امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور0%

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نویسنده:
گروه: امام مهدی عج الله تعالی فرجه

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده: سيد محمد كاظم قزوينى
گروه:

مشاهدات: 44115
دانلود: 3558

توضیحات:

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 199 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44115 / دانلود: 3558
اندازه اندازه اندازه
امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور

نویسنده:
فارسی

كشاورزى در عصر ظهور

همه مى دانيم كه زراعت و كشاورزى از منابع مهم ثروت ملى و از موارد اساسى پاسخگويى به نيازهاى مادى جامعه و از وسايل تاءمين مواد غذايى در جهان انسان و حيوان است و خداوند آب و خاك را در اختيار بشر نهاده است تا از امكانانت و بركات زمين بهره گيرد.

از اين رو در سراسر كره زمين بويژه در رگه هاى خاصى از آن، آب بر سطح يا درون آن جريان دارد. و اين انسان است كه بايد آب را استخراج نموده و زمين را زير كشت بگيرد و نهال غرس كند و يا دانه هاى گوناگون در آن بيافشاند و آن را سيراب سازد. اين مسئوليت انسان است و اثرگذارى و اثرپذيرى متقابلى كه ميان خورشيد و هوا و آب و خاك رخ مى دهد از قلمرو قدرت انسان خارج است و آنها در قلمرو قدرت آفريدگار هستى است كه اين خواص را در اين عناصر چهارگانه قرار داده است.

قرآن در اين مورد مى فرمايد:

( أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ (۳۳) أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ) .( ۶۹۶ )

اما با وجود بركات و نعمتهاى بسيار و فوايد سرشار كه مى توان از كشت و زراعت براى جامعه كسب كرد، باز هم ميليونها انسان از سوءتغذيه و كمبود مواد غذايى شكايت دارند و كودكان در بسيارى از كشورها بويژه آسيا و آفريقا، از گرسنگى جان مى سپارند.

بايد پرسيد كه: (آيا زمين خدا گسترده نيست و وسعت زراعت و كشت و كار ندارد؟)

پاسخ اين است كه: چرا، زمين خدا وسيع و پهناور است.

آيا آب اين ماده حياتى، در زمين كم است و توان پاسخگويى به نيازهاى بشر و ديگر موجودات زنده را ندارد؟

پاسخ اين است كه: چرا، نه تنها چنين نيست بلكه ميليونها تن از اين ماده حياتى هر روز به هدر مى رود و انسان از آن استفاده نمى كند.

پس: عامل گرسنگى و كمبود مواد غذايى و گرانى قيمتها و ميوه ها چيست؟

پاسخ اين است كه: تنها عامل كمبود گرسنگى تورم، فقر، محروميت و بينوايى توده ها، دولتها و حكومتهاى بيدادگرى هستند كه ميان انسان و منابع طبيعى و نعمتها و روزيهايى كه آفريدگار هستى براى بهره ورى بندگان آفريده است فاصله افكنده اند. و ثمره اين بيدادگرى، مصيبت و فقر، محروميت و گرسنگى، گرانى و كاهش در ثروتها و نيروهاى انسانى و ميوه هاست كه بشر همواره از آنها رنج مى برد.

اما هنگامى كه امام مهدىعليه‌السلام ظهور مى نمايد، سيستم زراعى و كشاورزى بطور كامل دگرگون مى گردد و به بهترين و زيباترين شكل و محتوا و برنامه شكوفا مى گردد.

اينك نمونه هايى از روايات در نشانگرى آن شرايط شكوهبار را از نظر مى گذرانيم:

۱. امام باقرعليه‌السلام در روايتى طولانى در اين مورد مى فرمايد: (آن اصلاحگر بزرگ جهانى سپس دستور مى دهد از كربلا و از پشت زيارتگاه امام حسينعليه‌السلام نهر عظيمى را حفر مى كنند و بوسيله آن آب را به كوفه و اطراف آن مى رساند و اين نهر تا نجف ادامه مى يابد و با استفاده از قدرت و نيروى برخاسته از اين آب خروشان انواع دستگاهها را بكار مى اندازند...)( ۶۹۷ )

از اين روايت استفاده مى شود كه امام مهدىعليه‌السلام به حفر بناى پلها و سدها بر شطها و رودخانه ها بويژه ميان كربلا و نجف فرمان مى دهد و دستور مى دهد كه انواع دستگاهها از جمله آسيابها براى آسياب نمودن حبوبات نصب گردد تا هر كس بتواند بطور رايگان از آنها بهره گيرد.

تا آنجايى كه يك زن در كمال امنيت و آرامش هر گاه دلش خواست حبوبات و مواد غذايى مورد نياز خويش و خانواده اش را بطور رايگان با بهره ورى از آسيابها و دستگاههايى كه در مسير آب نصب شده است برطرف مى سازد.

