سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات0%

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: ادیان و فرقه ها

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 42421
دانلود: 6213

توضیحات:

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 48 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 42421 / دانلود: 6213
اندازه اندازه اندازه
سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

مسلمانان از دیدگاه وهابیان

وهابیان، تنها خود را مسلمان و اهل توحید خالص دانسته و بقیه مسلمانان را مشرک و فاقد احترام می دانند که خانه هایشان جای حرب و شرک است و معتقدند که تنها شهادت به «لا اله الاّ اللَّه و محمّد رسول اللَّه» کافی نیست؛ در حالی که مسلمانی تبرک به مسجد رسول، یا قصد زیارت رسول یا طلب شفاعت از او و غیره دارد. آنان معتقدند: کسانی که معتقد به توسل، شفاعت، استغاثه به ارواح اولیای الهی، تبرک و غیره اند، مشرکند هر چند اسم مسلمان را بر خود نهاده اند و چه بسا شرک آنان از شرک عصر جاهلیت خطرناک تر است.(711)

محمّد بن عبدالوهاب در کتاب «کشف الشبهات»، لفظ شرک و مشرکین را بر مسلمانانی که تابع عقاید ایشان نیستند تقریباً 24 بار تکرار کرده است. همچنین تعبیر هایی از قبیل: کفار، عبادت کنندگان بت، مرتدین، مشرکین، دشمنان توحید، دشمنان خدا و مدعیان اسلام را، در حدود بیست بار به کار برده است.

تشابه بین وهابیان و خوارج

با مراجعه به تاریخ خوارج و بررسی حالات آنان روشن می شود که در موارد گوناگونی این دو فرقه شبیه یکدیگرند، که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

1 - همان گونه که خوارج آرای شاذ و خلاف مشهور داشتند؛ مثل قول به این که مرتکب گناه کبیره کافر است، وهّابیان نیز چنینند.

2 - خوارج معتقدند می توان دار الاسلام را در صورتی که ساکنان آن مرتکب گناه کبیره شوند، دار الحرب نامید. وهابیان نیز این گونه اند.

3 - در سخت گیری در دین و جمود و تحجّر در فهم آن شبیه هم بودند؛ خوارج به کلمه «لا حکم إلّا للَّه» تمسک کرده و امام علیعليه‌السلام را از حکم خلع کردند، وهابیان نیز با ملاحظه برخی از آیات و عدم توجّه به بقیه، حکم به تکفیر مسلمین نمودند.

4 - همان گونه که خوارج از دین خارج شدند، وهابیان نیز با اعتقادات خرافی و باطل از دین خارج شدند. لذا در صحیح بخاری حدیثی آمده است که بر آنان قابل انطباق است:

بخاری به سند خود از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می کند که فرمود: «مردانی ازطرف مشرق زمین خروج می کنند، آنان قرآن می خوانند، ولی از گلوی آنان تجاوز نمی کند، از دین خارج می شوند؛ همان گونه که تیر از کمان خارج می شود. علامت آنان تراشیدن سر است».(712)

قسطلانی در ارشاد الساری(713) در شرح این حدیث می گوید: «من قبل المشرق» یعنی از طرف شرق مدینه؛ مثل نجد و مانند آن.

می دانیم که نجد مرکز وهابیان و موطن اصلی آنان بود که از آنجا به دیگر شهرها منتشر شدند. و همچنین تراشیدن موی سر و بلند گذاشتن ریش از شعارها و نشانه های آنان است.

5 - در احادیث در وصف خوارج می خوانیم: «آنان اهل اسلام را می کشند و بت پرستان را رها می کنند».(714) این عمل عیناً در وهابیان مشاهده می شود.

6 - عبداللَّه بن عمر در وصف خوارج می گوید: «اینان آیاتی را که در شأن کفار نازل گشته می گرفتند و بر مؤمنین حمل می نمودند». این عمل در وهابیان نیز هست.

روش های دعوت وهابیان

اینان برای پیشبرد عقاید و افکار خود از راه های مختلف استفاده می کنند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

1 - مبارزه و مقابله با کتاب های شیعه

وهابیان با شیوه های مختلف درصدد مقابله با شیعه و آثار علمی آنان برآمده اند؛ زیرا شیعه امامیه بیشتر از بقیه مذاهب اسلامی به طرح مباحث علمی می پردازد. چرا این همه مقابله با شیعه؟ اگر حرف آنان مطابق با حق است و دیگران بر باطل، چرا از باطل می ترسند؟ چرا مانع از نشر کتاب های شیعه در میان جوانانند؟ چرا اگر یک دانشجوی وهابی کتابی از شیعه در دستش باشد، باید از مراکز علمی اخراج شود؟ چرا نمی گذارند صاحبان فکر و اندیشه، خود تصمیم بگیرند؟ چرا آثار شیعی که در نمایشگاه بین المللی کتاب مصر عرضه شد، باید توسط وهابیان خریداری و سوزانده شود؟(715)

2 - تحریف کتاب ها

یکی از راه های مقابله با مخالفین نزد وهّابیان، تحریف کتاب های حدیثی و تفسیری و تاریخی اهل سنّت است. روایات و کلماتی که بر ضدّ آنان آمده را تحریف می کنند، آن گاه سفارش چاپ آن را به چاپ خانه ها می دهند. لذا اگر کسی در کتاب خود به حدیثی استدلال کرده، و مصدر آن را نیز ذکر می نموده، با مراجعه به چاپ های جدید اثری از حدیث نمی یابد ولی با مراجعه به چاپ های قدیم پی می بریم که این حدیث در چاپ های بعد حذف شده است. خصوصاً این که سعی می کنند با چاپخانه ها ارتباط برقرار کرده یا با آنان شریک شوند، و با پایین آوردن قیمت کتاب های تحریف شده، یا مجانی کردن آن، به دست اکثر جامعه برسانند.

محمّد نوری دیرثوی می گوید: «تحریف و حذف احادیث از کارهای دایمی و همیشگی وهابیان است؛ به عنوان نمونه، نعمان آلوسی تفسیر پدرش شیخ محمود آلوسی را به نام روح المعانی تحریف نمود، و مطالبی را که به ضرر وهابیان بود حذف کرد و اگر این تحریف نبود تفسیر او نمونه تفاسیر محسوب می شد».

نمونه دیگر این که در مغنی ابن قدامه حنبلی، بحث «استغاثه» را حذف کردند؛ زیرا در نظر آنان شرک محسوب می شود، آن گاه آن را چاپ نمودند. شرح صحیح مسلم را با حذف احادیث صفات، چاپ مجدد نمودند.(716)

این کارها متأسفانه در میان آنان رواج فراوان دارد؛ خصوصاً نسبت به احادیث و قسمت هایی از تاریخ که فضیلتی از فضایل اهل بیتعليهم‌السلام در آن بوده و یا ذکری از لغزش خلفا و یا یکی از صحابه است.

از باب نمونه در تفسیر «جامع البیان» طبری در ذیل آیه شریفه( وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ ) حدیث آغاز دعوت را این گونه نقل می کند که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «کدام یک از شما وزیر و کمک کار من در این امر - امر رسالت - خواهد شد تا برادر من و کذا و کذا باشد». بعد از آن که علیعليه‌السلام این مقام را پذیرفت پیامبر به علیعليه‌السلام فرمود: «تو برادر من و کذا و کذا هستی».(717) با مراجعه به تاریخ طبری پی می بریم که به جای کذا و کذا «وصیی و خلیفتی» بوده که دست تحریف، آن ها را حذف کرده و به جای آن کلماتی مبهم قرار داده است؛ زیرا این گونه احادیث با عقایدشان سازگاری ندارد.

گاهی هم لغزش های خلفا یا مناقب اهل بیتعليهم‌السلام را این گونه تحریف می کنند که به جای آن ها چند نقطه می گذارند. خواننده نمی داند که به جای این نقطه ها، چه مطالب حسّاسی است که می تواند سرنوشت تاریخ را عوض کند.

در برخی از موارد نیز صدر یا ذیل حدیث را حذف می کنند؛ زیرا با عقایدشان سازگاری ندارد، همان گونه که بخاری در موارد زیادی این چنین کرده است. گاهی نیز اگر حدیث را به جهت شهرت نمی توانند حذف کنند، درصدد تضعیف آن بدون هیچ دلیل و مدرکی برمی آیند؛ همان گونه که ابن تیمیه نسبت به حدیث غدیر و حدیث ولایت و دیگر احادیث این چنین کرده است. در برخی از موارد هم کلمات را تغییر داده تا معنایی دیگر از آن فهمیده شود، همان گونه که در قضیه «لیلة المبیت» به جای کلمه: بات علی فراشه، کلمه «بال»؛ یعنی بول کرد، آورده اند.

