در آستانه ی سلوک

در آستانه ی سلوک0%

در آستانه ی سلوک نویسنده:
گروه: کتابها

در آستانه ی سلوک

نویسنده: عباس اسماعیلی یزدی
گروه:

مشاهدات: 10725
دانلود: 2391

توضیحات:

در آستانه ی سلوک
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10725 / دانلود: 2391
اندازه اندازه اندازه
در آستانه ی سلوک

در آستانه ی سلوک

نویسنده:
فارسی

در آستانه سلوک

مؤلف: عباس اسماعیلی یزدی.

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

تقدیم به پیشگاه

ناموس دهر و امام عصر حضرت مهدی

سخن ناشر

رغبت مداوم و پشتکار مستمر از اساسی ترین عوامل تضمین سیر معنوی و از ضروری ترین نیازهای انسانی فرد و جامعه ارزیابی می شود.

پند و اندرز و نقل سرگذشت عبرت آموز پیشینیان - که در بر انگیختن روح تفکّر و بیداری و شکوفا ساختن قابلیت های خفته آدمی نقش فوق العاده ای ایفا می کند - به مثابه موتور حرکت این هدف متعالی و انرژی و سوخت تأمین این نیاز ضروری به حساب می آید.

رساله حاضر که با عنایت تولیت محترم مسجد مقدس جمکران توسط این انتشارات به زیور چاپ و نشر مزین گردیده، گامی کوتاه و بضاعتی اندک در راستای پاسخ به این نیاز همگانی است امید است توجه خاص و رضایت حضرت بقیة اللَّه الاعظم ارواحناه فداه را فراهم آورد.

مدیر مسئول انتشارات مسجد مقدس جمکران

پیشگفتار

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

سپاس بیکران بر آفریدگار علیم حکیم، درود فراوان بر صاحب خلق عظیم، و سلام بی پایان بر پیشوایان اخلاق و دین و صلوات الهی بر صاحب عصر و زمان مهدی موعود - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف -

بی شک مکتب حیات بخش اسلام در همه ابعاد به ویژه در زمینه های تربیتی، بی نظیرترین و شگفت انگیزترین برنامه های سازندگی را برای تربیت آدمی و پالایش روح و جان او از ناصافی ها و ناپاکی ها به ارمغان آورده است. برنامه های تربیتی متناسب با نیازهای مادی و معنوی و همسو با فطرت انسانی که اگر به نیکی به کار گرفته شود، آدمی را در راستای تربیت اسلامی و سازندگی روحی و جسمی، به عالی ترین شکل در مسیر مقصد اعلای خود قرار داده، تا قلّه های بلند رشد و تعالی به پیش خواهد برد.

در این میان آنچه که به هیچ وجه نباید از آن غفلت ورزید، استخراج به روز این برنامه ها به نحو شایسته است که مسئولیت آن به عنوان یک وظیفه مهم، پیوسته متوجّه عالمان و دانشمندان و کسانی است که هر یک در حدّ توان خود از زلال این اقیانوس بی کران بهره مند بوده و می توانند امت اسلامی را در این امر حیاتی مدد رسانند.

روشن است که این برنامه ها اختصاص به گروه و قشر خاصی نداشته، فراگیری مخاطبین از سطوح مختلف ایجاب می کند به گونه ای ارائه شود که اقشار گوناگون بتوانند از آن ها بهره برداری نمایند.

اینک که به فضل خداوند و عنایات بی دریغ اولیای او و دعای خیر دوستان خیر اندیش، از مباحث تربیتی و اخلاقی به عنوان بال ملخی و بضاعتی اندک تحت عناوین «فرهنگ تربیت»، «فرهنگ اخلاق» و «فرهنگ صفات» فارغ شده ایم، در همین راستا از سال های قبل موضوعات فراوان و مسائل مهم دیگری در خاطر بود که به تدریج باید به آن ها نیز پرداخته شود.

و از آن جا که ارائه متن در قالب مطالب بلند علمی مانع استفاده عموم خوانندگان می گردد، سعی شده است که موضوعات این رساله، حتی الامکان با زبانی روان و ساده مطرح شود.

انتخاب نام «در آستانه سلوک» نیز بدان جهت است که سالک راه خدا بسیاری از این مباحث را پیش از شروع به تهذیب نفس و سیر و سلوک باید مورد توجّه جدّی قرار دهد تا خود را برای این جهاد مقدّس آماده سازد.

