سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات7%

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: ادیان و فرقه ها

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات
  • شروع
  • قبلی
  • 48 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 49513 / دانلود: 7638
اندازه اندازه اندازه
سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

ایمان و کفر

ایمان و کفر

اصطلاح کفر و کافر از واژگان پر کار برد وهابیان است. اینان هر گاه عقاید مسلمانی را قبول نداشته باشند، به کفر و زندقه و ارتداد نسبت داده و او را نه تنها از اسلام خارج می کنند، بلکه از مشرکان جاهلیت نیز بدتر می دانند. این عمل باعث اختلاف و تشتّت فراوانی بین مسلمانان شده و سبب درگیری و قتل و غارت بین آنان گردیده است، از این رو جا دارد که واژه کفر و ضد آن؛ یعنی ایمان را به خوبی ریشه یابی کنیم.

ایمان در لغت و اصطلاح

خلیل بن احمد می گوید: ایمان؛ یعنی تصدیق نمودن و مؤمن؛ یعنی تصدیق کننده. و اصل آن از ماده «أمن» ضدّ خوف است.(۱۰۰۳)

از کلمات ابن منظور در «لسان العرب» استفاده می شود که ایمان دو استعمال دارد: یکی ضدّ کفر، و دیگری تصدیق، ضدّ تکذیب.(۱۰۰۴)

و در اصطلاح: ایمان به معنای تصدیق قلبی است با اقرار به زبان، لذا عمل جزء آن نیست، بلکه شرط کمال ایمان است.

این معنا مؤید مرجئه - که قائل هستند عمل اهمیتی ندارد - نیست، بلکه هدف از این تعریف آن است که بگوید: آنچه انسان را از کفر به ایمان متحوّل کرده و حکم به احترام جان و مالش می دهد تصدیق قلبی است، در صورتی که با اقرار به زبان در صورت امکان مقرون گردد. امّا آنچه که انسان را از جهنم نجات می دهد تصدیق توأم با عمل است. و شاهد این مطلب که عمل جزء ایمان نیست، آیات و روایات است:

۱ - خداوند متعال عمل صالح را عطف بر ایمان کرده است، آنجا که می فرماید:( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ ) (۱۰۰۵) «همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح به جای آورده اند. » و می دانیم که مقتضای عطف، مغایرت بین معطوف و معطوف علیه است. و اگر عمل داخل در ایمان باشد در اینجا تکرار لازم می آید.

۲ - هم چنین می فرماید:( وَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ ) (۱۰۰۶) «و هر کس که عمل صالح انجام دهد؛ در حالی که مؤمن است. » که از این آیه نیز مغایرت بین عمل و ایمان در مفهوم استفاده می شود.

۳ - و نیز خداوند متعال می فرماید:( وَإِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی اْلأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتّی تَفِی ءَ إِلی أَمْرِ اللَّهِ ) (۱۰۰۷) «و اگر دو طائفه از اهل ایمان به قتال و دشمنی برخیزند، شما مؤمنان در میان آنان، صلح برقرار کنید، و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید، تا به فرمان خدا بازآید. » مشاهده می نماییم که در این آیه خداوند مؤمن را بر گروه معصیت کار و ظالم اطلاق کرده است.

۴ - و در آیه دیگری می فرماید:( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ ) (۱۰۰۸) «ای مؤمنین! تقوا پیشه کرده و همراه با صادقین باشید. » در این آیه خداوند مؤمنین را به تقوای الهی؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات امر نموده است.

۵ - از برخی آیات نیز استفاده می شود که محلّ ایمان قلب است. خداوند می فرماید:( أُولئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ اْلإِیمانَ ) (۱۰۰۹) «آنان کسانی هستند که خدا بر دل هایشان نور ایمان نگاشته است. » در جایی دیگر می فرماید:( وَلَمّا یدْخُلِ اْلإِیمانُ فِی قُلُوبِكُمْ ) (۱۰۱۰) «و هنوز ایمان در دل هایتان داخل نشده است. »

۶ - بخاری به سند خود از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل کرده که در روز خیبر فرمود: «به طور حتم پرچم را به دست کسی می سپارم که او خدا و رسول را دوست دارد و خداوند به دست او فتح و پیروزی قرار خواهد داد. عمر بن خطّاب گفت: هیچ زمان به مانند آن وقت امارت را دوست نداشتم. انتظار می کشیدم که پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مرا صدا زند. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله علی بن ابی طالبعليه‌السلام را خواست، آن گاه پرچم را به او داد و فرمود: پیش برو و به چیزی توجّه نکن تا این که خداوند به دست تو فتح و پیروزی حاصل کند. علیعليه‌السلام مقداری حرکت کرد، سپس متوقف شد و صدا زد: ای رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ! تا کجا با آنان بجنگم؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: با آنان قتال کن تا شهادت به وحدانیت خدا و نبوت من دهند. و اگر این چنین کردند خون و اموالشان محفوظ خواهد بود».(۱۰۱۱)

۷ - شیخ صدوق رحمه الله به سند صحیح از امام صادقعليه‌السلام نقل می کند که فرمود: «شهادت به وحدانیت خدا و نبوت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و اقرار به طاعت و معرفت امام، کمتر چیزی است که انسان را به ایمان می رساند».(۱۰۱۲)

اموری که ایمان به آن ها واجب است

همان گونه که در معنای اصطلاحی ایمان اشاره شد: تصدیق به قلب با اقرار به زبان، دو رکن اساسی ایمان است. حال ببینیم که متعلَّق ایمان چیست؟ و به چه اموری باید تصدیق قلبی داشته باشیم؟

تصدیق قلبی بر دو گونه است: یکی این که اجمالاً آنچه را که پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله به آن خبر داده، تصدیق نماییم. و مورد دیگر اموری است که باید به تفصیل تصدیق کنیم؛ از قبیل:

۱ - وجود خداوند متعال و توحید او و این که او مثل و همتایی ندارد.

۲ - توحید در خالقیت و این که برای عالم خالقی به جز او نیست.

۳ - توحید در ربوبیت و تدبیر و این که برای عالم مدبّری بالاستقلال، جز او نیست.

۴ - توحید در عبادت و این که معبودی غیر از او نیست.

۵ - نبوت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله .

۶ - معاد و روز جزا.

کفر در لغت و اصطلاح

«کفر» در لغت به معنای ستر و پوشاندن است. و کشاورز را نیز کافر می گویند؛ زیرا دانه را در خاک پنهان می سازد. خداوند متعال می فرماید:( كَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْكُفّارَ نَباتُهُ ) (۱۰۱۳) «در مثل مانند بارانی است که رویش آن، برزگر را به تعجب وامی دارد. »

و در اصطلاح: کفر به معنای ایمان نیاوردن به چیزی است که از شأنش ایمان آوردن به آن است؛ مثل عدم ایمان به خدا و توحید و نبوت پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله و روز قیامت.

قاضی ایجی می گوید: «کفر خلاف ایمان است و آن نزد ما عبارت است از تصدیق نکردن پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در برخی از اموری که علم حاصل شده که از جانب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله رسیده است».(۱۰۱۴)

ابن میثم بحرانی می گوید: «کفر عبارت است از انکار صدق پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و انکار چیزی که علم داریم از جانب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله رسیده است».(۱۰۱۵)

فاضل مقداد نیز می گوید: «کفر در اصطلاح عبارت است از انکار چیزی که علم ضروری حاصل شده که از جانب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله است».(۱۰۱۶)

سید یزدی رحمه الله به اموری که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به آن خبر داده اشاره کرده، می فرماید: «کافر کسی است که منکر الوهیت یا توحید یا رسالت یا یکی از ضروریات دین شود، با توجّه به این که ضروری است، به طوری که انکارش به انکار رسالت منجر شود».(۱۰۱۷)

اقسام کفر

متکلمان و صاحبان معاجم برای کفر اقسامی را ذکر کرده اند:

۱ - کفر انکار: یعنی کسی به قلب و زبانش به خدا و رسول کافر شود.

۲ - کفر جحود: یعنی کسی به قلبش به خدا و رسول ایمان داشته باشد و آن دو را تصدیق کند، ولی به زبان آن را اقرار نکند، بلکه انکار نماید. همان گونه که خداوند متعال می فرماید:( وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ) (۱۰۱۸) «با آن که پیش نفس خود به یقین می دانستند - باز از کبر و نخوت و ستمگری - انکار آن کردند. »

۳ - کفر عناد: این که به قلب بشناسد، و به زبان اقرار کند، ولی از روی عناد و حسد به آن متدین نشود.

۴ - کفر نفاق: این که به زبان اقرار کند، ولی به قلب معتقد نباشد، همانند منافق.(۱۰۱۹)

تکفیر اهل قبله

در مباحث گذشته به اموری اشاره نمودیم که ایمان به آن ها واجب است و با عدم ایمان به آن ها، انسان داخل کفر می شود. با این بحث به خوبی روشن می شود که صحیح نیست فرقه ای از فرق اسلامی را داخل در کفر نمود، مادامی که اعتراف به شهادتین نموده، و ضرورتی از ضروریات دین را انکار نمی کنند.

