند .

البته در روایات معراج جمله های پیچیده و اسرار آمیزی وجود دارد که کشف معنا و محتوای آن آسان نیست .

در بررسی جریان معراج به روایاتی برخورد میکنیم که مطالب دلنشینی را نقل میکنند که در آن شب ملکوتی از مصدر عزّت - جَلَّ جَلالُهُ - خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) صادر شده است و عنوان «مناجات در شب معراج» را به خود گرفته است .

در آغاز این خطابها کلمه یا اَحْمَد وجود دارد که نام آسمانی آن حضرت است ، در مقابل محمّد ، نام زمینی آن بزرگوار .

در این مناجات ، معارف بلندی نهفته است که در آن اوج آسمانها بسان خود آسمانها در اوج است .

و برای زمینیان از رهاوردهای عظیم این معراج مقدّس محسوب میگردد .

این مناجات در کتاب بحارالانوار ، جلد 77 ، صفحه 21 موجود است که چون علامه مجلسی «رضوان الله علیه» از ارشاد القلوب دیلمی ، باب 54 نقل نموده به همان مدرک مراجعه و استنساخ گردیده است و اگر تفاوتی در جملات دیده میشود به همین دلیل است .

در پایان ، علّو درجات روح عرشی پیشوای راحل ، حضرت امام خمینی و سلامتی رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی را از خدای بزرگ خواستارم .

تابستان 1376

سید محمدرضا غیاثی کرمانی

برترین اعمال

رُوِیَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنیِنَ عَلَیْهِ السَّلامُ : إنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ سَألَ رَبَّهُ فِی لَیْلَةِ الْمِعْراجِ فَقالَ : یا رَبِّ ! أیُّ الاْعْمالِ أفْضَلُ ؟ فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ : لَیْسَ شَیْءٌ عِنْدِی أفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَالرِّضا بِما قَسَمْتُ .

از امیر مؤمنان(علیه السلام) روایت شده است که : پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در شب معراج از پروردگارش پرسید : پروردگارا ! برترین و شریفترین کارها کدام است ؟ خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود : هیچ عملی نزد من بالاتر از توکل بر من و راضی بودن به آنچه که من قسمت کرده ام ، نیست .

شایستگان محبّت خداوند

یا مُحَمَّدُ ! وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحابِّینَ فِیَّ ، وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَواصِلِینَ فِیَّ وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیَّ ، وَلَیْسَ لَِمحَبَّتِی عَلَمٌ وَلا نِهایَةٌ ، وَکُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً .

أُولـئِکَ الَّذِینَ نَظَرُوا إلَی الَْمخْلُوقِینَ بِنَظَرِی إلَیْهِمْ وَلَمْ یَرْفَعُوا الْحَوائِجَ إلَی الْخَلْقِ .

بُطُونُهُمْ خَفِیفَةٌ مِنْ أکْلِ الْحَرامِ .

نَعِیمُهُمْ فِی الدُّنْیا ذِکْرِی وَمَحَبَّتِی وَرِضائِی عَنْهُمْ .

ای محمد ! محبّت من شامل کسانی است که به خاطر من محبّت میکنند ، و به خاطر من عطوفت و مهربانی میکنند ، و به خاطر من با دیگران میپیوندند ، و محبّت من شامل کسانی است که بر من توکّل میکنند .

و برای محبت من نه نشانه مخصوصی است و نه پایان و نهایتی .

هرگاه که یک نشانه را از سر راه محبوبان خویش بر دارم نشانه دیگری را قرار خواهم داد .

اینان کسانی هستند که به مردم به همان گونه که من نگاه میکنم ، مینگرند و دست نیاز به سوی خلق دراز نمیکنند .

شکم آنها از مال حرام خالی است .

خوشی و کامرانی آنها در دنیا ذکر و محبّت و رضایت من از ایشان است .

پارساترین مردمان

یا أحْمَدُ ! إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَکُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا وَارْغَبْ فِی الاْخِرَةِ .

فَقالَ : یا إلـهی ! کَیْفَ أزْهَدُ فِی الدُّنْیا ؟ فقالَ : خُذْ مِنَ الدُّنْیا حَفْناً مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَاللِّباسِ وَلا تَدَّخِر لِغَد وَدُمْ عَلی ذِکْرِی .

