صد و ده پرسش

صد و ده پرسش0%

صد و ده پرسش نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

صد و ده پرسش

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید محمد علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 37258
دانلود: 3736

توضیحات:

صد و ده پرسش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37258 / دانلود: 3736
اندازه اندازه اندازه
صد و ده پرسش

صد و ده پرسش

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

( پرسش هفتم )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای میلانی ادام الله وجوده السّامی.

چه می فرمائید در مسائلی چند که در ذیل مسطور است و به حسب فحوای آیات قرآن مجید و احادیث معتبره ی معصومین عليهم‌السلام چه حکم دارند؟ و چگونه به آنها اعتقاد باید داشت؟

مسئله اول : آیا سرور کائنات حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام سردار جمیع انبیاء و رسل ما سلف می باشند و آیا جامع همه ی کمالات و معجزات انبیاء گذشته بلکه بیش از آن و بالاتر کمالات داشته اند یا نه؟

سؤال دوم : آیا پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام قوه ی بشری داشتند؟ و آیا در بشریت بر همه ی انسان ها فایق و ارفع و اعلا بودند؟ و آیا علاوه از بشریّت و خواصّ و لوازم آن در فطرت و خلقت از قسم اوّلی نوری و خواصّ و لوازم آن به آنان خصوصیّات و کمالاتی عطا شده که به غیر از ایشان از جن و ملک و مخلوقات دیگر جهان آن خصوصیّات و کمالات عطا نشده؟ و آیا بر همه ی موجودات عالم برتری و حکومت و سرداری دارند؟

سؤال سوم : شک نیست که خلق کردن و رزق دادن و حیات و ممات و امثال آنها مخصوص ذات احدیت است و هیچ کس بالذات قدرت ندارد این کارها را انجام دهد، آیا این امور را ربّ العزّه خود انجام می دهد؟ یا برای این کارها ملائکه ای را موکل فرموده که انجام دهند؟

سؤال چهارم : آیا مانند ملائکه و انبیاء گذشته خداوند متعال به حضرت پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام هم امر خلق کردن و رزق دادن و حیات و ممات را مرحمت فرموده؟ و آیا آن امور را انجام داده اند یا نه؟

سؤال پنجم : شک نیست که معجزات و کراماتی که از انبیاء و ائمه و اوصیاء عليهم‌السلام صادر شده به قدرت و امر خداوند متعال است، آیا در همه ی اوقات قدرت معجزه دارند و یا مختصّ به وقت ضرورت است که خداوند معجزه و کرامت را به وسیله ی آنان ظاهر می فرماید و ایشان در غیر وقت ضرورت مانند سایرین سفر الید می باشند، و آیا این معجزات را می توانند به خود منتسب نمایند هم چنانکه آصف بن برخیا به حضرت سلیمان عرض کرد ( أنا آتیک به قبل أن یرتدّ الیک طرفک ) و یا مقام نبوّت و امامت را شایسته ی چنین انتساب به خود نیست؟

سؤال ششم : آیا پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام عالم به علم غیب و علم ما کان و ما یکون می باشند یا نه؟ و آیا کسی می تواند حدود و مقدار علم آنان را بداند یا بفهمد و بگوید که فلان مقدار می دانستند و فلان مقدار نمی دانستند؟

سؤال هفتم : آیا استمداد از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام جایز است که بگوید یا رسول الله، یا امیرالمؤمنین یا فاطمه و یا حسن و یا حسین و یا امام العصر والزّمان؟ و یا آنکه بگوید : یا محمد یا علی انصرافی فانّکما ناصران واکفیانی فانّکما کافیان ؟ و آیا آنان می توانند نصرت و مدد و یاری کنند؟ و آیا وجود نوری ایشان که قبل از خلقت بشری بوده حال هم موجود است؟

سؤال هشتم : آیا انبیاء مرسل و ائمه ی هدی عليهم‌السلام از ولادت تا وفات از گناهان کبیره و صغیره (عمداً و سهواً) مصون و محفوظ بوده اند؟ و آیا ایشان سهو و نسیان و فراموشی داشتند؟ و حکم کسی که بگوید از آنان گناهان صغیره صادر شده و یا آنکه بگوید ایشان سهو و نسیان و فراموشی داشتند چیست؟