این مطلب از اموری است که هر کسی کوچک ترین توجّهی به شریعت اسلامی داشته باشد از آن اطلاع دارد، ولو معاشرت زیادی با مسلمانان نداشته باشد. لکن - مع الأسف - مشاهده می شود که چگونه به سبب برخی از مسائل اختلافی، تعدادی از مذاهب سایر مسلمانان را تکفیر کرده و به جان آنان می افتند. کاری که مورد خشنودی استکبار و استعمار شده و از این راه استیلای خود را بر مسلمین ادامه می دهند.

جمهور فقیهان و متکلمان بر این باورند که کسی حق ندارد دیگری را که اهل قبله است و به طرف آن نماز می خواند، با اقرار به شهادتین و عدم انکار ضرورتی از ضروریات دین، تکفیر نماید:

۱ - قاضی سبکی می گوید: «اقدام بر تکفیر مؤمنین جداً دشوار است. و هر کسی که در قلبش ایمان است، تکفیر اهل هوا و بدعت را دشوار می شمرد، در صورتی که اقرار به شهادتین دارد؛ زیرا تکفیر امری دشوار و خطیر است».(۱۰۲۰)

۲ - قاضی ایجی می گوید: «جمهور متکلمین و فقیهان بر این امر اتفاق دارند که نمی توان احدی از اهل قبله را تکفیر نمود... ». (۱۰۲۱)

۳ - تفتازانی می گوید: «مخالف حق از اهل قبله کافر نیست؛ مادامی که ضرورتی از ضروریات دین را مخالفت نکند؛ مثل حدوث عالم، حشر اجساد».(۱۰۲۲)

۴ - ابن عابدین می گوید: «در کلمات صاحبان مذاهب، تکفیر دیگران بسیار مشاهده می شود، ولی این گونه تعبیرها از کلام فقهای مجتهد نیست. و معلوم است که اعتباری به غیر فقها نیست».(۱۰۲۳)

مردم با دیدن حالت زار ذریه ی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهای بدون پوشش،صدا به گریه بلند نمودند . زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زینالعابدینعليه‌السلام به ترتیب با جگرهای سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند، که عده ای از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند، اما هنگامی که خیلی دیر شده بود!!(۱)

۳. روز شهادت حضرت سجّادعليه‌السلام

شهادت امام زین العابدینعليه‌السلام بنابرقولی در این روز(۲) درسال ۹۴ هجری درسن ۵۷ سالگی واقع شده است، و قول دیگر ۲۵ محرم است که خواهد آمد.

۱۳ محرم

۱. اسرای اهل بیتعليه‌السلام در مجلس ابن زیاد(۳)

پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسینعليه‌السلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجّادعليه‌السلام در حالیکه به طناب بسته بودند وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.(۴)

____________________

۱. مثیر الاحزان: ص۶۶. لهوف: ص۲۰۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۱۴. قمقمام زخّار: ص۵۱۵. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۵.

۲. توضیح المقاصٌد: ص ۳. الدروس: ج۲ ص۱۲. وصول الاختیار: ص۴۲. منتهی الآمال: ج۲ ص۳۸.

۳. امالی صدوق: ص۲۲۹. روضة الواعظین: ص۱۹۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴.

۴.الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۶۳-۶۲. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۵۶.

۲. اسرای اهل بیتعليه‌السلام در زندان کوفه

پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیتعليهم‌السلام را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.(۱)

۳. خبر شهادت امام حسینعليه‌السلام در مدینه و شام

ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسینعليه‌السلام را منتشر ساخت.(۲)

۴. شهادت عبداللَّه بن عفیف

عبداللَّه بن عفیف ازدی بزرگواری از اصحاب امیر المؤمنینعليه‌السلام بود و در جنگهای جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.

او هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیر المؤمنین و امام حسینعليه‌السلام نسبت کذب می دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا! فرزندان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می کشی و در منابر مؤمنین این چنین سخن می گویی؟ مأموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهای او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.(۳)

____________________

۱. امالی صدوق: ص۲۲۹. روضة الواعظین: ص۱۹۰. بحارالنوار: ج۴۵ ص۱۵۴. الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۸۹. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۶۳.

۲. لهوف: ص۲۰۷. الوقایع و الحوادث: ج محرم، ص ۹۶. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۶۴.

۳. ارشاد: ج۲ ص۱۱۷. مثیر الاحزان: ص۷۲. لهوف: ص۲۰۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۷. بحار النوار: ج۴۵ ص۱۱۹. سفینة البحار: ج۳ ص۳۴۲. الوقایع و الحوادث: ج ۴، ص ۸۰، ۸۷ - ۸۸. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۵۱.

۱۵ محرم

۱. فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام

بنابر بعضی اقوال، در این روز سرهای مطهر اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام را به سوی شام حرکت دادند.(۱) البته بعداً اهل بیتعليهم‌السلام سرهای مطهر را به بدنها ملحق کردند.(۲)

۱۹ محرم

۱. حرکت کاروان کربلا به سوی شام

در این روز اهل بیت سیّد الشّهداءعليه‌السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۳) زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسینعليه‌السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.(۴)

۲۰ محرم

۱. دفن بدن جون در کربلا

بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری

____________________

۱. ارشاد: ج۲ ص۱۱۸. کشف الغمة: ج۲ ص۶۷. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۸۱. البدایة و النهایة: ج۸ ص۲۰۸. تذکرة الخواص: ص۲۳۴.

۲. امالی صدوق: ص۲۳۲. روضة الواعظین ص۱۹۲. بحار النوار: ج۴۵ ص۱۴۰.

۳.الوقایع و الحوادث: ج ۴، ص ۱۱۴.

۴. ابصار العین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص ۱۳۳.

را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.(۱)

جون کسی بود که امیر المؤمنینعليه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنینعليه‌السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبیعليه‌السلام و سپس به خدمت امام حسینعليه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسینعليه‌السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

جون خود را بر قدمهای مبارک امام حسینعليه‌السلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟

جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟ لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبداللَّه، لطف فرموده مرا بهشتی نمائید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و روسفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسینعليه‌السلام گریستند و اجازه دادند.

با آنکه جون پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد

____________________

۱. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۷۱. وسیلة الدارین: ص۱۱۵. منتخب التواریخ: ص۲۹۱، ۳۱۱.

و اطراف او را گرفتند. هریک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسینعليه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللهم بیّض وجهه و طیّب ریحه و احشره مع محمد و آل محمدعليهم‌السلام : بار الها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمتعليهم‌السلام محشورش نما.

از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منّور و بویش معطر بود.(۱)

(وسیله الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص ۱۱۵)

۲۳ محرم

۱. ویران نمودن حرم عسکریینعليهما‌السلام

در روز چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۴۲۷ در ساعت ۴۵/۶ یا ۷ صبح، به وقت محلی شهر بغداد عده ای از دشمنان قسم خورده اهل بیتعليهما‌السلام ، حرم عسکریینعليهما‌السلام را خراب کردند. آنها با پوشیدن لباس پلیس عراق وارد حرم مطهر شدند، اسلحه نگهبانان را گرفته همراه با خدام مرقد شریف - که حدود ۷ تا ۱۰ گفته اند - در یکی از غرفه های صحن مطهر عسکرینعليهما‌السلام با دست و پای بسته زندانی نمودند و اطراف حرم شریف و روضه منوره را با مواد منفجره - که نزدیک به ۲۰۰ کیلو گرم می شد- منفجر کردند.

در پی این حادثه عراق و ایران یک هفته عزای عمومی اعلان شد و دروس حوزه های علمیه تعطیل شد و بازارها در اکثر شهر های بزرگ بسته شد و دسته جات

____________________

۱. وسیلة الدارین فی انصار الحسین:عليه‌السلام ص۱۱۵.

عزا از حسینیه ها و مساجد در حاتی که به سر و صورت و سینه می زدند و بعضی با پای برهنه و در پیشاپیش بعضی دسته جات مراجع به خیابان ها آمدند و به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرض تسلیت نمودند.

عاشقان اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام با جمع آوری نقدینه و هدیه طلا و جواهرات و ثبت نام عده زیادی از مهندسین و معماران و کارگران، آمادگی خود را برای تجدید بنای حرم عسکریینعليهما‌السلام اعلان نمودند.

مخفی نماند که حرم مطهر فعلی سامراء منزل شخصی امام هادیعليه‌السلام است که هنگام ورود به این شهر خریداری نمودند. این مکان شریف مدفن حضرت هادی و امام حسن عسکریعليهما‌السلام و محل ولادت آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمانعليه‌السلام و مدفن جناب حکیمه خاتون دختر امام جوادعليه‌السلام و حضرت نرجس خاتون همسر امام عسکریعليه‌السلام و والده ماجده امام عصرعليه‌السلام و مدفن سید حسین پسر امام هادیعليه‌السلام است.

