صد و ده پرسش

صد و ده پرسش0%

صد و ده پرسش نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

صد و ده پرسش

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید محمد علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 37278
دانلود: 3736

توضیحات:

صد و ده پرسش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37278 / دانلود: 3736
اندازه اندازه اندازه
صد و ده پرسش

صد و ده پرسش

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

( پرسش شصت و هشتم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظله العالی.

السلام علیکم ورحمه‌الله وبرکاته، 1 ـ خواهشمند است بفرمائید جواب خباریّین چیست که می گویند تقلید واجب نیست؟ رأی مبارک و عقیده ی شما درباره ی آنها و شیخیّه چیست؟

2 ـ شخصی می گوید: باید هر مسلمان تابع پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمّه عليهم‌السلام باشد و به هر کس که آنها او را در حوادث واقعه ارجاع دادند مراجعه کند و هر فردی باید علم داشته باشد که امام عليهم‌السلام او را امر به تقلید کرده که از چه کسی باید تقلید نماید و الاّ تقلیدش کورکورانه و اعمالش باطل خواهد بود و می گوید: ادلّه ای که مجتهدین برای اثبات مرام خود آورده اند بی اصل و پایه است، پنج دلیل آنان را نقل می کند و به خیال خود ردّ می نماید سپس دوازده دلیل بر عدم جواز اجتهاد به زعم خود می آورد.

خواهشمند است آنچه از معصومین عليهم‌السلام درباره ی صحّت اجتهاد و لزوم تقلید از مجتهد رسیده مرقوم فرمائید. عبدالکریم سلامت

«بسمه تعالی شأنه»

الحمد لله الّذی هدانا لهذا وما کنّا لنهتدی لو لا أن هدانا الله.

جواب 1 : اخباریّین تصوّر می کنند تقلید عمل به ظن است که بر حسب روایات ممنوع است، و تصوّر می کنند مجتهد به حدس و نظر خود فتوی می دهد که نیز

بر حسب روایات ممنوع است، و تصوّر می کنند همه ی روایات در کتب حدیث درست و صحیح است و در شبهات وجوبیّه احتیاط را واجب می دانند چون درس نخوانده اند در اشتباه واقع شده اند زیرا تقلید عمل به حجّت شرعیّه است که بر حسب روایات لازم است.

و نیز مجتهد بر طبق ادله ی شرعیّه که قرآن و حدیث آنها را ثابت کرده رفتار می کند و بر حسب روایات باید چنین رفتار نمود و نیز مجتهد به روایت غیر معتبر عمل نمی کند و مجرد نقل روایت در کتب حدیث را موجب اعتبار نمی داند.

و نیز مجتهد در موارد شبهات بر طبق قواعد و قانون کلّی که از قرآن و اهل بیت عصمت سلام الله علیهم رسیده است رفتار می کند و احتیاط را واجب نمی داند (1) .

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) دو فرقه از شیعه، بنام اصولی و اخباری می باشند. اولی تقلید از مجتهد را لازم می داند و دومی تقلید را جائز نمی داند، صاحب روضات الجنات در ذیل شرح حال محمد امین استرآبادی فرق بین اصولی و اخباری را نقل می کند:

من الفروق المنتهیه الی حد الاربعین بین جماعه المجتهدین (الاصولیین) والاخباریین....

1 ـ انّ المجتهدین یوجبون الاجتهادعینا أو تخییراً، والاخباریون یحرمونه ویوجبون الاخذ بالروایه عن المعصوم عليه‌السلام .

2 ـ انّهم یقولون: ان الدله عندنا أربعه: الکتاب، والسنه، والاجماع، ودلیل العقل، والاخباریون لا یقولون الا بالاولین، بل بعضهم یقتصر علی الثانی.

3 ـ انّهم یجوّزون العلم بالظنون فی نفس الحکم الشرعی، والاخباریون لا یعولون الا علی العلم الا أن العلم عندهم قطعی واقعی وعادی و اصلی وهو ما وصل عن المعصوم ثابتاً ولم یجز فیه الخطأ عاده.

4 ـ انّهم ینوّعون الاحادیث الی الاربعه المشهوره، والاخباریون الی صحیح و ضعیف.

5 ـ انّهم یفسّرون الاربعه بما ذکروه، والاخباریون یفسرون « الصحیح » بالمحفوف بالقرائن التی توجب العلم بالصدور عن المعصوم و «الضعیف» بما عدا ذلک.

