امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 44081
دانلود: 3557

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44081 / دانلود: 3557
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

زيباترين تعبير

راستى كه اين تشبيه، چقدر عميق و اين تعبير، چقدر زيبا و كامل است.

اگر مردم در روزگاران گذشته از اين كره آتشين، تنها همين را مى شناختند كه يكى از اجرام بزرگ كيهانى است و فايده اش اين است كه بر زمين مى تابد و با تابش انوار طلائى خويش، روز را آغاز و با غروب خود، روز را به پايان مى برد و اجسام تر و مرطوب را خشك و آنها را تبديل به بخار و جو را لبريز از حرارت و گرما مى سازد، اينك تابش روز دريافته است كه اين گوى غلطان در فضا، علاوه بر آنچه آمد، فوايد عظيم و منافع سرنوشت ساز ديگرى دارد كه توضيح آن فرصت ديگرى مى طلبد.

در رواياتى كه از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و سه تن از پيشوايان نورعليهم‌السلام ترسيم گرديد روشن شد همه آنها به يك واقعيت پافشارى مى كنند، به گونه اى كه گويى هر چهار روايت از يك منبع سرچشمه گرفته است. و نيز روشن شد كه هم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و هم امامان گرانقدرعليهم‌السلام حضرت مهدىعليه‌السلام را در دوران غيبت، به (خورشيد رخ بركشيده در پس ابرها) تشبيه نمودند.

پرسش: اينك، جاى سؤال است كه: (چرا آنان، آن حضرت را به ماه رخ كشيده در پس ابرها تشبيه نكردند؛ با اينكه مى دانيم ماه نيز اثرات سازنده و بسيارى، همچون روشنگرى، و ايجاد جزر و مد درياها و... در كره زمين مى گذارد؟)

پاسخ: خورشيد، در مقايسه با ماه، داراى امتيازات متعددى است كه از آن جمله:

۱. نور و روشنايى خورشيد از خودش سرچشمه مى گيرد، در حالى كه ماه، نور خويش را از نور خورشيد مى گيرد.

۲. پرتو خورشيد، داراى فوايد بسيارى است در حالى كه پرتو ماه، فوايدش به اين پايه نمى رسد.

۳. نقش خورشيد در منظومه شمسى، نقش رهبرى برجسته است، اما ماه آن گونه نيست، چرا كه ماه، خود يكى از سياره هايى است كه در منظومه شمسى شناور است.

و امتيازات ديگرى دارد كه در اينجا مورد نظر نيست.

پرسشى ديگر: چرا پيشوايان نور، وجود گرانمايه امام غايب را، به خورشيد تشبيه كرده اند؟

پاسخ: پاسخ اين پرسش در گرو اين مطلب است كه مقدارى درباره خورشيد و نقش سازنده و اثرات حياتى آن بر كره زمين و پديده هاى موجود در آن تا آنجايى كه دانش بشر بدان رسيده است، بحث شود. اما از آنجايى كه بحث عميق و گسترده در اين مورد با موضوع كتاب سازگار نيست، بحث فشرده اى را ترسيم مى كنيم تا نخست موارد شباهت ميان آن حضرت در دوران غيبت و خورشيد جهان افروز، به هنگامى كه ابرها، چهره اش را بپوشانند.

خورشيد

در اين فضاى گسترده و بى كران، ميليونها منظومه شمسى شناورند كه هر كدام از آنها داراى مركز و سياره هايى هستند.

اين سياره ها هر كدام در مدار خويش و در فاصله اى مشخص با سرعتى كه نظام بخش تواناى هستى، تدبير و اندازه گيرى كرده است، بر گرد مركز خويش مى چرخند.

منظومه شمسى ما نيز يكى از آن ميليونها منظومه شمسى در اين فضاى بى كران است كه داراى مركزى است به نام خورشيد و سياره هايى كه بر گرد آن مى گردند.

در مراكز علمى، مشهور است كه سياره هايى كه بر گرد اين مركز آتشين و اين منبع نور و حرارت مى گردند، نه سياره اند: زمين، زهره، عطارد، مريخ، مشترى، زحل، اورانوس، نپتون، و پلوتون.

