نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

نماز و روزه از  ديدگاه قرآن و حديث 0%

نماز و روزه از  ديدگاه قرآن و حديث نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

نماز و روزه از  ديدگاه قرآن و حديث

نویسنده: سید مهدی امین
گروه:

مشاهدات: 7409
دانلود: 1864

توضیحات:

نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 17 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7409 / دانلود: 1864
اندازه اندازه اندازه
نماز و روزه از  ديدگاه قرآن و حديث

نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

نویسنده:
فارسی

نماز جمعه، اصلاح كننده دنيا و آخرت مردم

اين سوره به بياني كاملاً انگيزنده، مسلمين را وادار مي‌كندكه نسبت به نماز جمعه اهتمام بورزند، و آنچه در به پاداشتنش لازم است فراهم سازند، چون نماز جمعه از شعائر بزرگ خدا است كه تعظيم و اهتمام به امر آن، هم دنياي مردم را اصلاح مي‌كند، و هم آخرتشان را، وخداي تعالي بيان اين مطلب را با تسبيح و ثناي بر خود آغاز كرد كه در ميان قومي امّي رسولي از خود آنان مبعوث كرد تا آيات او را بر آنان بخواند، و با اعمال صالح واخلاق پاك تزكيه شان كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد و به همين منظور كتاب خدا و معارف دينش را به بهترين وجهي بر آنان و افرادي كه به آنان ملحق مي‌شوند، و نسل‌هاي بعد از آنان تحميل كرد، و زنهارشان داد از اينكه مثل يهود نباشند كه خداي تعالي تورات را بر آنان تحميل كرد، ولي آنان آن را حمل نكردند، و به معارف

نماز جمعه، اصلاح كننده دنيا و آخرت مردم (81)

آن معتقــد نشدند، و به احكامش عمل نكردند، در نتيجه مانند الاغي شدند كه بارش كتاب باشد، و در آخر بـه عنوان نتيجــه دستــور مي‌دهــد كــه وقتي بانـگ نمـاز جمعـه بلند مي‌شود، بازار و داد و ستد را رها نموده، بـه ســوي ذكــر خــدا بشتــابند.

و نيز افرادي را كه خلاف اين دستور عمل مي‌كنند ،و رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را در حالي كه مشغول خطبه نماز است، رها نموده و به سوي دادوستد مي‌روند، سرزنش مي‌كند، و اين رفتــار را نشانه آن مي‌دانــد كــه اين‌گــونــه افــراد معــارف كتاب خدا و احكامش را نپــذيــرفتــه‌اند.

در كتاب فقيه روايت آمده كه: در مدينه هر وقت مؤذن در روز جمعه اذان مي‌گفت: شخصي ندا مي‌داد ديگر خريد و فروش مكنيد، حرام است، براي اين كه حق تعالي فـرمـوده: « يـا اَيُّهَـا الَّذينَ امَنُوا اِذا نُودِيَ لِلصَّلوةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا اِلي ذِكْرِ اللّهِ وَ ذَروُا الْبَيْعَ...!» (9 / جُمُعَه)

(82) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

در تفسير قمي در ذيل جمله «فَاسْعَوْا اِلي ذِكْرِ اللّهِ،» گفته: سعي به معناي سرعت در راه رفتن است، و در روايت ابي الجارود از امام باقر عليه‌السلام آمده كه فرمود: وقتي گفته مي‌شود «فَاسْعَوْا» معنايش اين است كه برويد و چون گفته مي‌شود «اِسْعَوْا» معنايش اين است كه براي فلان هدف عمل كنيد. و در آيه سوره جمعه معنايش اين است كه براي نماز جمعه شارب (سبيل) خود را كوتاه كنيد، و موي زير بغل را زائل سازيد، ناخن بگيريد، غسل كنيد، بهترين و نظيف‌ترين جامه را بپوشيد، و خــود را معطر سازيد، آنها سعي براي نماز جمعه است.

و سعي براي روز قيامت هم اين است كه آدمي خود را براي آن روز مهيا كند، همچنان كه فرموده: «وَ مَنْ اَرادَ الاْخِرَةَ وَ سَعي لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ.» (19 / اسراء) (1)

1- الميزان ، ج 19 ، ص 443 و 461 .

