امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 44091
دانلود: 3557

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44091 / دانلود: 3557
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

سومين خطبه از آن گرامى

در يك روايت طولانى، خطبه پرمحتواى ديگرى براى آن حضرت، از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است كه براى آگاهى و بهره ورى بيشتر، فرازهايى از آن را مى آوريم:

ششمين امام نور در روايتى طولانى مى فرمايد:

«....و سيدنا القائم مسند ظهره الى الكعبه و يقول: يا معشر الخلائق !

الا... و من اراد ان ينظر الى آدم و شيت، فها انا ذا آدم و شيت .

الا... و من اراد ان ينظر الى نوح و ولده سام، فها انا ذا نوح و سام .

الا... و من اراد ان ينظر الى ابراهيم و اسماعيل، فها انا ذا ابراهيم و اسماعيل .

الا... و من اراد ان ينظر الى عيسى و شمعون، فها انا ذا عيسى و شمعون .

الا... و من اراد ان ينظر محمد و اميرالمؤ منين عليه‌السلام، فها انا ذا محمد و امير المؤ منين .

الا... و من اراد ان ينظر الى الحسن و الحسين، فها انا ذا الحسن و الحسين .

الا... و من اراد ان ينظر الى الائمه من ولد الحسين، فها انا ذا الائمه ...»( ۵۸۶ )

يعنى: سالار ما، قائمعليه‌السلام با تكيه بر خانه خدا خطاب به جهانيان مى فرمايد:

(هان اى توده هاى انسانى! هر كس مى خواهد به (آدم) و (شيث) نظاره كند، من آدم و شيث هستم، از آنان نشان دارم.

مردم! هر كس مى خواهد به (نوح) و فرزندش (سام) بنگرد، من نوح و سام هستم.

بهوش باشيد!... هر كس مى خواهد به ابراهيم و (اسماعيل) نظاره كند، من از ابراهيم و اسماعيل نسب دارم.

هر كس مى خواهد به عيسى و شمعون نگاه كند، من عيسى و شمعون هستم و از آنان نشان دارم.

بهوش باشيد!... هر كه مى خواهد به (محمد) و اميرالمؤمنانعليه‌السلام بنگرد، بداند كه من محمد و اميرالمؤمنان هستم.

مردم! هر كس مى خواهد به (حسن) و (حسين) بنگرد، من حسن و حسين هستم به من نظاره كند.

مردم! هر كس مى خواهد به امامان معصوم پس از حسين و از فرزندان او بنگرد من از آنان هستم و از آنان نشان دارم...

مرحوم علامه مجلسى در تفسيرى بر اين روايت طولانى مى گويد: (در فرازهايى كه امام هادىعليه‌السلام مى فرمايد: (من آدم، شيث، عيسى، محمد و امامان معصوم هستم.) يعنى در دانش و ارزشهاى اخلاقى و انسانى آنان كه شما آنان را پيروى مى كنيد، من همانگونه ام و عصاره و چكيده آن ارزشها.)

امام باقرعليه‌السلام مى افزايد: پس از پايان يافتن خطبه امام هادىعليه‌السلام ۳۱۳ نفر ياران خاص او برگرد خورشيد وجودش اجتماع نموده و با او بيعت مى كنند.

و پيش از آنان، فرشته وحى با آن اصلاحگر بزرگ جهانى، بيعت مى نمايد.

و بيش از ۴۰ هزار فرشته كه داراى درجات، مقامات و منزلتهاى متفاوتى هستند، براى انجام فرمان او فرود مى آيند و همواره چشم انتظار اشاره او هستند تا كارهايى كه انسانها نتوانستند به انجام رسانند آنها به فرمان حضرت مهدىعليه‌السلام به سرعت بر آن كارها جامه عمل بپوشانند.

بيعت با امام مهدىعليه‌السلام

پيش از اينكه از بيعت آن اصلاحگر بزرگ جهانى سخن بگوييم، برخى روايتى را كه در اين مورد آمده است، مى آوريم:

۱. امام صادقعليه‌السلام در اين مورد فرمود:

«ان اول من يبايع القائم، جبرئيل »( ۵۸۷ )

يعنى: نخستين كسى كه با قائم بيعت خواهد كرد، فرشته امين وحى است.