6 ـ انّهم یحصرون الرعیه حینئذ فی صنفین: مجتهد و مقلّد، والاخباریّون یقولون: الرعیه کلها مقلّده للمعصوم عليهم‌السلام ولا یجوز لهم الرجوع الی المجتهد بغیر حدیث صحیح صریح.

7 ـ انّهم یوجبون تحصیل درجه الاجتهاد فی زمان الغیبه، والاخذ عن المعصوم فی زمن حضوره، والاخباریون یوجبون الاخذ عنه مطلقاً وان کان بالواسطه.

8 ـ انّهم لا یجوّزون لا حدا لفتیا ولا سائر الامور الحسبیه الامع الاجتهاد، والاخباریون یجوزونها للرواه عن المعصومین المطلعین علی احکامهم.

9 ـ انهم یقولون: ان المجتهد المطلق عالم بجمیع احکام الدین بالملکه، والاخباریون یقولون: لا عالم بجمیع احکام الله الا المعصوم عليهم‌السلام .

10 ـ انّهم یشترطون فی درجه الاستنباط علوماً شتی اهمها عندهم علم اصول الفقه، والاخباریون لا یشترطون الا المعرفه باصطلاحات اهل بیت العصمه عليه‌السلام مع معرفه کون الخبر غیر معارض بمثله، ولا یجوزون الرجوع الی الاصول المأخوذه عن کتب العامه.

11 ـ انّهم یعملون فی مقام الترجیح بین الاخبار المتعارضه بکل ما اوجب الظن الاجتهادی، والاخباریون لا یعملون الا بالمرجّحات المنصوصه عنهم عليه‌السلام .

12 ـ انّهم یعملون بجمیع ظواهر الالفاظ المظنونه الدلاله عندهم من الکتاب والسنه وبالعمومات والاطلاقات المستفاده منهما بحکم المظنه، مثل عموم « اوفوا بالعقود » وقوله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم « لا ضرر ولا ضرار فی الاسلام » و « علی الید ما أخذت حتی تؤدی » وکذا بالملازمات المختلف فیها، مثل المفاهیم الموافقه والمخالفه والاقتضاءات المختلف فی شأنها، مثل ان الامر بالشیء یستلزم النهی عن الضدا الخاص، أو لا حکم للامر فی صوره اجتماعه مع النهی، أو العام المخصص حجه فی الباقی وأمثال ذلک، فیجعلونها قواعد کلیه یرجعون الیها فی موارد الشکوک. والاخباریون لا یعملون الا بما هو مقطوعه الدلاله عندهم من الایات المحکمه والاحادیث الصریحه الغیر المشتبهه حالها وان کانت من جمله العمومات مثل قولهم عليه‌السلام « اذا اختلط الحلال بالحرام غلب الحرام » و قولهم عليهم‌السلام « کل شیء فیه حلال وحرام فهو لک حلال حتی تعرف الحرام بعینه فتدعه » وقولهم عليهم‌السلام « الشک بعد الانصراف لا یلتفت الیه » وقولهم عليهم‌السلام ، 1 ـ « لا تنقض الیقین بالشک » فیما هو من قبیل الموضوعات دون الاحکام، کما عرفت فی الجواب عن السؤال الاول انهم ینزلون قولهم عليه‌السلام « انّما علینا أن نلقی الیکم الاصول وعلیکم أن تفرّعوا » علی ما کان من قبیل استخراج الصور الجزئیه عن أمثال هذه القواعد.

13 ـ انّ الغالب منهم یقولون بقاعده التسامح فی ادله السنن والکراهه، والاخباریون لا یفرقون بین الاحکام الخمسه.

14 ـ انّ أغلبهم لا یجوّزون تقلید المیت، ولکن الاخباریین یجوزونه ویقولون: ذهبت العامه الی العمل بالظن المتعلق بنفس أحکامه تعالی أو بعدمها والی دوام العمل بظنون اربعه من مجتهدیهم دون غیرهم من المجتهدین الاقدمین، والمجتهدون منا وافقوا العامه فی المقام الاول وخالفوهم فی المقام الثانی، فقالوا: « قول المیت ـ ای ظنه ـ کالمیت ». مع ان الحق لا یتغیر بالموت والحیاه والا فیلزم احد امرین: اما الاعتراف بأن مظنونات المجتهدین کانت من قبل انفسهم ولیست من شریعه محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او الالتزام بان حلاله وحرامه لا یستمر ان الی یوم القیمه، مع انه من جمله ضروریات هذا الدین.

