نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات

نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات0%

نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات نویسنده:
گروه: ادیان و فرقه ها

نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات

نویسنده: علی اصغر رضوانی
گروه:

مشاهدات: 11605
دانلود: 2272

توضیحات:

نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11605 / دانلود: 2272
اندازه اندازه اندازه
نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات

نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهات

نویسنده:
فارسی

مسیح از دیدگاه اسلام و مسلمین

عقیده ما درباره مسیحیت اعتقاد ما درباره حضرت مریمعليها‌السلام

ما معتقدیم که مریم دختر عمران و مادر حضرت عیسیعليه‌السلام از جمله زنانی است که به نصّ قرآن از هرگونه خطا و گناه، معصوم و از هر پلیدی پاک است.

خداوند متعال درباره او می فرماید:( وَإِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ ) (4) ؛ «و (به یاد آورید) هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. »

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده که فرمود:( إنّ اللَّه عزّ و جلّ اختار من النساء اربعاً: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه ) (5) ؛ «خداوند عزّو جلّ از بین زنان چهار نفر را برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه».

خداوند متعال در قرآن کریم، مریمعليها‌السلام را با اوصاف خاصّی ستوده است؛ از آن جمله با وصف «صدیقه»، آنجا که می فرماید:( مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ... ) (6) ؛ «مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وی نیز فرستادگان دیگری بودند؛ مادرش زن بسیار راستگویی بود.... »

و نیز فرمود:( وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ ) (7) ؛ «و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگاه داشت و ما از روح خود بر او دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتاب هایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود.»

خداوند درباره ولادت حضرت مریمعليها‌السلام می فرماید:( إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ) (8) ؛ « (یاد آورید) هنگامی را که همسر عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که محرّر (و آزاده برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی. »

مقصود از «محرّر» در آیه، آزاد شدن فرزند از تبعیت پدر و مادر یا هرچیزی دیگر و فارغ شدن برای خدمت خانه خداوند متعال به جهت عبادت و عمل صالح است.

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده که فرمود:( المحرّر للمسجد إذا وضعته وادخل المسجد لم یخرج من المسجد أبداً ) (9) ؛ «آزاد شده برای مسجد، وقتی است که هرگاه او را در مسجد گذاشتی و داخل مسجد شد هرگز از مسجد خارج نشود».

از آنجا که مادر حضرت مریم به نام «حنّه» همسر عمران، گمان می کرد فرزندی را که در شکم دارد مذکّر است، لذا او را «محرّر» به جهت خدمت به خانه خدا قرار داد. ولی بعد از زاییدن، هنگامی که مشاهده کرد مؤنث است به خداوند عرض کرد:( فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَلَیسَ الذَّکَرُ کَالانثی وَإِنِّی سَمَّیتُها مَرْیمَ وَإِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَذُرِّیتَها مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ ) (10) ؛ «و هنگامی که او را به دنیا آورد (و او را دختر یافت) گفت: خداوندا! من او را دختر آوردم، ولی خداوند از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاه تر بود و پسر همانند دختر نیست (دختر نمی تواند وظیفه خدمتگزاری معبد را همانند پسرانجام دهد. ) من او را مریم نام گذاردم، و او و فرزندانش را از (وسوسه های) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می دهم. »

ولی در عین حال با آن که مولود مؤنث است خداوند متعال او را قبول کرد و فرمود:( فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَکَفَّلَها زَکَرِیا ) (11) ؛ «خداوند او (= مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت؛ و به طرز شایسته ای (نهال وجودی) او را رویانید (و پرورش داد) و کفالت او را به زکریا سپرد. »

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده که او از زیباترین زنان بود. و هرگاه که به نماز می ایستاد محراب عبادت از نور او روشن می گشت.(12)

قرآن درباره غذای که برای مریم از جانب خداوند می رسید سخن گفته، می فرماید:( کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا الْمِحْرابَ وَجَد عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشآءُ بِغَیرِ حِسابٍ ) (13) ؛ «هر زمان زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی را در آنجا می دید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟! گفت: این از سوی خداست. خداوند به هرکس که بخواهد بی حساب روزی می دهد. »

از امام باقرعليه‌السلام نقل شده که فرمود: «... زکریا هرگاه بر مریم وارد شد، مشاهده می کرد که میوه زمستانی در تابستان و میوه تابستانی در زمستان نزد او است. »(14)

اعتقاد ما درباره حضرت مسیحعليه‌السلام

مسلمانان معتقدند - که مطابق نصّ قرآن کریم - حضرت مسیحعليه‌السلام بنده خدا و رسول او است.