به نظر مى رسد كه امام مهدىعليه‌السلام دستور مى دهد ميان كربلا و نجف نهرى عظيم براى احياى كشاورزى و تعديل آب و هواى منطقه حفر نمايند. چرا كه اين منطقه به صحراها و بيابانها پيوسته است و هزاران كيلومتر از زمينهاى شرق و غرب و جنوب آن منطقه همچون بيابانهاى و مرزهاى آن با عراق و اردن و صحراى (نفود) كه حدود آن به كويت و حجاز مى رسد و (ربع خالى) و حدود آن كه (مسقط) و (يمن) است بصورت مطلوبى احيا و دگرگون مى گردد.

اين صحراها و بيابانهاى پهناورى كه جز اندكى از آنها بقيه خشك و خالى و بدون آب و علف است و از سكونت و كشت و زرع و آب و گياه تهى است به زودى پس از ظهور امام عصرعليه‌السلام از آن نهر سيراب مى گردد و شرايط آن بطور كامل دگرگون مى شود.

روشن است كه اين نهر، از شط عريض و طويل و عميق فرات منشعب مى شود كه ميليونها تن آب در هر دقيقه در آن جريان دارد و سرانجام به خليج مى ريزد و به هدر مى رود.

با آن بيان و پس از اجراى اين طرح عظيم آبرسانى و احياى زمينها و افشاندن انواع بذرها و دانه ها و غرس نهالها و درختان گوناگون و ساختن شهرها و مناطق مسكونى و زنده كردن و نشاط بخشيدن به منطقه آيا مى توان گسترده خيرات و بركات و نعمت رفاه و آسايشى را كه نصيب صدها ميليون انسان ساكن اين منطقه پهناور مى شود در ذهن ترسيم كرد؟

و آيا مى توان تصور كرد كه چقدر جو لطيف مى گردد و آب و هوا دگرگون مى شود و بيماريها كاهش مى يابد و بيشتر مشكلات زندگى رخت بر مى بندد و آمار جرايم و جنايات، قوس نزولى مى پيمايد؟ چگونه بيكارى به صفر مى رسد و انواع مواهب و نعمتها و امكانات زندگى شايسته و در خور شاءن انسان به صورت وصف ناپذيرى كه اينك انديشه ها توان تصور آنها را ندارد گسترده و فراوان در دسترس مردم قرار مى گيرد؟

اينها پرتويى از ثمرات و ره آوردهاى اين زندگى شكوفا و شكوهبار است. و تازه اين يك نقطه از نقاط بى شمار گيتى است كه روح حيات در آن جريان مى يابد و از اين گونه طرحها و برنامه هاى عمرانى در ديگر زمينهاى موات و ديگر دشتها و بيابانها و كويرهاى افتاده و خشك و سوزان در سراسر جهان اجرا مى گردد.

روشن است كه برنامه ريز و طراح اين طرحها و برنامه هاى زندگى ساز امام مهدىعليه‌السلام است. و اوست كه دستور اجراى طرحها را با تدبير بى نظير و بدست خويش مى دهد اين بدان معنا نيست كه خود آن حضرت اين طرحها را بدست تواناى خويش پياده مى كند چرا كه نيازى هم به اين كار نيست بلكه كافى است كه او دستورات لازم و آموزشهاى ضرورى را صادر و طرحها را بدون تشريفات و مانع تراشيهاى موجود در وزارتخانه و دستگاههاى ادارى و اجرايى كنونى و نامه هاى متقابل تشريفاتى براى اجرا امضا مى كند و كارها هرگز بخاطر امضاى فلان كميسيون و يا پشت گردنه ها و موانع در بند كندها و زنجيرها و سيستم كاغذ بازى حاكم بر سازمانهاى ادارى كه هزاران مشكل در مسير زندگى و رشد و ترقى مردم ايجاد مى كند متوقف نمى شود.

و نيز لازم به ياد آورى است كه احياى زمينها و رونق كشاورزى منحصر به آبيارى و سيراب شدن آنها از نهرها نيست بلكه خداى جهان آفرين درهاى آسمان را بر روى زمينيان مى گشايد و خيرات و بركات آسمان را بسوى زمين فرو مى باراند.

با رواياتى كه ترسيم خواهد شد اين نكته روشنتر مى شود:

۱. ابوسعيد خدرى از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده است كه فرمود:

«تتنعم امتى فى زمن المهدى - نعمة لم يتنعموا مثلها قط، ترسل السماء عليهم مدرارا و لاتدع الارض شيئا من نباتها الا أخرجته ».( ۶۹۸ )

يعنى: امتم در روزگار ظهور مهدىعليه‌السلام از نعمتهايى بهره ور مى گردد كه همانندش سابقه ندارد آسمان بركات خويش را پياپى بر آنان مى فرستد. و زمين تمامى گياهان و گلها و درختان خويش را براى آنان مى روياند.