این حرم شریف تا این زمان که به دست ناصبیان تخریب شد ۱۳ بار تجدید بنا شده است،(۱) و اکنون که سال ۱۴۲۹ ه است در حال ساخت بنای جدید حرم مطهر می باشند.

۲۵ محرم

۱. شهادت امام سجّادعليه‌السلام

در سال ۹۴ بنابر مشهور یا ۹۵ ه(۲) ، امام زین العابدینعليه‌السلام در سن ۵۷ سالگی با زهری

____________________

۱. تاریخ سامراء: ج۲ ص۳۰۰-۲۹۸.

۲. کافی: ج۱ ص۴۶۶، ۴۶۸. مسار الشیعه: ص ۲۶. العدد القویه: ص ۳۱۵. زاد المعاد: ص ۳۲۸. مصباح کفعمی: ج ۲، ص ۵۹۴. مصباح المتهجد: ص ۷۲۹. عیون المعجزات: ص۶۵. فیض العلام: ص ۱۶۵. بحار الانوار: ج ۵۹، ص ۱۹۹. اختیارات: ص۳۳. تقویم المحسنین: ص۱۵. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۱۵. تذکرة الخواص: ص۲۹۸.

که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنهما اللَّه به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند. این درحالی بود که ۳۴ یا ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا در مصائب جان گداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه ها و خواهرانش، گریان بودند.

امام باقرعليه‌السلام آن حضرت را تجهیز نمودند و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبیعليه‌السلام به خاک سپردند. سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقهاء و علماء «سنه الفقهاء » گفتند.

در شهادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد:۱۲ محرم ،(۱) ۱۸ محرم ،(۲) ۱۹ محرم ،(۳) ۱ صفر.(۴)

۲۶ محرم

۱. شهادت علی بن الحسین المثلث

در سال ۱۴۶ هعلی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی عليه‌السلام ، در سن ۴۵ سالگی در زندان منصور -که شب و روز در آن تشخیص داده نمی شد- در حال سجده و در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پایش بود، به شهادت رسید،(۵) و بنا بر قولی شهادت آن بزرگوار در ۲۳ محزم بوده است.(۶)

____________________

۱. توضیح المقاصد: ص۳. الدروس: ج۲ ص۱۲. وصول الاخیار: ص۴۲. منتهی الآمال: ج ۲، ص ۳۸.

۲. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۸۹. اعلام الوری: ج۱ ص۴۸۱. العدد القویة: ص۳۱۶. روضة الواعظین: ص۲۰۱. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۵۴. منتهی الآمال: ج۲ ص۳۸.

۳. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۸۹.

۴. اختیارات: ص۳۳.

۵. مستدرک سفینة البحار: ج۶ ص۲۹۵. منتهی الآمال: ج۱ ص ۲۶۰-۲۵۹. الوقایع و الحوادث: ج۴ ص۲۸۹. مقاتل الطالبیین: ص۱۳۲.

۶. شجره طوبی: ج۱ ص۱۶۲.

۲۸ محرم

۱. وفات حذیفه بن یمان

حذیفه از بزرگان اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از خواص اصحاب امیر المؤمنینعليه‌السلام بود. پدر حذیفه در جنگ احد اشتباهاً به وسیله یکی از مسلمانان کشته شد.(۱)

حذیفه یکی از هفت نفری بود که بر صدیقه طاهره عليها‌السلام نماز خواندند .(۲) او صحابه منافق را می شناخت.(۳) منافقینی که پس از غدیر خم توطئه قتل پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را چیدند و می خواستند در بازگشت از غدیر خم در راهی که از کوه می گذشت شتر حضرت را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط کند و به قتل برسد. اما جبرئیل این نقشه را بسمع مبارک نبوی رسانید.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون به محل مورد نظر رسیدند، منافقین با چهره های بسته هر کدام ظرفی که داخل آن سنگریزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فریاد و نعره زدن کردند. اما عمار مهار تاقه را گرفته بود و حذیفه هم در کنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن کوردلان نقش بر آب شد.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن منافقین را به حذیفه معرفی فرمودند که عبارت بودند تز اولی و دومی و سومی و ابوعبیده و معاذ بن جبل و سالم و معاویه و عمروعاص

____________________

۱. الدرجات الرفیعة: ص۳۰۹-۲۸۳. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۹ -۱۶۲. استیعاب: ج۱ ص۳۵۵-۳۳۴. الکنی و و الالقاب: ج۲ ص۲۳۶-۲۳۴. مستدرک حاکم: ج۳ ص۳۸۱- ۳۷۹. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱-۵۶۶.

۲. الاختصاص: ص۵. بحار الانوار: ج۲۲ ص۳۴۵، ۳۵۱. تفسیر فرات: ص۵۷۰. اختیار معرفة الرجال: ج۱ ص۳۴. درجات الرفیعة: ص۲۰۹. روضة الواعظین: ص۲۸۰. مستدرک سفینة البحار: ج۴ ص۴۲۵.

۳. احتجاج: ج۱ ص۳۸۸. دلائل الامامة: ص۹۷. المسترشد: ص۵۹۱، ۵۹۲. الطرائف: ص۴۷۰. بحار الانوار: ج۲۸ ص۹۹. الکنی و الاقاب: ج۲ ص۲۳۵. الغدیر: ج۶ ص۲۴۱. صحیح البخاری: ج۸ ص۱۰۰. فتح الباری: ج۱۳ ص۳۱، ۶۲. صفة المنافق: ص۶۳. المصنف (ابن ابی شیبة): ج۸ ص۶۳۷. کنز العمال: ج۱ ص۳۶۸. تاریخ دمشق: ج۱۲ ص۲۷۵. سنن بیهقی: ج۸ ص۲۰۰، ج۹ ص۳۳. المحلّی: ج۱۱ ص۲۲۰. اسد الغابة: ج۱ ص۳۹۱.

و طلحه و سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و ابو هریره و اوس بن الحدثان و ابوطلحه و ابو قتاده انصاری و ابو مسعود(۱) ، و حذیفه همه را به خاطر سپرد. به همین دلیل بود که غاصبیم خلافت بعد از آن واقعه از حذیفه می ترسیدند که مبادا آنان را به مردم معرفی کند.

لذا حذیفه بر جنازه هرکس حاضر نمی شد دیگران می فهمیدند که میّت از منافقین بوده است. نکته جالب آنجا بود که حذیفه بر ابوبکر نماز نخواند،(۲) و دومی برای سرپوش گذاشتن بر نفاق خویش و تبرئه خود، از حذیفه می پرسید: «اگر این شخص از منافقین است بگو تا من بر او نماز نخوانم»!(۳)

این بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظاهری امیر المؤمنین در مدائن از دنیا رحلت فرمود.(۴) او قبل از رحلت به دو فرزندش صفوان و سعید وصیت کرد که همیشه ملازم امیر المؤمنینعليه‌السلام باشند و ایشان هم به وصیت پدر عمل نمودند تا در جنگ صفین به شهادت رسیدند.(۵)

____________________

۱. کتاب سلیم بن قیس هلالی: ج۲ ص۷۳۰. ارشاد القلوب: ج۲ ص۳۳۲. خصال: ص۴۹۹. الهدایة الکبری: ص۷۹. المستر شد: ص۵۹۷. بحار الانوار: ج۲۱ ص۲۲۳، ج۲۸ ص۱۰۰، ج۳۱ ص۶۳۲، ج۳۷ ص۱۱۹، ج۸۲ ص۲۶۷. الصراط المستقیم: ج۳ ص۴۴. مکاتیب الرسول: ج۱ ص۶۰۲، ۶۰۳، ۶۰۷. درجات الرفیعة: ص۲۹۹. اختیارات: ص۱۷. انوار العلویة: ص۷۴. منتخب التواریخ: ص۶۳. کشف الهاویة: ص۲۸۹.

۲. اغتیال النبی: ص۷۱، بنقل از مختصر تاریخ دمشق: ج۶ ص۲۵۳، المحلّی (ابن حزم): ج۱۱ ص۲۲۵.

۳. الغدیر: ج۶ ص۲۴۲-۲۴۱. منتهی الآمال: ج۱ ص۱۲۰. اسد الغابة: ج۱ ص۳۹۱. الاعلام زرکلی: ج۲ ص۱۷۱. احیاء العلوم غزالی.

۴. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۶. مستدرک سفینة البحار: ج۵ ص۲۱۲. الوقایع و الحوادث: ج۴ ص۳۰۸. مراقد المعارف: ج۱ ص۲۴۲. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱. تاریخ دمشق: ج۱۲ ص۶۲۱. مستدرک حاکم: ج۳ ص۳۸۰.

