صد و ده پرسش

صد و ده پرسش0%

صد و ده پرسش نویسنده:
گروه: متون فقهی و رسائل

صد و ده پرسش

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: سید محمد علی حسینی میلانی
گروه: مشاهدات: 37250
دانلود: 3736

توضیحات:

صد و ده پرسش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 123 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 37250 / دانلود: 3736
اندازه اندازه اندازه
صد و ده پرسش

صد و ده پرسش

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

( پرسش سی و سوّم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک مرجع عالیقدر آیت الله میلانی مدّ ظلّه العالی.

خواهشمند است سؤال های اینجانب را کتباً جواب مرحمت فرمائید.

یک : اسم اعظم چیست؟

دو : آیا دوازده امام عليهم‌السلام اسم اعظم را می دانستند؟

سه : آیا امام عليه‌السلام به نیرو و قوت امامت می تواند مرده را زنده نماید؟

چهار : آیا امام می تواند از خود معجزه نشان بدهد؟!

پنج : آیا شفاعت امامان در روز قیامت حقّ است؟

شش : آیا ما شیعیان محتاج به شفاعت ائمه ی معصومین عليهم‌السلام هستیم؟ و یا به وسیله ی نماز و روزه هایمان نجات می یابیم؟

هفت : اگر کسی العیاذ بالله منکر رحمت آل محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم باشد چه اشکالی دارد؟

زنجان ـ احمد زاده

(بسمه تعالی شأنه)

جواب 1 : در بعض روایات است که اسم اعظم در آیه الکرسیّ است و در بعض روایات در شش آیه ی سوره ی حشر است (1) و ظاهر آن است که هر شخصی که تقوای قلب داشته باشد به علاوه تقوای عملی ادراک می نماید و افاضه ی آن از درگاه متعال مسمّی به این اسم مقدّس می باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) ( هُوَ اللّهُ الّذِي لاَ إِلهَ إِلّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشّهَادَةِ هُوَ الرّحْمَانُ الرّحِيمُ * هُوَ اللّهُ الّذِي لاَ إِلهَ إِلّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدّوسُ السّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبّارُ الْمُتَكَبّرُ سُبْحَانَ اللّهِ عَمّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى‏ يُسَبّحُ لَهُ مَا فِي السّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) . (صدق الله العلی العظیم).

2 ـ البته امامان اسم اعظم می دانند بلکه به یک معنی خودشان کلمه الله واسم اعظم می باشند، 3 ـ نیرو و قوّت امامت عبارت از (ید) قدرت الهی است و خداوند متعال به این قدرت مرده را زنده می کند، 4 ـ اراده ی امام عليه‌السلام تابع اراده ی الهی است و قلب مبارک امام و عاء مشیّت الهیّه است و البتّه معجزه و بالاتر از معجزه را در این صورت نشان می دهد.

5 ـ احادیث معتبره از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی معصومین عليهم‌السلام دلالت بر حقانیّت شفاعتشان دارد به علاوه از آنچه برهان عقلی اقتضاء دارد.

6 ـ اوّلاً خود تشیّع چنانچه حقیقتاً باشد شفیع انسان و وسیله ی احتیاجش را با خود دارد، ثانیاً: در هر مرتبه ای که غیر معصوم باشد کوتاهی در وظائف عملی خواهد داشت و نجاتش منحصر به شفاعت است. 7 ـ اشکال آن تاریکی قلب است و مصداق (طبع الله علی قلوبهم) بوده است که ادراکات او منحصر به قوّه ی فکری دماغی شده است و قلب خود را باخته که نمی تواند چیزی را که از ضروریّات مذهبی است بر خود هموار نماید.

بلی محکوم به نجاست نیست چون انکار ضروری دین را ننموده است خداوند متعال به یمن توسّل به ناحیه ی مبارکه ی حضرت ولیّ عصر ارواحنا فداه ما را هدایت فرماید و به حقایق آشنا سازد.

(المیلانی)

( پرسش سی و چهارم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک عالم ربّانی آیت الله العظمی میلانی دامت برکاته.

مدّتی است حقیر در جستجوی حقیقت کلمه ی (الله) می باشد. لیکن هرچه بیشتر جستم کمتر یافتم که کلمه ی (آ ـ ل ـ ا ـ ل ـ هـ) حقیقت آن چیست؟ تقاضا دارد حقیقت این کلمه ی عظیم الشّأن را به طور ساده به زبان پارسی برای بنده روشن فرمائید، مزید تشکّر است.