از جمله شواهد بر تحریف به نقصان، این است که برخی از مصادر حدیثی که از کتابی نقل می کنند، با مراجعه به آن کتاب اثری از آن نمی بینیم!

به عنوان مثال: حدیث «امان» را که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «النجوم أمان لأهل السمآء فإذا ذهبت ذهبوا، وأهل بیتی أمان لأهل الأرض فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض» را برخی از مصادر حدیثی از مسند احمد بن حنبل نقل می کنند، ولی الآن در آن کتاب موجود نیست.

و نیز حدیث: «أنا مدینة العلم وعلی بابها» را ابن اثیر در جامع الأصول و سیوطی در تاریخ الخلفا و ابن حجر در الصواعق المحرقة از صحیح ترمذی نقل می کنند در حالی که این حدیث الآن در آن کتاب موجود نیست.

3 - مختصر کردن کتاب ها

یکی دیگر از راه کارهای تبلیغی وهابیان، مختصر کردن کتاب ها و متون اصلی حدیثی، تاریخی و تفسیری است؛ به این طریق که بخش هایی را که موافق با عقایدشان نیست به عنوان این که کتاب را می خواهند مختصر کنند تا برای مردم بیشتر قابل نفع باشد، حذف می کنند و سپس آن را به چاپ خانه ها می دهند و با همان وضع به بازار عرضه کرده، گاهی به صورت رایگان در بین مردم پخش می کنند و این گونه حقایق را تحریف کرده و به عنوان مسلّمات تاریخ، حدیث و تفسیر به جامعه تحمیل می کنند.

ما با تلخیص برخی از کتاب های مطوّل و مفصّل مخالف نیستیم؛ زیرا امروزه بشر به جهت اشتغال زیاد، کمتر می تواند به مطالعه کتاب های مفصّل بپردازد، لکن با اختصار گزینشی و مغرضانه مخالفیم.

در این کتاب های مختصر تاریخی، مطاعنی را که در خصوص خلفا حتی معاویه، یزید و برخی از صحابه وارد شده حذف می کنند و نیز فضایل اهل بیتعليهم‌السلام را از جای جای آن کتاب ها برمی دارند؛ در حالی که به احادیث جعلی که در شأن و منزلت خلفا و برخی از صحابه در آن کتاب آمده، کاری ندارند! و معلوم است با این عمل زشت و جنایت فرهنگی، چه ظلمی در حقّ خوانندگان که قضاوت کنندگان در طول تاریخند، می شود. و چگونه کسانی که نامقدسند، مقدس شمرده شده و در مقابل، کسانی که مقدسند به فراموشی سپرده می شوند.

4 - استفاده از موسم حج

یکی دیگر از شگردهای تبلیغی، استفاده فراوان از موسم حج است؛ موسمی که در آن صدها هزار حاجی مسلمان از اطراف عالم جمع می شوند، وهابیان از این موقعیت به خوبی در نشر افکار خود سوء استفاده می کنند. مبلّغین را بین حجّاج به زبان های مختلف می فرستند، و با بحث علمی و اهدای کتاب و دعوت به مراکز علمی شان - اگر از شخصیت های علمی باشند - به تبلیغ مذهب خود می پردازند. حتّی اخیراً مشاهده شده که در بین حجاج ایرانی کتاب های فارسی بر ضدّ شیعه را در تیراژ بسیار بالا به طور رایگان توزیع می کنند، کتاب هایی که بسیار مرموزانه نوشته شده و درصدد تثبیت عقاید خود و تخریب عقاید شیعه و مذاهب دیگر اسلامی است.

لازم به ذکر است عقاید پوچ وهابیان نه تنها به شیعیان تأثیر نمی گذارد، بلکه سایر مذاهب اهل سنّت نیز از عقاید و عملکرد آن ها بیزار هستند. نمونه شکست آنان را در ایجاد گروه انحرافی طالبان و القاعده و فرجام آنان می توان دریافت.

طبق اظهارات یکی از بزرگان، در کشور تاجیکستان از سوی وهابی ها باغ بزرگی تهیه و از فرهنگیان جهت تدریس در محیط دانشگاه و مدارس اقدام به ثبت نام نموده و پس از یک دوره سه ماهه، حدود 400 نفر از برگزیدگان را به عربستان برده و در دانشگاه «الاسلامیه» مدینه منوره طی دو سال دوره آموزش مبانی وهابیت و راه مبارزه با فرهنگ شیعه، آنان را به شهرهای مختلف تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه اعزام کرده اند. مشابه این کار در آذربایجان شوروی نیز انجام گرفته و حتی اسم کسانی را که همنام ائمهعليهم‌السلام بودند، تغییر داده و سپس آنان را برای ترویج افکار وهابیت به کشور مبدأ اعزام نموده اند.

فقط در ایام حجّ سال 1381، ده میلیون و 685 هزار جلد کتاب به 20 زبان زنده دنیا، (غالباً بر ضدّ شیعه) توسّط دولت سعودی در میان زائران خانه خدا، توزیع شده است.(718)

یکی از روحانیون سرشناس شیعه در منطقه قطیف کشور سعودی، در شب 12 رجب سال جاری(1382) در مکّه مکرّمه اظهار داشت: کتاب «للَّه ثمّ للتاریخ» که ضد شیعه است را با کامیون های بزرگ در منطقه قطیف و احساء در میان شیعیان به رایگان توزیع کرده اند.

همین کتاب، در کشور کویت سال 1380 در یکصد هزار تیراژ چاپ و منتشر گردید که توسّط دانشمند متعهّد جناب آقای مهری (نماینده ولی فقیه) به دولت کویت اعلام گردید: اگر از نشر و توزیع این کتاب موهن و ضدّ شیعه جلوگیری نشود، بیم آن می رود که کویت، به لبنان دیگری در منطقه تبدیل شود.(719)

5 - تهمت ها بر ضد شیعه

آقای دکتر عبداللَّه محمّد غریب از دانشمندان مصری در کتاب مملوّ از دروغ و تهمت خود «و جآء دور المجوس» می نویسد: «إنّ الثورة الخمینیة مجوسیة ولیست إسلامیة، أعجمیة ولیست عربیة، کسرویة ولیست محمّدیة»؛(720) «نهضت (امام) خمینی، یک نهضت مجوسی، عجمی و کسروی است، نه نهضت اسلامی، عربی و محمّدی. »

او کینه توزی و دشمنی را تا آنجا پیش برده که می نویسد: «نعلم أنّ حکّام طهران أشدّ خطراً علی الإسلام من الیهود، ولاننتظر خیراً منهم، وندرک جیداً أنّهم سیتعاونون مع الیهود فی حرب المسلمین»؛(721) «می دانیم که خطر حاکمان تهران بر اسلام از خطر یهود بر اسلام، سخت تر است و از آنان هیچ امید خیری انتظار نمی رود و نیک می دانیم که آنان به زودی با یهود، همداستان شده و به جنگ با مسلمانان خواهند آمد!»

این در حالی است که تمام دنیا می دانند که امروز برای حکومت غاصب صهیونیستی، دشمنی، سخت تر از نظام اسلامی نیست و افتخار این نظام این است که به مجرّد پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت دولت غاصب اسرائیل را برای همیشه در ایران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین را گشود.

دکتر ناصرالدین قفاری از اساتید دانشگاه های مدینه منوره، در کتاب «اصول مذهب الشیعة الإمامیة» که رساله دکترای او بوده، نوشته است: «أدخل الخمینی إسمه فی أذان الصلوات، وقدّم إسمه حتّی علی إسم النبی الکریم، فأذان الصلوات فی ایران بعد استلام الخمینی للحکم وفی کلّ جوامعها کما یلی: اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، خمینی رهبر، أی الخمینی هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمّداً رسول اللَّه»؛(722) « (امام) خمینی، نام خود را در اذان نمازها داخل کرده و حتّی نام خود را بر نام پیامبر نیز مقدّم نموده است. در ایران، اذان در نمازها - بعد از دست گرفتن (امام) خمینی زمام حکومت را به عنوان حاکم ایران و حاکم همه جوامع (مسلمانان) - چنین است: اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، خمینی رهبر؛ یعنی خمینی پیشوای ماست، سپس (می گویند:) اشهد أنّ محمّداً رسول اللَّه!. »

این در حالی است که هر کس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به شهرهای مختلف و مساجد این کشور برود پی به دروغ بودن این نسبت ناروا می برد. آری! آنچه واقعیت دارد این که نمازگزاران پس از اتمام نماز در دعای دسته جمعی که می خوانند رهبری امام خمینی رحمه الله را اعلام می دارند.