نيروى شگرف جاذبه و گريز از مركز

در اين منظومه هاى شمسى كه در اين فضاى بى كران شناورند، نظام شگرف و بديعى قرار داده شده است. و نيرويى كه بقا و حيات آنها را تضمين مى كند، همان نيروى شگفت انگيزى است كه خداى حكيم و مدبر كه بر هر كارى تواناست آن نيرو را در آن به وديعت نهاده است و ما از آن به (نيروى جاذبه) و (گريز از مركز) تعبير مى كنيم.

اين نيرو، در مركز اين مجموعه عظيم، قرار داده شده است كه آنچه بر گرد آن مى چرخد همه را به سوى خود جذب مى كند. از آن طرف سياره هايى كه در حال گردشند، بر آن هستند كه با تمام قدرت از مركز خويش بگريزند و دور شوند و اينجاست كه به بركت اين نيروى جاذبه و گريز، توازن و تعادل مورد نظر تدبيرگر تواناى اين نظام شگرف، تاءمين و حيات و بقاى ميليونها منظومه شناور، در فضا تضمين مى گردد.

با اين بيان، عامل بقاى اين مجموعه و منظومه، نظم شگرف حاكم بر آنها و گردش شگفت انگيزشان، تنها نيروى جاذبه است. نيروى بهت آورى كه آفريدگار تواناى هستى آن را در مركز اين منظومه هاى شناور در فضا قرار داده است. نيرويى كه اگر لحظه اى نباشد اين نظام شگرف از هم مى پاشد و اين منظومه ها به هم مى ريزند و تمامى سياره ها پراكنده گشته و با خروج از مدار خود به يكديگر برخورد مى نمايند و همه چيز در اين فضاى بى كرانه اى كه جز خدا هيچكس از مرزهاى آن آگاه نيست، منهدم مى گردد و هستى، جاى خويش را به نابودى و نيستى مى سپارد.

راستى كه منزه است آن آفريدگار توانايى كه آسمان و زمين را از زوال و نابودى نگاه داشته است.

اوست كه نيروى شگرف جاذبه را در خورشيد قرار داد و نيروى گريز از مركز را در سياره ها، به همين جهت است كه هر سياره اى بر آن است كه با قدرتى وصف ناپذير از مركز خويش كه خورشيد است دور گردد، اما نيروى جاذبه خورشيد از گريز آن، مانع مى گردد. اگر نيروى گريز از مركز نبود، سياره ها به خورشيد نزديك مى شدند و شعله ور مى گشتند، از آن سو، اگر نيروى جاذبه خورشيد از گريز آن، مانع مى گردد. اگر نيروى گريز از مركز نبود، سياره ها به خورشيد نزديك مى شدند و شعله ور مى گشتند، از آن سو، اگر نيروى جاذبه را نظام بخش هستى، در خورشيد قرار نداده بود، سياره ها پخش و پراكنده گشته و از مدار خويش خارج مى شدند، نظام به هم مى ريخت و زندگى براى هميشه نابود مى شد.

بنابراين، خورشيد در منظومه شمسى، پناهگاه و مايه حيات و عامل امنيت است. عامل امنيت و حيات نظام منظومه شمسى از انهدام و نابودى.

اين نگرشى گذرا و شرحى كوتاه در نقش حياتى و اثرگذارى خورشيد بر سياره هايى است كه بر گرد آن مى چرخند. سياره هايى كه زمين با پديده هاى موجود در درون و برون آن، يكى از آنهاست.

با اين بيان به نقش حياتى و اهميت بسيار اين توده شعله ور و تابنده اى كه با فرستادن پرتو مفيد و سازنده خويش به زمين، بصورت گوناگونى در زندگى انسان، حيوان، گياه، هوا، آب، خاك، و ديگر پديده ها... اثر گوناگونى مى گذارد، بنگر!

روشن است كه ابرها، چيزى از آن اثرگذارى را تغيير نمى دهد و تنها مانع رويت چهره آن مى گردند، آن هم نه همه جا و هميشه، بلكه در آن محدوده اى كه ابرهاى غليظ بطور موقت سايه افكنده اند.

و مى دانيم كه ابرها نيز تنها در پرتو تابش خورشيد مى توانند پديد آيند و باران هم از ابرها فرو مى ريزد. بنابراين، اگر خورشيد نباشد، نه ابرى خواهد بود، نه بارانى. نه گياهى و نه حيوانى، نه جاندارى و نه بى جانى و آنگاه ديگر سرنوشت حيات و زندگى روشن است.