شیراز ـ کریم حقّ خواه

(بسمه تعالی شأنه)

السّلام علیکم، به طور اختصار عرض می شود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) این کلمه ی مبارکه تحلیل حروف آن به تقریب اجمالی (آ ـ ل ـ ا ـ ل ـ ا ـ هـ) است و الف دوّم در استعمال گفته نشده و دو لام در یکدیگر ادغام شده است و آ ـ ل، اشاره است به تعیّن مفاد آ ل ا هـ که به معنای معبود به قول مطلق و عباره اخر ای الوهیّت علی الاطلاق منحصر به فرد می باشد به اضافه هآء هویّت مطلقه که به جز اشاره نتوان به آن مقام مقدّس که فوق ادراک عقول است پی برد و لذا همه ی مخلوقات در حیرتند و به هیچ گونه اسم و رسم نتوانند بفهمند و درک نمایند و فقط به لفظ (هو) اشاره می کنند و توصیف به اوصاف جمالیّه و جلالیّه می نمایند مثلاً هو الحیّ، لا اله الاّ هو، وهو الرّحمن الرّحیم، و هکذا .

والحاصل، لفظ جلاله اسم ذات مقدّس است که تعین ذاتی به نحو احدیّت دارد و دارای جمیع صفات کمال و فوق الکمال می باشد اگر به خداوند متعال جلّ جلاله و علاه با خلوص نیّت ملتجی بشوید امید است شما را برساند به شخصی از اکابر اهل علم که از احادیث اهل بیت عصمت حقائق معارف را فهمیده باشد و سوره ی مبارکه ی توحید و آیات شریفه ی آخر سوره حشر را با شواهد و قرائن از سایر آیات مبارکه برای شما تفسیر نماید.

و البتّه ما کنّا لنهتدی لو لا أن هدینا الله خواهد بود.

(سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی)

( پرسش سی و پنجم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

خواهشمند است مشکل اینجانب را درباره ی دو جمله از دو دعای مبارک جواب مرحمت فرمائید.

(ربّنا آتنا من لدنک رحمه وهیّیء لنا من أمرنا رشداً) اوّل: در دعای شریف مشلول فقره ی خطاب ذلیلانه ی عبد به معبود (یا جاری اللّصیق) یعنی ای همسایه ی ملاصق، می دانیم که روی قاعده ی (انت جاری، بیت بیت) ای ملاصق، الصاق به جنب جنب معنی می شود، چگونه ذات اقدس واجب الهی عزّ اسمه ملاصق عبد ممکن ضعیف می گردد؟ و تأویل ادبی و حکم شرعی یا جاری اللّصیق چیست؟ بیان فرمائید.

دوّم: در دعای شریف مشلول جمله ی ( وردّ لیوشع بن نون، الشّمس بعد غروبها ) یعنی گواهی می دهم که خدای صاحب جمال و کمال و جلال و قهاریّت و رحیم، الرّحمن الرّحیم که با اقوام و ملل و انبیاء و اولیاء و اصدقاء وخصماء به مهر و لطف و عطوفت و رحمت و قهر و غضب به اقتضای مصالح و حکم الهیّه رفتار فرموده منظور از جمله ی فوق که آفتاب را بر یوشع بن نون پیامبر بر گردانیده است چیست؟ در اینکه آن ذات مقتدر، قادر بر همچه کاری هست محلّ اعتراف و تصدیق ما هست امّا مشکل ما این است که در صورت ردّ شمس مدار گردش خورشید و منظومه ی شمسی اختلالی را دارا می شود که حوادثی را به بار می آورد و در سوره ی مبارکه ی (یس) ذات بیزوال الهی گردش خورشید را مستمرّاً ( وَالشّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرّ لّهَا ) ، ( وَكُلّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ) تعیین و به چرخش انداخته و از نظر هیوی، نظامی بر آن مقرّر فرموده است ( لاَ الشّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ ) که محکوم به آن چرخش است منافات دارد، آیا دو جمله ی فوق از دعای مشلول است؟ و متّصفین در آن دعا را چگونه می توان به دو بیان بالا حمل نمود؟ و تأویل هیوی و حکمی آن چیست؟

اصفهان ـ دخانیات ـ احمد خدا بخش

(بسمه تعالی شأنه)

جواب اوّل : جمله ی شریفه ی دعای مشلول (یا جاری اللّصیق) اولا آنچه روی قاعده (انت جاری، بیت بیت، ای ملاصقاً) می باشددر موقعی است که جوار به مادیّات اسناد داده شود که مسکن و مکان دارند نه در قضیّه ای که موضوع آن (لا مکان له) می باشد.