خداوند متعال می فرماید:( قُولُوا آمَنّا بِاللَّهِ وَما أُنْزِلَ إِلَینا وَما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَإِسْماعِیلَ وَإِسْحاقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْباطِ وَما أُوتِی مُوسی وَعِیسی وَما أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ) (15) ؛ «بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید، (و همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگارشان داده شده است؛ و در میان هیچ یک از آن ها جدایی قائل نمی شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (وتعصبات نژادی و اغراض شخصی سبب نمی شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم). »

از امام صادقعليه‌السلام نقل شده که فرمود:( سادة الرسل و المرسلین خمسة، هم اولوالعزم من الرسل و علیهم دارت الرحی: نوح، و ابراهیم، و موسی، و عیسی و محمّد، صلّی اللَّه علیهم و علی جمیع الانبیاء ) (16) ؛ «بزرگان رسولان و فرستاده شدگان پنج نفرند، آنان صاحبان عزم از رسولانند که سنگ آسیاب (هدایت) بر وجود آنان دور می زند: نوح و ابراهیم، و موسی و عیسی و محمّد، درود و سلام خدا بر آنان و بر تمام انبیا باد. »

ولادت حضرت مسیحعليه‌السلام

خداوند متعال در قرآن کریم از قصه ولادت حضرت مسیحعليه‌السلام به تفصیل سخن گفته است، و ولادت او را در ابتدا به حضرت مریم بشارت داده است، آنجا که می فرماید:( إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ) (17) ؛ « (به یادآورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای (=وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهدبود، و از مقرّبان (الهی) است. »

آن گاه کیفیت قصّه حمل به حضرت مسیح را این گونه شرح داده است:( وَاذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیاً فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیاً * قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیاً ) (18) ؛ «و در این کتاب (آسمانی) مریم را یادکن. آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرارگرفت. و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص، برمریم ظاهر شد. او (سخت ترسید و) گفت: من از شرّ تو به خدا پناه می برم اگر پرهیزکاری! »

در این هنگام آن شخصی که به صورت بشری درآمده بود، اظهار داشت:( قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیاً ) (19) ؛ «گفت: من فرستاده پروردگار توام، (آمده ام) تا پسر پاکیزه ای را به تو ببخشم. »

حضرت مریم به او فرمود:( قالَتْ أَنّی یکُونُ لِی غُلامٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیاً ) (20) ؛ «گفت: چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده ای هم نبوده ام. »

از این آیه استفاده می شود که حضرت مریمعليها‌السلام تا آن زمان ازدواج نکرده بود، و از راه نامشروع نیز با کسی تماس نداشته است.

قرآن در این باره می فرماید:( وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها * فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ ) (21) ؛ «و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما از روح خود بر آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتاب هایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود. »

ابو بصیر می گوید: به امام صادقعليه‌السلام عرض کردم: چرا خداوند عیسی را بدون پدر آفرید ولی سایر مردم را از پدر و مادری آفرید؟ حضرت فرمود:( لیعلم الناس تمام قدرته و کمالها و یعلموا انّه قادر علی ان یخلق خلقاً من انثی من غیر ذکر کما هو قادر علی ان یخلفه من غیر ذکر و لا انثی و انّه عزّوجلّ فعل ذلک لیعلم انّه علی کلّ شی ء قدیر. ) (22) ؛ «تا این که تمام مردم را از قدرت و کمالش آگاه سازد و به آنان بفهماند که او قادر است کسی را از راه مادر بدون پدر خلق کند همان گونه که می تواند کسی را بدون پدر و مادر خلق کند، و خداوند چنین کرد تا دانسته شود او بر هر کاری تواناست. »