۵. درجات الرفیعة: ص۲۸۸. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۶. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱. ج۲ ص۵۷۱. الکنی و الالقاب: ج۲ ص۲۳۶. مروج الذهب: ج۲ ص۳۹۴. استیعاب: ج۱ ص۳۳۵.

۲. تبعید امام جوادعليه‌السلام به بغداد

در سال ۲۲۰ ه امام جوادعليه‌السلام به دستور معتصم از مدینه به بغداد تبعید شدند. (۱)

۳. ورود اسرای اهل بیتعليه‌السلام به بعلبک

بنابرنقلی ورود اسرای اهل بینعليهم‌السلام به شهر بعلبک و استقبال مردم آن شهر از نیزه داران با شکر و سویق و آذوقه و علف در این روز بوده است،(۲) که حضرت امّ کلثومعليها‌السلام با دیدن این منظره در حق آنان نفرین کردند.(۳)

۲۹ محرم

۱. رسیدن کاروان اسرا به شام

در این روز اسرای اهل بیتعليهم‌السلام به حوالی شام رسیدند.(۴) ابراهیم بن طلحه بن عبداللَّه جلو آمد و به امام زین العابدینعليه‌السلام نزدیک شد، و کینه هائی که از جراحت شمشیرهای جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدی غلبه با کیست؟ حضرت فرمود:اگر می خواهی بدانی غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می دانی آوازه چه کسی تا قیامت باقی است .(۵)

____________________

۱. ارشاد: ج ۲، ص ۲۹۵. تاریخ قم: ص۲۰۰. بحار الانوار: ج۵۰ ص۸. شرح احقاق الحق: ج۱۹ ص۵۹۹. ینابیع المودة: ج۳ ص۱۲۷.

۲. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۲-۳۳۱.

۳. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۲۶. عوالم: ص۴۲۷. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۲-۳۳۱. نور العین: ۲۶۳. ینابیع المودة: ج۳ ص۸۹.

۴. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۳۶.

۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۷۷. امالی طوسی: ص۶۷۷. عوالم (ج الامام الحسین): ص۴۱۴. قلائد النحور: ج محرم و صفر: ص۳۳۲-۳۳۱.

تتمه محرم

۱. نوشتن صحیفه ملعونه

در این ماه در سال ۱۱ ه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقین رسید.(۱) محتوای آن چنین بود که نگذارد خلافت و امامت مسلمین بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی بن ابی طالبعليه‌السلام برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمینه های غصب خلافت و گرفتن بیعت از آن حضرت به هر صورت ممکن را فراهم نمودند. با نوشتن آن صحیفه اساس ظلم و ستم به اهل بیتعليهم‌السلام را بنا نهادند، که به فرموده امام صادقعليه‌السلام : «اذا کتب الکتاب قتل الحسینعليه‌السلام »(۲) : «هنگامی که صحیفه ملعونه نوشته شد امام حسین عليه‌السلام به شهادت رسید ».

۲. وفات ام المؤمنین ماریه قبطیه رضوان الله علیها

در ماه محرم سال ۱۵ ه (یا ۱۶ ه) ماریه قبطیه رحلت فرمود.(۳)

ماریه دختر شمعون قبطی بود که همراه با خواهرش شیرین و یک خواجه که برادر ماریه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلاو بیست جامه حریر و درازگوشی به نام یعفور و قاطری به نام دلدل، درسال هفتم از سوی پادشاه اسکندریه به رسم هدیه خدمت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده شد .

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ماریه را به همسری خود برگزید، و در محله «عالیه» که آن را «مشربه ام ابراهیم » می گویند منزلی برای آن حضرت تهیه کرد و خداوند جناب ابراهیمعليه‌السلام را از این بانو به آن حضرت عنایت فرمود.

____________________

۱. ارشاد القلوب: ج۲ ص۳۳۵. بحار الانوار: ج ۲۸، ص ۱۰۴. درجات الرفیعة: ص۳۰۲. الصوارم المهرقة: ص۷۷. انوار العلویة: ص۷۶.

۲. کافی: ج۸ ص۱۷۹. بحار الانوار: ج ۲۴، ص ۳۶۶، ج ۲۸، ص ۱۲۳، ج ۳۱، ص ۶۳۵. تفسیر نور الثقلین: ج ۴، ص ۶۱۶. تأویل الایات: ج ۲، ص ۶۷۲. البرهان: ج۴ ص۸۸۴.

۳. ریاحین الشریعین: ج ۲، ص ۳۴۲. البدایه و النهایه: ج ۵، ص ۳۲۶. طبقات الکبری: ج۸ ص۲۱۶. استیعاب: ج۴ ص۱۹۱۲. السیرة النبویة (ابن کثیر): ج۴ ص۶۰۳. تاریخ طبری: ج۳ ص۱۴۴. تاریخ دمشق: ج۳ ص۲۳۸.

حضرت امیر المؤمنینعليه‌السلام به خاطر ولادت ابراهیمعليه‌السلام بسیار اظهار سرور می فرمود و به آنان خدمت می نمود، و بدین جهت عایشه از حضرت امیر المؤمنین بسیار ناراحت و ملول بود.(۱)

از عایشه نقل شده که می گفت: «من به ماریه حسد می بردم، چون زنی بسیار زیبا بود(۲) سرانجام این حسادت باعث شد که تهمتی به جناب ماریه زد(۳) و آیه ای در تقبیح این کار عایشه نازل شد، که در تفاسیر شیعه و سنّی به تفصیل توضیح داده شده است. جناب ماریه بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدینه طیّبه رحلت فرمود.

____________________

۱. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید): ج ۹، ص ۱۹۵.

۲. ریاحین الشریعه: ج ۲، ص ۳۴۲. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۹۵.ازواج النبی بناته: ص۵۷. الطبقات الکبری: ج ۸، ص ۲۱۲. الاصابه: ص ۳۱۱.

۳. بحار الانوار: ج۲۲ ص۱۵۵- ۱۵۳، ۲۴۲، ج۵۲ ص۳۱۵. تفسیر قمی: ج۲ ص۹۹، ۳۱۸. المحاسن: ج۲ ص۳۳۹. علل الشرائع: ج۲ ص۵۸۰. دلائل الامامة: ص۴۸۵. الهدایة الکبری: ص۲۹۶. المحتضر: ص۲۱۳. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۹۶. رسالة حول خبر ماریة (شیخ مفید).

۴. سوره نور: آیه ۱۱.

۲. صفر الخیر

در ماه صفر ثقل حوادث بر دوش سنگینی می کند. ادامه عزای امام حسینعليه‌السلام از یک سو، شهادت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام مجتبی و امام رضاعليهما‌السلام از سوی دیگر، آغاز غصب خلافت از جهت دیگر مصائب پشت سرهمی است که در این ماه باید سوگوار آن باشیم. در روزهای ۱، ۲، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۹، ۲۰، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰ این ماه وقایعی رخ داده که در یک نگاه به این صورت قابل تقسیم است:

وقایع مربوط به کربلا، که از وارد کردن سر مطهر امام حسینعليه‌السلام به شام آغاز می شود. در پی آن ورود اهل بیتعليهم‌السلام به شام و سپس مجلس یزید است. شهادت حضرت رقیهعليها‌السلام نیز پیرو آن اتفاق افتاده است. آزادی اهل بیتعليهم‌السلام از زندان شام و بازگشت اهل بیتعليهم‌السلام از شام به کربلا، و ورود جابر در اربعین برای زیارت سیّد الشّهداء و ملحق شدن رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام به بدن مطهر در کربلا وقایع بعدی است.

مصائب معصومین دیگر از بیماری رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آغاز می شود. شهادت آن حضرت و آغاز مصائب حضرت زهراء مرحله اول آن است. شهادت امام مجتبیعليه‌السلام و امام رضاعليه‌السلام نیز مصائب بعدی است.

وفات حضرت سلمان، شهادت عمار یاسر، شهادت محمد بن ابی بکر و شهادت زید بن علی بن الحسینعليه‌السلام وقایع دیگری است که در این ماه اتفاق افتاده است.

در کنار این مصائب، ولادت موسی بن جعفرعليه‌السلام خبر خوشی است که در این ماه باعث سرور دوستان اهل بیتعليهم‌السلام می گردد.

درخواست کتف توسط پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و تشکیل لشکر اسامه از وقایع آخرین سال عمر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. آغاز امامت امیر المؤمنینعليه‌السلام که در واقع آغاز غصب خلافت آن حضرت است دنباله همان روزهای تلخ است. شروع جنگ صفین، لیله الهریر در پایان جنگ صفین، مسئله حکمین، و سپس جنگ نهروان برگهائی از روزگار خلافت امیر المؤمنینعليه‌السلام است.

۱ صفر

۱. وارد کردن سر مطهر امام حسینعليه‌السلام به شام

بنی امیه این روز را به خاطر ورودسر مطهر امام حسین عليه‌السلام به شام عید قرار دادند.(۱)

۲. ورود اهل بیتعليه‌السلام به شام(۲)

با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیتعليهم‌السلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد:

۱. تاجی جواهر نشان و تختی مرصّع به سنگهای قیمتی آماده کنند.