۲. و نيز فرمود:

«يخرج فى آخر امتى المهدى يسقيه الله الغيث و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحا و تكثر الماشية و تعظم الامة ».( ۶۹۹ )

يعنى: در آخرالزمان در ميان امتم مهدى، آن نجات بخش ملتها قيام مى كند خدا كران تا كران قلمرو حكومت جهانى او را بوسيله باران سيراب مى سازد و زمين، گياه و نبات خويش را مى روياند آن گرامى اموال عمومى را بطور عادلانه به مردم اعطا مى كند و به دامدارى و دامپرورى و رونق اقتصادى اهميت مى دهد و امت را تكريم نموده و عظمت مى بخشد.

۳. و نيز فرمود:

«و تزيد المياه فى دولته و تمد الانهار و تضاعف الارض اكلها ».( ۷۰۰ )

يعنى... آبها در دولت او فراوان مى گردد و زمين بركات خويش را چندين برابر مى سازد.

۴. امیرمؤمنانعليه‌السلام ضمن روايت طولانى در اين مورد مى فرمايد:

«و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها... حتى تمشى المراءة بين العراق و الشام لاتضع قدميها الا على النبات ...»( ۷۰۱ )

يعنى: هنگامى كه قائم ما قيام نمايد، آسمان باران رحمت خويش را فرو مى ريزد و زمين، روييدنيهاى خود را مى روياند تا آنجايى كه زنى ميان عراق تا شام مى رود و پاى خويش را جز بر گل و گياه نمى گذارد.. چرا كه جاى پايى براى خود نمى يابد.

۵. و نيز در روايتى از عصر حاكميت امام مهدىعليه‌السلام مى فرمايد:

«و يزرع الانسان مدا ( ۷۰۲ ) يخرج له سبعمأئة مد كما قال الله تعالى :( كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ) ».( ۷۰۳ )

يعنى: انسان در عصر حاكميت جهانى آن حضرت هر آنچه از انواع دانه هاى زراعى بر زمين بيافشاند، هفتصد برابر، برداشت مى نمايد همانگونه كه خدا در قرآن مى فرمايد:

( كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ) .( ۷۰۴ )

يعنى: مثل آنان كه مالشان را در راه خدا انفاق كنند به مانند دانه هاى است كه از يك دانه هفت خوشه برويد و در هر خوشه اى صد دانه باشد. و خداوند براى هر كس كه بخواهد مى افزايد.

از رواياتى كه از نظرتان گذشت روشن شد كه تمامى صحراها و دشتها و زمينهاى خشك و سوزان و تهى از كشت زرع و نهال و درخت، پس از ظهور امام مهدىعليه‌السلام در اندك مدتى به مزارع سبز و خرم تبديل مى گردد. و بخاطر بارانهاى مفيد و پياپى و حفر و جارى ساختن نهرهاى پر آب كران تا كران زمين نشاط و طراوت بهاران به خود مى گيرد.

ريزش بارانها بصورت مفيد و ثمربخشى انجام مى گيرد، نه چون بارانهاى سيلاب خيزى كه در برخى كشورها گاه به گونه اى فرو مى ريزد كه با سيلاب مهيب خود شهرها و روستاها را ويران مى كند و مزارع را غرق و انسان و حيوان را نابود مى سازد.

و روشن است كه مردم در عصر ظهور در زراعت و غرس انواع درختان آزادند و در راه تلاش و سازندگى آنان موانع و خوانها و گردنهاى بازدارنده اى همچون مالياتهاى ظالمانه و مقررات ضد انسانى و اسلامى قرار نمى دهند؛ چرا كه اسلام به فرد و گروه تلاشگرى كه بخواهند زمينهاى موات را احيا كنند و آنها را به مزارع سرسبز و باغات پرميوه و شهر و روستاهاى آباد و آزاد تبديل سازند آزادى اعطا مى كند و كار آنان را جهان عنوان مى دهد، براى نمونه:

۱. از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورده اند كه فرمود:

«من احيا ارضا مواتا فهى له.»( ۷۰۵ )

يعنى: هر كس زمين مرده اى را زنده كند از آن خود اوست

۲. و نيز فرمود:

«من غرس شجرا او حفر واديا لم يسبقه اليه أحد او أحيا أرضا ميتة فهى له قضاء من الله ورسوله

يعنى: هر كس درختى را غرس كند يا نهرى پيش از ديگران حفر نمايد يا زمين مرده اى را زنده سازد، از آن اوست. اين حكم و داورى خدا و پيامبر است.