به لطف حضرت پروردگار و عنایت ویژه آموزگار فضیلت و صاحب دل ها حضرت مهدی - عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف - پرچمدار حق و حقیقت و نجات بخش انسان ها، رساله حاضر در اختیار علاقه مندان این مباحث قرار می گیرد.

خداوند همه ما را در راه رضای خود مدد فرماید و فرج مصلح بشریت، منتقم خون سالار شهیدان پرچمدار عاشورا را امضا نماید. آمین یا ربّ العالمین.

محرم الحرام 1430 ه ق

عباس اسماعیلی یزدی

فضیلت بسم اللَّه الرحمن الرحیم

نخستین بحثی که لازم است به آن بپردازیم، فضیلت «بِسْمِ اللَّهِ» است؛ چه آن که افراد با ایمان، همواره به یاد آفریدگار بزرگ بوده و خواهند بود و هر کاری را با یاد و نام او و برای او آغاز می کنند و در جمیع امور، کوچک و بزرگ، مهم و غیر مهم از خداوند بزرگ و نام اقدس و مبارکش استعانت و طلب مدد می نمایند. و البته صحت و ضرورت این مطلب به دلیل عقلی و نقلی ثابت است؛ زیرا تحقّق هر امری به دو رکن اساسی وابسته است:

نخست؛ وجود مقتضی و تمامیت آن، به این معنا که اگر زمینه، اسباب، شرایط و مقدمات لازم وجود نداشته یا به نوعی ناقص و ناتمام باشد، عوامل ضروری برای به وجود آمدن آن امر فراهم نبوده و طبعاً تحقق آن در عالم خارج محال خواهد بود.

دوم؛ فقدان مانع و خالی بودن بستر موجود از هر مزاحمی که از اثرگذاری اسباب جلوگیری می نماید.

و این هر دو رکن به مدد و استعانت از «بِسْمِ اللَّهِ» محقق گشته، مقتضی ها موجود و تام الاقتضا می شوند و موانع مرتفع خواهند شد.

زیرا در مورد مقتضی هر خردمندی به قضاوت عقل می یابد که تنها قدرت و یکتا مؤثّر جهان هستی او جلّ و علا است که هستی مطلق است و اراده و مشیت بی منازعش در تمام کائنات جاری و حاکم بوده، همه قدرت ها و سرچشمه همه اسباب در دست توانای اوست و امورات عالم وجود صِرفاً در پرتو قیومیت و در سایه تدبیر و تقدیرش به چرخش درآمده، از نظام و انتظام لازم برخوردار می گردد. لباس هستی هر موجودی از فضل عنایت او بوده و تحقّق هر امری جز به دست قدرت او امکان پذیر نیست و در جریان حیات و تداوم بقاء نیز پیوسته از منبع فیاض لایزال او به حیات خود ادامه می دهد.

بنابراین، طبیعتِ اثر و اقتضای مقتضی نیز خود در هر امری نیازمند دریافت فیض بوده، و آثار اسباب در همه امور به یمن عنایت او و به برکت فیض همیشگی او تحقق خارجی پیدا کرده، یا از تمامیت وجود برخوردار می گردد.

همه چیز از آن اوست و ما سوی اللَّه که از خلقت بال مگسی نیز عاجزند در واقع هیچ اند و جز نمایشی از سایه وجود بیش نخواهند بود و چه در اصل حیات و چه در بقای زندگی نیازمند خالق هستی بخش بوده، ناگزیر از استعانت و ناچار از مددخواهی در همه حالات از او تبارک و تعالی خواهند بود.

فقدان مانع و برطرف شدن مزاحم نیز از همین مقوله و بسان اثربخشی مقتضی، جز به مدد لطف و ظل عنایت خالق یکتا و آفریننده بی همتا میسور نخواهد بود.