آن خورشيد جهان افروز

امام مهدىعليه‌السلام كه پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و دو امام گرانقدر، حضرت سجاد و حضرت صادقعليه‌السلام در رواياتى كه گذشت او را به (خورشيد فروزان رخ بركشيده در پس ابرها) تشبيه نموده اند، همان پيشواى گرانقدرى است كه انسانيت به بركت وجود گرانمايه او متنغم است و زندگى اش سامان مى يابد.

اوست كه تمامى خوبيها و بركات و الطاف نهانى خدا و بهره هاى معنوى او به مردم، همه از وجود او سرچشمه مى گيرد.

اوست كه به اذن خدا، پس پرده غيبت بر جهان هستى حاكم و ناظر است. همواره در كران تا كران جهان و همه موجودات تصرف و دخالت مى كند و همه اختيارات و صلاحيتهايى را كه خداوند به او و آنها داده است، همه را در كف با كفايت خويش دارد.

زندگى آن گرامى، زندگى انسان ناتوانى نيست كه فاقد قدرت، امكانات، نيرو و توان باشد، تنها به نماز و روزه بسنده كند و وقت گرانمايه خويش را در دشتها و بيابانها و بريده و بيگانه از مردم و بى خبر از سرنوشت بندگان و شهرها بگذراند، هرگز!...

حضرت مهدىعليه‌السلام با وجود غيبت خدا و خواسته هايش از نظرها، به قدرت خدا از توان و نيرويى بهره ور است كه آن گرامى را به انجام هر كارى كه اراده فرمايد، قادر مى سازد و همه وسايل و امكانات لازم را براى او، فراهم مى آورد.

چيزى كه هيچ ترديدى در آن روا نيست، اين واقعيت است كه همه كارها و تصرفات آن حضرت و ره آورد عملكرد او بر اساس حكمت و مصلحت است، نه مطابق با هواى دل و تمايلات نفسانى.

بر اين اساس است كه به يكى مى بخشد و ديگرى را باز مى دارد.

يكى را يارى مى كند و ديگرى را وا مى گذارد.

كارى يكى را درست مى كند و كار ديگرى را رها مى كند.

يكى را دعا مى كند و خواسته او را از خدا مى خواهد و يكى را دعا نمى كند.

گمشده اى را راه مى نمايد و بيمارى را شفا مى بخشد و آن گنگ بيچاره را گويا مى سازد...

خود را به اين انسان وارسته نشان مى دهد و آن انسان شايسته را به ديدار خويش مفتخر مى سازد.

گاه در (عراق) يا (ايران) است و گاه در مراسم حج، گاه در (مكه) است و گاه در (منى) و (عرفات).

در برخى اوقات خود را در (بحرين) به برخى شايستگان مى نماياند و برخى اوقات در (قفقاز) يا ديگر نقاط گيتى.

و تمامى اين كارهاى بزرگ و برخاسته از اعجاز به قدرت خدا و به اذن او صورت مى گيرد.

آرى! خواننده گرامى! اينكه با تعمق در آنچه آمد، پرتوى از معنا و مفهوم رواياتى كه آن خورشيد جهان افروز رخ بركشيده در پس ابرها را، به خورشيد آسمان يا خورشيد پوشيده شده رخ بركشيده در پس ابرها تشبيه مى نمايد، برايت روشن مى گردد.

آرى! اين است آن امام گرانقدرى كه خداى بزرگ برگزيده است، نه آنكه مردم برمى گزينند!

اين است آن امام والا مقامى كه از سوى خدا نصب شده است نه هر آنكه به نام امام ناميده شده است!

و نه هر كسى كه حكومت و زعامت و رهبرى را به كف گيرد... نه! هرگز!....

بلكه او امام راستين و والايى است كه تمامى ويژگيهاى امامت و رهبرى به مفهوم واقعى كلمه براى او فراهم است. و هر آنچه بشريت بدانها نيازمند است، در وجود گرانمايه اش گرد آمده و فراتر از آن، تمامى آنچه زندگى شايسته و در خور شاءن انسان، بدان احتياج دارد و جهان هستى بدان نيازمند است، همه و همه، در وجود گرامى او جمع است.

آرى! امامعليه‌السلام با اين اوصاف و ويژگيها، براستى براى زمينيان مايه امنيت و آرامش و پناهگاه است و وجود گرانمايه اش سبب بقا و حيات و زمين و زمانيان.