۳. و امام باقرعليه‌السلام فرمود:

«ايما قوم احيوا شيئا من الارض و عمروها، فهم أحق بها و هى لهم ».( ۷۰۶ )

يعنى: هر گروهى قطعه اى از زمين را احيا و آن را آباد سازد، بدانها شايسته تر و زيبنده تر است و آن زمين از احياگر آن است.

و روايات ديگرى كه تصريح مى كند كه هر انسانى، قطعه اى از زمين را احيا كند، ملك اوست، مشروط بر اينكه پيش از آن ملك كسى نباشد. و زراعت و نهالهايى را نيز كه در آن كشت مى كند از آن اوست نه فئودالها و يا دولتها، همانگونه كه در كشورهاى ماركسيستى و... اينگونه بود. و امروز نيز در نقاط مختلف جهان، ميليارها هكتار از زمينها همچنان در طى قرون و اعصار وا افتاده و بدون كشت و زرع و بهره بردارى مانده است و يا اگر كشت گردد، محصول آن به جيب زمين داران، سرازير مى گردد.

همه اين بيدادگريها و حق كشيها، محصول قوانين ضد اسلامى و وارداتى از كشورهاى استعمارى است.

اما هنگامى كه امام مهدىعليه‌السلام قيام كند اين مقررات ظالمانه و ساختگى و باطل را از بين مى برد و انسان به آزادى، آن موهبت الهى خويش، دست مى يابد. و در نتيجه، در زمين خدا براى خويشتن كشت مى كند. و از بركات خاك انواع دانه ها و ميوه ها و محصولات زارعى را، براى حيات سعادتمندانه و رونق و رفاه زندگى خويش برمى دارد و نهايت فراوانى و رونق و آسايشى را كه انسانها بدان دست مى يابند، تنها خدا آگاه.

بدين سان به سبب كشت و زرع بسيار و سرشار شدن پستانها از شير، خيرات و بركات فراوان چند برابر مى گردد. و نعمتها بصورت وصف ناپذيرى افزايش مى يابد و عمران و آبادانى چهره مى گشايد. و دامدارى و پرورش طيور و مرغدارى، گسترش و رونق جديد و وصف ناپذيرى مى يابد.

حل مشكل مسكن در عصر ظهور

مشكل مسكن همواره از مشكلاتى است كه جامعه انسانى در روزگاران گذشته از آن رنج برده و امروز نيز رنج مى برد. چرا كه اگر نگوييم بيشتر انسانها، مى توان گفت بيشى از آنان به بحران مسكن گرفتارند. و عمر خويش را بناچار در خانه هاى محقر و يا اجاره اى سپرى مى كنند و پول و امكاناتى كه بتوانند براى سكونت خود و خانواده خويش، خانه اى مناسب فراهم ساخته و با آسايش و آرامش و رفاه در آن زندگى كنند، ندارند.

اين مشكل اساسى نيز بدبختانه از مشكلاتى است كه ثمره شوم قوانين ظالمانه و ضد اسلامى حاكم بر جامعه ها و تمدنهاست. چرا كه دولتها، آزادى اين موهبت الهى را در مورد مسكن و محل زندگى، از انسانها سلب نموده و سركوب مى كنند. و به اين انبوه عظيم از مردم اجازه نمى دهند جز با شرايط بى رحمانه و ماليات و عوارض سنگين و ظالمانه و غير اسلامى حتى در خارج از شهرها نيز خانه اى براى خود و خانواده خويش بسازند.

بنظر مى رسد ثمرات و شوم و تاءسفبار و درد و رنجهايى كه از اين راه، دامنگير خانواده ها و جامعه ها مى شود، نيازى به پرسش و پاسخ ندارد.

بسيارى از جوانان به خاطر بحران مسكن، دوران طراوت و شادابى عمر خويش را بدون تشكيل نهاد مقدس و مسؤ ليت آفرين خانواده مى گذرانند كه اين شيوه زندگى، خود ره آورد شومى همچون: ضعف مبانى عقيدتى و اخلاقى، انحرافات جنسى و تزلزل روانى و ديگر آفتها و كارها ناپسند را براى جامعه به بار مى آورد. و آنگاه پس از سپرى شدن دوران طلايى جوانى تازه ازدواج مى كنند و ناگزير مى گردند عمر خويش را در يك خانه اجاره اى و يا يك طبقه محقر و كوچك با شرايط وخامت بارى بگذارنند كه اين نيز عوارض ويرانگرى در پى دارد.