15 ـ انّهم یجوّزون الاخذ بظاهر الکتاب، بل یرجحونه علی ظاهر الخبر ف والاخباریون لا یجوزون الاخذ الا بما ورد تفسیره عنهم عليهم‌السلام .

16 ـ انّهم یعتقدون کون المجتهد مثاباً وان اخطأ، والاخباریون یقولون: بل هو مأثوم مطلقاً اذا حکم فی شیء بغیر خبر صحیح صریح.

17 ـ انّهم یعملون بأصاله الاباحه او البراءه فیما لا نص فیه، والاخباریون یأخذون بطریقه الاحتیاط.

18 ـ انّهم لا یجوّزون اخذ العقائد من القرآن واخبار الاحاد بخلاف الاحکام الفرعیه والاخباریون یقولون بعکس ذلک.

19 ـ انّهم یجوّزون الاختلاف فی الاحکام الاجتهادیه ولا یخطئون من یقول بخلاف الواقع فی المسائل الفروعیه، والاخباریون لا یجوزون ذلک ویفسقون من قال بالخلاف وان وافق اعتقاده بمقتضی اجتهاده.

20 ـ انّهم لا یجوّزون الرجوع الی غیر المعصوم فیما خفی نصه، والاخباریون یجوزون طلب الحدیث ولو من عامی.

21 ـ انّهم لا یجوّزون المصیر الی القول الشاذ الذی لا قائل به وان کان علیه دلیل واضح، والاخباریون یتبعون الدلیل دون القائل.

22 ـ انّهم لا یطلقون الثقه الا علی الامامی العادل الضابط، والاخباریون یکتفون فی الوثاقه بالمأمونیه من الکذب.

23 ـ انّهم یقولون بوجوب اطاعه المجتهد مثل الامام عليه‌السلام ، والاخباریون لا یوجبونها.

24 ـ انّهم یرجّحون الدیل بأصاله البراءه، بخلاف الاخباریّین.

25 ـ ان أکثرهم یجوزون العمل بالاجماع المنقول ولو کان فی کلمات المتأخرین من الفقهاء بل ومن غیرهم اذا کان موثقاً، بخلاف الاخباریّین.

26 ـ انّهم لا یلتفتون فی الاجماع المحقق الی مخالفه معلوم النسب، والاخباریّون لا یفرقون بین معلوم النسب ومجهوله، ویقولون بعدم تحقق مثل ذلک الاتفاق الذی نقطع بدخول قول المعصوم فیه فلا حجیه للاجماع عندهم مطلقاً.

26 ـ انّهم لا یعتقدون صحه الکتب الاربعه بجمله ما کان فیها، بخلاف الاخباریین.

27 ـ انّهم یجوزون العمل بالاستصحاب مطلقاً، والاخباریون لا یجوزونه الا فیما دل علیه النصوص.

28 ـ انّهم لا یجوزون تأخیر البیان عن وقت الحاجه لقبحه، والاخباریون بعضهم یجوزونه، مثل الفاضل الاسترآبادی فی « الفوائد المدنیه ».

روضات الجنات ج 1 ص 127 الی 130

طرفداران اجتهاد باصطلاح علماء اصول جواب اخباری ها را داده اند، آقا باقر وحید بهبهانی بحث مستدلی نموده جواب علماء اخباری را داده است برای تحقیق به کتاب « تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام » فصل 11 ص 310، و « کتاب الشیعه و فنون الاسلام » فصل 5 ص 95 تألیف آیت الله سید حسن صدر، و کتاب وحید بهبهانی تألیف آقای دوانی، مراجعه شود.

وامّا شیخیّه واخباریّه مادام که منکر ضروری از عقائد اسلام نباشند محکوم به طهارت و طاهر می باشند و چنانچه مشکوک باشند باز حکم به طهارتشان می شود.

جواب 2 : علماء و مجتهدین شیعه ی اثنا عشریّه فقط تبعیّت از قرآن و احادیث می نمایند حتّی اجماع و دلیل عقل را اگر کاشف قطعی از فرمایش معصوم عليهم‌السلام نباشد ترتیب اثر نمی دهند و آن شخص چون درس نخوانده این سخن ها را که مقداری از آنها بدگوئی است (ولا یحیق المکر السّیء الاّ بأهله) گفته است و بی نصیب از قوّه ی الهیّه و نوری که «یقذفه الله فی قلب من یشاء» می باشد، و امّا کسی که زحمت کشیده و درس خوانده و با استمداد از مقام ولایت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در نتیجه ی جد و جهد اجتهاد را به دست آورده او می فهمد و می بیند و می داند.