پاکستان ـ غلام حیدر

جواب اوّل : بلی سرور کائنات حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (1) و ائمه ی هدی عليهم‌السلام سردار رسل ما سلف و جامع همه ی کمالات و معجزات پیامبران گذشته بوده اند بلکه بالاتر از آن هم کمالات داشته اند به دلیل معجزات متواتره ی از آنان در حال حیات ظاهری و بعد از مردن آنان و سخنان پر حکمت و پر مغزی که از حضراتشان صادر شده و اگر آن سخنان و معجزات را با سخنان و معجزات سایر پیامبران بسنجیم یقین می کنیم که کمالات پیامبر خاتم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی هدی عليهم‌السلام از همه ی پیامبران گذشته بالاتر و برتر بوده است.

جواب دوّم : علاوه بر این که در بشریت و خواص آن فائق و برتر بر همه بوده اند، کمالات و فضائلی داشتند که هیچ مخلوقی به پایه ی آنان در خصوصیّات و کمالات نمی رسد زیرا مربّی و معلّم انس و جنّ و ملائکه بوده اند پس باید از همه بالاتر و برتر باشند تا این مقام (معلّم و مربّی) شامخ عالی را داشته باشند (2) چون خلقت اجسام اینها از عالمی است که ارواح سایر مردم از آن عالم است (3) پس مقام وحی آنها بالاتر از آن عالم است و بر ما سوی الله (بر همه ی مخلوقات) برتری دارند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) قال علی عليه‌السلام «اختاره من شجره الانبیاء ومشکاه الضیاء ذؤابه العلیاء وسره البطحاء ومصابیح الظلمه وینابیع الحکمه» خطبه 108 نهج البلاغه، خداوند رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر گزید از شجره ی پیامبران متبلور نورانی از خاندانی بلند مرتبه و اصیل مکه که روشنفکر و راهنمای سر گردانان در تاریکی (و جهل) و سر چشمه ی حکمت و دانش بودند.

(2) قال علی عليه‌السلام : «نحن شجره النبوه ومحط الرساله ومختلف الملائکه ومعادن العلم وینابیع الحکمه» خطبه ی 109 نهج البلاغه، ما (اهل بیت) از شجره ی نبوت و از خاندانی هستیم که مقام والای رسالت در آنها بود و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بود و ما معدن علم و دانش و سرچشمه ی جوشان حکمت ها می باشیم.

(3) کافی کتاب الایمان والکفر باب طینه المؤمن والکافر حدیث 1 و 4.

جواب سوّم : خلق کردن و رزق دادن و حیات و ممات و امثال اینها به مشیت الهی انجام می گیرد دست خدا بسته نیست ( بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ ) (1) وجود ملائکه ای که موکّل به این امور باشند نقصی در قدرت خداوند متعال نیست البته به وسیله ی ملائکه هم این کارها انجام می گیرد و اشیاء را مبدء متعال ایجاد می کند به اراده، و اسبابی هم قرار داده و از آن جمله ملائکه اند ولی در تمام این احوال احتیاجی به اسباب ندارد و بودن اسباب به واسطه ی احتیاج مسبّبات است به آن اسباب که بدون آنها قابلیت وجود ندارند و الا در قدرت ربّ العزّه نقصی نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) المائده: 64.

جواب چهارم : بر حسب امر الهی می توانند این کارها را (خلق کردن و رزق دادن و حیات و ممات) پیامبران و ائمه ی هدی عليهم‌السلام انجام دهند اما همه به اذن خدا است چنانکه خداوند از قول حضرت عیسی عليه‌السلام می فرماید: ( وَأُحْيِي الْمَوْتَى‏ بِإِذْنِ اللّهِ ) و نیز حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام گاو مرده ی پیر زن فقیری را زنده فرمود باذن خداوند متعال، و از سایر ائمه عليهم‌السلام نیز نقل شده معجزاتی و همه ی آنها با اذن خداوند مانعی ندارد انجام گردد.