ثانیاً: به پناه دهنده در لغت عرب جار اطلاق می شود و در قرآن مجید است و انّی جار لکم و نیز جوار رحمت الهی بسیار استعمال می شود.

ثالثاً: لصیق صفت مشبهه از لصوق است که به معنای شدّت اتّصال و هیچ گونه فاصله نبودن می باشد و خداوند متعال قیّوم است و معیّت قیمومیّه دارد و در قرآن مجید فرموده ( وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ ) و به عبارت اخری بین خالق ومخلوق هیچ گونه فاصله ای معقول نیست نظیر آنچه برهاناً ثابت است از استحاله ی فاصله بین علّت تامّه و معلول، و اشد اتّصال و لصوق محقّق است بین المبدء المتعال و الوجود الامکانی و نیز بین المجیر والمجار، فلیتدبّر جیداً. مع الأسف که نمی دانم چه اندازه از علوم و معارف را فرا گرفته اید که بتوان به توفیق خداوند متعال جلّ و علا جمله ی دعاء شرح داده شود.

جواب دوّم : ردّ شمس عبارت است از اینکه زمین در مدار وضعی خود که دور خودش می چرخد با آفتاب مواجه شود و هر طوری که در این حرکت وضعی پیش آید ربطی به منظومه ی شمسی ندارد و اصلاً برخوردی به چیزی نخواهد رساند و اگر فرضاً برساند مربوط به خود زمین خواهد بود و قابل تدارک است و همچنین در مواردی که به جای نور شمس ردّ شمس تعبیر شده معنای آن هم همین است بلی بر مبنای هیئت قدیم که زمین ساکن است و افلاک سیّارات که از آن جمله فلک شمس است حرکت می کنند معنای ردّ شمس عبارت از پیش آمد در حرکت فلک شمس است و بر این مبنی داستان منظومه ی شمسی در کار نیست و هیچ گونه اشکالی ندارد پس آنچه مشکل به نظر رسیده در اثر گرفتن جزئی از هیئت قدیم و جزئی از هیئت جدید است با اینکه این دو مبنی تضادّ دارند و جای ندارد خلط نمودن بین آنها، در هیئت قدیم حرکت کردن شمس در کار نیست و تابع گوش فلک است و جاذبیّت شمس منظومه ی خود را به تبعیّت از خویش اصلاً موضع ندارد و اگر هیئت جدید در نظر گرفته شود اختلال و اختلاف در حرکت دوری و وضعی زمین اصلاً ربطی به سایر کرات ندارد.

(والعلم عنده سبحانه و تعالی) خداوند متعال ماها را توفیق سیر آفاقی دهد (1).

سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ (ردّ شمس و بازگشت خورشید برای دو وصی پیغمبر اولوالعزم و حضرت سلیمان).

اوّل یوشع بن نون وصی حضرت موسی عليه‌السلام و همسفر او در دیدار حضرت خضر عليه‌السلام بعد از گرفتاری چهل ساله بنی اسرائیل در تیه و در گذشت حضرت موسی به یوشع امر شد بنی اسرائیل را به طرف سرزمین مبارک و بیت المقدس ببرد با بنی اسرائیل حرکت نمود، بین راه به شهر اریحا رسیدند، مردم شهر درها و دروازه های شهر را به روی آنها بستند، شش ماه بنی اسرائیل پشت دیوار و حصار شهر ماندند، ماه هفتم شد، خداوند متعال به قدرت خود درهای شهر اریحا را به روی بنی اسرائیل باز کرد، آن روز عصر جمعه بود شب شنبه فرا می رسید و امکان داشت بنی اسرائیل موفق نشوند و دشمنانشان از تاریکی شب سوء استفاده نمایند، یوشع به خدا عرض کرد (اللّهمّ اردد الشمس علیّ وقال للشمس انک فی طاعه الله وأنا فی طاعه الله فنسال الشمس أن تقف) دعایش مستجاب شد خورشید یک ساعت بازگشت.