وله الحمد والشکر ـ محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

( پرسش شصت و نهم )

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظلّه العالی.

به عرض عالی می رساند، 1 ـ اینجانب در مؤسّسات تحقیقاتی کار می کنم و ریش گذاشته ام، به من می گویند ریش گذاشتن و محاسن داشتن تو جهالت است که جای منطق را گرفته، روایت معتبری در حرمت ریش تراشی نیست فقط سیره ی گذشتکان است که ملاک عمل شده، بر اساس این استدلال ماشین و هواپیما سوار شدن و استفاده از تمام وسائل جدید و تمدّن اخیر در سیره ی گذشتگان نبوده، چگونه از آنها استفاده می شود؟ بلکه بر عکس در جنگ صفین افرادی ریش خود را زده بودند و حضرت امیرالمؤمنین عليه‌السلام از این کار ممانعت نفرمودند در صورتی که هرگونه خلاف شرع را حضرت علی عليه‌السلام نهی می فرمودند.

2 ـ چگونه غسل واجب غیر جنابت مانند غسل مس میت و یا غسل مستحبی کفایت از وضوء نمی کند و فقط غسل جنابت کفایت از وضوء می کند، در صورتی که دو غسل در ماهیّت و نحوه ی عمل فرقی ندارند.

اسماعیل نیا

« بسمه تعالی شأنه »

جواب 1 : کفایت می کند صدور نهی در روایت معتبر که از حضرت امام رضا عليه‌السلام رسیده ف ابن ابی نصر بزنطی می گوید « سألته عن الرجل هل یصلح له أن یأخذ من الحیته؟ قال عليه‌السلام أمّا من عارضیه فلا بأس وأمّا من مقدّمهما فلا » .

و نیز صدور امر در روایت از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که فرمودند « حفّوا الشّوارب واعفوا اللبحی » وسیره ی گذشتگان را ملاک عمل قرار دادن به این جهت است که در ارتکاز ذهنشان ضروری بودن حرمت است و چنین ارتکاز ذهنی از زمان صاحب شریعت در اذهان اصحاب معصومین عليهم‌السلام لابدّ است از اینکه از محکمات قول آن بزرگواران بوده و مجرّد سیرهی عملی فعلاً یا ترکاً را مدرک استدلال بر وجوب و حرمت هیچ کس قرار نمی دهد.

بلی سیره ی منتهیه ی به زمان معصوم به لحاظ اینکه ردع نفرموده اند دلیل بر جواز عمل خواهد بود نه وجوب آن پس هیچ گونه نقصی وارد نیست و این گونه نظریّات و استحسانات (استفاده از وسائل جدید) را اگر انسان بخواهد مدرک حکم قرار دهد خود تشریع نموده نه آنکه تابع شریعت بوده به علاوه اینکه در محرمات عدیده ف انحائی استحسانات ولو بر حسب ازمنه و حالات می توان به میان آورد و از زمان قدیم این گونه توهینات و خنده های مسخره بوده است، قرآن مجدید می فرماید ( إِنّ الّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ * وَإِذَا مَرّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ * وَإِذَا انقَلَبُوا إِلَى‏ أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ ) ، و برای این تاریخ، اولاً: مدرک درستی نمی دانم. ثانیاً: آیا ریش خود را از بیخ زده بودند و به کلّی مو را از صورت زائل نموده بودند یا مقدار کمی اگرچه مثلاً به قدر یک نمره گذارده بودند که حضرت امیر عليه‌السلام نهی نفرمودند، پس نتوان استدلال به آن قصّه ی تاریخی نمود.

جواب 2 ـ اولا مسئله اختلافی است و بعضی مانند اینجانب غسل مستحبی را که به دلیل معتبر وارد شده است کافی از وضوء می دانم ولی آنچه دلیل معتبر ندارد نتوان آن را کافی از وضوء دانست، چون آن به عنوان رجائ و احیتاط به جا آورده می شود.

ثانیاً، به چه دلیل می فرمائید دو غسل در ماهیت فرقی ندارند، مجرد وحدت در نحوهی عمل دلالت بر آن ندارد و ممکن است مثلا قصد و نیت فصل و مقوم ماهیت باشد نظیر نماز مستحبی و نماز واجب در صورتی که هر دو دو رکعت باشند.