جواب پنجم : معجزات صادره از پیغمبران عليهم‌السلام فقط باذن و اراده ی خداوند متعال است ( وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلّا بِإِذْنِ اللّهِ ) و این معجزات و کرامات به قدرت خدا است که به دست آنها جاری می گردد و بدون اراده و مشیت الهی انجام نمی گردد و به پیغمبر ما صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرماید: ( قُلْ إِنّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ) و می فرماید ( هَلْ كُنتُ إِلّا بَشَراً رَسُولاً ) و نسبت معجزه به پیغمبران و امامان عليهم‌السلام باعتبار این است که ظهور معجزه و خارق العاده بدست آنها جاری گردیده و باین اعتبار نسبت معجزه به آنان عیب ندارد و ظهور معجزه بدست پیغمبر و امام منحصر به وقت ضرورت نیست، فقط بسته به مشیّت خداوند متعال است و در موقع غیر ضرورت هم قدرت و استعداد اعجاز را دارند.

جواب ششم : به موجب آیات و روایات خداوند علم غیب را به پیغمبر ما صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اعطا فرموده و آن حضرت هم به اوصیاء خود عليهم‌السلام تعلیم داده و علاوه ائمه ی هدی عليهم‌السلام می توانند به موجب روایات کثیره از خداوند الهام بگیرند به وسیله ی (روح) که در شب قدر نازل می گردد، و گاهی امام او را نمی بیند ولی سخن او را می شنود و الهام می گیرد که یکی از فرقهایی که در بعض روایات است این است که بین امام و پیغمبريه‌السلام همین فرق است که پیغمبريه‌السلام ملک را می بیند و صدای او را می شنود ولی امام صدای او را می شنود (1)، البتّه کسی را نمی رسد که اندازه و مقدار علم آن حضرت و امامان عليهم‌السلام را تعیین کند.

جواب هفتم : استمداد و ندا کردن باسماء طیبه ی پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی معصومین عليهم‌السلام و یا ولی عصر روحی لتراب مقدمه الفداء اشکال ندارد چون صدای ما به آنها می رسد، یاری خواستن و نصرت از آنان باعتبار این که سبب و وسیله اند و از خدا می خواهند که حاجت و یاری کسی که از آنان حاجت و یاری خواسته خدا بر آورد، و کلمات یا محمد یا علی یا علی یا محمد انصرانی فانکما ناصران هیچ اشکال ندارد، همان طوری که در کارهای روزمره ی خود از همنوعان خود مدد و یاری می طلبیم و منافاتی ندارد که ما خدا را مؤثر حقیقی بدانیم چون اینها را به عنوان وسائط و وسائل می و فرق اینها با سایر مردگان این است که اینان مرتبت و شرافت نزد خداوند متعال دارند و مانند سایر مردگان نیستند و نزد پروردگار زنده اند و روزی می خورند ( بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبّهِمْ يُرْزَقُونَ ) صدای ما به آنان می رسد ولی مردگان دیگر این طور نیستند و این قابلیّت را ندارند و حضرت ولی عصر روحی لتراب مقدمه الفداء زنده اند و اگر انسان در این موارد توجّه به خداوند نماید و رفع گرفتاری خود را چنان که خود آنان نیز دستور فرموده اند از خدا بخواهد بهتر است با توسّل به آنها، و وجود نوری آنان چنان که بوده هست (و خواهد بود).

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) عن محمد بن مسلم قال: «ذکر المحدث عند ابی عبدالله عليه‌السلام فقال انه یسمع الصوت و لا یری الشخص (کافی ج 1 ص 213) باب أن الائمه عليهم‌السلام محدثون .

جواب هشتم : انبیاء و ائمه عليهم‌السلام از گناهان کبیره و صغیره (1) و سهو و خطا و نسیان (فراموشی) مصون اند و الاّ اعتباری به گفته ی آنها نباشد و این شخصیت و قابلیت است که خدا آنها را از دیگران جدا کرده و آنان را پیشوا و مقتدای مردم قرار داده، آیات قرآن مجید و روایات و دلائل عقلی بر این قسمت فراوان است باید به آن دلائل مراجعه فرمایید و در کتب کلامیه علماء اعلام نوشته اند. (2) و هیچ کس از شیعه نسبت گناه صغیره به انبیاء و ائمه نداده است فقط بعضی سهو را نسبت داده اند ولی در این نسبت خود سهو کرده اند.