کیست که از چنگال نفس طغیانگر و هجوم بی امان این دشمن درونی با تکیه بر قدرت خویش امان یابد و چگونه می توان از دسیسه ها و نیرنگ های ابلیس مطرود از رحمت و فریب های دمادم شیطان قسم خورده دور از حق و حملات ویرانگر و بنیان برانداز این دشمن بیرونی در امان بود؟ ( 1 ) و کدام صاحب قدرتی است که جز با تمسّک به قدرت خدای توانا و استمداد از امدادهای اولیای او توان دست و پنجه نرم کردن با این دشمن قوی و غوی را داشته باشد؟

اینک که پروردگار متعال به سالکان ولایتمند توفیق ارزانی داشته تا تنها با یاد او انس گرفته و در وادی ایمن گام نهند و خود را آماده نموده تا به قلّه کمال پرواز نمایند، سزاوار است هر کاری را تنها با نام او شروع نمایند.

امید است که حضرتش ما را یار و مددکار باشد، دشواری های این راه را آسان و خطرات را از میان بردارد.

امام صادق عليه‌السلام می فرمایند:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را رها نکنید گر چه پس از آن شعر باشد. ( 2 )

امام حسن عسکری عليه‌السلام درباره «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» می فرمایند:

«اَللَّهُ هُوَ الَّذِی یتَأَلَّهُ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ کُلِ  مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ تَقَطَّعَ الْأَسْبابُ مِنْ جَمِیعِ ما سِواهُ یقُولُ «بِسْمِ اللَّهِ» اَی أَسْتَعِینُ عَلی أُمُورِی کُلِّها بِاللَّهِ الَّذِی لا تَحِقُّ الْعِبادَةُ اِلّا لَهُ... » ( 3 )

«خداوند همو (آن وجود شریفی) است که هر بنده و مخلوقی در مقام (نیاز و) بروز حاجت ها و گرفتاری ها - هنگامی که از ماسوای او قطع امید کرده و از هر سببی غیر او منقطع می گردد - به او پناه برده و (در حالی که در همه امور خود تنها او را سبب ساز و مسبّب الاسباب می داند) می گوید: «بسم اللَّه» یعنی در تمام کارها و جمیع امور به (هستی مطلق و ذات) خداوندی استعانت می جویم که پرستش و عبادت جز برای ذات اقدس او سزاوار نیست. ».

امام صادق عليه‌السلام می فرمایند:

«بسا برخی از شیعیان در آغاز کار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را ترک می نماید خداوند به مکروهی او را آزمایش می فرماید و او را بر شکر خداوند و ثنای او متنبّه می سازد تا بدین وسیله تقصیر ترک «بِسْمِ اللَّهِ» را از او محو نماید. ».

عبد اللَّه بن یحیی (از یاران امیر مؤمنان عليه‌السلام ) خدمت آن حضرت آمد و به دستور آن بزرگوار بر تختی که در آن جا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمین افتاد، سرش شکست و خون جاری شد. آن حضرت آب طلبیده، خون ها را شستند. آنگاه دست بر سر او کشیدند، زخم او التیام و درد شدید آن تسکین یافت که گویا سالم بود.

عبد اللَّه علّت آن را از امیر مؤمنان عليه‌السلام جویا شد، فرمودند:

«هنگام نشستن روی تخت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را ترک نمودی و خداوند این را کفاره فراموشی تو قرار داد، آیا نمی دانی که پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله از سوی خداوند برایم حدیث نمود که:

( کُلُّ اَمْرٍ ذی بالٍ لَمْ یذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرٌ ) .

«هر کار با ارزشی که در آن نام خداوند برده نشود، ناتمام است».

عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، بلی می دانم و پس از آن دیگر «بِسْمِ اللَّهِ» را ترک نمی گویم. آن حضرت فرمودند:

«در این حال بهره مند و سعادتمند خواهی شد. » ( 4 )

امام هادی عليه‌السلام به داود صرمی فرمودند:

«... اگر بگویی که تارک «بسم اللَّه» همانند تارک نماز خواهد بود، راست گفته ای! ». ( 5 )

امام باقر عليه‌السلام می فرمایند:

«سَرَقُوا أَکْرَمَ آیةٍ فِی کِتابِ اللَّهِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ( 6 )

«ارزشمندترین آیه در کتاب خدا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را دزدیدند (و از گفتن آن در حمد و سوره نماز خودداری می کنند.) ». ( 7 )

پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«دعایی که با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آغاز گردد، ردّ نشود.