خداوند متعال به غیرعادی بودن خلقت حضرت مسیحعليه‌السلام اشاره کرده و می فرماید:( قالَتْ رَبِ أَنّی یکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یخْلُقُ ما یشآءُ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کُنْ فَیکُونُ ) (23) ؛ « (مریم) گفت: خداوندا! چگونه ممکن است برای من فرزندی باشد، در حالی که انسانی با من تماس نگرفته است؟! فرمود: خداوند این گونه هرچه را بخواهد می آفریند. هنگامی که چیزی را مقرّر دارد (و فرمان هستی آن را صادر کند) فقط به آن می گوید: موجود باش، آن نیز موجود می شود. »

خداوند سبحان در آیه ای دیگر علت این گونه خلق کردن حضرت عیسیعليه‌السلام را چنین توضیح می دهد:( وَلِنَجْعَلَهُ آیةً لِلنّاسِ وَرَحْمَةً مِنّا وَکانَ أَمْراً مَقْضِیاً ) (24) ؛ «و تا او را برای مردم نشانه ای قرار دهیم، و رحمتی باشد از سوی ما، و این امری است پایان یافته، (و جای گفت و گو ندارد). »

نشانه خاص بر قدرت خدا بودن بدین جهت بود که از طریق غیرطبیعی حضرت مسیحعليه‌السلام را به وجود آورد، آنجا که می فرماید:( إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ ) (25) ؛ «مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفریده و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فوراً موجود شد. (بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست). »

به مجرّد این که حضرت مریمعليها‌السلام به حضرت عیسیعليه‌السلام حامل شد، از جای خود حرکت کرده و به سوی مکان دوری رفت. قرآن کریم دراین باره می فرماید:( فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیاً ) (26) ؛ «سرانجام (مریم) به او باردار شد؛ و او را به نقطه دوردستی برد (و خلوت گزید). »

مردی نصرانی از حضرت موسی بن جعفرعليه‌السلام در مورد نهری که حضرت مریم عیسیعليه‌السلام را در آنجا به دنیا آورد، سؤال کرد؟ حضرت فرمود: آن نهر، نهر فرات بود.(27)

قرآن در ادامه، حوادث ولادت حضرت مسیحعليه‌السلام را این گونه توضیح می دهد:( فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَکُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیاً * فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاّ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیاً * وَهُزِّی إِلَیکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیکِ رُطَباً جَنِیاً * فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیناً فَإِمّا تَرَینَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیوْمَ إِنْسِیاً ) (28) ؛ «درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند؛ (آن قدر نارحت شد که) گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم، و به کلّی فراموش می شدم. ناگهان از پایین پایش او را صدا زد که غمگین مباش، پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است. و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه ای بر تو فرو می ریزد. (از این غذای لذیذ) بخور؛ و (از آب گوارا) بنوش، و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار، و هرگاه یکی از انسان ها را دیدی، (با اشاره) بگو: من برای خدای رحمان روزه ای را نذر کرده ام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمی گویم. (و بدان که این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهدکرد). »

حضرت مریمعليها‌السلام در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته بود به سوی قوم خود برگشت. مردم از آنجا که می دانستند او ازدواج نکرده، چون فرزندش را دیدند سریع او را متهم به فحشاء و منکر کردند.

قرآن در این باره می فرماید:( فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیئاً فَرِیاً * یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیاً ) (29) ؛ « (مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد، گفتند: ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام داده ای. ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای. »

از آنجا که حضرت مریم روزه سکوت گرفته بود در جواب آنان سکوت اختیار نمود، به فرزند خود اشاره کرد. قرآن در این باره می فرماید:( فَأَشارَتْ إِلَیهِ قالُوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیاً ) (30) ؛ « (مریم) به او اشاره کرد، گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟ »

در این هنگام بود که به امر خداوند به جهت اظهار معجزه و رفع تهمت از حضرت مریم، عیسیعليه‌السلام به سخن درآمد و خطاب به قوم خود فرمود:( قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِی الْکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیاً وَجَعَلَنِی مُبارَکاً أَینَ ما کُنْتُ وَأَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیاً وَبَرّاً بِوالِدَتِی وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیاً وَالسَّلامُ عَلَی یوْمَ وُلِدْتُ وَیوْمَ أَمُوتُ وَیوْمَ أُبْعَثُ حَیاً ) (31) ؛ « (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و ) گفت: من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده، و مرا پیامبر قرار داده است. و مرا - هرجا که باشم - وجودی پربرکت قرار داده؛ و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است. و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که می میرم و آن روز که برانگیخته خواهم شد. »

اعتقاد ما درباره انجیل

از اموری که در مرحله نبوت حضرت مسیحعليه‌السلام اتفاق افتاد، موضوع نزول انجیل بر او از جانب خداوند متعال است.

از پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل شده که فرمود: «انجیل شب سیزدهم ماه رمضان نازل شد. »(32)

و از آیات قرآن استفاده می شود که انجیل به طور دفعی بر حضرت عیسیعليه‌السلام نازل شده است، آنجا که می فرماید:( وَقَفَّینا عَلی آثارِهِمْ بِعِیسَی ابْنِ مَرْیمَ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ مِنَ التَّوْراةِ وَآتَیناهُ الانجِیلَ فِیهِ هُدی وَنُورٌ وَمُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ مِنَ التَّوْراةِ وَهُدی وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ ) (33) ؛ «و به دنبال آن ها (= پیامبران پیشین) عیسی بن مریم را فرستادیم؛ در حالی که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود، تصدیق داشت، و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود؛ و (این کتاب آسمانی نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق می کرد؛ و هدایت و موعظه ای برای پرهیزکاران بود. »

از قرآن استفاده می شود که اگر تعالیم انجیل پیاده می شد می توانست متکفّل سعادت انسان و اجتماع گردد، آنجا که می فرماید:( وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّورْاةَ وَالانجِیلَ وَما أُنْزِلَ إِلَیهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ سآءَ ما یعْمَلُونَ ) (34) ؛ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را که از طرف پروردگارشان بر آن ها نازل شده (=قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد؛ جمعی از آنان، معتدل و میانه رو هستند؛ ولی بیشترشان اعمال بد انجام می دهند. »

در آیه دیگر قرآن کریم نصارا را به پیاده کردن انجیل دعوت کرده و می فرماید:( وَلْیحْکُمْ أَهْلُ الانجِیلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ ) (35) ؛ «اهل انجیل (= پیروان مسیح) نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند. و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی کنند فاسقند. »

و نیز می فرماید:( قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی شَی ءٍ حَتّی تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَالانجِیلَ وَما أُنْزِلَ إِلَیکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَیزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَکُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ ) (36) ؛ «بگو: ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر این که تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (نه تنها مایه بیداری آن ها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن ها می افزاید. بنابراین، از این قوم کافر، (و مخالفت آن ها) غمگین مباش. »

و نیز در انجیل دعوت به جهاد در راه خدا شده است، آنجا که می فرماید:( إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقّاً فِی التَّوْراةِ وَالانجِیلِ وَالْقُرْآنِ... ) (37) ؛ «خداوند از مؤمنان، جان ها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت بر آنان باشد (به این گونه که) در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده.... »

و نیز از قرآن استفاده می شود که انجیل به ظهور پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله بشارت داده است، آنجا که می فرماید:( الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالانجِیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (38) ؛ «همان ها که از فرستاده خدا و پیامبر امّی پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند، آن ها را به معروف دستور می دهد و از منکر بازمی دارد؛ پاکی ها را برای آن ها حلال می شمرد، و ناپاکی ها را تحریم می کند، و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آن ها بود، (از دوش و گردنشان) برمی دارد؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند و حمایت و یاری اش کردند، و از نوری که بر او نازل شده پیروی کردند، آنان رستگارانند. »

علامه طباطبایی می فرماید:( از ظاهر برخی آیات استفاده می شود که برخی از تورات اصیل نزد یهود و بخشی از انجیل اصیل نزد نصارا موجود است، آنجا که می فرماید: وَکَیفَ یحَکِّمُونَکَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِیها حُکْمُ اللَّهِ ) (39) ؛ «چگونه تو را به داوری می طلبند؟! در حالی که تورات نزد ایشان است؛ و در آن، حکم خدا است. »

و نیز می فرماید:( وَمِنَ الَّذِینَ قالُوا إِنّا نَصاری أَخَذْنا مِیثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ ) (40) ؛ «و از کسانی که ادعای نصرانیت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولی آن ها قسمت مهمی از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود، فراموش کردند. »

اعتقاد ما درباره معجزات حضرت مسیحعليه‌السلام

هیچ پیامبری نیست جز آن که خداوند متعال به جهت تثبیت امر نبوت او معجزاتی را به او داده است؛ از آن جمله حضرت مسیحعليه‌السلام است.