۲. بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبائی زینت نمایند.

۳. تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند.

۴. همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند.

۵. پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.

۶. جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده اندولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است.هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید .

شامیان پست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بامها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق می رفتند و عده ای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را که جبرئیل امین پاسبان حریم

____________________

۱. توضیح الماقصد: ص۵. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۶. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۴۱. الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۵. تقویم المحسنین: ص ۱۵. اختیارات: ص ۳.

۲. معالی السبطین: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرک سفینه البحار: ج ۶، ص ۲۹۴. الوقائع و الحوادث: ج۵ ص ۵.

محترمشان بود همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحموارد دروازه ساعات کردند . آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.(۱)

۳. شروع جنگ صفین(۲)

پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنینعليه‌السلام به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ه لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.

لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیر المؤمنینعليه‌السلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آبتوسط امام حسین عليه‌السلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند.

حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد !!

عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت

____________________

۱. الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۳۰-۶. از مدینه تا مدینه: ص ۸۹۹-۸۹۶. همچنین اقتباس از ناسخ التواریخ، معالی السبطین: ج۲ ص۱۴۰، عوالم العلوم، مهیج الاحزان، ریاض المصائب، لهوف، امالی صدوق، الدمعه الساکبة.

۲. توضیح المقاصد: ص۵. بحار الانوار: ج۳۲ ص۴۵۸. تتمة المنتهی: ص۲۴. فیض العلام: ص۱۷۶. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۹. وقعة صفین: ص۲۱۴. شرح نهج البلاغة: ج۴ ص۲۹. مروج الذهب: ج۲ ص۳۸۷. فتح الباری: ج۱۳ ص۷۵.

۳. تتمه المنتهی: ص ۲۳.

۴. بحار الانوار: ج۴۴ ص۲۶۶. عوالم (ج الامام الحسین): ص۱۵۰. مدینة المعاجز: ج۳ ص۱۳۹.

باز نگردد! از اینجا بود که معاویه عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد وعورت خود را مکشوف ساخت . آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد.(۱)

سرانجام با حیلهچند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند ، و ماجرای حکمین پیش آمد.

۲ صفر

۱. مجلس یزید

در این روز بنابرنقلی اسرای آل رسول راوارد مجلس یزید کردند.(۲) جا دارد فکر کنیم چه کسانی را با چه حالتی وارد بر چگونه مجلسی کردند؟

۲. شهادت زید بن علی بن ال حسینعليه‌السلام

در سال ۱۲۱ هزید بن علی بن الحسین عليه‌السلام در کوفه به شهادت رسید.(۳) بنا بر قولی شهادت او در اول صفر(۴) یا سوم صفر(۵) بوده است. خروج او در اول صفر(۶) یا اول محرم

____________________

۱. بحار الانوار: ج۳۲ ص۵۱۲، ۵۸۵، ۵۹۹، ج۳۳ ص۲۳۰. الغدیر: ج۲ ص۱۶۱، ۱۶۹. درجات الرفیعة: ص۱۲۰. انساب الاشراف: ص۳۳۰. وقعة صفین: ص۴۰۷. اخبار الطول: ص۱۷۷ - ۱۷۶. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۹۹، ۳۱۶، ج۸ ص۶۰. استیعاب: ج۱ ص۱۶۲.

۲. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۵۳.

۳. ارشاد: ج۲ ص۱۷۴. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۸۶. سفینة البحار: ج۲ ص۵۲۲. الطبقات الکبری: ج۵ ص۳۲۶. تاریخ طبری: ج۵ ص۴۹۹، ۵۰۳. تاریخ دمشق: ج۱۹ ص۴۵۶، ۴۷۶.

۴. مسار الشیعة: ص۲۶. مصباح المجتهد: ص۷۲۹. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۶. بحار الانوار: ج۴۶ ص۲۰۳، ۲۰۸. تقویم المحسینین: ص۱۵. اختیارات: ص۳.

۵. عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : ج۲ ص۲۲۸. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۷۵.

۶. عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : ج۲ ص۲۲۸. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۷۵. تاریخ طبری: ج۵ ص۴۹۹.

مردم با دیدن حالت زار ذریه ی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در هودجهای بدون پوشش،صدا به گریه بلند نمودند . زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زینالعابدینعليه‌السلام به ترتیب با جگرهای سوزان و قلوب دردناک ایراد خطبه نمودند، که عده ای از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند، اما هنگامی که خیلی دیر شده بود!!(۱)

۳. روز شهادت حضرت سجّادعليه‌السلام

شهادت امام زین العابدینعليه‌السلام بنابرقولی در این روز(۲) درسال ۹۴ هجری درسن ۵۷ سالگی واقع شده است، و قول دیگر ۲۵ محرم است که خواهد آمد.

۱۳ محرم

۱. اسرای اهل بیتعليه‌السلام در مجلس ابن زیاد(۳)

پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسینعليه‌السلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجّادعليه‌السلام در حالیکه به طناب بسته بودند وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.(۴)

____________________

۱. مثیر الاحزان: ص۶۶. لهوف: ص۲۰۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۱۴. قمقمام زخّار: ص۵۱۵. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۲۰۵.

۲. توضیح المقاصٌد: ص ۳. الدروس: ج۲ ص۱۲. وصول الاختیار: ص۴۲. منتهی الآمال: ج۲ ص۳۸.

۳. امالی صدوق: ص۲۲۹. روضة الواعظین: ص۱۹۰. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۵۴.

۴.الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۶۳-۶۲. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۵۶.

۲. اسرای اهل بیتعليه‌السلام در زندان کوفه

پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیتعليهم‌السلام را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.(۱)

۳. خبر شهادت امام حسینعليه‌السلام در مدینه و شام

ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسینعليه‌السلام را منتشر ساخت.(۲)

۴. شهادت عبداللَّه بن عفیف

عبداللَّه بن عفیف ازدی بزرگواری از اصحاب امیر المؤمنینعليه‌السلام بود و در جنگهای جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.

او هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیر المؤمنین و امام حسینعليه‌السلام نسبت کذب می دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا! فرزندان پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را می کشی و در منابر مؤمنین این چنین سخن می گویی؟ مأموران خواستند متعرض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهای او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.(۳)

____________________

۱. امالی صدوق: ص۲۲۹. روضة الواعظین: ص۱۹۰. بحارالنوار: ج۴۵ ص۱۵۴. الوقایع و الحوادث: ج ۴ ص ۸۹. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۶۳.

۲. لهوف: ص۲۰۷. الوقایع و الحوادث: ج محرم، ص ۹۶. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۶۴.

۳. ارشاد: ج۲ ص۱۱۷. مثیر الاحزان: ص۷۲. لهوف: ص۲۰۳. مقتل الحسینعليه‌السلام (ابی مخنف): ص۲۰۷. بحار النوار: ج۴۵ ص۱۱۹. سفینة البحار: ج۳ ص۳۴۲. الوقایع و الحوادث: ج ۴، ص ۸۰، ۸۷ - ۸۸. تاریخ طبری: ج۴ ص۳۵۱.

۱۵ محرم

۱. فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام

بنابر بعضی اقوال، در این روز سرهای مطهر اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام را به سوی شام حرکت دادند.(۱) البته بعداً اهل بیتعليهم‌السلام سرهای مطهر را به بدنها ملحق کردند.(۲)

۱۹ محرم

۱. حرکت کاروان کربلا به سوی شام

در این روز اهل بیت سیّد الشّهداءعليه‌السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۳) زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسینعليه‌السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.(۴)

۲۰ محرم

۱. دفن بدن جون در کربلا

بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری

____________________

۱. ارشاد: ج۲ ص۱۱۸. کشف الغمة: ج۲ ص۶۷. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص ۲۸۱. البدایة و النهایة: ج۸ ص۲۰۸. تذکرة الخواص: ص۲۳۴.

۲. امالی صدوق: ص۲۳۲. روضة الواعظین ص۱۹۲. بحار النوار: ج۴۵ ص۱۴۰.

۳.الوقایع و الحوادث: ج ۴، ص ۱۱۴.

۴. ابصار العین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص ۱۳۳.

را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.(۱)

جون کسی بود که امیر المؤمنینعليه‌السلام او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنینعليه‌السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبیعليه‌السلام و سپس به خدمت امام حسینعليه‌السلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسینعليه‌السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

جون خود را بر قدمهای مبارک امام حسینعليه‌السلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟

جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟ لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبداللَّه، لطف فرموده مرا بهشتی نمائید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و روسفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسینعليه‌السلام گریستند و اجازه دادند.

با آنکه جون پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد

____________________

۱. بحار الانوار: ج۴۵ ص۲۲، ۷۱. وسیلة الدارین: ص۱۱۵. منتخب التواریخ: ص۲۹۱، ۳۱۱.