به بركت وجود او، همه موجودات، روزى مى خورند و زمين و آسمان استوار مى گردد و به حيات و جريان طبيعى خويش ادامه مى دهد.

پرتوى از روايات

شايد برخى اين سخن را در مورد امامان راستينعليهم‌السلام نوعى مبالغه و غلو يا زياده روى پندارند، اما چنين پندارى در مورد سخن ما با نگرش بر دهها روايت صحيح و ترديد ناپذيرى كه در كتابهاى شيعه و اهل سنت موجود است، از ميان مى رود و صحت ديدگاه ما در مورد امام عصرعليه‌السلام روشنتر جلوه مى كند؛ چرا كه روايات بيانگر اين حقيقت است. براى نمونه:

۱. از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده اند كه فرمود:

«النجوم أمان لاهل السماء و أهل بيتى أمان لامتى( ۳۲۶ )

يعنى: ستارگان، پناهگاه و مايه امنيت اهل آسمانها هستند و خاندان من، مايه امنيت براى امت من.

۲. و نيز (جابر بن عبدالله انصارى) آورده است كه پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«النجوم أمان الاهل السماء فاذا ذهبت أتاهم مايدعون و أهل بيتى أمان لامتى فاذا ذهب أهل بيتى أتاهم ما يدعون »( ۳۲۷ )

يعنى: ستارگان، مايه امنيت براى آسمانيان هستند. هنگامى كه ستارگان نابود گردند رستاخيز به سوى او فرا مى رسد. و خاندان من نيز مايه امنيت براى امتم مى باشند هنگامى كه آنان از ميان امت برداشته شوند رستاخيز آنان نيز برپا مى گردد.

۳. و فرمود:

«أهل بيتى أمان الارض فاذا هلك أهل بيتى جاء أهل الارض من الايات ما كانوا يدعون ».( ۳۲۸ )

يعنى: خاندان من، مايه امن و امان براى مردم روى زمين هستند. به همين جهت با از ميان رفتن، آنان رستاخيز فرا مى رسد.

۴. امیرمؤمنانعليه‌السلام از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده است كه فرمود:

«النجوم أمان الاهل السماء فاذا ذهبت أهل السماء و أهل بيتى أمان لاهل الارض، فاذا ذهبت أهل بيتى ذهب اءهل الارض( ۳۲۹ )

يعنى: ستارگان، مايه امنيت براى آسمانيان هستند و خاندان من، مايه امن و امان براى زمينيان، با نابودى ستارگان آسمان، اهل آن نابود مى گردند و با رفتن خاندان من، زمينيان.

۵. و نيز فرمود:

«ان الله جعل النجوم أمانا لاهل السماء و جعل أهل بيتى أمانا لاهل الارض »( ۳۳۰ )

يعنى: خداوند، ستارگان را مايه امن و امان براى اهل آسمان قرار داد و خاندان مرا مايه امنيت براى اهل زمين.

علاوه بر رواياتى كه از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اين مورد رسيده است، انبوه روايات از امامان نورعليهم‌السلام در اين مورد آمده است كه همه آنها اين حقيقت را تفسير و روشن مى سازند كه براى نمونه برخى ترسيم مى گردد:

۱. در نامه مبارك امام مهدىعليه‌السلام به (اسحاق بن يعقوب) آمده است كه:

«...و انى أمان لاهل الارض كما، اءن النجوم اءمان لاهل السماء ».( ۳۳۱ )

يعنى: و من مايه آرامش و امنيت زمينيان هستم، همانگونه كه ستارگان آسمان باعث امنيت آسمانيان هستند.

۲. چهارمين امام نور حضرت سجادعليه‌السلام در اين مورد مى فرمايد:

«نحن أئمة المسلمين و حجج الله على العالمين و سادة المؤ منين... و نحن اءمان لاهل الارض كما اءن النجوم اءمان لاهل السماء و نحن الذين بنا يمسك الله السماء اءن تقع على الارض الا باذنه و بنا يمسك الارض ان تميد باءهلها و بنا ينزل الغيث و تنشر الرحمة و تخرج بركات الارض و لو لا ما فى الارض منا لساخت بأهلها »( ۳۳۲ )

يعنى: ما پيشوايان مسلمين و حجتهاى خدا براى جهان و جهانيان و سروران اهل ايمان هستيم. ما مايه امنيت براى زمينيان هستيم، همانگونه كه ستارگان، مايه امنيت براى آسمانيان هستند و ما كسانى هستيم كه خداوند به بركت و احترام ما، آسمان را، از فرو افتادن بر زمين، جز به اذن خويش حفظ مى كند و توازن و تعادل زمين را، تضمين مى نمايد. به بركت ما باران رحمت خدا، همه جا گسترش مى يابد و بركات زمين سر بر مى آورد و اگر از ما كسى در روى زمين نباشد، زمين اهل خويش را فرو مى برد.