روز رستاخیز، پیروانم در حالی که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» می گویند وارد محشر می شوند، حسنات آن ها در میزان، سنگین می گردد، گوینده ای می گوید: چقدر میزان پیروان حضرت محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله سنگین است؟! پیامبران عليهم‌السلام در پاسخ می فرمایند:

«آغاز گفتار آن ها با سه نام (شریف) الهی است که اگر بر کفّه میزان و ترازوی اعمال قرار گیرد و بر کفّه دیگر، سیئات و گناهان همه بندگان نهاده شود، حسنات آن ها سنگین تر خواهد بود». ( 8 )

شایان ذکر است که خدای بزرگ صد و سیزده سوره مبارک قرآن را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آغاز می فرماید و در سوره نمل نیز آن را از قول حضرت سلیمان نقل نموده است. بنابراین به تعداد سوره های قرآن این جمله شریفه تکرار شده است. امید است مؤمنان این شیوه را سرمشق خویش قرار دهند.

عالم بزرگ، مرحوم سید محمّد حسن لنگرودی می فرمود: در سفری که به اصفهان داشتم، استادم، نامه ای برای روحانی بزرگ، مرحوم حاج آقا رحیم ارباب نوشتند. نامه را خدمت ایشان بردم.

آن مرحوم، هنگام گشودن نامه، «بسم اللَّه» گفت و شروع به خواندن نمود. وقتی خواست پاسخ نامه را بدهد، کاغذی را برداشت، «بسم اللَّه» گفت، قلم به دست گرفت و فرمود: «بسم اللَّه». قلم را در دوات زد و گفت: «بسم اللَّه» و روی کاغذی نهاد تا بنویسد، باز «بسم اللَّه» گفت. خلاصه هر کاری را با نام خدا آغاز نمود و این برای من بسیار جالب و تأثیر گذار بود.

امام رضا عليه‌السلام می فرمایند:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به اسم اعظم الهی، از سیاهی چشم به سفیدی آن، نزدیک تر است... ». ( 9 )

شخصی سست ایمان، همسر با ایمانی داشت که در همه امور، از نام پروردگار استعانت می جست و در هر زمان و هر کاری، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» می گفت.

آن مرد از این عمل زن خشمناک بود و برای جلوگیری از کار او به فکر چاره اندیشی بود. روزی کیسه ای زر به او داد و گفت: از آن نگهداری کن! همسرش آن را گرفت و گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و در پارچه ای پیچیده و «بسم اللَّه» گفته، در مکانی پنهان نمود.

همسرش آن را سرقت کرده، به دریا انداخت تا هنگام طلب، از او انتقام گیرد. صیادی دو ماهی برای فروش نزد وی آورد. او آن را خرید و به منزلش فرستاد. بانوی با ایمان او، چون شکم یکی را پاره نمود، آن کیسه زر را در شکم او یافت. «بسم اللَّه» گفت و آن کیسه را در مکان خود نهاد.

شب هنگام همسر وی، از بازار آمد، ماهیان بریان را نزد او حاضر ساخت و با هم میل نمودند. پس از آن، همسر وی گفت: کیسه زر را بیاور! او برخاسته، «بسم اللَّه» گفته و آن را حاضر ساخت. همسرش شگفت زده شد، سجده الهی را به جای آورد و از جمله مؤمنان گردید. ( 10 )

پیامبر گرامی صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«هرگاه آموزگاری به کودکی گوید: بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و او آن را بگوید؛ خداوند برای آن کودک و پدر و مادرش و آن آموزگار، دوری از آتش را می نویسد». ( 11 )

حضرت عیسی بر سر قبری گذر نمود. ملائکه الهی را دید که صاحب آن قبر را عذاب می نمودند. پس از مدّتی بار دیگر از آن جا عبور نمود؛ ملائکه رحمت را با طبقاتی از نور، بر آن قبر مشاهده کرد. تعجّب نموده، سبب آن را از خداوند سؤال نمود! خداوند وحی فرستاد:

«ای عیسی! این شخص، بنده ای معصیت کار بود. پس از مرگ، همسر باردارش طفلی به دنیا آورد و او بزرگ شد. مادرش وی را نزد معلّمی فرستاد. هنگامی که معلم به او «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را تعلیم داد حیا کردم که بنده ام را درون زمین عذاب نمایم در حالی که فرزندش، بر زمین نام مرا به زبان جاری می سازد». ( 12 )

پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«مَنْ رَفَعَ قِرْطاساً مِنَ الْأَرْضِ مَکْتُوباً عَلَیهِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» إِجْلالاً لِلَّهِ وَ لِاسْمِهِ عَنْ أَنْ یداسَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصِّدِّیقِینَ وَ خَفَّفَ عَنْ والِدَیهِ وَ اِنْ کانا مُشْرِکَینِ. » ( 13 )

«هر کس برای تکریم خدا و بزرگداشت نام او کاغذی را که بر آن «بسم اللَّه الرحمان الرحیم» نوشته شده، از زمین بردارد تا زیر پا قرار نگیرد، نزد خداوند از صدیقان باشد و از عذاب پدر و مادرش تخفیف دهد هر چند مشرک باشند.».

حضرت لقمان از راهی می گذشت. کاغذی را دید که بر زمین افتاده است، آن را برداشت. دید بر آن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» نوشته شده است، آن را شستشو داد و آب آن را آشامید. به برکت این احترام، خداوند به او حکمت عطا فرمود. ( 14 )

بشر حافی از راهی می گذشت. کاغذی را دید که بر آن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» نوشته بود. آن را از روی خاک برداشته و پاک نموده، خوشبو ساخت و در شکاف دیوار نهاد.

همان شب در خواب دید که به او گفتند: خداوند به پاس این کار، نام تو را در دنیا و آخرت خوشبو ساخت. ( 15 )

پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

درهای گناه و معصیت را به استعاذه ( 16 ) ببندید و درهای طاعت را با گفتن «بسم اللَّه» باز نمایید. ( 17 )

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«آن گاه که شیطان به زمین رانده شد، گفت: پروردگارا! مرا به زمین فرود آوردی و از درگاهت راندی، اکنون برایم منزلی قرار ده! پاسخ داد: بازارها و گذرگاه ها! گفت: غذا می خواهم! خطاب آمد: هر چه را که نام من بر آن گفته نشود! گفت: مؤذّن من کیست؟ فرمود: ساز و آواز و کرنا!

گفت: قرآنم چیست؟ پاسخ آمد: شعر (های نامطلوب) گفت: کتاب می خواهم! خطاب آمد: نقش و نگار! گفت: حدیث می خواهم! فرمود: دروغ! گفت: دام های من که به آن (افراد را) صید می کنم؟ پاسخ داد: زنان! » ( 18 )

در روایات فراوان سفارش شده است که موقع غذا خوردن، آب آشامیدن، لباس پوشیدن، خوابیدن، آمیزش، وضو گرفتن، دعا کردن، ورود و خروج از منزل، ورود به مسجد و سایر کارها با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آغاز شود و گرنه آن کار ناقص و شیطان نیز در آن شریک می گردد.

امام صادق عليه‌السلام می فرمایند:

«إِذا تَوَضَّأَ أَحَدُکُمْ أَوْ شَرِبَ أَوْ أَکَلَ أَوْ لَبِسَ وَ کُلُّ شَی ءٍ یصْنَعُهُ ینْبَغِی لَهُ أَنْ یسَمِّی فَإِنْ لَمْ یفْعَلْ کانَ لِلشَّیطانِ فِیهِ شَرِکٌ» ( 19 )

«سزاوار است که هر گاه یکی از شما وضو می گیرد، یا آب آشامد، یا غذایی بخورد، یا لباس بپوشد و نیز هر کاری را انجام می دهد «بسم اللَّه» بگوید و اگر چنین نکند شیطان در آن شریک خواهد شد». ( 20 )

امام صادق عليه‌السلام به ابوبصیر فرمودند:

«ای ابامحمّد! هر کس وضو بگیرد و اسم خداوند را متذکر شود تمام جسدش طاهر می گردد و این وضو تا وضوی بعدی از گناهانی که بین این دو وضو مرتکب شده، کفّاره شود و کسی که نام خدا را هنگام وضو نبرد جسدش طاهر نشود مگر همان مقدار که آب به آن رسیده است. » ( 21 )

داود بن فرقد گوید: به امام صادق عليه‌السلام عرض کردم: اگر هنگام غذا خوردن «بسم اللَّه» را فراموش کنم (تکلیفم چیست؟) فرمودند:

«بگو: «بِسمِ اللَّهِ عَلی أَوَّلِهِ وَ آخِرِه» ( 22 )