نماز جمعه، اصلاح كننده دنيا و آخرت مردم (83)

نماز ميت، و نهي از اقامه نماز ميت بر مرده منافق

«وَ لا تُصَلِّ عَليآ اَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ اَبَدا وَ لا تَقُمْ عَلي قَبْرِهِآ اِنَّهُمْ كَفَروُا بِاللّهِ وَ رَسُـولِــهِ وَ ماتُــوا وَ هُـمْ فاسِقُونَ،»

«هيچـوقت بـر احدي از آنــان كـه مـرده، نمـاز مگــذار و بر قبرش مايست، زيرا ايشان به خدا و رسولش كافـر شدنــد و بــا حالت فسق مــردنــد!» (84 / توبه)

اين آيه نهي مي‌كند رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را از اينكه نماز ميت بخواند بر كسي كه منافق بوده، و از اينكه كنار قبر منافقي بايستد، و اين نهي را تعليل كرده است به اينكه چون كفر ورزيدند و فاسق شدند و بر همين فسق خود مردند، و اين تعليل تنها در اين آيه نيامده،

(84) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

بلكه در هرجاكه گفتگواز لغويت استغفار به ميان آمده همين تعليل ذكر شده است، مانند آيه 80 از همين سوره، و آيه 6 از سوره منافقين كه مي‌فرمايد: «سَواءٌ عَلَيْهِمْ اَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ اَمْ لَمْ تَسْتَغْفِـرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِــرَاللّهُ لَهُـمْ اِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي‌الْقَوْمَ‌الْفاسِقينَ.» (6 / منافقين)

و از همــه اين مــوارد كه ذكــر شد برمي‌آيد كســي كه به‌خاطــر احاطــه و استيــلاي كفر در دلش فاقــد ايمان به خــدا گشته ديگــر راهي به‌ســوي نجات ندارد، و نيز بر مي‌آيــد كه استغفـار جهت منافقيــن و همچنيــن نماز خوانــدن بر جنازه‌هاي ايشــان و ايستادن كنار قبور ايشان و طلــب مغفــرت كردن، لغــو و بي‌نتيجــه اســت.

و در ايـن آيـه اشـــاره اســت بـه اينكـه رســول خـدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله بر جنــازه مؤمنيــن نمــاز مــي‌خــوانـــده و در كنـــار قبـور ايشـان مي‌ايستــاده و طلــب مغفــرت و دعـا مي‌كرده است. (1)

1- الميزان ، ج 9 ، ص 487.

نماز ميت، و نهي از اقامه نماز ميت بر مرده منافق (85)

(86)

فصل پنجم:نماز شب

نماز شب و تهجد رسول اللّه

«وَ مِــنَ اللَّيْـلِ فَتَــهَجَّـدْ بِـه نافِلَـةً لَـكَ عَسي اَنْ يَبْعَثَـكَ رَبُّكَ مَقاما مَحْمُودا،»

«و بعضي از شب را بيدار باش و تهجد كن كه اين نماز شب تنها بر تو واجب است، باشد كه خدايت به مقامي محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.» (79 / اسراء)

«تَهَجُّد» به معنــاي بيداري بعــد از خواب اســت، و كلمــه «نافِلَةً» به معنــاي زيــادي است. و معناي آيــه چنين است كه قسمتــي از شب را پــس از خوابيدنــت بيدار باش و به قرآن (يعني نماز) مشغول شو، نمازي كه زيادي بر مقدار واجب تو است.

(87)

«مَقاما مَحْمُودا» ممكن است به معناي بعث باشد، و معنا چنين مي‌شود: باشد كه پروردگارت تو را بعث كند بعثي پسنديده.

در اينجا محمود بودن مقام آن جناب را مطلق آورده و هيچ قيدي به آن نزده است، و اين خود مي‌فهماند كه مقام مذكور مقامي است كه همه‌كس آن را مي‌پسندد، و معلوم است كه همه وقتي مقامي را حمد مي‌كنند كه از آن خوششان بيايد، و همه كس از آن منتفع گردد، و به همين جهت آن را تفسير كرده‌اند به مقامي كه همه خلائق آن را حمد مي‌كنند، و آن مقام شفاعت كبراي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله است كه روز قيامت در آن مقام قرار مي‌گيرد، و روايات وارده در تفسير اين آيه از طرق شيعه و سني همه متفقند بر اين معنا.