والله العالم سبحانه ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش هفتادم )

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی المیلانی مد ظله العالی.

پس از عرض سلام و ارادت حسب الامر اولیاء دین که مقرر فرمودند در مشکلات دین به امثال حضرتتان مراجعه نمائیم، خواهشمند است به سؤال های اینجانب جواب مرحمت فرمائید.

س 1 : زنان اجنبیه با امام عليه‌السلام محرمند یا نه؟

س 2 : کتب آسمانی خواندن حضرت علیه عليه‌السلام بعد از سه روز از تولدشان صحّت دارد یا نه؟

س 3 : امام عليه‌السلام آیا عالم است که طفل در رحم مادر پسر است یا دختر؟

س 4 : در مغرب و مشرق در هزاران جا محتضران در حال جان دادن می باشند

و در قبرها مردگان فریاد رس می خواهند، آیا در یک وقت حضرت امیر عليه‌السلام در همه جا حاضر می شوند؟

س 5 : علم دوازده امام عليه‌السلام مساوی است یا فرق دارد؟

تبریز ـ سید محمد موسوی

« بسمه تعالی وله الحمد »

ج 1 : زنان اجنبیه با امامان عليه‌السلام محرم نمی باشند.

ج 2 : نفس قدسیه ی ولایت متصل به عالم لوح محفوظ می شود و آنچه که در آن ثبت و نوشته شده است مشاهده می کند و می خواند (1) .

ج 3 : به تعلیم خداوند متعال می داند.

ج 4 : به قدرت خداوند متعال می توانند و زمان و مکان مزاحمتی با مجرّدات ندارد.

ج 5 : بر حسب روایات عدیده علمشان مساوی است و عقلاً هم برهان قائم بر آن است، و علم مقدّسشان به واسطه ی جنبه ی ولایت کلّیّه ی الهیّه است که در آن وحدت دارند.

والله العالم سبحانه ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) سند قرآن خواندن امیرالمؤمنین علی عليه‌السلام در کتاب بحار طبع کمپانی ج 8 ص 6 و 9 و اثبات الهداه ج 4 ص 489 و علی من المهد الی اللحد ص 24 می باشد.

دانشمند معاصر سید کاظم قزوینی می نویسد دو سؤال مطرح است یک: چگونه کودک سه روزه (علی عليه‌السلام ) سخن گفت؟ دو: چگونه قبل از آنکه قرآن بر پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شود، تلاوت نمود؟

ج 1: قرآن درباره ی عیسی می گوید قوم مریم از او سؤال کردند که چگونه فرزند پیدا کرده ای؟! مریم اشاره به کودک « عیسی عليه‌السلام » کرد به مریم گفتند: چگونه با کودک گاهواره ای سخن بگوئیم؟! ناگهان عیسی عليه‌السلام به سخن در آمد و گفت « انی عبد الله آتانی الکتاب وجعلتنی نبیّا ». منم بنده ی خدا که به من کتاب (انجیل) داد و پیغمبرم نمود. همچنان که ممکن شد کودک گاهواره ای (عیسی) سخن بگوید چه مانع دارد علی عليه‌السلام هم سخن بگوید اگر عیسی، پیغمبر بود علی عليه‌السلام هم خلیفه و وصی پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود. برای خدای قادر و توانا مشکل نیست طفل شیرخوار را به سخن در آورد.

ج 2: قرآن می گوید: « انّا انزلناه فی لیله القدر »، ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و ما مسلمانان می دانیم که قرآن بر پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ظرف 23 سال نازل گردید. از روز بعثت تا یک روز قبل از رحلت آن حضرت پس معنای « انا انزلناه فی لیله القدر » چیست؟ روایات متواتر از اهل بیت عليه‌السلام رسیده که قرآن یک جا به آسمان دنیا در شب قدر نازل شد، سپس از آسمان دنیا در مدت 23 سال تدریجاً به پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل گردید. بنابراین قرآن قبل از بعثت پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آسمان دنیا نازل گدریده بود، و کودکی را که خداوند مولد او را در کعبه قرار داد، به قدرت خود زبان او را هم روز ولادت گویا نمود، تا قرآن موجود در آسمان دنیا را به الهام خداوند تلاوت کند (علی من المهد الی اللحد ص 24).