و اطراف او را گرفتند. هریک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسینعليه‌السلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللهم بیّض وجهه و طیّب ریحه و احشره مع محمد و آل محمدعليهم‌السلام : بار الها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمتعليهم‌السلام محشورش نما.

از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منّور و بویش معطر بود.(۱)

(وسیله الدارین فی انصار الحسینعليه‌السلام : ص ۱۱۵)

۲۳ محرم

۱. ویران نمودن حرم عسکریینعليهما‌السلام

در روز چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۴۲۷ در ساعت ۴۵/۶ یا ۷ صبح، به وقت محلی شهر بغداد عده ای از دشمنان قسم خورده اهل بیتعليهما‌السلام ، حرم عسکریینعليهما‌السلام را خراب کردند. آنها با پوشیدن لباس پلیس عراق وارد حرم مطهر شدند، اسلحه نگهبانان را گرفته همراه با خدام مرقد شریف - که حدود ۷ تا ۱۰ گفته اند - در یکی از غرفه های صحن مطهر عسکرینعليهما‌السلام با دست و پای بسته زندانی نمودند و اطراف حرم شریف و روضه منوره را با مواد منفجره - که نزدیک به ۲۰۰ کیلو گرم می شد- منفجر کردند.

در پی این حادثه عراق و ایران یک هفته عزای عمومی اعلان شد و دروس حوزه های علمیه تعطیل شد و بازارها در اکثر شهر های بزرگ بسته شد و دسته جات

____________________

۱. وسیلة الدارین فی انصار الحسین:عليه‌السلام ص۱۱۵.

عزا از حسینیه ها و مساجد در حاتی که به سر و صورت و سینه می زدند و بعضی با پای برهنه و در پیشاپیش بعضی دسته جات مراجع به خیابان ها آمدند و به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عرض تسلیت نمودند.

عاشقان اهل بیت عصمت و طهارتعليهم‌السلام با جمع آوری نقدینه و هدیه طلا و جواهرات و ثبت نام عده زیادی از مهندسین و معماران و کارگران، آمادگی خود را برای تجدید بنای حرم عسکریینعليهما‌السلام اعلان نمودند.

مخفی نماند که حرم مطهر فعلی سامراء منزل شخصی امام هادیعليه‌السلام است که هنگام ورود به این شهر خریداری نمودند. این مکان شریف مدفن حضرت هادی و امام حسن عسکریعليهما‌السلام و محل ولادت آقا و مولایمان حضرت صاحب الزمانعليه‌السلام و مدفن جناب حکیمه خاتون دختر امام جوادعليه‌السلام و حضرت نرجس خاتون همسر امام عسکریعليه‌السلام و والده ماجده امام عصرعليه‌السلام و مدفن سید حسین پسر امام هادیعليه‌السلام است.

این حرم شریف تا این زمان که به دست ناصبیان تخریب شد ۱۳ بار تجدید بنا شده است،(۱) و اکنون که سال ۱۴۲۹ ه است در حال ساخت بنای جدید حرم مطهر می باشند.

۲۵ محرم

۱. شهادت امام سجّادعليه‌السلام

در سال ۹۴ بنابر مشهور یا ۹۵ ه(۲) ، امام زین العابدینعليه‌السلام در سن ۵۷ سالگی با زهری

____________________

۱. تاریخ سامراء: ج۲ ص۳۰۰-۲۹۸.

۲. کافی: ج۱ ص۴۶۶، ۴۶۸. مسار الشیعه: ص ۲۶. العدد القویه: ص ۳۱۵. زاد المعاد: ص ۳۲۸. مصباح کفعمی: ج ۲، ص ۵۹۴. مصباح المتهجد: ص ۷۲۹. عیون المعجزات: ص۶۵. فیض العلام: ص ۱۶۵. بحار الانوار: ج ۵۹، ص ۱۹۹. اختیارات: ص۳۳. تقویم المحسنین: ص۱۵. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۱۵. تذکرة الخواص: ص۲۹۸.

که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنهما اللَّه به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند. این درحالی بود که ۳۴ یا ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا در مصائب جان گداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه ها و خواهرانش، گریان بودند.

امام باقرعليه‌السلام آن حضرت را تجهیز نمودند و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبیعليه‌السلام به خاک سپردند. سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقهاء و علماء «سنه الفقهاء » گفتند.

در شهادت آن حضرت اقوال دیگری نیز وجود دارد:۱۲ محرم ،(۱) ۱۸ محرم ،(۲) ۱۹ محرم ،(۳) ۱ صفر.(۴)

۲۶ محرم

۱. شهادت علی بن الحسین المثلث

در سال ۱۴۶ هعلی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی عليه‌السلام ، در سن ۴۵ سالگی در زندان منصور -که شب و روز در آن تشخیص داده نمی شد- در حال سجده و در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پایش بود، به شهادت رسید،(۵) و بنا بر قولی شهادت آن بزرگوار در ۲۳ محزم بوده است.(۶)

____________________

۱. توضیح المقاصد: ص۳. الدروس: ج۲ ص۱۲. وصول الاخیار: ص۴۲. منتهی الآمال: ج ۲، ص ۳۸.

۲. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۸۹. اعلام الوری: ج۱ ص۴۸۱. العدد القویة: ص۳۱۶. روضة الواعظین: ص۲۰۱. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۵۴. منتهی الآمال: ج۲ ص۳۸.

۳. مناقب آل ابی طالبعليه‌السلام : ج۴ ص۱۸۹.

۴. اختیارات: ص۳۳.

۵. مستدرک سفینة البحار: ج۶ ص۲۹۵. منتهی الآمال: ج۱ ص ۲۶۰-۲۵۹. الوقایع و الحوادث: ج۴ ص۲۸۹. مقاتل الطالبیین: ص۱۳۲.

۶. شجره طوبی: ج۱ ص۱۶۲.

۲۸ محرم

۱. وفات حذیفه بن یمان

حذیفه از بزرگان اصحاب پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از خواص اصحاب امیر المؤمنینعليه‌السلام بود. پدر حذیفه در جنگ احد اشتباهاً به وسیله یکی از مسلمانان کشته شد.(۱)

حذیفه یکی از هفت نفری بود که بر صدیقه طاهره عليها‌السلام نماز خواندند .(۲) او صحابه منافق را می شناخت.(۳) منافقینی که پس از غدیر خم توطئه قتل پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را چیدند و می خواستند در بازگشت از غدیر خم در راهی که از کوه می گذشت شتر حضرت را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط کند و به قتل برسد. اما جبرئیل این نقشه را بسمع مبارک نبوی رسانید.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون به محل مورد نظر رسیدند، منافقین با چهره های بسته هر کدام ظرفی که داخل آن سنگریزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فریاد و نعره زدن کردند. اما عمار مهار تاقه را گرفته بود و حذیفه هم در کنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن کوردلان نقش بر آب شد.

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن منافقین را به حذیفه معرفی فرمودند که عبارت بودند تز اولی و دومی و سومی و ابوعبیده و معاذ بن جبل و سالم و معاویه و عمروعاص

____________________

۱. الدرجات الرفیعة: ص۳۰۹-۲۸۳. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۹ -۱۶۲. استیعاب: ج۱ ص۳۵۵-۳۳۴. الکنی و و الالقاب: ج۲ ص۲۳۶-۲۳۴. مستدرک حاکم: ج۳ ص۳۸۱- ۳۷۹. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱-۵۶۶.

۲. الاختصاص: ص۵. بحار الانوار: ج۲۲ ص۳۴۵، ۳۵۱. تفسیر فرات: ص۵۷۰. اختیار معرفة الرجال: ج۱ ص۳۴. درجات الرفیعة: ص۲۰۹. روضة الواعظین: ص۲۸۰. مستدرک سفینة البحار: ج۴ ص۴۲۵.

۳. احتجاج: ج۱ ص۳۸۸. دلائل الامامة: ص۹۷. المسترشد: ص۵۹۱، ۵۹۲. الطرائف: ص۴۷۰. بحار الانوار: ج۲۸ ص۹۹. الکنی و الاقاب: ج۲ ص۲۳۵. الغدیر: ج۶ ص۲۴۱. صحیح البخاری: ج۸ ص۱۰۰. فتح الباری: ج۱۳ ص۳۱، ۶۲. صفة المنافق: ص۶۳. المصنف (ابن ابی شیبة): ج۸ ص۶۳۷. کنز العمال: ج۱ ص۳۶۸. تاریخ دمشق: ج۱۲ ص۲۷۵. سنن بیهقی: ج۸ ص۲۰۰، ج۹ ص۳۳. المحلّی: ج۱۱ ص۲۲۰. اسد الغابة: ج۱ ص۳۹۱.