«وَ قُــلْ رَبِّ اَدْخِلْنــي مُدْخَــلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنــي مُخْــرَجَ صِـدْقٍ وَاجْعَـلْ لي مِـنْ لَـدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا،»

«و همواره بگو پروردگارا مرا با قدمي صدق داخل و با قدمي صدق بيرون كن و به مـن از جانب خود بصيــرت و حجت روشني كه همــواره ياريــم كنــد عطا كن.» (80 / اسراء)

(88) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

اين آيه همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد به طور مطلق رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را امر مي‌كند كه از پروردگارش بخواهد در تمامي مدخل و مخرج‌ها او را سرپرستي كند، و از ناحيه خـود سلطـانـي به او دهـد كه او را يـاور باشد، در نتيجه از هيچ حقي منحرف نگشته وبه سوي هيچ باطلي متمايل نشود. (1)

نماز شب و تهجـد رسول اللّه و مؤمنين

«اِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ اَنَّكَ تَقُومُ اَدْني مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طـائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ وَ اللّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهـارَ عَلِمَ اَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتـابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا مـا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ اَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضي وَ اخَروُنَ يَضْرِبُونَ فِي الاَْرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اخَروُنَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ فَاقْرَؤُا مـا

1- الميـــــــــــــــــزان ، ج 13 ، ص 241 .

نماز شب و تهجد رسول اللّه و مؤمنين (89)

تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ اَقيمُوا الصَّلاةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ وَ اَقْرِضُوااللّهَ قَرْضا حَسَنا وَ ما تُقَدِّمُوا لاَِنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدوُهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَيْرا وَ اَعْظَمَ اَجْرا وَ اسْتَغْفِروُا اللّهَ اِنَّ اللّهَ غَفُـورٌ رَحيمٌ،»

«پروردگار تو مي‌داند كه تو و گروهي از مؤمنين كه با تو هستند نزديك از دو ثلث شب و گاهي نصف آن و گاهي ثلث آن را زنده مي‌داريد و خدا كه تقدير كننده شب و روز است مي‌داند كه تشخيص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براي شما ممكن نيست به همين جهت بر شما بخشود از اين پس هر مقدار كه برايتان ميسر است از قرآن بخوانيد .و نيز مي‌داند كه براي شما بيماري پيش مي‌آيد عده‌اي به سفر مي‌روند تا از رزق خدا به دست آورند جمعي ديگر در راه خــدا جنگ مي‌كنند در چنيــن احوال نيز هر مقدار كه مي‌توانيد از قرآن بخوانيد و نمــاز بپا بداريد و زكات بدهيد، و به خــدا وام دهيد وامي نيكــو و بدانيــد آنچه از كارهــاي خير مي‌كنيد و از پيش براي خود مي‌فرستيد نزد خدايش مي‌يابيـد، امــا بهتــر از آنچــه كــه كرديــد و با اجــري عظيم‌تــر، و از خدا طلب

(90) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

مغفــرت كنيد كه خــدا آمــرزنده و رحيم است.» (20/مزمل)

سخن در اين آيه شريفه براي تخفيف دادن به دستوري است كه در اول سوره به شخص رسول‌خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله داد، و در آيه «اِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ...،» در وسط سوره آن دستور را به عموم مؤمنين تعميم داد، و آن عبارت بود از پرداختن به نماز شب و تهجد، در اين آيه مي‌خواهد بفرمايد: خدا از مؤمنين اكتفا كرد به هر مقداري كه بتوانند از قرآن تلاوت كنند، پس آيه شريفه مي‌خواهد دستور اول سوره را تخفيف دهد، نه اينكه آن را نسخ نمــوده از قيـام در دو ثلــث شب و يا نصــف آن و يا ثلـث آن منع كند.

«اِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ اَنَّـكَ تَقُـومُ اَدْني مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْـلِ وَ نِصْفَـهُ وَ ثُلُثَـهُ....»

معناي جمله «اَدْني مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ،» كمي كمتر از دو ثلث شب است. مي‌فرمايد: و در بعضي از شبها نصف شب ، و در بعضي ثلث شب را به نماز مي‌ايستي.

و مــراد از معيت در جمله «وَ طـائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ،» معيت در ايمان است، و

نماز شب و تهجد رسول اللّه و مؤمنين (91)

بنابراين، آيه شريفه دلالت دارد بر اين‌كه بعضي از مؤمنين نماز شب مي‌خواندند، همـان‌طور كه رسول‌خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله مي‌خواند.

«...عَلِمَ اَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتـابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا مـا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...،» (20 / مزمل) مي‌فرمايد: همه شما نمي‌توانيد يك سوم و يك دوم و دو سوم شب‌هاي سال را به خاطر كوتاهي و بلندي آن در ايام سال اندازه‌گيري بكنيد، و مخصوصا دشواري اين اندازه‌گيري وقتي بيشتر مي‌شود كه كسي بخواهد اول شب بخوابد، و درست در يك دوم و يا يك سوم و يا دوسوم شب از خواب برخيزد، مگر اين‌كه از باب احتياط همه شب را بيــدار بمــانــد تا يقيــن كند آن مقداري كه مي‌خواسته بيدار باشد، بيدار بوده است، و يــا چـــــاره‌اي ديگــــر بينــديشــد.