والعلم عند الله. المیلانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) علامه طباطبایی می نویسد پیغمبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باید به صفت عصمت متصف باشد یعنی در گرفتن (وحی) از جانب خدا و در نگهداری و رسانیدن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصیت (تخلف از قانون خود) نکند زیرا چنانکه گذشت تلقی (وحی) و حفظ و تبلیغ آن سه رکن هدایت تکوینی می باشند و خطا در تکوین معنی ندارد، گذشته از اینکه معصیت و تخلف از مؤدای دعوت و تبلیغ خود، عملی است به ضد دعوت و موجب سلب وثوق و اطمینان مردم است، از راستی و درستی دعوت و در نتیجه غرض و هدف دعوت را تباه می کند (شیعه در اسلام ص 183).

(2) درباره ی عصمت پیامبران و امامان عليهم‌السلام ، علماء علم کلام مذاهب اسلامی بحث کرده اند و فخر رازی (صاحب تفسیر) کتابی بنام (عصمه الانبیاء) نوشته و آراء دانشمندان و صاحبان مذاهب را نقل می کند تا می رسد به اعتقاد شیعه می گوید (انه لا یجوز علیهم (الانبیاء) الکبیره ولا الصغیره لا بالعمد ولا بالتأویل ولا بالسهو والنسیان وهذا مذهب الشیعه واختلفوا (اصحاب المذاهب) ایضاً فی وقت وجوب هذه العصمه فقال بعضهم انها من اول الولاده الی اخر العمر، وقال الاکثرون انما تجب فی زمان النبوه فاما قبلها فهی غیر واجبه وهو قول اکثر اصحابنا والذی نقول ان الانبیاء معصومون فی زمان النبوه عن الکبائر والصغائر بالعمد اما علی سبیل السهو فهو جائز) (عصمه الانبیاء) عقیده ی سنیها درباره ی امامان این است که عصمت را در باره ی آنها لازم نمی دانند. قال السید المرتضی (وجوزوا کلهم ومن قدمنا ذکره من الحشویه واصحاب الحدیث علی الائمه الکبائر والصغائر) (تنزیه الانبیاء).

(عقیده ی شیعه درباره ی پیغمبران و امامان):

الف ـ قال السید المرتضی (قده): قد بینا ان الکبائر والصغائر لا یجوز علی الانبیاء عليهم‌السلام قبل النبوه ولا بعدها لما فی ذلک من التنفیر عن قبول اقوالهم ولما فی تنزیههم عن ذلک من السکون الیهم فکذلک یجب ان یکون الائمه عليهم‌السلام منزهین عن الکبائر والصغائر قبل الامامة وبعدها لان الحال واحدة) (تنزيه الانبياء سيد مرتضى قدس‌سره .

ب ـ قال نصير الدين الطوسي (قده) (امتناع وقوع القبائح والاخلال بالواجبات عن الرسل على وجه لا يخرجون عن حد الاختيار لئلا تنفر عقول الخلق عنهم ويثقون بما جاؤا به لطف فيكون واجباً ويمسى هذا اللطف (عصمة) فالرسل معصومون ـ الى ان قال ـ وقد ثبت ان اللطف واجب عليه تعالى وهذا اللطف يسمى امامة فتكون الامامة واجبة، ولما كان علة الحاجة الى الامامة عدم عصمة الخلق وجب ان يكون الامام معصوماً والا لم يحصل غرض الحكيم ـ الى ان قال ـ لما كانت العصمة امراً خفياً لا يطلع عليها الا علام الغيوب ولم يكن للخلق طريق الى معرفة المعصوم فيجب أن يكون الامام منصوصاً عليه من قبل الله تعالى او من قبل النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او امام قبله) (فصول العقايد).