خداوند متعال درباره معجزات او می فرماید:( وَرَسُولاً إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ) (41) ؛ «و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل قرار ده (که به به آن ها می گوید: ) من نشانه ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ام، من از گِل، چیزی به شکل پرنده می سازم، پس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده ای می گردد؛ و به اذن خدا کور مادرزاد و مبتلایان به برص (= پیسی) را بهبودی می بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم؛ و از آنچه می خورید و در خانه های خود ذخیره می کنید، به شما خبر می دهم؛ مسلماً در این ها، نشانه ای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید. »

و نیز می فرماید:( إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیکَ وَعَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْراةَ وَالانجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها فَتَکُونُ طَیراً بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیناتِ فَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِینٌ ) (42) ؛ «و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: یادکن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم؛ زمانی که تو را با روح القدس تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می گفتی؛ و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامی که به فرمان من، از گِل چیزی به عنوان پرنده می ساختی و در آن می دمیدی و به فرمان من پرنده ای می شد و کور مادرزاد و مبتلایان بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می دادی، و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می کردی که دلایل روشن برای آن ها آوردی، ولی جمعی از کافران گفتند: این ها جز سحر آشکار نیست. »

معجزات حضرت عیسیعليه‌السلام تنها به این چند مورد خلاصه نمی شود بلکه حضرت معجزاتی دیگر نیز داشته که برخی از آن ها در قرآن ذکر شده و برخی از آن ها ذکری به میان نیامده است؛ از جمله موارد دیگری که در قرآن آمده، فرود آمدن سفره آسمانی به دعای حضرت است.

قرآن در این باره می فرماید:( قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّمآءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَآخِرِنا وَآیةً مِنْکَ وَارْزُقْنا وَأَنْتَ خَیرُ الرّازِقِینَ ) (43) ؛ «عیسی بن مریم عرض کرد: خداوندا، پروردگارا! از آسمان مائده ای بر ما بفرست؛ تا برای اول و آخر ما عیدی باشد، و نشانه ای از تو؛ و به ما روزی ده که، تو بهترین روزی دهندگانی. »

موضع یهود در مقابل دعوت مسیحعليه‌السلام

حضرت مسیحعليه‌السلام به سوی قوم بنی اسرائیل از جانب خداوند متعال به جهت تبلیغ و هدایت فرستاده شد، ولی آنان در مقابل دعوت او به دو دسته تقسیم شدند: برخی که اقلیت را تشکیل می دادند به او ایمان آورده و بقیه به او کفر ورزیدند. قرآن کریم به هر دو دسته اشاره کرده و به ذکر مواضع آنان پرداخته است:

الف) کافران به مسیحعليه‌السلام

خداوند متعال می فرماید:( ... وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیناتِ فَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِینٌ ) (44) ؛ «... هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو بازداشتیم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آن ها آوردی، ولی جمعی از کافران به آن ها گفتند: این ها جز سحر آشکار نیست. »

و نیز می فرماید:( لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَکانُوا یعْتَدُونَ * کانُوا لا یتَناهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یفْعَلُونَ * تَری کَثِیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَفِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ * وَلَوْ کانُوا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِی وَما أُنْزِلَ إِلَیهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیآءَ وَلکِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ ) (45) ؛ «کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند. این به خاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز می نمودند. آن ها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یکدیگر را نهی نمی کردند، چه بد کاری انجام می دادند! بسیاری از آن ها را می بینی که کافران (و بت پرستان) را دوست می دارند (و با آن ها طرح دوستی می ریزند) نفس (سرکش) آن ها، چه بد اعمالی از پیش برای (معاد) فرستاد، که نتیجه آن، خشم خداوند بود، و در عذاب (الهی) جاودانه خواهند ماند. و اگر به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده ایمان می آوردند، (هرگز) آنان (=کافران) را به دوستی اختیار نمی کردند، ولی بسیاری از آنان فاسقند. »