از ميوه هاى تلخ بحران مسكن و نداشتن محيط زندگى مناسب، انواع بيماريها است كه بخاطر تنفس در يك فضاى تنگ و نامناسب دامنگير انسانها مى گردد و نيز انواع درگيريهاى خانوادگى و عقده هاى روانى از ديگر ره آوردهاى نداشتن مسكن مناسب و زيستن انبوهى، در يك محيط كوچك و نامناسب است.

در اين شرايط است كه كودكان از بازى و سرگرمى و فوتبال در محيط زندگى محروم مى گردند و به ناگزير براى بازى به خيابانها و كوچه ها و پاكها و گردشگاهها روى مى آورند. و چه بسا كه همين اوقات فراغت و بازى در محيطى دور از چشم پدر و مادر، به انحرافات فكرى و رفتارى آنان منجر مى گردد. زيرا عوامل فساد و تباهى و عناصر وابسته به جريانهاى گمراه كننده و احزاب و دستجاتى كه در انديشه شكار جوانان بيگناه و كم تجربه اند، بيشتر در همين محيطهاى عمومى براى صيد آنان انواع دامها را مى گشايند تا بدينوسيله آنان را به راه دلخواه خويش سوق دهند. و نيز دهها مشكل اجتماعى و فردى و رنج و درد و جنايت ديگر كه همه، ره آورد شوم بحران مسكن و نداشتن خانه مناسب است.

اما در عصر ظهور و حاكميت امام عصرعليه‌السلام ، اين مشكل بزرگ اجتماعى و اقتصادى نيز بصورت كامل حل مى گردد همانگونه كه در روزگار درخشان حكومت عادلانه و انسان ساز علىعليه‌السلام با تدابير ژرف و سازنده آن حضرت، در مدتى كوتاه خود به خود حل شد.

تاريخ، بيانگر اين واقعيت كه به بركت حكومت امیرمؤمنانعليه‌السلام و تدابير و طرحهاى او، هر انسانى براى خويش صاحب خانه اى مستقل گرديد و مشكل مسكن بطور كامل حل شد.

يك پرسش: (چگونه امام عصرعليه‌السلام در دوران حاكميت خويش اين معضل اجتماعى را حل مى كند؟)

پاسخ: از راه تطبيق و پياده كردن دقيق مقررات و قوانين زندگى ساز و سعادت آفرين اسلام.

اسلام بر اين انديشه رهنمون است كه:

«الأرض لله و لمن عمرها

يعنى: زمين از آن خداست و پس از آن، از آن كسى است كه آن را آباد سازد.

از اين رو هر زمين كه ملك ديگرى نباشد، هر انسانى مى تواند آن را احيا و آباد سازد. و پس از آن مرحله به مالكيت او در مى آيد و هيچ قدرتى همچون دولت يا شهرداريها يا ديگران، حق جلوگيرى و مزاحمت و يا دريافت ماليات و عوارض و پولهايى از اين قبيل از او را ندارند، چرا كه اسلام مالياتى جز آنچه در آيات قرآن و روايات بدان تصريح شده است، ندارد.

اينك با يكى از روايات بيانگر حل بحران مسكن در حكومت امام مهدىعليه‌السلام است، بحث را به پايان مى بريم:

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«اذا قام ال محمد... اتصلت بيوت الكوفة بنهر كربلا( ۷۰۷ ) يعنى: هنگامى كه قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قيام نمايد، خانه هاى شهر (كوفه) به نهر (كربلا) متصل مى شود و شهر بقدرى گسترش مى يابد كه همه صاحب خانه مى شود.

بدينسان، اين روايت، بيانگر اين مطلب است كه مردم زمينهاى خشك و سوزان و بيابانهاى بى آب و علف را احيا و آباد مى سازند و بصورت خانه هاى زيبا و پرشكوه و باغهاى پرطراوات در مى آورند كه يك نمونه آن، گسترش شايسته خانه هاى كوفه تا نهر كربلا مى باشد، آن هم با آن مسافت بسيارى كه اينك ميان آن دو شهر موجود است.

حل بحران بيكارى در عصر امام مهدىعليه‌السلام

مشكل بيكارى از بلاهاى اجتماعى است و بطور آشكار و تأسف بارى در سراسر جهان بصورت گوناگونى گسترش يافته است و از مشكلات پيچيده است كه بسيارى از مردم از رنج مى برند و آمار آن بصورت دهشتبارى در حال افزايش است.

اين مشكل اجتماعى آثار و ره آورد وخامت بارى در جامعه بر جاى مى گذرد و در دامان خود هزاران ضد ارزش و رذايت اخلاقى و انحراف عقيدتى و عقده هاى روانى مى پرورد و جناياتى چون سرقت، غارت و تجاوز را به ارمغان مى آورد.