۲. امام جوادعليه‌السلام فرمود:

«كانى بالقائم يوم عاشورا، يوم السبت قائما بين الركن و المقام، بين يديه جبرئيل ينادى: البيعه لله »( ۵۸۸ )

يعنى: گويى مى نگرم كه قائمعليه‌السلام روز شنبه و روز عاشورا، ميان ركن و مقام ابراهيم در مسجدالحرام ايستاده است و در آغاز قيام جهانبخش جبرئيل فرشته امين وحى در برابر او قرار گرفته و ندا مى دهد كه: (هر كس مى خواهد براى خدا بيعت كند بشتابد و با حجت خدا بيعت نمايد).

۳. ششمين امام نورعليه‌السلام فرمود:

«اذا أذن الله تعالى للقائم فى الخروج صعد المنبر فدعا الناس الى نفسه وناشدهم الله و دعاهم الى حقه و أن يسير فيهم بسنة رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و يعمل فيهم بعلمه

«فيبعث الله جل جلاله، جبرئيل، حتى ياءتيه فينزل على الحطيم يقول: الى أى شى ء تدعو !؟!»

فيخبره القائمعليه‌السلام .

فيقول جبرئيل: إنا اول من يبايعك. ابسط يدك!

«فيمسح على يده وقد وافاه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فيبايعونه و يقيم بمكة حتى يتم أصحابه عشرة الآف نفس، ثم يسير منها الى المدينة ».( ۵۸۹ )

يعنى: هنگامى كه خداوند به قائمعليه‌السلام فرمان ظهور مى دهد، آن حضرت در مكه ظاهر مى گردد و بر فراز منبر مى رود و مردم را بسوى خود و اهداف بلند و انسانى و آسمانى خويش فرا مى خواند، آنان را سوگند مى دهد و به حقوق خويش فرا مى خواند و از آنان مى خواهد كه حقوق او را رعايت كنند تا آن گرامى هم بر اساس سنت و روش عادلانه و آسمانى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امور و شئون جامعه را تدبير نمايد و بر اساس دانش و آگاهى خويش، كارها را به سامان آورد.

پس خداوند جبرئيل را فرو مى فرستد تا به حضور آن حضرت شرفياب گردد و فرشته وحى ميان ركن، نزديك حجرالاسواد يا (حطيم)( ۵۹۰ ) و باب كعبه قرار مى گيرد و از امامعليه‌السلام مى پرسد كه: (مردم را به چه نامه اى دعوت مى كنيد؟)

آن گرامى برنامه خويش را توضيح مى دهد، جبرئيل مى گويد: (من اولين كسى هستم كه با شما بيعت مى كنم، پس، دست مبارك را بگشا تا با تو بيعت نمايم.)

آنگاه جبرئيل دست گرامى او را مى فشارد و از پى آن، ياران خاص آن حضرت كه ۳۱۳ نفر هستند، گرد آمده و با پيشواى بزرگ نجات، بيعت مى نمايند.

آن حضرت در مكه توقف مى كند و ۱۰ هزار نفر با او بيعت مى كنند سپس بسوى مدينه حركت مى كند.

بيعت

پس از ترسيم اين روايت، لازم به يادآورى است كه واژه (بيعت) در فرهنگ واژه شناسان به مفهوم (پيمان بستن براى فرمانبردارى و اطاعت)، (سركشى و گردنفرازى نكردن) و (در انديشه نقشه و توطئه بر ضد حق و عدالت نبودن) است.

اما آنچه بيعت با امام مهدىعليه‌السلام را از ديگر بيعتها مشخص مى سازد اين است كه بيعت با آن گرامى بيعتى است كه آسمانيان و زمينيان در آن شركت مى جويند. نخست فرشته امين وحى فرود مى آيد و به نمايندگى از آسمانيان پيش از مردم با امام مهدىعليه‌السلام دست بيعت مى فشارد و اين نشانگر اقرار و اعتراف عالم بالا به مشروعيت و قداست اين بيعت و حاكميت مبارك و پرارجى است كه بركات آن، تمامى آفرينش و همه موجودات را در بر مى گيرد و از پى آن، ياران خاص آن حضرت، دست بيعت با او مى فشارند و آنگاه توده هاى انسانى.

از روايات دريافت مى شود كه امام مهدىعليه‌السلام از ياران خويش مى خواهد با شرايط ويژه اى كه در روايات و كتابها آمده است با آن حضرت دست بيعت دهند.

اين شرايط متنوع است: برخى از اين شرايط انسان را متعهد مى سازد كه در هر مورد حال از ارتكاب گناهانى نظير: فحشاء، سرقت، حرام خوارگى، بردن مال يتيم و ديگر گناهانى كه در آيات و روايات تحريم شده است، سخت اجتناب ورزد.