و نیز می فرماید:( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الأَحْبارِ وَالرُّهْبانِ لَیأْکُلُونَ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَیصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا ینْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ ) (46) ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل می خورند و (آنان را) از راه خدا باز می دارند. و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند را به مجازات دردناکی بشارت ده. »

و نیز می فرماید:( فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَهُمْ مِمّا کَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَهُمْ مِمّا یکْسِبُونَ ) (47) ؛ «پس وای بر آن ها که نوشته ای با دست خود می نویسند، سپس می گویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان به خاطر آنچه با دست خود می نویسند، و وای بر آن ها از آنچه از این راه به دست می آورند. »

ب) مؤمنان به مسیحعليه‌السلام (حواریون)

خداوند متعال می فرماید:( فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ قالَ الْحَوارِیونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ ) (48) ؛ «هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟ حواریون (شاگردان مخصوص او) گفتند: ما یاوران خداییم، به خدا ایمان آوردیم و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم. »

و نیز می فرماید:( یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ کَما قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوارِیینَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ قالَ الْحَوارِیونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ* فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ وَکَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَیدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِینَ ) (49) ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! یاوران خدا باشید؛ همان گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم. در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، پس کسانی را که ایمان آورده بودند، در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند. »

و نیز می فرماید:( وَإِذْ أَوْحَیتُ إِلَی الْحَوارِیینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَبِرَسُولِی قالُوا آمَنّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ ) (50) ؛ «و (به یاد آور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: به من و فرستاده من ایمان بیاورید. آن ها گفتند: ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم. »

و نیز در مورد درخواست نزول سفره آسمانی می فرماید:( إِذْ قالَ الْحَوارِیونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ هَلْ یسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ * قالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَنَکُونَ عَلَیها مِنَ الشّاهِدِینَ * قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَآخِرِنا وَآیةً مِنْکَ وَارْزُقْنا وَأَنْتَ خَیرُ الرّازِقِینَ * قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیکُمْ فَمَنْ یکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لاأُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ ) (51) ؛ «در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می تواند مائده ای از آسمان بر ما نازل کند؟ او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید. گفتند: (ما نظر بدی نداریم) می خواهیم از آن بخوریم، و دل های ما (به رسالت تو) مطمئن گردد؛ و بدانیم که به ما راست گفته ای و بر آن، گواه باشیم. عیسی بن مریم عرض کرد: خداوندا، پروردگارا! از آسمان مائده ای بر ما بفرست، تا برای اول و آخر ما عیدی باشد، و نشانه ای از تو؛ و به ما روزی ده؛ که تو بهترین روزی دهندگانی. خداوند متعال (دعای او را مستجاب کرد) و فرمود: من آن را بر شما نازل می کنم؛ ولی هرکس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را چنان مجازات می کنم که احدی از جهانیان را آن گونه مجازات نکرده باشم! »

و نیز درباره پیروان حضرت مسیحعليه‌السلام می فرماید:( لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنّا نَصاری ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْباناً وَأَنَّهُمْ لایسْتَکْبِرُونَ ) (52) ؛ «به طور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیک ترین دوستان به مؤمنان را کسانی می یابی که می گویند: ما نصارا هستیم، این به خاطر آن است که در میان آن ها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آن ها (در برابر حق) تکبّر نمی ورزند. »

اعتقاد ما درباره کشته شدن حضرت مسیحعليه‌السلام

ما مسلمانان معتقدیم که حضرت مسیح به دار آویخته نشد و به قتل نرسید، بلکه با روح و جسدش به آسمان ها رفت و تاکنون زنده است.