ج ـ سئل عن الشيخ المفيد قدس‌سره في العصمة: هل النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الذي اثبتّموه معصوم ام لا؟ جواب: معصوم من اول عمره الى آخره عن السهو والنسيان والذنوب الصغيره والكبيره عمداً وسهواً وسئل ما حدّ العصمة؟ جواب: العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمنع وقوع المعصية وترك الطاعة مع قدرته عليها. وسئل ما الدليل على انه معصوم من اول عمره إلى آخره؟ جواب: الدليل على ذلك، انه لو عهد منه السهو والنسيان لارتفع الوثوق منه عند اخباراته ولو عهد منه خطيئة لتنفرت العقول من متابعته فتبطل فائدة البعثة. وسئل، هل يشترط في الامام ان يكون معصوماً ام لا؟، جواب: يشترط العصمة في الامام كما يشترط في النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (وسئل، ما الدليل على ان الامام يجب ان يكون معصوماً؟

جواب: الدليل على ذلك من وجوه، الاول: انه لو جاز عليه الخطاء لافتقر إلى امام آخر يسدده ثم تنقل الكلام اليه ويتسلسل أو يثبت المطلوب، الثاني: انه لو جاز عليه فعل الخطيئة فان وجب الانكار عليه سقط محله من القلوب فلا يتبع والغرض من نصبه اتباعه فينتقض الغرض وان لم يجب الانكار عليه سقط وجوب النهي عن المنكر وهو باطل، الثالث: انه حافظ للشرع فلو لم يكن معصوماً لم تؤمن منه الزيادة والنقصان) (النكت الاعتقادية).

د ـ وقال العلامة الحلي (قده) (لو لم يكن (النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معصوماً لزم نقض الغرض والتالي باطل فالمقدم مثله بيا الشرطية انه إذا فعل معصية فاما ان يتبع وهو قبيح لا يقع التكليف به واما ان لا (يتبع) فينتفي فائدة البعثة وهو وجوب اتباعه ولانه مع وقوع المعصية منه يجب الانكار عليه ويسقط محله من القلوب، فلا يصار إلى ما يأمر به وينهى عنه... ويجب ان يكون منزهاً من ذلك من اول عمره الى آخره... ولا يجوز السهو عليه مطلقا في الشرع وغيره... ويجب ان يكون (الامام) معصوماً والا لزم التسلسل والتالي باطل فالمقدم مثله بيان الشرطية ان العلة المقتضية لوجوب نصب الامام جواز الخطاء على المكلف فلو جاز عليه الخطاء لوجب افتقاره الى امام آخر ليكون لطفاً له وللامة أيضاً ويتسلسل ولانه الحافظ للشرع لقصور الكتاب والسنة على تفاصيل الاحكام... فلو جاز عليه الخطاء لم يؤمن من حفظه للشرع) (نهج المسترشدين ص 58 و ص 63).

هـ ـ وايضاً قال العلامة (قده) (يجب على المكلف ان يعتقدانه (النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) معصوم والا لارتفع الوثوق عن اخباره فتبطل فائدة البعثة... ولان الامام يجب ان يكون معصوماً وغيرهم ليس بمعصوم باجماع المسلمين) (رسالة واجب الاعتقاد).

و ـ قال الشيخ الطوسي (قده) (مسألة 24: نبينا محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معصوم من اول عمره الي آخره في اقواله وافعاله وتروكه وتقريراته منزه عن الخطاء والسهو والنسيان والمعاصي بدليل انه لو فعل المعصية لسقط محله من القلوب ولو جاز عليه السهو والنسيان لارتفع الوثوق عن اخباراته فتبطل فائدة البعثة وهو محال...

مسألة 28 الامام عليه‌السلام معصوم من اول عمره إلى آخره في اقواله وافعاله وتروكه عن الخطاء والسهو والنسيان بدليل انه لو فعل المعصية لسقط محله من القلوب ولو جاز عليه السهو والنسيان لارتفع الوثوق عن اخباراته فتبطل فائدة نصبه) (مسائل كلامية).

ز ـ قال المجلسي (قده) (اعلم ان الامامية اتفقوا على عصمة الأئمة عليهم‌السلام من الذنوب صغيرها وكبيرها فلا يقع منهم ذنب اصلاً لا عمداً ولا نسياناً ولا غير ذلك (سفينة البحار ج 2 ص 201).