و برخى ديگر انسان را به انجام وظايف فردى و اجتماعى، نظير دعوت به ارزشها و هشدار از ضد ارزشها...كه پيش از آن، همگان موظف به انجام آنها هستند متعهد مى سازد.

و برخى از شرايط اين بيعت، انسان را به آراستگى و پارسايى و ارزشهاى اخلاقى، ملتزم مى سازد.

از اينرو هنگامى كه ياران آن پيشواى بزرگ نجات و عدالت، با اين شرايط دست مبارك او را به عنوان بيعت فشردند، وظايف و تعهدات آنان، جديتر و احساس مسئوليتشان سخت تر و سنگينتر مى گردد، درست بسان انسانى كه سوگند ياد مى كند كه هرگز دست به سرقت نزند، از اينرو اگر سرقت نمود در خور دو كيفر است: يكى براى سرقت و ديگرى براى شكستن سوگند خويش.

پيمان با آن حضرت نيز اينگونه است، چرا كه هم با او پيمان مى بندند و هم پيش از او با خدا پيمان بسته اند كه خود را به آراستگيها و ارزشها بيارايند و از ضد ارزشها بپيرايند، واجبات را انجام دهند و محرمات را وانهند.

قرآن در اشاره به اين بيعت است كه مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ) .

يعنى: بى ترديد كسانى كه با تو بيعت مى كنند، تنها با خدا بيعت مى نمايند... به هر حال با اينكه ياران امام مهدىعليه‌السلام از امتيازات و ويژگيهاى بسيارى برخوردارند باز هم طرح اين شرايط و بيعت آگاهانه و آزادانه و عاشقانه با آن حضرت، بر اساس اين شرايط، ضرورى است چرا كه آن گرامى در اين انديشه است كه ياران و مددكارانش در راه اصلاح زمين و زمان نمونه هاى بارزى در ارزشهاى انسانى و فضايل و كمالات باشند تا بدينوسيله با كفايت و لياقت، اداره و رهبرى كره زمين و جامعه بزرگ جهانى را در برابر ديدگان همه حقجويان به نمايش نهند.

با همه وجود از ضد ارزشها و كارهاى حرام دورى گزينند و به همه ارزشها و والاييها آراسته باشند، از زرق و برق دنيا و فريبندگى آن اجتناب ورزند و از هر بدمستى و خوشگذرانى و عياشى خوددارى كنند و راه پارسايى و ساده زيستى، مردانگى و جوانمردى را، پيشى گيرند تا بتوانند بار سنگين مسئوليت خويش را آنگونه كه شايسته است به دوش كشند و وظايف خود را بهتر از آنچه مى بايد، به انجام رسانند.

سپاه امام مهدىعليه‌السلام

۱. از امام باقرعليه‌السلام آورده اند كه ضمن يك روايت طولانى در مورد امام مهدىعليه‌السلام فرمود:

«...ثم لا يخرج من مكة حتى يكون فى مثل الحلقة

قال الراوى: (فما الحلقة؟)

قال: «عشرة الآف ».( ۵۹۱ )

يعنى:... سپس از مكه خارج نمى شود جز اينكه در حلقه و دايره اى بسيار پرشكوه.

پرسيدند: (حلقه چيست؟)

فرمود: (دايره اى از يك جمعيت ده هزار نفرى كه از ايمان تزلزل ناپذير و آگاهى و شهامت بسيارى برخوردارند.)

۲. از امام صادقعليه‌السلام پرسيدند:

«كم يخرج مع القائم؟ فانهم يقولون: انه يخرج معه مثل عدة اءهل بدر، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا ».

فقالعليه‌السلام : «ما يخرج الا فى اولى قوة و ما يكون أولو قوة أقل من عشرة الآف ».( ۵۹۲ )

يعنى: (به هنگام ظهور امام مهدىعليه‌السلام چند نفر با او همراه خواهند بود؟ برخى مى گويند: با ۳۱۳ نفر به شمار ياران پيامبر در بدر ظهور مى كند.)

حضرت فرمود: (او از مكه با نيروى بسيارى خارج مى شود و نيروى بسيار، كمتر از ده هزار نفر نخواهد بود.)