پس مراد از اين‌كه فرمود: خدا دانست كه شما نمي‌توانيد اين مقادير را به دست آوريد اين است كه اين احاطه براي عموم شما مكلفين ميسر نيست، نه اين‌كه حتي هيچ فردي نمي‌تواند چنين احاطه‌اي پيدا كند .

(92) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

و مراد از اينكه فرمود: به همين جهت بر شما توبه كرد اين است كه به رحمت الهيه‌اش به طرف شما توجه و رجوع كرد و تكليف شما را در اين باب تخفيف داد، بنابراين، خداي تعالي بر بندگان خود توبه و رجوعي دارد، و آن اين است كه رحمت خود را بر آنان بسط دهد، و اثر اين توبه خدا آن است كه بندگان، موفق به توبه و رجوع به وي شوند ويا اين است كه موفق به هر اطاعتي گردند. و يا اين است كه بعضي از تكاليف دشوار را به كلي بردارد، ويا درآن تخفيفي بدهد.

و منظور از اينكه فرمود: پس از قرآن هر چه برايتان ميسور بود بخوانيد، اين است كه در وظيفه شب زنده داري ومقدار آن براي عموم تخفيف دهد، و اگر حرف «فاء» را بر سر جمله آورد، و فرمود: «فَاقْرَؤُا» براي اين بود كه بفهماند اين تخفيف نتيجه علم خدا به دشواري آن اندازه‌گيري‌ها براي مكلفين است. و لازمه اين تخفيف توسعه يافتن تكليف براي عموم مكلفين، و برخورداري همه از نعمت شب زنده داري است، هر كس به مقدار

نماز شب و تهجد رسول اللّه و مؤمنين (93)

وسعش، نه اينكه خواسته باشد حكم ثلث و نصف و كمتر از دو ثلث را حتي براي آن فردي كه قدرت احصاي آن را دارد نسخ كند، و بفرمايد: از اين به بعد اين عمل بدعت و حرام است، براي اينكه گفتيم اين عمل براي غالب مردم دشوار است نه براي همه، و اگر براي همه غير ميسر بود، و حتي يك نفر هم قادر به انجام آن نبود از اول تشريع نمي‌شد، چون خداي تعالي هيچ فردي را تكليف به غير ميسور نمي‌كند: «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسـا اِلاّ وُسْعَها!» (286 / بقره)

علاوه بر اين، در آيه شريفه پيغمبر خود و طايفه‌اي از مؤمنين را تصديق كرده كه ثلث و يا نصف و يا كمتر از دو ثلث را شب زنده داري مي‌كردند، و مي‌توانستند اين اندازه‌ها را رعايت كنند، و ميسر نبودن آن را به جميع مردم نسبت داده، و معلوم است كه جميع مرم عبارتند از آنها كه اين كار را مي‌كردند، و آنهايي كه نمي‌كردند، پس حكم شب زنده داري شاق بر مجموع من حيث المجموع است، نه شاق بر تك تك عموم

(94) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

مسلمانان، و چون چنين‌است تكليف‌را طوري تخفيف‌داد كه هم اصل تكليف براي افرادي كه قادر بر اندازه‌گيري هستند بماند، و هم آسانتر آن براي همه ميسور شود، و فرمود: «...فَاقْرَؤُاماتَيَسَّرَ مِنَ‌الْقُرْآنِ،»وحكم شب‌زنده‌داري چه‌حداكثرش يعني‌ثلث و دوثلث و نصف و چه‌حداقلش يعني‌خواندن‌مقدارميسورازقرآن‌براي‌عموم‌مؤمنين‌مستحب‌است.

«عَلِمَ اَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضي وَ اخَروُنَ يَضْرِبُونَ فِي الاَْرْضِ‌يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اخَروُنَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللّهِ،» اين قسمت از آيه به مصلحت ديگري كه باعث تخفيف در امــر به قيام در ثلث و نصــف و كمتر از دو ثلث شد اشاره مي‌كند، مي‌فرمايد: علاوه بر اينكــه حكم ياد شــده بر عامه مكلفيــن دشوار است، اين دشــواري درباره بيماران و رزمندگان بيشتر است، و مراد از « ضَــرْب فِي الاَْرْضِ» مسافرت، و مراد از «اِبْتِغــاءِ مِــنْ فَضْلِ اللّهِ» طلب روزي از راه مسافرت به نواحي زمين براي تجـارت است.