( پرسش هشتم )

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دامت برکاته.

معروض می دارد خواهشمند است بیان فرمایید دلیل وجوب خمس را از قرآن مجید و احادیث سنی و شیعه.

آمریکا ـ مهندس ابتکار

جواب: عرض می شود ان شاء الله تعالی وجود شریف جنابعالی و بستگان پیوسته در کمال صحت و عافیت باشد، شب گذشته با آقای حاج حسن برزگر ذکر خیر شما به میان آمد و گفتند مسئله ای را درباره ی خمس که یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است سؤال فرموده اید باختصار و فشرده به قدری که نامه گنجایش دارد مطالبی نوشته می شود.

خمس به دلیل قرآن مجید و احادیث وارده از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اوصیاء عظام و صحابه ی آن حضرت و اجماع فقهاء اسلام واجب است، اما قرآن: چند آیه در باره ی آن و مفسرین شیعه و سنی آنها را درباره ی خمس دانسته اند، یک آیه از آنها که کلمه ی خمس هم در آن ذکر شده است این است ( وَاعْلَمُوا أَنّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَأَنّ للّهِ‏ِ خُمُسَهُ وَلِلرّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى‏ وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السّبِيلِ ) آیه ی 14 سوره ی انفال جزء 10. معنا ـ بدانید آنچه را که غنیمت و منفعت بردید پنج یک از آن بهره برای خدا است و پیغمبر و خاندان او و ایتام و بینوایان و کسانی که در وطن صاحبان ثروت اند ولی در سفر بیچاره شده اند که اصطلاحاً آنها را ابن السبیل می گویند کتب لغت مانند المنجد و قاموس و مفردات راغب می گویند غنیمت و منفعت یک معنی دارد و منحصر به غنائم جنگ نیست و کلمه ی ( من شیء ) در آیه ی شریفه معنای او از هر چیز است نه فقط آنچه را در جبهه ی جنگ به دست می آورند.

امّا احادیث، در کتب حدیث سنی و شیعه پر است از اخبار و ما به طور نمونه سه حدیث از علماء اهل سنت نقل می کنیم ـ یک، صحیح بخاری جزء 4 طبع مصر ص 99. و ترمذی جلد 1 ص 299. و انتاجج 4 ، نقل می کنند پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: «آمرکم أن تؤدّوا خمس ما غنمتم» و مخاطب آن حضرت کسانی بودند که در جبهه ی جنگ نبودند بلکه از ترس دشمن نمی توانستند در غیر ماههایی که نزد عرب جنگ در آنها حرام است خدمت آن حضرت بیایند.

دو ـ سنن نسائی ج 4 ص 121 طبع مصر، ( اخذ رسول الله يوم حنين و برة من جنب بعير فقال يا أيها الناس إنه لا يحل لي مما أفاء الله عليكم قدر هذه إلاّ الخمس ) معنی: گرفت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جنگ حنین موی شتری را و فرمود: مردم بر من حلال نیست از آنچه خداوند متعال به شما داده است الاّ خمس آن، و کلمه ی (فیء) در لغت به معنای غنیمت است، المنجد.

سوّم ـ کنز العمّال ج 4 حدیث 1908، ( قال صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا أیها النّاس لا یحلّ لی ما أفاء الله علیکم الاّ الخمس ) یعنی ای مردم بر من حلال نیست بیش از خمس از آنچه خدای متعال به شما غنیمت و بهره داده است.

امّا کتب حدیث شیعه: از ائمه ی هدی عليهم‌السلام روایات بسیاری نقل می کنند اینکه به سه روایت اکتفاء می شود:

اوّل ـ قال الصادق عليه‌السلام ( إنّ الله لا اله الا هو لما حرم علينا الصدقة أنزل لنا الخمس فالصّدقة علينا حرام والخمس لنا فريضة والكرامة لنا ) (وسائل کتاب الخمس) یعنی فرمود حضرت صادق عليه‌السلام : پس از آنکه خداوند متعال صدقه (زکات) را بر ما حرام کرد خمس را بر ما حلال نمود و برای کرامت ما خودش را در آیه شریک قرار داد، (همه ی مسلمین معتقدند صدقه و زکات بر پیغمبر و خاندانشان حرام است به دلیل دو روایتی که ابن داود درج 2 ص 204 سنن و ابن حجر در بلوغ المرام ص 129 نقل می کنند).