از عوامل تهاجم بر ضدّ شیعه

یکی از انگیزه های تهاجم وسیع وهابیت بر ضدّ مذهب اهل بیتعليهم‌السلام ، ترس و وحشت آنان از گسترش فرهنگ برخاسته از قرآن در میان جوانان و دانشمندان تحصیل کرده و استقبال آنان از این مکتب نورانی مطابق با سنّت راستین محمّدیصلى‌الله‌عليه‌وآله است. به چند نمونه توجّه کنید:

دکتر عصام العماد، فارغ التحصیل دانشگاه «الإمام محمّد بن سعود» در ریاض و شاگرد بن باز (مفتی اعظم سعودی) و امام جماعت یکی از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلّغین وهّابیت در یمن که کتابی نیز در اثبات کفر و شرک شیعه تحت عنوان: «الصلة بین الإثنی عشریة و فرق الغلاة» نوشته است، با آشنایی با یکی از جوان های شیعه، با فرهنگ نورانی تشیع آشنا شده و از فرقه وهّابیت دست می کشد و به مذهب شیعه مشرّف می گردد.

دکتر عصام در کتابی که به همین مناسبت تألیف نموده، می نویسد: «وکلّما نقرأ کتابات إخواننا الوهّابیین نزداد یقیناً بأنّ المستقبل للمذهب الاثنی عشری؛ لأنّهم یتابعون حرکة الانتشار السریعة لهذا المذهب فی وسط الوهّابیین وغیرهم من المسلمین»؛(723) «و هر اندازه که کتاب های برادران خود از وهابیان را می خوانیم، به یقینمان اضافه می شود که آینده برای مذهب دوازده امامی است؛ زیرا آنان به دنبال حرکت سریع برای این مذهب در بین وهابیان و دیگر مسلمانان می باشند. »

آن گاه از قول شیخ عبداللَّه الغُنیمان استاد «الجامعة الإسلامیة» در مدینة منوّره نقل می کند: «إنّ الوهّابیین علی یقین بأنّ المذهب (الاثنی عشر) هو الّذی سوف یجذبُ إلیه کلّ أهل السنَّة وکلّ الوهّابیین فی المستقبل القریب»؛(724) «وهّابیان به یقین دریافته اند، تنها مذهبی که در آینده، اهل سنّت و وهّابیت را به طرف خود جذب خواهد کرد، همان مذهب شیعه امامی است. »

آقای شیخ ربیع بن محمّد، از نویسندگان بزرگ سعودی می نویسد: «وممّا زاد عجبی من هذا الأمر أنّ إخواناً لنا ومنهم أبنآء أحد العلمآء الکبار المشهورین فی مصر، ومنهم طلاّب علم طالما جلسوا معنا فی حلقات العلم، ومنهم بعض الإخوان الّذین کنّا نُحْسن الظنَّ بهم؛ سلکوا هذا الدَربْ، وهذا التّجاه الجدید هو (التشیع) ، وبطبعة الحال أدرکت منذ اللحظة الأولی أنّ هؤلاء الإخوة - کغیرهم فی العالم الإسلامی - بهرتهم أضوآء الثورة الإیرانیة»؛(725) «و از جمله اموری که تعجبم را از این جهت زیاد کرده این است که برادرانی از ما و از آن جمله فرزندان یکی از علمای بزرگ و مشهور در مصر و هم چنین طالبان علمی که مدتی طولانی با ما در حلقه های علم مجالست داشته اند، و نیز برخی از برادرانی که ما حسن ظنّ به آن ها داشتیم، این راه و روش را دنبال کرده اند، و این راه جدید همان " تشیع " است. و به طبیعت حال، من از اولین لحظه درک کردم که این برادران را همانند دیگر افراد در عالم اسلام، پرتوهای نورانیت انقلاب اسلام مبهوت کرده است. »

شیخ محمّد مغراوی از دیگر نویسندگان مشهور وهّابی می گوید: «بعد انتشار المذهب الإثنی عشری فی مشرق العالم الإسلامی، فخفت علی الشباب فی بلاد المغرب... »؛ (726) «بعد از انتشار مذهب دوازده امامی در شرق عالم اسلامی، بر جوانان در کشورهای مغرب ترسیدم... ».

دکتر ناصر بن عبداللَّه بن علی قفاری استاد دانشگاه های مدینه می نویسد: «وقد تشیع بسبب الجهود الّتی یبذلها شیوخ الإثنی عشریة من شباب المسلمین، ومن یطالع کتاب «عنوان المجد فی تاریخ البصرة ونجد» یهُولُه الأمر حیث یجدُ قبائل بأکملها قد تشیعت»؛(727) «و به طور جزم به سبب کوشش هایی که بزرگان دوازده امامی انجام داده اند عدّه ای از جوانان مسلمان، شیعه شده اند. و هر کسی کتاب "عنوان المجد فی تاریخ البصرة و نجد" را مطالعه کند، این امر او را به وحشت می اندازد که برخی از قبایل، تماماً شیعه شده اند. »

جالب تر از این ها، سخن شیخ مجدی محمّد علی محمّد نویسنده بزرگ وهّابی است که می گوید: «جآءنی شابّ من أهل السنّة حیران، و سبب حیرته أنّه قد امتدت إلیه أیدی الشیعة... حتّی ظنّ المسکین أنّهم ملائکة الرحمة وفرسان الحقّ»؛ (728) «یکی از جوان های اهل سنّت با حالت حیرت نزد من آمد. انگیزه حیرت او را جویا شدم، دریافتم که دست یک شیعه به وی رسیده است و این جوان سنّی تصوّر کرده که شیعیان، ملائکه رحمت و شیر بیشه حق می باشند. »

وهابیت، عامل تفرقه

ملّت مسلمان که با الهام از رهنمودهای حیات بخش اسلام توانسته بود پیوند اخوت در میان خود ایجاد نماید و در پرتو کلمه توحید و توحید کلمه در برابر تهاجم سنگین صلیبیان و قساوت های ثنویان (مغول) ثابت و استوار بمانند، ولی با کمال تأسف با ظهور مکتب وهابیت در قرن هفتم این وحدت در هم شکست. و با اتهام نادرست بدعت و شرک به مسلمانان، ضربات جبران ناپذیری به صفوف به هم پیوسته آنان وارد ساخت، و با نابودی آثار بزرگان دین و کاستن از مقام انبیا و اولیا، در خدمت استعمار شوم غرب و دشمنان دیرینه اسلام درآمد.

در قرن 12 ه. ق محمّد بن عبدالوهاب مروج اصلی افکار وهابیت، مسلمانان را به جرم استغاثه به انبیا و اولیای الهی مشرک و بت پرست قلمداد کرد و فتوا بر تکفیر آنان داد و خونشان را حلال و قتل آنان را جایز و اموال آنان را جزء غنایم جنگی به حساب آورد و لذا هزاران مسلمان بی گناه را به خاک و خون کشیدند.

امروز مفتیان سعودی که عملاً در خدمت بیگانگان قرار گرفته اند، با فتوا به حرمت ازدواج با شیعه و نجاست ذبیحه آنان و حرمت پرداخت زکات به فقرای شیعه راه هر گونه وحدت را مسدود می کنند.

شیخ عبداللَّه جبرین، یکی از علمای بزرگ و عضو دار الافتای عربستان، در پاسخ به استفتایی درباره مجزی بودن پرداخت زکات و صدقات به فقرای شیعه می گوید: «زکات نباید به کافر و بدعت گذار پرداخت شود و رافضیان... بدون شک کافرند... لذا اگر صدقه به ایشان پرداخت شده باشد باید اعاده شود؛ زیرا این صدقه به کسی داده شده که از آن برای کفر کمک می گیرد و در حال جنگ با اسلام و تسنّن است؛ پرداخت زکات به این گروه حرام است».