ان یکن یجعل لله البنون

وتعالی الله عما یصفون

فولید البیت أخری أن یکون

لولی البیت یدعی ولداً

لا عزیر لا ولا ابن مریم

در مرتبه ی علی نه چونست و نه چند

در خانه ی حق زاده زهی قدر بلند

هر لا ولدی که خانه زادی دارد

شایسته بود که باشد او را فرزند

( پرسش هفتاد و یکم )

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظله العالی.

به عرض مبارک می رساند در کشتار گاههای بزرگ دنیا که روزانه تعداد کثیری گوسفند، بز، گاو و شتر در کنار هم ذبح می شوند این حیوانات به محض اینکه داخل در محوطه ی کشتار گاه شدند و خود را در معرض خطر دیدند متوحّش و مضطرب شده و غالباً حیوانات بزرگ در مقابل کارگران سلاخ مقاومت کرده و در صورتی که بتوانند فرار می کنند و برخی اوقات سبب خطراتی برای اطرافیان می شوند.

به علاوه وقتی حیوان می ترسد سمومی در بدن او ترشح می شود که در گوشت باقی می ماند و مصرف چنین گوشت هایی موافق با موازین بهداشتی نیست، از طرف دیگر آنچه از نظر اخلاقی مهم تر است اینکه حس ترحم و شفقت نسبت به حیوانات که از احساسات عالیه بشری سرچشمه گرفته و از طرف پیشوایان مذهبی هم تأیید و تأکید گردیده به ما حکم می کند. حالیه که این حیوانات از نظر ارتزاق بشر باید ذبح شوند بهتر است به وضعی آنها را کشت که خود متوجه نگردیده و درد و زنج و عذابی را بیهوده تحمل نکنند، به این جهت امروزه دستگاه الکتریکی مخصوص (بنام الکتروشوک) ساخته اند که به وسیله ی آن دام ها را قبل از آنکه ذبح نمایند با جریان مقدار معین و محدودی برق به حال بیهوشی و خواب موقت برده و سپس در همان حال او را ذبح می کنند، مسلّم است که اثر این بیهوشی موقتی و در حدود یک دقیقه است و چنانچه در این مدت عمل ذبح انجام نشود حیوان مجددا سر پا ایستاده و به زندگی خود ادامه می دهد یعنی در حقیقت این عمل موجب قطع حیات او نمی شود و تمام آثار حیات از قبیل حرکت قلب و تنفّس به حال خود باقی است.

با عرض توضیحات فوق از حضرت مستطاب عالی تقاضا دارد نظر و فتوای خودتان را از لحاظ موازین شرع انور اسلام در مورد به کار بردن این دستگاه در کشتارگاههای اسلامی مرقوم فرمائید که موجب کمال تشکّر و امتنان خواهد بود. با تقدیم احترامات فائقه.

شهرداری مشهد ـ مدیر عامل سازمان مستقل کشتارگاه

دکتر سید محمود میر سپاسی

شماره 777 تاریخ 15 / 8/ 1342

« بسمه تعالی شأنه »

در صورتی که محض خواب رفتن حیوان باشد که بعد از ذبح دست و پا بزند و شرائط شرعی ملاحظه شود که مسلمان نام خدای متعال را در موقع کشتن بگوید و با آلت آهنی در حالی که حیوان روی به قبله باشد، چهار رگ گردن او را ببرد و خون متعارف از او بیرون آید، اشکالی ندارد. والله العالم

20 / ج 2 / 1383 ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش هفتاد و دوّم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک مرجع عالیقدر آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظله العالی.

پس از عرض سلام و ارادت، آیا بیرون آمدن هیئات و دسته های سینه و زنجیر زنی و مانند آنها در محرّم و غیره در شوارع و طرق اشکال دارد؟

و نیز استعمال آلات لهو از قبیل طبل و دهل برای اعلام عزا و تنبّه بعضی از تعزیه خوانان چگونه است و بر فرض حرمت آیا به اصل عزاداری حرمت استعمال آنها سرایت می کند؟

و نیز سینه زدن و لطمه زدن بر روی و سایر اعضاء که موجب سرخی و سیاهی عضو شود و یا موجب آمدن خون کمی گردد اشکال دارد؟

و آیا شبیه در آوردن و مدّت کمی مردها لباس زنان را پوشیدن جایز است یا خیر؟

زنجان ـ سید حسین ناصری

« بسمه تعالی شأنه »

جواب: با ملاحظه ی آنکه محرّمات شرعیّه در آنها نباشد اهمیّت دارد،

چون عده ای از مردم احساسات دینی و مذهبی شان به واسطه ی آن تحریک شده و عزاداری می کنند (1) .