فَقالَ : یا رَبِّ ! کَیْفَ أدُومُ عَلی ذِکْرِکَ ؟ فَقالَ : بِالْخَلْوَةِ عَنِ النّاسِ وَبُغْضِکَ الْحُلْوَ وَالْحامِضَ وَفَراغِ بَطْنِکَ وَبَیْتِکَ مِنَ الدُّنْیا .

ای احمد ! اگر دوست داری که پارساترین مردمان باشی ، نسبت به دنیا زهد پیشه کن و نسبت به آخرت رغبت داشته باش .

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) گفت : خداوندا ! چگونه نسبت به دنیا زهد بورزم ؟ خداوند فرمود : از خوراک و آشامیدنی و پوشاک دنیا به اندازه خیلی کم (دو کف دست) استفاده کن و برای فردا چیزی ذخیره مکن و همواره به یاد من باش .

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پرسید : خداوندا ! چگونه همواره به یاد تو باشم ؟ خداوند فرمود : با دوری از مردم و کینه نسبت به ترش و شیرین و خالی نگهداشتن شکم و خانه از دنیا .

دوری از خوی بچگانه

یا أحْمَدُ ! اِحْذَرْ أنْ تَکُونَ مِثْلَ الصَّبِیِّ إذا نَظَرَ إلَی الاْخْضَرِ وَالاْصْفَرِ أحَبَّهُ وَإذا أُعْطِیَ شَیْئاً مِنَ الْحُلْوِ وَالْحامِضِ اِغْتَرَّ بِهِ .

ای احمد ! بپرهیز از اینکه مانند بچّه باشی که هرگاه به سبز و زرد نظر میافکند ، به آنها دل میبندد و یا ترش و شیرین در اختیارش قرار میگیرد ، نسبت به آن فریفته میشود .

عوامل تقرب به پروردگار

فَقالَ : یارَبِّ ! دُلَّنِی عَلی عَمَل أتَقَرَّبُ بِهِ إِلَیْکَ .

قالَ : اجْعَلْ لَیْلَکَ نَهاراً وَنَهارَکَ لَیْلاً .

قالَ : یارَبِّ ! کَیْفَ ذلِکَ ؟ قَالَ : اجْعَلْ نَوْمَکَ صَلاةً وَطَعامَکَ الْجُوعَ .

یا أحْمد ! وَعِزَّتی وَجَلالِی ما مِنْ عَبْد ضَمِنَ لِی بِأَرْبَعِ خِصال إِلاّ أدْخَلْتُهُ الْجَنّةَ ، یَطْوِی لِساَنهُ فَلا یَفْتَحُهُ إِلاّ بِما یَعْنِیهِ وَیَحْفَظُ قَلْبَهُ مِنَ الْوَسْواسِ وَیَحْفَظُ عِلْمی وَنَظَری إِلَیْهِ وَتَکُونُ قُرَّةُ عَیْنَیْهِ الْجُوعُ .

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کرد : خداوندا ! مرا راهنمایی کن که با چه کاری به تو تقرّب جویم ؟ خداوند فرمود : شب خود را روز و روز خود را شب قرار بده .

عرض کرد : چگونه چنین کنم ؟ فرمود : خوابت را نماز و غذایت را گرسنگی قرار بده .

ای احمد ! به عزّت و جلالم سوگند که هر بندهای که چهار صفت را برای من ضمانت کند ، من نیز او را به بهشت وارد میکنم : زبانش را در کام بپیچد و حرف نزند مگر آنکه آن سخن برای او مفید و ثمر بخش باشد .

قلب خود را از وسو ا سهای اهریمنی حفظ کند .

همواره بیاندیشد که من به او آگاه و بر کارهایش ناظر هستم .

و گرسنگی ، نور چشمانش باشد (گرسنگی را دوست بدارد) .

گرسنگی و سکوت ، خلوت و سجود

یا أحْمَد ! لَوْ ذُقْتَ حَلاوَةَ الْجُوعِ وَالصَّمْتِ وَالخَلْوَةِ وَما وَرِثُوا مِنْها .

قالَ : یا رَبِّ ! ما مِیراثُ الجُوعِ ؟ قالَ : الْحِکْمةُ وَحِفْظُ الْقَلْبِ وَالتَّقَرُّبُ إلَیَّ وَالْحُزْنُ الدّائِمُ وَخِفَّةُ الْمَؤُنَةِ بَیْنَ النّاسِ وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلا یُبالِی عاشَ بِیُسْر أمْ بِعُسْر .