گفته می شود: وی فتوا های دیگری نیز بر ضدّ شیعه صادر کرده که از جمله آن، مباح شمردن قتل شیعیان است.(729)

هیأت دائم افتای سعودی در پاسخ به استفتایی در مورد ازدواج با شیعه می نویسد: «لا یجوز تزویج بنات أهل السنّة من أبنآء الشیعة ولا من الشیوعیین وإذا وقع النکاح فهو باطل، لأنّ المعروف عن الشیعة دعآء أهل البیت والإستغاثة بهم وذلک شرک أکبر»؛(730) «ازدواج اهل سنّت با شیعه و کمونیست جایز نیست و اگر چنان ازدواجی صورت گرفته، باطل است، چون عادت شیعه استغاثه به اهل بیت [عصمت و طهارتعليهم‌السلام ]است و این بزرگ ترین شرک به شمار می رود. »

با این که این گروه درباره ازدواج با یهودی و مسیحی پاسخ داده اند: «یجوز للمسلم أن یتزوّج کتابیة - یهودیة أو نصرانیة - إذا کانت محصنة وهی الحرّة العفیفة»؛(731) «ازدواج مسلمان با اهل کتاب؛ اعم از یهودی و نصرانی، در صورتی که اهل فحشا نباشد، جایز است. »

یا در کتابی که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سال های اخیر به نام «مسألة التقریب» منتشر شد، اولین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را اثبات مسلمان بودن شیعه دانسته اند.

بدیهی است مادامی که نگرش آنان به شیعه یک نگاه برون مذهبی است و با تبعیت از اسلاف خود، شیعه را بدتر از یهود می دانند و وجدان بشری را زیر پا نهاده و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا گردیده اند، چگونه می شود به تقریب مذاهب اسلامی و وحدت مسلمین دست یافت؟

گزارشی از برخی فعالیت های تبلیغی

در آخر این بحث به بخشی از فعالیت های تبلیغی یک ساله وهابیان - به طور خلاصه - اشاره می کنیم:

1 - فعالیت 500 مبلّغ در موسم حجّ سال 1417 ه. ق؛

2 - دعوت از 1000 چچنی به عنوان میهمان فهد در سال 1417 ه. ق؛

3 - دعوت از 1400 حاجی از آسیای میانه به عنوان میهمان فهد در سال 1418 ه. ق؛

4 - تأسیس کتابخانه در دانشگاه های چین؛

5 - تبلیغ وهابیت در کنفرانس های جهانی؛

6 - اعزام 2000 مبلّغ و 000، 290 فعالیت تبلیغی در مدت یک سال؛

7 - در سال 1418 ه. ق 000، 200، 5 فعالیت تبلیغی در عربستان؛

8 - در بحرین ماه صفر 1418 ه. ق 300 جلسه درس دینی در مساجد؛ و در سال 1417 ه ق. 3650 سخنرانی و درس دینی، و توزیع 176، 41 نسخه نشریات دینی؛

9 - در دبی 789، 3 مورد فعالیت تبلیغی، و پخش 698، 11 نسخه از نشریات گوناگون؛

10 - در قطر 1418 سخنرانی و موعظه، و نشر 715، 13 نشریه دینی؛

11 - در فجیره امارات، ماه رمضان 1418 ه. ق 6000 فعالیت تبلیغی؛

12 - در پاکستان 296، 165 مورد فعالیت تبلیغی در سال 1417 ه. ق؛

13 - اعزام مبلغ به افغانستان، ایران، هند، نپال، موریتانی، بریتانیا، پاریس و هلند؛

14 - در بریتانیا سال 1417 ه. ق 12990 فعالیت تبلیغی که شامل 800، 10 مورد درس علمی در مدارس، زندان ها، و بیمارستان ها و... بوده است؛

15 - دوره آموزشی برای مبلغان اندونزی؛

16 - دوره آموزشی برای طلاب تاتارستان؛

17 - دوره شرعی عربی برای رؤسای جمعیت ها و مراکز اسلامی ونزوئلا؛

18 - دوره فشرده برای مبلغان آمریکای لاتین در آرژانتین؛

19 - دوره آموزشی برای مبلغان قزاقستان؛

20 - دوره آموزشی برای مبلغان در کنیا؛

21 - برپایی همایش مبلغان در تایلند؛

22 - برپایی همایش مبلغان در سنگال؛

23 - برگزاری دوره آموزشی جهت ائمه جماعات و مبلغان در غرب آفریقا؛

24 - برگزاری دوره آموزشی جهت ائمه جماعات و مبلغان در قرقیزستان؛

25 - برگزاری دوره آموزشی جهت ائمه جماعات و مبلغان در آمریکا؛

26 - برگزاری دوره تربیت مبلغ در اوکراین؛

27 - برگزاری دوره تربیت مبلغ در روسیه؛

28 - تأسیس دانش سرای تربیت مبلغ در چچن؛

29 - ملاقات دبیر کل «رابطة العالم الاسلامی» با مسؤولین سیاسی کشورها؛

30 - رسیدگی به مساجد بوسنی؛

31 - ساخت 104 مسجد در فیلیپین؛

32 - ساخت و ترمیم 90 مسجد در بوسنی؛

33 - سهیم شدن در ساخت 1359 مسجد در جهان؛

34 - کمک به 300 مسجد در بلژیک؛

35 - فعالیت در دانشگاه مسکو؛

36 - اعطای بورسیه تحصیلی به دانشجویان 34 کشور؛

37 - ایجاد دانش سرای علوم عربی و اسلامی در توکیو؛

38 - 891، 3 فارغ التحصیل از دانش سرای علوم اسلامی و عربی اندونزی؛

39 - به راه انداختن کاروان های تبلیغی در کردستان عراق؛

40 - ساخت 18 مسجد در کردستان عراق؛

41 - کمک رسانی به 000، 100 پناهنده آذربایجانی؛

42 - چاپ 000، 321 نسخه کتاب برای بوسنی؛

تألیفات بر ضدّ وهابیان

بعد از ظهور افکار ابن تیمیه به عنوان مؤسس مکتب وهابیان توسط محمّد بن عبدالوهاب تاکنون، علمای اسلام؛ اعم از شیعه و سنّی در مقابل این فرقه شدیداً جبهه گیری کرده و از هر طریق ممکن با آن به مقابله پرداخته اند. از جمله کتاب های زیادی در ردّ افکار آنان تألیف شده است. اینک به اسامی برخی از آنان اشاره می کنیم:

1 - «آل سعود، من این و الی این؟»، محمّد صخر. طبع دار القصیم.

2 - «آیین وهابیت»، شیخ جعفر سبحانی.

3 - «ابن تیمیة حیاته و عقائده»، صائب عبدالحمید.

4 - «ابن تیمیة فی صورته الحقیقة»، صائب عبدالحمید.

5 - «ابن تیمیة و امامة علیعليه‌السلام »، سید علی حسینی میلانی.

6 - «اتحاف اهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهد الأمان»، احمد بن ابی الضیاف.

این کتاب در ردّ وهابیت است.

7 - «اخطاء ابن تیمیة فی حقّ رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله و اهل بیته»، سید شریف دکتر محمود سید صبیح.

8 - «ازاحة الغی فی الردّ علی عبدالحی»، سید علی بن الحسن عسکری.

این کتاب در ردّ کتاب «الصراط المستقیم» عبدالحی است و در آن بحث از برپایی عزاداری برای سیدالشهداعليه‌السلام است.

9 - «ازاحة الوسوسة عن تقبیل الأعتاب المقدّسة»، شیخ عبداللَّه مامقانی.

10 - «ازهاق الباطل»، امام الحرمین میرزا محمّد بن عبدالوهّاب آل داوود همدانی.

11 - «اصل الاسلام و حقیقة التوحید»، محمّد بن عبداللَّه مسعودی.

12 - «اظهار العقوق ممّن منع التوسّل بالنبی و الولی الصدوق»، شیخ مشرفی مالکی جزایری.

13 - «اعتراضات علی ابن تیمیة»، احمد بن ابراهیم سروطی حنفی.

14 - «اعلام النبیل بجواز التقبیل»، ابوالفضل عبداللَّه بن محمّد صدیق غماری.

15 - «اکمال السنة فی نقض منهاج السنة»، سید مهدی بن صالح موسوی قزوینی.

16 - «اکمال المنّة فی نقض منهاج السنة»، سراج الدین حسن بن عیسی یمانی.

17 - «الأجوبة النجدیة عن الأسئلة النّجدیة»، ابن السفارینی حنبلی.