در مورد واژه (حلقه)، در منابعى كه نزد ما موجود است تنها اين موضوع آمده است كه عبارت است از: ده هزار نفر. اما به نظر مى رسد كه منظور از (حلقه) و (عقد) كه به مفهوم آن است و در برخى ديگر از روايات آمده است لشكر گران و جمعيت بسيارى است كه از ايمان كامل و تزلزل ناپذير و آگاهى بسيارى بهره ورند.

آنان از ارتش امام عصرعليه‌السلام محسوب مى شوند، اما امتيازات و ويژگيهاى ۳۱۳ نفر ياران اصلى امامعليه‌السلام را ندارند جز اينكه در مكه به آن پيشواى نجاتبخش مى پيوندند و زير پرچم او قرار مى گيرند.

آرى! امام مهدىعليه‌السلام از مكه با اين شمار از فداكاران آگاه و با ايمان خارج مى گردد اما روشن است كه در مسير كوفه و در مدت اقامت آن حضرت در كوفه، ميليونها انسان شيفته حق و عدالت به او مى پيوندند و دست بيعت به آن گرامى مى دهند.

بنابراين ما نمى توانيم آمار عظيم ارتش گران و ياران بى شمار و آگاه و با ایمان آن حضرت را در نظر بگيريم، اما همين مقدار مى توانيم بگوييم كه هر انسانى كه بدان پيشواى بزرگ هدايت و نجات، ايمان آورد و توان به دوش كشيدن سلاح را داشته باشد، او از افراد ارتش مهدىعليه‌السلام است و هنگامى كه فرماندهى كل، فرمان قيام و بسيج عمومى دهد، تمامى قشرها و توده هاى مردم در هر سن و سال و هر سطح و شرايطى، در پاسخگويى به نداى ملكوتى آن حضرت و انجام دستورات او بر يكديگر سبقت مى گيرند و آن را مسابقه در نيكيها مى شمارند كه ما در اين مورد در آينده نيز بحث خواهيم داشت.

سلام بر مهدى

چگونه بايد به امام مهدىعليه‌السلام سلام گفت و درود فرستادن بر آن گرامى چگونه است؟

در روايتى آمده است كه:

«سأل رجل من الامام الصادقعليه‌السلام :هل يسلم على القائم بامرة المؤ منين ؟»

قالعليه‌السلام : «لا... ذاك اسم سمى الله به اءمير المؤ منين، لم يسم به اءحد قبله و لا يسمى به بعده الا كافر

«فقال رجل كان حاضرا عند الامام الصادق عليه‌السلام :جعلت فداك... و كيف يسلم عليه؟ قال عليه‌السلام :تقول: اسلام عليك يا بقية الله

«ثم قراء قوله تعالى:بقية الله خير لكم ان كنتم مؤ منين( ۵۹۳ )

يعنى: مردى از امام صادقعليه‌السلام پرسيد كه: (مى شود به قائمعليه‌السلام گفت: السلام عليك يا اميرالمومنين؟)

امام صادقعليه‌السلام پاسخ فرمود: (نه! چرا كه اين عنوان، ويژه علىعليه‌السلام است و قبل و بعد از او، كسى جز كافر، به اين عنوان، خوانده نمى شود.)

ديگرى پرسيد: (فدايت شوم! پس چگونه بر امام مهدى مى توان سلام گفت؟)

فرمود: (هرگاه خواستى بر او درود فرستى مى توانى بگويى: السلام عليك يا بقية الله!) و آنگاه اين آيه شريفه را خواند كه:

( بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ) ( ۵۹۴ )

از اين روايت و ديگر روايات استفاده مى شود كه به مردم اجازه داده نشده است كه حضرت مهدىعليه‌السلام را به هنگام زيارت و سلام، بنام مبارك يا كنيه اش ندا دهند و بگويند: (السلام عليك أيها المهدى!) و اين نشانگر تعظيم و تجليل بر مقام والاى اوست همانگونه كه خداوند در قرآن شريف مسلمانان را نهى فرمود كه پيامبر را بنام صدا بزنند:

( ...لَّا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُم بَعْضًا ) .( ۵۹۵ )

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

هركس از شما قائمعليه‌السلام را درك نمود هنگامى كه او را ديد بايد بگويد:

«السلام عليكم يا اهل بيت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة ».( ۵۹۶ )

يعنى: سلام بر شما اى خاندان رحمت و نبوت، سلام بر شما اى سرچشمه دانش و كانون رسالت.

قيام با شمشير

حقيقت اين است كه انسان، گاهى در برابر حقايق، خويشتن را به نادانى مى زند و گاه نسبت به باطل و بيداد تعصب مى ورزد و گاه حق را انكار مى كند.