ای احمد ! ای کاش میدانستی که گرسنگی و سکوت و تنهایی چه لذّت و آثاری دارند ! عرض کرد : خداوندا ! گرسنگی چه اثراتی دارد ؟ فرمود : حکمت ، حفظ قلب ، تقرّب به من ، حزن همیشگی ، کم خرج بودن بین مردم ، حق گویی ، بیاعتنایی به سختی یا آسانی زندگی .

یا أحْمَدُ ! هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْت یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إلَیَّ ؟ قالَ : لا یا رَبِّ .

قالَ : إذا کانَ جائِعاً أوْ ساجِداً .

ای احمد ! آیا میدانی چه هنگامی بنده به من نزدیک میشود ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من ! فرمود : وقتی که گرسنه یا در حال سجده باشد .

تعجّب از سه گروه

یا أحْمَدُ ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبِید; عَبْد دَخَلَ فِی الصَّلاةِ وَهُوَ یَعْلَمُ إلی مَنْ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ یَنعَسُ .

وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ یَوْم مِنَ الْحَشیشِ أوْ غَیْرِهِ وَهُوَ یَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا یَدْرِی أنِّی راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَیْهِ وَهُوَ یَضْحَکُ .

ای احمد ! از سه بنده خود تعجب می کنم : بندهای که به نماز ایستاده و می داند که دستهای خودرا به جانب چه کسی دراز کرده و در پیشگاه چه کسی ایستاده و در عین حال خواب آلود است .

و تعجّب می کنم از بندهای که روزیِ امروز خود را از سبزی مختصری دارد ولی برای فردایش به فکر فرو رفته است .

و تعجّب میکنم از بندهای که نمیداند آیا من از او راضی هستم یا بر او غضبناکم ، ولی خندان است .

اوصاف و مقام اولیای خداوند

یا أحْمَدُ ! إنَّ فِی الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤ فَوْقَ لُؤْلُؤ وَدُرَّة فَوْقَ دُرَّة لَیْسَ فِیها قَصْمٌ وَلا وَصْلٌ ، فِیهَا الْخَواصُّ ، أنْظُرُ إلَیْهِمْ کُلَّ یَوْم سَبْعِینَ مَرَّةً فَأُکَلِّمَهُمْ کُلَّما نَظَرْتُ إلَیْهِمْ ، وَأزِیدُ فِی مُلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَإذا تَلَذَّذَ أهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ تَلَذَّذُوا أُولـئِکَ بِذِکْرِی وَکَلامِی وَحَدِیثِی .

قالَ : یا رَبِّ ! ما عَلامَةُ أُولـئِکَ ؟ قالَ : مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ .

ای احمد ! در بهشت قصری است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ ، و مروارید بزرگ درخشان روی مروارید که در آنها قطع و وصلی وجود ندارد (یکپارچه است) در این کاخ ، دوستان خاصّ من هستند که هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظر می افکنم و هربار با آنها سخن میگویم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان میافزایم .

و آنگاه که اهل بهشت از خوردن و آشامیدن لذّت میبرند اینان از ذکر و سخن و گفتار من لذّت میبرند .

عرض کرد : خداوندا ! نشانههای اینها چیست ؟ فرمود : زندانیانی هستند که زبانهای خود را از حرفهای غیر ضروری و شکمهای خود را از غذای غیر لازم ، محفوظ و حبس کردهاند .

اوصاف درویشان راستین

یا أحْمَدُ ! إنَّ الَْمحَبَّةَ للهِِ هِیَ الَْمحَبَّةُ لِلْفُقَراءِ وَالْتَقَرُّبُ إلَیْهِمْ .

قالَ : فَمَنِ الْفُقَراءُ ؟ قالَ : الَّذِینَ رَضُوا بِالْقَلِیلِ وَصَبَرُوا عَلَی الرَّخاءِ وَلَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَلا ظَمَأَهُمْ وَلَمْ یَکْذِبُوا بِأَلْسِنَتِهِم وَلَمْ یَغْضَبُوا عَلی رَبِّهِمْ وَلَمْ یَغْتَمُّوا عَلی ما فاتَهُمْوَلَمْ یَفْرَحُوا بِما آتاهُمْ .