امام صادق عليه‌السلام نقل می کنند که امیر مؤمنان عليه‌السلام فرمودند:

«من برای کسی که بر طعام «بسم اللَّه» گوید ضامنم که آن طعام آزارش ندهد. »

ابن کوا (رئیس خوارج) گفت: دیشب طعام میل کردم و با آن که «بسم اللَّه» گفتم: مرا آزار داد. فرمودند:

«ای احمق! شاید چند نوع غذا میل کرده ای و بر بعضی آن ها «بسم اللَّه» گفته و بر بعضی «بسم اللَّه» را ترک نموده ای. » ( 23 )

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«هرگاه بنده ای هنگام خواب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بگوید، خداوند می فرماید: فرشتگانم! تا صبح نَفَس های او را حسنات بنویسید. » ( 24 )

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«لا یرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ( 25 )

«دعائی که در آغاز آن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» گفته شود رد نشود. ».

واجب است هنگام ذبح حیوانات، «بسم اللَّه» گفته شود وگرنه ذبیحه به حکم شرع نجس و حرام بوده و مردار محسوب می شود. خداوند می فرماید:

( فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیاتِهِ مُؤْمِنِینَ... وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ... ) ( 26 )

«از آنچه نام خدا بر آن برده شده بخورید اگر به آیات او ایمان دارید... و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید، قطعاً این کار فسق و گناه است. ».

مؤمنان راستین با گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» در آغاز کار، از همه کس و همه چیز دل بر می کنند و تنها به هستی مطلق، قادر متعال دل می بندند و از او استمداد و یاری می طلبند.

مرحوم آیة اللَّه خویی از شیخ احمد، خادم میرزای بزرگ شیرازی نقل می کند که مرحوم میرزا، خادم دیگری به نام شیخ محمّد داشت. وی پس از فوت آن مرحوم با دیگران ترک معاشرت کرد.

روزی شخصی دید که شیخ محمّد هنگام غروب چراغ خود را از آب پر نمود و آن را روشن کرد. علّتش را پرسید. شیخ محمّد گفت:

پس از فوت مرحوم میرزا، از غم و اندوه با مردم قطع معاشرت نمودم؛ دلم بسیار گرفته و حزن و اندوه شدید، وجودم را فرا گرفت. یکی از روزها، ساعت آخر روز جوانی به صورت یکی از طلّاب عرب بر من وارد شد، با من انس گرفت و تا غروب نزدم ماند، از گفتارش خوشم آمد و لذّت می بردم و تمام غم و اندوه از دلم برطرف می شد. چند روزی نزدم آمد. روزی به خاطرم آمد که امشب چراغم نفت ندارد و چون مغازه ها نزدیک غروب می بستند، متحیر بودم.

فرمود: چرا به سخنانم خوب گوش نمی دهی؟ عرض کردم: امشب چراغم نفت ندارد. فرمود: این قدر برای تو حدیث خواندیم و از فضیلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» سخن گفتیم! بهره مند نشدی؟ تو چراغ خود را از آب پر کن و «بسم اللَّه» بگو!

من پذیرفتم و چنین کردم و آن را روشن نمودم. از آن پس، هرگاه از نفت خالی می شود، آن را از آب پر می کنم و «بسم اللَّه» می گویم.

شگفت آن که پس از نقل آن، این عمل از اثر افتاد. ( 27 )

البته این تکلیف همگان نیست زیرا از چنین ایمانی برخوردار نیستند ولی آثار نیک دنیوی و اخروی «بسم اللَّه»، بر هیچ کس پوشیده نیست بلکه ترک آن در آغاز کارها پی آمدهای سوئی به همراه دارد.

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله می فرمایند:

«إِذا مَرَّ الْمُؤْمِنُ عَلَی الصِّراطِ [ فَیقُولُ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»] طَفِئَتْ لَهَبُ النِّیرانِ وَ تَقُولُ: جُزْ یا مُؤمِن! فَإِنَّ نُورَکَ قَدْ أَطْفَأَ لَهَبِی. » ( 28 )

«هرگاه مؤمن بر صراط عبور کرده و گوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» (در اثر آن) شعله آتش دوزخ خاموش می شود و آتش می گوید: ای مؤمن! (از صراط) عبور کن که نور تو شعله (سوزان) مرا خاموش کرد. ».