اما نه هميشه و همه جا، بلكه تا حدودى، اما....

اما، در مورد انسانى كه به خورشيد جهان افروز بنگرد و در همان حال وجود آن را انكار كند و آتش سوزان را لمس كند و حرارت آن را درك نمايد، اما بدان اقرار و اعتراف نكند، آن هم نه بخاطر جهالت به موضوع، بلكه تنها بخاطر حق ستيزى و كينه توزى و تعصب به باطل، شما را بخدا به چنين انسان و به چنين جامعه و تمدن و دنيايى، چه مى توان گفت؟

در اوايل كتاب، برخى از آياتى را كه به وجود گرانمايه امام مهدىعليه‌السلام تأویل شده و نيز برخى از روايات رسيده از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيرامون آن حضرت و حسب و نسب و ظهور و قيام او كه همه آنها، نمونه هايى از صدها روايت موجود در كتابهاى اصيل شيعه و سنى است، از نظر شما خواننده گرامى گذشت.

و بر اينها بايد انبوه رواياتى را افزود كه از امامان معصومعليهم‌السلام در اين مورد رسيده است. اما با اين وصف، گروههايى از برخى مذاهب اسلامى، در برابر اين حقيقت بزرگى كه پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سخن، اخبار و روايات خود بدان پاى فشرده است، سر تسليم فرود نياورده و در برابر آن خضوع نمى كنند.

به همين دليل برخى از آنان نه تنها همچنان وجود گرانمايه امام مهدىعليه‌السلام و امامت و مسايل مربوط به او را انكار مى كنند، بلكه اين عقيده اسلامى را كه از آيات قرآن و روايات رسيده از آورنده قرآن و ديگر پيشوايان راستين دين، برخاسته است به باد تمسخر مى گيرند.

در اين مورد، نثر و شعرهاى زشت و اهانت بارى دارند و با زبان شعر و نثر، پيرامون اين انديشه و عقيده به تاخت و تاز و بدگويى و هوچيگرى مى پردازند و بذر انواع شك و ترديد را پيرامون آن حضرت به دلها و جانها مى افشانند. اين انحراف از حق و اين موضع دشمنانه و بدخواهانه همچنان دست به دست و نسل به نسل و از گروهى به گروهى ديگر، تاكنون ادامه يافته و تا ظهور امام مهدىعليه‌السلام نيز ادامه مى يابد.

ممكن است گفته شود كه اين گروهها، وجود گرانمايه حضرت مهدىعليه‌السلام را به خاطر طول عمر شريفش كه نسبت به عمر ديگر انسانها در روزگار ما، غير متعارف است تصديق نمى كنند و بدان ايمان نمى آورند. اما واقعيت غير از اين است، آنان حتى هنگامى كه حضرت مهدىعليه‌السلام ظهور نمايد و نشانه هايى چون: صيحه آسمانى و... كه انكار و دروغ شمردن آنها ممكن نيست و بالاتر از همه، آن گرامى را در برابر ديدگان خود بنگرند با همه اينها باز هم به گناهكارى دستخوش خودخواهى گردند، با او و اهداف آسمانى اش سر ستيز خواهند داشت.

بنابراين، شما اى مسلمانان! و اى آزادگان گيتى! خود بگوييد كه كيفر چنين عناصر و گروههاى منحرف و تجاوزكار و حق ستيزى، چه مى تواند باشد؟

و امام مهدىعليه‌السلام با گروه طغيانگرى كه تجاوز و تعدى را از حد گذرانده و بر عناد و عصيان خويش پافشارى مى كند، شايسته است چگونه رفتار كند؟

آيا بيمارى آنان را جز شمشير عدالت، مى تواند چاره ساز باشد؟ و آيا راهى براى چاره انديشى، جز رفع تجاوز و تعدى وجود دارد؟

آرى! روايات رسيده از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تصريح مى كند كه آن پيشواى نجات، براى ريشه كن ساختن اين گروه بدانديش و حق ستيز و به منظور برافكندن شاخ و برگ اين شجره خبيثه و نابوديشان تا هنگامى كه به حق ناپذيرى و كينه توزى خويش ادامه دهند و در برابر عدالت سر تعظيم فرود نياورند، از قدرت شمشير عدالت بهره خواهد گرفت.