بيكارى باعث مى شود كه بسيارى براى وقت گذرانى به كوچه و بازار و رستورانها روى آورند به ناموس مردم نگاه كنند و به ياوه گويى و متلك پرانى و... به دختران و زنان بپردازند و عمر خويش را در كارهاى بى ثمره و زيانبار همچون: غيبت، تهمت تراشى، پرده درى و... تلف نمايند.

با اينكه اسلام، سستى و تن پرورى و بيكارگى را سخت نكوهيده مى داند و همگان را به كار و تلاش و نشاط و تحرك فرا مى خواند، بدبختانه اين آفت در كشورهاى اسلامى نيز آشكار است. و عامل آن نيز چيزى جز مقررات ضد اسلامى حاكم بر اين كشورها نيست. مقرراتى كه آزادى مردم را در جلوه ها و ابعاد گوناگون سركوب مى كند و جز با شرايط سخت و مالياتهاى سنگين و قيد و بندهاى اسارتبار، اجازه كار و تجارت و... به مردم نمى دهد.

در برخى از كشورها و در قلمرو برخى دولتها به فرد تنها هنگامى اجازه كار داده مى شود كه از نظر نژاد و مليت با آنان هماهنگ باشد چنانكه گويى فردى كه از نظر نژاد و مليت از آنان نيست، نه انسان است و نه از حق حيات و كار و معيشت برخوردار است.

در برخى كشورها، به فرد، تنها پس از پايان خدمت نظام و يا رسيدن به مرحله خاصى از عمر، اجازه كار مى دهند... به هر حال عوامل بيكارى و اسباب آن بسيار است و ما در اينجا نمى خواهيم اين بحث را بصورت گسترده بياوريم.

...اما در عصر حاكميت امام مهدىعليه‌السلام بحران بيكارى در همه چهره ها و ميدانها حل مى گردد. و اين آفت ويرانگر، براى هميشه از جامعه رخت برمى بندد، چرا كه آن اصلاحگر بزرگ و با كفايت، اين آفت اجتماعى را از بيخ و بن ريشه كن مى سازد و اسباب و عوامل آن را نابود مى كند.

از اين رو در عصر ظهور، آزادى در كار، مسافرت، تجارت، نوآورى، ابداع و امكانات، به همه مردم ارزانى مى گردد. و ميدان كار و تلاش و ابتكار براى همه استعدادها فراهم مى شود، مالياتها الغاء مى گردد و ملاكها، معيارها و مقررات تبعيض نژادى بكلى باطل اعلان مى شود، چرا كه اسلام، گرايشهاى نژادى و طبقاتى را به شدت همانگونه كه امیرمؤمنانعليه‌السلام در حكومت عادلانه خويش در دستورالعمل جاودانه اى به مالك اشتر مرقوم داشت كه:

«الناس صنفان: اما أخ لك فى الدين او نظير لك فى الخلق ».( ۷۰۸ )

يعنى: هان اى مالك! مردم دو گروهند: يا در دين با تو برادرند و يا در آفرينش با تو برابر.

و بر اين اساس است كه تمامى طبقات مردم در عصر ظهور در اوج نشاط و تلاش و رفاه و غنا زندگى مى كنند. و به بركت حكومت امام مهدىعليه‌السلام بحران بيكارى و فقر محو مى گردد و ره آورد شوم و ويرانگر آن نيز از جامعه زدوده مى شود.

امنيت و آرامش در عصر ظهور

در جهان معاصر جامعه هاى انسانى، در شرايط سخت و طاقت فرسايى از نظر فقدان امنيت و آرامش در ابعاد گوناگون حيات، زندگى مى كنند. براى نمونه: سرقت اموال و دارايى مردم از خانه ها و محلات، سرقت ماشينها و سرقت بانكها بوسيله سارقان حرفه اى و باندهاى خطرناك....

جناياتى كه راهزنها به آن دست مى يازند و هر روز در جايى اموال و هستى مردم را به غارت مى برند، آدم رباييهاى رنگارنگ، از ربودن كودكان گرفته تا زنان، باجگيريها و... همه و همه بارز فقدان امنيت مالى و جانى در جامعه هاى انسانى است.

در برخى كشورها، دلهره و وحشت بطور كامل بر جامعه سايه افكنده و اين ترس و رعب در شامگاهان به اوج خود مى رسد، بطورى كه اگر درب خانه اى بصدا در آيد اضطراب و دلهره، صاحب خانه و خانواده اش را پيش از شناختن كسى كه درب را بصدا در آورده است، سخت فرا مى گيرد.

اما در عصر ظهور امام مهدىعليه‌السلام ترس و دلهره در همه چهره هايش نابود مى گردد و امنيت و آرامش بر كران تا كران كره زمين سايه گستر و حاكم مى شود و بشريت در جوى از صلح و اطمينان خاطر و آسايش و آرامش فكرى زندگى مى كند.