خداوند متعال می فرماید:( وَقَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ وَما قَتَلُوهُ وَما صَلَبُوهُ وَلکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِ وَما قَتَلُوهُ یقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیهِ وَکانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً ) (53) ؛ «و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم؛ در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دارآویختند. لکن امر بر آنان مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند؛ و قطعاً او را نکشتند. بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد. و خداوند توانا و حکیم است. »

از برخی روایات استفاده می شود که حضرت عیسیعليه‌السلام در شب بیست و یکم ماه رمضان به آسمان ها رفت.(54)

ابو بصیر از امام صادقعليه‌السلام نقل کرده که امام باقرعليه‌السلام فرمود: «در آن شبی که علیعليه‌السلام کشته شد تا طلوع فجر هر سنگی را که برمی داشتند خون تازه می یافتند. و همچنین بود شبی که یوشع بن نونعليه‌السلام در آن شب کشته شد و شبی که حضرت عیسی بن مریمعليه‌السلام در آن شب به آسمان ها رفت و شبی که حسینعليه‌السلام به قتل رسید. »(55)

از قرآن کریم استفاده می شود که مسیحیان بعد از به آسمان رفتن حضرت مسیحعليه‌السلام درباره مرگ او اختلاف کردند.

خداوند متعال می فرماید:( وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِ وَما قَتَلُوهُ یقِیناً ) (56) ؛ «و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند؛ و قطعاً او را نکشتند. »

از امام باقرعليه‌السلام درباره شباهت حضرت مسیحعليه‌السلام با امام مهدیعليه‌السلام نقل شده که فرمود: «و امّا شباهت او به عیسی به اختلافی است که درباره او شده؛ زیرا طایفه ای از آن ها گفتند که او متولد نشده، و برخی گفتند که او مرده و عده ای نیز گفتند که او کشته شده و به دار آویخته شده است. »(57)

اعتقاد ما درباره عصر فترت

ما معتقدیم که بین عصر حضرت مسیحعليه‌السلام تا ظهور پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله مدتی بوده که پیامبری از جانب خدا فرستاده نشده است و فقط اوصیای حضرت مسیحعليه‌السلام بودند که مردم را راهنمایی می کردند.

خداوند متعال در این باره می فرماید:( یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یبَینُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَلانَذِیرٍ فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلی کُلِ شَی ءٍ قَدِیرٌ ) (58) ؛ «ای اهل کتاب! رسول ما پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد؛ در حالی که حقایق را برای شما بیان می کند؛ تا مبادا (روز قیامت) بگویید: نه بشارت دهنده ای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهنده ای، (هم اکنون، پیامبر) بشارت دهنده و بیم دهنده به سوی شما آمد و خداوند بر هر چیز تواناست. »

و نیز می فرماید:( وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ ) (59) ؛ «و برای آنان اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن، هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند. و هنگامی که دو نفر از رسولان را به سوی آن ها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند و برای تقویت آن دو، شخص سومی را فرستادیم؛ آن ها همگی گفتند: ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم. »

از ابن عباس نقل شده که مقصود از نفر سوّم، شمعون حواری است. و نیز از قرآن استفاده می شود که حضرت مسیحعليه‌السلام زنده است و در آخرالزمان از آسمان فرود آمده و مردم به او ایمان خواهند آورد، و این بعد از ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام است.

خداوند متعال می فرماید:( وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاّ لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً ) (60) ؛ «و هیچ یک ازاهل کتاب نیست مگر این که پیش از مرگ به او (= حضرت مسیح) ایمان می آورد؛ و روز قیامت برآن ها گواه خواهدبود. »

ضمیر در «به» و «موته» به حضرت مسیحعليه‌السلام برمی گردد.

و نیز قرآن می فرماید:( وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَاتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ) (61) ؛ «و او (= مسیح) سبب آگاهی بر روز قیامت است (؛ زیرا نزول عیسی گواه نزدیکی رستاخیز است)؛ هرگز در آن تردید نکنید؛ و از من پیروی کنید که این راه مستقیم است. »

از این آیه استفاده می شود که نزول حضرت مسیحعليه‌السلام در یک زمانی دلیل بر نزدیکی قیامت است، و طبیعی است که این واقعه در آخرالزمان و هنگام ظهور حضرت مهدیعليه‌السلام تحقق خواهد یافت.

بشارت به رسول اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله

وحدت شرایع سبب شده که خداوند از پیامبرانش عهد و میثاق بگیرد تا به پیامبرانی که بعد از خود می آیند ایمان آورده و امت خود را به ظهور آنان بشارت دهند.