18 - «الأجوبة عن الأسئلة الهندیة»، نعمان بن محمود معروف به ابن الآلوسی.

19 - «الأدلة القطعیة علی عدم مشروعیة الدولة السعودیة»، محمّد بن عبداللَّه المسعری.

20 - «الارض و التربة الحسینیة»، شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطاء.

21 - «الاستشراق و آل سعود»، دکتر احمد عبدالحمید غراب. طبع دار القصیم.

22 - «الاسلام السعودی الممسوخ»، سید طالب خرسان.

23 - «الاسلام و الایمان فی الردود علی الوهابیة»، حسین حلمی.

24 - «الاسلام و الوثنیة السعودیة»، فهد قحطانی.

25 - «الاصول الأربعة فی تردید الوهّابیة»، محمّد حسن جان صاحب سرهندی.

26 - «الاقوال المرضیة فی الردّ علی الوهابیة»، فقیه عطاکسم دمشقی حنفی.

27 - «الامامة الکبری و الخلافة العظمی»، سید حسن قزوینی حائری.

این کتاب در ردّ منهاج السنة ابن تیمیه است.

28 - «الانتصار للأولیاء الأبرار»، شیخ طاهر سنبل حنفی.

این کتاب درباره جواز توسّل به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله است.

29 - «الانصاف و الانتصاف لاهل الحقّ من الاسراف فی الردّ علی ابن تیمیة الحنبلی الحرّانی»، این کتاب در سال (757 ه. ق) تألیف شد و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.

30 - «الأوراق البغدایة فی الجوابات النجدیة»، شیخ ابراهیم سراوی بغدادی.

31 - «الآیات البینات فی قمع البدع و الضلالات»، شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء. بخشی از آن در ردّ وهابیت است به اسم «رسالة نقض فتاوی الوهابیة».

32 - «الآیات الجلیلة فی ردّ شبهات الوهابیة»، شیخ مرتضی کاشف الغطاء.

33 - «البراهین الجلیة فی دفع شبهات الوهّابیة»، سید محمّد حسن قزوینی.

34 - «البراهین الجلیة فی ضلال ابن تیمیة»، سید حسن صدر کاظمی.

در این کتاب به ابن قیم جوزیه و وهابیان به طور ضمنی اشاره شده و گمراهی آنان را ثابت کرده است.

35 - «البراهین الساطعة»، شیخ سلامه عزامی.

36 - «البراءة من الاختلاف»، شیخ علی زین الدین سودانی. در ردّ اهل شقاق و نفاق و ردّ فرقه وهابیان.

37 - «البصائر لمنکری التوسل باهل المقابر»، حمد اللَّه داجوی حنفی هندی.

38 - «البصائر»، مولوی غلام نبی اللَّه معروف به مجد الدولة.

39 - «البیت المعمور فی عمارة القبور»، سید علی تقی نقوی.

40 - «التبرک»، علی احمدی میانجی. او متعرّض ادّعای وهابیان در مسأله تبرک شده و جواز آن را از قرآن و روایات به طور مبسوط ثابت کرده است.

41 - «التحذیر من المجازفة بالتکفیر»، سید محمّد علوی مالکی حسنی.

42 - «التحفة الامامیة فی دحض حجج الوهابیة»، سید محمّد حسن قزوینی.

43 - «التحفة المختارة فی الرّدّ علی منکر الزیارة»، تاج الدین عمر بن علی لخمی مالکی.

44 - «التحفة الوهبیة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ داوود بن سلیمان بغدادی.

45 - «التّوسل بالموتی».

46 - «التّوسل بالنبی و الصالحین و جهلة الوهّابین»، ابو حامد بن مرزوق دمشقی شامی.

47 - «التّوسل»، مفتی محمّد عبدالقیوم قادری.

48 - «التوفیق عن توحید الخلاق فی جواب اهل العراق علی محمّد بن عبدالوهّاب»، عبداللَّه افندی راوی.

نسخه ای از این کتاب در دانشگاه کمبریج لندن به عنوان ردّ وهابیان موجود است. و نسخه ای نیز در کتابخانه اوقاف بغداد وجود دارد.

49 - «الجوابات»، ابن عبدالرزاق حنبلی.

50 - «الحبل المتین فی اتّباع السلف الصالحین»، مولوی سعید الرحمن تیراهی، چاپ ترکیه.

51 - «الحسینیة فی اثبات حلیة التشبیه فی عزاء الحسینعليه‌السلام »، سید میرزا ابی القاسم موسی زنجانی.

52 - «الحقائق الاسلامیة فی الردّ علی المزاعم الوهابیة بادلّة الکتاب و السنة النّبویة»، مالک بن شیخ محمود.

53 - «الحقّ المبین فی الرّدّ علی الوهابیین»، شیخ احمد سعید سرهندی نقشبندی.

54 - «الحقّ الیقین فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ یوسف فقیه حاریصی عاملی.

55 - «الحقیقة الاسلامیة فی الردّ علی الوهابیة»، عبدالغنی بن صالح حمادة.

56 - «الدرّ الفرید فی العزاء علی السبط الشهید»، میرزا علی مرعشی شهرستانی.

57 - «الدرّ المنیف فی زیارة اهل البیت الشریف»، احمد بن احمد مصری.

58 - «الدرر السنیة فی الردّ علی الوهابیة»، احمد بن زینی دحلان، مفتی شافعی.

59 - «الدرّة المضیئة فی الردّ علی ابن تیمیة»، شیخ علی بن عبدالکافی. وی معروف به شیخ الاسلام بوده و در عصر ابن تیمیه می زیسته است.

این کتاب و کتاب های دیگر را در ردّ ابن تیمیه در زمان حیات او نوشته است.

60 - «الدرّة المضیئة فی الردّ علی ابن تیمیة»، محمّد بن علی شافعی دمشقی.

61 - «الدعوة الحسینیة الی مواهب النبی السنیة»، محمّد باقر همدانی.

این کتاب در اثبات استحباب گریه بر امام حسینعليه‌السلام به حسب موازین شرعی تألیف شده است.

62 - «الردّ علی ابن تیمیة»، عیسی بن مسعود منکلاتی.

63 - «الردّ علی ابن تیمیة فی الاعتقادات»، محمّد حمید الدین حنفی دمشقی.

64 - «الردّ علی ابن عبدالوهاب»، شیخ الاسلام اسماعیل تمیمی مالکی تونسی.

65 - «الردّ علی ابن عبدالوهّاب»، شیخ محمّد بن عبداللطیف أحسائی.

66 - «الردّ علی الشبهات الوهابیة»، شیخ غلامرضا کاردان.

67 - «الردّ علی الصنعانی الذی مدح ابن عبدالوهاب»، سید طباطبایی بصری.

68 - «الردّ علی المتعصّب العنید المانع من لعن یزید»، ابن الجوزی.

69 - «الرّد علی المشبّهة»، قاضی بدر الدین ابن جماعة محمّدبن ابراهیم شافعی.

70 - «الردّ علی الوهابیة»، ابراهیم بن عبدالقادر طرابلسی ریاحی تونسی مالکی.

71 - «الردّ علی الوهابیة»، سید محمّد بن محمود لواسانی.

72 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ صالح کواش تونسی.

73 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ محمّد جواد بلاغی.

74 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ محمّد صالح زمزمی شافعی، امام مقام ابراهیم در مکه.

75 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ محمّد علی اردو بادی.

76 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ مهدی اصفهانی.

77 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ مهدی بن محمّد اصفهانی.

78 - «الردّ علی الوهابیة»، شیخ هادی آل کاشف الغطاء.

79 - «الردّ علی الوهابیة»، عبد المحسن اشیقری حنبلی، مفتی شهر زبیر در بصره.

80 - «الردّ علی الوهابیة»، عمر محجوب.

نسخه خطی این کتاب در دارالکتاب الوطنیة تونس موجود است. و نسخه عکس برداری شده آن در معهد المخطوطات العربیة در شهر قاهره مصر وجود دارد.

81 - «الردّ علی الوهابیة فی تحریمهم بناء القبور»، شیخ عبدالکریم الزین.

82 - «الردّ علی فتاوی الوهابیین»، سید حسن صدر کاظمی.

83 - «الردّ علی محمّد بن عبدالوهاب»، اسماعیل تمیمی مالکی، شیخ الاسلام تونس.