۳. پنجمين امام نور حضرت باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

«و نحن أئمة الهدى و نحن الذين بنا ينزل الله الرحمة و بنا تسقون الغيث و نحن الذين بنا يصرف عنكم العذاب، فمن عرفنا حقنا و أخذ بأمرنا، فهو منا والينا »( ۳۳۳ )

يعنى: مردم! ما پيشوايان هدايت هستيم و كسانى هستيم كه به بركت وجود ما، خداوند رحمت خويش را بر مردم فرو مى فرستد و به احترام ما آنان را از باران رحمت خويش سيراب مى سازد. ما كسانى هستيم كه خداوند به خاطر ما عذاب را از زمين و زمان برمى گرداند، از اين رو هركس ما را شناخت و حقوق ما را شناخت و به دستورات آسمانى ما عمل كرد، او از ماست و راهش به سوى ما.

۴. (محمد بن ابراهيم) نامه اى به حضرت صادقعليه‌السلام نوشت و از آن گرامى درخواست كرد كه فضايل و امتيازات اهل بيتعليهم‌السلام را ترسيم نمايد. آن حضرت در پاسخ نوشت:

«ان الكواكب جعلت فى السماء أمانا لأهل السماء فاذا ذهبت نجوم السماء جاء أهل السماء ما كانوا يدعون. و قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :جعل أهل بيتى أمانا لامتى، فاذا ذهب أهل بيتى جاء اءمتى ما كانوا يدعون »( ۳۳۴ )

يعنى سياره ها در آسمان، مايه امنيت آسمان قرار داده شده اند و هنگامى كه آنان راه زوال در پيش گيرند و از بين بروند، پايان عمر و رستاخيز آسمانيان فرا مى رسد.)

و آنگاه مرقوم داشت كه: پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (خداوند خاندان مرا، مايه امنيت و آرامش براى امتم قرار داد، از اين رو با رفتن آنان، رستاخيز فرا مى رسد.)

۵. هشتمين امام نور حضرت رضاعليه‌السلام در اين مورد مى فرمايد:

«نحن حجج الله فى خلقه... بنا يمسك الله السماوات و الارض أن تزولا و بنا ينزل الغيث و ينشر الرحمة و لا تخلوا الارض من قائم منا ظاهر اءو خاف و لو خلت يوما بغير حجة لماجت باءهلها كما يموج البحر بأهله ».( ۳۳۵ )

يعنى: ما حجتهاى خدا در ميان بندگانش هستيم... به بركت ما، خداوند، آسمانها و زمين را از نابودى حفظ مى كند و بخاطر ما باران رحمت خويش را نازل مى كند و بخشايش و مهر خويش را مى گستراند. زمين، هيچگاه از قائم و پيشوايى از اهل بيت، خالى نمى ماند، خواه آشكار و يا پنهان و ناشناخته باشد، چرا كه اگر روزى زمين از حجت خدا تهى باشد قرار و آرام خويش را از دست مى دهد و ساكنان خويش را بسان امواج توفنده دريا به اين سو و آن سو مى كوبد.

۶. (سليمان جعفرى) آورده است كه از حضرت رضاعليه‌السلام پرسيدم: (آيا زمين خالى از حجت مى ماند؟)

حضرت در جواب فرمودند:

«لو خلت طرفة عين، لساخت بأهلها »( ۳۳۶ )

يعنى: اگر يك لحظه و به اندازه يك چشم به هم زدن، زمين خالى از حجت باشد تمامى اهل خويش را فرو مى بلعد.

۷. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«لو بقيت الارض يوما بلا امام منا لساخت باءهلها و لعذبهم الله بأشد عذابه، ان الله (تبارك و تعالى) جعلنا حجة فى أرضه و أمانا فى الارض لاءهل الاءرض، لم يزالوا فى اءمان من اءن تسيخ بهم الارض ما دمنا بين أظهرهم، فاذا اراد الله أن يهلكم ثم لا يمهلهم و لا ينظرهم... ذهب بنا من بينهم و رفعنا اليه، ثم يفعل الله ما يشاء و يحب ».( ۳۳۷ )

يعنى: اگر زمين روزى بدون امام و پيشوايى از ما خاندان وحى و رسالت باشد، اهل خويش را فرو مى برد و خداوند آنان را به سخت ترين عذابها كيفر مى نمايد.