«فَاقْرَؤُا مـا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ اَقيمُوا الصَّلاةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ وَ اَقْرِضُوااللّهَ قَرْضا حَسَنا،» در اين قسمت از آيه حكم تخفيف را تكرار مي‌كند تا مطلب تأكيد شود. و مراد از خواندن

نماز شب و تهجد رسول اللّه و مؤمنين (95)

از قرآن به مقداري كه ميسور باشد، نماز خواندن به مقداري است مناسب، با وسعت زماني كه شب زنده داري كرده‌اند.

و مراد از نمازي كه مأمور شده‌اند به جاي آورند نمازهاي واجب است، بنابراين، اگر آيه را مدني بدانيم منظور همين نمازهاي واجب پنجگانه خواهد بود، و اگر مكي باشد بايد بگوييم منظور نمازهايي است كه قبل از هجرت واجب بوده، و مراد از زكات زكات واجب است، و منظور از قرض دادن آن به خداي تعالي، انفاق‌هاي غير زكات و صدقات مالي است كه در راه خدا داده مي‌شود. و عطف امر به اقامه نماز ودادن زكات و قرض دادن به خدا به مسأله تخفيف، براي اشاره به اين معنا بوده كه تكاليف ديني همچنان به وجوب و اهميت خود باقي است، و خداي تعالي همچنان به امر آن اعتنا دارد پس كسي خيال نكند كه تخفيف از شب‌زنده‌داري به ساير وظائف سرايت كرده است. (1)

1- الــــــميـــــــــزان ، ج 20 ، ص 115.

(96) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

استغفار در نماز شب در سحرگاهان

«اِنَّ الْمُتَّقيــــنَ فـــــي جَنّــــــاتٍ وَ عُــيُــــــــونٍ،»

«محققــا مــردم با تقوي در بهشت‌ها و چشمه سـارهــايي وصــف ناپذيرند،»

(15/ذاريات)

«اخِذينَ ما اتهُمْ رَبُّهُــمْ اِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ،»

«در حــالـي كـه بـه آنچـه پـروردگـارشـان بـه ايشـان مـي‌دهـد راضـي‌انــد، چـون در دنيـا از نيكـوكــاران بـودنـد،» (16 / ذاريات)

«كــانُـــوا قَليــلاً مِــــنَ اللَّيْــــلِ مــا يَـهْجَـعُـــونَ،»

«آري، اندكي از شب‌ها را مي‌خوابيدند،» (17 / ذاريات)

استغفار در نماز شب در سحرگاهان (97)

«وَ بِــالاَْسْــحــارِ هُــــــــــمْ يَسْــتـَـــغْفِـــــرُونَ،»

«و در سحــرهــا استغفـار مـي‌كـردند،» (18 / ذاريات)

«وَ فـــي اَمْـــوالِهِـــمْ حَــقٌ لِلسّائِــلِ وَ الْــمَحْـرُومِ،»

«و در امـوال خـود بـراي سـائـل و محـروم حقـي قـائـل بودند.» (19 / ذاريات)

«اِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنّاتٍ وَ عُيُونٍ،» اين جمله حال متقين را بيان مي‌كند، آن حالي را كه در قيامت دارند.

«اخِذيــنَ ما اتهُــمْ رَبُّهُمْ اِنَّهُــمْ كانُوا قَبْــلَ ذلِكَ مُحْسِنيــنَ،» يعنــي آنها قابليــت آنچــه را كه پروردگــار مهربان به آنهــا اعطاء كرده دارنــد در حالي كه از خداوند و از آنچـه به آنها داده راضــي‌انــد.

اين آيه مطالب قبل خود را تعليل كرده مي‌فرمايد: اگر متقين چنين وضعي دارند به خاطر اين است كه قبلاً يعني در دنيا در اعمالشان نيكوكار بودند، و اعمال نيكي داشتند.

«كانُوا قَليلاً مِنَ‌اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ،» اين آيه و آيات بعدش توضيح مي‌دهد كه چگونه نيكوكار بودند، مگر چه مي‌كردند؟

متقين در دنيا زمان‌اندكي از شب را مي‌خوابيدند بيشترش را به عبادت مي‌پرداختند.

«وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ،» يعني در سحرها از خداي تعالي آمرزش گناهان خود را مي‌طلبيــدند.