اينك نمونه هايى از روايات در اين مورد:

۱. امام باقرعليه‌السلام ضمن بيانى در مورد امام مهدىعليه‌السلام فرمود:

«...و اما من جده المصطفى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فخر وجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لاترد له راية ...»( ۵۹۷ )

يعنى:... اما شيوه و نشانش از نياى گرانقدرش محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين است كه با شمشير عدالت ظهور مى كند و دشمنان خدا و پيامبر و خودكامگان و طاغوتها را نابود مى سازد، و بوسيله شمشير عدالت گسترش و ترسى كه در دل تجاوزكاران از او و شمشير ستم سوزش مى افتد پيروز مى گردد. و هر پرچمى را او به سوى تجاوزكاران بفرستد جز با پيروزى باز نمى گردد.

۲. امام سجادعليه‌السلام فرمود:

«فى القائم منا سنن من سنن الانبياء :...و اما من محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فالخروج بالسيف ».( ۵۹۸ )

يعنى: در قائمعليه‌السلام هفت شيوه و نشانه از هفت پيام آور بزرگ خداست:...و اما شيوه و نشانش از محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين است كه با شمشير عدالت بپا مى خيزد.

۳. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«فى صاحب هذا الاءمر سنن من اربعه انبياء ...و اما من محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فالسيف ».( ۵۹۹ )

يعنى: در دوازدهمين امام نور، شيوه ها و نشانه هايى از چهار پيامبر بزرگ است:...و اما شيوه او از محمدعليه‌السلام شمشير عدالت است.

۴. امام صادقعليه‌السلام در تفسير و توضيح آيه شريفه كه مى فرمايد:

( وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ ...) .( ۶۰۰ )

يعنى: و عذاب دنيا را پيش از عذاب بزرگتر به آنان مى چشانيم....

فرمود:

«ان الادنى بالقحط و الجدب و الاكبر، خروج القائم المهدى بالسيف فى آخر الزمان ».( ۶۰۱ )

يعنى: عذاب دنيا عبارت از قحطى و خشكسالى و... است و عذاب بزرگتر براى حق ستيزان و دشمنان عدالت و آزادگى، ظهور قائمعليه‌السلام با شمشير ستم سوز و عدالت گستر، در فرجام شكوهمند تاريخ است.

۵ امیرمؤمنانعليه‌السلام در روايتى پيرامون وجود گرانمايه آن حضرت فرمود:

«يسومهم خشفا بكأس مصبرة و لايعطيهم الا السيف هرجا ».( ۶۰۲ )

يعنى: او، حق ستيزان بدانديش را با شمشير عدالت به خاك و خون مى كشد جام ذلت را بر آنان مى نوشاند و جز با شمشير ستم سوزش با آنها رفتار نمى كند.

در بحثهاى آينده، پيرامون واژه (سيف) و (شمشير عدالت او) بحث خواهيم كرد.

امام مهدىعليه‌السلام و ميراث پيامبران

آن گرامى به فرمان خدا براى اصلاح جهان بپا مى خيزد در حالى كه ميراث پيامبران خدا، بويژه پيامبر گرامى اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نزد اوست. ميراثهايى كه از نظر ارزش و بها وصف ناپذير و بى همانندند و نمى توان براى آنها بهايى مادى در نظر گرفت و يا در برابر آنها قيمتى مشخص ساخت.

يك پرسش و پاسخ آن:

سؤال: (ميراث پيامبران چيست؟)

جواب: منظور از ميراث پيامبران در اينجا، مال و املاك و چيزى كه انسان پس از مرگ براى بازماندگان برجاى مى گذارد نيست، بلكه منظور چيزهاى نفيس و پرارزشى است كه پيام آوران خدا از خود بجاى نهاده اند و از وصى راستين هر كدام به ديگرى انتقال يافته است.

اين ميراثهاى خاص، از همه پيام آوران خدا به برترين و آخرين پيامبر اسلام رسيد و پس از رحلت آن بزرگوار نيز به جانشين راستين او امیرمؤمنان علىعليه‌السلام و پس از او به امام مجتبىعليه‌السلام و پس از او به امام حسينعليه‌السلام رسيد و همين طور از امامان راستين يكى پس از ديگرى دست به دست گرديد تا به آخرين جانشين پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت مهدىعليه‌السلام انتقال يافت و اينك، همه آنها نزد آن گرامى موجود است و حضرت مهدىعليه‌السلام آن ميراثهاى ارزشمند را تا روز ظهور خويش براى تحقق بخشيدن به فرمان خدا حفظ مى كند.