خدا ما را در روى زمين حجت خويش و مايه امن و امان ساكنان زمين قرار داد تا هنگامى كه ما در ميان آنها باشيم، زمين آنها را فرو نمى برد و آنگاه بخواهد همه را نابود كند و به آنها مهلت ندهد، ما را از ميان آنها به سوى خويش بالا مى برد، آنگاه هر آنچه را دوست بدارد انجام مى دهد.

۸. امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«لو لا من الارض من حجج الله لنفضت الارض ما فيها و اءلقت ما عليها ان الاءرض لا تخلوا ساعة من الحجة( ۳۳۸ )

يعنى: اگر از حجتهاى خداى بر روى زمين نبود، بى ترديد زمين آنچه را در درون و برون خويش داشت بيرون مى افكند و پرتاب مى نمود. آرى! زمين لحظه اى از حجت حق تهى نمى گردد.

۹. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«لو أن الامام رفع من الارض ساعة... لماجت الارض باءهلها كما يموج البحر باءهله ».( ۳۳۹ )

يعنى: اگر امام معصوم، ساعتى از روى زمين برداشته شود، زمين قرار خويش را از كف داده و بسان امواج توفنده دريا، ساكنان خويش را به هر سو مى كوبد و پرتاب مى كند.

۱۰. از پنجمين امام نورعليه‌السلام پرسيدند كه: (ما به چه دليل نيازمند پيامبر و امام معصوم هستيم؟)

آن حضرت فرمود:

«لبقاء العالم على صلاحه و ذلك: إن الله (عزوجل) يرفع العذاب عن أهل الارض اذا كان فيهم نبى أو امام، قال الله عزوجل:و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم ...»( ۳۴۰ )

و قال النبىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : «النجوم أمان الاهل الارض، فاذا ذهبت النجوم أتى أهل السماء ما يكرهون. و اذا اذهب أهل بيتى أتى أهل الارض ما يكرهون

«يعنى بأهل بيته، الائم ء الذين قرن الله طاعتهم بطاعته فقال :( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ) .( ۳۴۱ ) و هم المعصومون المطهرون، الذين لا يذنبون و لا يعصون و هم المؤ يدون الموفقون المسدودون، بهم يرزق الله عباده و بهم يعمر بلاده و بهم ينزل القطر من السماء و بهم تخرج بركات الارض و بهم يمهل اءهل المعاصى و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب، لا يفارقهم روح القدس و لا يفارقونه و لا يفارقهم القرآن و لا يفارقونه، صلوات الله عليهم ».( ۳۴۲ )

يعنى: بخاطر بقا و دوام هستى و آبادانى و اصلاح آن به وجود آن نيازمنديم. چرا كه اگر امام و پيامبر در روى زمين باشند، خداوند، عذاب را از اهل زمين بر مى دارد. خداوند در قرآن خويش، مى فرمايد:

(و خداوند تا هنگامى كه تو در ميان آنان هستى، آنان را عذاب نخواهد كرد.)

و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (ستارگان، مايه امن و امان اهل آسمان هستند و خاندان من، مايه امنيت اهل زمين. هنگامى كه ستارگان نابود گردند، آنچه را اهل آسمان، خويش ندارند به آنان روى مى آورد و هنگامى كه اهل بيت من از ميان مردم بروند، فرا مى رسد بر مردم، آنچه را كه بيم دارند.)

روشن است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اهل بيت خويش را همان كسانى مى داند كه خداوند اطاعت و فرمانبردارى از آنان را با فرمانبردارى از خويش، كنار هم قرار داده است و مى فرمايد:

(اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را فرمان بريد و پيامبر را اطاعت كنيد و صاحبان امر را، كه امامان نور هستند.)

و اينان همان خداوند عصمت و طهارت و همان پيشوايان پاك و پاكيزه اند، همان كسانى كه نه در زندگى خويش گناه مى كنند و نه معصيت، همانان، كه همواره تأييد شده از جانب خدا و موفق در كارهاى شايسته و در دنيا و آخرت رستگار و كاميابند.