(98) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

«وَ فـي اَمْوالِهِـمْ حَقٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ،» آن دو آيه كه گذشت سيره متقين نسبت به درگــاه خداي سبحــان را بيان مي‌كــرد و مي‌فرمود شب زنده دارند و در سحرها استغفــار مي‌كننــد، ولي اين آيــه سيره آنــان را در بــرابــر مردم بيــان مي‌كند، و آن اين اســت كه به سائــل و محـروم كمك مالـي مي‌كنند.

و اما اينكه فرمود: در اموال آنان حقي است براي سائل و محروم، با اينكه حق مذكــور تنها در امــوال آنان نيست، در اموال همه هست، براي اين بوده كه بفهماند متقين با صفايي كه در فطرتشان هست اين معنــا را درك مي‌كننــد، خودشان مي‌فهمنــد كه سائــل و محــروم حقــي در امــوال آنان دارد، و به هميــن جهت عمل هم مي‌كنند، تا رحمت را انتشار داده، نيكوكاري را بـر اميـال نفساني خود مقـدم بدارند.

در مجمع‌البيان در ذيل كلام خداي تعالي كه مي‌فرمايد:

«وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» مي‌گويد: امام صادق عليه‌السلام فرموده: منظور اين است كه در نمــاز وتــر، كه آخــرين نمــاز شــب است، و در نزديك‌هاي صبح انجام مي‌شود،

استغفار در نماز شب در سحرگاهان (99)

هفتاد بار استغفار مي‌كنند.

و در الدر المنثور است كه ابن‌مردويه از انس روايت كرده كه گفت: رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: براي شب زنده‌داري و نماز شب، آخر شب را بيشتر از اول شب دوست دارم چــــون خــداي تعــالي فــرمـوده: «وَ بِـالاَْسْحــارِ هُـمْ يَسْتَغْفِرُونَ.»

و در همان كتاب است كه ابن‌مردويه از ابن عمر از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله روايت كرده كه در پاسخ كسي كه از معناي جمله «وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ،» پرسيد، فــرمــود: يعنــي نمــاز مي‌خــوانند.

مؤلف،: شايد تفسير استغفار به نماز از اين جهت است كه استغفار جزئي از نماز شب، يعني نماز وتر است، هم‌چنان كه در آيه «...وَ قُـرْانَ الْفَجْـرِ، اِنَّ قُرْانَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُــودا» (78 / اسراء) منظور از قرآن فجر همان نماز صبح است. (1)

1- الميــــــزان ، ج 18 ، ص 544.

(100) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

فصل ششم:اوقات نماز، و شرايط انجام نماز

اوقات نماز

«...اِنَّ الصَّلوةَ كانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ كِتابا مَوْقُوتا،»

«...نماز واجبي است كه بايد مؤمنين در اوقات معين انجام دهند.» (103 / نساء)

در كافي به سند خود از داود بن فرقد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق عليه‌السلام از

(101)

معناي آيه «...اِنَّ الصَّلوةَ كانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ كِتابا مَوْقُوتا،» پرسيدم فرمود: «كِتابا مَوْقُوتا» به معناي كتاب ثابت است و اگر اندكي نماز را جلوتر و عقب‌تر خوانده باشي ضرري به تو نمي‌رساند، مادامي كه سر به اضاعه (1) نماز در نياورد و مصداق آيه «اَضاعُوا الصَّلوةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّا،» (59/مريم) واقع نشده‌باشي.

مؤلف: اين روايت اشاره به ايـن معنـا دارد كـه نمـازهـاي پنجگـانـه از نظر وقت موسع‌اند و هر يك وقتي ممتــد دارد، روايـاتـي ديگـر نيـز بـر ايـن معنـا دلالــت دارد.

و در تفسير عياشي از محمد بن مسلم، از يكي از دو امام باقر و صادق عليه‌السلام روايت كرده كه درباره نماز مغرب در سفر فرمود: اگر ساعتي تأخير بيفتد ترك نمي‌شود، اگر بخواهي مغرب و عشا را در زمان عشا بخواني و اگر بخواهي مي‌تواني ساعتي به دنبال كارت بروي تا شفق از بين برود - آن وقت بخواني. چون رسول‌خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله نيز نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشاء را با هم خواند و گاهي زودتر، يعني اول وقت مي‌خواند و گاهي تأخير مي‌انداخت.

خداي تبارك و تعالي نيز كه مي‌فرمايد: «اِنَ‌الصَّلوةَ كانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ كِتابا

1- به معناي ضايع كردن است.