و طلحه و سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و ابو هریره و اوس بن الحدثان و ابوطلحه و ابو قتاده انصاری و ابو مسعود(۱) ، و حذیفه همه را به خاطر سپرد. به همین دلیل بود که غاصبیم خلافت بعد از آن واقعه از حذیفه می ترسیدند که مبادا آنان را به مردم معرفی کند.

لذا حذیفه بر جنازه هرکس حاضر نمی شد دیگران می فهمیدند که میّت از منافقین بوده است. نکته جالب آنجا بود که حذیفه بر ابوبکر نماز نخواند،(۲) و دومی برای سرپوش گذاشتن بر نفاق خویش و تبرئه خود، از حذیفه می پرسید: «اگر این شخص از منافقین است بگو تا من بر او نماز نخوانم»!(۳)

این بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظاهری امیر المؤمنین در مدائن از دنیا رحلت فرمود.(۴) او قبل از رحلت به دو فرزندش صفوان و سعید وصیت کرد که همیشه ملازم امیر المؤمنینعليه‌السلام باشند و ایشان هم به وصیت پدر عمل نمودند تا در جنگ صفین به شهادت رسیدند.(۵)

____________________

۱. کتاب سلیم بن قیس هلالی: ج۲ ص۷۳۰. ارشاد القلوب: ج۲ ص۳۳۲. خصال: ص۴۹۹. الهدایة الکبری: ص۷۹. المستر شد: ص۵۹۷. بحار الانوار: ج۲۱ ص۲۲۳، ج۲۸ ص۱۰۰، ج۳۱ ص۶۳۲، ج۳۷ ص۱۱۹، ج۸۲ ص۲۶۷. الصراط المستقیم: ج۳ ص۴۴. مکاتیب الرسول: ج۱ ص۶۰۲، ۶۰۳، ۶۰۷. درجات الرفیعة: ص۲۹۹. اختیارات: ص۱۷. انوار العلویة: ص۷۴. منتخب التواریخ: ص۶۳. کشف الهاویة: ص۲۸۹.

۲. اغتیال النبی: ص۷۱، بنقل از مختصر تاریخ دمشق: ج۶ ص۲۵۳، المحلّی (ابن حزم): ج۱۱ ص۲۲۵.

۳. الغدیر: ج۶ ص۲۴۲-۲۴۱. منتهی الآمال: ج۱ ص۱۲۰. اسد الغابة: ج۱ ص۳۹۱. الاعلام زرکلی: ج۲ ص۱۷۱. احیاء العلوم غزالی.

۴. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۶. مستدرک سفینة البحار: ج۵ ص۲۱۲. الوقایع و الحوادث: ج۴ ص۳۰۸. مراقد المعارف: ج۱ ص۲۴۲. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱. تاریخ دمشق: ج۱۲ ص۶۲۱. مستدرک حاکم: ج۳ ص۳۸۰.

۵. درجات الرفیعة: ص۲۸۸. الفوائد الرجالیة: ج۲ ص۱۷۶. سفینة البحار: ج۲ ص۵۷۱. ج۲ ص۵۷۱. الکنی و الالقاب: ج۲ ص۲۳۶. مروج الذهب: ج۲ ص۳۹۴. استیعاب: ج۱ ص۳۳۵.

۲. تبعید امام جوادعليه‌السلام به بغداد

در سال ۲۲۰ ه امام جوادعليه‌السلام به دستور معتصم از مدینه به بغداد تبعید شدند. (۱)

۳. ورود اسرای اهل بیتعليه‌السلام به بعلبک

بنابرنقلی ورود اسرای اهل بینعليهم‌السلام به شهر بعلبک و استقبال مردم آن شهر از نیزه داران با شکر و سویق و آذوقه و علف در این روز بوده است،(۲) که حضرت امّ کلثومعليها‌السلام با دیدن این منظره در حق آنان نفرین کردند.(۳)

۲۹ محرم

۱. رسیدن کاروان اسرا به شام

در این روز اسرای اهل بیتعليهم‌السلام به حوالی شام رسیدند.(۴) ابراهیم بن طلحه بن عبداللَّه جلو آمد و به امام زین العابدینعليه‌السلام نزدیک شد، و کینه هائی که از جراحت شمشیرهای جنگ جمل در سینه ذخیره کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدی غلبه با کیست؟ حضرت فرمود:اگر می خواهی بدانی غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می دانی آوازه چه کسی تا قیامت باقی است .(۵)

____________________

۱. ارشاد: ج ۲، ص ۲۹۵. تاریخ قم: ص۲۰۰. بحار الانوار: ج۵۰ ص۸. شرح احقاق الحق: ج۱۹ ص۵۹۹. ینابیع المودة: ج۳ ص۱۲۷.

۲. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۲-۳۳۱.

۳. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۲۶. عوالم: ص۴۲۷. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۲-۳۳۱. نور العین: ۲۶۳. ینابیع المودة: ج۳ ص۸۹.

۴. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۳۶.

۵. بحار الانوار: ج۴۵ ص۱۷۷. امالی طوسی: ص۶۷۷. عوالم (ج الامام الحسین): ص۴۱۴. قلائد النحور: ج محرم و صفر: ص۳۳۲-۳۳۱.

تتمه محرم

۱. نوشتن صحیفه ملعونه

در این ماه در سال ۱۱ ه صحیفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقین رسید.(۱) محتوای آن چنین بود که نگذارد خلافت و امامت مسلمین بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی بن ابی طالبعليه‌السلام برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمینه های غصب خلافت و گرفتن بیعت از آن حضرت به هر صورت ممکن را فراهم نمودند. با نوشتن آن صحیفه اساس ظلم و ستم به اهل بیتعليهم‌السلام را بنا نهادند، که به فرموده امام صادقعليه‌السلام : «اذا کتب الکتاب قتل الحسینعليه‌السلام »(۲) : «هنگامی که صحیفه ملعونه نوشته شد امام حسین عليه‌السلام به شهادت رسید ».

۲. وفات ام المؤمنین ماریه قبطیه رضوان الله علیها

در ماه محرم سال ۱۵ ه (یا ۱۶ ه) ماریه قبطیه رحلت فرمود.(۳)

ماریه دختر شمعون قبطی بود که همراه با خواهرش شیرین و یک خواجه که برادر ماریه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلاو بیست جامه حریر و درازگوشی به نام یعفور و قاطری به نام دلدل، درسال هفتم از سوی پادشاه اسکندریه به رسم هدیه خدمت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرستاده شد .

پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ماریه را به همسری خود برگزید، و در محله «عالیه» که آن را «مشربه ام ابراهیم » می گویند منزلی برای آن حضرت تهیه کرد و خداوند جناب ابراهیمعليه‌السلام را از این بانو به آن حضرت عنایت فرمود.

____________________

۱. ارشاد القلوب: ج۲ ص۳۳۵. بحار الانوار: ج ۲۸، ص ۱۰۴. درجات الرفیعة: ص۳۰۲. الصوارم المهرقة: ص۷۷. انوار العلویة: ص۷۶.

۲. کافی: ج۸ ص۱۷۹. بحار الانوار: ج ۲۴، ص ۳۶۶، ج ۲۸، ص ۱۲۳، ج ۳۱، ص ۶۳۵. تفسیر نور الثقلین: ج ۴، ص ۶۱۶. تأویل الایات: ج ۲، ص ۶۷۲. البرهان: ج۴ ص۸۸۴.

۳. ریاحین الشریعین: ج ۲، ص ۳۴۲. البدایه و النهایه: ج ۵، ص ۳۲۶. طبقات الکبری: ج۸ ص۲۱۶. استیعاب: ج۴ ص۱۹۱۲. السیرة النبویة (ابن کثیر): ج۴ ص۶۰۳. تاریخ طبری: ج۳ ص۱۴۴. تاریخ دمشق: ج۳ ص۲۳۸.

حضرت امیر المؤمنینعليه‌السلام به خاطر ولادت ابراهیمعليه‌السلام بسیار اظهار سرور می فرمود و به آنان خدمت می نمود، و بدین جهت عایشه از حضرت امیر المؤمنین بسیار ناراحت و ملول بود.(۱)

از عایشه نقل شده که می گفت: «من به ماریه حسد می بردم، چون زنی بسیار زیبا بود(۲) سرانجام این حسادت باعث شد که تهمتی به جناب ماریه زد(۳) و آیه ای در تقبیح این کار عایشه نازل شد، که در تفاسیر شیعه و سنّی به تفصیل توضیح داده شده است. جناب ماریه بعد از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدینه طیّبه رحلت فرمود.

____________________

۱. شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید): ج ۹، ص ۱۹۵.

۲. ریاحین الشریعه: ج ۲، ص ۳۴۲. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۹۵.ازواج النبی بناته: ص۵۷. الطبقات الکبری: ج ۸، ص ۲۱۲. الاصابه: ص ۳۱۱.