به بركت آنان است كه خداوند بندگانش را روزى مى دهد و شهرها را آباد مى سازد و باران از آسمان فرو مى ريزد و بركات زمين را خارج مى سازد.

به احترام آنان است كه به گناهكاران براى توبه و جبران معاصى، مهلت مى دهد و در كيفر و عذاب آنان شتاب نمى ورزد.

آنان كسانى هستند كه نه از (روح القدس) جدايى دارند و نه (روح القدس) از آنان جدا مى گردد، نه قرآن از آنان جداپذير است و نه آنان از قرآن.

درود خداى رحمت و مهرش نثار آنان باد!

مرجعيت و رهبرى دينى

بنابر آن چه ما تحقيق نموده ايم، به كف گرفتن رهبرى و مرجعيت دينى در دوران غيبت طولانى امام مهدىعليه‌السلام ، به دست فقيه گرانقدر شيخ (حسن بن على بن عقيل عمانى) آغاز گرديده است.( ۳۴۳ )

مرحوم (سيد محمد مهدى بحر العلوم) قدس سره در مورد آن شخصيت بزرگ علمى و فقهى مى نويسد:

(او نخستين كسى است كه فقه را دسته بندى و تهذيب كرد و در راه استنباط احكام شرعى از ادله تفصيلى آن، دست به تلاش و اجتهاد زد و در آغاز غيبت كبرى، راه را براى تحقيق و تفحص از اصول و فروع و گسترش بخشيدن بدانها و بنياد پايه هاى آن، گشود.)

و نيز مى نويسد: (موقعيت اين عالم بزرگ، در درستكارى و عدالت، علم و فضل، تخصص در عقايد و فلسفه اسلامى و فقه و فقاهت روشنتر و آشكارتر از آن است كه نياز به بيان باشد. علما و بزرگان فقه و فقاهت، به ويژه دو شخصيت گرانقدر علم و فقه (علامه حلى) و (محقق حلى) و علماى پس از آن دو بزرگوار به فرمايشات مرحوم (عمانى) و فتواهاى او و ثبت و نقل آنها، سخت بها مى دادند).( ۳۴۴ )

فقيه بزرگوار مرحوم (عمانى) در نظر فقها و علماى بزرگ، مقام و منزلت بسيار والايى دارد و دانشمندان پيشين ما، همچون مرحوم مفيد و طوسى او را ستوده اند.

او در موضوع (امامت) كتابى بنام (الكر و الفر) نگاشت و در فقه، كتابى تحت عنوان (المتمسك بحبل آل الرسول) به رشته تحرير درآورد كه كتاب قطور و پرارزشى بوده و در آن روزگاران مشهور بوده است، اما متاءسفانه به دست حوادث روزگار از بين رفته و در دسترس ما نيست.

من در كتابهايى كه در اين رابطه در دسترس داشتم تاريخ ولادت و رحلت كرده است چرا كه او از نظر زمان پيشتر از (ابن جنيد) بوده است و مى دانيم كه (ابن جنيد) از استاتيد مرحوم مفيد بوده است.( ۳۴۵ )

شايد درست باشد كه بگوييم: در فاصله ميان رحلت چهارمين سفير خاص حضرت مهدىعليه‌السلام و ظهور نبوغ مرحوم (شيخ مفيد) حلقه هاى مفقوده اى است كه يك سوى آن، غيبت كبرى است و يك سوى ديگر آن، روشن نبودن مرجعيت و رهبرى فقها در اين مدت براى امت و جا نيفتادن آن است؛ چرا كه رحلت چهارمين سفير امام عصرعليه‌السلام به سال ۳۲۹ هجرى اتفاق افتاد و ولادت مرحوم مفيد در سال ۳۳۶ يا ۳۳۸ هجرى.

به هر حال، رهبرى فكرى و مرجعيت دينى، شكل خاص خويش را گرفت و حلقه هاى درس در بغداد تشكيل شد و سالها سپرى گرديد تا ستاره (مفيد) در بغداد درخشيدن آغاز كرد و او حوزه علميه را پى ريخت. در مجلس درس او، دهها نفر از فضلا حاضر شدند و پيشاپيش آنان، دو سيد گرانقدر (رضى و مرتضى) بودند كه هر كدامشان از بارزترين و درخشانترين چهره هاى علمى شناخته شدند.