(102) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

مَوْقُوتا،» منظورش همين است كه نماز وقتي وسيع دارد و جز اين منظوري ندارد. زيرا اگر آن‌طور بود كه اهل تسنن ادعا مي‌كنند، هرگز رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله آن‌طور كه در بالا نقل كرديم نماز نمي‌خواند، يعني نماز را از وقتش تأخير نمي‌انداخت. چون رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله از هر كس ديگري عالم‌تر و باخبرتر به احكام دين است و اگر آن‌طور كه آن‌ها مي‌گويند بهتر بـود محمد رسول اللّه صلي‌الله‌عليه‌و‌آله به آن دستور مي‌داد.

مؤلف: اين‌روايات‌نمونه‌اي‌بوداز رواياتي‌كه در اين‌باب‌آمده، وگرنه روايات‌وارده در اين باب‌ازطرق شيعه و سنّي و مخصوصا ازطرق‌ائمه اهل‌البيت عليه‌السلام بسيار زياداست. (1)

مراقبت از عدد نمازها

«وَ الَّذينَ هُمْ عَلي صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ،»

«و آن‌هايند كه نمازهاي خود را از هر منافي محافظت مي‌كنند.» (9 / مؤمنون)

اين‌كه فرمود: نماز را محافظت مي‌كنند، قرينه اين است كه مراد محافظت از عدد

1- الميزان ، ج 5 ، ص 100.

مراقبت از عدد نمازها (103)

است، پس مؤمنين محافظت دارند كه يكي از نمازهايشان فوت نشود ودائما مراقب آنند. حق ايمان هم همين است كه مؤمنين را به چنين مراقبتي بخواند.

در تفسيــر قمــي در ذيــل آيــه «وَ الَّــذيــنَ هُـمْ عَلـي صَلَـواتِهِمْ يُحافِظُونَ،» گفتــه: يعنــي اوقــات نمــاز و حــــدودش را حفــــظ مي‌كننــــد.

و در كافي به اسناد خود از فضيل روايت كرده كه مي‌گويد از حضرت باقر عليه‌السلام پرسيدم منظور از آيه «الَّذينَ هُمْ عَلي صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ،» چيست؟ فرمود: مقصود نمــازهــاي واجب اسـت، آن‌گـاه پـرسيـدم منظـور از آيـه «الَّـذيــنَ هُـمْ عَلي صَلَواتِهِمْ دائِمُونَ،» (23 / معـارج) چيسـت؟ فــرمــود: نمـــازهــاي نـافلــه اســت. (1)

1- الـــــــميـــــزان ، ج 15 ، ص 12 .

(104) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

شرايط مهم انجام نماز

«يااَيُّهَــاالَّــذينَ آمَنُــوا لاتَقْـرَبُــوا الصَّلوةَ وَ اَنْتُمْ سُكاري حَتّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُبا اِلاّ عابِري سَبيلٍ حَتّي تَغْتَسِلُوا وَ اِنْ كُنْتُمْ مَرْضي اَوْ عَلي سَفَرٍ اَوْ جآءَ اَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ اَوْ لمَسْتُمُ النِّسآءَ فَلَمْ تَجِدُوا مآءً فَتَيَمَّمُوا صَعيدا طَيِّبا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ اَيْـديكُــمْ اِنَّ اللّهَ كانَ عَفُــوّا غَفُـــورا،»

«هان اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، در حال مستي به نماز (مسجد) نزديك نشويد، صبر كنيد تا مستي شما زايل شود، و بفهميد چه مي‌گوييد، و نيز در حال جنابت به نماز (مسجد) نزديك نشويد، و از آن عبور نكنيد تا غسل كنيد، و اگر بيمـار و يا در راه سفر بـوديد، و يا يكي از شمـا از بيت خلـوت آمده، و بـا زنان

شرايط مهم انجام نماز (105)

تماس جنسـي پيدا كرديد، و بـراي غسل آبي نيـافتيد، با خاك پـاك تيمم كنيـد، يعني دست بـه خاك زده صورت و دو دست خـود را مسح كنيـد، كه خدا بخشنـده آمـرزگـار است.» (43 / نساء)

مراد از كلمه «الصَّلوةَ» مسجد است، براي اين كه مي‌فرمايد در حال جنابت نيز نزديك مشويد، و از آن عبور نكنيد، پس در اين تعبير مجاز به كار رفته، و چون استعمال مجازي مجوز لازم دارد، مجوز در اين كه مسجد را نماز خوانده، جمله: «حَتّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ،» است، چون اگر فرموده بود: در حال مستي نزديك مسجد نشويد، ديگر تعليل آوردن با جمله «حَتّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ،» خيلي مناسب به نظر نمي‌رسيد، و اي بسا اين تعليل معنايي ديگر را مي‌فهماند، كه مقصود گوينده نيست، با اين كه مقصود اين بوده كه بفهماند شما در حال نماز روبروي مقام عظمت و كبريايي خدا قرار داريد، و با رب العالمين سخن مي‌گوييد، پس صلاح نيست كه در اين حال مست باشيد، و عقل خود را با پليدي شراب باطل كنيد، و نفهميد چه مي‌گوئيد.