84 - «الردّ علی محمّد بن عبدالوهاب»، محمّد بن سلیمان کردی شافعی، استاد محمّد بن عبدالوهاب.

85 - «الرّد علی منکری الحسن و القبح»، سید ابی المکارم حمزة بن علی.

86 - «الردود الستة علی ابن تیمیة فی الامامة»، سید عبداللَّه بن ابی القاسم بلادی.

87 - «الردود علی محمّد بن عبدالوهاب»، شیخ صالح فلابی مغربی.

سید علوی بن حدّاد می گوید: این کتابی است بزرگ که در آن رساله ها و جواب هایی است که تمام آن ها از علمای مذاهب اربعه: حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنابله در ردّ بر محمّد بن عبدالوهاب است.

88 - «الرسالة الرویة علی الطائفة الوهابیة»، محمّد عطاء اللَّه رومی.

89 - «الرسالة المرضیة فی الردّ علی من ینکر الزیارة المحمّدیة»، محمّد سعد مالکی.

90 - «السعودیة بین الاستبداد و الدیمقراطیة»، محمّد عبدالحمید، طبع مؤسسة الرافد للنشر و التوزیع.

91 - «السلفیة الوهابیة، افکارها الاساسیة، و جذورها التاریخیة»، حسن بن علی سقّاف شافعی. طبع دار الامام النووی، عمان.

92 - «السیاسة الدینیة لدفع الشبهات علی المظاهرات الحسینیة»، شیخ عبد المهدی بن ابراهیم آل مظفّر.

93 - «السیف الباتر لعنق المنکر علی الأکابر»، سید علوی بن احمد الحدّاد.

94 - «السیف الثقیل فی ردّ ابن تیمیة و ابن قیم الجوزیة»، تقی الدین سبکی.

این کتاب با تکمله ای بر آن، از شیخ مجد زاهد کوثری در مصر به طبع رسیده است.

95 - «السیف الحیدری فی جواز تقبیل ضریح الحسین بن علیعليهما‌السلام »، ولایت علی اکبر فوری.

این کتاب در ردّ کتاب «الصراط المستقیم» عبدالحی تألیف شده است.

96 - «السیف الهندی فی اماتة طریقة النجدی»، شیخ عبداللَّه بن عیسی صنعانی یمنی.

97 - «السیوف الصقال فی اعناق من انکر علی الاولیاء بعد الانتقال»، یکی از علمای بیت المقدس.

98 - «السیوف المشرقیة لقطع اعناق القائلین بالجهة و الجسمیة»، علی بن محمّد میلی جمالی تونسی مغربی مالکی.

99 - «الشعائر الحسینیة»، شیخ محمّد حسین آل مظفّر.

100 - «الشعائر الحسینیة فی العراق»، طامس لائل.

101 - «الشیعة و الوهابیة»، سید مهدی قزوینی کاظمی.

102 - «الصارم الهندی فی عنق النجدی»، شیخ عطاء مکی.

103 - «الصراط المستقیم فی استحباب العزاء لسیدالشهداءعليه‌السلام »، مولوی غلام علی بهاونکری هندی.

104 - «الصوارم الماضیة لردّ الفرقة الهاویة و تحقیق الفرقة الناجیة»، سید محمّد مهدی قزوینی حلّی.

105 - «الصواعق الالهیة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ سلیمان بن عبدالوهّاب، برادر محمّدبن عبدالوهاب.

106 - «الصواعق و الرعود»، شیخ عفیف الدین عبداللَّه بن داوود حنبلی.

107 - «العقائد التسع»، شیخ احمد بن عبدالاحد فاروقی حنفی نقشبندی.

108 - «العقائد الصحیحة فی تردید الوهابیة النجدیة»، خواجه حافظ محمّد حسن خان سرهندی.

109 - «العقود الدریة»، منظومه شعر در ردّ بر وهابیان، سید محسن امین عاملی.

110 - «العلاقات الامریکیة السعودیة»، محمّد نیرب، چاپ مکتبة مدبولی، قاهره.

111 - «العلماء و العرش ثنائیة السلطنة فی السعودیة»، انور عبداللَّه. چاپ مؤسسة الرافد.

112 - «الفجر الصادق فی الردّ علی منکری التوسل و الکرامات و الفوارق»، جمیل صدقی زهاوی افندی بغدادی.

این کتاب در مصر در سال 1323 ه. ق چاپ شد و تجدید طبع آن به توسط حسین حلمی در استانبول انجام گرفت.

113 - «الفرقة الوهابیة فی خدمة من؟»، سید ابوالعلی تقوی.

114 - «الفصول المهمة فی مشروعیة زیارة النبی و الأئمة»، شیخ مهدی ساعدی عماری نجفی.

115 - «الکلمات التامّات فی المظاهر العزائیة»، میرزا محمّد علی اردوبادی.

116 - «الکلمات الجامعة حول المظاهر القرآنیة»، میرزا محمّد علی اردوبادی.

117 - «المدارج السنیة فی ردّ الوهابیة»، عامر قادری.

118 - «المسائل المنتخبة»، قاضی حبیب الحقّ بن عبدالحقّ.

119 - «المشاهد المشرّفة و الوهابیون»، شیخ محمّد علی سنقری حائری.

120 - «المقالات السنیة فی کشف ضلالات احمد بن تیمیة»، شیخ عبداللَّه هروی معروف به حَبْشی.

121 - «المقالات الوفیة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ حسن قزبک.

122 - «المقالة المرضیة فی الردّ علی ابن تیمیة»، قاضی القضات مالکی، نقی الدین بن عبداللَّه محمّد اقنانی.

123 - المناهج الحائریة فی نقض کتاب الهدایة السنیة»، سید محمّد حسن قزوینی.

124 - «المنح الالهیة فی طمس الضلالة الوهابیة»، اسماعیل تمیمی تونسی.

این کتاب در دارالکتب الوطنیة تونس به صورت مخطوط موجود است. و عکسی از آن در معهد المخطوطات العربیة در قاهره وجود دارد.

125 - «المنحة الوهبیة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ داوود بن سلیمان نقشبندی بغدادی.

126 - «المواسم و المراسم فی الاسلام»، جعفر مرتضی العاملی.

127 - «المواهب الرّحمانیة و السهام الأحمدیة فی نحور الوهابیة»، شیخ احمد شیخ داوود.

128 - «المیزان الکبری»، عبدالوهاب البصری.

این کتاب همراه کتاب «علماء المسلمین و الوهابیون» به چاپ رسیده است.

129 - «النفع العمیم فی انتفاع اموات المسلمین بالقرآن العظیم»، مرکز جمعیة المشاریع الخیریة الاسلامیة.

130 - «النقول الشرعیة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ مصطفی بن احمد الشطّی الحنبلی الدمشقی.

131 - «الوجیزة فی ردّ الوهابیة»، علی بن علی رضا خویی، به عربی.

132 - «الوجیزة فی ردّ الوهابیة»، علی بن علی رضا خویی، به فارسی.

133 - «الوهابیون و البیوت المرفوعة»، شیخ محمّد علی بن حسن همدانی سنقری کردستانی.

134 - «الوهابیة، دعاوی و ردود»، نجم الدین طبسی.

135 - «الوهابیة، فکراً و ممارسة»، محمّد عوض الخطیب، مطبعه المعراج للطباعة و النشر و التوزیع.

136 - «الوهابیة فی نظر علماء المسلمین»، احسان عبداللطیف بکری.

137 - «الوهابیة و اصول الاعتقاد»، محمّد جواد بلاغی.

138 - «الوهابیة و التوحید»، علی الکورانی العاملی.

139 - «الهادی فی جواب مغالطات الفرقة الوهابیة»، شیخ محمّد فارسی حائری دلیمی.

این کتاب در ردّ کتاب «کشف الشبهات» محمّد بن عبدالوهاب تألیف شده است.

140 - «الهدیة السنیة فی ابطال مذهب الوهابیة»، سید محمّد حسن قزوینی.

141 - «انتفاضة الحرم»، منظمة الثورة الاسلامیة فی الجزیرة العربیة.

142 - «اهداء الحقیر معنی حدیث الغدیر الی اخیه البارع البصیر»، سید مرتضی خسرو شاهی.

این کتاب در ردّ برخی از اوهام وهابیان است.

143 - «این است آیینه وهابیت»، سید ابراهیم سید علوی.

144 - «بحوث مع اهل السنة و السلفیة»، سید مهدی حسینی روحانی.