دوم ـ و نیز حضرت صادق عليه‌السلام در ذیل آیه ی شریفه ی ( وَاعْلَمُوا أَنّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَأَنّ للّهِ‏ِ خُمُسَهُ وَلِلرّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى ) ـ تا آخر ـ قال عليه‌السلام هم قرابت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم والخمس لله و للرّسول و لنا)، فرمود خمس منافع برای خدا و پیغمبر و خاندان او که ما هستیم است.

سوّم ـ سماعه قال ( سألت أبا الحسن موسی بن جعفر عليهما‌السلام عن الخمس قال عليه‌السلام : فی کلّ ما أفاد الناس من قلیل أو کثیر ) راوی سماعه است، می گوید سؤال کردم از حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام از خمس فرمودند در هرچه مردم منفعت ببرند کم باشد یا زیاد (1) .

اما اجماع، همه فقهاء اسلام خمس را واجب می دانند و اجماع مذاهب خمسه ـ جعفری 1، حنفی 2، مالکی 3، شاعفی 4 و حنبلی 5 است، و در فروع و مسائل آن مثل سائر ابواب فقه اختلاف نظر دارند و نزد شیعه طبق ادلّه ای که دارند در هفت چیز خمس واجب است 1 ـ منفعت کسب و غیره 2 ـ معدن 3 ـ گن ج 4 ـ مال حلالی که مختلط به حرام شود 5 ـ جواهری که غواصان از فرو رفتن به دریا بیرون می آورند، 6 ـ غنائم جنگ 7 ـ زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد.

در خاتمه شیعه به دلیل آیات شریفه ی قرآن مجید مانند آیه ی تطهیر ( إِنّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهّرَكُمْ تَطْهِيراً ) و آیه ی مباهله ( قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ) و روایاتی که همه ی مسلمانان آنها را روایت می کنند مانند روایت ( مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی ومن تخلّف عنها غرق ) و روایت ( انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ) تبعیت از خاندان جلیل حضرت پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که یکی از آنها حضرت جعفر بن محمد الصادق عليه‌السلام است می نماید ولی نسبت به سائر رؤسای مذاهب و مصونیت آنها از خطا و اشتباه این چنین آیات و روایاتی نرسیده است. خداوند متعال همه ی مسلمانان را از خطا و اشتباه حفظ فرماید و السلام علیکم رمضان المبارک 1386 هـ

مشهد مقدس، محمد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) آقای والد قدس‌سره ، در کتاب خمس راجع به وجوب خمس، بحث ارزنده ای فرموده اند، به کتاب محاضرات فی فقه الامامیه ج 4 کتاب الخمس مراجعه شود.

( پرسش نهم )

«بسمه تعالی شأنه»

حضرت مستطاب آیت الله العظمی جناب آقای میلانی مد ظله العالی.

پس از مراسم دعاگویی ـ اینجانب در معنای این آیه از قرآن مجید در بن بست مانده ام.

( يَاأَيّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّكُمُ الّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً ) (سوره ی نساء 1) یعنی ای مردم بپرهیزید پروردگارتان را، آن خدایی که آفرید شما را از یک نفس واحد و سپس مردان و زنان بسیاری از آن نفس واحد و حوّا خلق شدند. خواهشمند است بفرمایید اگر خداوند ما را از آدم و حوا خلق کرده، پس از آن پسران و دختران آدم و حوا با چه کسانی ازدواج کردند؟ اگر ملک آمده چرا در قرآن بیان نفرموده؟ و اگر برادر و خواهر ازدواج کردند این کار در شرع ما و بلکه بیگانگان نیز حرام است و اگر پسران دو قلوی حوا با دختران دو قلوی دیگرش ازدواج کردند باز برادر و خواهر بوده اند، و اگر شرع در آن موقع نبوده حضرت آدم که پیغمبر بود و باید شریعت داشته باشد، و اگر حلال و حرامی نبود با چه برهان باید نبود آنها (حلال و حرام) ثابت بشود، در حالی که عقل سالم قبول دارد که خداوند با این عظمت هر چیزی را بدون عیب و نقص خلق کرده و در صنعتش نقصی نیست.