قصص الانبیاء ثعلبی ص 220 تواریخ الانبیاء لواسانی ص 246 کامل ابن اثیر ج 1 ص 202 مروج الذهب ج 1 ص 50 قصص الانبیاء عماد زاده و قصص یا داستان های شگفت انگیز گلپایگانی.

دوّم: حضرت امیرالمؤمنین علی عليه‌السلام که برای آن حضرت به دعاء پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خورشید بازگشت، ابن ابی الحدید می گوید

یا من له ردّت ذکاء ولم یفر

بنظیرها من قبل الا یوشع

  (القصائد العلویات السبع)

ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ج 2 ص 285 از اسماء بنت عمیس روایت می کند پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حال وحی بودند و سرشان به دامان علی عليه‌السلام بود و علی عليه‌السلام نماز عصر را نخوانده بود خورشید غروب کرد، پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی عليه‌السلام فرمودند آیا نماز عصر را خوانده ای عرض کرد نه، پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت (اللّهمّ انه کان فی طاعتک وطاعه نبیک فاردد علیه الشمس) اسماء گفت دیدم خورشید غروب کرد و دیدم خورشید بازگشت و در آمد عالم را روشن کرد بعد از آنکه غروب کرده بود و به این مناسبت مسجدی به نام مسجد رد الشمس نزدیک قبا ساخته شد، و به او مسجد فضیخ (خمر و ظرف آن) می گویند، چون آیه ی تحریم خمر در آن زمین نازل شد، مجمع البحرین، وفاء الوفاء ج 3 ص 822 عمده الاخبار ص 170. علامه ی امینی در الغدیر ج 3 و 5 و محمودی در ذیل تاریخ مدینه دمشق روایات سنّی را نقل و بحث کرده اند، شارح قصائد العلویات السبع در ص 22 می نویسد (ردّ الشمس له مرّتین مرّه بالمدینه عند حیاه الرسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مرّه بالعراق بعد وفاته صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) محمّد اسماعیل بجنوردی از حکیم حاج ملا هادی سبزواری سؤال کرد؛ السؤال العاشر، بیّنوا کیفیه ارجاع الشمس لسلیمان بن داود عليه‌السلام و لمولانا امیرالمؤمنین عليه‌السلام مع مراعاه قواعد الحکمه ـ الجواب: أقول هذا حق وصدق والقول منی قول آل محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وقیل فی حق العلی العالی عليه‌السلام .

قدرت و فعل حق از او زده سر

کنده یی خویشتن در از خیبر

خود چه خیبر که خیبر گردون

پیش آن دست و پنجه بود زبون

لکن التطابق الذی استدعاه السائل (ضاعف الله جامعیّته) یستدعی مجالاً أوسع لابتناء حقّ تحقیقه علی مقدّمات کثیره، مجموعه ی رسائل حاج ملاّ هادی سبزواری.

وقال ابن ابی الحدید:

امام هدی ردّت له الشمس جهره

فصلی اداء عصره بعد مغرب

ومن قبله افنی سلیمان خیله

رجاء فلم یبلغ بها نیل مطلب

  (سابق ص 111)

( پرسش سی و ششم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مدّ ظلّه العالی.

خواهشمند است به سؤال اینجانب جواب مرحمت فرمائید.

فلسفه ی خلقت و تکوین چیست؟ و یا به عبارت دیگر خداوند متعال چه هدفی از خلقت کائنات و انسان ها و هستی داشت؟

تهران ـ محمّد رضا شرقی

جواب: اولا خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: ( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنّ وَالْإِنسَ إِلّا لِيَعْبُدُونِ ) عبادت و پرستش مخلوقات فلسفه ی تکوین است و در حدیث قدسی است، خلقت الخلق لکی اعرف. شناخت معرفت پیدا کردن فلسفه ی تکوین می باشد.

ثانیاً: مبدء فیاض محال است به خالت نماید پس هر موردی که امکان دارد افاضه ی وجود به او شود محال است نسبت به او افاضه نشود.

ثالثاً: تمام مخلوقات به لسان و زبان استعدادشان مسئلت می نمودند تکوّن خودشان را و ممکن نیست شخصی که جواد علی الاطلاق است گدای درب خانه ی خود را بر گرداند و خواسته ی او را ندهد فعلاً این مقدار نوشته شد. (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل).

سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش سی و هفتم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی مد ظلّه العالی.

خواهشمند است به سؤال اینجانب جواب مرقوم فرمائید.