و اين معنا بطوري كه ملاحظه مي‌كنيد، اقتضا مي‌كند بفرمايد در حال مستي به نماز

(106) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

نزديك نشويد، وليكن از آنجايي كه به حسب سنت بيشتر نمازها در مسجد واقع مي‌شود، تا به جماعت انجام شود، ولي چون اين نيز منظور بوده كه احكام جنب وداخل مسجد شدن او نيز بيان شود،لذا براي اين كه مطلب را باكوتاه‌ترين عبارت بيان كرده باشد، فرمود: در حالي كه مستيد نزديك به نماز نشويد تا بفهميد چه مي‌گوئيد، در حال جنابت نيز نزديك نشويد، و عبور مكنيد، تا آنكه غسل كنيد... و بنابراين، پس همان طور كه گفتيم جمله «حَتّي تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ،» در مقام اين است كه نهي از شرب خمر به طوري كه مستيش تا حال نماز باقي بماند را تعليل كند، و بفرمايد: اگر ما شما را از شراب نهي كرديم، غايت و هدفمان اين بود كه در نماز بفهميد چه مي‌گوييد، پس كلمه «حَتّــي» در جمله نامبــرده براي افاده غايت و علت است، نه براي مـرزبنــدي حكـم. (1)

1- الميزان ، ج 4 ، ص 569.

شرايط مهم انجام نماز (107)

خشوع در نماز

«اَلَّـذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ،»

«مــؤمنيــن همــان هــايند كه در نمــاز خــاضــع و خــاشعنــد.» (2 / مؤمنون)

«خُشُوع» به معناي تأثير خاصي است كه به افراد مقهور دست مي‌دهد، افرادي كه در برابر سلطاني قاهر قرار گرفته‌اند، به طوري كه تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جاي ديگر قطع مي‌شود، و ظاهرا اين حالت حالتي است دروني كه با نوعي عنايت، به اعضاء و جوارح نيز نسبت داده مي‌شود، مانند كلام رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله به طوري كه روايت شده - در باره شخصي كه در نمازش با ريش خود بازي مي‌كرد فرمود: اگر دلش داراي

(108) نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث

خشوع مي‌بود جوارحش نيز خاشع مي‌شد. و نيز مانند كلام خداي تعالي كه مي‌فرمايد: «...وَ خَشَعَتِ الاَْصْواتُ لِلرَّحْمنِ...،» (108 / طه) كه خشوع را به صوت نسبت داده است.

اين آيه اوصاف مؤمنين را مي‌شمارد، اوصاف ايماني كه زنده وفعال باشد، و آثار خود را داشته باشد، تا غرض مطلوب از آن حاصل شود. و آن اثر فلاح و رستگاري است كه دارنده چنين ايماني نماز را بپا مي‌دارد، چون نماز عبارت است از توجه كسي كه جز فقر و ذلت ندارد به درگاه عظمت و كبريايي ومنبع عزت و بهاي الهي.

و لازمه چنين توجهي اين است كه: نمازگزار متوجه به چنين مقامي، مستغرق در ذلت و خواري گشته ودلش را از هر چيزي كه او را از قصد و هدفش باز مي‌دارد بركند.

آري، شخص فقيري كه فقرش نه تنها از جهت درهم و دينار است، بلكه سراپاي ذاتش را گرفته وقتي در برابر غنيي قرار مي‌گيرد كه غنايش را به هيچ مقياس نمي‌توان اندازه گرفت، چه مي‌كند؟ و ذليل وقتي متوجه عزت مطلقه مي‌گـردد، عـزتـي كـه آميختـه با ذلت و خــواري نيست، چـه حالتي از خود نشان مي‌دهد ؟

و اين همان معنايي است كه كتاب كافي و ديگران آورده‌اند كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله در گفتگويش با حارثه بن نعمان فرمود: براي هر حقي حقيقتي، و براي هر صواب نوري است...! ايمان به خدا هم وقتي اثر خود را مي‌بخشد و آدمي را به اعمال صالح و صفات پسنديده نفساني از قبيل خشيت و خشوع و اخلاص و امثال آن مي‌كشاند كه انگيزه‌هاي