یا أحْمَدُ ! مَحَبَّتِی مَحَبَّةُ الْفُقَراءِ فَأَدْنِ الْفُقَراءَ وَقَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنْکَ وَأبْعِدِ الاْغْنِیاءَ وَأبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ عَنْکَ لاِنَّ الْفُقَراءَ أحِبّائِی .

ای احمد ! محبّت من در گرو محبّت درویشان و تقرّب به ایشان است .

عرض کرد : درویشان کیانند ؟ فرمود : آنانکه به کم ، راضی و بر گرسنگی ، صابر و در نعمت ، شاکر هستند; از گرسنگی و تشنگی خود شکایتی ندارند و هرگز دروغ بر زبان خود جاری نمیکنند و نسبت به پروردگارشان غضب نمینمایند و برای چیزی که از دستشان رفت ، غمگین نیستند و نسبت به چیزی که به دست میآورند ، فرحناک و شادمان نمیباشند .

ای احمد ! محبّت من در گرو محبّت درویشان است ، پس به آنها نزدیک شو و همنشینی با آنان را اختیار کن و از ثروتمندان و مجلسشان فاصله بگیر ، چراکه درویشان دوستان من هستند .

نفس ، چونان شترمرغ !

یا أحْمَدُ ! لا تَزَیَّنْ بِلَبْسِ اللِّباسِ وَطِیبِ الطَّعامِ وَلِینِ الْوَطاءِ .

فَإنَّ النَّفْسَ مَأوی کُلِّ شَرٍّ وَرَفِیقُ کُلِّ سُوء .

تَجُرُّها إلی طاعَةِ اللهِ وَتَجُرُّکَ إلی مَعْصِیَتِهِ ، وَتُخالِفُکَ فِی طاعَتِهِ ، وَتُطِیعُکَ فِی ما تَکْرَهُ ، وَتَطْغی إذا شَبِعَتْ ، وَتَشْکُو إذا جاعَتْ ، وَتَغْضَبُ إذَا افْتَقَرَتْ ، وَتَتَکَبَّرُ إذَا اسْتَغْنَتْ ، وَتَنْسی إذا کَبُرَتْ ، وَتَغْفُلُ إذا أمِنَتْ وَهِیَ قَرِینَةُ الشَّیْطانِ .

وَمَثَلُ النَّفْسِ کَمَثَلِ النَّعامَةِ تَأْکُلُ الْکَثِیرَ وَإذا حُمِلَ عَلَیْها لا تَطِیرُ وَکَمَثَلِ الدِّفْلی لَوْنُهُ حَسَنُ وَطَعْمُهُ مُرٌّ .

ای احمد ! با لباس جذّاب و غذای لذیذ و بستر نرم ، خود آرایی مکن چرا که نفس ، خاستگاه هر بدی و رفیق هر نادرستی است .

تو نفس را به اطاعت خدا می خوانی ولی او تو را به نافرمانی می کشاند .

هر گاه که می خواهی اطاعت خدا کنی با تو مخالفت می کند و هرگاه که بخواهی نافرمانی از خدا کنی با تو همراهی می کند .

هرگاه که سیر شود ، طغیان می کند و هرگاه که گرسنه شود ، فریاد و فغان سر میدهد .

هرگاه که بی نوا شود ، غضب می کند و هرگاه که بی نیاز شود ، تکبّر و بزرگی می ورزد .

هرگاه که بزرگ شود ، فراموش کار می شود و هرگاه که در امنیّت باشد ، غفلت می ورزد .

نفس آدمی ، مثل شتر مرغ است که فراوان میخورد ولی وقتی که بر آن سوار می شوند (بار می گذارند) نمی پرد .

و مانند خرزهره است که رنگش زیبا ولی مزّهاش تلخ است .

اوصاف دنیا زدگان

یا أحْمَدُ ! أبْغِضِ الدُّنْیا وَأهْلَها وَأحِبَّ الاْخِرَةَ وَأَهْلَها .

قالَ : یا رَبِّ ! وَمَنْ أهْلُ الدُّنْیا وَمَنْ أهْلُ الاْخِرَة ؟ قالَ : أهْلُ الدُّنْیا مَنْ کَثُرَ أکْلُهُ وَضِحْکُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ ، قَلِیلُ الرِّضا ، لا یَعْتَذِرُ إلی مَنْ أساءَ إلَیْهِ وَلا یَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَیْهِ .

کَسْلانُ عِنْدَ الطّاعَةِ وَشُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِیَةِ .

أَمَلُهُ بَعِیدٌ وَأجَلُهُ قَرِیبٌ لا یُحاسِبُ نَفْسَهُ .

قَلِیلُ الْمَنْفَعَةِ ، کَثِیرُ الْکَلامِ ، قَلِیلُ الْخَوْفِ ، کَثِیرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعامِ ، وَإنَّ أهْلَ الدُّنْیا لا یَشْکُرُونَ عِنْدَ الرَّخاءِ وَلا یَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلاءِ .

کَثِیرُ النّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِیلٌ .

یَحْمِدُونَ أنْفُسَهُمْ بِما لا یَفْعَلُونَ وَیَدَّعُونَ بِما لَیْسَ لَهُمْ وَیَتَکَلَّمُونَ بِما یَتَمَنُّونَ .

وَیَذْکُرُونَ مَساوِئَ النّاسِ وَیُخْفُونَ حَسَناتِهِمْ .

فَقالَ : یا رَبِّ ! کُلُّ هـذَا الْعَیْبِ فِی أهْلِ الدُّنْیا ؟ قالَ : یا أحْمَدُ ! إنَّ عَیْبَ أهْلِ الدُّنْیا کَثِیرٌ ، فِیهِمُ الْجَهْلُ وَالْحُمْقُ ، لا یَتَواضَعُونَ لِمَنْ یَتعَلَّمُونَ مِنْهُ وَهُمْ عِنْدَ أنْفُسِهِمْ عُقَلاءٌ وَعِنْدَ الْعارِفِینَ حُمَقاءٌ .

ای احمد ! دنیا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار .

عرض کرد : ای خدای من ! اهل دنیا و اهل آخرت چه کسانی هستند ؟ فرمود : اهل دنیا کسی است که خوردن و خندیدن و خواب و غضبش زیاد و رضایت او کم می باشد .

اگر به کسی بدی کرد از او پوزش نمی طلبد و عذر کسی را که از او عذر خواهی می کند نمی پذیرد .

هنگام عبادت ، کسل و هنگام معصیت ، شجاع است .

آرزویش دور و دراز و مرگش نزدیک است .

به حساب خود نمی پردازد .

نفعش به دیگران کم میرسد .

حرف زیاد میزند .

ترس کم دارد .

هنگام رسیدن به غذا ، بسیار شادمان می شود .

اهل دنیا هنگام نعمت ، شکر و هنگام بلا ، صبر نمی کنند .

به کارهایی که انجام نداده اند خودستایی می کنند و چیزی را ادّعا می کنند که واجد آن نیستند و از روی آرزو و هوس سخن می گویند .

عیوب دیگران را بازگو ولی خوبی های آنها را مخفی می کنند .

عرض کرد : آیا اهل دنیا این همه عیب دارند ؟ فرمود : ای احمد ! اهل دنیا عیب فراوان دارند .

جاهلند ، احمقند ، در مقابل استاد خود تواضع نمی کنند ، خود را عاقل می پندارند در حالی که نزد اهل معرفت احمق هستند .

اوصاف اهل آخرت

یا أحْمَدُ ! إنَّ أهْلَ الْخَیْرِ وَأهْلَ الاْخِرَةِ رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ ، کَثِیرٌ حَیاؤُهُمْ ، قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ ، کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِی راحَة وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَب ، کَلامُهُمْ مَوْزُونُ ، مُحاسِبینَ لاِنْفُسِهِمْ ، مُتْعِبِینَ لَها ، تَنامُ أعْیُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ .

أعْیُنُهُمْ باکِیَةٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاکِرَةٌ ، إذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ .

فِی أوَّلِ النِّعْمَةِ یَحْمَدُونَ ، وَفِی آخِرِها یَشْکُرُونَ .

دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَکَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ .

تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَیَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ یُحِبُّ الرَّبُّ أنْ یَسْمَعَ کَلامَهُمْ کَما تُحِبُّ الْوالِدَةُ الْوَلَدَ .

وَلا یَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَیْن وَلا یُرِیدُونَ کَثْرَةَ الطَّعامِ وَلا کَثْرَةَ الْکَلامِ وَلا کَثْرَةَ اللِّباسِ .

النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتی وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَیٌّ کَرِیمٌ .