۳. بحار الانوار: ج۲۲ ص۱۵۵- ۱۵۳، ۲۴۲، ج۵۲ ص۳۱۵. تفسیر قمی: ج۲ ص۹۹، ۳۱۸. المحاسن: ج۲ ص۳۳۹. علل الشرائع: ج۲ ص۵۸۰. دلائل الامامة: ص۴۸۵. الهدایة الکبری: ص۲۹۶. المحتضر: ص۲۱۳. الصحیح من السیرة: ج۳ ص۲۹۶. رسالة حول خبر ماریة (شیخ مفید).

۴. سوره نور: آیه ۱۱.

۲. صفر الخیر

در ماه صفر ثقل حوادث بر دوش سنگینی می کند. ادامه عزای امام حسینعليه‌السلام از یک سو، شهادت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امام مجتبی و امام رضاعليهما‌السلام از سوی دیگر، آغاز غصب خلافت از جهت دیگر مصائب پشت سرهمی است که در این ماه باید سوگوار آن باشیم. در روزهای ۱، ۲، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۹، ۲۰، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰ این ماه وقایعی رخ داده که در یک نگاه به این صورت قابل تقسیم است:

وقایع مربوط به کربلا، که از وارد کردن سر مطهر امام حسینعليه‌السلام به شام آغاز می شود. در پی آن ورود اهل بیتعليهم‌السلام به شام و سپس مجلس یزید است. شهادت حضرت رقیهعليها‌السلام نیز پیرو آن اتفاق افتاده است. آزادی اهل بیتعليهم‌السلام از زندان شام و بازگشت اهل بیتعليهم‌السلام از شام به کربلا، و ورود جابر در اربعین برای زیارت سیّد الشّهداء و ملحق شدن رأس مطهر امام حسینعليه‌السلام به بدن مطهر در کربلا وقایع بعدی است.

مصائب معصومین دیگر از بیماری رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آغاز می شود. شهادت آن حضرت و آغاز مصائب حضرت زهراء مرحله اول آن است. شهادت امام مجتبیعليه‌السلام و امام رضاعليه‌السلام نیز مصائب بعدی است.

وفات حضرت سلمان، شهادت عمار یاسر، شهادت محمد بن ابی بکر و شهادت زید بن علی بن الحسینعليه‌السلام وقایع دیگری است که در این ماه اتفاق افتاده است.

در کنار این مصائب، ولادت موسی بن جعفرعليه‌السلام خبر خوشی است که در این ماه باعث سرور دوستان اهل بیتعليهم‌السلام می گردد.

درخواست کتف توسط پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و تشکیل لشکر اسامه از وقایع آخرین سال عمر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. آغاز امامت امیر المؤمنینعليه‌السلام که در واقع آغاز غصب خلافت آن حضرت است دنباله همان روزهای تلخ است. شروع جنگ صفین، لیله الهریر در پایان جنگ صفین، مسئله حکمین، و سپس جنگ نهروان برگهائی از روزگار خلافت امیر المؤمنینعليه‌السلام است.

۱ صفر

۱. وارد کردن سر مطهر امام حسینعليه‌السلام به شام

بنی امیه این روز را به خاطر ورودسر مطهر امام حسین عليه‌السلام به شام عید قرار دادند.(۱)

۲. ورود اهل بیتعليه‌السلام به شام(۲)

با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیتعليهم‌السلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد:

۱. تاجی جواهر نشان و تختی مرصّع به سنگهای قیمتی آماده کنند.

۲. بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبائی زینت نمایند.

۳. تمام اهل شهر لباسهای زینتی بپوشند و خود را بیارایند.

۴. همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند.

۵. پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.

۶. جارچیان در شهر جار بزنند: سرهای بریده و اطفال کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده اندولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است.هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید .

شامیان پست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بامها بیرقهای رنگارنگ برافراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق می رفتند و عده ای از شهر خارج شده بودند. این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را که جبرئیل امین پاسبان حریم

____________________

۱. توضیح الماقصد: ص۵. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۶. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۴۱. الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۵. تقویم المحسنین: ص ۱۵. اختیارات: ص ۳.

۲. معالی السبطین: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرک سفینه البحار: ج ۶، ص ۲۹۴. الوقائع و الحوادث: ج۵ ص ۵.

محترمشان بود همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحموارد دروازه ساعات کردند . آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.(۱)

۳. شروع جنگ صفین(۲)

پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیر المؤمنینعليه‌السلام به معاویه در ماه محرم، در روز چهارشنبه اول صفر سال ۳۸ ه لشکر امیر المؤمنین در مقابل لشکر شام صف کشیدند. لشکر حضرت ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.

لشکر کفر، آب را بر لشکر حضرت امیر المؤمنینعليه‌السلام بستند، ولی پس از گرفتن و باز نمودن آبتوسط امام حسین عليه‌السلام لشکر حضرت مانع از رسیدن آب به لشکر معاویه نشدند.

حضرت پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا قبّه معاویه رسیدند و فرمودند: ای معاویه، برای چه مردم را به کشتن می دهی؟بیا با من مبارزه کن تا هر کدام از ما کشته شود خلافت از دیگری باشد !!

عمروعاص به معاویه گفت: علی با تو به انصاف سخن گفت. معاویه گفت: اما تو در این مشورت انصاف ندادی، چه اینکه هر کس به مصاف او بیرون رود به سلامت

____________________

۱. الوقایع و الحوادث: ج ۵، ص ۳۰-۶. از مدینه تا مدینه: ص ۸۹۹-۸۹۶. همچنین اقتباس از ناسخ التواریخ، معالی السبطین: ج۲ ص۱۴۰، عوالم العلوم، مهیج الاحزان، ریاض المصائب، لهوف، امالی صدوق، الدمعه الساکبة.

۲. توضیح المقاصد: ص۵. بحار الانوار: ج۳۲ ص۴۵۸. تتمة المنتهی: ص۲۴. فیض العلام: ص۱۷۶. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۳۹. وقعة صفین: ص۲۱۴. شرح نهج البلاغة: ج۴ ص۲۹. مروج الذهب: ج۲ ص۳۸۷. فتح الباری: ج۱۳ ص۷۵.

۳. تتمه المنتهی: ص ۲۳.

۴. بحار الانوار: ج۴۴ ص۲۶۶. عوالم (ج الامام الحسین): ص۱۵۰. مدینة المعاجز: ج۳ ص۱۳۹.

باز نگردد! از اینجا بود که معاویه عمروعاص را به اجبار به جنگ حضرت فرستاد. حضرت همینکه او را شناخت شمشیر را بلند کرد تا او را به درک بفرستد، ولی عمروعاص حیله کرد وعورت خود را مکشوف ساخت . آن حضرت رو از آن بی حیا برگردانید و آن خبیث فرار کرد.(۱)

سرانجام با حیلهچند برگ از قرآن بر سر نیزه کردند ، و ماجرای حکمین پیش آمد.

۲ صفر

۱. مجلس یزید

در این روز بنابرنقلی اسرای آل رسول راوارد مجلس یزید کردند.(۲) جا دارد فکر کنیم چه کسانی را با چه حالتی وارد بر چگونه مجلسی کردند؟

۲. شهادت زید بن علی بن ال حسینعليه‌السلام

در سال ۱۲۱ هزید بن علی بن الحسین عليه‌السلام در کوفه به شهادت رسید.(۳) بنا بر قولی شهادت او در اول صفر(۴) یا سوم صفر(۵) بوده است. خروج او در اول صفر(۶) یا اول محرم

____________________

۱. بحار الانوار: ج۳۲ ص۵۱۲، ۵۸۵، ۵۹۹، ج۳۳ ص۲۳۰. الغدیر: ج۲ ص۱۶۱، ۱۶۹. درجات الرفیعة: ص۱۲۰. انساب الاشراف: ص۳۳۰. وقعة صفین: ص۴۰۷. اخبار الطول: ص۱۷۷ - ۱۷۶. شرح نهج البلاغة: ج۶ ص۲۹۹، ۳۱۶، ج۸ ص۶۰. استیعاب: ج۱ ص۱۶۲.

۲. قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص۳۵۳.

۳. ارشاد: ج۲ ص۱۷۴. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۸۶. سفینة البحار: ج۲ ص۵۲۲. الطبقات الکبری: ج۵ ص۳۲۶. تاریخ طبری: ج۵ ص۴۹۹، ۵۰۳. تاریخ دمشق: ج۱۹ ص۴۵۶، ۴۷۶.

۴. مسار الشیعة: ص۲۶. مصباح المجتهد: ص۷۲۹. مصباح کفعمی: ج۲ ص۵۹۶. بحار الانوار: ج۴۶ ص۲۰۳، ۲۰۸. تقویم المحسینین: ص۱۵. اختیارات: ص۳.

۵. عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : ج۲ ص۲۲۸. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۷۵.

۶. عیون اخبار الرضاعليه‌السلام : ج۲ ص۲۲۸. بحار الانوار: ج۴۶ ص۱۷۵. تاریخ طبری: ج۵ ص۴۹۹.


15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41