این کتاب در ردّ مقاله ابراهیم سلیمان جهمان تألیف شده است.

145 - «برائة الشیعة مع مفترات الوهابیة»، محمّد احمد حامد سودانی.

146 - «بریطانیا و ابن سعود»، محمّد علی سعید.

147 - «تاریخ آل سعود»، ناصر السعید.

در این کتاب تاریخ سیاه آل سعود ثبت شده است.

148 - «تاریخ الوهابیة»، ایوب صبری پاشا رومی.

149 - «تبیین ضلالات الألبانی»، شیخ الوهابیة المتحدث شیخ عبداللَّه هروی.

150 - «تجدید کشف الارتیاب»، سید حسن امین.

151 - «تجرید سیف الجهاد لمدّعی الاجتهاد»، شیخ عبداللَّه بن عبد الطیف شافعی، استاد محمّد بن عبدالوهاب.

152 - «تحریض الاغنیاء علی الاستغاثة بالأنبیاء و الاولیاء»، شیخ عبداللَّه بن ابراهیم میر غنی.

153 - «تحلیلی نو بر عقاید وهابیان»، محمّد حسن ابراهیمی.

154 - «تطهیر الفؤاد من دنس الاعتقاد»، شیخ محمّد بخیت مطبعی حنفی از علمای الازهر.

155 - «تهکّم المقلّدین بمن ادّعی تجدید الدین»، شیخ محمّد بن عبدالرحمن حنبلی. ردّیه ای است بر ضدّ محمّد بن عبدالوهاب در هر مسأله ای که او بدعت گذاشته است.

156 - «ثامن شوّال»، سید عبدالرزاق موسی مقرّم.

در این کتاب بحث از حوادثی است که در سال 1343 ه. ق اتفاق افتاد؛ از قبیل خراب شدن قبور بقیع به دست وهابیان.

157 - «جلاء الحق فی کشف احوال اشرار الخلق»، شیخ ابراهیم حلمی قادری.

158 - «جلاء العینین فی محاکمة الأحمدین»، شیخ نعمان بن محمود آلوسی بغدادی.

این کتاب در ردّ احمد بن تیمیه و احمد بن حجر هیثمی است.

159 - «جنایت وهابیت»، سید حسن میرد امادی.

160 - «جوابات الوهابیین»، سید محمّد حسین موسی.

161 - «جواز اقامة العزاء لسید الشهداء»، سید علی بن دلدار علی نقوی.

162 - «جواز العزاء للحسینعليه‌السلام »، سید ظفر حسن امروهی.

163 - «جواز لعن یزید اشقی بنی امیة»، شیخ هادی آل کاشف الغطاء.

164 - «چهره حقیقی ابن تیمیة»، محسن اسلامی.

165 - «حسن المقصد فی عمل المولد»، جلال الدین سیوطی.

این کتاب درباره تأثیر مولودی خوانی برای پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله است و آن را در ردّ کسی نوشته که فتوا به تحریم آن داده است.

166 - «خدای وهابیها»، سید محمود عظیمی.

167 - «خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام»، سید احمد زینی دحلان مکی شافعی. چاپ ترکیه.

168 - «خیرالحجّة فی الردّ علی ابن تیمیة فی العقائد»، احمد بن حسین بن جبرئیل شافعی.

169 - «دراسات فی منهاج السنة»، سید علی حسینی میلانی.

170 - «دعوة الحقّ الی ائمة الخلق»، سید محمّد هادی بجستانی خراسانی.

171 - «دعوی الهدی الی الورع فی الأفعال و الفتوی»، شیخ محمّد جواد بلاغی.

این کتاب در ردّ فتاوای وهابیان به تخریب بقاع متبرّکه تألیف شده است.

172 - «دفع الشبه عن الرسول و الرسالة»، ابوبکر بن محمّد بن عبدالمؤمن تقی الدین حصینی دمشقی.

173 - «دفع شبه التشبیه فی الردّ علی جهلة الحنابلة»، ابی الفرج ابن الجوزی حنبلی.

174 - «دفع شُبَه من شبّه و تمرّد»، تقی الدین حصنی دمشقی.

این کتاب در ردّ ابن تیمیه و آرای فاسد او در عقاید؛ همچون تجسیم تألیف شده و در آن به طور تفصیل متعرّض مسأله زیارت قبور نیز شده است.

175 - «دفع شبهه التشبیه بأکفّ التنریه»، ابوالفرج عبدالرحمن بن الجوزی الحنبلی.

176 - «دلیل واقعی در جواب وهابی»، سید حسین عرب باغی.

177 - «دو محور عقائد وهابیان»، داوود الهامی.

178 - «ردّ البدع و الشبهات»، شیخ محمّد حسین خراسانی.

179 - «ردّ الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع»، محمّد جواد بلاغی.

180 - «ردّ علی ابن تیمیة»، احمد بن محمّد شیرازی، کمال الدین.

181 - «ردّ علی ابن عبدالوهّاب»، شیخ احمد مصری احسائی.

182 - «ردّ علی ابن عبدالوهّاب»، شیخ عبداللَّه بن عیسی مویسی.

183 - «ردّ علی ابن عبدالوهّاب»، علامه برکات شافعی احمدی مکّی.

184 - «ردّ علی الشیخ ابن تیمیة»، شیخ نجم الدین بن ابی الدرّ بغدادی.

185 - «ردّ وهابی»، مفتی محمود بن المفتی عبدالقیوم.

186 - «رسالة فی الردّ علی ابن تیمیة فی التجسیم والاستواء والجهة»، شهاب الدین احمد بن یحیی الکلابی حلبی.

187 - «رسالة فی الردّ علی ابن تیمیة فی الطلاق»، محمّد بن علی مازنی.

188 - «رسالة فی الردّ علی ابن تیمیة فی مسألة حوادث لا اوّل لها»، بهاءالدین عبدالوهاب الأخمیمی شافعی معروف به مصری.

189 - «رسالة فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ قاسم ابی الفضل محجوب مالکی.

190 - «رسالة فی تحقیق الربطة»، شیخ خالد البغدادی.

این کتاب در ضمن کتاب «علماء المسلمین و الوهابیین» چاپ شده است.

191 - «رسالة فی جواز التوسل»، علامه مفتی فاس شیخ مهدی وازنانی.

این کتاب در ردّ محمّد بن عبدالوهاب تألیف شده است.

192 - «رسالة فی حکم التّوسل بالانبیاء و الاولیاء»، شیخ محمّد حنین مخلوق.

193 - «رسالة فی مسألة الزیارة»، در ردّ بر ابن تیمیه از محمّد بن علی مازنی.

194 - «رسالة فی هدم المشاهد»، سید ابو تراب خونساری.

195 - «رسالة مسجّعة محکمة»، علامه شیخ صالح کواشی تونسی.

196 - «سبیل النجاة عن بدع اهل الزیغ و الضلالة»، عبدالرحمن القوتتی هندی. چاپ ترکیه.

197 - «سبیل النجاة عن بدعة اهل الزیغ و الضلالة»، قاضی عبدالرحمن قوتی.

198 - «سعادة الدارین فی الردّ علی الفرقتین: الوهابیة و مقلّدة الظاهریة»، ابراهیم بن عثمان بن سمنودی منصوری مصری، در دو جلد.

199 - سیف الجبّار المسلول علی اعداء الأبرار»، شاه فضل رسول قادری.

200 - «سیف حسینی فی الردّ علی من حرّم عزاء الحسین».

201 - «شبهات السلفیة»، جواد حسین دیلمی.

202 - «شبهات الوهابیة»، حسن ابن ابوالمعالی.

203 - «شرح کلمات الصوفیة، الردّ علی ابن تیمیة»، محمود محمود الغراب.

204 - «شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام علیه الصلاة و السلام»، شیخ ابوالحسن علی تقی الدین سبکی شافعی، قاضی القضاة.

205 - «شواهد الحقّ فی التوسل بسید الخلق»، شیخ یوسف بن اسماعیل نهبانی، رئیس محکمه حقوق در بیروت.

206 - «شؤون الشیعة و الوهابیة»، سید محمّد مهدی قزوینی کاظمی.

207 - «صدق الخبر فی خوارج القرن الثانی عشر»، شریف عبداللَّه بن حسن پاشا حجازی. در اثبات این که وهابیان از خوارجند.

208 - «صریح البیان فی الردّ علی من خالف القرآن»، شیخ عبداللَّه هروی.