آیا دوازده امام عليهم‌السلام از موهبت الهی معجزه برخوردار بودند؟ یا معجزه مخصوص پیغمبر عظیم الشأن بود؟ و در صورتی که قدرت معجزه داشتند چرا امام حسن عليه‌السلام از دسیسه و نیرنگ همسرشان بی اطّلاع بودند تا مسموم گردیدند؟ و یا در حضور معظّم له مبلّغین معاویه به حضرت امیر عليه‌السلام جسارت می کردند و آن حضرت از قوّه ی معجزه استفاده نمی فرمودند.

بیرجند، غلامرضا خواجه میرزائی

(بسمه تعالی شأنه)

جواب: امامان عليهم‌السلام به نحو کامل دارای معجزه هستند و در هر موقعی که کسی به جهت اثبات امامت معجزه طلب کند امام عليه‌السلام معجزه می نماید و امّا در غیر آن مقام (اثبات امامت) نظام تکوینی عالم را مراعات می نمایند مانند پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با آنکه می توانستند به وسیله ی معجزه کفّار را مغلوب کنند مع ذلک نکردند مانند سایر انبیاء عليهم‌السلام و حضرت امام حسن عليه‌السلام اتمام حجّت نمودند ولی چون معجزه نمودنشان بر خلاف میزان لیمیز الله الخبیث من الطیّب و بر خلاف این نشئه با مقرّرات و مقدّراتش بود لهذا اقدام نفرمودند (1).

ــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) از سیّئات معاویه لعنه الله علیه دشمنی او با اهل بیت پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ناسزا و لعن و دشنام به امیر مؤمنان علی عليه‌السلام است گستاخی را به جایی رساند که در نماز باطل خود بامیر المؤمنین و امام حسن و امام حسین عليهم‌السلام لعن می کرد و بخشنامه به عمال خود نمود باید همه ی مردم را وادارید به علی بن ابی طالب ناسزا گویند و لعن نمایند، عمال معاویه خطباء خود فروخته را وادار کردند در منبرهای خود به آن حضرت عليه‌السلام دشنام دهند، بر هفتاد هزار منبر گویندگان شیطان رفتند و به امیرالمؤمنین با کمال جسارت لعن کردند حتی در مسجد الحرام مقابل کعبه زادگاه علی عليه‌السلام و مسجد پیغمبر مقابل آرامگاه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مروان بن حکم در مسجد پیغمبر در خطبه های جمعه مکرر به علی عليه‌السلام لعن کرد و مجبور می نمود امام مظلوم حسن مجتبی عليه‌السلام ، در نماز جمعه شرکت نماید و پای منبر و خطبه مروان بنشیند.

مغیره و ابو هریره در مسجد کوفه کنار محراب شهادت امیرالمؤمنین عليه‌السلام به آن حضرت لعن کردند و معاویه در قبال گستاخی ابو هریره حکومت مدینه را به او جائزه داد و به سمره بن جندب از بیت المال چهار صد هزار دینار داد تا آیات قرآن را بر خلاف ما انزل الله بر علیه امیرالمؤمنین تحریف نماید، و نیز بخشنامه نمود به عمال خود افراد بی خبر از خدا را وادار نمائید و پول فراوان دهید تا درباره ی شخصیت دروغین خلیفه ی اموی و بنی امیه و بعضی از صحابه که با معاویه همکار بودند حدیث جعل نمایند، ابن عرفه که از محدثین سنی ها است می نویسد بیشتر احادیثی که در فضائل صحابه نقل شده در زمان بنی امیه، آن احادیث جعل و ساخته شده اند برای تقویت حکومت بنی امیه و گرفتن جوائز بسیار از آنها، بنی امیه گمان نمودند می توانند با این احادیث ساختگی و مجعول بنی هاشم را از بین ببرند.

النصائح الکافیه، الغدیر ج 10، النص والاجتهاد، معجم البلدان ج 3 ص 191.

و البته همه ی اموری که پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ی اطهار عليهم‌السلام انجام می دهند بستگی به خواست خداوند متعال دارد انّهم ( عِبَادٌ مّكْرَمُونَ * لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ) .

بالجمله مقام امام عليه‌السلام فوق الحدّ، شخص را هرچه بیشتر فکر کند بیشتر معلومات می آموزد که با آنکه با تمام قدرت و اتّصال به عالم دیگر که عالم ملکوت است مرتبط بودند مع ذلک مراعات نظام این نشئه را نمودند و کردار و رفتار عادی را انجام دادند. صلوات الله علیهم اجمعین

سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش سی و هشتم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی میلانی مدّ ظلّه العالی.