يك پرسش: سؤال اين است كه: (چگونه نعمت گرانبهاى امنيت و آرامش بر سراسر گيتى و بر جانها و دلها حاكم مى گردد؟)

پاسخ: براى دريافت پاسخ، ما بايد نخست، عوامل و اسبابى را كه باعث زوال و آرامش و امنيت مى گردد بشناسيم تا پس از اين مرحله، دريابيم كه امنيت و آرامش چگونه در روزگار درخشان آن حضرت تحقق مى يابد.

واقعيت اين است كه فقدان امنيت به يكى از سه عامل ويرانگرى كه خواهد آمد برمى گردد و اينها آفتهاى امن و امان هستند:

۱.فقر و محروميت : اين آفت است كه در بسيارى از مواقع، باعث مى شود كه فرد، مرتكب سرقت شود ويا به كارهاى زشتى همانند آن دست زند، چرا كه او در فشار فقر و نياز است و براى نجات زندگى خود و خانواده اش به اين راه ناپسند و زشت كشيده مى شود.

۲.ضعف ايمان : عامل ديگر جنايات كه آفت ناامنى را در جامعه پديد مى آورد، ضعف مبانى عقيدتى و ايمان به خداست.

ضعف ايمان: باعث مى شود كه فرد و جامع نه به دليل فقر و نياز تنها، بلكه گاه بخاطر آفت هستى سوز طمع و حرص و آز، در مال اندوزى و دنياطلبى و دنياپرستى و يا آلودگيهاى روحى و ديگر انحرافات، در ميدان عمل دست تجاوز به حق و اموال مردم دراز كند.

۳.ضعف مديريتها و حكومتها : ممكن است ضعف مديريت و حكومت و ناتوانى آن از تنظيم امور و تدبير شئون و نگهبانى شايسته از مال و جان و كرامت و آزادى فرد و جامعه و دستگيرى و كيفر جنايتكاران و گروهاى تبهكار آفت جان امنيت شود و نعمت امن و امان را از جامعه ها سلب نمايد.

اما در عصر ظهور و حكومت امام مهدىعليه‌السلام همه اين عوامل ناامنى محو و نابود مى گردد و تمامى آفتهاى آرامش زندگى از فرد خانواده و جامعه زدوده مى شود و همگان در اوج رفاه و آسايش و بهروزى و فراوانى نعمتها روزگار مى گذرانند تا آنجايى كه طبق روايات رسيده هر از چندى از سوى حكومت عادلانه و پر مهر امام مهدىعليه‌السلام اعلان مى گردد كه: (هر كس نياز به پول و مال دارد بيايد و هر چه مى خواهد بگيرد.) اما جز يك نفر كسى نمى رود و آن يك تن نيز نه بخاطر فقر بلكه به انگيزه حرص و آز و فزون خواهى مى رود و با چنان عطاى بزرگى روبرو مى گردد كه پشيمان از كار خويش پولها را بر مى گرداند....

و نيز در جامعه عصر ظهور بر اثر شيوه هاى تربيتى و سازندگى ويژه اى كه آن پيشواى راستين توحيد و عدالت در ابعاد گوناگون بكار مى گيرد ايمان و اخلاص در كران تا كران دلها نفوذ مى كند و قلبها مركز ايمان مى گردد و به بركت چنين ايمان سرشار و تزلزل ناپذيرى جرم و گناه كه ره آورد ضعف ايمان است از جامع بشرى رخت بر مى بندد.

حكومت عادلانه مهدىعليه‌السلام پر اقتدارترين حكومتهايى خواهد بود كه زمين بر روى خود ديده است آسمان و زمين و تمامى نيروهاى طبيعى و ماوراى طبيعى در پشتيبانى و استوارى و برقرار ساختن پايه هاى شكوهمند آن دست به همكارى مشترك مى زنند و آن حكومت عدل و مهر تنها حكومت در سراسر جهان خواهد بود به جهت عناصر فاسد و گروههاى راهزن و متجاوز آفتهاى امنيت اصولا امكان تشكل نمى يابند. چرا كه دست قدرتمند و دقيق عدالت آنان را در همان نخستين مرحله به كيفر شايسته و بايسته مى رساند.

علاوه بر آنچه آمد مردم بر اثر طرحها، برنامه ها تربيتها رفتار و گفتار آن حضرت و به دست يارانش به مراحل والايى از رشد فكرى و عقيدتى، علو نفس و شرافت انسانى اوج مى گيرند كه خويشتن را فراتر از ارتكاب گناه و تجاوز به مال و جاه و هستى مردمان مى نگرند.