209 - «صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنة فی الوهابیة»، سید مرتضی رضوی.

210 - «صلح الاخوان»، شیخ داوود بن سلیمان نقشبندی بغدادی.

این کتاب در ردّ بر وهابیان به جهت تکفیر مسلمین نوشته شده است.

211 - «صواعق محرقة»، شیخ ابی الحسن بن محمّد دولت آبادی مرندی. در ردّ وهابیان در تخریب بقاع متبرّکه است.

212 - «ضلالات الوهابیة»، حسین حلمی.

213 - «ضیاء الصدور لمنکر التوسل بأهل القبور»، ظاهر شاه میان هندی.

214 - «عقد نفیس فی ردّ شبهات الوهابی التعیس»، اسماعیل ابوالفداء تمیمی تونسی، فقیه مورّخ.

215 - «علماء المسلمین و الوهابیون»، جمع کننده حسین حلمی ایشیق.

در این کتاب پنج رساله است که در ردّ وهابیان نوشته شده است.

216 - «غایة البیان فی تنزیه اللَّه عن الجهة و المکان»، قسم الابحاث و الدراسات الاسلامیة فی جمعیة المشاریع الخیریة الاسلامیة.

217 - «غفلة الوهابیة عن الحقائق الدینیة»، سید مهدی قزوینی کاظمی.

218 - «غوث العباد ببیان الرشاد»، شیخ مصطفی حمامی مصری.

219 - «فتنة الوهابیین»، احمد بن زینی دحلان، مفتی شافعیان در مکه و مدینه و مدرس در مسجد الحرام مکه.

این قسمتی از کتاب او به نام «الفتوحات الاسلامیة» می باشد که به طور مستقل چاپ شده است.

220 - «فرقان القرآن بین الجهات الخالق و جهات الأکوان»، شیخ سلامه عزامی قضاعی شافعی.

مؤلّف در این کتاب نظر ابن تیمیه و وهابیان را در قول به تجسیم رد کرده است.

این کتاب در مصر به اهتمام محمّد امین کردی در مقدمه کتاب «الأسماء و الصفات» بیهقی چاپ شد، و چاپ مجدّد آن به توسط دار احیاء التراث العربی در بیروت انجام گرفت.

221 - «فرقه وهّابی و پاسخ به شبهات آن ها»، سید حسن قزوینی حائری.

این ترجمه کتاب «البراهین الجلیة» است، که به توسط علی دوانی انجام گرفته است.

222 - «فصل الخطاب فی الردّ علی محمّد بن عبدالوهاب»، شیخ سلیمان بن عبدالوهاب، برادر محمّد بن عبدالوهاب (مؤسس وهابیت)

این اولین کتابی است که در ردّ وهابیان نوشته شده است.

223 - «فصل الخطاب فی ردّ ضلالات ابن عبدالوهاب»، احمد بن علی بصری. مشهور به قپّانی.

224 - «فصل الخطاب فی نقض مقالة ابن عبدالوهاب»، شیخ محمّد بن عبدالنبی نیشابوری اخباری.

225 - «فضل الذاکرین و الردّ علی المنکرین»، عبدالغنی حماده.

226 - «فلسفه عزاداری»، غلام حسین بن محمّد ولی.

227 - «قاعدة اهل الباطل بدفع شبهات المجادل»، علی بن عبداللَّه بحرانی.

این کتاب در ردّ کسانی است که اقامه عزاداری بر امام حسینعليه‌السلام را تحریم کرده اند.

228 - «قرائة فی کتاب التوحید»، دکتر عبدالهادی فضلی.

229 - «قصیدة فی الردّ علی ابن عبدالوهاب»، علاّمه سیو معمی.

230 - «قصیدة فی الردّ علی الصنعانی الذی مدح ابن عبدالوهّاب»، سید مصطفی مصری بولاقی.

231 - «قصیدة فی الردّ علی الصنعانی فی مدح ابن عبدالوهّاب»، شیخ ابن غلبون لیبی.

232 - «قصیدة فی ردّ الوهابیة»، شیخ عبدالعزیز قرشی علجی مالکی احسائی.

233 - «قیام العرش السعودی»، ناصر فرج. نویسنده در این کتاب بحث گسترده ای درباره ارتباطات سعودی ها با انگلستان دارد.

234 - «کتاب صاعقة العذاب»، صفی الدین احمد بن عبداللَّه.

235 - «کشف الارتیاب فی ردّ عقائد ابن عبدالوهاب»، سید محسن امین عاملی. فرزند ایشان این کتاب را با مقدمه ای مفصّل با عنوان «تجدید کشف الارتیاب» به چاپ رسانده است.

236 - «کشف النقاب عن عقائد ابن عبدالوهاب»، سید علی نقی نقوی لکهنوی هندی.

237 - «کفر الوهابیة»، شیخ محمّد علی قمی کربلایی حائری.

238 - «گفتگوی بی ستیز»، دکتر عصام العباد.

239 - «لفحات الوجد من فعلات اهل نجد»، محسن بن عبدالکریم بن اسحاق.

این کتاب در ردّ عقیده پیروان محمّد بن عبدالوهاب نوشته شده است.

240 - «لمحة عن انتهاکات النظام السعودی لحقوق الشیعة فی الحجاز»، مرکز الحرمین للاعلام اسلامی.

241 - «لیس من الاسلام»، محمّد غزالی.

این کتاب در مکتبه وهبه قاهره به چاپ رسیده است.

242 - «مخالفة الوهابیة للقرآن و السنة»، عمر عبدالسلام.

243 - «مذکّرات مستر همفر»، خاطرات مستر همفر، جاسوس انگلیسی در خاورمیانه.

244 - «مصباح الأنام و جلاء الضلام فی ردّ شبه البدعی النجدی الّتی اضلّ بها العوام»، سید علی بن احمد حدّاد.

این کتاب در چاپخانه عامره مصر در سال 1325 ه. ق به چاپ رسیده است.

245 - «مع الوهابیین فی خططهم و عقائدهم»، شیخ جعفر سبحانی.

246 - «مقالات الکوثری»، شیخ محمّد زاهد کوثری.

247 - «مکّة»، دکتر شیخ محمّد هادی امینی.

248 - «من اقطاب الکذّابین ابن تیمیة الحرّانی»، محمّد رضی رضوی.

249 - «منظومة فی الردّ علی الوهابیة»، در 1500 بیت، شیخ عبدالحسین خیامی عاملی.

250 - «من معرّبات المکتوبات»، شیخ احمد بن عبدالأحد قادری نقشبندی حنفی.

این کتاب همراه با کتاب «علماء المسلمین و الوهابیون» به چاپ رسیده است.

251 - «منهاج الشریعة فی الردّ علی ابن تیمیة»، سید مهدی موسوی قزوینی.

252 - «منهج الرشاد لمن اراد السداد فی الردّ علی الوهابیة»، شیخ جعفر کاشف الغطاء.

253 - «منهج السلف فی فهم النصوص بین النظریة التطبیق»، سید محمّد بن سید علوی مالکی حسنی.

254 - «نبذة من السیاسة الحسینیة»، شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطاء.

255 - «نجم المهتدین برجم المعتدین فی ردّ ابن تیمیة»، فخر ابن المعلّم قرشی.

256 - «نظرة فی کتاب منهاج السنة النبویة»، احمد کنانی.

این کتاب برگرفته از کتاب «الغدیر» علامه امینی رحمه الله است که درباره منهاج السنة نوشته شده است.

257 - «نقد و تحلیلی پیرامون وهابی گری»، دکتر همایون همتی.

258 - «نگاهی به پندارهای وهابیت»، علامه محمّد حسین کاشف الغطاء، ترجمه از محمّد حسین رحیمیان.

259 - «وسیلة الاسلام بالنبی علیه الصلاة و السلام»، ابوالعباس احمد بن خطیب، مشهور به ابن قنفذ قسنطینی جزایری.

260 - «وهابیان»، علی اصغر فقیهی.

261 - «وهابیت و آل سعود، توطئه استعمار»، سید محمود اسد اللّهی.

262 - «وهابیت و ریشه های آن»، نور الدین مدرس چهار دهی.

263 - «وهابی و صاروخ صینی»، انور عبداللَّه.

264 - «وهابی ها»، سید ابراهیم سید علوی.

265 - «هذه هی الوهابیة»، شیخ محمّد جواد مغنیة.

266 - «هکذا رأیت الوهابیین»، عبداللَّه محمّد.