پس از عرض سلام و ارادت خواهشمند است به سؤال ذیل جواب مرحمت فرمائید.

احادیث بکاء بر حضرت سیّدالشهداء عليه‌السلام که بیشتر آنها صحیحه بوده و در وسائل الشیعه است: ( من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرّم الله وجهه علی النّار ) و حدیث ( ما بکی أحد رحمه لنا ولما لقینا الاّ رحمه‌الله ـ الی أن قال ـ فلو أنّ قطره من دموعه سقطت فی جهنّم لأطفأت حربها ) و امثال آن واثرات دیگر از قبیل غفران ذنوب و غیره، و در کتاب خصائص مرحوم شوشتری قدس‌سره است ( فکلّ من بکی علی مصائب الحسین عليه‌السلام أخذنا بیده وأدخلناه الجنّه ) آیا مطلقات این احادیث شامل غیر معاندین حتّی یهود و نصاری و مشرکین و کفّار و منافقین می گردد و یا مراد آن احادیث فسّاق شیعه است؟ در صورت دوّم شیعه گاهی مرتکب ذنوبی که ضمان مالی بر مردم و ضمان قضائی مانند نماز و روزه داشته باشد می شوند. و آیا آیات خلود أهل کتاب و مشرکین و کفّار در جهنّم و آیات حبط اعمال و آیات عدم قبول اعمال غیر متّقین مطلقاً حکومت دارند بر آن احادیث بکاء؟ بیّنوا توجروا.

سیّد محمّد حسین خوئی

(بسمه تعالی شأنه)

جواب: به نحو اختصار به عرض می رسد داستان: ( انّما یتقبّل الله من المتّقین ) داریم و داستان وسیله ی شفاعت نیز داریم که بکاء بزرگ وسیله ی شفاعت است و اثر عجیب دارد و داستان تخفیف عذاب و داستان ( یبدّل الله سیّئاتهم حسنات ) نیز داریم که احادیث در تفسیر آن از معصومین صلوات الله علیهم وارد است، از مجموع احادیث استفاده می شود که احادیث وارده ی در بکاء ظرف بیان مقتضی است بلکه اثر به فعلیّت می رسد تا هر حدی که منظور بدارند و مشیّت الهیّه جلب و علا علاقه بگیرد. والامر کلّه بیده سبحانه وتعالی.

سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

( پرسش سی و نهم )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی آقای میلانی دامت برکاته.

سؤال : آیا دعای ندبه منسوب به معصوم عليهم‌السلام است یا نه؟ و نظر مبارک در صحّت آن چیست؟

احمد تلاوتی فرد

(بسمه تعالی)

جواب: دعاء شریف ندبه شامل اعتقادات حقّه و مستند به معصوم عليهم‌السلام است علامه ی مجلسی قدس‌سره در مجلد 22 بحار از طریق سیّد بن طاووس از شیخ جلیل محمّد بن مشهدی (که در کتاب مزار خود نوشته متعهّد است که دعاها و زیارات این کتاب را از ثقات روات از حضرات معصومین عليهم‌السلام نقل نماید)، و در زاد المعاد از حضرت امام صادق عليه‌السلام نقل کرده، و علاّمه ی نوری در کتاب تحفه الزائر صفحه 148 با شرح مفصّلی آن را نقل نموده بعد از نقل این بزرگواران و اسناد آن به معصوم عليهم‌السلام ، اطمینان کامل حاصل می گردد و تشکیک بعضی بی خبران قابل اعتناء نیست، بالخصوص که این دعا نزد بزرگان علماء از قدیم صحّت آن از مسلّمات بوده است، همچنان که شیخ بزرگ مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه به بعض کلمات این دعا استشهاد نموده اند (1) .

والعلم عنده تعالی سیّد محمّد هادی الحسینی المیلانی

ــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) قال آیت الله العظمی، حاج شیخ محمد حسین اصفهانی قدس‌سره فی الشرط (وکذا الامر فی فقره دعاء الندبه (بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیّه): فان اختیاره تعالی لهم المقامات المنیعه منوطه بالزهد فی الدنیا). حاشیه ی مکاسب ج 2 ص 138.