یَدْعُونَ الْمُدْبِرِینَ کَرَماً وَیُرِیدُونَ الْمُقْبِلِینَ تَلَطُّفاً .

قَدْ صارَتِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةُ عِنْدَهُمْ واحِدَةً .

ای احمد ! اهل خیر و آخرت شرمگین اند .

حیای آنها زیاد و حماقتشان کم و نفع آنان فراوان و حیله آنها اندک است .

مردم از دست آنها در رفاهند ولی خودشان از دست خویش در رنجند .

کلامشان سنجیده است .

به حساب خود می پردازند .

خود را به زحمت می افکنند .

چشمهایشان می خوابد ولی قلبشان نمی خوابد .

چشمانشان گریان و قلبهایشان به یاد خداست .

هنگامی که دیگر مردمان در غفلت به سر میبرند آنها در ذکر و یاد حق هستند .

در آغاز نعمت ، ستایش الهی و در پایان آن شکر خدا را به جای می آورند .

دعایشان نزد خدا مقبول و سخن ایشان نزد پروردگار پذیرفته است و وجود آنها مایه مباهات و خشنودی فرشتگان است .

و دعای آنها زیر حجابها می چرخد .

خداوند دوست دارد کلام آنان را بشنود آنگونه که مادر دوست دارد به کلام فرزند خود گوش دهد .

از خداوند لحظه ای غافل نمی شوند .

پر خوری و پرگوئی و پوشیدن لباسهای متنوع و زیاد و رنگارنگ را دوست ندارند .

مردم نزد آنها مردگانند و خداوند ، زنده کریم .

آنهایی را که از ایشان رخ برتافتند با بزرگواری فرا میخوانند و آنان را که به اینان روی آورده اند با مهربانی می پذیرند .

دنیا و آخرت نزد آنها یکسان است .

پاداش زاهدان

یا أحْمَدُ ! هَلْ تَعْرِفُ ما لِلزّاهِدِینَ عِنْدِی ؟ قالَ : لا یا رَبِّ .

قالَ : یُبْعَثُ الْخَلْقُ وَیُناقَشُونَ الْحِسابَ وَهُمْ مِنْ ذلِکَ آمِنُونَ .

إنَّ أدْنی ما أُعْطِی الزّاهِدِینَ فِی الاْخِرَةِ أن أُعطِیَهُمْ مَفاتِیحَ الجِنانِ کُلَّها حَتّی یَفْتَحُوا أیَّ باب شاءُوا وَلا أحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِی وَلاَنْعَمَنَّهُمْ بِألْوانِ التَّلَذُّذِ مِنْ کَلامِی وَلاَُجْلِسَنَّهُمْ فِی مَقْعَدِ صِدْق وَأُذَکِّرَهُمْ ما صَنَعُوا وَتَعِبُوا فِی دارِ الدُّنْیا وَأفْتَحُ لَهُمْ أرْبَعَةَ أبْواب ، باباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمُ مِنْهُ الْهَدایا بُکْرَةً وَعَشِیّاً مِنْ عِنْدِی ، وَباباً یَنْظُرُونَ إلَی الظّالِمِینَ کَیْفَ یُعَذَّبُونَ ، وَباباً یَدْخُلُ عَلَیْهِمْ مِنْهُ الْوَصائِفُ وَالْحُورُ الْعِینُ .

ای احمد ! آیا میدانی که پاداش زاهدان نزد من چیست ؟ عرض کرد : خیر ، ای پروردگار من .

فرمود : مردم محشور میشوند و در حساب آنها مناقشه و دقّت میشود ولی آنان از این امر در امان هستند .

کمترین چیزی که به زاهدان میدهم آن است که کلیدهای بهشت را عطایشان میکنم تا از هر دری که خواستند وارد بهشت شوند .

و میان جمال خودم و آنان پردهای قرار نمیدهم .

لذّتهای گوناگون گفتگوی با خودم را به آنان می چشانم و آنها را در جایگاه صادقان می نشانم و کارهای دنیا و رنجهایی را که کشیده اند به یادشان می آورم و چهار در به رویشان می گشایم; از یک در هدایای من به آنها میرسد ، از در دیگر به من هرگونه که بخواهند و بدون هر مانعی نگاه می کنند و از یک در به آتش دوزخ و ظالمانی که عذاب می شوند می نگرند و از در دیگر نیز دختران نوجوان و حورالعین (زنان فراخ چشم) بر آنان وارد می شوند .