خداوند متعال در این باره می فرماید:( وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جآءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْرِی قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ ) (62) ؛ «و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند از پیامبران (و پیروان آن ها) پیمان مؤکّد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می کند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید. پس (خداوند) به آن ها گفت: به این موضوع اقرار دارید؟ و بر آن پیمان مؤکّد بستید؟ گفتند: (آری) اقرار داریم. گفت: پس گواه باشید و من نیز با شما از گواهانم. »

همان گونه که وحدت شرایع سبب وجوب تصدیق انبیای سابق است. و لذا خداوند سبحان از حضرت مسیحعليه‌السلام چنین نقل می کند:( وَإِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ... ) (63) ؛ «و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، درحالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده (= تورات) می باشم. »

و نیز می فرماید:( قُلْ آمَنّا بِاللَّهِ وَما أُنْزِلَ عَلَینا وَما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ وَإِسْماعِیلَ وَإِسْحاقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْباطِ وَما أُوتِی مُوسی وَعِیسی وَالنَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لانُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ) (64) ؛ «بگو: به خدا ایمان آوردیم، و (همچنین) به آنچه بر ما و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی گذاریم؛ و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم. »

قرآن کریم تصریح کرده که حضرت مسیحعليه‌السلام به آمدن پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله بشارت داده است و مردم را به تصدیق او دعوت کرده و از نام او در تورات و انجیل نیز خبر داده است، آنجا که می فرماید:( وَإِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراة وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمّا جاءَهُمْ بِالْبَیناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ ) (65) ؛ « «و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، درحالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده (= تورات) می باشم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است. هنگامی که او (= احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری است آشکار. »

و نیز می فرماید:( الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالانجِیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبآئِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ... ) (66) ؛ «همان ها که از فرستاده (خدا) پیامبر امّی پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند، آن ها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد، اشیای پاکیزه را برای آنان حلال می شمارد و ناپاکی ها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آن ها بود (از دوش و گردنشان) برمی دارد.... »

نکته شایان توجه این است که اگر قرار بود غیر از خاتم انبیاصلى‌الله‌عليه‌وآله ، انبیای دیگری هم بیایند، بشارت دادن به خصوص آمدن وی وجهی نداشت. همچنین کلمه «تبشیر»، گذشته از آن که علم غیب نسبت به آینده را دربردارد، تفوّق آینده نسبت به حال را هم تبیین می کند؛ زیرا اگر آینده مادون یا هم سطح حال باشد دیگر بشارت نیست، چون بشارت مژده دادن به امر مسرّت بخشی است که انسان فاقد آن است، پس باید کمالی در دین پیامبر خاتم باشد که دین مسیح فاقد آن است. البته اگر کسی از وقوع حادثه ای در آینده خبر دهد آن حادثه هر چه باشد پیش بینی آن، علم غیب محسوب می شود.

نحوه تولّد عیسیعليه‌السلام

به اتفاق مسلمانان و نصارا، حضرت عیسیعليه‌السلام به طور معجزه آسا تولد یافت، او بدون آن که مردی با حضرت مریم تماسی داشته باشد، به قدرت خداوند و با نفخ روح از جانب او در رحم مادر قرار گرفت و بعد از مدت بسیار اندکی به دنیا آمد.(67) ولی اختلافی که بین مسلمانان و مسیحیان است، در کیفیت نفخ روح به حضرت مریم است. مسلمانان به تبع آیات قرآن معتقدند که خداوند به جهت جلالت قدر و شأن حضرت عیسیعليه‌السلام ، روح او را همانند حضرت آدمعليه‌السلام با فعلیت و کمال خاص به جسد او در رحم حضرت مریم دمیده است، و این جنبه تشرفی دارد، قرآن کریم در این باره می فرماید:( وَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا ) (68) ، ما از روح خود در او (مریم) دمیدیم.

مقصود از «روحنا» همان روحی است که خداوند متعال خود با کمال خاص و فعلیت آن به جسد او و به واسطه جبرئیل دمیده است. و ممکن است همچنین مقصود از «روحنا» همان قدسیت و معنویتی باشد که از جانب خدا به جسد حضرت مسیحعليه‌السلام دمیده شده باشد.