والله العالم بحقائق الأمور ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش هفتاد و سوّم )

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظله العالی.

چه می فرمائید در این دو مسئله ی شرعیّه:

1 ـ شاربها را بلند گذاشتن، آیا این عمل با آیه ی ( فاتّبعوا ملّه ابراهیم حنیفا ) مغایرت دارد یا خیر؟

2 ـ درباره ی وظیفه ی مقلّدی که مقلّد ان فتوی ندارد در بعضی از مسائل شرعیه و احتیاط واجب هم ندارد که اصطلاحاً احتیاط در فتوی می گویند ولی فتوی به احتیاط داده است.

خواهشمندم فرق احتیاط در فتوی و فتوای باحتیاط را بیان فرمائید.

بیّنوا توجروا « غلامحسین ذاکری نیشابوری »

« بسمه تعالی شأنه »

ج 1 : نداشتن شارب سنت است و تقیّد به ترک سنت و گذاشتن شارب، خلاف شرع است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) مراجع شیعه، در طول تاریخ فتوی به جواز آنچه معظم له قدس‌سره فرموده اند داده اند. رجوع شود به کتاب عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه: علی ربانی خلخالی.

ج 2 : در هر جا نوشته شده این که مکلّف می داند که یکی از دو چیز موضوع حکم است مثل اینکه می داند یکی از دو جامعه نجس است یا یک از دو گوشت میته است یا یکی از دو نفر واجب النفقه است بالاخره در مواردی که علم اجمالی به موضوع حکم باشد فتوی به احتیاط است و در هر جایی که خود مجتهد دلیل حکم شرعی بر او مبیّن نیست احتیاط مطلق است که در آن مسئله اصلاً فتوی ندارد.

والحاصل در هرجا نوشته شد اگر یقین به یکی از دو چیز یا بیشتر دارد احتیاط کند فتوای به احتیاط است و اگر لفظ یقین نبود، احتیاط در فتوی و احتیاط مطلق است.

والله العالم ـ سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش هفتاد و چهارم )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دامت برکاته العالیه.

محترماً به عرض می رساند دوستان به اینجانب می گویند باید هر شخص مکلّفی تقلید نماید.

خواهشمند است بفرمائید چرا تقلید واجب است؟ و از که باید تقلید نمود؟ و چگونه از مجتهدی که اینجانب او را ندیده ام و در شهر دیگری است تقلید نمایم؟

« بسمه تعالی شأنه »

ج : هر شخص متدیّنی که نمی تواند به طوری که سزاوار است احکام شرعیّه را از مدارک آنها به دست آورد، و در زمان غیبت کبری حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء می باشد و دسترسی به آن حضرت برای استفاده از محضرشان را ندارد خود را ناچار می بیند از اینکه تقلید نماید. و این معنای وجوب تقلید است که عقل و فهم مکلّف حکم به آن می کند، و الاّ مسئله ی وجوب تقلید ممکن نیست تقلیدی باشد و تقلید فقط در احکام شرعیه ی عملی است که مربوط به عبادات و معاملات است خواه شخصی باشد یا اجتماعی، و در اصول و معارف دینی و مذهبی بایستی از روی برهان و دلیل عقلی باشد تا یقین و عقیده پیدا کند و در آنها تقلید جا ندارد. و دیدن مجتهد لازم نیست کفایت می کند شناختن او و تقلید نمودن احکام و مسائل را از کتاب و رساله ی او یاد گرفتن و عمل کردن. بلی شناختن مجتهد باید به میزان شرعی باشد. والسّلام علیکم ورحمه‌الله وبرکاته

سید محمد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش هفتاد و پنجم )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور انور حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظله العالی.

پس از عرض سلام و تحیت به آستان مبارک حضرت ثامن الحجج علیهم الصلاه والسلام، معروض می دارد، اینجانب در پاکستان مورد مراجعه و سؤال هایی هستم، آنچه را می دانم جواب می دهم و آنهایی را که نمی دانم به دستور قرآن و اهل بیت عليهم‌السلام به مانند حضرتتان مراجعه نموده می پرسم، اینک ده سؤال به محضرتان فرستاده خواهشمندم با بیان ساده ی قابل فهم عموم و اختصار جواب مرقوم فرمائید، لازلتم ملاذاً لنا، آمین.