با اين بيان روشن است كه پايه هاى استوار آرامش و امنيت جهانى در كران تا كران جامعه بزرگ انسانى پى ريزى مى گردد.

و بدينسان چگونگى تحقق بخشيدن به امنيت در همه ابعاد به دست توانا و انديشه والاى آن حضرت پى مى بريم.

شايسته است به اين نكته نيز اشاره گردد كه نعمت امنيت در حكومت آن گرامى، تنها ويژه جامعه انسانى نيست بلكه شامل حيوانات نيز مى گردد حيوانات با يكديگر بر اساس عدالت روبرو مى گردند و هم با انسانها از اين رو نه انسانها از سوى حيوانات احساس خوف مى كنند و نه حيوانات ناتوان از حيوانات قوى مى هراسند و روح مهر و الفت در ميان آنان حاكم مى گردد.

در اين مورد به برخى روايات اشاره مى رود:

۱. امام باقرعليه‌السلام در روايتى پيرامون اصل امنيت در دوران آن حضرت فرمود:

«...و تخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب، لاينهاها احد ...»( ۷۰۹ )

يعنى: و زن سالخورده و ناتوان از شرق تا غرب عالم مى رود بى آنكه از هيچ كس و هيچ چيزى احساس ناامنى و اذيت و آزار نمايد.

۲. امیرمؤمنانعليه‌السلام ضمن بيانى فرمود:

«...حتى تمشى المرأة بين العراق و الشام، لاتضع قدميها الا على النبات و على راءسها زينتها لايهيحها سبع و لاتخافه ».( ۷۱۰ )

يعنى: در عصر حكومت آن اصلاحگر بزرگ امنيت كامل همه جا برقرار مى گردد تا آنجايى كه يك زن در كمال امنيت و آزادى راه ميان عراق تا شام را مى پيمايد و پاى خويش را جز بر سبزه زارها و بوستانهاى خرم و آباد نمى نهد و در حالى كه جواهرات خويش را بطور آشكار بر سر و سينه دارد نه درنده اى او را خواهد ترساند و نه ناامنى و خطرى او را تهديد خواهد كرد.

۳. و نيز فرمود:

«لو. قدقام قائمنا... ولذهبت الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم ».( ۷۱۱ )

يعنى: هنگامى كه قائم ما قيام كند... كينه و عداوت از دلهاى بندگان ريشه كن مى شود و درندگان و حيوانات نيز اصلاح خواهند شد.

و فرمود:

«وترعى الشاة و الذئب فى مكان واحد ويلعب الصبيان بالحيات والعقارب، لايضرهم شى ء ويذهب الشر ويبقى الخير ».( ۷۱۲ )

يعنى: در روزگار او گرگ و گوسفند در يك مكان مى چرند و كودكان با عقربها و مارها بازى مى كنند و چيزى به آنان زيان نمى رساند همه بديها و شرارتها از جهان رخت بر مى بندد و شايستگيها مى ماند.

يك پرسش: ممكن است اين سؤال در ذهن شما پديد آيد كه: (چگونه ممكن است درندگان اصلاح گردند با اينكه مى دانيم سرشت و غريزه آنها شكار و دريدن است؟)

پاسخ اين است كه: اين كار شگرفت و تحول اعجازآميز ممكن است از طريق اعجاز صورت گيرد. زيرا خدايى كه درندگان را آفريد و اين غريزه و طبيعت را در وجد آنان قرار داد به آسانى مى تواند خوى درندگى را از آنها سلب كند و آنها را همانند حيوانات اهلى رام سازد كه خطرى از آنها متوجه آدمى زاد و همنوعانشان نگردد.

سؤال ديگر: ممكن است سؤال شود كه: (چگونه اين كار ممكن است با اينكه مى دانيم كه غذاى مورد نياز برخى درندگان و حيوانات وحشى تنها در گوشت خلاصه مى شود؟)

جواب: حيوان شناسان تصريح مى كنند كه غذاى درندگان و حيوانات وحشى منحصر به گوشت نيست بلكه گوشت از لذيذترين غذاهاى آنهاست و در صورتى كه بدان دسترسى نداشته باشند با برگ درختان و گياهان و گلها نيز مى توانند نياز غذايى خود را برطرف سازند.( ۷۱۳ )

و ما در بخشى كه تحت عنوان (بشارتها از آمدن امام مهدىعليه‌السلام داشتيم اين مطلب را بطور فشرده توضيح داديم.)

آرى! و بدينسان عصر ظهور و روزگار حكومت امام مهدىعليه‌السلام روزگار صلح و صفا و آرامش و امنيت و عدالت و آزادى به تمام معنا و به مفهوم حقيقى آن خواهد بود.