رضائیه ـ علی آریامهر ـ دادگستری

4/1/46

جواب: السّلام علیکم. امید آن که پیوسته به نور قرآن کریم روشندل و به سعادتمندی دنیوی و اخروی برسید فرموده اید پسران و دختران آدم با چه کسانی ازدواج کرده اند؟ اگر ملک آمده چرا قرآن بیان نفرموده؟

1 ـ این سخن مانند آن است که شخصی بگوید چرا عدد انبیاء که یکصد و بیست و چهار هزار بوده اند. نام همه ی آنان و تاریخشان را قرآن نفرموده و چرا احکام شرعیّه عبادات و معاملات را مفصلاً ذکر نکرده؟ مثلاً حد نصاب در زکات و اینکه زکات در همه ی اموال یا بعض آنها است بیان نفرموده. قران مجید کتاب دینی و علمی و معارف است، کلیّات مطالب را می فرماید به طرز مخصوص، فقط باقتضاء ضرورت مقام ارشاد و هدایت گاهی قضیّه ای را به طور اختصار بیان می فرماید و اساساً قرآن در عین اینکه آسان جلوه می کند بسیار دقیق و عمیق و کتاب درسی است، معلّم و مفسّر و شارح آن خاندان وحی صلوات الله علیهم می باشند و تا حدودی از آن بزرگواران شرح و تفصیل مطالب به ما رسیده و مقدار زیادی نرسیده به علت جلوگیری خلفاء جور و علّت های دیگر.

2 ـ داستان پسران دوقلو و دختران دوقلو بیشتر در روایات اهل تسنّن ذکر شده است و مطابق آن در بعض احادیث وجود دارد ولی در احادیث معتبره از ائمه عليهم‌السلام طور دیگر بیان شده، در بعضی روایات است که برای شیث و یافث حوریّه آمد و ازدواج شد و از آنان اولاد به وجود آمد و در بعض آنها است که چهار پسر برای حضرت آدم متولّد شد و برای آنان 4 حوریّه آمد و ازدواج کردند و در بعض آنها است که برای پسری حوریه و برای پسری جنّیه آمد و ازدواج شده است، حال حکمت چه بوده، آیا قوای اولیه طینت آدم و حوّا استعداد بیش از یک طبقه اولاد نداشته و لازم بود که نیرویی آسمانی یا نیروی دیگری ضمیمه شود تا نسل بعد از نسل منتشر شود یا حکمت های دیگری در عالم تکوین بوده است نمی دانیم و راهی برای دانستن نداریم تا حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ظهور کند و احتیاج علمی بشر را از هر جهت و از هر ناحیه تأمین فرماید.

3 ـ حضرت آدم عليه‌السلام پیغمبر بود و شریعت و حلال و حرام داشت و فرضاً داستان پسران دوقلو و دختران دوقلو درست باشد و در آن شریعت ازدواج یکی از آن دو به دیگری از آن دو جایز باشد ولی بعداً چنین ازدواج در شریعت حضرت نوح عليه‌السلام یا حضرت ابراهیم عليه‌السلام تحریم شود مانند بعض محلّلات و محرّمات دیگر از معاملات و غیر معاملات چه محذوری دارد. ولی بدون دلیل نتوان به آن قائل شد و باید گفت العلم عندالله.

4 ـ اگر انسان نداند پسران و دختران آدم با چه کسانی ازدواج کرده اند چه محذوری دارد؟ چون از جمله ی معارف ضروری نیست که ندانستن آن ضرری برساند، همین قدر باید اعتقاد داشت به اینکه هر آنچه مرام قرآن است حق است و هر آنچه خداوند متعال در مقام آفریدن به وجود آورده بر طبق نظام احسن و اصلح عالم تکوین است و آنچه پیغمبران قبلی و رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده از جانب خداوند متعال و حقّ است.

محمد هادی الحسینی المیلانی