س 1 ـ مادران انبیاء وائمه ی معصومین عليهم‌السلام بتول هستند یعنی خون حیض و نفاس می بینند یا خیر؟

2 ـ ائمه ی هداه مهدیّین عليهم‌السلام در آن واحد در امکنه ی متعدّده حاضر و ناظر می باشند یا خیر؟

3 ـ ائمه ی معصومین عليهم‌السلام به اذن خدا و به مشیّت ایزد متعال کار احیاء و اماته و خلق و رزق را انجام می دهند یا خیر؟

4 ـ معجزه فعل انبیاء و ائمه ی طاهرین عليهم‌السلام می باشد، یا فعل خداوند متعال؟

5 ـ تولد ائمه ی معصومین عليهم‌السلام مثل دیگران عادی است یا خیر؟

6 ـ ائمه ی اطهار عليهم‌السلام همیشه طاهر و مطهّر می باشند، یا گاهی متنجّس هم می شوند؟

7 ـ در تشهّد نماز مثل شهادت به رسالت، شهادت به ولایت می شود خواند و آیا اجر و ثواب دارد یا نه؟

8 ـ در عزاداری حضرت سیدالشهداء عليه‌السلام زنجیر زدن که سبب خونریزی شود جایز است یا خیر؟

9 ـ در صفات ثبوتیه ی توحید، صفت خلق و رزق را بیان نکرده اند، وجه آن را بیان فرمائید.

10 ـ آیا به ائمه ی طاهرین عليهم‌السلام نسیان عارض می شود یا خیر؟

پاکستان ـ غلامحسین جعفری

« بسمه تعالی شأنه »

السّلام علیکم وعلی اخواننا المؤمنین ورحمه‌الله وبرکاته:

ج 1 ـ در حضرت صدیقه و حضرت مریم سلام الله علیهما روایت بر این معنی وارد شده است و امّا نسبت به غیر ایشان دلیلی در نظر ندارم.

2 ـ چون عالم تجرّد است پس امکان دارد حضورشان در آن واحد در امکنه ی متعدّده.

3 ـ بستگی به مشیّت خداوند متعال دارد بدین معنی که سبب و واسطه در فیض می باشند که به اصطلاح علمی «ما به الوجود» می باشند و الاّ «فاعل منه الوجود والفیض» خداوند متعال است و احدی شرکت در اعطاء حیات و ممات و غیر ذلک ندارد و مفیض و مؤثّر خداوند متعال است.

4 ـ فعل خداوند متعال است که در دست آنان جاری می سازد.

5 ـ بر حسب احادیث تولّد آنان طور دیگر است.

6 ـ علم آن نزد خودشان است.

7 ـ خلاف احتیاط است.

8 ـ عزاداری به همه ی انحاء آن خوب است مادامی که ضرر عقلائی که موجب خطر است نباشد.

9 ـ تمام صفات مندرج در عدل است چون عدل یک معنای مطلق و عام دارد (1) .

10 ـ بر حسب برهان عارض نمی شود، والله العالم بحقایق الامور.

سید محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) صفات خداوند متعال بر دو نوع می باشند: الف: صفات ذات، صفات ذات آن صفاتی می باشند که هیچ گاه پروردگار متعال را به نقیض آنها نتوان توصیف نمود، به عبارت دیگر، صفاتی را که هرگز نتوان از حضرت احدیت سلب نمود مانند علم و قدرت ف حیات و اینها صفات ذاتیه می باشند، و صفات ذات نیز بر دو قسمند 1 ـ صفات ثبوتیه (که برگشت آنها به کمالات وجودی است) 2 ـ صفات سلبیه (که برگشت آنها به عدم است).

ب: صفات فعل: صفات فعل آن صفاتی می باشند که پروردگار متعال در حالی به آن متصف می گردد و در حال دیگر به نقیض آن، مانند خلق کردن و آفریدن، رزق و روزی دادن، مثلا می گوئیم خداوند متعال فلان چیز را خلق نمود و فلان چیز را خلق ننمود، به فلان شخص ثروت داد و به دیگری مرحمت نفرمود: تؤتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء وتعز من تشاء وتذل من تشاء» همه صفات فعل می باشند که خارج از ذاتند، با این توضیح روشن می گردد که چرا خالقیت و رازقیت را که از صفات فعل می باشند در ضمن صفات ثبوتیه ی ذاتیه نیاورده اند، البته می توان صفات ذات را مندرج در توحید و صفات فعل را مندرج در عدل دانست.